متن زیر گزارش کوتاهی است از تعطیلات تابستانی کودکان طبقه کارگر. کودکانی که خوشبختانه هنوز در چرخه تحصیل قرار دارند و مناسبات اجتماعی اقتصادی هنوز نتوانسته است آنان را به صورت دائمی به بازار کار پرتاب کند. با هرچه وخیم تر شدن اوضاع اقتصادی، بالا رفتن نرخ تورم و بیکاری و افزایش هزینههای زندگی، درصد بیشتری از کودکان طبقه کارگر وارد بازار کار میشوند تا بتوانند با اندک دستمزدی که می گیرند باری را از دوش خانوادههایشان بردارند.
ف دختری است ١۵ ساله. هر چند جثهاش بسیار کوچکتر از ١۵ سال را نشان می دهد. منشی یک درمانگاه خصوصی در اطرف شهر... است. در مورد کارش از او می پرسم. می گوید:" کارم خیلی سخت نیست. تلفنها را جواب میدهم. به بیمارها نوبت میدهم و آنها را به داخل اتاق معاینه راهنمایی میکنم.البته گاهی بیمارها به حرف من گوش نمیدهند و کارم سخت میشود". از ساعت کاریش میپرسم. جواب میدهد :" ساعت کاری من از ٩ صبح شروع میشود تا ١ بعد ازظهر.برای نهار خوردن به خانه میروم. خانه ام نزدیک اینجاست. بعدازظهر دوباره از ٣ کارم را شروع می کنم . تا ١٠ شب".از دستمزدش می پرسم . با خوشحالی جواب می دهد : "هر ماه ١٨٠ هزار تومان دستمزد می گیرم"...
رضا ١٢ ساله است و مقداری اضافه وزن دارد.با مادرش در مورد اضافه وزن رضا صحبت میکنم ،می گوید که رضا شاگرد نانوایی شده است و درعرض یک ماه ٣ کیلو وزنش کمتر شده است.(مادر رضا از این بابت خیلی خوشحال بود).رضا از خرداد ماه کارش را در نانوایی شروع کرده است. ساعت کاریش از ٩ صبح تا ۴ بعدازظهر است. به ازای هر روز ٣ هزار تومان دستمزد می گیرد. یعنی ماهانه ٩٠ هزار تومان. به غیر از توصیه هایی در مورد بیشتر نوشیدن مایعات و... حرفی برای گفتن با مادر رضا ندارم.
زهرا ١٧ سال دارد و دانش آموز دبیرستان است. به عنوان بهیار در درمانگاه مشغول به کار است. ساعت کاری او از ٣ بعد ازظهر تا ١١ شب است.از کارش می پرسم. جواب می دهد :"کارم تزریق آمپول و سرم و گرفتن نوار قلب و پانسمان کردن است".وقتی از او می پرسم که با این سن پایین چطور چنین کاری را به او سپرده اند ، جواب می دهد: "کاری به سن ندارند. وقتی کارم را ببینند و تایید کنند، دیگر سن برایشان مهم نیست". زهرا ماهانه ٢٠٠ هزار تومان دستمزد میگیرد.از او میپرسم که صاحب کارش مشکلی ندارد که تو میخواهی فقط 3ماه تابستان را برایش کار کنی ؟ و جواب میدهد که " اول قرار بود که فقط تابستان کار کنم. ولی بعد تصمیم گرفتم که حتی در دوران مدرسه هم اینجا بیایم و کار کنم. شیفت صبح به مدرسه می روم و بعدازظهر را هم میآیم در درمانگاه کار می کنم "....
هرچند که دستمزدهای این کودکان ناچیز است ولی در مقایسه با حداقل حقوق کارگری( ٣٨٩ هزار تومان ) قابل ملاحظه است و می تواند باری را از دوش خانوادههایشان بردارد. در بسیاری از موارد کار یک کودک کارگر به اندازه کاریک کارگر بزرگسال ارزش اضافه تولید می کند اما دستمزدی که به این کارگر کوچک تعلق می گیرد بسیار پایین تراز آن چیزی است که قوانین نابرابر سرمایه داری به عنوان حداقل دستمزد تعیین کرده اند. این کارگران ارزان از سر اجبار اقتصادی به کارهایی واداشته میشوند که انجام دادن آن برای یک فرد بزرگسال هم طاقت فرساست. نمونههای از این موارد را در گزارش بالا دیدیم. ٩٠ هزار تومان برای کودکی که در یک نانوایی کار می کند، فاجعه به تمام معنی است . و قطعا با وخیمترشدن اوضاع اقتصادی شاهد شرایطی به مراتب دردناکتر برای خانوادههای کارگری خواهیم بود. و اینجاست که باید با تمام نیروی خود عیله این استثمار به پا خیزیم و گرنه بهجز بربریت چیزی در انتظار بشریت نخواهد بود.
به امید یک دنیای بهتر برای انسان
تیروژ آزاد- شهریور١٣٩١
کمیتۀ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری