مخاطبم این بار فقط سایت های کارگری و خبری میباشد و سپس سازمانهایی که ادعای حمایت از طبقه کارگر جهان را دارند.
دوستان و رفقای عزیز من در هیچ یک از سایت های شما این خبر به این مهمی را ندیدم و متاسفم از اینکه باید بگویم در حالیکه در دو کارخانه دوزندگی بیش از ۳۰۰ نفر کارگر زن و مرد و کودک در اثر نابسامانی و شرایط بد محیط کار جان خود را از دست داده و بکلی سوختند ، شما که دائما ادعای حمایت از آنان را دارید حتی سعی نکردید اخبار چنین فاجعه یی را در سایت خود درج نمایید .این را بدانید انتقاد من به شما بسیار دوستانه است.
در مورد کارگران آفریقای جنوبی هم آنچه که به عنوان پیروزی آنان نگاشته اید متاسفانه باید بگویم این پیروزی نبود بلکه سازش از روی اجبار بود زیرا آنان درشروع اعتصاب خواهان ۲۰۰ در صد اضافه حقوق بودند ولی بعد از کشته شدن بیش از ۴۵ نفر از آنان, کارفرمایان به کمک دست اندر کاران این جنایات از نظر حقوقی کشته شدن این کارگران را میخواستند به گردن اعتصابیون بگذارند و بدینوسیله آنان را تهدید کرده و مجبور نمودند که سر میز مذاکره بیایند و این کار با سازش همان سندیکاه ها صورت گرفت.
به امید پیروزی طبقه کارگر و همه آزادیخواهان
مسعود فروزش راد
ضمیمه همان خبری است که من برای شما فرستادم
این همان خبری است که من قبلان برای شما فرستادم:
بخشی از طبقه زحمت کش جهان با سوخته شدن اجباری خود دردو کارخانه , حرف آخر را به ما زدند.
هنوز هم پس از یک قرن آتش زدن کارگران زن در شیکاگو !!!
دیروز در کراچی پایتخت پاکستان بیش از ۲۸۹ کارگرزن ومرد و کودک خورد سال در اثر آتش سوزی در دو کارخانه دوزندگی و کفش سازی آتش گرفته و سوختند به طوری که اجساد بسیاری از آنها کاملا سوخته و قابل شناسایی نیست.کارخانه کفشسازی در لاهورقرار داشته است. در این دو کارخانه هیچ نوع پیشگیری امنیتی وجود نداشته است.
بنا بر گزارش خبرگزاریها در هر دو کارخانه کارگران مانند موش به تله افتاده اند و در هیچ یک از این دو کارخانه درب خروجی ایمنی وجود نداشته و دربها یه خروجی قفل بوده است. جسد ها آنچنان سوخته شده که امکان تشخیص مرد و زن وجود نداشته است. در این فابریک ها هیچگونه کپسول ضد آتش وجود نداشته است و شیر آب مخصوص هم برای جلوگیری از آتش سوزی وجود نداشه است. گزارش ها نشان از آن دارند که بر تعداد سوختگان که از بین رفته اند هر لحظه بیشتر میشود .تا کنون بر اساس آخرین گزارش ها که من به دستم رسیده این رقم به ۲۸۹ نفر رسیده است.
www.thenews.com.pk
KARACHI: The death toll in the garment factory fire in Baldia Town has risen to 289, raising fresh concerns about workplace ...
Comments (28)
در میان این کارگران نام کودک هم برده شده است:
goods, a car and a motorcycle were also damaged in the blaze. DIG Investigation Ch Shafiq, DIG Operations Rai Tahir, Lahore commissioner and DCO visited the spot. Among the dead were Khurram, 20, Akram, 22, Iqbal, 27, Naveed, 13, Salman, 18, Shafiq, 35, Imran, 20, Rajab, 34, Nadeem, 20, Adnan, 17, Danish, 16, Ali, 13, Ashraf, 30, Sohail, 25, Babar Umar, 22, Abid, 18, Raees, Danish Nawaz and Javed Munir..
ما در غرب زندگی میکنیم یعنی من هم همین طور . لباس های شیک و زیبا استفاده میکنیم ,کفش های شیک و گرانبها استفاده میکنیم از محصولات شرکت های چند ملیتی مانند [IEKA]:
برای تزیین دکوراسیون منزل خود استفاده میکنیم و نمیخواهیم خود را به درد سر انداخته و ناراحت کنیم که این محصولات نتیجه کار و زحمت چه کسانی است . در لحظه خریداری و استفاده از آنان نمیخواهیم به شرایط سخت کار در این فابریک ها و استفاده از کار کودکان و در نهایت به فاجعه سوختن این انسانهای زحمت و شرایط کار غیر انسانی در سراسر جهان فکر کنیم . نمیخواهیم به این بیش از یک میلیارد نفر و شرایط سخت کارآنان و تولید آرزش اضافی فکر کنیم. و گاهی خیلی راحت برای اینکه وجدانمان آسوده شود .قانون] ارزش کار[ کارل مارکس را زیر سوال برده ، با اضافه کردن نمودن نقش رباط ها در تولید ارزش اضافی ,خود را از این تنگناه نجات میدهیم.
ما نمیخواهیم به خود زحمت داده و نقش بیش از یک میلیارد انسان را در این شرایط سخت کار ,در تولید ارزش اضافی در نظر گرفته و خود را با این تئوری های جدید که عبارت از تجدید نظر در قوانین ارزش است سر گرم میکنیم ، و درنهایت برای ارضای خود دائما دست بکار تولید گرو ه های جدید با جهان بینی جدید میزنیم. و باز نمیخواهیم به خود زحمت داده و فکر کنیم مارکس در جایی این حقیقت را گفت که ]سرمایه داری فقط با استفاده از ارزش کار انسانی و انباشت ارزش اضافی است که میتواند به زندگی خود ادامه دهد[.
و این را سرمایه داران غرب و شرق بهتر ما میدانند, و میدانند در چه کشورهایی میتوان با نیروی کار ارزان انباشت ارزش اضافی نمودو به زندگی کثیف خود بر مبنای استثمار از این طبقه محروم از عدالت اجتماعی ادامه داد. آنها میدانند نیروی کار ارزان در چه سر زمین هایی نهفته است ,زیرا حدود یک قرن است که برای به وجود آوردن چنین سرزمین هایی تلاش کرده و موفق شده اند.
بعضی ازاین نیرو های کار ارزان در نتیجه اسفبار شدن شرایط زندگی در مکان خود, دائما سعی میکنند برای زندگی و امرار معاش کمی بهتر، به کشور های غرب سرازیر شوند و با دشواریهایی که در راه است اگر در این راه های گریز جان به سلامت بردند خود را به حاشیه این کشور ها برسانند.
آنها اکثرا در کشور های غربی هم دارای شرایط زیستی و بهداشتی خوبی نیستند و مجبورند به شکل غیر قانونی زندگی کرده و با ارزان ترین مزد تن به کارهایی دهند که سایرین از انجام آن سر باز میزنند. مکان های زندگی آنان هم برای استراحت چند ساعته در شب برخوردار از هیچ لوازم آسایشی وبهداشتی نیست ، آنها گاهی به تعداد بیش از ده نفر در یک اطاق قدیمی بسر میبرند. و دأمان تحت پیگرد پلیس منطقه میباشند.
اولین نیروی کار ارزان را کارگران کشور های بلوک شرق تشکیل میدهند که بعد از فرو پاشی به این کشورها سرازیر شدند و این ها هستند که جایی برای کار سایر
پناهندگان اقتصادی کشور های جهان سوم باقی نمیگذارند. کارفرمایان کشور های غربی به درستی میدانند از چه کسانی و برای چه نوع کار ارزان سؤ استفاده نمایند و دأمان جیب خود را با بهره برداری از کار این نیروهای ارزان قیمت پر نمایند.
احزاب راست و اخیرا چپ این کشورها با حمایت سرمایه داران برای بدست آوردن کرسی های بیشتر در پارلمان دائما به دشنام گویی به این تازه واردان سعی میکنند محبوبیت خود را نزد مردمان سترون شده آ نجا بیشتر نمایند . آنان در عین بهره برداری از این گروه کار ارزان قیمت سعی میکنند مدام با متهم کردان آنان برای شست و شوی مغزئ مردم کشور خود کمال استفاده را نمایند.
من خود سال پیش که سفری به ایالات متحده آمریکا داشتم در مرکز شهر لوس آن جلس یک نمونه از کار بردگی کارگران غیر قانونی مکزیک در یک کارخانه تولیدی لباس را به چشم خود شاهد بودم. من در حالیکه در یکی از خیابانهای مهم آنجا مشغول قدم زدن بودم ، به دنبال توالت میگشتم ، به هر کافه و یا رستورانی سر میزدم از من میخواستند اول چیزی خورده و یا بیاشامم و بعد از دست شویی آنان استفاده نمایم. بعد از مدتی به یک ساختمان کهنه و قدیمی رسیده و از یک نفر که از آنجا خارج میشد سوال کردم که آیا میتوانم از دست شویی آنجا استفاده نمایم ، آن مرد مکزیکی که زبان انگلیسی نمیدانست بعد از کمی اشارات دو طرفه طبقه پنجم ساختمان یعنی طبقه آخر را به من نشان داد . از آنجا که این ساختمان دارای آسانسور نبود مجبور شدم از پله کان استفاده نمایم ، در راه پله کان به افراد خارجی گوناگون برخورد میکردم و از طرف هر یک از آنان با چشمان حیرت زده روبرو میشدم . میتوانم بگویم با تمام آنکه خود من لباسم بسیار عادی بود و از گرما خیس عرق شده بودم ولی احساس میکردم که باز هم در میان آنان که در راه پله برخورد می کردم از لباس بهتری بر خوردار هستم . مهم این بود که به هر طبقه یی که میرسیدم مکان هایی را میدیدم که در آنجا آنقدر گرم بود که تنفس برایم مشگل میشد، گذشته از این پخش ذرات مواد دوزندگی در هوا تنفس را سنگین تر میکرد . تجسم کنید در هر طبقه از این ساختمان بیش از دویست متر مربع برای کار تولید لباس بود و مملو از کارگران خارجی که بیشتر آنان مکزیکی بودند. معمولان و مخصوصاً هنگام فصل تابستان در هر یک از نقاط زیست دستگاه تهویه و خنک کننده وجود داشت به جز در آنجا. که تعداد بیش از ۵۰۰ نفر در این ساختمان پنج طبقه قدیمی معاش قول کار بودند.
بعد از مدتی که برای کنج کاوی سری به هر طبقه زدم بالا خره به طبقه پنجم رسیدم ، یعنی تنها طبقه یی که علاوه بر کارگاه های مختلف قسمت کوچکی هم برای توالت اختصاص داده شده بود. که بسیار کثیف بوده و از نظر بهداشتی از همه مکان های دیگر این ساختمان بد تر بود. یکباره به فکرم رسید در قلب این کشوربه] اصطلاح معروف[ دمکراسی جهان چه مکانهای غیر انسانی وجود دارد ؟ به خود فکر کردم ، من که اززمان کودکی این همه مصیبت در کارخانه های ایران و شرایط زندگی بد و کار غیر انسانی در آنجا کشیده بودم .تصور جاهای بد تر از آن کارخانه ها را نداشتم. در بالا نوشتم که هنگام بالا و پایین آمدن پله ها با نگاه های مرموزی از این کارکنان که مشغول رفت وآمد بودند روبرو میشدم و تعجب میکردم . اغلب این نگاه ها در میان کارکنان طبقات مختلف هم بود ، ول هیچ کس نه اعتراض به وجود من میکرد و نه حرفی با من میزد ، تو گویی با یک مشت انسان از خود بیگانه شده روبرو شده بودم ، و در آن لحظه این بیگانگی از کار و در نتیجه بیگانه شدن خود آنها به فکرم نرسیده بود. جز انسانهای از خود بیگانه شده چه کسی میتواند این محیط گرم کثیف و غیر بهداشتی را تحمل نماید.
بعد که این موضوع را با یکی از آشنایان در میان گذاردم . وی به من گفت این فقط یک نمونه از هزاران نوع از این مکان ها است . وی به من گفت آنها از تو میترسیدند . پرسیدم چرا؟ سپس برایم توضیح داد ، آنها نه تنها از تو بلکه از همکاران خود هم میترسند برای اینکه همیشه فکر میکنند زندگی غیر قانونی و در نتیجه کار غیر قانونی آنها درخطر افتاده و آنها را پس خواهند فرستاد ، زیرا آنان به این منظور ، همه این سختی ها را تحمل میکنند که بتوانند پول اندکی بدست آورده و بفرستند برای خانواده خود که آنان از گرسنگی تلف نشوند. وی به من گفت همیشه هم این امکان به آنان داده نمیشود که به توانند دست مزد ناچیز خود را دریافت نمایند زیرا باند مافیای کارغیر قانونی که باید دست مزد آنان را به پردازد از پرداختن آن سر باز زده و بعد از اینکه کارش به پایان رسید برای اینکه دست مزد ناچیز آنان را نپردازد ، غیر مستقیم با پلیسی که سهم در این کار دارد دست به یکی کرده و آنان را معرفی میکند به اداره پلیس مهاجرت و پلیس مهاجرت هم بدون اینکه به حرف آنان توجه نماید با ایراد غیر قانوبی بودن آنان واینکه آنان هیچ حق اعتراض ندارند اول آنان را به زندان اداره مهاجرت انداخته و سپس تحویل پلیس مرزی میدهد.
اکنون ما شاهد بهره برداری از این سیل سرازیر شده نیروی کار ارزان قیمت در سراسر کشور های سرمایه داری غرب و استفاده غیر قانونی از آنان و سکوت این دولت ها هستیم.
حال ببینید به سراین بیش از یک میلیارد نیروی کارارزان قیمت در سراسر کشور های فقیرهر روز چه بلایی میاید . هندوستان- پاکستان - بنگلادش - چین - ویتنام و سایر کشور ها ی دیگر رادر نظر بگیرید و ببینید هر روز چه بلایی بر سر آنان میاید ؟ آخرین آنها همین طور که میدانید سرکوب کارگران معادن آفریقای جنوبی بود که در آن ده ها نفر را به قتل رسندند.
اگر مقایسه کنید در میابید که اکنون یک قرن از سرکوبی اعتصاب کارگران زن و آتش زدن آنان در یک کارخانه ریسندگی میگذرد . و همچنان سرمایه داران روز به روز وحشی تر شده و زحمت کشان را هر چه بیشتر با حقوق ناچیزبهره برداری میکنند و باز با پرداخت نکردن دست مزد آنان جیب خود را پر میکنند.
من برای هشت مارس نوشته کوچکی همراه با تصویر زنان کارگر که در کارخانه توسط سرمایه داران سوزانده شدند در اختیار شما گذاشم . برای یاد آوری باز هم این مطلب را همراه با تصویر این قربانیان جنایات سرمایه داری در اختیار شما عزیزان قرار میدام.
به امید مبارزه بیشتر برای آزادی زحمت کشان از یوغ این بهره کشان بی رهم و نابودی کامل این نوع بهرکشان جنایت کار.
مسعود فروزش راد
لکه ننگی که هرگز از دامان سرمایه داران پاک نخواهد شد
در هشتم مارت ۱۹۰۸ کارگران چهل هزار کارخانه نساجی در نیو یورک از کار دست کشیده وخاستارکمتر نمودن ساعت کار طولانی، دست مزد و مزایای بهتر ، پیوستن به اتحایه کارگری، آموزشهای حرفه ای و ممنوع کردان کار کودکان شدند.
در طول اعتصاب سرمایه داران و صاحبان کارخانجات برای سرکوب اعتصابات کارگری درب یک کارخانه را که کارگران زن دست از کار کشیده و میخواستند به اعتصاب بپیوندند، کاملا بسته و آن کارخانه پنبه بافی را کاملا آتش زدند به طوری که ۱۲۸ نفر از کارگران زن در آنجا به طور کامل سوختند. تصویر ذیل بخشی از کارگران زن هستند که در آنجا کاملا سوختند .