کارگران پست فشار قوی که مزد بگیر وزارت نیرو می باشند مدت هاست برای گرفتن مطالبات خود به اشکال مختلف مبارزه چون تجمع، اعتصاب و غیره روی آورده اند. اگر بخواهیم مطالبات این بخش از جنبش کارگری را خلاصه کنیم افزایش دستمزد و امنیت شغلی است که در مطالباتی چون اجرایی شدن طرح طبقه بندی مشاغل بیان می شود. اینان هم اکنون با قراردادهای مستقیم با کارفرما یعنی وزارت نیرو کار مزدی می کنند.کار مزدی کردن یعنی استثمار شدن به فرمان کارفرما؛ طبق موازین حاکمان سرمایه یعنی از آزادی ساقط شدن؛ گوش به فرمان سرمایه بودن؛ مدار تولید افزایش اضافی را محترم دانستن؛ به فقر و فلاکت و نیستی افتادن. آنجا که به این شرایط اعتراض کنی در محاصره نیروهای ضد شورش قرار می گیری و با سرکوب و اخراج و دادگاه و ... مواجه می شوی. عکس هایی از اعتراض این کارگران در مقابل مجلس و در محاصره نیروهای سرکوب در سایت ها منعکس شده است و گویای واقعیت است. با این وجود، شرایط معیشتی ما کارگران انگونه است که مبارزه برای تحقق مطالباتمان تنها راهی است که پیش روی ما است. شرایطی که کلیه کارگران مزدی با آن روبرو هستند فلاکتبار و غیرقابل تحمل است. هم اکنون بخش های مختلفی از جنبش کارگری در قزوین، عسلویه، خوزستان، بندر ماهشهر و ... برای رسمی شدن یعنی امنیت شغلی، افزایش دستمزد، گرفتن دستمزدهای معوقه درگیر مبارزه هستند.
یکی از کارگران پست های فشار قوی می گفت سالهاست که این خواست ها را مطرح می کنیم اما کارفرما هر روز با ترفندی ما را از اعتراض و اعتصاب بازداشته است. اکنون آمده ایم که بگوییم اگر وزارت نیرو به برآورده کردن مطالبات ما توجه نکند چرخ انتقال برق سراسری را متوقف می کنیم. ما کارگران سال هاست با فریب کاری های اداره کار و دیگر نهادهای حاکمیتی فرسایش پیدا کرده ایم؛ بسیاری از همکاران اخراج شده اند و کم نبودند کسانی که به طور کلی از زندگی ساقط شده اند. دولت از طریق شرکت های پیمانکار (من پاور) بسیاری از همکاران مان را اخراج کرده و می کند و برای اخراج دیگران نیز برنامه ریزی می کند. "بلک اوت شبکه آخرین گزینه ما است" بخشی از پارچه نوشته کارگران وزارت نیرو خطاب به کارفرما و مجلس به عنوان یکی از سه قوه حاکمیت سرمایه می باشد. شرایطی که کارگران پست فشار قوی با آن روبرو هستند با خواست ها و مطالبات کارگران دیگر همچون نیروگاه های پرند و تبریز ، کارگران آموزش و پرورش و پرستاران مشترک است و آنان با توجه به میزان توان و قدرتی که دارند به اشکال مختلف مبارزه روی می آورند.
از مناسبات نظام کارمزدی، مبارزه و ضدیت با سرمایه می جوشد و برخلاف گرایش های رفرمیستی که مبارزه با سرمایه را به روشنفکران بورژوازی حواله می کنند؛ این شرایط و زندگی عینی و واقعی است که کارگران را برای رهایی از استثمار و سلطه بورژوازی به مبارزه می کشاند و به جای تمنا به درگاه حاکمان سرمایه که رفرمیسم نسخه پیچی می کند با اتکا به نیروی خود وارد پیکار اجتماعی می شوند. اما همانگونه که ذکر آن رفت این مطالبات خواسته یک حلفه از حلقه های جنبش کارگری نیست بلکه خواست افزایش پایه ی دستمزد و امنیت شغلی (رسمی شدن) خواست کل کارگران مزدی است؛ از این جهت است که حمایت تک تک مارا شاغل ، بیکار و ... را می طلبد. جنبش کارگری، کارگران پیشرو و شجاع، با تجربه و بی تجربه کم ندارد؛ با همجوشی با یکدیگر به پا خیزیم و این جنبش خود انگیخته را از این شرایط خودبه خودی به یک جنبش آگاه سرمایه ستیز در راستای یک سازمان دهی سراسری شورایی علیه سرمایه با افق لغو نظام کارمزدی تبدیل کنیم. َ
رامین کوهیاری - ٩۴/١٠/١٠