با توجه به آمار ها و ارقامی كه در رسانه ها و از زبان مسوولان منتشر می شود ممكن است برای عده ای بویژه در خارج از ایران این توهم ایجاد شود كه اقتصاد این مملكت به سرعت در حال رشد است و طولی نخواهد كشید كه قله های افتخارات اقتصادی یكی پس از دیگری فتح شود.گرچه اتخاذ سیاست های اقتصادی متناسب با واقعیت های جامعه ی امروز امری شدنی ست و می تواند باعث تحول بزرگی در روند رشد و توسعه علمی ، اقتصادی، صنعتی كشورمان شود اما وقتی كه دانش و تفكر علمی ،اقتصادی جای خود را به كپی برداری و راه حل هایی به سبك ا ین یا آن كشور می دهند، در نهایت جامعه به بن بست های بحران و ورشكستگی كشیده می شود. با این حال در كشورهایی كه تولیدكننده انرژی (نفت و گاز هستند) به دلیل وجود یك درآمد سرشار از فروش منابع طبیعی ، می توان به رغم سیاست های مخرب و غیر انسانی وغیر علمی سقوط و ورشكستگی كامل اقتصاد جامعه را در لایه ای از دروغ پنهان كرد. زیرا همین یك محصول صادراتی (موادخام) به اندازه ی كافی درآمد زاست.
كشورهای نفت خیز به صورت بالقوه همه ی شرایط و امكانات توسعه ی صنعتی - علمی را دارند . این كشورها اگر درآمد ناشی از فروش این منابع را در زمینه صنایع تولید كالایی سرمایه گذاری نمایند.دیگر به سرمایه گذاری بیگانگان نیازی نخواهند داشت و كشور را به یك قدرت اقتصادی ، صنعتی تبدیل خواهند كرد. این كشورها تنها نیازمند یك مدیریت آگاه، مردمی وصادق هستند تا آن امكان را از قوه به فعل تبدیل نمایند و با تكیه به مردم و درك ارزش های آنها، نه در حرف بلكه درعملكرد اجتماعی و با رعایت آزادی اندیشه و به بركت آزادی تشكل های مردمی می توانندهمه ی سیاست های بازدارنده ی امپریالیست ها را خنثی كنند.
روزنامه اعتماد دوشنبه ١٩ تیرماه ٩١صفحه ۵ قسمت بازار سرمایه:
"سخن گوی امور اقتصادی ودارایی از رشد دو برابری جذب سرمایه گذاری خارجی در كشور در طول ٤ ساله اخیر خبر داد و آن را به عنوان شاخص موفقیت بزرگی معرفی كردند". ولی ایشان نفرمودند این دوبرابر شدن نرخ سرمایه گذاری همراه با ثبات نرخ رالد بود یا به عكس . ایشان فرمودند:"...جذب سرمایه گذاری خارجی ایران در طول ۴ سا ل اخیر از رقم كمتر از دومیلیارد دلار به ۴ میلیارد و ١٠٠ میلیون دلار افزایش یافته است." ایشان اعلام نكردند طی این مدت نرخ نیازهای حیاتی و برطرف نشده ی مردم چند برابر شده است. در همین رابطه شایان ذكر است كه از برنامه ی غذایی برخی كارگاه های كارگری پارس جنوبی با هزاران نیروی كار چند روزی است مرغ و گوشت حذف شده است.
معنای دیگر این شوك اقتصادی وطنی این است كه مردم كم درآمد(بیكاران و بی درآمدها كه جای خود دارد) از این به بعد باید یك خوراك مرغ یا گوشت را در رویاهای خود ببینند. ادامه در همان صفحه "ایشان با اشاره به گزارش بانك جهانی درباره رشد اقتصاد ایران فرمودند: ایران دومین رشد اقتصاد خاورمیانه را در دهه آتی به خود اختصاص خواهد داد كه البته این عملكرد در شرایط متعارف به دست نیامده است." باز هم یك نهاد امپریالیستی - امریكایی از برنامه های اقتصادی دولت ما(تعدیل ساختاری و خصوصی سازی) تعریف كرده اند. نهاد های امپریالیستی و امریكایی برای رشد اقتصادی جامعه ی ما كارت تبریك داده اند به عبارت دگر این لغزش های اقتصادی و سیاسی ماست كه به كام امپریالیست ها شیرین آمده است. همه ی حوادث و اخبار بیان گر این حقیقت است كه اقتصاد جامعه ی ما ، درحال غرق شدن در امواج مناسبات نئو لیبرالیستی ست. "
بر اساس گزارش چشم انداز اقتصاد جهانی كه توسط صندوق بین المللی پول ارائه شده است. ایران در تولید ناخالص داخلی بر حسب برابری قدرت خرید جایگاه هفدهم را در دنیا كسب كرده است. این درحالی است كه این جایگاه بالاتر از استرالیا، هلند، و افریقای جنوبی است." قدرت خریدی كه از بابت فروش مواد خام است و نه تولید كالایی . این گونه قدرت خرید نه فقط افتخاری ندارد، بلكه نمادی از عقب ماندگی و سردرگمی اقتصادی ، صنعتی است. در ادامه: همان گزارش"...اگر یارگیری های سیاسی كشورهایی كه ... وجود نداشت به طور حتم ایران جزو بیست اقتصاد برتر دنیا بود." در قسمت اول فرمودند با اشاره به گزارش بانك جهانی ایران دومین رشد اقتصاد را در خاورمیانه ...به خود اختصاص داده است..."
آقای سخنگو نمی گویند چگونه امكان دارد ما هم رشد اقتصادی بالایی داشته باشیم و هم ناتوان از برداشت ازمنابع گازی مشترك با امارات؟! به چه دلیل امارات كه نیروی فنی ما را دراختیار ندارد، توانسته از منبع بزرگ و مشترك گازی پارس جنوبی چندین برابر ما برداشت نماید؟ ما در عوض اكثر پروژه های پارس جنوبی را متوقف نمودیم. آیا قادر به تكمیل و ساخت آن پروژه ها نبودیم؟ معمولا در دوره ی رشد اقتصادی، كارخانه ها و پروژه ها ، فعال می شوند، نه تعطیل. پالایشگاه گاز بید بلند طرح و توسعه پالایشگاه اصفهان ، بندرعباس ، آناهیتا كرمانشاه و دهها پروژه در پارس جنوبی و كیش غیرفعالند. كارخانه های ریسندگی و بافندگی كشور كه از دوران مشروطه فعال بودند و تولیدمی كردند اینك غیر فعال هستند و به جای جایگزینی تكنولوژی مدرن و تولید بهتر وارزان تر،به كلی بسته شدند تا واسطه ها و دلال های بازار قرون وسطایی – سنتی با دلارهای نفتی كه ثروت همه مردم ایران است به واردات پارچه چینی و.. بپردازند... آقای سخن گو در پایان جمله فرمودند: در شرایط غیر متعارف !! حتما منظورشان این است كه اگر فشار تحریم ها نبود همین چند كارخانه فعال هم بسته می شدند.
درون مایه این نگرش به این باور ختم می شود: ما كه نفت و گاز داریم. می فروشیم و می خوریم(البته بالایی ها) و می بخشیم. بگذار این كافرها بیایند و برای ما كار كنند. حرفی كه شاه زده بود( این ها نوكرهای ما هستند) البته نوكری كه شیره ی جان ِحتا نسل های آینده ی كشورمان را غارت می كنند و این برای دلال ها اصلا اهمیتی ندارد. صندوق بین المللی پول فرمودند:"ما در جایگاه هفدهم دنیا را در قدرت خرید كسب كرده ایم و از هلند و استرالیا و آفریقای جنوبی جلوتریم" واقعا خودمان هم باوركرده ایم؟؟ با استناد به مشتی آمار مربوط به قدرت خرید ناشی از فروش مواد خام، خود را بالاتر از تولید كالایی سرمایه داری صنعتی هلند و استرالیا می بینیم؟ در حالیكه ما هنوز مانند زمان دارسی و اواخر قاجاریه همان مواد خام نفت و گاز یا نیمه ساخته شده پتروشیمی را برای صنایع استعمارگران دیروزمان تولید می كنیم تا آنها كالایی با ارزش مصرف و مبادله ی بالایی تولید كنند و آن را با چندین برابر ارزش دوباره به ما بفروشند. و به این طریق پول را كه بابت خرید مواد خام به ما داده اند،چند برابر بیشتر پس بگیرند.
چنین قیاس هایی و به طبع آن این گونه نتیجه گیری هایی كه در رسانه ها انتشار یافته با واقعیت روند مناسبات اقتصادی - صنعتی جاری در ایران هیچ انطباقی ندارد. آن هم با این تیتر" اقتصاد - ایران بالاتر از هلند واسترالیا است" در كنار این مطلب باید می گفتید: به دلیل وجود تحریم ها و برای تداوم پروژه های حیاتی كشور، با جلب سرمایه گذاری های خارجی صرفا می خواهیم از طریق آنها كالاهایی صنعتی ولی ساده و نه تكنولوژی پیشرفته مانند زانوی ١٠ و ٢٠ و ٣٠ اینچ یا سه راهی و فلنج را در ابعاد مختلف وارد كنیم و این رویه سرمایه گذاری تنها نوعی پورسانت دادن به دلالان بین المللی برای شكستن تحریم هاست. اگر چه در شرایط فعلی یك ضرورت است ولی معنای سرمایه گذاری صنعتی را نمی دهد.
در صفحه ۶ همان منبع در سمت صفحات پشت این مطلب تحت عنوان نگاه اقتصادی،گفت وگویی با دكتر مسعود نیلی مسائل اقتصاد سیاسی را به همان گونه ی كلاس های صرفا نظری درس اقتصاد بیان كرده اند. استاد محترم اختلافات طبقاتی درجامعه ی ایران را یك امر طبیعی نشان داده اند و مفهوم طبقه را تغییر داده و گروه خوانده اند. در حالی كه فاصله ی طبقاتی ویژگی ساختار سرمایه داری و مبتنی بر بهره كشی انسان از انسان است. ایشان فرمودند:" ... قاعدتا نمی توانید انتظار داشته باشید كه اگر تحولی در اقتصاد اتفاق بیافتد وضع گروه یا گروه هایی دیگر به طور نسبی بهتر شود،" باید از این استاد و دكتر اقتصاد سیاسی پرسیده شود:" چرا گروه؟!
از نظر سیاسی به تعداد سه تن هم یك گروه می گویند. ولی آن مقوله ای كه شما به آن پرداخته اید، اكثریت مردمند با میلیون ها تن و دیگر نمی توان به آن گروه گفت. بلكه باید به مفهوم طبقه توسل جست كه درون مایه آن بر واقعیت انطباق دارد. چه ضرورتی باعث شده كه مفاهیم اقتصادی و جامعه شناختی را با تعبیری غیرعلمی بیان كنیم.؟! در ادامه فرموده اند:" سیاست مدار باید یك گروه را نمایندگی كند. در واقع سیاستمدار نمی تواند نمایندگی همه ی جامعه را برعهده داشته باشد." بسیار خوب. شما با مفاهیم ساختار سرمایه داری مسایل را تحلیل می كنید. مسلما این حق شماست كه راه و نگرش تان را انتخاب كنید ولی به عنوان یك استاد كه آموزش می دهد، بهتر بود گوشه های دیگری از مباحث درسی اقتصاد را هم كه در جهان ندیده گرفته نمی شود بیان كنید. در ادامه :"... بنابراین می بینیم یك گروه متمایل به محدود كردن مخارج ( بخوانید سرمایه دارها) وكاهش مالیات است.." ایشان می باید همه ی حقیقت را می گفتند: سرمایه داری مایل به كاهش مالیات مستقیم از سرمایه داران وافزایش مالیات غیر مستقیم كه بارش بر دوش كارگران وهمه ی نیروی كار است،می باشند. در ادامه:" ... و گروهی متمایل به خرج كردن بیشتر دولت هستند..." كه این نیز نادرست است. تنها افراد ناآگاه وعقب نگه داشته شده با فرهنگ سده های میانی این گونه می اندیشند. طبقه ی كارگر ایران ، اعتقاد به سرمایه گذاری دولت به منابع ملی و صنایع مادر و ایجاد اشتغال دارند. نه پرداخت چندرغاز به نام " پول نفت روی سفره ی مردم."
كار مولد كارگران و دهقانان، تنها منبع تداوم حیات اجتماعی است. این تولید كنندگان به وسیله ی آنهایی كه فرایند كار آنها را می قاپند، به شدت مورد بهره كشی و ستم قرار گرفته اند. دركشورهای تولیدكننده انرژی این ستم به صورت مضاعف صورت می گیرد. زیرا ساختارهای این حاكمیت ها دیكتاتوریست و دیكتاتورها با تصاحب منابع كلیدی یك ملت با كمك قدرت نظامی و پلیس امنیتی (مانند حاكمیت مطلقه شاهنشاهی) نیاز به تولید نعمات مادی را غیرضروری می دانند. چون با فروش منابع و مواد خام اعم از نفت و گاز، دلار به دست می آورند و با این ارزها به خرید و فروش می پردازند. از این رو به زعم خودشان نه به كار و صنعت ملی نیاز دارند و البته نه به كشاورز و كشاورزی. تعجب آور نیست كه می بینیم هم صنایع و هم كشاورزی در ایران درحال از بین رفتن است. درعوض به قیمت ورشكستگی صنایع ملی و بیكاری میلیونی كارگران ایرانی سیل بزرگ واردات بدون كنترل كالاهای ارزان قیمت و بی كیفیت چینی، تایوانی،كره ای و هندی بازار كشورمان را پركرده است. ولی بی برنامه گی و دنباله روی از سیاست كشورهایی كه با نیازهای اقتصادی و اجتماعی ما هماهنگی ندارند،كار را به جایی رسانده كه حتا سردمداران بازار سنتی هم متوجه ابعاد نجومی این زیان همگانی به وسیله ی دلال های وطنی شده اند. روزنامه شرق صفحهُ ۴ قسمت اقتصاد سال نهم شماره ی ١۵٧۶ روز شنبه ٢۴ تیر ماه ٩١ به گزارش ایسنا رییس اتاق مشترك بازرگانی ایران و چین آقای عسگر اولادی گفتند:" امروز در شرایط سختی قرار گرفتیم كه محكوم به حركت به سمت تولید هستیم. وی با بیان این كه در مهار تورم موفق نشده ایم..." آری آش آنقدر شور شده است كه صدای آشپز را هم در آورده است.
یاور- پارس جنوبی تیرماه ٩١
كانون مدافعان حقوق كارگر