یوسف آب خرابات در سال .... در شهر مهاباد به دنیا آمد و از بچگی مشغول کار و تحصیل شد. یوسف کارگر شرکت کشت و صنعت مهاباد بود، اما به دلیل اینکه ۴ ماه حقوق معوقه داشتند و بی پولی به همه ما خانواده های کارگری فشار آورد بود. یک روز جمعی از کارگر تصمیم می گیرند که برای حقوق های معوقه خود اعتصاب کنند .
این اعتصاب ادامه داشت تا اینکه حقوق معوقه کارگران پرداخت شد و یوسف چون کارگران را از وضعیت موجود آگاه کرده بود از کار اخراج شد و مدتی در شرکت آرد مشغول به کار شد. چشم یوسف مشکلاتی داشت که با توجه به اینکه در شرکت آرد مشغول کارهای سخت و زیان آور بود این مشکلات بیشتر شد چون یوسف برای زنده ماندن دو شیفت کار می کرد.
شبکه چشم یوسف به دلیل کار سخت و زیان آور در شرکت آرد دچار مشکل شدیدی شد و برای معالجه چشم به تهران رفت.
با اینکه از نظر مالی در وضعیت خوبی نبودیم اما در تهران چشم یوسف را عمل کردند و بعد از عمل پزشکان دستور دادند که باید مرتبا" تحت نظر باشد و هر چند مدت یک بار به تهران مراجعه می کرد تا چشم هایش مورد آزمایش قرار گیرد.
اما یوسف آبخرابات به دلیل فعالیت های کارگری در سال ۱۳۹۰ در شهر کرج همراه تعدادی از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری دستگیر و روانه زندان شد. بعد از مدتی یوسف همراه محمد مولانایی و واحد سیده در دادگاه مهاباد محاکمه و به اتهام عضویت در کمیته هماهنگی به دو سال زندان تعزیری محکوم شد و حال مدت ۱۴ ماه است که در زندان بسر می برد.
یوسف به دلیل اینکه بعد از بازداشت و زندانی شدنش دیگر هیچ پزشکی چشم او را معالجه و یا درمان نکرده اند. به شدت دچار کم بینی شده، هر چند ما مکررا" مسئولان قضایی و مسئولان زندان را در جریان امر قرار دادیم. اما در طول این مدت ایشان را بیمارستان و یا دکتر متحصص چشم نبرده اند.
ما اعضای خانواده یوسف و دوستانش از وضعیت چشم او نگرانیم و اعلام خواهیم کرد که عواقب این بی تفاوتی مسئولان زندان و قوه قضائیه در مورد یوسف آبخرابات به عده آنان است. ما چند بار برای یوسف درخواست مرخصی پزشکی کردیم اما مسئولان امنیتی مرخصی را منوط به این کردند که با آنان همکاری کند و ......
کارگران، مردم شرافتمند ایران و تشکل های کارگری در سراسر جهان.
این وضعیت همسر و پدر فرزند ۵ ساله من است که در زندان بسر می برد و من همراه فرزند دخترم باید در یک منزل اجاره ای زندگی کنیم و بدون اینکه هیچ گونه منبع درآمدی داشته باشیم. ما به این وضعیت فلاکت بار راضی هستیم و دوستان و آشنایان هیچ وقت ما را تنها نگذاشته اند و به اشکال مختلف ما را یاری می دهند. اما برای چشم یوسف نه ما و نه دوستان هیچ کاری نمی توانند بکنند.
سخنگوی قوه قضائیه این روز ها اعلام کرد که به آقای رحیمی معاون رئیس جمهور پیشین که به اتهام اختلاص چند ملیاردی به زندان محکوم شده است ، بعد از سپری کردن ۱۵ روز از زندانش به دلیل اینکه همسرش مریض است به او مرخصی دادند و می توانند مرخصی او را تمدید کنند.
بعد از اینکه صحبت های سخنگوی قوه قضائیه را شنیدیم، ان زمان متوجه شدم که در این مملکت کسانی که سرمایه ملت را حیف و میل می کنند جای آنان بالای چشم مسئولان قرار دارد. اما کارگرانی که از حقوق های معوقه خود دفاع می کنند و خواستار وصول زحمات خود از کارفرمایان هستند باید در زندان ها جان دهند و هیچ کسی نیست تا به وضعیت مریضی و یا مالی آنان توجه داشته باشد.
وقتی یک کارگر درخواست کند که جهت معالجه به او مرخصی پزشکی دهند از او می خواهند تا با آنان همکاری کنند.!! ولی کسی که تمام سرمایه این کشور را به تاراج برده است و خودش از نظر جسمی مشکلی ندارد به او مرخصی می دهند تنها به خاطر این زنش مریض است و..
در واقع این برای ما که اهل ایران هستیم و مسئولان شبانه روز اعلام می کنند که ملت ایران از هر نظر با هم برابرند، یک سئوالی پیش آماده و دوست دارم مسئولان به آن پاسخ دهند این چه نوع برابری است ؟!!
شادی رسولی (همسر یوسف آب خرابات)
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
* این مطلب در صفحه فیس بوک شادی رسولی (همسر یوسف آب خرابات) انتشار یافته است و کمیته هماهنگی آن را عینا در اینجا منتشر کرده است .