گسترش جنگ افروزی و نظامی گری در جهان و نقش آن در تشدید زنستیزی و زنکشی!
در حالی ۲۵ نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت بر زنان را برگزار می کنیم که اوضاع جنگی و نظامی گری به شدت گسترش یافته و جهانی شده است. در این اوضاع است که دولت های امپریالیستی به موازات تخصیص میلیارد ها دلار پول برای گسترش تسلیحات نظامی و تقویت نیروی نظامی به اشاعه گسترده فرهنگ نظامی گری که همان فرهنگ خشونت و نرینه سالاری است، پرداخته اند و هم زمان موجی از حمله به فمینیست ها بویژه فمینیست های رادیکال و جامعه ال جی بی تی کیو براه انداخته اند. بر بستر آماده سازی شرایط برای جنگ های گسترده در خدمت به رفع بحران سیستم سرمایه داری و از میدان به در کردن رقبا، بیش از پیش به نهادینه کردن نقش های سنتی جنسیتی نیاز دارند.
در همین راستا است که حق سقط جنین از زنان گرفته می شود و بودجه پیشگیری از بارداری قطع می گردد، تا زنان را وادار به خانه نشینی، خانه داری، تولید بچه و سرویس جنسی به مردان نمایند. در حقیقت همه کشور های سرمایه داری بویژه کشورهای امپریالیستی که حاکمان جهان هستند، بیش از پیش در پی عمق بخشیدن به ستم و خشونت بر زنان می باشند. اگر تا کنون منع سقط جنین و یا محدودیت های قانونی، زندگی بیش از یک میلیارد زن را تحت تاثیر قرار داده است و همه ساله خیل عظیمی از زنان به خاطر نداشتن حق سقط جنین مجبور شده اند به وسایل غیر بهداشتی برای خلاصی از بارداری اجباری متوسل شده و جان خود را از دست بدهند؛ اگر تا کنون هر ۱۰ دقیقه زنی توسط مرد و یا مردانی از خانواده به قتل می رسد؛ بعد از این با گسترش نظامی گری و جنگ، این ارقام تشدید خواهند شد.
در اوضاع کنونی، تشدید خشونت بر زن و قدرت بخشیدن هر چه بیشتر به سلطه مرد بر زن، که شامل حال همه زنان در سراسر جهان می شود، به طور مشخص در افغانستان و ایران با حاکمیت رژیم های زنستیز اسلامی، به شکل بسیار وحشیانه تری دردستور کار قرار گرفته است. بی جهت نیست که رژیم جمهوری اسلامی با قوانین ضد زن مبتنی بر شریعت اسلامی به برتری نرینگی و ناموس پرستی و به اوج گیری اپیدمی زنکشی در ایران می دمد. در افغانستان حکومت امارت اسلامی طالبان و صدور روزانه احکام زنستیزانه در خدمت به خانه نشین کردن زنان، باعث شده است که خشونت بر زنان چنان گسترده شود که برای خیل وسیعی ای از آنان که هنوز بدست مردان خانواده به قتل نرسیده اند، راهی به جز خودسوزی و کشتن خود باقی نماند.
اما هر جا ستم هست، مبارزه نیز جریان دارد. دیربازیست که زنان* در سراسر جهان از کشورهای امپریالیستی تا کشورهای جنوب جهانی، در مقابله کردن با ستم جنسی/جنسیتی مبارزه کرده اند و اکنون نیز در برابر این اوضاع جنگی و خشونت پرور، به مبارزه ادامه می دهند. به جرئت می توان گفت که زنان در افغانستان تنها نیروی اجتماعی هستند که به اشکال مختلف و متنوع علیه طالبان، این بنیادگرایان ضد زن اسلامی، دست به مقاومت و مبارزه زده اند و به درجاتی مانع از تثبیت بی سر وصدای آنان شده اند. زنان در ایران نه تنها با مبارزات بیش از چهار دهه خود بویژه با پیشتازی در خیزش «زن زندگی آزادی» علیه حجاب اجباری و سایر اشکال خشونت، رژیم جمهوری اسلامی را به استیصال کشانده اند، بلکه پس از فروکش کردن خیزش، با ادامه مبارزه و حضور چشم گیرشان در خیابان ها با پوشش اختیاری، آنان را به عقب نشینی واداشته اند. زنان* در آمریکا نه تنها در تظاهرات های عظیم علیه نسل کشی فلسطینی ها و محکوم کردن دولت آمریکا در حمایت از اشغالگران اسرائیلی حضوری چشم گیر داشته اند، نه تنها در کنار مهاجرین و پناهجویان با براه انداختن تظاهرات های وسیع نقش مهمی را عهده دار شدند؛ بلکه بطور گسترده در اکثر شهر های آمریکا برای باز پس گرفتن حق سقط جنین و در دفاع از جامعه ال جی بی تی کیو، در مدرسه و دانشگاه و خیابان به مبارزه پرداخته اند. درچند ماهه اخیرخیابان های آرژانتین نیز شاهد حضور صد ها هزار زن* مخالف دولت فاشیستی و اظهارات بشدت ضد زن اخیرشان بوده است و... .
در اوضاع کنونی که دمیدن به روحیه نظامی گری و جنگ، فضا را پر کرده است، مبارزه جهانی زنان* علیه ستم و خشونت برخواسته از آن، نه تنها باید در روز بیست و پنجم نوامبر متحدانه، آگاهانه و هدفمند، به پیش رود، بلکه می بایست به مبارزه ای همه روزه به اشکال مختلف و در همه جا از مدرسه و دانشگاه تا محیط کار و خانه مبدل شود. زنان با مبارزات شان می توانند همراه با دیگر ستمدیدگان نقش مهمی را در بر هم زدن این اوضاع جنگی خشونت پرور مردانه بر عهده گیرند.
سازمان زنان هشت مارس (ایران- افغانستان)
۲۵ نوامبر ۲۰۲۵