محمد زاهدی اصل" دكترای علوم اجتماعی و استاد دانشگاه علامه طباطبایی در گفت و گو با خبرنگار ایلنا به تاریخ ٢٦ مرداد گفت: "وضعیت اقتصادی و زندگی مردم، افزایش بیكاری، نداشتن امكان تشكیل زندگی برای جوانها و مسایل جنبی دیگر دست به دست هم میدهد تا افرادی كه كمی با نابسامانیهای روانی مواجهند در این شرایط به بحران برسند و قتل نفس را به زندگی ترجیح دهند."
براساس همین خبر گزاری پزشکی قانونی اعلام کرده در سه ماه نخست سال گذشته ٨٧٠ مورد خودکشی ثبت شده است. بر اساس آمار به طور میانگین روزانه ١٠ نفر در سه ماه نخست سال خودکشی کرده اند
به گفته " عبدالرزاق بزرگر" معاون پزشکی آزمایشگاهی سازمان پزشکی قانونی در سه ماهه نخست امسال (١٣٩٠) ٩۵٢ نفر در کشور خودکشی کرده اند که از این میان ٢٧۴ نفر زن و ٦٨٧ نفر مرد بوده اند. به گزارش خبرنگار ایلنا بر اساس آمار سازمان پزشكی قانونی درسال ٨٨ ، ٣ هزار و١٢٢ مورد خودكشی و در سال ٨٩، ٣ هزار و ٦۴٩ مورد خودكشی به سازمان پزشكی قانونی گزارش شده بود كه این آمار در سال ٨٩ نسبت به سال ٨٨ ، ١٧درصد رشد داشته است.
باز گوکردن این آمار تکان دهنده ، آنهم از زبان مسئولین، نشان از توحش نظام استثمارگری دارد که بر بنیاد کسب سود بیشتر به حیات خود ادمه می دهد. بررسی خودکشی در ایران و فاجعه بار بودن آن تا بدان جا پیش رفته است که چشم فرو بستن در کنار این پدیده اجتماعی حتی برای کسانی که خود از بستر سازان این پدیده هستند، ناممکن شده است، تا جایی که آقای علیرضا محجوب در گفتگوی مورخه ٢٦ مرداد ١٣٩٠ با خبر گزاری ایلنا گفته است " امروزه افزایش هزینه های زندگی و ناکام یهای اقتصادی و اجتماعی امار خود کشی را بالا برده و به عنوان علت اصلی خود کشی مطرح است"
بله، خودکشی برآمدی از شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است، به این اعتبار، گرانی و بیکاری، فقر و فلاکت غیر قابل توصیف، نبود امنیت شغلی ،نبود امید به آینده ای روشن و در یک کلام بی افقی مطلق به دورنمای زندگی با توجه به مناسبات بغایت پر از رنج و استثمار انسان از انسان، هر روزه تعدادی انسان را به کام مرگ می کشاند و با زدن تیر خلاص به خود ، به قولی به این زندگی پر از رنج و محنت پایان می دهند. انسانهایی که در بین میلیون ها انسان دیگر هر روز در رفت و آمد هستند اما با وجود این، باز خود را تنها می بینند و برای حل معضلات و پیامد های پیش رو دست به خودکشی می زنند.
جامعه ای که یاس وتحقیرو ناامیدی بر آن سایه انداخته و بذر مرگ بر آن پاشیده شده باشد، جامعه ای که به دلیل طبقاتی بودنش در پی کسب اضافه سود بیشتر است، نه تنها نمیتواند جواب گوی حل این پدیده اجتماعی باشد، بلکه خود هر روزه در باز تولید آن نقش اساسی را ایفا می کند و در واقع همین مناسبات وارونه، ضد انسانی و تبعیض آمیز است که انسان ها را به پوچی مطلق می کشاند و زمینه ساز می شود تا انسان های رنجور و مایوس، به کشتن خود دست بزنند.
کارگران، رهایی از ستم و بی حقوقی ، از یاس و ناامیدی و تحقیر، رهایی از ترس بیان عقاید و اندیشه ها، نیاز مند یک راه حل جمعی است. برای رها شدن از تنگدستی و حقارت های تحمیل شده، برای رسیدن به یک زندگی شاد و پر از رفا و آسایش، برای برچیدن هر آنچه که ما را به اسارت می کشاند، برای زدودن نا امیدی ها و رنج و محنت، باید با هم بود چرا که درد مشترک، نیازمند یک اراده و راه حل مشترک است.
نظام سرمایه داری با تمامی امکانات تبلیغی و رسانه ای خود در تلاش است که ما برای رهایی از مشکلات به امکانات و راهکارهای فردی برسیم و از با هم بودن و تفکر و حرکت جمعی دوری کنیم.
هم زنجیران به تنگ آمده؛ زندگی حق طبیعی ماست، ما باید دنیایی را بسازیم که انسان ها فارغ از هرگونه ترس و توهم و خرافه ای شاد باشند.چرا که ، زندگی انسانی هیچ قید و بند وشرط و شروطی را که مناسبات انسانی را خدشه دار کند را بر نخواهد تافت و انسانها برای ادامه زندگی ، برای چگونه شاد زیستن و شاد بودن نیاز به هیچ خیر خواه و رمالی ندارند. انسان های آزاد و برابر، می توانند برای خود تصمیم بگیرند، برنامه ریزی کنند و هر آنچه که به نفع عموم افراد جامعه باشد را در دستور خود بگذارند.
کارگران؛ برای رهایی از کشتار و قتل، از استثمار و تبعیض ونا برابریها و... و رسیدن به یک زندگی انسانی باید تمامی مناسبات سرمایه داری را نشانه رفت. برای رسیدن به آزادی و رفا و خوشبختی ، برای رسیدن به جامعه ای بدور از هر گونه تبعیضی باید ساختار های بنیادی و اقتصادی و تمامی قدرت سرمایه داران را هدف قرار داد. باید تشکل های توده ای طبقاتی را به نیروی خود ایجاد کنیم و با حاکمیت شورا های کارگری برسرنوشت خود حاکم شویم و به این دنیای وارونه خاتمه دهیم.
.زندگی حق ماست ، زندگی شایسته را با نیروی خود بسازیم. ما می توانیم ؛ اگربه نیروی طبقاتی خود باور کنیم.
بهزاد سهرابی - ٢٦ مرداد ١٣٩٠
Sohrabi_b1343@yahoo.com