عطا خلقی ۱۳ آذر ماه ۸۸ مدیریت شرکت نیشکر هفت تپه که چشم دیدن رهبران سندیکای کارگران این شرکت را ندارد و وجود و فعالیت این تشکل را بر نمی تابد در یک توطئه مشترک با دولت، همه تلاش شان را بکار گرفتند تا این تشکل نو پای کارگری را ''بی سر'' و فعالیت های آنرا بی اثر کنند. دولت و کارفرما در یک پروسه طولانی پاپوش دوزی برای کارگران مبارز این مجتمع کارگری، ابتدا جمعی از رهبران سندیکا را به ''جرم'' مبارزه برای دستمزدهای گروگان گرفته و ایجاد تشکل کارگری شان و شرکت در مراسم اول ماه مه، روانه زندان کردند؛ و در گام بعدی، مدیریت شرکت در یک اقدام ضربتی به بهانه مسخره ''غیبت از کار'' غیاباً احکام اخراج کارگران دربند را اعلام کرد. جمهوری اسلامی و مدیریت شرکت نیشکر هفت تپه که مدت هاست در کمین اند تا همبستگی و اتحاد و تشکل کارگران مبارز هفت تپه را زیر ضرب بگیرند و در هم بشکنند، سرانجام با اجرای این طرح، بخشی از توطئه برنامه ریزی شده خود را عملی ساختند. کارگران آگاه و مبارز ایران، این را می دانند که تهاجم علیه سندیکای کارگران هفت تپه و رهبران آنها، هدف در خودی برای این رژیم نیست؛ او کل جنبش کارگری را نشانه گرفته است و می خواهد روند رو به رشد جنبش کارگری را با ایجاد رعب و وحشت سد کند. این رژیم كه در برابر خیزش توده ای مردم به فغان آمده است و مبارزات مردم می رود كه رادیكال و رادیكال تر شوند، از بیم اینكه مبادا رهبری اعتراضات مردم و جنبش های رادیكال اجتماعی به دست كارگران بیفتد، در تلاش است تا با دستگیری و به زندان فرستادن فعالان و رهبران جنبش كارگری، و اخراج و بیکار کردن آنها و تحمیل شرایط دشوار معیشتی به خانواده های شان جنبش های توده ای مردم را از نقش رهبری كارگران پیشرو، محروم كند لابد جمهوری اسلامی می پندارد که: «اگر رهبران و فعالان جنبش کارگری را از کل جنبش جدا سازد و به اسارت گیرد و حکم اخراج شان را اعلام کند، جنبش بی فعال و بی رهبر و بی تشکل ره به جایی نخواهد برد و دیگر اعتراض و مبارزاتی صورت نخواهد گرفت.» اما مثل اینکه رژیم این فاکتور را نا دیده گرفته است که کارگری که چند پله به زیر خط فقر رانده شده باشد، با رهبر و بی رهبر و با تشکل و بی تشکل عصیان می کند، به خیابان می ریزد و کار و نان و مسکن می خواهد. کارگری که با خون دل تشکل اش را ساخته است، و تا کنون توانسته است وجود''غیر قانونی''اش را به دولت و کارفرما تحمیل کند، و با اتکاء به آن دستاورد هایی هم داشته باشد، به آسانی سنگرش را خالی نمی کند. و به سادگی دست از مبارزه نمی شوید. اگرچه با وجود این رهبران دربند، روند مبارزات ریتم و آهنگ دیگری خواهد داشت، اما در غیاب آنها نیز این جنبش تعطیل بردار نیست و مبارزات کماکان ادامه خواهد داشت و از دل مبارزات جاری هم، فعالان و رهبران جوان تری سر بر خواهند آورد و خلاء رهبران غایب را کم و بیش پر خواهند کرد. واقعیت این است که جمهوری اسلامی می تواند با محروم كردن كارگران از برخی از رهبران و فعالان كارگری شان، سرعت روند پیشروی جنبش كارگری را كند و لطماتی به این جنبش تحمیل كند، اما نمی تواند این روند را متوقف نماید. زندان های جمهوری اسلامی همیشه پر از فعالان كارگری و رهبران تشكل های كارگری است، اما جنبش كارگری در اشكال گوناگونش و به رهبری فعالان دیگری همچنان پیش می رود. جمع چند هزار نفره کارگران هفت تپه که امثال نجاتی را در دل خود پرورده اند، ده ها نجاتی جوان تر را در لیست دارند تا جای خالی رهبران زندانی را پر کنند. جنبشی که برای آزادی رهبران یکی از تشکل هایش، واکنش بسیاری از تشکل های بین المللی را برانگیخته باشد، این توان را هم دارد که تا آزادی کارگران زندانی، زندگی و معیشت خانواده های آنها را تأمین کند. قطعاً کارگران نیشکر هفت تپه داشتن تشکل و مبارزه برای مطالبات کارگری را حق مسلم خود می دانند، و زندان و اخراج همکاران شان را به جرم ایجاد تشکل و مطالبه خواست های کارگری، اقداماتی ضد کارگری و ضد انسانی می دانند و بشدت محکوم می نمایند و انتظار دارند که هم طبقه ای های شان در دیگر مراکز همصدا با آنها این اقدامات ضد کارگری و ضد انسانی دولت و سرمایه را محکوم نمایند و در حمایت مالی خانواده های کارگران دربند، با آنها سهیم باشند!
عطا خلقی - ۱۳ آذر ماه ۸۸