سالی پر از درد و رنج را پشت سر گذاشتیم؛ سالی که سفرههای مردم کوچک و کوچکتر شد؛ سالی که تعدادی از اعضای کانون نویسندگان ایران به جرم نوشتن، ابراز عقیده و دفاع از آزادی اندیشه و بیان، همچون دهها کنشگر مدنی و صنفی که جرمی جز بیان مطالبات خود نداشتند، روانهی زندان شدند؛ سالی که مردم بارها به خیابان آمدند و خواستههای برحق شان را فریاد زدند، اما گوش شنوایی نیافتند؛ سالی که همهگیری ویروس کرونا رنجی گران بر رنجهای مردم افزود و جانهای بسیاری را ربود ...
با این وجود، اکنون در آستانهی بهار، با الهام گرفتن از نوروز که نماد زایش و زندگی است، میتوانیم نفسی تازه کنیم، به افقهای آینده بنگریم و بر کوششمان برای دست یافتن به زندگی بهتر بیفزاییم. چراکه به قول شاعر بزرگ ما احمد شاملو "نومید مردم را معادی مقدر نیست/ چاووشی امیدانگیز توست بیگمان/ که این قافله را به وطن میرساند."
باری؛ کانون نویسندگان ایران نوروز را به مردم ایران و همهی آنان که در سراسر جهان نوروز را جشن میگیرند، به شاعران، نویسندگان و هنرمندان آزاده و آزادیخواه، به اعضای کانون و به ویژه اعضایی که هماکنون در زندان به سر میبرند و همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی شادباش میگوید.
کانون نویسندگان ایران
۱۳۹۹/۱۲/۲۹
**********
بیان آزاد شماره ۸
ویژۀ نخستین سالگرد در گذشت فریبرز رئیس دانا
سـرآغـاز
یک سال از درگذشت فریبرز رئیس دانا گذشت. اغراق نیست اگر بگوییم در این یک سال بیش از هزار صفحه
مطلب، مقاله، شعر، خاطره و... در بزرگداشت او نوشته شد. در فضای مجازی و محافل خصوصی ده ها مراسم
یادبود برای او برگزارشد. گروه های گوناگون اجتماعی، از تشکلهای کارگری، دانشجویی، روزنامه نگاری گرفته
تا شاعران و نویسندگان، دانشگاه یان، اقتصاددانان، هنرمندان و... از او سخن گفتند و به نیکی یاد کردند.
رئیس دانا شخصیتی چند وجهی داشت و رد پای او در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دیده
میشد. اما او کانون را خانه ی اصلی خود میدانست. دوستان کانونی به یاد دارند که او حتی در شرایط دشوار
بیماری هیچگاه از همراهی و همکاری با کانون سر باز نزد. خانه و زندگی و همه ی امکاناتاش را بیدریغ در
اختیار کانون میگذاشت. پای ثابت تمام نشست ها و مراسم کانون بود. در مراسم سالگرد مختاری، پوینده و
شاملو، قامت رشید و سر و وضع آراسته اش همیشه جلب توجه میکرد. با سخنان پرشور خود در نشست های
جمع مشورتی، همگان را به ایستادگی در برابر سانسور، سرکوب و ستم دعوت میکرد. عضو متعهد و
مسئولیت پذیر کانون بود. در یک کلام، او برای کانون هیچ کم نگذاشت. دریغا فریبرز رئیس دانا را در شرایطی
از دست دادیم که نتوانستیم بزرگداشتی برای او برگزار کنیم. اکنون در نخستین سالگرد درگذشت او، با انتشار
این ویژه نامه ی مختصر که شتابزده و در فرصتی اندک فراهم شده است؛ یادش را گرامی میداریم. برای مشاهده و مطالعه متن کامل ویژه نامه
اینجا کلیک کنید.
کمیسیون انتشارات کانون نویسندگان ایران
۱۳۹۹/۱۲/۲۶
**********
گزارش کمیسیون کمک به زلزلهزدگان کرمانشاه
پس از وقوع زلزله آبان ۹۶ در استان کرمانشاه، کانون نویسندگان ایران جهت جمعآوری کمکهای مردمی حسابی با نام سه نفر از اعضای خود، زنده یاد ایرج کابلی، محمدرضا باطنی و رضا خندان (مهابادی) باز کرد و با انتشار اطلاعیهای از اعضاء، دوستان و دوستداران کانون خواست کمکهای خود را به این حساب واریز کنند. در اطلاعیهای دیگر اعلام شد که مبلغ جمع آوری شده صرف ساخت یک مکان فرهنگی و ترجیحاً مدرسه، در مناطق زلزلهزده خواهد شد. به همین منظور و با جمع شدن کمکهای مالی، کمیسیون «کمک به زلزلهزدگان کرمانشاه» تشکیل شد و اعضای آن، محسن حکیمی، حافظ موسوی و علی کاکاوند، در زمستان ۹۶ در سفری به کرمانشاه، از مناطق زلزلهزده بازدید کرده و به بررسی موضوع پرداختند. چند ماه بعد، پلیس "فتا" کرمانشاه با یکی از صاحبان حساب، زنده یاد ایرج کابلی، تماس گرفت و اعلام کرد که حسب دستور مقام قضایی، حساب مذکور مسدود شده است. پس از پیگیریهای مکرر از طریق تماس با مقامات محلی و مسئولان حکومتی، در جلسهی حضوریِ اعضای کمیسیون و یکی از صاحبان حساب با دادیار پرونده در کرمانشاه که دستور مسدود شدن حساب را داده بود، دو راه حل از طرف قاضی مربوطه اعلام شد: راه حل اول اینکه مبلغ جمع آوری شده به حساب هلال احمر یا کمیته امداد واریز شود و راه حل دوم اینکه ساخت مدرسه آغاز شود و با ارائه فاکتورهای هزینه، مبالغ هزینه شده پس از تایید مقام قضایی از حساب برداشت شود.
راه حلهای پیشنهادی قابل پذیرش نبودند و به همین علت کمیسیون با هماهنگی هیئت دبیران به مذاکرات خود با فعالین محلی و بعضاً مسئولین قضایی ادامه داد. در ادامه با تصویب هیئت دبیران و در اوایل سال ۱۳۹۸ صاحبان حساب به منظور تسریع در امور به علی کاکاوند، عضو هیئت دبیران و عضو کمیسیون مربوطه، جهت پیگیری مراحل اداری وکالت دادند. با پیگیریهای علی کاکاوند به عنوان نماینده کانون و وکیل صاحبان حساب در نهایت در دیدار با معاون دادستانی و با توافق هیئت دبیران کل مبلغ که تا آن زمان معادل ۹۹،۵۰۰،۰۰۰ (نود و نه ملیون و پانصد هزار) تومان بود به حساب مجمع خیرین مدرسهساز واریز شد تا از این طریق و با هماهنگی سازمان نوسازی مدارس استان کرمانشاه، مدرسهای در مناطق زلزلهزده ساخته شود. در همین راستا و در خرداد ۹۸، قردادی چهار جانبه بین کانون نویسندگان ایران، مجمع خیرین مدرسه ساز، سازمان نوسازی مدارس استان کرمانشاه و اداره آموزش و پرورش شهر کرند غرب منعقد شد که بر اساس مفاد این قرارداد مبلغ یاد شده صرف ساخت مدرسهای در مناطق زلزلهزده میشد و حق نامگذاری آن نیز با کانون بود.
هرچند کارشکنیها ادامه یافت اما با پیگیریهای نماینده کانون و گفتگوهای متعدد حضوری و تلفنی در نهایت مقرر شد بودجهی مذکور صرف مرمت یک مدرسه تخریب شده در روستای جوانمیری در دشت ذهاب شود. پولی که میشد در ابتدا با آن یک یا دو مدرسهی روستایی ساخت، پس از دو سال مسدود شدن از طرف قوه قضاییه و کارشکنیهای مسئولان آموزشی استان کرمانشاه، ارزش خود را بر اثر نرخ بالای تورم از دست داد و در پایان سال ۹۸، تنها به اندازهای ارزش داشت که صرف تعمیر و بازسازی مدرسهای زلزله زده شود.
پیشنهاد کانون برای نامگذاری این مدرسه نام نویسندهی شهیر کرمانشاهی، علی اشرف درویشیان بود که در عین حال از اعضای قدیمی کانون و روزگاری معلم روستاهای کرمانشاه بوده است. مدتی بعد، از طرف سازمان بازسازی مدارس کرمانشاه اطلاع داده شد که بر اساس ابلاغیهی کتبی وزارت اطلاعات، حق ندارند این نام را بر مدرسه بگذارند. توضیح و اصرار کانون نیز به جایی نرسید و در نهایت با تصویب هیئت دبیران، نام "نیما یوشیج" پیشنهاد داده شد که این نام مورد موافقت قرار گرفت.
پاییز ۱۳۹۹ بازسازی به پایان رسید و مدرسه برای حضور دانشآموزان آماده شد. هم اکنون مدرسه نیما یوشیج در روستای زلزلهزدهی جوانمیری از توابع شهر سرپل ذهاب در حال بهرهبرداری است و روی تابلوی مدرسه، زیر نام آن نوشته شده است:
«این بنا در سال ۱۳۹۹ با مشارکت کانون نویسندگان ایران (کمکهای مردمی داخل و خارج کشور) و با نظارت اداره کل نوسازی مدارس استان کرمانشاه پس از زلزله ۱۳۹۶ مرمت و بازسازی شد».
کانون نویسندگان ایران قدردان تمام کسانی است که در این راه به کانون اعتماد کردند و به یاری مردم ستمدیده و زلزله زده آمدند.
کانون نویسندگان ایران
۱۴ اسفند ۱۳۹۹
**********
بیانیه ی کانون نویسندگان ایران در اعتراض به تأیید حکم یازده سال زندان آرش گنجی در دادگاه تجدید نظر
حکم یازده سال زندان آرش کنجی، نویسنده، مترجم و منشی کانون نویسندگان ایران، در دادگاه تجدید نظر تأیید و در تاریخ نهم اسفند به وکلای او، ناصر زرافشان و راضیه زیدی ابلاغ شد. این حکم در دی ماه سال جاری بر مبنای اتهام های ناروایی چون "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی" ، "تبلیغ علیه نظام" و "عضویت و همکاری با گروهک مخالف نظام" در دادگاه بدوی به ریاست قاضی عموزاد صادر شده بود و مصداق اتهام های یاد شده چیزی نبود جز ترجمه و انتشار کتاب "کلید کوچک، دروازه ای بزرگ" که در برگیرنده ی گزارش ها و مقالاتی است درباره ی تحولات کردستان سوریه پس از رهایی از چنگال دولت اسلامی داعش. صدور این حکم سنگین و ظالمانه اعتراضات گسترده ای در پی داشت . اهالی فرهنگ، شاعران و نویسندگان مستقل و چندین نهاد مدافع حقوق بشر و آزادی بیان در داخل و خارج کشور به این حکم اعتراض کردند. با وجود این، دادگاه تجدید نظر بدون اعتنا به این اعتراضات و با زیرپا گذاشتن موازین دادرسی عادلانه، حکم اولیه را عینا تایید کرد. سیطره ی چنین رویه ای در دستگاه قضایی کشور که سابقه ای دور و دراز دارد، حاکی از آن است که نگاه این دستگاه به مقوله هایی چون فرهنگ و آزادی اندیشه و بیان، نگاهی "امنیتی" است.
پرشمارند شاعران، نویسندگان، هنرمندان و سخنورانی که در این سال ها بهای سیطره ی نگاه امنیتی بر دستگاه قضایی کشور را با زندان، سانسور، خودسانسوری و احساس عدم امنیت شغلی پرداخته اند و می پردازند. گفتنی است هم اکنون پنج عضو کانون نویسندگان ایران، رضا خندان مهابادی، بکتاش آبتین، کیوان باژن، گیتی پورفاضل و علیرضا نوری برای پرداختن چنین هزینه ای در زندان به سر می برند .
کانون نویسندگان ایران حکم ظالمانه ی یازده سال زندان آرش گنجی را قاطعانه محکوم می کند و خواستار آزادی بی قید و شرط اعضای زندانی خود و سایر زندانیان عقیدتی و سیاسی است .
کانون نویسندگان ایران
۱۳۹۹/۱۲/۱۳
**********
بیانیهی کانون نویسندگان ایران در اعتراض به اجرای حکم زندان علیرضا نوری
روز ۲۳ بهمن مامورهای امنیتی علیرضا نوری شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران را در منزلش بازداشت و جهت تحمل حکم دو سال حبس به زندان مرکزی همدان منتقل کردند. علیرضا نوری در خرداد ۱۳۹۶ به اتهام «توهین به مقدسات از طریق نوشتن اشعار موهن در فضای مجازی» به دو سال حبس تعزیری محکوم شد و دادگاه تجدید نظر نیز حکم صادره را تایید کرد.
اگرچه در این چند دهه اخبار بازداشت و زندان و قتل شاعران و نویسندگان آزاداندیش موضوع تازهای نبوده و همواره سایهی سانسور در تمام اشکال خود بر جسم و جان اهل قلم و هنر این سرزمین سنگینی کرده است، با اینهمه در سالهای اخیر سرکوب سیستماتیک و فشار حداکثری بر فعالان حوزهی اندیشه و بیان رشد و شدت کمسابقهای یافته است. از این جمله می توان به عدم امکان فعالیت مطبوعات آزاد و به اصطلاح غیر خودی، ممانعت از فعالیت موسسات و تشکلهای مستقل چون کانون نویسندگان ایران، تهدید و پرونده سازی بر پایهی اتهامات واهی و نهایتاً صدور احکام زندان طویلالمدت برای شاعران و نویسندگان، از جمله اعضای کانون نویسندگان، رضا خندان(مهابادی)، بکتاش آبتین، کیوان باژن، گیتی پورفاضل و حالا علیرضا نوری اشاره کرد.
کانون نویسندگان ایران اجرای حکم زندان علیرضا نوری را محکوم کرده و خواستار آزادی بیقید و شرط او و تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
کانون نویسندگان ایران
۲۹ بهمن ۱۳۹۹
**********
بیانیه ی کانون نویسندگان ایران به مناسبت درگذشت ایرج کابلی
ایرج کابلی (۱۳۹۹ -۱۳۱۷) نویسنده، مترجم، پژوهشگر و عضو کانون نویسندگان ایران، روز چهارشنبه بیست و نهم بهمن بر اثر بیماری چشم از جهان فروبست.
اهالی فرهنگ و ادبیات، زنده یاد ایرج کابلی را با ترجمه های درخشان او از زبان های روسی و انگلیسی به فارسی، با پژوهش های ارزشمند او در زمینه ی عروض و وزن شعر فارسی و نقش او در "شورای بازنگری شیوه ی نگارش خط فارسی" می شناسند. پژوهش در ساختار زبان و کوشش برای تبیین و توضیح قانون مندی آن به روش علمی، دلمشغولی اصلی او بود که دستاوردهای ارزشمند آن را در آثاری چون "راه نظم بندی"، "وزن شناسی و عروض"، "درست نویسی ی خط فارسی" و "دستور جامع زبان اوستا" می توان دید.
ایرج کابلی از اعضای ثابت قدم کانون بود و همواره، حتی در شرایط بیماری، از همراهی و همکاری برای پیشبرد اهداف کانون دریغ نمی ورزید. او در انتخابات هیئت دبیران موقت در سال ۱۳۷۷ و انتخابات هیئت دبیران در دو مجمع عمومی سال های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۰ به دبیری کانون برگزیده شد.
تاریخ دنیای قدیم، اثر کورفکین، آن روز می رسد، اثر میرزا ابراهیم اُف، عملیات کنترل فکر، اثر والتر باوارد، گارد جوان، اثر فاده یف، از جمله ترجمه های زنده یاد ایرج کابلی است.
کانون نویسندگان ایران درگذشت ایرج کابلی را به خانواده و دوستان و دوستدارانش و به جامعه ی فرهنگی مستقل کشور تسلیت می گوید.
کانون نویسندگان ایران
۱۳۹۹/۱۱/۲۹
**********
بیانیهی کانون نویسندگان ایران در محکومیت صدور حکم ۱۱ سال زندان برای آرش گنجی
دهم دیماه، تنها دو روز پس از محاکمهی آرش گنجی، مترجم و منشی کانون نویسندگان ایران، رأی شعبهی ۲۸ دادگاه انقلاب به وکلای او، ناصر زرافشان و راضیه زیدی، ابلاغ شد. بر اساس این ابلاغیه آرش گنجی بابت «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» به ۵ سال، بابت «تبلیغ علیه نظام» به یک سال، بابت «عضویت در گروهک معاند» به ۵ سال و جمعا به ۱۱ سال زندان محکوم شده است. شگفت آنکه مصداق همهی این اتهامها ترجمهی کتابی دربارهی تحولات کردستان سوریه است.
برای کانون نویسندگان ایران که هماکنون چهار تن از اعضایش، رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین، کیوان باژن و گیتی پورفاضل، به خاطر دفاع از آزادی بیان یا استفاده از حق آزادی بیان خود در زندان به سر میبرند، پروندهسازیهایی از این دست داستانی تازه نیست. حکومت که سابقهای طولانی در سرکوب آزادی بیان دارد، همچنان هر صدایی را که به اعتراض بلند میشود و هر اندیشهای را که از چارچوب مطلوباش فراتر میرود بیدرنگ خفه میکند. ناگفته پیداست دستگاه قضایی که به بهانهی ترجمهی کتابی پیرامون تحولات کشوری دیگر، برای مترجم آن حکم ۱۱ سال حبس صادر میکند بویی از عدالت نبرده است. با این همه صدور چنین حکمی در ادامهی افزایش فشار بر نویسندگان مستقل، کانون را در پیگیری راه مبارزه با سانسور و دفاع از «آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا» استوارتر میکند.
کانون نویسندگان ایران پروندهسازی و صدورحکم ۱۱ سال زندان برای آرش گنجی را محکوم میکند و خواهان لغو بیقید و شرط حکم صادره و مختومه شدن پرونده است و از نویسندگان و مدافعان آزادی بیان میخواهد تا از هر راه ممکن به صدور این حکم اعتراض کنند.
کانون نویسندگان ایران
۱۵ دی ۱۳۹۹
**********
آرش گنجی به ۱۱ سال زندان محکوم شد.
امروز دهم دی ماه، حکم آرش گنجی، منشی هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران به وکیل او، ناصر زرافشان ابلاغ شد.
بر اساس حکم صادره گنجی بابت «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» به ۵ سال، بابت «تبلیغ علیه نظام» به یک سال، بابت «عضویت و همکاری با گروهک مخالف نظام» به ۵ سال و جمعا به ۱۱ سال زندان محکوم شده است.
مصداق همهی این اتهامها "ترجمه"ی کتابی دربارهی تحولات کردستان سوریه (کلید کوچک دروازهای بزرگ) است.
این حکم که دو روز پس از آخرین جلسهی دادگاه گنجی در شعبهی ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی عموزاد صادر شده است قابل فرجامخواهی است.
آرش گنجی روز یکم دی ماه ۱۳۹۸ بازداشت و پس از چهار هفته با تأمین قرار وثیقهی ۴۵۰ میلیون تومانی تا برگزاری دادگاه از زندان اوین آزاد شد. نخستین جلسهی دادگاه او ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد که به دلیل مبهم بودن برخی موارد دادگاه زمان دیگری را برای رسیدگی به پرونده تعیین کرد. با این همه محمد مقیسه وثیقهی گنجی را به ۳ میلیارد تومان افزایش داد که منجر به بازداشت مجدد او شد. گنجی پس از تأمین وثیقه روز ۳۱ خرداد موقتاً و تا پایان مراحل دادرسی از بازداشتگاه اوین آزاد شد.
**********
بیانیه
چرخهی شکنجه، اعترافات اجباری و اعدام را متوقف کنید!
روز شنبه ۲۲ آذر حکم اعدام روحالله زم، در حالی اجرا شد که در مورد روند محاکمه و پخش اعترافات اجباری او از صدا و سیما پرسشها و ابهامات جدی وجود داشت.
کانون نویسندگان ایران در طول فعالیت پنجاه و دو سالهاش همواره در بیانیهها و اطلاعیهها، آزادی بیان را حق همگان دانسته و بر این باور است که هیچ یک از افراد جامعه را، با هر نوع عقیده و گرایش سیاسی، نمیتوان به خاطر بیان دیدگاههایش مجازات کرد. علاوه بر آن دسترسی آسان به اخبار و اطلاعات و مطبوعات آزاد، حق مردم است و مجازات صاحبان رسانه، تنها موجب تقویت خفقان میشود.
کانون نویسندگان ایران، فارغ از هر گونه داوری دربارهی رسانهای خاص، همصدا با وجدانهای بیدار جامعه و نهادهای مدافع حقوق بشر اعدام روحالله زم را محکوم میکند و خواستار توقف چرخهی شکنجه و اعدام است.
کانون نویسندگان ایران
۲۳ آذر ۱۳۹۹
**********
بیانیهی بیش از هزار و سیصد نفر از نویسندگان،
شاعران، هنرمندان و کنشگران اجتماعی و سیاسی: نویسندگان زندانی را آزاد کنید!
بیش از هزار و سیصد نفر از نویسندگان، شاعران، هنرمندان و کنشگران اجتماعی و سیاسی با انتشار بیانیهای به زندانی کردن سه عضو کانون نویسندگان ایران، رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن، اعتراض کردند و خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط این نویسندگان آزادیخواه شدند. این بیانیه به بند کشیدن این سه نویسنده را در شرایط اوجگیری شیوع ویروس کرونا، ادامهی همان روند قتلهای سیاسی زنجیرهای دانسته و همهی مردم آزادیخواه را به «اعتراض علیه این ظلم و تعدی و آزادیکشی» فرا خوانده است.
اسامی برخی از امضاکنندگان به ترتیب حروف الفبا به قرار زیر است:
بابک احمدی، حسن اصغری، شهناز اکملی، علی باباچاهی، پرویز بابایی، محمدرضا باطنی، اسماعیل بخشی، محمود بهشتی لنگرودی، منصوره بهکیش، نیلوفر بیضایی، احمد پوری، جعفر پناهی، علیرضا جباری، محمد جواهرکلام، امیرحسن چهلتن، فرخنده حاجیزاده، حسن حسام، محسن حکیمی، نسیم خاکسار، مهین خدیوی، محمدحسین خسروپناه، محمد خلیلی، قاضی ربیحاوی، محمد رسولاف، ناصر زرافشان، نورالدین زرینکلک، فرشته ساری، کیوان ساکت، فرج سرکوهی، پیمان سلطانی، محمد شمس لنگرودی، رضا شهابی، سیدعلی صالحی، فرزانه طاهری، رضا علامهزاده، پرستو فروهر، ایرج کابلی، مهرانگیز کار، کاظم کردوانی، محمد محمدعلی، عباس مخبر، حسن مرتضوی، اکبر معصومبیگی، شهریار مندنیپور، مجتبا میرتهماسب، سیاوش میرزاده، نعمت میرزازاده (م. آزرم)، منیژه نجم عراقی، مسعود نقرهکار.
جمعآوری امضا برای این بیانیه همچنان ادامه دارد.
برای پیوستن به جمع امضاکنندگان به آدرس زیر مراجعه کنید:
اینجا کلیک کنید.
نویسندگان زندانی را آزاد کنید!
مردم آزادیخواه!
در پی محاکمهی سه تن از اعضای کانون نویسندگان ایران، رضا خندان(مهابادی) و بکتاش آبتین هریک به ۶ سال و کیوان باژن به ۳ سال و نیم زندان محکوم و هماکنون در زندان اوین به بند کشیده شدهاند.
اتهامهای این نویسندگان " تبلیغ علیه نظام" و "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور" و مصادیق این اتهامها انتشار نشریهی داخلی کانون نویسندگان، مشارکت در تدوین کتاب "۵۰ سال کانون نویسندگان ایران"، انتشار بیانیههای کانون و حضور بر سر مزار محمد مختاری، محمد جعفر پوینده و احمد شاملو در مراسم سالگرد آنان است. بیتردید هیچ یک از این موارد نمیتواند مصداق "اقدام علیه امنیت ملی" و "تبلیغ علیه نظام" باشد. این اتهامها جز پروندهسازی و دروغ پردازی علیه نویسندگان آزادیخواه نیست. آنچه این نویسندگان کردهاند مخالفت با سانسور و دفاع از آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان بوده است. به بند کشیدن این نویسندگان آزادیخواه، بهویژه در شرایط اوجگیری شیوع ویروس کرونا، ادامهی همان روند قتلهای سیاسی زنجیرهای نویسندگان و آزادیخواهان به منظور خفه کردن هر گونه صدای اعتراض به ستم و مخالفت با سرکوب است.
ما امضاکنندگان این بیانیه خواهان لغو این احکام ناعادلانه و ستمگرانه و آزادی فوری و بی قید و شرط رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین، کیوان باژن و همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم، و همهی شما مردم آزادیخواه را به اعتراض علیه این ظلم و تعدی و آزادیکشی فرا میخوانیم.
**********
بیانیهی کانون نویسندگان ایران به مناسبت درگذشت علیرضا جباری (آذرنگ)
علیرضا جباری (۱۳۹۹ - ۱۳۲۳) شاعر، مترجم، ویراستار و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که به دلیل نارسایی قلبی و نیاز به درمان اورژانسی در بیمارستان مدرس بستری شده بود به ویروس کرونا مبتلا شد و عصر روز دوشنبه هفدهم آذر نود و نه در همان بیمارستان در گذشت.
علیرضا جباری در بهمن ۱۳۲۳ در شیراز به دنیا آمد. در دانشگاه شیراز در رشتهی اقتصاد تحصیل کرد و از دوران دانشجویی به صف مبارزان راه آزادی و عدالت اجتماعی پیوست. او از اعضای قدیمی کانون و از جمله امضاکنندگان متن ۱۳۴ نویسنده بود و در چند مجمع عمومی، از جمله در مجمع عمومی بهمن ۱۳۹۷ به عنوان عضو هیئت دبیران برگزیده شد. او هچنین عضو افتخاری انجمن قلم انگلستان بود.
زندهیاد جباری از پیگیرترین اعضای کانون بود. او در تمام این سالها که به دلیل ممانعت نیروهای امنیتی و انتظامی، امکان برگزاری جلسات مشورتی ماهانهی کانون در فضای عمومی وجود نداشت، منزل شخصی و تمام امکانات خود را در اختیار کانون قرار داده بود. به رغم سالخوردگی و بیماری قلبی در تمام جلسات و گردهماییها حضور مییافت.
در دی ماه سال ۱۳۸۱ نیروهای امنیتی به محل کارش در مرکز نشر دانشگاهی یورش بردند و او را به بازداشتگاهی نامعلوم و سپس به زندان منتقل کردند. دو سال بعد بر اثر فشارهای داخلی و بینالمللی از زندان آزاد شد. زندهیاد جباری از داخل زندان نامهای سرگشاده خطاب به رئیسجمهور وقت نوشت و از آزار و اذیت و شکنجههایی که در دورهی بازجویی متحمل شده بود پرده برداشت. انتشار این نامه بازتاب گستردهای یافت و محافل و سازمانهای مدافع حقوق بشر را بر آن داشت تا برای آزادی او تلاش کنند؛ از جمله ایزابل آلنده، نویسندهی سرشناس شیلیایی به رئیسجمهور وقت ایران نامه نوشت و خواستار آزادی علیرضا جباری شد. همچنین جایزهی هلمن همت که همه ساله از سوی سازمان دیدهبان حقوق بشر به نویسندگانی اعطا میشود که به خاطر دفاع از آزادی اندیشه و بیان تحت فشار و اذیت و آزار قرار میگیرند، در سال ۱۳۸۴ به علیرضا جباری تعلق گرفت.
علیرضا جباری برای کنشگران کارگری ومدنی، مدافعان حقوق بشر، مخالفان مجازات اعدام، و خانوادههای دادخواه قتلهای سیاسی از دههی شصت تا به امروز، نامی آشنا بود؛ زیرا هرجا سخن از دادخواهی و عدالت و آزادی در میان بود او نیز حضور داشت.
کانون نویسندگان ایران درگذشت این نویسندهی آزادیخواه را به خانواده و دوستان و دوستدارانش و به جامعهی ادبی و فرهنگی مستقل ایران تسلیت میگوید و یادش را گرامی میدارد.
تا کنون سه مجموعه از شعرهای زندهیاد علیرضا جباری به نامهای "خورشید و شهر دور" (۱۳۵۰)، "شبپا و گرگ پیر" (۱۳۵۲) ، "جادوی عشق" (۱۳۹۷) و تعداد زیادی مقاله و ترجمهی بیست عنوان کتاب در زمینهی ادبیات و علوم انسانی به قلم او منتشر شده است که برخی از آنها عبارتند از: "پیشگامان هنر، لونا چارسکی"، "نگرشی بر آثار لنین، گردآورنده موسسهی مژدونارودنایاکنیگا" ، " افقهای نوین جنبش عدم تعهد، ب. ن. کاول"، "داستانهای اوالونا، ایزابل آلنده"، "آبیترین چشم، تونی موریسون"، "سرود سلیمان، تونی موریسون"، " تمشک، لو تولستوی"، "زمستان در ماه جولای، دوریس لسینگ"، "فضاهای امید، دیوید هاروی"، "انقلاب اکتبر و آزادی زنان در ازبکستان، رحیمه امینوا" و " تراژدی و مضحکه: ترامپ در کاخ سفید".
کانون نویسندگان ایران
۱۹/۹/ ۱۳۹۹
**********
افق روشن: سخنرانی محسن حکیمی در شانزدهمین سالگرد قتل مختاری و پوینده، امامزاده طاهر
اینجا کلیک کنید.
**********
افق روشن: مراسم خاکسپاری محمد جعفر پوینده - آذر ۱۳۷۷- امام زاده طاهر
**********
بیانیهی کانون نویسندگان ایران به مناسبت بیستو دومین سالگرد قتل محمدجعفر پوینده و محمد مختاری
در پاییز سال هزار و سیصد و هفتاد وهفت محمد مختاری و محمدجعفر پوینده از اعضای فعال کانون نویسندگان ایران و از مسئولان برگزاری مجمع عمومی کانون، در خیابانهای تهران ربوده شدند و به قتل رسیدند. گرچه وزارت اطلاعاتِ وقت، به صورت رسمی مسئولیت قتلها را پذیرفت اما آن را کار «گروهی از ماموران خودسر» دانست و در نهایت تنها چند تن از عاملان رده پایین آن جنایات هولناک در دادگاهی فرمایشی و یک سویه، محاکمه شدند. در حالی که یکی از وکیلهای پرونده، ناصر زرافشان، حقوقدان و عضو کانون نویسندگان ایران به دلیل پیگیری قتلها، به مدت پنج سال به زندان افتاد.
کشتن نویسندگان و فعالان سیاسی و مدنی به روشهای مختلف به ویژه در آن چند سال پیوسته در دستور کار نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بوده و بارها اجرا شده است. از جمله به قتل رساندن احمد میرعلایی و غفار حسینی، از دیگر اعضای کانون نویسندگان ایران. آنها را کشتند تا هراسی در دل دیگر نویسندگان و اندیشمندان بیاندازند اما صدای زنان و مردان آزاده از هر سو بلند و بلندتر شد. در این سالها اگر چه هر روز بر تعداد مردم آگاه و معترض که به دادخواهی و حقطلبی برخاستهاند افزوده شده، حاکمیت نیز بیش از پیش به سانسور و سرکوب ادامه داده است؛ توهین و تهمت در روزنامهها و نشریات حکومتی و رادیو و تلویزیون و ورود به حریم خصوصی، پروندهسازی، زندان، تهدید و تبعید نویسندگان شیوهی همیشگی حامیان تکصدایی برای بقای خود و سرکوب مخالفان بوده است.
اکنون که بیش از دو دهه از آن قتلهای تبهکارانه میگذرد کانون نویسندگان ایران و مردم آزادیخواه لحظهای حتی دست از دادخواهی نکشیدهاند. آنچه در این مسیر توانمان بخشیده و چراغ راهمان بوده ایستادگی انسانهایی آزاداندیش مانند مختاری و پوینده است که چه در نوشتههایشان و چه در فعالیتهای جمعی هرگز در برابر نیروی تباهی و سیاهی سر خَم نکردند.
کانون نویسندگان ایران، تا آزادی نویسندگان و برچیده شدن سانسور که همانا خواست یاران ستمکُشتهاش بود، تلاش خواهد کرد و بیستودو سال پس از به قتل رسیدن مدافعان آزادی بیان و اعضای استوار خود، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، به دادخواهیاش ادامه میدهد و یاد و خاطرهشان را گرامی میدارد.
کانون نویسندگان ایران
۱۷ آذر ۱۳۹۹
(کانون نویسندگان ایران برخلاف سالهای پیش، امسال به دلیل شیوع بیماری همه گیر و برای حفظ سلامت مردم، برنامهای برای حضور جمعی بر مزار این عزیزان ندارد.
**********
بیانیهی کانون نویسندگان ایران به مناسبت درگذشت دکتر محمد ملکی
محمد ملکی، مبارز خستگیناپذیر، فعال حقوق بشر و عضو افتخاری کانون نویسندگان ایران روز سه شنبه یازدهم آذر در سن هشتاد و هفت سالگی درگذشت.
او که پیش از انقلاب در مبارزه علیه رژیم پهلوی حضور داشت و طعم زندان و شکنجهی ساواک را چشیده بود، پس از انقلاب بهمن ۵۷ ریاست دانشگاه تهران را بر عهده گرفت . در جریان ضدفرهنگی موسوم به «انقلاب فرهنگی» با تعطیلی دانشگاهها به مخالفت برخاست و در تابستان سال ۶۰ بازداشت و پنج سال زندانی شد. پس از آزادی از زندان همچنان تا پایان عمر به پیکار در راه آزادی و مخالفت با استبداد، سانسور و سرکوب ادامه داد و بارها به زندان افتاد و به رغم سالخوردگی و بیماری سرطان، انواع شکنجه و اذیت و آزار را تاب آورد.
در اواخر دههی هشتاد به پاس مبارزات آزادیخواهانه و همراهی و همدلی دکتر ملکی در دفاع از آزادی بیان، عضویت افتخاری کانون نویسندگان ایران به او اعطا شد.
کانون نویسندگان ایران در گذشت دکتر محمد ملکی را به خانوادهی او، به دوستان و دوستدارانش و به جامعهی فرهنگی مستقل ایران تسلیت میگوید.
کانون نویسندگان ایران
۱۲ آذر ۱۳۹۹
**********
بیانیهی جمعی از زندانیان سیاسی بند ۸ زندان اوین: ابتلای هر زندانی به بیماری کرونا
مصداق آزار و شکنجه، و مرگ هر زندانی به دلیل این بیماری مصداق قتل عمد است.
در روزهای گذشته بیانیهای با امضای جمعی از زندانیان سیاسی بند ۸ زندان اوین منتشر شده که به تبعات فاجعهبار شیوع کرونا در زندانها میپردازد. این بیانیه که مسئولیت وضعیت دهشتناک کنونی را متوجه مسئولانی میداند که در غیاب عدالت، همچنان بر مسند ریاست و مسئولیت تکیه زدهاند، شیوع مجدد کرونا در زندانها را آغاز سونامی مرگ میخواند. در بیانیه آمده است «آنچه از وضعیت زندانیان در شرایط کرونایی برشمردیم، هشداری است به مسئولان! از این پس هر زندانی که به بیماری کرونا مبتلا شود، مصداق آزار و شکنجه، و چنانچه به همین بیماری جان خود را از دست دهد، مرگش قتل عمد محسوب خواهد شد». زندانیان سیاسی امضاکنندهی این بیانیه خواهان آزادی بی قید و شرط زندانیان؛ بدون تحمیل توبهنامه، تعهدنامه و ... و یا به مرخصی فرستادن آنها شدهاند.
متن کامل بیانیه:
چنانکه پیشبینی میشد، ویروس کرونا در پاییز سال جاری اوجی تازه و بلندتر گرفته است و هر روز شماری بیشتر از انسانها را به کام مرگ میکشد.
از دلایل این اوج دوباره و کشتار روز افزون، یکی هم پنهانکاری، سهلانگاری و انفعال دستاندرکاران در آغاز جریان شیوع ویروس بوده است. در نتیجهی بی اعتنایی به سلامت و جان مردم اکنون، بنا بر آمار رسمیِ آشکارا تقلیلگرایانه، در هر سه دقیقه یک انسان براثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست میدهد، و خانوادههایی عزادار میشوند. ای بسا که درهفتههای آتی این بازهی زمانی مرگ به کمتر از یک دقیقه کاهش یابد. اگر عدالتی در کار میبود هم اکنون عاملان این مرگ عمومی به جای تکیه داشتن بر مسند ریاست و مسئولیت باید بر صندلی محاکمه مینشستند و پاسخگوی وضعیت دهشتناکی میشدند که ساختهاند.
اینک خطر به همهی شهرهای ایران گسترش یافته است و جان میلیونها تن را به طور جدی تهدید میکند. زندان و زندانیان به عنوان بخشی از جامعه از این همه مستثناء نیستند، بسا که در وضعیتی تهدیدآمیزتر و درسایهی خطری جدیتربه سر میبرند. با نگاهی به شرایط زندانها و چگونگی زیست زندانیان در ایران، به روشنی میتوان به میزان مرگآوری ویروس کرونا در چنین مکانی پی برد: فضایی محدود و انبوهی زندانیان؛ بی آنکه از امکانات بهداشتی پیشگیرانه و رعایت فاصلهی اجتماعی یرخوردار باشند؛ بی هیچ اختیاری برای مراقبت از خود؛ زیر فشارهای گوناگون روانی ازجمله نگرانی از سلامت عزیزانشان در بیرون زندان و .... با وجود این شرایط، شیوع جدیتر ویروس کرونا در زندان سونامی مرگ پدید خواهد آورد.
اما پیداست نهادهای حاکمیت چشمان خود را بر فاجعهای که در راه است بستهاند و به فریب افکار عمومی به دست گزارشگران و رسانههای دروغپرداز دل خوش داشتهاند.
حقیقت امر اما بزرگتر و دردناکتر از آنست که بتوان پنهانش کرد. آنچه از وضعیت زندانیان در شرایط کرونایی برشمردیم، هشداری است به مسئولان! از این پس هر زندانی که به بیماری کرونا مبتلا شود، مصداق آزار و شکنجه، و چنانچه به همین بیماری جان خود را از دست دهد، مرگش قتل عمد محسوب خواهد شد.
ما زندانیان سیاسی امضاءکنندهی این بیانیه برای جلوگیری از فاجعهی مرگ ناشی از کرونا در زندان، خواهان آزادی بی قید و شرط (توبهنامه، تعهدنامه...) زندانیان و یا دستکم به مرخصی فرستادن آنها هستیم و تا رسیدن به این خواسته صدای اعتراضمان بلند خواهد بود.
زندان اوین، بند ۸ - پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹
بکتاش آبتین/ محمد ابوالحسنی/ مهدی اصترزایی/ کیوان باژن/ سینا بهشتی/ آتبین جعفریان/ یاسین جمالی/ علی اصغر حسنی راد/ روحالله خزلی/ رضا خندان (مهابادی)/ محمدجواد خلاصی/ مهدی دارینی/ امیرسالار داوودی/ فرزین رضایی روشن/ سینا سالک/ سجاد شکری/ میلاد شهدی/ اصغر شیری/ خسرو صادقی بروجنی/ کوروش عباسی/ اسماعیل عبدی/ قاسم عبدی/ محمود علی نقی/ ابوالفضل غسالی/ محمد غفاری/ احمد فارسی/ حسن فتحی/ محسن قربانی/ محسن قنبری/ میثم گلشنی/ جواد لاری/ نصرالله لشنی/ امین لقایی/ بهنام محجوبی/ امید محمدی/ حسین محمودی/ عبدالرسول مرتضوی/ سید ابوالحسن منتظر/
سینا منیرزاد/ امیرحسین میرخلیلی/ احمد نادری/ رحیم نوروزی/ رمضان همتی
**********
بیانیه به مناسبت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور
۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور گرامی باد
دوازده سال از اعلام ۱۳ آذر به عنوان روز مبارزه با سانسور گذشته است و اکنون رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین از اعضای هیئت دبیران و کیوان باژن، عضو کانون نویسندگان ایران به دلیل تلاش برای مبارزه با سانسور به زندان افتادهاند و عضو دیگرمان؛ گیتی پورفاضل، به دلیل استفاده از حق آزادی بیاناش به حبس کشیده شده است.
موضوع سانسور و مبارزه با آن، محدود به کتاب، مطبوعات یا فعالیتهای هنری نیست و به همین دلیل روز مبارزه با سانسور مختص نویسندگان و هنرمندان نبوده و هدف آن؛ همگرایی و ایستادگی تمام گروهها و افرادیست که مستقیم یا غیر مستقیم قربانی سانسور و سرکوب هستند. سانسور، تامین کنندهی تاریکی مورد نیاز برای سرکوب است و این یعنی، سرکوب را میتوان بی کم و کاست، شکل عینی و تحقق یافتهی سانسور دانست. بدین معنا، جامعهی ما سالهاست که به شدیدترین وجه، تحقق سانسور را در حبس و شکنجه و اعدام و کشتار فرزندانش، عریان و خونین، چشیده و لمس کرده است. سالهاست که هنر و فرهنگ و زیبایی، روبروی چشمان ما سرکوب شده است و از این رهگذر تولیدات فرهنگی سانسور شده وُ بی یال وُ دم وُ اشکم، مخاطب خود را به شکلی روزافزون از دست دادهاند. سالهاست که سیستم آموزشی، متکی به ارعاب و سانسور وُ خودسانسوریست و در کنار اینها، حق اعتراض مردم نیز سرکوب و دامنهی سانسور به کف خیابان کشیده شده است. با
**********
خبر
دادگاه آرش گنجی تجدید شد
خبر
امروز، نهم آذر، دادگاه آرش گنجی، منشی هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران، طبق قرار قبلی با حضور وکیل او، ناصر زرافشان، برگزار شد. از آنجا که گنجی به دلیل داشتن علائم مشکوک به کرونا نتوانست در جلسهی رسیدگی به پروندهاش حاضر شود، قرار شد وقت دیگری برای دادگاه تعیین و به او ابلاغ شود.
این جلسه در شعبهی ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی عموزاد و به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام» و «عضویت و همکاری با گروهک مخالف نظام» برگزار شد. گنجی پیشتر در نخستین جلسهی محاکمهاش در ۲۵ خرداد ماه سال جاری این اتهامات را رد کرده بود.
آرش گنجی روز یکم دی ماه سال گذشته به دلایل نامعلوم بازداشت و پس از چهار هفته با تأمین قرار ۴۵۰ میلیون تومانی تا برگزاری دادگاه از زندان اوین آزاد شد. اولین جلسهی دادگاه به علت نامفهوم بودن برخی موارد به تاریخ دیگری موکول شد، با این همه قاضی مقیسه وثیقه را به ۳ میلیارد تومان افزایش داد که منجر به بازداشت مجدد گنجی شد. او پس از تأمین وثیقه روز ۳۱ خرداد موقتاً و تا پایان مراحل دادرسی از بازداشتگاه اوین آزاد شد.
**********
اطلاعیه
اعتراض کانون نویسندگان ایران به بازداشت امین مرادی
صبح روز شنبه هشتم آذر ماه ماموران امنیتی به منزل امین مرادی، شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران، یورش برده و پس از حدود دو ساعت تفتیش، وسایل شخصیاش، از جمله دو دستگاه لپتاپ، کامپیوتر، تلفن همراه و تعدادی کتاب را ضبط و او را به زندان اوین منتقل کردند.
کانون نویسندگان ایران با ابراز نگرانی از وضعیت سلامتی مرادی در شرایط شیوع گستردهی ویروس کرونا و با توجه به این که وی از دیسک کمر و بیماری ریوی رنج میبرد، خواستار آزادی فوری این شاعر و رفع نگرانی خانوادهی اوست.
کانون نویسندگان ایران
۹ آذر ۱۳۹۹
**********
از رفتگان کانون؛ غلامحسين ساعدی (گوهر مراد)
۳۵ سال پیش در چنین روزی جان ِ شیفته و خروشان ِ غلامحسين ساعدی نویسندهی ارجمند، دردآشنا و همدست ِ مردمان ِ فرودست ِ اعماق، در تبعید روی از رنج ِ غربت بتافت و چهره در مغاک ِ خاک کشید.
بهتاریخ ۲۴ دیماه ۱۳۱۴ در تبريز به دنيا آمد. در ۱۳۲۳ به دبستان بدر تبريز و در ۱۳۲۹ به دبيرستان منصور رفت. سال ۱۳۳۰ آغاز فعاليت سياسی او بود، در ۱۳۳۱ مسئوليت انتشار روزنامههای فرياد، صعود و جوانان آذربايجان را به عهده گرفت و به درج مقاله و داستان در اين سه روزنامه و روزنامهی دانشآموز چاپ تهران، پرداخت. بعد از كودتای ۲۸ مرداد ۳۲ دستگير و چند ماه زندانی شد. در ۱۳۳۴ به دانشكدهی پزشكی تبريز وارد شد و سال بعد همکاریاش را با مجلهی سخن آغاز كرد و كتابهای مرغ انجير و پيكماليون را در تبريز انتشار داد.
از همین سال به بعد شروع به نوشتن و منتشر كردن نمايشنامه و داستان كوتاه كرد. در ۱۳۴۱ به تهران آمد و بههمراه برادرش که او نیز پزشک بود مطبی شبانهروزی جهت درمان نداران و تنگدستان تاسیس کرد و در همین هنگام با كتاب هفته و مجلهی آرش همكاری خود را آغاز نمود.
سالهای ۴۲ تا ۴۶ را میتوان پرکارترین و نیز پربارترين سالهای نویسندگی ساعدی دانست. او که از موسسان کانون نویسندگان ایران است در نخستین انتخابات کانون در سال ۱۳۴۷ به عنوان عضو جانشین هیئت دبیران انتخاب شد.
در سال ۱۳۵۳ با همكاری نويسندگان معتبر آن روزگار دست به انتشار مجلهی الفبا زد.
در همین سال در حین تهیهی تکنگاری شهرکهای نوبنیاد، توسط ساواک دستگیر و به زندان قزل قلعه و بعد اوین منتقل شد و یک سال را در سلول انفرادی گذراند و متحمل انواع شکنجههای جسمی و روحی شد.
پس از آزادی از زندان سه داستان گور و گهواره، فیلمنامه عافیتگاه و داستان کلاته نان را نوشت و در سال ۱۳۵۷ به
به دعوت انجمن قلم امریکا روانه این کشور شد و سخنرانیهای متعددی در این کشور انجام داد. او در اوایل زمستان همانسال و پیش از انقلاب مردمی به ایران بازگشت. در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۶۰ ساعدی در انتخابات کانون نویسندگان ایران به عنوان عضو اصلی هیئت دبیران انتخاب شد.
ساعدی در یک دورهی سیساله كه از سال ۱۳۳۲ شروع میشود و در ۱۳۶۳ خاتمه مییابد، بيش از ۶۰ داستان كوتاه، ۷ رمان (كه سه تای آن كامل و چاپ شدهاند؛ توپ، غريبه در شهر و تاتار خندان که اين آخری را در زندان نوشته است) و دهها نمایشنامه نوشت که در بیشتر آنها به تبعیضها، نابرابریها و رنجهای زندگی مردمان روستاها و حاشینهنشینان شهرها میپردازد.
ساعدی در سالهای نخست بعد از انقلاب، پس از تن دادن به تبعیدی لاجرم و خودخواسته؛ هرگز با محيط غربت اُخت نشد و گویی اندوهی عظیم جان و جهانش را از درون فرومیکاست، خودش دراینباره میگفت:
«الان نزديك به دو سال ست كه در اينجا آوارهام و هر چند روز را در خانهی يكی از دوستانم بهسر میبرم. احساس میكنم كه از ريشه كنده شدهام. هيچ چيز را واقعی نمیبينم. تمام ساختمانهای پاريس را عين دكور تئاتر میبينم. خيال میكنم كه داخل كارتپستال زندگی میكنم. از دو چيز میترسم: يكی از خوابيدن و ديگری از بيدارشدن. سعی میكنم تمام شب را بيدار بمانم و نزديك صبح بخوابم. در تبعيد، تنها نوشتن باعث شده من دست به خودكشی نزنم.»
لازم به ذکر است ساعدی طی سالهای ۶۱ تا ۶۴ در پاریس اقدام به انتشار مجدد مجلهی الفبا کرد و چند نمایشنامه و فیلمنامه و داستان نیز به رشتهی تحریر درآورد.
هما ناطق پیرامون روزهای آخر ساعدی میگويد:
«در اين دو سال آخر ساعدی بيمار بود. چه پير شده بود و افسرده. اين اواخر خودش هم میدانست كه رفتنیست... با استفراغ خون به بيمارستان افتاد. به سراغش رفتم در يکی از آخرين دفعات كه شب را با التهاب گذرانده بود، دست و پايش را به تخت بسته بودند. مرا كه ديد گفت: فلانی بگو دستهای مرا باز كنند، آل احمد آمده است و در اتاق بغلی منتظر است، مرا هم ببريد پيش خودتان بنشينيم و حرف بزنيم. دانستم كه مرگ در كمين است يا او خود مرگ را به ياری میطلبد. اين شايد آخرين كابوس ساعدی بود. همان روز بود كه مسكن به خوردش دادند و ديگر كمتر بيدار شد.
شب آخر كه ديدمش با دستگاه نفس میكشيد... فردايش كه رفتم، يك ساعتی از مرگ او میگذشت. دير رسيده بودم..... بهناچار نشانی سردخانه را گرفتيم و به آخرين ديدارش شتافتيم... زير نور چراغی كمسو، آرام و بیخيال خوابيده بود..... چهرهاش سربهسر میخنديد، آن چنان كه يكی از همراهان بیاختيار گفت: دارد قصهی تنهایی ما را مینويسد...»
آری غلامحسين ساعدی دوم آذر ۱۳۶۴ بر اثر خونريزی داخلی در پاريس در بيمارستان سن آنتوان روی از جهان برگرفت و ۸ آذر در قطعهی ۸۵ گورستان پرلاشز نزديك آرامگاه «صادق هدايت» به آغوش خاك سپرده شد.
از آثار اوست نمایشنامههایی چون پیگمالیون، کار بافکها در سنگر، کلاته گل، ده لالبازی (۱۰ نمایشنامه پانتومیم)، چوببهدستهای ورزیل، بهترین بابای دنیا، پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت، آی باکلاه، آی بیکلاه، خانه روشنی (پنج نمایشنامه)، دیکته و زاویه (دو نمایشنامه)، پرواربندان، وای بر مغلوب، ما نمیشنویم (سه نمایشنامه)، جانشین، چشم در برابر چشم، مار در معبد، قوردلار، عاقبت قلمفرسایی (دو نمایشنامه)، هنگامه آرایان، ضحاک، ماه عسل؛ مجموعه داستانهایی چون خانههای شهر ری، شبنشینی باشکوه، عزاداران بَیَل، دندیل، گور و گهواره، واهمههای بینامونشان، ترس و لرز، آشفتهحالان بیداربخت؛ رمانهای قتل، توپ، تاتار خندان، غریبه در شهر، جای پنجه در هوا (ناتمام)؛ فیلمنامههای فصل گستاخی، ما نمیشنویم، گاو، عافیتگاه، مولوس کورپوس، دایرهی مینا، رنسانس، آرامش در حضور دیگران؛ و تکنگاریهایی چون ایلخچی، خیاو یا مشکینشهر، اهل هوا.
یادش مدام و نامش مستدام باد
**********
بیانیهی کانون نویسندگان ایران به مناسبت سالگرد اعتراضات مردمی آبان ۹۸
پایمال کردن حق آزادی بیان و سرکوب اعتراضهای مردم در کشور ما پدیدهای نوظهور نیست. جمهوری اسلامی بیش از چهل سال به جای به رسمیت شناختن حق آزادی اندیشه و بیان، حق تأسیس تشکلهای صنفی مستقل و حق برگزاری تجمعهای اعتراضی مسالمتآمیز، همواره شیوهی اعمال فشار، بگیر و ببند و سرکوب را در پیش گرفته است.
سرکوب خشونتبار اعتراضات گستردهی مردم در آبان ماه سال گذشته و کشته و مجروح شدن صدها نفر و بازداشت هزاران نفر، که تنی چند از آنان به چوبهی دار سپرده شدند، تعدادی از آنها هنوز در زنداناند و برای تعدادی دیگر حکم اعدام صادر شده است، نشانهی آشکار نقض بدیهیترین حقوق انسانی، یعنی حق آزادی بیان است.
حکومت نه تنها حق آزادی بیان مردم را به شکلی فجیع سرکوب کرده بلکه همچون موارد مشابه، راه دادخواهی را بر بازداشتشدگان و خانوادههای قربانیان بسته و حتی حق سوگواری آنان را نیز به شیوههای مختلف سلب کرده است.
آنان که در آبان خونین ۹۸ به خیابانها آمدند آیا جز این بود که میخواستند رنجها و خواستههای خود را بیان کنند؟
از آبان ِ گذشته تا به امروز نه تنها بهبودی در شرایط زندگی و معیشت مردم ایجاد نشده، بلکه وضع به مراتب بدتر و غیرقابل تحملتر شده است. شانههای مردم زیر فشار جانفرسای گرانی خرد شده و سقوط سرسامآور ارزش پول ملی در یک سال گذشته مردم فقیر را فقیرتر کرده و بسیاری دیگر را به زیر خط فقر رانده است. در چنین شرایطی بدیهی است که خواستههای مردم در آبان گذشته همچنان به قوت خود باقی باشد و مردمی که جانشان به لب رسیده و هیچ چشمانداز روشنی پیش روی خود نمیبینند، زبان به اعتراض بگشایند و مطالباتشان را بیان و حتی فریاد کنند. اما آنچه در ماههای اخیر شاهد آن بودیم حکایت از آن دارد که حاکمیت به جای تسلیم شدن در برابر خواست مردم، بر آن است که با اعمال خفقان عمومی و سانسور رسانهها و صداهای مستقل بر واقعیت موجود سرپوش بگذارد.
مواردی چون افزایش فشار بر تشکلهای مستقل دانشجویی و فعالین صنفی و سندیکایی و مدنی، ایجاد محدودیتهای بیشتر برای رسانهها و شبکههای اجتماعی، بازداشتهای گستردهی روزنامهنگاران و نویسندگان، از جمله سه عضو کانون نویسندگان ایران (رضا خندان مهابادی، بکتاش آبتین و کیوان باژن)، صدور حکمهای سنگین برای بازداشتشدگان اعتراضات دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸، بازداشت معترضان به ساقط کردن هواپیمای مسافربری و تهدید تعدادی از آنان که دست از دادخواهی برنداشتهاند، تشکیل گشت به اصطلاح امنیتی محلهها، افزایش فشار امنیتی بر خانوادههای معترضان و قربانیان در آستانهی سالگرد آبان ۹۸ و... همگی نشان از آن دارد که سیاستگذاران کشور کماکان راهِ بستن دهان منتقدان و سرکوب مردم معترض را در پیش گرفتهاند.
کانون نویسندگان ایران در سالگرد آبان ۹۸ بار دیگر حمایت خود را از حق اعتراض مردم و حق دادخواهی خانوادههای قربانیان و زندانیان آبان ۹۸ و دی ۹۶ اعلام میکند و به حکومت هشدار میدهد که به سیاست ارعاب و سرکوب معترضان و آزادیخواهان پایان دهد و همهی زندانیان عقیدتی و سیاسی را بیقید و شرط آزاد کند.
کانون نویسندگان ایران
۲۴ آبان ۱۳۹۹
**********
تسلیت: مجید روانجو درگذشت.
مجید روانجو (۱۳۹۹-۱۳۴۲)، شاعر، داستاننویس، پژوهشگر سینما و از اعضای کانون نویسندگان ایران که پنجم آبان ماه به علت سکتهی مغزی در بیمارستان دکتر شهیدزادهی بهبهان بستری شده بود، عصر روز چهارشنبه بیست و یکم آبان ماه درگذشت.
زندهیاد روانجو در عمر کوتاه خود آثار بسیاری در زمینهی شعر، داستان و سینما منتشر کرد.
اندکی بیشتر از دل بردن (مجموعهی شعر)، بیان نظری قواعد بصری (جستارهایی در ماهیت و ساختار سینما)، تا ساعت دو (مجموعه داستان)، چارباد (مجموعه داستانهای کوتاه از نویسندگان جنوب)، خانه در اعماق آبهای ممنوع (شعر)، سینما و ذهن، کلاغ (هایکو)، زندگی کلمات (شعر)، آثاری است که تا کنون از او منتشر شده است.
کانون نویسندگان ایران با دریغ و درد درگذشت مجید روانجو را به خانواده، دوستان و جامعهی فرهنگی مستقل کشور تسلیت میگوید.
کانون نویسندگان ایران
۱۳۹۹/۸/۲۱
**********
محسن حکیمی، در پاسخ به یادداشت حافظ موسوی
یــادداشــت رســیــــده
یادداشت زیر را محسن حکیمی، نویسنده، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران در پاسخ به یادداشت حافظ موسوی، شاعر و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران، نوشته و برای درج در این صفحه فرستاده است.
یادداشت حافظ موسوی تحت عنوان «کدام روش مقبول و پذیرفته شده؟!» روز گذشته در زیر صفحهی یادداشت رسیده منتشر شده است.
(توجه: مطلبی که در این زیرصفحه منتشر میشود نظر شخصی نویسنده است و الزاما نظر کانون نویسندگان ایران نیست)
متن کامل را
اینجا مطالعه نمائید.
**********
حافظ موسوی، در پاسخ به انتقاد محسن حکیمی
یــادداشــت رســیــــده
پس از انتشار خبر درگذشت محمدرضا شجریان در صفحهی کانون، محسن حکیمی، نویسنده، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران در کامنتی انتقاد خود را نسبت به متن منتشر شده مطرح کرد.
متن زیر را حافظ موسوی، شاعر و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران، در پاسخ به انتقاد محسن حکیمی نوشته و برای درج در این صفحه فرستاده است.
(توجه: مطلبی که در این زیرصفحه منتشر میشود نظر شخصی نویسنده است و الزاما نظر کانون نویسندگان ایران نیست)
متن کامل را
اینجا مطالعه نمائید.
***********
محمدرضا شجریان، هنرمند مردمی و استاد آواز ایران درگذشت.
شجریان در بیش از نیم قرن فعالیت هنری خود دهها اثر ماندگار به گنجینهی هنر موسیقی ایرانی افزود. او با انتخابهای دقیق و سنجیدهی خود از شعر کلاسیک و شعر نو فارسی، از حافظ و خیام گرفته تا نیما و اخوان و اجرای هنرمندانهی آنها بر غنای فرهنگ و هنر معاصر ما افزود. شجریان بیتردید یکی از شاخصترین هنرمندان ایران در قرن اخیر است. او افزون بر ارائهی آثاری اصیل و به یاد ماندنی، در دو دههی اخیر در جریان اعتراضات مردمی و در برابر سیاست خفقان و سرکوب روزافزون حاکم بر کشور سمت مردم ایستاد و از این رو به خار چشم سرکوبگران تبدیل شد.
درگذشت این هنرمند ارجمند را به خانوادهی او و مردم ایران تسلیت میگوییم و یادش را گرامی میداریم.
***********
سه نویسندهی عضو کانون نویسندگان ایران باید بی قید و شرط آزاد شوند
روز شنبه پنجم مهرماه ۱۳۹۹ رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران و کیوان باژن عضو پیشین هیئت دبیران این کانون، برای اجرای احکام به زندان اوین منتقل شدند.
اتهام آنها "تبلیغ علیه نظام" و "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور" است. مصادیق این اتهامها انتشار نشریهی داخلی کانون، مشارکت در تدوین کتاب تاریخچهی کانون و صدور بیانیهها و حضور در مراسم سالگرد محمدجعفر پوینده، محمد مختاری و احمد شاملو است.
بر اساس این اتهامهای بیاساس، رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین هرکدام به شش سال و کیوان باژن به سه سال و شش ماه زندان محکوم شدهاند.
در شرایطی که موج تازهی کرونا در کشور روزانه صدها قربانی میگیرد و کمبود امکانات بهداشتی و درمانی در زندانها میتواند پیآمدهایی فاجعهبار داشته باشد، زندانی کردن این سه نویسنده و سایر متهمان عقیدتی و سیاسی معنایی جز این ندارد که مسئولین امنیتی و قضایی میخواهند معترضان و مخالفان را به قربانگاه بفرستند.
صدور و اجرای این حکمها که به دلیل عضویت این سه نویسنده در کانون نویسندگان ایران و دفاع از آزادی اندیشه و بیان بوده است، نشان از افزایش فشار بر نویسندگان مستقل دارد. اکنون که کشور درگیر فقر، بیماری و فساد سازمان یافته است، حاکمیت به جای پاسخگویی به خواستههای برحق مردم، به سرکوب هرچه بیشتر آزادی بیان و بازداشت و شکنجه و اعدام معترضان روی آورده است.
کانون نویسندگان ایران اجرای حکمهای صادرشده علیه سه تن از اعضای خود را اقدامی جنایتکارانه و خلاف موازین حقوق بشر میداند و آن را محکوم میکند.
کانون نویسندگان ایران که همواره شاهد بازداشت و آزار اعضایش بوده است و در جریان قتلهای سیاسی دههی هفتاد چند تن از اعضای خود را از دست داده است، حاکمان جمهوری اسلامی، قوهی قضائیه و وزارت اطلاعات را مسئول حفظ جان و سلامت اعضای دربند خود میداند.
کانون نویسندگان ایران از نویسندگان، تشکلهای مستقل ایران و جهان، نهادهای مدافع حقوق بشر و مردم آزادیخواه ایران میخواهد به این حکمهای ضد انسانی واکنش نشان دهند و صدای اعتراض خود را به گوش جهانیان برسانند.
کانون نویسندگان ایران اعلام میکند اجرای حکم زندان سه نویسندهی عضو کانون باید هرچه سریعتر متوقف و رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن باید بی قید و شرط آزاد شوند.
کانون نویسندگان ایران
ششم مهر ۱۳۹۹
***********
حکم زندان سه عضو کانون نویسندگان ایران اجرا شد.
امروز پنجم مهر ماه رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین، دو عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران، و کیوان باژن عضو پیشین هیئت دبیران جهت اجرای حکم به زندان اوین منتقل شدند. رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین هر یک به شش سال و کیوان باژن به سه سال و شش ماه زندان محکوم شدهاند. این سه نویسنده پیشتر در تاریخ یکم تیر ماه سال جاری به شعبهی یک اجرای احکام احضار شده بودند؛ اما به علت شیوع بیماری کرونا، اجرای حکم آنها تا تاریخ پنجم مهر به تعویق افتاد. امروز صبح این سه نویسنده در دایره اجرای احکام حضور یافتند و در نهایت حوالی ساعت سه بعد از ظهر به زندان اوین منتقل شدند. رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن اردیبهشت ۱۳۹۸ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی مقیسه محاکمه و هر یک به شش سال زندان محکوم شدند. چندی بعد دادگاه تجدید نظر حکم بدوی رضا خندان (مهابادی ) و بکتاش آبتین را تأیید کرد و حکم کیوان باژن به سه سال شش ماه تبدیل شد .این سه نویسنده مجموعا به پانزده سال و شش ماه زندان محکوم شدهاند. اتهام آنها «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» است. مصادیق و "مستندات" این اتهامها انتشار نشریهی داخلی کانون نویسندگان ایران، مشارکت در تدوین کتاب تاریخچهی کانون، بیانیههای کانون و حضور در مراسم سالگرد محمدجعفر پوینده، محمد مختاری و احمد شاملو است.
گفتنی است که جمعی از اعضای کانون نویسندگان ایران و تعدادی از شاعران و نویسندگان مستقل از ساعت نه و نیم صبح امروز در اعتراض به اجرای حکم سه نویسنده در مقابل زندان اوین جمع شدند و تا لحظهی بدرقهی آنان در آنجا حضور داشتند .
***********
سه گام در سرکوب آزادی بیان معترضان
نوید، وحید و حبیب افکاری ، سه برادر، پس از اعتراضات مرداد ۹۷ بازداشت و پعد از گذراندن یک دوره بازجویی طولانی در دادگاه محاکمه شدند. نوید به دو بار اعدام و ۶ سال زندان و وحید و حبیب مجموعا به ۸۱ سال زندان و تحمل دهها ضربه شلاق محکوم شدهاند. اخبار مربوط به آنها اخیرا در فضای مجازی منتشر شده است. برادران افکاری میگویند اعترافات آنها مبنی بر مشارکت در قتل یک مامور امنیتی زیر فشار شکنجه گرفته شده است. مادر این سه جوان نیز در ویدیویی از همهی کسانی که صدایش را میشنوند خواسته است کمک کنند تا احکام پسرانش لغو شود.
سه برادر در اعتراض به وضع معیشتی اسفناکی که هر روز بر ابعاد آن افزوده میشود، شرکت کرده و بازداشت شدهاند. اعتراض بخشی از آزادی بیان و حق پایهای انسان و هر شهروند است. بازداشت شهروند معترض گام نخست در سرکوب آزادی بیان اوست. سه جوان متهم گفتهاند که در جریان بازجوییها و روند دادرسیای که دو سال به درازا کشیده، مورد شکنجههای شدید قرار گرفته و ناچار به اعتراف علیه خویش و خویشان شدهاند. این فقط ادعای آنها نیست. در چند دههی اخیر بازداشتشدگانی بسیار از "اعترافات اجباری"، از سخن گفتن زیر فشار علیه خویش اینجا و آنجا گفته و نوشتهاند. در این نوع رفتار ستمگرانه گذشته از رنج شدید و هتک حرمت بازداشتی، حق آزادی بیان او وقتی وادارش میکنند حرفهایی بزند که قبولشان ندارد، زیرپا گذاشته میشود؛ این گام دوم در سرکوب آزادی بیان معترضان است. اصولا سخنان کسی که از او سلب اختیار شده است اعتبار ندارد، حتی اگر علیه خودش باشد.
گام سوم در سرکوب آزادی بیان صدور حکم و خاصه حکم اعدام است. پیشتر نیز در نوشتههایی دیگر از این دست اشاره کردهایم که اعدام در ایران اقدامی ضد آزادی بیان است؛ زیرا برای ایجاد رعب و وحشت در دل و ذهن مردم ، برای زدن قفل خاموشی بر زبان ها و زبانههای اعتراض انجام میگیرد.
شرایط کنونی جامعه مانند دههی ۶٠ نیست که حکم اعدام فراوان، سریع و آسان صادر و اجرا میشد. سبب همین است که حاکمان برای موجه جلوه دادن احکام اعدام در افکار عمومی اتهام "قتل" یا اتهامهای همردیف آن را به محکومان نسبت میدهند. بیتردید هر کس قتلی انجام داده باشد باید محاکمه و مجازات شود؛ اما محاکمه، آنهم هنگامی که به امر عمومی همچون اعتراض مردم مربوط است، باید علنی، مقابل چشم جامعه، و به معنای وسیع کلمه عادلانه انجام بگیرد. در غیر این صورت قابل پذیرش نیست. همچنین "اتهام قتل" حتی اگر در روند دادرسی کاملا شفاف به تمامی ثابت شده باشد، به حکم اعدام مشروعیت و شرف نمیدهد به ویژه که در همین هفتههای اخیر میلیونها نفر با فریاد "اعدام نکنید" و "نه به اعدام" مخالفت خود را اعلام کردهاند و هنوز پژواک آن در فضای مجازی به گوش میرسد. مخالفت با حکم اعدام میرود که جزیی از فرهنگ عمومی شود و این نافی تلاش ۴٠ سالهی حاکمان برای ساختن حربهی هراس از حکم اعدام است. مخالفت با بازداشت معترضان، مخالفت با اعترافات اجباری و مخالفت با اعدام صورتهای مختلف یک خواست است: خواست آزادی بیان.
***********
از رفتگان کانون؛ سیمین بهبهانی
سیمین بهبهانی (۱۳۰۶-۱۳۹۳) شاعر بنام و عضو کانون نویسندگان ایران در روز ۲۸ مرداد چشم از جهان فروبست. او در کارنامهی ادبی خود بیش از ۶۰۰ غزل دارد که در ۲۰ دفتر منتشر کرده است. به سبب فعالیتهای ادبی و اجتماعیاش شماری جایزههای بینالمللی را از آن خود کرد.
بهبهانی در طول زندگی مدافع و یاور آزادیخواهی بود. عضویت او در کانون نویسندگان ایران و فعالیت در هیئت دبیران این تشکل در سه دوره، نشان از اهتمام این شاعر آزادیخواه در مبارزه با سانسور و دفاع از آزادی بیان داشت. زبان او شعرش بود و در دورههای حساس اجتماعی و سیاسی شعرها و ترانههای اعتراضی بسیاری سرود. او یکی از حامیان و همراهان جنبش زنان ایران در دهههای ۷۰ و ۸۰ خورشیدی بود.
او در شهریور ۱۳۸۷ در اعتراض به لایحهی حمایت از خانواده به فعالان حقوق زنان پیوست و در مجلس شورای اسلامی حضور یافت و خطاب به نمایندهای گفت: « آقاجان من به شما رای ندادم. چون اصلا مجلس شما را قبول ندارم. اما آمدهام به شما بگویم که به مردمی که به شما رای دادند، خیانت نکنید».
بهبهانی در سال ۱۳۸۸ مقارن با روز جهانی زن، هنگامی که قرار بود برای سخنرانی به پاریس برود، در فرودگاه ممنوعالخروج و گذرنامهاش توقیف شد.
از آثار او میتوان به کتابهای « کولی و نامه و عشق»، « عاشقتر از همیشه بخوان»، « یک دریچه آزادی»، «شعر زمان ما»، « با مادرم همراه، زندگینامه خودنوشت» اشاره کرد.
یادش گرامی
کانون نویسندگان ایران
***********
محسن حکیمی- شاملو، کانون، آزادی بیان و جنبش کارگری
گفتگوی صدای نو در سیدنی با محسن حکیمی مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران و همچنین عضو موسس کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری در بیستمین سالگرد مرگ احمد شاملو. در این گفتگو همچنین تعهد شاملو به آزادی بیان، کانون نویسندگان و ادامه اعمال فشار به این نهاد و اعضای آن، ارتباط تعهد کانون به آزادی بیان و ارتباط آن با جنبشهای اجتماعی و جنبش کارگری و وضعیت کنونی آن را با آقای محسن حکیمی به بحث گذاشتیم
***********
میلاد جنت را آزاد کنید!
روز سهشنبه ۲۴ تیر ماه، میلاد جنت، شاعر، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران در منزلش بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد. کانون نویسندگان ایران تا این لحظه اطلاعی از نهاد بازداشتکننده و محل نگهداری او ندارد.
با گسترش دامنهی اعتراضها، حاکمان به سرکوب مردم معترض وسعت و شتابی افزونتر دادهاند. بازداشت میلاد جنت در ادامهی همین سرکوبهاست. گذشته از این جنت عضو کانون نویسندگان ایران است؛ نهادی مستقل که در طول حیات پنجاه سالهاش همواره بر آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا، پای فشرده و در مقابل، از سوی صاحبان قدرت، با تهدید و زندان و حتی قتل برخی از اعضایش مواجه بوده است.
اکنون که موج بیماری کرونا سهمگینانه کشور را درنوردیده و امکان برگزاری تجمع اعتراضی با محدودیتی مضاعف مواجه شده است، حکومت نیز فرصت را غنیمت شمرده و در کمال بیاعتنایی به جان و زندگی مردم به سرکوب و بازداشت بیشتر معترضان و نمایش اقتدار خود پرداخته است. با توجه به اینکه دستگاههای امنیتی و قضایی سابقهای طولانی در نقض حقوق انسانی و شهروندی بازداشتشدگان دارند، در شرایط کنونی بیش از پیش بر سلامت و جان زندانیان بیمناکیم. بازداشت میلاد جنت، تندرستی او را در معرض خطر قرار داده است. هشدار میدهیم که مسئولیت جان او بر عهدهی حکومت و نهاد بازداشتکننده است.
کانون نویسندگان ایران بازداشت میلاد جنت را محکوم میکند و خواستار آزادی بی قید و شرط او و همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
کانون نویسندگان ایران
۲ مرداد ۱۳۹۹
***********
«در بیستمین سالگرد درگذشت احمدشاملو، بزرگ شاعر آزادی یادش را گرامی می داریم»
قطره قطره ی هر خون اين انسانی كه در برابر من ايستاده است / سيلی ست / كه پلی را از پس شتابندگان تاريخ / خراب می كند / و سوراخ هر گلوله بر هر پيكر/ دروازه یی ست كه سه نفر صد نفر هزار نفر / كه سيصد هزار نفر / از آن می گذرند / رو به برج زمرد فردا.
بیست سال از درگذشت احمدشاملو، شاعر بزرگ ایران میگذرد. الف - بامداد، روشنفکری آزادی خواه و مستقل و از اعضای برجسته ی کانون نویسندگان ایران بود. او همواره به وظیفهی دشوار مبارزه با سانسور پایبند ماند و در این راه با آثار و مواضع آزادمنشانه و انسانی، میراث و بارویی استوار پی افکند.
احمد شاملو روزنامهنگاری جریان ساز، مترجمی نامی و در حوزه ی فرهنگ و زبان کوچه پژوهشگری کم نظیر و شهره به «شاعر آزادی» بود؛ عنوانی که نه با بوق و کرنای حاکمان و بودجهی رسانههای رانتی، که از داوری خودآگاه و حافظهی مردم به دست آورد.
شاعری که حاکمان هرجا توانستندحضور و آثارش را سانسور کردند اما محبوب تر شد، جوایز آزادی بیان جهانی به او تعلق گرفت و با آن که حتا پاره ای از شعرهایش در کتاب های درسی کودکان و جوانان نیامد، آثارش در خانه هاحضوری کمنظیر یافت.
با وجود این همه و پس از بیست سال که از رفتن احمد شاملو میگذرد، هنوز حکومت برگزاری مراسم یادبودی ساده را برای او بر نمیتابد و حضور سالانه ی دوستداران بر مزارش، محاصره ی قبرستان، بازداشت و احکام سنگین زندان و وثیقه را در پی دارد.
همچنان که در بیستمین سال درگذشت این شاعر بزرگ آزادی شاهدیم، صدور احکام زندان و اعدام به امری روزمره مبدل شده است و با اینکه حاکمیت به قصد افزایش هراس و سرکوب ها به شکلی وسیع و کم سابقه دست به احضار و بازداشت نویسندگان و کنشگران میزند، اما خواست های سانسورستیزانه و آزادی خواهانه ی شاملو همچنان که در منشور کانون نویسندگان آمده است، به مطالبه ی عموم مردم با اندیشه و باورهای گوناگون تبدیل شده و در همین فضای به شدت امنیتی نیز بر زبان همگان جاری است.
کانون نویسندگان ایران، به رغم ممانعت ها و تهدیدها در سالهای گذشته همواره کوشیده است، در سالگرد درگذشت این روشنفکر و دبیر پیشین خود بر سر مزارش حاضر شود، اما امسال به دلیل شیوع کرونا و برای حفظ سلامت مردم، بر مزار وی مراسمی نخواهد داشت.
حسین صفاری دوست، شاعر و عضو قدیمی کانون نویسندگان ایران، پس از تحمل یک دوره بیماری، صبح روز دوشنبه سیام تیرماه در سن هفتادویک سالگی بر اثر سکتهی قلبی درگذشت. صفاری دوست شاعری مستقل و آزاده بود که در شعرهایش از رنج مردم و آرمان آزادی سخن میگفت. "فصلی از شکفتن" ، "کوچههای بیعابر" ، "اندیشههای زخمی" ، "خورشید خمیده" ، "چکاوک در حصار" ، "با تاکهای قرمز قزوین" و "با نیما و دیگران" از جمله آثاری است که از حسین صفاری دوست به یادگار مانده است . کانون نویسندگان ایران در گذشت این شاعر و عضو قدیمی خود را به خانوادهاش و به جامعهی ادبی مستقل ایران تسلیت میگوید.
کانون نویسندگان ایران
۳۱ تیر ۱۳۹۹
***********
حکمهای اعدام باید لغو شود!
با تایید رسمی حکم اعدام امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، سه جوان بازداشت شدهی اعتراضات آبان ماه، اعدام صابر شیخ عبداللە و دیاکو رسول زادە در ارومیه و صدور حکم اعدام برای روحاله زم در هفتهی اخیر، اعدام اوجی دیگر یافته است. گرچه جامعهی ایران در این چهل سال حکم اعدام و اجرای آن را بسیار به خود دیده است، این اوج تازه پیامی کهنه به همراه دارد. آیا اعدام راه حل برچیدن فقر روزافزونی است که به گریبان مردم چنگ انداخته و آنها را هر روز بیشتر از هستی ساقط میکند؟ آیا اعدام راه باز کردن بندهایی است که بر آزادی بیان و هر آزادی انسانی و مدنی دیگر تنگ بسته شده است؟ نه؛ کاملا باژگونه، شیوهای است یرای تثبیت هر دو، با پراکندن وحشت و تحمیل سکوت. سه جوان اعتراضات آبان را به اعدام محکوم کردهاند تا چشمانداز خونبار اعتراض را پیش روی مردم معترض به تماشا بگذارند گویا هنوز در باورشان نگنجیده است که اگر کشتن به سامانِ وحشت میانجامید آن هزاران کشتهی میدانهای اعتراض آبان و دی، ... و میدانهای اعدام تا به حال وحشتی فلج کننده و رویاسوز را سخت استوار کرده بود. "جرم" این جوانان هیچ نیست مگر بیان اعتراض به شرایط غیرانسانی تحمیل شده به جامعه. و این، عمل به حق اولیه انسانی؛ عمل به حق آزادی بیان است و جرم نیست. ادعایی جز این، به ویژه اگر از سوی حاکمان باشد، باید در روند یک دادرسی شفاف و عادلانه بررسی شود. آیا در مورد این جوانان و دیگر محکومان به اعدام چنین بوده است؟ مقامات امنیتی و قضایی پشت درهای بسته و دیوارهای بلند، بدون حضور وکیل و بهدور از چشم ناظر جامعه هرگونه که خواستهاند پروندهها را «بستهاند» و حکمشان را بریدهاند. این حکمها قضایی نیست، سیاسی است و به کار سیاست روز میآید که سیاست همهی این سالها بوده است: ایجاد رعب و وحشت تا جنبش از هر جنبندهای سلب شود! سرکوب آزادی بیان تا آخرین نشانههای آن! روشهای ثابت در شرایط متغیر اما نتایج پیشبینی نشدهای به بار میآورد و گاه به کاشتن باد میماند. کما اینکه حکمهای اعدام که برای ایجاد هراس در دل جامعه صادر شده است نه تنها صدای اعتراض مردم را خاموش نکرده ، بلکه بر خشم آنها افزوده و فریاد دادخواهیشان را رساتر کرده و به ویژه بر جدیت آنها برای لغو حکم اعدام افزوده است.
کانون نویسندگان ایران صدور حکم اعدام را محکوم میکند و خواهان لغو حکم اعدام امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی، محمد رجبی و دیگر محکومان است.
کانون نویسندگان ایران
٢۵ تیر ۱۳۹۹
***********
بازداشت میلاد جنت
ظهر سهشنبه ۲۴ تیر گروهی از ماموران امنیتی میلاد جنت، مترجم، شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران را در منزل بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. ماموران پس از تفتیش کامل خانه بسیاری از وسایل شخصی میلاد از جمله کتاب و لپ تاپ و ...را با خود بردند. اطلاعات دقیقی از این بازداشت در دست نیست همچنین معلوم نیست که کدام نهاد امنیتی این بازداشت را انجام داده است. به گفتهی یکی از دوستان میلاد در این فاصله او یک بار با خانه تماس گرفته و به بستگان خود گفته است حالش خوب است و تا «یکی دو روز دیگر آزاد» میشود.
میلاد جنت شاعری جوان و دانشجوست. به محض یافتن اطلاعات جدید از وضعیت او خبر تکمیل میشود.
هشت روز پیش نیز مهدی سلیمی نویسنده، پژوهشگر و مترجم آثار فلسفی در خانهی مادری خود واقع در شهرستان اهر بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
***********
یادی از فریبرز رئیسدانا
شماری از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران امروز، جمعه ۲۰ تیر، بر مزار فریبرز رئیسدانا جمع شدند و یادش را گرامی داشتند.
بکتاش آبتین، علی کاکاوند، حافظ موسوی، هرمز ناصرشریفی و علیرضا جباری از اعضای هیئت دبیران به احترام و یاد رئیسدانا بر مزار او در گورستان ابراهیم آباد بویین زهرا حضور یافتند.
فریبرز رئیسدانا نویسنده و عضو قدیمی و فعال کانون نویسندگان ایران صبح دوشنبه ۲۶ اسفند بر اثر ابتلا به بیماری کرونا در بیمارستان تهرانپارس تهران درگذشت.
متاسفانه به دلیل شرایط بهداشتی در کشور و تداوم شیوع ویروس کرونا امکان آن نیست که دوستان و دوستداران فریبرز رئیسدانا در جمعهای بزرگ مراسم یادبود او را برگزار کنند. به همین سبب شماری از اعضای هیئت دبیران کانون امروز به طور نمادین بر مزار رئیسدانا گرد آمدند.
***********
رژهی حکمها
در خبرها آمده است:
حکم اعدام سه جوان، امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، به سبب شرکت در اعتراضات آبانماه ۹۸ در دیوان عالی کشور تأیید شد.
رئیس کل دادگستری استان اصفهان روز جمعه، ششم تیرماه، از انتساب اتهام «فساد فیالارض» به هشت نفر از شرکتکنندگان در اعتراضات گذشته در این استان خبر داد.
گرچه در باره تایید حکم سه جوان معترض تکذیبیهای نیز منتشر شده؛ مسلم است که شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران حکم اعدام این جوانان ۲۵ و ۲۷ را ساله صادر کرده است.
همچنین اتهام «فساد فیالارض» در مورد هشت معترض میتواند مقدمهی صدور حکم اعدام آنها باشد. چه تیراندازی به سوی معترضان آبان و کشتن صدها تن از آنها (در آماری بیش از هزار تن) و چه انشای حکم اعدام در باره برخی معترضان بازداشت شده، هر دو از یک نیاز حکومتی نشات میگیرد: سرکوب اعتراضات بالفعل و پیشگیری از اعتراضات بالقوه. اگر مشاهده میکنیم که دادگاهها فعالتر از پیش به صدور حکمهای سنگین پرداختهاند از آن رو است که با توجه به شرایط حاکم بر جامعه حتی برخی مقامات حکومتی نیز بروز اعتراضات مردمی را پیشبینی، و اینجا و آنجا، مستقیم و به اشاره، بیان کردهاند. حال قرار است این رژهی حکمها و این مارش قضایی با پراکندن آهنگ هراس در جامعه جلوی بروز آن پیشبینی را بگیرد. نکتهی مورد نظر این نوشته اما درست وغلطِ آن پیشبینی نیست بلکه تاکید بر حق آزادی بیان است. اعتراض شکلی از آزادی بیان و حق همگان است.
هر کنش و واکنشی، "سخت" یا "نرم"، که منجر به سرکوب یا بازداشتن مردم از بهرهمندی از این حق شود ضدیت تام با آزادی بیان است. حکمهای اعدام که به منظور ایجاد رعب و وحشت در جامعه برای پرهیز مردم از اعتراض انشا و اجرا میشود فقط تباهی مهمترین حق؛ یعنی حق حیات انسان نیست بلکه حق آزادی بیان او را نیز سرکوب میکند.
بنابر این مخالفت با حکم اعدام اگر در هر جای جهان نگرش و رفتاری انسانی است در ایران آزادیخواهانه نیز هست. مردم ایران دلایل بیشتری برای مخالفت با حکم اعدام دارند به ویژه نویسندگان و هنرمندانی که آزادی بیان را، همچون هوا برای موجود زنده، لازمهی کار خلاقهی خود میدانند. برداشته شدن سایهی شوم حکم اعدام از سر جامعه گامی مهم در دفاع از آزادی بیان است.
***********
احضار یک شاعر برای اجرای حکم زندان
ظهر امروز با تماس تلفنی از شعبه پنج اجرای احکام همدان، علیرضا نوری شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران برای اجرای حکم دو سال زندان احضار شد.
پروندهی علیرضا نوری در مهر ۱۳۹۵ گشوده شد و پس از طی مراحل بازجویی و بازپرسی به دادگاه رفت. نوری در خرداد سال ۱۳۹۶ به اتهام "توهین به مقدسات اسلام" در شعبه ۱٠۴ دادگاه کیفری دو همدان محاکمه و به دو سال زندان مجکوم شد. "مستندات" این اتهام بعضی شعرهای نوری است که در شبکههای اجتماعی مجازی منتشر شده بود. با وجود آنکه او این اتهام را نپذیرفته بود، دادگاه تجدید نطر در آبان ۱۳۹۶ حکم دادگاه بدوی را عینا تایید کرد.
امروز،دوشنبه دوم تیر، شعبهی پنج اجرای احکام همدان این شاعر را برای اجرای حکم دو سال زندان احضار کرده و گفته است فردا، سوم تیر، خود را به آن شعبه معرفی کند.
***********
اجرای حکمهای سه نویسنده به تعویق افتاد
اجرای حکم زندان رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن به مدت سه ماه به تعویق افتاد.
روز گذشته، شنبه ۳۱ خرداد، دایره اجرای احکام در تماس تلفنی از سه نویسنده عضو کانون، رضا خندان، بکتاش آبتین و کیوان باژن خواسته بود که خود را برای اجرای حکم به آن دایره معرفی کنند. امروز، یکشنبه یکم تیر ماه، سه نویسنده به همراه وکلای خود، ناصر زرافشان و راضیه زیدی، در دادسرای اوین حاضر شدند. جمعی از اعضای کانون نویسندگان ایران و شماری از خانوادهها نیز در حمایت از سه نویسنده نزدیک ساختمان دادسرای اوین حضور یافته بودند. پس از ساعتها معطلی سرانجام به سه نویسنده اعلام شد که اجرای حکمهای آنها به مدت سه ماه به تعویق میافتد و آنها باید پنجم مهر سال جاری در دایره اجرای احکام حاضر شوند.
رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین هر یک به شش سال و کیوان باژن به سه سال و نیم زندان محکوم شدهاند. اتهام آنها «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» است. "اقدام" آنها بنا به مصاحبههایشان با رسانهها چیزی جز «مخالفت با سانسور و دفاع از آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا» نبوده است.
به تازگی انجمن جهانی قلم (پن) از ۱۵٠ شعبه خود در جهان خواسته است که با اتخاذ راهکارهای مناسب خواهان لغو فوری حکم زندان این سه نویسنده شوند.
***********
وثیقهی سه میلیارد تومانی و بازداشت آرش گنجی
آرش گنجی مترجم و منشی هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران در پی افزایش قرار وثیقه از ۴۵٠ میلیون تومان به سه میلیارد تومان بازداشت شد.
صبح امروز یکشنبه ۲۵ خرداد آرش گنجی در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه به اتهامهای "تبلیغ علیه نظام"، "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور" و "عضویت و همکاری با گروهک مخالف نظام" محاکمه شد. در پایان محمد مقیسه وثیقهی ۴۵٠ میلیون تومانی گنجی را به سه میلیارد تومان افزایش داد و او را راهی بازداشتگاه اوین کرد.
آرش گنجی مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران روز یکم دی ماه سال گذشته به دلایل نامعلوم بازداشت و به مکان نامعلوم منتقل شد. دو روز بعد معلوم شد در بند ۲۰۹ زندان اوین تحت بازجویی قرار دارد. در اعتراض به بازداشت او کانون نویسندگان ایران و بسیاری از نویسندگان و نیز پن آمریکا بیانیههای اعتراضی منتشر کردند. آرش گنجی پس از چهار هفته بازداشت با تامین قرار ۴۵٠ میلیون تومانی تا برگزاری دادگاه از زندان اوین آزاد شد.
***********
تایید حکم هفت سال زندان برای یک روزنامهنگار
شعبهی ۳۶ دادگاه تجدید نظر از حکم هشت سال زندان خسرو صادقی بروجنی هفت سال آن را تایید کرد.
خسرو صادقی بروجنی، روزنامهنگار و نویسنده، در ۱۸ اردیبهشت ۹۸ پس از احضار به شعبه ۲ دادسرای اوین بازداشت و تفهیم اتهام و بازجویی شد. سپس با تغییر قرار بازداشت او به قرار وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی و تودیع آن در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۹۸ به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان اوین آزاد شد.
شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی صادقی را به اتهام« اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به پنج سال، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال و به اتهام «توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی» به دو سال زندان محکوم کرد. این رای در بهمن ۱۳۹۸ به وکیل او ابلاغ شد.
روز گذشته، شنبه ۲۴ خرداد، آقای صادقی در صفحه فیسبوک خود اطلاع داد که هفت سال زندان برای دو اتهام «اجتماع و تبانی» و «توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی» در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر تهران تایید شده است.
***********
سیروس مشفقی درگذشت
سیروس مشفقی، شاعر و از اعضای موسس کانون نویسندگان ایران، روز شنبه دهم خرداد در سن ۷۷ سالگی در بیمارستان فیروزگر تهران درگذشت . زنده یاد مشفقی با انتشار نخستین مجموعه شعرش (پشت چپرهای زمستانی، ۱۳۴۶) در سن ۲۴ سالگی پا به عرصهی شعر و ادبیات متعهد و مردمی ایران گذاشت و سال بعد به جمع موسسان کانون نویسندگان ایران پیوست . انتشار دو مجموعه شعر بعدی او ( پاییز ، ۱۳۴۸ و نعرهی جوان ، ۱۳۴۹) استقبال مخاطبان و منتقدان ادبی را در پی داشت و جایزهی ادبی فروغ فرخزاد را برایش به ارمغان آورد (۱۳۵۱). سیروس مشفقی از شاعران محبوب نسل جوان در دهههای چهل و پنجاه خورشیدی بود. شعرخوانی او در سومین شب از شبهای شاعران و نویسندگان ایران در انستیتو گوته ( مهر ۱۳۵۶) را هنوز بسیاری به خاطر دارند . پس از انقلاب مسیر زندگی این شاعر همچون بسیاری دیگر از شاعران و نویسندگان مستقل ایران دستخوش جفا و ناملایماتی شد که او را به انزوایی ناخواسته فرو برد. دو مجموعه شعر " شبیخون " (۱۳۵۷) و "عشق معنی میکند حرف مرا" (۱۳۸۱) از دیگر آثار سیروس مشفقی است . کانون نویسندگان ایران درگذشت این شاعر را به خانوادهی او و جامعهی فرهنگی و ادبی مستقل ایران تسلیت میگوید.
کانون نویسندگان ایران
۱۱ خرداد ۱۳۹۹
***********
متن ترجمه شدهی بیانیهی فراخوان انجمن جهانی قلم (پن)
درخواست فوری انجمن بینالمللی قلم
برای لغو اجرای احکام زندانِ سه نویسندهی ایرانی
٢۱ مه ۲۰٢٠
انجمن جهانی قلم (پن بینالمللی) به شدت نگران احضار سه نویسندهی ایرانی به زندان است. این نویسندگان عبارتاند از بکتاش آبتین، رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن، که در ماه مه ۲۰۱۹ (اردیبهشت ۱۳۹۸) به سبب نوشتههای انتقادی خود به زندان محکوم شدهاند. انجمن بینالمللی قلم بر این باور است که محکومیت این نویسندگان به زندان، نقض آشکار حق آزادی بیان است و از مقامات دولت ایران می خواهد این محکومیت را بیدرنگ لغو کنند. نویسندگان نامبرده اکنون به قید قرار وثیقه آزادند. آنان در مارس ۲۰٢٠ (اسفند ۱۳۹۸) برای اجرای احکام حبس به زندان فراخوانده شدند، اما به علت شیوع ویروس کووید -۱۹ در ایران، که به ویژه در زندانها حدت بیشتری دارد، ترجیح دادند خود را به زندان معرفی نکنند.
سلیل تریپاتی (Salil Tripathi)، رئیس کمیتهی نویسندگان دربندِ انجمن بینالمللی قلم، در اینباره میگوید: «بکتاش آبتین، رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن هرگز نمیبایست محاکمه و محکوم میشدند و خاصه در شرایط کنونی که کووید ۱۹ در ایران شایع شده است به هیچ وجه نباید زندانی شوند. این نویسندگان صرفاً به دلیل نقد مستمر دولتهای وقت در ایران تحت تعقیب و آزارقرارگرفتهاند. شگفت آن که یکی از اتهامهای این نویسندگان حضور بر سر مزار نویسندگان مخالف است. در زمان شیوع عالمگیر ویروسی که تأثیری جدی بر اوضاع ایران گذاشته است، اولویت دولت ایران باید حفظ سلامت عمومی باشد نه مرعوب ساختن و به زندان افکندن نویسندگان».
لطفاً اقدام کنید و با عنایت به نکات زیر لغو احکام زندان نویسندگان نام برده را درخواست کنید:
متن کامل بیانیه را
اینجا کلیک کنید.
***********
درگذشت پژوهشگر ادبیات تبعید
ملیحه تیره گل، شاعر و پژوهشگر سختکوش روز جمعه دوم خرداد در آمریکا درگذشت.
او از ۱۳۶۳ در آمریکا زندگی میکرد و سالها در کار پژوهش، گردآوری و نقد ادبیات تبعید بود. حاصل این کندوکاو مجدانه، ابتدا کتاب یک جلدی «مقدمه ای بر ادبیات تبعید» و سپس دوره چهارده جلدی کتاب «روایتی از ادبیات تبعید» بود. دومین کتاب را در سال ۲۰۱۸ میلادی نشر آفتاب در سوئد منتشر کرد.
تیره گل، از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۷ میلادی مشغول تکمیل کردن کتاب چهارده جلدی خود بود در این کتاب ۱۴ جلدی و ۸ هزار صفحه ای، کمتر شاعر، نویسنده و مترجم سرشناس یا نوپای ایرانی در خارج از کشور از قلم افتاده است. تیره گل، ظرف ۱۴ سالی که صرف تدوین این کتاب پرحجم کرده، در سراسر جهان ردپای اهل قلم ایرانی را پی گرفته و درباره زندگی و آثار آن ها با نگاهی موشکافانه و دقیق نوشته است.
ملیحه تیرهگل عضو دو تشکل نویسندگان ایرانی در تبعید (کانون نویسندگان و انجمن قلم ایران) بود.
اثری که او از خود برجای گذاشته یک مرجع قابل استفاده برای پژوهشگران و دانشجویان و نیز مانعی در مقابل فراموشی و بایکوت آثار نویسندگان تبعیدی ایرانی است. یادش گرامی!
***********
تاریخ کانون نویسندگان ایران را تحریف نکنید!
در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ (۲۰ مه ۲۰۲۰) در سایت «اخبار روز» به نقل از روزنامۀ «شهروند» نوشته ای با عنوان «خانه ای که می خواهند پولش کنند - دیدار با میراث “به آذین”» بازنشر شده است. درپایان این نوشته، درمؤخره ای بدون امضاء تحت عنوان «آنچه در این گزارش نیامده است» از جمله چنین آمده:
«در سال ۱۳۵۸، در پی انتخاب هیئت دبیران تازهٔ کانون نویسندگان، بهآذین مقالهای نوشت در مخالفت با استفاده از کانون به عنوان پیکرهای سیاسی. هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران (باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی) تصمیم به اخراج بهآذین، سیاوش کسرائی، هوشنگ ابتهاج، فریدون تنکابنی و محمدتقی برومند گرفت. این تصمیم نهایتاً به تأیید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج همهٔ اعضای تودهای کانون به همراه این پنج تن شد».
این بند حاوی نکاتی خلاف واقع است که واقعۀ انشعاب در کانون نویسندگان ایران را در سال ۱۳۵۸ یکسره تحریف می کند:
۱-این ادعا که آقای به آذین مخالف «استفاده از کانون به عنوان پیکره ای سیاسی» بوده خلاف واقع است. ایشان در روزنامۀ «اتحاد مردم» (ارگان «اتحاد دموکراتیک مردم ایران» به دبیر کلی م.ا. به آذین) در مقاله ای با عنوان «آن جا چه می گذرد؟» به تاریخ ۱۴ آبان ۱۳۵۸چنین نوشت:
«در این باره [برگزاری شب های شعر با عنوان «آزادی و فرهنگ» از سوی کانون نویسندگان ایران در پائیز ۱۳۵۸] بحث های فراوان و گاه پرحرارتی در جلسات عمومی روزهای سه شنبه کانون به عمل آمده و دو خط مشخص در ارزیابی انقلاب ایران و رابطه اش با آزادی رو در روی یکدیگر قرار گرفته است. یکی انقلاب را یا اصلاً نفی می کند (چیزی عوض نشده، فاشیسم دیگری بر ما حکومت می کند)، یا آن که آن را شکست خورده، متوقف شده به وسیله عوامل فشار نظام حاکم می پندارد. دیگری انقلاب را واقعی و پویا می داند و، با اعتقاد به نیروی توده های زحمتکش و محروم که موتور اصلی دگرگونی های انقلابی هستند، وظیفۀ اندیشه ورزان و اهل قلم خدمتگزار خلق را در آن می داند که راه را بر پیروزی این نیرو باز کنند، به آنان در سرکوب دشمن و رهایی توده ها یاری دهند و آزادی بیان و قلم را در خدمت امر حق انقلاب در آرند. اولی مبارزه برای «آزادی مطلق» اندیشه و بیان و نشر و دیگر آزادی های فرهنگی را برای همه - دوست یا دشمن انقلاب فرق نمی کند - در برابر «حکومت فاشیست» و دولت اشغالگر وظیفۀ کانون می شناسد.
دومی وظیفۀ کانون را همگامی با نیروهای انقلابی در مبارزه با ضدانقلاب، که از هر بهانه ای برای توطئه گری سود می جوید، می داند، گرچه در مواردی حیطۀ مطلق آزادی فردی محدود گردد. بی شک این هر دو دیدگاه سیاسی است، در چارچوب فعالیت صنفی اهل قلم». (۵۰ سال کانون نویسندگان ایران، پژوهش و گردآوری: کمیسیون پنجاه سالگی کانون نویسندگان ایران، جلد اول، ۱۳۴۷، ص ۱۳۸، تأکید از من است).
این قول طولانی از به آذین را به این جهت نقل کردم که جای هیچ شک و شبهه ای باقی نماند که ایشان موضع خود را در مخالفت با برگزاری شب های شعر کانون در سال ۱۳۵۸ «سیاسی» می دانسته است. تفاوت ایشان و دوستانش با هیئت دبیرانِ وقت کانون صرفاً در این بود که «سیاست» ایشان دفاع از جمهوری اسلامی (در پوشش دفاع از «انقلاب») و در چهارچوب حمایت اتحاد جماهیر شوروی از جمهوری اسلامی بود، حال آن که «سیاست» هیئت دبیرانِ وقت دفاع از حق آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا (همان که به آذین آن را «آزادی مطلق» نامیده است) برای همگان بود، و در پی همین دفاع آزادی خواهانه بود که می خواست شب های شعر برگزار کند. حمایت و دفاع سیاسی به آذین وهمنظرانش در کانون نویسندگان ایران از جمهوری اسلامی تا بدان حد بود که به هیئت دبیران فشار آوردند که باید از اشغال سفارت آمریکا در آبان ۱۳۵۸ حمایت کند، فشاری که متأسفانه هیئت دبیران تسلیم آن شد. و این در حالی بود که تا آنجا که به منشور کانون (با عنوان«موضع» کانون) مربوط می شد، هیئت دبیران کانون هیچ گونه التزام و تعهدی نسبت به موضع گیری - نفیاً یا اثباتاً - دربارۀ اشغال سفارت آمریکا نداشت.
۲- اخراج اعضای گروه پنج نفری (به آذین، کسرایی، ابتهاج، تنکابنی و برومند) از سوی هیئت دبیران کانون مطلقاً واقعیت ندارد. طبق اساسنامۀ کانون، هیئت دبیران فقط می توانست عضویت نامبردگان را تعلیق کند، و این همان کاری بود که هیئت دبیران کرد. و این تعلیق نیز دقیقاً منطبق بر منشور و اساسنامۀ کانون بود، چرا که تلاش گروه پنج نفری در ممانعت از برگزاری شب های شعر و دردفاع از سرکوب گروه ها و احزاب سیاسی توسط جمهوری اسلامی از یک سو ناقض اصل دفاع کانون از آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان و، از سوی دیگر، مغایر با اصل استقلال کانون از نظام جمهوری اسلامی و هر نظام و حزب سیاسی دیگر بود. رکنی که اعضای این گروه را اخراج کرد مجمع عمومی کانون بود و نه هیئت دبیران کانون. (در این مورد، خواننده می تواند به منابع مربوط به انشعاب در کانون در سال ۱۳۵۸ از جمله «بیانیۀ کانون نویسندگان ایران دربارۀ شب های شعر و تعلیق گروه پنج نفری»، مجموعۀ چهار جلدیِ «۵۰ سال کانون نویسندگان ایران» پژوهش و گردآوریِ کمیسیون پنجاه سالگی کانون نویسندگان ایران، مقالات پیوستۀ باقر پرهام در «کتاب جمعه» شماره های ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹ و ۳۰، کتاب «سرگذشت کانون نویسندگان ایران» نوشتۀ محمدعلی سپانلو، کتاب پنج جلدیِ «بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران» نوشتۀ مسعود نقره کار مراجعه کرد).
۳- و سرانجام این نیز خلاف واقع است که دیگر«اعضای توده ایِ» کانون «اخراج» شدند. واقعیت این است که پس از اخراج گروه پنج نفری، سی و چند تن (و نه همۀ) اعضای موسوم به «توده ایِ» کانون از عضویت در کانون استعفا داند. پس، بودند اعضایی که به «حزب توده» گرایش داشتند و در کانون ماندند و هم اکنون نیز هستند اعضایی که این گرایش را دارند و کانون هیچ مشکلی با گرایش سیاسی آنان ندارد. طرح مسئله به این صورت که گویا هیئت دبیران و سپس مجمع عمومی کانون در سال ۱۳۵۸ با «توده ای» بودنِ برخی از اعضای خود مسئله داشته و به این دلیل آنها را «اخراج» کرده خلاف واقع و تحریف آشکار اصول و مبانی و تاریخ کانون نویسندگان ایران است.
محسن حکیمی
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
***********
بیانیه به مناسبت درگذشت نجف دریابندری
نجف دریابندری، نویسنده، مترجم و عضو قدیمی کانون نویسندگان ایران، روز دوشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ چشم از جهان فرو بست. دریابندری به سال ۱۳۰۹در خانوادهای اصالتا بوشهری در آبادان متولد شد. پیش از دریافت دیپلم متوسطه درس و مدرسه را رها کرد و به خودآموزی زبان انگلیسی پرداخت و به استخدام شرکت نفت درآمد. اشتغال او در شرکت نفت مصادف بود با جنبش ملی شدن صنعت نفت. دریابندری جوان که در آن سالها به حزب تودهی ایران پیوسته بود و در اعتصابات و اعتراضات کارگران شرکت نفت حضوری فعال داشت، پس از کودتای ۲۸ مرداد بازداشت و روانهی زندان شد. بیدادگاه رژیم گذشته ابتدا او را به اعدام محکوم کرد، چندی بعد حکم او به حبس ابد، سپس به پانزده سال و در تجدید نظر نهایی به چهار سال زندان کاهش یافت. وی از فرصت زندان برای مطالعه و ترجمهی متون فلسفی بهره گرفت و کتاب "تاریخ فلسفهی غرب" اثر برتراند راسل را با زبانی شیوا و درعین حال ساده و روان به فارسی برگرداند. پس از آزادی از زندان در موسسهی فرانکلین و سپس در رادیو و تلویزیون ملی ایران به عنوان مترجم و سرویراستار مشغول به کار بود و پس از انقلاب بهمن ۵۷ از کار اداری کناره گرفت و یکسره به نوشتن و ترجمه پرداخت.
دریابندری انسانی خودساخته بود. او با اتکا به هوش والا، سختکوشی، پشتکار و درسهایی که از زندگی در میان مردم آموخته بود، به یکی از برجسته ترین نویسندگان و مترجمان ایران تبدیل شد. ترجمه برای او، نه برگرداندن محتوای یک کتاب از زبانی به زبان دیگر، بلکه گونهای از آفرینش خلاقانهی ادبی در زبان فارسی بود. از این رو نثر او در ترجمهی متون ادبی و فلسفی بیتردید بخشی از گنجینهی زبان فارسی معاصر است.
بسیاری از کتابخوانهای زبان فارسی در بیش از نیم قرن اخیر، نویسندگانی چون همینگوی، فاکنر، مارک توین، دکتروف و ایشی گورو را از طریق ترجمههای او شناختهاند. انتخابهای او از بین آثار ادبی و فلسفی جهان برای ترجمه، انتخابهایی سنجیده و در راستای اعتلای خرد فلسفی و هنر داستاننویسی در ایران بود. یکی از ویژگیهای کتابهایی که نجف دریابندری ترجمه کرده است، مقدمههای مفصل، عالمانه و نقادانهای است که او بر آنها افزوده است؛ مقدمههایی که مستقل از متن اصلی، به عنوان نمونههایی مثالزدنی از مقاله و جستارنویسی در زبان فارسی، خواندنی و آموختنی است. چیره دستی دریابندری در طنزنویسی یکی دیگر از ویژگیهای آثار او به ویژه در کتاب "چنین کنند بزرگان" است که بارها تحسین منتقدان را برانگیخته است.
وداع با اسلحه و پیرمرد و دریا اثر همینگوی، گور به گور و یک گل سرخ برای ایمیلی اثر فاکنر، بازماندهی روز اثر ایشی گورو، رگتایم و بیلی باتگیت اثر دکتروف، فلسفه ی روشناندیشی اثر ارنست کاسیرر و کتاب مستطاب آشپزی (با همکاری فهیمه راستکار) از جمله آثاری است که از نجف دریابندری به یادگار مانده است.
کانون نویسندگان ایران ضایعهی درگذشت این نویسنده و مترجم برجسته را به خانوادهی او و جامعهی فرهنگی و ادبی مستقل ایران تسلیت میگوید.
کانون نویسندگان ایران
۱۳۹۹/۲/۱۶
***********
بیانیه کانون به مناسبت روز جهانی آزادی مطبوعات
سوم ماه می، روز جهانی آزادی مطبوعات است. این روز به دلیل رابطه مستقیم آزادی مطبوعات با آزادی بیان اهمیت ویژهای دارد. علیالخصوص در شرایطی که در جامعهی ما، مطبوعات، نقش و جایگاهشان را به عنوان رسانهای تاثیرگذار، با توجه به وضعیت اسفناک آزادی بیان، هر روز بیش از پیش از دست میدهند. کاهش گستردهی تعدادمخاطبان به دلیل سلطهی سانسور را میتوان عامل اصلی کمرنگ شدن جایگاه مطبوعات در جامعه دانست. بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی گزارشگران بدون مرز، طی چند دههی اخیر حاکمان کشورمان، بیش از ۸۹۰ روزنامه نگار و خبرنگار را به زندان انداخته و یا حتا حکم اعدام را برای بعضی از آنان اجرا کردهاند. با نگاه به چنین آماری چرایی وضعیت تاسفبار مطبوعات در ایران را میتوان به سادگی درک کرد و همچنین می توان درک کرد که چگونه است که در میان ۱۸۰ کشور جهان، ایران به لحاظ رتبهی آزادی رسانهها، در ردهی صد و هفتاد و سوم قرار گرفته است.
تاثیرات مخرب نبودِ آزادی بیان بر ساختار و بنیانهای حیاتی جامعه، امری اثبات شده و غیر قابل انکار است. سانسور به عنوان یکی از وجوه نقض آزادی بیان، عاملی مهم در انحطاط فرهنگی جامعه و امری کلیدی در گسترش و همهگیر شدن فساد، دزدی ، چپاول و رانت خواریست. سانسور همدست فقر و تنگدستی احاد ملت و دشمن سعادت جامعه است و در عین حال مانع تامین معیشت و حقوق مادی اهالی قلم برای برخورداری از حداقلهای زیست و زندگیست.
کانون نویسندگان ایران به همین مناسبت ، همراه با همهی آنان که در چنین شرایطی برای برخورداری جامعه از مطبوعاتی آزاد میکوشند، روز جهانی آزادی مطبوعات را گرامی میدارد.
کانون نویسندگان ایران
کانون نویسندگان ایران
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
بیان آزاد
نشر اینترنتی ویژه نامه های کانون نویسندگان ایران
شمارۀ ٦ اسفند ۱۳۹۸
سرآغاز
نیم قرن + ۲ سال
اول اردیبهشت ۱۳۹۹ کانون نویسندگان ایران وارد پنجاه و سومین سال تأسیس و فعالیت خود می شود اگر چه اعضای موسس کانون چند ماه پیش تر از اردیبهشت ۱۳۴۷ فعالیت را آغاز کرده بودند، اول اردیبهشت با تصویب مرامنامه و اساسنامۀ نخستین تشکیلات مستقل نویسندگان ایران با هدف مبارزه با سانسور و دفاع از آزادی بیان و حمایت از حقوق نویسندگان رسماً آغاز به کار کرد و برای بزرگداشت این روز که در تاریخ جنبش نویسندگان و روشنفکران مستقل ایران اهمیتی بسزا دارد، هیئت دبیران منتخب مجمع عمومی سال ۱۳۹۳ اول اردیبهشت را «روز کانون» نام نهاد. ...
متن کامل بیان آزاد را
اینجا کلیک کنید.
***********
بیان آزاد
نشر اینترنتی ویژه نامه های کانون نویسندگان ایران
شمارۀ ۵ اسفند ۱۳۹۸
سرآغاز
«نظر بر خبر» عنوان زیر صفه ای است در فیس بوک کانون نویسندگان ایران. این زیر صفحه از زاویه ی هدف ها و مواضع کانون در فرم متن های کوتاه به خبرهای روز جامعه نظر می اندازد، به ویژه به آنها که به آزادی بیان و سانسور مربوط است. در طول چهارسالی که از راه اندازی آن می گذرد؛ همواره مورد توجهمراجعان صفحه فیس بوک کانون بوده است. شمارۀ پنجم «بیان آزاد» به آرشیو مطالبی اختصاص دارد که تا کنون یعنی تا اسفند ۱۳۹۸ در این صفحه منتشر شده است.
متن کامل بیان آزاد را
اینجا کلیک کنید.
***********
محسن حکیمی در بارۀ تاریخچه کانون نویسندگان ایران
گفتوگوی محسن حکیمی عضو کانون نویسندگان ایران با تلویزیون ایران اینترنشنال به مناسبت آغاز پنجاهو سومین سال فعالیت کانون. حکیمی در این گفتوگوکه دوم اردیبهشت انجام گرفته، به پرسشهایی پیرامون سابقهی شکلگیری کانون، فعالیتها و فشارهای وارده بر آن پاسخ داده است.
برای مشاهده در فیس بوک
اینجا کلیک کنید.
***********
کامران جمالی درگذشت
کامران جمالی متولد ۱۳۳۱ در تهران، شاعر، نویسنده و مترجم ادبیات آلمانی و عضو قدیمی و ثابت قدم کانون نویسندگان ایران روز شنبه ۲۳ فروردین به دلیل بیماری ریوی در آلمان درگذشت. ترجمه ی آثار نویسندگانی چون گونترگراس، هاینریش بل، تئودورفونتانه، فن شیراخ، برتولت برشت و ... از جمله تلاشهای او برای ارائهی آثار مطرح ادبیات جهان به فارسی زبانان است. «واحه ای سرخ در صحاری زرد»، «مرغ نیما»، «در انجماد پس از زمهریر» و«کلاغی و بیانی و برف» از مجموعه اشعار منتشر شدهی اوست و کتابهای «فردوسی و هومر، تحقیقی در حوزه ادبیات تطبیقی» و «جادوی شعر در کلام نهفته است» از کوشش هایش در حوزهی تحقیق و پژوهش.
کامران جمالی نویسندهای مخالف سانسور و مدافع آزادی بیان بود.. در سال های اخیر بسیاری از کتابهای او لغو مجوز شدند یا پشت سد سانسور دولتی بلاتکلیف ماندند. «وزارت نظارت» یکی از آثار تالیفی اوست که در ایران اجازه انتشار نگرفت و در سوئد چاپ شد.
کانون نویسندگان ایران درگذشت کامران جمالی را به خانواده و دوستداران او و به جامعهی فرهنگی مستقل کشور تسلیت میگوید. یادش گرامی!
کانون نویسندگان ایران
۲۷ فروردین ۱۳۹۹
***********
بیانیهی کانون نویسندگان ایران دربارهی درگذشت فریبرز رئیسدانا
فریبرز رئیسدانا، نویسنده، اقتصاددان و عضو قدیمی و برجستهی کانون نویسندگان ایران که در تاریخ بیستم اسفند ۱۳۹۸ به دلیل احتمال ابتلا به ویروس کرونا در بیمارستان تهرانپارس بستری شد، ساعت پنج صبح دوشنبه بیست و ششم اسفند ماه درگذشت.
فریبرز رئیسدانا نویسندهای آزادیخواه، روشنفکری متعهد و برابریطلب، اقتصاددانی پرآوازه، صدای بیصدایان و زبان گویای کارگران و فرودستان و مدافع سرسخت آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا بود. دارای شخصیتی ممتاز و چند وجهی بود و همزمان در عرصههای مختلف فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حضور همزمان و مداوم داشت. فعالان کارگری، کنشگران محیط زیست و فعالان حوزهی زنان از یاریاش برخوردار بودند، پژوهشگران حوزههای مختلف علوم اجتماعی از دانش و بینش او بهره میبردند و شاعران ونویسندگان آرای انتقادی او را ارج مینهادند. از این رو از محبوبترین روشنفکران زمانهی ما بود و جمع کثیری از مردم، صداقت و شجاعت او را در بیان حقایق و افشای فساد گستردهی حاکم بر اقتصاد و سیاست کشور میستودند. چنین ویژگیهایی سبب شد که حاکمیت، حضور او را که از مجربترین استادان علم اقتصاد بود، در دانشگاههای کشور تاب نیاورد؛ با احضارها و بازجوییهای مکرر آزارش دادند و به جرم انتقاد از سیاستهای اقتصادی کشور و پیشبینی عواقب زیانبار اجرای طرح هدفمندی یارانهها که به فقیرتر شدن اقشار فقیر جامعه انجامید، به زندان محکومش کردند.
فریبرز رئیسدانا از امضاءکنندگان متن ۱۳۴ نویسنده بود و در دو دههی گذشته در کانون نویسندگان ایران همواره حضوری موثر داشت. پس از قتل جنایتکارانهی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده لحظهای از خونخواهی و ادامه دادن راه آنها باز نایستاد. حضور همه سالهی او در مراسم سالگرد ِ آن دو، حتی هنگامی که از بیماری سرطان رنج میبرد، مایهی دلگرمی و الگوی وفاداری و مقاومت برای اعضای کانون نویسندگان ایران بود. وی سه دوره عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بود و در آخرین مجمع عمومی (بهمن ۱۳۹۷) به عنوان بازرس مالی کانون برگزیده شد. به پاس دو دهه همدلی و همراهی های بی دریغش، کانون نویسندگان ایران در اسفند ماه سال ۱۳۹۵ مراسم بزرگداشت او را برگزار کرد.
فریبرز رئیسدانا در شرایطی چشم از جهان فروبست که کشور ما را بحرانی عمیق و فاجعهبارناشی از شیوع ویروس کرونا فراگرفته است. او از میان ما رفت، بی آن که محقق شدن آرمانهای شریف انسانیاش را به چشم ببیند و شاهد برچیده شدن بساط سانسور، استثمار، فقر و نابرابری باشد. با این وجود با دهها اثر ارزشمند که در زمینهی اقتصاد سیاسی، شعر و نقد ادبی از خود به یادگار گذاشت، بذر امید و مبارزه برای تحقق برابری و آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا را در جامعهی ما پراکند.
درگذشت فریبرز رئیسدانا ضایعهای بزرگ برای کانون نویسندگان ایران، جامعهی فرهنگی و ادبی مستقل، جامعهی مدنی و کنشگران صنفی کشور است. کانون نویسندگان ایران درگذشت او را به خانوادهاش و به مردم ایران تسلیت میگوید و امیدوار است در اولین زمان ممکن مراسم یادبودی درخور ِ قدر ِ والای او برگزار کند.
کانون نویسندگان ایران
۲۷ اسفند ۱۳۹۸
***********
ابلاغ اجرای حکم زندان سه عضو کانون نویسندگان ایران را محکوم می کنیم
در شرایطی که شیوع ویروس کرونا کشور ما را در بحرانی عمیق و فاجعه بار فروبرده است، شعبۀ یک اجرای احکام دادسرای شهید مقدسی در تاریخ بیستم اسفند ۱۳۹۸ با فرستادن ابلاغیه های جداگانه، سه نویسنده ی عضو کانون نویسندگان ایران، رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن رابرای اجرای حکم مجموعا پانزده سال و شش ماه زندان فراخوانده است. در این ابلاغیه ها به این سه نویسنده از تاریخ ابلاغ حکم (بیستم اسفند) پنج روز مهلت داده شده است که خود را به شعبه ی یکم اجرای احکام واقع در اوین معرفی کنند.
عزم دستگاه قضایی برای زندانی کردن این سه نویسنده، در این مقطع زمانی که ویروس کرونا به شدت در حال گسترش و قربانی گرفتن است، آیا معنایی جز این دارد که مسئولین امنیتی و قضایی می خواهند منتقدین خود را به قربانگاه بفرستند؟ صدور چنین حکم ها و ابلاغیه هایی در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی نشانه ای آشکار از پایبند نبودن این دستگاه به بدیهی ترین معیارهای اخلاقی و ابتدایی ترین موازین حقوق بشر است. زندانی کردن این سه نویسنده در شرایطی که هم اکنون ویروس کرونا سلامت و جان صدها زندانی را تهدید می کند و هرآینه ممکن است به فاجعه ای انسانی منجر شود، اقدامی جنایتکارانه است که وجدان بیدار جامعه در برابر آن سکوت نخواهد کرد. رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین دو عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران هریک به شش سال و کیوان باژن عضو پیشین هیئت دبیران این کانون به سه سال و شش ماه زندان محکوم شده اند.
کانون نویسندگان ایران صدور چنین حکم ها و ابلاغیه هایی را محکوم می کند و از همه ی آزدی خواهان و نهادهای مدافع حقوق بشر انتظار دارد به ظلمی چنین آشکار اعتراض کنند .
کانون نویسندگان ایران خواستار لغو حکم های صادرشده علیه این سه نویسنده، ابطال ابلاغیه های اخیر و بازگرداندن همه ی زندانیان، به ویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی که زیر فشار مضاعف هستند، به آغوش خانواده های آنان است تا از بروز فاجعه ای جبران ناپذیر در زندان های کشور، جلوگیری شود.
کانون نویسندگان ایران
۱۳۹۸/۱۲/۲۳
***********
احضار سه نویسنده برای اجرای حکم زندان
سه نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران طی ابلاغیهای که شامگاه دیروز ۲۰ اسفند برای آنها ارسال شده است به شعبه یک اجرای احکام دادسرای شهید مقدسی فراخوانده شدند.
شعبه یک اجرای احکام دادسرا واقع در اوین شامگاه دیروز با ارسال ابلاغیههای جداگانه برای رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن آنها را برای اجرای حکم مجموعا پانزده سال و شش ماه زندان احضار کرد. طبق ابلاغیه، این سه نویسنده باید در چهار روز آینده خود را به شعبه یکم اجرای احکام معرفی کنند. در شرایطی که شیوع ویروس کرونا سلامت و جان زندانیان را به شدت تهدید میکند و ممکن است فاجعهای انسانی در زندانها رخ دهد، سه نویسنده برای زندانی شدن ابلاغیه دریافت کردهاند!
رضا خندان و بکتاش آبتین دو عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران هر یک به شش سال زندان و کیوان باژن عضو هیئت دبیران سابق کانون به سه سال و شش ماه زندان محکوم شدهاند.
***********
«بزرگداشت هشتم مارس، روز جهانی زن»
بیش از یک سده از جهانی شدن هشتم مارس با عنوان «روز زن» می گذرد. روزی که نماد جنبشهای مبارزاتی زنان برای برخوردار شدن از آزادی و حقوق برابر است. این جنبشها، در اعتراض به دیدگاهها و نهادهایی شکل گرفت که با در دست داشتن سرمایه، نیروی کار، ابزارهای تولید، قانونگذاری و قدرت سیاسی، به مردان به عنوان جنسیت فرادست رسمیت می بخشید و و زنان را در اقشار فرودست جامعه جای می داد.
اکنون که در سراسر جهان جنبشهای زنان، بسیاری ازدولتها را ناگزیر کرده است به مطالبات آنان در عرصههای گوناگون اجتماعی و سیاسی گردن نهند، نظام حاکم بر ایران با رواداشتنِ تبعیضِ مضاعف بر زنان همچنان از پرچمداران حذف آنان از سطوح خرد و کلان نهادهای تصمیمگیری است؛ نظامی که با تصویب قوانین مردسالارانه و ناعادلانهای چون حجاب اجباری، تفکیکهای جنسیتی، منع حضور و کنشگری زنان در عرصههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، از بدن، خانه، خانواده، خیابان، قانون و جامعه برای زنان زندان ساخت و همهی امکانات خود را برای ساختن جامعهای با فرهنگی زنستیز و خشونتهایی برآمده از نابرابری جنسیتی به کارگرفت تا از گلوگاه فشارهای ناشی از آن، دختران ِ محکوم ِخیابان انقلاب، دختران ِدر آتش سوختهی ورودی ورزشگاهها، مادرانِ دادخواه در حبس و زندانیان زن ِ سیاسی و عقیدتی فریاد برآورند.
در حالیکه امروز، آهنگ رشدِ دانشآموختگان زن ایرانی بیش از هر زمان دیگر است و زنان در صف اول آگاهیبخشی و مبارزات مردمی دوشادوشِ مردان می کوشند، همچنان حق مشارکت آنان در عرصههای عمومی با کنترل و سانسور حداکثریِ حاکمیت رودروست و نیروهای قضایی و امنیتی با همهی توان به سرکوب هر فعالیتی می پردازند که قصد متشکل ساختن زنان را داشته باشد؛ و به رغم اینکه حضور پرتوان زنان ایرانی در عرصههای گوناگون، حاکمیت را در بسیاری مواقع وادار به عقبنشینی کرده است، موضوع زن در ایران همچنان یک مسئلهی امنیتی است و به هر کنشگر زن که با تکیه بر حقِ آزادی بیان، ساختارهای سلطه را به پرسش و نقد بکشد با ابزارهای زندان، شکنجه، آزار جنسی، تهدید و دیگر شکلهای آشکار و پنهان ِسرکوب پاسخ داده می شود؛ چرا که تاثیر آگاهی جنسیتی بر درک انسانها از ضرورت تغییر و ورود آن به گفتمان عمومی، همواره از مهمترین عوامل پدیدآورندهی هراس در حاکمان بوده است.
کانون نویسندگان ایران با گرامیداشت کوشش همهی زنان و مردان آزادیخواه جهان، خواستار آزادی همهی مبارزان دربند، به ویژه زنان فعال اجتماعی و سیاسی- عقیدتی و کنارهگیری همهی نیروهای انتظامی و نهادهای امنیتی از سانسور و سرکوب زنان است و با تاکید بر لزوم آزادی بدون حصر و استثنای اندیشه و بیان برای رسیدن به جامعهای برابر و آزاد، حق ایجاد تشکلهای زنان و پیگیری علنیِ مطالباتشان را از راههای فردی و گروهی ضروری می داند، زیرا این مطالبات پیششرطِ رهاسازی زنان، به عنوان یکی ازارکان بنیادین اعتلای جوامع است و برداشتن این گام مهم، همبستگی ِهمهی آحاد جامعه را می طلبد.
«هشتم مارس، روز جهانی زن» بر همهی زنان و مردان آزادیخواه گرامی باد.
کانون نویسندگان ایران
اسفند ۹٨
***********
شادباش به محمد رسولاف
در هفتادمین دورهی جشنواره فیلم برلین (برلیناله) ۲۰۲۰ فیلم "شیطان وجود ندارد" ساختهی محمد رسولاف مورد توجه قرار گرفت و برندهی جایزه خرس طلایی شد. محمد رسولاف در شرایطی این فیلم را ساخت که به دلیل آثار قبلیاش دادگاه انقلاب اسلامی او را متهم به "تبلیغ علیه نظام" و ممنوع الخروج کرده بود؛ اتهامی که به حکم قطعی یک سال زندان و دو سال ممنوعیت خروج منجر شده است و این حالتی نمادین از موقعیت هنرمندان مستقل ایران در چند دههی اخیر است.
رسولاف در سیر فعالیت سینمایی خود تا به امروز نشان داده است که چهارچوبهای تحمیلی و ویرانگر سانسور بر سینما را نپذیرفته و مدافع آزادی بیان در این عرصه است. همین نگاه و نوع سینمای او موجب شده است دم و دستگاه سانسور به فیلمهای او اجازهی اکران ندهد. در این ممنوعیتها فقط حق سینماگران آزاداندیش و مستقل سرکوب نمیشود بلکه حق مردمی که باید آزادانه از هنرها بهره ببرند، برگزینند و ببینند نیز پایمال میشود. گرچه تیغ سانسور و حذف، سینمای مستقل را از عرصهی عمومی بیرون رانده و سینمای امنیتی - رانتی را بر جامعه مستولی کرده است، هنوز در جهان امکانهایی وجود دارد که اینگونه فیلمها دیده شود.
هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران این موفقیت را به محمد رسولاف کارگردان فیلم "شیطان وجود ندارد" و دیگر عوامل سازندهی آن شادباش میگوید. بیتردید در سایهی سانسورستیزی نویسندگان، هنرمندان و مردم زمانی فرا خواهد رسید که همهی فیلمها آزادانه به نمایش درآیند و اثری از تبعیض و سانسور و سرکوب هنر در میان نباشد.
هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران
۱۲ اسفند ۱۳۹٨
***********
اطــلاعــیــــه
اعضای محترم کانون نویسندگان ایران
همانطور که اطلاع دارید بنا بود روز جمعه نهم اسفند ۱۳۹۸ مجمع عمومی عادی سالانهی کانون را برگزار کنیم. متاسفانه به دلیل شیوع ویروس کرونا و برای حفظ سلامتی اعضای کانون ناچاریم مجمع را لغو و تشکیل آن را به زمانی دیگر موکول کنیم. در نخستین فرصت مناسب، که به اطلاع شما خواهد رسید، مجمع عمومی را برگزار خواهیم کرد.
هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران
۴ اسفند ۱۳۹٨
***********
روز جهانی زبان مادری گرامی باد!
زبان، تنها راهی برای ارتباط نیست، بلکه محمل اندیشه و احساس بشری نیز هست؛ از این رو، به حاشیه راندن و حذف زبانهای مادری، نادیده گرفتن و سرکوب عواطف و اندیشههای گروههای مختلف مردم است. سیاستهای اقتدارگرایانه، برای تبدیل "زبان رسمی" به پتکی بر سر دیگر زبانهای کشور، امکان گفتگو و تفاهم بین فرهنگها را از بین میبرد و موجب نابودی بخشی از میراث فرهنگی و تباه کردن حق انسانی میشود. در ایران اما حاکمان نه تنها بهعمد استفاده از زبان مادری را محدود کردهاند بلکه فعالان حوزهی زبان مادری را با پروندهسازی و اتهامات واهی و امنیتی راهی زندان میکنند؛ اخیراً چهار نفر از فعالان حق زبان مادری را مجموعاً به هشت سال زندان و هشت سال تبعید محکوم کردند. از سوی دیگر با اجرای طرحهایی چون "بسندگی زبان فارسی" موجب تبعیض بیش از پیش میان مردم میشوند.
کانون نویسندگان ایران، همانگونه که در بند سوم منشور خود آورده است: "رشد و شکوفایی زبانهای متنوع کشور را از ارکان اعتلای فرهنگی و پیوند و تفاهم مردم ایران میداند..."، اهمیت حفظ زبان مادری را به همگان یادآوری میکند و روز جهانی زبان مادری را گرامی میدارد.
کانون نویسندگان ایران
یکم اسفند ۱۳۹٨
***********
صدور حکم زندان برای مقابله با آزادی بیان
مرداد امسال ۱۴ تن از کنشگران حقوق زنان اقدام به نوشتن نامهای انتقادی خطاب به حاکمیت جمهوری اسلامی کردند. در پی انتشار نامه، شماری از امضا کنندگان آن بازداشت و پس از بازجوییهای بلندمدت به قید وثیقه آزاد شدند. در روزهای اخیر گیتی پورفاضل، نویسنده، حقوقدان و عضو کانون نویسندگان ایران و سه تن دیگر از امضا کنندگان نامه؛ شهلا جهان بین، زهرا جمالی و شهلا انتصاری هریک به ۲۷ ماه زندان محکوم شدند. پیشتر نیز فاطمه سپهری و نرگس منصوری، دو تن دیگر از امضا کنندگان همین نامه، هریک به ۶ سال زندان محکوم شده بودند. بیتردید صدور این احکام هدفی جز سرکوب آزادی اندیشه و بیان ندارد. کانون نویسندگان ایران بدون داوری در بارهی محتوای نامه، حکمهای صادره را محکوم میکند و خواستار لغو احکام زندان نویسندگان نامه است.
کانون نویسندگان ایران
۲۳ بهمن ۱۳۹٨
***********
خطاب به همهی نویسندگان و مدافعان آزادی بیان در جهان:
حکم زندان سه نویسنده باید لغو شود!
پروندهی سه تن از دبیران فعلی و پیشین کانون نویسندگان ایران، رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن با رأی دادگاه تجدید نظر در مجموع به ۱۵ سال و ۶ ماه زندان ختم، و به مرحلهی اجرا نزدیک شد. این پرونده که بیش از چهار سال از گشوده شدن آن در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میگذرد، با اتهامهای «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» یک سال پیش به دادگاه بدوی فرستاده شد . شاکی این پرونده وزارت اطلاعات و مستندات و مصادیق اتهامها: انتشار خبرنامهی داخلی کانون، بیانیهها، تدوین کتاب با موضوع تاریخ کانون و حضور در مراسم سالانهی دو تن از کشتهشدگان قتلهای سیاسی زنجیرهای، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، و همچنین شرکت درمراسم گرامیداشت احمد شاملو، شاعر سرشناس ایران، است. دادگاه بدوی، به ریاست قاضی مقیسه، با استناد به این مصادیق هر یک از این سه نویسنده را به شش سال زندان محکوم کرده بود. پس از اعتراض وکلا، پرونده به شعبهی ۳۶ دادگاه تجدید نظر رفت و آنجا، با تفاوتی جزئی، رأی دادگاه بدوی تأیید شد. روز هفتم دی سال جاری، وقتی رأی دادگاه به وکیل پرونده ابلاغ شد، فقط محکومیت کیوان باژن از شش سال به سه سال و نیم تغییر یافته، و حکم رضا خندان و بکتاش آبتین، هر یک شش سال زندان، تأیید شده بود. اکنون پرونده به مرحلهی اجرای حکم رسیده است.
این فشارها و زندانها بهایی است که کانون نویسندگان ایران در عمر پنجاه سالهی خود برای مبارزه با سانسور و دفاع از آزادی بیان بارها پرداخته است. آنچه در این پرونده«مستندات» و «مصادیق» خوانده شده، فقط بهانههایی است برای اینکه سه تن از نویسندگان مستقل و آزادیخواه را به بند کشند و دیگران را به هراس افکنند؛ اما برای کانون و اعضای آن این «مصادیق جرم» سند افتخار دفاع از حق آزادی بیان است. در حقیقت، این نویسندگان به دلیل مبارزه با سانسور و دفاع از آزادی بیانِ بیهیچ حصر و استثنا، محاکمه و محکوم شدهاند.
کل فرایند این پرونده از آغاز تا اکنون آشکارا وهن انسان و وهن عدالت است: بازجوییهای طولانی و فرسایشی همراه با رعب و وحشت و بدون حضور وکیل؛ دادگاهی که قاضیآن متهم را پیشاپیش "دشمن" میداند و آن را به صدای بلند اعلام میکند و به هیچ رو حق دفاع که نه، حق حیات هم برای متهم قائل نیست؛ دادگاه تجدید نظری که بیحضورمتهم و وکیلش جلسه برگزار میکند و رای میدهد. از این گونه سیستم دادرسی نمیتوان انتظار عدالت داشت. واقعیت تأسفباری است؛ اما اصلا عجیب نیست؛ زیرا این سیستم قضایی جزئی از همان سیستمی است که در آبان ماه برای مقابله با اعتراضات مردم از سلاح جنگی استفاده کرد؛ و صدها تن از مردم معترضی که خواستههایشان را در خیابان فریاد زده بودند، کشت و هزاران نفر از آنها را مجروح، بازداشت و شکنجه کرد. وقتی روز روشن و در خیابان چنین رفتار میکنند، از پشت درهای بستهی دادگاهشان نمیتوان انتظار حق و عدالت داشت.
کانون نویسندگان ایران از نویسندگان، هنرمندان و نهادهای فرهنگی و حقوق بشری داخل ایران و خارج ازآن و از انسانهای منصف و آزادیخواه انتظار دارد که از هر راه و روش ممکن و مناسب به حکمهای انشا شده برای رضا خندان(مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن اعتراض کنند و خواهان لغو آنها شوند. با بلند کردن صدای اعتراض در هر جای جهان نباید اجازه داد صاحبان قدرت در حق نویسندگان ستم روا دارند و این حکمهای ناعادلانه را به اجرا درآورند.
کانون نویسندگان ایران
۱۰ دی ۱۳۹٨
***********
تایید حکم ۱۵ سال و شش ماه زندان برای سه نویسنده
شعبهی ۳۶ دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی زرگر حکم بدوی رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین را عیناً تایید و حکم کیوان باژن را کاهش داد.
روز گذشته، شنبه هفتم دی ۹۸، حکم مجموعاً ۱۵ سال و شش ماه حبس برای سه نویسندهی عضو کانون نویسندگان ایران به وکلای آنها ناصر زرافشان و راضیه زیدی ابلاغ شد. هر یک از سه نویسنده در دادگاه بدوی که روزهای هفتم و هشتم اردیبهشت سال جاری به ریاست قاضی مقیسه تشکیل شد، به اتهامهای «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» به شش سال زندان محکوم شدند (مجموعا ۱۸ سال). مصادیق اتهامها عضویت در کانون نویسندگان ایران، انتشار خبرنامهی داخلی کانون، آماده کردن کتاب پژوهشی در بارهی تاریخ پنجاه سالهی کانون برای انتشار داخلی، بیانیههای کانون، حضور بر مزار جانباختگان قتلهای سیاسی زنجیرهای جعفر پوینده و محمد مختاری و شرکت در مراسم سالانهی احمد شاملو است. صدور این حکم واکنشهای زیادی میان اهل قلم داخل و خارج ایران برانگیخت و نهادها و نویسندگان بسیاری آن را محکوم کردند. وکلای سه نویسنده به این حکمها اعتراض کردند و پرونده به شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر فرستاده شد.
این دادگاه بدون دعوت از متهمان و وکلای آنها حکمهای صادره برای رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین (هر دو از اعضای هیئت دبیران کانون) را عیناً تایید کرده و حکم کیوان باژن را به سبب نداشتن سابقهی کیفری به سه و نیم سال حبس تعزیری کاهش داده است؛ یعنی مجموعا ۱۸۶ ماه زندان برای انتشار نشریه داخلی ، آماده سازی کتاب «پنجاه سال کانون نویسندگان ایران» و شرکت در مراسم بزرگداشت اعضای کانون؛ حکمهای صادر شده قطعی است.
کانون نویسندگان ایران
٨ دی ۱۳۹٨
***********
آرش گنجی را آزاد کنید!
روز یکشنبه یکم دی ماه، آرش گنجی مترجم و منشی کانون نویسندگان ایران در منزل خود بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد. اکنون پس از دو روز مشخص شده است که او در بازداشتگاه اوین و تحت بازجویی وزارت اطلاعات است.
در پی اعتراضهای وسیع و عمیق مردمِ بهجانآمده از فقر و تبعیض و ستم، صاحبان قدرت به جای توجه به خواستهای آنها بر شدت سرکوبها افزوده و دامنهی بازداشتها را گستردهتر کردهاند، بازداشت آرش گنجی نمونهای دیگر است. افزون بر این، او یکی از اعضای کانون نویسندگان ایران است؛ تشکلی که همواره از سوی نهادهای امنیتی با ارعاب، بازداشت، صدور حکمهای سنگین و حبس و قتل اعضای فعالش، زیر ضرب و فشار قرار داشته است. به موازات آن البته، بطلان این روش برای دست شستن کانون از هدفهای تعیین شده در منشورش، ثابت شده است.
آرش گنجی بیمار قلبی است و بازداشت و فشار ناشی از بازجوییهایی که در پایمال کردن حقوق انسانی و قانونیِ متهمان شهرهی عالم است، جان او را در معرض خطر قرار میدهد. مسئولیت هر گونه آسیب بر عهدهی نهاد بازداشتکننده و حاکمیتی است که نشان داده است در برابر حق آزادی بیان مردم جز ضرب و جرح، زندان و کشتن پاسخی ندارد.
کانون نویسندگان ایران بازداشت آرش گنجی را محکوم میکند و خواهان آزادی فوری و بیقید و شرط او و همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
کانون نویسندگان ایران
دی ۱۳۹٨ ۳
***********
بیان آزاد
نشر اینترنتی ویژه نامه های کانون نویسندگان ایران
شماره ی ۲، آذر ۱۳۹۸
ویژه نامه ی ۱۳ آذر ۹۸، روز مبارزه با سانسور
سـرآغـاز
در پیِ فراخوانهای کمیسیون انتشارات کانون نویسندگان ایران مبنی بر انتشار ویژهنامه ی بزرگداشت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور (به رغم قطع اینترنت و ممکن نشدنِ انتشار به موقع فراخوانها) اعضای کانون نویسندگان ایران و دیگر دوستان شاعر با ارسال آثارشان به این دعوت پاسخ گفتند.
اولین بخش این ویژه نامه به یادداشت و مقاله هایی اختصاص دارد که توسط اعضای کانون نویسندگان با موضوع سانسور نگارش شده است و بخش دوم شامل اشعاری است که به گواهی مستندات ارسال شده، به حذف و سانسور دولتی محکوم شده اند. گفتنی است که موضوع این ویژه نامه، صورت های دیگر سانسور نظیر خودسانسوری، سانسور توسط رسانه ها و دیگر اشکال آن نبوده است.
ضمن سپاس از همه ی عزیزانی که همراه شدند، اشعار و متنها به ترتیب الفباییِ نامهای خانوادگی آمده اند و از آثار آنان که بیش از یک شعر ارسال داشته اند، دو اثر منظور شده است. همچنین شرح های مرتبط، توسط خود شاعران بیان شده است و کمیسیون انتشارات امکانی برای تائید یا رد آنها ندارد.
ناگفته آشکار است که این مجموعه بازتاب و نشانی است از بسیار آثاری که سانسور به گورستان های ادب، هنر و فرهنگ این سرزمین فرستاده است و میفرستد.
فراخوان انتشار دیگر ویژهنامه ها نیز به زودی به اطلاع خواهد رسید؛ با امید که این تلاشها پرتویی افکند بر سیاه اندیشی ِ آنانی که تاب ِ کلام و اندیشه و شعر آزاد را نمیآورند و تیغِ تحجر بر گلوی آزادی بیان و پرده ی جهل بر روشنایِ کلمات میکشند؛ غافل از آنکه انسان را نه با زنجیر و حذف میتوان از آزادیخواه ی بازداشت و نه با سانسور؛ که هرجا شعرِ رهایی شعلهای برافروزد، آزادی اولین چراغی است که از پرتو آن جان میگیرد.
شرح: به پاسداشتِ قلم صاحبان متن ها و اشعار، در انتشار هر متن، نگارش و رسم خط خود آن اثر منظور شده است.
اطلاعیه لغو مراسم بیست و یکمین سالگرد قتل مختاری و پوینده
در پی انتشار بیانیهی کانون نویسندگان ایران دربارهی برگزاری مراسم گرامیداشت یاد دو نویسندهی آزادیخواه، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده که قرار بود روز جمعه ۱۵ آذر، ساعت ۳ بعد از ظهر، بر مزار آنها برگزار شود از وزارت اطلاعات با چند نفر از اعضای هیئت دبیران کانون تماس گرفتند و هشدار دادند که با مراسم اعلام شده با شدت و خشونت برخورد خواهد شد.
از این رو، هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران به منظور حفظ جان اعضای خود و سایر دوستداران زنده یادان مختاری و پوینده، این مراسم را لغو شده اعلام میکند.
کانون نویسندگان ایران
۱۳ آذر ۱۳۹٨
***********
بیانیهی کانون نویسندگان ایران
به مناسبت بیست و یکمین سالگرد قتل نویسندگان آزادیخواه: محمد مختاری و محمدجعفر پوینده
بیست و یک سال از برملا شدن قتلهای سیاسی زنجیرهای گذشته است؛ جریانی سازمانیافته که کشتن دو عضو کانون نویسندگان ایران، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، و کاردآجین کردن دو فعال سیاسی، داریوش فروهر و پروانه اسکندری، تنها بخشی از آن بود؛ جریانی که در طول سالها جان نویسندگانی چون غفار حسینی، احمد میرعلائی، مجید شریف، حمید حاجیزاده، پیروز دوانی و بسیاری دیگر را در داخل و خارج کشور ستانده بود. پایداری روشنفکران و آزادیخواهان در حمایت از دادخواهی خانوادههای کشتهشدگان، نه تنها آن جنایات هولناک را از دستبرد فراموشی در امان نگه داشت که دادخواهی را مسئلهای عمومی کرد.
اکنون، همزمان با بیست و یکمین سالگرد قتل یاران ما، حکومتی که دستش از خون جانباختگان دههی سیاه ٦۰ و کشتهشدگان ۷۸ و ۸۸ و ۹٦ و قربانیان قتلهای سیاسی زنجیرهای رنگین بود، به روی مردم آتش گشوده است. هنوز زمانی از اخبار کشتار «شهریار» نگذشته است که خبر از کشتار هولناک «نیزار ماهشهر» میرسد. در گرماگرم این خشونت خونبار و تهدید و ارعاب بازماندگان قربانیان، هر لحظه بیش از پیش بیمناکِ جانِ بازداشتشدگان و در زندان ماندگانیم. آنچه در این روزها به سبب سرکوب و سانسور گسترده بر مردم معترض رفته است، ما را در راه کوشش برای تحقق بخشیدن به آزادی بیان و مبارزهی بیامان با همهی شکلهای سانسور استوارتر کرده است.
گرد آمدن هر سالهی ما بر مزار دو جانباختهی آزادی بیان، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، سر سپردن به آیین سوگواری و تسکین رنج فقدان نیست؛ پای فشردن بر حق دادخواهی است؛ ارج نهادن بر آرمانی است که دو عضو مؤثر کانون نویسندگان ایران جان خود را بر سر آن گذاشتند: تحقق "آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا".
کانون نویسندگان ایران در سالگرد قتل محمد مختاری و محمد جعفر پوینده صدای دادخواهی خود را بالاتر میبرد و اعلام میکند که تا محاکمه و مجازات آمران و عاملان قتلهای سیاسی زنجیرهای از پا نخواهد نشست.
به همین مناسبت، روز جمعه ۱۵ آذر ماه، ساعت ۳ بعد از ظهر، بر مزارشان گرد میآییم و یادشان را گرامی میداریم.
کانون نویسندگان ایران
۱۳ آذر ۱۳۹٨
***********
به سرکوب مردم معترض پایان دهید!
برآمدن دورهای اعتراضهای گسترده در ایران گواه حل نشدن مسائل و مصائب مزمنی است که گریبان جامعه را در چنگ گرفته است. هر بار که صاحبان قدرت با استفاده از قوهی قهریه اعتراضها را پس زدهاند، زمانی دیگر با توان، سرعت و خشم بیشتر سر برآورده است؛ چنانکه دور تازهی اعتراض مردم که از ۲۴ آبان آغاز شده به سرعت گسترش یافت و دامنهاش در کمتر از ۲۴ ساعت به دهها شهر کوچک و بزرگ رسید.
با اعلام ضربتی افزایش چند برابری قیمت بنزین، مردم به جان آمده از فقر و تبعیض و سرکوب، همانها که به اقرار دستاندرکاران دولت، توان تأمین معاش خانواده را ندارند و نزدیک به هشتاد درصدند، صدای اعتراض خود را بلند کردند؛ آنها که کوچکی سفرهشان جای دستبردی دیگر نداشت، رنج تلنبار شده در دل و جانشان را به خیابان بردند مگر گوش شنوایی بیابند؛ اما این بار نیز با ضرب و جرح و بازداشت و گلوله پاسخ گرفتند. همان طور که در چهار دههی گذشته هر گاه کارگران و معلمان و زنان و دانشجویان و نویسندگان و فعالان مدنی و سیاسی مستقل برای بیان مطالبات خود، حتی مطالبات جزئی صنفی، ناگزیر دست به اعتراض زدند یا تشکلی ایجاد کردند، با انگهایی چون «اخلالگر»، «وابسته به بیگانه»، «مخل امنیت ملی» و با یورش مأموران امنیتی و انتظامی و زندان مواجه شدند. هماکنون پروندههای امنیتی که برای فعالان عرصههای گوناگون ساخته شده از شمار خارج است. نتیجهی این واکنشها خفه کردن صدای مردم بوده است. تحمیل سکوت در شرایطی که هر دم بر رنج مردم افزوده میشود فوران خشم و برخاستن فریاد اعتراض را به دنبال دارد و این همان اتفاقی است که اکنون در حال روی دادن است.
اعتراض به هر اجحاف و ستم، بخشی از آزادی بیان و حق مردم است؛ مقابله با آن با دستبند و باطوم و گلوله گرچه روال معمول حاکمیت در چند دههی اخیر بوده است، این بار شدتی بیشتر یافته طوری که فقط در پنج روز نخست صدها کشته و هزاران زخمی و بازداشتی بر جا گذاشته است. قطع سراسری اینترنت و محروم کردن مردم ایران و جهان از دسترسی به اخبار رویدادها، شگردی دیگر برای سرکوب اعتراضها دور از چشم جهانیان و شکلی دیگر از سانسور گسترده است. طرفه آنکه در همین وضع مقامات پشت تریبونها از حق قانونی مردم برای اعتراض داد سخن میدهند!
با تبدیل کردن خیابانهای شهرها به میدان جنگ و با استفاده از خشونت و بگیر و ببند و قطع اینترنت شاید بتوان آتش مطالبات مردم را زیر خاکستر برد، اما قطعا نمیتوان آن را خاموش کرد.
کانون نویسندگان ایران مقابلهی خشونتبار با آزادی بیان مردم را محکوم میکند و خواهان رهایی همهی بازداشتشدگان اعتراضهای اخیر است و هشدار میدهد: حاکمان به جای تحقیر، تهدید و سرکوب معترضانی که جز فریاد سلاحی ندارند، به حق آزادی بیان آنها تمکین کنند، نیروهای امنیتی و انتظامی را با آلات و ادوات سرکوبگریشان از خیابانها جمع کنند و به مردم فرصت اعتراض و بیان خواستههایشان را بدهند.
کانون نویسندگان ایران
۲۹ آبان ۱۳۹٨
***********
«بیانیهی کانون نویسندگان ایران دربارهی حکم زندان دو تن از اعضا»
در ادامهی خشونتهای گسترده، سرکوب، بازداشت و صدور احکام سنگین برای کارگران، روزنامهنگاران و فعالان حقوق کارگری که در جریان اعتصابها و اعتراضهای مسالمتآمیز خواستار حقوق و مطالبات خود بودند و پیرو سیاستهای منکوبکنندهی دستگاههای امنیتی و قضایی، در تاریخ ٦ اردیبهشت ۱۳۹۸ علیرضا ثقفی خراسانی، عضو کانون نویسندگان ایران و کانون مدافعان حقوق کارگر و هاله صفر زاده، معلم، فعال کارگری و عضو کانون نویسندگان ایران به همراه هفت تن دیگر از فعالان کارگری در پارک جهان نمای کرج بازداشت شدند؛ بهقرار گزارشها بهجز این دو عضو کانون نویسندگان و پروین محمدی، سایر بازداشتشدگان پس از ساعاتی بازجویی و آزاد شدند.
دادگاه این سه تن پس از ۱٦ روز حبس و آزادی به قید کفالت در تاریخ ۲ شهریور برگزار و به اتهام تبلیغ علیه نظام با مصداق گرامیداشت روز جهانی کارگر، برای هر نفر حکم ِ یک سال حبس صادر شد و در فاصلهی یک ماه از درخواست تجدیدنظر، ابلاغیهی تأیید و اجرای احکام را به آنها ارجاع دادند.
کانون نویسندگان ایران با دفاع از حق ایجاد سندیکا، انجمن، اتحادیه، جمعیتها و دفاع از حق ابراز نظر، اعتراض و آزادی بیان همه افراد و تشکلها، اتهامهای وارده را بهشدت محکوم کرده و خواهان لغو فوری و بیقیدوشرط حکمهای صادره است.
کانون نویسندگان ایران
۱٧ آبان ۱۳۹٨
***********
به هجوم نظامی پایان دهید!
از لشکرکشی حاکمان ترکیه به مناطق کردنشین سوریه چند روز میگذرد. یورشی که نامش، "چشمهی صلح"، نیز به اندازهی دلایل اعلامشدهاش از سوی دولت ترکیه، فریبکارانه است. مردمی که این روزها از زمین و آسمان آماج سلاحهای مرگبار قرار گرفتهاند طی سالها و تا دیروز مشغول جنگ با لشکر وحشی و از گور برخاستهی داعش بودند و در نجات جهان از آن جرثومهی جهل و جنایت سهم بسزایی دارند. اکنون که ارتش ترکیه در تبانی با برخی قدرتهای جهانی و منطقهای و در سایهی سکوت برخی دیگر، یورش به این مردم را آغاز کرده است انسانهای آزادیخواه و مترقی جهان باید صدای مخالفت و اعتراض خود را یکپارچه بلند کنند. به ویژه از نویسندگان و روزنامهنگاران انساندوست و آزادیخواه انتظار هست هدفهای ضد انسانی هجوم به مردمی که میخواهند خود اختیار زندگی و تعیین سرنوشتشان را بهدست داشته باشند، برملا کنند و به سهم خویش در همصدا کردن مردم جهان و جلوگیری از راه افتادن حمام خون بکوشند. حال که دولت ترکیه با بگیر و ببند و سرکوب آزادی بیان در داخل مرزهایش صدای هر انساندوست صلحطلب و هر مخالف هجوم نظامی را با برچسبهایی نظیر "تبلیغ تروریسم" و "مخدوش کردن اذهان عمومی" خفه میکند وظیفهی اهل قلم و روشنفکران در دیگر کشورها سنگینتر شده است. بیتردید ادامهی این تهاجم به فاجعهای بزرگ منجر خواهد شد.
کانون نویسندگان ایران یورش نظامی ارتش ترکیه و کشتار مردم "روژاوا" را محکوم میکند و خواهان قطع فوری آن و بیرون رفتن مهاجمان از خانه و زندگی مردم است.
کانون نویسندگان ایران
۲۳ مهر ۱۳۹٨
***********
پیرامون احکام متهمان پروندهی هفت تپه
روز شنبه شانزدهم شهریور پس از ماهها بازداشت گروهی از کارگران معترض هفت تپه و حامیان آنها رای شعبهی ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه اعلام شد: یکصدویازده سال زندان و دهها ضربه شلاق برای هفت متهم جوان پروندهی هفت تپه؛ شامل دو کارگر معترض و پنج روزنامهنگار مدافع کارگران! حکم صادره چنان آشکار و ظالمانه مرزهای معمولِ بیعدالتیِ چنین دادگاههایی را پشت سر نهاد که در ساعتهای آغازین اعلام آن، موج عظیم اعتراض و انزجار گروههای مختلف مردم را برانگیخت؛ موج چنان قدرتمند بود که در واکنش به آن و البته بیشتر به منظور تخلیهی فشار اجتماعی، برخی وابستگان و مقامات حکومتی نیز در مجلس شورای اسلامی و قوهی قضاییه صدای واعدالتا! واانصافا! سردادند. یک بار دیگر ثابت شد که صدای اعتراض مردم قادر است طرحهای وسیع و جدی سرکوب و رعبافکنی در جامعه را به "طرح سوخته" بدل کند و ناکام بگذارد. هنوز روزی از اعلام حکمها برنگذشته بود که از قول رییس قوه قضاییه گفته شد: به احکام و پرونده "منصفانه رسیدگی" شود. "انصاف" و عدالت اما فقط به حکمها و دادگاه خلاصه نمیشود و بسیار پیش از آن زیر پا گذاشته شده است؛ از جایی که کارگران به سبب اعتراض به نقض بدیهیترین حقوقشان بازداشت شدند آغاز شده، با شکنجهی بازداشتشدگان و مجبور کردن آنها به اعترافهای طراحی شده ادامه پیدا کرده و اکنون در پردهی آخرِ این نمایشِ بیعدالتی و "بیانصافی"، با یکصدویازده سال حبس و دهها ضربه شلاق سرانجام یافته است. در پروندهی هفت تپه و پروندههای مشابه، "دادگاه" و "قاضی" و احکامِ آن فقط بخشی از فرایند "بیانصافی" و بیعدالتی و ستم است. اگر قرار بر رعایت انصاف باشد باید به کل فرایند، از آغاز تا پایان، تسری یابد. معنای عملیاش این است که در نقطهی شروع، آزادی بیان، آزادی تجمع و اعتراض و اعتصاب تضمین شود. دیگر هیچ کارگر و نویسنده و شهروندی به سبب اعتراض و اعتصاب و بیان اندیشه و عقیدهاش بازداشت نشود، در این صورت نه تنها پروندهای گشوده نخواهد شد بلکه بسیاری از پروندههای جاری، از جمله پروندهی هفت تپه، مختومه میشود. "انصاف" واقعی چنین است و "منصف" بودن در پروندهی هفت تپه، چانه زدن در بارهی میزان حکم زندان نیست، اعتراض به خود حکم و نفی آن است.
کانون نویسندگان ایران نه فقط حکمهای ظالمانه علیه اسماعیل بخشی، محمد خنیفر، سپیده قلیان، امیرحسین محمدیفرد، ساناز اللهیاری، امیر امیرقلی و عسل محمدی را محکوم میکند بلکه بازداشت و شکنجه و تشکیل پرونده برای آنها را نیز محکوم میکند و خواهان آزادی بیقید و شرط بازداشتشدگان و مختومه شدن پروندهی آنها و پروندههای مشابه است.
کانون نویسندگان ایران
۱٨ شهریور ۱۳۹٨
***********
بیش از یک قرن زندان برای متهمان پروندهی اعتراضات هفت تپه
امروز خبر احکام مربوط به پروندهی متهمان هفتتپه در فضای مجازی منتشر شد. بیش از یک قرن حبس برای اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، محمد خنیفر، امیرحسین محمدیفرد، ساناز اللهیاری، عسل محمدی و امیر امیرقلی. دو تن از این هفت تن کارگر شرکت نیشکر هفتتپه و دیگران مدافعان کارگران معترض بودهاند و اخبار اعتراضات را در فضای مجازی پوشش میدادند. اکنون در پی ماهها بازداشت و انواع فشارها، قاضی مقیسه به هر یک از چهار نویسنده و تهیهکنندهی نشریه اینترنتی گام حکم ۱۸ سال و به یکی از آنها (سپیده قلیان) جکم ۱۹ سالونیم زندان داده است.
در توضیح صدور این حکمهای بسیار سنگین اشاره به شرایط موجود، انباشتگی خواستها و اعتراضها و نیاز حاکمیت به ایجاد رعب و وحشت گرچه لازم است، کفایت نمیکند. بهتر است از نزدیک نگاهی به این رویه بیندازیم و منابع تغذیهی سنگینی حکمها را بشناسیم.
یکی از ویژگیهای دوراننمای این پرونده و این احکام، زن بودن سه تن از هفت متهم پرونده است که پنجاه و پنج سال از یکصد و شش سال حکم زندان متوجه آنهاست. گر چه تشدید سرکوب و ایجاد رعب و وحشت در دل مردم معترض انگیزهی صدور اینگونه حکمهاست، از منابعی نیز تغذیه میشوند که یکی از آنها ستم و نفرت جنسیتی است؛ زن بودن است. در همین روزها عاطفه رنگریز و مرضیه امیری از بازداشتشدگان روز جهانی کارگر، یکی پژوهشگر و دیگری خبرنگار، هر یک به بیش از ده سال زندان و دهها ضربه شلاق محکوم شدهاند. در همین روزها برای اسرین درکاله و مریم محمدی دو فعال حقوق زنان کیفرخواستی سنگین شامل انواع اتهامها ساختهاند که مقدمهی صدور حکمهای سنگین است. فهرست زنان فعال در بند یا دارای پرونده بسیار طولانی است.
منبع دیگر این حکمها ستم و تنفر طبقاتی است. پروندهی هفتتپه نوعی شرح اعتراض کارگری – طبقاتی است و برای حافظان نظم موجود چیزی سهمگینتر و غیرقابل تحملتر از آن نیست که چنین اعتراضهایی سویهی طبقاتی پیدا کند. اسماعیل بخشی و محمد خنیفر دو کارگر هفت تپه مجموعا به بیست سال زندان محکوم شدهاند و پنج تن دیگر به سبب دفاع از اعتراضات کارگران هفتتپه حکمهای سنگین گرفته و دهها تن از کارگران معترض هفت تپه به زندان و شلاق محکوم شدهاند و نیز فعالان کارگری که در زندان بهسر میبرند بسیارند و پروندههای در نوبت رسیدگی فراوان.
سومین منبع تغذیهی حکمهای سنگینِ متهمان پروندهی هفت تپه، استبداد و تنفر از آزادی بیان است. پنج تن از متهمان جرمی ندارند جز پوشش دادن به اخبار اعتراضات کارگران در قالب یک نشریهی اینترنتی. اعتراض خود نوعی بیان است. آزادی بیان مخل ستم جنسی و ستم طبقاتی است و موجب ناکارآمد کردن یکی از ابزارهای مهم اعمال آن یعنی جهل و خرافه میشود.بیسبب نیست که حاکمان بهشدت از آن بیزارند. بسیارند کسانی که به دلیل ابراز نظر یا عقیدهاشان اکنون در زندان بهسر میبرند یا برایشان پروندهسازی شده است.
حکمهای سنگین متهمان اعتراضات هفتتپه از هر سه منبع تغذیه شده است و برآمد و برآیند آنهاست. به همین معنا به سه جنبش تاختهاند: جنبشهای کارگری، زنان و آزادی بیان. همینها را نیز در مقابل خود خواهند داشت.
درست است که بیشتر آمران و عاملان صدور اینگونه احکام از دههی ۶۰ آمدهاند و لابد نتایج “طلایی” سرکوب آن دوره را بهیاد دارند؛ اما نباید از یاد ببرند که اگر آنها هماناند، دنیا دیگر شده است. با صدور احکام سنگین وحشتناک حتما فشارها و رنجهایی به فعالان عرصههای گوناگون و خانوادههایشان تحمیل و موانعی در راه اعتراضهای مردم ایجاد خواهند کرد؛ اما سکوت و سکون را نمیتوانند بر آنها غالب کنند.
کانون نویسندگان ایران
۱۷ شهریور ۱۳۹٨
***********
تشدید سرکوب آزادی بیان
بهتازگی گیتی پورفاضل نویسنده، حقوقدان و عضو کانون نویسندگان ایران در شرایطی مبهم بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده است. پیش از این اتفاق او و چند تن از شهروندان نامهای سرگشاده حاوی خواستهای سیاسی منتشر کرده بودند. تا امروز چند تن از امضاکنندگان آن نامه از جمله گیتی پورفاضل بازداشت شدهاند.
انتشار نظر، انتقاد و خواستهای مدنی و سیاسی در جوامع برخوردار از آزادی بیان شیوهای مرسوم است و کسی بابت آن نه تنها بازداشت که مواخذه هم نمیشود. در ایران اما این معمولترین شکل آزادی بیان، این پایهایترین حق آدمی با دستگیری و زندان پاسخ میگیرد. فارغ از قضاوت در بارهی محتوای خواستهای امضاکنندگان نامهی سرگشاده، انتشار آن حق هر شهروند است و مقابله با آن سرکوب آزادی بیان.
کانون نویسندگان ایران بازداشت گیتی پورفاضل و همهی کسانی را که به سبب ابراز نظر و عقیده زندانی شدهاند محکوم میکند و خواهان آزادی بیقید و شرط بازداشتشدگان و همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
کانون نویسندگان ایران
۵ شهریور ۱۳۹٨
***********
بیانیهی کانون نویسندگان ایران در اعتراض به حکم زندان نیما صفار
"حکم ناعادلانهی نیما صفار را لغو کنید"
روز یکشنبه ۶ مردادماه ۱۳۹۸، از سوی دادگاه تجدید نظر استان گلستان، حکم هشت ماه زندان "نیما صفار" شاعر و نویسنده به او ابلاغ شد.
اتهام نیما صفار "تبلیغ علیه نظام در فضای مجازی" عنوان شده و مطالب و نوشتههای او در صفحهی شخصی مصادیق این اتهام قرار گرفته است. جلسهی دادگاه تجدید نظر وی در تاریخ ۱ مردادماه سال جاری برگزار شده بود.
نیما صفار، پیش از این نیز در شهریور ۹۶ به هشتاد روز زندان محکوم شده و مدت محکومیت خود را در زندان سپری کرده بود.
بیشک این پروندهسازیها و محاصرهی زندگی معترضان و منتقدان با پروندههای قضایی، به منظور مرعوب و منفعل کردن نویسندگان و هنرمندان مستقل و هر انسان معترض و آزادیخواه انجام میگیرد که مغایر با حق آزادی اندیشه و بیان است. حال اینکه هر چه پیشتر میرویم شاهد بگیر و ببندهای بیرویه و تشدید فضای رعب و وحشت از سوی نهادهای امنیتی هستیم. در کنار افزایش اعتصابها و اعتراضهای معلمان، کارگران، فعالان حقوق زنان، مالباختگان، دانشجویان، روزنامهنگاران و دیگر لایههای اجتماعی ناراضی، برای هنرمندان و نویسندگان آزاداندیش و مستقل نیز در بر همان پاشنه میچرخد و همچنان سرکوب نویسندگان آزادیخواه ادامه دارد.
کانون نویسندگان ایران خواهان لغو حکم ناعادلانهی نیما صفار و همهی پروندههای مشابه آن است.
بیانیهی کانون نویسندگان ایران
۱۶ مرداد ۱۳۹٨
***********
در بارهی محاکمهی کارگران معترض و مدافعان آنها
روز ۱۲ مرداد سال جاری قرار است اسماعیل بخشی نمایندهی کارگران نیشکر هفتتپه، سپیده قلیان فعال کارگری، علی نجاتی عضو سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه و امیرحسین محمدیفرد، ساناز اللهیاری، امیر امیرقلی و عسل محمدی اعضای نشریهی اینترنتی گام در شعبهی ۲٨ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه محاکمه شوند.
در سال گذشته چند هزار کارگر شرکت نیشکر هفت تپه برای حفظ شغل و گرفتن دستمزدهای پرداخت نشدهشان دست به اعتراض زدند و کسانی را به نمایندگی انتخاب کردند؛ کسانی اخبار و گزارشهای آن اعتراضها را بازتاب دادند. حال آن نمایندگان و مدافعان و بازتابدهندگان پس از ماهها بازداشت و تحمل رنج فراوان قرار است چند روز دیگر به دادگاه برده شوند.
از آنها دو تن نمایندهی کارگران معترضاند و پنج تن دیگر نویسنده و فعال رسانهای. پیداست که تشکیل دادگاه برای آنها و جرمانگاری اعتراض و بازتاب اخبار و نوشتن پیرامون مسائل آن به معنای محاکمهی آزادی بیان است. متهمان دادگاه ۱۲ مرداد حتی با معیارهای حداقلیِ حقوق شهروندی، نه تنها جرمی مرتکب نشدهاند که به حق شهروندی و انسانی خود عمل کردهاند. هر جامعهای بدون وجود و حضور اینگونه انسانها به قهقرا میرود. آنها، بر خلاف انشای سیستم دادرسی و محاکم، ضامن "امنیت" اجتماعی مردم هستند.
در شرایطی که حاکمان توانایی حل مشکلات ویرانگرجامعه را ندارند تشکیل این دادگاهها در راستای معترضزدایی از راه ایجاد هراس و زندان و شلاق و اعدام است. هم از این روست که شمار دادگاهها روند افزایشی دارد و به حکمهای سنگین ختم میشود.
کانون نویسندگان ایران با تاکید برحق آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا، برگزاری چنین دادگاههایی را محکوم میکند و خواهان آزادی فوری و بیقیدوشرط اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، علی نجاتی، امیرحسین محمدیفرد، ساناز اللهیاری، امیر امیرقلی، عسل محمدی و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
بیانیهی کانون نویسندگان ایران
۱۰ مرداد ۱۳۹٨
***********
ارسال پروندهی سه نویسنده به شعبه ۳٦ دادگاه تجدید نظر
پروندهی سه عضو کانون نویسندگان ایران به شعبه ۳٦ دادگاه تجدید نظر فرستاده شد.
امروز اطلاع یافتیم پروندهی رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین دو عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران و کیوان باژن از دبیران قبلی کانون به شعبهی ۳٦ دادگاه تجدید نظر فرستاده شده است. این سه نویسنده در اردیبهشت سال جاری در شعبهی ۲٨ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه محاکمه و مجموعا به هجده سال زندان محکوم شدند. اتهام آنها "تبلیغ علیه نظام" و "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور"، و مصادیق اتهامها: عضویت در کانون نویسندگان ایران، بیانیههای کانون، شرکت در مراسم یادبود مختاری و پوینده و احمد شاملو و تالیف کتاب "پنجاه سال کانون نویسندگان ایران" است. چند روز پس از صدور رای وکلای این سه نویسنده به آن اعتراض کرد ند. چند روز است که پرونده برای بررسی به شعبه ۳٦ دادگاه تجدید نظر فرستاده شده است.
آن که میاندیشد
به ناچار دم فرو میبندد
اما آنگاه که زمانه
زخم خورده و معصوم
به شهادتاش طلبد
به هزار زبان سخن خواهد گفت ...
نوزده سال از خاموشی شاعر بزرگ، احمد شاملو، گذشته است، اما او چونان قلهای است که هر چه از آن دورتر شویم عظمتش را بیشتر در مییابیم. بامداد شاعر، ستایشگر عشق و آزادی، یک دم از سرنوشت انسان همعصر خود غافل نبود. همهی عمر از مقاومت در برابر ستمی سرود که بر مردم روا داشته میشد. از همین رو، ستیز با نابرابری، سانسور و آزادی کُشی در شعرها و سخنانش موج میزند.
در این سالهای خاکستری و خفقان، از یک سو شاهد کوشش حکومتیان در لباسهای امنیتی، انتظامی و قضایی برای بر هم زدن مراسم یادبود شاملو بودهایم که به ضرب و شتم اهل قلم و پرونده سازی برای آنان انجامیده است و از سوی دیگر، شاهد نمایش حاکمان با شعر و کتاب شاملو هستیم. گویا از نظر ایشان شاعر خوب، شاعر مرده است؛ اما شاعران حقیقی، همواره با اندیشهها، شعرها و کتابهایشان حضور دارند. احمد شاملو از نگاه ما نماد همهی جانهای شیفتهای ست که در برابر استبداد، ابتذال و سانسور ایستادند، نوشتند و بخش پیشرو ادبیات و فرهنگ ایران را آفریدند؛ حضور ما بر مزار او در حقیقت بزرگ داشتن یاد همهی شاعران و نویسندگان مخالف سانسور و مدافع آزادی بیان است.
در نوزدهمین سالگرد درگذشت شاعر بزرگ آزادی، مانند هر سال، دوم مرداد ۱۳۹٨ ساعت شش عصر، در گورستان امامزاده طاهر کرج، گرد هم میآییم تا مزارش را گلباران کنیم. یادش همواره گرامیست.
بیانیهی کانون نویسندگان ایران
۲۹ تیر ۱۳۹٨
***********
بیانیهی کانون نویسندگان ایران
در محکومیت صدور حکم هجده سال زندان برای سه نویسنده
به دنبال محاکمهی سه عضو کانون نویسندگان ایران در هفتم و هشتم اردیبهشت سال جاری روز گذشته، بیستوپنجم اردیبهشت، رای شعبهی ۲٨ دادگاه انقلاب به وکلای پرونده ابلاغ شد. بنا به این ابلاغیه رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن هر یک به شش سال زندان محکوم شدهاند: یک سال برای اتهام "تبلیغ علیه نظام" و پنج سال برای اتهام "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور". نامربوطتر و سستبنیانتر از این اتهامها "دلایل" و "مستندات" آنهاست. به سه نویسنده مجموعا ۱٨ سال حکم زندان دادهاند که چرا عضو کانون نویسندگان ایران شدهاید؛ چرا نشریهی داخلی یک تشکل فرهنگی را منتشر کردهاید؛ چرا اسناد و مدارک فعالیتهای پنجاه سالهی کانون را در کتابی گرد آوردهاید؛ چرا بر مزار احمد شاملو و محمد مختاری و جعفر پوینده رفتهاید؛ چرا پای بیانیههای دفاع از آزادی بیان نویسندگان و هنرمندان و مخالفت با اعدام و سانسور امضا گذاشتهاید!
این کدام "امنیت کشور" است که انتشار نشریه و بیانیهی اعتراضی اقدام علیه آن محسوب میشود؟ امنیت چه کسانی با عضویت در کانون و رفتن بر مزار شاعران و نویسندگان به خطر میافتد؟ هر دادگاهی که حتی با اندکی عدالت و استقلال همراه باشد و ذرهای حق انسان در آن رعایت شود نیز این نوع "مستندات" را نه ادلهی جرم بلکه بهانهی پروندهسازی تلقی میکند. در حقیقت آنچه در پرونده و دادگاه سه عضو کانون مبنای اتهام و صدور حکم قرار گرفته است چیزی جز گام نهادن در راه آزادی بیان و مخالفت با سانسور نیست و درست به همین سبب آنها محاکمه و محکوم به تحمل حبس شدهاند؛ اما این فقط محاکمه و محکومیت سه نویسنده نیست، تنها محاکمهی کانون نویسندگان ایران نیست. محکومیت همهی نویسندگان و کسانی است که میخواهند از حق آزادی بیان برخوردار باشند. به این گونه محاکمهها و حکمهایی که در چند دههی اخیر برای پراکندن رعب و وحشت و سرکوب آزادی بیان به وفوردر جریان بوده است، باید پایان داده شود.
کانون نویسندگان ایران پروندهسازی و صدورحکمهای سرکوبگرانه بر ضد رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن را محکوم میکند و خواهان لغو بیقید و شرط این حکمها و مختومه کردن پرونده است. همچنین از همهی نویسندگان و انسانهای مدافع آزادی بیان میخواهد تا از هر راه ممکن به دفاع از این سه نویسنده بپردازند.
کانون نویسندگان ایران
۲٦ اردیبهشت ۱۳۹٨
***********
بیانیه ی انجمن جهانی قلم
در اعتراض به محاکمه ی اعضای کانون نویسندگان ایران
انجمن جهانی قلم (پن) نگرانی عمیق خود را درباره ی محاکمه ی نویسندگان ایرانی، بکتاش آبتین، رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن اعلام می کند. این محاکمه در شعبه ی ۲٨ «دادگاه انقلاب» در دو روز پیاپی برگزار شد، دادگاه آقای آبتین در ۲٧ آوریل و آقایان خندان (مهابادی) و باژن در ۲٨ آوریل ۲۰۱۹. اتهام های هر سه نویسنده عبارت اند از «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی». بر اساس یک گزارش اینترنتی ، انگیزه ی نهفته در پس این اتهام ها سیاسی است، و این نویسندگان به سبب دیدگاه ها وآثار انتقادی شان درباره ی سانسور هنر و ادبیات در ایران و نیز عضویت شان در «کانون نویسندگان ایران» - سازمانی که از نظر حکومت ایران غیرقانونی است - محاکمه می شوند. با توجه به این اتهام ها، دادگاه بدوی ممکن است این نویسندگان را به احکام سنگین زندان محکوم کند؛ هرچند، در صورت صدور این احکام احتمالی، نویسندگان ۲۰ روز فرصت خواهند داشت که درخواست تجدید نظر کنند.
ربکا شارکی، مدیر کارزارها و ارتباط های انجمن جهانی قلم در این باره چنین گفت: «ما با همکاران ایرانی خود، که به سبب نوشته ها و فعالیت مسالمت آمیزشان در معرض اتهام قرار گرفته اند، اعلام همبستگی می کنیم و از مقامات دولت ایران می خواهیم تمام اتهام های وارد شده به این نویسندگان را لغو کنند و به حق آنان برای آزادی بیان احترام گذارند.»
نخستین جلسه ی این دادگاه در روز ۲۲ ژانویه ی ۲۰۱۹ برگزار شد. در این جلسه، پس از قرائت کیفرخواست از سوی نماینده ی دادستان، نویسندگان برای دفاع از خویش خواهان حضور وکلای مدافع خود در دادگاه شدند، قاضی دادگاه با این درخواست مخالفت کرد و نویسندگان نیز در اعتراض به محرومیت خود از حق برخورداری از وکیل مدافع از دفاع خودداری کردند. در واکنش به این اعتراض، قاضی دادگاه، آزادی موقت متهمان را به پرداخت قرار وثیقه به مبلغ یک میلیارد تومان (معادل تقریباً ۲۴۰ هزار دلار) برای هر یک از نویسندگان مشروط کرد. از آنجا که نویسندگان قادر به پرداخت این قرار سنگین نبودند، روانه ی زندان اوین در تهران شدند و تنها پس از پرداخت قرار، در روزهای ۲٧ و ۲٨ ژانویه به طور موقت و تا زمان صدور رأی دادگاه، از زندان آزاد شدند.
انجمن جهانی قلم بر این باور است که اتهام هایی که به این سه نویسنده وارد شده نقض آشکار حق آزادی بیان است و از مقامات دولت ایران می خواهد، ضمن تضمین احترام کامل به حقوق این نویسندگان از جمله حق دفاع و مشاوره با وکیل برگزیده ی خویش، آنان را بی درنگ آزاد کنند.
رضا خندان (مهابادی) ، بکتاش آبتین و کیوان باژن اعضای کانون نویسندگان ایران هستند. آنان آثار بسیاری حول ایران و ادبیات ایران نوشتهاند.
انجمن جهانی قلم در مورد شمار زیاد نویسندگان و فعالانی که در ایران تنها به دلیل استفاده از حق آزادی بیان بازداشت یا زندانی می شوند، هشدار می دهد. مجمع نمایندگان این انجمن، در هشتاد و چهارمین کنگره ی خود در سپتامبر ۲۰۱٨، قطع نامه ای درباره ی ایران صادر کرد و در آن نگرانی خود را از تداوم نقض حقوق بین المللی بشر از سوی جمهوری اسلامی ایران، عمدتاً از طریق محدود کردن حقوق مربوط به آزادی بیان، تشکل و تجمع مسالمت آمیز، اعلام کرد.
انجمن جهانی قلم
سوم ماه مه ۲۰۱۹
برای اطلاعات بیشتر، لطفاً با نشانی زیر تماس بگیرید:
Nael Georges, PEN International, Koops Mill Mews, 162-164 Abbey Street, London SE1 2AN
| Tel: +44 (0) 207 405 0338 | Email: Nael.Georges@pen-international.org
_________________________
نوروز جشن شکوفایی طبیعت و شادمانی انسان، جشن رقص و روشنایی و لبخند، برای واپس راندن سیاهی و اندوه و نومیدی است. از این رو نیاکان ما در قلمرو فرهنگ ایرانی که گستره ای بسیار فراتر از مرزهای فعلی کشور ما دارد، نوروز را به سان نماد زندگی نو جشن می گرفته اند و این سنت دیرینه را تا به امروز پاس داشته اند.
این روزها مردم ما در شرایطی به استقبال نوروز می روند که سفره ها و جیب هایشان خالی تر از همیشه است. گرانی و تورم سرسام آور، اکثریت آحاد جامعه، یعنی کارگران، کشاورزان، معلمان ، پرستاران و ... را به زیر خط فقر رانده است. رشد تصاعدی قیمت کاغذ و سقوط شمارگان کتاب و مطبوعات، صنعت بی رونق چاپ و نشر را از نفس انداخته و امنیت شغلی و معیشت شاغلان این صنعت و نویسندگان و روزنامه نگاران را به طور جدی به مخاطره افکنده است. در چنین شرایطی، انتشار پایان ناپذیر اخبار اختلاس ها ی نجومی و غارت منابع مالی و طبیعی کشور، نمکی است که بر زخم مردم پاشیده می شود، بی آن که گرهی از کار فروبستۀ آنان بگشاید.
صاحبان قدرت به جای چاره جویی برای صنعت نشر و جلوگیری از تعطیلی فعالیت ها و مشاغل فرهنگی، بر تداوم سیاست سانسور پافشاری می کنند. به جای حمایت از جریان آزاد اطلاعات که عاملی مهم در افشای دروغ وُ ریاکاری و جلوگیری از فساد است، روزنامه نگاران و نویسندگان را از بیان حقایق بازمی دارند یا به بند می کشند. و این مصداق همان مثل مشهور است که می گوید: سنگ را بسته و سگ را رها کرده اند.
کانون نویسندگان ایران با آرزوی برچیده شدن بساط سانسور و آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی، فرا رسیدن سال نو را به مردم ایران و ملت ها و اقوام دیگر که نوروز را پاس می دارند شادباش می گوید و برای آنان آزادی، صلح، امنیت، رفاه و شادمانی آرزو می کند.
کانون نویسندگان ایران
نوروز ۱۳۹٨
***********
گرامی باد هشت مارس، روز جهانی زن!
هشت مارس فرصتی است برای گرامیداشت مسیری که جنبش های زنان در صد و پنجاه سال اخیر پیموده اند و بیش از آن فرصتی است برای سخن گفتن از دشواری هایی که جهان تا رسیدن به برابری پیش رو دارد. مسیری که با اعتراض به نابرابری های قانونی و حقوقی آغاز شد و با آگاهی بخشی درباره ی کلیشه ها و ساختارهای پنهان نظام مردسالار گسترش یافت، اکنون هر گام کوچک و بزرگی در راه برابری را در بر می گیرد.
مسیر مبارزات زنان در ایران پر فراز و نشیب بوده است. پس از انقلاب ۱۳۵٧ نظام حاکم برخی دست آوردهای زنان را از آنان ربود و به دنبال آن مبارزاتی تازه در برابر قوانین تبعیض آمیزی چون قوانین نابرابر خانواده، حجاب اجباری، ممنوعیت صدای زنان خواننده و ... شکل گرفت که تا به امروز ادامه یافته است. در کنار موانع قانونی، قوانین نانوشته و تبلیغاتِ هدفمندِ حکومت نیز عرصه را بر زنان و هر کسی که در راه برابری جنسیتی گام برمی دارد، تنگ تر کرده است.
در چهل سال اخیر، زنانِ هنرمند، نویسنده و شاعر نیز، مانند دیگر زنان این سرزمین، رنجی مضاعف را تحمل کرده-اند و همزمان در تغییر وضعیت نابرابر موجود کوشیده اند. سایه ی تبعیض ها و سیاست گذاری های حکومت همواره بر روند خلق و ارائه ی آثار آنان سنگینی کرده است. کنسرت های بانوان، که زمانی با تلاش های بسیار به عنوان راهکاری برای شنیده شدن صدای زنان آغاز شده بود، همچنان برای اجرا با محدودیت های مکانی و زمانی مواجه است، از تبلیغات محیطی محروم است و به علت ممنوعیت فیلمبرداری و عکاسی، تصویری از آنها در حافظه ی هنری این سرزمین باقی نمی ماند. آثار زنان شاعر و نویسنده به شکل های پیچیده تری سانسور می شود.
پرداختن به مسائل زنان همچنان می تواند هر مؤلفی را در معرض سانسور قرار دهد. برخی «اصلاحیه ها» تنها بر آثار زنانِ نویسنده و شاعر اعمال می شود. تیغ سانسور در مواجهه با آثاری که کلیشه های جنسیتی و چارچوب های مطلوب حاکمیت را می شکند بسیار بُرّنده تر عمل می کند. حتی در بازار کتاب نیز پررنگ کردن آثاری که قالب های موجود را می پذیرند یا تأیید می-کنند در راستای به حاشیه راندن آثار انتقادی عمل می کند.
در چنین فضایی است که زنانِ آگاه، نوشتن و خلق آثار هنری را به مبارزه ای دائم و رو به جلو تبدیل کرده اند. آنها انکارکنندگانِ وضعیت موجودند. ساختار به ظاهر استوار مردسالار را نشانه می گیرند و روش های پیچیده و پنهان سانسور را به عقب می رانند.
کانون نویسندگان ایران روز جهانی زن و مبارزات همه ی انسان های برابری خواه را گرامی می دارد و برای برداشتن گام هایی بلندتر و کاراتر کنار آنان می ایستد.
کانون نویسندگان ایران
۱۵ اسفند ۱۳۹٧
***********
روز جهانی زبان مادری گرامی باد
" کانون رشد و شکوفایی زبانهای متنوع کشور را از ارکان اعتلای فرهنگی و پیوند و تفاهم مردم ایران میداند و با هر گونه تبعیض و حذف در عرصهی چاپ و نشر و پخش آثار به همهی زبانهای موجود مخالف است."
( اصل سوم منشور کانون نویسندگان ایران)
زبانهای موجود در جهان امروز، هر کدام مسیری را پیمودهاند و از جنگها، شکستها و پیروزیهای بسیاری گذشتهاند تا به روش های مختلف، از جمله هنر و کتابت به زمانهی ما برسند .
مهم است بدانیم تنوع زبانی نه فقط موجب تفرقه بین انسانها نیست که باعث همبستگی ست. و نیز مهم است بدانیم هیچ زبانی مزاحم زبان عمومی نیست، زبان عمومی نیز مزاحمتی برای دیگر زبانها ایجاد نمیکند، بلکه آنها میتوانند به غنای یکدیگر کمک کنند، چرا که هر زبانی زاینده است نه زائده. این حکومتها هستند که با سیاستهای سوگیرانه، به یک زبان حکم چماق میدهند.
وقتی کودکی را مجبور کنیم تا در ابتدای راه، زندگی را از دریچهی زبانی که نمیشناسد ببیند، به نوعی راه تحقیر خویشتن و دیگری را به او آموزش دادهایم؛ این یکی از دلایل گسست فرهنگی مردمی است که صدها بلکه هزاران سال در کنار هم زیستهاند. تحصیل و آموزش به زبان مادری حق طبیعی هر انسان است و کوتاهی در احقاق این حق کمترین نتیجهاش افت تحصیلی و دوری از سواد و فرهنگ است. در مقابل، آموزش به زبان مادری در دوران کودکی نقش بسزایی در سلامت روانی و پیشرفت جامعه دارد.
میراث فرهنگی بشر امروز برآیند همهی فرهنگها و زبانهاست. ایجاد محدودیت و ممنوعیت برای هر زبان در هر جای جهان یعنی بسته شدن یک راه گفتگو. بنابراین به جای اینکه از حضور زبانهای دیگر هراس داشته باشیم باید تلاش کنیم تا همهی آنها حفظ شوند؛ تلاش کنیم تا هیچ زبانی در قیدوبند نباشد و نماند. در راستای چنین تلاشی است که کنشگران خلاق و پیشرو عرصهی فرهنگ با خلق و نشر آثار ادبی و فکری به زبانهای گوناگون، علاوه بر آفرینش خرد و زیبایی، موجب درک متقابل انسانها از یکدیگر میشوند. کانون نویسندگان ایران تلاش نویسندگانی از این دست را ارج می نهد و روز جهانی زبان مادری را گرامی میدارد.
کانون نویسندگان ایران
یکم اسفند ۱۳۹٧
***********
هشتمین مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران برگزار شد
روز جمعه ۱۲ بهمن هشتمین مجمع عمومی عادی سالانه در دورهی سوم فعالیت کانون با حضور شمار زیادی از اعضا در مکانی خصوصی برگزار شد. در آغاز رئیس سنی جلسه پرویز بابایی پس از خوشآمدگویی، به یاد جانباختگان راه آزادی بیان و درگذشتگان کانون یک دقیقه سکوت اعلام کرد. سپس هیئت رئیسه مجمع متشکل از حسن اصغری، محسن حکیمی و منیژه نجم عراقی گردش کار جلسه را به عهده گرفتند. منیژه نجم عراقی گزارش عملکرد یک سالهی هیئت دبیران را خواند که پس از بحث، مورد تایید حاضران در مجمع قرار گرفت. در ادامه قباد حیدر گزارش بازرسان مالی را خواند. این گزارش نیز به تایید مجمع رسید. دستور کار بعدی مجمع انتخابات بود. در این بخش باید اعضای هیئت دبیران، منشی، صندوقدار و بازرسان مالی انتخاب میشدند. برای انجام این قسمت هیئت نظار از میان داوطلبان تایید شدهی حاضران تشکیل شد. سیدعلی صالحی، حسن صفدری، صادق عباسی، علی عبداللهی و محمدرئوف مرادی اعضای هیئت نظار بودند. اسامی کاندیداها برای رکنهای مختلف ثبت و برگههای رای توزیع شد. دقایقی بعد هیئت نظار برگههای رای را جمع و اقدام به شمارش و ثبت آرا کرد. پس از شمارش آرا این نتایج بهدست آمد:
اعضای اصلی هیئت دبیران به ترتیب آرا:
۱ - رضا خندان (مهابادی)
۲ - بکتاش آبتین
۳ - علی کاکاوند
۴ - حافظ موسوی
۵ - هرمز ناصر شریفی
اعضا جانشین(علیالبدل) هیت دبیران به ترتیب آرا:
۱ - علیرضا جباری
۲ - آیدا عمیدی
۳ - علیرضا آدینه
۴ - آتفه چهارمحالیان
۵ - قباد آذرآیین
منشی:
آرش گنجی
بازرسان مالی:
۱ - فریبرز رئیس دانا
۲ - فاطمه سرحدی زاده
صندوقدار:
علی صبوری
هیئت دبیران برگزیدهی هشتمین مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران ضمن ابراز خرسندی از برگزاری موفق مجمع عمومی سپاسگزار کوششهای اعضای هیئت دبیران دورهی قبل است و همهی همت خود را به کار خواهد برد تا در دورهی پیشرو برای دفاع از حقوق و منافع نویسندگان، مخالفت بیتخفیف با سانسور و دفاع از آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا و اعتلای فرهنگی جامعه گامهای بیشتر و بلندتری بردارد.
هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران
۱٧ بهمن ۱۳۹٧
***********
بیانیه
اعتراض به بازداشت سه تن از اعضای کانون نویسندگان ایران
"آزادی اندیشه و بیان و نشر در همهی عرصههای حیات فردی و اجتماعی بی هیچ حصر و استثنا حقِ همگان است. این حق در انحصار هیچ فرد، گروه یا نهادی نیست و هیچ کس را نمی توان از آن محروم کرد."
اصل اول منشور کانون نویسندگان ایران
در پی حضور رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن اعضای هیئت دبیران و بکتاش آبتین بازرس کانون نویسندگان ایران در شعبهی ۲٨ "دادگاه انقلاب اسلامی"، با توجه به اینکه دادگاه وکلای معرفی شده - ناصر زرافشان و راضیه زیدی - را نپذیرفته بود، اعضای کانون مهلت تعیین وکیل و برخورداری از حق دفاع از خود را درخواست کردند، اما رئیس دادگاه - قاضی مقیسه - با طرح این نکته که "متهمان" خود میتوانند از خودشان دفاع کنند در واقع حق اعضای کانون برای برخورداری از وکیل را نقض کرد و پس از آن قرار تأمین را از کفالت صد میلیون تومانی برای هر یک، به وثیقهی یک میلیارد تومانی برای هر کدام از آنان تبدیل کرد. اعضای کانون به دلیل عدم امکان تأمین قرار، بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند. لازم به ذکر است که پروندهی فوق تا کنون دو بار مورد تفهیم اتهام قرار گرفته و هر بار قرار تأمین آن تشدید شده بود. بار نخست، اعضای کانون به "تبلیغ علیه نظام" متهم شدند و بار دوم که پرونده از "دادسرا" به "دادگاه" رفته و بازگردانده شده بود، دو اتهام سنگینتر یعنی "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی" و "تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا" به اتهام فوق افزوده شد و اعضای کانون با قرار کفالت صد میلیون تومانی به طور موقت آزاد شدند. جلسهی مورخ دوم بهمن ۱۳۹٧ بر اساس این سه اتهام تشکیل شد که چنان که گفته شد به تشدید قرار برای هر یک از اعضای کانون انجامید، و این در حالی است که فلسفهی قرار تأمین این است که حضور متهم را در دادگاه تضمین کند و در مواردی که متهم در دادگاه حضور پیدا میکند هیچ توجیهی برای تشدید قرار وجود ندارد.
براساس نظر کارشناسی حقوقدانان، اولاً تشدید قرار معمولاً جزءِ اختیارات "دادسرا"ست و قاضی شعبهی ۲٨ "دادگاه" میبایست پرونده را با درخواست تشدید قرار به "دادسرا" میفرستاد نه اینکه خود رأساً قرار را تشدید کند. ثانیاً قاضی دادگاه مجاز نیست با درخواست برخورداری متهم از وکیل برای دفاع از خود مخالفت کند. همین دو مورد به معنی نقض آشکار حقوق مسلم متهم است و نشان میدهد که قاضی اصل بی طرفی را آشکارا زیر پا گذاشته است، که خود برای اثبات این نکتهی مهم کفایت میکند که شعبهی فوق فاقد صلاحیت رسیدگی به پروندهی مورد بحث است.
کانون نویسندگان ایران ضمن اعتراض به بازداشت بکتاش آبتین، کیوان باژن و رضا خندان (مهابادی)، که حتی با آیین دادرسی و موازین قضایی جمهوری اسلامی مغایر است، خواهان آزادی بی درنگ و بی قید و شرط اعضای بازداشت شدهی کانون است. دفاع از آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا حق مسلم تمام شهروندان از جمله اعضای کانون نویسندگان ایران است. از این رو، هیچ کس را نمیتوان به سبب استفاده از این حق به دادگاه کشاند و محاکمه کرد، چه رسد به آنکه، چنان که آمد، حقوق مسلم او را در "دادگاه"هایی از نوع "دیوان بلخ" پایمال کرد.
کانون نویسندگان ایران
سه شنبه ۲ بهمن ۱۳۹٧
***********
اعترافگیری عین سرکوب آزادی بیان است
روز گذشته دستگاه تبلیغی صدا وسیما با انتشار ویدیویی با عنوان "طراحی سوخته" کوشید پرده بر واقعیتهای تلخ جامعهی ایران بکشد و اعتراضهای مردم از جمله کارگران به شرایط سخت زندگیشان را توطئهی "بیگانگان" و سناریوی از پیش طراحی شده جا بزند. این ویدیوی رسوا ترکیبی است سرهم بندی شده از اسم چند حزب و سازمان اپوزیسیون، پارههایی از برنامههای تلویزیونهای فارسی زبان ماهوارهای، سخنان برخی چهرههای فعال یا سابقاً فعال و "اعترافات" بازداشتیهای اخیر اعتراضهای شرکت نیشکر هفت تپه: اسماعیل بخشی، علی نجاتی و سپیده قلیان. این مونتاژ قرار بوده است سناریویی را به نمایش بگذارد تا معترضان و منتقدان بترسند و افکار عمومی مجاب شود. قصهی این سناریو اما چنان کهنه و نخنما و مشحون از عناصر تکراری است که حتی در ساده دلترین مخاطبان جز ملال و تاسف برنمیانگیزد. نزدیک به چهار دهه است که این گونه ویدیوها با عناوینی چون "هویت"، "چراغ"، و. . . در دم و دستگاه تبلیغاتی حاکمیت و دولت مجریاش ساخته میشود و هر بار یک قصه را مکرر میکند و با هر تکرار بیشتر به ضد خود بدل میشود. در توضیح این تغییر و تبدیل همین بس که اگر تا پیش از این، "اعترافکنندگان" در عذاب و آزار ناشی از مصاحبههای اجباری و تهدیدهای هموارهی دستگاه امنیتی، ناگزیر سکوت میکردند، امروز با صدای بلند شکنجه و اعترافگیری را موضوع گفتگوی جامعه میکنند. "طراحی سوخته" که آمده است تا موضوع شکنجهی بازداشتشدگان هفت تپه را توجیه، و به زبان دقیقتر، لوث کند و آن را از ذهن و زبان مردم بیندازد و سروصدایش را بخواباند، خود به موضوع دیگری برای گفتوگو و اعتراض بدل شده است.
"اعترافگیری" در سادهترین نقش خود سرکوب آزادی بیان است. آزادی بیان فقط آزادی در "گفتن" نیست، آزادی در "نگفتن" نیز هست. اگر کسی را به هر دلیل مجبور کنند بگوید، بنویسد، به نمایش درآورد آنچه را نمیخواهد و نمیپسندد، آزادی بیانش نقض شده است. سخنی که با سلب اختیار و آزادی از انسان به زبان بیاید بیاعتبار و بیارزش است و باید آن را در ردیف هذیان قرار داد. زیرا عامل اعتباربخش سخن، یعنی اختیار آدمی، در آن وجود ندارد.
"اعترافگیری" و نمایش تلویزیونی آن در طی چهار دههی اخیر مقدمهی یورش بیشتر به منتقدان و معترضان بوده و نقش توجیهگر سرکوبهای آتی را بر عهده داشته و در کنار این، به ایجاد رعب و وحشت میان مردم دامن زده است.
"اعترافگیری" در اغلب موارد با فشار و تهدید و شکنجهی اعترافکننده ممکن میشود و یکی از هدفهای آمران و عاملان آن تحقیر شخصیت و منزوی کردن معترضان و منتقدان است.
کانون نویسندگان ایران اعترافگیری و نمایش آن را محکوم میکند و خواهان لغو و ممنوعیت کامل این روشهای عوامفریبانه است.
کانون نویسندگان ایران
۳۰ دی ۱۳۹٧
***********
به مناسبت بیستمین سالگرد قتل تبهکارانهی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده
بیست سال از آن خزان خونچکان گذشت
از پاییز ۱۳٧٧ که نیروهای شر و پلیدی چندین و چند انسان آزادیخواه و روشنفکر از جمله یاران همقلم ما، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده را به وحشیانهترین شکل به قتل رساندند بیست سال میگذرد، جانهای عزیزی که خواستهشان چیزی جز آزادی اندیشه و بیان بیهیچ حصر و استثنا نبود، حال آنکه ذهن متحجر عاملان و آمران آن جنایات هولناک حتی حقوق اولیهی انسانها را نیز برنمی تافت. چندانکه بعدها آشکار شد قصد این جنایتکاران نه فقط عزیزان ما، که حذف گستردهی آزاداندیشان و مخالفان سیاسی و عقیدتی بود. شگفت آنکه دادخواهیها نیز هرگز جز تهدید و ارعاب خانوادهی قربانیان و زندانی کردن یکی از وکلای پرونده و آزار و اذیت و بازداشت چند عضو باسابقه ی کانون نویسندگان ایران نتیجه ای در پی نداشت. اگرچه بازماندگان یاران ستمکشتهمان در این سالها لحظهای دست از دادخواهی برنداشته اند، اما تا به امروز پروندهی قتلهای سیاسی - عقیدتی به روشنی گشوده نشده است، و حکومت همچنان و بیوقفه به سرکوب و خفه کردن هر صدای مخالفی مشغول است. ممانعت هرسالهی نهادهای امنیتی از برگزاری مراسم یادبود قربانیان قتلهای سیاسیِ موسوم به زنجیرهای، ضرب و شتم و بازداشت هربارهی کسانی که برای پاسداشت خون این عزیزان بر مزارشان حاضر میشوند، تعقیب و احضار و بازداشت اعضای کانون نویسندگان ایران و....هر بیننده و شنوندهای را متقاعد میکند که حاکمیت نمیخواهد ابعاد تاریک پرونده آشکار و دادخواهیها پی گرفته شود.
یاران ما که عمر کوتاه و پربارشان یکسر تمرین مدارا بود و همزمان ایستادگی در برابر جهل و خرافه و استبداد، هرچند سرانجام جان خویش را در دفاع از آزادی عقیده و بیان از دست دادند، لیکن میراثی گرانقدر و ارجمند برای ما به جا نهادند. دهها کتاب و اثر ماندگار ادبی و پژوهشی و انتقادی و ترجمههای کم نظیر و درخشانی از نویسندگان و شاعران جهان. علاوه بر این و مهمتر ازهمه بار امانتیست که بر دوش ما نهادند، باری عظیم و تحملسوز که همانا دفاع از آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثناست. کانون نویسندگان ایران امسال نیز همچون سالهای گذشته دست از دادخواهی برنخواهد داشت و همپای خانوادههای قربانیان قتلهای زنجیرهای خواستار محاکمهی علنی و عادلانهی آمران و عاملان این قتلها و جنایات سازمانیافتهی پیش از آن بوده و خواهد بود.
سکوت نمی کنیم،
در بیستمین سالگرد قتل های سیاسی زنجیرهای، روز جمعه ١٦ آذرماه، ساعت ۳ بعد از ظهر، بر مزار محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در گورستان امامزاده طاهر، گرد هم میآییم و یادشان را گرامی میداریم.
کانون نویسندگان ایران
سه شنبه ، ۱۳ آذر ۱۳۹٧
***********
مجید مددی درگذشت
مجید مددی، نویسنده، مترجم، استاد دانشگاه و عضو قدیمی کانون نویسندگان ایران، روز دو شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹٧ در سن ٨۳ سالگی درگذشت.
مجید مددی دانش آموخته ی علوم سیاسی و تحصیل کرده ی فلسفه سیاسی در کشور انگلستان بود. وی از دوره ی نوجوانی در کنار تحصیل و مطالعه ی آثار ادبی و فلسفی، به صفوف مبارزان راه آزادی پیوست.
مددی پژوهشگر و مترجمی توانا بود. او با احاطه ای که بر فلسفه ی سیاسی و مباحث نظری در حوزه ی علوم اجتماعی و نظریه های ادبی داشت، تعدادی از مهم ترین کتاب ها و مقالات نویسندگان و اندیشمندان غربی را همراه با شرح و تفسیر انتقادی به زبان فارسی برگرداند.
کتاب "علم و ایدئولوژی" لویی آلتوسر با ترجمه ی مجید مددی همراه با شرح و تفسیرهای مفصل و روشنگرانه، یکی از جامع ترین آثاری است که از آن فیلسوف معاصر در زبان فارسی موجود است.
فلسفه و هنر از دیدگاه مارکس، اثر میخائیل لیف شیتنر ، مارکسیسم و اخلاق، اثر یوجین کامنکا ، سه چهره ی دموکراسی، اثر کرافورد رومک فرسون، از خودبیگانگی انسان مدرن ، اثر فریتس پاینهایم از جمله ترجمه های مددی هستند. علاوه بر این مقالات متعددی در باب فلسفه سیاسی و مباحث ادبی و فرهنگی از زنده یاد مجید مددی به یادگار مانده است.
کانون نویسندگان ایران درگذشت مجید مددی را به خانواده ی ایشان و به جامعه ی فرهنگی و ادبی مستقل ایران تسلیت می گوید و در مراسم یادبود او در کنار خانواده اش خواهد بود.
کانون نویسندگان ایران
۱٦ مرداد ۱۳۹٧
***********
تسلیت درگذشت هما سلطانی
روز گذشته، دوازدهم مرداد، هما سلطانی دختر عبدالفتاح سلطانی، وکیل و عضو افتخاری کانون نویسندگان ایران، بر اثر سکتهی قلبی درگذشت.
این دختر جوان در حالی زندگی را واگذاشت که پدرش هفت سال است به سبب پذیرش وکالت زندانیان سیاسی و فعالیت در زمینهی حقوق بشر در زندان بهسر میبرد. در ایران شرایط احکام قضایی بهگونهای است که همهی اعضای خانوادهی “متهم” مجازات میشوند.
بیتردید اندوه درگذشت فرزند جانکاه است و رنج تحمل حکم ناعادلانه را برای عبدالفتاح سلطانی بیشتر خواهد کرد. شریک اندوه او هستیم.
درگذشت هما سلطانی را به خانواده سلطانی و دوستانش تسلیت میگوییم.
کانون نویسندگان ایران
***********
برگزاری مراسم بزرگداشت شاملو در پشت درهای بسته و يورش ماموران
رضا خندان (مهابادی)، عضو هيئت دبيران كانون نويسندگان ايران، در گفتگو با راديو ندا از برگزاری مراسم شاعر بزرگ انسان و آزادی، احمد شاملو، در پشت درهای بسته و يورش ماموران امنيتی و بازداشت تنی چند از شركت كنندگان در مراسم می گويد!
اینجا کلیک کنید.
***********
یورش، بازداشت و ممنوعیت در مراسم هجدهمین سالگرد شاملو
سهشنبه دوم مرداد هجدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو شاعر، نویسنده، مترجم و محقق پر آوازه و عضو کانون نویسندگان ایران بود. کانون نویسندگان ۳۰ تیر با انتشار بیانیه یاد شاملو را گرامی داشت و نوشت که دوم مرداد مزار او را گلباران میکند. امروز اما به روال دو سال اخیر ماموران امنیتی و انتظامی درهای گورستان را بسته بودند و کسی را به داخل راه نمیدادند. بر جمعیت دوستداران شاملو هر دم افزوده میشد. از ساعت پنج، زمان آغاز مراسم، نیم ساعتی گذشت و درها همچنان بسته بود. هیئت دبیران کانون تصمیم گرفت در خیابان همجوار گورستان برنامهی بزرگداشت را اجرا کند. بخشی از پوسترها میان جمعیت توزیع شد و بر سر دستها رفت. خواندن بیانیهی کانون اولین قسمت از برنامه بود. علی کاکاوند عضو هیئت دبیران کانون با صدای بلند آغاز به خواندن بیانیه کرد هنوز جملهی دوم بیانیه را نخوانده بود که ناگهان چندین مامور به سوی او و روزبه سوهانی یکی از اعضای کانون نویسندگان یورش بردند و با ضرب و جرح آنها را به داخل گورستان کشیدند. در این حمله ماموران موبایل چند نفر را که مشغول فیلم گرفتن یا عکسبرداری بودند از دستشان درآوردند و جوانی را که مقاومت کرد کشان کشان با خود بردند، پوسترها را پاره کردند و سپس به پراکنده کردن جمعیت مشغول شدند. جمعیت معترضانه گاه صدایش بسیار بالا میرفت با این همه پلیس و ماموران امنیتی جمعیت را مجبور کرد داخل پارک مجاور گورستان برود.
تنی جند از اعضای هیئت دبیران با شخصی که گویا نماینده دادستان کرج یا معاون اوست به گفتگو پرداختند بلکه بازداشتشدگان را که تا آن لحظه به چهار (و به قولی پنج) تن رسیده بود رها کنند اما این تلاش که حتی پس از پراکنده شدن جمعیت نیز ادامه داشت به جایی نرسید. ماموران انتظامی مدعی بودند ماموران وزارت اطلاعات بازداشتیها را در اختیار دارند، ماموران امنیتی نیز داخل گورستان پشت درهای بسته بودند. لشکری از ماموران ارگانهای مختلف جلوی در و پشت آن با انواع اتومبیلها ایستاده بودند. حتی ساعاتی پس از پراکنده شدن جمعیت هنوز درهای گورستان بسته و ماموران بر جوارش ایستاده بودند.
در لحظههای پایانی تنظیم این خبر اطلاع یافتیم بازداشتیها را به زندان رجایی شهر منتقل کرده اند..
کانون نویسندگان ایران
***********
در هجدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو
یاد شاعر بزرگ انسان و آزادی را گرامی میداریم
من
تنها فریاد زدم
نه!
من از
فرو رفتن
تن زدم.
در روزهایی که رنج و بی عدالتی بر جان و زیست مردمِ بیلبخند در خانه و خیابان و زندان منتشر است، در هنگامهای که پاسخ اعتراض و ایستادگی گرسنگان و تشنگان گلوله است، در جایی که عشق و هنر ممنوع است، غریو آزادی از زبان اوست که فضا را میآکند.
شاملو نه شاعر غار و پستو بود و نه گمگشته در ازدحامِ سودجویان، هم از اندوه عشق و غم تنهایی میسرود و هم از انسانی که به هیئت "ما" زاده شد. روشنفکری که سر بر خط هیچ قدرتی نگذاشت و برای خوشآمد هیچ فرد یا گروهی بیان و شعرش را سانسور نکرد، و این گونه، شاعری مستقل و پیشرو که از بوسه و خون و عشق در جنگل و دشت و سنگفرشِ خیابان میسرود، در میان ما و با ما زیست و ماندگار شد.
در سرزمینی که مزد گورکن از بهای آزادی آدمی افزون است، تاریخ آکنده از ستم پیشگانیست که قتل، زندان، تبعید، انزوا یا غم نان را نصیب آزاداندیشان کردهاند. حاکمان کنونی نیز بر همین سیاق، با هرگونه فرهنگ انسانی در ستیزند و از جمله بارها از حضور ما بر مزار شاعر بزرگ هراسیده و سعی بیهوده کردهاند تا ما را از ارج گذاری به شعر و اندیشهی آزاد او بازدارند؛ اما ما به روال سالیان گذشته، ساعت پنج عصر سهشنبه دوم مرداد ۱۳۹٧ در گورستان امامزاده طاهر کرج، حضور خواهیم داشت تا شعرهایش را بخوانیم و مزارش را گلباران کنیم.
حضور تو و من بر مزار شاعر بزرگ ایران، حضوری از جنس امروز است؛ از جنس انسان که آزاد است و به هر اسارتی در تن و زبان می گوید: نه!
۳۰ تیر ۱۳۹٧
***********
بیانیهی کانون نویسندگان ایران درباره ی ادامه ی مصادره و غارت اموال کانون
در ادامهی یورش نیروهای امنیتی و انتظامی به محل برگزاری مراسم پنجاه سالگی کانون نویسندگان ایران و غارت اموال کانون در روز جمعه ۴ خرداد ۱۳۹٧، دیروز (۲٧ خرداد) کتاب های کانون نیز، که به مناسبت پنجاه سالگی کانون تهیه شده بود، مورد دستبرد این نیروها قرار گرفت و به غارت برده شد. این کتابها قرار بود با پیک موتوری به یکی از اعضای کانون تحویل داده شود. اما درست هنگام تحویل کتابها، نیروهای امنیتی سر رسیدند و با نشان دادن حکم توقیف و فیلم برداری لحظه به لحظه از ماجرا، کتابها را پس از شمارش مصادره کرده و با خود بردند. شمار کتاب هایی که به این ترتیب به غارت برده شده ۳۰ دوره از مجموعه ای ۴ جلدی است که در طول یک سال پژوهش و گردآوری مداوم و خستگی ناپذیر اعضای کمیسیون پنجاه سالگی کانون تهیه و به چاپ سپرده شده است. عنوانهای این مجموعه به ترتیب عبارتاند از «فعالیتها»، «تقویم سرکوب (آزار، زندان، قتل)»، «ارکان کانون نویسندگان ایران»، «گفتوگوها و نوشتهها»، «بیانیهها، اطلاعیهها، پیامها و نامهها» و سرانجام «پوسترهای کانون» به مناسبتهای گوناگون.
روشن است که مأموران امنیتیِ جمهوری اسلامی با این سرکوبهای غارتگرانه میخواهند اعضای کانون را از فعالیت بازدارند و از اشاعهی اهداف و اندیشههای کانون جلوگیری کنند. از یک سو، در ادامهی پرونده سازی و پاپوش دوزی برای فعالان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، میکوشند برای فعالان کانون نیز پرونده سازی کنند و بدین سان آنان را از فعالیت بازدارند. فیلم برداری از صحنهی تحویل کتابهای کانون و نیز امضا گرفتن از پیک با همین هدف پرونده سازی صورت میپذیرد. از سوی دیگر، مذبوحانه تلاش میکنند با غارت و مصادرهی اموال کانون، و در واقع با نابودیِ حاصل زحمات و ازخودگذشتگیهای اعضای کانون، مردم را از دسترسی به کانون و ایستادگی و تلاش آن در راه مخالفت با سانسور و مبارزه برای آزادی بیان محروم سازند.
کانون نویسندگان ایران اعمال راهزنانه، غارتگرانه و ضدانسانی آزادی ستیزان سرکوبگر را محکوم میکند و خواهان استرداد این مجموعهی کتاب ها و نیز اموال دیگری است که در یورش روز ۴ خرداد ۹٧ به غارت برده شدهاند. بدیهی است که هیئت دبیران کانون به رغم همهی فشارها و تنگناهای سرکوبگرانه استوارتر و مقاوم تر از همیشه به فعالیت خود ادامه خواهد داد.
۲٨ خرداد ۱۳۹٧
***********
حکم ناعادلانهی بکتاش آبتین را لغو کنید
روز یازدهم خرداد سال جاری شعبهی ۲ دادگاه انقلاب اسلامی کرج حکم پنجاه میلیون ریال جزای نقدی و سه ماه کار اجباری در سازمان بهزیستی (بدل از یک سال حبس) را به اتهام بیاساس "تبلیغ علیه نظام" به بکتاش آبتین ابلاغ کرد. آبتین شاعر، فیلمساز و عضو پیشین هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران و اکنون نیز یکی از بازرسان مالی آن است.
پیش از آن بکتاش آبتین بارها به بازپرسی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. سرانجام پس از محاکمه در دادگاه با سپردن وثیقه تا زمان صدور حکم آزاد شد. چگونگی تشکیل این پرونده بهخوبی میزان بیاساس بودن آن و ناعادلانه بودن حکم صادره را نشان میدهد. بکتاش آبتین در مراسم ستمکشتهگان راه آزادی بیان محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در آذر ۱۳۹۵ که نهادهای امنیتی و انتظامی از برگزاری آن جلوگیری کردند مورد ضرب و جرح ماموران امنیتی حاضر در محل قرار گرفت و بازداشت شد. در جریان همین یورش مزدک زرافشان (فرزند ناصر زرافشان عضو کانون نویسندگان ایران و یکی از وکلای پرونده قتلهای سیاسی پاییز ۱۳٧٧) نیز بهشدت آسیب دید. آبتین پس از سه روز بازداشت با قرار کفالت آزاد شد و بیرون بازداشتگاه از صورت مجروح مزدک زرافشان عکس گرفت و آن را در صفحه اینستاگرام خود قرار داد. انتشار این عکس مبنای تشکیل پرونده، آزار و اذیتهای دورهی بازجویی و در نهایت صدور حکمی ناعادلانه بوده است.
برای بکتاش آبتین به دلیل عضویت در کانون نویسندگان و فعالیتهای سانسورستیزانهاش دو پروندهی دیگرنیز ساختهاند. یکی از آنها مربوط به اردیبهشت ۱۳۹۴ است که ماموران پس از تفتیش منزل آبتین و ضبط بیش از هزار قلم از وسایل شخصی او احضاریهی دادسرای فرهنگ و رسانه را به وی دادند. از آن پس بارها در ساختمان مرکزی وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت. پروندهی دیگر به ضرب و جرح ماموران در مراسم بزرگداشت زندهیادان مختاری و پوینده مربوط میشود. در این پرونده بکتاش آبتین متهم به ضرب و شتم ماموران امنیتی شده است! بهخوبی پیداست که در این پرونده جای ضارب و مضروب و شاکی و متهم در عدالت اسلامی حاکمیت عوض شده است. حکم این پرونده نیز بناست در ۲۲ خرداد امسال به آبتین ابلاغ شود.
کانون نویسندگان ایران محاکمه و محکومیت بکتاش آبتین را نمونهی دیگری از آزادی ستیزی دستگاه قضایی حاکمیت میداند. حکم کار اجباری از "نوآوری"های این دستگاه برای متهمان سیاسی است و در آن ذرهای عدالت وجود ندارد. این پروندهسازیها و محاصرهی زندگی معترضان و منتقدان با پروندههای قضایی، به منظور مرعوب و منفعل کردن اعضای کانون و هر انسان معترض و آزادیخواه انجام میگیرد و مغایر با حق آزادی اندیشه و بیان است. کانون نویسندگان ایران خواهان مختومه شدن هر سه پروندهی بکتاش آبتین و همهی پروندههای مشابه آن است.
۱۹ خرداد ۱۳۹٧
***********
بیانیۀ هیئت دبیران به مناسبت
پنجاهمین سال تاسیس کانون نویسندگان ایران
با یاد محمد مختاری و محمدجعفر پوینده و
همهی جانباختگان راه آزادی بیان و ستیز با سانسور
کانون نویسندگان ایران پنجاه ساله شد! در این جملهی سادهی بیفاعل نه از چگونگیِ "شدن" حرفی هست و نه از آنان که "شد" را ساختند و نه از تاریخ پرفراز و نشیبی که پشت آن قرار دارد.
کانون نویسندگان ایران پنجاه ساله شد! تا گفتن این جملهی ساده ممکن شود، انسانهای بسیاری عمر و توان و فکر خود را در راه پیچیده و پُرمشقتِ آن صرف کردند.
کانون نویسندگان ایران پنجاه ساله شد! جملهی افتخارآفرینی است اما نشان نمیدهد چهگونه افتخار آفریده شد.
این متن گزارش چهگونگیِ همین "شدن" و "ساختن" است از اسفند ١٣۴٦ تا اسفند ١٣٩٦.
آغازِ "آغاز"
رژیمهای مستبد علاقهی گریزناپذیری به تسلط بر همه چیز دارند و اصلاً اعتماد بهنفس خود را از همین راه تامین میکنند. رژیم پهلوی نیز در یکی از اقدامهای سلطهجویانهاش حوزهی فرهنگ و مشخصاً اهل قلم را هدف قرار داد و با طراحی "کنگرهی نویسندگان، شاعران و مترجمان" میخواست ضمن مشروعیت بخشیدن به رفتارهایش در زمینهی فرهنگ، نویسنده و هنر و ادبیات را در پنجهی خود بگیرد. از این رو در یکی از روزهای بهاری سال ١٣۴٦ شماری نویسنده و دو سه تن از وزیران در کاخ مرمر تهران با حضور فرح پهلوی، که مسئول اصلی پروژه بود، جلسهای تشکیل دادند و فرح پهلوی در نتیجهگیریِ نطق آن روز خود به اینجا رسید که: «باید کنگرهای از عموم نویسندگان و شعرای کشور تشکیل گردد تا طبق برنامة جامعی هر یک از جنبههای مختلف کار را در کمیسیون خاصی مورد مطالعه قرار دهد و بعداً بر اساس نتایج حاصله از این مطالعات، مجمع سخنوران ایران به بهترین صورتی که بتواند جوابگوی احتیاجات جامعة ادب کنونی مملکت باشد، به وجود آید.» زمان برگزاری کنگره را آذر ١٣۴٦ قرار دادند، اما با عدم استقبال نویسندگان و شاعران و مترجمان که سکهی کنگره به نامشان خورده بود، متولیان برنامه زمان برگزاری را به تعویق انداختند و به اسفند همان سال بردند. این بار اما خوشخیالی را کنار گذاشتند و برای نویسندگان و شاعران و مترجمان دعوتنامه فرستادند؛ از جمله برای شماری از نویسندگان مستقل. و اینگونه بود که ناخواسته برای حریف میدان گشودند و باعث شدند گرد موضوعی فعال شود که تا پیش از آن دغدغهای بهزبان نیامده بود.
متن کامل را
اینجا کلیک کنید.
***********
یورش نیروهای امنیتی و انتظامی به جشن پنجاه سالگی کانون نویسندگان ایران را محکوم می کنیم
روز جمعه چهارم خرداد ۱۳۹٧ ماموران امنیتی و انتظامی با یورش به جشن پنجاهمین سال تأسیس کانون نویسندگان ایران، مانع از برگزاری آن شدند. ساعاتی پیش از آغاز مراسم، نیروهای یادشده مکان برگزاری جشن و اطراف آن را محاصره و از ورود اعضای کانون و سایر دعوت شدگان جلوگیری کردند. ماموران سپس با استناد به حکم قضایی به مکان برگزاری مراسم هجوم برده و ضمن بازداشتن اعضای گروه تدارک جشن، اموال کانون شامل پوسترها، فلشها و بشقابهای مزین به آرم کانون را که به رسم یادگار تهیه شده بود به غارت بردند.
چنین برخوردهایی که بیانگر نقض آشکار ابتداییترین حقوق شهروندی است بی سابقه نیست؛ از آن میان می توان به ممانعت از برگزاری مراسم یادبود احمد شاملو، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده و علی اشرف درویشیان در سالهای اخیر اشاره کرد. یورش به مراسمی در مکانی خصوصی و بدون اعلام عمومی با حضور جمعی از نویسندگان، ناشران، هنرمندان و کنشگران فرهنگی و اجتماعی و قرق چندین ساعتهی یک منزل مسکونی و کوچه و خیابان اطراف آن نشان از تشدید اعمال سرکوبگرانهی حکومت جمهوری اسلامی دارد. طُرفه اینکه چنین برخوردهایی در شرایطی صورت میگیرد که حکومت پس از اعتراضهای مردمی دیماه گذشته، مدعی به رسمیت شناختن حق اعتراض و تجمع مخالفان و معترضان شده بود. بدیهیست کانون نویسندگان ایران که نیم قرن است در راه سانسورستیزی و دفاع از آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا، متحمل رنجها و زخمهای فراوان شده و حتی شماری از اعضای فعال و سرشناس خود را از دست داده است با چنین یورشهایی از ایفای نقش آزادیخواهانه و فرهنگی خود باز نمیماند و نخواهد ماند. سرکوبگرانی که در نیم قرن گذشته کمر به نابودی کانون بسته بودند اکنون کجایند؟ کانون اما همچنان هست، پنجاه سالگی خود را پشت سر گذاشته، به حیات سرفراز خود ادامه میدهد و شادا که با نسل جوانِ نویسندگان آزادیخواه روز به روز شکوفاتر و شادابتر میشود.
کانون نویسندگان ایران هجوم به مراسم یادشده، غارت اموال کانون و ایجاد مزاحمت برای ساکنان خانه، همسایگان، مدعوین و پیامد آن را که همانا چیزی جز سرکوب آزادی بیان و آزادی گردهمایی نیست، محکوم میکند. کانون برگزاری این گونه مراسم و گردهماییها را حق اولیهی هر انسان و هر تشکلی میداند و از مجامع فرهنگی و اهل قلم و آزادیخواه در سراسر جهان میخواهد به برخوردهای سرکوبگرانهی حکومت ایران اعتراض کنند و به دفاع از کانون نویسندگان ایران برخیزند.
کانون نویسندگان ایران
۵ خرداد ۱۳۹٧
***********
قدردانی از کمیسیون پنجاه سالگی کانون نویسندگان ایران
اعضای کمیسیون پنجاه سالگی کانون نویسندگان ایران!
به تک تک شما درود می فرستم و دستتان را به گرمی می فشارم. یاران و همراهان عزیز! با آن که سرکوبگران آزادی ستیز این فرصت را از شما گرفتند که حاصل یک سال تلاش و زحمت مدام و پیگیر خود برای گرامی داشت پنجاه سال مبارزه درخشان کانون نویسندگان ایران در راه آزادی بی هیچ حصر و استثنای بیان را به نمایش عمومی درآورید و کانون را بیش از پیش به مردم ایران و جهان بشناسانید، اما بدانید و تردید نکنید که این یورش سرکوبگرانه نه تنها سرسوزنی از عظمت تلاش شما نمی کاهد بلکه کار سترگ شما را برجسته تر و نمایان تر از پیش می سازد. همین ایلغار و یورش وحشیانه برای محروم ساختن شما از نمایش عمومی حاصل یک سال تلاش پیگیر برای ارج نهادن به کانون نویسندگان ایران نشان می دهد که آزادی ستیزان در وجود شما - که بیشترتان از اعضای جوان کانون هستید - نویسندگان آزادی خواهی را دیده اند که به درخت تنومند و کهن آزادی در ایران پای بندند و حاضر نیستند ذره ای از این پای بندی کوتاه بیایند. کانون نویسندگان ایران به خود می بالد که نویسندگان مستقل و آزادی خواهی چون شما را در دامن خود پرورده است. به سهم خود قدردان زحمات شما هستم و برایتان آرزوی پیروزی و بهروزی می کنم. خسته نباشید!
محسن حکیمی
عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران
۵ خرداد ١٣٩٧
***********
روز جهانی زبان مادری را گرامی میداریم
در سال ۱۹٤٨، که محمدعلی جناح - بنیانگذار پاکستان - زبان «اردو» را تنها زبان رسمی این کشور اعلام کرد، هزاران دانشجوی دانشگاه داکا فریاد کشیدند: «نه! نه! پس بنگالی چه میشود؟» بنیاد «روز جهانی زبان مادری» در همین فریادهای انسانی نهاده شد. ٤ سال بعد، که خیل عظیمی از مردم داکا به خیابان آمدند و حق خود را برای سخنگفتن، نوشتن و آموزش به زبان بنگالی طلب کردند، پاسخشان سرب داغی بود که از دهانهی سلاحهای پلیس پاکستان بیرون آمد. با این همه، مبارزهی این مردم سرانجام به بار نشست و پس از استقلال بنگلادش از پاکستان و در پی درخواست این کشور از سازمان ملل، در سال ۱۹۹۹ یونسکو روز ۲۱ فوریه (برابر با ۳ اسفند) را «روز جهانی زبان مادری» اعلام کرد. از آن پس، اقوام گوناگون در سراسر جهان که به زبانهای مادریِ متنوع سخن میگویند این روز را ارج مینهند و پاس میدارند.
زبان مادری زبانی است که کودک سخنگفتن و شناخت خود از دنیای پیرامونش را با آن آغاز میکند. بنابراین، به نسبت شمار اقوام گوناگون ساکن در کرهی زمین زبان مادری وجود دارد، و اهمیت این مسئله و تلاش ناگزیز این اقوام برای حفظ زبان مادری به عنوان وسیلهای که زیست مشترک آحاد انسانیشان را ممکن میسازد در همین تنوع عظیم فرهنگی نهفته است. به سخن دیگر، صرف نظر از ضرورت اجتنابناپذیر کاربرد زبان مادری برای تکتک اقوام ساکن در جهان و مستقل از این موضع اصولی که کاربرد زبان مادری حق مسلم هر فرد و گروه اجتماعی است و دولتها وظیفه دارند امکان این استفاده را فراهم کنند، آنچه حفظ و پاسداشت این زبان را مهمتر میکند رواج و نشر این تنوع عظیم زبانی و فرهنگی و بدین سان تقویت همبستگی انسانها بر اساس تفاهم، رواداری و گفتوگوست. این تنوع زبانی در عین حال ارتباط گویشوران این زبانها را با یکدیگر ایجاب میکند، و این خود بیانگر وحدت فرهنگی انسانها همچون موجوداتی جهانشمول در عین تنوع فرهنگی و زبانی آنهاست.
بر اساس همین درونمایهی انسانی است که کانون نویسندگان ایران در اصل سوم منشور خود تنوع زبانی و رشد و شکوفایی آن را از ارکان اعتلای فرهنگی و پیوند و تفاهم مردم ایران دانسته و با تبعیض و حذف در عرصهی چاپ و نشر و پخش آثار به همهی زبانهای موجود مخالفت کرده است. کانون همچنین، ضمن اعتراض به سرکوب کاربران زبان مادری در جایجای کشور، با رویکرد ریاکارانهی حکومت در زمینهی تحصیل به این زبان مخالف است و اعلام میکند نمایشهای مضحکی چون تدریس «دو واحد»! زبان مادری در دانشگاههای کردستان و آذربایجان و... به هیچ وجه به معنای به رسمیت شناختن حق مسلم و اساسی ساکنان این مناطق برای گفتن و نوشتن و آموزش به زبان مادری نیست.
کانون نویسندگان ایران
٣ اسفند ١٣٩٦
***********
گزارش برگزاری مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران
مجمع عمومی عادی سالانهی کانون نویسندگان ایران روز جمعه ۱۳ بهمن در منزل یکی از اعضا برگزار شد. این مجمع باید شهریور ۱۳۹۵ تشکیل میشد؛ اما روز برگزاری با یورش ماموران امنیتی به محل مجمع، متوقف ماند. چند ماه بعد هیئت دبیران برای تکمیل اعضای خود ناچار شد انتخابات مکاتبهای برگزار کند (پیشتر گزارش آن منتشر شد). در سالگشت انتخابات تکمیلی، هیئت دبیران تصمیم گرفت مجمع عمومی را فرابخواند. به همین منظور کمیسیون تدارک مجمع را مامور کرد تا کارهای لازم را انجام دهد. تلاشهای کمیسیون تدارک مجمع عمومی روز سیزدهم بهمن ۱۳۹٦ منجر به برگزاری مجمع شد؛ البته در فضایی از بیم و امید.
پرویز بابایی رییس سنی جلسه ابتدا برگزاری مجمع را به حاضران تبریک گفت و سپس به یاد علیاشرف درویشیان نویسندهی نامی و عضو برجستهی کانون که در آبان سال جاری درگذشت، یک دقیقه سکوت داد. پس از ادای احترام به علیاشرف درویشیان هیئت رییسهی مجمع از میان داوطلبان و با تایید مجمع تشکیل شد. هیئترییسه: فرخنده حاجیزاده(رییس)، علیرضا جباری (معاون) و محمدرئوف مرادی(منشی) گردش کار را به دست گرفتند. گزارش فعالیتهای هیئت دبیران را چوکا چکاد خواند و گزارش مالی بازرسان را قباد حیدر. پس از آنکه گزارشها به تایید اعضای مجمع رسید، هیئت نظار متشکل از فریبرز رییسدانا، محمد زندی، سیدعلی صالحی، منیژه گازرانی و منیژه نجمعراقی با تایید مجمع فرایند انتخابات را به عهده گرفتند. اسامی داوطلبان برای سمتهای دبیری، منشیگری، بازرسی و صندوقداری کانون ثبت شد و رایگیری به عمل آمد ونتیجه رایگیری به این شرح اعلام شد:
اعضای اصلی هیئت دبیران به ترتیب آرا:
۱. رضا خندان (مهابادی)
۲. محسن حکیمی
۳. حافظ موسوی
٤. اکبر معصومبیگی
۵. حسن اصغری
(آراء نفرات چهارم و پنجم برابر است)
اعضای جانشین (علیالبدل) هیئت دبیران به ترتیب آرا:
۱. رحیم رسولی
۲. کیوان باژن
۳. علیرضا آدینه
٤. روحاله مهدیپور عمرانی
۵. علی کاکاوند
(آراء علیرضا عباسی و علی کاکاوند برابر بود اما عباسی داوطلبانه کنار رفت)
منشی:
هرمز ناصر شریفی
صندوقدار:
علی صبوری
بازرسان:
۱. بکتاش آبتین
۲. قباد حیدر
بیتردید آنچه در تصمیم حاکمیت مبنی بر عدم دخالت نهادهای امنیتی در برگزاری این دورهی مجمع عمومی کانون تاثیر بسزا داشته، اعتراضات سراسری مردم در هفتههای اخیر بوده است.
کانون نویسندگان ایران -۱٨ بهمن ١٣٩٦
***********
معترضان بازداشت شده را بیدرنگ آزاد کنید
به دنبال اعتراضهای گستردهی مردم در ده روز اخیر، افزون بر کشته شدن بیش از بیست تن، شمار زیادی از آنها در شهرهای مختلف بازداشت شدهاند. دستگیری و بازداشت معترضان فقط در تظاهرات و تجمعها نبوده است و تعدادی از آنها از جمله دهها دانشجو در خانه و دانشگاه و خیابان و محل کار دستگیر و به بازداشتگاه منتقل شدهاند. این رفتار سرکوبگرانه در مقابل مردم به جان آمده از تنگناهای مهلک اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به خوبی میزان آزادی جامعه را نشان میدهد؛ به روشنی دروغ دولتمردانی را برملا میکند که به دوربینها چشم میدوزند و زبان میگردانند که: اعتراض حق مردم است!
حق اعتراض مردم وقتی واقعی است که حاکمیت حق سرکوب آن را نداشته باشد وگرنه چیزی بیش از تعارف و فریبکاری نیست. آزادی بیان، آزادی مخالفت آشکار مردم است با هر آنچه نمیپسندند.
کانون نویسندگان ایران
خواهان آزادی فوری و بیقید و شرط همۀ بازداشت شدگان اعتراضهای اخیر و همۀ زندانیان سیاسی، عقیدتی و صنفی؛
خواهان تحقق کامل آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا برای همهی مردم؛
خواهان رسیدگی به دردها و مشکلات مزمن شهروندان و
خواهان آزادی فعالیت تشکلهای مستقل اعم از حزبها، سازمان ها و انجمنهای صنفی و سیاسی است.
کانون نویسندگان ایران
١٧ دی ١٣٩٦
***********
دست سرکوبگران از جان مردم کوتاه!
نزدیک به یک هفته از آغاز اعتراضهای خیابانی مردم میگذرد. در این مدت گسترهی اعتراضها چنان فزونی گرفت که بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ ایران به آن پیوستند. طرح مطالبات با شعارهای اقتصادی آغاز شد اما به سرعت دامنهی سیاسی گرفت. در رویارویی با این اعتراض سراسری برخورد نیروهای انتظامی و امنیتی و لباس شخصی رفته رفته به خشونت و سرکوب و به کارگیری سلاح گرم در برابر مردم بیدفاع انجامید و تاکنون ضرب و جرح و بازداشت صدها تن و قتل بیش از بیست تن از معترضان را در پی داشته است.
طرفه آنکه دولت به رغم ادعاهای خود در پذیرش حق اعتراض مردم، در همان روزهای نخست شبکههای اجتماعی مجازی را که از معدود ابزارهای باقیماندهی آزادی بیان است، مسدود کرد.
کانون نویسندگان ایران که طی نیم قرن فعالیت خود همواره مدافع حقوق اساسی مردم از جمله حق آزادی بیان و اندیشه بیهیچ حصر واستثنا بوده است، هر گونه اقدام سرکوبگرانه و تهدید و کشتار مردم بیدفاع، و هر برخورد ضد انسانی با تجمعهای اعتراضی را محکوم میکند و اعلام میدارد بیان آزادانهی مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و هر درجه مخالفت با آنها حق مردم است.
۱۲ دی ۱٣۹۶
***********
تلگرام مسدود شد
دولت جمهوری اسلامی عصر روز یکشنبه دهم دی شبکههای اجتماعی تلگرام و اینستاگرام را مسدود کرد و هماکنون میلیونها کاربر در ایران امکان استفاده از این شبکهها را ندارند. این کار در پی آن انجام گرفت که تجمعهای اعتراضی چند روز اخیر اوج بلندتری یافت و شهرهای بیشتری به آن پیوستند.
حسن روحانی رییس دولت در سخنانی که روز یکشنبه از تلویزیون پخش شد انتقاد و اعتراض را حق مردم دانست؛ اما مردمی که فاقد وسایل ارتباطی و ابزار رسانه هستند چگونه میتوانند انتقادذ کنند؟ وقتی امکان استفاده از حق نیست دم زدن از آن فقط تعارف است و بس. فیلترینگ شبکههای اجتماعی مانند تلگرام حمله به آزادی بیان است؛ در مقابل اعتراضهای مردم چه دست بر دستهی باطوم و انگشت بر ماشهی سلاح و چه انگشت بر کلید فیلترینگ، همه، شکلهای گوناگون سرکوب آزادی بیان است.
پس، تا آنچه را حق مردم اعلام کردهاید به آنها بازگردانید، شبکههای اجتماعی را از سد و بند رها کنید.
***********
تظاهرات اعتراضی مردم در چندین شهرایران
چند روزی است که در شهرهای مختلف ایران گروههای زیادی از مردم با راهاندازی تظاهرات و سردادن شعار به بیان اعتراضهای خود پرداختهاند. در مقابل، حکومت ماموران انتظامی و امنیتی و یگانهای ویژه خود را گسیل کرده و در خیابان صف بسته است. طبق خبرهای منتشر شده، در نتیجهی حملهی ماموران تاکنون دهها تن از معترضان زخمی و صدها تن بازداشت شدهاند.
همچنین در شهرستان دورود چند جوان به ضرب گلولهی ماموران زخمی و کشته شدهاند.
اینکه مردمی در یک جامعه برخوردار از حقوق اولیه و اساسی خود هستند یا نه؛ اینکه کرامت انسان در آنجا رعایت میشود یا نه؛ اینکه میزان آزادی مردم در جامعهای تا چه میزان است، در همین برههها و دورهها معلوم میشود. هنگامی که مردم پا به خیابان میگذارند تا مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود را فریاد بزنند نوع برخورد حاکمیت با آنها معیار برخورداریشان از آزادی است. تیغ کشیدن بر روی تظاهرات مردم بیسلاح و به خونآلودن صدای آنها گواهی روشن بر غیبت و سرکوب آزادی است. در جامعهای که اعتراض کردن آزاد نباشد، از آزادی خبری نیست. مردم به همان اندازه که حق اعتراض کردن را به دست میآورند، آزادند.
این حق مردم است که به سختیهای معیشتی خود، به تبعیض و زندگی زیر خط فقر اعتراض کنند، این حق نویسندگان و هنرمندان است که به سانسور و تیغ حذف و قلعوقمع فرهنگی و دهها مشکل دیگر معترض باشند، این حق زنان است که به تبعیض جنسیتی نه بگویند؛ حق جوانان است که در مقابل موانع کار و شادیشان معترض باشند. این . . .این حق همگان است که آزادانه صدای اعتراض خود را بلند کنند.
مردم در تجمعهای اعتراضی خود، حق طبیعی و مدنیشان را محقق میکنند. مقابله با این حق است که ناحق است.
***********
سرکوب تجمع اعتراضی
به دنبال فراخوان ربابه رضایی، همسر رضا شهابی فعال کارگری زندانی، قرار بود صبح امروز پنجم دی ماه ١٣٩٦ تجمعی اعتراضی از مردم و فعالان سندیکایی و دانشجویان در مقابل وزارت کار برگزار شود؛ اما ماموران امنیتی و انتظامی در همان دقایق آغازین تجمع، وحشیانه به ضربوشتم مردم پرداختند و دهها تن از جمله ربابه رضایی را بازداشت کردند.
چندی پیش رضا شهابی با وجود اتمام دورهی محکومیتش به زندان بازگردانده شد و در این مدت دو بار دچار سکتهی مغزی شده است. هشدار می دهیم که ادامه ی این روال ضد انسانی ممکن است به مرگ رضا شهابی بینجامد. مسئولیت هرگونه آسیب به جان این فعال کارگری متوجه حاکمیت است.
کانون نویسندگان ایران اقدام ماموران امنیتی و انتظامی در یورش سرکوبگرانه به تجمع اعتراضی امروز را محکوم می کند و خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط رضا شهابی و دیگر زندانیان صنفی، سیاسی و عقیدتی است.
پنجم دی ماه ١٣٩٦
***********
در نوزدهمین سالگرد قتل تبهکارانهی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده
یاد جانباختگان آزادی را گرامی میداریم
در آستانهی نوزدهمین سالگرد قتلهای سیاسی پاییز ١٣٧٧ و حذف فیزیکی محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، دوتن از اعضای متعهد کانون نویسندگان ایران، سیاهی آن روزهای رعب و وحشت و تهدید چنان بر قامت پاییز سایه میافکند که هر قلب روشنی را به درد میآورد و انگیزهی دادخواهی برای خونهای پاک ریخته شده را در ذهن هر آزادیخواه، بیش از پیش بیدار میکند.
اکنون نوزده سال از جنایتی میگذرد که در راستای اجرای سیاست سرکوب و حذف مخالفان و دگراندیشان رخ داد. گرچه چنین سیاستهایی در حکومتهای پیشین نیز به شکلهای مختلف از تهدید و به بند کشیدن و داغ درفش کردن به اجرا درمیآمد، در دوران حاکمیت جدید به برنامهای سازمان یافته، علنی و همه جانبه بدل شد که اگر هم جناحی از حاکمیت، در یک مورد خاص، قتلهای پاییز ٧٧، زیر فشار افکار عمومی نتوانست آن را انکار یا پرده پوشی کند، طرح و اجرای آن را به نیروهای خودسر سازمانهای امنیتی نسبت داد. اما بر کمتر کسی پوشیده است که برنامهای سازمان یافته برای نابودی نویسندگان، هنرمندان و روشنفکران مستقل و منتقد در کار بود که طی چند سال، نخست با سرهم کردن و پخش برنامهی ننگینی چون "هویت" در تلویزیون جمهوری اسلامی، برای پاپوش دوزی و بدنام کردن روشنفکران و آنگاه احضار مکرر نویسندگان مستقل و اعضای کانون نویسندگان ایران به مراکز امنیتی و ایجاد فضای رعب و وحشت و تهدید به قتل طرحریزی شد و سپس چون نتوانستند روشنفکران مستقل را از پا در آورند کمر به قتل آنان بستند.
شواهدی که همان هنگام به دست آمد نشان داد سیاست حذف مخالفان پیشینهای دراز داشته است و هرگز به این دو قتل محدود نبوده است و سازمان های امنیتی خون بسیاری از مخالفان و دگراندیشان، از جمله زنده یادان سعیدی سیرجانی، ابراهیم زال زاده، احمد تفضلی، غفار حسینی، احمد میرعلایی، پیروز دوانی، حمید و کارون حاجی زاده، مجید شریف و... را ریختهاند.
پیگیری مستمر خانواده های قربانیان، ناصر زرافشان، وکیل برخی جانباختگان، بسیاری از اعضای کانون نویسندگان ایران، ابعادی از جنایتها را آشکار کرد و سبب شد تا چندی پس از ماجرای قتل های سیاسیِ پاییز١٣٧٧، "دادگاهی" پشت درهای بسته و بدون حضور خانواده های جانباختگان و وکیلان آنها برگزار شود. اما از میان برداشته شدن سعید امامی، یکی از عاملان اصلی اجرای جنایتها، پیش از برگزاری این دادگاه، سبب شد تا بیشتر مسایل مهم این پرونده و قتلهای سیاسی دیگر همچنان در پردهی ابهام و تاریکی بماند؛ چرا که افشای اعترافات او میتوانست بسیاری از ابعاد این پرونده را هر چه بیشتر باز کند و موجب افشای چهره آمران و عاملان اصلی جنایتها شود.
کانون نویسندگان ایران که از آغاز فعالیت خود در ١٣٤٧ تا به امروز همواره تحت فشارهای امنیتی و ممانعتهای بسیار قرار داشته است و حتی برای برگزاری مراسم سالگرد جانباختگان راه آزادی بر مزار آنها با ممانعت و سرکوب روبه رو بوده است، ضمن تجدید عهد با آرمانهای انسانی و آزادی خواهانه یاران ستم کُشته خود برای برچیده شدن بساط سانسور و خفقان، و تحقق آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان، اعلام میدارد که هرگز از دادخواهی برای خونهای ریخته شده دست باز نخواهد داشت و تنها محاکمه و مجازات آمران و عاملان قتلهای سیاسی است که می تواند عدالت را بر ستمکاران و سرکوبگران جاری کند و زمینهای فراهم آورد که در آینده سخن گفتن و خواست آزاد زیستن، جنایت شمرده نشود.
روز جمعه هفدهم آذرماه ساعت ٣ عصر بر مزار محمد مختاری و محمد جعفر پوینده در گورستان امامزاده طاهر کرج گرد میآییم و یاد و نام جانباختگان راه آزادی اندیشه و بیان را گرامی میداریم.
١٤ آذر ١٣٩٦
***********
سیزده آذر روز مبارزه با سانسور
امسال سیزدهم آذر، روز مبارزه با سانسور، را در حالی گرامی میداریم که عرصهی سانسور ستیزی و دفاع از آزادی بیان یکی از یاران و رهروان همیشگی، پیگیر و نامدار خود، علیاشرف درویشیان را از دست داده است. راه اما تا لغو و محو کامل سانسور، بهویژه سانسور آشکار و نهان دولتی، ادامه دارد و بیگمان، مانند گذشته، رهپویان پایدار خود را میپرورد. اگر مبارزه با سانسور وظیفهی همیشگی نویسندگان و هنرمندان و آزادیخواهان در سراسر جهان بوده است، همین وظیفهی انسانی در ایران ضرورت خاصی دارد؛ زیرا که جامعهی ایران با عریانترین، گستردهترین و خشنترین نوع سانسور روبروست. سانسوری با مضمون ایدئولوژیک - سیاسی که قانون و قدرت همه جانبهی دولتی پشتوانهی حیات و اجرای آن است. مضحک و در عین حال مایهی تحقیرانسان معاصر است که در قرن بیستویکم هنوز قانونهای قرنهای سیاه گذشته بر انتشار آثار نویسندگان و هنرمندان و بر آزادی بیان شهروندان حاکم باشد؛ قانونهایی که در چند دههی اخیر دولت های متعدد پشت سرهم مجری آنها بودهاند بیآنکه اجازهی چون و چرا در آنها بدهند؛ مگر در زمان انتخابات و کسب رای. آخرین نمونهاش دولت بنفش حسن روحانی است که در حوزهی سانسور و قلع و قمع آثار ادبی و هنری به راستی یادآور "جیغ بنفش" است. در چند سال اخیر "اصلاحیه" های بخش سانسور کتاب وزارت ارشاد چنان درازدامن شده است که اغلب از کتاب فقط جسدی آش و لاش شده برجای میگذارد که گاه برای صاحب اثر نیز قابل شناسایی نیست و فقط باید بر آن زار زد. اصلاً نفس اجبار به گرفتن "مجوّز" برای انتشار اندیشه و هنر سرکوبگرانه است. حال اگر این "مجوّز" نیز تضمینکنندهی توزیع و ارائهی اثر نباشد، بلاتکلیفی و عدم اطمینان حاصل از آن یا به توقف کار هنری میانجامد یا به خودسانسوری بیشتر. نتیجهای که مطلوب دم و دستگاه سانسور و انگیزهی آن برای به کارگیری ساز و کار "عدم اطمینان" است. از پرده پایین کشیدن برخی فیلمها یا ندادن اکران و ایجاد محدودیت برای آنها و لغو اجازهی اجرای کنسرتهای مجوزدار و جمعآوری کتابهای منتشر شده که در نمایشگاه کتاب سال جاری به وفور رخ داد، از نمونههای مکرر در مکرر این روزها و در چند سال اخیراست. نمونهی بارز دیگر ممنوعیت صدای زنان است؛ یعنی محروم کردن نیمی از مردم جامعه از حق بدیهیشان... سانسور همچنان با قوّت هر بیشتر ادامه دارد و مقابله با آن نیز.
سیزده آذر برای ارج نهادن به پیکاربا سانسور، برای اهمیت دادن به آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا، برای بزرگداشتن کوششهای سانسورستیزان، روز مبارزه با سانسور نام گذاری شده است. این روز را گرامی میداریم و خواهان برچیدن کامل بساط سانسور، در هر شکل و لباس و به هر بهانه، هستیم.
١١ آذر ١٣٩٦
***********
اطلاعیه شمارهی ۲
کمک به زلزلهزدگان استان کرمانشاه را ادامه دهیم
از زمانی که کانون نویسندگان ایران برای کمک به زلزلهزدگان استان کرمانشاه شماره حساب اعلام کرد کمتر از دو هفته میگذرد. در این مدت یاریکنندگانی از داخل و بیرون کشور پرسیدهاند: کانون با کمکهای نقدی گردآمده میخواهد چه کند؟ در پاسخ میگوییم: هدف اصلی کاستن از درد و رنج مردم زلزلهزده است اگرچه جانهای از دسترفته را نمیتوان جبران کرد؛ اما ویرانهها را میتوان آباد ساخت و با این کار ادامهی زندگی را برای مصیبتدیدگان آسانتر کرد. پیداست که این مردم از این پس با مشکلات اساسی و درازمدتی روبرو خواهند بود و چارهها نیز باید اساسی و درازمدت باشند. در غیبت مسئولیتپذیری حاکمیت، فشار و سنگینی این بار بر دوش مردم افتاده است. مردمی که از لحظهی شنیدن خبر تا کنون برای کمک به زلزلهزدگان به جان کوشیدهاند و پردهای از شرافت انسانی و انساندوستی را به نمایش گذاشتهاند. کانون نویسندگان ایران نهادی فرهنگی است و بنا دارد در همین زمینه به زلزلهزدگان مناطق روستایی کمک کند. آنچه کانون میتواند انجام دهد به میزان کمکهای نقدی مردم بستگی دارد. اگر اندازهی کمکها کفاف کاری مستقل را بدهد، پس از پژوهش و نیازسنجی، برای ساختن بنایی فرهنگی (مدرسه، کتابخانه، خانهی فرهنگ و ...) در یک یا چند روستا اقدام خواهد کرد و در صورتی که مبلغ گرد آمده چندان نباشد آن را به گروه یا موسسهی مستقل و مطمئنی خواهد داد تا در پروژههای فرهنگی به نفع زلزلهزدگان به کار برند.
هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران ضمن سپاس از یاری خوب کسانی که تا کنون به حساب معرفی شده پول واریز کردهاند، از عموم مردم به ویژه نویسندگان و اهل فرهنگ میخواهد به حمایت خود از مردم مصیبتزدهی استان کرمانشاه ادامه دهند. نباید بگذاریم رنج و درد آنها طولانی شود. اکنون که روزهای حاد حادثه گذشته است به کمکهای اساسی بیشتر احتیاج دارند. ضمن تداوم کمکها باید از دولت خواست و بر آن نهایت فشار را آورد تا در قبال زلزلهزدگان وظایفش را انجام دهد.
بار دیگر شماره حساب را اعلام میکنیم. این حساب تا مدتی دیگر فعال است.
شماره کارت: 6221061210679934
شماره حساب: 47000538132602
شبا: ir 430540107047000538132602
بانک پارسیان
به نام: محمدرضا باطنی، ایرج کابلی و مهابادی (رضا خندان)
هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران
٨ آذر ۱۳۹٦
***********
***********
اطلاعیه
به یاری زلزلهزدگان استان کرمانشاه بشتابیم
انسانهای شریف و آزاده، اهالی قلم و فرهنگ!
کانون نویسندگان ایران برای جمعآوری کمکهای نقدی شما عزیزان و تامین بخشی از نیازهای مردم زلزلهزده غرب کشور حساب بانکی گشوده است:
شماره کارت: ٦٢٢١٠٦١٢١٠٦٧٩٩٣۴
شماره حساب: ۴٧٠٠٠۵٣٨١٣٢٦٠٢
شبا: IR ۴٣٠۵۴٠١٠٧٠۴٧٠٠٠۵٣٨١٣٢٦٠٢
بانک پارسیان
به نام: محمدرضا باطنی، ایرج کابلی و مهابادی (رضا خندان)
کانون نویسندگان ایران
۲۵ آبان ۱۳۹٦
***********
بیانیه کانون نویسندگان ایران به مناسبت زمین لرزه در چند استان غربی
شامگاه یکشنبه، بیستویکم آبان، در شهرها و روستاهای مجاور مرز ایران و عراق زمین لرزید و فاجعهای دیگر رقم خورد. بنابر اخبار منتشر شده در رسانهها، تاکنون صدها کشته، هزاران زخمی و دهها هزار بیخانمان و بیسرپناه بر جای مانده است. این آمارِ در ساعتهای آغازین زلزله گزارش شده و چنانچه با سرعت و فوریت و تجهیزات کافی به زلزلهزدگان کمک نشود ابعاد فاجعه بسیار فراتر خواهد رفت.
در این کار بیشک مسئولیت و وظیفهی اصلی بر دوش حاکمیت است و باید از آن خواست در قبال نجات زیر آوار ماندگان و تامین معاش و سرپناه مناسب و فوری، تا رفع همهی خرابیها و آبادی شهرها و روستاهای زلزلهزده در آیندهای نزدیک، به وظایف خود عمل کند. تجربه اما نشان داده است که در این گونه فجایع همواره مردم باراصلی کمکرسانی را بر دوش کشیدهاند. این بار نیز ما مردم باید به یاری مصیبتزدگان برخیزیم و از درد و رنج آنها بکاهیم. باشد که دیگر شاهد چنین اتفاقهای ناگوار و ویرانگر نباشیم؛ اما چرا در چند دههی اخیر، از زلزلهی رودبار تا زلزلههای بم و آذربایجان و اینک کرمانشاه، فاجعه در نسبت و ابعادی مشابه ساخته و تکرار شده است؟ چرا با وجود تکرار حادثه از دامنهی کشتار و ویرانگری آن کاسته نشده است؟ پیداست هنگامی که لرزش طبیعی زمین در فقر و محرومیت اجتماعی مردم و زیرساختهای ضعیف شهری ضرب شود، فاجعه رخ میدهد. تا فقر و محرومیت از بناها و زیرساختهای استاندارد که دولتها مسئول آنند، وجود دارد هر لرزشی در زیر زمین به مصیبتی بر روی آن میانجامد؛ تا هنگامی که ثروتهای جامعه در راه مقاصد مخالف منافع مردم هزینه میشود، سختی و بلا همزاد زندگی آنها خواهد بود.
کانون نویسندگان ایران به بازماندگان قربانیان زلزله در ایران و عراق تسلیت میگوید و در این مصیبت خود را شریک اندوه و یاور آنها میداند و از اعضا و دیگر نویسندگان میخواهد تا از هر راه ممکن به یاری مردم زلزلهزده بشتابند. کانون برای جذب و هدایت کمکها به زودی راهکارهایی ارائه خواهد داد.
۲۳ آبان ۱۳۹٦
***********
پیام هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران به هشتاد و سومین کنگرهی انجمن جهانی قلم
"آزادی اندیشه و بیان و نشر در همهی عرصههای حیات فردی و اجتماعی
بیهیچ حصر و استثناء حقِ همگان است. این حق در انحصار هیچ فرد، گروه
یا نهادی نیست و هیچ کس را نمیتوان از آن محروم کرد"
(اصل اول منشور کانون نویسندگان ایران)
اعضای محترم انجمن جهانی قلم
درود!
برگزاری هشتادوسومین کنگرهی انجمن جهانی قلم را به اعضا و همهی نویسندگانی که دغدغهی زیستن در جهانی آزاد و برابر دارند، شادباش میگوییم. کانون نویسندگان ایران که تا چند ماه دیگر ( آوریل ۲۰۱٨) وارد پنجاهمین سال تاسیس خود میشود از فرصت پیشآمده برای سخن گفتن با اعضای انجمنی که در بالای هدفهای خود پاسداری از آزادی بیان را قرار داده، خرسند است. این همان هدفی است که کانون نویسندگان ایران بر اساس آن تشکیل شده است و در راهش، در رژیم گذشته و کنونی ، همواره متحمل فشار و آزار و ممنوعیت و سرکوب بوده است. بازداشت و زندان و احضار پیاپی اعضای این تشکل از زمان تاسیس آن و بعدها به قتل رساندن برخی از آنها در پروژههایی که ماموران امنیتی طراحی کرده بودند، فقط گوشهای از شرایط خشونتبار و سبعانهای است که کانون در طول سالیان حیات خود با آن روبرو بوده و هست. این رویه همچنان ادامه دارد و در شکلهای دیگر تکرار میشود. برای درک بهتر این وضعیت شاید دانستن این نکته کافی باشد که کانون برای انجام فعالیتهایش حق داشتن حتی یک اتاق را به نام خود ندارد و گاه جلساتی که در منزل اعضا برگزار می کند با تهدید ماموران امنیتی مواجه میشود. سال گذشته با هجوم ماموران به محل برگزاری مجمع عمومی کانون که منزل شخصی یکی از اعضا بود، از تشکیل آن جلوگیری کردند؛ کاری که در این سالها بارها تکرار شده است. ممانعت از برگزاری مراسم و جلسات ادبی و پروندهسازی امنیتی برای اعضا و ... گسترهی این برخوردها به کانون محدود نیست و عرصههای دیگر را نیز دربر دارد. هماکنون چندین خبرنگار، وبلاگنویس و کسانیکه عقاید خود را در سطح عمومی ابراز داشتهاند در زندان هستند و حتی بعضی از آنها حکم اعدام گرفتهاند. شماری از فعالان حقوق زن ، کنشگران حقوق کودک و اعضای تشکلهای کارگری در زندان هستند. در همین روزها (و احتمالا زمانی که شما این پیام را میشنوید) چندین زندانی از همین نوع که برشمردیم ، برای اعتراض به پایمال شدن حقوق اولیهاشان نزدیک به پنجاه روز است که در اعتصاب غذا بسر میبرند.
همکاران عزیز!
در بیان نتیجهی چند دهه اعمال سانسور و کاربرد سیستماتیک سیاستهای فرهنگیِ حاکمیت در عرصهی ادبیات و هنر، همین بس که در کشور ٨۰ میلیونی ایران تیراژ کتاب به سیصد نسخه رسیده و خودسانسوری به مثابهی تابعی از سانسور، بیدادگرانه و موریانهوار به جان فرهنگ انسانی افتاده است و هر دم آن را پوکتر میکند. در جهان قرن بیستویکم متاسفانه هنوز جایی ، جاهایی وجود دارد که نویسندگان مجبورند برای انتشار کتاب خود از دولت مجوز بگیرند و اثر خود را ابتدا از چشم ماموران دولتی بگذرانند و سپس منتشر کنند؛ ایران یکی از این معدود کشورهاست. عرصهی هنر، از موسیقی تا سینما و از تئاتر تا رقص نیز از ویرانگری سانسور در امان نیست. طرفه آنکه نیمی از جمعیت؛ یعنی زنان حق وارد شدن به بعضی از هنرها را ندارند. کانون نویسندگان ایران در کنار تلاشهای دیگر، برای توجه بیشتر جامعه به اثرهای مخرب سانسور و مبارزه با آن، نزدیک به یک دهه است که روز سیزدهم آذر را روز مبارزه با سانسور در ایران نامگذاری کرده است.
با وجود همهی تنگناهایی که دولتها در نیم قرن عمر کانون بر فعالیت آن تحمیل کردند این تشکل از هدفهای اساسی خود گامی به عقب برنداشت و مبارزهاش را با سانسور حکومتی، دفاع از آزادی بیان و حقوق صنفی و حیثیت اجتماعی نویسندگان ادامه داد. این راهِ ناگزیر نویسندگانی است که یقین دارند شکوفایی ادبیات و هنر و هر نوع ابراز وجود آدمی جز با آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا ممکن نیست.
نویسندگان آزاده!
امیدواریم هشتادوسومین کنگرهی انجمن جهانی قلم با نتیجه و موفقیت بسیار برگزار شود. با توجه به هدفهای تعریف شده، بیتردید برای این انجمن موفقیت معنای دیگری جز بسط هرچه بیشتر آزادی بیان در جهان و از میان بردن موانع پیش روی آن ندارد. هر ذره عقب راندن سانسور و رها کردن قلم از شر آن برای کانونها و انجمنهایی مانند انجمن قلم یک پیروزی محسوب میشود. کانون نویسندگان ایران خود را جزو جامعهی جهانی اهل قلم میداند و انتظار دارد در مسیر ناهموار کوششهایش و در شرایطی که گوشهی بسیار کوچکی از آن را توصیف کردیم، از حمایتهای معنوی انجمن قلم و نویسندگان آزاد اندیش جهان برخوردار شود.
اگر چهرهی جهان اکنون خونین است، اگر جهل و عقبماندگی به صورت بمب میان مردم منفجر میشود و قربانی میگیرد، اگر رنج و اندوه و فقر و بیسوادی در جای جای جهان زندگی بسیاری از انسانها را تیره و تار کرده است و صدها "اگر" دیگر از این دست ... یکی از دلایلش به عقب رانده شدن قلمهای مستقل و شریف و انسانگرا و تحدید آزادی بیان از سوی دولتها و جریانهایی است که از چنین وضعیتی سود میبرند. وظیفهای که ما به عنوان نویسنده بر عهده داریم رهایی این قلمهاست تا بیشتر و بیشتر به عرصه بیایند. درود بر کوشش شما.
هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران
۱٦ سپتامبر ۲۰۱٧ (۲۵ شهریور ۱۳۹٦)
***********
نشست "عصر داستان" به پاس قلم علی اشرف درویشیان
کمیسیون فرهنگی برگزار می کند:
از سلسله نشست های فرهنگی کانون نویسندگان ایران
نشست "عصر داستان" به پاس قلم علی اشرف درویشیان
و با حضور: حسن اصغری، کیوان باژن، یونس تراکمه، قباد حیدر، محمد قاسم زاده، ناهید کبیری، انوشه منادی
برگزار می شود.
زمان: ساعت ۵ عصر جمعه ۱۰ شهریور
محل: تهران، شهرک غرب، خیابان خوردین، خیابان ایران زمین، خیابان مهستان، خیابان گلستان جنوبی،
برج A2 ، سالن اجتماعات
لطفاً دوستان علاقه مند را با خبر کنید اما به دلیل کمبود جا، از انتشار عمومی محل برگزاری جلسه در سایت ها و کانال ها خودداری فرمایید. البته این دعوت نامه در گروه های مجازی دوستانه با تعداد اعضای معدود قابل انتشار است.
با سپاس فراوان
روابط عمومی کانون نویسندگان ایران
***********
بیانیهی کانون نویسندگان ایران در بارهی جلوگیری
از برگزاری مراسم هفدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو
دوم مرداد سال جاری هفدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو شاعر نامی و عضو کانون نویسندگان ایران در پشت دیوار بلند ممنوعیت مراسم و بازداشت تنی چند از حاضران گذشت و برگ دیگری بر دفتر قطور سرکوب و پایمال کردن حقوق اولیهی مردمان این سرزمین افزوده شد. اگر چه در این سالها فضای پلیسی - امنیتی جزء جداییناپذیر چنین مناسبتهایی بود، با این همه گرد آمدن بر مزار شاعر یکسر ممنوع نبود و در فرصتهایی، همواره آمیخته به کشمکش با ماموران، مراسم کمابیش اجرا میشد؛ اما در دو سال اخیر حلقهی محاصره و منع را چنان تنگ کردهاند که همان روزن خرد نیز بسته شده است. سال گذشته درهای گورستان را قفل زدند و امسال نیمهی یکی از آنها را باز گذاشتند و بیش از هر دورهی دیگر گورستان و اطراف آن را از ماموران انباشتند و جلوی ورود اعضای کانون و دوستداران شاملو را گرفتند.
برای دوستداران احمد شاملو (الف. بامداد) حضور بر مزار شاعر بزرگ آزادی در سالگرد درگذشت او، بزرگداشت آزادی و شرف انسانی و تجلیل از شاعری است که هرگز گردن بر یوغ هیچ قدرتی نگذاشت. بیتردید چنین ممنوعیتهایی شاملو را از یادها نخواهد برد اما با هر نمایشش نبود آزادی را فریاد خواهد کرد. این رفتار خصمانه حتی بی نگاهی به حقوق شهروندی و مدنی، راستاراست وهن آدمی و غارت معنوی انسان است. در تنزدن از این دستاندازی به حقوق فردی و اجتماعی بود که جمعیت در برابر امر و نهی و تهدیدهای ماموران امنیتی و انتظامی خویشتندارانه بر کار و خواست خود صبوری میکرد. اقدام بعدی ماموران امنیتی هجوم برای بازداشت شماری از شرکتکنندگان در مراسم بود؛.بکتاش آبتین عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران و بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری و امیرحسام کشفی و جوان دیگری در حملهی ماموران بازداشت شدند و دور از چشم جمعیت مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفتند.
کانون نویسندگان ایران این برخوردهای سرکوبگرانه و خفقانساز را محکوم میکند و برگزاری مراسم و گردهمایی و تجمع و اعتراض را از حقوق اساسی مردم میداند.
۴ مرداد ۱۳۹٦
***********
در هفدهمین سالگرد درگذشت شاعر بزرگ آزادی، احمد شاملو، یادش را گرامی می داریم
یادِ او
که جهان را آباد و رها می خواست و انسان را جویای شکوه از یاد رفتهاش؛ که پایش را بریده بودند اما همچنان بهپا و استوار بر استوای زمین ایستاده بود؛ برای عدالت، آزادی و برابری و برای هرآنچه برای ما به یادگار نهادهاست.
در این روزها که حصار شرارت بیصداتر از همیشه و بیچهرهتر از پیش میکوشد تنگ و تنگ تر شود و سیاهی به هزار ترفند در تقلاست تا آن کلام کوچک دوستی را از خاطرمان ببرد بر مزار او گرد هم می آییم؛
نه به آئین پرستش مردگان مرگ
یا به هیئت سوگواران حِرفَت
از این رو که آن شکستهی رنگآجین امروز سنگِ نشان ماست، تا فراموشمان نشود چه سرهای پرشور و چه جانهای زیبایی بر این راهِ تفته رفته است.
پس شانه به شانه ی هم هر کدام با شاخه گلی سرخ در دست میآییم و یکصدا "خطابهی آسان در امید" میخوانیم:
که حضور ما هر یک
"چهره در چهرهی جهان
آیینهای[ست] که از بودِ خود آگاه نیست
مگر آن دم که در او در نگرند"
در هفدهمین سالگرد درگذشت شاعر بزرگ آزادی، احمد شاملو، دوشنبه دوم مردادماه ۱۳۹۶ ساعت ۵ عصر در گورستان امامزاده طاهر گرد هم می آییم و مزارش را گلباران می کنیم.
۲۹/تیر/۱۳۹۶
***********
کشتار مردم محکوم است!
موج حملههای مسلحانهی کور زندگی و جان مردم جهان را از شرق تا غرب آماج خود قرار داده است. هنوز خبر حملهی مسلحانه به لندن تازه بود که حملهای دیگر روز چهارشنبه، هفدهم خرداد ۱۳۹٦، در دو نقطه از تهران رخ داد. اقدامی که به کشته و زخمی شدن بیش از پنجاه تن انجامید. اگر چه "تروریسم" پدیدهی تازهای نیست و پیشینهای دراز دارد؛ اما نوترین شکل آن در قامت و نام "داعش" همهی بیرحمیها و قساوتها و نیز غیرانسانیترین شیوههای کشتار را یکجا به نمایش گذارده است. پدیدهای چنین شوم بدون ویرانههای وسیع سیاسی و اجتماعی، بدون حامیان قدرتمند نمیتوانست پا بگیرد، بگسترد و به حیات ننگین خود ادامه دهد. پیداست که در اینجا و آنجای جهان دولتهایی بر اساس منافع خود گاه با آن میستیزند و گاه، به وقت لزوم، با آن میآمیزند و تقویتش میکنند. طوری که "داعش" و دیگر گروههای تبهکارِ ظاهرالصلاحتر در کنار نقش اصلی خود، به اسم عام، به پردهی استتارکنندهی جنایتها و رذالتهای تروریسم دولتی بدل شدهاند. حملههای مسلحانهی کور در همهی شکلهای خود نه تنها جان و سلامت انسانهای بیگناه را میگیرد، نه تنها وحشت میپراکند بلکه به دولتها بهانه میدهد تا آزادیهای مردم، به ویژه آزادیهای اجتماعی، سیاسی و مدنی و نیز آزادی بیان را هر چه بیشتر محدود کنند.
کانون نویسندگان ایران ضمن ابراز تاسف عمیق از کشته و زخمی شدن مردم بیگناهی که روز چهارشنبه در میان تهاجم آدمکشان تبهکار گیر افتادند، به خانوادههای کشتهگانِ این رخداد تلخ تسلیت میگوید و این حمله را محکوم میکند؛ اما هشدار میدهد که این یورش خونبار و هراس ناشی از آن، هرگز نباید دستاویز حاکمیت برای بستهتر کردن هرچه بیشتر فضای جامعه و هجوم بیشتر به منتقدان ، معترضان، آزادیخواهان وحقطلبان شود. پادزهر مقابله با افکار ضدّ انسانی و زهرآگین داعشوار، در هر شکل و قواره، فراهم آوردنِ بستری است که آزادی و آزادی بیان چون هوایی باشد که در آن دم میزنیم و پاسخِ حق طلبی، سرکوب و بگیر و ببند نباشد.
۲۰ خرداد ۱۳۹٦
***********
سال نو فرخنده باد!
بهاری دیگر آمده است
آری
اما برای آن زمستانها که گذشت
نامی نیست
نامی نیست
سال نو فرخنده باد!
هوایی تازه میآید و فصلی دیگر فرا میرسد، بهار میآید تا مفهوم عشق را بازبنویسد و بر جانها و دلها عطرافشانی کند. پیامدار عشق و شادی و نوید دهندهی روزهای نو، برای همهی انسانها و جانهای عاشق.
در جهانی که بر اثر رنج و هراس و یاسِ تاخته بر انسانهای ستمدیده و بیپناه از یکسو و از سوی دیگر اشتهای سیری ناپذیر خودکامهگان در کسب قدرت و ثروت، به عرصهای بلاخیز بدل شده، آنچه هرآینه تهیتر و سرگشتهتر میشود، مفهوم انسان و آزادی اوست. در چنین شرایط غمباری برای انسان بلادیده و مانده درغمهای جانفرسا، هر رویش و خیزشی نوید بیداری می دهد. نوید پایداری و پیمودن مسیر رهایی از بندگی و اسارت.
امید داریم که این بهار و سال نو برای همهی انسانها، پیامآور عشق و انساندوستی و گسترش آرامش و رفاه و آزادی باشد.
امید و آرزویمان رسیدن به جهانی عاری از سرکوب و ستم بر انسان است. امید و آرزویمان در سال پیش رو، رهایی زندانیان سیاسی و عقیدتی، از میان رفتن سانسور، گسترش آزادی و آزادیخواهی، عشق و برابری و شکوفایی لبخند بر جان و دل مردم ایران و همهی انسانهاست.
کانون نویسندگان ایران با آرزوی تندرستی، سرفرازی و پیروزی، فرارسیدن سال ۱۳۹٦ را به مردم ایران، اهل اندیشه و قلم و اعضای خود تبریک میگوید.
کانون نویسندگان ایران
۲٧ اسفند ۱۳۹۵
***********
جلوگیری از برگزاری مراسم کانون نویسندگان ایران
در هجدهمین سالگرد قتل محمد مختاری و جعفر پوینده و بازداشت سبعانه ی چندتن از اعضای کانون
در پی دعوت کانون نویسندگان ایران از مردم آزاده و دادخواه به مراسم هجدهمین سالگرد قتل تبهکارانه ی جعفر پوینده و محمد مختاری در امامزاده طاهرِ کرج، روز جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۳ بعداز ظهر شمار زیادی از مردم و اعضای کانون در این محل حضور یافتند. اما نیروهای امنیتی و انتظامی مانع ورود شرکت کنندگان به محوطه ی گورستان شدند و با توحش و سبعیتی بی-سابقه از برگزاری مراسم جلوگیری کردند. سرکوبگران، هم در مقابل درِ گورستان و هم در بیرونِ آن، جمعیتِ گردآمده برای مراسم را با تهدید و زور و قلدری و خشونتِ تمام پراکنده کردند و چند تن از اعضای کانون از جمله ناصر زرافشان، بکتاش آبتین، محمد مهدی پور و نیز مزدک زرافشان (فرزند ناصر) را با فحاشی و ضرب و شتم بازداشت کردند و با خود بردند، و همچون راهزنان بر دستان عضو دیگرِ کانون، فاطمه سرحدی زاده، چنگ انداختند و گوشی تلفن او را ربودند.
کانون نویسندگان ایران، ضمن محکوم کردن جلوگیری از برگزاری مراسم سالگرد قتل ننگین جان باختگان راه آزادی، محمد مختاری و جعفر پوینده، و نیز اعتراض به ضرب و شتم و بازداشت وحشیانه-ی اعضای خود، اعلام می کند این گونه ممانعت ها و بازداشت ها کمترین خللی در عزم راسخ این تشکل نویسندگان آزادی خواه برای پرتوافکندن بر زوایای پنهان قتل های سیاسیِ زنجیره ای وارد نمی کند و ما، چنان که بارها به صراحت اعلام کرده ایم، سرِ سوزنی از خواست محاکمه و مجازات آمران و عاملان این قتل ها واپس نخواهیم نشست.
۱۲ آذر ۱۳۹۵
***********
در نکوداشت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور
۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور، یادآور انسانهای شریفیست که در راه آزادی بیان و ستیز با سانسور از جان خویش تاوان پرداختند. تاوانگیران مرتجع در پندار پلشت خود مرگ را ضامن حیات و سیطرهی اختناق قرار دادند تا مگر از زنجیرهی قتل های سیاسی هیولایی از هراس بسازند و سکوت را بر زبانها و سستی را بر گامها حاکم کنند. جنایتهای وسیع آنها اما به رؤیایشان واقعیت نبخشید بلکه برخلاف انتظارشان، در میان مردم، نویسندگان و هنرمندان به موجی تازه، به دلیل راه، بدل شد و به خواست آزادی بیان و نفی همهی اشکال سانسور دامن زد. بازگشت نیرومند این موج رؤیای آمران و عاملان جنایتها را به کابوس بیداریشان تغییر داد و هرچه زمان میگذرد، پهنهی آن را بیشتر میگسترد؛ به ویژه که خواست و مبارزهی مردم برای خلاصی از سانسور و نیز آزاد اندیشیدن و آزاد بیان کردن با پیشرفت چشمگیر و روز افزون تکنولوژی ارتباطات، امکانات عملی بسیار یافته است، و این پیوند کارِ دم و دستگاهِ سانسور و مجریان خفقان فرهنگی را دشوار، بسیار دشوار، کرده است. آشفتگی و نابسامانی هردم فزایندهی امور در این دم و دستگاه بی دلیل یا صرفا از سر بیکفایتیهای فردی نیست. فریادهایی که بر سر یکدیگر میکشند، یقههایی که از هم میدرند، پردههایی که کنار میزنند، استیضاحها و استعفاها، برکناریها و همکناریهای زودازود، با سرعتی بیشتر طی یکسال گذشته در اوجی دیگر جلوهگر شد. احضار چندبارهی وزیر ارشاد به مجلس؛ قانع شدنهای مکررو تردیدهای مجدد مجلسیان؛ "خودمختاری" فرهنگی با ممنوعیت برگزاری کنسرت موسیقی در شهرهای مشهد، قم و شیراز؛ زدن برچسب "ولنگاری فرهنگی" بر نتیجهی فعالیتهای وزارت ارشاد از یک سو و افشای عملیات اتاقهای فکرِ مخفی در امور فرهنگی، از سوی مقابل؛ زندانی کردن خبرنگاران و بستن سایتهای اینترنتی به جبران ناتوانی در بازداریشان از افشاگری و... این واقعیتها را نمیتوان با اختلاف جناحی حاکمیت توضیح داد؛ برعکس، این تشدید اختلافهای جناحی است که با وضعیت کنونی قابل توضیح است. سبب افتان و خیزان رفتنشان ناهمواری راه است. در جامعهای که فقط در یک شبکهی اجتماعی مجازی ۲٨ میلیون کاربر فعال دارد، در جامعهای چنین مشتاق دیدن و دیده شدن با نویسندگان، هنرمندان و مردمی که به طور فزاینده چهارچوبهای سانسور و موانع آزادی بیان را زیرپا میگذارند و تلاشهای متولیان سانسور را بیاثر میکنند، مجریان شیوههای کهنهی اعمال سانسور فقط ... زحمت ما میدارند. در حقیقت ناتوانی دست اندرکاران در کنترل فرهنگی جامعه و اجرای تام و تمام سانسور، و بی اثر شدن بیشتر تمهیداتشان برای جلوگیری از آزادی بیان است که در این زمینه اختلافاتشان را پردامنه و آشوبسریشان را صدچندان کرده است.
با وجود اشتیاق و نیاز به نفی سانسور و نیز وجود امکانات ارتباطی نو اما گسترهی رسمیِ اجتماع، اگرنه به قدر و قوت سابق، همچنان در چنبرهی سانسور قرار دارد؛ ادبیات و هنر و انتشار کتاب و مطبوعات و رسانههای دیداری و شنیداری رسمی زیر تیغ سانسورند؛ شاعران و نویسندگان معترض و منتقد با تهدید زندان مواجه اند و حتی کتابِ منتشرنشده مدرک جرم تلقی میشود. این عرصه باید که از سانسور و تهدید رهایی یابد و در هوای آزادی نفس بکشد و این ممکن نیست مگر آنکه آزادی بیان بی هیچ حصر و استثناء قانون جاری در جامعه باشد.
کانون نویسندگان ایران روز ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور، را گرامی میدارد و ضمن خواستِ آزادی برای تمام کسانی که به "جرم" اندیشه و بیانِ زندانی شدهاند، از همهی نویسندگان، هنرمندان و مردم آزادیطلب میخواهد بر کوششهای سانسورستیزانه ی خود بیفزایند. باشد که در این سرزمین ادبیات و هنر و هر عرصهی ابراز وجود انسان ببالد و بشکفد.
١١ آذر ۱۳۹۵
***********
بیانیه ی کانون نویسندگان ایران
به مناسبت هجدهمین سالگرد قتل تبهکارانه ی رهروان دلیر آزادی محمد مختاری و محمد جعفر پوینده
هجده سال از خزان هولناک سال١٣٧٧گذشت. اما روشنایی هنوز در پرده های تو در تو و تاریکِ ابهام زندانی ست. هر چند درآن پاییز مرگبار شاخه ها و برگهای قتلهای سازمان یافته و سیاسی- عقیدتی نمایان شد، اما ریشه های رویکرد ارتجاعی کشتار و حذف مخالفان و دگراندیشان نه تنها همچنان برجامانده است بلکه سیر آن را میتوان تا نخستین سالهای پا گرفتن حاکمیت جدید پی گرفت. حذف فیزیکی مخالفان و منتقدان در بسیاری از شهرها به گونه ای شکل گرفت که رعب و وحشت را در بدنه ی جامعه بپراکند. پیام نمایندگان ستم روشن بود: هر صدای آزادی خواهانه ای را در گلو خفه می کنیم! سپس برای زمینه سازی فرهنگی - تبلیغاتی ساخت برنامه های تلویزیونی بر ضد روشنفکران مستقل در دستور کار قرار گرفت. دور تازه ی سرکوبِ آزادیخواهان با برنامه های ننگینی چون"هویت"از سوی کارگزاران امنیتی در سیمای جمهوری اسلامی آغاز شد .آن گاه نوبت به احضار و تهدید نویسندگان، شاعران و همه ی روشنفکران مستقلی رسید که درپی تجدید فعالیت نهاد مستقل اهل قلم، کانون نویسندگان ایران، بر آمده بودند. طرح ناکام به دره انداختن اتوبوس حامل نویسندگان در سفر ارمنستان و ربودن یکی از فعالان کانون، این چرخه ی وحشت افکنی را به اوج های تازه ای رساند.
اما هنوز چرخه ی مرگ و هول تکمیل نشده بود. قتل های سیاسی پاییز ٧٧ (موسوم به قتلهای زنجیرهای) موج دیگری برای حذف فیزیکی دگراندیشان و آزادیخواهان به راه انداخت. با آشکار شدن قتلهای تبهکارانه ی دو نویسنده ی آزادیخواه و عضو کانون نویسندگان ایران، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، اعتراض همه جانبه ی آزادی خواهان و روشنفکران متعهد بالا گرفت. البته کمی پیش از آن، گردونه ی جنایت و تاریکی به کار افتاده بود و داریوش فروهر و پروانه اسکندری را وحشیانه سلاخی کرده بود. حاکمیت ابتدا کوشید پیش دستی کند و با پذیرفتن و محدود کردن این کشتارها به چهار قتل از عمق این جنایتها بکاهد و روند مستمر سرکوب سازمان یافته را نتیجه ی انحراف مشتی "خودسر" جلوه دهد. اما آرام آرام آشکار شد که عاملان بیرحم و خشن دستگاه امنیتی، در گذشتهای نه چندان دور، از ریختن خون دهها مخالف و آزادیخواه دیگر همچون زنده یادان سعیدی سیرجانی، ابراهیم زال زاده، احمد تفضلی، غفار حسینی، احمد میرعلایی، پیروز دوانی، حمید و کارون حاجی زاده، مجید شریف و... هیچ بیمی به خود راه نداده اند.
بیش از دو سال بعد، دادگاهی سرهم بندی شده در پشت درهای بسته و بدون حضورِ خانوادهها و وکیلانِ جانباختگان بر پا شد .اما پیش از آن سعید امامی را از میان برداشتند تا رازهای مگوی این تبهکار و فرماندهان اصلی اش همچنان در پرده بماند. سپس با حذف همه ی اقرارهای او طول و عرض پرونده را کوچک و کوچکتر کردند و سرانجام مشتی عامل خرده پا را محکوم کردند و پس از چندی همین که آبها از آسیاب افتاد همان ها را نیز به مرخصی های مادام العمر فرستادند. در این میان، ناصر زرافشان، وکیل متعهد قربانیان و عضو کانون نویسندگان ایران را به جرم بیان حقیقت، کوشش پیگیرانه و پافشاری برای روشن شدن همه ی ابعاد جنایت و طلب محاکمه ی آمران و عاملان جنایتها، به پنج سال زندان محکوم کردند .از این گذشته، طی این سالها، نه تنها کمترین گشایشی در فضای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه پدید نیامد، بلکه دامنه ی فشار و سرکوب، اینبار به شیوه های دیگر گسترش یافت و کارگران، زنان، دانشجویان، فعالان اجتماعی و فرهنگی و سیاسی، روزنامه نگاران و... سرکوب و قلع و قمع شدند. فشارهای امنیتی بر کانون نویسندگان ایران همچنان به شدت ادامه داشته است و طی این سالیان بسیاری از اعضای این تشکل فرهنگی -اجتماعی مستقل به اتهام فعالیت های کانونی تحت تعقیب، مراقبت و بازجویی قرار گرفته، به محاکمه کشیده شده و راهی زندان شده اند. طی سه ماه گذشته، احضار و بازجویی شماری از اعضای هیئت دبیران کانون، جلوگیری از برگزاری مراسم سالگرد احمد شاملو، ممانعت از برپایی مجمع عمومی و انتخابات کانون تنها یک پیام روشن برای آزادیخواهان در برداشته است : هرگز نپندارید چیزی عوض شده است!
در هجدهمین سالگرد قتل جانباختگانِ راه آزادی، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، کانون نویسندگان ایران بار دیگر اعلام میکند که با آرمانهای پاک و آزادیخواهانه ی یاران از دست رفته ی خود برای دست یابی به آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا، بر همان پیمان است که بود، هرگز حتا یکدم از دادخواهی در نمیگذرد و تا محاکمه و مجازات آمران و عاملانِ جنایتهای سه دههی اخیر و برچیده شدن تمامی بساطِ شکنجه و آزار و آزادی کُشی دمی از پای نمینشیند. به همین مناسبت، روز جمعه ١٢ آذر ماه، ساعت ٣ بعد از ظهر، بر مزار محمد مختاری و محمد جعفر پوینده در گورستان امامزاده طاهر کرج گرد میآییم و یادشان را گرامی میداریم.