وقاحت، بی شرمی و جنایت خصلت تازه صاحبان سرمایه و حاکمان و مدیران سرمایه داری نیست اولین نطفه های سرمایه در تمام دنیا با اعدام و شکنجه و شلاق و زندان کارگران منعقد گردید. حکام سرمایه داری ایران و مزدورانشان نیز در تمام دولت ها و فرم های سیاسی خود، نه فقط همه آموزه ها و شگردهای اسلاف طبقاتی خود در دنیا را مو به مو به کار گرفتند که تا توانستند بر آن افزودند. سرمایه داری روز به روز بر سرکوب و نابودسازی جنبش کارگری و بر شدت استثمار طبقه کارگر می افزاید. در سوی دیگر ماجرا طبقه کارگر هر روز جزء بزرگتری از دستاوردهای مبارزات گذشته خود را از دست می نهد. صف آرائی در مقابل سرمایه و تعرض علیه وحشیگری های سرمایه داری را با گفتگو و مذاکره و آشتی و بده بستان جایگزین می سازد. به گدایی شرم آور و تظلم خواهی های زبونانه از امامزاده های فریب و خدعه و کشتار سرمایه توسل می جوید. در بدترین شرایط و همان موقع که چند کارگر برای تحقق ساده ترین خواسته های انسانی خود در زندان دست به اعتصاب غذا زده اند، اینان با تضرع و زاری از عاملان اصلی زندان، شکنجه، اعدام، فقر و بدبختی دهها میلیون کارگر خواستار دادخواهی می شوند!!! دلالان فروش جنبش کارگری به هر دری می زنند تا توان و پتانسیل واقعی ض دسرمایه داری طبقه کارگر را با تومان و دلار بیشتری طاق بزنند. در حالی که بخش عمده ای از این طبقه پیش و بیش از هر چیز با بند بند وجودش، به رغم همه استیصال و رخوتی که بر او تحمیل شده است نابودی سرمایه داری و رهایی از قید و بند هر شکل کارمزدوری را می خواهد.
با طوفان فاجعه ها رو به رو هستیم. فاجعه شلاق خوردن کارگران به جرم اعتراض علیه عدم پرداخت مزدهای معوقه، فاجعه زندانی شدن و شکنجه مدام خیل کارگران معترض، فاجعه فرسوده شدن و از دست رفتن اسیران در سیاهچال های مرگ جمهوری اسلامی سرمایه، فاجعه خودکشی کارگرانی که زیر شدیدترین فشارهای معیشتی جانشان به لب رسیده و پیش چشم دیگر همزنجیران، خود را به دار می آویزند، یا خودسوزی می کنند. کارگرانی که به خاطر عدم پرداخت مزدهای خود، پول دارو و دکتر ندارند و قادر به تامین هزینه درمان فرزندشان نیستند. فاجعه چوب حراج به جنبش ضدسرمایه داری کارگران و آویزان نمودن آن به دار قانون و نظم و نهادهای سرمایه، فاجعه اجبار کارگران زندانی به اعتصاب غذاهای طولانی و هماوردی با مرگ در شکنجه گاه های قرون وسطایی، برای لغو احکام جنایتکارانه بیدادگاه های دولت سرمایه و لیست طویلی از فاجعه های دیگر که از زمین و زمان نظام بردگی مزدی بر سر و کول جنبش کارگری بالا می روند. سرمایه هر شکلی که اراده می کند تعرض می نماید، زیرا که با هیچ قدرت مقاومت و مقابله جدی ما کارگران مواجه نیست. بخش های مختلف طبقه سرمایهدار و جناحهای درون دولت بورژوازی به محض احساس نگرانی از موج نارضایی ما، متحد، همگام و یکصدا به جان طبقه ما میافتند، دستگیر می کنند، به زندان می اندازند، به تازیانه می بندند و هر بلایی را که دوست دارند بر سر ما میآورند. آنها حتی برای بده و بستانهای بشرستیزانه ضد کارگری خود با هم نیز، فوج فوج همزنجیران ما را شلاق میزنند. احکام بیدادگاهها، چه در رابطه با کارگران و چه دیگر زندانیان دربند سرمایه، برای کنترل هر چه بیشتر ما صادر میگردند و تحمیل هر چه بیشتر و ددمنشانه تر این نظام بر ما را دنبال میکنند. سرمایه و جمهوری اسلامی سرمایه چنین میکنند و ما برای پایان دادن به این فاجعهها، برای خروج از جهنمی که در آن زندگی میکنیم، برای جلوگیری از جانباختن زندانیان دربند سرمایه، برای مقابله با احکام زندان کارگران، برای جلوگیری از اجبار به خودکشی زیر فشار گرسنگی و بیدارویی زن و فرزند، برای عدم اجبار به تضرع و خواری در آستان نهادهای قدرت سرمایه، باید کاری بکنیم. باید به پا خیزیم. متحد شویم. فکر خود را روی هم ریزیم.، راه خروج از این وضعیت را جستجو کنیم. دست به کار ساختن شوراهای ضدسرمایه داری گردیم. باید یک قدرت عظیم سرنوشت ساز شویم. ما این قدرت را داریم. باید آگاهانه و با شعور و شناخت لازم آن را در شوراهای ضدسرمایه داری طبقه خویش سازمان دهیم، به صف کنیم و وارد میدان سازیم. سرمایه داری اسلامی ایران برای استثمار هر چه وحشیانه تر ما و برای جلوگیری از اوج گیری پیکار طبقه ما به هر جنایتی دست می زند. اعتصاب، اجتماع و اعتراض ما را در هم میکوبد. جو اختناق و سرکوب برقرار مینماید. به این ها بسنده نکرده و برای ارعاب بیشتر ما فرمان شلاق صادر میکند. قوه قضائیه اش را مامور تازیانه زدن ما میسازد. همزنجیران دستگیر شده ما را به احکام طولانی مدت زندان محکوم می سازد. آنها را در شرایطی قرار میدهد که اعتصاب غذا و استقبال از مرگ تنها سلاح اعتراضان باشد. همین الان عده ای از این همرزمان در اعتصاب غذا به سر میبرند و جانشان به شدت در معرض تهدید است. جان این کارگران در محاسبات سرمایه واجد هیچ ارزش نیست. سرمایه داران و دولت آنها برای درهم و دیناری سود افزون تر آماده نابودی هر چه بیشتر ما هستند. در مقابل این نظام نمی توان با سلاح عریضه و استغاثه و تحصن و تظلم خواهی پیش رفت. باید قدرت داشت و ما عظیم ترین قدرت تاریخ هستیم. ما خالق کل سرمایه ها میباشیم. قدرت دولتها هم قدرت سرمایه است، قدرت همان سرمایه ای که ما آفریده و تولید میکنیم. ما این قدرت را داریم که سرمایه داری و بنیاد قدرت سرمایهداران و دولت آنها را در هم کوبیم. این قدرت را به اندازه کافی داریم. باید آن را به کار گیریم. باید آن را متشکل و متحد سازیم. باید شعور و شناخت و آگاهی اعمال این قدرت علیه سرمایه و سرمایه داران و دولت آنها را پیدا کنیم. به اطراف خود بنگریم. رژیم سرمایه از هر حرکت ساده ما احساس وحشت می کند، زیرا میداند که چه قدرت عظیمی هستیم. فاجعه اینجاست که ما هیچ گاه این قدرت را برای خود، برای رهایی خویش و علیه سرمایه به کار نگرفتهایم. بالعکس همیشه و بر سر تمامی بزنگاههای تاریخی آن را در طبق اخلاص تقدیم یک بخش ارتجاع درنده بورژوازی کردهایم تا آن را وسیله تسویه حساب با رقبا کند و برای ماندگارسازی سرمایه داری و تحمیل ددمنشانه تر این نظام بر ما به کار گیرد. تاریخ جنبش ما مالامال از این حوادث فاجعهبار است. بیایید از گذشته درس گیریم. بیایید قدرت خود را بشناسیم. بیائید این قدرت را در سیر حوادث روزمره، در پیچ و خم مبارزات روز، در مقابله با هجوم سرمایه به خانه و کاشانه خود، در مبارزه برای دستمزدهای افزون تر، در جدال علیه فقر و گرسنگی و بی خانمانی خویش، در مقاومت علیه سرکوب های وحشیانه، در مبارزه برای رهایی کارگران زندانی، در اعتراض به صدور احکام طویلالمدت کارگران اسیر، در همه این قلمروها به صورت شورایی و ضدسرمایه داری سازمان دهیم. بیائید راه افتیم و به یک قدرت متحد شورائی و طبقاتی علیه سرمایه تبدیل شویم. این قدرت را پشتوانه تضمین پیروزی همزنجیران در هر عرصه جدال با سرمایه کنیم. با همین همین قدرت متحد شورائی آماده نابودی سرمایه داری گردیم. برخیزیم و شوراها را برپای داریم.
کارگران ضد سرمایه داری - خرداد ١٣٩۵