افق روشن
www.ofros.com

گزارشی از وضعیت کارگران ساختمانی، محروم‏ترین بخش طبقه کارگر

نمائی عمومی از وضعیت کارگران ساختمانی در اهواز

فدائیان (اقلیت)                                                                                                 شنبه ٢٨ دیماه ۱۳۹٢

طبقه کارگر ایران در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی و در اواخر دوره قاجاریه شکل می‌گیرد. عبدالله یف تاریخ نگار آسیائی، طبقه کارگر ایران را دارای دو منشاء می‌داند. یکی جمعیت روستائی که درآن مقطع نزدیک به هشتاد درصد جمعیت ایران را تشکیل می‌داد، و منبع دیگر را توده فقیر شهری می‌داند. هر دو منبعی که بعد از گذشت بیش از یکصدسال از آن تاریخ، امروز هم بند ناف کارگران ساختمانی به آن‌ها بسته است. کارگران ساختمانی عموما از مناطق پر جمعیت حاشیه شهرها و زاغه نشین‌ها برخاسته‌اند، یا مهاجرینی هستند که از روستاها برای جستجوی کار به شهر آمده‌اند. انقلاب مشروطیت جامعه ما را از قعر دوره تاریک جامعه ایلی، عشایری و روستائی بیرون آورد و به سمت یک جامعه شهری سوق داد. توازن قوای جمعیتی به نفع جامعه شهری بهم خورد، شهرها شروع به توسعه نمودند. نیروهای اجتماعی به پیروی ازاین روند گسترش یافتند. طبقه کارگر ایران به عنوان یک نیروی اجتماعی موثر وارد مبارزات اجتماعی گسترده شد.
کارگران ساختمانی به مثابه بخشی از طبقه کارگر ایران، سهمی غیر قابل انکار در ساخت و سازهای اساسی جامعه داشتند. بخشی از آبادانی، رونق و آسایش جامعه در گرو کار این بخش از طبقه کارگر ایران بوده است. نقش کارگران ساختمانی در امتداد مسیر تاریخ اجتماعی و مبارزاتی طبقه کارگر ایران در دهه چهل و پنجاه و بدنبال شتاب گرفتن تحولات جامعه فزونی می‌یابد. روی آوردن توده انبوهی از روستائیان به طرف شهرها موجب گسترش ساخت و سازها و کار کارگران ساختمانی گردید. جنبش حاشیه شهری در این مقطع در تهران و درشمران نو در ارتباط با خانه سازی غیر قانونی بوده، که کارگران ساختمانی به صورت فردی هم در ساخت و ساز وهم در جنبش اعتراضی نقش داشتند. در خاطراتی از فعالین کمونیست مربوط به این دوره، اشاره به تلاش‌هائی شده است، که این فعالین برای ارتباط گیری با کارگران ساختمانی داشتند. مبارزات کارگران کوره پزخانه ها که در همین مرحله از تاریخ جنبش کارگری اوج می‌گیرد، در پیوستگی با ساخت و ساز و کارگران ساختمانی بوده است . اطلاعیه‌ها، گزارشات و جمعبندی هائی از مبارزات توده‌ی حاشیه شهرازسازمان های انقلابی مربوط به دهه پنجاه بجا مانده، که بی ارتباط با مبارزات کارگران وبخصوص کارگر ساختمانی نبوده است. دردهه شصت و در کشاکش مبارزه انقلابی وخونین توده های هوادار جریانات سیاسی وکارگری علیه رژیم، کارگاه های ساختمانی ازجمله مکان‌های نسبتا امنی بودند که هواداران جریانات سیاسی درگیرودار مبارزه گاها به آنجاه پناه می‌بردند، و مورد حمایت کارگران ساختمانی قرارمی گرفتند.
ویلم فلوردرکتاب اتحادیه های کارگری در ایران، دراشاره به اولین اتحادیه های کارگری از اتحادیه کارگران نقاش نام می‌برد. سازمان‌های انقلابی وکمونیست ایران درادامه تلاشی که قبل از بهمن پنجاه وهفت برای نزدیکی با این بخش از طبقه کارگرآغاز کرده بودند، درجریان فعالیت‌های بعدی در دوره جمهوری اسلامی به این تلاش‌ها دامنه‌ی بیشتری دادند. درادامه مبارزات جنبش کارگری کمونیستی در اعتلاء نسبی یک دهه اخیر برخی از فعالین کارگری وکمونیست سندیکای کارگران نقاش وساختمانی را در تهران بوجود آوردند.
امروز به وسعت پهنه ایران، شهرها وکلان شهرها درحال گسترش و دامنه آنها به بیابان‌ها کشیده شده است. ساختمان‌های چند طبقه یکی پس از دیگری سربرمی آورند وبالا می‌روند. کارگران ساختمانی بدون وقفه دراین پروسه ساخت وساز، به کار وفعالیت مشغول هستند. موفقیت وپیروزی جنبش کارگری- کمونیستی در گروآگاهی، سازمانیابی وتشکل طبقه کارگر است. آگاهی وسازمانیابی وتشکل انجام نمی‌گیرد، مگر با شناخت نقاط ضعف وقوت اجزاء طبقه کارگر. کارگران ساختمانی محروم‌ترین بخش طبقه کارگر ایران هستند. این کارگران در بی پناهی به فراموشی سپرده شده‌اند. مشکلات سخت کاری، درآمد ناکافی، عدم بهداشت درمان وبیمه های اجتماعی، زندگی سخت در شرایط بحرانی جامعه، این کارگران را خیلی زودتر از موعد اززندگی ساقط می‌کند. سازمان‌های کارگری تنها خبر حوادث وسوانح کارگران ساختمانی را بیان می‌کنند وکمترکار جمعبندی وبررسی از وضعیت این بخش از طبقه کارگرانجام داده‌اند. مبارزات خودبه خودی ومبارزه ی در خود طبقه کارگر، تازمانی که آگاهی‌های مربوط به خودش را کسب نکند، به یک مبارزه سراسری وبا هدف تبدیل نمی‌شود. نمائی موردی از وضعیت کارگران ساختمانی در شهر اهوازنمونه ای هرچند ناقص از وضعیت عمومی کارگران ساختمانی ایران، درراستای شناخت طبقه کارگر واجزاءمتشکل این این طبقه است.
کارگران ساختمانی در زمره کارگرانی هستند، که به طور بسیار بی رحمانه ای مورد استثمارقرار می‌گیرند. این کارگران بعد از کارگران بیکار وآواره، در معرض بیشترین ستم وبیحقوقی قرار دارند که رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، درحمایت از صاحبان سرمایه، دست اندرکاران کارهای ساختمانی «بساز وبفروش» ها، مالکان، دلالان وبنگاه های معاملاتی، در مورد این کارگران اعمال می‌کند.
پی کنی، خاک برداری وگود سازی - کارگران ساختمانی، واحد های گوناگونی را تشکیل می‌دهند، که هرکدام از این واحدها دریک زمان ومرحله مشخصی از کار، مشغول ساخت وساز بخشی از یک ساختمان می‌شوند. شروع کارساختمانی ابتدا با پی کنی وخاک برداری وگود سازی جهت آپارتمان ویاهر ساخت وساز دیگری شروع می‌شود. اغلب در خبرها شنیده می‌شود که کارگرانی هنگام گود برداری در فلان منطقه وبخصوص در شهرهای بزرگ در حین کار، دچار حادثه وعمدتا ریزش دیوار بغل، زیرآواروخاک رفته و مدفون شده‌اند. این خبررا همه به کرات شنیده‌اند، حادثه ای که مرتب اتفاق می‌افتد وکارگران ساختمانی درنهایت بی توجهی قانون وحاکمان حامی سرمایه، قربانی حوادث سودجویانه مالکان وصاحبان ساخت وساز می‌شوند. کارِ کارگران گود بردار بیشتربا کمک وبا وسیله بیل صنعتی ولودر انجام می‌گیرد.غیراز محل ومکان هائی که استفاده ازاین وسیله‌ها غیر ممکن باشد، یا آنجا که صاحبان ساخت وساز به علت خست وسودجوئی وبرای هزینه نکردن، کارِ لودروبیل را ازطریق کارگران انجام می‌دهند.
کارسفت کاری کف که با سنگ‌های زمخت کارمی شودو اصطلاحاً «سنگ فرش» می‌گویند، توسط این کارگران انجام می‌گیرد. بعضی مواقع درمسیر خاک برداری وتخریب که بخشی از کار این کارگران است، با دیوار های بتونی قدیمی وکف سیمانی (سمنتی) ساختمان محل روبرو می‌شوند،نیروی فراوانی از این کارگران گرفته می‌شود تا کار تخریب را انجام دهند. وسایل این کار پتک ودریل هیلتی (چکش برقی) است. کارِ کنده کاری به کندی انجام می‌گیرد. کارگربراثردلهره و فشارلرزش دریل که فوق العاده روی اعصاب اثر می‌گذارد وضرباتی که با پتک به محل تخریب وارد می‌کند، دچار سردرد می‌شود. براثر تقلا آب بدنش زود تر ازمواقع معمول تبخیر می‌شود. در نهایت در پایان روز، کارگردچار تب ناشی از کوفتگی وگرفتگی عضلات می‌شود. اگرجوان ونیرومند نباشد، بسترفقیرانه ای در حاشیه شهردرخانواده ای پر جمعیت که در انتظار او هستند، پذیرایش می‌شود. البته اگر این کارگرمهاجرنباشد ودارای خانه وکاشانه ای باشد. چون بخش اعظم کارگران ساختمانی شهرستانی هستند وهیچگونه جا ومسکنی ندارند. این مهاجرین عموما روستائیانی هستند که بدلیل کم رونقی ورکود زندگی درروستا روانه شهرهای بزرگ می‌شوند.
کارگود برداری توسط کارگران گود بردار زیاد به طول نمی انجامد. این کارگران درکمترین مدت، به فاصله سه -چهارروز کارشان به پایان می‌رسد، هنوز درتب اشتیاق انجام کار هستند که با جمله «عدم نیاز» ازطرف صاحب کار روبرو می‌شوند. کارگران روز مزد واصطلاحاً میدانی، ازفلک زده‌ترین ودرمانده ترین کارگران هستند. بی حقوقی که اولین کارگران در دوره گذاراز جامعه سنتی وایلی وما قبل سرمایه داری با آن دست به گریبان بودند، یک جا به این کارگران به ارث رسیده است. این کارگران درردیف کارگران بیل وکلنگی قرار دارند که وقتی همه دریک مجموعه قرار بگیرند، تعدادشان بسیارفراتر از آنچه ابتدا اشاره شد می‌باشد. درحقیقت اینان از اولین کارگران ایران هستند که عقبه آنان درمسیر تاریخ کشمکش میان کاروسرمایه حداقل به یکصد سال پیش از این می‌رسد. اززمانی که نظام سرمایه داری به عنوان یک سیستم اجتماعی جایگزین نظام فئودالیسم گردید.
کارگران گود بردار بعد از سه یا چهار روزکه کار گود برداری پایان می‌یابد، بیکار می‌شوند وبرای کارمجدد وکم مدت دیگری چنانچه اقبال داشته باشند، کنار خیابان‌ها وسر چهار راه‌ها در انتظار می‌نشینند تا این بارنیروی کار خود رادر یک معامله نابرابربه صاحب کار دیگری بفروشند. کاراین کارگران به مهارت زیادی احتیاج ندارد، البته چنانچه در مسیر پیشرفت ابزارکار، این کارگران استفاده از ابزار را بیاموزند. مثلا دریل هیلتی که یکی از وسایل تخریب است ومورد استفاده این کارگران قرار می‌گیرد، گاهی در حین کار نوک مته در بتن با زاویه درگیر با میلگرد کارگذاشته دربتن می‌شود، نوک مته قفل می‌کند، بدنه ودسته دریل در دست کارگر دوران وگردش خودرا انجام می‌دهد، تما م فشار غفلتا به دست وکتف کارگر وارد می‌شود وشدیدا به کارگر صدمه وآسیب می‌رساند. این عمل علاوه بر درد موجب وحشت کارگر می‌شود. چنانچه سروکله‌ی کارگر نزدیک به دستگاه باشد، هرآن امکان دارد که دستگاه دریل با فشار ووزن زیاد ودرحالی که مهار آن مشکل شده است، با صورت کارگر برخورد نماید وموجب شکستگی استخوان‌های گونه وصورت کارگر گردد.

کارگران ساختمانی بیل وکلنگی- کارگران ساختمانی بیل وکلنگی شور بخت ترین کارگران هستند. کارگرانی مطیع وحرف شنو، کارگرانی که ظاهرافاقد توانائی انجام کار های فنی‌تر وتکنیکی تری هستند که احتیاج به خواندن ونوشتن و حواس جمعی، هوشیاری وچابکی بیشتری دارد. این کارگران درطی سالیانی که کارمی کنند وشاید در تمام طول عمر، یک بارگذرشان به اداره کار واداره بیمه (البته برای حقوق) نمی‌افتد. چون زیر پوشش هیچ نوع بیمه ای نیستند. درمیان این کارگران افرادپیر وجوان ومیان سال دیده می‌شود. اکثریت آنان راافرادی جوان تشکیل می‌دهند. با توجه به کار وموقعیتی که دارند، تقریبا ظاهرشان مرتب است. عموما با همان لباسی که از خانه بیرون آمده‌اند با همان لباس هم مشغول کار می‌شوند وخیلی کم از لباس کار ویا لباس دومی استفاده می‌کنند. خیلی کم دیده شده که ازحداقل وسایل ایمنی وضروری مانند دستکش، عینک ویا گوشی صدا گیر، هنگام کاربا چکش یا دریل استفاده کنند. بعضی‌هایشان که این نوع کار کارگری را به خود قبولانده‌اند ویا استاد کار هستند، کیسه ای همراه خود دارند که یکی دو وسیله کار شخصی واحیانا کفش ایمنی ویا دستکش کار وشالی که کمر خودرا می‌بندند، درآن دارند. این کارگران علیرغم موقعیت فرو دست اجتماعی و فشار کاری وبیکاری وگسست درکار که مرتب با آن روبرو می‌شوند، نسبت به دیگر کارگران ساختمانی که بعدا صحبت از آنان خواهد رفت کمتر اعتیاد به موادمخدر دارند! البته این دلیلی بر عدم اعتیاد بخش زیادی ازکارگران نمی‌شود، به خصوص کارگرانی که کارثابتی ندارند. کارگران ساختمانی بومی که هر صبح برای کار از خانه بیرون می‌آیند، غذا ونان ویا نهاری همراه خود ندارند، چون مطمئن نیستند که اقبال داشته باشند مشغول کار شوند، چنانچه به کار گرفته شوند سعی می‌کنند که نهارشان را صاحب کارتهیه نماید، اگر موفق نشدند، نان وغذای ارزان حاضری می‌خورند.
کارسفت کاری وسخت کاری ساختمان، ماننددیوار چینی، پلاستر سیمان، تراز بندی پشت بام و... راهم این کارگران انجام می‌دهند. درمدت زمانی که ساختمان در حال ساخت وساز است، همواره تعدادی از این کارگران، مشغول بخشی از کارساختمان هستند. اغلب محل استراحت وزندگی آنان شب وروزدر کارگاه هائی که مشغول کار یا نگهبانی هستند می‌باشد. درهمه شرایط ودرموقع بیماری هم همانجا زندگی می‌کنند، تا زمانی که کارشان به پایان برسد. چون این کارگاه‌ها وکارکارگری ساده، بهترین ودر دسترس ترین مکان ومنبعی است که این افراد با کارروز مزد می‌توانند درآنجا به زندگی خود ادامه بدهند.
ساخت وسازطی چند دهه اخیر همواره درشهر اهوازبا شتاب وسنگین در جریان بوده هرکدام از مناطق اهواز تاریخ ساخت خودرا دارد. تجربه کارگران ساختمانی وسابقه زندگی کارگری در کارگاههای کوچکی که به طور اضطراری برای زیست خودشان درست می‌کنند، سابقه ای طولانی دارد.
کارگاههای کارگران ساختمانی دراهواز نه مناسب با ماه های گرم سال درست می‌شوند، ونه جلو سوزسرما دربعضی ازروزها ی زمستان را می‌گیرند. این کارگاه‌ها اتاقک هائی ازسنگ وبلوک در محل مخروبه وبا کمک دیوارهائی که از حیاط سابق بجا مانده به طور موقت برای سکونت کارگران سرهم بندی می‌کنند. عرض این اتاقک‌ها دربعضی کارگاها به اندازه قد یک کارگردرهنگام خواب است، بطوریکه سر وپای کارگر با دیواره‌ی دوطرف اتاق در تماس می‌باشد، با سقفی کوتاه که سرکارگران به آن می‌خورد. تمیزنگاه داشتن محل زیست کارگران بسیار مشکل است. اطراف این اتاقک‌ها که پراز خردوریز ونخاله های کارگاهی است، زمانیکه ته مانده غذا وزباله های بجا مانده ازخورد وخوراک کارگران دراطرف ریخته می‌شود، محیط مناسبی برای زیست جانوران وحشرات موذی وجانوران خانگی ایجاد می‌شود که موجب آلوده شدن محیط زندگی کارگران می‌شود و احیاناً بیماری هائی برای کارگران بدنبال دارد. یکی از مشکلات مردم اهواز وخانواده ها وخطراتی که آسایش وامنیت آنان را تهدید می‌کند، موریانه‌ها، حشرات ریز، رتیل وعقرب است. کارگاههای ساختمانی محل مناسبی برای زیست این جانوران هستند وجان کارگرانی که دراین کارگاه‌ها زندگی می‌کنند، بیشتر درخطر است. دربعضی کارگاه‌ها، کارگران درکانکس واتاق های ازپیش ساخته زندگی می‌کنند. دراهواز به علت هم سطح بودن زمین با دریا وکندی حرکت فاضلآب ها، وتابش آفتاب وگرمی هوا، همه نوع مواد به خصوص مواد غذائی وزباله ها ی خانگی درمدتی زمانی کوتاه و به فوریت گندیده می‌شوند. بوی تعفن همواره درفضا می‌پیچد، ومحیط مناسبی برای زیست یک نوع موش خانگی بزرگ ایجاد می‌شود که مرتب بدنبال غذادراطراف محل زندگی کارگران درحرکت هستند. کارگاه های محل زندگی کارگران پراز این موش‌های خطرناک وموذی است. فضای تنگ این اتاقک‌ها آکنده از بوی نای وخواب، بوی عرق وبوی غذا است که با برخی بوهای مواد ومتریال مصرفی کارگاه مانند اکسید وزنگ میلگرد وآهن آلات وبوی رنگ وتینر، بوی براده های ناشی از برش کاری بجا مانده روی لباس وبدن کارگر باهم قاطی شده است. وسایل خواب کارگران بسیار محدود است، شامل پتوئی که به خود می‌پیچند ومتکای جرم وچرک گرفته ای که کارگر خسته موقع استراحت ودر اولین فرصت آن را زیر آرنج خود می‌کشد. وسایل شخصی وکیف کارگران توسط میلگرد های قلاب شده یا چوب رخت هائی که با آهن بوسیله کارگران ساخته شده دراطرف اتاق آویزان می‌شود. درمنطقه گرم جنوب نمی‌توان بدون وسایل خنک کننده مانند کولرگازی ویخچال برای سرد کردن آب ونگهداری ازغذا زندگی کرد. درصدی از کارگاهها به این وسایل مجهز هستند، یا ازیخچال های دستی از جنس یونولیتی وکلمن برای نگهداری یخ وآب نوشیدن ودربعضی مواقع نگهداری غذا استفاده می‌کنند. وسایل سرگرمی کارگران ساختمانی ساکن کارگاه‌ها تلویزیون ودرجاهائی، ویدیو، ماهواره، ورق پاسوراست. گاهی با شوخی وگفتگو های جمعی که چاشنی محلی دارد موجبات سرگرمی خودشان را فراهم می‌کنند. یاضبط صوت کوچکی که فلش روی آن می‌گذارند وبه آهنگ گوش می‌کنند، آهنگ‌ها عموما محلی و کوچه بازاری است. بیشتر کارگران ساختمانی گوشی موبایل دارندووقتی که در خودشان هستند، با گوشی ور می‌روند ویا ترانه گوش می‌کنند. این کارگران که عموما مهاجر وازروستا هاو شهرهای کوچک واستان های دیگر به اینجا آمده‌اند، ساعاتی از شب وروزدرغم دوری از خانواده دوستان وفضای شهر خود فرو می‌روند.
درخیلی از کارگاه‌ها هم ازکمترین امکانات رفاهی وآسایشی برای کارگران خبری نیست. با این حال در فصل هائی که هوا خنک است، کارگرانی در این کارگاهها می‌خوابند وزندگی می‌کنند. کارگران ساختمانی غذای ارزان خودراازنزدیکترین سوپر و فروشگاه خواربارومیوه وتره بار نزدیک محل کارخود تهیه می‌نمایند. عموما کنسرو جات، بخاطرحاضری وآماده بودن، ماکارونی، آب گوجه، املت، ماست وپنیروبا فاصله مرغ وگاهی غذائی که از رستوران وکافه نزدیک به محل کارخریداری می‌کنند، می‌خورند. برخی از خانه‌ها که درهمسایگی با این کارگاه‌ها هستند، بعضی مواقع ازروی دلسوزی ونوعپرستی وبه عنوان این که اینان کارگرانی هستند که زحمت می‌کشند وغذای مرتبی نمی‌خورند، غذای گرم وخانگی به این کارگران می‌دهند. در مجموع زندگی کارگری در این کارگاه‌ها برای کارگران، آمیزه ای از تلخی وشیرینی است. تلخی وسختی کارسنگین روزانه درشرایط بد با کمترین امکانات. شیرینی ولذتی که بعدازپایان کاروزمانیکه کارگران برای استراحت وصرف غذا دور هم جمع می‌شوند.
دراین منطقه که بیشتر فصل‌های سال هوا گرم است کارگران دریک گوشه از ساختمان کارگاه با آب لوله وبا شلنگ آبتنی می کنندو درروز با یکی ودو بارآب گرفتن روی سر وتن، خود را خنک وتمیز نگه می‌دارند. ودر بقیه ماه های سال که هوا سرد است بوسیله آب گرم کن‌های گازی وعلمک دوش حمامی که درتوالت کارگاه نصب شده ویادر حمام هائی که بهتر از دستشوئی وتوالت کارگاه نیست دوش می‌گیرند. محیط داخل این حمام‌های کارگاهی به علت استفاده های گوناگون وتعداد زیاد استفاده کنندگان آلوده به گل ولای ونخاله های کارگاهی، ومواد ته مانده ورسوب ناشی از شستشوی لباس است. یک لایه قوی وضخیم جرم گرفته، که استفاده از آن آزار دهنده است. درخیلی از کارگاه‌ها، کارگران از همین حمام هم محروم هستند. صاحب کارازتهیه آن برای کارگران سربازمی زند. کارگران با آتش زدن چوب وتخته وباوسایل دیگرمقدارکمی آب گرم تهیه می‌کنند وخودرا می‌شویند.
کارگران ساختمانی مورد بهره کشی سختی قرارمی گیرند. کارساخت وساز قسمت‌های مختلف ساختمان، عموما به پیمانکاران جزء وکوچکی واگذار می‌شود که هرکدام از آنان تعدادی کارگررا در شرایط بسیاربد بی حقوقی وغیر عادلانه ای به کار می‌گیرند. تنها امتیاز برتری این پیمانکاران از کارگرانی که برای آن‌ها کارمی کنند، داشتن چند وسیله کار وابزار مربوط به شغل خودشان است، با چند سال سابقه بیشتر درحرفه ای که کار می‌کنند. با توجه به بحران مزمن سرمایه داری وبحران روزافزونی که جامعه را فرا گرفته، بیشتر کارخانجات، صنایع، شرکت‌ها وکارفرمایان بزرگ ازتعهدات خود مانند پرداخت دست مزد بموقع به کارگران شانه خالی می‌کنند. پیمانکاران کوچک وجزء با اندک سرمایه ای که دارند وخودشان نیازمند واحتیاج به چندرغازی پول هستند، چگونه ازعهده تعهدات خود نسبت به کارگرانی که بکار می‌گیرند برمی آیند!؟ تورم وگرانی اجناس وبالا رفتن ساعت به ساعت قیمت‌ها هم مرتب با سطح دستمزدها فاصله می‌گیرد. دستمزدناچیز این کارگران که بافاصله به بیکاری برخورد می‌کنند، جوابگوی حداقل نیازهای روزانه وضروری برای برطرف کردن گرسنگی این کارگران وخانواده آنان نمی‌شود. کارگرانی هم هستند که مستقیم وبدون واسطه برای مالک وصاحب آپارتمان کار می‌کنند به لحاظ دریافت دستمزد وضعیت بهتری دارند. کارگران ساختمانی درمقابل روز کار، دستمزد می‌گیرند، وبه هردلیل و یا بهانه ای که کار متوقف شود، پیمانکارسعی میکندازپرداخت دستمزد به کارگرشانه خالی کند وازپرداخت پول به کارگرخودداری نماید. کارگران هیچگاه یکجا موفق به گرفتن حقوق خود نمی‌شوند، بیشترین مبلغ پولی که بابت حقوق دریافت می‌کنند، هنگامی است که با گرفتاری وپیش آمدی روبرو شده باشند، یا زمانی که بعداز چند روز دوری از زن وبچه، می‌خواهند به شهرستان وبه خانه خود برگردند.
اهوازاز کلان شهرهای ایران است وبه شکل بی رویه و غیر کارشناسی شده ای، با مدیریت سودجویانه ودرهمدستی با زمین خواران درحال گسترش است. خیلی‌ها اهواز را شهر کارگاهی می‌نامند! شایدازدو نگاه درست باشد، یکی اینکه منبع نفت، گاز، آب وبرق است، ومحل کاروفعالیت است. دیگری شاید ازبابت نامرتب بودن وتمیز نبودن وآلوده بودن باشد!؟ دراین کلان شهرساختمان سازی وآپارتمان سازی به وفور وپیوسته درجریان است. هرکدام از مناطق اهواز تاریخ ساخت وساز خودرا دارد. کارگران بی شماری از تمام مناطق وشهرها وقومیت ها وملیتها در اهواز مشغول کار ساختمانی می‌باشند. کارگرانی از اقوام عرب، لر، کرد، ترک، بلوچ، ترکمن، کارگران افغان وکارگرانی ازشهرهای مرکزی ایران، مناسب باحرفه وشغلی که دارند در اهواز به کار ساختمانی مشغول هستند. درسطح شهر اهواز کم نیستند محل هائی که کارگران برای فروش نیروی کارخود در تمام ساعات روز در آن جا اجتماع می‌کنند. ازجمله درفلکه زیتون کارگری، چهار راه آبادان، فلکه پاداد، نبش خیابان امیر کبیر، فلکه چیتا، سه راهی بوستان، کمپلو وسه راه خرمشهر وخیلی ازمکان ومحل های دیگر، مانند خیابان‌های منتهی به چهارراه ومرکز شهر، خیابان پهلوی سابق امام شرقی (شمالی) که کارگران وبنایان گچ کار وکاشی کار جمع می‌شوند، وخیابان سرپوشیده امام، پهلوی سابق که کارگران نقاش ساختمان جمع می‌شوند.
کارگران ساختمانی محروم‌ترین بخش طبقه کارگر ایران هستند. درمحیط های کارخود فاقد جعبه کمک‌های اولیه برای پانسمان وبستن زخم‌ها وبریدگی های دست وپای خود هستند. آسیب دیدگی های ناشی از پیش آمدها وحوادث جزئی که منجر به زخمی شدن کارگر می‌شود،اغلب با یک تکه پارچه‏ی آلوده ای که در دسترس دارند محل آسیب دیده را می‌بندند. بیشتر اوقات زخم وپارگی دست وپا وبدن آنان براثرعفونت مدتی به درازا می‌کشد تابهبودی پیداکند. درروبرو شدن با حوادث جدی‌تر که خطرات شکستگی ونقص عضو و یا خطرات جانی درپی داشته باشد، وضعیت آنان مبهم وبا بی تکلیفی بیشتری روبروهستند. درچنین مواقعی پیمانکار، صاحب کار واداره بیمه هرکدام به سهم خود تلاش دارد تاازمسئولیت وتعهد نسبت به کارگری که دچار حادثه شده وآسیب دیده شانه خالی کند.
در دراز مدت، هرکدام از واحدهای کارگری کارگران ساختمانی، مناسب با حرفه وشغلی که دارند به عارضه وبیماری خاصی مرتبط با کارخود دچارمی شوند. کارگران ساختمانی عموما ازبیماری دیسک کمر ودرد کمر رنج می‌برند. این بیماری تقریبا درمیان کارگران ساختمانی اعم ازبرقکار، لوله کش، سنگ کار، دیوارچین و...رایج است. کارگران بیل وکلنگی، به علت بلند کردن حجم‏‌های سنگین مصالح ومتریال ساختمانی ونا آشنا بودن با نحوه‌ی بلندکردن وبرداشتن وسایل ومواد از روی زمین وکارسخت وپرشتاب وفشاری که از طریق بیل وکلنگ به ستون فقرات آنان وارد می‌شود، اغلب دچارکمردرد مزمن وبیماری دیسک کمرهستند. بیماری دیگری که در میان کارگران بیل وکلنگی ساختمان عمومی است، بیماری پوستی وجلدی است. موضعی ازدست کارگران که در تماس با پودرسیمان وملات سیمان قراردارد، دچارخارش وخوردگی می‌شود وبه مرورترک می‌خورد. گاهی این ترک‌ها عمیق می‌شود که درد بسیاری دارد وگاه وبی گاه دچار خون ریزی می‌شود. کارگر موقع شستشوی دست اذیت می‌شود، پوست صورت، چشم‌ها وریه این کارگران نمی‌تواند ازگرد وخاک ناشی ازپودر سیمان وگچ مصون بماند. کارگران بیل وکلنگی ساختمان به علت کاربا بیل وکلنگ عموما کف دستانشان دارای گوشت مردگی وپینه بسته است.
کارگران سفت کار ساختمانی دیوار چین وپلاستر کار، کارگران آرماتوربند، کارگران قالب بند وبتون ریز و واحد های کارگری دیگری که کارشان مدت زمان طولانی‌تری استمرار دارد در همان محل کارغذا می‌خورند وزندگی می‌کنند. روابط میان کارگران ساختمانی مجموعا بسیار محدود است. هردو یا سه نفردارای یک رابطه کاری ودر همدلی با هم هستند. درمحل های کارگری که جمع می‌شوند واجتماع آنان بالا می‌گیرد جمع‌های کمتر ازده نفری گرد هم می‌نشینند. فاصله استاد وشاگری میان این کارگران خیلی کم است. بدیهی است که میان آنان رقابت ورفاقت هم باشد. علیرغم اینکه کارمرتبی ندارند، دربعضی مواقع برای فروش نیروی کار خود یک زبان هستند وبا خریداران به چانه زنی می‌پردازند. در حقیقت این کارگران منشاء خیلی از کارگران دیگری هستند که درجامعه و نظام سرمایه داری پا می‌گیرند وبعدا تفکیک می‌شوند. کارگران ساختمانی اهوازعلیرغم تعداد زیادو زمینه ای نسبی که برای تشکل یابی آنان وجود دارد، از طریق هیچ نوع سازمان، نهاد وتشکل کارگری پوشش داده ویا سازماندهی نمی‌شوند. بخشی از این کارگران که قابلیت وتوانائی بیشتری دارند ودر تماس نزدیکی با استاد کاران هستند، آمادگی بیشتری برای کسب آگاهی وآموزش دارند. چنانچه عنصر فعال کارگری در تماس با اینان باشد، با تلاش فرهنگی وآموزش می تواندآنان را در مسیر سازمان یابی تشکیلاتی هدایت نماید. بهترین محیط ارتباط همان اتاقک‌های کارگاهی است وبهترین موقع، شب است که تعداد زیادی از این کارگران دور هم جمع می‌شوند. منشاء بخشی از کارگران ساختمانی روستاها هستند وبخشی دیگر از جمعیت‌های حاشیه شهر برخاسته‌اند.درنتیجه ی زندگی نابسامان حاشیه شهری، کارفصلی کشاورزی در روستا وکار کم ثبا ت وبی حقوق ساختمانی، فرصت فکر کردن به نظم وتشکیلات از این کارگران گرفته شده است. اما ازآنجا که هیچ مجموعه انسانی نمی‌تواند جدا از همزیستی ونظم اجتماعی باشد، سازمان‌های کارگری با هدف وبرنامه وباهزینه کردن نیرو می‌توانند درمیان این کارگران به کارسازمان دهی تشکیلاتی بپردازند. کارگران ساختمانی بخشی از طبقه کارگر ایران هستند که خیلی کم به آنان پرداخته می‌شود. بخشی از پراکندگی ونابسامانی کارگران ساختمانی برمی گردد به کم توجهی سازمان‌های کارگری نسبت به این کارگران. حداقل درحوزه تئوریک وتحلیل وجمعبندی از طبقه کارگر ایران، تا کنون خیلی کم به بخش‌های تحتانی این طبقه، مانند کارگران ساختمانی و... پرداخته شده است.
کارگران آرماتور بند، قالب بند وبتون ریز، پس از مرحله گود برداری، وارد کا رمی شوند. این کارگران با ابزارووسایل کار بیشتری سروکار دارند وکارشان تقریبا پیچیده تر است. آرماتور بندی وقالب بندی هرکدام می‌تواند به طور مجزا یک حرفه باشد واحتیاج به مهارت وتوانائی های خاص خود داشته باشد. همینطور بتن ریز، منتها در کار ساختمان سازی شهری که عموما آپارتمان سازی است، یک اکیپ کارگری ۴ -۵ نفری کارآرماتوربندی وقالب بندی و بتن ریزی را مشترک انجام می‌دهند. میزکارکارگاهی که خود کارگران درمحل می‌سازند، برای خاموت زدن وشکل دادن به میلگردهای مناسب با محل کار وجای تعیین شده درنقشه ساختمان مانند ستون‌ها ودیوار های بتونی ساخته می‌شود. وسیله بسیار ساده ای است! سطح صافی از تخته داربست، یا یک ورق ضخیم آهن است که با یک به یس پلیت که دو میلگرد یا لوله سیاه فلزی کمتر از یک اینچ دراندازهای ده سانتیمتری به طور عمودی روی آن جوش داده، با فاصله ای حدود۴ -۵ سانتیمترطوریکه میلگرد از میان آنان عبور نماید تهیه می‌شود، ویک عددآچار «f »برای خم دادن وشکل دادن به میلگرد، ارتفاع پایه های میزیک متر است. وسایل وابزارکار این کارگران شامل سنگ جت وقیچی میلگرد بری برای بریدن وقطع کردن میلگرد، گاز انبربرای بریدن وقطع کردن سیم آرماتوربندی وقالب بندی، چکش، اره برای کارقالب بندی که با تخته تهیه می‌شود، ومتر برای اندازه زدن، وسیله بتن ریزی با دستگاه میکسر، خلاطه و...انجام می‌گیرد.
این کارگران مانند دیگرکارگران ساختمانی، درمدتی که روی یک ساختمان مشغول کار می‌شوند، زحمت خود را می‌کشند ورنج خودرا می‌برند، بی حقوقی وشدت استثمار آنان دست کمی از دیگرکارگران ساختمانی و همتایان خود ندارد. نسبت به کارگران ساده بیل وکلنگی درمجموع و دردرجه ای ضعیف دروضعیت بهتری هستند! به میزان کمی چابکتروهوشیار تر هستند. کارگران ساختمانی عموما کم سواد وبیسواد هستند. تعدادافرادی که درمیان کارگران آرماتور بند وقالب بند سواد خواندن ونوشتن؟ دارند با درصدی خیلی کم ازکارگران سفت کار زیاد تر است. بامتر واندازه گیری هم سرو کار بیشتری دارند، به لحاظ سنی ازکارگران بیل وکلنگی جوان تر هستند. اقتضای حرفه وکاری را که انجام می‌دهند اینطور ایجاب می‌کند. با میزان خطر وحاد ثه بیشتری روبرو هستند. هرچه کارشان ازسطح زمین بیشتر ارتفاع می‌گیرد، حادثه وسقوط از ارتفاع، می‌تواند برای آنان خطرات جانی بیشتری دربر داشته باشد. ساختمان‌ها امروز همه برستون های بتنی و فلزی ودیوارهای اصطلاحاً برشی، دیوارهای کم طول استوار هستند که سطح مقطع و اتکاء کمی دارند. این کارگران درآغازروی این سطح بسیار کم کارخودراشروع می‌کنند. فاصله میان ستون‌های عمودی که سقف روی آن قرار می‌گیرد، ابتدا با قرار دادن دو لوله اسکافل که به فاصله ۳۰ تا ۴۰ سانت موازی کنار هم قراردارند و با دو سه جک از پیش ساخته که مخصوص این کار است، ریزلوله ها برای نگهداری محکم می‌کنند وتمام کاربستن ستون‌های افقی توسط کارگران آرماتور بند، ابتداازروی همین دو لوله اسکافل شروع می‌شود. پیرامون کارگرفضای خالی است، هنگام کاربرای سقف‌های بالاتر که با زمین فاصله می‌گیرند، کارگر در تشویش وبا دلهره کارش را انجام می‌دهد. این کارگران به ندرت ازکمر بند ایمنی استفاده می‌کنند، چون کارفرمایان وپیمانکاران وسرپرستان اینگونه کارها وسایل ایمنی رااضافی ودست وپا گیر وموجب کندی کارکارگر می‌دانند. کارگران آرماتوربند وقالب بند که با دلهره و درارتفاع ودرهوای گرم وداغ اهوازکارمی کنند، به علت تبخیر آب بدنشان، همواره درتب خفیفی هستند وچون غذای کافی ومقوی نمی‌خورند وکارشان بیشتربا آهن ومیلگرد داغ است و روزانه دست وبدنشان دچاربریدگی وکوفتگی می‌شود، مقاومت بدنشان کم می شود وخیلی زود دچار بیماری می‌شوند. نوک انگشتان کارگردر هنگام کاروقتی بی هوابه میلگرد برخورد می‌کند، درد چنان به جان کارگرمی دود که خون چهره‌اش را می‌پوشاند وبراثردردلحظاتی نفسش حبس می‌شود. گاهی کارگردچاراشتباه می‌شود وبا خود فکر می‌کند، نکند میلگرد ها سمی باشند. میلگرد که متریال ومواد اصلی کاراین کارگران است، حامل مقدارزیادی اکسید آهن وزنگ است. دست وسروروی کارگر آلوده به این زنگ واکسید می‌شود. آب وغذای اضطراری ومیان وعده ای که کارگردرهنگام کارمی خورد آلوده به این اکسید وزنگ است. دست وپنجه های این کارگران که کمتر از دستکش استفاده می‌کنند درهنگام کشیدن میلگرد وحمل آن دچار التهاب ودرد فروان می‌شود. درپایان کارمیلگرد کشی کارگر دچار تب خفیف می‌شود، تا یکی دوروز بعد که التهاب، درد وغل غل کف دست وپنجه ها فرو می‌نشیند، کارگرسلامتی حداقلی خودرا برای تداوم کار باز می‌یابد. مدت زمان کارِ کارگران آرماتور بند وقالب بند که کاربتن ریزی را هم عموما خودشان انجام می‌دهند، نسبتا طولانی است. هنگام قالب بندی برای اینکه رویه بتن صاف وصیقلی در بیایدوهمچنین برای اینکه قالب‌ها زنگ نزند وفرسوده نشود، یک لایه روغن روی سطح قالب می‌ریزند، ناخواسته مقداری روغن سوخته پخش در محیط کار می‌شود. کف کفش کارگر آلوده به روغن می‌شود که گاهی مصیبت ومرگ برای کارگر به بار می‌آورد. لباس کارگران درارتباط با روغن وگرد وخاک بتن ومواد ومصالح کارآلوده می شودو جرم ضخیمی می‌گیرد، درمدت کوتاهی غیر قابل پوشیدن می‌گردد. آرماتوربندان، قالب بندان وبتن ریزان، کارشان شامل برپائی اسکلت ومسقف کردن ساختمان می‌شود که یک مرحله عمده درکارساخت وساز است. کار این کارگران مجموعا خشن وفرساینده است. بتن ریزان سخت جان‌تر ومقاوم ترهستند. کاربتن ریزی عموما با میکسر وخلاطه و...انجام می‌گیرد. کارگران، شن وماسه وسیمان را که مواد اصلی بتن است دردیگ دستگاه می‌ریزند ودستگاه با نیروی برق موادرا بهم می‌زند وبتن را می‌سازد وبتن آماده بادستگاه بالا بر به بالا کشیده وکار می‌شود. بتن ریزی با حجم زیاد، احتیاج به تدارک واعلام آمادگی قبلی دارد. چون که بتن باید پیوسته وبدون توقف ریخته شود، درچنین روزهائی کارگران یک روز کاری سخت وسنگین را پشت سرمی گذارند.
کارساختمان پس از برپائی اسکلت بتنی ومسقف شدن، وارد مرحله دیوار چینی می‌شود. کاردیوار چینی ساختمان نسبت به کارآرماتوربندی وقالب بندی با سهولت بیشتری همراه است وخطرات کمتری جان این کارگران را تهدید می‌کند. امافرقی نمی‌کند، همه کارگران، آنانکه درمعدن، کشتزار، حمل ونقل وباربری وکارخانه وراه آهن و... وکارگاه ساختمانی مشغول کارهستند، استثمار راباگوشت وپوست خودلمس واحساس می‌کنند وبی حقوقی، مشقات وسختی های کارخورا تحمل می‌کنند. کارگران دیوار چین همان کارگران ساده ساختمانی هستند که درهرشهر کوچک وبزرگی برای فروش نیروی کار خود از کله سحردرمیدان های مرکزی ومیدان ها وچهارراه های شناخته شده کارگری جمع می‌شوند، شاید اقبال این را داشته باشندتاکار روز مزدی پیدا کنند. این کارگران همچنان که در انتظارکارهستند، افراد ورهگذران را ورانداز وازآنان پرس وجو می‌کنند. شاید از میان آنان یک نفرخریدار نیروی کارشان را پیدا کنند. هروسیله نقلیه ای که نزدیک محل اجتماع این کارگران توقف کند، به تصور اینکه برای اجیر کارگر آمده، توسط این کارگران محاصره وپیش از اینکه از قصد وی اطلاع حاصل کنند، درون ماشین می‌نشینند. همه ما سابقه ذهنی از این کارگران در شهر ومحل زندگی خود از سال‌ها پیش در خاطر داریم. افرادی که لباس زمخت ووطنی دربرداشته وسال های مدیدهر صبح ودر پایان هر روز درراه خانه و میدان محل وشهردررفت وآمدی تکراری بودند. محروم از حداقل حقوق کارگری، به طور یکنواخت تا روز مرگ خود در کار نابسامان کارگری ساختمانی بودند. حتی امروزهم با توجه به اینکه ساخت وسازدرشکلی انبوه وپیوسته جریان دارد وپیشرفت هائی در زندگی اجتماعی وشهری حاصل شده، در شهر بزرگی هم چون اهواز، این کارگران هیچ سهمی ازمزایای اجتماعی نداشته‌اند وهیچ نوع حمایتی از آنان نمی‌شود. فاقد هرنوع تشکل، خانه وسرائی هستند، تا دسته جمعی برای خود چاره اندیشی بکنند. وضعیت این کارگران ازنقطه آغاز کارساختمانی درشکل جدید آن درایران، تا هم اینک که شهرهای بزرگ معضل جوامع شده، علیرغم این همه ساخت وسازها توسط این کارگران به اندازه پشت ناخنی تغییرات مثبتی درزندگی کارگری این کارگران بوجود نیامده. همچنان وبدون کمترین بهبودی در شرایط کار وحقوق کارگری به کار شاق وپرزحمت ساختمانی مشغول هستند. دست اغلب کارگران ساختمانی دیوارچین، علاوه برگوشت مردگی وپینه ناشی ازکاربا بیل، کلنگ وفرغون وسایل زمخت دیگر ودرتماس با پودرسیمان وملات آن، دچارحساسیت، خارش وزخم می‌شود. ازجمله مصالح کار ساختمان سازی بلوک‌های سیمانی است که بسیار خشن وزبر است. دست کارگر درتماس با آن درمدت خیلی کمی پوستش ازبین می‌رود وبه گوشت دست آسیب جدی وارد می‌نماید. دست کارگران درهنگام شستشو ودر اوقات استراحت درموضع ترک خوردگی دچارخون ریزی می‌شود. هر فشاری که به موضع ترک خوردگی وارد می‌شود، ترک دست تجدید می‌شود وکارگر احساس درد شدید می‌کند. احساسی شبیه فرورفتن نوک سوزن در گوشت بدن به کارگر دست می‌دهد. گردوخاک ناشی از کار وپودر گچ وسیمان آکنده در محیط کار روی سر وصورت کارگر می‌نشیند، پوست صورت خشک وترک می‌خورد. نشستن پودر روی سر موجب می شودتاسر وبدن کارگر دچار خارش شود وآسایش کارگر گرفته شود. پیمانکاران ازدادن دستکش، ماسک دهنی ووسایل ایمنی دیگر به کارگران امتناع می‌ورزند. کارگران ساختمانی مدام در معرض آسیب کاربا بلوک سیمانی، سیمان وگچ هستند است.

داربست بندان- همزمان با شروع کارساختمان وکار کارگران آماتوربند وقالب بند وبتن ریز، یک واحد کارگری دیگرکه پیشگام درکارواحد های دیگراست، کارداربست بندی را انجام می‌دهد. داربست بندان واحد کاری هستند که با فاصله وهمراه با پیش روی کار وارتفاع گرفتن ساختمان اقدام به داربست بندی می‌کنند. داربست‌های فلزی را که ازلوله اسکافل وبست لوله متشکل است، درمحل های ازکارنصب می‌کنند وبا چوب وتخته داربست روی آن را پرمی کنند ومی پوشانند، تا کارگران با قرارگرفتن روی این داربست‌ها، برای انجام کارساختمان با آسودگی بیشتری به کار ادامه بدهند. دراین منطقه کاراین واحد کاری مشابه واحدهای دیگرازطریق پیمانکاران جزء انجام می‌گیرد. این کارگران که با نصب داربست حداقلی ازایمنی وسهولت کار را برای کارگران دیگرواحدهای ساختمانی بوجود می‌آورند، اماخودشان درحین انجام کار ازکمترین ابزار وسایل ایمنی کار مانند کمربند ایمنی که ضروری‌ترین وسیله ایمنی این کارگران است، برخوردارنیستند. بعد از کمربند ایمنی که مهم‌ترین وسیله برای حفظ جان کارگران داربست است، کفش ایمنی مناسب، یکی دیگر ازوسایل خیلی مهم درارتباط با کاراین کارگران است که متاسفانه خیلی کم اهمیت به آن داده می‌شود. این کارگران اغلب با کفشهای غیر ایمنی ونامناسب کارداربست بندی راانجام می‌دهند که امکان تحرک آنان کم می‌شود وهمچنین امکان سقوط آنان با کفش‌های نا ایمن که گاهی فرسوده ودارای پارگی هم هست بیشتر است. کلاه ایمنی از وسایل ضروری کار این کارگران است.هنگام کاردرارتفاع امکان سقوط وافتادن بست لوله روی سرکارگری که در پایین مشغول کار است خیلی زیاداست وخطر جانی برای کارگران دارد. کارگران درکارهای ساختمانی خیلی کم وبه ندرت از کلاه ایمنی استفاده می‌کنند. پیچ ومهره وبست لوله‌ها برای این که روان بماند آغشته به چربی و روغن می‌شود، احتمال لیز خوردن و موجب سقوط کارگران داربست بند،زیادتر می‌شود. این کارگران چون در ارتفاع وچسبیده به دیوار بیرونی ساختمان کارداربست بندی را انجام می‌دهند، درحین انجام کارهمواره در اضطراب ودر تشویش از سقوط احتمالی به سر می‌برند. سیستم عصبی آنان نادانسته فشاری را به آنان وارد می‌کند واین امکان وجود دارد که در طولانی مدت به بیماری‌های عصبی دچارشوند. تابستان وگرما در اهوازبسیارطولانی است. ۸-۷ ماه ازسال هوا گرم وداغ وآزاردهنده است. آهن آلات درنتیجه تابش آفتاب چنان داغ می‌شود که دست بردن به آهن، حتی با دستکش، کارگرحرارت آهن وگرمای داغ و آزاردهنده آن راحس می‌کند ودستش می‌سوزد. کافی است کارگر داربست بند، درحین انجام کاردر روزیک یا دوباربراثر شتاب یا غفلتابدون دستکش آهن داغ رابگیرد، درد سوختگی راتا پایان آن روز با خود دارد. ازطرفی هم کارگران داربست بند وهم کارگر وبنای ساختمانی که درساعات گرم وداغ روز روی داربست کار می‌کنند، به خصوص زمانی که در معرض مستقیم تابش آفتاب هستند، چون انعکاس گرمای داغ دیوارهای اطراف هم افزوده به حرارت مستقیم خورشید می‌شود، چشم کارگر اذیت می‌شود وآب بدن کارگر فوری تبخیر ودچارگرما زدگی می‌شود. درچنین مواقعی، حد اقل بعد از یک استراحت ده ودوازده ساعته سلامتی دوباره خودرا باز می‌یابد. سرنوشت ووضعیت کارگران داربست بند بهترازدیگر کارگران ساختمانی نیست. علیرغم اینکه کاراین کارگران تداوم طولانی‌تری دارد وتقریبا می‌توانند به طور ثابت به کار خود ادامه بدهند وشرایط نسبتا مناسبی برای بیمه خود دارند، وضعیت بیمه آنان از طرف پیمانکاران جدی گرفته نمی‌شود ومشابه همتایان خودشان، سهمشان تنها رنج وکار وبی حقوقی مطلق است. کارساختمان پس از برپائی اسکلت ودیوارچینی، وارد مرحله دیگری می‌شود. کارگران واحدهای لوله کشی آب وفاضلاب ساختمان، کارگران برق وسیم کشی، کاشی وسرامیک کاران، کارگران جوشکار درب وپنجره ساز، کارگران نصب آسانسور، کارگران سقف کاذب کار، کارگران گچ کارونقاش ورنگ آمیز، وکابینت سازان می‌توانند به طور موازی وبا فاصله کمی یکی پس از دیگری واردکارساخت وساز ساختمان شوند. واحدهای کارگری که به مراتب زیادتری نسبت به کارگرانی که تا کنون مشغول کار بودند، کارشان پیچیده تر وفنی تراست.
احتیاج به تخصص ومهارت بالادارد و ابزار کارشان بسیار متنوع است. مجموعه کارگرانی که دراین مرحله وتقریبا همزمان وارد کارساختمان می‌شوند، ازسطح سواد بالاتری برخورداروبلحاظ حرفه با دنیای مدرن درارتباط هستند. کارشان به میزانی متاثرومرتبط باپیشرفت علوم وتکنیک ساخت وساز دنیای معاصر است. شایدازنظرواحد های کارگری فوق این تداخل کاری به لحاظی با عث کندی کارآنها شود. اما از طرفی دیگر این کارگران وفعالین کمونیستی که در کارکارگری ساختمانی هستند می توانندازاین فرصت استفاده کنندو درگفتگو با دیگرکارگران همکارخود، به طرح مشکلات ومسائل کاری ومسائل سیاسی روز جامعه بپردازند. هرتماس هرچند کوچکی می‌تواند حکم همان تلنگر تاریخی را داشته باشد که یک کارگر را می‌تواند به دنیای آگاهی وسازماندهی وکارتشکیلاتی وارد نماید.

کارگران گچ کار- کاراین کارگران همراه با آلودگی ازطریق ملات گچ وپودر آن است که درموقع کارمقداری ازپودر گچ درهواپخش می‌شود وبعدا روی سروصورت وبدن کارگر می‌نشیند.گچ به میزانی حالت چسبندگی دارد با آب گرفتن روی دست وبا آب پاشیدن روی صورت ودرموقع حمام با ریختن آب روی بدن پاک نمی‌شود. بلکه بایدهمراه با دوش گرفتن، ما لش وشستشوی طولانی هم انجام گیرد، تا آثار گچ مانده بر بدن وسروصورت از بین برود. کارگربراثر خستگی وبیحوصلگی ونداشتن حمام وآب گرم درست وحسابی موفق به شستشوی خود نمی‌شود. درنتیجه پوست دست وسروصورت اول خشک می‌شود وایجاد خارش می‌کند وبعدا دچار ترک خوردگی می‌شود وهنگام کار وشستشو محل ترک خوردگی، خون ریزی می‌کند. چربی وویتامین ها ونرمی پوست دست این کارگران به علت تماس مداومی که با دوغآب وپودر گچ دارند ازبین می‌رود ودست کارگرهمیشه خشک و برایش آزاردهنده است.
درموقع کار ومالیدن ملات گچ روی دیوار مقداری گچ به اطراف پاشیده می‌شود ودرچشم کارگر وبنا که مراقب کار خود هستند می‌رود. درگرمای ۵۰ درجه شهر اهواز، وقتی که محیط کار این کارگران براثر آب ناشی از شستشوی وسایل کارخیس می‌شود، به شدت دم می‌کند و وقتی که پودر گچ با آب قاطی می‌شود تولید گرما وحرارت می‌کند. درنتیجه فضا براثر گرما وتبخیر، سنگین وتحمل ناپذیرمی شود. تعریق بدن درحال پخت کارگر زیاد تر می‌شود، درنهایت آب وید بدن کارگرکم می‌شود و دچارگرما زدگی می‌شود. درروزهای شرجی قطرات عرق درچشم های کارگر می‌رود وچشم کارگررامی سوزاند ودر نتیجه‌ی ما لش با دست آلوده به پودر گچ، چشم قرمز ودچاردرد می‌شود. کارگران وبنایان گچ کار دردراز مدت مبتلا به چشم درد می‌شوند. بنایان گچ کارعلاوه بردیسک کمر، از بیماری آرتروز گردن نیز رنج می‌برند، چون موقع کار روی دیوار مقابل وبخصوص سقف، سر خودرا پشت نگه می‌دارند ومدت زمانی طولانی این کارادامه دارد، دچار آرتورز گردن می‌شوند. بنایان گچ کارعلاوه برمهارت لازم، کارآنان درزمینه گچبری که همان نقاشی وتصویرگری روی دیوار است، به میزانی با ذوق وهنرنیز همراه می‌باشد. کاربنایان گچ کار چون پیوسته وبا شتاب انجام می‌گیرد، درنتیجه آنان دچار خستگی وکوفتگی عضلات می‌شوند و برخی ازروی ناآگاهی، وبزعم خودشان برای رفع خستگی وبرطرف کردن کوفتگی بدن خود، به طرف استفاده از مواد مخدرکشیده می‌شوند. درصد اعتیاد میان گچ کاران وسنگ وسرامیک کاران وبخصوص بین بنایان واستاد کاران بیشتر از حرفه های دیگر است.

کارگران کاشی کار، موزائیک کاروسنگ وسرامیک کار، مجموعا یک حرفه است وکارگران وبنایان خودرا دارد، یک استاد کار توانا از عهده انجام همه برمی آید. درعین حال استاد موزائیک کار وسنگ کار وسرامیک کار نیز به طور مستقل کارمی کنند. این کاربه دقت وظرافت زیادی احتیاج دارد، روی هم رفته یک بنا ودو کارگربرای این کار کافی است. البته کارگرسنگ وسرامیک کار، درکارخود تهیه ملات وسیمان مناسب این کارباید دارای مهارت و تجربه باشد وکارش بمیزانی سنگین است. بنایان وکارگران سنگ وسرامیک کاردرهنگام اندازه کردن وشکل دادن به کاشی و سنگ با دستگاه سنگ جت با صفحه سنگ مخصوص وبادستگاه سنگبری و گازانبراین کاررا انجام می‌دهند. هنگام برش با سنگ جت فضای پیرامون پراز گرد سنگ می‌شود وپودر سنگ روی سروصورت کارگر می‌نشیند ومقداری از گردی که درمحیط پراکنده می‌شود، وارد دستگاه تنفسی کارگر سنگبر می‌شود. خردوریزسنگ هنگامی که با گازانبرکاشی وسنگ را اندازه می‌کنند، در چشم کارگر وبنا می‌رود.این خرده سنگ‌ها خیلی شبیه شیشه است وچون در چشم می‌نشیند درآوردنش مشکل است، چندروزی طول می‌کشد وچشم عفونت می‌کند. کارگر گاهی تا دو سه روز عذاب می‌کشد وبرای درآوردنش باید به پزشک ومطب مراجعه نماید. پوست دست استاد کاران وکارگران در تماس با سنگ وسرامیک هنگام کاردچارخوردگی وبریدگی می‌شود. دست کارگران وبنایان درتماس با سیمان که بدن انسان به شدت ازآن حساسیت نشان می‌دهد، دچار خارش وزخم می‌شود. بنایان نما کار، در اهواز کارشان درفصل طولانی وگرمای سال بسیار سخت وشاق است. درحالی که گرما وتابش آفتاب درحالت عادی غیر قابل تحمل است، بنایان نما کاردر ارتفاع بالا ودر روی داربستی به عرض کمتر از یک متر وطول چهارمتردرمعرض مستقیم تابش آفتاب ودرحالی که انعکاس تابش وگرمای آفتاب دیوار های اطراف برشدت گرما می‌افزایند، کارخودرا انجام می‌دهد. شرایط کاری سخت وکا رپرشتا ب وسنگینی که مالکان ساخت وساز صنعت ساختمانی وپیمانکاران جزء برکارگران تحمیل می‌کنند، فرصت فکر کردن به مسائل ایمنی را از کارگران ساختمانی گرفته است. کمبود امکانات ایمنی، ومحرومیت کارگران ساختمانی دراین زمینه موجب لطمات وآسیب های فراوانی به این کارگران می‌شود. نه تنهااین کارگران ازاستفاده از وسائل وابزار ایمنی محروم هستند، بلکه کارفرمایان وپیمانکاران برای پیشرفت کار، این کارگران را ازرعایت واجراء برخی ازمسائل وموارد ایمنی که مربوط به محیط کاراست هم باز می‌دارند.

کارگران جوشکارودرب وپنجره ساز- کاراین کارگران درکارگاه های جوشکاری، اغلب دور از محل ساختمان انجام می‌گیرد، درمورد کار و زندگی این کارگران باید به بررسی کارگاه هائی پرداخت که این کارگران درآنجا مشغول کار هستند. جوشکاری کار پرمرارت وپررنج وزحمت وشکنجه آور است. پوست چهره وصورت اغلب این کارگران براثر برق جوشکاری کبود وبلوطی رنگ است. جای جای موی سراغلب کارگران جوشکاربراثر جرقه های جوش سوخته می‌شود که درموقعی غیر از ساعات کار هم ازاین بابت رنج می‌کشند. چشم کارگرجوشکار مدام در معرض برق زدگی قرار دارد. زمانیکه چشم کارگردچاربرق زدگی ناشی از جوشکاری شود، حداقل بیش از ده ساعت بایددرد وعذاب سختی را تحمل کند تا چشمش بهبودی پیدا کند. دراین مواقع چشم به شدت درد می‌کند، پلک چشم بالا نمی‌رود وبیمار تلاش می‌کند تاچشم خود را باز کنداما از عهده این کار بر نمی‌آید. همزمان حس می‌کند که ده‌ها جسم نوک تیزمانند سوزن در چشمش فرو می‌رود، چشم به شدت قرمز می‌شود واشک می‌ریزد. کارگری که چشمش را برق زده حداقل تا ده ساعت نمی‌تواند چشم خودرا باز کند.
چشم کارگران جوشکار دردراز مدت میزانی از بینائی خودرا از دست می‌دهد. دست وپا و بدن کارگران جوشکار به طور روزانه ودر حین انجام کاربراثردانه مذاب که به اطراف پراکنده می شوددچار سوختگی می‌شود. تاول‌های ناشی از سوختگی مدتی طول می‌کشد تابهبودی پیدا کنند واثرات سوختگی به صورت نقطه های کبود روی بدن کارگر باقی می‌ماند. بیماری ریوی وتنفسی از جمله بیماری هائی هستند که کارگران جوشکارگرفتار آن می‌شوند. کارگران جوشکار براثر استنشاق اکسید آهن و ودودناشی ازسوختن آن در هنگام کار، دچار بیماری ریوی وتنفسی می‌شوند. لباس کارگران جوشکارکه خیلی وقت‌ها همان لباس شخصی است اغلب آثار سوختگی درآن ها دیده می‌شود. سرآستین بلوز وپیراهن وپاچه شلوار وکفش این کارگران براثر جوش وبرشکاری آهن دچار سوختگی می‌شود. اغلب دیده می‌شود که انگشتان این کارگران کهنه پیچ شده که هنگام گرفتن آهن دچاربریدگی شده. کارگران جوشکار در پایان هر روز کارازسر تا پا آلوده به دود واکسید وگرد وخاک می‌شوند. کارگران جوشکارهنگام کاربا سنگ جت واره برقی یا اره آتشی با کمترین بی احتیاطی وغفلت دچار حوادث وسوانح غیر قابل جبرانی می‌شوند که موجب بریدن دست ویا قطع انگشتان آنان می‌شود. گوش این کارگران براثرصدا وفشارناشی از ضربه ای که کارگربا پتک وچکش برآهن وارد می‌کند، دچار آسیب دیدگی وناشنوائی می‌شود. با شنیدن هر صدای بلند وضربه ای کارگرآزرده و گوشش دردمی گیرد.
برای شناختن برخی واحد های کارگری کارگران ساختمانی، باید کارگاه هائی را که این کارگران درآن مشغول کار هستند، بررسی نمود. کارگاههائی با ظرفیت نیروی کار کمترازده نفر که رژیم ضد انسانی وضد کارگری جمهوری اسلامی آنان را ازشمول قانون کارو بیمه های اجتماعی خارج کرد، وبه سمت کارگران آواره سوق داد.

کارگران لوله کش- کارلوله کشی ساختمان بعداز دیوارچینی آغاز می‌شود، دو مورد آب وفاضلاب درشهر اهوازازجمله مواردی هستند، که بیشترین حساسیت نسبت به کارواجراءآنان وجود دارد. حرکت فاضلآب ها ی این شهر به علت قدیمی بودن و سطح صاف زمین منطقه که ارتفاع آن با دریا خیلی کم است، به کندی جریان دارد، با کمی بارندگی ازدهانه وراهآب های فاضلآب ها درخیابان و درپارکینگ ساختمان‌ها فاضلآب بالا می‌زند. آب آشامیدنی اهواز دارای رسوب وآلودگی فراوان است. بدون عبور ازدستگاه های تصفیه آبی که خانواده‌ها کارمی گذارند، نمی‌توان از آن نوشید ورسوبی بودن آن موجب گرفتگی لوله‌ها می‌شود وبا پمپ آب به درون آپارتمان‌ها وخانه ها پمپاژمی شود. همین علت موجب می‌شود که کار کارگران ساختمانی آب وفاضلاب همراه باحساسیتی باشد که نیرو وانرژی بیشتر از کارگر گرفته می‌شود. درجریان کارلوله کشی ساختمان، مسیر وجای لوله های کارگذاشته روی دیوارهای بغل وکف ساختمان توسط کارگر با تیشه کار ودریل هیلتی کنده می‌شود ودربعضی از جاها دیوار بغل وکف برای عبور دادن لوله باید سوراخ شود. کارکنده کاری وسوراخ کردن کف ساختمان، به خصوص درنقاطی که از قبل آرماتورگذاری وبتن آرمه شده بسیار طاقت فرسااست ونیروی زیادی ازکارگر گرفته می‌شود. درموقع تیشه کاری وکندن دیوار بغل برای جا دادن لوله، مقدارزیادی خردوریز دیوارکه از جنس بلوک ساختمانی است به اطراف وبه طرف کارگرپراکنده می‌شود و به سروصورت کارگر می‌خورد. چون کارگر به لباس وسایل ایمنی مانند ماسک صورت وعینک کار مجهز نیست، موجب ناراحتی کارگر می‌شود وگاهی خردوریز درچشم کارگر می‌رود. کارگرلوله کش ساختمانی در اهواز زمانی مستاصل می‌شود که نوبت کارلوله کشی قسمت‌های سرویس‌های بهداشتی، حمام، توالت وروشوئی می‌رسد. هوای گرم، محیط کار فاقد روشنائی کافی ومملوازخاک وخاکروبه ساختمان وکارفشردگی لوله‌ها وشکل دادن به آن‌ها در فضای کم، دست بدست هم می‌دهد، کار را مشکل می‌کند، کارگرخسته و درهم کوفته می‌شود. جای، جای بدن وسروکله کارگردربرخورد ودرتصادم بااطراف دچارکوبیدگی می‌شود، پوست دست کارگر دربرخورد با دیوار خشن سیمانی ومحل کار خورده وآسیب می‌بیند و دچار خون ریزی می‌شود.
مشکلات وسختی کار کارگران لوله کشی ساختمان در همین جا پایان نمی‌پذیرد. لوله کشی آب ساختمان با لوله سبز (پروپپلین)؟ انجام می‌گیرد. کارلوله کشی آب آشامیدنی نسبت به کار لوله کشی فاضلآب با سهولت بیشتری همراه است، اگرچه متراژبیشتری را شامل می‌شود. کارلوله کشی فاضلآب ساختمان به بازوئی قوی نیاز دارد که هرکارگرلوله کشی به آسانی از عهده انجام این کار بر نمی‌آید. هرچه سایز ونمره لوله بالاتر باشد، کارآن مشکل‌تر است. جنس لوله فاضلآب از نوع پی، وی، سی، است. هردو لوله ازجنس مواد شیمیائی، چسب لوله نیز ازهمین مواد است. اتصالات، باگرم کردن وحرارت دادن لوله‌ها انجام می‌گیرد، کاراتصالات لوله سبزآب آشامیدن، با دستگاه برقی (اتو) ی مخصوص این کارانجام می‌گیرد. پس از گرم شدن اتو، لوله های مورد نظرجهت اتصال از دوطرف اتوبا دست‌های کارگردرمدتی کمتر از یک دقیقه محکم وثابت گرفته می‌شود. لوله‌ها براثر حرارت نرم می‌شود وبعد توسط کارگربهم جوش داده می‌شوند. درحین انجام کار، گرما وحرارت دستگاه از طریق لوله های حرارت دیده به کارگر انتقال پیدا می‌کند. هنگامی که کارگر تلاش می کندتا لوله های گرم شده رابا فشار از اتو جدا کند، چون این کار باید با سرعت انجام بگیرد، خیلی وقت‌ها اتو روی دست کارگر می‌افتد وکارگر دچار سوختگی می‌شود. سوختگی که ازطریق آهن داغ شده اتفاق می‌افتد خیلی دیر بهبود پیدا می‌کند. هنگامی که کارگرلوله واتصالات را با اتو برای جوش دادن گرم می‌کند، مقداری از لوله می‌سوزد وتولید اکسیدی شیمیائی می‌کند که درحلق وریه کارگر می‌رود. در مورد اتصال لوله های فاضلاب این عمل از طریق حرارت دادن لوله وبااستفاده از چسب لوله انجام می گیردکه استنشاق گاز متساعد ازچسب وگاز واکسید ناشی ازحرارت لوله خیلی خطرناک‌تر از مورداول است. ریه‌ها را می سوزاندوکارگر دچار سرفه های شدید وپی در پی می‌شود. برای جوش دادن لوله های پی، وی، سی ازمشعل وکپسول گاز استفاده می‌شود. لوله های حرارت دیده درکمترین فرصت باید بهم متصل شود، دراین مواقع دست کارگردرتماس با لوله به شدت می‌سوزد ودرد می‌گیرد. کارگرلوله کش درموقع گرم کردن لوله سبز با اتوی برقی درحالیکه به زانو وروی پنجه‌ی پاها خم می‌شود کار خودرا انجام می‌دهد. مقدارنیروی لازم برای فشار دادن لوله های دوطرف به اتو، ونگه داشتن وزن خودرا روی پنجه پاها، فشاربسیاری به ماهیچه‌ها ورباط پاها وساعد دست وبازوی کارگر وارد می‌شود. براثر همین فشار که بخش زیادی از آن متوجه کتف وشانه های کارگر شده، بعداز انجام یک دور کار، کارگر لوله کش برای حفظ وتعادل خود روی پاها دچار مشکل می‌شود وعاجز ازایستادن سرپاو نگهداری خود است. کارگران لوله کش ساختمانی به علت حجم سنگین وپرزحمت کار، مانند کارگران دیگرواحدهای ساختمانی ازبیماری دیسک کمررنج می‌برند.

کارگران برقکار- کارگران برقکار با فاصله کمی از کارگران لوله کش ساختمان، مشغول کار می‌شوند، کاراین کارگران هم چون کارگران لوله کش با کنده کاری دیوار ساختمان برای جادادن کابل‌های برق شروع می‌شود. خردوریزدیوار ناشی از کنده کاری که به اطراف پراکنده می‌شود، گاهی در چشم کارگرمی رود. هنگامی که کارگر، لوله پوششی مخصوص کابل‌های برق را در کانال‌ها قرار می‌دهد، با ملات گچ آن‌ها را محکم می‌کند. کارگربراثر استفاده از پودرگچ وملات گچ آلوده به این مواد می‌شود که بسیار آزار دهنده است. گاهی ملات گچ که با فشاروضربه روی لوله پوششی زده می‌شود، پراکنده ودرچشم کارگرمی رود، بیشتراوقات با تحمل درد وچند دور مالش یکی دو ساعت بعد درآب چشم حل شده همراه با اشکی که از چشم خارج می‌شود بیرون می‌آید. دردش در مقایسه بادرد خرده ریز بلوک وبراده ناشی ازبرش کاری آهن که در چشم می رودقابل تحمل تر است. کارگران برقکاربرای سوراخ کردن دیواروعبور دادن کابل وانتقال آن به اتاق‌ها ودیگرواحد های ساختمان، از دریل هیلتی استفاده می‌کنند. گاهی برای عبور کابل به محل‌های بتن آرمه یابتن مسلح برخورد می‌کنند، دشواری کار زیادترمی شود وکارگرخسته وفرسوده می‌شود. کارِکارگران برقکار طی سه مرحله انجام می‌گیرد. ابتدابا درآوردن کانال وجاانداختن لوله پوششی کابل (خرطومی) وجعبه های پریز وکلید شروع می‌شود. مرحله دوم کابل یا سیم کشی ودر آخرین نوبت کار نصب پریزوکلید وکارهای روکاری انجام می‌گیرد. کابل کشی ساختمان کاری فرسایشی وخسته کننده است. بیشتر اوقات هنگام کشیدن کابل که باید با دقت وهمزمان بافشار انجام گیرد، لوله خرطومی ازجا کنده می‌شود وموجب دوباره کاری می‌شود. کابل کشی با فنر مخصوص این کارانجام می‌گیرد، مشت کردن دست کارگربرای کشیدن فنر که سیمی خشک وباریک است فشارزیادی به انگشتان و ماهیچه های مشت وارد می‌کند. به طوری که بعد از پایان هردور سیم کشی تا ساعاتی بعد مشت، مچ وساعد دست به شدت درد می‌کند. خطر سقوط وافتادن از روی چهارپایه وپله های متحرک درکمین کارگران برقکاراست و باعث شکستن دست وپای این کارگران می‌شود.
کار نصب پریز وکلید برق نیاز به دقت دارد وکارگربا دستکش زمخت وخشن کارگری ازعهده انجام کار برنمی آید. درنتیجه نوک رشته های سیم هنگام جادادن در محل کلید وپریزدرانگشتان دست که درتماس با سیم لخت هستند فرو می‌رود. کارگردرد شدیدی را متحمل می‌شود. بعد ازنصب پریز وکلید که ظاهراً پایان کار برق کشی ساختمان است، انتقال برق به سیستم برق ساختمان وتست آن، تازه اضطراب کارگر برق کار شروع می‌شود. این کارگران به علت وضعیت بد مالی هیچگاه از وسایل ایمنی مانند کفش ودستکش مخصوص استفاده نمی‌کنند و خطر برق گرفتگی همواره آنان راتهدید می‌کند. کارگران برقکار عموما به علت ماهیت کارشان با بیماری دیسک کمر وآرتروز گردن دست وپنجه نرم می‌کنند.
اخیراً ادارات وسازمان های رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی مرتبط با کارگران و مسائل بیمه‌ی اجتماعی آنان، اقدام به طرح آزمون وبیمه نمودن کارگران ساختمانی کردند. ازطریق سازمان فنی وحرفه ای رژیم از کارگران داوطلب امتحان کتبی وعملی درارتباط با حرفه ای که دارند، به عمل می‌آید. کارگرانی که درآزمون موفق شوند، در نوبت بیمه شدگان قرار می‌گیرند. بسیار طول می‌کشد تا کارگر برای بیمه فرا خوانده شود. ظاهرا فرصت خوبی برای کارگران است. اما وقتیکه قضیه پیگیری شود، همه چیز در محاق می‌رود وبابی تفاوتی کارگران روبرو می‌شود. کارگر پس از امتحان وموفقیت باید بیش از یکی ودو سال منتظر بماند تا از طرف بیمه فراخوانده شود. کارگران باید بابت بیمه خود هر ماه مبلغی حدود سی- چهل هزار تومان وبیشتر به حساب بیمه واریز کنند. شیرین‌تر اینکه این طرح از طرف سازمان‌های مرتبط جدی پیگیری نمی‌شود. چون متوجه شدند کارگران ساختمانی بی چیز تر از آن هستند که توسط بیمه دوشیده شوند و هرماه مبلغ فوق الذکر را به حساب بیمه واریز نماید، تا شاهد با شند چگونه این پول‌ها از طرف مسئولان فاسد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی مفتخور شود. درنتیجه بی اعتمادی کارگران نسبت به رژیم ودستگاههای اداری واجرائی آن، طرح از دو طرف درحالت رکود وبا بی تفاوتی نسبی همراه بوده است.

کارگران نقاش- کاراین کارگران همراه باآلودگی زیاد ناشی ازترشحات رنگ است. چشم، ریه ودستگاه تنفسی کارگران رنگ آمیزبعلت گاز متساعد ناشی از مواد ترکیبی با رنگ، ازقبیل تینرودربعضی مواقع بنزین و... همواره درمعرض آسیب است. احتمال اینکه کارگر رنگ آمیز ونقاش دردراز مدت به بیماری‌های مزمن چشمی وتنفسی دچار شود بسیار زیاد است. علیرغم گوناگونی واحدهای کارگران ساختمانی، همه در بی حقوقی ودر کمبودونارسائی امکانات ایمنی وبهداشتی سرنوشتی مشترک ویکسان دارند. صاحبان کارهای ساختمانی که عموما هدفشان کسب سود بیشتر است، خیلی کم درفکر مسئله ایمنی، سلامت وبهداشت کارگران هستند. آموزش‌های ایمنی وبهداشت تنها درصنایع بزرگ که تعداد زیادی کارگر مشغول کارهستند به کارگران داده می‌شود. درکارگاه های خصوصی وساختمانی طرح موضوع وسایل وابزار ایمنی کار، از طرف کارگر، امتیاز منفی برای اودرپی دارد ودرحافظه صاحب کار، تصویری ازیک کارگر زیاده خواه ازاو ثبت می‌شود ونام این کارگردرلیست سیاه صاحب کار می‌رود. یکی از علل واگذاری قسمت‌های مختلف کارهای ساختمان به پیمانکاران جزء هم همین مسئله فرارازتعهدات ایمنی، بهداشت و بیمه کارگر است. بارها برای کارگران ساختمانی حوادث وسوانحی پیش آمده که موجب مرگ آنان شده، درحالیکه خانواده‌ی کارگرقربانی پیگیرعلت مرگ کارگر بوده، به علت اینکه هیچ نهاد وسازمان مسئول وقانون روشنی در این مورد وجود ندارد، مرگ کارگر مشمول مرور زمان ودرابهام می‌ماند. درنهایت صاحب کار در تبانی وزد وبند با نهادهای مرتبط، بعدازمقصر دانستن کارگر جان باخته ودادن مقداری پول به طرف اداری وهمین طور دادن مقدارپول ناچیز به خانواده کارگر، مرگ کارگر قربانی به فراموشی سپرده می‌شود. روشی رایج دربرخورد با جان باختن کارگران در رژیم‌های سرمایه داری فاسد وگندیده است. هرکارگری ازجمله کارگر ساختمانی وکارگرنقاش ساختمان دراهواز می‌تواند قربانی حوادثی شود، که صاحبان سرمایه برای کسب سود بیشتر، مقصر ومسبب اصلی آن می‌باشند.
فصل گرمای اهوازبسیارطولانی، وبخصوص درروز های شرجی که میزان رطوبت هوابالا است کارگرفرسوده وخسته می‌شود. کارکارگران نقاش ورنگ آمیزدرفضای بسته ساختمان وآکنده ازگازهای ناشی ازمواد ترکیبی نوعی شکنجه است. کارگرحا لتی شبیه اختناق پیدامی کند چون استفاده از ماسک دهن مشکل می‌باشد. همزمان عرقی که ازسروکله کارگر ترشح می‌کند ودر چشمان کارگر می‌رود، برای کارگربسیارآزاردهنده، مشکل آفرین وخسته کننده است. درچنین روزهائی چشم و پوست اطراف چشم کارگربراثر ما لش ملتهب، متورم وقرمزمی شود به طوری که تایکی دو روز بعد، سطح پوست صورت و اطراف چشم باهرتماسی درد می‌گیرد. دست کارگران نقاش ساختمانی آلوده به رنگ براثر شستشو با بنزین وتینر که مواد پاک کننده رنگ هستند، موادچربی وویتامینی خودرا از دست می‌دهد، وآثاراین مواد پاک کننده روی پوست دست باقی می‌ماند ورنگ پوست بعداز هرشستشوئی تا چند ساعت به سفیدی می‌گراید. هنگام کار با فرچه وبرس رنگ آمیزی ترشحات مستقیم بنزین وتینر روی صورت کارگر، چشم وپوست صورت اورا به شدت می‌سوزاند. علاوه بر این به علت ترشح رنگ وتینر وبنزین روی لباس وتن این کارگران، بوی ناشی از آن تا مدتی همراه کارگر است وموجب ناراحتی خود ودیگران می‌شود. یکی ازخطراتی که پیوسته جان کارگران رنگ آمیز ونقاش ساختمانی را تهدید می‌کند، حریق وآتش سوزی است. محیط کار کارگران نقاش ورنگ آمیزمملو از مواد آتش زای رنگ ومواد ترکیبی تینر وبنزین است. گاز متساعد ومتراکم ازاین مواد درگرمای داغ ودر فضای بسته احتمال اشتعال محیط کار این کارگران را بالا می‌برد. کوچک‌ترین کم توجهی موجب آتش سوزی می‌شود. باید به خاطر داشته باشیم که در کارگاههای ساختمانی به مسائل ونکات ایمنی کمتر اهمیت داده می‌شود. مورد دیگری که کارگر نقاش ورنگ آمیزساختمان را هنگام کار تهدید می‌کند، سقوط وافتادن از روی پلکان وشکستن دست وپا، واستخوان سروصورت کارگران است.

کارگران ایزوگام کار- کارهیچکدام از واحدهای کارگری بدو ن خطرنمی تواند باشد. سروکار کارگران ایزوگام کار با آتش وقیر است. بخشی از کار این کارگران در درون ساختمان ودرفضای کم آشپزخانه وحمام ودستشوئی است. درمورد کار دیگر واحدهای ساختمانی در شرایط گرما وشرجی در اهواز صحبت کردیم. که این کارگران چگونه در گرمای طاقت فرسا کار می‌کنند. چند ماه از سال، بیش از دو فصل، گرمای شهر اهواز بالای پنجاه و گاهاحتی شصت درجه است. درجه ودمائی که از نظر استانداردهای بین المللی برای کار مناسب نیست وکار در این درجه هوا غیر قانونی است. عموما درجه دما و گرمای حقیقی این شهرهیچگاه از طریق مراکزمسئول درست اعلام نمی‌شود. بخش عظیمی ازکارگران ایران درخوزستان ودر شهر صنعتی اهواز درنیمی از سال دردمای بالای استاندارد تعیین شده کار می‌کنند. کارگران ساختمانی در این دما بدون داشتن وسائل ایمنی ونظارت بهداشت ایمنی کار می‌کنند. کارگر ایزوگام کاردراین دما ودرفضای محدود وبسته حمام، دستشوئی وآشپزخانه ی ساختمان کارمی کند. درحالی که گرمای کپسول گاز وشعله پوش را که وسایل کار این کارگران برای ایزوگام کاری است، نیز باید تحمل کنند. دمای محل کاراین کارگران براثر گرمای مضاعف بسیار بالا می‌رود، شبیه تون حمام، وگرم خانه می‌گردد. کارگرخیس عرق می‌شود. صورتش ازحرارت آتش وگرما کبود وآب بدنش به شدت تبخیر می‌شود. اغلب دست این کارگران در تماس با قیر وایزوگام دچارسوختگی می‌شود. بیماری تنفسی وسردرد براثر استنشاق دود ناشی از سوختن مواد ایزوگام ارمغان دیگر این حرفه وشغل برای کارگران ایزوگام کار است. سرووضع ولباس وکفش این کارگران آلوده به قیر ودود است. کارگران ایزوگام کاراغلب به خاطر تحمل گرما وتحمل حرارت خسته ورنجورهستند. دستمزد ناچیزوبی حقوقی کارگر ایزوگام کاررا زودترازموعد ازپا می‌اندازد.
کارگران سقف کاذب کار- کارگران سقف کاذب کار یا سقف دوم که بیشتر برای نما وتزئین ساختمان انجام می‌شود، تا چند سال پیش، کارگران وبنایان گچبربا رابیتس این کار را انجام می‌دادند. اخیراً کنف کاران، اصطلاحی که در مورد این حرفه ومواد ومتریالی که استفاده می‌کنند بکاربرده می‌شود، این کاررا انجام می‌دهند. ورق هائی از پیش ساخته ازجنس گچ فشرده با مواد چسبنده و شیمیائی؟ دراندازه های یک دردومتربا پوششی ازکاغذ، سقف را می‌پوشانند. ورق‌های ساخته شده ازجنس گچ در اندازه های مناسب کاربردی ودلخواه با دستگاه سنگ جت توسط کارگربریده ودر محل مورد نظر نصب می‌شود. هنگام کارفضا آکنده از پودر گچ می‌شود، طوری که کارگران پوشیده از پودر وگچ می‌شوند. پوست صورت این کارگران درتماس با پودر گچ خشک و پلک چشم کارگر سنگین می‌شود. درفصل گرما عذاب این کارگران بیشتر می‌شود. پودر گچ معلق در هوا وارد دستگاه تنفسی این کارگران می‌شود. هنگام نگه داشتن ورق برای نصب در سقف، مدتی نسبتا طولانی کارگربا دست‌های خودتکه های ورق رابالا نگه می‌دارد، تاآنهارا پیچ ومهره ومتصل به سقف کند، یابامیخ مخصوص نصب سقف می‌کند. فشارودرد سنگینی متوجه کتف وشانه های کارگر می‌شود. بعضی مواقع کارگرسقف کاذب کار، هنگام کار به ناگزیرباید سروگردن خودرا پایین نگه دارد ودربعضی موقع عکس این عمل را باید انجام دهدوسروگردن خودرا عقب نگه دارد. درنتیجه تکرار زیاد این عمل در روز به دو ناحیه ازمهره های گردن کارگر فشار وارد می‌شود وکارگربه بیماری آرتروز گردن مبتلا می‌شود. هنگام پیچ کردن سقف با دستگاه دریل برقی، احتمال خطر فرو رفتن نوک مته پیچ گرد در دست کارگر بسیارزیاد است. احتمال سقوط کارگردرحالی که ورق را نصب می‌کند بسیار زیاد است.

کارگران کابینت ساز- کارگران کابینت ساز کارگران نجاروکارگران ...، کارگران زیادی مستقیم وغیر مستقیم در کارگاه‌ها وکارخانه ها درارتباط با کار ساختمانی هستند، این کارگران درعرصه کلان همه دارای یک سرنوشتند. دررژیم سرمایه داری ارتجاعی جمهوری اسلامی که از طرف نهادهای پولی ومالی سرمایه داری جهانی مورد تشویق قرار گرفته، سرنوشت کارگران غیر ازاستثمار شدید، فقر، بیکاری و بی حقوقی مطلق چیز دیگری نمی‌تواند باشد.
طبقه کارگرایران درتمام طول حیات سیاسی و مبارزاتی یکصد ساله خود با سرکوب وبی حقوقی همراه بوده است. دوره هائی که فرصتی برای فعا لیت داشت، بسیار کوتاه ومحدود به یکی ودو دوره چهار-پنج ساله بود. یکی از دوره های طولانی سرکوب وبی حقوقی که طبقه کارگر ایران تحمل نمود، دوره سی وچند ساله بعد از تثبیت رژیم سرمایه داری وسرکوبگرجمهوری اسلامی است. رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بسیاری از دست آورد های مبارزاتی طبقه کارگرایران را که طی سال‌های متمادی مبارزاتی بدست آورده بود ازطبقه کارگر ربود وطبقه کارگر ایران را سال‌ها به عقب راند. رژیم‌های سرمایه داری راه پیش روی طبقه کارگرراسد می کنندوطبقه کارگر رادرهردوره از مبارزه به نقطه آغازین مبارزه برمی گردانند، تا مبارزه خود رادوباره از سر بگیرد، ووارد دور وتسلسل بیهوده شود. مانند آنچه که طی این چند دهه طبقه کارگر ایران با آن روبروبوده است.
طبقه کارگرایران فقط با آموزش وکسب آگاهی طبقاتی وفعالیت تشکیلاتی می تواندبر استبداد، سرکوب ورژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی غلبه کند. تا زمانی که آگاهی به مثابه ابزار مادی دردست طبقه کارگرنباشد، رژیم راه پیش روی رابر طبقه کارگرمی بندد.
طی یک دهه ونیمه اخیروبدنبال اعتلای نسبی که در جامعه بوجودآمد، طبقه کارگر ایران گام‌های محکم واستواری بر داشته است. اعتماد به نفس طبقه کارگر بمیزانی بالا رفته و با یک خود باوری نسبی در مقابل کارفرما دست به مقاومت می‌زند. فعالین خودرا هرچند خیلی کم، پیداکرده. بعضی مواقع حرکات وپایداری اش موجب رشک رقبامی شود. سطح آگاهی وفعالیت مبارزاتی وتشکیلاتی طبقه کارگر به مرحله ای رسیده است که سرکوب آن برای رژیم غیر ممکن است. نمونه هائی ازسطح سازمان یافتگی طبقه کارگر، سندیکای شرکت واحد، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه است. سندیکای کارگران نقاش وساختمان وسندیکای کارگران فلزکارو مکانیک است، که با تلاش وکار، وفعالیت اعضاء اشان پایداری مبارزاتی خود رادرنبرد با نظام سرمایه داری حاکم تثبیت نموده‌اند. طبقه کارگرایران، اما تا تبدیل شدن به نیروئی متشکل وهدفمند، ونیروی آلترناتیو احتیاج به کارآگاه گرایانه وتلاش برای سازمانیابی دارد. جنبش کارگری ایران کما کان در ابتدای راه خود برای قدرت گیری است. به صورت پراکنده وموردی درمقابل تعرضات کارفرما دست به مقابله می‌زند. بخش هائی از طبقه کارگرباهوشیاری وبا رغبتی بیش از گذشته مسائل خودرا پیگیری می‌کنند. فعالین کارگری با احساس مسئولیت ودر همآهنگی بیشتربه حمایت ازجنبش کارگری می‌پردازند. مبارزات جنبش کارگری امروز ایران، ازطرف حامیانش با چشم باز وبا نگاه انتقادی ومسئولانه پیگیری می‌شود. نقاط قوت وضعف این جنبش از نظر توده های هواداربا نکته سنجی دقیق همراه است. مبارزه درست، اصولی وانقلابی کلیه اجزاء این جنبش اعم از سازمان‌ها واحزاب وفعالین ازهردسته وگروهی که باشند، از طرف توده های هواداربدون تعصب پاس داشته می‌شود. طبقه کارگر فعالین، پیشروان ورهبران جنبش کارگری خویش را می‌شناسد وبه آنان ارج می‌گذارد. این‌ها نشانه‌ها وعلائمی هرچند پراکنده وضعیف ازخودباوری طبقه کارگر ایران است. مبارزات تدافعی وپراکنده طبقه کارگردر وضعیت اعتلائی پیش رو و درپرتو آگاهی وسازمان یابی می‌تواند به مبارزه سراسری وهدفمند تبدیل شود. آمادگی طبقه کارگربرای دست یافتن بر سرنوشت وحاکمیت خود، بدین معناست که به پشتوانه‌ی سازماندهی تشکیلاتی وآگاهی طبقاتی، می‌تواند وباید، مجموعه‌ی جامعه رابراساس منافع خویش سازمان دهد. وظیفه سازمان‌ها، احزاب وفعالین کارگری، یاری نمودن به طبقه کارگر در مبارزه سرنوشت سازی است که در پیش رودارد. طبقه کارگرایران درحال خیز وبرخاستن روی پاهای خود است. با شناخت مشکلات وطرح آموزش‌های تبلیغی وترویجی و راه حل‌های انقلابی درجهت رهائی وفائق آمدن برنظام استثمارگرسرمایه داری جمهوری اسلامی به حمایت از طبقه کارگر وجنبش انقلابی این طبقه برخیزیم.

زنده باد سوسیالیسم

زنده باد حاکمیت شورائی کارگران وزحمتکشان

فعالین کارگری جنوب - ۹۲/۱۰/۵

فدائیان (اقلیت)


برای «سندیکای کارگران نقاش وساختمان».تقدیم به کارگر زندانی، زندانی سیاسی مقاوم شاهرخ زمانی. تقدیم به فعال کارگری تبعیدی، کمونیست پیگیر محمداشرفی.