زن زندگی آزادی
منشور مطالبات حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی ایران
مردم شریف و آزاده ایران!
در چهل و چهارمین سالروز انقلاب پنجاه و هفت، شیرازه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و از هم گسیختگی فرو رفته است که هیچ چشمانداز روشن و قابل حصولی را نمیتوان برای پایان دادن به آن در چهارچوب روبنای سیاسی موجود متصور بود. هم ازاین رو است که مردم ستمدیده ایران _ زنان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب _ با از جان گذشتگی کم نظیری خیابانهای شهرها را در سراسر کشور به مرکز مصافی تاریخی و تعیین کننده برای خاتمه دادن به شرایط ضد انسانی موجود تبدیل کردهاند و از پنج ماه پیش _ به رغم سرکوب خونین حکومت _ لحظهای آرام نگرفتهاند.
پرچم اعتراضات بنیادینی که امروز بهدست زنان، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردم ستمدیده ایران در جای جای کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان برافراشته شده و کم سابقهترین حمایتهای بینالمللی را به خود جلب کرده، اعتراضی است علیه زن ستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایان ناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیر مذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما _ عموم مردم ایران _ تحمیل شده است.
این اعتراضات ِ زیر و رو کننده، برآمده از متن جنبشهای بزرگ و مدرن اجتماعی و خیزش نسل شکست ناپذیری است که مصمماند بر تاریخ یکصد سال عقبماندگی و در حاشیه ماندن آرمان بر پایی جامعه ای مدرن و مرفه و آزاد در ایران، نقطه پایانی بگذارند.
برای مطالعه متن کامل
اینجا کلیک کنید.
***********
بیانیه عمومی علیه سناریوی اعدام بازداشتشدگان در خیزش سراسری.
ماشین اعدام و کشتار باید متوقف شود!
بیش از پنجاه روز از خیزش سراسری مردم به دنبال قتل مهسا امینی توسط گشت ارشاد می گذرد و در این مدت صدها نفر کودک، نوجوان، جوان و بزرگسال با گلوله های ساچمه ای و جنگی و یا با ضربات باتوم نیروهای سرکوبگر به قتل رسیده اند که بیش از ۵٠ نفر از آنها کودکان و نوجوانان زیر ١٧ سال هستند. طی این مدت هزاران نفر نیز زخمی و بازداشت شده و هم اکنون زیر شکنجه های جسمی و روحی قرار دارند.
حکومت برای زهر چشم گرفتن از مردم بپا خواسته برای دفاع از حقوق برابر و پایان دادن به هر گونه تبعیض، برای دفاع از حق زندگی، رفاه، امنیت و آسایش و به دست گرفتن سرنوشت خود بدون وجود هر گونه آقابالاسری که با شعار کلیدی و سراسری "زن، زندگی، آزادی" در اعتراضات و تظاهراتهای روزانه فریاد زده می شود، دستگاه قضایی و دادگاههای انقلابش که طی ۴٣ سال گذشته بخشی از دستگاه سرکوب مردم بوده اند را با تمام توان و شتاب بکار گرفته است تا سناریوی اعدام بازداشتشدگان در خیزش جاری را عملی نماید.
دادگاههای انقلاب جمهوری اسلامی که اندک میزانی از ویژگی ها و خصوصیات دادگاههای مستقل از حاکمیت ندارند و صدور احکام را نه بر مبنای بررسی های حقوقی و قضایی مدرن که رعایت حقوق انسانی را اصل بدانند، بلکه حفظ حاکمیت و منافع حکومتی اصل و اساس رأیشان است، با تعجیل و سراسیمگی برای تعدادی از بازداشت شدگان پرونده هایی با اتهام نخ نمای محاربه گشوده اند و تاکنون برای چند نفر از جمله محمد قبادلو جوان ۲۲ ساله و سامان یاسین صیدی خواننده رپ اهل کرمانشاه در دادگاه های نمایشی و بدون دادن اجازه دسترسی به وکیل انتخابی، حکم اعدام صادر کرده اند.
مردم به جان آمده طی این مدت ثابت کرده اند که نهایت ددمنشی و جنایات سرکوبگران نتوانسته است خللی در عزم راسخشان برای رسیدن به خواستهایشان را ایجاد کند.
شعار عمومی "هر یک نفر کشته شه، هزار نفر پشتشه" امروز به یک واقعیت در مبارزات مردم تبدیل شده است. حضور ده ها هزار نفری در مراسمات جانباختگان معتبرترین گواه بر این ادعاست که مردم دیگر با سرکوب و کشتن و اعدام کردن توسط حکومت دچار ترس و عقب نشینی نمی شوند.
باید با خواست آزادی فوری و بی قید و شرط بازداشتشدگان و زندانیان سیاسی در خیابان، دانشگاه، مدرسه، کارخانه و هر جا و هر مکان عمومی و اجتماعی ماشین اعدام و کشتار را متوقف کنیم.
امضاء
١- انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
٢- سندیکای نقاشان البرز
٣- ندای زنان ایران
۴- گروهی از رانندگان تاکسی شهرک ظفر کرمانشاه
۵- گروهی از فارغالتحصیلان بیکار دانشگاه رازی کرمانشاه
٦- گروهی از مهندسان نرمافزار پاساژ میرداماد کرمانشاه
٧- گروهی از ورزشکاران رزمی کار کرمانشاه
٨- گروهی از کارگران اداره آب و فاضلاب کرمانشاه
٩- گروهی از بازنشستگان تامین اجتماعی و خدمات درمانی سقز
١٠- گروه هایی از کارگران ساختمانی سقز
١١- گروهی از کارگران نقاش ساختمانی سقز
١٢- گروهی از کارگران برق کار ساختمانی سقز
۱۳- گروهی از کارگران لوله کشی ساختمانی سقز
١۴- گروهی از جوانان محله کریم آباد سقز
١۵- گروهی از جوانان محله تپه شافعی سقز
١٦- گروهی از جوانان محله تپه مالان سقز
١٧- گروهی از جوانان محله برد بران سقز
۱٨- گروهی از جوانان محله بهارستان سقز
۱۹- گروهی از زنان خانهدار سقز
٢٠- گروهی از فعالین لغو کار کودکان تهران
***********
دست از کشتار زندانیان بردارید
روز ۱۵ شهریور ۱۴۰۱ جمعیتی از خانوادههای زندانیان محکوم به اعدام، مقابل دادگستری و دادگاه عمومی و انقلاب کرج تجمع کردند و روزهای بعد نیز تا امروز به تجمعات خود مقابل قوه قضائیه در تهران با خواست اعدام نکنید، ادامه داده و خواهان توقف اعدام زندانیان هستند.
این تجمعات در حالی شروع شدند که در روز ۱۵ شهریور، اولین روز از برپایی تجمعات، ۱۰ نفر در زندانهای کرج و میناب به دار آویخته شدند و طبق اخبار انتشار یافته طی روزهای گذشته حداقل ۱۸ نفر دیگر در زندانهای گوهردشت، قزلحصار و میناب جهت اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی منتقل شدهاند.
علاوه بر این، هماکنون تعداد بسیار زیادی که آمار دقیق آن در دست نیست، محکوم به اعدام و در انتظار اجرای حکم هستند که دو نفر از فعالین کوییر (LGBTQI+) به نامهای زهرا صدیقی همدانی و الهام چوبدار نیز در زمره آنها هستند.
در مدت چهل و سه سال گذشته، اعدام و قتل زندانیان به اتهامات و بهانههای مختلف سیاسی و عادی مرتبط با مواد مخدر، قتل، سرقت مسلحانه و غیره به یک نُرم و روش حکومتداری تبدیل شده است.
آمار اعدام (قتل عمد) زندانیان طی این دوره چهل و سه ساله، حتی یکبار هم به صورت رسمی و دقیق منتشر نشده. اما با پیگیری مراجع حقوق بشری و ... آمار دهها هزار نفری اعدام قطعی است.
اعدام در ایران هیچ بخشی از جامعه را در امان نگذاشته و از کودک تا کهنسال و زن و مرد به هر بهانه و اتهامی از سیاسی گرفته تا همجنسگرا و عادی و … را شامل میشود.
نگاهی به گزارشهای منتشر شده در رابطه با اعدامهای اخیر، واقعیت وحشتناک قتل عام روزانه را به وضوح ثابت خواهد کرد. در مدت ۵ ماه، از اواخر دی ۱۴۰۰ تا خرداد ۱۴۰۱ تعداد ۱۶۸ نفر ثبت شده؛ یعنی در هر یک روز و ۳ ساعت یک نفر اعدام شده است.
روند افزایشی تعداد اعدامیان و صدور احکام اعدام در مدت یک سال گذشته، حکایت از عزم و سیاست جدی دستگاه قضایی برای پوشش گذاشتن بر فساد و چپاولهای سازمانیافته صدها هزار میلیارد تومانی در ارگانها و نهادهای حکومتی است که با گرفتن ژست مبارزه با دزدی، قاچاق مواد مخدر و ناامنی اجتماعی میخواهد تمرکز و فشار افکار عمومی را بر دزدیهای خودیها کم رنگ کند و کاهش دهد.
علاوه بر زندانیان سیاسی، عقیدتی و جرمانگاریهای مرتبط به گرایشهای جنسی و جنسیت افراد مشاهده میشود که عملا هیچ جرمی را مرتکب نشدهاند و تنها دلیل اعدام آنان این بوده که به مذاق حاکمان خوش نیامدهاند.
اما درباره محکومین جرائم عادی نیز باید گفت که این افراد نیز خود قربانیان شرایط و اوضاع اقتصادی و اجتماعیای هستند که دزدان و چپاولگران در سیستم حاکم بر جامعه، برای بیش از ۸۰ میلیون انسان ایجاد کردهاند.
به جای اعدام و به قتل رساندن قربانیان شرایط موجود و پاک کردن صورت مسئله، باید بانیان دزد و غارتگر را معرفی و زندانی کرد تا ریشه هر گونه بزهکاری و ناهنجاری اجتماعی خشکانده شود.
امضاء کنندگان این بیانیه ضمن حمایت قاطعانه از تجمع خانوادههای زندانیان محکوم به اعدام، خواهان توقف فوری اعدام زندانیان و لغو احکام اعدام به هر اتهام و بهانهای هستند.
امضاء:
۱- اتحاد بازنشستگان ایران
۲- انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
۳- تشکل دانشجویان پیشرو دانشگاه اصفهان
۴-سندیکای نقاشان البرز
۵- شورای بازنشستگان ایران
۶- گروه اتحاد بازنشستگان ایران
۷- گروه بازنشستگان مستقل تهران
۸- گروهی از معلمان و بازنشستگان کانون های صنفی ایران
۹- ندای زنان ایران
۱۰- گروهی از فارغالتحصیلان بیکار دانشگاه رازی کرمانشاه
۱۱- گروهی از مهندسان و کاسبان فروش نرمافزار پاساژ میرداماد کرمانشاه
۱۲- گروهی از ورزشکاران رزمی کار کرمانشاه
۱۳- گروهی از رانندگان تاکسی شهرک ظفر کرمانشاه
۱۴- گروهی از کارگران برق کار ساختمانی سقز
۱۵- گروهی از کارگران نقاش ساختمانی سقز
۱۶- گروهی از کارگران لوله کشی ساختمانی سقز
۱۷- گروهی از زنان خانهدار سقز
۱۸- گروهی از جوانان بیکار محله بهارستان سقز
۱۹- گروهی از جوانان بیکار محله تپه شافعی سقز
۲۰- گروهی از جوانان بیکار محله کریم آباد
۲۱- گروهی از جوانان بیکار محله تپه مالان سقز
۲۲- گروهی از بازنشستگان تامین اجتماعی سقز به همراه خانواده هایشان
۲۳- گروهی از بازنشستگان خدمات درمانی سقز
۲۴- گروهی از مردم محله بهارستان سقز
۲۵- گروهی از مردم محله شریف آباد سقز
۲۶- گروهی از مردم محله نشمیلان سقز
۲۷- گروهی از مردم محله سعدی سقز
۲۸- گروهی از مردم شهرک دانشگاه سقز
۲۹- گروهی از کارگران شاغل شهرک صنعتی سقز
۳۰- گروهی از بازنشستگان شهر آمل
۳۱- گروهی از فعالین لغو کار کودکان تهران
۳۲- گروه هایی از دانشجویان علوم پزشکی اصفهان
۳۳- گروهی از زنان خانه دار سنندج
۳۴- گروهی از کارگران ساختمانی خیابان ۲۵ شهریور سنندج
۳۵- گروهی از دستفروشان خیابان شهدا سنندج
۳۶- گروهی از فعالین کارگری سنندج
۳۷- گروهی از کارگران مرغداری های مریوان
***********
نامه سرگشاده عمومی به نهادهای بینالمللی کارگری و مدافع حقوق انسان!
واله زمانی در بازداشتگاه بند ۲۰۹ زندان اوین با خطر مرگ مواجه است.
واله زمانی عضو سندیکای کارگران نقاش البرز و از فعالین شناخته شده جنبش کارگری ایران در تاریخ ۱۴۰۱/۰۳/۰۹ توسط دستگاه های امنیتی در ارومیه بازداشت و بعد از سه روز به بند ۲۰۹ موسوم به بند امنیتی وزارت اطلاعات در زندان اوین منتقل گردید.
واله زمانی به جرم ملاقات با “سسیل کوهلر” عضو فدراسیون آموزش و فرهنگ سندیکای نیروی کار فرانسه و همسرش “ژاک پاریس” و با اتهام واهی و نخ نمای همکاری با جاسوسان خارجی بازداشت گردیده است (سسیل کوهلر و ژاک پاریس که با ویزای گردشگری به ایران سفر کرده بودند، روز ۱۴۰۱/۰۲/۱۸ به اتهام جاسوسی و اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی کشور ایران بازداشت شدند).
واله زمانی قبل از بازداشت دچار بیماری حاد کبدی و هپاتیت نوع سی، زخم شدید معده، بیماری ریوی و فشار خون بوده و تحت نظر و مداوای پزشکی قرار داشته است.
این فعال کارگری از هنگام بازداشت، تحت بازجویی و فشارهای جسمی و روحی برای پذیرفتن اتهاماتی از قبیل جاسوسی و همکاری با جاسوسان خارجی و پذیرش اجرای نمایش اعتراف علیه خود، مطابق سناریوهای سناریوسازان و بازجو خبرنگاران صدا و سیمای جمهوری اسلامی قرار دارد و از هر گونه امکانات پزشکی و دارویی محروم بوده است.
طبق خبری که صابر زمانی برادر واله زمانی در شبکه های اجتماعی منتشر کرده است، وضعیت جسمانی واله زمانی به شدت وخیم است. میزان ترشح آنزیم کبدش بیش از ۲۰۰۰ یعنی ۲۰ برابر میزان نرمال است. طبق نظر پزشکی کبدی که ۲۰۰۰ آنزیم ترشح کند در آستانه نابودی کامل است و مرگ حتمی بیمار را به دنبال دارد.
بنابر همان خبر که برادر این فعال کارگری بازداشت شده منتشر کرده است، واله زمانی که پیشتر با یک زندانی داعشی هم بند بوده، به بهانه مسری بودن بیماری و وخیم تر شدن وضعیت جسمانیش به سلول انفرادی منتقل شده است.
با توجه به سوابق دستگاه های قضایی، امنیتی و زندانبانان جمهوری اسلامی در به قتل رساندن زندانیان سیاسی از طریق محروم کردن آنها از دسترسی به دارو و درمان و خدمات پزشکی مناسب که آخرین مورد آن قتل بکتاش آبتین در زندان اوین بود، تردیدی نیست که در مورد واله زمانی هم چنین سناریوی در دست اجراست.
هم اکنون علاوه بر واله زمانی، آنیشا اسدالهی، کیوان مهتدی، حسن سعیدی، رضا شهابی و ریحانه انصارینژاد (بعد از ۸۷ روز بازداشت با وثیقه یک میلیارد تونانی موقتاً آزاد شد) از فعالین کارگری و رسول بداقی، جعفر ابراهیمی، محمد حبیبی، شعبان محمدی، اسکندری (سوران) لطفی و مسعود نیکخواه از فعالین معلمی نیز قبل از یازدهم اردیبهشت (روز جهانی کارگر ) به اتهام جاسوسی و به جرم ملاقات با “سسیل کوهلر” و “ژاک پاریس” بازداشت شده اند.
حکومت جمهوری اسلامی ایران به خاطر ۴۳ سال سرکوب، شکنجه و اعدام و تحمیل و فقر و فلاکت و به خاطر منع هر گونه آزادی در جامعه و دخالت و سرک کشیدن در خصوصی ترین امور در زندگی افراد، امروز با سیل اعتراضات مردمی در همه عرصههای اجتماعی مواجه است، به طوری که هیچ روزی نیست در مراکز کارگری، در خیابانها و مقابل نهادها و ادارات دولتی اعتصاب و تجمع در اعتراض به مصائب و معضلات معیشتی و اجتماعی بر پا نگردد.
جمهوری اسلامی از تامین اندک نیازها و برآورده نمودن مطالبات تلنبار شده مردم ناتوان است و تنها راه بقا خود را درسرکوب گسترده و بازداشتهای وسیع فعالین درهمه عرصه های اعتراضی با ربط دادن آنها به جاسوسان و دولتهای خارجی و دشمنان خیالی وخودپندار یافته است.
حکومت با سناریوسازی ها و تحت فشار قرار دادن فعالین بازداشتی برای اعتراف اجباری قصد دارد تا سرکوب خشن اعتراضات وسیع در سطح جامعه را به بهانه مرتبط بودن با خارج، مشروعیت ببخشد.
ما امضاء کنندگان این نامه ازهمه نهادهای بینالمللی کارگری و مدافع حقوق انسانی میخواهیم که به هرطریق ممکن برجمهوری اسلامی فشار وارد کنند تا سریعا واله زمانی را آزاد کنند. تنها دراین صورت و با ازسرگیری روند معالجه وی ممکن است که از مرگ حتمی نجات یابد.
همچنین می خواهیم که برای آزادی سایر بازداشتیهای نامبرده که هر یک جرمی ندارند مگر خواست تامین رفاه حداقلی برای تمام جامعه و البته آزادیهای اجتماعی برای مردم ایران، نهایت تلاش خود را بکنند.
امضاء
۱- اتحاد بازنشستگان
۲- انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
۳- تشکل مستقل دانشجویان پیشرو دانشگاه اصفهان
۴- سندیکای نقاشان البرز
۵- شورای بازنشستگان ایران
۶- گروه اتحاد بازنشستگان
۷- ندای زنان ایران
۸- دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
۹- گروهی از ورزشکاران رزمی کار کرمانشاه
۱۰- گروهی از کارگران جوشکار شهرک دولت آباد کرمانشاه
۱۱- گروهی از دانشجویان بیکار دانشگاه رازی کرمانشاه
۱۲- گروهی از رانندگان تاکسی شهرک ظفر کرمانشاه
۱۳- گروهی از مهندسان کامپیوتر و آی تی کرمانشاه
۱۴- گروهی از بازنشستگان تامین اجتماعی و خدمات درمانی سقز
۱۵- گروهی از کارگران کارخانە و کارگاههای شهرک صنعتی سقز
۱۶- گروهی از مردم ساکن محله سیلو سقز
۱۷- گروهی از مردم ساکن شهرک دانشگاه سقز
۱۸- گروهی از مردم ساکن محله نشمیلان سقز
۱۹- گروهی از مردم ساکن محله بهارستان سقز
۲۰- گروهی از مردم ساکن محله کریم آباد سقز
۲۱- گروهی از مردم ساکن میدان ترە بار سقز
۲۲- گروهی از فعالین کارگری و اجتماعی
۲۳- گروهی از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری شهر
۲۴- گروهی از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران در شهر سنندج
۱۴۰۱/۰۵/۱۷
انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
***********
بیانیه عمومی در اعتراض به بازداشت و سرکوب زنان
مخالف حجاب و اعتراف گیری اجباری و بیشرمانه از سپیده رشنو
از روز ٢۱ تیر ماه سال جاری، که یک کارزار وسیع و قدرتمند از سوی زنان ضد حجاب در سطح جامعه و در مقابله با نمایشهای حکومتی به مناسبت هفته حجاب و عفاف براه افتاد، حکومت برای جبران شکست خود اقدام به بازداشت بلافاصله زنان مبارزی کرد که در روز ٢۱ تیر با دور انداختن حجاب و تهیه و انتشار ویدئو از خود، نسبت به حجاب اجباری، اعتراض نموده بودند.
روز ٢٢ تیر، سوری بابائی چگینی که همراه با همسرش محمدرضا مرادبهروزی ویدئو اعتراض خود به حجاب را منتشر کرده بودند، بازداشت گردید (محمدرضا مرادی بهروزی هم چندی بعد به خاطر همراهی با همسرش در اعتراض به حجاب بازداشت گردید).
نازی زندیه دانشجوی ضد حجاب روز ٢٦ تیر در رابطه با کارزار ٢۱ تیر بازداشت و بعدا با وثیقه ۴٠٠ میلیون تومانی موقتا آزاد شد.
الهام فرشاد در پاسخ به دخالت در پوشش خودش توسط یک آخوند در فروشگاهی زنجیرهای، با او درگیری لفظی پیدا کرد نیز برابر دوربین صدا و سیما که مایه ننگ همه ماست، نشانده شد و مجبور به اعتراف علیه خودش شد.
سپیده رشنو که به هتاکی و اعمال خشونت مامور زن سپاه، رایحه ربیعی اعتراض کرده بود، روز ٢٦ تیر توسط سپاه طبق تهدید و وعده رایحه ربیعی هنگام درگیری با سپیده رشنو، بازداشت گردید و همچنان زیر بازجویی و شکنجه قرار دارد. سپیده رشنو در حالیکه آثار شکنجههای جسمی و روانی بر رخسارش هویدا بود، بی شرمانه توسط سپاه مقابل دوربین صدا و سیمای بازجو خبرنگاران و بازجو سابریتی ها قرار داده شد و از وی اعتراف اجباری گرفتند و به اصطلاح مستندسازی کردند.
علاوه بر این زنان که بعد از کارزار ٢۱ تیر علیه حجاب اجباری بازداشت شدهاند، دهها زن آزادیخواه دیگر به جرم آزادیخواهی و اعتراض به حجاب اجباری هم اکنون با احکام سنگین حبس در زندانهای ایران محبوس هستند. از جمله این زنان، منیره عربشاهی، یاسمن آریانی، سهیلا حجاب، صبا کرد افشاری و راحله احمدی هستند.
این سرکوبها، شکنجهها، سناریوسازیها و به زندان افکندن افراد مخالف حجاب با احکام طولانی دهها ساله در حالی از سوی دستگاههای امنیتی و قضایی حکومت اعمال میگردند که متجاوزین به کودکان، کسانی مانند "جعفر دانش" معلم شهرستان فردوس در استان خراسان به جرم تجاوز به بیش از ١٠ دانش آموز مقطع ابتدایی، تنها به ۵ سال حبس محکوم شده است.
جامعه ایران دیگر ستم بر زن و نصفه و نیمه حساب کردن زنان را قبول نمیکند. دیگر اجازه نخواهیم داد که نیمی از جامعه را از مقدماتیترین حقوق انسانی خودشان محروم کنند.
کارزار حجاب بی حجاب روز ٢۱ تیر و متعاقب آن حمایت صدها هزار نفره از کارزار «اتحاد برای مخالف با حجاب اجباری» در فضای مجازی که به ابتکار ندای زنان ایران به راه افتاد، واقعیت مخالفت تودهای و سراسری با حجاب اجباری را بیشتر از پیش به نمایش گذاشت.
ما امضاءکنندگان این بیانیه ضمن اعتراض شدید به سرکوب جنبش زنان، بر موارد زیر تأکید داریم و خواهان تحقق فوری آنها هستیم:
۱-برچیدن گشت های سرکوبگر ارشاد از سطح خیابانها و مراکز عمومی، پایان دادن به نمایشات رسوای اعتراف گیری اجباری و محاکمه و مجازات همه بازجوخبرنگاران و بازجو سلبریتی های سناریوساز صدا و سیما
٢- آزادی فوری و بیقید و شرط همه افراد بازداشت شده به جرم شرکت در کارزار حجاب بی حجاب ٢۱ تیر و بقیه زنان زندانی به جرم مبارزه با حجاب اجباری و همه زندانیان سیاسی .
٣- آزادی بیقید و شرط در همه عرصههای زندگی شخصی و اقدام برای تبیین آزادیهای اجتماعی از راه ایجاد جمع، تشکل، نهاد و سازمانها و احزاب جزء بدیهیترین حقوق انسانی میباشد و باید توسط حکومت به رسمیت شناخته شوند.
۴- پوشش و انتخاب نوع آن از خصوصیترین مسائل انسانهاست و هیچ حکومتی حق دخالت در امور خصوصی مردم را ندارد. به این ترتیب همچنین دخالت در سایر امور خصوصی مردم نظیر: بارداری، بهداشت جنسی، روابط عاطفی و ... را محکوم میدانیم.
۵- حجاب پوشش نیست، بلکه ابزار سرکوب زنان برای حفظ اقلیتی بر مسند قدرت سیاسی است. همچنانکه سران حکومت اعلام کردهاند که حجاب خاکریز اول حکومت است و این نگاه به زن، زنان را در مرحله اول یک «ابزار سیاسی» میداند .
امضاء:
١- انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
٢- تشکل مستقل دانشجویان پیشرو دانشگاه اصفهان
٣- سندیکای نقاشان البرز
۴- ندای زنان ایران
۵- گروه مهندسین آی تی و نرم افزار کرمانشاه
٦- گروهی از فارغالتحصیلان بیکار دانشگاه رازی کرمانشاه
٧- گروهی از کارگران جوشکار شهرک دولت آباد کرمانشاه
٨- گروهی از ورزشکاران رزمی کار کرمانشاه
٩- گروهی از رانندگان تاکسی شهرک ظفر کرمانشاه
١٠- گروهی از بازنشستگان تامین اجتماعی و خدمات درمانی سقز
١١- گروهی از زنان محله حاجی آباد سقز
١٢- گروهی از زنان محله نشمیلان سقز
۱۳- گروهی از زنان محله بهارستان سقز
١۴- گروهی از زنان شهرک دانشگاه سقز
١۵- گروهی از کارگران برق کار ساختمانی سقز
١٦- گروهی از کارگران نقاش ساختمانی سقز
١٧- گروهی از کارگران لوله کشی ساختمانی سقز
۱٨- گروهی از زنان خانهدار سقز
۱۹- گروهی از جوانان بیکار محله تپه شافعی سقز
٢٠- گروهی از جوانان بیکار محله کریم آباد سقز
٢۱- گروهی از جوانان بیکار محله بهارستان پایین سقز
۱۳ مرداد ۱۴۰۱
***********
بیانیه عمومی در اعتراض به بازداشت واله زمانی
واله زمانی فعال کارگری و عضو سندیکای نقاشان البرز روز ۹ خرداد ۱۴۰۱ توسط مأموران امنیتی در ارومیه بازداشت و بعد از چند روز به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل گردیده است.
طبق گفته صابر زمانی برادر واله زمانی در رابطه با خبری که در برخی روزنامه های حکومتی مبنی بر بازداشت یک مارکسیست در حال فرار از کشور که یک روز قبل از روز جهانی کارگر با دو جاسوس (اعضای سازمان جهانی کار و سندیکای FO فرانسه) به قصد برنامه ریزی برای به اختشاش کشاندن اعتراضات کارگران و معلمان داشته است و توسط سربازان گمنام امام زمان وزارت اطلاعات بازداشت گردیده است، این فرد بازداشت شده به احتمال زیاد واله زمانی می باشد.
از اینرو بازداشت واله زمانی را باید بخشی از ترفند دستگاههای امنیتی و قضایی در زمینه سناریوسازیهای نخ نمای به حساب آورد که از زمان ورود اعضای فرانسوی سازمان جهانی کار و سندیکای FO فرانسه به ایران کلید خورده است و تاکنون تعداد زیادی از فعالین کارگری و معلمی را بازداشت کرده اند.
هدف دستگاه های سرکوب از سناریوسازیهای نخ نما چیزی غیر از تلاش برای ربط دادن مبارزات و اعتراضات بر حق بخشهای معترض جامعه از جمله معلمان و کارگران به بیگانگان و جاسوسان خارجی که فقط در ذهن سناریو سازان قضایی و اطلاعاتی قابل تصور است، نمی باشد.
واله زمانی مبتلا به سرطان کبد و هپاتیت نوع سی می باشد. وی حدودا یک ماه قبل از بازداشت یک بار مورد عمل جراحی کبد قرار گرفته و مدتی در بیمارستان در کما بوده است. این فعال کارگری بخاطر اهمال کاری پزشکی و تزریق خون آلوده، به بیماری هپاتیت نوع سی هم دچار گردیده است.
امضاء کنندگان این بیانیه ضمن محکوم کردن هر نوع سناریوی سازی جعلی و بی اساس علیه فعالین کارگری، معلمی، اجتماعی و غیره و حمایت قاطع از مبارزات عمومی جاری مردم علیه فقر و گرانی، خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط واله زمانی و همه بازداشت شدگان و زندانیان سیاسی می باشند و از آنجا که واله زمانی دچار بیماریهای حاد است و باید تحت مداوای مداوم و منظم قرار گیرد، مسوولیت هر گونه اتفاق ناگواری برای وی را متوجه حکومت جمهوری اسلامی و نهادهای امنیتی و قضایی می دانند.
امضاء
۱- انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
۲- سندیکای نقاشان البرز
۳- گروهی از فارغالتحصیلان بیکار دانشگاه رازی کرمانشاه
۴- گروهی از ورزشکاران رزمی کار کرمانشاه
۵- گروهی مهندسان نرمافزار پاساژ میرداماد کرمانشاه
۶- گروهی از کارگران نقاش ساختماني سقز
۷- کارگران از کارگران لوله کش ساختمانی سقز
۸- از کارگران برق کار ساختمانی سقز
۹- گروهی از جوانان بیکار محله تپه مالان سقز
۱۰- گروهی جوانان بیکار محله بردبران سقز.
۱۱- گروهی جوانان بیکار محله کریم آباد سقز
۱۲- گروهی از جوانان بیکار محله تپه شافعی سقز
۱۳- گروهی از کارگران فصلي شهر دماوند
۱۴- گروهی فعالین کارگری سنندج
۱۴۰۱/۰۳/۲۹
***********
وزیر کار دولت رئیسی مجبور به استعفا شد
فشار تجمعات و اعتراضات گسترده و مداوم بازنشستگان طی کمتر از ده روز وزیر کار را از صدارت بر وزارت کار پائین کشید.
کناره گیری اجباری عبدالملکی از وزارت کار، سرآغاز کناره گیری ها و استعفاهای اجباری سران و مقامات حکومتی هستند که بانی و مسببین گرانی و فقر و فلاکت عمومی می باشند. بخشهای به تنگ آمده از شرایط غیر انسانی موجود، دیگر به کمتر از پایین کشیدن عاملین و بانیان فقر و فلاکت خود از قدرت راضی نیستند. وادار کردن مقامات و مسوولان به کناره گیری از قدرت، به تنهایی به معنای تحقق مطالبات مبرم کارگران، بازنشستگان، معلمان و بقیه مردم به تنگ آمده نیست، اما گامی اساسی به سوی رسیدن به خواستهاست.
استعفای وزیر کار از نتایج یک دوره طولانی از مبارزات کارگری و توده ای علیه حقوق های چندین برابر زیر خط فقر و گرانی است.
مبارزاتی که مرحله به مرحله جلو آمد، رشد کرد و سراسری و عمومی گردید و امروز چنان توازون قوایی را رقم زده است که روند به زانو درآوردن دستگاه ها و دست اندرکاران در قدرت را بنیان نهاده است.
جامعه خشمگین به خیابان آمده ادامه کنارهگیری های اجباری مقامات را تضمین خواهد کرد و حکومت را به گردن نهادن به تحقق خواستهای خود ناچار خواهد ساخت.
برخورداری از زندگی انسانی از حقوق جهانشمول بشری است.
امضاء
۱- انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
۲- سندیکای نقاشان البرز
۳- ندای زنان ایران
۴- گروهی از فارغالتحصیلان بیکار دانشگاه رازی کرمانشاه
۵- گروهی از ورزشکاران رزمی کار کرمانشاه
۶- گروهی مهندسان نرمافزار پاساژ میرداماد کرمانشاه
۷- گروهی از کارگران نقاش ساختماني سقز
۸- کارگران از کارگران لوله کش ساختمانی سقز
۹- از کارگران برق کار ساختمانی سقز
۱۰- گروهی از جوانان بیکار محله تپه مالان سقز
۱۱- گروهی جوانان بیکار محله بردبران سقز
۱۲- گروهی جوانان بیکار محله کریم آباد سقز
۱۳- گروهی از جوانان بیکار محله تپه شافعی سقز
۱۴- گروهی از کارگران فصلي شهر دماوند
۱۵- گروهی از فعالین کارگری سنندج
۱۴۰۱/۰۳/۲۸
***********
اطلاعیه
برای مشاهدۀ تصاویر و کلیپ ها و مطالب انجمن برق و فلز کرمانشاه
اینجا کلیک کنید.
به اطلاع همه دوستان اینستاگرامی می رسانم که افرادی معلوم الحال به حساب کاربری اینستاگرام اینجانب دسترسی پیدا کرده و همه پستها، نام و عکسم را حذف نموده اند.
اینجانب هیچ مسئولیتی در قبال پستهایی که از این تاریخ بر صفحه اینستاگرام گذاشته می شود، ندارم.
این اقدامات سرکوبگرانه در جهت ایجاد خفقان و ممانعت از اطلاع رسانی از وقایع روز جامعه برای ما کاملا آشنا و مسبوق به سابقه است.
خوشبختانه امروز به یمن وجود مدیای اجتماعی، انتشار اخبار مبارزات و اعتراضات اجتماعی نه تنها قابل کنترل نیست، بلکه با سرعتی برق آسا و گستردگی ای بی انتها میسر گردیده است. اقدام به دستکاری حسابهای کاربری که نقش افشاگرایانه و اطلاع رسانی دارند، تنها از روی عجز و استیصال است.
جوانمیر مرادی - ۱۴۰۰/۰۹/۰۶
***********
بیانیه عمومی در حمایت از کشاورزان و مردم معترض
اصفهان، شهرکرد در اعتراض به بی آبی و فراخوان اعتراضی مردم در اهواز
کشاورزان معترض به قطع حق آبه کشاورزی خود توسط دولت و نهادهای حکومتی از هفدهم آبانماه تا کنون متحد و منسجم بر بستر خشک زایندهرود در اعتراض هستند. جمعیت کشاورزان در تجمعات روزها و شبهای گذشته به حدی زیاد و چشمگیر بود که تمام توجهات را بویژه توجه مردم حق طلب اصفهان را به خود جلب کرد و از آنرو اقشار مختلف و مخصوصا زنان اصفهان را به صف اعتراض در تجمعات کشاورزان کشاند.
شرکت گسترده بخشهای مردم اصفهان در تجمع روز جمعه ۲۹ آبان کشاورزان که هزاران نفر در آن شرکت داشتند، بزرگترین تظاهرات علیه بی آبی در سطح جهانی را رقم زد.
این اعتراض و خیزش عظیم توده ای علیه یکی از معضلات معیشتی و زیست محیطی که مسبب و بانی آن سیستم حکومتی است، در حال سرایت به شهرها و مناطق دیگر می باشد. از آنجمله مردم شهر کرد است که از روز ٣٠ آبان در اعتراض به بی آبی به خیابان آمده اند.
در خوزستان نیز که مردم در مرداد ماه علیه بی آبی دست به اعتراضات وسیع زدند، اعتراضات دارد از سر گرفته میشود. مردم اهواز در اعتراض به همین موضوع و جاری شدن فاضلاب در شهر و قاطی شدن آب فاضلاب با آب شرب برای روز پنجم آذر ماه فراخوان به تجمع داده اند.
معضل بی آبی نه فقط به کشت کشاورزان و دام دامداران صدمه میزند بلکه باعث فرونشست زمین و آسیب رساندن به منازل مسکونی مردم شده است. بعلاوه اینکه بر روی محیط زیست و آب و هوا را آلوده کرده و سلامت مردم را به مخاطره انداخته است.
تخریب محیط زیست و به تبع آن معضل بی آبی برای شرب و مصارف کشاورزی تنها به اصفهان، خوزستان و چهارمحال و بختیاری مربوط نیست. سالیان سال است که دستگاههای حکومتی و مافیای آب در هر گوشه از ایران با اهداف حصول سودهای نجومی اقدام به سدسازیها و انحراف آب از بسترهای طبیعی به سوی مناطقی که صنایع آب بری چون فولاد در آنها احداث گردیده و حتی بسوی ناکجا آباد ها ( به گفته "طغیانی" نماینده اصفهان در مجلس ۱۵٠ میلیون متر مکعب آب گم می شود) هدایت می کنند. این اقدام نه تنها باعث نابودی کشاورزی که تنها امکان امرار معاش کشاورزان و ساکنین روستاهاست گردیده، بلکه تامین آب شرب ساکنین شهرها را هم دچار مخاطره جدی کرده است و علاوه بر آن با تخریب محیط زیست و ایجاد تغییرات اقلیمی، سلامت و جان مردم نیز در معرض خطر قرار داده است.
تخریب محیط زیست که از پیامدهای بی آبی و از بلایای بیشمار ناشی از عملکردهای سودجویانه حاکمیت بدون توجه به نیازهای واقعی مردم و بدون در نظر گرفتن خطرات زیستی مردم حاصل گردیده، امروز کل جمعیت جامعه را مورد تهدید قرار داده و باید مورد اعتراض سراسری قرار گیرد.
ما امضا کنندگان این بیانیه ضمن حمایت قاطعانه خود از اعتراض به حق کشاورزان اصفهان و مردم شهرکرد و مردم در خوزستان و مطالبات آنها، خواهان اقدامات فوری زیر می باشیم.
۱- تحقق فوری مطالبات کشاورزان و مردم معترض در اصفهان و شهرکرد و خوزستان
۲- جاری شدن فوری آب در زاینده رود و کارون و برگرداندن آب همه رودخانه ها به بسترهای طبیعی خود و تأمین بودجه های کافی برای احیای دریاچه ها و تالابهایی که بر اثر دستکاری های نهادها و وزراتخانه ها دچار خشکی و آلودگی شده اند.
٣- قطع انتقال بی رویه و غیراستاندارد آب از حوزه های کارون و زایندهرود و دیگر رودخانه ها به مناطقی که در راستای اهداف بی ربط به زندگی مردم، از آب بهره برداری می گردد.
۴- پرداخت فوری خساراتی که بر اثر بی آبی به کشاورزان وارد گردیده است. از جمله پرداخت مقرری ماهانه به همه کشاورزان تا زمان رفع مشکلات کشت جهت تامین مخارج زندگی و معاش خود.
امضاء
۱- انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
۲- سندیکای نقاشان البرز
٣- ندای زنان ایران
۴- گروهی از رانندگان تاکسی شهرک ظفر کرمانشاه
۵- گروهی از فارغالتحصیلان بیکار دانشگاه رازی کرمانشاه
۶- گروهی از ورزشکاران رزمی کار کرمانشاه
۷- گروه کثیری از فعالین اجتماعی سقز
٨- گروهی از نقاشان ساختمانی سقز
۹- گروهی از کارگران برقکار ساختمانی سقز
۱٠-گروهی از کارگران لولە کش ساختمانی سقز
۱۱- گروهی از کارگران بیکار محله شافعی سقز
۱۲- گروهی از کارگران بیکار کریم آباد سقز
۱٣- گروهی از کارگران بیکار محله تپەمالان سقز
۱۴- گروهی از کارگران بیکار محله سنگبران سقز
۱۵- گروهی کارگران بیکار محله نشمیلان سقز
۱۶- گروهی از کادر درمانی سقز
۱۷- گروهی از معلمین و کادر آموزشی سقز
۱٨- گروهی از معلمین و کادر آموزشی شهر صاحب
۱۹- گروهی از فعالین سیاسی و اجتماعی مریوان
۲٠- گروهی از زنان خانهدار مریوان
۲۱- گروهی از کارگران تعمیرکار شهر صنعتی مریوان
۲۲- گروهی از زنان خیاط مریوان
۲٣- گروهی از جوشکاران لوله گاز خانگی مریوان
۲۴- گروهی از محیط بانان مریوان
۱۴۰۰/۰۹/۰۴
***********
مروری بر کارنامه دوره صد روزه اول ریاست جمهوری رئیسی و وضعیت جامعه.
صد روزه ابتدایی دولت اصولگرای ( به اصطلاح جناح اصولگرا، دولت انقلابی) رئیسی به پایان رسید و کارنامه ای تا همین امروز کاملا مردود در امر تحقق وعده های انتخاباتی خود چه در عرصه بینالمللی و چه داخلی مملو از عجز، ناتوانی و گیج سری حتی به اذعان خودیهایشان است.
وعده های مهار تورم و گرانی، مبارزه با فساد ساختاری، ایجاد یک میلیون مسکن در سال، رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال و غیره طی این صد روز نه تنها هیچ اندک درصدی تحقق نیافت و همه باد هوا بودند، بلکه به عنوان مشتی نمونه خروار در ادامه نیز چنین خواهد بود .
موضوع افزایش قیمت کالاها نیاز به توضیح ندارد، چرا که دهها سال است که این بختک به جان مردم افتاده است، اما طی این صد روز با شدت بیشتری نسبت به گذشته ادامه داشته و قیمت بسیاری از اقلام ضروری زندگی ده ها درصد و حتی تا صد در صد افزایش یافته است. روند صد روزه طی شده زنگ خطر فلاکت عمیقتر و گسترش فاجعه گرسنگی در جامعه در آینده نزدیک را به صدا در آورده است.
پوچ بودن تمام وعده های انتخاباتی رئیسی از دید مردمی که بیش از چهار دهه تجربه شنیدن چنین وعده هایی را دارند و هر دوره ریاست جمهوری نسبت به دوره های پیشین شرایط زندگیشان فلاکتبارتر شده است، از پیش اثبات شده و از آنرو از ابتدا با بی اعتنائی عمومی مواجه گردید.
بایکوت گسترده نمایش انتخابات ریاست جمهوری و حتی قبل تر از آن، سوت کور کردن نمایش انتخابات مجلس، پاسخ قاطع مردم به تمام وعده ها و تبلیغات عوامفریبانه کل سیستم حاکم بود.
دولت سیزدهم طبق آمار غیر قابل اعتماد رسمی با مشارکت ۴٨/٨ درصد واجدین شرایط رأی گیری تشکیل شد که از نظر سازمان ملل مشارکت زیر ۵۰ درصد مشروعیت هر دولت و حکومتی را از بین می برد. دولت رئیسی به هر طریقی بخواهد با برقراری روابط با دولتهای مماشاتگر برای خود در عرصه دیپلماسی بین دولتها مشروعیت بخرد، در داخل از ابتدا با بحران فقدان مشروعیت مواجه شده و همچنان با آن دست به گریبان است. از اینرو دولت رئیسی، دولت به معنای واقعی دولت بحران است.
طی این دوره صد روزه تمام شواهد از وقایع روزمره در جامعه نشان از عمیق تر شدن بحران ها دارد که حاکمیت یک دست نیز پاسخی غیر از تشدید سرکوبها و بگیر و ببندها نداشته است. سرکوب اعتراضات تابستان گذشته خوزستان، بازداشت همزمان ده ها نفر از فعالین و معترضین سیاسی و اجتماعی از میان کارگران، معلمان، بازنشستگان و بیکاران و... حاصل کار دولت رییسی بوده است و واقعیت این است که کار دیگری نمی تواند بکند. سرکوب تنها پاسخ حکومتها و دولتهای بحران به مردم است.
تشکیل دولت رئیسی که با براه انداختن هلهله یک دست و یک باند شدن دولت و مجلس و قوه قضائیه و کل حکومت با تبلیغات و شعارهای صد من یک غاز مبارزه علیه فساد و رانتخواری، ایجاد رونق اقتصادی، ساخت یک میلیون مسکن و ایجاد یک میلیون شغل در سال و غیره خودیها همراه بود، با توجه به شرایط سیاسی و بن بست های اقتصادی ناشی از شرایط سیاسی حاکمیت معلوم بود که آن هلهله ها نه به خاطر یافتن راه حل مشکلات مردم، بلکه به خیال خود تشکیل جبهه ای قدرتمندتر برای مقابله شدیدتر با اعتراضات همه گیر مردم است.
اما سناریوهای سرکوب اگر در کوتاه مدت برای سرکوبگران فرجه ای برای گریز موقتی از بحران فراهم کند، در درازمدت حتما در مقابل مبارزاتی که شدت و حدت یافتنش اجتنابناپذیر است، با شکست مواجه خواهد شد. ولی آنچه در اولین روز تقابل جامعه با دولت سیزدهم رخ داد، شکست پیش از موعد سناریو سرکوب را کلید زد.
اولین روز شروع به کار دولت سیزدهم که از قبل، از طریق به کارگیری تمام امکانات تبلیغاتی، قدرت و اقتدار خود را به رخ می کشید با اعتصاب سراسری کارگران پیمانکاری های نفتی پاسخ گرفت که ماه ها ادامه داشت. و سپس اعتصاب طولانی مدت کارگران هفت تپه، تجمعات بازنشستگان، تجمعات پی در پی و سراسری معلمان که آخرین آن در ٧۵ شهر برپا گردید و صدها اعتصاب و تجمع کوچک و بزرگ دیگر، تجمعات هر روزه کشاورزان اصفهان، برپایی مراسم فارغالتحصیلی دانشجویان دختر در مقابل دانشگاه تهران با برداشتن حجاب، تجمعات خانواده های داغدار و دادخواه جانباختگان اعتراضات آبان ٩٨ و سالهای قبلتر، بخشهای دیگری از کارنامه مبارزات توده ای طی همین دوره صد روزه کار دولت رئیسی می باشد.
دولت رئیسی که دولتی بی پرده منطبق با بقیه بخشهای در قدرت حکومتی (زیرا دولت قبلی دارای اختلافات جزئی جناحی برسر نحوه صیانت از کلیت نظام و مهار وسرکوب اعتراضات با جناح رقیب بود) است، امروز با بحرانهای سیاسی و اقتصادی به مراتب عمیق تری روبرو است.
تشدید اعتراضات علیه تمام بی حقوقی های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره، دولت رئیسی را بیش از دولتهای قبلی تحت فشار گذاشته است .
مردم حالا دیگر حکومت و دولت کاملا یک دست و از یک جناح را می بینند و هیچ بهانه ای از مقامات برای از زیر بار مسئولیت در رفتن نمی پذیرند.
گرچه مبارزات توده ای علیه تمامی گرفتاریها و موانعی که به طور سازمانیافته بر سر راه رفاه، خوشبختی و آزادی جامعه قرار داده شده است بیش از چهار دهه است بی وقفه ادامه دارد و امروز بسیار وسیع و سراسری شده است، اما تغییر و تحولات کیفی عمیقی نیز که خاصه چنین مبارزات طولانی ای می باشد، ایجاد گردیده است.
طبقه کارگر و به تبع آن همه بخشهای دیگر معترض جامعه لاک صنفی ای که بنا به توازن قوای گذشته تا حدی ناچارا پذیرفته بود و همین باعث شده بود تا جریانات مصلحتجو و سازشکار برای سوار شدن بر موج اعتراضات ریشه ای در جامعه اقدام به تئوریزه و تبلیغ اعتراض صنفی و قانونی کنند، امروز با تغییر توازن قوا به نفع خود شکسته و ماهیت واقعی طبقاتی سیاسی مبارزات خود را از هر نوع هاله و ابهام صنفی گری و سازشکاری ای زدوده اند.
واقعیت این است که همانطور که گفته شد، مبارزات طبقه کارگر طی ۴٢ سال گذشته و بلافاصله از فردای انقلاب ۵٧ طبقاتی سیاسی بوده و اندک توهمی به سرمایه داری بودن سیستم تازه به قدرت رسیده نداشته است. تشکیل شوراهای کارگری، شوراهای محلات و به دست گرفتن کنترل برخی کارخانه ها، اقداماتی بودند که از نقطه نظر تحلیل و نقد کارگری به سرمایه داری در دستور کار کارگران و مردم خواهان آزادی و برابری قرار گرفت که سیستم حاکم را علی رغم تبلیغات عوامفریبانه مبنی بر اینکه حاکمیت جدید، حاکمیتی بی طبقه توحیدی و برادرانه است، سرمایه داری می دانست که در مقابل تحقق آرمانها و آرزوهای طبقه کارگر و اکثریت مردم قرار گرفته است.
آن دوره طبقه کارگر در قامتی سیاسی پا به میدان مبارزه گذاشته بود که به خاطر نجات سرمایه داری تضعیف شده توسط مدافعان جدید سرمایه داری با شقاوت تمام سرکوب و به خون کشیده شد تا نظام سرمایه داری نفسی تازه کند و بقای خود را فعلا حفظ کند. بعد از آن بود که طبقه کارگر به دلیل از دست دادن بسیاری از رهبرانش تضعیف گردید و مبارزات خود را در قالبی دیگر (ظاهری صنفی) ادامه داد که جریانات سازشکار در صفوف طبقه کارگر فرصت طلبانه در صدد فراهم نمودن شرایط ذهنی در میان کارگران و کلیه مزدبگیران محروم جهت حقنه کردن سیاست های انحرافی که در نهایت به نفع طبقه حاکم تمام می شود، بر آمدند.
امروز بعد از بیش از چهار دهه، طبقه کارگر به عنوان رهبر کل مردم معترض و جان به لب رسیده جامعه درگیر مبارزه ای در دو عرصه است. از طرفی در حال مبارزه با کلیت سرمایه داری است و می خواهد سهم واقعی خود از تولید بگیرد و از طرفی با تفکرات مصلحت جویانه و سازشکارانه سندیکالیستی که می خواهد بر رادیکالیسم کارگری سایه بیافکند و مبارزات را به کانال صنفی و قانونی بکشاند، مبارزه می کند.
اعتصابات و اعتراضات سه، چهار سال اخیر کارگران بویژه کارگران هفت تپه و پیمانکاری های نفتی که بر متشکل شدن شورایی مجدانه اصرار دارند، تجمعات سراسری معلمان و بازنشستگان، کشاورزان، زنان آزادیخواه و غیره که تحقق خواستهایشان را به ورود و خروج هیچ مهره ای از هیچ جناحی از حاکمیت گره نمی زنند، به وضوح بیانگر یک خانه تکانی ذهنی در سطح سراسری و توده ای است که در حال بیرون انحرافات وارد شده است.
امروز کمتر کسی در جامعه هست که علت تمام مشکلات اقتصادی و اجتماعی را در سیاست جستجو نکند و راه حل آن را هم سیاسی نداند و از اینرو کمتر معترضی هست که از انگ سیاسی خوردن واهمه داشته باشد. این تحول فکری که ثمره ۴٢ سال مبارزه مردم تحت خونبارترین سرکوبها است، جامعه را به طور واقعی قطبی و سیاسی کرده است و می رود تا تغییر و تحولات ریشه ای مد نظر خود را تحت رهبریت طبقه کارگر، از طریق مبارزه طبقاتی و سیاسی ایجاد کند.
مبارزات جاری در جامعه به بیان مختصر بر سر کنترل داشتن بر سرنوشت خود است. کارگر، معلم و مزدبگیر محروم میخواهد خود بر روند تولید و خدمات اجتماعی و توزیع و مدیریت سرمایه اجتماعی تولید شده کنترل داشته باشد. زن، جوان و دیگر اقشار اجتماعی می خواهند خود بر نوع پوشش، حق سفر و بر روابط اجتماعی خود تسلط داشته باشند و قوانین اداره جامعه را در جهت صیانت از حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود تدوین نمایند.
دولت رئیسی، دولت شرایط فوق الذکر است. دولت مقابله با مبارزات و اعتراضات وسیع طبقاتی سیاسی است. این دولت، دولت درگیر با بحرانهای وسیع سیاسی اقتصادی و مواجهه با تبعات کشتارها و اعدامها در دولتهای گذشته است، حمله به خانواده های کشته شدگان اعتراضات و همچنین حمله به مراسمات بزرگداشت آنان و بازداشتهای گسترده فعالین و معترضین را در کارنامه خود دارد.
دولت رودررویی با فضایی شدیدا قطبی شده است که ماهیت سیاسی اعتراضات در آن در سطحی وسیع عیان است.
این تغییر گفتمان ریشه ای همراه با گسترده تر شدن دامنه اعتراضات در همه عرصه های اجتماعی است که تبدیل به بحران لاینحل شده است.
جوانمیر مرادی - ۱۴۰۰/۰۸/٣۰
***********
اخراج ۱۰۰ نفر از کارگران معدن طلای آق دره به بهانهی پایان فصل استخراج
از صبح فردا یکم آذرماه دست کم ۱۰۰ کارگر شاغل در بخش استخراج معدن طلای آق دره اجازه ورود به این واحد معدنی را ندارند و به بهانهی فصلی بودن کار خود، بیکار میشوند.
به نقل از این کارگران گفته میشود که آنها در بهار هر سال فعالیت خود را در معدن آقدره شروع کرده و تا شروع سرمای فصل زمستان به همکاری خود با این واحد معدنی ادامه میدهند.
آنها با یادآوری اینکه تعدیلشدگان تا ۱۵ سال سابقه کار دارند، افزودند: استدلال کارفرما این است که سرمای فصل زمستان مانع فعالیت استخراج و کار کارگران فصلی میشود به همین دلیل به قرارداد کاری آنها خاتمه میدهد و این در حالی است که معادن دیگری در نزدیکی معدن زرکان تکاب (آق دره) وجود دارند که کارگرانشان فصلی نیستند و به صورت چهار فصل کار میکنند./ اتحادیه آزاد کارگران ایران
***********
شرکت گسترده مردم و کشاورزان اصفهان در اعتراض بهغارت حقابه و نابودی زاینده رود
شعار مردم و کشاورزان اصفهان:
- اصفهانی میمیرد، ذلت نمیپذیرد!
- توپ ، تانک ، فشفشه زاینده رود باز بشه
- تا آب نیاد به رودخونه، ما برنمیگردیم به خونه!
***********
جعفر عظیم زاده: دوره ساکت کردن مردم ایران با هر درجه سرکوب به پایان رسیده است
دو روز پیش و در پی برگزاری مراسم سالروز به خون غلتیدن ابراهیم کتابدار، مامورین امنیتی این مراسم را به بی شرمانه ترین شکلی مورد تهاجم قرار دادند و با بر هم زدن مراسم و بازداشت نرگس محمدی، تسلی بخش ترس و لرز اربابانشان از فریاد دادخواهانه مادران دادخواه شدند.
اما این تسلی خاطر، فقط تسلی خاطر است و بس.
حکومتی که آبانماه نود و هشت، صدها و بلکه هزاران نفر از ستمدیده ترین توده های مردم ایران را فقط و فقط و به صرف اعتراض به افزایش قیمت بنزین به خاک و خون کشید، دیگر نمیتواند خواب راحتی داشته باشد، حتی اگر ماموران امنیتی اش هزاران نفر را روانه زندانها کنند.
دادخواهی آبان با هیچ درجه از سرکوب، بازداشت و ایجاد رعب و وحشت متوقف نخواهد شد.
در مقابل مادران دادخواه زانو بزنید و نرگس محمدی و همه زندانیان سیاسی را فورا و بی هیچ درنگی آزاد کنید.
دور نیست روزهایی که با اقتدار ما مردم ایران، درهای زندانها باز و آمرین و عاملین کشتار آبانماه و آبانماهها به محاکمه کشیده شوند.
***********
با پایان مراحل بازجویی؛ سپیده قلیان به بند زنان زندان اوین منتقل شد
سپیده قلیان، فعال مدنی روز پنجشنبه ۱۳ آبانماه با پایان مراحل بازجویی به بند زنان زندان اوین منتقل شد. خانم قلیان روز دوشنبه ۱۹ مهرماه، در حالی که در ایام مرخصی بسر میبرد، توسط نیروهای امنیتی در منزل خواهر خود در اهواز بازداشت و روز پنجشنبه ۲۲ مهرماه، به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
***********
آزادی موقت عثمان اسماعیلی با تودیع وثیغه
عثمان اسماعیلی با تودیع قرار وثیقه پنجاه میلیونی موقتاً از زندان مرکزی سنندج آزاد شد.
اعتصاب کارگران شهرداری خرمشهر و تجمع در برابر فرمانداری این شهر.
تجمع کارگران شهرداری کوت عبدالله مقابل استانداری خوزستان.
***********
جعفر عظیم زاده: گسترش سرسام آور فقر و فلاکت و تشدید سرکوب
بر اساس گزارشات خبری رسمی در هفته گذشته، بیست و شش میلیون نفر در کشور در فقر مطلق زندگی میکنند. هشت استان در معرض ناامنی غذایی قرار دارند. قدرت خرید کارگران در شش ماهه اول امسال سی و دو درصد کاهش یافته است. حداقل مزد سی و هفت درصد از هزینه معیشت را تامین میکند. خط فقر به یازده میلیون تومان در ماه رسیده است. بیش از نیمی از جمعیت کشور نصف هر ماه را با جیب خالی سر میکنند. بدلیل گرانی، گوشت از سفره های میلیونها خانواده کارگری حذف شده است. با افزایش صد و بیست درصدی قیمت برنج، ماکارونی جای آن را گرفته است. قیمت ماهی قزل در سه سال گذشته پانصد درصد افزایش داشته است. قیمت مرغ به سی و یک هزار تومان و لوبیا به هشتاد هزار تومان رسید.
گسترش روز افزون و بی وقفه گرانی و فقر و فلاکت در حالی است که از طرف دیگر بحث حذف ارز چهار هزار و دویست تومانی و احتمال افزایش قیمت بنزین سر تیتر خبرها در طول هفته گذشته بود.
در شرایطی جهنم فقر و فلاکت و بیکاری و ناامنی اقتصادی و اجتماعی با سرعت هر چه بیشتری در حال بلعیدن میلیونها میلیون انسان در کشور است که در حکومت نه اراده و برنامه ای برای توقف آن وجود دارد و نه اقتصاد کشور بدلیل از هم گسیختگی و از هم پاشیدگی آن، که نتیجه سیاستهای حکومتگران جمهوری اسلامی است توان گذر از جهنم موجود را دارد.
به همین دلیل، یگانه سیاست حکومت در تمامی عرصه های زندگی اقتصادی و سیاسی اجتماعی، بیش از هر دوره دیگری دستوری و معطوف به بکار گیری سیاست سرکوب برای بقای خویش است.
احضار و تماس تلفنی تهدید آمیز با هفت فعال کارگری و حامی کارگران در طول هفته گذشته، بازداشت عثمان اسماعیلی، احضار فرنگیس مظلوم مادر سهیل عربی و آرش گنجی عضو هیات دبیران کانون نویسندگان ایران برای اجرای حکم زندان، تداوم سیاست آزار و اذیت زندانیان سیاسی با ضرب و شتم بهنام موسیوند و سهیل عربی در زندان رجایی و طرح ورود و استقرار سپاه در محلات شهرها تنها گوشه هایی از تشدید سیاست سرکوب در طول هفته گذشته بود که اخبار آن منتشر شد.
حکومتی که نمی تواند به مدت یکماه نیز ثبات قیمتها را تأمین کند و حقوق میلیونها کارگر و بازنشسته و مزد بگیر زحمتکش در آن کفاف معیشت پانزده روز را نمیدهد و هر مطالبه ناچیزی را امنیتی و سرکوب میکند بدون تردید با اعتراضات میلیونی زیر و رو کننده مواجه خواهد شد.
***********
تجمع کارکنان شرکت آب و فاضلاب اهواز.
کارکنان شرکت آب و فاضلاب اهواز با تجمع مقابل شرکت آب و فاضلاب استان اعتراض خود را نسبت به عدم دریافت چندماهه حقوق اعلام کرده و خواستار لغو ادغام شرکت آبفا اهواز با خوزستان شدند.
ادغام آبفا اهواز نه تنها مشکلی را رفع نکرده بلکه باعث ایجاد بحران های مختلفی برای شرکت آب و فاضلاب اهواز از جمله عدم دریافت به موقع حقوق و نیز کمتر شدن کیفیت ارایه خدمات به شهروندان اهوازی شده است./
۲٦ مهر۴۰۰
***********
سپیده قلیان به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد
سپیده قلیان، زندانی سیاسی، روز گذشته پنجشنبه ۲۲ مهرماه، به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. وی روزدوشنبه۱۹ مهرماه، در حالی که در ایام مرخصی بسرمیبرد، با یورش سی نفر ازنیروهای امنیتی در منزل خواهرش دراهوازبازداشت شد.
امیر رئیسیان، وکیل دادگستری با انتشار یادداشتی در صفحه شخصی خود با اعلام این خبر نوشت: “ساعتی پیش سپیده قلیان با خانواده تماس گرفته و گفته است که از اهواز به بوشهر برده شده و از بوشهر به تهران و به زندان اوین (بند ۲۰۹) منتقل شده است. گویا این انتقال برای تحقیقات و بازجویی برای پرونده جدید (افشای مطالبی از زندان بوشهر) بوده است.”
***********
آخرین لحظه در آغوش گرفتن ژیان علیپور و آخرین وداع خانواده با او.
ژیان علیپور کولبر ۳۲ سالهای که شامگاه روز پنجشنبه ۲۲ مهرماه ١٤٠٠ توسط نیروهای هنگ مرزی سردشت هدف شلیک مستقیم قرار گرفت و کشته شد متاهل و دارای دو فرزند ۴ و ٩ ساله است.
***********
شیرین احسانی راد
برای پدرم
به نام پدرم
که این روزها بیشتر از هر زمانی دلم برایش تنگ شده، پس از گذشت ماه ها حتی نمی توانم تصورش را بکنم که چهره اش چگونه شده؟
شاید موهایش سپید تر، چروک های صورتش عمیق تر و حتی شانه هایش خمیده تر شده باشد ولی حتی با تمام این وجود هر بار که صدایش را می شنوم قوی تر و قدرتمندتر ازقبل شده.
ولی من بیشتر از هر کسی می دانم که نور امید در دلش درخشان تر از قبل است.
ای کاش می توانستم فقط کمی ازین همه ظلم و رنجی که توی این مدت کشیده را متحمل شوم ،و ای کاش می توانستم کنارش باشم و زمانی که خسته ست آرامشش باشم و زمانی که نیاز به آغوش دارد محکم بغلش کنم ،ولی افسوس که فقط می توانم از راه دور گوشه ای از درد هایش را تسکین دهم.
اما براستی عدالت کجاست؟ و چرا او باید بیگناه همچین جای غیر انسانی را متحمل شود و با روح و روان زندگی اش بازی شود؟ این چه قانونیست؟در روزگاری که همه جا حرف از انسانیت و آزادیست آیا واقعا وقت آن نرسیده که این قوانین غیر انسانی را تغییر داد؟
برگرفته از صفحه اینستاگرام شیرین احسانی راد دختر شاپور احسانی راد
***********
خیزش بزرگ معلمین.
در ۴۲ شهر تجمع و راهپیمایی برگزار شد.
۱- تهران / ۲- شیراز / ۳- کرمانشاه / ۴- خرم آباد / ۵- بروجرد/ ۶- ملایر ۷- پلدختر / ۸- اندیشمک / ۹- مریوان / ۱۰- اصفهان / ۱۱- خرمشهر / ۱۲- یزد / ۱۳- قزوین / ۱۴ - ساری / ۱۵- جوانرود / ۱۶- شهرستان سلسله(لرستان) / ۱۷- زنجان / ۱۸- سقز / ۱۹- بهبهان / ۲۰- قم / ۲۱- اراک
۲۲- بجنورد / ۲۳- تاکستان / ۲۴- کرمان / ۲۵- داراب / ۲۶- بوشهر / ۲۷- اردبیل / ۲۸- همدان / ۲۹- کوهدشت / ۳۰- ایلام / ۳۱- فریدون کنار / ۳۲- ایذه / ۳۳- بندر انزلی / ۳۴- کوهدشت /۳۵- مشهد /۳۶- بندرعباس / ۳۷- سنندج / ۳۸- اهواز / ۳۹- یاسوج / ۴۰- کرمان / ۴۱- الشتر / ۴۲- جهرم.
۲۲ مهر۴۰۰
***********
اعلام رسمی شورای کارگران هفتتپه، یک قدم به جلو
روز ۱۲مهر در مجمع عمومی کارگران که در شهر شوش برگزار شده بود، ابراهیم عباسی یکی از نمایندگان کارگران از وجود شورای ۵۰۰۰ نفره کارگران هفت تپه صحبت کرد. اگرچه به گفته ابراهیم عباسی پنج سال است که مجمع نمایندگان با وجود نقاط قوت و ضعفش ایجاد شده است و همواره کارگران مجامع عمومی خود را برگزار نموده و تصمیمات جمعی و شورایی گرفته شده است، اما این اولین بار بود که وجود شورای کارگران رسما و رو به کل طبقه کارگر اعلام شد.
عباسی در حالی شورا را صراحتا اعلام کرد که دستاوردهای گذشته کارگران هفت تپه را نیز ستود و این یک شیوه برخورد کاملا اصولی نسبت به آن گذشته بود. او ایجاد سندیکای کارگران هفتتپه را نتیجه مبارزات کارگران در دوره پیشین دانست که در کارنامه اعتصابات یک دهه و نیمی آنان ثبت شده است.
عباسی سندیکا را که حاصل مبارزات یک دوره کارگران بوده، تخریب نکرد. اما اعلام کرد که ثابت کرده اند، کار شورایی بهتر از کار سندیکایی در جریان اعتراضات و اعتصابات جواب داده است.
این یک پاسخ بر مبنای واقعیت عملا صورت یافته به جریاناتی است که به تشکل نگاهی تقدس گرایانه دارند. چنین برخوردی به سندیکا و شورای هفتتپه به هیچ وجه جنبه تخریبگرانه و یا کم ارزش و بی ارزش دانستن سندیکا و متقابل قرار دادنش با شورا نیست، بلکه توضیح حدود و ظرفیت تاثیر گذاری دو تشکل با ساختارهای متفاوت در یک جهت معین است. یکی را که به خاطر ساختارش کمتر توانسته است موفقیت آمیز باشد، کنار گذاشته اند و یکی دیگر جایگزین کرده اند. کارگران هفتتپه شورا را در مقابل سندیکا قرار ندادند، چون هر دو تشکلاتی هستند که کارگران با مبارزات خود و پرداخت هزینه های زیاد موفق به تشکیل آنها شدند. اما قسم نخورده اند که تا ابد به یکی از آنها بچسبند. آنها عملا ظرفیت سندیکا و شورا را در میدان عمل آزمایش کردند و به این نتیجه رسیدند که با شورا موفقتر عمل کرده اند.
هر تشکلی با هر نامی که باشد، ارزشش در ابزاری و کاربردی بودنش است. تشکل ابزار و وسیله ای برای انجام یک عمل یا یک مبارزه جمعی است، نه یک موجود مقدس و غیرقابل نقد، غیرقابل کنار گذاری و غیره. در نتیجه برای کارگرانی که می خواهند در زندگیشان تغییر ایجاد کنند، هیچ تشکلی مقدس نیست و هر زمان که احساس کنند نوع تشکل موجودشان در ایجاد همبستگی و تسریع و تضمین موفقیتشان کارایی لازم را ندارد، کنار گذاشته و تشکل کارآمدتری را جایگزینش می کنند.
ماشینی که برای جاده صاف و هموار ساخته شده است را نمی توان از مسیرهای سنگلاخی عبور داد. بنابراین باید برای عبور از مسیر سنگلاخی و کوهستانی ماشینی را جایگزین کرد که قادر به پیمایش چنان مسیری باشد.
کارگران هفت تپه با تجربه ارزنده یک دهه و نیمی خود که هم سندیکا را تجربه کرده اند و هم شورا، بهترین آموزگاران در عرصه مبارزات کارگری و بکارگیری تشکلها به عنوان ابزارهای مناسب در شرایط متفاوت هستند. سندیکا را تجربه کردند و بعد از ۵ سال تجربه تشکل شورایی، امروز می گویند که با شورا موفقتر عمل کرده اند. چون در هر مذاکره ای با کارفرما و دولت، کارگران با حضور وسیع خود در کنار نمایندگانشان، مستقیما نظرات و تصمیمات جمعی خود را از طریق نمايندگان به دولت و کارفرما اعلام کرده و نگذاشتهاند در پشت درهای بسته از جانبشان تصميم گیری کنند و از این طریق به قدرت متحدانه خود افزوده اند. ضمن اینکه با این روش تا حد زیادی از نمایندگان خود در برابر تهدیدات و فشارهای امنیتی صیانت کرده اند.
کارگران هفت تپه از دخالت مستقیمشان در نحوه ادامه اعتراضات و اعتصابات خود و همچنین در انتخاب و عزل بدون فوت وقت نمایندگان و تعیین مذاکره کنندگان از میان نمایندگان برای مذاکرات احساس غرور و مسرت و مسولیت می کنند.
از ویژگی های مهم شورا این است که اعمال نظر و قدرت از پایین به بالاست و این واقعیت را امروز در مجامع عمومی کارگران هفتتپه می بینیم. هر زمان و هر جا که اراده کنند، مجمع برگزار می کنند، صحبت می کنند، تصمیم می گیرند، مسیر تعیین می کنند، نماینده خاطی عزل می کنند، خواستها را مرور و دسته بندی می کنند و برنامه برای اعتصاب و تجمع روز آینده طرح می کنند.
اعلام رسمی شناسنامه ای تشکلی که هر روزه در جریان اعتصاب کارگران هفت تپه عملا سنتهایش بکار گرفته می شود از این جهت قدمی رو به جلو است که به تشکل عملا موجود، هویت داده می شود و از سردرگمی و ابهام زایی در درون و بیرون از هفت تپه ممانعت می کند. همچنین الگویی مقابل سایر بخشهای کارگران قرار داده است تا بی مهابا شورای خود را اعلام و در مبارزاتشان از مزایای آن بهره بگیرند.
این الگو قبل از هر بخشی برای کارگران پیمانکاری های اعتصابی پروژههای نفتی که بارها مجامع عمومی بزرگ برپا کرده اند و تصمیم گیری های جمعی نموده اند، یک امر ضروری است تا با ایجاد شوراها از طریق نمایندگانشان با هم در ارتباط تنگاتر و هماهنگی بیشتر قرار گیرند و اعتصاباتشان را با قدرت بیشتر تا رسیدن به مطالبات ادامه دهند.
جوانمیر مرادی - ۱۴۰۰/۰۷/۲۰
***********
هفت تپه جان ماست
خرد جمعی کلام ماست- تصمیمات امروز مجمع عمومی کارگران هفت تپه
من میخوام از فعالین و همکاران خیلی تشکر کنم برای نشان دادن خرد جمعی. همیشه ما گفتیم هرچه خرد جمعی بگه و مثلا تصمیم گرفتیم که نمایندگان عزیز ما نرن مذاکره یا موارد دیگر. ولی در این اعتصاب خرد جمعی هر روز خودش را به همه مردم نشان میده. اون حرف مهندس عباسی عزیز که گفت ما شورای ۵۰۰۰ نفره هستیم و فرد در جمع محو میشه و نماینده فقط حرف جمع را میگه، چقدر دلسوزانه و صحیح بود. الان همکاران همه تصمیم می گیرند و رای میدن چکار بکنیم و چکار نکنیم. شاید یک جا تصمیم غلط هم گرفتیم ولی همین که تصمیم با ماست و مسئولیت با ماست، یعنی خودمان پای کاریم. یعنی افراد محدودی بجای ما و به نام ما تصمیم نمی گیرن.
امروز دو سه تا تصمیم گرفتیم که یکی از یکی بهتر بود. یکی جواب بی ادبی استاندار را دادیم و گفتیم اگر میخوای کارگر هفت تپه را ببینی، باید بیای اینجا جلوی فرمانداری و حرف کارگرا را گوش بدی. یکبار ما اومدیم اهواز و خودت را زدی به کوچه علی چپ، دیگه نمیایم و تو باید بیائی.
یکی دیگه اینکه این عوامل اسدبیگی در شورای منحل شده اسلامی هوس نکنن برن پیش استاندار برای کاسه لیسی. گفتیم برادرا در شورای اسلامی را گل گرفتیم، کسی قبول داره اینا برن مذاکره به اسم ما؟ همه یکصدا نخیر نخیر! باطل شد!
یکی دیگه اگر استاندار به هر بهانه ای جلو فرمانداری نیامد و گفت نمایندگان بیان مذاکره در فرمانداری، آیا نمایندگان بروند؟ همه رای دادند که نخیر نروند. استاندار باید بیاد اینجا تو جمع کارگران!
الان هر روز و هر ساعت همکاران در مورد مشکل جمعی و هفت تپه تصمیم میگیرن. روی تصمیم متحد شدن. هدف مان روشن است. به هم اعتماد داریم و روحیه مان عالی است. خرد جمعی یعنی همین. هرچه جمع بگه هستیم.
در شورای ۵۰۰۰ نفره ما می پرسن آقا تو که در هفت تپه ای چرا نیومدی برای مشکل هفت تپه؟ چرا بی تفاوت بودی؟ چرا همکاری نکردی؟ بیا در مورد آینده و سرنوشت شرکت و محل کار و زندگی بیست هزار نفر تصمیم بگیر. تا حالا کسی نظر ما را نپرسیده ولی به اسم مان خیلی حرف زدن. همین که سنت خرد جمعی یعنی اول نظر همکاران را بپرس و اصل بر تصمیم جمع است، دیگر معلومه فرد و نماینده و اختیارات هم تابع تصمیم جمعی است. بعد هفت تپه ای ها ۵۰۰۰ شیر دارن که هر کدام در صحنه هستن. ما ده ها و بزودی صدها نماینده عزیزمان را مثل نور چشم حمایت می کنیم.
خرد جمعی یعنی همه میشیم یک تن واحد برای اهداف واحد! هفت تپه جان ماست! خرد جمعی کلام ماست! این یعنی روش شورایی.
تصمیمات امروز مجمع عمومی کارگران هفت تپه
***********
سندیکا، شورا...... دولتی شدن هفت تپه مطالبه کارگران نیست.
در کلاب هاوس جنبش کارگری چهارشنبه شب هفتم مهر گفتگویی پیرامون دور جدید اعتصاب کارگران هفتتپه و کارگران پیمانی نفت انجام گرفت.
زمانی که من به اتاق وصل شدم سه الی چهار نفر از سخنرانان باقی مانده بودند تا صحبت کنند .
صحبتهایی که من شنوده شان بودم عمدتاً در مورد اعتصابات کارگران شرکت هفت تپه و سندیکا و شورای آنان و همچنین خواست خلع ید از اسدبیگی (به تعبیر یکی از سخنرانان خواست دولتی شدن شرکت) بود.
به خاطر مخدوش نشدن موضوع، من به طور مجزا به موارد بحث شده در کلاب هاوس می پردازم:
۱- سندیکا،
آن طور که در صحبتهای سخنرانان پایانی مشهود بود، بعضی از سخنرانان قبلتر، از سندیکای هفته تپه بر مبنای تفکر جریان سندیکالیستی دفاع کرده بودند. من توضیح مختصری در مورد تاریخچه بازگشایی سندیکای هفت تپه می دهم و سپس از نقش و جایگاه آن و هچنین شیوه دخالتگریش در اعتصابات برای یک دوره معین و موقعیت کنونی سندیکا خواهم نوشت تا نشان دهم که برخلاف نگرش سندیکالیستی و تصویر وارونه ای که این جریان از سندیکای هفت تپه به نمایش می گذارد، این سندیکا هیچ دوره ای پس از بازگشایی مقید ساختار مرسوم مد نظر سندیکالیستها نبوده است.
سندیکای کارگران هفتتپه در سال ۱۳٨٧ و به دنبال یک دوره از اعتصابات و اعتراضات کارگران که از سال ۱۳٨٦ شروع شده بود، علی رغم تهدیدات فعالین کارگری توسط دستگاههای اطلاعاتی و قضایی احیا و عملاً و علناً فعالیت خود را از بهار سال ۱۳٨٧ شروع کرد.
کارگران هفت تپه از همان شروع اعتصابات خود در سال ٨٦، با تشکیل مجامع عمومی و ایجاد هم نظری و اتخاذ تصمیمات جمعی و شورایی اعتصابات خود را سازماندهی و هدایت می کردند و در همان مجامع عمومی بود که احیای سندیکا را به بحث گذاشتند و نهایتا با تصمیم جمعی اقدام به بازگشایی آن نمودند.
سندیکا برای مدت کوتاهی توانست در هدایت اعتصابات کارگران نقش ایفا کند، اما در نتیجه سرکوبهای خشن دستگاههای سرکوبگر و بازداشت و زندانی شدن تعدادی از اعضاء هیئت مدیره، توان اولیه خود را از دست داد.
کارگران با اینحال دست از مبارزه برای احقاق حقوق خود بر نداشتند و طی سالیان تا همین امروز بارها اعتصابات قدرتمند و طولانی مدتی را براه انداخته اند. به طوری که شرکت نیشکر هفت تپه لقب پایتخت اعتصاب را کسب کرده است.
طی این دوران طولانی، کارگران از طریق مجامع عمومی خود توانستند اعتصابات و اعتراضات خود را سازماندهی کنند و به پیش ببرند. سندیکای هفت تپه بعد از یک دوره کوتاه که توانسته بود مستقیما در اعتصابات کارگران دخالت کند در بقیه دوران فعالیتش تا امروز در نتیجه سرکوب به اجبار به عنوان یک تشکل حامی مبارزات کارگران هفت تپه ایفای نقش کرده است. البته خیلی از اعضاء سندیکای هفت تپه و همچنین برخی از اعضاء هیئت مدیره آن همواره در اعتصابات حضور فعال داشته و حتی کسانی مانند اسماعیل بخشی اعتصابات از رهبران اعتصابات بوده اند. اما خود سندیکا به عنوان تشکل، نقشی غیر از حمایت از اعتصاب کنندگان و انتشار اخبار گزارشات کارگری نتوانسته است نداشته باشد.
هدف این نوشته کم اهمیت جلوه دادن سندیکای هفت تپه که با مبارزات خود کارگران احیا شده است، نمی باشد، بلکه شرح مختصر واقعیات مربوط به سندیکا و شیوه دخالت آن در دوره هایی مختلف از اعتصابات و اعتراضات کارگران هفت تپه است.
هر تشکلی که توسط خود کارگران با هر نامی از سندیکا گرفته تا شورا، ایجاد شود و کارگران بتوانند با استفاده از آن مبارزات خود را سازماندهی کنند، باید مورد حمایت همه بخشهای کارگری و فعالین آن قرار گیرد. اما دفاع از سندیکای هفت تپه بدون در نظر گرفتن واقعیات نحوه فعالیتش و توضیح ضرورت گذشتنش از ساختار محدود کننده سنتی آن که منبعث از گرایش محدودنگر سندیکالیستی است، تنها در حد یک وارونه گویی از واقعیت وجودی آن جهت ارضای خود باقی خواهد ماند.
نقش و تأثیرات تاکنونی تشکلهای کارگری موجود شامل سندیکاها، اتحادیه ها، انجمنها، کمیته ها و غیره در تقویت مبارزات کارگری مطمئنا نه از طریق عملکردشان بر اساس آییننامه ها و اساسنامه و در چهارچوب ساختار هيئت مديره ای، بلکه با عبور از همه آنها میسر شده است و این واقعیت بیشتر از هر تشکلی دیگر در ایران در مورد نقش سندیکای هفت تپه و شرکت اتوبوسرانی تهران در اعتصابات کارگران بعد از بازگشاییشان برای دوره ای صدق می کند.
تجارب نزدیک به دو دهه از (از زمان ایجاد تشکلهای مستقل کارگری در دهه ٨٠) مبارزات متشکل کارگران ثابت کرده است که نه جنبش سندیکایی و اتحادیه ای، بلکه جنبش مجمع عمومی و شورایی بوده است که طبقه کارگر را در امر مبارزه بادوام و قدرتمند کرده است.
در ایران که اعتصاب قانوناً ممنوع و تشکلیابی جرم محسوب می شود، ساختار سندیکایی که متکی به تصمیمگیری هئیت مدیره ای و فعالیت در چهارچوب قانون است، نمی تواند تغییر کیفی در زندگی اعضایش ایجاد کند.
به همین خاطر هر تشکلی در ایران بخواهد در مبارزات کارگران نقشی داشته باشد ناچار است علی رغم هر نامی که بر خود دارد، حضور کارگران را در هر رویارویی ای با کارفرما و حامیان آن با خود داشته باشد. هیچ تشکلی نمی تواند بدون اتکا به مجمع عمومی کارگران و اتخاذ تصمیم به شیوه شورایی نقش تعیین کننده ای ایفا کند.
٢- شورا،
در مورد شورا اظهار نظر یکی از سخنرانان هائز توجه بود.
این سخنران که خود را متعلق به جنبش شورایی می داند، متأسفانه در مورد مبارزات کارگران هفت تپه که به نماد و پرچمدار جنبش مجمع عمومی و شورایی در جنبش کارگری ایران تبدیل شده است را انکار می کند. در حالیکه در جریان اعتصابات، هر روزه در هفت تپه کارگران مجمع عمومی خود را برگزار و در مورد ادامه اعتصاب با هم مشورت و تصمیم گیری می کنند و نمایندگانشان در حضورشان در مورد کارهایشان گزارشدهی می کنند، دوست ما، شورایی که هنوز رسما اعلام نشده را شورای واقعی نمی داند. او عدم تطابق شورای هفت تپه با قالبی که خود در ذهن دارد را بهانه قرار می دهد تا نه به شورا بلکه عملکرد شورایی کارگران هفت تپه را انکار کند. چون همانطور که گفته شد، هنوز با وجود عملکرد شورایی کارگران، تشکل شورایی رسما اعلام موجودیت نکرده و این خود یک ایراد نسبت به وضعیت بالنده در امر انسجام یافتگی کارگران هفت تپه است و لازم است با اعلام رسمی تشکل شورایی خود بر آن فائق آیند.
دوست ما شورایی نبودن به اصطلاح شورای هفت تپه را اینگونه توضیح می دهد: "این چه شورایی است که تعدادی از اعضایش به ستاد انتخابات رئیسی می روند و در جبهه ضد کارگران قرار می گیرند؟".
او که مبنایش برای اثبات غیر واقعی بودن شورای هفت تپه را فقط در ذهنیت خود دارد، طرد و منزوی شدن همان نمایندگان بلافاصله بعد از پیوستنشان به گروه ضد کارگری وابسته به حکومت تحت نام دانشجویان عدالتخواه و حضور در ستاد انتخاباتی رئیسی توسط کارگران را عامدانه مسکوت میگذارد و همچنان اصرار دارد افراد طرد شده را نمایندگان کارگران بنامد تا بهانه ای برای تاختن به مجامع عمومی و شیوه شورائی سازماندهی در هفت تپه داشته باشد.
همین چند روز قبل بود که گروهی از کارگران هفت تپه طی بیانیه ای اعلام کردند که هر نماینده ای که خارج از تصمیمات جمعی اتخاذ شده در مجامع بخواهد اقدامی کند، او را کنار خواهیم گذاشت!
این دوست این همه وقایع و شواهد که ثابت می کند تفکر و عملکرد شورایی بر مبارزات کارگران هفت تپه حاکم است را به خاطر اینکه ادعای خودثابت کند که شورایی در هفت تپه وجود ندارد، رفتن تعدادی از اعضا قبلی مجمع نمایندگان به ستاد رئیسی را پیش می کشد.
بی اعتبار کردن هر تشکلی به عملکرد منفی و یا مخرب فردی عضو یا اعضای آن، حاصلش چیزی جز تخطئه کردنش نیست.
درب هر تشکل اجتماعی و علنی به روی افراد برای ورود و خروج باز است، ضمن اینکه ممکن است افراد جاسوس و ضد منافع کارگر هم مخفیانه عضوش باشند. در نتیجه اعتبار هر تشکلی را نقشی که به طور کلی در مبارزات کارگری به نمایش می گذارد، تعیین می کند.
۳- مطالبه دولتی شدن هفت تپه به تعبیر سخنران در کلاب هوس!
بخش دیگری از صحبتهای دوستمان مربوط به مطالبه کارگران مبنی بر خلع ید از اسدبیگی بود.
این دوست ما در این رابطه می گوید: کارگران باید به جای خواست دولتی شدن هفت تپه، خواهان بازگشت بکار کارگران اخراجی، پرداخت حقوق ها و غیره باشند و در ادامه می گوید خواست دولتی شدن شرکت مطلقاً قابل دفاع نیست!
معلوم نیست این دوست و کسانی که مدتهاست مدام خواست خلع ید از اسدبیگی در هفت تپه را به این راحتی تخطئه می کنند، طرح مطالبه دولتی شدن هفت تپه توسط کارگران را چگونه کشف کرده اند؟
تفسیر خواست خلع ید از اسدبیگی و اداره شرکت تحت نظارت کارگران که از طریق مدیای اجتماعی هر روزه میلیونها نفر در جریان آنها قرار گرفته و همچنان در جریان قرار می گیرند، به مطالبه دولتی شدن شرکت شاهکار است.
صدها بار رهبران اعتصاب در هفت تپه در جمع کارگران بر روی سنگر (محل تجمع دائمی) رفته و از خلع ید از اسدبیگی و اداره شرکت تحت نظارت کارگران صحبت کرده اند و با اینحال صاحبان این بینش اصرار بر تحریف واقعیت دارند و می گویند کارگران هفت تپه خواهان دولتی شدن شرکت هستند! بنری که در روز جشن خلع ید رویش نوشته شده بود این تازه اول کار است و باید برای تحقق دیگر خواستهایمان مبارزه را ادامه دهیم را نمی خواهند ببینند تا بگویند مطالبه کارگران دولتی شدن شرکت است و نباید ازش دفاع کرد.
طرح شعار "آلترناتیو ما اداره شورایی است" که اولین بار توسط اسماعیل بخشی بیان شد و کارگران برایش دست زدند و هورا کشیدند را ناشنیده می گیرند تا باز هم بگویند خواست کارگران دولتی شدن شرکت است!
مطالبات فوری کارگران که هر روزه بر روی بنرهای خود نوشته و خواهان پرداخت حقوقهای معوقه، بازگشت به کار همکاران اخراجی، مختومه شدن پرونده های قضایی فعالین، تعیین تکلیف شرکت و غیره را نمی خواهند ببینند. چون می دانند که چنین مطالباتی با مطالبه دولتی شدن شرکت از یک جنس نیست ادعایشان دود شده و به هوا می رود.
کارگران هفتتپه در زمان دولتی بودن شرکت شرایط مناسبی نداشته اند که امروز خواهان بازگشت به آن باشند. از ابتدای مبارزات و اعتصابات کارگران هفتتپه به مدت هشت سال شرکت دولتی بوده است در حالیکه شش سال است که تحت نام خصوصی سازی به یکی از عوامل وابسته به نهادهای حکومتی و دولتی واگذار شده است. همه می دانند کارفرمایی که تحت حمایت مستقیم و همه جانبه دستگاههای انتظامی، امنیتی، قضایی و عوامل منطقه ای مانند امام جمعه، فرماندار، استاندار و نمایندگان مجلس قرار دارد، نمی تواند خصوصی به معنای مرسوم در دنیای سرمایه داری باشد.
هفت تپه هیچ وقت به معنای واقعی خصوصی نبوده است. آنچه که امروز تحت عنوان واگذار شده به کارفرمای خصوصی مقابل دید است، یک عوامفریبی بیش نیست که هدفش چپاول اموال عمومی و خانه خراب کردن کارگران است. هدف کارگران از خلع ید از اسدبیگی، دفاع از دولتی شدن و سپس رها کردن دولت نیست. بلکه می خواهند دولتی که اسدبیگی را حائل قرار داده است و خود را از پاسخگوئی مبرا کرده است، پاسخگو کنند.
جوانمیر مرادی - ۱۴۰۰/۰۷/۱۰
***********
قلب قاسم کریمی عزیز از تپش باز ایستاد.
برای مشاهدۀ تصاویر و کلیپ ها و مطالب انجمن برق و فلز کرمانشاه
اینجا کلیک کنید.
در سالهای نیمه دوم دهه ۸۰ شمسی بود که برای اولین بار قاسم را ملاقات کردم.
در همان اولین دیدار متوجه عاطفه و احساس عمیق و انسانی در وجودش شدم.
وقتی که از گذشته هایش با دوستانش که در دوره های پر تلاطم، همرزم و یارش بوده و جانشان را از دست داده بودند، صحبت می کرد، صدایش می لرزید و از اعماق چشمانش غم و درد جانکاهی نمایان می شد.
قاسم انسانی متواضع و رفیقی همراه بود. هیچ وقت به خاطر بیشتر بودن سنش نسبت به دیگران و به خاطر داشتن سوابق مبارزاتیش خود را از دیگران برتر نمیدانست. با شکیبایی به صحبت هر دوستی در هر سنی گوش میداد و بعد نظرات خودش را بیان می کرد. قاسم با جوانها و کودکان اعضاء خانواده های دوستانش هم برخوردی برابر داشت.
از دیگر ویژگی های برجسته قاسم، بها دادن به انجام کارهای گروهی بود. هر پیشنهادی که به نظرش درست بود را می پذیرفت و برای عملی کردنش نهایت تلاش می کرد. در میان کارگران کار آگاهگرانه می کرد و تلاش می کرد کارگران را با حق و حقوق انسانیشان آشنا کند. دوست کارگران دور و برش بود و در حل مشکلاتشان، حتی مشکلات مالی تا حد امکان کوشش می کرد.
قاسم کریمی به خاطر فعالیت های کارگریش طی سالیان دراز مورد اذیت و آزار نهادهای امنیتی و قضایی قرار داشت و به همین خاطر اوایل دهه ۹۰ مجبور به ترک ایران شد.
قاسم عزیز که در کشور هلند مقیم شده بود، متاسفانه به بیماری سرطان معده دچار شد و امروز ۲۱ شهریور ۱۴۰۰ ما را جا گذاشت و خاطرات فراوانی از عشق به زندگی، انساندوستی، محبت، عواطف و احساسات انسانی را به یادگار گذاشت.
مرگ ناموقع قاسم عزیز برای همسرش محبوبه، پسرانش (آرمین و پویا) و همه ما که سالها روابط خانوادگی و صمیمی با هاش داشتیم، ضایعه ای سنگین است. اما با خاطرات شیرین و سراسر احساسی قاسم، فقدانش را بر خود هموار می کنیم و ادامه دهنده راه پر افتخارش خواهیم بود.
یادش گرامی و راهش پر رهرو.
جوانمیر مرادی -۲۱ شهریور۱۴۰۰
***********
بیانیه عمومی در رابطه با عدم اقدام فوری مقامات نسبت به تهیه واکسن کرونا.
بیش از این اجازه قتل عام ندهیم.
به یمن تصمیمات سران حکومت مبنی بر عدم اجازه ورود واکسن کرونا، اکنون جامعه با یک قتل عام مواجه شده است.
مقامات حکومتی مسول و دخیل در سرنوشت مرگباری که برای مردم جامعه رقم زده اند و فاجعه را به حدی رسانده اند که طبق آمار رسمی و نه آمار واقعی، در هر دو دقیقه یک انسان به قتل می رسد، حالا پرده از وقاحت خود بر می دارند و جنایتی را که در حق مردم مرتکب شده اند، برملا می کنند.
زالی، فرمانده ستاد مبارزه با کرونا می گوید: آمار دروغ به سازمان جهانی بهداشت دادیم و خواستیم از ما به دروغ تعریف کنند!
مقامات حتی واکسنهای اهدایی پزشکان بدون مرز را از فرودگاه ها برگرداند و صلاح دیدند که باید جانهای بیشماری گرفته شود.
علاوه بر کشتاری که کرونا به خاطر لاقیدی سران حکومت نسبت به جان انسانها تا قبل از اعلام ممنوعیت ورود واکسن از مردم کرده، طی همین چند ماه بعد از ممنوع کردن ورود واکسن، بیش از ۱۲ هزار انسان، از کودک و جوان گرفته تا بزرگسال و کهنسال در اثر کرونا قتل عام شده اند.
در حالیکه در سراسر دنیا واکسیناسیون به سرعت در حال انجام بود، سران حکومت بهانه می آوردند که تحریم اجازه نمی دهد! می گفتند ما خودمان می توانیم واکسن تولید کنیم و به تمام دنیا صادر نماییم! پز کمک رسانی به هند می دادند و هزار و یک ادا در می آورند!
اما معلوم شد که همه دروغ و فریب بوده و نتیجه آن، امروز کشتار انسانها و داغدار شدن عموم مردم است و با این حال وقیحانه خرید واکسن را به سه ماه دیگر موکول می کنند!
بدون تردید مسول این قتل عام، سران حکومت هستند.
باید صدای اعتراضمان نسبت به این کشتار را متحدانه بلند کنیم و حاکمان را مجبور به تهیه فوری واکسن از شرکتهای معتبر و مورد تایید سازمان جهانی بهداشت نمائيم.
زیستن حق ماست و نباید بیشتر از این اجازه قتل عام دهیم.
امضاها:
۱- انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
۲- انجمن صنف تاکسیرانان زرین شهر اصفهان
۳- سندیکای نقاشان البرز
۴- ندای زنان ایران
۵- کارگران گروه صنعت کاران شرکت نیوپایپ اصفهان
۶- گروهی از ورزشکاران رزمی کار کرمانشاه
۷- گروهی از رانندگان تاکسی شهرک ظفر کرمانشاه
۸- گروهی از فارغالتحصیلان بیکار دانشگاه رازی کرمانشاه
۹- گروهی کارگران جوشکار شهرک دولت آباد کرمانشاه
۱۰- هنرمندان مستقل کرمانشاه
۱۱- گروهی از ورزشکاران جدوکار شهر سنندج
۱۲- گروهی از کارگران خیابان فراح سنندج
۱٣- گروهی از کارگران خیابان ۱۷ شهریور سنندج
۱۴- گروهی از کارگران دست فروش خیابان ۱۷ شهریور سنندج
۱۵- گروهی از زنان کوهنورد شهر سنندج
۱۶- گروهی از زنان خانهدار شهر سنندج
۱۷- گروهی از کارگران ساختمانی کامیاران
۱۸- گروهی از کارگران مرغداری های مریوان
۱۹- گروهی از جوشکاران لوله کشی گاز خانگی مریوان
۲۰- گروهی از صنعت کاران شهرک صنعتی مریوان
۲۱- گروهی از کارگران نانوایی های مریوان
۲۲- گروهی از آرایشگران مردانه مریوان
۲۳- گروهی از رانندگان تاکسی مریوان
۲۴- گروهی از زنان خانه دار مریوان
۲۵- گروهی از فعالین لغو کار کودکان تهران
۲۶- دانشجویان پیشرو دانشگاه اصفهان
۲۷- دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
امضا ادامه دارد
۱۴۰۰/۵/۲۶
***********
ادامه اعتراض اینترن ها در کرمانشاه
چهارمین روز تجمع اینترنها در کرمانشاه در اعتراض به شرایط کاری و معیشتی خود مقابل دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه.
۱۹ مرداد ۴۰۰
***********
هادی تنومند کارگر زندانی آزاد شد
روز یکشنبه مورخ ۱۷ مرداد هادی تنومند بعد از سپری کردن ۱۴ ماه حبس و ۵ ماه پابند الکترونیکی و در مجموع ۱۹ ماه زندان شامل عفو موردی قرار گرفت و از زندان آزاد شد.
هادی تنومند سال ۱۳۹۱ به اتهام عضویت در کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری در شعبه اول دادگاه انقلاب مهاباد به ۴۲ ماه حبس تعزیری محکوم شد..
هادی تنومند در تاریخ ۹۸/۱۱/۱۹ برای سپری کردن حکم صادره خود را به زندان مرکزی بوکان معرفی کرد. بعد از ۱۴ ماه زندان او را با بستن پابند الکترونیکی از زندان آزاد کردند و این آزادی تنها در محدوده شهر بوکان بود.
***********
بیانیه عمومی در اعتراض به تنگتر کردن
حلقه سرکوب تحت عنوان طرح موسوم به "صیانت از کاربران در فضای مجازی"
طرح موسوم به "صیانت از کاربران در فضای مجازی" با ۱۲۱ رأی مثبت نمایندگان مجلس به تصویب رسید.
خود مقامات حکومتی و دولتی اذعان دارند که با اجرای این طرح، اینترنت بهطور کلی قطع و از دسترس عموم مردم جامعه خارج خواهد شد و به جای آن شبکه ملی اطلاع رسانی راه اندازی خواهد شد.
عناوین پُرطمطراقی مانند صیانت از مردم که برای مشروعیت بخشیدن به تنگتر کردن حلقه اختناق و سانسور و محروم کردن مردم از دسترسی به اطلاعات و اخبار روزمره از سوی حاکمان به کار برده میشوند، برای مردمی که چهل و دو سال است فقر، بیکاری، گرسنگی و سرکوب عریان را تجربه میکنند، زیادی نخ نما است.
قطع اینترنت در هر دوره از اعتراضات مردم در دی ۹۶، آبان ۹۸ و اخیرا که اعتراضات مردم خوزستان به بی آبی در جریان است و مردم و جوانان بسیاری از شهرهای دیگر به آن پیوسته اند، معتبرترین شواهد مبنی بر تلاش برای ممانعت از انتشار و افشای وقایع در سطح سراسری برای تسهیل در سرکوب مردم معترض است.
حاکمانی که طرح موسوم به "صیانت از کاربران فضای مجازی" را میخواهند اعمال کنند، طی بیش از چهار دهه است که کمترین بهایی به صیانت از حقوق مردم در دنیای واقعی نمیدهند.
صیانت از حقوق مردم، شامل تأمین معیشت، مسکن، بهداشت و درمان رایگان، آموزش رایگان، بیمه بیکاری و بیمههای اجتماعی، آزادی بیان، آزادی پوشش، آزادی تجمع و اعتراض و دیگر آزادیهای اجتماعی، حفظ محیط زیست و غیره است که به کلی نادیده و نقض گردیدهاند. هر گونه اعتراض مردم به تعرض به حقوق اولیه خود همواره با سرکوب و گلوله و بگیر و ببند جواب داده شده است.
امروز به یمن وجود اینترنت و رسانههای اجتماعی، جلوی سرکوب مردم معترض به سیاق دهه ۶۰ گرفته شده است و کمتر تعرضی به حقوق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیط زیستی مردم از دید بخشهای جامعه ایران و جهان پنهان میماند.
مردم حق دارند در قرن بیست و یکم دسترسی آسان به اینترنت جهت تبادل اخبار و اطلاعات جاری داشته باشند و از این طریق از خود صیانت کنند.
امضا کنندگان این بیانیه خواهان لغو تصویب طرح "صیانت از کاربران در فضای مجازی" هستند و بر حق برخورداری عموم مردم از دسترسی به اینترنت جهانی اصرار میورزند.
۱- انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
۲- تشکل دانشجویان پیشرو دانشگاه اصفهان
۳- سندیکای نقاشان البرز
۴- ندای زنان ایران
۵- گروهی از ورزشکاران رزمی کار کرمانشاه
۶- گروهی از رانندگان تاکسی شهرک ظفر کرمانشاه
۷- گروهی از فارغالتحصیلان بیکار دانشگاه رازی کرمانشاه
۸- گروهی کارگران جوشکار شهرک دولت آباد کرمانشاه
۹- هنرمندان مستقل کرمانشاه
۱۰- گروهی از ورزشکاران جدوکار شهر سنندج
۱۱- گروهی از کارگران ساختمانی سنندج
۱٢- گروهی از کارگران دست فروش سنندج
۱٣- گروهی از زنان کوهنورد شهر سنندج
۱۴- گروهی از کارگران نانوایی های شهر سنندج
۱۵- گروهی از زنان خانهدار شهر سنندج
۱۶- گروهی از معلمین شهر مریوان
۱۷- گروهی از کارگران مرغداری های مریوان
۱۸- گروهی از کارگران ساختمانی اشنویه
۱۹- گروهی از کارگران ساختمانی نقده
٢۰- گروهی از فعالین لغو کار کودکان تهران
٢۱- دانشجویان علوم پزشکی اصفهان
٢٢- گروهی از دانشجویان دانشگاه آزاد نجف آباد
٢٣- گروهی از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه
٢۴- گروهی از دانشجویان دانشگاه های هنر تهران
٢۵- فعالین جنبش دانش آموزی
۱٢/۵/۱۴۰۰
***********
پرونده سازی علیه بازداشتشدگان
تجمع حمایت از مردم خوزستان در مقابل وزارت کشور
بدنبال برگزاری تجمع اعتراضی حدود سی نفر از فعالین صنفی و مدنی و حقوق بشری در مقابل وزارت کشور در روز سه شنبه ۲۹ تیر ماه، که به بازداشت ۹ نفر از آنان انجامید، اخیرا پیامکی به این فعالین مبنی بر تشکیل پرونده قضایی علیه آنان در شعبه دوم بازپرسی شهید مقدس" امنیت" ارسال شده است.
این پرونده سازی امنیتی علیه خانمها و آقایان پوران ناظمی پور، آرش کیخسروی، بهزاد همایونی، آرش صادقی، حمید آصفی، رادا مردانی، نرگس محمدی، رسول بداقی و جعفر عظیم زاده در حالی صورت گرفته است که آنان و همراهانشان بدون فراخوان قبلی دست به تجمعی کاملا مسالمت آمیز در مقابل وزارت کشور در حمایت از مردم خوزستان زده و حین بازداشت بشدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند.
۱۲ مرداد ۴۰۰
***********
بیانیه عمومی در دفاع از مردم معترض خوزستان
سرکوب مردم تشنه خوزستان باید فورا متوقف شود
برای مشاهدۀ تصاویر و کلیپ ها و مطالب انجمن برق و فلز کرمانشاه
اینجا کلیک کنید.
از روز ٢۴ تیر مردم جان به لب رسیده از بی آبی شهرهای خوزستان در اعتراض به بلایای ناشی از تخریب محیط زیست و خشکاندن بسترهای آبی منطقه به خاطر چنگ اندازی دستگاه های حکومتی به ثروتهای زیر زمینی، دست به اعتراضات به حق زده و صدای حق خواهی خود را به گوش جهان رسانده اند.
بی آبی و قطع آب به روی مردم خوزستان فقط باعث تشنگی نشده است. تامین معاش ده ها هزار خانواده در روستاها و شهرهای حاشیه هورالعظیم که از طریق کشاورزی، دامداری و ماهیگیری و غیره امرار معاش می کرده اند، به طور جدی به خطر افتاده است. صحنه هایی از تلف شدن گاومیشها و ماهیان در تالاب بزرگ هورالعظیم که از طریق رسانه های اجتماعی منتشر شدهاند، قلب هر انسان شرافتمندی را به درد می آورند.
مردم خوزستان که آب و نانشان قطع شده و به طور واقعی زندگیشان در معرض نابودی قرار گرفته است، اکنون در دفاع از بقای خویش به اعتراض برخاسته اند، اما حکومت به جای رسیدگی فوری و تامین بی درنگ آب و جبران خسارات وارده به مردم، وسیعا نیروهای سرکوبگر مسلحش را به مقابله با مردم خواهان آب گسیل داشته است.
امروز در ششمین روز تجمعات و تظاهرات های مردم خوزستان، مردم خرم آباد و تهران نیز تجمعات و تظاهرات حمایتی برگزار کردند. در مقابل وزارت کشور، تعدادی از فعالین کارگری، معلمی، حقوق بشری و خانواده های دادخواه که در حمایت از مردم خوزستان تجمع کرده بودند، بازداشت شده اند. جعفر عظیم زاده، نرگس محمدی، رسول بداقی، آرش صادقی، پوران ناظمی، روحالله مردانی، آرش کیخسروی، حمید آصفی و بهزاد همایونی از جمله بازداشت شدگان هستند.
تاکنون ده ها نفر از معترضین به بی آبی در شهرهای خوزستان بازداشت و مجروح شده و حداقل چهار جوان با اثابت مستقیم گلوله جانباخته اند.
از اینرو امضاء کنندگان این بیانیه ضمن ابراز انزجار از سرکوب مردم تشنه خوزستان، با مردم مورد سرکوب واقع شده اعلام همبستگی نموده و خود را دخیل در مبارزاتشان می دانند. همچنین خواهان توقف فوری سرکوب مردم، آزادی فوری بازداشت شدگان، تامین فوری آب و جبران خسارات وارده به مردم و معرفی آمرین و عاملین قتل کشتهشدگان در اعتراضات اخیر خوزستان می باشند.
۱- انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
٢- سندیکای نقاشان البرز
٣- گروهی از ورزشکاران رزمی کار کرمانشاه
۴- گروهی از رانندگان تاکسی شهرک ظفر
۵- گروهی از فارغالتحصیلان بیکار دانشگاه رازی کرمانشاه
۶- گروهی کارگران جوشکار شهرک دولت آباد
۷- گروهی از کارگران شرکت گاز رسانی شهر سنندج
۸- گروهی از کارگران ساختمانی سنندج
۹- گروهی از کارگران دست فروش سنندج
۱۰- گروهی از زنان کوهنورد شهر سنندج
۱۱- گروهی از کارگران نانوایی های شهر سنندج
۱٢- گروهی از زنان خانهدار شهر سنندج
۱٣- گروهی از معلمین شهر مریوان
۱۴- گروهی از کارگران مرغداری های مریوان
۱۵- گروهی از کارگران ساختمانی اشنویه
۱۶- گروهی از کارگران ساختمانی نقده
۱۷- گروهی از کارگران ساختمانی کرمانشاه
۱۸-گروهی از فعالین لغو کار کودکان تهران
۱۹- ندای زنان ایران
٢۰- کمیته پیگیری ایجادتشکلهای کارگری ایران
٢۱- دانشجویان پیشرو دانشگاه اصفهان
٢٢- دانشجویان علوم پزشکی اصفهان
٢٣- گروهی از دانشجویان دانشگاه آزاد نجف آباد
٢۴- گروهی از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه
٢۵- گروهی از دانشجویان دانشگاه های هنر تهران
٣ مرداد ۴۰۰
امضا ها ادامه دارند
***********
کشته شدن یک جوان و مجروح شدن یک کودک معترض در جریان اعتراضات به بی آبی در شادگان
برای مشاهدۀ تصاویر و کلیپ ها و مطالب انجمن برق و فلز کرمانشاه
اینجا کلیک کنید.
در دقایق اولیه بامداد روز شنبه ۲۶ تیرماه و در دومین روز اعتراضات مردم خشمگین در شماری از شهرهای استان خوزستان به بیآبی یک جوان معترض اهوازی به نام مصطفى_نعيماوى، ۲۶ ساله و از اهالی منطقه عباسآباد فلاحيه شهرستان شادگان با شلیک مستقیم ماموران امنیتی سپاه کشته شد.
بر اساس این گزارش و به نقل از منابع محلی، مصطفی نعیماوی در اثر اصابت دو گلوله از "ناحیه سينه" جان خود را از دست داده است.
همچنین در این گزارش آمده است؛ یک کودک دیگر در همین شهرستان بر اثر تیراندازی و شلیک گاز اشکآور توسط ماموران امنیتی مجروح شده است.
***********
شورای سازماندهی اعتصابات کارگران پیمانی نفت، تنها تشکل قابل اعتماد برای کارگران اعتصابی.
صحبت ها بر سر تصمیم گیری کارگران
نفت، گاز، پتروشیمی و نیروگاهها برای اقدام به اعتصاب سراسری با اختلاف نظرها و ارائه اختلاف شیوه های به تعطیلی کشاندن مراکز کار همراه بود.
یکی از گروه های دخیل در بحثهای پیرامون اعتصاب، گروه تلگرامی ابر کاریابی پایپینگ بود که با طرح موسوم به کمپین ۱۴۰۰ و کمپین ٢٠-١٠ با مطالباتی از قبیل:
۱- قانون ٢٠ روز کار ١٠ روز مرخصی
٢- افزایش حقوق متناسب با نرخ تورم
٣- پرداخت بیمه با توجه به تخصص
۴- غذا، خوابگاه و سرویسهای ایاب و ذهاب مناسب
۵- پرداخت عیدی و مزایا و سنوات حق اولاد و غیره
فراخوان تخلیه خوابگاه ها و رفتن به شهر محل زندگی خود به کارگران دادند.
هدف فراخوان دهندگان به ترک محل کار و تخلیه خوابگاه ها، به خاطر به اصطلاح جلوگیری از اغتشاش و سوءاستفاده ضد انقلاب بوده است.
فراخوانی با چنین مطالباتی ناقص و ناکافی و مبهم و با بیانیه ای که اینچنین اخطار به پرهیز از اعتصاب و تجمع می دهد از شگردهای فریبکارانه جریانات و دستجات ضد کارگری است. این دستجات با تلاش برای پراکنده کردن کارگران و سخت کردن ارتباط گیری با همدیگر آشکارا در مقابل یکپارچگی و اتحاد کارگران ایستاده اند. تهیه کنندگان فراخوان، عامدانه به خاطر شکل نگرفتن اعتصابات و اعتراضات کارگران، فراخوان ترک محل کار را دادند تا مبادا کنترل از دستشان خارج شود و امکان خوش خدمتی برای جناح مطلوب در ازای گرفتن امتیازات فردی از چنگشان خارج
گفتند: اعتصاب و تجمع کار ضد انقلاب است و باعث سوءاستفاده معاندین نظام می شود!
اگر اعتصاب کنید ضد انقلاب نفوذ می کند و به زیان امنیت ملی و غیره است! این جملات از زبان هر کسی در هر لباسی جاری شود، از ادبیات تهدید کننده ارگانها و دستگاههای انتظامی، امنیتی و قضایی است. سرکوب اعتراضات و اعتصابات کارگری را توجیه و به حق می داند و به صراحت اعتصاب و تجمع را ممنوع می کند.
همین دلالان که می خواهند نیروی قدرتمند کارگران نفت را برای تسویه های میان جناحی در قدرت حاکمه به دنباله رو خود تبدیل کنند، با رئیسی و جلیلی جلسه برگزار می کنند و تلاش می کنند پای شوراهای اسلامی را که طی ۴٢ سال گذشته وظیفه ای غیر از جاسوسی در میان کارگران و کمک مستقیم به سرکوب نداشته اند به مراکز نفتی و گازی جنوب بکشانند. می خواهند مبارزه قدرتمند کارگران نفت را که برای تحقق مطالباتشان توجه جهان را به خود جلب کرده است، به خواست اجرای قانون کار سراپا ضد کارگری تقلیل دهند.
اما شورای سازماندهی اعتصابات کارگران پیمانی نفت، طرف دیگر جدالها بر سر نحوه به تعطیلی کشاندن مراکز کارگری بود. تشکلی نوپا و برخاسته از میان خود کارگران معترض که با طرح مطالبات کارگران بطور شفاف از قبیل ١- افزایش حداقل حقوق به بالای ١٢ میلیون تومان که خواست عموم کارگران ایران است، ٢- حق ایجاد تشکلهای مستقل، ٣-برچیده شدن شرکتهای پیمانکاری و غیره و با فراخوان به اعتصاب و تجمع در محل کار بر تشکیل مجامع عمومی و تصمیمگیری های جمعی تاکید داشت.
شورای سازماندهی... تاکنون ٦ بیانیه صادر کرده است که به موقع در مورد تلاش ها و اهداف جریانات ضد کارگری مانند گروه تلگرامی کاریابی پایپینگ و گروه هماهنگی ارکان ثالث اطلاع رسانی کرده است و تلاش های تفرقه افکنانه آنها میان کارگران را افشا نموده است که چگونه در صدد باز کردن پای شوراهای اسلامی به منطقه هستند.
اقدامات تاکنونی شورای سازماندهی اعتصابات کارگران پیمانی نفت کاملا در جهت ایجاد یک اتحاد قدرتمند و سراسری میان کارگران نفت بوده و همچنان در جهت تحقق مطالبات مطروحه در فراخوان اعتصاب حرکت می کند.
بنابراین کارگران اعتصابی نفت باید با پیوستن به شورای سازماندهی اعتصابات کارگران پیمانی نفت، این تشکل را پر قدرت کنند تا با طرد و منزوی کردن جریانات سودجو و دلال مسلک، از ایجاد تفرقه در صفوف خود ممانعت به عمل آورده و مسیر رسیدن به مطالباتشان را هموار کنند.
جوانمیر مرادی
***********
تجمع مردم اهواز مقابل استانداری.
حتما باید در جیبتان پولی بگذاریم تا مشکل مردم را حل کنید؟
ما دیگر خسته شده ایم...نه کاری هست نه معیشتی داریم نه خانه ای!
حتی آب هم نداریم...این مردم خسته شده اند./۱۹تیر۴۰۰
تجمع کشاورزان و دامداران منطقه هویزه روبروی استانداری خوزستان
در اعتراض به وضعیت بی آبی هورالعظیم و تلف شدن گاومیشها و ضرر و زیان و خسارات به بار آمده برای آنها./۱۹تیر۴۰۰
اعتصاب کارگران نانوایی در نیشابور در اعتراض به پائین بودن حقوق./۱۹تیر۴۰۰