افق روشن
www.ofros.com

گزارش مجلس در باره باب نیزو و آینده کارگران معدن


خسرو غلامی                                                                                                      یکشنبه ١٠ بهمن ١٣٨٩


گزارش مجلس در باره باب نیزو و آینده کارگران معدن

در روز٣٠ فروردین سال ٨٨، انفجار مهیبی یکی از معادن منطقه باب نیزو در استان کرمان را لرزاند و براثر آن، ١٢ نفر از کارگران معدن‌چی جان خود را از دست دادند. این معدن پیش از این در سال‌های گذشته، جمعی دیگر از کارگران را به کام مرگ کشیده بود. در حالی سومین حادثه خونین و مرگبار سال گذشته در باب نیزو به شکل فجیعی کارگران زحمتکش معدن را به خاک و خون کشید که همه شواهد و قرائن، بیان‌گر این واقعیت بود که صاحبان معادن بدون توجه به ایمنی محیط کار، برای رسیدن به سود بیشتر از روی اجساد کارگران به راحتی می گذرند.(١)
اما اکنون با گذشت بیش از ٢٠ ماه از حادثه مرگبار باب نیزو، کمیته تحقیق و تفحص مجلس در روزهای پایانی دی ٨٩، گزارش خود را در این باره منتشر کرد. در این گزارش اگر چه به حقایقی پرداخته شده، اما پرسش‌های زیادی را نیز بی پاسخ گذاشته است. به گزارش هیئت تحقیق می‌پردازم.
گزارش مذکور ابتدا می‌نویسد که اکثر کارگران شاغل معادن از ساکنین روستاهای اطراف زرند و راور بوده و فاصله آنها تا محل کارشان ۵٠ کیلومتر است و آنها این مسیر را به سختی طی کرده و حدود دو ساعت طول می‌کشد. سپس به انتقال کارگران به رگه‌های اصلی زغال در معدن پرداخته که به وسیله آسانسورهای حمل بار صورت می گیرد و این اقدام ایمنی کارگران را به حداقل می رساند. به این دلیل که این آسانسورها مخصوص حمل و تخلیه زغال و تجهیزات است و کف آنها به صورت تاشو بوده و با کوچکترین مشکل در سیستم آسانسور، امکان سقوط آنها به قعر چاه زیاد است. گزارش ادامه می دهد که " در یک مورد به دلیل نقص در سیستم آسانسور، 4نفر کارگر به کف چاه پرتاب شدند که پس از برخورد با تاسیسات و سیم‌های بکسل موجود در چاه‌، ‌اجساد کاملا خرد شده، بدون امکان شناسایی و تنها به صورت تکه‌های گوشت و استخوان تحویل خانواده شدند تا به خاک سپرده شوند." هم‌چنین در این گزارش به شرایط سخت کار و امکان تنفس دشوار در عمق تونل‌ها و استاندارد نبودن سیستم تهویه هوای معدن و عدم نصب سیستم پایش نیز اشاره شده است.
گزارش سپس به چگونگی حادثه معدن باب نیزو پرداخته و می‌نویسد: "طبق بررسی‌های اولیه توسط بازرسان اداره کار، ‌علت انفجار، تجمع گاز متان در کیسه‌های مدفون در زغال و تصاعد آنی گاز پس از استخراج بوده است، ولی تحقیقات هیات تحقیق و تفحص نشان می‌دهد که در روز حادثه مواد ناریه نیز به محل معدن برده شده است..." و در ادامه نتیجه می‌گیرد که "معدن باب نیزو جزو معادن با گاز بالا شناخته شده و ذاتا جزو معادن با احتمال حادثه بالا محسوب می‌شود و بیش از دو دهه است که به صورت سنتی استخراج می‌شود."
اما گزارش هیئت تحقیق و تفحص مجلس به بسیاری از خواسته‌ها و مشکلات کارگران معدن جوابی نداده است. اولین خواسته مسلم و بدیهی بازماندگان و خانواده‌های آنان، پیگیری تخلفاتی است که از سوی مقام‌های دولتی و پیمانکارانی که منجر به این حادثه دلخراش شده، می باشد. علاوه بر این و بر اساس و تایید خود گزارش، خانواده کارگرانی که جان خود را از دست داده‌اند، هنوز مطالبت خود را دریافت نکرده‌اند. خواسته دیگر کارگران معدن این است که آنها تا کی باید به دلیل نبود ایمنی و رعایت نکردن استانداردهای لازم، تاوان انفجار و مرگ دسته جمعی خود را به قیمت سود‌پرستی صاحبان سرمایه را بدهند؟ بی تردید کار در معدن از کارهای سخت و زیان‌آور است که نیازمند درجه‌ی بالای ایمنی و امنیت جانی کارگران است، اما گزارش مذکور، در باره آینده کار در معادن و وضعیت سلامتی کارگران سکوت کرده و مشخص نکرده که نهاد‌ها و مقام‌های مسئول چه تضمینی برای رعایت کردن استانداردهای ایمنی به کارگران می‌دهند؟
در شرایطی گزارش مجلس انتشار می‌یابد که در آذر ماه گذشته بر اثر ریزش یک معدن ذغال سنگ در کرمان، چهار کارگر در عمق چند صد متری زمین مدفون شدند. این در حالی‌ست که بر اساس آمار منابع رسمی، در سال جاری بیش از ٢٠ کارگر در معادن ایران بر اثر ناامنی محیط کار، جان خود را از دست داده‌اند. آیا گزارش نویسان مجلس در باره رعایت کردن استانداردهای ایمنی در زمینه استخراج در معادن و داشتن تهویه، ... و اجرای آیین‌نامه‌های اجباری از سوی صاحبان معادن، تضمینی به کارگران می‌دهند؟
بی تردید آنچه که می تواند ضامن سلامتی، امنیت شغلی و داشتن زندگی انسانی کارگران معدن باشد، اتکا به نیروی خود است. آنها باید به این باور برسند که برای گرفتن حقوق و مطالبات خود باید به انتظار گذر از بورکراسی پیچیده اداری و ارائه چنین گزارش‌هایی نباشند. کارگران معدن‌چی برای دستیابی به خواسته‌های‌شان، نیاز به همبستگی بیشتر و مبارزه گسترده و تلاش برای ایجاد تشکل‌های مستقل خود دارند.

جمعه هشتم آذر ١٣٨٩

***
(١) بعد از حادثه معدن باب نیزو در سال گذشته، مطلبی را انتشار دادم، که برای یادآوری و آشنایی بیشتر خوانندگان با آن رویداد دردناک، آن را بار دیگر ضمیمه این متن کرده‌ام.

***

بار دیگر مرگ دلخراش کارگران در "باب نیزو"

یکشنبه ٣٠ فروردین ١٣٨٨؛ هوا هنوز روشن نشده و تاریکی همه جا را در بر گرفته بود. زن مثل همیشه از خواب بیدار شد و به سوی آشپزخانه رفت، شیر آب را باز کرد و با ظرفی که در دست داشت سماور را پر کرد. پس از آن دست و صورتش را شست و به سمت رختخواب رفت که مرد را از خواب بیدار کند. اما پشیمان شد و گذاشت تا جوش آمدن سماور، کمی بیشتر بخوابد. دوباره به آشپزخانه رفت و خودش را مشغول کرد؛ اما نگرانی هر روزه اش از کار همسرش در معدن را نمی توانست پنهان کند. با خود فکر کرد تا کی باید شوهرش به جدال با سنگ های سیاه زغال برود و آیا در این نبرد، آینده روشنی در انتظار آنها خواهد بود؟ می خواست به خودش امید بدهد، اما وقتی به زنها و بچه‌هایی که سال‌های گذشته نان آورشان را از دست دادند می‌اندیشید، اضطرابش بیشتر می‌شد. بارها به او گفته بود: "مرد به فکر کار دیگه ای باش، این شغلی که تو گرفتی، عاقبت نداره. ما رو به خاک سیاه می نشونی..." اما این حرف ها به خرج شوهرش نمی رفت، چرا که او امیدوار بود صاحبان معدن با داشتن تجربه حوادث مرگبار گذشته، به مسایل ایمنی توجه بیشتری می کنند.
زن از افکار خود خارج شد و شوهر را برای خوردن صبحانه بیدار کرد. مرد بعد از خوردن چند لقمه پنیر، استکان چای را سر کشید، لباس هایش را پوشید و به سمت درب حرکت کرد. لحظه ای ایستاد و رویش را برگرداند؛ همسرش را دید که مثل هر روز صبح با نگاه‌های نگرانش، بدرقه اش می کرد. لبخندی زد و از او خواست که ترس به دلش راه ندهد. راهش را به سمت کوچه گرفت. هوا گرگ و میش بود و روشنایی بعضی از چراغ های معابر، مسیر حرکت او را روشن می کرد....
چند ساعتی از روز یکشنبه نگذشته بود و مرد در اعماق تونل های معدن زغال سنگ و همراه دیگر همکارانش، کارش را ادامه می دهد و بدنبال فرصتی که غذایی بخورند و جانی تازه برای ادامه حیات بگیرند. اما ناگهان صدای مهیبی، در "باب نیزو" می پیچد. انفجار به حدی است که شدت امواج آن تا به دهانه تونل می رسد و محل کار گارگران، به قتلگاه آنها تبدیل می‌شود. فریاد و فغان معدنچیان، با دود و خاک یکی می شود و زندگی گروهی دیگر با جرقه ای به پایان می رسد. ساعاتی بعد جسد ١٢ کارگر را از تونل بیرون می آورند.
این سومین حادثه خونین است که فقط در یکی از معادن زغال سنگ کرمان به وقوع می پیوندد. پیش از این، ٩ نفر در سال ٨۴ و ٢ نفر در سال٨٧ جان باختند و با افزودن تلفات حادثه اخیر، این تعداد به ٢١ نفر رسید. چند ماه بعد از انفجار اول در سال ٨۴ و بنابر اخبار جراید رسمی، وکیل قربانیان درهمان زمان گفته بود که این اتفاق نه یک حادثه، بلکه قتل شبه عمد محسوب می شود. اکنون بعد از چند سال و با همان شیوه قبلی، صاحبان معادن برای کسب سود بیشتر، کارگران را به درون معدنی می فرستند که به دلیل تراکم گاز متان و گرد زغال، قابل انفجار است. هواکش ها کار نمی کرده و کارایی نداشته‌اند و لوازم ایمنی هم کافی نبوده است.
نکته قابل توجه اینکه چند روز قبل از حادثه ٣٠ فروردین، برخی از مسئولین وزارت صنایع از افزایش ٦٠ درصدی ضریب ایمنی کار در معادن و رسیدن یک کشته به ازای ١٦ میلیون تن مواد معدنی استخراجی، خبر داده بودند. مهم تر از آن اعلام کردند که تا پایان امسال این مقدار به یک کشته به ازای هر ٢٠ میلیون تن استخراج مواد خواهد رسید!
بعد از وقوع انفجار مهیب در "باب نیزو"، در حالی تحقیقات و رسیدگی به شکایت بازماندگان آغاز می شود که مسئولین قضایی از "سهل انگاری های احتمالی" خبر می‌دهند. بیان این مطلب به معنای آن است که کارگران قربانی را می توان از عوامل وقوع حادثه دانست. آنها می خواهند از کنار این واقعیت بگذرند که بکار گرفتن کلیه وسایل ایمنی، چک کردن مقدار گاز موجود در معدن و جلوگیری از خطرات احتمالی، به عهده مدیریت و صاحبان معدن است. علاوه بر این مسئولان سازمان صنایع، بعنوان ارگانی که وظیفه نظارت بر کار در معادن را بر عهده دارد، باید صحت سیستم تهویه معدن و فرایند سنجش مقدار گاز را همواره مورد بررسی قرار دهند.
مرگ جمعی از انسان های شریف و زحمتکشی که برای امرار معاش، ناچار می‌شوند با وجود خطرات فراوان به درون تونل‌های نا امن بروند، نشان دهنده این است که صاحبان معادن می خواهند برای دست یافتن به سود و انباشت هر چه بیشتر سرمایه، از روی اجساد کارگران بگذرند. سرمایه داران و کسانی که از منافع آنها دفاع می‌کنند، باید پاسخگوی چنین فجایعی باشند و برای جلوگیری از تکرار چنین حوادث تلخی، اقدامات لازم را انجام دهند.

خسرو غلامی - ۴/٢/٨٨