به مناسبت بازگشایی مدارس و دانشگاه ها و در حمایت از فعالیت های
حق طلبانه معلمان و دیگر بخش های کارگری، برای پیگیری خواست و مطالبات برحق آنان.
در آستانه ی اول مهرماه سال ۹۴ و بازگشایی مدارس و دانشگاه ها و موسسات آموزشی قرار گرفته ایم. در روزهای آتی بالغ بر ۱۲ میلیون و دویست هزار دانش آموز در مقاطع مختلف تحصیلی بر سر کلاس های درس حاضر خواهند شد تا از درس و خدمات تحصیلی بیش از یک میلیون و سیزده هزارمعلم بهره ببرند و همچنین بالغ بر ۴ میلیون دانشجو از خدمات آموزشی حدود ۲۵۰ واحد آموزشی در سراسر کشور استفاده خواهند کرد.
بحران های حل نشده ی اقتصادی اجتماعی در جامعه ی ما، اوضاع نگران کننده ای را پیش روی دلسوزان عرصه های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی تصویر می کند. بخش اعظم دانش آموزان و دانشجویان جامعه ی ما فرزندانی از طبقه ی کارگر هستند که برای آموزش و تحصیل بر سر کلاس های درس حاضر خواهند شد؛ فرزندانی که هر روزه و لحظه به لحظه از مشکلات مختلف اجتماعی و اقتصادی در خانواده و جامعه رنج می برند و در آینده ی نه چندان دور نیز به یکی از دو بخش بیکاران و یا بر کار گمارده شدگان در طبقه ی کارگر خواهند پیوست؛ دانش اموزان و دانشجویانی که در روزهای تحصیل و درس نیز به جای شادابی و برخورداری از یک نظام آموزشی که بر کرامت انسانی و آزادی بحث و درس و عقیده ورزی بنا شده باشد، اجبارا و غالبا و در بسیاری از زمینه ها مخاطب مسایل و مفاد آموزشی ای قرار می گیرند که از آنها کارگرانی برای کرنش بی چون و چرا در مقابل " نظم موجود" و مناسبات طبقاتی آماده سازد.
معلمان مدرسه و دانشگاه و سایر کادرهای آموزشی نیز که خود بخشی از طبقه ی کارگر هستند، غالبا به علت درگیر بودن با مسائل و مشکلات عدیده ی اقتصادی و اجتماعی، کم تر امکان بهره گیری از سرچشمه های علمی و فراگیری دانش روز جامعه و از این طریق ایجاد فضای آموزشی مناسب برای رشد و تعالی دانش آموزان و دانشجویان را دارند. می توان تصور کرد که وقتی چنین شرایطی، با فشار و سرکوب پلیسی و امنیتی معلمان سراسر کشور که چیزی جز احقاق حقوق مسلم خویش و بهبود شرایط کار و زندگی خود را طلب نمی کنند در هم آمیخته می شود چه وضعیتی در فضای آموزشی و پرورشی کشور پیش می آید و چه اوضاع و احوالی بر این بخش از طبقه کارگر ایران حاکم می شود. متأسفانه امسال در آستانه ی بازگشایی مدارس، معلمان فعال برای کسب مطالبات معیشتی و اقتصادی و اجتماعی این قشر بیش از پیش در فشار و سرکوب و تحت تعقیب قضایی قرار گرفته اند. تا آن جا که شورای مرکزی تشکل های صنفی فرهنگیان سراسر کشور در بخشی از بیانیه ای که به مناسبت بازگشایی مدارس صادر کرده است می گوید:
"امروز معلمان بی انگیزه و دلسردند! دلسرد از دولتی که قرار بود امنیت فرهنگی را جایگزین فرهنگ امنیتی کند. اما با تلاش معلمان برای بهبود معیشت و پیگیری مطالباتشان نیز برخوردی امنیتی می کند! دلسرد از دولتی که با وعده ی رفع تبعیض و بهبود وضعیت اقتصادی، آرای ملت را دریافت می نماید، اما پس از گذشت دوسال، به دلیل همتراز نکردن افزایش حقوق با نرخ رشد تورم، عملاً فشار اقتصادی بیش تری را بر فرهنگیان تحمیل نموده است. دولتی که همواره سعی داشته است با خصوصی سازی، افزودن بر تراکم دانش آموزان در کلاس های درس و محروم کردن فرزندان این مرز و بوم از حق تحصیل رایگان و با کیفیت، بر مشکلات اقتصادی اش فائق آید.ما این سیاست های نادرست را عامل مشکلات خود می دانیم و مجدانه خواهان توقف آن هستیم."
این قبیل برخوردهای سرکوب گرایانه و امنیتی، در کنار فشارها و تنگناهای فراوان اقتصادی و معیشتی، که در یک کلام از جانب سرمایه و عوامل آن نسبت به معلمان و در کل طبقه کارگر ایران روا داشته می شود نه تنها شرایط و اوضاع و احوال را بهبود نمی بخشد، بلکه روز به روز بر عمق و دامنه مشکلات و نابسامانی های معلمان و فضای آموزشی کشور می افزاید.
حکم جدید سه سال حبس برای معلم زندانی رسول بداقی، در حالی که محکومیت شش ساله زندان وی به پایان رسیده بود و ادامه ی حبس ِ معلم کوشا و فعال کارگری مهدی فراحی شاندیز و همچنین دستگیری معلمان فعال و دلسوزی چون اسماعیل عبدی، محمود بهشتی، علی اکبر باغانی، علیرضا هاشمی، مهدی بهلولی ، محمدرضا نیک نژاد و منصور موسوی، همه و همه فشار هر چه بیش تری را بر معلمان و تشکل های صنفی شان وارد می کند و حتی خواسته های صنفی و معیشتی شان را نیز دولت نادیده می گیرد. بدون تردید این گونه فشارها و بگیرو ببندها فضای آموزشی و محیط های کار و درس معلمان را ملتهب می کند و نه تنها مشکلی را از مشکلات عدیده این قشر زحمتکش و مفید حل نمی کند، بلکه بر معضلات و نابسامانی های معلمان و محیط های درس و آموزش مدرسه و دانشگاه اضافه می کند. این قضایا و این معضلات وقتی تشدید می شود و به اوج خود می رسد که بدانیم همزمان، تعدادی از کارگران و فعالین کارگری و اعضای تشکل های مستقل در جنبش کارگری نیز همراه با معلمان، تحت تعقیب و پیگرد قضایی قرار گرفته و بعضاً دستگیر و روانه زندان شده اند. چرا که خواست ها و مطالبات عموم کارگران، و فرزندان شان که به عنوان دانش آموز و دانشجو به کلاس های درس می روند، علی العموم از خواست ها و مطالبات معلمان مدارس و اساتید دانشگاه که بخشی از طبقه ی کارگر ایران را در ارتباط با مسائل آموزش و پرورش در جامعه تشکیل می دهند از هم جدا نبوده و نیست.
بنا بر این لازم است تا در سال تحصیلی جدید، فعالان کارگری، از جمله فعالانی که در بخش های تحصیل و آموزش مشغول به کار هستند با تقویت تشکل های مستقل و متکی به خود و تأکید هرچه بیشتر بر استقلال طبقاتی این تشکل ها از صاحبان سرمایه و نهاد ها و مؤسسات دولتی، با نزدیکی و اتحاد عمل بیش تر و پشتیبانی از یکدیگر باشند و مسائل و مشکلات خود را در اتحاد و همبستگی با همدیگر به پیش ببرند. خوشبختانه در سال های اخیر اعلام همبستگی دو طرفه ی معلمان و کارگران عرصه های تولید و خدمات و همراهی و همسویی آنان در اعتراضات و حرکت های اجتماعی رو به فزونی گذاشته و روز به روز بر وزن و میزان این همبستگی و پشتیبانی افزوده می شود.
باور کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری بر این است که مادام که مبارزات معلمان در مدرسه و دانشگاه با مبارزات سایر هم طبقه ای هایشان در مراکز مختلف کار و تولید گره نخورده است و مادام که اتحاد و همبستگی طبقاتی میان آن ها تقویت نشود، اوضاع بر همین منوال خواهد بود و به اصطلاح در بر همین پاشنه خواهد چرخید.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن شادباش به مناسبت فرا رسیدن سال تحصیلی جدید، به تمامی معلمان، دانش جویان، دانش آموزان و آموزشگران دانشگاه ها و مراکز آموزشی وعلمی و ضمن آرزوی سال تحصیلی موفق تر و شاد تر برای این عزیزان عرصه های علمی و فرهنگی، بار دیگر از خواست ها و مطالبات برحق معلمان و تشکل هایشان حمایت کرده و خود را همراه و متحد آنان می داند. این "کمیته" همچنین خواستار آزادی بی قید و شرط تمامی معلمان دربند و سایر فعالین کارگری و اجتماعی زندانی و زندانیان سیاسی و عقیدتی و پایان دادن به تعقیب قضایی علیه آنان می باشد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
٣١ شهریورماه ١٣٩۴