در حالیکه خبرهای رسیده حاکی از استثمار فشرده یِ طبقه کارگر و اجحافاتِ گسترده ی کارفرمایان به حقوق کارگری است! در زمانیکه کارگران علیرغم فشارهای وارد شده بر ایشان جهتِ عدم تشکل و اعتراض، باز هم روزی نیست که دست به مبارزه نزنند، و بصورت روزمره در جلوی کارخانه ها و ارگان های حکومتی تجمع می کنند! آنهم در مقطعی که حکومت سرمایه داران زیر فشار مبارزات مردمی کمر خم کرده است و برای اولین بار در تاریخ ٣٠ ساله یِ آن، عقب نشینی را تجربه می کند! باز هم انرژی مبارزاتی کارگران به هدر رفته و به نتیجه ای نمی رسد! چرا؟
در زمانیکه لازم است فعالان کارگری به توضیح و تحلیل از این پدیده یِ عجیب بپردازند، مشغول گزارشات صرفاً خبری از آن هستند. در زمانیکه آنها باید کارگران را تشویق به شرکت مستقل و در زیر پرچم های خود و با در دست داشتن پلاکاردهایی منقوش به شعارها و خواسته هایشان در اعتراضات مردمی کنند، آنها را به کناره گیری و عدم شرکت در مبارزات اعتراضی مردمی علیه دیکتاتوری و سرکوب حکومت سرمایه داران توصیه می کنند. به جای افشایِ توخالی بودن وعده های کارفرمایان، فعالان کارگری، آنها را بعنوان «پیروزی» اعلام می دارند. در یک کلام، فعالان کارگری به جای آنکه مداوا کنندگان درد طبقاتی کارگران باشند، خود تبدیل به ویروسی دیگر در کالبد طبقه کارگر شده اند.
اینها همه نتیجه یِ سه دهه عقب نشینی است. فعالان کارگری در این سه دهه فقط به حفظ خود اندیشیده اند و تمامی روحیه و ابتکارات انقلابی را از خود زدوده اند و اینک که شرایط برای تهاجم طبقه کارگر آماده گشته است، از ترس بازداشت و سرکوب، تسلیم طلبی را در میان کارگران تبلیغ می کنند.
طبقه کارگر ایران نیاز به نسل جدیدی از مبلغان جوان و پر شور دارد تا بتواند آنها را به جهت انقلاب رهنمون کنند. جوانان کارگری که اینک بدون داشتن پشتوانه یِ همکاران و هم طبقه ای های خود در خیابان ها به مبارزه رو در رو با حکومت دیکتاتوری سرمایه داران پرداخته اند. اگر کارگران بخواهند تغییری در وضعیّت زندگی و معیشتی خود بوجود آورند، باید بدانند که نسل گذشته یِ رهبران و معتبرین کارگری، در زیر سرکوب وحشیانه و قتل و اعدام و شلاغ حکومت ددمنش سرمایه داری، جسارت خود را از دست داده و نمی توانند در چنین شرایطی آنها را به اهداف خود برسانند. کارگران ما باید به توانایی نسل جوان خود در رهبری ایشان باور کنند. اینها هستند که حکومت سرمایه داران را در زیر فشار مبارزات خیابانی به هراس انداخته و پس از سه دهه «قَدَر قدرتی» وادار به عقب نشینی شان کرده اند. اگر این جوانان بدون داشتن حمایت دیگر کارگران توانسته اند از خامنه ای گرفته تا سرداران سپاه و امام جمعه ها را به دست و پا بیاندازند و عقب نشینی سیاسی را به ایشان تحمیل کنند، مسلماً اگر از همراهی و حمایت کارگران واحدهای تولیدی خود بهره مند شوند، می توانند با تبدیل جهت مبارزات طبقه کارگر از مقاومت و تدافع به تعرض و تهاجم، و تلفیق خواسته های صنفی به مبارزه علیه دیکتاتوری و استبداد، تمامی خواسته های صنفی کارگران را محقق ساخته و بنای تشکلات مستقل کارگری را بنیان نهند.
کارگران زحمتکش ایران!
اگر می خواهید از آینده خود و فرزندانتان مطمئن شوید! اگر می خواهید در جامعه عزت و احترام گذشته تان را احیاء کنید! اگر می خواهید کارفرمایان را وادار به عقب نشینی و دادن حقوق به حق تان کنید! تنها راه آن تهاجم است، تهاجم است، و تهاجم.
روز ١٣ آبان فرا می رسد. این روز را جوانان شما برای اعتراض میلیونی به دیکتاتوری تعیین کرده اند. آنها چه شما در کنارشان باشید و چه نباشید به رزمگاه خواهند شتافت. پس به ایشان بپیوندید! با در دست داشتن پرچم واحد شغلی خود، همکارانتان جمع کرده و کارگران دیگر بیابید و در کنار هم فریاد زنید و خواسته های خود را به گوش حاکمان و جهانیان برسانید! در این تجمع خواهید دید که تنها نیستید! استقبال مردم را از حضور خود تجربه کرده و ببینید که ارزش واقعی شما برای این مردم تا چه حد است! فقط در میان مردم است که شما قدرت، اعتبار، عزت و احترام واقعی خود را خواهید چشید! پس درنگ نکرده، سازشکاران و ترسوها را به حال خود رها کنید و در میان سیل میلیونی مردمی، متحدان خود را بیابید!
مرگ بر حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی!
نان،مسکن،آزادی - جمهوری شورایی!
اعلامیه شماره ٣ کارگری از «ندای سرخ»
١٩ مهرماه ١٣٨٨