آنچه در زیر می آید گزارشی است ازمسائل کارگران کنسرن لاستیک سازی کنتیننتال که یکی از ۵ کنسرن بزرگ دنیا در صنعت لاستیک سازی است. سفر همبستگی کارگران کنتیننتال مکزیک به آلمان بهانه ای برای برگزاری جلسات متعدد همبستگی کارگری در شهرهای مختلف شمال آلمان بود که از ٢٣ آوریل تا ٣٠ مه ٢٠١٠ طول کشید. در این جلسات کارگران دو کشور از تجربه ها، دستاوردها و شکست های خود سخن گفتند که می تواند برای کارگران در کشور ما نیز شنیدنی و درس آموز باشد. کارگران هم چنین با علاقه در تظاهرات ضد تاسیسات اتمی نیز شرکت کردند. برای ورود به مطلب برای جلوگیری از تکرار به خوانندگان پیشنهاد می کنم که مطلب " یک روز بیشتر از کنتیننتال" را که برگردانی خلاصه از کتاب انریکه گومز دلگادو کارگر و عضو اتحادیه انقلابی- آن گونه که خودشان می گویند- و شورای کارخانه است، بار دیگر بخوانند.
روز جمعه ٢٣ آوریل بعد از صبحانه از هانوفر بسمت لونه بورگ حرکت کردیم تا بتوانیم در گردهمایی ضد تاسیسات اتمی شرکت کنیم. نزدیک لونه بورگ با کاروانی مواجه شدیم که شامل تراکتورها، اتومبیل ها، کامیون ها و جمعیت زیادی از دوچرخه سواران بود که به همان مقصد پیش می رفتند. همه را به شیوه ای زیبا تزیین کرده بودند و خطرات وجود نیروگاه های اتمی، مراکز دفن زباله های اتمی و تاثیرشان را روی تخریب محیط زیست و زندگی انسان نشان می دادند و خواهان برچیده شدن تاسیسات اتمی در آلمان بودند. آن ها دو روز بود که در راه بودند و کسانی که می خواستند همراهی کنند به آن ها پیوسته بودند. از آن ها دور شدیم و به سمت شهر حرکت کردیم. در میدان اصلی شهر جمعیت زیادی حضور داشت. در یک طرف میدان، سن برای سخنرانان و گروه های موزیک آلترناتیو آماده شده بود و پیام ها خوانده می شد. در سر دیگر میدان آشپزخانه برای شرکت کنندگان دایر شده بود که غذای گرم و سرد ساده را سرو می کرد و استفاده از آن برای همه آزاد بود و اگر می خواستند می توانستند پولی در صندوق کمک که در گوشه ای قرار داشت بیندازند. قرار بود فردا در سالگرد انفجار نیروگاه چرنویل، تظاهر کنندگان مهمان و اهالی شهر به سمت کرومل که در آن یک نیروگاه اتمی بود که مدتی است معلق گذاشته شد و کار نمی کرد بروند و بین نیروگاه اتمی در برونزبوتل و کرومل و دور نیروگاه کرومل یک زنجیر انسانی تشکیل دهند که بنا به اخباری که فردا دریافت کردیم بسیار باشکوه و با شرکت ١۵٠.٠٠٠ نفر انجام شد. پارچه نوشته های بسیاری وجود داشت با نقاشی های کمیک، تراکت و اعلامیه ها که پخش می شد. بعضی ازاین نوشته ها را می آورم: "انرژی اتمی؟ نه ممنون!" ،" ما حق یک زندگی سالم را داریم!" ، "من می خواهم با شما بدون وجود نیروگاه اتمی جشن بگیرم!" ، "ما خواهان متوقف ساختن نیروگاه های اتمی برای همیشه هستیم!" ، "نیروگاه های اتمی باید فورا جمع شوند!" ، "نیروگاه های اتمی باید متوقف شوند!"
نگرانی مردم بسیار بجاست. با وجود مراعات همه موارد ایمنی ای که در دسترس است مساله دفن زباله های اتمی به یکی از معضلات جامعه آلمان تبدیل شده است. یکی ازین مراکز دفن که در اعماق زمین است در نزدیکی هانوفر قرار دارد و معلوم شده است که میزان تشعشعات منطقه از میزان معمول بالاتر رفته است و ابتلا به سرطان به ویژه سرطان خون در کودکان افزایش یافته است و همین به بحث عمومی جامعه تبدیل شده است. قرار قبلی براین بود که تا سال ٢٠٢۵ کلیه نیروگاه های اتمی جمع شود و به جایش انرژی های آلترناتیو از جمله انرژی باد و انرژی خورشیدی به کار گرفته شود- جدید ترین نوع انرژی آلترناتیو هفته قبل در اطریش مورد آزمایش قرار گرفت و پاسخ مثبت داد. این انرژی از تبدیل مداوم آب نمک دار دریا به آب بی نمک و برعکس ایجاد می شود و می تواند تاثیر مثبتی داشته باشد- اما دولت جدید دوباره زمزمه ارزان بودن انرژی اتمی و تداوم استفاده از آن تا سال ٢٠۵٠ را پیش کشیده است البته رد پای کنسرن های بزرگ تولید کننده انرژی و منافعی که از آن ها عاید می شود در پس زمینه خود را نشان داده است. سال هاست که جنبش ضد اتم در آلمان فعال است و هرساله در مسیر حمل زباله اتمی تظاهرات گسترده ای صورت می گیرد مخالفان خود را با زنجیر به ریل قطار می بندد و درگیری ها و دستگیری های گسترده رخ می دهد. برای من شرکت در این اکسیون بسیار مهم بود زیرا آن چه که در رابطه با انرژی هسته ای در ایران می گذرد، سرنوشت آتی مردم و کودکان آینده و خطری که آن ها را تهدید می کند و میلیاردها دلار در آمد نفتی ای که به جای آن که صرف بهبود زندگی توده های کارگر و زحمتکش شود صرف خرید تجهیزات اتمی می شود، فقر فزاینده توده ها، از دور خارج شدن تکنولوژی کهنه بدون جایگزینی و بیکاری توده ای کارگران، در همه ساعات زندگی دغدغه خاطر من است. بحث من داشتن یا نداشتن حق تکامل نیروی اتمی و انرژی هسته ای نیست. تنها حقی که برای من مطرح است حق داشتن یک زندگی شایسته انسانی بدون استثمار و بدون تبعیض برای آحاد جامعه است. به همین سبب معتقدم باید از امکانات موجود دیگر از جمله انرژی خورشیدی، انرژی باد و آب و یا آن گونه که از آن ها نام برده می شود از انرژی آلترناتیو دیگر استفاده کرد. استفاده از اتم همواره در حد انرژی اتمی که خود خطر آفرین است محدود نمی ماند و بدنبال آن وسوسه استفاده از تسلیحات اتمی در جنگ قدرت جهان را به نابودی تهدید می کند که مبارزه با آن ضروری می شود. در مقاله ای در سال ٢٠٠۵ به ضرورت این مساله تاکید کرده ام: "برای مبارزه با خطر استفاده از سلاح اتمی که حتی استفاده صلح آمیز آن نیز امنیتی ندارد – چرنویل را بیاد بیاورید- مبارزه ای جهانی و همزمان در دو جهت لازم است. اول ممنوعیت ساخت و تحقیق در باره بمب های اتمی برای همه ی کشورها. از بین بردن تمام تسلیحات اتمی موجود در جهان بدون استثنا. ایجاد یک مرکز جهانی غیر وابسته به دولت ها برای تحقیق در باره استفاده صلح آمیز از تکنولوژی اتمی در مواردی که امکان دیگری برای استفاده موجود نباشد و پاسخگو بودن آن نهاد به مردم جهان در برابر وظیفه ای که به عهده گرفته است. دوم مبارزه ای جهانی برای براندازی سیستمی که عامل همه ی بی عدالتی ها، نابرابری ها، جنگ و کشتار و نابسامانی هاست."*
عصر جمعه لونه بورگ را به مقصد "گرده" یک منطقه ییلاقی که در آن یک مرکز فرهنگی برای انجام سمینارها و گردهمایی ها وجود دارد که درسابق محل اطراق در شکارگاه سلطنتی بود، ترک کردیم.
شب تنها به معرفی شرکت کنندگان و آشنایی گذشت. صبح شنبه ابتدا یکی از کارگران فولکس واکن در رابطه با دو مساله اول بحران در صنعت اتومبیل و لاستیک سازی و امنیت اجتماعی، دوم تجربیات اداره جمعی کارخانه ها و همبستگی کارگری در نئولیبرالیسم، انتقال تجربه و چگونگی همکاری در آینده صحبت کرد. در بخش اول مساله اضافه تولید و سرریز آن را مطرح کرد که با وجود آن، چنان که اعلام شد باز می خواهند تعداد اتومبیل را به دو نیم میلیارد برسانند. در رابطه با نقش اتحادیه ها و همگامی آن ها با کارفرماها و احزاب حاکم صحبت شد واین که اتحادیه ها در کاهش غیرقابل باور دستمزدها در این سال ها با کارفرماها همراهی کرده اند. از آغاز قرن که حمله مستقیم به امکانات و دستاوردهای اجتماعی طبقه کارگر آغاز شد، اتحادیه ها هیچ کوششی برای مقاومت در برابر آن نکردند. به همین سبب سرمایه تمام هم خود را بکار برد تا کارگران کارخانه های خوب ارکانیزه شده را تحت فشار قرار دهد از جمله آن ها اپل بوخوم بود که به دلیل مقاومتشان در مقابل کنسرن ایزوله شدند. عده زیادی را اخراج کردند بعد کارخانه را به اتریش منتقل نمودند و حمایتی از کارگران به عمل نیامد. جدیدا قراردادی را برای کاهش دستمزد ها و کاهش تعداد کارگران بمیزان ١٠٪ امضا کرده اند. ترس از اخراج تهدیدی بزرگ است زیرا بعد از اخراج تنها یک سال بیمه بیکاری پرداخت می شود و سپس کارگران اخراجی به خیل بیکاران قانون هارتص ۴ پرتاپ می شوند که در نتیجه آن اول باید آنچه را طی مدت کارشان بافته اند پنبه کنند اگر خانه یا ماشینی دارند بفروشند و بخورند تا بعد پول بخورو نمیری با کارهای ساعتی یک یورو به آن ها بدهند. الان ٦ میلیون نفر یا ١٠٪ نیروی کار در چنین وضعیتی قرار دارند. در کل بازار کار وضع به این صورت است: در کارگاه های بزرگ دستمزدها خوب است و آن ها به بقیه توجهی ندارند و همبستگی نشان نمی دهند. در بخش عمومی بیکاری توده ای وجود دارد و وضعیت کارگران خارجی و کارگران غیرقانونی اسفبار است. قانون حارتص 4 که منجر به پول بیکاری ٢ و کارهای یک یورویی شد و در زمان حکومت ائتلافی احزاب سوسیال دموکرات و سبز ارائه و به تصویب رسید در ان زمان مورد تایید اتحادیه ها قرار گرفت. در سال ٢٠٠٣ چپ ها سعی کردند در شرق آلمان ساعات کار را کاهش دهند و دستمزد ها و ساعات کار خود را با غرب آلمان برابر کنند اما خواسته آن ها بر اثر همراهی اتحادیه با دولت به شکست انجامید. حتی وقتی اتحادیه اعتراضی را سازمان دهی می کند فقط برای مطرح شدن است و دنبال آن را نمی گیرد. اتحادیه های آلمان از مزدهای پایین در اروپا و آلمان حمایت کردند و می کنند. دولت ها سعی می کنند با بین المللی کردن بحران، با بهانه جنگ به آن غلبه کنند. آلمان در جنگ عراق شرکت می کند و اتحادیه از این سیاست دولت سوسیال دموکرات حمایت می کند. در پایان راه حلی که چپ ها ارائه می دادند کاهش رادیکال ساعات کار بدون کاهش دستمزدها و جهت گیری رادیکال اتحادیه ها، و تبدیل صنایع به صنایعی که تولیدات مورد نیاز را تولید کنند و در توضیح، این امر را منوط به طرح های اجتماعی می دانستندد و به نقش جنبش های اجتماعی تاکید می کردند. اما خبری از جنبش ضد سرمایه داری کارگری و امحاء سرمایه داری در میان نبود و تا آن جا که من در بیشتر ارتباطاتم با نیروهای چپ آلمان فهمیده ام سوسیالیسم برای شان چیزی شبیه سرمایه داری دولتی بلوک شرق سابق است.
مکزیکی ها معتقد بودند که اتحادیه ها و به ویژه اتحادیه درمکزیک فاسد اند و با حکومت و برعلیه کارگران اند. آن ها تشکل خود را اتحادیه انقلابی نام نهاده اند و زمانی که من پرسیدم چرا برای تشکل آلترناتیو خود دوباره نام اتحادیه را که بدنام هستند انتخاب کرده اید و مثلا چرا شورا را انتخاب نکردید کمی شورا برای شان تازه بود و گفتند که در مکزیک کسی از آن حرف نمی زند و آن را نمی شناسند. زمانی که من در مورد اتحادیه و انحراف آن اندکی بعد از تشکیلش حتی در زمان مارکس بحث کردم و برخورد مارکس را در رابطه با اتحادیه ها در مصاحبه اش با اتحادیه متال هانوفر و برخوردش با نظرات لاسال بعنوان یکی از موسسان اتحادیه در آلمان را توضیح دادم و درباره این که اتحادیه ها هدف اصلی مبارزه طبقه کارگر را که امحاء سیستم کار مزدی است فراموش کرده اند و تنها به موارد کوچک که البته هم باید به آن پرداخت مشغولند و تاثیر نظرات لاسال در انحراف جنبش کارگری و نفش منفی اتحادیه ها در مقاطع سرنوشت ساز در آلمان صحبت کردم یکباره جو سنگین شد و به نظرمی آمد که خوششان نیامده یک غیر آلمانی این بحث ها را پیش کشیده است گرچه خودشان هم به عنوان چپ اتحادیه ای این انتقاد ها را اما نرم تر بیان می کنند . به دنبال این جو خواسته شد که تنها هر نفر 5 دقیقه وقت برای صحبت داشته باشد که من بحث خود را ناتمام گذاشتم اما در پایان بحث با گرفتن یک وقت دیگر نظرات انگلس، گرامشی و لنین و نحوه برخورد آن ها با اتحادیه ها را مطرح و دوباره به نقش منفی اتحادیه ها در جنبش کارگری و خلع سلاح کارگران در مبارزه ضد سرمایه داری با ذکر مثال های ملموس تاریخی در آلمان اشاره کردم.
سپس یکی از کارگران بیکار شده کنتیننتال در هانوفر صحبت کرد و مشکلاتی که کارگران با آن مواجه اند از جمله عدم امنیت شغلی، کاهش دستمزدها، اخراج ها و انتقال کار به کشورهای با نیروی کار ارزان را مطرح کرد. دراین بخش من توضیحاتی در مورد ایران خودرو و کیان تایر و وضعیت کارگران آن ها دادم و خواستار همبستگی آن ها با کارگران ایران و ایجاد ارتباط متقابل بینابین شدم که کارگران مکزیکی بسیار استقبال کردند.
در ادامه پابلو کارگر اخراجی کارخانه جنرال تایر سن لوئیز پوتوسی که توسط کنتیننتال خریده شده است صحبت کرد. وی گفت که مشکل کارگران این جا این است که دولت پروژه رفرم بازار کار را بعنوان راه حل همه مشکلات پیش کشیده است. این ایده چنان که معمول است فشار برکارگران را برای جلب سرمایه گذاری های خارجی بسیار بالا برده است. وی توضیح داد که در این جا تعرفه مزدی وجود ندارد اما اتحادیه ای داریم که برخلاف اتحادیه های مکزیک که فاسدند و در جانب کارفرماها هستند، از طرف کارگران انتخاب شده است و با کارگران همراه است و علیه کارفرما و برای تعیین تعرفه شکایت کرده است. هم چنین صندوقی درست کرده که کارگرانی که کار می کنند درصدی از حقوق خود را برای کارگران اخراجی می دهند و ما کارگران اخراجی ماهانه با این پول زندگی می کنیم و با کمک اتحادیه انقلابی مان برای حمایت و هم بستگی با کارگران سایر کارخانه ها که در شرایط سخت و خطر اخراج قرار دارند یا در اعتصاب هستند، فعالیت می کنیم. این کار تاثیر زیادی بر روحیه کارگران می گذارد و در مقابل فشار کارفرمایان را علیه کارگران بالا می برد ولی ما از طرف سایر رفقای کارگرمان حمایت می شویم. بدون این همبستگی کارگری ما قادر به ادامه زندگی و ادامه مبارزه نبودیم. من با خود فکر می کردم اگر این همبستگی در ایران نیز ابعاد گسترده ای پیدا می کرد، آن هایی که کار می کنند، آن هایی که شرایط بهتر کاری دارند اگر نه ضرورتا" به صورت مالی- البته اگر یک صندوق کمک کارگری در بین کارگران بود عالی می شد- به هر شیوه دیگری از رفقای بیکار خود ، از رفقای کارگر اعتصابی، از آن هایی که در خطر اخراج قرار دارند، آن هایی که به عدم پرداخت دستمزدهای خود اعتراض دارند و از رفقای در بند خود حمایت می کردند چه نقش مهمی در پیشبرد مبارزات کارگران داشت.
سپس انریکه از کارخانه اوزکادی شروع به صحبت کرد و گفت مساله بحران جهانی یک بحران مزمن است و نباید دنبال نجات سرمایه داری بود بلکه هدف باید علیه سرمایه باشد. متاسفانه اتحادیه برخلاف این حرکت می کنند و نقش منفی دارند.
صبح روز یکشنبه به نام انتقال تجربه و همبستگی نامیده شده بود و به کارگران مکزیکی اختصاص داشت تا از تجربه خود بگویند. روسنتو عضو شورای کارخانه اوزکادی که پس از 3سال مبارزه واعتصاب به تصرف کارگران درآمده توضیح داد که شرایط امروز در کارخانه شان که به شکل تعاونی درآمده چگونه است. گفت که تعاونی در دست کارگران و کنترل آن هاست. همه تصمیم ها جمعی گرفته می شود. انتخابات مستقیم اما با رای مخفی است. هر ماه یک مجمع عمومی تشکیل می شود و در آن نتایج تولید و مسایل مالی تعاونی مورد بحث قرار می گیرد. از طرف دولت فشار بسیاری روی ماست. کوشش دارند کار ما را خراب و فعالیت ما را متوقف کنند و علتش هم این است که سایر مراکز کارگری چشم به ما دارند و موفقیت ما برای مبارزه آن ها اهمیت بسیاری دارد. تصمیم گیری ها توسط کارگران انجام می شود. بعضی ها آمادگی و اطلاعات لازم را ندارند اما همه ما در حال یادگیری هستیم. ما مشاوران خوبی از فعالین کارگری داریم. مشکلات مالی برای سرمایه گذاری های جدید وجود دارد که گاهی کار ما را ترمز می کند ولی با وجود این در سال ٢٠٠٩ توانستیم ٧ میلیون سرمایه گذاری جدید داشته باشیم. هدف ما از تولید تامین یک زندگی بهتر برای کارکنان است. کارخانه ما یکی از موارد در صنایع لاستیک سازی است که کارگران درآمد خوبی دارند. در مورد استخدام کارگران زن هم اقداماتی انجام دادیم و اکنون ١٠ تا ١۵ زن کارگر در بخش تولید و تعدادی دیگر در بخش اداری داریم. چون به هنگام بازنشستگی سطح دستمزد پایین می آید در فکر این مساله هستیم و باید ببینیم که چه باید کرد تا فشار برخانواده های آن ها کمتر شود به همین سبب سعی داریم یک بیمه عمر خوب برای کارگران برقرار کنیم. سعی می کنیم برای کمک به این امر کارگران جدید را در وهله اول از خانواده های کارگرانی که در اعتصاب سه ساله شرکت داشتند انتخاب کنیم و در مرحله بعد از افراد خارج از خود تعاونی تامین کنیم. برای ما مهم است که جهت گیری دموکراتیک خود را حفظ کنیم. برابر بودن دستمزد ها خوب است اما گاه افرادی پیدا می شوند که شرایط تکنیکی بهتری دارند و دلخور می شوند که دستمزدهای همه یکسان است. آن ها دوران اعتصاب و مصائبی را که ما همه با هم داشتیم فراموش می کنند. اما کار چنان هم راحت نیست. مشکلاتی هم داریم. مساله آموزش افراد، آموزش برخورد دموکراتیک و مساله کمک به سایر کارگاه ها و سازمان ها و حمایت از سایر جنبش ها. بعضی ها برخورد خودخواهانه می کنند و همه چیز را برای خود می خواهند و مخالف کمک به دیگران هستند. خوشبختانه مخالفین راست درون اتحادیه بین ٣٠ تا ۵٠ نفرند که ۵٪ را تشکیل می دهند و قدرت سیاسی ندارند و مورد علاقه بقیه نیستند. تا سال ٢٠٠٩ ما سودی نداشتیم اما در نشست قبلی ۵ میلیون پزو سود بین اعضای تعاونی به نسبت مساوی تقسیم شد. در مجموع ما می خواهیم که شرایط کار و زندگی را بهتر کنیم. همبستگی داخلی و بین المللی را حفظ کنیم. آموزش داخلی و جهت گیری سوسیالیستی را تقویت کنیم. تا کنون ما یک مرکز فرهنگی و تفریحات سالم درست کردیم. قصد ساختن یک تعاونی مصرف برای کارکنان را داریم. ۵٠٪ مخارج تحصیل دانشگاهی فرزندان کارگران را تعاونی می پردازد. اکنون در کارخانه ما ٧۴١ نفر کار می کنند که همه دارای بیمه بازنشستگی خوب دولتی هستند و همانطور که گفته شد در فکر یک بیمه خصوصی اضافی برای جبران کاهش دستمزد هستیم. ما با جنبش های اجتماعی و کارگران اعتصابی کارخانه های دیگر از جمله پوتوسی همبستگی اعلام کردیم و در حد توانمان به آن ها کمک می کنیم. ما برای کارمان از فضای اقتصادی جهانی از جمله از اختلاف بین آمریکا و چین استفاده کردیم. زمانی که آمریکا بر واردات چینی تا سال ٢٠١٢، ١٢٪ مالیات گذاشت ما ازین فرصت برای فروش تولیدات خود استفاده کردیم زیرا ٧٠٪ صادرات ما به بازار آمریکاست. تا کنون شورای رهبری تعاونی TRADOC ترادوک خوب عمل کرده است اما باید نیروهای جوان را برای آینده فراهم کرد. نیروهایی که مثل ما تجربه اعتصاب سه ساله را ندارند. باید برای آن ها این گذشته، آگاهی و دیدگاه سوسیالیستی آموزش داده شود. تدارک و گسترش ارتباط جنبش کارگری با جنبش اجتماعی برای ترادوک بسیار مهم است. شرایط سیاسی در مکزیک شدیدا بد است. جنبش های اجتماعی جدا جداست و نمی توانند با هم کار کنند. تعاونی ما و خزوس تورس رهبری آن در جامعه مکزیک شناخته شده است و دید خوبی نسبت به ما وجود دارد که باید از این جنبه برای اتحاد جنبش های اجتماعی باهم و با جنبش کارگری استفاده کنیم. ما به تکنولوژی جدید نیاز داریم. ما می خواهیم بازارهای جدیدی در آمریکای مرکزی پیدا کنیم تا از وابسته بودن به بازار آمریکا خلاص شویم. بسیاری از تولیدات ما در خودروهای ارتشی به کار گرفته می شود. ما در فکر تولید الترناتیو هستیم تا حاصل کار ما در خدمت نظامی گری و جنگ به کار گرفته نشود ولی در حال حاضر قدرت این کار را نداریم. در رابطه با محیط زیست و کاهش تولید اقداماتی کردیم به نحوی که اکنون از آن کارخانه کثیف و دودزا و پرسرو صدا محیطی آرام و تمیز ساخته ایم. امید ما به مبارزه برای بقا و رشد است که چشم انداز آینده را برای ما تصویر می کند.
با مرور به آن چه که رفقای کارگر مکزیکی ما می گویند می بینیم که آن ها توانسته اند قدرت متحد طبقاتی را علیه یکی از بزرگترین کنسرن های بین المللی لاستیک اعمال کنند و با حمایت و همبستگی با سایر کارگران و جنبش اجتماعی در مکزیک و حمایت از جنبش کارگری در جهان از جمله در آلمان و فرانسه و آمریکا گام هایی در اتحاد طبقه کارگر جهانی بردارند. تضمین شغلی و آینده ای بهتر برای کارگران شاغل در کارخانه بوجود آورند. با سیستم اداره جمعی کار در تعاونی خود دخالتگری فرد فرد کارگران را در امر تصمیم گیری، تولید، مالی و سایر فعالیت ها امکان پذیر سازند. برای بالا بردن آگاهی های سیاسی کارگران جهت اطلاع از ابعاد استثمار موجود در نظام سرمایه داری و جهت گیری به سمت سوسیالیسم قدم هایی مثبت بردارند. این چیزی است که باید توجه هر کارگری را جلب کند. آن ها را به قدرت همبستگی و هم گامی طبقاتی رهنمون سازد و امکان تصیمیم گیری در موارد مشابه شرایط کارگران ازکادی را برای تصرف کارخانه و ادامه کار و تامین آتیه خود و فرزندان خود را فراهم آورد.
ظهر یکشنبه سمینار بعد از بحث های طولانی و خوب و تبادل نظر ها پایان یافت. سه شنبه شب را در جلسه ای دوستانه گذراندیم و روز چهارشنبه در جلسه گفتگوی خصوصی و تبادل اطلاعات کارگران مکزیکی با یکی از کارگران شاغل کنتی هانوفر روز خوبی را پشت سرگذاشتیم. حقایقی را شنیدیم که دردناک بود و به ضرورت همبستگی کارگری تاکید شد.
دوست آلمانی مان از شرایط کار در کارخانه صحبت کرد: شرایط کار بسیار بد است. باید در سه شیفت مختلف صبح، عصر و شب کار کنیم. شدت کار آن قدر بالاست که لحظه ای نمی شود کار را رها کرد به همین سبب میزان تولید بسیار بالاست و آلمان مقام اول صادرات را بدست می آورد. کار به صورت اکوردی و داری زمان خاص است که طی آن باید به پایان برسد. یعنی کارگران حتما باید کار را تمام کنند. قبلا اگر این کار به خوبی پیش می رفت و کسی از مرخصی بیماری هم استفاده نمی کرد بعنوان پاداش مختصر پولی داده می شد. این پول مختصر سبب می شد که کارگران حتی بیش از انتظاری که از شیفت کاری می رفت تا ٢٠٪ بیشتر تولید کنند یعنی خود فشار کار برخود را بالا می بردند. علتش این است که سطح دستمزد در آلمان پایین است. دیگر سالانه دستمزدها افزایش نمی یابد بلکه اگر کار خوب باشد و این خوب بودن را هم خودشان تعین می کنند یکبار مبلغ ٢٠٠ تا ٧٠٠ یورو به کارگران می پردازند. در شیفت شب ساعت ٣ صبح مدیر تولید و یکی از اعضای شورای کارگاه برای کنترل به کارگاه می آیند تا کسی جرات یک لحظه استراحت را بخود ندهد. با وجودی که کمک های حمایتی اجتماعی که حاصل مبارزات گذشته کارگری است وجود دارد اما کارگران به طور وحشتناکی از ازدست دادن کارشان می ترسند و به همین سبب محافظه کار شده اند. ترس از اعتصاب و از دست دادن کار بسیار بالاست. کنسرن شیوه جالبی را برای راحت کردن کار و خلاصی خود از همبستگی کارگری انتخاب کرده است به این طریق که یک کنسرن را به چند شرکت مستقل تبدیل کرده است تا وقتی در یکی را می بندد مورد اعتراض سایر کارگران قرار نگیرد. اتحادیه های آلمان هم فاسدند آن ها منافع خود را در نظر دارند و اگر جایی هم کاری انجام می دهند بخاطر این است که دستگاه عظیم و طویل اتحادیه با پول عضویت ما می چرخد و بیکاری ما منافع آن ها را به خطر می اندازد. به طور مثال رئیس اتحادیه شیمی که ما عضو آن هستیم ماهیانه بیش از ١٧٠٠٠ یورو حقوق می گیرد اما ما کارگران با وجودی که هفته ای اغلب ٧ روزه کار می کنیم برای تامین زندگی خود و خانواده مان لنگ هستیم. کنگره اتحادیه ها هم دموکراتیک نیست. ما حتی به وکلای اتحادیه هم اعتماد نداریم و وقتی دچار مشکل می شویم سعی می کنیم خارج از اتحادیه وکیلی را پیدا کنیم که از منافع ما دفاع کند که معمولا وکلای چپ هستند. در پاسخ به سئوال من در رابطه با سازمان یابی الترناتیو غیر اتحادیه ای می گوید که این کار بسیار مشکل است. انگیزه آن بین کارگران درون اتحادیه وجود دارد اما چون چپ در آلمان ضعیف است سازمان دهی شورایی مشکل است. اکنون کارگران چپ در درون اتحادیه وجود دارند و سعی خود را هم می کنند اما ساختار اتحادیه آن قدر گسترده و پیچیده است که رخنه از درون در آن و تغییر آن هم مشکل است. اگر اتحادیه بفهمد که عضوی ارتباطات دیگری برای نزدیکی کارگران باهم دارد او را زیر فشار می گذارد. مرتب جای کارش را عوض می کنند تا درارتباطاتش ایجاد مشکل کنند. بحث و گفتگو با آرزوی امکان ارتباطات بیشتر و همبستگی متقابل پایان یافت.
پنجشنبه شب را در جلسه بحث و گفتگویی که اتک هانوفر تحت عنوان اقتصاد همبستگی ترتیب داده بود شرکت کردیم و روز جمعه ٣٠ ماه مه کارگران آلمان را به قصد مکزیک ترک کردند. آن ها همبستگی خود را با کارگران ایران در مبارزه شان علیه اختناق سرمایه در ایران اعلام کردند و خواستار ارتباط بیشتر بینا بین شدند.
فریده ثابتی، دوم ماه مه ٢٠١٠
در این یوتوپ بخش هایی از مبارزات کارگران مکزیک به نمایش گذاشته شده است.
http://visions-of-labour.org/topic.php?clipId=306&Viam=Topic
فیلم “Die Spur der Reifen“ (“La Huella de los Neumáticos“) ( رد پای چرخ ها)
را که میشائیل انگر در سال ٢٠٠٩ در رابطه با مبارزات کارگران اوزکادی تهیه نمود در فستیوال بین المللی فیلم های مستند در مکزیکوسیتی در بخش " جنبش های اجتماعی" بین ٣٨ فیلم جایزه اول را از آن خود کرده است.
http://www.contraelsilencio.org/encuentroVI/html/sexto_encuentro/segunda_parte/ganadores_ms.html
*- مویه برهیروشیما، مویه برجنایات سرمایه داری است! ، فریده ثابتی، اوت ٢٠٠۵