در روز شنبه 26 مارس 2011، حدود نیم میلیون نفر از سراسر انگلیس، در لندن پایتخت این کشور علیه برنامه در حال اجرای ریاضت کشی اقتصادی تحمیلی دولت ائتلافی، محافظه کار - لیبرال دموکرات، دست به راه پیمائی و تظاهرات زدند.
این تظاهرات از نظر وسعت و تعداد شرکت کننده در آن، دومین تظاهرات بعد از تظاهرات ضد جنگ عراق سال 2003،در تاریخ سیاسی بریتانیا بود.
با وجودیکه « کنگره اتحادیه های صنفی » ( TUC) بریتانیا و عمدتا" بوروکراسی حاکم بر آن انرژی خود را تنها در سازماندهی کارگران بخش دولتی صرف کرده بود، عظمت تعداد شرکت کننده بویژه شرکت وسیع کارگران بخش خصوصی، اقشار مختلف جامعه انگلیس، جوانان، دانشجویان، بازنشته گان، معلولین.... بیانگر این حقیقت بود که، علی رغم اینکه تظاهرات از جانب تی - یو - سی، فراخوانده شده، اماّ آنچه که سبب حضور مردم در صحنه شده است، نه فراخوان تی - یو - سی بلکه همانا اوضاع وخیم اقتصادی و هر چه بدتر شدن زندگی روزمره اکثریت مردم است که نظام سرمایه داری به آنان تحمیل کرده است.
تخمینی که تی - یو - سی، از تعداد شرکت کننده گان میزد، بمراتب کمتر از تخمین خود پلیس بود که همیشه تعداد شرکت کننده در اعتراضات را به نصف تقلیل میدهد، و این خود خبر از وجود شکاف عمیق بین تی - یو - سی و کارگران و مردم عادی، میداد. شعار محوری تظاهرات، الترناتیو « مشاغل، رشد اقتصادی، عدالت » در مقابل سیاست « چاره ای جز صرفه جوئی [ یعنی قطع بودجه در تمامی بخشها، بخصوص در بخش رفاه ای ]، نداریم » دولت ائتلافی بود که در واقع بنوعی همان شعار « حزب کارگر »، است با این « تفاوت » که اینبار از زبان خود تی - یو - سی شنیده میشد. در میان انبوه شعارها که از جانب شرکت کننده گان داده میشد، شعار: « جنگ نه، اماّ جنگ طبقاتی آری »، و « به دعوای صوری تی - یو - سی نه بگوئید »، بلند و ممتد بگوش میرسید. مردم تظاهر کننده برای اولین بار و بسیاری شان با حسرت و چشمان بهت زده شاهد همکاری علنی تی - یو - سی با پلیس سراسری شهر لندن بودند - به ضمیمه مربوط توجه کنید. این همکاری، صرفنظر از اینکه هر دو از منافع طبقه ی واحدی دفاع میکنند، توافق شان بخصوص در این تظاهرات این بود که « اگر چنانچه »، تی - یو - سی از آشوبگران انارشیست [ در واقع از جوانان و دانشجویان کارد به استخوان رسیده و عصبانی از وضعیت فلاکت بار زندگی روزمره ]، دفاع نکند و آنها را از جمعیت بدور نگهدارد، پلیس نیز کنترل عمومی تظاهرات را به تی - یو - سی واگذار خواهد کرد. که در واقع اینگونه هم شد.
تی - یو - سی متشکل از اکثریت قریب به اتفاق اتحادیه های صنفی بریتانیا است. این تشکیلات عریض و طویل و بغایت بوروکراتیک، عضو « حزب کارگر » یعنی حزبی که تا همین چند ماه قبل، سه دوره ی متوالی حزب حاکم به نخست وزیری « تونی بلر و گوردن بران » بود، میباشد. در تمامی انتخابات سراسری به این حزب رای میدهد؛ در درون کمیته اجرائی آن عضو دائم دارد؛ سالانه چندین میلیون پوند - از کانال دریافت حق عضویت از کارگران - به این حزب کمک بلاعوض میکند؛ در سال گذشته در انتخابات برای گزینش رهبر جدید حزب نقش تعیین کننده داشت، و اتفاقا" رای تی - یو - سی سبب پیروزی رهبر فعلی حزب کارگر ( Ed miliband )، بر برادرش میگردد...
این تشکیلات بورژوا - امپریالیستی با انواع و اقسام گروه های « چپ خبرچین » اش از تروتسکیستهای SWP ( حزب کارگران سوسیالیست ) گرفته تا استالینیستهای CPGB ( حزب کمونیست بریتانیای کبیر )، و....در این تظاهرات نهایت تلاش شان این بود تا اجازه ندهند، تحت هیچ عنوان و شرایط، تظاهر کننده گان پایشان را از گلیمشان بیرون گذارند. [ تظاهرات آری!!!، اماّ حق عصبانی شدن و « شیشه شکستن »؟!! نداری ]. این است عصاره و تارو پود دموکراسی اعطائی پارلمانی!!! دمن خودم در این تظاهرات شاهد بودم وقتیکه چند نفر تظاهر کننده به دور وزیر دارائی(سایه) حلقه زدند و از او در مورد تفاوتهای حزب اش با دولت ائتلافی سوال کردند و از او پاسخ خواستند، یکی از روزنامه فروشهای « حزب کارگران سوسیالیست » داد زد: « رهاش کنید او آمده است در تظاهرات شرکت کند ، نه اینکه به سوالات تان پاسخ گوید ».
حزب « حکمتیست » بجای افشای ماهیت بورژوا - امپریالیستی تی - یو - سی با اعلان اینکه « ما از فراخوان تی - یو - سی حمایت میکنیم »، در واقع، قبل از هر چیز، ماهیت بورژوائی و ضد انقلابی خود را به نمایش گذاشت. این حزب بی ربط به حال و وضع مردم و کارگران - و اصلا" هم معلوم نیست که « دعواش » با رژیم جمهوری اسلامی سر چیست - چند ماه قبل نیز در ارتباط با اعتراضات دانشجویان در لندن علیه افزایش شهریه، از یکی از راست ترین اتحادیه های صنفی یعنی اتحادیه ی ( Unite )، حمایت نمود. اماّ در روز تظاهرات قادر نشد حتاّ یکنفر از اعضایش را در حمایت از دانشجویان ، به تظاهرات بفرستد. خوشا!! زندگی انترنتی!!!
سیاستهائیکه امروزه دولت ائتلافی به پیش میبرد، آغازگرش جناح « نیو کان, » امپریالیسم انگلیس به رهبری خانم مارگرت تاچر بود. در فاصله ی بین پایان دوره دولت مداری تاچر ( 1990 - 1979 )، تا زمان سر کار آمدن دولت ائتلافی، یعنی تا چند ماه گذشته، سه دوره حزب امپریالیستی کارگر، تحت رهبری تونی بلر و بعد او گوردن بران، در قدرت بود. در این سه دوره بویژه بین سالهای 2010 - 1997، حزب کارگر در ادامه ی همان سیاستهای تاچر، شدیدترین برنامه های ریاضت کشی اقتصادی را بر مردم بویژه کارگران انگلیس تحمیل نمود.در تمامی عرصه ها به کاهش و حتا قطع بودجه های مربوط به رفاه عمومی دست زد. حزب کارگر دست در دست راست ترین جناح امپریالیست آمریکا بزرگترین جنگها، بعد از جنگ دوم جهانی، را در خاور میانه آغاز کرد؛ از نان سفره ی میلیونها کارگر، مرد و زن، پیر و جوان....برید و هزینه جنگ و ادامه آن کرد......اماّ همین تی - یو - سی تا آنجا که به حزب کارگر مربوط میشد لب از لب نگشود و اعتراضی نکرد.
اوج هیجان تظاهرات نیم میلیونی برای تی - یو - سی، زمانی بود که ارباب امپریالیست اش، یعنی آقای اد میلیباند، رهبر حزب کارگر در « هاید پارک » بر روی سکوی خطابه رفت: البته، حد اقل پنجاه بادیگارد از دور و نزدیک از این عالیجناب مواظبت میکردند که تا مبادا...... .
اد میلیباند بعد از سرهم کردن مشتی گنده گوئیهای بیجا و تهی از محتوا نظیر: مبارزات زنان برای حق رای، مبارزه علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی......هیچ بنده « خدا »ئی هم جرات نمیکرد که به این عالیجناب گوشزد کند آخه این مبارزات بتو چه مربوط؟؟ بالاخره ایشان در مورد مسئله ی روز چنین گفت: « ما نیازمند تصمیم گیریهای بسیار دشواری هستیم [ این همان حرفیست که در حال حاضر دولت ائتلافی میزند ]، و ادامه داد « همه ی ما، از هر قشر و طبقه ای امروز در اینجا جمع شده ایم تا به دولت ائتلافی بگوئیم که قطع بودجه و کاهش هزینه های رفاه عمومی آری، اماّ نه به آن سرعت وشدتی که شماها در حال انجامش هستید ». ( این عالیجناب با هوی اکثریت تظاهر کننده روبرو شد ). در یک کلام، حزب کارگر برهبری لیدر مورد علاقه ی تی - یو - سی، همان سیاست و اهدافی را به خورد مردم میدهد که دولت ائتلافی در حال انجام آنهاست. به این « تفاوت » که حزب امپریالیستی کارگر از حمایت تی - یو - سی برخوردار است و دولت ائتلافی از این « افتخار » محروم.
خلاصه ی کلام: آلترناتیو ایجاد مشاغل، رشد اقتصادی و عدالت[ اجتماعی]، تی - یو - سی، غیر قابل حصول و عوامفریبانه است. نظام سرمایه داری در بحران عظیم و غیر قابل باز گشت قرار دارد؛ این نظام قادر به تضمین ایجاد کار برای توده ی عظیم بیکارانی که هر روز بر تعداد شان نیز افزوده میگردد، نمی باشد. بفرض محال، اگر اندک « رونقی » در عرصه اقتصاد صورت پذیرد، این « رونق » در ارتباط مستقیم با استثمار هر چه شدیدتر طبقه کارگر و محرومین جامعه قرار خواهد گرفت و نه در جهت بهبود وضع زندگی شان. نظامی که بر اساس استثمار یک طبقه ( اقلیت صاحب ابزار تولیدو برخوردار از همه چیز ) بر طبقه ی دیگر ( اکثریت محروم از همه چیز ) بنا شده باشد، در چنین نظامی صحبت از « عدالت اجتماعی » کردن، عوامفریبی و دروغ محض است. سرمایه داری آلترناتیوی بجز استثمار فزاینده طبقه ی کارگر و صوق دادن بشریت دنیای امروزی بسمت بربریت، در آستین ندارد. آلترناتیو موجود و واقعی همانا آلترناتیو طبقه ی کارگر یعنی، سرنگونی نظام موجود و برقراری نظامی نوین - عاری از طبقات و عاری از استثمار – میباشد.
زنده باد آلترناتیو طبقه ی کارگر!!
شهاب حمیدی
Shehab.hmidi@yahoo.com