با درود و خسته نباشید به دوستان کارگر نیروگاه های ایران
همواره این وجود اجتماعی است که شعور اجتماعی را می سازد . ای دوستان از صمیم دل امیدواریم در این روزگار سخت بهره کشی حالتان خوب بوده و از سلامت برخوردار باشید . در روزگاری که نظام سرمایه داری جهانی و بویژه نظام سرمایه داری ایران وحشیانه ذره ذره ی حاصل نیروی کارمان را به چپاول برده و زندگی رقت باری را به ما تحمیل کرده است ما نیز این درد مشترک را فریاد کرده و مانند شما بدنبال درمان تاریخی آن هستیم!
از اینکه شما نیز شرایط صحیح مبارزات کارگری را در جنبش ضد سرمایه داری امروز دریافته اید بسیار خوشحالیم ! دست دوستیمان را بسوی شما دراز می کنیم «کافیست در جنگل زندگی فریاد بکشی تا هم صداهایت را بیابی»
ما نیز اخبار و نوشته هایتان را با دل و جان خواندیم و در اختیار دوستان کارگرمان قرار دادیم خوشبختانه با استقبال این دوستان روبرو شد . همانطوریکه کاملاً آگاهید این رابطه ی خرید و فروش نیروی کارمان است که چرخ دنده های نظام سرمایه داری را بحرکت در آورده و شیره جانمان است که آنرا روغنکاری می کند!
خرید نیروی کار ما توسط سرمایه بنام مزد و به بهائی ناچیز که آنهم در این سرزمین غالباً به بهانه های گوناگون حتی همان دستمزدمان را هم نمی دهند و با تصاحب آن علیرغم آنکه دنیایی از پول و سرمایه را با دستمانمان برای آنان تولید و خلق کرده ایم در عوض از طریق ریخت و پاش سرسام آورترین هزینه های پلیسی و نظامی به شکل شلاق و شکنجه و زندان و مرگ و بیکارسازی های گسترده فقط و فقط به منظور سرکوب معترضین جواب می دهد علیرغم همه این ستمگری ها از سوی دیگر یکی از روزنه های امید برای ما اینست که اوضاع خاص ما کارگران ایران اکنون با جنبش پیشرو جهانی ضد سرمایه داری مصادف گردیده است جنبشی که هسته های اصلی آن بیش از پیش با کنار زدن بسیاری از خیال های رنگارنگ به ظاهر عدالت خواهانه اقشار مختلف سرمایه به دنبال شکل راستینی از مبارزه برای تغییر و تحول این نظام کشنده و ضد زندگی بهره کشی مزد است ! نظامی که نام عدالت سرمایه داری کاسبکاران ریز و درشت و قوانین سراسر فریبکارانه زمینی و اوراد و خرافات خود در محدوده ی جغرافیایی نکبت این خاک آنقدر سقف زندگی و نفس کشیدن در زیر آنرا با شلاق گرسنگی و تحقیر پایین کشیده است که با کشتن هرگونه افق و امید کارگران و زحمتکشان روز به روز روند سقوط و انحطاط خودکشی و خودسوزی ، آوارگی و بی سرپناهی ، خیابانگردی را برای نسل اندر نسل مان سوغات مرگ می کند!
دیگر از کدام ستم بگوییم همیشه ما کارگران سکوی پرتاب و نردبان صعود پست ترین تمایلات ماجراجوترین و فرصت طلب ترین سوداگران سود و سرمایه بوده ایم ! هدف فقط درد دل کردن نیست بلکه یکایک کارگران و مخصوصاً پیشروان و دردمندان این طبقه باید بدانند و حتی برای یک لحظه هم فراموش نکنند وقتیکه بنیاد و کیان هستی این جامعه با کار و مشقت ساخته می شود و نان و آسایش همه آنانیکه هرگز کار نکردند و نمی کنند ولی همیشه سیر و سیر می خورند و تازه برما فخر می فروشند همه و همه با دست ها و ستمکشی مزدی ما ارزانی آنان شده است!
حال گیر کار ما کجاست (؟) چرا هیچگاه نه تنها هیچ سقف اجتماعی ای از آن خود نداریم که بعنوان یک تشکل حقیقی مدافع منافع اجتماعی و طبقاتی رفاهی ما باشد (؟) دردآورتر اینکه بیشمارترین جمعیت این جامعه هستیم ولی از هر جهت بی سازمان ترین و درمانده ترین گروه اجتماعی آنیم !
چون همه چیز این جامعه برعکس است ! کور عین علی ! شل تیزرو ! کچل و زلفعلی ! باید باشد تا در اینجا بسلامتی و برای همیشه ی تاریخ با سعادت و افتخار آمیز ما خشت بر خشت و سنگ بر سنگ بند بیاید ! این بسیار جالب و عالیست!
ما کارگران باید بدانیم مادامیکه ایمان و عزم و باور آنرا نداشته باشیم که برای رهایی خود کاری انجام دهیم هیچگاه هیچ قشری از این جامعه نه می تواند و نه می خواهد حتی روزنه ای را برای ما بگشاید ! چون بدبختانه در قانونمندی نظام طبقاتی زندگی ، منطق غیر انسانی ای در جوهره روابط مالکیت دوستانه ی آدمیزاد وجود دارد که به دلیل عقل سوداگرانه و خودپرستانه ، بدون هیچ غایت اندیشی برای جامعه همیشه فکر می کند که شاهراه حیاتی بقاء او بر بستر اسارت دیگری بنا شده است . این همان رفتارهای غریزی و نتیجتاً همان سرنوشت دردناکیست که مخصوصاً در جوامعی که بر اثر ناتوانی عمومی دردرک سازمانیابی روابط و زندگی جدید هیچ نوع نظارت همگانی بر قدرتهای سیاسی وجود ندارد بشدت خود را نشان می دهد! در همین راستا با در نظر گرفتن تضادهای سیاسی تلمبار شده ای که در درازای تاریج جامعه ما پیوسته خود را در اشکال رنگارنگ پندارگرایی آشکار می کند و غالباً هیچ ربطی به منافع حقیقی ما کارگران ندارد جز اینکه همه صاحبان این پندارگرایی ها و قدرتها همانطوریکه از نظر اقتصادی با کسب ارزش اضافی از نیروی کارما و استثمار افسار گسیخته ی مداوم مان همیشه بر ما سوارند از نظر سیاسی هم همواره می خواهند بعنوان ابزار معنوی قدرت از وجودما استفاده کنند!
از سوی دیگر آنچه که به ما مربوط می شود و تا آنجا که تا کنون تجربه کرده ایم همیشه هم در عزا و هم در عروسی ما را سر بریده و قربانی می کنند و هیچگاه هم ندانستیم و نفهمیدیم که تا امروز تا چه حد و چه تعداد از ما آنهم بطور مشخص با کدام انگیزه معقول و اساسی و دراز مدت در کشاکش تخاصمات سیاسی گاه و بیگاه این جامعه شرکت داشتیم آیا مادامیکه هیچ ابزار مستقل ابراز وجود سیاسی در اختیار نداشته باشیم اصلاً می توانیم هیچ سهمی از نتایج یک حرکت و یک تحول را کسب نماییم (؟) یا اینکه باز در انتظار تکرار اعتراضات خودجوش سیاسی جامعه و بعد غلیان و شرکت خودجوش و بی سازمان ما نیز با نتایج از پیش معلوم دنباله روی ها ! میراث شومی که حکایتش بارها....
حال همانطوریکه در جغرافیای دلار و یورو و در طول تاریخ مبارزات طبقاتی در جریان تحولات اخیر آن و همچنین در برخی از کشورهای عربی ، همزنجیرانمان به پیروزی ها و پیشروی هایی دست یافته اند ما کارگران این سرزمین نیز وظیفه ضروری خود می دانیم که سرنوشت مشترک و مشکلات و مسایل حیاتی و راه ها و اهداف پیشبرد آنرا در داخل با همفکران و همدردان خود از جمله با شما دوستان صدیق به رایزنی و مشورت بگذاریم و با استفاده از تجربیات همه دوستان و تلاش پیگیر آتی آنان در زمینه نظر سنجی از کارگران و شیوه های صحیح این نظرسنجی میدانی در محیط های کار و زندگی راجع به ویژگی مشخص و اهداف معین طرح و برنامه جنبش ضد سرمایه داری کارگران چیست؟
راهکار راه اندازی سازمان دهی سراسری جنبش ضد سرمایه داری طبقه کارگر بطور مشخص چیست؟
صمیمانه انتظار داریم نظرات و پیشنهادات خود را بطور جدی و دقیق و فراگیر در سایت های کارگری مشخص مانند افق روشن به نمایش بگذارید.
دست دوستیمان را بسوی شما دراز می کنیم.
با تشکر
منوچهر - ٩ اردیبهشت ١٣٩١