شكار اژدها - پرده اول

شكار اژدها - پرده اول

دسته ِ گُلي غرق آبِ
اَلان
چه وقت خواب ِ
زمان هشياري و انقلاب ِ
آه و حسرت مي كشي
چرا غمگين نشستي
چرا ويلون
چرا گِريون
اينو كه خوب ميدونم
شده كينه هات
زخمي تو استخون
فرياد و فرياد
از اين ظلم و بيداد

آي هم نور
به هوش باش
آي هم نبرد
بگوش باش
گلابتونا از دستشون
به دستتون
گل واژه ها
از لبشون
به لبتون
پوريان و پَريان
كودكان زنده دل
پيراو جوونا
همگي ميشند همدل

آي آدما
توي نگاهتون
شده
گل آفتابگردون
از گردش روزگار
روزگار سهراب كُشُون
گهي حِیرون
گهي خندون
ميگه

يه روزي
ميشه اينجا
سرزمين شادي
ميزنه آفتاب
لبخند آزادي
مرگ ديو و اژدها
پيشِ چشمتونِ
نداميداِ
كارگرِ مزد بگير
زحمتكش
پرچم شورا رو
تو بركِش تو ميتوني
بپاكني
حكومت كارگري
اَگه
شيشه عمر ديوو
تو بشكني
                ميتوني بپا كني
                حكومت برابري
                برادري
                تو ميتوني
                تو ميتوني

«هنر و ادبیات افق روشن»