کارگران ایران و جهان!
امروزه دیگر همه از این واقعیت آگاهاند که در کشور ایران با وجود پذیرش مقاولهنامههای ٩٨ و ٨٧ سازمان جهانییِ کار از سوی دولت جمهوری اسلامی، کارگران از حق ایجاد تشکلهای مستقل برخوردار نبوده و هر گونه تلاش در جهت سازماندهی و متشکل کردن هم طبقهئیهایشان با فشار، زندان، تعقیب قضایی و حتا تهدید به اعدام پاسخ میگیرد؛ علی نجاتی، رضا شهابی، بهنام ابراهیمزاده، شاهرخ زمانی، محمد جراحی، علیرضا اخوان، فریبرز رئیسدانا، رسول بداقی و . . . تنها نمونههائی از ایندست هستند.
کارگران ایران هرروز به صورت دستهجمعی اخراج میشوند، با معضل حقوق معوقه و دستمزدهای زیر خط فقر روبهرو هستند، قرارهای موقت و سفید امضاء کمرشان را شکسته است و . . . به باور ما کارگران تنها از طریق نمایندهگان واقعی و تشکلهای واقعی کارگری است که قادر خواهند بود مرحله به مرحله برای رفع مشکلات و ستمهائی که از سوی نظام سرمایهداری به آنان وارد میشود مبارزه کنند و نه نمایندههای صوری که در واقع مزدور دولت سرمایهداری هستند.
چهگونه ممکن است کسانی که کارگران و نمایندهگان واقعیشان را به بند میکشند، بتوانند نمایندهگان این طبقه باشند؟ سازمان جهانییِ کار (ILO) که متشکل از دولتهای سرمایهدارییِ جهان است از تمام ظلمهائی که بر طبقهی کارگر ایران و جهان میرود آگاه است و چهگونه میتوان از مجمع جهانییِ دولتهای سرمایهداری انتظار داشت که گره از مشکل کارگران بگشاید!؟ بهرسمیت شناختن نمایندهگان فرمایشییِ کارگران ایران در کنفرانس سازمان جهانی کار نمایانگر تضاد این سازمان با مصالح و منافع کارگان ایران و جهان است.
کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری بدینوسیله هرگونه ارتباط این نمایندهگان صوری با طبقهی کارگر ایران را تکذیب کرده و هرگونه نتیجه و تصمیمگیری را که کارگران و تشکلهای مستقل کارگری در آن دخالتگریيِ مستقیم نداشته باشند بهرسمیت نمیشناسد.
کمیتۀ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
خردادماه ١٣٩١