سمینار جنبش کارگری و محیط زیست
مبادرت به برگزاری سمیناری با عنوان جنبش کارگری و محیط زیست کرد. دراین سمینار که موضوعات مختلف محیط زیست و تاثیر آن بر زندگی کارگران مورد بررسی قرار گرفت راههای پیوند جنش اعتراضی محیط زیست با جنبش کارگری و ضرورت آن از جانب سخنرانان مطرح شد.
ابتدا مقدمهای توسط مجری برنامه ارائه شد و سپس خانم سمیه صمیمی در بارهی وضعیت محیط زیست در ایران صحبت کردند. آنگاه آقای فریبرز رییس دانا در بارهی اولین نظرات جنبش سبز و ضرورت طرح آن از جانب مارکس وانگلس و رابطهی آنها مطالبی را ارائه کردند.
سپس آقای علی یزدانی گزارش بحران محیط زیست در منطقهی پارس جنوبی را که توسط آقای آقاجری فرستاده شده بود، قرائت کردند.
در ادامه اقای محمد مالجو در بارهی ضرورت توجه بیشتر جنبش کارگری به محیط زیست مطالبی بیان داشتند. در انتها آقای علیرضا ثقفی در مورد وحدت مبارزه برای حفظ محیط زیست و جنبش کارگری و ضرورت هماهنگی میان بخشهای مختلف مبارزات کارگران موضوع را دنبال گرفتند.
سمینار با طرح پرسشهایی از سوی حاضران و پاسخ به آن خاتمه یافت.
فایل صوتی این سمینار پس از تدوین به زودی پخش خواهد شد و علاقهمندان میتوانند در سایت کانون مدافعان حقوق کارگر آن را ملاحظه نمایند.
کانون مدافعان حقوق کارگر - آذر ماه ۱۳۹٢
**********************
آیا کارگران با محیط زیست بیگانهاند؟
خسرو صادقی بروجنی
کانون مدافعان حقوق کارگر - باور عمومی در میان کنشگران اجتماعی سیاسی و حتی برخی از فعالان کارگری بر این است که کارگران به دلیل موقعیت معیشتی که دارند، مسائل زیست محیطی برای آنها از اولویت برخوردار نیست. چنین تحلیلی گرچه درست مینماید اما عدم روشنگری و آگاهی بخشی صحیح در زمینه معنای دو سوی این رابطه یعنی "کارگر" و "محیط زیست"، از جمله مهم ترین عوامل بیگانگی کارگران با موضوع مذکور است.
اگر کارگران را محدود به کارگران یدی در کارخانهها و کارگاههای تولیدی بدانیم و از سوی دیگر اگر معنای گستردهی محیط زیست به عنوان فضای زندگی انسان را به «طبیعت» تقلیل دهیم، در این مفهوم کارگری که در یک مرکز تولیدی کار میکند و در مواقع فراغت نیز امکان و توان بهره بردن از زیباییهای طبیعی را ندارد، با محیط زیست و مسائل مربوط به حفظ و نگهداری آن بیگانه پنداشته میشود.
اما اگر محیط زیست را محدود به معنای طبیعی آن و منایع و مناظر طبیعی چون جنگلها، رودخانه و دریاها، بیابانها و ... نکنیم و درک وسیعتری از آن داشته باشیم، در آن صورت و در درک جدید از معنای محیط زیست، محیط زندگی انسان شامل «محیط طبیعی» و «محیط مصنوع» خواهد بود.
بر خلاف محیط طبیعی که از قبل وجود دارد و انسان در آن دست میبرد، محیط مصنوع، توسط انسان ساخته میشود. ساختمانها، خیابانها، راهها، و ... در اساس «شهر» ملموس ترین محیط زندگی است که با آن در ارتباط هستیم.
از جهت دیگر نیز کارگر فقط شامل کارگران تولیدی در کارخانهها نیست. بلکه تمام کسانی که نیروی کار فکری یا جسمی خود را به دیگری میفروشند و همچنین در سلسله مراتب ساختار سرمایهداری تحت سلطهی طبقهی سرمایهدار هستند، کارگر محسوب میشوند. از این رو شاید بهتر است برای رهایی از کلیشههای مرسوم در مورد مفهوم کارگر، از «نیروی کار» به جای آن استفاده کنیم تا بخشهای خدماتی و فکری را هم شامل شود. فراغت از کلیشیههای مرسوم در مورد معنای «کارگر» و «محیط زیست»، میتواند ما را به این مفهوم جدید برساند که منافع نیروی کاری که در شهر یا روستا زندگی میکند در پیوند تنگاتنگ با محیط زیست قرار دارد.
دولت بازارگرایی که میل به خصوصیسازی همه چیز دارد، فضاهای عمومی شهری را خصوصیسازی میکند و آن را موضوع سودی قرار میهد که دغدغهی حفظ و نگهداری این فضاها برای نسلهای آینده را ندارد. همچنین دولت به جای تاسیس و گسترش وسایل نقلیه عمومی و رایگان یا ارزان، تمایل به خصوصیسازی آنها دارد و از طرف دیگر شرکتهای اتوموبیلسازی تولیدات خود را افزایش میدهند و هر روز مدل جدیدتری را به بازار روانه میکنند. دولتها اگر قادر به تامین عدالت فضایی و توزیع امکانات شهری برای مناطق مختلف در یک گسترهی جغرافیای یا حتی در یک شهر نباشند، جابجاییهای جمعیتی افزایش مییابد که همین امر آلودگی بیشتری در پی دارد.
بنابراین اگر مفاهیم با دقت و در پیوند با واقعیت زندگی طرح شود؛ نه تنها محیط زیست و فعالبتهای زیست محبطی در اولویتههای بعدی نیروی کار نیستند، بلکه حیات نیروی کار، منوط نه برخورداری از فضایی پاک، عادلانه و انسانی است.
خسرو صادقی بروجنی