افق روشن
www.ofros.com

سقز و اول ماه مه ١٣٨٩


محمود صالحی                                                                                                    شنبه ٣٠ مرداد ١٣٨٩

شهر سقز یكی از شهرهای استان كردستان است كه در شمال غربی سنندج و در فاصله ١٩٨ كیلومتری آن واقع شده است. از شمال به بوكان و از غرب به بانه و از جنوب به منطقه تیلكو و از شرق به منطقه افشار منتهی میشود. این شهرستان بر روی دو تپه طویل كه رودخانه سرپوشیده ولی خان از وسط آن می گذرد، بنا شده است. جمعیت سقز حدود ١۵٠ هزار نفر است. این شهر از منطقه های محروم استان کردستان است که مردم آن هیچ گونه امکاناتی ندارند.
همان طوری که در نوشته های دیگری گفته ام ،پس از انقلاب و در سال ١٣۵٨،کارگران خباز تشکل خود را در شهر سقز تاسیس کردند و باید بگویم که اولین تشکلی بودند که در اول ماه مه سال ۵٨، به خیابان آمدند. هم چنین اولین اعتصاب آنها نیز در همان سال برای افزایش دستمزدهای شان شکل گرفت و با پیروزی کارگران خاتمه یافت. وقتی نیرو های نظامی دولتی، شهر سقز را به تصرف در آوردند، سندیکای کارگران خباز مورد حمله قرار گرفت و فعالین آن یا زندانی شدند و یا به خارج از شهر رفتند و عملا" این تشکل منحل شد. اما فعالین این شهر همواره در مشکلات و اعتراض های شهر نقش فعالی داشته و هر زمان که فرصتی ایجاد شده، توانسته اند مهر خود را بر جنبش های موجود بزنند .
در این شهر کوچک و غیر صنعتی، انسان هایی زندگی می کنند که از نظر آگاهی طبقاتی با دیگر مناطق صنعتی ایران تفاوتی ندارند. آنها هیچ وقت برای رسیدن به خواسته ها و مطالبات کارگران، توهم و خوش باوری به مناسبات سرمایه داری حاکم نداشته اند و همیشه با کارگران ، راست و بدون ریا صحبت کرده اند. به همین دلیل است که این افراد در میان کارگران و خانواده آنها، محبوب هستند و از سوی دیگر این فعالین، همواره از طرف نیروهای امنیتی و قضایی، مورد تعرض قرار می گیرند و دولت برای سرکوب آنها از هیچ چیزی، دریغ نکرده است.
برای نمونه یک روز خانه کارگر جمهوری اسلامی را در این شهر با امکانات دولت تاسیس می کنند و روز دیگر با تشکیل تعاونی مسکن که هیچ مشکلی از کارگران را حل نمی کند، به مبارزه با این فعالین کارگری به میدان می آیند. و یا با آنها برخورد فیزیکی کرده و به زندان، اخراج از کار و.... محکوم می کنند. چند سالی است که سندیکای کارگران خباز را به پایگاه رفرمیست ها و عوامل دولتی تبدیل کرده اند تا شاید با این توطئه بتوانند کارگران آگاه و انقلابی را به حاشیه برانند.
اما با این همه امکانات که در اختیار مخالفان طبقه کارگر در این شهر وجود دارد، کارگران آگاه به مبارزه خود ادامه داده و هر روز تعداد آنها بیشتر و بیشتر می شود، به صورتی که نیروهای انتظامی و لباس شخصی اگر بخواهند آنان را کنترل کنند باید درب هر خانه ای چند مامور بگذارند.
با این توضیحات می خواهم به مراسم اول ماه مه روز جهانی کارگر در سال ١٣٨٩ بپردازم. امید است که مورد استفاده کارگران و فعالین کارگری قرار بگیرد: معمولا"یکی از حربه های نیروهای امنیتی و انتظامی در پیش از اول ماه مه، تماس تلفنی با فعالین کارگری است که از این طریق احضار شده و برای پایین آوردن روحیه ی آنها، تهدید می شوند که " اگر مراسم برگزار کنید، بازداشت و یا کشته خواهید شد ". اگر چه این مسئله برای همه ی ما امری عادی است، اما فعالین کارگری شهر سقز تصمیم گرفتند که از تاریخ ٢۵/١/٨٩ الی ١٢/٢/٨٩، به هیچ تلفنی که تماس گیرنده برای آنان مشخص نیست، پاسخ ندهند.
چند روزی بود که در وقت اداری، گوشی من زنگ می خورد و روی مانیتور موبایلم، شماره غیر آشنا را نشان می داد و من جواب نمی دادم. یک روز که من خواب بودم، یکی از پسرهایم گوشی را جواب می دهد و کسی پشت خط اظهار می دارد که هر چه زودتر باید (محمود صالحی) خود را به ستاد خبری سنندج معرفی کند. من وقتی از خواب بیدار شدم، موضوع را برایم گفتند و از بچه ها نارحت شدم که چرا بدون اجازه من به گوشی جواب دادیدو....
البته من نرفتم و به بچه ها گفتم که اگر با شماره منزل تماس گرفتند، شماره همراه خودم را به آنها بدهید و بگویید که با خودش تماس بگیرید. این تماس ها تا بعد از روز جهانی کارگر ادامه داشت و برای محمد عبدی پور هم زنگ زده بودند.
هر چه به اول ماه مه نزدیک می شدیم ، دوستان کارگر هر روز به محل کار ما می آمدند و از ما سئوال می کردند که کی و کجا مراسم برگزار می شود؟ ما هم می گفتیم که " مراسم برگزار می گردد اما کی و کجا هنوز مشخص نیست ". علاوه بر این افرادی نیز از سوی مسئولین نزد ما می آمدند تا از اوضاع با خبر شوند.
از سوی دیگر تشکل های ثبت شده و رسمی مانند خانه کارگر، شورای اسلامی دخانیات، شورای اسلامی شهرداری، انجمن صنفی کارگران خباز، نماینده کارگران آب و فاضلاب قرار داشت که از طرف مسئولین اداره کار دعوت شده بودند تا برای گرامی داشت روز جهانی کارگر در اداره کار سقز جلسه ای تشکیل دهند و در این باره تصمیم گیری کنند. آنها بعد از چند جلسه، تصویب کردند که در سالن ارشاد اسلامی مراسمی به نام کارگر برگزار شود و از تعدادی کارگر هم دعوت کردند که در آن شرکت کنند.
نماینده کارگران خباز هم از طرف کارگران تحت فشار بودند و کارگران به آنها گفته بودند که باید تحت هر شرایطی مراسم مستقل روز کارگر را برگزار کنند. سال گذشته این نماینده، درخواست مجوز برای برپایی مراسم کرده بود، اما جواب این تقاضا هیچ وقت نیامد و روز کارگر هم تمام شد. امسال نظر به اینکه نماینده کارگران تحت فشار بودند از ابتدای سال از دولت درخواست کردند تا به آنان مجوز مراسم دهند.
مراسم دولتی روز جهانی کارگر در صبح روز ١١/٢/٨٩ در سالن ارشاد اسلامی با حضور مسئولین شهر و تعدادی کارگر دعوت شده، برگزار شد. در این مراسم از چند نفر کارگر خباز هم دعوت به عمل آمده بود تا در آن شرکت کنند. در این مراسم از نماینده کارگران خباز آقای محمد احمدپور دعوت می کنند تا به ایراد سخنرانی بپردازد . محمد وقتی بالای سن قرار می گیرد، همه مسئولین انتظار دارند که از آنها تمجید و تشکر کند . اما برخلاف میل آنان عمل می کند و بلافاصله اداره کار و تامین اجتماعی را مخاطب قرار می دهد و با انتقاد از عملکرد آنها می گوید که برای کارگر هیچ کاری نمی کنید و فقط شعار می دهید و.... آقای احمد پور از طرف کارگرانی که در سالن حضور دارند، مورد تشویق قرار می گیرد و مسئولین شهر انتظار چنین برخوردی از سوی یک کارگر از طرف انجمن صنفی کارگران خباز را در آن جلسه نداشتند.
در چنین شرایطی خبر هایی در سطح شهر و مجامع کارگران پخش شده بود که امسال در سقز مراسم مستقل اول ماه مه برگزار نمی شود و هر کسی دوست دارد می تواند برای برگزاری روز کارگر به بوکان مراجعه کنند و یا فرماندار اعلام کرده که تا من در شهر سقز هستم به هیچ کس اجازه نمی دهم مراسمی غیر از مراسم دولتی برگزار کنند. این شایعات و خبر مراسم در سالن ارشاد اسلامی، کارگران سقز را نگران کرده بود به این دلیل هر روز به ما مراجعه می کردند و می گفتند که باید مراسم برگزار شود.
وقتی که کارگران و فعالین کارگری دریافتند که امسال مسئولین دولتی در شهر، با تمام قدرت می خواهند از مراسم های کارگری جلوگیری کنند، دست به کار شدند و از روز جمعه شروع به برنامه ریزی کردند.
روز جمعه ١٠/٢/٨٩ جمع زیادی از خانواده های شهر سقز برای گرامیداشت اول ماه مه به کوه "نه که روز" صعود کردند و در بلندی های این کوه مراسم روز کارگر را برگزار کردند.
از طرف دیگر در خیابان ساحلی جمع کثیری از کارگران سه چرخه دار که در سطح شهر پراکنده هستند به مناسبت روز جهانی کارگر یک مراسم در همان خیابان برگزار می کنند و بعد از صحبت کردن در مورد روز جهانی کارگر و گرامی داشت این روز، با پخش شیرینی در بین مردم و حاضرین مراسم به پایان می رسد.
( توضیح: سه چرخه وسیله ای موتوری است که کارگران بیکار یا اخراجی معمولا" بعد از اخراج با پول ناچیزی که به دست می آورند، یک دستگاه از آن را خریداری می کنند و از این طریق، کار حمل بار را انجام می دهند و امرا معاش می کنند. این دستگاه در شهر سقز تولید می شود و شامل این قطعات است: ١- شاسی و بدنه ٢- گیربکس ٣- دیفرانسیل ۴- سه حلقه لاستیک ۵ - موتور ٢۴ اسب آب ٦ - فرمان و جعبه فرمان. این وسیله فقط در این منطقه و آن هم با پلاک شهرداری، مجوز عبور دارند و تعداد ١٠٠٠دستگاه در این شهر کوچک مشغول به کار هستند که ٧۵٠ دستگاه آن دارای پلاک شهرداری می باشد و بقیه بدون مجوز کار می کنند و هر کدام یک یا دو نفر روی آن کار می کنند. این سه چرخه داران در ۴ نقطه شهر مستقر هستند: ١- خیابان ٣٢ متری ٢- میدان معلم ٣- خیابان ساحلی ۴- میدان ٢٢ بهمن )
روز جمعه جمعی از کارگران و مردم شهر سقز برای گرامی داشت روز کارگر در یک برنامه از پیش تعیین شده از ساعت 6صبح به طرف کوه "جاقل" که محل تفریح گاه مردم شهر است، حرکت کردند. بعد از پیمودن راه به نقطه اصلی که قرار بود مراسم برگزار شود رسیدند. بعد از صرف صبحانه، مراسم با یک دقیقه سکوت به پاس جانباختگان کارگری با قیام حاضرین شروع شد . سکوت با یک قطعه شعر به شرح زیر شکسته شد: په لکی داری شادی گشتین،
ئیوه هه رگز نامرن،
نامری ئاگر هه والان ئیوه گلپه ی ئاگرن .
سپس محمود صالحی به ایراد سخنرانی پرداخت و چنین گفت :

دوستان، حضار محترم.
من امروز خود را خوشحال می بینم که در جمع شما حضور پیدا کردم و این افتخار را به من دادید تا چند نکته در مورد روز جهانی کارگر بیان کنم.
هر چند تاریخچه روز کارگر برای ما آشنا می باشد، اما دوست دارم در این دوره که بحران سیاسی و اقتصادی گریبان تمام دنیای سرمایه د اری را گرفته، مطلبی را به عرض برسانم. اگر ما به گذشته ها برگردیم باید بگویم اعتراضی که ما امروز به نظام سرمایه داری داریم ، رفقای ما و هم طبقه های ما این اعتراض را ١۵۴ سال پیش به گوش سرمایه داران رساندند و اعلام جنگ کردند.
اعتراض های کارگری بعد از آن سال، به هر شکلی که برایشان میسر بوده، ادامه داشته و دارد. سرانجام در انترناسیونال اول ، ١٢۴ سال پیش یک روز را به نام روز کارگر نام گذاری کردند و از آن روز به بعد کارگران تمام دنیا در این روز دست از کار می کشند و برای گرامی داشت این روز تاریخی به خیابان ها می آیند و خواست و مطالبات خود را علیه سرمایه داران اعلام می کنند. هر چند روز کارگر روز اعلام جنگ با نظام سرمایه داری است، اما کارگران در این روز با شادی و پایکوبی این روز را گرامی می دارند.
ما امروز یاد و خاطره عزیزانی را گرامی می داریم که برای رهایی بشر از استثمار کوشیدند و جان خود را از دست دادند. متاسفانه ما در کشوری زندگی می کنیم که حتی نفس کشیدن برای انسان جرم است، یا باید خودی باشید و یا ضد انقلاب، یا باید لبیک به مسئولین دولتی بگویید و یا محروم از همه چیز باشی. حتی برگزاری روز جهانی کارگر برای ما به یک میدان جنگ تمام عیار تبدیل شده. حاکمان از یک طرف که با تمام قوا ایستاده اند و کارگران از طرف دیگر، تنها با نیروی خود. این میدان جنگ روز به روز گسترده تر می شود به شکلی که دیگر هیچ نیروی سرکوبگری توان مقابله با این نیرو را ندارد.
برای سرکوب کارگران ایران ده ها تشکل دولتی و وابسته به سرمایه داران تشکیل دادند و با این شیوه می خواهند که طبقه کارگر را گوش به فرمان خود نگه دارند. اما طبقه کارگر با توجه به اینکه ده ها نفر از رهبران خود را از دست داده است، پایش را از خط قرمز ها فراتر گذاشته و می رود تا تشکل های خود را تشکیل دهد. از چند روز پیش ده ها فعال کارگری به اماکن اطلاعاتی احضار و آنان را به دلیل شرکت در روز جهانی کارگر تهدید و یا بازداشت کردند.
امروز ما اینجا جمع شدیم تا خواست و مطالبات خود را علیه سرمایه داران اعلام کنیم و به آنان بگوییم که دیگر ما ساکت نخواهیم نشست.
فعالان کارگری در این شرایط شدید امنیتی، در تهران چند جلسه برگزار کردند تا با آگاهی کامل یک قطعنامه را تدوین کنند و مطالبات روز کارگران را در آن قید نمایند. خوشبختانه این جمع توانستند که یک قطعنامه به تصویب برسانند و امروز در اختیار ما قرار دارد تا در مراسم های خود آن را قرائت کنیم و کارگران را از خواست و مطالبات خود آگاه کنیم .

حضار محترم!
برای تدوین این قطعنامه نماینده تشکل های موجود زحمات زیادی متحمل شدند تا امروز ما بتوانیم قطعنامه سال را بخوانیم. ما از کلیه نمایندگانی که در تدوین این قطعنامه دخیل بوده اند، تشکر و برای آنان آرزوی سربلندی می کنیم . هر چند این قطعنامه به جای یکایک ما سخن می گوید، اما من لازم می دانم که اشاره مختصری به وضعیت سه جانبه گرایی داشته باشم. سه جانبه گرایی از نظر ما مردود است و باید این ارگان سرکوب کارگران منحل گردد و شاید امروز کسانی از خود سئوال کنند که چرا ١٠ تشکل امضاء کننده قطعنامه آن را قید نکردند. من روبه تمام کارگران ایران و جهان می گویم که لغو سه جانبه گرایی شعار اصلی ما کارگران بوده و هست و ما هر روز قربانی این ابزار نابرابر هستیم و اگر امروز کسانی درصدی به این ارگان توهم دارند، فردا و فردا ها مطمئن هستم که اگر کارشان به اداره کار افتاد، دیگر آن توهم از بین می رود. ما کارگران سقز ضمن تائید کلیات قطعنامه اول ماه مه ١٣٨٩ در مواردی هم به آن انتقاد داریم که یک مورد آن را همان سه جانبه گرایی است. نماینده تشکل ها باید حساس باشند که قطعنامه تدوین شده، در بین کارگران و مراسم های کارگری قرائت می گردد، پس باید دقیق تر و آگاهانه تر عمل کنند. وقتی ما به کارگران می گوییم نظام سرمایه داری عامل تمام بدبختی های ماست، پس سه جانبه گرایی یکی از ابزارهای سرمایه می باشد که برای سرکوب و پایمال کردن حقوق کارگران و اخراج آنها تشکیل شده است. ما کارگران باید شعار لغو این هیئت های سه جانبه را به شعار روز تبدیل کنیم.
من یک بار دیگر این روز را که به نام کارگر نام گذاری شده را به همه کارگران جهان تبریک می گویم . روز کارگر در واقع روز اعلام جنگ علیه سرمایه است.

کارگران جهان متحد شوید.

زنده باشید.

در ادامه آقای منصور صالحی یک قطعه شعر را قرائت کرد:
من کارگرم!
کلنگم به لرزه آورد زمین!!!!
من کارگرم!
بیل دستم ، هماناخاک را .....
من کارگرم!
چکش و پتک ، سنگ و صخره را .....
من کارگرم!
کوره های داغ آجر پزی در برابرم ، همانند تو چال برفی است ...!
من کارگرم!
تسمه های قطور چرخ کارخانه ها، برای گسستن همانا کش باریکی است ...
من کارگرم!
کف و حفر و قعر ، زمین و دریا را بر من اندازم ...
من کارگرم!
توانم، ریل ترن و لوکوموتیو و قطار
باند و بال هواپیما در آسمان را
پارو و بادبان، قایق و کشتی های در دریا را
راه و ترابری، ماشین و اتومبیل ها را
مسفوط و مسدود کنم
من کارگرم!
با داس و چکش، بیل و کلنگ
بنیان شده است این جهان!
اما دریغا در این گیتی!
نه زمین، نه خاک، نه سنگ، نه خشت!!!
عایدمان نیست، خشکه نان
اما با متحد شدن
برای یافتن، برای رهائی، برای نان ....
آماده برای مبارزه و نبرد !
با افراشتن پرچم سرخ درید ...
برای دنیائی آزاد و برابر
کاخ و پل های صاحبان ثروت و قدرت
را باید در هم شکست !
کارگران جهان متحد شوید .....
اول ماه مه روز جهانی کارگر گرامی باد .
بعد از قرائت شعر، آقای اسماعیل نیازی این مقاله را قرائت کرد:

روز جهانی کارگر بر تمام کارگران جهان گرامی باد

من خود را خوشحال می بینم که امروز در جمع شما کارگران و خانواده محترم تان هستم.

دوستان، اگر جشن گرفتن سالروز یادمان جهانی طبقه کارگر صرفا" شادباش گفتن های عادی باشد، در حد انتظار مثمر ثمر نیست. بنابر این شایسته است تاریخچه جنبش کارگری را با چالش ها و فراز و نشیب هایش مورد دقت و سنجش قرار داده تا تجربه و آینه نمایی باشد در جهت اصلاح راه کارها و طی طریق و حرکت فعالین جنبش به سوی آینده ای پر بارتر. به همین دلیل لازم می دانم جهت اطلاع فعالین جنبش کارگری تاریخچه هر چند مختصر از شکل گیری جنبش های کارگری را به عرض برسانم .

پیدایش طبقه کارگر صنعتی جدید حاصل انقلاب صنعتی بود. شکل بسیار اولیه جنبش کارگری را می توان در انجمن های اخوت ( دوستی برادرانه ) در بین شاگردان و کارگران در نظام ماقبل سرمایه داری یافت که از قرن چهاردهم به بعد پیدا شدند. در اوایل عصر انقلاب صنعتی برخی از جنبش ها ی اولیه کارگران خصلتی ضد صنعتی و گذشته گرا داشتند، از آن جمله شورش ( لودیتها ) یعنی ماشین شکنان در سال ١٨١١ الی ١٨١٢ میلادی بر ضد گسترش شیوه مکانیکی تولید اقدام کردند. اما در اروپا از دهه ١٨٦٠ به بعد سوسیالیست ها و مارکسیست ها به تبلیغ انقلابی در میان کارگران اقدام نمودند. در ضمن طبقه کارگر فقط با گرایشات سوسیالیستی وارد کارزار مبارزه نشده، بلکه گرایش های لیبرالی، سوسیال دمکراسی و مذهبی در آن به چشم می خورد. در نظریه مارکسیستی به طور کلی جنبش کارگری جنبش طبقه ای است که از نقش تاریخ ساز خود در ایجاد سوسیالیسم آگاهی دارد و به این معنی طبقه کارگر نه تنها دارای آگاهی صنفی و اقتصادی سیاسی است، بلکه تنها طبقه ای است که می تواند آگاهی تاریخی نیز داشته باشد، به این تعبیر سوسیالیسم خود حاصل آگاهی و بیداری طبقه کارگر می باشد. ابتدا مارکس و انگلس اتحادیه های کارگری انگلستان را نوعی سازمان پرولتاریائی می دانستند. به نظر آنان اتحادیه های کارگری مرکز سازمان دهی طبقه کارگر بودند و کوشش برای افزایش دستمزد ها به وسیله آنها اقدامی مثبت به شمار می رفت. البته پرودن در فلسفه فقر استدلال کرده بود که افزایش دستمزدها بی معنی است، زیرا فقط موجب افزایش قیمت ها می شود. بعد ها با شکست جنبش های انقلابی در سال ١٨۴٨ مارکس از نیاز طبقه کارگر به آموزش و فعالیت انقلابی و سیاسی سخن گفت و مبارزات صنفی را در درجه دوم اهمیت قرار داد. از دیدگاه مارکس و انگلس مبارزه صنفی و مبارزه سیاسی دو وجه جدایی ناپذیر اتحادیه های کارگری بودند. انگلستان به عنوان قدیمی ترین کشور صنعتی جهان شاهد پیدایش نخستین جنبش کارگری عمده بود. جنبش کارگری در این کشور همواره خصلتی عمل گرا و غیر ایدئولوژیک داشته و از نظام پارلمانی به عنوان وسیله تحقق اهداف خود حمایت کرده است. جنبش کارگری انگلیس هیچگاه حتی در دوران چارتیست ها خصلت انقلابی پیدا نکرد.

جنبش کارگری در ایران:
جنبش کارگری در ایران تحت تاثیر گسترش روابط با غرب و پیروزی انقلاب مشروطه به ویژه پیروزی انقلاب اکتبر در روسیه پدید آمد. نخستین جلوه های این جنبس را می توان در سال ١٢٨٩ مشاهده کرد که در طی آن چاپ خانه های تهران و اتحادیه های کارگری تشکیل دادند و روزنامه ای تحت عنوان اتفاق کارگران منتشر کردند. پیش از انقلاب اکتبر فعالیت سیاسی و فکری حزب سوسیال دمکرات کارگران روسیه، کارگران ایران را تحت تاثیر قرار داد. به همین دلیل گروه روشن فکری همت در باکو از سال ١٢٨٣ به بعد تشکل هائی در شهرهای بزرگ ایران بوجود آوردند و از حق اعتصاب و فعالیت سیاسی و اقتصادی کارگران دفاع کردند. شعبه های حزب سوسیال دمکرات تحت عنوان اجتماعیون و عامیون در تهران و تبریز و مشهد تشکیل گردید.

برخی از ایرانیان باکو در سال 1295 کمیته عدالت را تشکیل دادند. رهبران کمیته عدالت عبارت بودند از ١ - میرزا جعفر پیشه وری ٢ - سلطانزاده ٣ - سلام الله جاوید . کمیته عدالت در سال 1299 نخستین کنگره خود را در بندر انزلی در خاک ایران تشکیل داد و تائسیس حزب کمونیست ایران را اعلام نمود و کارگران و دهقانان ایران را به تشکیل اتحادیه های کارگری و دهقانی و مبارزه اقتصادی و اجتماعی دعوت کرد. در سال ١٣٠٠ حدود ده اتحادیه کارگری را تشکیل دادند.
در یک جمع بندی بطور کلی در بدو نقش تاریخی و اهداف جنبش کارگری دو نظریه مطرح شده است: یکی نظریه کمونیستی که هدف جنبش کارگری را برقراری نظام سوسیالیستی می داند و دیگری نظریه دمکراتیک که هدف اصلی جنبش کارگری را کسب آزادی های سیاسی و اجتماعی می داند.
من یک بار دیگر اول ماه مه روز جهانی کارگر را به تمامی کارگران جهان تبریک عرض می نمایم .
در ادامه برنامه، مطلب دیگری توسط شیوا خانم به شرح زیر قرائت گردید:
کاری نیست که نکرده باشم، آردی نیست که نپخته باشم و خشتی نیست که برروی خشت دیگر ننهاده باشم .
دری نیست که نساخته باشم و زمینی نیست که کلنگم را بر آن نزده باشم، کارخانه ای که در آن تولیدگر نبوده باشم .
این همه کار را کرده ام و افتخار فریاد می زنم که حیات بشری را من حفظ کرده ام . آری منم که ساختم و تولید کردم و در کنارش فروختم جوانیم و شور زندگانیم را .

بعد از آن همه تولید موفقی که در کارخانه ها داشتیم، حقوق های معوقه چندین ماهه دست و بال مان را گرفت .
بعد از آن همه سوختن و ساختن باشرایط سخت کار و کارفرما و محیط نامناسب کار چه نصیب مان شد؟ بی حرمتی و اخراج از کار .
زحمت های زیادی پای دستگاه های تولید کشیدیم و آنها را به راه انداختیم که روزی به ناگاه یکی از همین دستگاه ها دست همکاری را قطع کرد و به جای جبران خسارات و بیمه چه نصیبش گشت؟ اخراج از کار به علت نقص عضو بودن.
بدون داشتن تشکل کار کردیم، عرق ریختیم و زحمت کشیدیم، نتیجه فقر و گرسنگی و بدبختی چیزی به دست نیاوردیم .
متشکل شدیم و متحدانه معترض گشتیم، اعتراض به حقوق های معوقه چندین ماهه، اعتراض به اخراج کارگران و استخدام های غیر رسمی.
خواهان امنیت جانی و بهداشت در محیط کار شدیم و خواهان بیمه های شغلی و خواهان بیمه بیکاری شدیم تا دیگر گرسنه نباشیم .
با ایجاد تشکل های کارگری و اتحاد کارگران تجر به ی بزرگی بدست آوردیم. این بود هر چه سکوت ما عمیق تر و طولانی تر باشد، فشار کار و زندگی بر شانه های خسته مان بیشتر و حقوق انسانی مان پایمال تر می شود.
هر چه سطح آگاهی ما پائین تر باشد، بیشتر مورد ظلم و ستم کارفرما قرار می گیریم و به ما هم چون ابزار کاری برای تولید و افزایش سرمایه ی خود می نگرند، نه به عنوان یک انسان .
آری چنین است که هر چه اتحاد ما بیشتر و تشکل ما قوی تر باشد، زبان زور گویان و دست ظالمان کوتاه و کوتاه تر است ......

کارگر ، دانشجو اتحاد، اتحاد

گرامی باد اول ماه مه (( ١١ اردیبهشت )) روز جهانی کارگر

یک مه سال ١٣٨٩

در ادامه مراسم نوبت به قرائت قطعنامه اول ماه مه رسید که توسط ١٠ تشکل کارگری مصوب شده بود .
ابتدا آقای کریم فاطمی مقدمه قطعنامه را قرائت کرد:

قطعنامه مشترک روز جهانی کارگر

(تشکل های کارگری ایران)

اول ماه مه روز همبستگی بین المللی طبقه کارگر و روز اعتراض جهانی کارگران به فقر و فلاکت و نابرابری است. در این روز میلیونها کارگر در سراسر جهان دست از کار می کشند، خیابانها را به تسخیر خود در می آورند و با اعلام خشم و انزجار از مصائب بی شماری که نظام سرمایه داری بر بشریت تحمیل کرده است، رهائی از ستم و استثمار و بر پائی دنیائی بهتر را فریاد میزنند.
طنین اعتراض به مشقات نظام سرمایه داری و برابری خواهی کارگران در اقصی نقاط جهان در حالی در روز اول ماه مه پهنه گیتی را در برمیگیرد که علاوه بر ممنوعیت برگزاری مراسم این روز در ایران، هم اکنون بسیاری از کارگران برگزار کننده مراسم اول ماه مه سال ٨٨ یا به زندان محکوم شده اند و یا در معرض صدور احکام سنگین قضائی قرار دارند و دهها تن از فعالین و رهبران کارگری به جرم برپائی تشکلهای کارگری و دفاع از حقوق انسانی شان در زندانها بسر میبرند.
تحمیل چنین ابعاد وحشتناکی از بی حقوقی اجتماعی بر کارگران ایران در شرایطی است که سیستم سرمایه داری ایران پس از گذشت سه دهه از انقلاب بهمن ۵٧، دستمزد کارگران را به یک چهارم مبلغ زیر خط فقر تقلیل داده و با عدم پرداخت بموقع این دستمزدها و اخراج و بیکار سازی توده های عظیمی از کارگران و رواج قراردادهای موقت و سفید امضا شرایط به غایت جهنمی را بر میلیونها خانواده کارگری تحمیل کرده است و امروزه برای تضمین بیش از پیش سود آوری سرمایه با به تعطیلی کشاندن کارخانه ها و طرح قطع یارانه ها در صدد است تا آخرین لقمه ها برای زنده ماندن میلیونها خانواده کارگری را از سفره آنان به جیب صاحبان سرمایه سرازیر کند.
اما همانگونه که ما کارگران ایران در انقلاب بهمن ۵٧ و سالهای اخیر نشان دادیم تاب تحمل اینهمه فلاکت و بی حقوقی را نخواهیم آورد و علیرغم زندان و سرکوب، پیشاپیش عموم مردم ایران در مقابل لگد مال شدن بدیهی ترین حقوق انسانی خود ایستادگی خواهیم کرد و اجازه نخواهیم داد بیش از این حق حیات و هستی ما را به تباهی بکشانند. ما تولید کنندگان اصلی تمامی ثروتها و تعمات موجود در جامعه هستیم و داشتن یک زندگی انسانی مطابق با بالاترین استانداردهای زندگی بشر امروز را حق مسلم خود و عموم توده های مردم ایران میدانیم.
در این راستا ما ضمن اعتراض به وضعیت موجود که از روز جهانی کارگر سال گذشته به این سو کارگران و عموم توده های مردم ایران را بیش از پیش در معرض سرکوب و تحمیل بی حقوقی قرار داده است بر تحقق مطالبات زیر پای می فشاریم و خواهان تحقق فوری و بی قید شرط همه آنها هستیم:
سپس آقای رحمان کاردار بند های قطعنامه را برای حاضران قرائت کرد
١- برپایی تشكل های مستقل از دولت و کارفرما، اعتصاب، اعتراض، راهپیمائی، تجمع و آزادی بیان حق مسلم ما است و این خواسته ها باید بدون قید و شرط به عنوان حقوق خدشه ناپذیر اجتماعی كارگران و عموم مردم ایران به رسمیت شناخته شوند
٢- ما طرح قطع یارانه ها (هدفمند کردن یارانه ها ) و حداقل دستمزد ٣٠٣ هزار تومانی را تحمیل مرگ تدریجی بر میلیونها خانواده کارگری میدانیم و خواهان توقف فوری طرح قطع یارانه ها و افزایش حداقل دستمزدها به یک میلیون تومان هستیم ٣- دستمزدهای معوقه كارگران باید فورا" و بی هیچ عذر و بهانه ای پرداخت شود و عدم پرداخت آن بایستی به مثابه یك جرم قابل تعقیب قضائی تلقی گردد و خسارت ناشی از آن به كارگران پرداخت شود
۴- اخراج و بیكار سازی كارگران به هر بهانه ای باید متوقف گردد و تمامی كسانی كه بیكار شده و یا به سن اشتغال رسیده اند و آماده به كار هستند باید تا زمان اشتغال به كار از بیمه بیكاری متناسب با یك زندگی انسانی برخوردار شوند
۵- ما خواهان محو قراردادهای موقت و سفید امضاء، تامین امنیت شغلی كارگران و تمامی مزد بگیران ، رعایت بالاترین استاندارد های بهداشت و ایمنی کار و بر چیده شدن تمامی نهادهای دست ساز دولتی از محیطهای کار هستیم ۶- ما خواهان لغو مجازات اعدام و آزادی فوری و بی قید و شرط ابراهیم مددی ، منصور اسالو ، علی نجاتی و کلیه فعالین کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی و اعتراضی از زندان و توقف پیگرد های قضایی علیه آنان هستیم .
٧- ما ضمن محكوم كردن هر گونه تعرض به اعتراضات کارگری و اعتراضات مردمی، اعتراض به هر گونه بی حقوقی و ابراز عقیده را حق مسلم و خدشه نا پذیر کارگران و عموم مردم می دانیم
٨- ما خواهان لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان و تضمین برابری کامل و بی قید و شرط حقوق زنان و مردان در تمامی عرصه های زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی هستیم
٩- ما خواهان برخورداری تمامی بازنشستگان از یك زندگی مرفه و بدون دغدغه اقتصادی و رفع هرگونه تبعیض در پرداخت مستمری بازنشستگان و بهره مندی آنان از تامین اجتماعی و خدمات درمانی هستیم
١٠- کار کودکان باید محو گردد و تمامی کودکان باید جدای از موقعیت اقتصادی و اجتماعی والدین، نوع جنسیت و وابستگی های ملی و ن‍‍ژادی و مذهبی از امكانات آموزشی، رفاهی و بهداشتی یكسان و رایگانی برخوردار شوند
١١- ما بدینوسیله پشتیبانی خود را از تمامی جنبش های اجتماعی آزادی خواهانه اعلام می داریم و دستگیری، محاكمه و به زندان افكندن فعالین این جنبش ها را قویا" محكوم می كنیم
١٢- ما ضمن اعلام حمایت قاطعانه از مطالبات معلمان، پرستاران و سایر اقشار زحمتكش جامعه ، خود را متحد آنها می دانیم و خواهان تحقق فوری مطالبات آنان هستیم
١٣- ما بخشی از كارگران جهان هستیم و اخراج و تحمیل هر گونه تبعیض بر كارگران مهاجر افغانی و سایر ملیت ها را به هر بهانه ای محكوم می كنیم
١۴- ما ضمن قدردانی از تمامی حمایت های بین المللی از مبارزات كارگران در ایران و حمایت قاطعانه از اعتراضات و خواسته های كارگران در سراسر جهان خود را متحد آنان می دانیم و بیش از هر زمان دیگری بر همبستگی بین المللی كارگران برای رهایی از مشقات نظام سرمایه داری تاكید می كنیم
١۵- اول ماه مه باید تعطیل رسمی اعلام گردد و در تقویم رسمی كشور گنجانده شود و هر گونه ممنوعیت و محدودیت برگزاری مراسم این روز ملغی گردد

زنده باد اول ماه مه

زنده باد همبستگی بین المللی كارگران

١ مه ٢٠١٠ - ١١ اردیبهشت١٣٨٩

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه

اتحادیه آزاد کارگران ایران

هیئت بازگشائی سندیکای فلز کار و مکانیک

هیئت بازگشایی سندیکای کارگران نقاش
انجمن صنفی کارگران برق و فلز کار کرمانشاه

کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای آزاد کارگری
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری

انجمن دفاع از کارگران اخراجی سقز و حومه

شورای زنان

در زمان قرائت قطعنامه بند های آن از طرف شرکت کنندگان مورد تصویب و تشویق قرار گرفت .
مراسم در میان شور و شوق حاضران با پخش شیرینی و شادباش گفتن به پایان رسید.

روز ١١/٢/٨٩
هوای بهاری دلپذیر بود. روز ١١/٢/٨٩ مثل روزهای عادی سال نبود، امروز کارخانه و کارگاه تعطیل است و کارگران در انتظار برگزاری مراسم اول ماه مه بودند تا مانند همه افراد جامعه به شخصیت خود افتخار کنند.
آن روز برای من خیلی سنگین بود. همه اش به فکر برگزاری مراسم بودم، اما کجا و چه زمان برای من مثل جدولی شده بود که حلش برایم آسان نبود. ساعت 4 صبح از خواب بیدار شدم و ساعت 8 صبح منزل را ترک کردم. برخلاف روزهای عادی به محل کار نرفتم، بلکه به طرف خیابان و بازار حرکت کردم. خیابان آرام بود و هیچ خبری نبود، اما آنهایی که می دانستند امروز روز کارگر است با لباسهای شیک خود به خیابان آمده بودند تا اطلاعی از محل برگزاری مراسم به دست آورند. دوستان و کارگران زیادی در مسیر راه مرا دیدند و از من سئوال می کردند که مراسم در چه محلی برگزار می گردد. من جواب می دادم مراسم برگزار می گردد و.....
ساعت 9 بود که تلفن همراهم به صدا درآمد. پشت خط محمد عبدی پور بود و اظهار کرد " آقای صالحی کجا هستید؟ نیروهای حفاظت اطلاعات دنبال من و تو فرستادند تا به آنجا مراجعه کنیم و... " من هم در جواب گفتم بگو که محمود در سقز نیست و تا چند ساعت دیگر برمی گردد و گوشی را قطع کردم. بعد از نیم ساعت به دفتر تعاونی مراجعه کردم و چند نفر از کارگران نشسته بودند، ازآنها احوال محمد را گرفتم، جواب دادند که محمد به حفاظت اطلاعات رفته. من هم نشستم و با بچه ها سرگرم صحبت بودم که یک ماشین جلوی درب دفتر ایستاد و چند نفر مامور از ماشین پیاده شدند و به داخل دفتر آمدند.
مامور: آقای محمد عبدی پور قرار بود به حفاظت اطلاعات بیاید، چرا هنوز نیامده؟
ما نمی دانیم. به ما گفت به حفاظت اطلاعات می روم .
مامور گوشی همراه خود را در آورد و با یک نفر که ظاهرا" فرمانده آنها بود تماس گرفت و گفت که آقای محمد عبدی پور به حفاظت اطلاعات آمده و بعد از این گزارش، سوار ماشین شدند و رفتند.
چند نفر از کارگران در دفتر تعاونی نشسته بودند و در حال برنامه ریزی بودند که چطور مراسم را برگزار کنند که یک ماشین دیگر از نیروهای لباس شخصی جلو درب دفتر تعاونی ایستاد و چند نفر از ماموران پیاده شدند و یکی از آنها به داخل دفتر آمد و خطاب به من گفت:" آقای صالحی شما باید با ما به حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی بیایی که چند لحظه با شما کار داریم ".
من هم در جواب گفتم: آقای عزیز، معمولا" حضور نیروی انتظامی با وقوع جرم و جنایت تداعی می شود، یعنی شما باید کسی را دستگیر یا احضار کنید که مرتکب جرم شده باشد. اما من تا آنجا که خودم خبر دارم، هیچ جرمی مرتکب نشدم و هیچ کسی هم از بنده شاکی نیست، پس به همین دلیل با شما نخواهم آمدو...
ماموری که در داخل دفتر بود با فرمانده خود تماس گرفت و گفت " قربان، محمود صالحی می گوید که با شما نمی آیم، چکار کنیم؟"
کسی پشت خط گفت که مشکلی نیست من پیش آقای صالحی می آیم. اما به ایشان بگویید که چند لحظه منتظر بماند. مامور گفت آقای صالحی فرمانده ما قرار است نزد شما بیاید، لطفا" منتظر ایشان باشید.
بعد از ١۵ دقیقه، فرمانده نیروی انتظامی با چند نفر مامور جلو درب مغازه ظاهر و داخل دفتر شدند. فرمانده نیروی انتظامی با برخورد منطقی و به دور از هر گونه تهدیدی از من خواست تا با ایشان به حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی بروم ، اما من حاضر به رفتن نبودم و اظهار می کردم که شما باید حکم بازداشت داشته باشید و اتهام من هم در آن حکم قید شده باشد.
فرمانده : آقای صالحی شما نه بازداشت هستید و نه من برای بازداشت شما آمده ام ، کار من تنها صحبت کردن با شما می باشد، اگر لطف کنید با من چند دقیقه به اداره بیایید و بعد برگردید.
کارگرانی که در دفتر نشسته بودند به من پیشنهاد دادند که با آنها بروم و خطاب به فرمانده گفتند که اگر تا یک ساعت دیگر محمود و محمد برنگردند، ما در اعتراض به بازداشت آنها در جلوی درب حفاظت اطلاعات تجمع خواهیم کرد و...
من با مامورین نیروی انتظامی رفتم و وقتی به اداره رسیدم، محمد عبدی پور هم آنجا بود و با هم ما را به دفتر فرماندهی بردند و فرمانده شروع به صحبت کرد:
آقای صالحی مراسم برگزار می شود ؟
بله.
کجا؟
نمی دانم.
یعنی شما نمی دانی که مراسم کجا برگزار می شود؟
خیر.
می گویند مراسم در میدان جمهوری ( هه لو ) برگزار می شود؟
وقتی خود شما خبر دارید، پس چرا از من سئوال می کنید؟
من می خواهم که شما آن را تائید کنید؟
آقای عزیز من بانی مراسم نیسم و به همین دلیل است که خبر ندارم.
یعنی شما در مراسم شرکت نمی کنید؟
خیر. من در مراسم شرکت نمی کنم، چون حکم تعلیق دارم.
آقایان صالحی و عبدی پور شما می توانید با امضای یک تعهدنامه دال بر اینکه در مراسم اول ماه مه روز جهانی کارگر شرکت نمی کنید، این محل را ترک کنید.
محمد عبدی پور: ما هیچ گونه تعهدی نمی دهیم، اگر مراسم هم برگزار شود، در آن شرکت خواهیم کرد. اگر شما می خواهید با دستگیری ما جلو ی برگزاری مراسم را بگیرید، این غیر ممکن است کارگران مراسم برگزار می کنند بدون آنکه ما باشیم یا نباشیم .
فرمانده با دادستان تماس گرفت و گفت: آقای دادستان، محمود صالحی و محمد عبدی پور نزد ما هستند، ولی می گویند که ما هیچ گونه تعهدی نمی دهیم و...
بعد از اینکه فرمانده نیروی انتظامی گزارش عمل کرد خود را به دادستان داد، آن وقت ما متوجه شدیم که بازداشت هستیم . فرمانده نیروی انتظامی خیلی با ما صحبت کرد و می خواست ما را به هر شکلی که بوده قانع کند که در مراسم شرکت نکنیم و...
بعد از دو ساعت بحث با نیروهای انتظامی نتیجه ای حاصل نشد و ما از فرمانده سئوال کردیم که آیا ما بازداشت هستیم یا نه؟
فرمانده: شما بازداشت نیستید، بلکه ما منتظر هستیم تا برادران اداره (که منظورش اداره اطلاعات بود) بیایند و با شما حرف بزنند و چند بار با آنها تماس گرفت و هر بار می گفتند که حالا خواهیم آمد.
کم کم ساعت از دو گذشته بود و فرمانده نیروی انتظامی به ما گفت تا برای شما نهار بیاوریم. اما ما گفتیم چون ما جرمی مرتکب نشده و مدتی است که در این مکان بازداشت شدیم، از این لحظه دست به اعتصاب خواهیم زد و....
فرمانده یک بار دیگر با "براداران اداره" تماس گرفت و پشت تلفن چیزهای می گفت که ما متوجه نمی شدیم. ساعت 3 بعدازظهر مامورین اداره اطلاعات با یک ماشین آمدند و یک نامه به دست فرمانده نیروی انتظامی دادند و خودشان رفتند.
فرمانده نیروی انتظامی با فرمانده منطقه تماس گرفت و موضوع را به اطلاع ایشان رساند و به ما هم گفت: آقایان من شرمنده شما هستم، اما از طرف دادستانی نامه آمده که شما ها بازداشت هستید.
ما هم روبه فرمانده نیروی انتظامی گفتیم: ما می دانستیم که بازداشت هستیم، اما شما به ما دروغ گفتید و...
از سوی دیگر کسانی که خبر بازداشت ما را شنیده بودند، مرتب از طریق گوشی همراه برای نیروهای انتظامی، پیام می فرستاند و تهدید می کردند که در صورتی که محمود و محمد آزاد نشوند، ما در جلوی اماکن تجمع خواهیم کرد و.....
فرمانده نیروی انتظامی: آقایان واقعا" من شرمنده شما هستم از اینکه این خبر را به شما دادم، من مامورم و معذور.
من رو به فرمانده کردم و گفتم: شما ما را بدون دلیل و مدرک دستگیر کردید. بازداشت ما هیچ وجاهت قانونی ندارد، شما نمی توانید ما را در این مکان نگهداری کنید و...
فرمانده بار دیگر با دادستان تماس گرفت و به دادستان گفت: من این دو نفر را چکار کنم؟ دادستان پشت خط گفت از " آنها یک تعهد بگیرید و آزادشان کنید."
فرمانده حکم دادستان را به اطلاع ما رساند، اما ما جواب دادیم که تعهد نمی دهیم و اگر مراسم روز کارگر هم برگزار شود، ما در آن شرکت خواهیم کرد و...
فرمانده بار دیگر با دادستان تماس گرفت و گفت: " آقای دادستان محمود و محمد می گویند که به هیچ عنوان ما تعهد نمی دهیم و بازداشت ما غیر قانونی می باشد و ما از مردم می خواهیم که در جلو اماکن تجمع کنند و..."
دادستان : خیلی خوب شما می توانید آنها را ارشاد و به محمود بگو هر گونه مشکلی که در داخل شهر پیش بیاید، ما ایشان را مسئول می دانیم و آن وقت با او برخورد می کنیم.
وقتی فرمانده این موضوع را به ما گفت من سریع در برابر این تصمیم آنها موضع گیری کردم و گفتم که تمام مشکلات به عهده شما است نه ما.
ما کارگران مراسم روز کارگر را برگزار می کنیم و اگر تمام شهر نیروی انتظامی باشد کارگران سقز مراسم برگزار می کنندو....
فرمانده: شما چرا در مراسم روز کارگر که در سالن ارشاد اسلامی بود شرکت نکردید تا برای ما مشکل ایجاد نکنید؟
من جواب دادم که: مراسم روز کارگر در سالن ارشاد اسلامی هیچ ربطی به طبقه کار ندارد و این مراسم تنها مربوط به آقای فرماندار، ریس اداره کار و امام جماعت شهر است نه کارگر، چرا اسم آن را گذاشتی روز کارگر و...
ساعت ٣ بعدازظهر ما را آزاد کردند و فرمانده نیروی انتظامی ما را تا درب اداره، راهنمایی کرد و گفت که مراسم برگزار نکنید. من هم در جواب گفتم که مطمئن باشید که مراسم برگزار می شود و هیچ کسی نمی تواند جلوی آن را بگیرد. شما فکر کردید در این شهر بزرگ، تنها من و محمد مراسم برگزار می کنیم. ما اصلا" امروز از خانه بیرون نخواهیم آمد، ولی مراسم هم برگزار می گردد، من از شما فرمانده محترم می خواهم که به صفوف کارگران حمله نکنید تا مشکلی پیش نیاید.
وقتی من و محمد از حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی آزاد شدیم، به محل دفتر کارمان واقع در سه راه ملکی مراجعه کردیم که تعداد زیادی کارگر در آنجا، منتظر ما بودند. با رسیدن ما به دفتر، همگی خوشحال شدند.
مراسم در بازار اصلی شهر
(رودخانه ولی خان یا میدان کارگران ساختمانی )
ساعت ۴ بعدازظهر محل دفتر تعاونی مسکن توسط نیروهای لباس شخصی و خیابان معلم، بلوار حافظ، میدان معلم ، میدان شهدا ، چهارراه آزادگان، خیابان آزادی، خیابان امام، شهرک دخانیات ، شهرک نیروی انتظامی ، محله زمین شهری و میدان جمهوری ( هه لو ) توسط مامورین انتظامی به محاصره درآمده بود و مردم دسته دسته برای دیدن این مناظر از منازل خود خارج می شدند تا ببینند که چرا مامورین این مناطق را به کنترل خود در آورده اند؟
ساعت ۴ بعدازظهر کارگران زیادی در سه راه ملکی تجمع کرده بودند و به مناسبت اول ماه مه، بین مردم شیرینی توزیع می کردند و برای نیروهای که از آنان فیلم برداری می کردند، شیرینی می فرستادند و به آنان می دادند و این روز را به مامورانی که مسلح و آماده تیرندازی به سوی کارگران ایستاده بودند شادباش می گفتند.
کارگران تصمیم گرفتند که:
١ - محمود صالحی در همان نقطه یعنی سه راه ملکی تا ساعت ۵ بعدازظهر بماند و بعد محل را به هر نقطه که خود تشخیص دهد، ترک کند و تعداد زیادی نیرو که مراقب او هستند با خود سرگرم نماید.
٢ - محمد عبدی پور هم به میدان جمهوری مراجعه و آنجا مستقر شود تا نیروها فکرکنند که منتظر برگزاری مراسم است.
٣ -کارگران و مردم که منتظر مراسم بودند به طرف بازار هدایت شوند و سید صالح حسینی یکی از کارگران دخانیات در مراسم فوق سخنرانی کند.
به این ترتیب سه بند مصوب شد و همگی برای انجام این مصوبات محل سه راه ملکی را ترک کردند.
من ساعت 5 به طرف منزل حرکت کردم و چند ماشین از نیروهایی که محل دفتر ما را محاصره کرده بودند، به دنبال من راه افتادند و بعد از اینکه وارد منزل شدم، آنها در اطراف منزل ما مستقر شدند .
محمد عبدی پور هم به طرف میدان جمهوری حرکت کرد و چند ماشین نیرو به دنبال او به راه افتادند که تا پایان مراسم محمد را زیر نظر داشتند و فکر می کردند که مراسم در "میدان هه لو "برگزار می گردد.
از سوی دیگر چند نفر از دوستان، کارگران و مردم را به طرف بازار هدایت می کردند. نیروهای امنیتی هیچ وقت انتظار نداشتند که کارگران به طرف بازار بروند و مراسم در بازار برگزار شود. آنها با تمام قدرت ما را تحت تعقیب قرار داده بودند و همه ماموران چشم شان به ما بود.
با ورود کارگران و مردم به میدان کارگران فصلی که در بازار اصلی شهر قرار دارد، بلافاصله آنها پلاکارد خود را که روی آن نوشته بودند: ( روز جهانی کارگر ١١ اردیبهشت اول ماه مه گرامی باد - "کارگران سقز " )، بالا می برند. آقای سید صالح حسینی را در میان خود قرار می دهند و او به ایراد سخنرانی می پردازد و چنین می گوید:
من امروز را به تمام کارگران جهان تبریک عرض می کنم و به کارگران ایران نیز تبریک عرض می نمایم. ما امروز اینجا جمع شدیم تا روز کارگر را پاس بداریم و امروز ما در این جمع اعلام می کنیم که هر گونه قرارداد را محکوم می کنیم و عدم اجرای قانون در مورد جنبش کارگری را محکوم می کنیم و یک بار دیگر این روز فرخنده را به همه کارگران که تمام نعمات این جهان را به وجود می آورند، تبریک عرض می کنم. من امیدوارم که طبقه کارگر بتواند در مورد سرنوشت خود تصمیم گیری کنند. ولی امروز متاسفانه سرمایه داران و جامعه سرمایه داری کاری کرده اند که کارگران نمی توانند در سرنوشت خود دخالت گر باشند. امیدوارم یک روز بیاید که ما کارگران از حقوق خود دفاع کنیم و بتوانیم حقوق خود را به سرمایه داران تحمیل کنیم.
امروز سرمایه داران، کارگران را استثمار می کنند،کارگر را با حقوقی ناچیز استخدام می کنند و مامور استخدام کرده اند تا کارگران را سرکوب کنند و نمی گذارند که روز خود را جشن بگیریم. من امیدوارم روزی بیاید که ما کارگران بتوانیم آزادانه مراسم خود را برگزار کنیم و به جنبش کارگری خدمت کنیم و آن را به جلو هدایت کنیم. ما سرکوب کارگران را محکوم می کنیم. در پایان آرزوی سلامتی را برای تک تک شما عزیزان را دارم. امیدوارم ما کارگران که جامعه را زنده نگاه داشته ایم، بتوانیم که برای خود باشیم. اگر یک روز کارگران شهرداری کار نکنند، چه پیش خواهد آمد؟ مطمئن هستم که جامعه زیان فراوانی می بیند. اما کارگران ماه ها است که حقوق نگرفته اند و اگر بخواهیم برای احقاق حقوق خود فعالیت کنیم، بلافاصله ما را سرکوب می کنند. مگر ما چه می خواهیم، جز حقوق خود مان؟ اگر ما بخواهیم که قانون هم اجرا شود ما را سرکوب می کنند و...چرا قراردادهای سفید امضاء را جمع آوری نمی کنند؟ چرا به استثمار کارگران با حقوق ناچیز پایان نمی دهید؟
من یک بار دیگر این روز فرخنده را به همه کارگران ایران و جهان تبریک می گویم و آرزو دارم که ما بتوانیم در سال های آتی این مراسم ها را بدون دخالتگری دولت و کارفرما جشن بگیریم. زنده باشد. (این نوشته از روی نوار پیاده شده )
قابل ذکر است که با ورود سید صالح به جمع کارگران، اطراف او را با پرچم های قرمز رنگ احاطه کردند و کارگران از ایشان محافظت می کردند و مرتب او را تشویق می کردند. بعد از مراسم، شرکت کنندگان به شکل راه پیمایی به طرف میدان جمهوری و از آنجا هم به طرف مسجد جامع و بعد به طرف پل هوائی حرکت کردند که نیروهای انتظامی به دنبال آنها راه افتادند و در ادامه در خیابان آزادی جلو بانک صادرات مرکزی، محل عبور راهپیمایی کارگران را می گیرند و به آنان تذکر می دهند که در صورت ادامه، به روی آنها تیراندازی می کنند و...
به این ترتیب مراسم روز جهانی کارگر بعد از پیمودن چند خیابان از شهر و پخش قطعنامه های اول ماه مه به پایان رسید و کارگران و شرکت کنندگان خیابان ها را ترک کردند.
با گذشت چند روز از برگزاری اول ماه مه، از طرف اداره اطلاعات سقز، آقای سید صالح حسینی احضار و ایشان را به اتهام شرکت در اول ماه مه سال ١٣٨٩ و سخنرانی در مراسم بازجویی کرده و قرار است که پرونده ایشان را به دادگاه ارسال کنند.

محمود صالحی

٢۵ مرداد ١٣٨٩

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

٢٧ مرداد ١٣٨٩

www.khamahangi.com
www.komitteyehamahangi.blogfa.com
komite.hamahangi@gmail.com