افق روشن
www.ofros.com

جنبش تصرف (اشغال) وال استریت


مجموعه                                                                                                            یکشنبه ٧ خرداد ١٣٩١

«هنگامیکه عاشق می شوید»

(گزارش تفسیری از یکسال مبارزه اشغال اوکلند)

نوشته ربکا سولنیت

ترجمه: بهروز نوایی، ویرایش: بینا داراب زند

منبع: ژورنال اشغال وال استریت شماره ٦

«سخن بر سر نقاط مشترک است»
بگذار راجع به اشغالِ اوکلند حرف بزنیم. یک کمپ در تقاطع اسکار گرانت – یعنی گرانت اوگاوا پلازا (١) برپا شد و چندین هزار نفر غذا و خدمات بهداشتیِ لازم را ،به رایگان، از داوطلبانی که بخوبی سازماندهی شده بودند، دریافت کردند. به فوریت، یک مجمع عمومیِ روحیۀ بخش، هر شب، و پس از مدتی، دو بار در هفته، تشکیل شد که در آن مهمترین موضوعاتِ دنیا، میان شرکت کنندگانی از هر تیره، مطرح می گشت. در چنین کشوری که مردمش به شکل دردناکی به دسته های گوناگون تجزیه شده اند، در آن چند هفته ای که جامعه مدنی بیدار شده بود و به خود عشق می ورزید، دیگر آنچنان نبود. همه آمده بودند و با هر کس دیگر صحبت می کردند و طی آن لحظاتِ گذرا، جدایی و تقسیمات سابق شان، دیگر در کار نبود. عسل هیچوقت به این شیرینی، و احساسِ قدرت به این خوشایندی نبوده است.
یک واقعه یِ حیرت آور نیز بوقوع پیوست. درطی موجودیت این کمپ، جنایت در اوکلند، به میزانِ ١٩ درصد از حدِ معمول پائین تر آمده بود. حکومت محلی دقت زیادی به خرج داد تا این آمار را مخفی نگاه دارد. رئیس پلیس در نامه ای الکترونیک به شهردار نوشته بود که: « این می تواند برخلاف ادعای ما باشد. جنبش اشغال در اوکلند تأثیر قاطعی در پایین آمدنِ آمار جنایت داشته است.» این نامه به دست کانال خبری محلی کی.تی.وی.یو ( KTVU ) افتاد که در میان معدود هواردارانش پخش کرد. به این نکته دقت کنید: جنبش اشغال چنان نیروی قدرتمندی بود که تنها با فراهم ساختن امید و غذا و همبستگی و گفتگو به مردم ، مستقیماً، مشکلات حاد جنایی و خشونت را در اوکلند حل کرده بود.
انقلاب ها همواره این چنین هستند. اول همه مردم برادر اند و هر کاری امکان پذیر خواهد بود. و آنگاه، اگر خوش شانس باشید، آن عشقِ، در لحظه یِ بی پروایی، تبدیل به روابط و مناسبات ماندگار می شود. دوران طلائی جنبش اشغال، آن لحظاتی بود که مردمانی که هرگز تصور نمی کردند در کنار هم زندگی کنند، در میدان های عمومی و در چادر هایِ کنار هم مستقر شده بودند؛ وقتی که پیر و جوان، لیبرال و رادیکال، آسوده و نا امید، خانه دار و بی خانمان، نقاط مشترک شان را دریافتند، آنقدر قانع کننده بود که تفاوت ها، دیگر بی اهمیت جلوه میکردند.
بخشی از نقطۀ مشترک مان، همان بود که همگی بر علیه اش موضع گرفته بودیم، یعنی، روابط اقتصادی کنونی و اصولِ آغشته به حرص و آزِ بی پایان و سیر نشدنی ایکه آن را می گرداند. این، سیستمی است که به مردم صدمه می زند و در ماه های اولیۀ جنبش اشغال، ویران گری اش بیش از هر زمان دیگری مشهود بر عموم بود. هنگامیکه مردم با مصادره خانه هایشان و بیکاری روبرو هستند و یا، با سرگردانی زیر انبوهی از بدهکاری هایِ پزشکی و دانشگاهی دور خودشان می چرخند، برایشان سخت نبود که یکدیگر را بعنوان «ما» بپذیرند و نه «دیگری». آنگاه مردمی آمدند که خیلی بیشتر صدمه خورده بودند - که برخی شان بینهایت در نیاز بوده و دارای قابلیتِ زیادی برای ایجاد اغتشاش بودند. آنهاییکه برای مبارزه با قدرت آمده بودند، برای یافتنِ منابع روان درمانی و بهداشتی ساکن شدند. در حین آن که، دیگرانی که خواستار تجربه کردن یک جامعۀ دمکراتیک در سطح وسیع آن بودند، خود را مشغول حل مشکلات بهسازی و دفع زباله ها یافتند. و سپس "خشونت" آغاز گشت.
مهم ترین برخورد مستقیم خشونت باری که جنبش اشغال با آن روبرو شد، البته از طرفِ پلیس، با استفاده از نیروی تقریباً کشندهِ سلاح های سرد، بر علیه چادر نشینان، هنگامی صورت پذیرفت که خواب بودند. مادران و فرزندان، پیاده روان غیر مسلح، زنان جوان، دانشجویان و دانش آموزانی که بدون مقاومت نشسته بودند، شاعران، استادان، زنان باردار، و اشغال گرانِ سوارِ صندلیِ چرخ دار و مردم بالای هشتاد سال.
البته از سویِ شرکت کنندگان نیز حوادث بسیار معدودِ خشونت باری، در میان صدها چادر، روی داد که جدی ترین شان استفادۀ خشونت علیه زنان بود. به نظر رسانه های وابسته، به این دلیل که این حوادث در درونِ محلِ چادر ها رخ داد، جنبش اشغال را بمثابهِ حرکتی جهنمی می کند. در صورتیکه، در بدترین نمونه هایش، عیناً مشابه رویداد های موجود در بقیۀ جهان است. که اگر تا به حال متوجه نشده باشید، مملو از خشونت علیه زنان است. اما به نظر رسانه های عمومی این حوادث باعث لعنت شدن و نابودی جنبش اشغال بود. اما این ها حوادثی بسیار پراکنده و منفرد بودند.
گفتۀ قدیمی وودی گوتری (٢) در چنین شرایطی همواره بدرد می خورد که می گفت: «برخی با ششلول از شما سرقت می کنند و برخی با یک خودنویس.» پلیس، آن ششلولی است که علیه اشغالگران استفاده شد. بسیاری را به بیمارستان فرستاد و به معدودی ضربات روانی وارد کرد و ترساند.
اما اول با همان خودنویس ها شروع شد! یعنی، پاره پاره کردنِ زندگی مردم به دستِ اقتصاد ملی و بین المللی، در سراسر بازار جهانی. این اعمال به وسیلۀ بانکداران، اختاپوس های خونخوار و دولتمردانِ "آزاد سازی اقتصادی" در واشینگتن دی. سی. و معدود مردان و زنانی که جهان را چاپیدند، صورت پذیرفت.
این چیزی بود که جنبش اشغال، برای مخالفت با آن، گرد هم آمد. چیزی که در قیاس با گذشته خشونت آمیزترین ضربه یِ پنهان را بر زندگی مردم وارد کرد. هیچکس در خود وال استریت مجبور نشد تا با شرکت مستقیم دست خود را با بیرون انداختن مردم و مصادره یِ خانه هایشان، بدلیل عدم پرداخت اقساط وام مسکن، کثیف کند. هرگز این را فراموش نکنید که جنبش اشغال برای مبارزه با چنین قهری بوجود آمد.
ماه عسل، البته دورانی ست که شما عاشق هستید و متوجه اختلافاتی که میبایست، نهایتاً برایشان راه حلی پیدا کنید نمی شوید. آنچه اکنون پیش خواهد آمد بستگی به شرکت قدرتمندِ مردم در این جنبش دارد. از جمله، مشارکتِ شما در فکر کردن مشترک با صدای بلند، راجع به این که ما که هستیم؟ چه میخواهیم ؟و چگونه به آنجا خواهیم رسید؟ و سپس، به اجرا در آوردنِ نتیجه بدست آمده از این تفکر همگانی.
حالا بروید و امکانات و احتمالات را بجویید و اشغال کنید! اما، هرگز فراموش نکنید که این راه، با عشقی دیوانه وار و آتشین آغاز شد!

یاداشت:

(١) اسکار گرانت اسم فرد بیگناهی ست که به دست پلیس بارت - مترو سریع بی اریا - بدون دلیل کشته شد.
(٢) خواننده سیاسی که در سال ١٩٦٧ در سن ۵۵ سالگی در نیویورک درگذشت.

سایت سلام دمکرات - ٢٦ ماه مه ٢٠١٢

***************

در تدوین منشور جهانیِ مطالبات پایه ای طبقۀ کارگر فعالانه شرکت کنیم

در جریان تظاهرات بین المللیِ اواسط ماه مه ٢٠١٢ در بسیاری از کشورهای جهان، «مجمع بین المللی بهار جهانی» - تشکلی دربرگیرندۀ فعالان جنبش های تصرف وال استریت، «میدان ها را به تصرف درآوریم» و جنبش های اجتماعی آمریکای لاتین، آفریقا، آسیا و خاورمیانه - بیانیه ای با عنوان «مانیفست جهانیِ ماه مه» منتشر کرد که حاوی مطالبات پایه ای مشخص برای «تغییر جهان» است. بحث دربارۀ این بیانیه از ژانویه ٢٠١٢ شروع شده است و هزاران نفر از شش قاره و صدها شهرِ جهان از طریق اینترنت در آن شرکت داشته و برای تظاهرات بین المللی ماه مه، به ویژه در روزهای ١، ١٢، ١۵ و ١٨ ماه مه، برنامه ریزی کرده اند. روند تدوین این بیانیه - که همچنان در جریان است -با جمع آوری بیانیه های گوناگون از مجامع مختلف در محلات و شهرها شروع شد و بعد به ادغام آن ها در یک بیانیۀ مشترک انجامید. سپس از افراد مختلف دعوت شد که پیشنهادهای خود را دربارۀ مطالبات مطرح در بیانیه به نشانی یک وب سایت عمومی ارسال کنند. آلوارو رودریگز، از فعالان «جنبش خشمگینان» اسپانیا، که در نوشتنِ این بیانیه شرکت داشته است می گوید : «این، آغاز روند جهانیِ جدیدی برای گردهم آوردن نظرات بسیاری از مردم جهان است. شروع نوعی دموکراسی جهانی به شکل مستقیم و مشارکتی درحالت طفولیت آن است – دموکراسی مردم، توسط مردم و برای مردم. این بیانیه منعکس کنندۀ مواضع مجامع محلی و شهری نیست، و گام بعدی عبارت است از ارائۀ آن به مجامع سراسر جهان برای اظهار نظر، بحث و بازنگری به عنوان بخشی از گفت و گوی جنبش های «بهارجهانی» که در شش قارۀ جهان در جریان است.»
مردم و به ویژه فعالان آن ها در عرصه های مختلف فراخوانده شده اند که در روند بحث بیشتر برای تکمیل این بیانیه - که در واقع نوعی منشور جهانی مطالبات پایه ای طبقۀ کارگر است - شرکت کنند. ما ضمن باور به این نکته که طبقۀ کارگر هر کشور، از جمله ایران، مطالبات خاص خود را نیز دارد، با ترجمه و انتشار بیانیۀ فوق در اینجا به سهم خود فعالان و پیشروان جنبش کارگری ایران را به شرکت فعال در این بحث جهانی فرامی خوانیم. ضرورت شرکت در این بحث به ویژه آن گاه بیشتر احساس می شود که در کنار نقاط قوت این منشور (یا «مانیفست») نقاط ضعف و نقایصی جدی را مشاهده می کنیم که حتما باید از سوی فعالان جنبش ضدسرمایه داری طبقه کارگر به نقد کشیده شوند.

کمیتۀ هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری

۵ خرداد ١٣٩١

مانیفست جهانی ماه مه

بیانیۀ زیر نمایندۀ نظرات تمام افراد تشکیل دهندۀ جنبش بهار جهانی/جنبش تصرف [ وال استریت و...]/ و جنبش میدان ها را به تصرف درآوریم، نیست و ادعای آن را هم ندارد. این بیانیه کوششی است از سوی برخی افراد این جنبش ها برای تلفیق بیانیه های مورد حمایت مجامع مختلف در سراسر جهان. فرایند نوشتنِ این بیانیه بر پایۀ اجماع و توافق و دسترسی همگان بود و مرتب از طریق پلاتفرم های ارتباطیِ بین المللی ما، که آن ها نیز در دسترس همگان قرار دارند (برای مثال، فهرست ایمیلیِ «میدان ها»، میزگردهای جهانیِ هفتگی و گروه های «بین المللی» در فیس بوک)، اعلام می شد. این فرایند، جریانی دشوار و آکنده از مصالحه بود. این بیانیه برای بحث، تجدید نظر و پشتیبانی به مجامع مردمی در سراسر جهان ارائه می شود. گفت و گویی جهانی صورت خواهد گرفت که بحث در بارۀ این بیانیه بخشی از آن است، کاری که هم اکنون در جریان است. ما مطالبات خود را از دولت ها، شرکت ها یا پارلمان ها نمی خواهیم، نهادهایی که برخی از ما آن ها را نامشروع، غیرپاسخگو یا فاسد می دانند. ما با مردم جهان سخن می گوییم، هم مردم درون جنبش ها و هم مردم بیرون از آن ها. ما جهان دیگری می خواهیم، و این جهان را ممکن می دانیم.

١- اقتصاد باید در خدمت رفاه مردم و سالم سازی محیط زیست باشد، نه در خدمت سود خصوصی. ما نظامی می خواهیم که در آن کار به علت فایدۀ اجتماعی اش مورد تقدیر قرار گیرد و نه به علت سود مالی یا تجاری. بنابراین، ما خواست های زیر را مطالبه می کنیم :
• دسترسی رایگان و همگانی به بهداشت، آموزش از دورۀ ابتدایی تا عالی، و مسکن برای تمام مردم از طریق اجرای سیاست های مناسب.
• احترام کامل به حقوق کودکان، شامل مهد کودک رایگان برای همه.
• حقوق بازنشستگی، به طوری که هر فرد در هر سنی از شأن و منزلت انسانی برخوردار باشد. مرخصی الزامیِ بیماری برای همگان و پرداخت حقوق برای روزهای تعطیل.
• هر انسانی برای گذران زندگی باید درآمد کافی داشته باشد. از همین رو، ما خواهان کار و - در صورتی که کار نباشد - تضمین درآمد پایه ای برای تمام افراد هستیم. • شرکت ها باید پاسخگوی اعمال شان باشند. برای مثال، در صورتی که هر شرکتی کارهای خود را به پیمانکار بسپارد تا دستمزد کمتری به کارگران بپردازد، یا به محیط زیست و حقوق کارگران صدمه بزند، باید از یارانه های دولتی و یا معافیت های مالیاتی محروم شود.
• ما، علاوه بر نان، فراغت هم می خواهیم. هر کس حق دارد از فرهنگ و تمدن انسانی لذت ببرد و اوقات فراغتی خلاق و غنی، که در خدمت پیشرفت بشر باشد، داشته باشد. به همین دلیل، ما خواهان کاهش تصاعدیِ ساعات کار بدون کاهش درآمد هستیم.
• سلامت مواد غذایی از طریق کشاورزیِ پایدار باید به عنوان راهی برای ایجاد امنیت غذایی برای همگان تشویق شود. این امر باید تعلیق نامحدود تولید و بازاریابی محصولاتِ مهندسی ژنتیک شده و کاهش بی درنگ استفاده از مواد شیمیایی برای تولید محصولات کشاورزی را شامل شود.
• ما خواهان سیاست هایی مبتنی بر این تفاهم هستیم که الگوهای تغییر زندگی ما [در زمینۀ اقتصادی] باید یا ارگانیک/اکولوژیک باشند یا، اگر چنین نیستند، اجرا نشوند. اساس این سیاست ها باید بر این قاعدۀ ساده استوار باشد که هیچ کس حق ندارد برای کسب سود تعادل اِکوسیستم ها را برهم بزند. تخطی از این قاعده باید به عنوان یک جرم زیست محیطی در سراسر جهان تحت تعقیب کیفری قرار گیرد و شخص مجرم سخت مجازات شود.
• اجرای سیاست های مبتنی بر تشویقِ تغییر استفاده از سوخت های فسیلی به انرژیِ بازسازی شونده از طریق سرمایه گذاری انبوه برای کمک به تغییر الگوی تولید.
• ما خواهان ایجاد استانداردهای زیست محیطیِ بین المللی هستیم که تبعیت از آن ها برای کشورها، شرکت ها و افراد الزامی باشد. اِکوساید (صدمۀ ارادی به محیط زیست، اِکوسیستم ها و تنوع زیستی) باید در سطح بین المللی یک جرم بزرگ شناخته شود.

٢- ما بر این باوریم که دست یابی به این اهداف مستلزم آن است که اقتصاد در تمام سطوح، از محلی تا جهانی، به شیوۀ دموکراتیک اداره شود. مردم باید بر نهادهای مالی، شرکت های فراملیتی و لابی های آن ها کنترل دموکراتیک داشته باشند. برای رسیدن به این هدف، خواهان تحقق مطالبات زیر هستیم:
• کنترل و نظارت بر بورس بازی مالی از طریق الغای معافیت های مالیاتی و بستن مالیات بر معاملات مالی. صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و کمیتۀ بازل برای سامان بخشی به امور بانکی، تا زمانی که وجود دارند، باید به طور ریشه ای دموکراتیک شوند. وظیفۀ آن ها از این پس باید دامن زدن به توسعۀ اقتصادی بر اساس تصمیم گیری دموکراتیک باشد. دولت های ثروتمند نمی توانند به دلیل ثروت شان رأی بیشتری داشته باشند. نهادهای بین المللی باید بر اساس اصل برابری هر انسانی با تمام انسان های دیگر - آفریقایی، آرژانتینی یا آمریکایی، یونانی یا آلمانی - کنترل شوند.
• نظام تجاری جهانی و سازمان تجارت جهانی، تا زمانی که وجود دارند، باید به طور ریشه ای اصلاح و دموکراتیک شوند. تجاری کردن زندگی و منابع و نیز مزدشکنی و قیمت شکنی (دامپینگ) بین کشورها باید متوقف شود.
• ما خواهان کنترل دموکراتیک اموال عمومیِ جهانی هستیم، اموالی که منابع طبیعی و نهادهای اقتصادی لازم برای مدیریت اقتصادیِ صحیح را تشکیل می دهند و عبارت اند از : آب، انرژی، هوا، ارتباط از راه دور و یک نظام اقتصادیِ عادلانه و پایدار. در تمام این موارد، تصمیم گیری ها باید پاسخگوی شهروندان باشد و منافع آن ها را تضمین کند و نه منافع اقلیتی کوچک یا نخبگان مالی را.
• تا زمانی که بی عدالتی اجتماعی وجود دارد، اصل همبستگی مردم باید از طریق اخذ مالیات در تمام سطوح تأمین شود. کسانی که دارایی بیشتری دارند باید به حفظ خدماتِ مربوط به رفاه جمعی کمک کنند. حداکثر درآمد باید محدود شود و حداقل درآمد باید معین باشد تا شکاف های اجتماعیِ وحشتناک در جوامع ما و اثرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادیِ آن ها کاهش یابد.
• هیچ پولی نباید صرف نجات بانک ها شود. تا زمانی که کشورها به بانک ها بدهکارند، ما به پیروی از نمونه های اکوادور و ایسلند، خواهان حسابرسیِ اجتماعی این بدهی هستیم. بدهی نامشروع به نهادهای مالی نباید پرداخت شود.
• سیاست های ریاضت کشیِ مالی، که فقط در خدمت منافع اقلیت است و باعث رنج عظیم اکثریت مردم می شود، باید به طور مطلق پایان یابد.
• تا زمانی که بانک ها وجود دارند، بانک های مالی باید از بانک های تجاری جدا شوند تا از «بزرگ شدنِ بیش از حد بانک ها و سقوط آن ها» اجتناب شود.
• باید به شخصیت دادنِ حقوقی به شرکت ها پایان داده شود. حقوق شرکت ها را نباید به سطح حقوق مردم ارتقا داد. حقوق عمومی برای حفاظت از کارگران، شهروندان و محیط زیست باید بر حفاظت از مالکیت خصوصی یا سرمایه گذاری ارجح باشد.

٣- ما بر این باوریم که نظام های سیاسی باید کاملاً دموکراتیک باشند. بنابراین، خواهان دموکراتیک سازیِ کاملِ نهادهای بین المللی و حذف حق وِتو برای دولت های خاص هستیم. ما خواستار نظام سیاسی ای هستیم که به طور واقعی گوناگونی و تنوع جوامع ما را نمایندگی کند :
• تمام تصمیم های تأثیرگذار بر سرنوشت بشر باید در مجامع دموکراتیک همچون مجمع پارلمانیِ مشارکتی و مستقیم سازمان ملل یا مجمع مردمی سازمان ملل گرفته شود و نه در کلوب های ثروتمندان همچون G20 و G8 .
• ما خواهان ایجاد دموکراسی ای هستیم که در تمام سطوح تا حد ممکن مشارکتی باشد، که شامل دموکراسی مستقیمِ غیرنمایندگی نیز می شود.
• نظام های انتخاباتی، تا زمانی که مورد استفاده قرار می گیرند، باید تا حد ممکن عادلانه و مبتنی بر نمایندگی باشند و از سوگیری هایی که اصل تقسیم کرسی های نمایندگی به نسبت آرا را مخدوش می کنند، اجتناب کنند.
• ما خواهان دموکراتیک سازیِ دسترسی به رسانه ها و مدیریت آن ها هستیم. رسانه ها باید در خدمت آموزش عموم مردم باشند و نه ایجاد اجماع مصنوعی دربارۀ سیاست های ناعادلانه.
• ما خواهان دموکراسی در شرکت ها و مؤسسات خصوصی بزرگ هستیم. کارگران، مستقل از سطح دستمزد و جنسیت شان، باید در شرکت ها و مؤسساتی که کار می کنند قدرت تصمیم گیری واقعی داشته باشند. ما می خواهیم از شرکت ها و مؤسسات تعاونی به عنوان نهادهای اقتصادی دموکراتیک واقعی حمایت شود.
• فساد در سیاست اقتصادی باید به صفر برسد. باید به نفوذ مؤسسات اقتصادیِ بزرگ در سیاست، که امروزه به خطر بزرگی برای دموکراسی راستین تبدیل شده است، پایان داده شود.
• ما خواهان آزادی کامل بیان، تجمع و تظاهرات و نیز توقف سانسور اینترنت هستیم.
• ما خواهان احترام به حقوق خصوصی افراد در اینترنت و بیرون از آن هستیم. شرکت ها و دولت ها نباید به استخراج اطلاعات در مورد افراد بپردازند.
• ما بر این باوریم که صرف هزینه های نظامی از نظر سیاسی مغایر با پیشرفت جوامع است. بنابراین، خواهان کاهش این هزینه ها به حداقل هستیم.
• حقوق اقلیت های قومی، فرهنگی و جنسی باید به طور کامل به رسمیت شناخته شود.
• برخی از ما بر این باوریم که باید اعلامیه ای جدید و درخورِ انسان قرن بیست و یکم دربارۀ حقوق جهان شمول انسان به شیوه ای مشارکتی، مستقیم و دموکراتیک نوشته شود. تا زمانی که حقوق انسان ها بر اساس اعلامیۀ کنونی حقوق بشر تعریف می شود، این حقوق باید در مورد همه - هم در کشورهای ثروتمند و هم در کشورهای فقیر - اجرا شود. نهادهایی چون «دادگاه جهانی» که همه را به اطاعت [از قانون] وادارد و متجاوزان را مجازات کند باید تأسیس شوند تا جرایم اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی دولت ها، شرکت ها و افراد را مورد رسیدگی قرار دهد. در تمام سطوح - محلی، ملی، منطقه ای و جهانی - برای نهادهای سیاسی باید قوانین اساسی جدیدی در نظر گرفته شود، مانند ایسلند یا برخی از کشورهای آمریکای لاتین. عدالت و قانون باید برای همه باشد، در غیر این صورت نه عدالت، عدالت است و نه قانون، قانون.
این، بهاری جهانی و سراسری است. ما در ماه مه ٢٠١٢ به خیابان ها خواهیم آمد. می جنگیم تا پیروز شویم. از انسان بودن دست نخواهیم کشید. ما عدد نیستیم. زنان و مردان آزاد هستیم.

پیش به سوی بهار جهانی!

پیش به سوی دموکراسی جهانی و عدالت اجتماعی!

ماه مه ٢٠١٢ به خیابان ها بیاییم!

منبع : OccupyWallSt.org

***************

هر روز رای دهید

سردبیری ژورنال اشغال وال استریت

ترجمه از بهروز نوایی، ویرایش بینا داراب زند

منبع: ژورنال وال استریت شماره ٦

طی یک لحظۀ ژرف دمکراتیک، پارک کوچکی در جنب وال استریت، تبدیل به مرکز توفان جهانی شد. چیزی که تا به حال اکثر ما هرگز به چشم ندیده و به ندرت تصور می کردیم ممکن باشد. همه می دانند که (توانگران) ورق های بازی را از قبل جور کرده اند. اما معلوم می شود که همه حاضر نیستند با چنین حالتی کنار آیند.
بدون درخواست مجوز، صدها نفر در «محله فایننشال» جمع شدند تا ماشین مالی را متوقف سازند. مردم در مجامع عمومی گرد هم آمدند تا با هم فکر کرده و مشورت کنند.
آشپزخانه هایی ساخته شد و داوطلبان صد ها هزار پرس غذا تهیه کردند. در کتابخانه ی مردم، کتاب ها بدون کارت کتابخانه قرض داده می شد. هدف هیچکس پول نبود. جنبش اشغال وال استریت، نه تنها تصور ما را از آنچه واقع بینانه است را تغییر داد، بلکه ثابت کرد که این تغییر امکان پذیر است.
آنگاه ضد حمله یکدرصدی ها (١%) آغاز شد. "اگر میخواهید بازداشت شوید، ترتیبش را برایتان می دهیم." این بود برخورد بلومبرگ، شهردار نیویورک، که اعلام می کرد، صرفِ به چالش کشیدن وال استریت، یک جنایت محسوب می شود. می گفتند: "وقتی همه جیغ و داد می کنند و به هم فشار می آورند و یکدیگر را هول می دهند، حرف تان به گوش هیچکس نمی رسد." این هم نمونه ای از حرف های فکاهی شان بود!
در مدرسه به ما یاد می دادند که آزادیم صحبت کنیم و گرد هم جمع شویم. حالا به ما نشان می دهند که محل اجرای اصلاحیۀ اول (قانون اساسی ایالات متحده آمریکا در بارۀ آزادی بیان) باید با حصارهای فولادین محصور باشد. در طیّ هشت ماه اخیر، ٧,٠٠٠ نفر بازداشت شده اند و محل های اشغال شده، در چندین شهر به طور سیستماتیک، با زور تخلیه گشته اند.
روزا لوکزامبورگ گفت: "آنها که حرکت نمی کنند، وزن زنجیرشان را حس نخواهند کرد." ما حرکت کردیم و وزن شان را هم احساس کردیم. یک گفتۀ قدیمی هست که می گوید: آب، سنگ را در هم می شکند. به زبان دیگر، نمی توان ایده ای که زمانش رسیده است را تخلیه کرد. مسئله بر سر اشغال یک یا دو پارک نیست. مسئله مبارزه بر سر قدرت است.
اگر پول تان را در نهادهای اعتباری بگذارید، قدرت از بانک ها گرفته خواهد شد. اگر درشهر باغچه های خوراکی راه بیاندازید، قدرت را از تاجران زراعی می گیرد. همیاری مشترک، قدرت را از تمدنِ حرص و آز سلب می کند. دمکراسی، صرفاً، حرف راست زدن به قدرت نیست؛ بلکه، انجام کاری ست که نمی توان برایش مجوز گرفت. یک شورش است! ایده اش ساده است، اما، چون رویایی دست نیافتنی می نماید. اما نه یک رویا است و نه دست نیافتنی!

پنج شنبه ٢۴ مه ٢٠١٢

***************

فیلم تظاهرات گسترده ضد سرمايه داری در فرانکفورت

Blockupy – Frankfurt 19.05.2012

 

 

 

***************

کار محال کردن

فرآیند دمکراسی مستقیم که جریان اشغال وال استریت در پیش گرفته است، ریشه های عمیقی در تاریخ رادیکال آمریکا دارد. جنبش حقوق مدنی و سازمان دانشجویان خواهان جامعۀ دمکراتیک این شیوه را به شکل گسترده ای به کار می گرفتند. اما شکل کنونی اش به همان اندازه ایکه از آنارشیسم برخاسته است، محصولِ جنبش هایی چون جنبش فمنیستی و حتی سنت های مذهبی (مانند کواکر ها و سرخ پوستان آمریکا) می باشد. دلیل آن که دمکراسی مبتنی بر «توافق عمومی» به این تنگاتنگی با آنارشیسم گره خورده و عملاً یکی شده است، وجود اصلی ترین حکم آنارشیسم است: « اگر با انسان مثل بچه رفتار کنند، او هم احتمالاً مثل بچه ها رفتار خواهد کرد. برای آن که انسان ها را تشویق کنیم که مثل بالغین و مسئولانه رفتار کنند، بایستی با آنها همچون انسانهای بالغ رفتار کرد.»
شیوهِ ی «توافق عمومی»، متفق القول بودن نیست. همچنین که، بلوکه کردنِ یک رای منفی نمیباشد، بلکه، یک وِتو است. بیشتر مانندِ دخالت یک دادگاه عالی ست که اعلام میکند که پیشنهادی ناقض اصول بنیادی اخلاقی است؛ منتهی در اینجا قبای قاضی بر تن هر کسی ست که جرات کند آن را بر تن نماید. اینکه هر شرکت کننده ای می داند که اگر پیشرفت گفتگو را با اصول خود در تلاقی ببیند، می تواند آن فوراً متوقف کند، نه تنها به ندرت از چنین حقی استفاده میکند، بلکه، بر سر نکات جزئی، مصالحه و تفاهم را پیشه خواهد ساخت. در حقیقت، این شیوه (توافق عمومی)، حاملِ دستیابی به یک سنتز ابتکاری است.
در نهایت، اینکه از چه طریقی تصمیم گیری می شود، تا زمانیکه همگی در این روند نقش داشته باشند، از اهمیت چندانی برخوردار نیست. حال می خواهد از طریق وتو کردن، جلوی تصمیم گیری را بگیرند و یا با بالا بردن دست، آنرا بتصویب اکثریت برسانند.
شاید ما هرگز قادر نباشیم از طریق منطقی ثابت کنیم که دمکراسی مستقیم، آزادی و جامعه ای بر پایۀ اصول همبستگی انسانی، امکان پذیر است. آن را تنها از طریق عمل میتوان نشان داد و اثبات کرد. اینک مردم سرتاسر آمریکا، در میدان ها و پارک ها، شاهد چنین شیوه ای هستند و شروع به مشارکت در آن کرده اند. از کودکی به آمریکایی ها آموخته شده استکه آزادی و دمکراسی از ارزشهای اصلی ما می باشد و آزادی و دمکراسی دوستی شاخص انسانیت ما است. ، اما با زیرکی اضافه می کنند که، آزادی و دمکراسی خالص هیچگاه به راستی نمیتواند وجود داشته باشد.
اکنون با گسترش و انتشار اشغال گری، صدها مجع عمومی کوچک و بزرگ در سرتاسر آمریکا بر مبنایِ توافق عمومی عمل میکنند. تصمیمات، بدون رأی گیری و به وسیلۀ رضایت همگانی گرفته میشوند.
از نظر عقیده مرسوم عامه چنین چیزی نمی بایستی ممکن می شد، ولی، مثل چیزهای توضیح ناپذیر دیگر، مانند عشق، انقلاب و یا خود وجود زندگی، عملاً چنین شده است.

نویسنده: دیوید گرابر/ ترجمه: بهروز نوائی

احمد فارسی - شنبه ١٩ مه ٢٠١٢

منبع: ژورنال اشغال وال استریت شماره ۵

***************

Blockupy -- Frankfurt 18.05.2012

 

 

 

 

کميته فعالين کارگری سوسياليستی فرانکفورت

***************

Blockupy - Frankfurt 17.05.2012 Part 2

 

 

 

 

 

 

کميته فعالين کارگری سوسياليستی فرانکفورت

***************

Blockupy - Frankfurt 16.05.2012

 

 

 

 

 

 

 

کميته فعالين کارگری سوسياليستی فرانکفورت

***************

تظاهرات ضد سرمايه داری در فرانکفورت

همزمان در ديگر شهرهای اروپای نيزاين تظاهرات برگذار شد . اِين تظاهرات توسط جريانات مختلف آلمانی گذاشته شده بود رفقای فعالين کارگری سوسياليستی نيز فعالانه به همراه فعالين شهر در آن شرکت کرده بودند .

 

کميته فعالين کارگری سوسياليستی فرانکفورت

٣١.٠٣.٢٠١٢

***************

بیانیۀ جنبش تصرف وال استریت در حمایت از تظاهرکنندگان آکلند

روز شنبه ٢٨ ژانویۀ ٢٠١٢، پلیس آمریکا با گلوله و نارنجک و گاز اشک آور به تظاهرکنندگان شهر آکلند در ایالت کالیفرنیا - که ساختمانی خالی را برای انجام امور مردمی تصرف کرده بودند - حمله بُرد و صدها نفر را زخمی و صدها تن دیگر را دستگیر کرد. جنبش تصرف وال استریت با انتشار بیانیه ای، ضمن حمایت از تضاهرکنندگان، حملۀ پلیس به آنان را محکوم کرد و خواستار «تغییر رژیم در آکلند» شد. متن این بیانیه را برای اطلاع کارگران ایران ترجمه می کنیم.

کمیتۀ هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری

١٣ بهمن ١٣٩٠

تغییر رژیم در آکلند

روز شنبه، ٢٨ ژانویۀ ٢٠١٢، هزاران نفر از مادران و پدران، خانواده ها و شهروندان متعهد جمع شده بودند تا یک مرکز مردمی را در قلب شهر آکلند افتتاح کنند. پلیس، به دستورِ کوان، شهردار آکلند، به این تظاهرات مسالمت آمیز - که بر اساس دموکراسی مستقیم و برای ایجاد مراکز مردمی برپا شده بود - یورش بُرد و حدود ۴٠٠ نفر را دستگیر کرد. صدها نفر دیگر نیز مجروح شدند آنگاه که ارتشی از افسران پلیس به این خانواده های بی سلاح حمله بُردند و به سوی جمعیت گلوله، گاز اشک آور، بمب دودزا، نارنجک و وسایل انفجاریِ دیگر پرتاب کردند. کوان، شهردار آکلند، در همان روزی که ده ها راه پیماییِ همبستگی با جنبش تصرف در سراسر آمریکا برگزار می شد، از این جنبش خواست که نمایش شجاعانۀ تظاهرکنندگان آکلند در زیر گلوله های پلیس را محکوم کند. ما اعلام می کنیم که در کنار این تظاهرکنندگان ایستاده ایم و از کوان، که روز شنبه نشان داد که دولت آمریکا با اعلام جنگ علیه مردم از دموکراسی دست شُسته است، می خواهیم بی درنگ استعفا دهد.
بی عدالتی شدید اقتصادی و دموکراسیِ راستین هرگز با هم جور در نمی آیند. ما این حقیقت تلخ را قبلاً نیز تجربه کرده ایم : در شیلیِ پینوشه، در روسیۀ ١٩٩٠ و در اندونزیِ سوهارتو. چهار ماه پیش، جنبش تصرف وال استریت نشان داد که این حقیقت تاریخی سرانجام به آمریکا نیز رسیده است : ستم اقتصادی ١% جمعیت چنان فاحش و آشکار شده است که این ستم بدون نابودی روح نظام دموکراتیک آمریکا نمی تواند به موجودیت خود ادامه دهد. در سراسر کشور، مردم به پا می خیزند و اوضاعی عادلانه را طلب می کنند، و وحشیگری پلیس و خشونت دولتی تنها عواملی هستند که این بی عدالتی را سر پا نگه داشته اند. در آکلند، هزاران نفر از فعالان جنبش با حمایت از نیازهای واقعی و مبرم مردم به اِعمال دموکراسی راستین پرداختند. دولت، که ظاهراً نمایندۀ مردم است، اوج وحشیگری و خشونت پلیس خود را به نمایش گذاشت تا از ساختمان های خالیِ همان ١% حفاظت کند. هدف آشکارِ اقدام تصرف کنندگانِ ساختمان خالی این بود که آن را به مرکزی مردمی تبدیل کنند – مرکزی سخت مورد نیاز مردم، دارای کتاب خانه، درمانگاه پزشکی، مرکز آموزش رایگان و محل اسکان اضطراری بی خانمان ها در شهری که به کاهش عظیم بودجۀ رفاهی، میزان بالای بیکاری و نابودی مدارس دولتی دچار شده است. در واکنش به این اقدام، مقامات دولتیِ شهر صدها هزار دلار خرج گلوله و گاز اشک آور کردند تا آن ها را بر سر و روی پدران و مادران، دانشجویان، کارگران، هنرمندان، معلمان، کودکان و سربازان بریزند. تنها جرم این مردم باور عمیق شان به سنت دموکراسی در آمریکا، خودبسندگی و فداکاری برای نسل بعدی بود، به طوری که حاضر بودند جان خود را به خطر اندازند تا این کشور را به دموکراسی قدرتمندی بدل کنند که می دانیم می تواند باشد.
روز شنبه، اعمال شهردار آکلند بازهم نشان داد که دولت جنگ آشکاری را بر ضد روح دموکراسی و مردم آکلند و ملت آمریکا اعلام کرده است. ما خواستار پایان حکومت این شهردار و تغییر رژیم در آکلند هستیم. ما به همبستگی خود با جنبش تصرف آکلند ادامه می دهیم و تا زمانی که این جنبش به اعتراض مسالمت آمیز و ایجاد مراکز مردمی و مبارزه برای عزل این حکومت و تمام حکومت های اقتدارگرای دیگر از قدرت نامشروع شان ادامه می دهد از آن حمایت می کنیم. ما با هم دنیایی قوی تر، جامعه ای قوی تر و فردایی قوی تر برای نسل آینده را خواهیم ساخت.

جنبش تصرف وال استریت

٣١ ژانویۀ ٢٠١٢

منبع: occupywallst.org

***************

Occupy Frankfurt 15.01.2012

 

کميته فعالين کارگری سوسياليستی فرانکفورت

***************

رضا شهابی و علی نجاتی را به همراه سایر زندانیان سیاسی و فعالين کارگری را آزاد کنید

Occupy 17.12.2011 Frankfurt

 

کمیته فعالين کارگری سوسیالیستی فرانکفورت

***************

Occupay Frankfurt 10.12.2011

 

کمیته فعالین کارگری سوسیالیستی فرانکفورت

کانون همبستگی با کارگران ایران فرانکفورت و حومه

***************

طنین سرود انترناسیونال هزاران کارگر بارانداز در شهر لیورپول

 

***************

Occupy 03.13.2011 Frankfurt

آزادی فوری و بی قید و شرط همه فعالین کارگری زندانی / در ایران!

جان رضا شهابی در خطر است، ما خواهان آزادی فوری او هستيم!

 

***************

تصرف وال استریت در نیویورک و همبستگی با آن

 

***************

فيلم تظاهرات روز شنبه ۵ نوامبر در شهر فرانکفورت

Occupy Together 05.11.2011

 

کميته فعالين کارگرى سوسياليستى فرانکفورت

***************

frankfurt15.10.2011 Occupy Wall Street

 

***************

سرود اشغال کنید = Occupy Song

دو تن از فعالان جنبش "وال استریت را اشغال کنید!" به نام های گرت جان و استیو بریکس این ترانه را ساخته اند و به همه معترضان و مبارزان علیه وضعیت موجود تقدیم کرده اند. من نیز این کلیپ را به تمام متحدان طبقاتی جنبش "وال استریت را اشغال کنید" و همه مبارزان علیه سرمایه داری تقدیم می کنم . پریسا نصرآبادی

 

***************

گسترش اعتراضات وال استریت

معترضان به نظام سرمایه‌داری در آمریکا که موج آن از وال استریت و تحت عنوان "وال استریت را اشغال کنید" آغاز شد و به دیگر شهرهای آمریکا و در روزهای اخیر به واشنگتن رسید، در آخرین موج از اعتراضات خود در حالیکه تلاش کردند وارد موزه‌ای در واشنگتن‌ شوند با برخورد شدید مأموران امنیتی این شهر روبرو شدند و گارد امنیتی واشنگتن از اسپری فلفل استفاده کرد و دستکم یک نفر از معترضان دستگیر شدند.

 

***************

OWS: We are the 99%

 

***************

وقتی قلب سرمایه زیر پاهای تظاهرات کنندگان می لرزد، حافظان نظام سرمایه در آمریکا با لباس گلادیاتورها در خیانها صف آرائی می کنند

کميته فعالين کارگری سوسياليستی فرانکفورت

٢٠١١.١٠.٠٩

 

***************

اعتراضات در آمریکا؛«وال استریت خیابان ماست»

دویچه وله

گرچه سیاست‌های باراک اوباما سبب نجات بانک‌ها و موسسات مالی در آمریکا شد، اما نتوانست با برنامه اصلاحی خود از افزایش فقر، بیکاری و سقوط ارزش‌های اجتماعی جلوگیری کند.
اعتراض خیابانی به مدیریت بحران مالی، شرایط وخیم اقتصادی و سیاسی در آمریکا فزونی گرفته است. در پایان هفته گذشته تنها در تظاهرات این جنبش با نام "وال استریت را اشغال کن"، ضمن اعتراض به شرایط عمومی اقتصاد بیش از هر چیز قدرت بانک‌ها و موسسات مالی را هدف انتقادات خود قرار داده است. معترضان در منهتن نیویورک بیش از ۷۰۰ نفر بازداشت شدند.
انتظار می‌رود که روز چهارشنبه (۵ اکتبر/۱۳ مهر) بزرگترین تجمع در اعتراض به بانک‌ها شکل بگیرد. برگزارکنندگان از شرکت هزاران نفر در این تجمع اعتراضی خبر می‌دهند.
به گفته معترضان «سیستم دمکراتیک در آمریکا شبیه یک شوخی است.» سیستم دو حزبی آمریکا بیش از آنکه بیانگر خواسته‌های مردم باشد، تنها منافع ده ‌هزار نفری را تامین می‌کند که به قشر مرفه تعلق دارند.
این اعتراضات که از "وال استریت" در نیویورک شروع شده بود به بوستون، سیاتل، شیکاگو، سان‌فرانسیسکو، لس‌آنجلس و دیگر شهرهای آمریکا نیز سرایت کرده است.
گرچه جنبش کنونی آمریکا دارای شعارهای واحدی نیست، اما افزایش اخذ مالیات از طبقات مرفه و محدودسازی قدرت کمپانی‌های بزرگ دو خواسته‌‌ای هستند که تقریباَ در همه تظاهرات به گوش می‌رسد.
بنا به ارزیابی موسسه معتبر پژوهشی PEW شکاف میان طبقات ثروتمند و تهیدست در آمریکا در حال افزایش است. پاول تیلور یکی از مسئولان این موسسه می‌گوید: «حدود یک درصد از جمعیت آمریکا ۳۴ درصد کل درآمدها را در اختیار دارد.»
به گفته معترضان، آمریکا نباید تنها از سوی مدیران ثروتمند صنایع و پشتیبانان سیاسی آنان اداره شود.
در منطقه ‌تمرکز بانک‌ها در شهر بوستون تظاهرکنندگان فریاد می‌زدند: «ما فروخته شده‌ایم. سرمایه‌داری یعنی جنایت سازمان‌یافته.» به گفته‌ی یکی از کارشناسان مسائل اجتماعی «هر روز تعداد بیشتر از آمریکاییان این حس را دارند که خواسته‌های اکثریت نادیده گرفته شده و تنها منافع اقلیت مرفه در نظر گرفته می‌شود.»
شمار محرومان در آمریکا به طور نگران‌کننده‌ای افزایش یافته است. طبق آمار تازه وسعت فقر و محرومیت در ۲۰ سال اخیر بی‌سابقه بوده است. یک خانوار متوسط در آمریکا امروزه تنها ۱۱ درصد بیش از سال ۱۹۸۰ درآمد دارد، درحالیکه قیمت مواد مصرفی حدود ۱۵۵ درصد افزایش داشته است. گرچه سیاست‌های باراک اوباما سبب نجات بانک‌ها و موسسات مالی در آمریکا شد، اما نتوانست با برنامه اصلاحی خود از افزایش فقر، بیکاری و سقوط ارزش‌های اجتماعی جلوگیری کند.
در واشنگتن، پایتخت آمریکا نیز کودکان از سوء تغذیه رنج می‌برند. به گفته آرتور اوکون، کارشناس اقتصادی «تغذیه کودکان در طبقات میانی و محروم آمریکا به مراتب بدتر از تغذیه حیوانات خانگی اقشار مرفه است.»

 

 

 

 

 

 

***************

وال استریت را تصرف کنید!

راديو فردا
جمعه, ۰۸ مهر ۱۳۹۰ - ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۱

اعتراض در آمریکا؛ «وال استریت را تصرف کنید»: اعتراض صلح‌آمیز افرادی که برای اظهار نارضایتی خود از سیاست‌های اقتصادی آمریکا و در نتیجه بیکاری میلیون‌ها نفر، روزها در نزدیکی خیابان وال استریت در نیویورک تجمع کرده بودند، با مخالفت پلیس، پرتاب گاز اشک‌آور و دستگیری تعدادی همراه بوده است.به گزارش وبسایت‌های خبری معترضان که از سوی گروهی به نام «وال استریت را تصرف کنید» سازماندهی می‌شود و مورد «جنبش ناشناس» یا «انانیموس»، گروهی از هکرهای حامی آزادی بیان، نیز قرار دارد از تاریخ ۲۶ شهریور تجمع خود را در نزدیکی خیابان وال استریت، نبض بورس آمریکا، آغاز کردند.
این معترضان که تعدادشان به صدها نفر می‌رسد در پارک« زوکُتی»، نزدیک به خیابان وال استریت، دست به تجمع زده‌اند.شبکه خبری الجزیره گزارش کرده است که حدود ۴۰۰ معترض اکنون چندین روز است که شب‌های خود را در این پارک سپری می‌کنند.این تجمع اعتراض‌آمیز بدون حادثه نبوده است و گزارش‌ها حاکی است که روز شنبه پلیس نیویورک در برخی موارد به سمت معترضان گاز اشک‌ آور پرتاب کرده و «نزدیک به ۸۰ نفر» را نیز به دلیل ایجاد اختلال در ترافیک و مسدود کردن رفت و آمد عابران پیاده، بازداشت کرده است.علیرغم این بازداشت‌ها، این تجمع اعتراضی در منطقه مالی نیویورک همچنان ادامه دارد و انتظار می‌رود که این تعداد در روزهای آینده بیشتر باشد.