برکناری منصور اسانلو از رياست هيئت مديره سنديکا
۱۳۹۱/۱۱/٠٢
از: سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
به: فدراسيون جهانی کارگران حمل و نقل (ITF)
موضوع: برکناری منصور اسانلو از رياست هيئت مديره سنديکا
احتراما سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه اعلام می دارد؛
منصور اسانلو را به علت انجام تخلفات متعدد و عدم پايبندی به تعهدات خود و ناديده گرفتن هشدارها و اعتراضات درونی سنديکا، از رياست هيئت مديره برکنار کرده و از اين تاريخ هيچ گونه سمت و مسئوليتی در اين سنديکا ندارد و از آن نهاد کارگری خواستار قطع همه ارتباطات، همکاری ها و حمايت ها از نام برده می باشد.
يادآوری می شود سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه هيچ نماينده و سخنگويی در خارج از کشور ندارد.
با اميد به گسترش صلح، عدالت و صداقت در همه جهان
سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
دوم بهمن يک هزاروسيصد و نود و يک
رونوشت:
- سازمان جهانی کار (ILO)
- کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های آزاد کارگری (ITUC)
- کنفدراسيون کارگران فرانسه (CGT)
- کليه اتحاديه ها و نهاد های کارگری داخلی و بين المللی
جواب فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل
نامه «آی تی اف) درباره موضوع رانندگان اخراجی و تایید بر کناری منصور اسانلو
1391/11/09 ساعت 23:19:06
نامه آی تی اف به سندیکا در مورد اخراج غیر قانونی سه تن از رانندگان شرکت واحد
آقایان وحید فریدونی، حسن سعیدی و ناصر محرم زاده و تایید برکناری رئیس پیشین سندیکا
امروز آی تی اف موضوع سه راننده اخراجی سندیکای کارگران اتوبوسرانی شرکت واحد را مستقیما با دولت ایران مطرح کرد.
دیوید کاکرافت؛ دبیر کل آی تی اف پس از اینکه از اخراج این رانندگان توسط ابراهیم مددی؛ نايب رئیس سندیکای شرکت واحد که از سازمان های عضو آی تی اف است، مطلع شد در نامه هایی به رئیس جمهور و وزیر کار خواستار بازگشت به کار این رانندگان اخراجی شد.
نام های این سه راننده حسن سعیدی، ناصر محرم زاده و وحید فریدونی است. هر سه این رانندگان از اعضای فعال سندیکا هستند و پس از فعالیت برای افزایش دستمزد کارگران از کار اخراج شده اند. اخراج این سه نفر مستقیما به فعالیت های اتحادیه کارگری آن ها مربوط است.
دیوید کاکرافت به ابراهیم مددی؛ نايب رئیس سندیکای شرکت واحد «قول داده است که آی تی اف به حمایت خود از هئیت مدیره سندیکای واحد که اولین اتحادیه عضو آی تی اف در ایران است در دفاع از اعضای خود ادامه خواهد داد.»
دیوید کاکرافت هم چنین تصمیم هئیت مدیره سندیکا را مبنی بر برکناری منصور اسانلو از پست خود به عنوان رئیس سندیکا برسمیت شناخت و تاکید کرد: «ما حق هئیت مدیره را بعنوان هئیت منتخب اداره کننده سندیکا برای این تصمیم به رسمیت می شناسیم و آن را کاملا رعایت می کنیم.»
معرفی کوتاهی از مبارزات و زندگی محمود صالحی
محمود صالحی، در یک از گفتگوهایش به همه فعالین کارگری در ادامه مبارزه کارگری اش چنین اطمینان می دهد: «من به همه فعالين كارگرى اطمينان می دهم كه مبارزه ما ادامه خواهد يافت. اگر فرجام خواهى ما نتيجه نداد و ما به زندان افتاديم، آن گاه بر اساس شرايط، مبارزه خود را ادامه خواهيم داد. در آن صورت ما وارد يك فاز ديگر خواهيم شد. زندان هم محل مبارزه است. آن جا پر از قربانیان جامعه سرمايه دارى است. از آن جا نيز می شود صداى خود را به بيرون رساند. آن ها كه اين احكام را عليه ما صادر كردهاند فكر می كنند ما عقب مى نشينيم. اين خيالى خام است. در روز اول ماه می ٨٣ ما را بازداشت كردند تا مراسم روز جهانی مان را نگيريم، اما ما در همان بازداشتگاه با نواى الهام بخش «سرود انترناسيونال» روز طبقاتى و جهانى خود را گرامى داشتيم. در این مورد نيز همين كار را خواهيم كرد.»
محمود صالحی، از بنیان گذاران سندیکای خبازان سقز و حومه و هم چنین «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری» است. زندگی محمود و همسر و هم رزمش نجیبه صالح زاده و هم چنین دو فرزندش، مملو از وقایعی سیاسی و خاطرات تلخ و شیرینی است که پرداختن به ابعاد مختلف آن از حوصله این بحث خارج است.سندیکای خبازان سقز و حومه سندیکا تا یورش نیروهای سرکوبگر حکومت اسلامی به کردستان، فعالیت علنی داشت. اما پس از حمله ارتش به کردستان، محمود اجبارا سقز را ترک کرد و به مهاباد رفت و به فعالیت خود در راستای متحد کردن کارگران در آن شهر ادامه داد.
محمود در سال 1359، به اتهام کومه له ای بودن دستگیر شد. اما زیاد در زندان نماند و کمی بعد آزاد گردید. محمود را در سال 1361 دوباره دستگیر کردند که مردم مهاباد به این دستگیری اعتراض نمودند.
ارتباطات محمود، به ویژه با کارگران خباز به حدی گسترده و صمیمانه بود که در 11 اردیبهشت روز جهانی کارگر در سال 1362 طی فراخوانی توانستند 90 درصد کارگاه های خبازی را از ساعت 10 صبح الی 11 صبح تعطیل کنند و فعالین کارگری با پخش شیرینی و صحبت با مردم، روز جهانی خود را جشن گرفتند. در آن روز، محمود در سه راه میدان آرد برای کارگران و تعداد کثیری از مردم، سخن رانی کرد و محمود آخکند هم در میدان آهنگران که محل تجمع کارگران ساختمانی بود سخن رانی کرد. به دنبال این سخن رانی محمود صالحی دستگیر شد و مدتی را در زندان گذراند. وی پس از آزادی از زندان، مهاباد را ترک کرد. اما محمود در سال 1364 یک بار دیگر در مهاباد دستگیر و زندانی شد. او، مدت 6 ماه از زندان خود را در زندان ارومیه گذراند.
محمود، در سال 1365 پس از آزادی از زندان، به شهر سقز برگشت و در این شهر به فعالیت های کارگری خود ادامه داد. او، در بهار همان سال دستگیر شد و تا 22 بهمن 1367 در سقز زندانی شد. او، پس از آزادی، بلافاصله فعالیت خود را در جهت تشکیل سندیکای خبازان آغاز کرد به طوری که این سندیکا، در سال 1373 تشکیل شد و محمود هم رسما به نمایندگی آن انتخاب گردید.
در سال ١٣٧٣ در کردستان، عده ای از کارگران خباز با تلاش های پیگیر موفق شدند «هیات موسس انجمن صنفی کارگران خبازی های سقز و حومه» را آورند. دفتر کار این انجمن، عملا به مرکز تجمع آن ها تبدیل گردید. کارگران نمایندگان خود را انتخاب کردند و خود را سازمان دهی نمودند. حضور فعالین سرشناس کارگری از جمله محمود صالحی در این تشکل کارگری، سبب شد تا اقدامات بزرگی از جمله بیمه بیش تر از نود درصد از کارگران خباز، دایر کردن کلاس نهضت سوادآموزی برای کارگران، دایر کردن کتابخانه، تشریح قانون کار، برگزاری مراسم اول ماه می در سطح شهر و ... سازمان دهی و برگزار شود. در مقابل این پیشروی جنبش کارگری در این شهر، سرمایه داران و حکومتیان ساکت ننشستند. کارفرمایان عده ای از کارگران را اخراج کردند و تهدیدات رهبران و فعالین این اتحادیه توسط ارگان های امنیتی افزایش یافت.
محمود، یک بار دیگر به اتهام کومه له ای بودن و دفاع از کارگران دستگیر شد و بعد از مدتی آزاد گردید. اما او پس از آزادی باز هم به فعالیت های خود در سندیکای خبازان ادامه داد تا این که این بار اداره اطلاعات تصمیم گرفتند او را از کار اخراج کند. در چنین وضعیتی، در حالی که محمود حدود 9 سال سابقه کار در یک خبازی را داشت بدون پرداخت هیچ گونه مزایایی اخراج گردید.
محمود باز هم در سال 1378،به همراه تنی چند دستگیر شد و مدت 75 روز در سلول انفرادی گذراندند. محمود پس از آزادی باز هم به فعالیت های کارگری خود پرداخت.
محمود، بعدها محاکمه شد و به مدت 10 ماه حبس تعزیری محکوم گردید و در شهریور ماه 1379 به زندان رفت و بقیه دوستانش تبرئه شدند. او، در سال 1380 از زندان آزاد شد. 11 اردیبهشت همان سال که فقط 13 روز از آزادیش گذشته بود باز هم از طرف اداره اطلاعات در مراسم اول ماه می دستگیر و به خارج شهر انتقال داده شد.
کارگران و شرکت کنندگان در روز جهانی کارگر، به دستگیری او اعتراض کردند و خواستار آزادی فوری او شدند. تا این که سرانجام پس از چند ساعت او را آزاد کردند. او بلافاصله به مراسم روز جهانی برگشت و چند دقیقه ای در مورد روز جهانی کارگر سخن رانی کرد. در سال 1381، اداره اطلاعات و اداره کار، رسما به نماینده کارگران خباز اعلام کردند که محمود حق سخن رانی ندارد.
محمود روز جهانی کارگر سال 1382، به دعوت انجمن خبازان شهر بوکان، به این شهر رفت و در آن جا سخن رانی کرد.
محمود همراه با محسن حکیمی، در تاریخ 10/2/1383 با خانم آنا بیوندی و هیات همراه وی که به عنوان نماینده کنفدراسیون اتحادیه های کارگران آزاد به تهران آمده بود ملاقات کرد و مشکلات واقعی کارگران ایران را برای او و همکارانش تعریف کرد.
محمود صالحی، درباره مراسم با شکوه اول مه سال 83 سقز، می گوید: «ما کارگران مراسم اول ماه مه 83 را کارگران سقز چند روز مانده به اول ماه مه 83، با تشکیل یک شورا سازمان دهی کردیم. شورایی به نام «هماهنگی اول ماه مه، روز جهانی کارگر در سقز». این شورا در میان کارگران زن و مرد تشکیل شد و دستور کار این شورا برگزاری مراسم اول ماه مه روز جهانی کارگر در خیابان و انتشارفراخوان در میان مردم کوچه و خیابان بود. این شورا مصوب کرد که باید به هر شکلی مراسم را به خیابان آورد. هر چند دست ما از طرف مسئولان دولت تهدید شدیم و چند بار ما را احضار کردند که حق نداریم به خیابان بیایم اما ما اعلام کردیم که با کفن به خیابان خواهیم آمد و شما نیروهای دولتی هم می توانید با تفنگ هایتان ما را هدف قرار دهید. به این ترتیب، قبل از این که ما وارد آن جا شویم توسط صدها مامور لباس شخصی محاصره شده بود؛ قبل از این که ما مراسم را برگزار کنیم به صفوف ما حمله کردند و تعداد 24 نفر: 1- سماعيل خودکام، کارگر خباز، ساکن بوکان 2- هادی تنومند، کارگر خباز، ساکن بوکان 3- جعفرمولائی، کارگر کارواش، ساکن بوکان 4- خالد پورآذر، کارگر، ساکن بوکان 5- فرهاد مولودی، کارگر، ساکن بوکان 6- محمود صالحی، کارگر خباز 7- جلال حسينی، کارگر خباز 8- محسن حکيمی، مترجم، ساکن تهران 9- جمال احمدزاده، کارگر 10- ئهوين واصلی، خانه دار 11- فخرالدين واصلی، کارگر برق کار 12- ايرج محمدی، کارگر خباز 13- امجد محمدزاده، کارگر خباز 14- عمر جوانپور، کارگر خباز 15- لقمان مهری، دانشجو 16- زاهد صالحی، کارگر نقاش 17- عبدالله ربانی، راننده 18- برهان ديوارگر، کارگر خباز 19- محمد عبدی پور، کارگر خباز 20 – سيدصالح حسينی، کارگر دخانيات 21- حامد بيخانی، کارگر خباز 22- محمد رضازاده، کارگر کارخانه بسته بندی بهداد 23- علی عزيزپور، کارگر کارخانه بسته بندی بهداد 24– عطا رحمان نارنج، کارگر خباز. قابل ذکر است با اکثریت آرا من به عنوان دبیر شورا هماهنگی اول ماه مه، روز جهانی کارگر در سقز انتخاب شدم.»
این حرکت در همان لحظات آغاز مراسم مورد هجوم نیروهای انتظامی و امنیتی حکومت اسلامی قرار گرفت که حدود 50 نفر دستگیر شدند. غیر از 7 نفر بقیه ساعاتی پس از دستگیری آزاد شدند. این هفت نفر به نام های محمود صالحی، جلال حسينی، محسن حكيمی، برهان ديوارگر، محمد عبدی پور، اسماعيل خودكام و هادی تنومند، به زندان سنندج انتقال داده شدند. این هفت فعال جنبش کارگری با مقاومت خود در زندان، مبارزه خانواده هایشان و مبارزه کارگر و کمپین های اعتراضی که در داخل و خارج کشور راه افتاد حکومت اسلامی را وادار کرد پس از 12 روز آن ها را آزاد کند. اما حکومت اسلامی، این هفت تن را همواره به بی دادگاه های خود کشانید تا سرانجام دادگاه انقلاب سقز حکم آن ها را صادر کرد.
آخرین دستگیری محمود به این شکل بود که ظهر روز دوشنبه ٢٠ فروردین ماه ۱٣٨۶، تعدادی از افراد نیروهای انتظامی به محل کار او مراجعه کردند و وی را به بهانه این که دادستان می خواهد با او در خصوص روز جهانی کارگر صبحت کند با خود بردند. منشی اجرای احکام در یک دادگاه چند دقیقه ای و به طور شفاهی حکم دادگاه تجدیدنظر استان مبنی بر محکومیت محمود صالحی به یک سال حبس تعزیری و سه سال حبس تعلیقی را قرائت نمود و بی درنگ حکم بازداشت او را صادر کرد. محافظان سرمایه، محمود صالحی را بدون اطلاع خانواده اش و حضور وکیلش با سرعتی سرسام آور از شهر محل اقامت خود (سقز) دور کردند و بعد مشخص شد که وی را در زندان مرکزی شهر سنندج زندانی کردهاند. زندان محمود این بار یک سال طول کشید.
کمپین های بزرگی که نخست برای آزادی دستگیرشدگان سقز و سپس به دنبال دستگیری مجدد محمود صالحی و هم چنین منصور اسانلو در داخل و خارج کشور راه افتاد در تاریخ جنبش کارگری ایران بی سابقه بوده و جنبش کارگری ایران را به جهانیان شناساند.
رویداد سقز، به عنوان یک نقطه عطف مهم تاریخی در جنبش کارگری ایران ثبت شده است. تهدید و ارعاب دستگیرشدگان روز جهانی کارگر در این شهر، دو دوره متفاوت حاکمیت جمهوری اسلامی را در برمی گیرد؛ یعنی، دوره ای که جناح اصلاح طلبان حکومت در راس قدرت بود و هم در دوره ای که اصول گرایان قدرت را گرفتند و هنوز هم در قدرت هستند. در هیچ کدام از این دوره ها، کم ترین بهبودی در زیست و زندگی و سطح دست مزد و آزادی مبارزه کارگران به وجود نیامده است. در هشت سال ریاست جمهوری محمد خاتمی و هم چنین در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد، برخوردهای سرکوب گرانه و تحمیل بی حقوقی های فراوان بر کارگران در جریان بوده و تفاوت چندانی در برخورد حاکمیت به جنبش کارگری و تهدید و فشار بر فعالین کارگری دیده نمی شود. بنابراین، سرمایه داران و حکومت حامی سرمایه، با وجود رقابت ها و کشمکش های جناحی شان در استثمار هر چه شدیدتر نیروی کار و سرکوب جنبش کارگری و هم چنین دیگر جنبش های برابری طلب و عدالت جو چون جنبش زنان، جنبش دانش جویی و روشنفکران یک نوع منافع مشترک سیاسی - طبقاتی را دنبال می کنند.
به این ترتیب، محمود آگاهانه و پیگیرانه زندگی خود را وقف برپایی تشکل های کارگری و اتحاد و همبستگی طبقه کارگر کرده است. محمود و هم فکرانش برای برپایی آن تشکل های کارگری تلاش می کنند كه اساسا به نيروى خود كارگران اتكاء كند و مستقل از دولت و قوانين و ارگان هاى آن اعلام موجوديت كرده و به زائده هيچ حزب و سازمان سياسى نيز تبديل نگردد. تشکلی که هیچ دیوار چینی در میان مبارزه اقتصادی، صنفی و سیاسی و اجتماعی طبقه کارگر نمی بیند و با استراتژی طبقاتی خود در جهت تحقق مطالبات خود مبارزه می کند. تشکلی که فعالین آن در جهت اتحاد و همبستگی طبقاتی همه کارگران و هم چنین اتحاد جنبش زنان و جنبش دانش جویی و دیگر جنبش های برابری طلب با جنبش کارگری گام های عملی برمی دارند. تشکلی که به برابری زن و مرد، به لغو کار کودک، به مساله بازنشستگان و به طور کلی آزادی بیان، قلم، اندیشه و آزادی های فردی و اجتماعی بی تفاوت نمی باشد.
نوشته ها و فعالیت های محمود صالحی بیش از هر چیز نشان دهنده صداقت، جان فشانی، جسارت و رک گویی اوست. از این رو، سرگذشت او، دوران سپری شده نیست؛ بلکه طرح مسایل کارگری که او در طول سال های طولانی تجربه کرده است بی شک برای نیروهای جوان سیاسی و به ویژه کارگران و فعالین سیاسی چپ در حال و آینده نیز آموزنده است.
در پایان مهم ترین پرسش در مورد محمود صالحی این است که او، چرا بیش از هفت سال زندگی خود را در زندان های حکومت اسلامی گذرانده، اتهامش چه بوده است؟
قاطعانه و محکم می توان جواب این سئوال را چنین داد: تنها «جرم» محمود صالحی این است که او، به طور پیگیر و در شرایط گوناگون از حقوق خود و هم طبقه ای هایش بدون توجه به رنگ، پوست، ملیت، مذهب و جنسیت دفاع کرده است. دفاعی که برای سرمایه داران و حکومت حامی آن ها، نه تنها خوش آیند نیست؛ بلکه خطرناک نیز به شمار می آید. به همین دلیل محمود و هم فکرانش همواره از سوی سرمایه داران مورد تهدید قرار می گیرند و از کار بی کار و یا زندانی می شوند.
علاقه مندان می توانند برای آشنایی بیش تر با مبارزات و افکار محمود صالحی، به کتاب «من مرگ را سرودی کردم» که درباره زندگی و مبارزه «محمود صالحی» است مراجعه کنند. این کتاب، از سوی «بهرام رحمانی»، در سال 1389 - 2010 در 410 صفحه تهیه و منتشر شده است. ناشر این کتاب، انتشارات «کتاب ارزان» در سوئد- استکهلم است.
بهرام رحمانی