افق روشن
www.ofros.com

!!!از قدرت برنامه ریزی و سازماندهی تشکل سراسری معلمان درس بگیریم

خطاب به سندیکای کارگران نقاش استان البرز تا کی فرقه گرای، تا کی تفرقه؟

شاهرخ زمانی                                                                                             پنجشنبه ٣ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۲۳ آپریل ۲۰۱۵

سلام و درود ما فعالین زندانی را از کشتار گاه های جهنمی جمهوری اسلامی بپذیرید.
من شاهرخ زمانی کارگر نقاش عضو هیات بازگشایی سندیکای کارگران نقاش و تزئینات تهران و عضو شورای نمایندگان کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری، به عضویت افتخاری در سندیکای شما افتخار می کنم، و به عنوان قطره ای کوچکی از ارتش ۵٠ میلیونی کارگران ایران برای شما آرزوی مبارزات منسجم و با برنامه جهت مقابله با بهره کشی دولت و طبقه سرمایه داری می کنم.

هم زنجیران:
سرنوشت ما کارگران زندانی در نظر مولتی میلیادرهای جانی ضد کارگر قرار گرفته است، تلاش ما برای دفاع از حق مشروع و قانونی آزادی اعتصاب و تشکل، ایجاد سندیکا و اتحادیه بعنوان پایه اساسی سازماندهی یکپارچه مبارزات طبقه ١۴ میلیونی کارگران در مقابله با تشدید استثمار و غارت ثروت های ملی و جهت رسیدن به مطالبات و حق حیات برای ۵٠ میلیون خانوار کارگری می باشد ،اگر تشکل های کارگری سراسری هم چون تشکل معلمان وجود داشت ، دولت اسلامی - سرمایه داری نمی توانست یک چهارم خط فقر را به عنوان حداقل دستمزد تصویب و به کارگران تحمیل کند ، اشتغال دائم را نابود کند ، بیمه های درمانی ، بازنشستگی ، بیکاری را از بین ببرد ، تحصیل ، درمان ، آب و برق و گاز ، تلفن و ... را که طبق قانون رایگان است به حیات خلوت تشدید بهره کشی مافیای ثروت و قدرت تبدیل نماید. و دست آخر این که در شرایط اوج اعتصابات با میانگین روزانه ده اعتصاب، ولی پراکنده و بی برنامه که اگر در این رابطه نیز تشکل سراسری وجود داشت می توانست این جویبار های کوچک را به رودخانه ای عظیم علیه بیکاری میلیونی و اخراج های دسته جمعی ، علیه فقر و نداری تبدیل کند.
مبارزات سراسری معلمان در بیست و هفت استان و نزدیک به ١۴٠ شهر تاثیر گذار و مفید برای گسترش مبارزه است، هم قطاران برای غلبه به بی برنامه گی و پراکندگی و برای چیره شدن بر برنامه و طرحهای دشمن طبقاتی در تعطیلی تولید و نابودی اشتغال و ایجاد بیکاری میلیونی ، گرسنگی تزریقی و دوندگی ٢۴ ساعته برای لقمه نانی، تشدید سرکوب و اخراج و حکومت نظامی در موسسات و کارخانجات تولیدی از طریق بسیج و حراست مسلح، دستگیری و زندانی کردن فعالین کارگری و سازماندهندگان اعتصابات ، و مهمتر از اینها برای غلبه به از خود بیگانگی، تفرقه و نا آگاهی و رقابت درونی طبقه کارگر، تنها چاره ما وحدت و تشکیلات در اتحادیه و حزب سراسری می باشد.
برای رسیدن به این سطح از آمادگی و سازمان یافتگی جهت مقابله با دشمن با توجه به اینکه دولت و احزاب سرمایه داری بطور طبیعی برای ادامه و حفظ بهره کشی بعنوان وظیفه و چماق سرکوب مادی و معنوی سرمایه داری برنامه ریزی شده و سازمانیافته عمل می کنند، اما با صد صد افسوس که انحرافات درونی خانوار ۵٠ میلیونی کارگران با صنفی گرایی و فرقه گرایی سد راه تشکل سراسری کارگران عمل می کنند، دوستان صنف گرا و قانون گرا، سه جانبه گرا (یعنی تمامی کارگرانی که مخالف فعالیت سیاسی کارگران هستند و تنها مبارزه تشکل کارگری را محدود به مبارزه برای مطالبات صنفی در چهار چوب قانون می دانند در واقع از رسیدن کارگران به مطالبات خود جلو گیری می کنندیعنی نا اگاهانه همان کاری را می کنند که کارفرمایان و دولت سرمایه داری دوست دارد) در رد و مقابله با تمامی تجارب اثبات شده ملی و جهانی طبقه کارگر در ایجاد تشکل های سراسری و کشیدن دیوار چین بین مبارزه صنفی و سیاسی کارگران خیال می کنند هر سندیکای در حد یک پاسگاه روستای می تواند نقش ارتش سراسری ١۴ میلیونی با ۵٠ میلیون خانوار در سطح ملی سراسری را ایفا کنند، آنهم با توجه به نهایت فعالیت این دوستان این است که سندیکا های جدا از هم و مخالف فعالیت سیاسی تنها با تکیه به فعالیت صنفی و قانون گرایی و سه جانبه گرایی در هر محل کارگری به صورت پاسگاه های روستایی تکثیر کنند و سپس بدون اعتقاد به قعالیت سیاسی و حزب طبقه کارگر سراسری شوند که متاسفانه این یک خیال باطل است و تجارب جهانی حتی هم اکنون بوضوح ثابت می کند سندیکا ها و فدراسیون ها و اتحادیه های که اعتقاد به فعالیت سراسری سیاسی و تلفیق فعالیت صنفی - سیاسی و داشتن پیوند ارگانیک با تشکل سیاسی سراسری طبقه کارگر ندارند برای جبران خلا دید سیاسی تابع و تحت تسلط دید سیاسی طبقه حاکم شده اند تا انجا که بدلیل نبود اندیشه سیاسی مستقل طبقه کارگر در تشکل های خود در کشور های که سندیکا ها و اتحادیه ها محدود به صنفی گرایی به رسمیت شناخته شده اند در جهت مهار کارگران به مباشر و شریک کارفرمایان و حکومت های سرمایه داری تبدیل شده اند، کارگران ایران باید بدانند اگر بدون تلفیق اصولی مبارزات صنفی - سیاسی تنها به صنفی گرایی تکیه کنند در آینده نزدیک هیچ تفاوتی با اتحادیه و سندیکا های زرد کنونی که از رسیدن کارگران اروپایی و امریکایی و ... به مطالباتشان جلو گیری می کنند نخواهند داشت، و جالب این است که بدانیم جمهوری اسلامی به همه فعالین کارگری و سیاسی می گوید فعالیت سیاسی نداشته باشید آزادید هر فعالیتی بکنید پس یک کارگر باید بداند مخالفت با فعالیت سیاسی و فعالیت فقط به صورت صنفی گرای همان حوزه ای است که تمامی دشمنان طبقه کارگر از جمله جمهوری اسلامی سرمایه داری پیش پای کارگران می گذارد بنا براین قبول چنین فعالیتی تبعیت از سرمایه داری محسوب می گردد که سرمایه داری با دقت برنامه ریزی کرده است و هر تشکل و فعالی قبول کند که فقط صنفی گرای ، قانون گرایی و سه جانبه گرایی کند و مخالف تلفیق مبارزه سیاسی و صنفی باشد ، نا اگاهانه و یا اگاهانه تابع نقشه از پیش طراحی شده سرمایه داری شده است. و متاسفانه دوستان صنف گرا با بهانه قرار دادن شدت سرکوب های موجود ایران از آموزش سیاسی کارگران سر باز می زنند و در چنین فضای سیاست صنفی گرایی محض که با توجه به توضیحات بالا کاملا" ضد آگاهی طبقاتی کارگری است را با گشاده دستی و دست و دلبازی پیش می برند، و آموزش ضد کارگری خود را با این توضیح که هر گونه بحث سیاسی، فعالیت سیاسی و ارتباط سیاسی باعث سرکوب و از بین رفتن تشکل می گردد از بیخ و بن ریشه تئوری و اندیشه و مبارزه سیاسی را می زنند و تلاش می کنند کارگران را از داشتن ارتباط با افرادی که فکر سیاسی دارند، منع کنند، نا خواسته هم جهت با جمهوری اسلامی قرار می گیرند، متاسفانه کسانی که در چنین فضای آموزش می بینند حتی وقتی وارد فضای دیگری می شوند نیز نمی توانند خود را تغییر بدهند چرا که هر زمینه ای که می توان تلفیقی بین فعالیت صنفی و سیاسی ایجاد کرد در ذهن و زندگی آنها توسط آموزش دهندگان صنفی گرایی کشته شده است.
از سوی دیگر دوستان مروج و مبلیغ آگاهی طبقاتی علیرغم نقش خودشان در اشاعه آگاهی با دامن زدن به فرقه گرایی از پیوند زنده و پویای و ارگانیک تجربه و اگاهی و اشکال تشکل و سازماندهی با بسترهای واقعی مبارزات جاری کارگران و برنامه کار و زندگی شان جلو گیری کرده و فعالیتشان محدود به تبلیغ و ترویج آنهم صرفا" در فضای مجازی بوده و هست، بدتر از همه به اصطلاح کارگر کارگری ها شیفته پرستش و دنباله روی و نظاره گری از اعتصابات خود جوش در بی برنامگی و پراکندگی و مهمتر در رد هر گونه ساختار متین و استوار ضربات هولناکی بر پیکر جنبش خود به خودی کارگران در فاصله گیری از هم و پراکندگی و بی برنامه گی مخصوصان در سطح عمومی وارد می کنند، اما سوال اساسی ما از دوستان این است که آیا ما هدفی غیر از سازماندهی مبارزات طبقاتی ، طبقه ١۴ میلیونی کارگران ایران بر اساس خواسته و منافع صنفی و سیاسی آنان مانند حق تشکل ، حق اعتصاب ، دستمزد شایسته، اشتغال دائم ، تدوین قانون کار مترقی ، حق بستن قرار داد های دسته جمعی داریم ؟
اگر پاسخ مثبت است، آیا تجربه ٢٠٠ ساله جنبش کارگری و بین المللی غیر از تشکل های پایدار یعنی شورا ، حزب و اتحادیه سراسری به عنوان اشکال سازماندهی مبارزه طبقاتی سیاسی و صنفی برای رسیدن به منافع آنی و حاکمیت بر سرنوشت خود تعریف کرده است؟
در تجربه تاریخی حودمان احزاب کارگری سوسیال دمکرات عامیون اجتماعیون ، حزب کمونیست، توده و نمونه درخشان شورای متحده کارگری یا فدراسیون سراسری از ١٢٨٣ تا ١٣٣٣ ثبت تاریخی شده است که حزب عدالت با ١٦ اتحادیه ، حزب کمونیست با ٣٢ اتحادیه در شرایط دیکتاتوری هار و حزب توده با ١٠٨ اتحادیه با شرایط نسبتا" دمکراتیک فعالیت کردند، که جنبش کارگری ایران در کارنامه درخشان خود تدوین مترفی ترین قانون کار در خاورمیانه در سال ١٣٢۵ ، نقش حیاتی در خلع ید از شرکت های امپریالیستی انگلیسی از نفت و تحمیل آزادی های دمکراتیک مانند آزادی تظاهرات ، اعتصاب ، آزادی بیان ، قلم و مطبوعات و احزاب زبان زد عام و خاص می باشد.
دوستان، اگر ما اصول و این تجارب تاریخی را قبول داریم، غیر از چسبیدن به صنف گرایی محدود و محافل غیر کارگری و فرقه ای و یا پرستش کاریزماتیک سرمایه دارانه، کیش شخصیتی و فردیت بورکراتیک در جهت سازماندهی انقلابی دمکراتیک چه چیزی باعث می شود دوستان وخصوصا" رهبران تشکل ها در برنامه ریزی های خود مثلا" در عرصه سازماندهی عمل مستفیم مبارزات کارگران ، البته نه در عرصه سازماندهی عملی مستقیم بلکه در حرف و بیانیه مشترک به سه دسته تقسیم می شوند ، آیا این خود کمک مستقیم به پراکندگی ، بی برنامه گی و تفرقه و انجراف از جنبش مبارزاتی کارگران نمی باشد؟ من و تمامی رفقای در بند بطوری که در بیانیه مشترک خود در تاریخ ١٣٩۴/١/٢٣ اینجا کلیک کنید. گفته ایم از تمامی دوستان می خواهیم تا درس از نمونه زنده تشکل سراسری معلمان و سازماندهی سراسری در ٢٧ استان و بیش از ١۴٠ شهر برای برگزاری با برنامه و سراسری اول ماه مه بر روی خواسته های مشخص ، زمان و مکان معین در حالی که آمادگی مبارزاتی کارگران بسیار بالا است دست اتحاد به هم داده و از چند دستگی و تنش پرهیز کنند ، که طبقه ١۴ میلیونی کارگران نه به چند ستاد، بلکه به یک ستاد مشترک فرماندهی سراسری در حد اتحادیه های سراسری مانند معلمان و حزب سیاسی سراسری احتیاج دارد. فقط در چنین صورتی است که می تواند دشمن طبقاتی را عقب رانده، دست آوردهای مبارزاتیش را تثبیت کرده و برای ریشه کنی، بهره کشی و خیز بلند اماده شود. هر گونه تفرقه و حرکات گریز از مرکز ضربات جبران نا پذیری را به جنبش کارگری خواهد زد،و طبقه کارگر را در بحران هویت و تشدت و پراکندگی نگه خواهد داشت، و عملا" از شکل گیری آلترناتیو نجات بخش کارگری جلو گیری خواهد نمود. لازم به یاد آوری است روی سازماندهی و تبلیغات بر محور اتحادیه سراسری تمامی نحله های کارگری با هر گرایشی بر محور مطالبات بهبود شرایط و فروش بهتر نیروی کار باید مانند تمامی دنیا متحد و یک پارچه شود. از معتقدین به حاکمیت شورایی طبقه کارگر تا صنف گرایان محض از کارگر کارگری ها تا محافل و کلوپ های کارگری نباید هیچ اختلافی در سازماندهی در اتحادیه های سراسری داشته باشند هر گونه دوری از اتحاد در این راستا به معنای بی اعتقادی کامل به سازماندهی اقتصادی طبقه کارگر بعنوان یکی از اشکال مبارزه طبقاتی می باشد که زمینه را با خطر شکست جنبش کارگری و کل طبقه کارگر در مقابل دشمن طبقاتی اماده می کند .

دوستان و رفقا:
اگر در این ٣٦ سال طبقه کارگر علی رغم مبارزات دائمی و گسترده خود نتیجه ای نگرفته و در گرسنگی و فقر و بی آیندگی دست و پا زده است هیچ دلیلی غیر از عدم وجود آگاهی و تشکل طبقاتی نبوده است پس با تمام قوا پیش بسوی وحدت عملی پایدار پیشروان و تشکل های موجود، برای ایجاد شوراهای موسس تشکل های جدید در صنوف و محل کار و زندگی کارگران،به پیش جهت دست یابی به تشکل سراسری بعنوان تنها ابزار سازماندهی یک پارچه و با برنامه مبارزاتی صنفی کارگران.

پیش بسوی اتحاد عمل موقت برای سازماندهی با برنامه و سازمان یافته برای اول ماه مه

در جهت فراخوان مشترک نیروها با محور خواسته های مشخص در هر مکانی و زمان معین

پیش بسوی اتحاد عملی با معلمان، پرستاران و بازنشستگان

در برگزاری مراسم مشترک اول ماه مه و روز معلم بر روی خواسته های مشترک

زنده باد اول ماه مه روز نبرد جهانی کارگران، علیه نظام سرمایه داری

زنده باد اتحاد برای ایجاد اتحادیه ها و حزب سراسری

شاهرخ زمانی زندان گوهر دشت

١٣٩۴/١/٣١