در پاسخ به اطلاعیه "کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد"
اخیرا بیانیه ای از طرف کمیته دفاع ازفعالین کارگری مهاباد خطاب به کارگران و مردم آزادیخواه! در اعتراض به بیانیه مورخ ٩۴/٠٣/٠٢ کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری با عنوان "یوسف آبخرابات در معرض خطر نابینایی" صادر گردید که نویسندگان این بیانیه ضمن غیر واقعی خواندن این خبر اظهار کرده اند که بیانیه کمیته موجب نگرانی دوستان و بستگان یوسف آبخرابات شده است! آنها همچنین در قالب سئوالی معنا دار می پرسند : "انتشار چنین بیانیه ای می تواند چه سیاستی را پیروی کند؟! در حالی که برخی از اعضای هیات اجرایی کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد در زندان و تحت بازجویی بودند"!
این دوستان همچنین طی ایمیلی به کمیته هماهنگی متذکر شده اند که نوشته مورد نظر آن ها را در سایت این کمیته منعکس نماید. عین ایمیل این دوستان از این قرار است : " برایتان "تکذیبیه" ای ارسال می کنیم و بر این باور هستیم اگر باور به دموکراسی دارید حتماً این تکذیبیه را هم از سایت کمیته هماهنگی منتشرمی کنید."
قبل از هر چیز باید سئوال کنیم که کمیته هماهنگی چرا باید از انتشار این اطلاعیه (اطلاعیه "کمیته دفاع") خودداری نموده و از درج آن در تارنمای "کمیته هماهنگی" ابا داشته باشد؟ آن هم اطلاعیه ای را که پیش تر، در تعدادی از سایت ها و وبلاگ ها انتشار یافته است؟ به باور این کمیته از دو حال خارج نیست. یا آن گونه که دوستان "کمیته دفاع" در اطلاعیه اخیرشان مطرح کرده اند، بیانیه "کمیته هماهنگی"، "کذب"، بی پایه و اساس، و مصداق بارز "دروغ پراکنی" بوده و "در بین دوستان و بستگان این فعال کارگری دربند ایجاد نگرانی" و تشویش کرده است. که در این صورت - کمیته هماهنگی وظیفه دارد پس از مشاهده مستندات و شواهدی که دال بر کذب یا بی پایه و اساس بودن خبر یا بیانیه مربوطه باشد، با طیب خاطر، آن را تکذیب نموده یا تصحیح نماید. و یا این که بعکس، به دلایل مختلف ــ و البته بازهم بر اساس یک سری شواهد و قرائن - بر ادعای قبلی خود، پابرجا مانده و بر روی آن پافشاری کند. "کمیته هماهنگی" به دلایلی که پایین تر توضیح خواهیم داد، حتی در شرایط موجود نیز لزومی برای تکذیب بیانیه مورد نظر - که در واقع هشداری بود در آن شرایط حاد و بحرانی ، برای توجه دادن هر چه بیش تر و فوری تر به وضعیت بحرانی یوسف آب خرابات - نمی بیند. اعتقاد ما بر این است که نه تنها کمیته هماهنگی، بلکه همه ی کارگران آگاه، و تشکل های کارگری و تمامی انسان های آزادیخواه و با وجدان جامعه که در جریان این واقعه و نوشته بسیار تأثیر گذار و دردناک شادی رسولی، همسر گرامی این کارگر زندانی قرار گرفتند نیز می بایست در دفاع از یوسف آب خرابات، دست به این قبیل اقدامات افشاگرانه می زدند، که تا آن جا که ما در جریان قرار گرفته ایم کم تر یا بیش تر در انجام آن کوتاهی نکرده اند و هر کدام به نحوی از انحاء مستندات دردنامه ی مورد نظررا پوشش داده اند. اتفاقاً تعجب ما در آن شرایط و هم اکنون نیز بر این بود و هست که چرا "کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد" که علت وجودی تأسیس و تشکیل خود را دفاع از این کارگران زندانی و اطلاع رسانی و افشای ستم سرمایه نسبت به آن ها قرار داده است، پس از انتشار بیانیه ی افشا گرانه همسر گرامی این کارگر دربند - که آشکارا حکایت از ظلم و ستم سرمایه و کینه و تنفر عمیق سرمایه داران نسبت به کارگران دارد - در این مورد بخصوص ساکت مانده و تنها به یک خبر رسانی خشک و خالی دایر بر این که: " .... با پیگیری خانواده یوسف و مراجعه مکرر آنها به دادستانی بعد از مدتها با مرخصی درمانی یوسف موافقت شد و امروز چهارشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۴ بعد از ظهر یوسف برای مدت ۵ روز به مرخصی پزشکی آمده است." بسنده کرده است؟
آری کمیته هماهنگی با توجه به تمامی شواهد و قرائن - که یک به یک در مورد آن ها توضیح خواهد داد ــ تا همین الآن نیز، انتشار آن بیانیه را به ویژه در آن شرایط ِ نگران کننده و بحرانی "غیرواقعی" و نادرست ندانسته و مصداق بارز افشای ستم و بیداد سرمایه و اطلاع رسانی به منظور دفاع از کارگران زندانی در زندان های سرمایه می داند.
"کمیته دفاع"،که پس از گذشت بیش از یک ماه از تاریخ انتشار بیانیه کمیته هماهنگی، ظاهراً برای "شفاف سازی" و رفع "نگرانی" در بین "دوستان و بستگان یوسف آب خرابات" و همچنین دیگر آحاد جامعه ("کارگران و مردم آزادیخواه") انتشار یافته و آنان را مخاطب قرار داده است، در پاراگراف سوم خود می پرسد: "سوال اینجاست که تارنمای کمیته هماهنگی چرا و با چه هدفی اقدام به انتشار چنین خبر کذبی نموده است. در حالی که کارگران بازداشتی در مهاباد از اعضای کمیته هماهنگی هستند و خانواده این کارگران بازداشتی برای اعضا و هیات اجرایی کمیته هماهنگی شناخته شده و در دسترس بوده و می توانستند طی تماسی با خانواده یوسف از وضعیت سلامت وی خبر کسب کرده بعد به انتشار بیانیه درباره سلامت یوسف اقدام کنند."
سئوال ما از این دوستان این است که مگر برای دریافت خبر و اطلاع از چگونگی وضعیت یوسف آب خرابات و مشکل حاد چشم ایشان، کسی نزدیک ترو مطلع تر و از همسر گرامی ایشان بود که ما می بایست برای تنظیم بیانیه ی خود، به مستندات و دانسته های ایشان مراجعه می کردیم که نکردیم؟ مگر شادی رسولی جزیی از خانواده این کارگر زندانی و همسر ایشان نیستند که شما می گویید "چرا و به چه دلیل کمیته هماهنگی طی تماسی با خانواده یوسف، از وضعیت سلامت وی کسب خبر نکرده است؟ مگر دردنامه شادی رسولی، همسر گرامی یوسف آب خرابات را نخوانده اید و به محتوای تکان دهنده آن در خصوص وضعیت سلامتی وی دقت نکرده اید که چنین سئوالاتی به مغزتان خطور می کند و به دنبال آن چنین اوصاف و تهمت هایی دایر بر "دروغ پراکنی" و ادعاهای "کذب و غیر واقعی" و ... به کمیته هماهنگی نسبت می دهید؟ استناد کمیته هماهنگی در آن بیانیه، عمدتاً مستندات همان دردنامه بوده است واین "کمیته"، با هدف برجسته کردن هرچه بیش تر آن مطالب و حمایت از این کارگر شریف و این فعال کارگری دربند آن را صادر کرده است. اگر چه به دلیل این که دردنامه مذکور در فیس بوک شخصی خانم رسولی انتشار یافته بود، ما دیرتر از آن مطلع شدیم و این نقیصه و این کوتاهی را در انعکاس دیر هنگام آن مطالب تکان دهنده در مورد وضعیت یک کارگر زندانی می پذیریم.
اما در همین جا نیز جای سئوال است که شما به عنوان تشکلی که در واقع کارش باید اطلاع رسانی و افشاگری در خصوص مسائل و معضلات کارگران زندانی مهاباد باشد، چرا و به چه دلیل آن دردنامه را در همان ایام منعکس نکرده و حرفی در مورد حمایت از آن بیانیه که در واقع به منزله حمایت از یوسف آب خرابات بود نگفته اید؟ و حتی هشداری نیز در این خصوص نداده اید؟ حال که کمیته هماهنگی ــ و تعدادی دیگر از افراد و تشکل ها نیز ــ به سهم خود در این زمینه دست به افشاگری زده و وضعیت به شدت نگران کننده سلامتی چشم های یوسف آب خرابات و بیماری جدی شبکیه چشم ایشان را طی بیانیه ها و مصاحبه هایی برجسته نموده و در خصوص آن هشدار داده است وخواهان مرخصی دائم ــ که معمولا زندانیان بعد از گذراندن نیمی از دوران محکومیت خود از ان برخوردار می شوند - و آزادی وی شده است، باید از این بابت بدهکار شده و مورد بازخواست و شماتت شما قرار بگیرد؟
شادی رسولی، در نامه سراسر درد و رنج خود می نویسد: "... چشم یوسف مشکلاتی داشت که با توجه به اینکه در شرکت آرد مشغول کارهای سخت و زیان آور بود، این مشکلات بیشتر شد چون یوسف برای زنده ماندن مجبور بود دو شیفت کار کند.
شبکیه چشم یوسف به دلیل کار سخت و زیان آور در شرکت آرد دچار مشکل شدیدی شد و برای معالجه چشم به تهران رفت با اینکه از نظر مالی در وضعیت خوبی نبودیم اما در تهران چشم یوسف را عمل کردند و بعد از عمل، پزشکان دستور دادند که باید مرتبا" تحت نظر باشد و هر چند مدت یک بار به تهران مراجعه می کرد تا چشم هایش مورد آزمایش قرار گیرد.
شادی رسولی در ادامه می افزاید: "یوسف آبخرابات به دلیل فعالیت های کارگری در سال ١٣٩٠ در شهر کرج همراه تعدادی از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری دستگیر و روانه زندان شد. بعد از مدتی یوسف همراه محمد مولانایی و واحد سیده در دادگاه مهاباد محاکمه و به اتهام عضویت در کمیته هماهنگی به دو سال زندان تعزیری محکوم شد و حال مدت ١۴ ماه است که در زندان بسر می برد. یوسف به دلیل اینکه بعد از بازداشت و زندانی شدنش دیگر هیچ پزشکی چشم او را معالجه و یا درمان نکرده اند. به شدت دچار کم بینی شده است. هر چند ما مکرراً مسئولان قضایی و مسئولان زندان را در جریان این امر قرار می دادیم. اما در طول این مدت ایشان را به بیمارستان و یا دکتر متخصص چشم نبرده اند و ..."مسئولین زندان در پاسخ به استفاده از مرخصی برای ادامه معالجه، همواره به یوسف اعلام می کردند که: "در صورتی که با ما همکاری نکنید از دکتر و درمان خبری نیست."
این تنها شمه ای از وضعیت سلامتی یوسف آب خرابات به عنوان کارگری است که به خاطر دفاع ازحقوق و مطالبات برحق و مسلم خود و دیگر هم زنجیران کارگرش و عضویت در تشکلی که می بایست از حقوق و مطالبات این کارگران دفاع کند به زندان افتاده است. خانم رسولی همچنین در ادامه می گوید: پزشکان متخصص تأکید داشتند که چشم های یوسف به خاطر عمل جراحی ای که بر روی آن انجام شده است باید به طور مداوم و مرتباً تحت نظر چشم پزشکان باشد. اما علی رغم تقاضاها، تأکیدات و تذکرات مکرر خانواده، مسئولان زندان، طی آن ١۴ ماه، یک مرخصی چند روزه به ایشان نداده اند که برای یکبار هم که شده برای معاینه چشم های مشکل دارش به چشم پزشک مراجعه کند. تا شاید اضطراب و نگرانی خانواده تا حدودی تقلیل یابد. تا آن جا که: چشمان یوسف به گفته شادی "به شدت دچار کم بینی شده بود."
همسر گرامی یوسف آب خرابات پیشتر و در جای دیگراظهار کرده بو: ""چند روز پیش که با وی حرف زدم، گفت که دیگر قادر به مطالعه کتاب یا روزنامه نیست و هر بار که به پائین نگاه میکند به شدت چشم و سرش درد می گیرد و ... "
دوستان! معنای دقیق این جملات و عبارات و در واقع دادخواهی ها را که به ویژه در آن ایام از زبان همسر گرامی این کارگر شریف و ستمدیده، بازگو می شد عمیقاً درک می کنید؟ به شهادت همسر ایشان و گفته خود آب خرابات چشم های یوسف در آن روزها به شدت دچار کم بینی شده"، تا آن جا که دیگر قادر به مطالعه کتاب یا روزنامه نبود و ..."
کمیته هماهنگی پس از شنیدن این خبرهای تأسف بار و پرس و جو در خصوص برخی داده های اولیه چشم پزشکی در این زمینه، به معنای واقعی کلمه نگران شده و بر اساس وظیفه، در ارتباط با احتمال خطر نابینایی یوسف آب خرابات، در صورت ادامه چنین وضعیتی، هشدار می دهد و به سهم خود، طی بیانیه ای این مسئله و این معضل را، رو به جامعه برجسته می کند و در واقع این ظلم آشکار را که از جانب سرمایه و عوامل آن در حق کارگران روا می شود به اطلاع جنبش کارگری می رساند. اما شما پس از گذشت بیش از یک ماه، طی بیانیه ای حق به جانب، کمیته هماهنگی را مورد سرزنش قرار می دهید که: این کمیته با صدور چنین بیانیه ای و انتشار چنین اخبار کذبی، خلاف اصول و پرنسیپ های اخلاقی رفتار کرده است! دوستان! منظور شما کدام اصول و پرنسیپ هاست که کمیته هماهنگی خلاف آن ها رفتار کرده و متقابلاً شما دفاع از کدام اصول و پرنسیپ ها را سرلوحه ی اعمال و رفتارتان قرار داده اید؟
شادی رسولی می گوید: " ما اعضای خانواده یوسف و دوستانش از وضعیت چشم او نگرانیم" و، مقامات امنیتی، مسئولان زندان و قوه قضائیه را مسئول مستقیم این "نگرانی" و عواقب و پیامدهای احتمالی آن می دانیم. اما شما در نهایت تأسف، هنوز هم ما را عامل ایجاد این نگرانی ها در بین دوستان و بستگان یوسف آب خرابات معرفی می کنید و پیامدهای ضرربار آن را متوجه ما می دانید. در حالی که ما به سهم خود فقط این نگرانی ها را که واقعی هم بودند به افراد بیش تری از کارگران و وجدان های بیدار جامعه منتقل کرده ایم.
دوستان! ما واقعاً نمی دانیم که مجادله ای که شما بر سر این مسئله، با کمیته هماهنگی براه انداخته اید برای چیست؟ و این جار و جنجال ها چرا و به چه مناسبتی بر پا شده است؟ برای این که در آن بیانیه گفته ایم که: "چشم های یوسف در معرض خطر نابینایی قرار دارند"؟ آیا شما منکر این هستید که اگر وضعیت یوسف ــ با مواردی که شادی رسولی، در نامه اش از آن سخن به میان می آورد ــ پیگیری نمی شد، احتمال خطر نابینایی چشم های وی، خیلی دور از ذهن نبود؟ چشم های یوسف، می بایست به طور مداوم تحت نظر و معاینه پزشکان متخصص بوده و بر روی آن ها مداوا صورت می گرفت. اما وی به خاطر ممانعت مسئولین زندان و مقامات امنیتی برای مدت ١۴ ماه از این امکانات محروم مانده بود. تا آن جا که وضعیت سلامتی وی روز به روز به مخاطره افتاده و بد تر و بدتر می شد. بدیهی است که ادامه چنین وضعیت مخاطره آمیزی، حتی ممکن است منجر به نابینایی فرد مورد نظر نیز بشود. این عین حقیقت است و شما می توانید در این مورد پرس و جو و تحقیق کنید. اگر این مسئله ما و شما و دوستان و بستگان ایشان را نگران می کند این را دیگر نباید به حساب ما بگذارید. برعکس، این قبیل مسائل و قضایای اسف بار را باید به حساب ظلم و ستمی گذاشت که سرمایه و حامیانش در حق ما کارگران روا می دارند. و همان گونه که شادی رسولی به درستی در نوشته تکان دهنده و تأثیر گذارش بیان کرده است، "مقامات امنیتی، مسئولین زندان و قوه قضائیه مسئول مستقیم عواقب و پیامدهای آن هستند". دوستان! شما دارید اشتباه می کنید. شما متأسفانه دارید شیپور را از سر ِ گشاد آن می نوازید.
شما ــ آن هم پس از گذشت بیش از یک ماه از تاریخ انتشار بیانیه کمیته هماهنگی ــ به ناگهان برآشفته شده، بانگ بر می دارید که: بیانیه مورد نظر موجبات نگرانی دوستان و بستگان فعال کارگری دربند، یوسف آب خرابات را به همراه داشته است. دوستان! حقیقتاً این گونه است که می گویید؟ و در این میان هیچ غرض و مرضی، از جانب هیچ کسی در میان نبوده است؟ آخر چنین بیانیه ای به راستی کدام یک از دوستان و بستگان یوسف آب خرابات را به ویژه در منطقه ای که یوسف و خانواده وی در آن منطقه زندگی می کنند و تماماً در جریان قضایا و حوادث پیرامونی قرار دارند نگران کرده است که شما، خطاب به "کارگران و مردم آزادیخواه"، در صدد برآمده اید که آن نگرانی ها را بر طرف نموده، همه چیز را به جای اولش برگردانید؟ دوستان! اگر این گونه است که شما می گویید و جلوه می دهید پس چرا در همان ایام طی اطلاعیه ای خطاب به "کارگران و مردم آزادیخواه"، آن ها را در جریان ماوقع و معالجات یوسف نگذاشتید و تنها به یک اطلاعیه چند خطی دایر بر مرخصی پنج روزه یوسف آب خرابات اکتفا کردید؟ آیا هیچ به نقش خودتان در این قضایا فکر کرده اید؟
تا آن جا که به کمیته هماهنگی ربط پیدا می کند این کمیته و اعضا و فعالین متشکل در آن البته به راستی خوشحال خواهند شد که دوست گرامی ما یوسف آّب خرابات سلامتی کامل خود را باز یابد و وضعیتش روز به روز رو به بهبودی برود"و چه کسی در این جنبش پیدا می شود که از این مسئله خوشحال نشود و از آن رضایت خاطر نداشته باشد؟ اما علی رغم این قضیه باید بگوییم که خوشحالی و شعف ما در این رابطه یک چیز است و واقعیت های موجود و ملموس چیز دیگر. ما احساس می کنیم که ــ حال به هر دلیل ــ دوستان ما در "کمیته دفاع" در ارتباط با این قضیه، مسائل را بیش از آن چه که هست مساعد و گل و بلبلی می بینید. اگر دوستان یوسف بار دیگر نگران نمی شوند باید بگوییم که هم اکنون بیش سه ماه از تاریخ معالجه یوسف آب خرابات می گذرد و اوهمچنان بدون مرخصی مجدد و معاینه و مراقبت های ویژه ــ که پزشکان وی اکیداً بر روی آن تأکید داشته اند ــ در محیط طاقت فرسا و غیر بهداشتی زندان بسر می برد و حتی از معاینه چشمهای خود نیز محروم است. شما در اطلاعیه اخیرتان وضعیت یوسف را صرفاً با اتکا به داروهایی که پزشکان برای وی تجویز کرده اند رو به بهبودی دانسته اید. امیدواریم که این گونه باشد. اما باید توجه داشته باشیم که مشکل چشم یوسف چیزی نیست که با امکاناتی که در زندانی همچون زندان مهاباد به طور کامل معالجه شده و بهبود یابد. چرا که با توجه به نظرات متخصصین امر : "کم بینایی (Low Vision) در واقع کاهش بینایی دو طرفه است که به میزان قابل ملاحظه ای عملکرد بینایی فرد را مختل میسازد و نمیتوان آنرا با روشهای معمول پزشکی بر طرف نمود. توان بخشی افراد کم بینا در واقع یک کار گروهی است که مستلزم حضور متخصصین،اپتومتریست و چشم پزشک، همراه با کاردرمانی، فیزیوتراپی و توان بخشی تکنیسین ها و افرادی است که در این زمینه ها تخصص دارند"
یوسف آب خرابات باید هر چه زودتر از زندان آزاد شود و به معالجه جدی چشم های خود بپردازد. بی جهت نیست که پزشکان متخصص یوسف تأکید داشتند که چشم های یوسف به خاطر عمل جراحی ای که بر روی آن انجام شده است باید به طور مداوم و "مرتباً تحت نظر چشم پزشکان باشد. علی العموم در داخل زندان ها و به طور مشخص در زندان مهاباد امکانات مورد نیاز برای پیگیری و تداوم این کار موجود نیست. دوستان ما در اطلاعیه شان به گونه ای برخورد کرده اند که گویی همه چیز در ارتباط با معالجه چشم های یوسف تمام شده و به پایان رسیده است. و یوسف آب خرابات دیگر نیازی به مراقبت های پزشکی و پیگیری معالجات خود در بیرون از زندان ندارد. "هم اکنون یوسف با مصرف داروهایی که برایش تجویز کرده اند، وضعیت اش رو به بهبودی است". واقعیت این که زندان محیط ایمن و مناسبی برای بهبود کامل چشم های یوسف آب خرابات نیست و در چنین محیطی نمی توان تنها با یکسری داروهای معجزه آسا بهبودی کامل یافت. هم اکنون بیش از دوسوم از مدت زندان یوسف سپری شده است و بر اساس برخی مقررات خود زندان هم که شده است وی می تواند و باید بقیه دوره ی زندان خود را برای معالجه کامل چشم هایش در بیرون از زندان بسر برده و این معالجات را پیگیری نماید. بگذریم از این که اساساً چرا باید کارگرانی چون او به خاطر دفاع از حقوق و مطالبات برحق خود در زندان باشند.
همین جا یادآوری می کنیم که کمیته هماهنگی، همچنان دفاع ازکلیه کارگران و فعالین کارگری دربند را وظیفه مبرم خود دانسته و به اعضای "کمیته دفاع ازفعالین کارگری مهاباد" نیز که عمدتا از اعضاء کمیته هماهنگی می باشند توصیه می کند که توان وانرژی خود را به جای اینکه صرف اینگونه جار و جنجالها کنند، صرف وظیفه ای بنمایند که عنوان ان را یدک می کشند. به راستی صلاح نیست که "کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد" بخشی از انرژی و توان خود را به شکلی و در جایی مصرف نماید که هیچ چیز جز شادمانی دشمنان قسم خورده ی کارگران و رضایت خاطر آنان به ارمغان نمی آورد. کارگران آگاه به خوبی واقفند که وسعت دید طبقه کارگر فرسنگ ها با دیدگاههای تنگ نظرانه فاصله دارد و افق دید جنبش کارگری بسیار فراتر از تحرکات محلی فعالین و فعالیت های آنان در این شهر یا آن شهر و با اتکا به فلان شخص یا بهمان کمیته می باشد. واقعیت این است که امر مهم دفاع از فعالین کارگری دربند، بدون اطلاع رسانی و کمک های همه اعضای کمیته هماهنگی و تمامی دلسوزان صدیق جنبش کارگری نمی تواند امکان پذیر شود. تقاضای ما از دوستان این است که زاویه دید و منظر نگاه خود را وسعت دهند تابتوانیم در کنار یک دیگر برای رفع معضلات و مشکلات جنبش کارگری و فعالین آن کوشش کنیم.
بهتر است در شرایطی که هرلحظه و ازهر گوشه ای ضربه ای نثار جنبش کارگری و فعالان آن می شود، این فعالین به جای آنکه به منافع فردی و فرقه ای خود بیاندیشند، به منافع جنبش کارگری فکر کنند. به یاد داشته باشیم که تمامی این برخوردها در خاطره جنبش کارگری باقی مانده و به بخشی از تاریخ این جنبش تبدیل خواهد شد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
١٩ تیر ١٣٩۴
*****************
تکذیبیه
کارگران، مردم آزادیخواه!
همانطور که اطلاع دارید مورخ ۲\٣\٩۴ بیانیه ای تحت عنوان " یوسف آب خرابات در معرض خطر نابینایی است" روی تارنمای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری انتشار یافت، که موجبات نگرانی دوستان و بستگان فعال کارگری دربند،یوسف آب خرابات را به همراه داشت. به همین خاطر اعضای هیات اجرایی کمیته دفاع ازفعالین کارگری مهاباد با احساس مسئولیتی که رو به افکار عمومی دارند با غیر واقعی دانستن این خبر، لازم می داند توضیحاتی را جهت شفاف سازی وضعیت جسمانی یوسف آب خرابات را به اطلاع عموم برساند.
همچنان که در خبرها آمده بود، یوسف آب خرابات به دلیل نارسائی در دید چشم هایش و برای درمان بیشتر مورخ ١٩\١\٩۴ بمدت پنج روز به وی مرخصی استعلاجی داده شد پس از مراجعه نامبرده به پزشک در مهاباد وی را برای درمان بهتر به تهران اعزام نمودند، پزشکان با تشخیص این موضوع که یوسف نیاز به استراحت دارد یک دوره درمانی را برای وی تجویز میکنند که موجب تمدید مرخصی وی بمدت ١۵ روز دیگر شد، یوسف پس از گذراندن مدت مرخصی مورخ 8\2\94 خود را به زندان مهاباد معرفی کرد. هم اکنون یوسف با مصرف داروهایی که برایش تجویز کرده اند، وضعیت اش رو به بهبودی است.
اما سوال اینجاست که تارنمای کمیته هماهنگی چرا و با چه هدفی اقدام به انتشار چنین خبر کذبی نموده است در حالی که کارگران بازداشتی در مهاباد از اعضای کمیته هماهنگی هستند و خانواده این کارگران بازداشتی برای اعضا و هیات اجرایی کمیته هماهنگی شناخته شده و در دسترس بوده و می توانستند طی تماسی با خانواده یوسف از وضعیت سلامت وی خبر کسب کرده بعد به انتشار بیانیه درباره سلامت یوسف اقدام کنند.
انتشار چنین بیانیه ای می تواند چه سیاستی را پیروی کند؟! در حالی که برخی از اعضای هیات اجرایی کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد در زندان و تحت بازجویی بودند.
ما اعضای هیات اجرایی کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد ضمن صحه گذاشتن بر سلامتی واحد سیده و یوسف آب خرابات انتشار چنین بیانیه ها و اخبار کذب و دروغ پراکنی در رابطه با وضعیت فعالین کارگری مهاباد را خلاف اصول و پرنسیب های اخلاقیمی دانیم.
کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد - مورخ ٩۴/۴/٧
***************
یوسف آبخرابات در معرض خطر نا بینایی!
یوسف آبخرابات، کارگر اخراجی شرکت کشت وصنعت مهاباد که به جرم شرکت در مجمع عمومی سالانه کمیته هماهنگی از طرف دادگاه شهر مهاباد به دوسال زندان محکوم شده و ١۴ ماه ازاین مدت را در شرایط سختی گذرانده است هم اکنون به علت عدم دسترسی به امکانات پزشکی دچار کم بینایی شدید شده و در معرض خطرنابینایی قراردارد.
یوسف به دلیل مشکل شبکیه چشم که در نتیجهِ کار طاقت فرسای او در شرکت آرد سازی تشدید گردید، تحت عمل جراحی قرار گرفته وازآن به بعدتحت کنترل پزشک بوده اما در دوران محکومیت علیرغم تذکرات مکرر خانواده وی به مسئولان قضایی و همچنین مسئولان زندان، به وی اجازه داده نشده تحت نظر چشم پزشک قرار بگیرد و در نتیجه وی دچار کم بینایی شدید شده و در صورت ادامه این وضعیت ممکن است دچار مشکلات جبران ناپذیری گردد.
در جامعه ای که محکومین به اختلاس که میلیاردها تومان از اموال مردم را به سرقت برده اند به راحتی به مرخصی رفته و یا آزاد می شوند چرا باید کارگران و فعالین کارگری به جرم دفاع از حقوق خود و هم طبقه ای هایشان به زندان بروند و در زندان نیزاز ابتدایی ترین حقوق خود یعنی امکانات پزشکی محروم باشند؟
ازمسئله مشکل پزشکی و نیاز یوسف آبخرابات به امکانات پزشکی وچشم پزشک که بگذریم قانونا هر زندانی که بیش از نیمی از دوران محکومیت خودرا گذرانده باشد می تواند به مرخصی بروداما در حالیکه یوسف بیش از نیمی از دوران محکومیت خود را گذرانده است به دلیل عناد مسئولین زندان از این حق محروم شده است.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن محکومیت صدور احکام زندان برای کارگران و فعالین کارگری خواهان آزادی هرچه سریع تر این کارگر زحمتکش بوده، یاد آوری می کند که مسئولیت سلامتی یوسف آبخرابات به عهده قوه قضائیه و مسئولین زندان می باشد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۲ خرداد ۱۳۹۴