افق روشن
www.ofros.com

کارگران ایران خودرو در اعتراض به فاجعه خونین

و برای به دست آوردن مطالبات خود در اعتصاب هستند


رامین کوهیاری                                                                                                     شنبه ٩ بهمن ١٣٨٩

صبح روز چهارشنبه رانندگان سرویس ها به کارگرانی که عازم محل کار بودند اطلاع دادند که کارخانه تعطیل است. شیفت بعدازظهر کارگرانی که به کارخانه آمده بودند از کارکردن سر باز زدند. همزمان نماینده رئیس جمهور و دیگر نهادهای حکومتی با مدیران ایران خودرو جلسه گذاشته بودند. کارگران بخش جنوبی کارخانه بعد از آگاه شدن از این موضوع با چند مینی بوس خود را به محل جلسه به بخش شمالی کارخانه می رسانند. مدیران در رابطه با حادثه خونین تصادف می گویند که موضوع تحت بررسی است و از کارگران می خواهند که آرامش خود را حفظ کنند. در رابطه با اضافه کاری در روز جمعه و روزهای تعطیل و برچیده شدن کلیه شرکت های پیمانی و قرارداد بستن مستقیم کارگران با کارخانه – یعنی قراردادی شدن کارگران پیمانی - نیز به کارگران وعده و وعید می دهند. کارگرانی که از بخش جنوبی کارخانه آمده بودند سپس دسته جمعی به جلسه متشکل از نمایندگان نهادهای حکومتی و مدیران هجوم می برند. نجم الدین و دیگر مدیران شرکت که غافلگیر شده بودند از کارگران می خواهند که از طرف خود نمایندگانی را برای حضور در جلسه معرفی نمایند، زیرا امکان این که همه کارگران وارد جلسه شوند وجود ندارد. تعدادی از کارگران، بدون این که انتخابی صورت گیرد، به میل خود وارد جلسه می شوند. یکی از افرادی که در جلسه حضور داشت و خود را نماینده رئیس جمهور معرفی می کرد گفت «رئیس جمهور با اضافه کاری در روزهای جمعه و تعطیل و همچنین با نفس وجود شرکت های پیمانی مخالف است. این کارها از سوی عوامل مدیریت قبلی و دیگران انجام می گیرد.» بدین ترتیب او این قبیل مسایل را به رقبای ریاست جمهوری چه در قدرت و چه در خارج از قدرت منتسب نمود. یکی از کارگران گفت که «همه سر و ته یک کرباس اند»، دیگری از گوشه دیگر جلسه گفت «آنها را دیدیم و شما را هم دیدیم؛ همه اش وعده و وعید است.» سپس هر کسی حرفی می زد تا اینکه همهمه در فضای جلسه بالا گرفت. برخی از کارگران از دیگر دوستانشان خواستند که به نوبت صحبت کنند. کارگران به نوبت مطالبات خود را مطرح کردند. تعداد مطالبات کارگران بیش از بیست و هشت خواسته می شد.
یکی از خواست ها این بود که کارگران بایستی رسمی شوند، حتی اگر کارخانه به بخش خصوصی واگذار شود. افزایش دستمزد، لغو اضافه کاری در روزهای تعطیل و جمعه، لغو شرکت های پیمانی، آزادی رفت و آمد کارگران به بخش های مختلف نیز از جمله خواست های کارگران بود. تعدادی از کارگران شب واقعه و روز بعد در حمله نیروهای ضدشورش دستگیر شده بودند که کارگران خواستار آزادی آنها گردیدند.
روز پنج شنبه شیفت صبح کارگران سر کار بودند اما کسی کار نکرد. از روز قبل گفته شده بود که هر کسی خواست با سرویس های شرکت برای حضور در مراسم یادبود کشته شدگان به بهشت زهرا بروند، اما تا آنجایی که از صحبت ها برمی آمد کارگران چندان مایل نبودند کارخانه را ترک کند. کارگران واهمه داشتند که در صورت متفرق شدن مورد حمله قرار گیرند، چرا که خیلی ها تجربه درگیری های شب و صبح روز حادثه را داشتند که مورد حمله نیروهای ضدشورش و حراستی ها قرار گرفته بودند و اینکه با ترفند و حیله بخشی از کارگران را در خارج کارخانه نگاه داشتند و بخشی را نیز در کارخانه زندانی کردند و از بیرون رفتنشان جلوگیری کردند. می ترسیدند رفتنشان به مراسم باعث متفرق شدنشان گردد. از این رو کارگران به طور دسته جمعی در مراسم بهشت زهرا شرکت نکردند، غیر از برخی که به صورت انفرادی در مراسم حضور یافتند.
مدیریت به دفعات از کارگران خواست تولید را شروع کنند، اما کسی زیر بار نرفت. البته مدیران از ترس این که مبادا کارگران دست به راهپیمایی بزنند، چندان فشاری نمی آوردند. حراست با پارک یک دستگاه تریلر در ورودی تونل از ورود کارگران بخش شمالی کارخانه که قصد داشتند به بخش جنوبی وارد شوند ممانعت کردند. یکی از کارگران فریاد زد و هشدار داد که حراست قصد ایجاد درگیری دارد اما ما فقط به دنبال مطالباتمان هستیم و قصد درگیری نداریم. این کارگر به وسیله حراست دستگیر می شود. کارگران با حمله به حراست این کارگر را آزاد می کنند.
حدود ٧٠٠٠ کارگر در کارخانه راهپیمایی می کنند و اقدام به شعارعلیه مدیریت می کنند. یکی از شعارها "کارگر می میرد، مدیریت پاداش می گیرد" بود. در حین راهپیمایی با مدیران شرکت درگیر می شوند و یکی از مدیران اصلی شرکت به نام شیخ زاده به دست کارگران می افتد که به وسیله حراست و دیگر کارگران نجات می یابد.
کارگران در محل حادثه خونین تجمع می کنند. در جمع کارگران گفتگوها بیشتر حول مطالباتی بود که در جلسه مدیران طرح شده بود. یکی می گفت «چرا ما نبایستی آزادانه مطالبات خود را هر زمان که بخواهیم مطرح کنیم و چرا فقط بعد از وقوع چنین حوادثی است که مسایل کاری ما مطرح می شود. این موضوع به خاطر نبود آزادی بیان است». مدیران اصرار دارند که اعتراضات به رسانه ها کشیده نشود. یکی از کارگران حاضر در جلسه با نمایندگان ارگان های دولتی گفته بود «ما اجازه نداریم مطالباتمان را در روزنامه ها به چاپ برسانیم. چنین کاری عملاً جرم است. فقط در چنین مواقعی است که صحبت از خواست های ما می شود.»مدیریت کارخانه از قبل با آوردن مداح و به وسیله بلندگو قصد داشتند مراسم سینه زنی و عزاداری برپا کنند، اما به محض شروع کارگران هو می کنند و با به دست گرفتن بلندگو اقدام به طرح شعارهای اصلی می کنند.ایجاد شوراهای کارگری، افزایش رکورد، افزایش توجه به تعاونی کارگران از شعارهای کارگران بود. یکی از کارگران بلندگو را می گیرد و می خواهد که نجم الدین در آنجا حاضر شود و به مطالبات کارگران پاسخ دهد اما مدیران می گویند که او در بهشت زهرا ست اما بر حضور او در آن جلسه تاکید می کنند. در نهایت نجم الدین در محل حاضر می شود و با حالتی پریشان و لرزان می گوید که حامل خبر خوشی برای کارگران است، به زودی رکوردها پرداخت می شود. اما کارگران قانع نمی شوند و خواست های خود را ازجمله ایجاد شورای کارگری، انحلال شرکت های پیمانکاری، افزایش رکوردها ، انحلال حراست و .... را تکرار می کنند. نجم الدین اعلام می کند که برای ایجاد شورا بسترسازی خواهد شد.
اعتصاب حاضر بیان گر خشم کارگران علیه نبود ایمنی کار است که مسبب این واقعه خونین بود و فریاد اعتراض امروز کارگران ایران خودرو زبان حال کارگران دیگر بخش ها نیز می باشد. جلوگیری از ورود نیروهای ضدشورش، سپاه و نیروهای انتظامی و دیگر مطالباتی که ذکر آنها در بالا آمد تنها چند بند از حدود بیست و هشت خواستی است که کارگران در جلسه رئیس شرکت و نماینده دولت و دیگر نمایندگان ارگان های دولتی مطرح کردند. اعتصاب کارگران مسایل فرارگیرتری را نیز در بر می گیرد و ریشه در مطالبات عمیق تری نیز دارد که عمده آن خشم آنان از نظام کارمزدی است.///

رامین کوهیاری - ٠٨/١١/١٣٨٩