افق روشن
www.ofros.com

كارگران ساختمانی


بهروز بیدار                                                                                                    دوشنبه ٣٠ مرداد ١٣٩١

گزارش مختصری كه پیش رو دارید گشایش دریچه ای است به سوی یكی از عقب مانده ترین زیر بخش های نیروهای تولیدی یعنی "بخش ساختمان" شاید بتوان گفت یكی از " بازو محور" ترین بخش تولید است. در این بخش هنوز استفاده از نیروی انسانی به جای ماشین آلات مقرون به صرفه است، چندان كه گاه از انسان به جای جرثقیل در بالا بردن مصالح ساختمانی یا حتا آهن واسكلت استفاده می شود و در آنجایی هم كه از تكنولوژی ها بهره گیری می شود باز هم نیروی انسانی دست بالا را دارد (مانند استفاده از بالابر یا بتونیر دستی و كامیونی در فونداسیون ریزی). گفتنی است كه در زیربخش های ساختمان هم مانند تاسیسات برقی و مكانیكی وضع كمابیش به همین منوال است.
دراین شرایط كاری، انسان همچون ابزارهایی ساده به كار گرفته می شود و محیط به شدت خشونت باری شكل گرفته كه فاقد ویژگی های روابط كاری متعادل و رفتارهای مبتنی بر حداقل های حقوق انسانی است. دراین بخش روابط میان كارفرما و كارگر (و حتا میان خود كارگران) را به شكلی دور از تصور و غیرقابل قبول (هر چند متاسفانه اجتناب ناپذیر و تحمیلی) در آورده، چیزی كه به سادگی و از بیرون قابل مشاهده نیست. با ورود به درون روابط ،‌حتا با نگاهی گذرا و نه چندان عمیق، به فاجعه ای می رسیم كه لخت ترین اشكال خشونت آشكار( حتا در موارد زیادی تنبیه بدنی منجر به جرح) و پنهان (رفتارهایی برده وارانه و تحقیرآمیز) در آن به چشم می آید كه خود قربانی نیز مانند سرنوشتی محتوم آن را پذیرفته و نادرست یا عجیبش نمی داند، در این جا اشكالی از عقب مانده ترین گونه های خریدو فروش نیروی كار را می بینیم كه نابسامانی وعدم توسعه و بهره وری پایین آن به شكلی غیرقابل تصور دیده می شود. *
بهره وری پایین این بخش كه ناشی از سود زیاد و نامتعادل بورس بازی زمین و درآمدهای بادآورده و صوری و انگلی است و در كنار آن حضور نیروی كار فراوان و در دسترس بیكاران و كمبود انباشت و پراكندگی سرمایه در حقیقت سه عامل مهمی است كه این نابسامانی را ایجاد كرده است. به ویژه در چهار دهه ی اخیر كه نیروی كار ارزان و فراوان و كم توقع و فاقد هر گونه توان فنی و تجربه ی مبارزاتی افغان های مهاجر هم به آن افزوده شده است.
به واقع در بخش ساختمان ماهرترین عوامل كاری، كارگران در حد یك بیل یا فرغون و به شیوه ای بسیار ابتدایی مورد بهره كشی و استفاده قرار می گیرند و با كمترین تخصص و بازده ، با بازار كاری كه در دسترس هر بیكار مانده ای اعم از مهاجرین داخلی (روستا به شهر) یا خارجی (جنگ زده و آواره) و هر رانده شده ای است و شاید بتوان از آن به عنوان یك اقتصاد تعادل بخشی یاد كرد كه به نوعی بیكاری پنهان و ارتش بیكاران و نیروی ذخیره را سرپا نگه می دارد، كه اگر چه به تولید می پرازد ولی حقیقتا با همه ی بزرگی كه از نظر عددی دارد ، نقش چندان بزرگی در اقتصاد به عهده ندارد، همان گونه كه یك سیگارفروش یا روزنامه فروش سرچهارراه ها به راستی نقشی در چرخه ی توزیع ندارد. البته واضح است كه این تعبیر كاملا دقیق و منطبق بر واقعیت نیست و تا حد زیادی می توان گفت تعبیر است تا بیان دقیق،‌ ولی كمكی است برای این كه دركی نسبتا نزدیك به واقعیت بدهد.
گذرها كه بازار مكاره ای عرضه و تامین نیروی كاری ساختمان است مكانی است كه بدون هیچ تمهیدی و فقط به خاطر مسیر رفت و آمد معماران و بساز و بفروش ها (كه خود این اصطلاح حرف های زیادی برای گفتن دارد) انتخاب شده آن هم كاملا غریزی و مانند همه ی امور دیگر این بخش بدون برنامه. درگذرها كارگران ساده و كم مهارت و گاه حتا ماهر می ایستند و كارفرما با نگاه خریدارانه بررسی و بعد از انتخاب نیروی مورد نیاز وارد مذاكره بر سر نوع و شرایط كار و دستمزد می شوند كه گاه كمیاب بودن كار موجب می شود برخی كه تنگدست ترند حاضر به كار بیشتر با مزد كمتر و شرایط سخت تر می شوند كه خود این عوامل از مهمترین مسایلی است كه جلو هر گونه اتحاد ، تشكل و هم اندیشی و به هم اندیشی را می گیرد و این عدم تشكل بازخورد موجب عقب ماندگی بیشتر و استثمار شدیدتر می گردد چرخه ای كه كمابیش هم چنان ادامه دارد.
گاه توسط تحصیل كردگانی كه بیكاری آنها را به میان این كارگران پرتاب كرده و صد البته به كمك بالا رفتن میانگین تحصیلات و سطح دانش عمومی جامعه و برخی كارگران گذر ، حركاتی از جنس آگاهانه ایجاد می شود مانند تلاش برای ساماندهی نرخ دستمزد و تنظیم نوبت اعزام به سر كار كه گاه اتفاق می افتد ولی معمولا توسط عقب مانده ترین نیروها و فرصت طلب ها و قاعدتا موش دوانی عوامل احتمالا اجیر شده (حتا بی جیره و مواجب ها) با بهانه هایی مانند نامساوی بودن توان كاری و نیاز مالی و عدم مهارت و ابراز و اینكه مسایل دیگران به من ربطی ندارد و ... همه ی این حركات معمولا به بلوغ نمی رسند والبته در میان مهم ترین عواملی كه دست بر هم زنندگان این تحركات را باز می گذارد نیاز مالی و دست به دهان بودن این كارگران است كه به خاطر شدت استثمار حتا از كمترین امكانات پس انداز هم برخوردار نیستند و بسیاری نیز مستاجر ، عیالوار، معتاد و درمانده به معنای واقعی هستند و به خاطر نداشتن بیمه با آسیب دیدن در سر كار خیلی زود فرسوده و از رده خارج می شوند و فرزندانشان (كه گاه هنوز به كمال رشد جسمانی خود نرسیده اند) جایگزین می شوند و ... چرخه به تكرار می رسد.
به تازگی شهرداری ها برای جلوگیری و كنترل تشكل هایی كه كم و بیش صورت می گیرد و نیز كسب درآمد و البته به ظاهر برای كمك به كارگران و كارفرمایان و ساماندهی امور ساختمانی و دور كردن گذر از دید مردم و جلوگیری از زشتی معابر و ترافیك و ... دست به ایجاد مكان های خاصی زده و همزمان انجمن نظام صنفی معماران و در برخی موارد كانون كاردان های فنی ساختمان با نظارت و همكاری نظام مهندسی سعی در ارزیابی شناسنامه دار كارگران فنی (بناها و...)كرده تا از این رهگذر تشكل هایی مانند شوراهای اسلامی كار (یا همان انجمن های اسلامی بعدی) اگر چه با نام و ترتیبی دیگر ایجاد كند و جلو تجربه هایی مانند سندیكاهایی موفق مانند اتوبوس رانی و ... را بگیرند. این عمل پیشگیرانه حاكی از آن است كه دولت مردان و سازمان اجتماعی موجود اگر چه در كوچك ترین برنامه ریزی های اقتصادی ناموفق است ولی با خصلت ذاتی و غریزی سرمایه داری در برنامه ریزی برای حفظ ارتش ذخیره ی كار كاملا دقیق و درست عمل می كند.
*دلایل این عدم توسعه كه گویای شكل و محتوای بروز بسیاری از مسایل و مشكلات این بخش تولید است به خاطر این كه دیدگاه این نویسنده در متن به صورت تحلیل و تحمیل نیاید، در آینده در یادداشت جداگانه ارایه خواهد شد.

بهروز بیدار

كانون مدافعان حقوق كارگر