افق روشن
www.ofros.com

«هر چه مستحکم تر باد پیوند جنبش دانشجویی و جنبش کارگری»


کمیته هماهنگی برای کمک                                                                                    دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۵ - ۱۲ دسامبر ۲۰۱٦

(به مناسبت ۱٦ آذر، روز دانشجو)

شصت و چهارمین سالروز واقعه دانشگاه و شهادت ۳ تن از دانشجویان، به نام های  قندچی، بزرگ نيا و شريعت رضوی را در شرایطی گرامی می داریم که دانشگاه همچنان زنده و پویاست و به عنوان سنگری مهم در عرصه مبارزات دمکراتیک و اجتماعی مردم ایران، جایگاه و مکان خاصی را به خود اختصاص داده است. این روز (۱٦ آذر) به عنوان نقطه عطفی در جنبش دانشجویی  شناخته شده و یاد آور مقاومت و مبارزه دلاورانه دانشجویان آگاه و آزاداندیشی است که حاضر نبودند در مقابل تهاجمات افسارگسیخته و ضدمردمی رژیم سرسپرده و فاسد شاه سر تسلیم فرود آورده و به ذلت و خفقانی که این رژیم قصد اعمال آن را در بعد از کودتای ۲٨ مرداد، در فضای جامعه، از جمله در مراکز علمی و دانشگاهی کشور داشتند، تن در دهند.
در سال های بعد از آن نیز دانشجویان همواره در سالگرد این روز تاریخی، روزی که شاه و نظامیانش، صحن دانشگاه را به خاطر خوش خدمتی به اربابان آمریکایی و انگلیسی خود، با خون دانشجویان گلگون کردند و آنان را به خاک و خون کشیدند، مراسمی را در گرامی داشت این روز برگزار می کنند تا ضمن افشای این جنایت، صدای اعتراض خود را نسبت به این قبیل اقدامات سرکوب گرانه و ضدمردمی ــ که البته به حکم سلطه و حاکمیت سرمایه بر شرایط کار و زندگی کارگران، تا به امروز نیز همچنان ادامه دارد و به ویژه در سال های اخیر تشدید شده است ــ بلند کرده و خواست ها و مطالبات دموکراتیک و آزادی خواهانه ی خود را در ارتباط با سایر جنبش های اجتماعی به گوش کارگران و توده های مردم به جان آمده و استثمار شده برسانند.
واقعیت این که، دانشجويان از کل جامعه، طبقات اجتماعی و رو در رویی آن ها با یکدیگر جدا نيستند و از آن ها تأثیر می پذیرند. به ویژه در اوضاع نابسامان اقتصادی و گسترش دامنه فقر و بیکاری و فشار و سرکوب پلیسی سرمایه، که خواه ـ ناخواه دامن تمامی اقشار و طبقات اجتماعی، از جمله دانشجویان را می گیرد، آنان نمی توانند به دور از تمامی این مسائل و قید و بندها، صرفاً خواست ها و مطالبات روزمره و بهبود خواهانه ی خویش را مد نظر داشته باشند و نسبت به خواست ها و منافع دیگر طبقات و اقشار اجتماعی بی تفاوت بمانند. جنبش دانشجویی به این اعتبار، همچنین نمی تواند نسبت به اتحاد و پیوند میان کارگران با دانشجویان بی توجهی نشان داده و  تنها مسائل و موضوعات مورد نظر خود را طرح و دنبال نماید. نمونه این پیوند و همسویی اجتناب ناپذیر را می توان در بیانیه اخیر "جمعی از دانشجویان دانشگاه های ایران"، آن جا که با صدایی رسا "از حقوق پایمال شده خود به مثابه یک دانشجو و زندگی پایمال شده خویش درجامعه سخن می گویند، با وضوح هرچه تمام تر و به بهترین شکلی مشاهده نمود. این دانشجویان در "رنج نامه" خود به مناسبت روز دانشجو می نویسند: "ثمرۀ زندگی مادران و پدران ما، در نتیجۀ برآیند چند دهه عمل مشترک قانون گذاران ومجریان، در تکاپوی تأمین هزینه های سنگین حداقلی برای معاش، به یغما رفته است. بیکاری، استثمار و عدم امنیت شغلی بیداد می کند. بهداشت، درمان و مسکن بدل به کالاهایی گران بها شده اند که وسع خریدشان از عهدۀ بسیاری از مردم بیرون است" و فاجعه بار این که "حق فریاد و اعتراض را نیز از ما سلب کرده اند و هرجا که زمزمه ای هست، گوشی شنوای دردهای فراوان رنجبران جامعه نیست. چنین است که عدالت و آزادی، حالا دیگر، توأمانِ به محاق رفته اند".
بیانیه دانشجویان سپس با بر شمردن بسیاری از مسائل، مشکلات و "تبعیض های بنیادینی" که در اکثریت قریب به اتفاق دانشگاه های ایران و در درون جامعه دامنگیر این قشر آگاه، پرشور و جوان شده است می نویسند: "امروز تبعیض های بنیادین جامعه اعم از تبعیض طبقاتی و جنسیتی به دانشگاه پا نهاده اند. بومی گزینی، گزینش جنسیتی، هدایت تحصیلی و پولی سازی آموزش عمومی، که طبق قانون اساسی باید برای تمام آحاد ملت به رایگان در دسترس باشد، در کنار پدیده هایی نظیر گسترش مدارس غیرانتفاعی، مؤسسات آموزشی، کلاس های خصوصی و ده ها کالای آموزشی دیگر که به شکل های نابرابر رقابت تحصیلی دامن می زنند، پایه های تبعیض را در دانشگاه استوارتر کرده اند . . .  سنوات تحصیلی، هزینه های روزافزون خوابگاه و تغذیه، شهریه های گزاف، واگذاری فضاها و امکانات دانشگاهی به نهادها و سازمان هایی بیرون از دانشگاه، واداشتن دانشجویان به کار اجباری و سوءاستفاده های علمی از آنان، و در این وانفسا، فشارهای امنیتی و حراستی، جملگی دست ها را به هم داده اند تا کاردها به استخوان ها برسند.
تبعات روند کالایی سازی آموزش سبب شده است که نه تنها فرزندان طبقات فرودست حین تحصیل در دانشگاه تحت فشار هزینه های سنگین آموزشی کمر تا کنند، بلکه به تدریج از ورود به دانشگاه محروم شوند یا از سرانجام بخشیدن به تحصیلات دانشگاهی خود بازمانند و . . . " این بیانیه در ادامه می افزایند: "دانشجویان بسیاری رشته ها، قبل از آنکه از دانشگاه فارغ التحصیل شوند، به بهانۀ دوره های کارآموزی و کارورزی در کارخانه ها، کارگاه ها، مؤسسات صنعتی خصوصی، بیمارستان ها، درمانگاه ها و مراکز به اصطلاح مطالعاتی و پژوهشی با حقوقی ناچیز یا حتی بدون دستمزد، استثمار می شوند و سودهای کلان ناشی از کار اضافی اجباری آنان، به جیب های کلان سرمایه داران می رود و در کنار آن هزاران فرصت شغلی برای کسانی که باید با حقوق و مزایای کامل، حق بیمه و حق بازنشستگی در همین مراکز مشغول به کار شوند، از دست می رود و متقابلاً بر شمار دهشتناک بیکاران افزون می گردد . . . و طنین اعتراض و مطالبۀ هزاران دانشجو برای ابتدایی ترین حقوقشان در سالیان اخیر از هر کناری شنیده شود." . . . "اما "صدای اعتراض دانشجویان که چیزی جز حقوق بنیادین خود نمی خواهند، گویا بر اربابان، مدیران، سیاست گذاران و مجریان قوانین تبعیض آمیز بسیار گران آمده است. کمیته های انضباطی و حراست دانشگاه ها و دوشادوش آنان نهادهای امنیتی بیرون از دانشگاه، برای خاموش کردن صدای مستقل دانشجویان تمام قد ایستاده اند و به واسطۀ تهدیدهای مکرر دانشجویان معترض و خانواده هاشان، احضارهای گاه به گاه، پرونده سازی، صدور احکام انضباطی و ده ها حربۀ امنیتی دیگر، چکمه بر گلوی دانشجویان فشرده اند. بی خبر از آن که صدای حق طلبی، عدالت خواهی و آزادی خواهی دانشجویان با هیچ سرکوبی خاموش کردنی نیست و . . .".
و "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" سخت با آن بخش از دانشجویان موافق است که: "اعتراضات صنفی دانشجویی بایستی به مبارزات برحق کارگران، معلمان، زنان و تمام محذوفان و مطرودان اجتماع بپیوندد و کلیت ساختار و برنامه های کلان اقتصادی ـ سیاسی را که تجاری سازی آموزش نیز بخشی از تبعات آن است به نقد بکشد. بدون این همراهی و پیوند، مقاومت در برابر این سیل بنیان برانداز که هستی دانشجو، کارگر، معلم، زن و تمام فرودستان را تهدید می کند، غیرممکن می نماید".
خوشبختانه امروزه بخش های وسیعی از دانشجویان، به عنوان فرزندان کارگران و توده های مردم زحمتکش، مسائل و مشکلات خود را جدا از مسائل و مشکلات جامعه در کلیت خویش ندانسته و تلاش می کنند تا خواست ها و مطالبات دانشجویی و عمدتاً دموکراتیک خود را فراتر از حصار دانشگاه، در پیوند با خواست ها و مطالبات طبقاتی و اجتماعی کارگران و توده های محروم و تحت ستم و استثمار مردم مطرح نمایند و آن ها را رو در رو با سرمایه و عوامل آن، تعقیب و پیگیری کنند. جنبش آگاه و پیشرو دانشجویی امروزه در تلاش است تا مبارزات خود را از محدوده تنگ دانشگاه خارج نموده و  آن را با مبارزات آزادیخواهانه و عدالت طلبانه کارگران پیوند بزند. این بخش از جنبش می رود تا بیش از پیش با جنبش ضد سرمایه داری و طبقاتی کارگران ارتباط برقرار کرده و در اتحاد با دیگر جنبش های اجتماعی و مردمی، و به ویژه جنبش رهایی بخش طبقه کارگر، در پایان دادن به ستم و استثمار سرمایه و همراه با آن رنج و حرمان توده های مردم کارگر، سهیم باشد. جنبش آگاه و مردمی دانشجویی تلاش می کند تا به نوبه خود، در احقاق حقوق و مطالبات دموکراتیک، آزادیخواهانه و اجتماعی کارگران و توده های وسیع مردم، نقش بازی کند و متناسب با توان و امکانات خویش، یاری رسان جنبش کارگری، برای تحقق خواست ها و مطالبات برحق شان از یک سو و نفی مناسبات استثماری، نابرابر و ضد کارگری سرمایه داری باشد.
آری بخش آگاه و پیشرو جنبش دانشجویی می رود تا در اتحاد با جنبش کارگری و  زنان و مردان محروم و زحمتکش جامعه، برای خاتمه دادن به نکبت سرمایه داری و استقرار نظامی آزاد و برابر گام برداشته و به سهم خود نقش پررنگ تری را نسبت به تحولات جامعه داشته باشد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن گرامی داشت ١٦ آذر، روز دانشجو و اعتراض به فضای پلیسی و امنیتی حاکم بر دانشگاه ها و محیط های دانشجویی در کشور، بر روی اتحاد و پیوند هرچه بیش تر میان جنبش دانشجویی و جنبش کارگری تأکید داشته و تلاش می کند تا به سهم خود در تعمیق و گسترش چنین پیوندی مفید و مؤثر واقع شود.

گرامی باد ١٦ آذر روز دانشجو

هر چه پرفروغ تر باد اتحاد  جنبش دانشجویی و دیگر جنبش های اجتماعی با جنبش کارگری

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری

٩۵/٠٩/١٦