رژیم جنایتکار وغارتگر جمهوری اسلامی ایران نزدیک به چهل سال پیش مزورانه با فریبکاری و وعده وعید های تو خالی، شعارهای بی پایه واساس از قدرت طبقه کارگر ایران سوء استفاد کرده وبه قدرت رسید. البته در طول تاریخ این اولین سوء استفاده سرمایه داری از کارگران نبوده ونیست وتا موقعی که آگاهی و تشکل طبقاتی راهنمای این قدرت نباشد ،همچنان ادامه دارد !اما برای طبقه کارگر ایران خاطره تلخ این سالها یک تجربه عینی از آموزشهای بزرکانی همچون کارل مارکس ،فردریش انگلس و.. میباشد که ما آنان را نادیده گرفته بودیم .شباهت ها را ببنید-
"و وقتى چند روز بعد دولت موقت قول و قرارهايش را بفراموشى سپرد و بنظر ميرسيد که پرولتاريا را مدّ نظر ندارد، جمعيتى متشکل از ٢٠ هزار کارگر در مقابل ساختمان شهردارى با اين فرياد تظاهرات کردند: کار سازمان بدهيد! يک وزارتخانه مخصوص کار ايجاد کنيد! با اکراه و در پى بحث و جدلى طولانى، دولت موقت يک کميسيون ويژه دائمى تعيين کرد که وظيفهاش يافتن راه حلهايى براى بهبود وضع طبقات زحمتکش بود! اين کميسيون متشکل از نمايندگان سازمانهاى محلى اصناف متخصص پاريس بود رياستش را لوئى بلان و آلبر به عهده داشتند. قصر لوکزامبورگ بعنوان محل جلسات کميسيون تعيين شد. به اين ترتيب نمايندگان طبقه کارگر از مقر دولت موقت به جايى ديگر تبعيد شدند و بخش بورژوايىاش قدرت واقعى دولتى و زمام امور ادارى را بطور اختصاصى در دست گرفت؛ و در کنار وزارت ماليه، تجارت و خدمات عمومى، در کنار بانک و بورس، کنيسهاى سوسياليستى بر پا شد که خاخامهايش لوئى بلان و آلبر، موظف بودند ارض موعود را کشف کنند، عهد جديد را موعظه کنند، و براى پرولتارياى پاريس کار بيابند. بر خلاف همه قدرتهاى دنيوى ديگر، آنها نه بودجهاى در اختيارشان بود و نه قدرت اجرائيهاى. قرار بود ستونهاى جامعه بورژوايى را با کوبيدن کلههايشان به آنها در هم بشکنند. در حالى که اينها در لوکزامبورگ سرگرم جستجوى اکسير اعظم بودند، آنها در ساختمان شهردارى مسکوکات رايج را ضرب ميکردند"(کارل مارکس مبارزات طبقاتى در فرانسه).
رژیم پلید ایران نیز از فردای قدرت گرفتنش سراغ تشکلهای نوپای کارگران رفت وسرکوب را ازاولین تظاهرات بزرگ وسراسری اول مه سال ۱۳۵٨ روز جهانی کارگران در آبادان و تهران آغاز نمود، سپس با آگاهی کامل حسین کمالی ،علیرضا محجوب، علی ربیعی وسهیلا جلودارزاده را مامور مصادره خانه کارگر نمود و بعد از بدست گرفتن خانه کارگراز کارگران آگاه وانقلابی شورای اسلامی کار را در تقابل با شورای انقلابی کارکنان نفت در پالایشگاه ها وبعد در صنایع کلیدی سریعا ایجاد وگسترش داد.
هجوم مغول وار به دانشگاها و کشتار بیرحمانه دانشجویان بنام انقلاب فرهنگی به سردمداری عبدالکریم سروش - محمد جواد باهنر با هدف جلوگیری از رشد وآگاهی دانشجویان و متلاشی نمودن تشکلات دانشجویی چپ و برابری خواه با هدف اسلامی و منفعل نمودن دانشگاها ،آغاز نمود ،بطوریکه بعد از یکسال از بقدرت رسیدن رژیم دانشگاها تعطیل شد( متاسفانه آمار دقیقی از جانباختگان دانشجویی آنزمان بعلت گسترده گی تهاجم در دست نیست).
سرکوب وحشیانه و کشتار بیرحمانه خلق عرب در خوزستان و خلق کرد در کردستان نشان از این داشت که رژیم جدید در ددمنشی و تجاوزگری نه تنها از رژیم سلطنتی دست کمی ندارد بلکه بنوعی فاشیستی ترنیز عمل میکند.
در جنگ ارتجاعی دو حکومت خونریز ایران وعراق بنظر من پیروز حکومت اسلامی ایران بود که توانست به کمک متحدان خود در کشورهای سرمایه داری به اهداف غارتگرانه خود ومتحدانش دستیابد .(در حالیکه حکومت فاشیستی بعث عراق مانند حکومت غارتگر محمد رضا پهلوی قربانی برنامه ریزی های دراز مدت سرمایه داران جهانی شد)سرکوب وحشیانه تشکلات سیاسی وانقلابی آنزمان اولین دستاورد بزرگ برای حاکمیت جهت به سکوت کشانیدن جامعه ومردم معترض ایران بود،جغد شوم دستگیری ،ترور ،زندان ،شکنجه های وحشیانه ،تجاوز به زندانیان و اعداهای دستجمعی بالای سر تمامی کارگران وزحمتکشان ،معلمان ،دانشجویان ،زنان وهر معترض به این وحشیگیری وآزادی کشی و بیعدالتی در پرواز بود ،نفس ها در سینه باید حبس میشد ،رسانه های منتقد و اقشاگر باید از صحنه سیاست ایران محو وبیخبری حاکم میشد زیرا عارتگری شروع شده بود وهیچکس وهیچ جریانی نمیباید مزاحم آن میشد .حتی اگراز فرزندان مسئولین و موسسین حکومت باشی.اینکار در سال ۱۳٦٠ با شدت و بشکل وحشیانه ای با شدت بیشتری ادامه یافت، بطوریکه حتی جوانان ۱۳الی ١٨ ساله را در بر گرفت تیرباران گروهی که یک نمونه آنرا من خودم در زندان اصفهان از دوستان شنیدم اینگونه بود که آخوند احمد جنتی جنایتکار به زندان جهت بازدید ازچگونگی شکنجه و به آوردن زندانیان با کابل و انواع بیرحمانه ترین ضرب مراجعه و بازچویان مزدور به ا و میگویند اکثر اینها حتی از گرفتن برگه بازحویی امتناع میکنند !جنتی به بازجویان میگوید یکی یک برگه بازخویی به آنها بدهید هرکدام چیزی ننوشتند همین امشب اعدام کنید و همینطور نیز شد تعداد زیادی از جوانان پرشور حتی از نوشتن نام خود امتناع نموده و همان شب به قربانگاه رفتند.و این جنایات و سرکوب وحشیانه به برکات جنگ ضد مردمی امکانپذیر شد اماآنها میدانستند که در دراز مدت نمیتوانند آنرا ادامه دهند.
رژیم با وجودی که میدانست مردم در سخت ترین شرایط ممکن بسر میبرند و وپولهای هنگفتی بابت خرید تسلیحات نظامی از کشورهای سرمایه داری (حتا از اسراییل وامریکا و قرارداد ایران کنترا) توسط دلالان اسلحه در درون باندهای رژیم از بین رفته و تمامی صندوق های پولی و ارزی کشور مورد چپاول قرارگرفته بطوری که بقول قرماندهان و کارگزاران جنگ طلب و نادان رژیم نه پولی برای خرید اسلحه مانده بود و نه نیروی تازه نفسی اماده رفتن به قتلگاه وجود داشت ، جامعه به ماهیت ارتجاعی جنگ و رژیم ضد بشری پی برده بود. با اکراه تن به پایان جنگ داد یا بگفته جلاد بزرگ قرن خمینی : کاسه زهر را سر کشید.
اما قبل ازآن هنوز کارهای نکرده زیادی در دستور کار قرار داشت مسئله زندانیان سیاسی و اینکه کم کم موعد آزادی بسیاری از آنان قرارسیده بود ، فعالین کارگری ، نویسندگان واندیشمندان آزادیخواه وبرابری طلب ، و ...طبق نسخه همیشگی دستور حذف بود که باید قبل از فروکش کردن فرهنگ اسلامی جنگ در جامعه انجام میشد.
کشتار بیرحمانه زندانیان باقیمانده از سال ١٣٦٠ در تابستان ١٣٦٧ با قتل عام حدود ۵٠٠٠ زندانی سیاسی بی دفاع در بیخبری وسکوت مجامع بین المللی که کنترل آنها بدست سرمایه داران جهانی است ، با فتوای خمینی وزیر نظر دولت میر حسین موسوی انجام شد و رژیم به خیال واهی به رویاهای سیاه خود دستیافته بود.
اما امیال وارزوهای شوم حکومت اسلامی تحقق نیافته بود یک حکومت مقروض به بانکها و صندوق های داخلی (مانند تامین اجتماعی وصندوق بازنشستگان ) همچنین صندوق بین المللی پول اینها همه باعث تورم و در نهایت یک بحران عمیق پولی وصنعتی ودر نهایت یک بحران اجتماعی گردیدده بود.سیاست سرکوب وفریب تنها گزینه پیش روی رژیم بود .اول با گزینه فریب بنام سازندگی شروع و در این مدت بخاطر اجرای پروژهای بدون برآورد دقیق مانند سدسازی و پروژه ای صنعتی عموما بی بازده فقط بخاطر غارت با گرفتن کمیسیونهای کلان انجام میشود (قرارداد کرنست نمونه کوچکی از آنست.) در همین دوران مصاحت حقظ رژیم با جناح به موسوم اصلاح طلب در جریان است .از طرفی جناهای مختلف رژیم که حالا حریم خود را پیدا کرده و از لباس نظامی خارج وشکل وشمایل جید در کسوت تاجر وصاحب کارخانه در میدان کار وسرمایه ظاهر میشوند .انحصارات و سهم خواهی جناحی باعث غر غر و گاهآ تیکه پرانی جناح ها به هم میشود ،از طرف دیگر نیروی کار که هنوز از شوک سرکوب ها خارج نشده در تکاپوی نان وآزادی سعی میکند ازموقعیت استفاده نموده و وارد یک مرحله نوین شود
،زمزمه تشکلات مستقل کارگری اینجا وآنجا طی مدت زمانی کوتاه منجر به شکل گیری انجمن صنفی کارگران خباز سقز، سندیکای شرکت واحد واتوبوس رانی تهران ، سندیکای کارگران نیشکر وهفت تپه هیئت بازگشایی سندیکای کارگران ساختمان و نقاشان، انجمن کارگران فلز کار میشود.
اینجاست که رژیم با موجی از اعتراضات سازمانیافته وحق طلبانه کارگران روبرو شده و مانند هر رژیم سرمایه داری دیگر متحد و متشکل شدنه کارکران را بزرگنرین تهدید میداند ، در این زمان که رژیم هنوز از رسوایی برملا شدن قتل های زنجیره ای توسط عوامل مزدور خود خارج نشده و میداند که قادر به ادامه آن قتل ها نیست برنامه دیگری را در دستور کار خود قرار میدهد ،بوسیله عوامل مزدور خود در خانه کارگرجمهوری اسلامی و شوراهای اسلامی کار به تجمعات سندیکای واحد حمله نموده ورهبران آنرا مورد ضرب وشتم با چماق وچاقو قرار داده وزندانی میکنند ،در اندیمشک وضع بدتر میشود ورهبران کارگری را بازداشت نموده وبا شگنجه وتهدید آنها را واردار به استعفاء واز کار اخراج مینمایند، در سقز محمود صالحی و چند فعال کارگری دیگر را تحت غیر انسانی ترین فشارهای روحی وجسمی قرار داده و با اتهامات واهی به زندان طویل المدت محکوم میکنند.در تبریززنده یادان شاهرخ زمانی ومحمد جراحی را زندانی میکنند .مزدوران دستگاهای مختلف سرکوب واطلاعاتی رژیم هرتشکلی که به متشکل ومتحد شدن کارگران کمک کند را رصد کرده و اعضاء اصلی آنرا مانند کمیته پیگیری برای ایجاد تشکلات کارگری و کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلات کارگری را دستگیر وبه ترتیب ودر فواصل مختلف زندانی مینمایند.
اکنون سرکوبگران تمام نیروی خود را بکار میبرند تا نیروی کار متشکل نشود پرونده سازی زندان و احکام زندان تعلیقی و تعزیزی که این احکام همیشه مانند یک سایه وحشت با لای سر فعالین کارگری باشد و حتی در مواردی که مجبور به مرخصی ویا آزادی موقت آنان از زندان میشود با گرفتن وثیقه های سنگین با خیال خام مانند بستن وزنه های یک تنی به پای آنان مانع از فعالیت مجدد آنان میشوند .این دوران دوران شکنجه و مرگ سفید فعالین کارگری ، معلمان و فعالین سیاسی توسط رژیم غارتگران اسلامی در ایران است.
شکنجه سفید تعطیلی بند های سیاسی زندان ها میباشد که از این طریق فعالین کارگری وسیاسی همیشه در معرض تهاجم بعضی عوامل رزیم یا زندانیان نااگاه شارژ شده توسط زندانبانان قرار داشته باشند ، از آنطرف فعالین کارگری و سیاسی در خارج از زندان اکثرآ دارای احکام زندان میباشند که بنا به مقتضیات رژیم دوباره بدون دادگاه ومحکمه به زندان بازگردانده میشوند نمونه بهنام ابراهیم زاده ، رضا شهابی ،اسماعیل عبدی ، محمود بهشتی.
مرگ سفید قرار دادن زندانیان در شرایطی که زندانیان سیاسی و کارگری را بسوی مرگ سوق میدهند در حالیکه ظاهرآ قاتلی در کار نیست ! مرگ اکبر محمدی ، هدی صابر ،هاله سحابی (هر سه از فعالین موسوم به ملی مذهبی) وافشین اسانلو (برادر منصور اسانلو ) مرگ ناباورانه شاهرخ زمانی و اخیرا محمد جراحی دوتن از شجاعترین و مظلومترین فعالین صادق جنبش کارگری ایران میباشد.
اکنون رژیم فکر میکند که با خیالی اسوده میتواند به این وضعیت همچنان به کشتار وسرکوب ادامه دهد در حالیکه این فقط رویای های سیاه دزدان وچپاولگران حاکم برایران میباشد.
با وجودیکه اکنون نیز جان رضا شهابی چند زندانی دیگر مانند محمد نظری و سهیل عربی در خطر است ،ولی فعالین کارگری ،سندیکای واحد ، سندیکای هفت تپه وکانون صنفی معلمان .... در داخل ایران و در خارج از ایران (اروپا ،کانادا ، امریکا ،آسیا و استرالیا) تقریبآ اکثر قریب به اتفاق فعالین کارگری ،احزاب وسازمانهای سیاسی ایرانی با جلب همبستگی بین المللی ازنهادهای کارگری دنیا وبا زیر فشار قراردادن سازمانها ونهاد های سرمایه ساخته آی مانند سازمان جهانی کار، عفو بین الملل و امنستی ایترنشنال جهت فشار بر رژیم ضد کارگری ایران برای آزادی وبرآورد شدن خواست زندانیان وجلو گیری از شگنجه های سفید درون زندانهای ایران تلاش میکنند.
آری بدرستی مرگ شاهرخ زمانی ومحمد جراحی ضایع بزرگی برای جنبش کارگری میباشد ،ما آنرا فراموش نخواهیم کرد و در پرونده قطور جنایات رژیم برای روز سرنوشت قرار خواهیم داد ، رژیم اسلامی تلاش میکند که بقیه مبارزان وپیشروان جامعه را از این طریق از سر راه خود بردارد اما این خیالی موهوم و رویای سیاهی بیش نیست .
تمامی جنایتکاران و غارتگران ثروت عظیم جامعه ایران میدانند که صاحبان اصلی آن ثروت اکنون در فقر و سیه روزی مجبور به قروش اعضاء بدن خود و حتی کودکان خود میباشند یا زنان شراقتمندی که از فرط فقر ودرماندگی به تن فروشی روی آورده اند ! روزی آنان را مانند تمامی جنایتکاران تاریخ پشت میز محاکمه خواهند کشاند و آنان تاوان تمامی این ظلم وجنایت را خواهند پرادخت.خوشبختانه امثال شاهرخ زمانی ومحمد جراحی در صفوف کارگران ،زحمتکشان و مزد بگیران جامعه فراوان است حتی در میان طیف وسعی از نظامیان این همبستگی با تشکلات کارگران ومزد بگیران وجود دارد که در موقع مقتضی ابزار سرکوب رژیم را از کار خواهند انداخت..
آنان بدرستی یافته اند با آگاهی از اصول مبارزه طبقاتی تنها راه رسیدن به برابری و آزادی ایجاد تشکلات مستقل و مراقبت از آلوده نشدن این تشکلات به سم وابستگی و بی صداقتی است ،باید تلاش کرد که زنجیره ای محکم از همبستگی طبقاتی بین اقشار مختلف جامعه بوجود آورد تنها در آن صورت است که رژیم وحشی حاکم برایران با تمامی تهدید های توخالیش تسلیم خواهد شد .
این راه شاهرخ زمانی و محمد جراحی و فعالین روبه ازیاد جنبش کارگری میباشد.
یاد تمامی جانباخته گان برای آزادی و برابری گرامی باد.
یاد محمد جراحی گرامی باد.
به امید آزادی و سلامتی فعالین کارگری دربند
به امید پیروزی کارگران و زحمتکشان بررژیم غارتگر سرمایه داری حاکم بر ایران
سوییس
بیست وسوم اکتبر دو هزار وهفده
علی مبارکی - نماینده سابق سندیکای پروژه ای آبادان وحومه
**************
بدرود با محمد جراحی
نمی دانم به چه کسی باید تسلیت گفت؟
در غروبی غمگین این ستاره جنبش کارگری از میان دوستان ورفقایش رفت.
به خاندان گرامی، به فرزندان ومادر وبرادران شایسته اش، به دوستان پاک باز، به یاران یک دل وهمه همدلان ویاران ورفقای مشفقش٬ به فعالین کارگری ویا اعضای کمیته پیگیری ویابه........
باور نمی کنیم که ما باشیم واو نباشد ٬ مشعلی که او و دیگر یارانش از جمله شاهرخ زمانی وکوروش بخشنده ودیگر عزیزان جانباخته بر افروختند، همواره روشن خواهد ماند. مشعلی که کارش روشنایی و جلوداری بوده وهست.
رفیق عزیز محمدجان!
نام تو و دیگر یاران عزیزمان از شاهرخ عزیز گرفته تا کوروش بخشنده بر دل و بر صفحه تاریخ جنبش کارگری همیشه ماندگارخواهد ماند.
رفیق خوبم!
امروز که خورشید طلوع کرد چندمین صبح بی تو آمد، در فقدان کسی که خوبی هایش بر کسی پوشیده نبوده ونیست و انکارش غیر ممکن؛
محمد در طول سالها فعالیت بدون کمترین حاشیه ، غیر از حوزه اش هرگز ننوشت. دغدغه اش جز هدفش نبود.
محمد جراحی از لفاظی وپیچیده کردن کلمات در عرصه رسانه رو گردان بود. ساده می نوشت اما محکم ومتین ونافذ وموثرترین حرفها را به ساده ترین شیوه می نوشت وبیان می کرد . او ترس از عقب افتادن از قافله را نداشت.او آهسته وپیوسته حرکت می کرد. سختکوش وپر تلاش وخستگی ناپذیربود. رفیقمان اینگونه بود و با خوبی های بسیارِ دیگر که حالا نبودش درجنبش کارگری احساس می شود.
او هرگز پیش کسی چیزی نگفت وگلایه ای نکرد اما واقعیت تلخ اینکه دیگر در میان ما نیست. اما یادش درقلب ما همیشه ماندگار خواهد ماند وراهش را با تمام قدرت ادامه خواهیم داد.
وفقدان نبودنش ما را بیشتر از قبل برای مطالبه گری مان مصمم خواهد کرد.
رفیق عزیزامیدوارم مرگ شما در شرایط حساس کنونی انگیزه ومحرکی باشد جهت تحکیم روابط فعالین کارگری واتحاد وانسجام جنبش کارگری و تلنگری محکم و واقعی برای همه کسانی که آینده ای را نمی بینند تنها به حال وآینده خودشان می اندیشند.
محمد عزیز! ما فعالین کارگری به آرمان هایت وفادار خواهیم ماند ولحظه ای در دفاع از خواست ومطالبات بر حق مان کوتاه نخواهیم امد و سکوت نخواهیم کرد.
ما به احترام تو ایستاده ایم. بدرود!... بدرود!
بهنام ابراهیم زاده وبلاگ نویس وفعال کارگری وکودک و عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای ازاد کارگری
مهرماه ۹۶ تهران
**************
بهنام حق، عدالت و آزادی
محمد جراحی، فعّال سرشناس کارگری و مدافع حقوق فرودستان و زحمتکشان پس از سه دهه مبارزه و یک عمر زندگی شرافتمندانه و تسلیمناپذیری در برابر استثمار و استبداد، دیگر پیش ما نیست. آخرین سالهای عمر باعزّت او با تحمّل پنج سال حبسِ بدون مرخصی، و ابتلا به سرطان تیروئید در زندان و کارشکنیها و عدممداوای مناسبش همراه بود. محمد در آخرین سال عمر خود و در پی ضعف بدنی مفرط ناشی از دوران پنج سال حبس و بیماری، به سرطان پیشرفتهی مجاری صفرا و کبد مبتلا شد. او که تا آخرین دقایق عمر خود بهلحاظ روحی هیچگاه تسلیم این بیماری مرگبار نشده بود، سرانجام در سحرگاه روز پنجشنبه ۱۳ مهرماه سال ۱۳۹۶ رفقا و یارانش را تنها گذاشت و از دنیا رفت. پیکر او در میان حزن و اندوهِ سرافرازانهی دوستدارانش، در جوار و نزدیکی یار و همرزمِ دیرینهاش رفیقِ کبیر شاهرخ زمانی، در تبریز به خاک سپرده شد.
رفیق محمد جراحی، عضو هیئت موسس سندیکای نقّاشان و عضو کمیتهی پیگیری ایجاد تشکّلهای کارگری، شخصیت مبارزاتی مستقلی داشت و تمام توان و عمر و جان خود را وقف دفاع از حقوق کارگران و آرمان رهایی طبقهی کارگر کرد. محمد جراحی به هیچ یک از احزاب و تشکّلهایی غیر از آنچه ذکر شد وابستگی تشکیلاتی نداشت و هرگونه مصادره و استفاده از نام او توسّط هر حزب یا تشکّلی بهعنوان عضوی از آنها، امری غیراخلاقی و غیرانسانی است.
در پایان، ما بهعنوان بخشی از فعالین سیاسی، اجتماعی و کارگری تبریز، در برابر تمامی رفقا و یارانی که کیلومترها راه پیمودند و با حضوری شورانگیز، وداعی باشکوه و فراموشناشدنی برای رفیقشان رقم زدند، سر تعظیم فرود میآوریم و دستشان را بهگرمی میفشاریم و قدردانشان هستیم. ما این فقدان و ضایعهی دردناک را به جامعهی کارگری ایران و تمامی مدافعان و مبارزان طبقهی کارگر و راهِ رهایی فرودستان و زحمتکشان، و تمامی کسانی که قلبشان برای آرمان عدالت اجتماعی میتپد تسلیت میگوییم و دست در دستِ هم و با سری بالا به افقهایی مینگریم که رفقای فقید برایمان روشن کردهاند.
جمعی از فعّالین سیاسی، اجتماعی و کارگری تبریز
**************
طبقه کارگر محمد جراحی را نیز از دست داد!
قلب رفیق محمد جراحی فعال جنبش کارگری ایران در روز ۱۳ مهرماه ۱۳۹٦ از حرکت باز ایستاد. محمد جراحی از فعالین باسابقه و فداکار و رزمنده و سوسیالیست جنبش کارگری بود که بیش از ۳۰ سال به امر مبارزه برای منافع طبقه کارگر تعلق داشت و همه زندگی اش را در این راه گذاشت. اکنون طبقه کارگر یکی از یاران قدیمی خود را از دست داد.
سالهای اخیر برای جنبش کارگری ایران از این نظر که تعداد قابل توجهی از فعالین پرسابقه و مجرب و آگاه به منافع آنی و آتی طبقه کارگر را از دست داده است دوران خوبی نبود. از یداله خسرو شاهی تا شاهرخ زمانی و کورش بخشنده و شهرام یوسفی و حال محمد جراحی فعالینی بودند که فقدان آنها ضایعه ای مهم برای جنبش کارگری است.
مسئولیت مستقیم مرگ محمد جراحی همچون مرگ شاهرخ زمانی بر عهده جمهوری اسلامی است که با برنامه و سازمان یافته آنچنان شرایط کشنده ای را بر فعالین کارگری تحمیل می کند تا آنها به تدریج و خاموش جان خود را ازدست بدهند و از دور مبارزه طبقاتی خارج شوند. اگر تحمیل ۵ سال زندان و شکنجه های جسمی و روحی و قرار گرفتن در بند معتادان و ابتلا به دیابت و سرطان تروئید در زندان و محرومیت از مراقبت های پزشکی و ممانعت از درمان خارج زندان نبود بی تردید محمد جراحی برای سالهای دیگر در راه منافع طبقه اش می جنگید.
اگر رژیم اسلامی سرمایه داری ایران با تحمیل این شرایط ضد انسانی به محمد جراحی و قرار دادن او در تنگناهای طاقت فرسا کوشید تا جان وی را بگیرد، اما در مقابل طیف گسترده ای از فعالین کارگری مستقل و چپ و سوسیالیست در ایران و جهان همراه و حامی و همبسته با او بودند. در مراسم تاریخی خاکسپاری وی جلوه پر فروق این همبستگی طبقاتی را شاهد بودیم که یاران و هم طبقه ای های محمد جراحی با «سرو انترناسیونال» و شعار «زنده باد سوسیالیسم» او را بدرود گفتند. صندوق همبستگی با کارگران ایران- کانادا در همه سالهای زندان و پس از آن به سهم خود یار و همراه محمد جراحی بود.
ما فقدان این رفیق عزیز و گرامی را به طبقه کارگر ایران و رفقا و همرزمان نزدیک اش و به خانواده و عزیزان ایشان تسلیت می گوییم.
۱٦ مهرماه ۱۳۹٦ - ٨ سپتامبر ۲۰۱٧
صندوق همبستگی با کارگران ایران - کانادا
**************
قتل خاموش محمد جراحی را محکوم میکنیم
شورای استکهلم سالها خبر زندانی شدن وحتی بیماری و بی درمان رها شدن محمد جراحی را در دهها حرکت اعتراضی و بمناسبت های مختلف با صدای بلند بزبانهای سوئدی وفارسی در میادین و رسانه ها اعلام کرد. اما مسئله فقط زندان وبیماری نبود بلکه هدف قتل تدریجی او در میان بود. قتل شاهرخ زمانی هشداری بود تا ما به این شیوه آشنا شویم. کشتارها و قتل عام ها وحبس های طولانی متضمن رسوایی هرچه بیشتر رژیم شده بود و اینک فصل قتل های خاموش بعنوان گزینه ای برای شانه خالی کردن از پذیرش مستقیم این هزینه ها فرا رسیده است. ما باید خود را برای مقابله با این شیوه کشتار آماده کنیم.
نخستین قدم افشای این روش کشتار فعالین سیاسی است. قتل خاموش محمد جراحی مارا هرچه بیشتر نگران شرایط رضا شهابی میکند که شرایط مشابهی با شاهرخ و محمد دارد.محروم کردن او از درمان پس از اعتصاب غذای طولانی نگران کننده است. همه میدانیم سالها زندان ومحرومیت از دارو و درمان پروسه مرگی خاموش وتدریجی بود که سرانجام پنجم اکتبر جان محمد جراحی را گرفت. این شیوه ای از مقابله با فعالین سیاسی و مخصوصا کارگرانی است که رهبران عملی و سازمانگر جنبش پراکنده کارگری در ایران محسوب میشوند. ما باید بتوانیم فعالیت های خودرا گسترش دهیم و در مقابل این شیوه وبرای مقابله علیه سرمایه داری در سازماندهی فعال تر خود بکوشیم و مراقبت از کارگران زندانی و زندانیان سیاسی را دو چندان کنیم.
سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
زندانهای سیاسی برچیده باید گردد
شورا ـ استکهلم ۱۵ مهر ۱۳۹٦
**************
زندگی و مرگ محمد جراحی، کیفرخواستی
تمام و کمال از سوی ما کارگران علیه سرکوب و فقر و فلاکت است
محمد جراحی پس از ماهها ایستادگی در برابر بیماری سرطان، صبح روز پنج شنبه در بیمارستان تجریش درگذشت و دیروز طی مراسم با شکوهی در میان بدرقه خانواده و یاران و دوستدارانش از شهرهای تبریز، تهران، کرج، سقز، سنندج، ساوه و... به خاک سپرده شد.
محمد جراحی تنها به فاصله 7 ماه پس از آزادی از زندان، در فروردین ماه سالجاری دچار مشکلات جسمانی حاد شد و پس از پیگیری های لازم پزشکی در خرداد ماه امسال بدلیل تشخیص بیماری سرطان کبد بستری گردید.
محمد در زندان دچار بیماری سرطان تیروئید شد و بارها بدلیل عدم رسیدگی پزشکی به وضعیتش دست به اعتراض زد، با این حال نه تنها رسیدگی های پزشکی لازم صورت نگرفت بلکه او را با تنی رنجور و مریض تا آخرین دقایق پایان دوران محکومیتش در زندان نگه داشتند.
تحمیل ۵ سال زندان با شرایط سخت و غیرانسانی به محمد جراحی و محروم کردن کردن او از مراقبتها پزشکی لازم و درمان در طول دوران حبس و نهایتا ابتلای او به سرطان کبد و مرگ، نتیجه بلاواسطه سیاستهای ضد کارگری سرمایه داری حاکم بر ایران در طول نزدیک به چهل سال گذشته و مبین بکار گیری ضد انسانی ترین شکلی از سرکوب بر علیه حق خواهی طبقه کارگر ایران است که بویژه در طول نزدیک به یک دهه گذشته خود را از طریق سرکوب میدانی کارگران ایران از شهر بابک تا شرکت واحد تهران و لاستیک البرز و هفت تپه و هپکو و آذر آب، تا صدور حکم شلاق بر علیه اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران در شهر سنندج و اجرای این حکم شنیع و ضد انسانی در مورد کارگران معدن آق دره و دیگر کارگران به منصه ظهور رسانیده و امروز درمانده از حفظ ژست مستضعف پناهی خود، تمام قد و با چهره ای عریان در برابر طبقه کارگر ایران ظاهر شده است.
از جان گذشتگی کارگرانی همچون محمد جراحی و شاهرخ زمانی و اعتراضات جسورانه کارگران هپکو و آذر آب تا تسلیم ناپذیری معلمان و کارگرانی چون اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی، علی اکبر باغانی، محسن عمرانی، مختار اسدی، محمود صالحی، رضا شهابی، جعفر عظیم زاده و دهها فعال صنفی دیگر، نمادی از ایستادگی طبقه کارگر ایران در برابر ستم و سرکوب و بی حقوقی و نوک کوه یخ جنبشی عظیم و تاریخی در ایران برای پایان دادن به وضعیت مصیبت بار موجود است که میرود در مصافی تعیین کننده با ستمگران و سرکوب گران، پیام آور آزادی و رفاه و برابری برای طبقه کارگر ایران باشد.
زندگی پر مشقت محمد جراحی و فقر و فلاکتی که در طول دوران حیاتش به او و خانواده اش تحمیل شد و شرایطی که به این انسان عزیز و بزرگ از محکومیت به زندان تا دوران حبس و آزادی و مرگ گذشت خود یک کیفرخواست تمام و کمال علیه همه ی آن ستم و فقر و فلاکت و سرکوبی است که بر میلیونها کارگر در ایران تحمیل شده است.
ما با این کیفرخواست و با ابراز همدری عمیق با خانواده محمد جراحی و یاران و دوستدارانش اعلام می داریم نه تنها در برابر از دست دادن این فعال برجسته جنبش کارگری ایران سر در گریبان نخواهیم کرد بلکه پرشور و مصصم همچون محمد جراحی و شاهرخ زمانی برای خلاصی از وضعیت مصیبت بار موجود مبارزات حق طلبانه خود را با عمق و دامنه بیشتری ادامه خواهیم داد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران - ۱۵ مهر ماه ۱۳۹٦
**************
قتل خاموش محمد جراحی
ماتم نگیریم، سازماندهی کنیم
سالها زندان ومحرومیت از دارو و درمان پروسه مرگی خاموش وتدریجی بود که سرانجام پنجم اکتبر جان محمد جراحی را گرفت. این نخستین جنایت جمهوری اسلامی نیست . بلکه شیوه ای از جنایت وقتل خاموش فعالین کارگری و سیاسی است که با قتل شاهرخ زمانی به تمامی برملا شد. شیوه ای از مقابله با فعالین سیاسی و مخصوصا کارگرانی که رهبران عملی و سازمانگر جنبش پراکنده کارگری در ایران محسوب میشوند.
وقوف بر این قتل های خاموش ایجاب میکند که هرچه بیشتر از جان کارگران زندانی و زندانیان سیاسی مراقبت کنیم. و مراقبت چیزی جز افزایش شتاب سازمانیابی و تهاجم به رژیم جمهوری اسلامی وشکنجه گرانش وافشای این جنایات پنهان نیست. ما باید بتوانیم مبارزه برای دفاع از جان و حقوق زندانیان وآزادی همه کارگران وزندانیان سیاسی را گسترش دهیم اگر نه فعالین و مبارزین راه آزادی وسوسیالیسم را به شیوه های گوناگون در اسارت به قتل می رسانند. این رژیم ممکن است بخاطر هزینه های کمر شکن در قتل عام های بی سابقه اینک مجبور به تغییر روش بشود اما نمی تواند ماهیت جنایتکارانه و سرکوبگرش را لحظه ای رها کند. فتل محمد جراحی باید کمترین هزینه اش برای رژیم برداشتن پرده ساتر از چهره جناحهای مختلف آن باشد . جناحهایی که در همه جنایت های جمهوری اسلامی از بدو ظهورش تا کنون نقش داشته اند.
برای مرگ مبارزان ماتم نمی توان گرفت بلکه تنها سازمان یابی و تغییر این دنیای وارونه سرمایه داری آخرین بدرود با آنها است.
یاد عزیز محمد جراحی و همه جانفشانان راه آزادی و سوسیالیزم گرامی باد.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
کار، رفاه، آزادی جمهوری شورایی
هسته اقلیت ۱۴ مهر۱۳۹٦
**************
محمد جراحی رفقایش را تنها گذاشت و چشم از جهان گشود
آخرین باری که زنده یاد محمد جراحی را دیدم ماه گذشته در منزل رضا شهابی بود با وجود وضعیت بد جسمانی ایشان به همراه تعدادی از دوستان سندیکای نقاشان البرز برای همدری و حمایت از خانواده شهابی به منزل رضا آمده بودند و گفتگوی کوتاهی با خانم شهابی و دوستان داشتند وعکسی برای حمایت از کارگر زندانی رضا شهابی که در اعتصاب غذا بسر میبرد در منزل وی با دانشجویان و اعضای حاضر سندیکا انداختند، هرچند از نظر جسمانی شرایط خوبی نداشتند اما روحیه استقامت و مبارزه طلبی این فعال کارگری هرگز نگذاشت تا آخرین لحظات زندگیش دست از تلاش و مبارزه بردارد. زنده یاد محمد جراحی ۵ سال محکومیتش را بدون مرخصی و درزندان سپری کرد و درزندان مبتلا به بیماری اختلالات تیروئید و عدم رسیدگی پزشکی در زندان از سوی مسئولان زندان و قوه قضایی، باعث پیشرفت بیماری و سرطان تیروئید گردید.
یادش گرامی راهش پررهرو باد
داوود رضوی
**************
ننگ بر عاملین مرگ فعال کارگری محمد جراحی
زنده یاد محمد جراحی پنج سال به دلیل مبارزه برای دفاع از حقوق کارگران زندانی شد. و حتی حقوق اولیه وی به عنوان یک زندانی رعایت نگردید. مراجعه به پزشک را از وی دریغ کردند و به دلیل عدم تشخیص به موقع سرطان، به فاصله کمتر از یکسال پس از آزادی به دلیل پیشرفت بیماری، مراقبت های پزشکی موثر واقع نشد و متاسفانه یارانش را تنها گذاشت.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه یاد این فعال کارگری را گرامی می دارد و به خانواده و دوستان و یارانش تسلیت عرض می کند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۹۶/۰۷/۱۴
**************
مراسم خاکسپاری محمد جراحی، فعال کارگری
**************
درگذشت محمد جراحی، تداوم شکنجه
و سرکوب کارگران در زندان های مخوف اسلامی است!
صبح پنجشنبه ۱۳ مهر، قلب مهربان کارگر نقاش ساختمانی و عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری از طپیدن باز ایستاد و همه ی فعالین کارگری را در اندوه ژرفی غوطه ور ساخت. محمد جراحی از ابتدای سال ۱۳۹۰ به دلیل پیگیری مطالبات کارگری دستگیر و به مدت ٦ سال حبس ناعادلانه محکوم گردید. وی به دلیل شکنجه و فشارهای روحی به بیماری تیروئید دچار گشت و در نتیجه عدم درمان و حتی مرخصی، متاسفانه سرطان تیروئید به سراغ اش آمد. ستار بهشتی و مرگ مشکوک شاهرخ زمانی و... در درون زندان های مخوف جمهوری جنایت کار اسلامی، گویای روشنی از اینگونه اعمال است. نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی بنا به خصلت دیکتاتوری ـ طبقاتی، هرگونه فعالیت در چارچوب مطالبات کارگری را با انگ های امنیتی آغشته می سازد و فعالین آنرا به حبس های طویل المدت محکوم میکند. معلمان مبارز نظیر اسماعیل عبدی، محسن عمرانی، رسول بداقی و محمود بهشتی لنگرودی و... در زندان تحت چنین فشارهایی قرار دارند. رضا شهابی کارگر شرکت واحد نیر به دلیل فریبکاری و دسیسه های حاکمیت جمهوری اسلامی به اعتصاب غذا روی می آورد و پس از ۵۰ روز، اعتصاب را بصورت مشروط متوقف می نماید. سهیل عربی، هنوز در اعتصاب غذا بسر می برد و شرایط جسمانی در رابطه با سلامتی وی در خطر جدی قرار دارد.
در چنین وضعیت اسفباری وظایف نهادها و فعالین کارگری است که قاطعانه از منافع طبقاتی دفاع نمایند و نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی را بعنوان مسئول اصلی جان کارگران و سایر زندانیان معرفی نموده و بیش از بیش چهره ی جنایت کارانه اش را در نزد افکار عمومی رسواتر سازند. ما خود را در غم در گذشت کارگر نقاش ساختمانی، محمد جراحی سهیم می دانیم و حاکمیت جمهوری اسلامی را مسئول مستقیم اینگونه تراژدی های غیر انسانی به حساب می آوریم.
یاد و خاطره ی محمد جراحی و تمام کارگران قربانی، جاودانه باد
شورای همبستگی با جنبش کارگری ـ پاریس
۱۴ مهر ۱۳۹۶ ـ ۵ اکتبر ۲۰۱۷
**************
جمهوری اسلامی قاتل محمد جراحی است
صبح امروز سیزده مهرماه محمد جراحی کارگر مبارز و پیشرو در اثر ابتلا به سرطان تیروئید در بیمارستان تجریش تهران درگذشت. وی که توسط مقامات جمهوری اسلامی چندین بار دستگیر و زندانی شده بود، برای آخرین بار در سال ۹۰ همراه با رفیق و همسنگر خود کارگر مبارز شاهرخ زمانی دستگیر شد و تا سال ۹۵ در زندان مرکزی تبریز بدون حتا یک روز مرخصی بسر برد.
او در سالهای زندان به بیماری سرطان مبتلا شد. پس از عمل جراحی در بیمارستان تبریز، مقامات جمهوری اسلامی با مرخصی درمانی وی موافقت نکرده و پس از عمل او را به زندان بازگرداندند که همین مساله موجب تشدید بیماری وی شد.
وی که عضو سندیکای نقاشان بود، در سالهای زندان در نامهای خطاب به سندیکای نقاشان ساختمانی در رابطه با بیماری خود نوشته بود: "در طول این مدت به دلیل شرایط سنی (۵۵ سال) و وضعیت نامناسب زندان تبریز از نظر تغذیه و بهداشت به بیماریهایی اعم از سرطان تیروئید، دیابت و چربی خون دچار شدهام. ولی متأسفانه تا به حال اقدامات مناسبی از طرف مسئولین زندان در راستای درمان بیماریهایم انجام نگرفته است. شایان ذکر است بنده بهخاطر ابتلاء به بیماری سرطان تیروئید یکبار مورد عمل جراحی قرار گرفتهام و طبق نظر پزشکان متخصص مراحل درمانی باید در بیرون از زندان پیگیری شود. از اینرو اینجانب با تکمیل پرونده پزشکی خود و ارسال آن به پزشکی قانونی جهت صدور نظر کارشناسی مبنی بر عدم تحمل حبس اقدام کرده بودم و اکنون با گذشت ۵ ماه از طرف مسئولین امر پاسخی دریافت نکردهام.
باید عنوان کنم اینجانب در طی ۲ سال گذشته از مرخصی بهره نبردهام و حتی پس از عمل جراحی تیروئید و علیرغم نظر پزشکان مبنی بر استراحت کامل، مسئولین زندان از اعطای مرخصی استعلاجی به بنده خودداری و بلافاصله پس از عمل جراحی به زندان منتقل شدهام". محمد جراحی در ۱۹ مرداد ۹۵ از زندان آزاد شد و کمتر از ۱۴ ماه بعد درگذشت. جمهوری اسلامی قاتل محمد جراحی است همانطور که قاتل رفیق و همسنگر او شاهرخ زمانی است.
شاهرخ زمانی کارگر مبارز و همپرونده محمد جراحی بود که حتا در زندانهای قرون وسطایی جمهوری اسلامی نیز دست از مبارزه نکشید و در شهریور ۹۴ در زندان گوهردشت جان باخت.
هم اکنون رضا شهابی کارگر مبارز شرکت واحد تهران در وضعیت بسیار وخیم جسمی بسر میبرد. وی هفته گذشته و در پی وعدهی مقامات دولتی بعد از ۵۰ روز به طور مشروط به اعتصاب غذای خود خاتمه داد. اما از آن زمان تاکنون حتا به وضعیت جسمی او نیز رسیدگی نشده و این در حالیست که بعد از ۵۰ روز اعتصاب غذا او نیاز به مراقبتهای فوری پزشکی بیرون از زندان دارد.
جان رضا شهابی در زندانهای جمهوری اسلامی در خطر است.
سازمان فدائیان (اقلیت) خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط رضا شهابی و دیگر کارگران و معلمان دربند و تمامی زندانیان سیاسی است.
سازمان فدائیان (اقلیت) جمهوری اسلامی را مسوول هر اتفاقی میداند که جان و سلامتی رضا شهابی را به خطر اندازد.
سازمان فدائیان (اقلیت) از همهی انسانهای آگاه میخواهد تا از رضا شهابی و خواست آزادی بیقید و شرط او حمایت کرده و بر تلاشهای خود برای آزادی او بیافزایند.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی - برقرار باد حکومت شورایی
زندهباد آزادی - زندهباد سوسیالیسم
نابود باد نظام سرمایهداری
سازمان فدائیان (اقلیت)
۱۳ مهرماه ۱۳۹۶
کار - نان - آزادی - حکومت شورایی
**************
محمد جراحی در گذشت!
صبح امروز ۱۳ مهرماه، محمد جراحی کارگر مبارز و عضو کمیتهپیگیری، بعد از تحمل سالها رنج زندان و بیماری چشم از جهان فروبست. محمد جراحی که به دلیل فعالیت های کارگری از خرداد ماه سال ۹۰ دستگیر و به پنج سال حبس محکوم شده بود در طیمدت اسارت به بیماری تیروئید دچارشد. بیماریی که در صورت عدم درمان می تواند تبدیل به سرطان تیروئید شود و در مورد محمد نیزچنین شد. در تمام مدت پنج سال زندان با وجود ابتلا به چنینبیماری مهلکی به وی اجازه مرخصی و درمان ندادند و یک بار هم که به دلیل وخامت حالش با دستبند و پابند از زندان به بیمارستانمنتقل شده بود، آنچنان مورد اذیت و آزار و توهین مامورین همراه قرار گرفت که دیگر راضی به مراجعه به بیمارستان نشد. اینچنین بود که شمع وجود نازنین محمد جراحی ذره ذره آب شد و سرانجام خاموشی گرفت؛ تا بار دیگر شاهد عمق کینه و عداوت سرمایه و ایادی آن به کارگران و فعالین صدیق جنبش کارگری باشیم.
همچنان که دو سال قبل شاهرخ زمانی دیگر کارگر صدیق و خستگیناپذیر جنبش کارگری نیز که در تمام مدت پنج ساله حبس اش از مرخصی محروم بود، در زندان به شکل مشکوکی جان خود را از دست داد. هم اکنون نیز رضا شهابی کارگر زندانی به دلیلاعتصاب غذای پنجاه روزه اش در اعتراض به محکومیت غیر قانونی ٩٦۸ روزه خود، با وجود وضعیت وخیم جسمی، در شرایط بد زندان به سر می برد. این در حالی است که علی رغم توصیه پزشکان معالج برای ادامه معالجه رضا، هنوز او به بیمارستان منتقل نشده و چه بسا بار دیگر شاهد فاجعه ای از این دست باشیم.
کارگران! مردم آزاده و وجدان های آگاه و بیدار ایران وجهان!
روزی نیست که شاهد بگیر و ببند و زندانی شدن کارگران و معلمان آگاه، فعالین کارگری و اجتماعی نباشیم. این واقعیتی است که اینقبیل زندانیان تنها آزادی خود را ازدست نمی دهند، بلکه به دلیلشرایط بسیار سخت و نامطلوب زندان، به سلامتی جسمی و روانیزندانیان نیز آسیب وارد می شود. زندان های ایران امروز در واقع به قتلگاه کارگران آگاه و مبارز و فعالان کارگری و اجتماعی تبدیل شده است. بی جهت نیست که محمد جراحی در نامه ای از زندان، شرایطغیر انسانی حاکم بر آن را این گونه توصیف می کند:
«من محمد جراحی، كارگر زندانی و عضو كمیته پیگیری ایجادتشكل های كارگری هستم. من بیش از دو سال است در زندان تبریزبه سر می برم. درزندان دچار بیماری غده خوش خیم تیرویید شدم. هنگام مراجعه به بیمارستان با دستبد و زنجیر به پا چنان از توهین و بد رفتاری زندانبان و ماموران همراه، اذیت و آزار شدم كه دیگرراضی به مراجعه به بیمارستان نیستم.
هم اكنون به اطلاع می رسانم كه مرا به دلایل واهی به شش سال زندان محكوم كردند. من یک كارگرم و كلیه فعالیت هایم در جهت تشكیلسندیكا و دیگر تشكل های كارگری بوده است. ایجاد تشکلهایکارگری و سندیکا طبق مقاوله نامه سازمان جهانی کار آزاد است. دولت جمهوری اسلامی ایران هم عضو این سازمان جهانی است و متعهد به انجام این مقاوله نامه ها است. ایجاد سندیکا و دیگرتشکلهای واقعی از ابتدایی ترین حقوق ما کارگران است. من یککارگرم و تا ایجاد تشکلها و سندیکا فعالیت خواهم کرد.»
محمد جراحی با افتخار خود را یک کارگر می خواند، کارگری که دغدغه تشکل یابی هم طبقه ای هایش را داشت. به راستی که او کارگری آگاه و مبارز بود.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، فقدان اینعزیز را به خانواده و دوستان و همراهان وی تسلیت می گوید و بر ادامه راه این کارگر صدیق و پی گیر جنبش کارگری، یعنی تلاش برای ایجاد تشکل های کارگری تاکید می نماید.
یادش گرامی
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - ٩٦/۰٧/١٣
**************
محمد جراحی را از جنبش کارگری ایران گرفتند
محمد جراحی عضو کمیته پیگیری، مدافع جسور، خستگی ناپذیر و مبارز راه آرمانهای طبقه کارگر بعد از تحمل ۵ سال بدترین و غیر انسانی ترین شرایط زندان همراه با شکنجه های جسمی و روحی که منتج به سرطان شد، در حالیکه حدود یک سال بود که از زندان و از توهین و تحقیر زندانبان و شکنجه گر رهائی یافته بود، امروز درگذشت.
مرگ محمد جراحی یک باره رقم نخورده بود. روند مرگ او سالها پیش، در دوران بازداشت، شکنجه و زندان شکل گرفت و با محروم شدنش از معالجه و حتی داروهائی که خانواده اش با هزینه شخصی تهیه می کردند، بیماری او به مرحله بحران و لاعلاجی رسید که امروز بعد از سالها تحمل درد، زندگی را بدرود گفت.
بدون شک مرگ محمد جراحی برای جنبش کارگری واقعه ای دردناک و خسارت جبران ناپذیری است. اما راه و آرمان او همچنانکه هم اکنون هر روزه در اعتصابات و اعتراضات طوفنده کارگران و معلمان شاهد هستیم، پر ره رو است و یاد و خاطره او مانند مبارزانی همچون شاهرخ زمانی و کوروش بخشنده همراه لحظه به لحظه مبارزات جنبش کارگری ایران خواهد بود.
ما با از دست دادن هر هم رزمی، باری گران بر دوش احساس می کنیم. اما مطمئنا بارغم از دست دادن آنان را با همبستگی و اتحاد قدرتمندتر خود برای رسیدن به آرزوهایشان، بر خود هموار خواهیم کرد.
جوانمیر مرادی - ١٣٩٦/٧/١٣
**************
مرگ مشعل مرگ آتش نیست
تلاش تبهکارانی که شرایط مرگ محمد جراحی را فراهم کردند به عکس خود بدل خواهد شد
مبارز وفادار جنبش کارگری ایران محمد جراحی از میان ما رفت. تحمل ٥ سال شرایط زجرآور زندان به رغم بیماری سرطان، نتوانست او را از مقاومت و پیگیری مبارزه به ضد ستم و استثمار سرمایه داران حاکم، و همراهی با توده های رنج و کار باز دارد. او به «جرم» دفاع از تشکل یابی و خواسته های برحق کارگران، به زندان محکوم شد. حتی از درمان او جلوگیری کردند. او ۵ سال بدون برخورداری از حق ملاقات، در برابر نظام سرمایه داری حاکم ایستادگی کرد. پس از آزادی، صدمات تعمدی جسمی زندان، مجالی برایش باقی نگذاشت. پس از آزادی، تخت بیمارستان جای زندان را گرفت. این روال ضد انسانی که کارگران و فعالان را با همدستی نهادهای قضائی - امنیتی به زندان های طولانی بدون برخورداری از هرگونه حقوقی محکوم می کنند، کماکان در مورد سایر کارگران فعال ادامه دارد: قتل زنده یاد شاهرخ زمانی در زندان گوهردشت و اعتصاب غذای طولانی زندانیان معترض به شرایط زندان رضا شهابی، سهیل عربی، نظری، اسماعیل عبدی، آتنا دائمی و ... که جانشان را به خطر انداخته اند، از این جمله است. مسئولیت مرگ دردناک طراحی شدۀ محمد جراحی بیش از هر چیز برعهدۀ مسئولان ضد کارگری این نظام است که او را محروم از امکانات درمانی در زندان نگاه داشتند تا از پای درآید.
جنبش کارگران ایران اگر چه در از دست دادن یاران رزمندۀ خود بارها به سوگ نشسته است اما اهداف، درس های مبارزه و تجربیات ارزندۀ آنان را حفظ و به نسل نوین پیشرو انتفال می دهد.
کارگران پروژه های پارس جنوبی
کارگران پتروشیمی های منطقه ماهشهر و بندرامام
فعالان کارگری جنوب
فعالان کارگری شوش و اندیمشک
جمعی از کارگران محور تهران - کرج
١٣مهر١٣٩٦
**************
این مرگ را جمهوری اسلامی به محمد جراحی تحمیل کرد!
رفیق محمد جراحی بعد از سه دهه مبارزه کارگری و پس از جدالی سخت با بیماری سرطان صبح امروز ما را ترک کرد، در جسم او قبل از زندان خبری از سرطان نبود، زندانی شدن او در بند معتادین در ماه های اول همراه با شکنجه های جسمی و روحی بود، محمد در نامه ای در شهریور سال ۹۲ به سندیکای کارگران نقاش می نویسد:
"اینجانب محمد جراحی فعال کارگری و عضو سندیکای نقاشان با قریب به ۳۶ سال فعالیت سندیکایی هستم که به دفعات بهخاطر دفاع از حقوق کارگران بازداشت و مورد آزار و اذیت قرار گرفتهام. اینجانب در خرداد ماه سال ۹۰ به اتهام فعالیت در دفاع از حقوق کارگران توسط اداره اطلاعات تبریز بازداشت و پس از نزدیک به ۲ ماه بازداشت توأم با شکنجه و آزار و اذیت جسمی و روحی توسط دادگاه انقلاب تبریز طی یک حکم ناعادلانه به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شدهام و هم اینک بیش از ۲ سال است در زندان مرکزی تبریز مشغول گذراندن محکومیت خود هستم.
در طول این مدت به دلیل شرایط سنی (۵۵ سال) و وضعیت نامناسب زندان تبریز از نظر تغذیه و بهداشت به بیماریهایی اعم از سرطان تیروئید، دیابت و چربی خون دچار شدهام. ولی متأسفانه تا به حال اقدامات مناسبی از طرف مسئولین زندان در راستای درمان بیماریهایم انجام نگرفته است. شایان ذکر است بنده بهخاطر ابتلاء به بیماری سرطان تیروئید یکبار مورد عمل جراحی قرار گرفتهام و طبق نظر پزشکان متخصص مراحل درمانی باید در بیرون از زندان پیگیری شود. از اینرو اینجانب با تکمیل پرونده پزشکی خود و ارسال آن به پزشکی قانونی جهت صدور نظر کارشناسی مبنی بر عدم تحمل حبس اقدام کرده بودم و اکنون با گذشت ۵ ماه از طرف مسئولین امر پاسخی دریافت نکردهام. باید عنوان کنم اینجانب در طی ۲ سال گذشته از مرخصی بهره نیردهام و حتی پس از عمل جراحی تیروئید و علیرغم نظر پزشکان مبنی بر استراحت کامل، مسئولین زندان از اعطای مرخصی استعلاجی به بنده خودداری و بلافاصله پس از عمل جراحی به زندان منتقل شدهام".
براساس آن چه که محمد جراحی نوشته است او را می توان همانند بسیاری دیگر همچون شاهرخ زمانی در زمره قربانیان خاموش زندانیان سیاسی نامید. جمهوری اسلامی با امتناع از رسیدگی پزشکی زندانیان سیاسی، آنان را به سوی مرگ هدایت می کند و در واقع به این شکل مخالفان خود را در زندان و بیرون از آن به قتل می رساند.
ما محمد جراحی و شاهرخ زمانی را از دست دادیم، بیایم نگران رضا شهابی، سهیل عربی، اسماعیل عبدی، محسن عمرانی، سعید شیرزاد و دیگر زندانیان سیاسی که به شدت در معرض خطر هستند بیاندیشیم، به این فکر کنیم که چطور می توانیم دست عوامل امنیتی را از سر این عزیزان کوتاه کنیم.
آخرین بار که با رفیق محمد جراحی صحبت کردم از آرزوهایش و از سوسیالیسم گفت که تا آخرین لحظه او را همراهی خواهد کرد، او من و دیگر فعالین کارگری را به رفاقت و همبستگی برای اهداف جنبش کارگری فرا خواند.
من این ضایعه بزرگ را به خانواده، رفقای محمد جراحی در سندیکای کارگران نقاش و کمیته پیگیری تشکل های کارگری تسلیت می گویم و می دانم که تنها و تنها سازماندهی و تشکل یابی در مسیر اهداف جنبش کارگری می تواند این غم بزرگ را التیام دهد.
بهروز خباز
**************
محمد جراحی چهره محبوب جنبش کارگری درگذشت
با کمال تاسف و تاثر محمد جراحی چهره شناخته شده جنبش کارگری و کادر حزب کمونیست کارگری ایران پس از ۳۰ سال تلاش بی وقفه در دفاع از طبقه کارگر و در راه آرمان رهایی بخش کمونیسم و پس از چندین ماه دست و پنجه نرم کردن با سرطان امروز ۱۳ مهر در بیمارستان تجریش در تهران درگذشت.
محمد جراحی را بطور واقعی جمهوری اسلامی به قتل رساند. محمد جراحی همراه یار دیرینه اش شاهرخ زمانی در خرداد سال ۱۳۹۰ به جرم دفاع از حقوق کارگران دستگیر شد، در زندان تبریز مورد ضرب و شتم شدیدی قرار گرفت و در یکی از بیدادگاههای حکومت اسلامی به پنج سال زندان محکوم شد. در مرداد ۹۵ پس از گذراندن دوره محکومیت و در حالیکه در زندان به بیماری های سرطان تیروئید، دیابت و چربی خون مبتلا شده بود از زندان آزاد شد. شکنجه گران جمهوری اسلامی در طول زندان مانع معالجات او شدند، او را بارها از داروهای حیاتی اش و از معالجه در بیرون زندان محروم کردند. معالجات او پس از آزادی از زندان بدلیل پیشرفت بیماری در شرایط غیر انسانی زندان جمهوری اسلامی، موثر واقع نشد و امروز ۱۳ مهر در سن ۵۸ سالگی در بیمارستان تجریش در تهران درگذشت. او و شاهرخ زمانی هر دو عضو کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل های کارگری بودند و هر دو قربانی جنایتکاری جمهوری اسلامی شدند.
محمد جراحی یک کارگر رزمنده، حق طلب، کمونیست و آزادیخواه بود و در طول زندان نیز امیدوار به پیروزی کارگران و مردم برای سرنگونی حکومت نحس اسلامی و برای آزادی و سوسیالیسم، به مبارزه خود ادامه داد. مرگ او ضایعه بزرگی برای جنبش کارگری و کمونیستی و برای مبارزه آزادیخواهانه مردم ایران در راه شکل دادن به جامعه ای انسانی، آزاد و برابر است.
حزب کمونیست کارگری درگذشت محمد جراحی عزیز را به فرزندان و دوستانش و به طبقه کارگر و مردم ایران صمیمانه تسلیت میگوید.
دریغ که عمر محمد جراحی کوتاه بود، یاد او اما برای کارگران و مردم آزادیخواه همیشه زنده و گرامی خواهد بود.
حزب کمونیست کارگری ایران
۱۳ مهر ۱۳۹۶، ۵ اکتبر ۲۰۱۷
**************
ننگ ابدی بر ستمگران و سرکوبگران
ایستادگی در برابر بیماری سرطان، صبح امروز در بیمارستان تجریش چشم از جهان فروبست. مرگ محمد داغ ننگی است بر پیشانی سرکوبگرانی که تاب تحمل فریاد عدالتخواهی این کارگر مبارز را نیاورند، او را به مدت 5 سال تحت ضد انسانی ترین شرایط به زندان انداختند، در زندان مراقبتهای پزشکی را از او دریغ کردند، تا آخرین دقایق پایان محکومیتش علیرغم جسم بیمار و رنجورش، او را در زندان نگه داشتند و محمد به فاصله کمتر از یکسال از رهائیش از زندان، بر بستر بیماری افتاد و امروز به یار دیرینش شاهرخ زمانی پیوست.
مرگ محمد هر چند که برای همه ما دردناک و تحمل ناپذیر و برای جنبش کارگری ایران ضایعه ای بزرگ است اما، ما در غم از دست دادن محمد زانوی غم در بغل نخواهیم گرفت و محکم و استوار خواهیم ایستاد و لحظه ای در مبارزه برای تحقق آرمانهای بزرگش درنگ نخواهیم کرد.
بدرود رفیقم، بدرود محمد عزیز، بدرود سرو قامت جنبش کارگری ایران، بدرود، بدرود، بدرود.......
جعفر عظیم زاده
**************
محمد جراحی از میان ما رفت
با کمال تاسف امروز مطلع شدیم ، که فعال کارگری ، عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری، قلبش برای همیشه از تبش باز ایستاد. محمد جراحی یکی از مبارزان راه رهایی طبقه کارگر بود که به خاطر مبارزات کارگری به ۵ سال حبس محکوم شده بود . اودر شرایط بسیار سخت وبا داشتن بیماری، دوران زندان را بدون مرخصی به پایان رساند. عدم رسیدگی پزشکی در دوران محکومیت، می تواند یکی از عامل های مرگ نابه هنگام محمد جراجی باشد.
ما کارگران هفت تپه و اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه این ضایعه را به خانواده جراحی و تمامی کارگران ایران تسلیت گفته و خود را شریک غم آنان می دانیم .
یادش گرامی باد.
در اینجا جا دارد نگرانی خود را نسبت به ادامه بازداشت رضا شهابی، کارگر شرکت واحد تهران و حومه و عضوهیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اعلام داریم . وضعیت جسمانی رضا شهابی با توجه به گفته همسر او ربابه رضایی بسیار وخیم اعلام شده است و جا دارد فوری و بی قید و شرط رضاشهابی آزاد و تحت درمان قرار گیرد؛
درآخر درگذشت محمد جراحی رابه خانواده محترم وتمامی کارگران تسلیت میگوییم
به امید اتحاد وهمبستگی تمامی کارگرام جهان....
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
**************
محمد جراحی ما را تنها گذاشت.
کارگران؛ مردم آزادی خواه:
محمد جراحی یکی از فعالان کارگری که مدت ۵ سال به اتهام دفاع از طبقه کارگر در زندان بود و در زندان دچار انواع مریضی شده بود. متاسفانه امروز پنجشنبه مورخ ۱۳/٧/۹۶ بعد از ۵ ماه دست و پنجه نرم کردن با مریضی سرطان در بیمارستان شهدای تجریش در تهران جان باخت.
ما ضمن تسلیت به جنبش کارگری ایران؛ جهان؛ دوستان و خانواده محمد جراحی خود را در غم و اندوه آن عزیز مبارزشریک می دانیم.
یادش گرامی
از طرف عثمان اسماعیلی؛ سامان بخشنده، کاوه حکیمی، سید علی حسینی، مروارید شریف پور؛ عزت نصری، نجیبه صالح زاده، یدالله صمدی و محمود صالحی
۱۳/٧/۹۶
**************
اطلاعیه اتحاد بین المللی به مناسبت درگذشت غم انگیز محمد جراحی
شنیدن خبر ناگوار درگذشت محمد جراحی، دلمان را به درد آورده است. همه می دانیم که چه رنج هایی این رفیق گرامی در راه مبارزه برای آزادی طبقه کارگر با دلیری تحمل کرد.
محمد جراحی از مبارزین جنبش کارگری ایران و اعضای "کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری" بود که در خرداد سال۱۹۹۰ به همراه زنده یاد شاهرخ زمانی و تعدادی از فعالین دانشجویی دستگیر شد و به خاطر فعالیت های کارگری به پنج سال زندان محکوم گردید.
محمد جراحی که پنج سال حکم خود را در زندان تبریز گذراند، در زندان به سرطان بدخیم تیروئید دچار شد. در ابتدا بخشی از غده تیروئید محمد جراحی به دلیل سرطانی بودن طی عمل جراحی در بیمارستانی در تبریز برداشته شد. بنا به نتایج قطعی آزمایش ها و طبق تشخیص کمیسیون پزشکی، ضروری بود که محمد جراحی هر چه زودتر در بیمارستانی در خارج از زندان بستری و تحت درمان قرار گیرد و آزاد گردد. اما به رغم تشخیص پزشکان معالج و پیگیری خانوده محمد جراحی، مقامات زندان و مراجع قضایی جمهوری اسلامی اجازه بستری شدن و درمان او در خارج از زندان را صادر نکردند. عدم صدور مرخصی درمانی برای محمد جراحی و آزاد نکردن او جان وی را به خطر انداخت و امکان علاج و بهبودی در زمان مناسب را از او کاملا سلب کرد. روشن است که جدا از علت درگذشت محمد جراحی در ۱۳ مهر ۱۳۹۶ در بیمارستان تجریش، رژیم ضدکارگر جمهوری اسلامی ایران مسئول مستقیم ایجاد شرایطی است که محمد جراحی را به کام مرگ کشانید. مقایسه تصویر جراحی پیش از زندان و پس از آن خود گواهی ست از صدمات شدیدی که به این رفیق در مدت حبس وارد شده بود.
نباید اجازه داد جان هیچ یک از فعالین کارگری ایران بار دیگر در زندانها و کشتارگاههای جمهوری اسلامی به خطر بیافتد. باید با تمام توانمان برای آزادی فوری کلیه فعالین کارگری زندانی و زندانیان سیاسی بیش از پیش تلاش کنیم.
اتحاد بین المللی درگذشت غم انگیز زنده یاد محمد جراحی را به خانواده و یاران ایشان و به طبقه کارگر ایران صمیمانه تسلیت می گوید. ما خود را در این ایام سخت در کنار این عزیزان می دانیم و تندرستی و آرامش خاطرشان را آرزو داریم. طبقه جهانی ما به داشتن مبارزی استوار و ثابت قدم چون محمد جراحی افتخار می کند؛ نام محمد جراحی در تاریخ مبارزات کارگران ایران برای محو سرمایه داری و برقراری آزادی و برابری و سوسیالیسم با حروفی درشت و درخشان ثبت شده است.
درود بر محمد جراحی
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
۵ اکتبر ۲۰۱۷
**************
اطلاعیه شماره ٩
قلب محمد جراحی فعال کارگری از تپش ایستاد!
در کمال اندوه خبر یافتیم که قلب پر تپش محمد جراحی فعال کارگری و عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری و همرزم زنده یاد شاهرخ زمانی صبح روز۵ شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۶ در بیمارستان تجریش از تپش ایستاد.
محمد جراجی، سه دهه از زندگی اش را در راه مبارزه با ستم سرمایه و اعتلای جنبش کارگری گذراند و در این راه بارها دستگیر و زندانی شد که ٱخرین بار به مدت ۵ سال بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بود. و همانجا بود که به علت عدم رسیدگی درمانی به بیماری مبتلا شد و پس از آزادی از زندان نیز درمانش به جایی نرسید و امروز در بیمارستان در گذشت.
محمد جراحی نمونه ای از صدها فعال کارگری بود که در راه مبارزه برای بهبود شرایط زندگی طبقه ی کارگر جان باخت. بی شک قوه قضاییه و سازمان امور زندان ها در این مرگ دخلیند و باید پاسخگو باشند. چرا که سرطان را همین ها به جان او انداخته بودند.
طبقه ی کارگران ایران، کنشگری مقاوم و دلسوز را و کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری یار و همرزمی باورمند را از دست داده اند.
ما این ضایعه ی اسفناک را به خانواده بزرگ جراحی و به کارگران و زحمتکشان ایران تسلیت می گوییم.
بدیهی است که یاد محمد جراحی همواره با کارگران خواهد بود و عزم همرزمانش را برای رسیدن به جامعه ای عاری از ستم و برخوردار از رفاه و شایسته ی زیستن بیشتر خواهد کرد.