وقتی نه تنها شعرهای شاملو؛ بلکه حتی کتاب¬ هایی که از شاعر سخن می گویند را نیز در حکومت تبه کاران جمهوری اسلامی سانسور می کنند و آخرین اثری را که «من درد مشترکم» نام دارد و به بازخوانی «پنجاه سال تاریخ معاصر از پنجره شعر شاملو» پرداخته، ٥ سال در تاریکخانه اداره سانسور نگه می دارند؛ طبیعی ست که شاملو نه تنها زنده است و پاسداران تباهی و نابکاری از او می ترسند؛ بلکه او نیز، هم چون گذشته، به وظیفه دشوار پیکار با آدم کشی و خفقان و بیدادی که بیش از سی سال در جامعه ایران جریان دارد ادامه می دهد.
جان شاملو، همواره برای آزادی انسان و دوستی و رهایی از هرگونه ستم فردی و اجتماعی تپیده است. شعر شاملو جریان گرم خون زندگی ست و همین است که وجود شاملو هنوز و هم چنان بر گرایشی که می خواست و می خواهد از در سازش با پاسداران جهل و خرافات برآید غلبه دارد و آن را از کجروی نجات می بخشد.
کانون نویسندگان در ایران، در یادنامه¬ ای برای شاعر بزرگ می نویسد؛
«دوم مردادماه سالگرد درگذشت شاعر بزرگى است كه اكنون بيش از هر زمان ديگر حضور زنده او را حس می كنيم؛ شاعر بزرگى كه همه هستى شعری خود را وثيقه كار شاعرانه سترگى كرد كه به نيروى تخيّل خلاق و گره خوردگی عاطفی قدرت معنوى و خواست آزادی، جهانى آفريد كه در آن نشانى از نفرت و ديگركشى و نابرابرى نيست، جهانى چنان دل انگيز و رعنا كه شايسته آزادترين انسان است؛ شاعرى بزرگ كه در همه عمر نه از تلخى و گزندگی واقعيت گريخت و نه به يوغ بندگی واقعيت گردن نهاد.»
شاملو انسان آزاده ای ست که هم چنان بر تارک افق چشم دوخته و سرود آزادی سر داده است.
یادش گرامی باد.
هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران (در تبعید)
٢٢ ژوئیه ٢٠١١