افق روشن
www.ofros.com

اخبار، گزارش و مطالب کارگری


اخبار کارگری                                                                                             سه شنبه ٢٦ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۴ آوریل ۲۰٢٠


اقدامات بی پایان و سیستماتیک دادستانی تهران در

اعمال فشار به جعفر عظیم زاده و جلوگیری از مرخصی و آزادی او را قویا محکوم میکنیم….

در شرایطی که خطر ابتلا به بیماری کرونا به بزرگترین مسئله بشریت در دنیا تبدیل شده است و در این میان زندانیان بی دفاعترین افرادی هستند که هیچگونه امکانی برای پیشگیری از ابتلا به این بیماری ندارند #جعفر_عظیم_زاده وبسیاری دیگر از فعالین سیاسی و مدنی در زندان به سر میبرند.
از همان اوایل شیوع این بیماری بسیاری از ابراختلاسگران که میلیاردها تومان از سرمایه های مردم را از طریق روابط مافیایی به غارت برده بودند و در جریان دعواهای جناحی درون حکومت به زندان افتاده بودند، علیرغم احکام سنگین و طولانی مدت به مرخصی آمدند چون برادر، دختر، داماد و یا از نزدیکان سران رده بالای حکومتی بودند. اما فعالین صنفی چون #عظیم_زاده ها و #حبیبی ها که هیچگونه جرمی مرتکب نشده اند و تنها درمقابل چپاولگران و مافیای ثروت و قدرت از حقوق و مطالبات صنفی و طبقاتی خویش دفاع کرده اند در زندان به سر میبرند تا حاکمیت بتواند بدون سر و صدا از طریق بیماری مهلک کرونا آنان را به مسلخ مرگ ببرد.
اقوام و بستگان وزرا و رؤسا که بخاطر دزدی و اختلاس و بقول خودشان فساد اقتصادی به احکام سنگینی محکوم شده اند خارج از چارچوب بخشنامه مرخصی به زندانیان، و در اقدامی خلاف قوانین خودشان به مرخصی آمدند اما #جعفر_عظیم_زاده کارگر دربند که طبق همان بخشنامه، قانونا مرخصی شامل او میشد با مخالفت دادستانی از این حق خود محروم ماند. اعمال فشار بر #جعفر_عظیم_زاده و انتقام جویی دادستانی و نهادهای امنیتی از او به همین جا ختم نشد و روز یکشنبه مسئولین دادگاه اجرای احکام در حالی که بخش نامه آزادی زودهنگام زندانیان با صراحت تمام شامل #جعفر_عظیم_زاده میشود به همسر او اعلام کردند دادستانی با آزادی او مخالفت کرده است.
در همین حال و هم زمان با این مخالفت، درسناریویی دیگر و جهت محکم کاری برای جلوگیری از آزادی #عظیم_زاده ، ابلاغیه ای از سوی بازپرسی شعبه دوم دادسرای اوین مبنی بر تشکیل پرونده جدید به خانواده او پیامک شد و بی شرمانه تر از همه اینها که با هدف اعمال فشار های روحی و روانی بیشتر بر #جعفر_عظیم_زاده صورت میگیرد حضور مامورین قضائی با فاصله یک ساعت از این پیامک در منزل #پروین_محمدی و اعلام آغاز فرایند حراج منزل او به عنوان وثیقه #جعفر_عظیم_زاده ان هم در شرایطی است که با گذشت ۱۵ ماه از دستگیری جعفر قانونا این وثیقه می باید آزاد میشد.
تمامی این اقدامات ضدکارگری علیه یک کارگر زندانی در راستای بالا بردن بیش از پیش هزینه فعالیت های صنفی و تشدید سیاست سرکوب کارگران و مزدبگیران اتفاق میافتد.
مصادیق اتهامات #جعفر_عظیم_زاده تنها و تنها حول تلاش وی در زمینه مطالبات صنفی کارگری خصوصاً اعتراض به دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر از طریق جمع آوری طومار #چهل_هزار_امضا و خواست افزایش مزد مطابق با نرخ سبد معیشت خانواده کارگری در سال ۱۳۹۳ است.
او نه ثروتی دارد،نه ارتشعا و اختلاسی کرده است، نه همچون اعوان و انصار حکومتیان موسسه مالی برای چپاول اموال مردم به راه انداخته است و نه مرتکب کوچکترین جرم و ناهنجاری به ضرر جامعه و یا حتی به ضرر احدی شده است. او فقط یک کارگر است که ندای حق خواهی سر داده است و همین برای به لرزه افتادن حکومت گران دزد و غارتگر کافیست تا چنان وحشتی از او و امثال او کنند که به رغم بخشنامه های ریاستشان و صراحت بر آزادی جعفر او را همچنان در زندان و در معرض ابتلا به ویروس مرگ بار کرونا نگه دارند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران با هشدار به حکومت گران پیرامون خطرات جبران ناپذیری که با گسترش ویروس کرونا جان #جعفر_عظیم_زاده و دیگر زندانیان سیاسی و غیر سیاسی را تهدید می‌کند توجه افکار عمومی و سازمانهای بین المللی کارگری و حقوق بشری را به اقدامات کاملا تعمدی و سیستماتیک دادستانی و نهادهای امنیتی برای نگه داشتن #جعفر_عظیم_زاده در زندان به رغم بخشنامه مرخصی و آزادی زندانیان که قانونا و با صراحت تمام مشمول او نیز میشود جلب میکند و بدین وسیله خواهان آزادی بدون قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی و آزادی و اعطای مرخصی به زندانیان غیر سیاسی تا پایان بحران بیماری مهلک کرونا در کشور است.

اتحادیه آزاد کارگران ایران

۲۶ فروردین ۹۹

‍************

‍پایان خیمه شب بازی تعیین مزد در شورای عالی کار

امسال نیز طبق روال هر ساله دستمزد خفت بار دیگری به تصویب شورای عالی کار رسید و دزدی عیانی از سفره های میلیونها کارگر در روز روشن اتفاق افتاد. ما کارگران در اتحادیه آزاد کارگران ایران بارها از بی اثر بودن حضور نمایندگان به اصطلاح کارگری در شورای عالی کار جهت تصویب مصوبات دستمزد پرده برداشته و مترسک بودن آنان را عنوان کرده بودیم. روشن کرده بودیم که اینان تنها جاده صاف کن دولت و کارفرمایان هستند تا بتوانند با نمایشهای عوامفریبانه هر ساله ، مزد خفت باری را به میلیونها کارگر تحمیل کنند و شرایطی را فراهم بیاورند تا کارفرمایان بزرگ و کوچک با دردسر کمتری از این مرحله پر خطر عبور کنند. امسال که مصوبه دستمزد در شورای عالی کار بدون امضای این نمایندگان باصطلاح کارگری به تصویب رسید ، بی خاصیت بودن حضور این افراد در کمیته تعیین مزد را به روشنی مشخص کرد. معلوم شد که مصوبه دستمزد شورای عالی کار بدون امضا نمایندگان به اصطلاح کارگری هم میتواند به اجرا درآید. آقایان به اصطلاح نماینده های کارگران که تبلیغ میکنند ، امسال شجاعت به خرج داده و امضای خود را به پای مصوبه دستمزد نگذاشته اند ،خود میدانند که آش چنان شور است و شرایط اجتماعی، سیاسی حاکم بر جامعه آنچنان خطیر و بر خلاف رویه فریبکارانه ی آنان است که دیگر نمیتوانستند امضای خود را بر پای چنین مزد خفت باری بگذارند ،این خود یک عوام فریبی دیگر است که از چشم ما کارگران پنهان نیست آنچه که عیان است این است که تأیید و امضای این آقایان بر مصوبات مزدی سالهای گذشته ، منجر به فلاکت و بدبختی کارگران طی سالهای قبل شده است و باید پرسید که چه پاسخی برای تحمیل این همه فقر به کارگران در طی سالهای گذشته دارند؟ مگر نه اینکه مصوبات گذشته را همگی این افراد خود به تأیید و تصویب رسانده اند؟ ما بارها چگونگی تعیین دستمزد در شورای عالی کار و سازوکار ضدکارگری آنرا نقد و افشا کرده بودیم و معتقد بودیم که کارگران باید با انسجام و قدرت متحدانه ، کفه توازن قوای تعیین مزد را به نفع خود تغییر دهند. در همین راستا اعضای هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران در طی این سالها متحمل هزینه های سنگینی از جمله بازداشت و احکام طولانی مدت زندان و تهدید و … شده اند. طومار چهل هزار امضا در اعتراض به سطح نازل دستمزدها و سازوکار چگونگی تعیین دستمزد در ایران یکی از اعتراضات موفق ما کارگران بود که توانست مطالبه تعیین دستمزد بر اساس سبد هزینه خانوار، طبق استاندارد های رفاهی زندگی امروزی را به یک مسئله عمومی تبدیل کند و همین گماشتگان دولت و سرمایه دارن را به صرافت آن بیاندازد. اگر اکنون کمیته مزد شورای عالی کار میزان سبد هزینه خانوار تعیین میکند ، همین حد از اقرار به هزینه زندگی ، نتیجه فشار ما کارگران و عقب نشینی آنان است و امروز شرایطی را پدید آورده است که با عدم امضای حداقل مزد توسط نمایندگان دست ساز کارگری ، عملا نقطه پایانی بر خیمه شب بازی و سناریوی مزد که سالیان سال دوام داشت گذاشته شد و مسئله تعیین حداقل مزد را وارد فاز تازه ایی کرد که بی تردید مصافهای تعیین کننده ایی را پیرامون سهم کارگران از زندگی در کشور دامن خواهد زد تلاشی که با جمع آوری طومار ۴۰ هزار امضا بر علیه مصوبات ننگین شورای عالی کار به نقطه عطفی در مبارزه برای افزایش مزد تبدیل شد جعفر عظیم زاده (کارگر در بند و دبیر اتحادیه ازاد کارگران ایران ) یکی از هماهنگ کنندگان طومار ۴۰ هزار نفره اعتراضی دستمزد است که در سال ۹۳ پس از جمع آوری طومار و ارسال نامه اعتراضی به وزیر کار وقت، در ۹ اردیبهشت همان سال دستگیر و به ۶ سال زندان به جرم فعالیتهای صنفی بخصوص جمع آوری طومار علیه دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر محکوم شد و هم اکنون نیز در زندان اوین محبوس است. در شرایط کنونی که فقر و فلاکت گسترده ای بر زندگی میلیونها خانواده کارگری مستولی شده است و تأمین نیازهای اولیه زندگی برای ما کارگران ناممکن گشته است، تعیین و تحمیل دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر، کل موجودیت زندگی ما کارگران و خانواده هایمان را با خطر فروپاشی روبرو کرده است. از اینرو واضح است که طبقه کارگر ایران در مقابل تحمیل این همه بی حقوقی سکوت نکرده و علیرغم تهدید و ارعاب و دستگیری و زندان، متحدانه و به هر شکل ممکن دست به اعتراض خواهد زد و اجازه نخواهد داد که این همه تعرض به معیشت خود و فرزندانمان ادامه یابد. کارگران ایران به همراه اکثریت آحاد جامعه که زندگی و معیشتشان مورد تهدید جدی قرار گرفته است و چنانچه اقدامی در راستای تحقق مطالبات صنفی و معیشتی شان صورت نگیرد قطعاً با قدرت اجتماعی و توده ای خویش به کل این مناسبات استثمارگرایانه اعتراض خواهد کرد.

پروین محمدی - ۲۴ فروردین ۹۹

‍************

‍فعالان صنفی معلمان و کارگران را بی‌درنگ آزاد کنید

فعالان صنفی معلمان و کارگران دربند به دلیل خطر ابتلا به ویروس کرونا بی‌درنگ آزاد باید گردند. محمد حبیبی عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان تهران به دلیل فعالیت صنفی و انتقاد از نحوه پولی سازی آموزش و پرورش زندانی شده‌ است و با توجه به شرایط زندان، احتمال بسیار وجود دارد که به ویروس کرونا مبتلا گردد و جانش در خطر است.
هر چند فعالان صنفی معلمان و کارگران از سوی محاکم قضایی به زندان محکوم شده‌اند اما واقعیت این است که آنان جرمی مرتکب نشده‌اند و تنها به دلیل دفاع از حقوق حقه طبقه زحمت‌کشان، برایشان پرونده‌سازی و حکم زندان صادر شده است.
حفظ جان زندانی با زندانبان و مسئولان قضائی است. لذا در شرایطی که حتی در بیرون از زندان کنترل ویروس خطرناک کرونا با دشواری قابل پیشگیری است، زندانیان در شرایط سخت زندان، در مقابل این ویروس آسیب پذیرتر می‌باشند و جان زندانیان بطور جدی در خطر است و تا دیر نشده، به فوریت باید زندانیان صنفی، کارگری، سیاسی و عقیدتی آزاد گردند. آزادی هزاران زندانی از سوی قوه قضائیه به دلیل شیوع بیماری کرونا نشان دهنده جدی بودن خطر این بیماری می‌باشد که در دستور کار قوه قضائیه قرارگرفته است. عدم آزادی امثال محمد حبیبی‌ها که در دفاع از حقوق معلمان به‌ناحق زندانی شده‌اند و هیچ خطری برای شهروندان محسوب نمی‌شوند، نوعی سوء قصد به جان‌شان می‌باشد. تصمیم‌سازان در دفاع از منافع سرمایه‌داران، اختلاسگران (دزدان) خودی، آنان را با وجود خطر جدی کرونا همچنان در زندان نگه داشته‌اند. شایان ذکر است، حبیبی بیماری ریوی دارد و به رغم اینکه در سال ۹۷ پزشک قانونی هم خواستار رسیدگی به بیماری‌اش شده بود، اما هرگز ترتیب اثر داده نشده است.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه بار دیگر فشار، تهدید و زندان برای فعالین صنفی معلمان، کارگران، دانشجویان و فعالین سیاسی و عقیدتی را قویا محکوم می‌کند و با توجه به شیوع ویروس کرونا در زندان‌ها و عدم توانایی دستگاه قضایی در کنترل ویروس در زندان، خواهان آزادی تمامی این افراد و یا دست کم موافقت با مرخصی آنان در جهت حفظ جانشان می‌باشد.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

۲۵ فروردین ۹۸

‍************

‍ اگر کرونا جان هزاران نفر را می گیرد،

مصوبه دولت همین کار را در سطح میلیون ها کارگر می کند

نوبت به ما که رسید، آسمان تپید
ما پیشتر اعلام داشتیم تعیین نرخ دستمزد باید پاسخگوی نیازمندی ها، انتظارات و هز ینه جاری و ساری زندگی کارگران و مزدبگیران باشد.
اولا تعیین مبلغ و مزد کارگران هیچ سنخیتی با ماده ۴۱ قانون کار ندارد، چرا که در ماده ۴۱ در بند یک، افزایش مزد نه "متناسب با تورم" بلکه با توجه به "درصد تورم" اعلام شده است و دیگر اینکه چون مزد پایه بسیار پایین است حتی با لحاظ کردن درصد واقعی تورم، باز هم دستمزد کارگران و مزد بگیران چندین مرتبه پایین تر از خط فقر قرار خواهد گرفت؛ بر این اساس تعیبن دستمزد ها باید توسط نماینده گان واقعی و مستقل کارگران در تشکل های مستقل آنها و بر پایه قرارداد های جمعی تعیبن شود.
آنچه در شب بیستم فروردین۹۹ بعد از یکماه تاخیر رُخ داد، نمایانگر این صحنه آرایی است نمایندگان دولت به مثابه بزرگترین کارفرما و نمایندگان بزرگ سرمایه داری یعنی کارفرمایان ، نمایندگان خود برگزیده ” شورای عالی کار” یعنی نمایندگان سه گروه به اصطلاح کارگری را دوربزنند و به ماشین رای متوسل گردند تا حول مناقشه آمیزترین موضوع زندگی طبقه ما، تصمیم بگیرند.
مصوبه‌ی افزایش ۲۱ درصدی دستمزد سال ۱۳۹۹ را برای اجراء ابلاغ شد. اعجاب انگیز است که وزیر کار محمد شریعتمداری بعد از اعلام مزد، بدون حضور و رضایت کارگران، جلوی دوربین می‌رود و به رسانه‌ها اعلام می‌کند؛ که مزد تعیین شده حتی قادر به تامین حتی ۵۵ درصد از هزینه‌های زندگی کارگران نیست! همین حد نشان داد که اوضاع چقدر وحشتناک است .
آنچه تعیین شد خود مبنای ریتم حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی و مبنای تصمیم گیری بنگاه های خرد و کلان کشور است.
. به نظر می‌رسد حق مشارکت کارگران در تعیین سرنوشت خود، در حد همان تشکل‌های رسمی و قانونی شناخته شده در قانون کار نیز دیگر به رسمیت شناخته نمی‌شود. اگر این حقِ بسیار حداقلی به رسمیت شناخته می‌شد، دولت هیچ گاه تن به تعیین دستمزد بدون توافق نمایندگان واقعی کارگران صورت نمی‌داد…. اعجاب انگیز است که همین شما بودید که صنعت نیشکر را به ثمن بخس در کمترین بهاء ایی به بخش خصوصی واگذار کردید . بخش وسیع کارگران ما را از کار بیکار کردید . عده ای را هم راهی زندان کردید . ما را که حافظ منافع خود و هم طبقه ی مان بودیم ، پرونده دار کردید و به زندان کشاندید تا همین یک لقمه نانی را که بدست مان میرسد ، آنرا هم از دست مان خارج کنید .
حادثه صورت گرفته درشب بیستم فروردین ماه ۹۹ ، باردیگرنشان داد وقتی نمایندگان به اصطلاح کارگری خود برگزیده را به هیچ حساب می‌کنند و خودشان می‌برند و می‌بافند، آیا برای کارگران چاره ای جز متشکل شدن و حق خواهی چیزی باقی می ماند؟
اگرکارگران یک صدا می گفتند ما علاوه برحداقل دستمزد، خواهان حداقل سهم کارگر از تولید، حداقل سهم مان از سود، حداقل سهم طبقه مان از ثروت حاصله، حداقل سهم کارگر ازتولید حاصله را برای هر سال مان در وضعیت دشوار امروز تحریم امپریالیستی و ورشکستگی صنایع خصوصی و تعطیلی کارخانجات و واحد های تولید را نیز با ما محاسبه کنید، معلوم نبود که پاسخ تان، زندان و پرونده سازی برای مان چه سودی را به همراه می داشت؟
می خواهم بعنوان یک کارگر بازنشسته نیشکر هفت تپه اعلام بدارم: اگر ویروس کرونا جان صدها و هزاران تن را در جهان سرمایه داری و ایران ما هرروز می گیرد، دستمزد حداقل اعلام شده دولت و کارفرمایان طی دو روز گذشته؛ همین کار را در سطح ده ها میلیون کارگر و اعضای خانواده هایشان نه طی چند هفته یا چند ماه، بلکه در طول زندگی نسل های متوالی کارگری انجام می دهند!
برای ما کارگران یگانه ابزار برای بدست آوردن مطالبات واقعی و مسلم مان خود، تشکل مستقل و پیشرو و مبارزه متحدانه است. این مبارزه بویژه در شرایط کنونی که سرمایه داران هارتر از همیشه به سطح زندگی کارگران هجوم آورده اند ضرورت دارد.

علی نجاتی کارگر بازنشسته سندیکای نیشکر هفت تپه

۱۳۹۹/۰۱/۲۲

************

‍ ‍ در مورد مصوبه ی دستمزد ۹۹

در جریان اعتصابات کارگران هفت تپه در سال‌های اخیر، یکی از نقدهایی که منتقدین که از جمله چند تن از فعالین باسابقه ی جنبش کارگری هم متاسفانه جزو آنها بودند این بود که چرا اسماعیل بخشی و نمایندگان کارگری هفت تپه مطالبات و مشکلات کارگری را از طریق گفتگو و رایزنی حل نمی‌کنند؟ حتی برخی فعالین کارگری ادعا می‌کردند بخشی و دوستانش توانایی و قدرت چانه زنی ندارند لذا از طریق اعتصاب می‌خواهند به اهداف خودشان برسند…
در پاسخ به این دوستان، بهترین نمونه برای رد نقدشان، آنها را به جلسات تعیین نرخ حداقل دستمزد توسط نمایندگان کارگری (که البته نمی‌دانم چه کسانی آنها را بعنوان نماینده کل کارگران ایران معرفی کرده است) با نماینده کارفرماها و دولت ارجاع میدهم. پس از دوماه جلسه و گفتگو و رایزنی نتیجه همان شد که باب طبع کارفرماها و دولت بود نمایندگان به اصطلاح کارگری را به هیچ حساب کردند و حداقل دستمزد از یک میلیون پانصد شد یک میلیون هشتصد در سالی که تورم ۴۱ درصد اعلام شده ست… خب این هم گفتگو و رایزنی و تلاش برای حل مشکلات کارگری با گفتگو، تازه سر یکی از صدها مطالبه ی کارگران، حداقل دستمزد.
آیا این افزایش دستمزد با تورم ۴۱ درصدی را باید حداقل نامید یا حداقل حداقل حداقل دستمزد؟
وقتی نمایندگان به اصطلاح کارگری را به هیچ حساب می‌کنند و خودشان می‌برند و می‌دوزند آیا برای کارگران چاره ای جز متشکل شدن و اعتصاب باقی می ماند؟
اگر علاوه بر حداقل دستمزد می‌گفتیم حداقل سهم کارگر از تولید، حداقل سهم کارگر از سود، حداقل سهم کارگر از ثروت حاصله، حداقل سهم کارگر از شهرت و قدرت حاصل تولید و ده ها حداقل سهم از کار و تولید و فروش و سود و پول را نیز با گفتگو محاسبه کنید چه می کردند؟

اسماعیل بخشی - ۲۱ فروردین ۹۹

************

‍ بیانیه پیرامون تعیین دستمزد سال ۹۹

در شرایطی که شیوع گسترده و فراگیر بیماری کرونا سلامت و جان همه مردم را به مخاطره انداخته و دولت از تعطیل نمودن کارخانجات و مراکز تولیدی و کارگری به بهانه وضعیت و شرایط نابسامان اقتصادی موجود که کارگران و زحمتکشان هیچ نقشی در بوجود آمدن آن نداشته و ندارند طفره می رود ؛ سرانجام شورای عالی کار پس از ماهها کش و قوس ، در تعرضی تمام عیار به معیشت و زندگی طبقه کارگر و در اقدامی تحقیرآمیز حداقل مزد کارگران برای سال ۹۹ را مبلغ ۱٨۳۵٠٠٠ تومان تعیین کرد.
رقمی که نشان میدهد در محاسبه حقوق و دستمزد ، تأمین هزینه های واقعی زندگی خانواده های کارگران در نظر گرفته نشده است.
در روزهای پایانی سال ۹٨ مرکز آمار ایران نرخ رسمی تورم را ۴۱ درصد و شورای عالی کار میزان سبد معیشت خانوار را ۴۹۴٠٠٠٠ تومان اعلام کرد در حالیکه نرخ واقعی سبد معیشت خانوار حدود ۹ میلیون تومان برآورد میشد ، اما اکنون شاهد آن هستیم که همین شورا در اقدامی بی شرمانه و در راستای تعمیق هرچه بیشتر بردگی مزدی کارگران با محاسبه حداقلی، رقمی را تعیین و اعلام نموده که هیچگونه تناسبی با واقعیت زندگی جهنمی و فلاکت بار ما کارگران ندارد بگونه ای که رقم تعیین شده حتی یک پنجم نرخ واقعی سبد هزینه خانوار را هم پوشش نخواهد داد.
رکود شدید اقتصادی،سقوط ارزش پول،جهش چندین برابر و سرسام آور قیمت کالاها و تورم کمرشکن ؛ هیولای فقر و گرسنگی را بیش از پیش بر زندگی ما کارگران و مزدبگیران تحمیل و مستولی نموده و حق برخورداری از یک زندگی انسانی و شرافتمندانه را از میلیونها کارگر سلب کرده است. در چنین شرایط اسفباری ، دولت حامی سرمایه به کمک شورای عالی کار و نمایندگان تشکل های دست ساز خود مزد خفت باری برای ما کارگران تعیین نموده که بی شک نتیجه آن فقر و درماندگی بیشترو مرگ تدریجی مان خواهد بود.
از ماه ها پیش که زمزمه موضوعاتی انحرافی نظیر تعیین دستمزد منطقه ای و تعیین مزد بر اساس فعالیت مطرح و مدت ها بر سر چرایی و چگونگی اجرای آن بحث و جدل بود و حتی طرح واهی فریز کردن دستمزد کارگران تا بعد از فروکش کردن بحران کرونا طرح گردید واضح بود که سناریوی از پیش ترسیم شده برای تعیین دستمزد سال جدید گامی به عقب و مصیبت بار خواهد بود.
از نگاه ما کارگران شورای عالی کار یک ائتلاف و سازوکاری بشدت ضد کارگری و در تقابل با منافع کارگران بوده که موضوع تعیین دستمزد را صرفا به نفع نظر دولت سرمایه دار صحنه گردانی می نماید.

کارگران و همکاران عزیز در سراسر کشور
رقم تعیین شده دستمزد سال ۹۹ اعلام جنگ و دشمنی از سوی کسانی است که تلاش دارند بیش از هر زمان دیگری ما را به بردگی کشانده و نان از سفره خالی ما بربایند.
تنها راه پیش روی ما برای نجات زندگی مان که در چنگال دولت سرمایه دار و حامی کارفرما گرفتار شده است فقط و فقط در اعتراض و مبارزه متحدانه است.
ما کارگران در مقابل این هجمه آشکار به زیست و معاش خود و خانواده هایمان ، اعتراض و اعتصاب را حق بدیهی خود و تنها راه خلاصی از روند بردگی مطلق می دانیم.
اتحادیه آزاد کارگران ایران ضمن اعلام مخالفت شدید خود با نرخ دستمزد بی شرمانه تعیین شده، اعلام میدارد که طبقه کارگر ایران زندگی چندین برابر زیر خط فقر را در خور شأن و منزلت انسانی خانواده های کارگران و مزد بگیران ندانسته و بنابراین از همه توان و ظرفیت های خود برای تحقق خواسته ها و مطالبات انسانی و به حق میلیون ها کارگر و خانواده های آنان استفاده خواهد کرد.

اتحادیه آزاد کارگران ایران- ۲۲ فروردین ۹۹

# معیشت_منزلت_حق_مسلم_ماست

************

نان، کار، آزادی - نان، کار، آزادی

نابود باد استثمار و کار مزدی

حامیان نظام سرمایه داری که تحت نام نمایندگان کارگران در شورای عالی کار هستند در اعتراض به عدم رعایت ماده ۴۱ قانون کار جلسه شورای عالی کار را ترک، و مصوبه مزد سال ۹۹ را امضا نکردند.
این افراد که خود، بخشی از مناسبات نظام سرمایه داری می باشند چنان وانمود کرده اند که گویا رعایت ماده ۴۱ قانون کار جوابگوی تامین معیشت کارگران است!!
این مدافعین دروغین که تحت عنوان نماینده کارگران در شورای عالی کارحضور دارند نه تنها مدافع کارگر نیستند بلکه این افراد خود، بخشی از تصمیم گیرنده گانی بوده اند که با تصویب دستمزدهای تا کنونی فقر و فلاکت را به کارگران تحمیل کرده اند.

کارگران و هم زنجیران:
شورای عالی کار یک نهاد سرسپرده و مدافع راستین استثمارگران می باشد. این تشکل دست ساز حکومتی تنها در راستای سرکوب منافع کارگران ایجاد شده و تمامی عوامل شورای عالی کار، ضد منافع طبقه کارگر در ایران هستند.
شورایعالی کار، شورای مدافع سرسخت صاحبان سرمایه می باشد، براین اساس تشکل های مستقل کارگری و کارگران پیشرو و مدافع طبقه کارگر چندین سال است که با در نظر گرفتن شرایط واقعی زندگی کارگران و مزدبگیران، خارج از مدار شورای عای کار، تعیین مبلغ کرده و برای سال ۱۳۹۹ حداقل مزد پیشنهادی سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه مبلغ ۹ میلیون تومان بوده است.
ما کارگران ضمن رسوا کردن بیشتر چهره کثیف اعضای متشکل در شورای عالی کار، باید به این توهین و تحقیر آشکار مدافعان سرمایه داری در تعیین دستمزد سال ۹۹ اعتراض کرده و همزمان خواستار مزد (حداقل) ۹ میلیون تومان برای سال ۱۳۹۹ باشیم.

با اتحاد و همبستگی برای سرنوشت خود تصمیم گیرنده باشیم.

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

٢۱ فروردین ۱۳۹۹

************

سکوت در مقابل ظلم جرم است

این روزها با آمدن کووید ۱۹ ، این غول بی دست و پا تمام جامعه جهانی به تکاپو افتاده اند تا چند صباحی بیشتر زنده بمانند و خود را از دست این غول بی دست و پا پنهان کنند. اما در این میان تنها زندانیان سیاسی هستند که هیچ امیدی به زنده ماندن ندارد و نمی توانند جای امن و بدور از استرس از دست این غول بی دست و پا را برای خود بیابند. یک ماه است که مسئولان ریز و درشت قوه قضائیه در رسانه ها اعلام می کنند که تعداد ۱٠٠ هزار نفر زندانی آزاد شده است. اما ما که در ایران زندگی می کنیم هنوز مشاهده نکردیم که زندانیان سیاسی آزاد شده باشند. نکته بسیار مهم این است که سازمان ملل و کمیته حقوق بشر این سازمان به خوبی می دانند که زندانیان سیاسی در تمام کشورها هیچ گونه جرمی مرتکب نشده اند که هر کدام از آنها باید سالها پشت میله های زندان سپری کنند و کانون خانواده آنها از هم بپاشد. سازمان ملل و کمیته حقوق بشر این سازمان چرا در مقابل این ظلم آشکار در حق زندانیان سیاسی سکوت کرده اند؟ سازمان ملل و کمیته حقوق بشر آن سازمان مایه ننگ جامعه بشری هستند. سکوت سازمان ملل و کمیته حقوق بشر این سازمان، در این شرایط، نشان از آن دارد که آن سازمانها هیچ ربطی به حقوق بشر ندارند. بلکه ابزار دست نظام های ضد بشری هستند که برای بقای آن نظام ها انسانها را قربانی می کنند. ننگ بر شما باد که بنام حقوق بشر فعالیت می کنید.

محمود صالحی - ۹۹/۱/٢۱

************

داشتن زندگی شایسته حق بازنشستگان می باشد

در جلسه هیئت دولت برای افزایش مستمری بگیران تنها به بازنشستگان لشکری و کشوری پرداخته شده است.
بازنشستگان به مانند کارگران شاغل ( وضعیت اسفناک کارگران بیکار خود مثنوی هفتاد من است ) و تهی دستان جامعه در وضعیت بد معیشتی قرار دارند و حداقل مبلغ دریافتی کفاف نیازهای روزانه بازنشستگان را نمی دهد و همچون دیگر هم طبقه ای ها با مشکلات جدی روبرو هستند.
تورم افسار گسیخته، گرانی روز افزون، عدم داشتن سرپناه مناسب، عدم تامین کالری مناسب و لازم روزانه برای زنده ماندن و تندرستی، فشار های معیشتی سرسام آور و صد ها مشکل دیگر بر زندگی روزانه بازنشستگان و خانواده های آنها سایه شوم خود را گسترانده است.
کسانی که تمام دوران جوانی و عمر مفید خود را در عرصه های مختلف کار کرده اند، امروز در نهایت فقر، تنگدستی، یاس و ناامیدی دچار روز مرگی شده اند.
نوبخت در نشست با نمایندگان تشکل‌های بازنشستگان درباره توزبع ۱۰هزار میلیارد تومان برای همسان سازی حقوق بازنشستگان گفته است:
براساس توافق کل اعضا ابتدا حقوق همه بازنشستگان ۱۵ درصد افزایش پیدا کند و پس از آن از محل اعتبار ۱۰ هزار میلیاد تومان بر اساس ۲۰ گروه شغلی به صورت پلکانی به آنهایی که حقوق پایینی دارند مباِلغی اضافه شود.
این افزایش ها هنوز چندین برابر زیر خط فقر قرار دار و نمی تواند تامین کننده یک زندگی حداقلی باشد.
اما در این‌میان حقوق سه میلیون و پانصد هزار نفر از مستمری بگیر تامین اجتماعی نادیده گرفته شده است و در مورد دریافتی مستمری بگیران تامین اجتماعی هیچ مبلغی ابلاغ نشده است.
همانطور که بارها گفته شده، نهاد های ضد کارگری نباید برای دستمزد میلیون ها نفر تعیین مزد کنند و‌ وظیفه تعیین دستمزد بعهده نماینده گان منتخب و تشکل های مستقل کارگری می باشد.
داشتن زندگی مناسب با استاندار های جهانی حق تمامی افراد جامعه است، فارغ از اینکه بازنشسته لشکری باشند یا کشوری و یا مستمری بگیر سازمان تامین اجتماعی.
داشتن زندگی همراه با حرمت انسانی، داشتن امنیت و آزادی در عرصه های سیاسی،اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همراه با رفاه، آسایش و حقوق مکفی، حق ابتدایی بازنشستگان و تمامی آحاد جامعه است.
داشتن زندگی مناسب همراه با استاندارها ی جهانی، برخوردار بودن از تمامی خدمات پزشکی، درمانی، بهداشتی و تامین اجتماعی، نگهداری و در اختیار قرار دادن امکانات مخصوص برای سالمندان ( بخصوص افراد ناتوان ) ، امکان و ایجاد فرصت تحصیل ( فارغ از شرایط سنی و جنسیت ) و ادامه تحصیل رایگان در مراحل مختلف تحصیلی، برای بازنشستگان وخانواده آنها و‌ دیگر احاد جامعه، فراهم کردن و قابل دسترس کردن مسافرت های تفریحی و علمی با هزینه دولت همراه با خدمات مربوطه از جمله محل استراحت ( هتل و… ) و رایگان بودن تمام هزینه ایاب و ذهاب شهری، تنها بخش کوچکی از حق و حقوق بازنشستگان است.
زندگی سالم همراه با آسایش، امنیت، رفاه،داشتن مکان های مناسب برای دور همی، برای شادی و تفریح، داشتن فضای مناسب و استاندارد برای ورزش های مناسب سالمندان، داشتن حداقل ۹ میلیون تومان حقوق در ماه، بخشی از مطالبات بازنشستگان است که باید در اسرع وقت فراهم گردد.
این حق ابتدایی بازنشستگان است که بعد از سال ها کار و فعالیت دوران بازنشستگی را در رفاه کامل بسر ببرند.

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

۱۷ فروردین ۱۳۹۹

************

ستمگری آشکار مدافعان نظام سرمایه داری!

بر اساس خبر های منتشر شده بر طبق نظر شورای عالی کار ( تشکل ضد کارگری مدافع سرمایه داران) افزایش دستمزد ها تا پایان ماجرای کرونا “فریز” شده است!!
گویا فقر و فلاکت و گرانی هم فریز شده و ما کارگران با همان حقوق های معوق و چندین برابر زیرخط فقر میتوانیم به زندگی پر از درد و رنج ادامه دهیم.
گویا ما کارگران برای تهیه مایحتاج روزانه، اجاره خانه و دیگر حداقل های مورد نیاز، احتیاجی به پرداخت پول نداریم و تمامی نیاز های ما، مجانی تهیه میشود و پول برای خرید کالا ها، محلی از اعراب ندارد.
مرز جاه طلبی، توحش و سود پرستی شما بالا نشینان، شما صاحبان پول و قدرت، شما صاحبان زر و زو کجاست؟
ما که عامل انتقال ویروس کرونا در کشور نبوده ایم همانطور که عامل ظالمانه تحریم ها نیستیم.
شما خود عامل ورود و انتقال کرونا بوده و هستید همانطور که عامل وتداوم دهنده تحریم های ظالمانه و ضد انسانی ترامپ دیوانه هستید!
چرا باید ما تاوان جاه طلبی های شما را متحمل شویم؟ چرا فقر و فلاکت و نداری نصیب ما کارگران و زحمتکشان می شود؟ چرا ما کارگران، مزد بگیران و تهی دستان جامعه باید قربانی جاه طلبی ها شما قرار گیریم؟ چرا، بر چه اساسی؟
چرا از تمامی ثروت های موجود تنها فقر و نداری نصیب ما کارگران و تهی دستان می شود اما ثروت های میلیاردی و زندگی لاکچری نصیب شما؟
همانطور که قبلا اعلام داشته ایم حداقل مزد کارگران نباید از مبلغ ۹ میلیون تومان کمتر باشد.
تعیین مبلغ و مزد کارگران هیچ سنخیتی با ماده ۴۱ قانون کار و مناسبات شورای عالی کار و دیگر تشکل های ضد کارگری ندارد، بلکه تعیبن دستمزد ها باید توسط نماینده گان واقعی و مستقل کارگران در تشکل های مستقل تعیبن شود.

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

۱۷ فروردین ۱۳۹۹

************

این دنیای وارونه که جان انسان‌ها کم‌تر از قیمت یک قرص نان است، باید واژگون شود

عزیزانی که در مراکز پزشکی و درمانی در این شرایط بسیار سخت، مشغول به ارائه خدمات پزشکی هستید، تشکر ما را پذیرا باشید.
خواهران و برادران بهیار و کمک بهیار پزشکان، پرستاران، راننده‌گان و تمام عزیزانی که در این شبکه بزرگ با جانفشانی در مقابل ویروس کرونا، در بدترین شرایط موجود و با توجه به نبود لوازم و تجهیزات لازم و مناسب به فداکاری و از جان گذشتگی ادامه می‌دهید، تشکر ما را پذیرا باشید.
شماهایی که با اتکا به علم و دانش و توانمندی‌های پزشکی راه مبارزه با ویروس کرونا را در پیش گرفته‌اید، تشکر ما را پذیرا باشید، هر چند در این مبارزه تا کنون چندین پزشک و پرستار و کادر درمانی جان عزیز خود را از دست داده‌اند. اما تشکر ما را پذیرا باشید. یادشان گرامی باد شما‌هایی که نه بر اساس باورهای جاهلانه -‌روغن بفشه‌ها‌- بلکه بر اساس داده‌های علمی روز، به یاری مردم ستم‌دیده می‌شتابید و در این را پرچمدار مبارزه با ویروس کرونا شده‌اید، تشکر ما را پذیرا باشید.
شما‌هایی که با رقص و پایکوبی‌(در بیمارستان‌ها) باعث شادی و شکوفا شدن لبخند امید بر لب بیماران می‌شود، کمال تشکر ما را پذیرا باشید، و ننگ باد کسانی که با ناله و فغان و نوحه‌خوانی فضای یاس و نا امیدی را برای بیماران بوجود می‌آورند.
درود بر شما که برای کسب در آمدهای آن‌چنانی، به‌وظیفه پزشکی درمانی پشت پا نزدید و با حس خوب انسانی در کنار بیماران ایستاده‌اید، تشکر ما را پذیرا باشید.
در این شرایط ویژه که بعضی‌ها توان درک واقعیت‌ها را ندارند و با داستان جن‌گیری و رمالی، با بیرون کردن پزشکان بدون مرز، با در اختیار گرفتن تمامی امکانات لازم پزشکی تنها به فکر سلامتی خود و خانواده‌هایشان هستند و زندگی بیش از ۸۰ میلیون انسان در ایران را در ورطه نابودی قرار داده‌اند، فرق است، از این بابت هم پذیرای تشکر ما باشید.
هر چند می‌گویند که ویروس کرونا فقیر و غنی و خودی و غیر خودی را نمی‌شناسد، اما واقعیت این است که موجودی کارت‌های اعتباری، داشتن سرمایه‌های کلان، تغذیه خوب از دوران پیشا جنینی تا تولد و بزرگ شدن، شرایط محیط و نوع کار و… همه این‌ها می‌تواند شانس زنده ماندن را افزایش دهد، می‌توان با پول‌های باد آورده کسانی را به استخدام در آورد و در بیمارستان‌های خصوصی و خانگی به در مان پرداخت، ما می‌گویم جان تک‌تک انسان‌ها مهم است و باید برای نجات انسان‌ها تلاش کرد،اما واقعیت این است که هنوز فرو دستان جامعه ایران در مقابل این ویروس ناتوان‌ترین هستند و در معرض خطر بیش‌تری قرار دارند.
کارگران بیکار و فصلی و روز مزد، دست‌فروشان، کودکان کار و خیابان، کارتون خواب‌ها، کارگرانی که مجبور هستند برای داشتن لقمه‌ای نان، هنوز در محل کار حضور داشته باشند و…همه این‌ها نشان می‌دهد که این ویروس طبقاتی است، تهی دستان و فرو دستان جامعه باید انتخاب کنند یا از گرسنگی بمیرند یا از مبتلا شدن به ویروس کرونا!!؟ چرا که قرنطینه برای بخش بزرگی از مردم در ایران به‌تمام معنی بی‌معنی است، پس خالی از حقیقت نیست که بگویم که این ویروس هنوز طبقاتی است.
اگر امروز صاحبان زر و زور و سود پرستان به‌فکر فرو رفته‌اند و می‌خواهند با صدقه رفع بلا کنند، تنها به این دلیل است که خطر ابتلا به این ویروس را احساس کرده‌اند اما آن‌ها مطمئن هستند که ویروس گرسنگی برای آن‌ها و خانواده‌هایشان خطر‌آفرین نیست و وجدان هیج صاحب سرمایه‌ای همراه با رسانه‌های خبری‌شان تاکنون در باره فاجعه مرگ‌و‌میر گرسنگی تحریک نشده و برایشان مهم نیست که روزانه چند هزار نفر انسان از گرسنگی جان می‌سپارند؛ پس ویروس کرونا هنوز طبقاتی است و جان ما کارگران و فردوستان در خطر جدی‌تری قرار دارد، تا جایی که تهیه و خرید ابتدایی‌ترین مواد نظافتی و بهداشتی برای میلیون‌ها نفر از ما در ایران غیرممکن تر شده است.
عزیزان، خواهران و برادرانی که در مراکز پزشکی و درمانی هم‌چنان به وظیفه خود عمل می‌کنید، تشکر صمیمانه ما را پذیرا باشید، از بابت تمام تلاش‌های شبانه‌روزی تان، از بابت خود‌گذشتگی‌ها، از بابت دوری از خانواده‌هایتان و از بابت داشتن حس انسان‌دوستی، تشکر ما را پذیرا باشید.
این دنیای وارونه که جان انسان‌ها کم‌تر از قیمت یک قرص نان است، باید واژگون شود.
در حاکمیت شوراها که کارگران و فرودستان و آحاد افراد جامعه در آن تصمیم‌گیرنده و اجرا‌کننده هستند، داشتن خدمات درمانی، پزشکی و تامین زندگی سالم بخشی از وظایف ابتدایی خواهد بود و جامعه در مقابل جان تمام انسان‌ها مسئول بوده و هیج برتری بین انسان‌ها وجود نخواهد داشت و همگی افراد جامعه فارغ از موقعیت‌های شغلی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… از امکانات موجود بر اساس نیازها، استفاده خواهند کرد و دیگر نه از بیمارستان‌های خصوصی خبری خواهد بود نه از بیمارستان‌های خانگی، نه از رمالی و جن‌گیری خبری خواهد، نه از فروشنده‌گان‌ روغن بنفشه، و نه از لیس زدن‌های ابلهانه خبری خواهد.
علم و دانش بر جهل‌پرستی پیشی خواهد گرفت و وظیفه انسانی و اجتماعی بر خودپرستی، خودخواهی بر جاه‌طلبی و قدرت‌طلبی استثمار گران پایان خواهد داد.
سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه ضمن سپاس و تشکر و قدردانی از تمام زحمات تاکنونی شما عزیران پرستار، پزشک، بهیار و کمک بهیار، راننده و نگهبان و تمامی عوامل پزشکی و درمانی که صادقانه و خارج از مناسبات پول و قدرت فداکارانه در مبارزه با ویروس وارداتی کرونا دست‌و‌پنجه نرم می‌کنید درود می‌فرستیم و یاد تمام عزیزانی که در این راه جانباخته‌اند را گرامی می‌داریم. تشکر ما را پذیرا باشید.

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

************

ویروس کرونا "دموکرات" است!

لطفا به این مزخرفات پایان دهید

فرودستان و تهی دستان،کارگران و زحمتکشان،میلیون‌ها انسان حاشیه نشین، کارتون خواب ها و گور خواب ها، فقیران و گرسنگان جامعه، میلیون انسان که به دلیل فقرو گرسنگی از سوءتغذیه مزمن رنج می برند و با مرگ دست و‌پنجه نرم می کنند، آیا بدن‌نحیف و بیمار آنها، تحمل مبتلا شدن به ویروس دیگری را دارد؟
آیا در صورت ابتلا به ویروس کرونا دارو، امکانات و وسایل پزشکی و درمانی لازم ، مناسب و رایگان در اختیار آنها گذاشته خواهد شد تا از مرگ حتمی نجات پیدا کنند؟
می گویند ویروس کرونا،دموکرات است، فقیر و غنی نمی شناسد( ای تف به ذات شما) قبول داریم که این‌احتمال هست که صاحبان زر و زور و قدرت، هم به این ویروس مبتلا شوند، اما دسترسی به امکانات پزشکی و درمانی برای کارگران و سرمایه داران آیا به یک اندازه است؟؟
آیا امکان دسترسی به دارو، تجهیزات پزشکی و درمانی مورد نیاز جهت مداوا، فارغ از موقعیت شغلی و اقتصادی به یکسان در اختیار همه قرار خواهد گرفت؟
اگر ترامپ و خانواده ترامپ، اگر پادشاه سوئد و انگلستان، اگر روحانی و خانواده روحانی، رئیسی و لاریجانی، احمدی نژاد، خانواده رفسنجانی، خانواده خامنه ای و … به این ویروس مبتلا شوند، امکان دسترسی به پزشک و مراقبت های ویژه پزشکی و در مانی همان اندازه خواهد بود، که در اختیار یک کارگر قرار داده می شود؟
آیا همان امکانات ویژه که در اختیار از ما بهتران!! قرار داده میشود در اختیار یک کارگر، یک کارتن خواب، یک حاشیه نشین یک زن تن فروش ،یک کودک کار، یک کارگر بیکار، یک‌ نی بر، یک معدن چی، یک زن روستایی،و…. قرار می گیرد؟؟؟
در جامعه ی سرمایه داری، موجودی کارت های بانکی و اعتباری و دست داشتن در قدرت، باعث خواهد شد که شانس زنده ماندن صاحبان زر و زور ،چند صد برابر بیشتر از کارگران و تهی دستان جامعه باشد.
پس لطفا نگو ئید که ویروس کرونا ” دموکرات” است، لطفا به این مزخرفات پایان دهید!
دسترسی و در اختیار داشتن امکانات ویژه، شانس زنده ماندن را افزایش می دهد،شانسی که برای کارگران و زحمتکشان در نظام سرمایه دار، بی مایه فطیر است

سندیکای کارگران هفت‌تپه


************

بیش از هزار نفر از فعالین اجتماعی

خواهان آزادی زندانیان بخاطر پیشگیری از ابتلا ی آنها به بیماری کرونا شدند

شیوع بیماری کرونا بسیار جدی در حال گسترش است. کسی در جامعه در امان نیست. اما در این میان زندانیان محبوس در زندانهای کشور در خطر بسیار بالایی قرار دارند. تعداد زیادی از بهترین فرزندان این کشور به اتهامات سیاسی در این زندانها محبوس هستند.
باتوجه به عدم وجود امکانات بهداشتی و پزشکی در زندانها اگر در هر بندی از زندانهای کشور یک نفر به ویروس کرونا مبتلا گردد آن زندان به قتلگاه زندانیان بدل میشود.
اخباری که از داخل زندانها مبنی بر عدم انجام هیچگونه اقدامی جهت ضدعفونی کردن محیط و عدم دسترسی زندانیان به مواد بهداشتی به بیرون از زندانها میرسد خانواده های زندانیان و کل جامعه را به شدت نگران کرده است.
متن کامل را اینجا کلیک کنید.

************

فریبرز رئیس‌دانا درگذشت

صبح دوشنبه ٢۶ اسفند قلب فریبرز رئیس‌دانا پس از شش روز جدال با مرگ از تپش بازایستاد و کانون نویسندگان ایران عضوی فعال و موثر را از دست داد. شش روز پیش رئیس‌دانا مشکوک به ابتلا به بیماری کرونا در بیمارستان تهرانپارس بستری شد اما مراقبت‌های کادر درمانی نتوانست جلوی مرگ را بگیرد.
رئیس‌دانا متولد ۱۳٢۷ ، نویسنده، مترجم، اقتصاددان و عضو کانون نویسندگان ایران بود. او سه دوره به عضویت هیئت دبیران کانون درآمد و از اعضای فعال آن بود حتی در دورانی که با سرطان می‌جنگید نیز در جلسات کانون حضور می‌یافت. در مجمع عمومی کانون در سال ۱۳۹۷ به عنوان بازرس مالی برگزیده شد. نویسنده‌ای مخالف سانسور و مدافع آزادی بیان بود و در عین حال کنش‌گری اجتماعی و سیاسی.
کمیسیون فرهنگی کانون نویسندگان ایران در ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ برای تقدیر از زحمات او مراسم بزرگداشتی برگزار کرد. از او ۱۵ اثر و بسیار مقاله منتشر شده است." پول و تورم"، "کم‌توسعگی اجتماعی - اقتصادی"،" اقتصاد سیاسی توسعه"،" دموکراسی در برابر بی‌عدالتی"، ... عناوین برخی از کتاب‌های او است.
متاسفانه به دلیل شرایط بهداشتی در کشور و شیوع ویروس کرونا امکان آن نیست که دوستان و دوستداران فریبرز رئیس‌دانا پیکرش را بدرقه کنند. مراسم یادبود و بزرگداشت او پس از رفع بحران کرونا و در اولین فرصت برگزار خواهد شد.

یادش گرامی باد!

کانون نویسندگان ایران

************

تسلیت بر طبقه کارگر

دکتر فریبرز رئیس دانا اقتصادان سرشناس جنبش کارگری، عضو برجسته کانون نویسندگان ایران، زندانی سیاسی در راه حق طلبی ، آزادی و آزادگی، یار و همراه و صدای کارگران و فرودستان به دلیل ابتلا به ویروس کرونا از دست دادیم.

یادش گرامی راهش پررهرو

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

************

تسلیت به کارگران و زحمتکشان

فریبرز رئیس‌دانا، نویسنده، اقتصاددان چپ‌گرا و عضو شناخته‌شد کانون نویسندگان ایران پس‌از شش‌ روز دست‌ وپنجه‌ نرم‌ کردن با بیماری کرونا و بستری‌بودن در بیمارستان درگذشت. جان باختن فریبرز رئیس دانا را به کارگران و زحمتکشان و آزادیخواهان تسلیت می گوئیم.

یادش گرامی باد!

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

************

جان جعفر عظیم زاده در خطر است…

جعفر عظیم زاده رئیس هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران در بند هشت زندان اوین زندانی است. ایشان به دلیل فعالیتهای کارگری به اتهام واهی اقدام علیه امنیت کشور به شش سال زندان محکوم گردید. جعفر عظیم زاده در سال ۹۵ در اعتراض به امنیتی کردن فعالیتهای صنفی در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد و در طول اعتصاب غذای بسیار سخت ۶۴ روزه دچار صدمات جسمی شدیدی شد. از همان دوران اعتصاب غذا به بعد به مشکلات جدی قلبی و گوارشی و کلیوی مبتلا گردید. تا مدتها برای خونریزی روده و مشکلات قلبی تحت مداوا بود تا اینکه در تاریخ نهم بهمن ماه ۹۷ دوباره دستگیر شد و برای ادامه تحمل حکم شش سال زندان به زندان اوین منتقل شد.
در طول بیشتر از یکسال گذشته جعفر در اعتراض به برخورد تحقیر آمیز با زندانیان در حین انتقال به بیمارستان که زندانیان را با دستبند و پابند و با هزینه خود زندانی به بیمارستان می برند از رفتن به بیمارستان برای ادامه مداوا خودداری نموده است.
این در حالی است که گزارش بهداری زندان بر ضرورت درمان مشکلات قلبی و خونریزی شدید روده و بیماری کلیوی وی در بیمارستان خارج از زندان تأکید دارد. در شرایط حاضر که شیوع بیماری کرونا سرعت بسیار زیاد به خود گرفته است و توصیه های بهداشتی تأکید بر ماندن در خانه و پرهیز از حضور در اماکن شلوغ و رعایت بسیار جدی بهداشت فردی و ضدعفونی مداوم دست ها و محیط زندگی دارد، محیط داخل زندانها ناامن ترین جای ممکن برای افراد است.
محیط زندانها به هیچوجه بهداشتی و سالم نیست و تراکم زندانیان در محیطی کاملاً محصور سبب می گردد که چنانچه به هر دلیلی یکی از زندانیان به ویروس مبتلا گردد تمامی آن بند و یا کل زندان به قتلگاهی برای زندانیان بدل شود. چون عملاً هیچ امکانی برای جداسازی فرد مبتلا وجود ندارد و وسایل بهداشت فردی از قبیل ماسک و دستکش و مواد ضدعفونی کننده ی دست در اختیار زندانیان قرار ندارد. البته حتی در صورت وجود این امکانات، وقتی در داخل بندی که بیشتر از یکصد زندانی در آن حضور دارند تنها سه توالت و روشویی که همگی به صورت مشترک از آن استفاده می کنند و وسایل آشپزی و سالن مشترک بسیار محدود وجود دارد چطور می شود انتظار داشت که بیماری به دیگران سرایت نکند. با توجه به گفته کارشناسان پزشکی این بیماری پس از چند روز از ابتلا علائم خود را نشان می دهد و پیش از بروز علائم قطعاً به دیگران سرایت خواهد کرد.
زندانیان با خارج از زندان در تماس نیستند اما کادر زندان که هر روز به خارج از زندان رفت و آمد دارند و اگر یکی از آنها به بیماری مبتلا گردد به راحتی از طریق آشپزخانه زندان یا نگهبانان و یا کادر اداری که زندانیان به صورت روزانه در ارتباط و مراوده با آنها قرار دارند این بیماری می تواند به سادگی به زندانیان سرایت کند. با توجه به اینکه خطر مرگ در این بیماری برای افرادی که از قبل به مشکلات جسمی دیگری مبتلا باشند بسیار بالا و جدی است پس افرادی مانند جعفر عظیم زاده که مشکلات جدی قلبی و کلیوی و خونریزی شدید روده دارد شاید توان مقابله با این بیماری در صورت ابتلا به آن را نداشته باشد.
طی بخشنامه ای که در هفتم اسفند از سوی رئیس قوه قضائیه مبنی بر به مرخصی فرستادن زندانیان صادر شده است به صراحت بر اولویت زندانیانی که بیماری های حاد دارند تأکید دارد و این بخشنامه هر چه سریعتر باید درمورد جعفر عظیم زاده اِعمال گردد. با وجود اینکه جعفر عظیم زاده سرپرست خانواده است و همسر و دو فرزند وی در این شرایطِ بحران بیماری به شدت به وجود او نیاز دارند، پس عدم موافقت با مرخصی جعفر به معنای به گرو گرفتن زندگی خود وی و همچنین خانواده اوست.
قوه قضائیه و مسئولین اداره زندانها با توجه به شرایط حاد و خطرناک گسترش این بیماری و برای جلوگیری از فاجعه و مرگ و میر زندانیان باید آنها را آزاد کنند و یا به مرخصی تا پایان دوران بحران بفرستند.
جان جعفر عظیم زاده در خطر است و هر چه سریعتر باید آزاد گردد و یا به مرخصی فرستاده شود.

اتحادیه آزاد کارگران ایران

۲۵ اسفند ۹۸

************

احضار سه نویسنده برای اجرای حکم زندان

سه نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران طی ابلاغیه‌ای که شامگاه دیروز ۲۰ اسفند برای آنها ارسال شده است به شعبه یک اجرای احکام دادسرای شهید مقدسی فراخوانده شدند.
شعبه یک اجرای احکام دادسرا واقع در اوین شامگاه دیروز با ارسال ابلاغیه‌های جداگانه برای رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن آنها را برای اجرای حکم مجموعا پانزده سال و شش ماه زندان احضار کرد. طبق ابلاغیه، این سه نویسنده باید در چهار روز آینده خود را به شعبه یکم اجرای احکام معرفی کنند. در شرایطی که شیوع ویروس کرونا سلامت و جان زندانیان را به شدت تهدید می‌کند و ممکن است فاجعه‌ای انسانی در زندان‌ها رخ دهد، سه نویسنده برای زندانی شدن ابلاغیه دریافت کرده‌اند!
رضا خندان و بکتاش آبتین دو عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران هر یک به شش سال زندان و کیوان باژن عضو هیئت دبیران سابق کانون به سه سال و شش ماه زندان محکوم شده‌اند.

کانون نویسندگان ایران

************

بیانیه جمعی:

برای نجات جان زندانیان فورا دست بکار شویم

با گسترش ویروس کرونا در سراسر ایران، عملا جامعه با فاجعه جدیدی روبرو شده است. بی توجهی عامدانه مسئولان به اخطارها و هشدارهای سازمان جهانی بهداشت، سبب شده که این ویروس خطرناک از کنترل خارج شود.
تاکنون ده ها و شاید صدها نفر در اثر ابتلا به ویروس کرونا جان خود را از دست داده اند و خانواده های نگران از این وضعیت با مراجعه به دفاتر دادستانی و دفاتر زندان ها هیچ نتیجه ای نگرفته اند و این در حالی است که خود قوه قضائیه تحت فشار جامعه ابلاغیه ای را به تمامی مراجع قضایی مبنی بر فراهم آوردن شرایط آزادی و مرخصی زندانیان صادر نموده، هیچ اقدامی برای آزاد سازی زندانیان بی دفاع صورت نگرفته و مسئولیت این مرگ ها و تمامی عواقب فاجعه بار انتشار ویروس به عهده مسئولان ذیربط است.
از آنجا که در زندان‌ها و بازداشتگاه‌‌ها ابتدایی‌ترین امکانات بهداشتی و درمانی موجود نیست و همچنین تراکم جمعیت بیش از ظرفیت زندان‌ها می‌باشد، سرایت ویروس کشنده کرونا باعث قتل عام وسیع زندانیان خواهد شد.
خبرهای بشدت نگران کننده‌ای از سرایت ویروس کرونا به زندانها در سراسر کشور منتشر شده است و تاکنون تعدادی در زندان بزرگ تهران (فشافویه)، دستگرد اصفهان، رجایی کرج و قزل حصار مبتلا شده و آمار دقیقی از جانباختگان در دست نیست.
در این میان بویژه وضعیت زندانیان سیاسی به دلیل امنیتی کردن شرایط زندگیشان ، ‌آنان را بیشتر از سایر زندانیان از دید جامعه مخفی کرده اند. بسیاری از آنان مدتها از دارو درمان و اعزام به مراکز درمانی و حتی دسترسی به امکانات اولیه بهداشتی محروم بوده‌اند.
در این شرایط، باید همه زندانیان بدون درنگ و در اولین اقدام، تحت آزمایشات دقیق و برابر استاندارد جهانی تشخیص ویروس کرونا قرار گیرند، و از زندان آزاد شوند.
خانواده‌های همه زندانیان اعم از سیاسی و عادی را فرامی‌خوانیم با حضور در دفاتر زندانها و مراکز قوه قضائیه، خواهان آزادی و مرخصی فوری کلیه زندانیان شوند. باید خانواده ها به نهادهای انساندوست در سراسر جهان نامه بفرستند و اضطراری بودن وضع زندانیان در ایران را اعلام نموده و همچنین به کل جامعه اطلاع رسانی کنند.
ما امضاء کنندگان که خانواده های زندانیان، فعالین اجتماعی و انسانهای نگران از حال زندانیان هستیم ، از همه مجامع جهانی بشر دوستانه می‌خواهیم تا در این وضعیت بشدت خطرناک در کنار زندانیان و خانواده‌های ‌آنان قرار گیرند و همه تلاش خود را برای آزاد کردن زندانیان بکار گیرند. صدها زندانی سیاسی در سراسر زندانهای کشور باید فوراً و بدون قید و شرط ‌آزاد گردند و بقیه زندانیان به مرخصی فرستاده شوند. برای نجات جان زندانیان از خطر گسترش ویروس کرونا باید کلیه زندان‌های کشور به هر شکل ممکن تعطیل شوند!
ما همچنین از همه خانواده های زندانیان، انسانهای شرافتمند، تشکلها، گروه ها، سازمانها و احزاب انساندوست می خواهیم برای قدرتمندتر کردن این کمپین، پتیشن “آزادی زندانیان” را امضاء کنند.
زندانیان سیاسی محبوس در زندان مرکزی سنندج: "خبات دهدار، اسحاق روحی، توفیق محمودی"

خانواده های زندانیان سیاسی و عقیدتی محبوس در زندان های قرچک، رجائی و اوین:
دائمی، خلوصی، شیرزاد، شریفی، کریم بیگی، کرد افشاری، آریانی، هاله صفر زاده، ناهید شقاقی، فوزیه خالصی، سیما خواجویی، محبوبه هرباسیان، نگار مسعودی، افسانه عظیم زاده، واله زمانی، جوانمیر مرادی، علیرضا ثقفی، محمود صالحی، اکبر یزدی، محمد قراگوزلو، حسین آذرگشب، یدی صمدی، عثمان اسماعیلی، مظفر صالحی نیا، شریف ساعدپناه، زاهد سلیمی، رضا حق نظری، حشمت امیری، شعبان محمدی، علی اسدالهی، علیرضا آدینه، مازیار شیرخانی، شاهرخ مطاعی، بهرام علیزاده، مجید جعفری، خلیل کریمی، امیرچمنی، امیرحسین میربهاری

************

خیانت اسدبیگی های فاسد و مسئولان نالایق در حذف بخش تصفیه شکر سفید و گزارش دروغ صدا و سیمای خائن!

صدا و سیمای خائن به مردم، در یک گزارش سراسر دروغ درباره هفت تپه برای بار هزارم ثابت کرد که خدمتگزار دزدان و اختلاسگران هفت تپه است.
در این گزارش به دروغ در مورد تصفیه شکر سفید در هفت تپه می گویند. خبرنگار صدا و سیمای جاعل و کذاب اعلام میکند قرار است چهل هزار تن شکر سفید از هفت تپه روانه بازار شود این در حالی است که بخش تصفیه شکر سفید امسال هیچ فعالیتی نداشته است و شرکت هفت تپه، امسال شکر را به صورت خام فروخته است.
در واقع یکی از بزرگترین خیانت ها به مردم شوش و کارگران هفت تپه این است که شاهد از رده خارج کردن بخش مهمی از شرکت بزرگ هفت تپه هستیم و صدا و سیمای خائن در راستای حمایت از اسدبیگی های اختلاسگر، واقعیت ها را تحریف میکند.
قسمت تصفیه شکر سفید بعد از ۵۷ سال از فعالیت باز ایستاد. در واقع این بخش تصفیه شکر، شاید اولین قربانی مدیران نالایق و ناکارامد باشد. این مدیران و مسئولان فاسدی که اختیار شرکت هفت تپه در دست های آنها است، آرام آرام شرکت هفت تپه را به نابودی می کشانند و مسئولان ریز و درشت و صدا و سیمای غیرمردمی هم از آنان حمایت می کنند.
شرکت هفت تپه مال ما کارگران هفت تپه و مردم شوش و خوزستان است. نباید اجازه بدهیم که خاندان فاسد اسدبیگی و مسئولان نالایق شرکت، بیشتر از این هفت تپه را نابود کنند.

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

۶ اسفند ۹۸

************

ادامه اعتراضات کارگران فصلی نی‌بر در کشت وصنعت نیشکر هفت تپه

صبح امروز سه شنبه ششم اسفند ۱۳۹۸، برای چندمین روز متوالی جمعی از کارگران فصلی نی‌بر «شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه» به دلیل کسر حقوق خود، مقابل دفتر این شرکت دست به تجمع زدند.
این کارگران که حدود ۵۰۰ نفر بودند، با پیاده‌روی در مسیر مزارع، مقابل دفتر مدیریت جمع شده و نسبت به کسر دو روز از فیش حقوق دی‌ماه خود اعتراض کردند.
این کارگران با بیان این که از فیش‌های حقوق دی‌ماه توزیع شده آن‌ها در روزهای گذشته، از مجموع ۱۵ روز کاری کارگران نی‌بر، دو روز از حقوق‌شان کسر شده است، می‌گویند: «معیار پرداخت حقوق کارگران نی‌بر بر اساس میزان تناژ بریدن نی است.»
کارگران معترض ادامه دادند: «این در حالی است که هیچ معیاری برای محاسبه تناژ در این مجموعه وجود ندارد و کارگران نی‌بر به صورت روزمزدی در مزارع مشغول کارند.»

************

سبد معیشت کارگران به روایت حکومت، تعیین شد

جلسه کمیته دستمزد که از ساعت ۱۶ امروز شروع به کار کرده بود پایان یافت.
در این جلسه با فشار کارفرمایان و دولتی‌ها، رقم سبد معاش خانوار، ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومان تعیین شد. این رقم قرار است هفته آینده در جلسه سه‌جانبه شورای عالی کار، برای تعیین حداقل دستمزد ۹۹ مورد استفاده قرار گیرد.
این مبلغ حتی موردرضایت نمایندگان غیرمنتخب و غیرمستقل کارگران حاضر در جلسه امروزقرار نگرفت ومعتقدند این رقم پیشنهادی دولتی‌ها و کارفرمایان است!
بالاخره پس از چند ماه ماراتن نمایشی، کمیته دستمزد، هزینه سبد معیشت خانوار را زیر ۵ میلیون تومان اعلام کرد. البته این رقم هم بمعنای تعیین مزد بر این اساس نخواهد بود!
منابع مستقل کارگری و کارشناسان حوزه اشتغال و مزد ، هزینه سبد خانوار را در شرایط کنونی بالغ بر ۹ میلیون تومان اعلام کرده اند. بدین معنا که یک خانواده مزدبگیر نباید کمتر از این میزان مزد بعنوان حداقل معیشت ، دریافت کند.
کارگران، مصوباتی را که درآن نمایندگان مستقل و منتخب خودرا نداشته باشند به رسمیت نخواهند شناخت و برای دستیابی به هزینه های واقعی معیشت زندگیشان، به پیگیری و مبارزه ادامه خواهند داد.

شورای بازنشستگان ایران

۵ اسفند ۱۳۹

************

دستمزد واقعی امکان پذیر است

ماههای پایانی هر سال با دلهره و نگرانی بابت تعیین حداقل دستمزد برای کارگران همراه است، زیرا نمایندگان واقعی و مستقل کارگران در شورای عالی تعیین دستمزد حضور ندارند تا بتوانند از حق کارگران دفاع کنند. نمایندگانی هم که از سوی تشکلهای مذهبی کارگری در این جلسات شرکت می کنند به دلیل عدم توانایی و همچنین داشتن محضورات حتا نمی توانند از حداقل هایی که در قانون اساسی و قانون کار برای کارگران در نظر گرفته شده را به دولت و کارفرمایان بقبولانند. در بهترین حالت افرادی هستند که دغدغه کارگری دارند ولی نمی خواهند به قدرت کارگران اتکا کنند.
در اصل ۴٣ قانون اساسی آمده است، تأمین نیازهای اساسی: مسکن، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای تمام ایرانیان توسط دولت فراهم گردد و در اصل ۴١ قانون کار تأکید گردیده بر اساس تأمین سبد معیشت خانواده و هم جبران میزان تورم سالیانه، دستمزد تعیین گردد.
در سال ٩۶ با گران شدن دلار، دستمزد کارگران از ٢٣٢ دلار، اکنون به ١٢٠ دلار در ماه رسیده است. و این سوای گرانی است که توسط بازار به خانوادههای کارگری تحمیل شده و دستمزد واقعی را کمتر از ٨٠ دلار ماهیانه نموده است.
با توجه به اعلام کارشناسان مستقل، تورم موجود ٣٠٠ درصد بوده، اما تورم اعلامی بانک مرکزی۳۷ درصد می باشد (خیانت آشکار بانک مرکزی به طبقه کارگر) ولی همین ۳۵ درصد را هم شورای عالی کار با ترکیب کارفرمایی خود (۶ عضو کارفرما و دولت، و ۳ عضو به اصطلاح کارگر) بر نمی تابد. براساس بند دو ماده ۴١ قانون کار هزینه ماهیانه یک خانواده ۴ نفره با احتساب هزینه مسکن بالغ ده میلیون تومان می گردد، بنابراین افزایش هر مبلغی توسط شورای عالی دستمزد کمتر از رقم گفته شده به معنی کشتن تدریجی خانواده های مزدبگیر (اعم از کارگران، کارمندان، بازنشستگان و دیگر اقشار زحمتکش) یعنی بالای ۷۰ درصد افراد جامعه و جنایت علیه بشریت است.
می توان قدرت خرید کارگران را بالا برد اگر اراده ای برای این کار در دولت وجود داشته باشد. آنچه که ما کارگران می خواهیم این است که دستمزد کارگران متناسب با خط فقر تعریف شده توسط کارشناسان اقتصادی مستقل اجرایی شود.
آیا این امر با توجه به شرایط امکان پذیر است؟
مسبب همه این بدبختیها و کم شدن محتوای سبد معیشتی کارگران در درجه نخست سیاست های به غایت ارتجاعی نئولیبرالیستی است براین اساس سندیکای کارگران فلزکارمکانیک معتقد است با بکارگیری موارد زیر می توان شکاف بزرگ دستمزدی را جبران نمود:
١- دست برداشتن از سیاستهای نئولیبرالیستی
٢- به رسمیت شناختن سندیکاهای کارگری
٣- تضمین نمودن امنیت شغلی کارگران با کنار گذاشتن قراردادهای موقت کار و قرارداد سفید امضا
۴- ایجاد و فعال نمودن شرکت های تعاونی مصرف کارگران برای مبارزه با گرانی
۵- حل مشکل مسکن کارگران با دادن زمین رایگان داخل محدوده ی شهری (از طرف دولت و یا شهرداری ها) به تعاونی های مسکن کارگری و دادن وام های کم بهره جهت ساخت و ساز و یا خرید مسکن
۶- مهیا کردن آموزش و تحصیل رایگان در هر مقطع تحصیلی برای همه طبق اصل ٣ قانون اساسی
٧- تامین بیمه رایگان برای همه‌ی حقوق بگیران و لغو بیمه های تکمیلی طبق اصل ٢٩ قانون اساسی
٨- فعال نمودن بازرسی از افراد پاکدست در همه عرصه ها با کمک سازمان های مردم نهاد به ویژه در سازمان تامین اجتماعی و مجموعه شستا
٩- اجرای شعار «هرکه درآمد بیشتر پرداخت مالیات بیشتر» برای بازسازی سیستم اجرای مالیاتی درست با کمک کارمندان پاکدست و سازمان های مردم نهاد و گرفتن مالیات از همه سازمانها و بنیادها و ثروتمندان.
١٠- متوقف نمودن روند سرکوب و فشار از سوی حاکمیت بر فعالین کارگری، ایجاد و گسترش و بازگشایی سندیکاها از سوی کوشندگان کارگری. دراین راستا تلاش پیگیر تمام تشکلهای مستقل کارگری و کوشندگان حقوق کارگران و تمام مزدبگیران در جهت اتحاد عمل و هماهنگی های ضروری، بسیار مهم و کارساز به نظر می رسد و سندیکای ما جهت تحقق آن دست یاری همگان را به گرمی می فشارد.
اینگونه می توان دره عمیق بین فقر و ثروت را کم نمود و کشور را در مدار صحیح انسانی و مردمی اداره کرد.
دستمزد مناسب حق بدیهی همه ی زحمتکشان است و برای تحقق این امر از هیچ حرکتی رویگردان نیستیم.

سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران - ١ اسفند ۱۳۹۸

************

رضا دبیریان کارگر نیشکر هفت تپه بازداشت شد

صبح امروز رضا دبیریان کارگر نیشکر هفت تپه به اتهام نشر اکاذیب بازداشت شد.
رضا دبیریان پس از مراجعه به دادگستری شوش بازداشت و به زندان دزفول منتقل می شود.
بنابر خبر دریافت شده این بازداشت بنابر دستور قضایی برای هفتاد دوساعت جهت تحقیقات صورت گرفته است.
گویا آقای رئیسی فراموش کرده اند که گفته بودند جای کارگر زندان نیست!!؟
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه بازداشت و پرونده سازی کارگران را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط رضا دبیریان می باشد.

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه - ۲۶ بهمن ۹۸

************

بازداشت و اتهامات واهی علیه فعالین!

این سالها، بویژه ماه‌های اخیر نیروهای امنیتی - قضائی سرشان آنچنان شلوغ است که بی وقفه در شُرف تشکیل پرونده سازیهای پی در پی برای معلمین، کارگران، دانشجویان، منتقدان و سایر مردم میباشند.
هجوم بی‌مورد به منازل و ضبط لوازم ارتباطی از قبیل کیس کامپیوتر، لب تاب و گوشی اعضای خانواده، و بازداشت موقت چند روزه تا چندین ماهه و آزادی به قید وثیقه های سنگین تا زمان دادگاه که گاهاً برخی بازداشت موقتها، بدون یکروز مرخصی به بازداشت دائمی مبدل می‌شود!!
اتهام همگی نیز همان اتهامات کلیشه ای همیشگی یعنی، تشویش اذهان عمومی، نشر اکاذیب، تبانی علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام است که برای مردم معانی واقعی این اتهامات یعنی: اعتراض به پایین بودن حقوق و دستمزد و بیکاری اکثریت مردم از سویی و اختلاس و چپاول عده ای قلیل از طرفی دیگر، دفاع از آموزش و درمان با کیفیت و رایگان، دفاع از کودکان کار و جامانده از تحصیل.
اعتراض علیه سرکوب معترضین، ممانعت از ایجادتشکل با نمایندگان مستقل و منتخب و چرایی ورشکستگی صندوقها، تخصیص ناعادلانه بودجه عمومی، و هرگونه اعتراض علیه وضعیت موجود میباشد.
در مجموع تمامی احکام صادره، قبل و بعد از تجدید نظر، پیشاپیش برای متهمین و حامیان آنان قابل پیش بینی ست.
این احکام سیاسی و غیر حقوقی بدلایل واهی و بنوعی گروکشی است تا صداها در گلو باقی بماند. استراتژی بیحاصلی که سالهاست ثابت شده نه تنها خیالی خام و بیحاصل، بلکه جنبشی فراگیر و هربار طوفانی تر از قبل را موجب شده است.
تلاش و مبارزه بهر شکل ممکن در راستای مطالبات بر زمین مانده تا هنگامیکه منتج به نتیجه ی دلخواه نگردد همچنان بقوت خود باقی است.

شورای بازنشستگان ایران - ۲۳بهمن ۱۳۹۸

************

بیانیه در رابطه با انتخابات نمایشی

نمایش انتخابات مجلس در روز دوم اسفند ۱۳۸٩ برگزار می شود و مدتها است بازار التماس از مردم برای آمدن به پای صندوق‌های رای از سوی تمامی مقامات حکومتی از همه جناح ها گرم شده است.
هر یک به نوعی و به زبان و گفتاری در تلاش هستند تا نه تنها جنایات چهار دهه گذشته، بلکه جنایات آبان و دی امسال علیه مردم را از اذهان همان مردمی که ازشان التماس رای دارند، بزدایند.
سران حکومت از مردم می خواهند تا کشتار عزیزانشان که به چهل سال سرکوب، تحمیل فقر و گرسنگی بر مردم و دزدی و فساد سازمانیافته در تمامی ارگان های حکومتی اعتراض داشتند، را فراموش کنند و با پا گذاشتن بر خون ریخته شده جانباختگانشان به پای صندوق های رای بیایند و به نظام مشروعیت ببخشند! در تقلا هستند تا بازماندگان جنایت سرنگون کردن هواپیمای مسافربری اکراینی، از خون بناحق ریخته عزیزانشان بگذرند و در خیمه شب بازی انتخابات شرکت کنند! از زندانیان سیاسی که به خاطر دفاع از حقوق کارگران، معلمان، زنان و آزادیخواهی در زندان هستند می خواهند که بر زندانی بودن و شکنجه های روحی و جسمی هر روزه خود چشم پوشی کنند و همچنین از خانواده های زندانیان می خواهند که از شرایط سخت و پر اضطراب خود بگذرند و به خاطر آبروی نظام به پای صندوق های رای بیایند!
مطمئنا این التماس کردن ها نه نشانه رئوف شدن سران حاکمیت نسبت به مردم و نه نشانه ای از ابراز پشیمانی از جنایاتی که در حق مردم انجام داده اند، بلکه از سر استیصال و بن بستی است که مردم با خیزشهای پی در پی بخصوص در آبان و دی امسال بر آنان تحمیل کرده اند.
از مردم زخم خورده می خواهند که بیایند آشتی ملی کنند و رای دهند!
اما مردم رای خود را همین تازگی در خیابان ها دادند! رای مردم محاکمه و مجازات دزدان و اختلاسگران، ستمگران و سرکوبگران آزادیخواهی، برابری طلبی و انسانهای خواهان برخورداری از رفاه و انسانیت بود.
فریادهایی که در خیابان‌ها سر داده شد و به خاطرش توسط پاسداران، بسیجیان، ارتش، نیروی انتظامی، یگان ویژه و نیروهای نیابتی به رگبار بسته شدند و قتل عام گردیدند، رای ما اکثریت مردم جامعه است.
انتخاب خود را کرده ایم، دیگر نمی پذیریم.

۱- انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه

۲- سندیکای نقاشان البرز

۳- گروهی از فعالین کارگری سنندج

۴- گروهی از فعالین لغو کار کودکان

************

بیانیه اتحادیه آزاد کارگران ایران در مورد تعیین حداقل دستمزد سال ۹۹….

حداقل مزد کارگران باید به بالای ۹ میلیون تومان افزایش یابد
دستمزد کارگران باید توسط خود کارگران تعیین گردد
فقر و فلاکت سر تا پای جامعه ایران را فراگرفته است. اکثریت جامعه دیگر توانایی تأمین حداقلی ترین نیازهایشان را ندارند. هزینه تأمین مسکن به شکل سرسام آوری سر به فلک کشیده است و تأمین پوشاک و امور درمانی و ادامه تحصیل فرزندان از لیست موارد ضروری میلیونها خانواده کارگری خارج شده است و به میزان استطاعت مالی خانواده ها، به آن اهمیت داده میشود.
گرانی روزافزون اقلام حیاتی و خوراکی به حدی رسیده است که بسیاری از مایحتاج مانند گوشت و میوه و لبنیات از دایره سبد غذایی خانواده ها خارج شده است.
از دو سال گذشته و در جریان اعتراضات مردمی دیماه ۹۶ که با سرکوب سبوعانه روبرو شد تاکنون، از سوی حاکمیت نه تنها اقدامی به جهت کاستن از مصائب و مشکلات میلیونها انسان در این جامعه صورت نگرفته است بلکه روز به روز تعرض به معیشت و زیست میلیونها خانواده کارگری و اقشار کم درآمد افزایش یافته است. حاکمیت با نادیده انگاشتن مطالبات معیشتی جامعه و اعتراضات و اعتصابات روزانه کارگران در مراکز مختلف کارگری و تظاهراتهای مردمی، در آبانماه امسال با افزایش سه برابری قیمت بنزین به بزرگترین دوره تعرض به معیشت آحاد جامعه دست زد و اعتراضات گسترده و سراسری مردم به گرانی بنزین را با بیرحمانه ترین یورش و کشتار سرکوب کرد.
موج این سرکوبها تا همین امروز ادامه داشته و در حال گسترش است تا جایی که اعتراضات مردمی دیماه نیز با کشتار تظاهرات کنندگان روبرو شد و دستگیری و شکنجه و پرونده سازی برای بسیاری از مردم معترض هر روز در جریان است. تعداد زیادی از کارگران و فعالین کارگری و دیگر جنبش های اعتراضی یا در زندان هستند یا برایشان پرونده سازی های قضایی صورت گرفته است و به احکام طویل المدت زندان محکوم شده اند.
سرنوشت هشتاد میلیون انسان در ایران در بیش از چهار دهه گذشته همواره مورد تعرض و هجوم یک اقلیت مافیایی سرمایه دار قرار گرفته است که بر سر تمامی ثروتهای جامعه چمبره زده است و کوچکترین مطالبه گری و حق خواهی کارگران و آحاد جامعه را به خونین ترین شیوه پاسخ می دهد.
در چنین شرایطی که فقر و فلاکت عمومی، معیشت و تأمین ابتدایی ترین نیازهای انسانی افراد جامعه را عملاً به نابودی کشانده است قطعاً با تداوم این شرایط هر روز شاهد افزایش پدیده های شوم اجتماعی از قبیل کار کودکان و خرید و فروش آنان به جهت اموری از جمله دزدی و زباله گردی و تکدی گری و سواستفاده جنسی از کودکان، افزایش تن فروشی زنان و دختران، افزایش اعتیاد و مشاغل مربوط به خرید و فروش مواد مخدر، افزایش انواع بزهکاری های اجتماعی و گسترش خودکشی و ده ها مشکل و ناهنجاری های اجتماعی خواهیم بود. جدای از سطح پایین دستمزدها که همواره چندین برابر زیر خط فقر تعیین می گردد گسترش بیکاری و افول امید به کسبِ کار و زندگی در میان جوانان و نیروی آماده به کار، بخش وسیعی از جامعه را با بن بستی جدی روبرو کرده است.
جمعیت زیادی از شهروندان بخصوص در شهرها و روستاهای مرزی علیرغم خطرات جانی، بخاطر عدم دستیابی به کار و ناتوانی در تأمین امرار معاش خانواده هایشان به کولبری و سوخت بری مشغول شده اند که به صورت روزانه خبر کشته شدنشان یا در سرمای کوهستان ها و یا توسط مأموران را شاهد هستیم.
سالهاست که ما کارگران خواهان افزایش دستمزد مطابق تأمین سبد هزینه خانوار بر مبنای نرخ واقعی آن هستیم ولی نهاد حکومتی ”شورای عالی کار” با دور زدن همین قانون کار موجود از اجرای ماده ۴۱ قانون کار سرباز میزند و هر ساله میزان حداقل مزد را چندین برابر زیر خط فقر تعیین می کند. بر پایه بند ۲ از ماده ۴۱ قانون کار میزان حداقل مزد کارگران باید مبتنی بر تأمین سبد هزینه خانوار و لحاظ نرخ تورم تعیین گردد. اما هرساله در یک مضحکه خیمه شب بازی و به قصد فریب کارگران با کش و قوس هایی تهوع آور و ارائه ی آماری دروغین میزان دستمزد کارگران را به زیر خط بقا رانده اند.
بعنوان مثال سال گذشته و در جریان جلسات کمیته مزد شورای عالی کار میزان سبد هزینه خانوار را حدودا سه میلیون و هفتصد هزار تومان اعلام کردند که نصف نرخ واقعی بود اما با اینحال حداقل مزد کارگران برای سال ۹۸ را کمتر از نصف همین مبلغ اعلامی خودشان و به میزان ۱۵۱۶۰۰۰ تومان تعیین کردند.
امروز و در پسِ دهن کجی عیان نهادهای حاکمیتی به مطالبات و معیشت اکثریت جامعه از یک سو و سرکوب و کشتار مردم معترض از سوی دیگر ، هرگونه روزنه ی مطالبه گری بخصوص برای کارگران در ایران به کلی بسته شده است. از اینرو کوچکترین اعتماد و امیدی به نهادهای حاکمیتی برای رفع مصائب و مشکلات اقتصادی ومعیشتی در میان طبقه کارگر ایران باقی نمانده است.
اساساً نهادهای حاکمیتی هیچگونه اراده ای برای ترمیم ساختارهای اداره جامعه از خود نشان نداده اند و بر این مبنا نه صلاحیت و نه توانایی برای تداوم این مناسبات را ندارند. اما کارگران بر مبنای تأمین نیازهای واقعی زندگی و با نظرداشت سبد هزینه خانوار و میزان تورم خواهان افزایش سطح دستمزدها هستند و اعتقاد دارند که نهادهای حاکم باید به ساختار تعیین مزد توسط خود کارگران گردن نهند.
با توجه به میزان تورم، افزایش چندین برابری نرخ کالاهای اساسی و گران شدن هزینه های زندگی در چند سال گذشته، نرخ سبد هزینه خانوار به ۹ میلیون تومان در ماه رسیده است از این رو ما کارگران خواهان افزایش میزان حداقل مزد به بالای ۹ میلیون تومان هستیم و اعلام می داریم که سطح دستمزد را خود کارگران باید تعیین نمایند نه نهادهایی فرمایشی که در منظر کارگران و اکثریت جامعه کوچکترین مشروعیتی ندارند.

اتحادیه آزاد کارگران ایران

************

بیانیه مشترک تشکل های مستقل در رابطه با افزایش حداقل دستمزد و حقوق سال ۱۳۹۹

وجود تورم بالای ۴۰ درصد در نیمه اول سال جاری رمق زندگی را از کارگران، معلمان، بازنشستگان، بیکاران و کلیه مزدبگیران کم درآمد و عموم مردم زحمتکش و محروم را فراتر از سالهای گذشته گرفته بود تا اینکه شب ۲۴ آبان ۹۸ دولت برای جبران کسری بودجه اش به طرزی غارتگرانه دست در جیب مردم برد و قیمت بنزین را سه برابر افزایش داد.
مردم جامعه از کارگر گرفته تا معلم و بازنشسته و بیکار و غیره که تأثیر افزایش بنزین توسط حکومت را بارها بر زندگی خود تجربه کرده و میدانستند به دنبال افزایش قیمت بنزین همچون افزایش چند باره قیمت دلار، قیمت دیگر کالاهای مورد نیاز زندگی فورا و سرسام آور بالا خواهد رفت، برای دفاع از حق زندگیشان بلافاصله خیابانهای شهرها را به میدان اعتراض تبدیل کرده ، وسیعا به خیابان آمدند و صدای اعتراضشان را نه تنها به گرانی بنزین، بلکه علیه ۴۰ سال سرکوب، چپاول و به تباهی کشانده شدن زندگیشان توسط غارتگران بلند کردند.
اکنون برمتن سرکوب های خونین این خیزش ها که تا به امروز نیز ادامه دارد و در دل شدیدترین فشارهای معیشتی و اعتراض های مردم، نمایش هر ساله مذاکرات حکومتی “شورای عالی کار” برای افزایش دستمزد کارگران از آذر ماه شروع و همچنان ادامه دارد.
سال ها این سناریوی تعیین مزد در حالی بهمین سبک و سیاق اجرا میشود که نیروی کارمزدی فاقد تشکل های مستقل قدرتمند و سراسری برای دفاع از سطح معیشت خود هستند.امسال بویژه قصد دارند که به بهانه نبودن بودجه درصدی تحقیر آمیز به دستمزد و حقوق مزدبگیران اضافه کرده که همان هم پیشاپیش با افزایش نرخ تورم هنوز دریافت نشده، بازپس گرفته میشود.
نباید هیچ بهانه و توجیهی مبنی بر نبود بودجه و یا عدم توانائی کارفرمایان و سازمانها در پرداخت دستمزدها و حقوق های مورد مطالبه ی شاغلین و بازنشستگان را پذیرفت. زیرا جامعه شاهد بود که چگونه و با قید سه فوریت برای سپاه قدس بودجه ۲۰۰ میلیون یوروئی علاوه بر بودجه مصوب قبلی را تخصیص دادند.
دولت مؤظف است علاوه بر پذیرش حداقل دستمزد و حقوق ماهانه همه مزدبگیران مطابق هزینه کارشناسی شده “سبدمعیشت خانوار” که درشرایط فعلی به میزان ۹ میلیون تومان برآورد میشود، بودجه کافی نیز برای پرداخت بیمه بیکاری به همه بیکاران، تأمین زندگی کودکان کار و درمان مناسب و رایگان، اختصاص دهد.
ما کارگران، معلمان، بازنشستگان و کلیه مزدبگیران در صورت عدم تحقق مطالبه ی مذکور، حق خود می دانیم که به هر شکل ممکن، علیه این همه تبعیض و بی‌عدالتی درهمه مراکز کارگری، مدارس و دانشگاه ها، خیابان ها و مقابل مراکز دولتی و حکومتی اعتراضی همه جانبه نماییم.

٩٨/١١/١٢

۱- اتحاد بازنشستگان ایران

۲- انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه

۳- سندیکای نقاشان البرز

۴- شورای بازنشستگان ایران

۵- بخشی از بازنشستگان فولاد

۶- گروه ۱۹ اسفند

۷- گروه بازنشستگان تامین اجتماعی

۸- گروه پایپینگ و اکیپ پروژه ای آذربایجان

۹- جمعی از فعالین لغو کار کودکان

۱۰- جمعی از فعالین کارگری سنندج

************

لغو تجمع ۷ بهمن بازنشستگان مقابل مجلس

روز یکشنبه ۶ بهمن،اطلاعیه ای بشرح وامضاهای زیر دررابطه با لغو تجمع ۷ بهمن بازنشستگان مقابل مجلس منتشرشد:
به اطلاع کلیه بازنشستگان، کارگران، معلمان و... می رساند علیرغم اعلام قبلی و اشتیاق همه برای پیگیری مطالباتمان در برگزاری تجمع ۷ بهمن، متاسفانه با پیش آمدن شرایط و موانعی، تاریخ برگزاری این تجمع به روزی دیگر که متعاقباً اعلام خواهد شد موکول گردید.
قطعاً به زودی این تجمع در ابعادی وسیع تر و گسترده تر برگزار خواهدشد. اعتقاد ما بر این است که هیچکس و هیچگونه فشاری نمیتواند پایه های مطالبه گری بازنشستگان را سست نماید.

۱- گروه بازنشستگان تامین اجتماعی
٢- گروه اتحاد بازنشستگان
۳- شورای بازنشستگان ایران
۴- جمعی از بازنشستگان فولاد
۵- اتحاد بازنشستگان ایران
۶- انجمن کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
۷- گروه ۱۹ اسفند
۸- گروه پایپینگ و اکیپ پروژه ای آذربایجان
۹- چالش صنفی معلمان ایران

اخبار و گزارشات کارگری

************

حمایت و حضور در تجمع ۷ بهمن ماه بازنشستگان، یک‌ وظیفه است

در ادامه اعتراضات، بازنشستگان فراخوان‌ به تجمع در روز ۷ بهمن ماه را صادر کرده اند.
بازنشستگان بخشی از طبقه کارگر در ایران هستند. کسانی که تمام عمر جوانی مشغول فعالیت ،کار و تلاش در عرصه های مختلف بوده اند و همزمان مورد تبعیض و استثمار واقع شده اند.
بازنشستگان امروز، کارگرانی بودند که با فروش نیروی کار فکری و یدی، در تمام عرصه های مختلف مورد استثمار قرار گرفته اند.
این عزیزان انتظار داشتند که در سن کهولت زندگی آرام همراه با شادی و رفاه داشته باشند، انتظار داشتند که غم نان دغدغه آنها نباشد، انتظار داشتند که معیشت و منزلت آنها دو چندان شود، انتظار داشتند و امید وار بودند مشمول خدمات تامین اجتماعی،درمان رایگان و دیگر خدمات مورد نیاز باشند.
اما صد افسوس که این امید و انتظار ها خواب و خیالی بیش نبود.
آرزو هایی که نه تنها به واقعیت تبدیل نشده، بلکه روز به روزمشکلات زندگی بیشتر و بیشتر و منزلت هم طبقه ای های مان لگد مال شده است.
صاحبان زر و زور و حاکمان نه تنها به خواست و مطالبات بازنشستگان جوابی نداده اند، بلکه ما شاهد سرکوب و بازداشت بازنشستگان بوده و هستیم.
سندیکای کارگران نیشکر هقت‌تپه از خواست و مطالبات بازنشستگان حمایت کرده و انتظار این است که شاهد حضور گسترده بازنشستگان و حامیان طبقه کارگر در ساعت ۱۰ صبح روز دوشنبه ۷ بهمن ماه در برابر مجلس باشیم.

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

۵/ بهمن/۹۸

************

چرا در تجمع ۷ بهمن شرکت می کنیم؟ اگر نمی کنیم چه می توانیم بکنیم؟

با گروههایی از بازنشستگان قرار گذاشته ایم تا بار دیگر و این بار در ۷ بهمن ۹۸ مقابل مجلس تجمع کنیم. مطالبات بازنشستگان به قدری صریح و شفاف است که محال است مسئولی باشد که آن را نشنیده باشد. این اولین بار نیست که بازنشستگان جلوی مجلس می روند و طبعا آخرین بار هم نخواهد بود. بازنشستگان حداقل در چند سال اخیر جزء پیشگامان تشکل یابی از طریق شبکه های اجتماعی بوده اند و آگاهی کاملی نسبت به دشواری های مطالبه گری در شرایط کنونی کشور دارند. کافی است به شعار « مجلس، دولت/ بس است فریب ملت» اشاره کرد که در تجمعات بازنشستگان مطرح شده و این خبر را هم کنار آن گذاشت؛ که شورای نگهبان برای انتخابات بعدی حدود یک سوم کل نمایندگان کنونی مجلس را به عنوان افرادی «دارای مسائل مالی» تصفیه کرده است. مجلسی که حدود یک سوم اعضایش به ادعای نهاد مرکزی نظارتی اش دچار فساد مالی است، طبعا نمی تواند پژواک مطالبات بازنشستگان باشد. حالا دیگر بعید است بازنشستگان مطالبه گر بر این اعتقاد باشند که از این مجلس و این دولت آبی برایشان گرم می شود. درست به همین دلیل سوال این است:
پس چرا بار دیگر تجمع می کنیم؟
واقعیت این است که تجمع ۷ بهمن، مثل تجمع های پیشین فرصت اعلام حضور مجدد، تاکید بر پیگیری مطالباتی، مقاومت در برابر سکوت و انفعال، تقویت روحیه مشارکت و همبستگی مطالباتی، دست رد زدن بر واپسین ترفندهای سیاست بازانه و زایل سازی بخشی از ثاتیر سرکوب جنبش های مطالباتی است.
ادامه خودداری از عدم اجرای مطالبات پایه ای بازنشستگان توسط حاکمیت، اراده ما را برای احقاق حق، برای برخورداری از یک زندگی انسانی پس از عمری کار و زحمت، برای دنیایی عاری از سرکوب (که نمونه اش تجمع بازنشستگان در ۱۹ و ۲۱ آبان بود) بیشتر خواهد کرد. ما به بازی در بساط انتخابات یا همایش های فرصت طلبانه در ستایش مسئولان نالایق تن نمی دهیم و از همبستگی با سایر مطالبه گران هم سرنوشت خود باز نمی مانیم.
همین پیام را هر بار که در برابر مجلس رفته ایم و شعارهای مان را فریاد زده ایم به زبان های مختلف خطاب به حاکمیت گوشزد کرده ایم و هر بار جز مشتی وعده های توخالی و دروغ پاسخی نگرفته ایم، بیش از پیش دریافته ایم که تا نیروی انبوهی نشویم و تا با سایر گروههای مطالبه گرانِ هم سرنوشت، گره نخوریم، خواسته های ما برآورده نمی شود. بازنشسته امروز در کنار دغدغه های حاد معیشتی خود، ناشر همین گره خوردگی و حامل حداقل چهار سال تجربه خودسامان یابی مطالباتی در شبکه های اجتماعی است.
پیروزی خواسته های ما بدون پیروزی جنبش مطالباتی ممکن نیست و جنبش مطالباتی اساسا با قشرها و لایه های گوناگون مطالبه گر در حوزه های معیشتی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حقوق شهروندی شکل می گیرد. کمک به رشد و قوام این جنبش کمک به خود ما و عامل تقویت کنشگری ماست.

اتحاد بازنشستگان - ۹۸/۱۱/۵

************

فراخوان برای اعتراض به تضییع حقوق بازنشستگان

بازنشستگان عزیز سراسر ایران:
بی‌توجهی حکومت به خواسته‌های قانونی و برحق بازنشستگان، خصوصا بازنشستگان تامین‌اجتماعی که اکثریت آن‌ها حداقل بگیر هستند و در زیر شدیدترین فشارهای اقتصادی و کمبود های ناشی از آن با مرگ تدریجی دست به گریبانند، نشانه دیگری از سیاست‌های اقتصادی حکومت مدعی انقلاب، به سود کاخ نشینان است.
میلیون ها ایرانی که سال های جوانی خود را در عرصه های مختلف کار و تلاش با ذره ذره وجود، برای رفع نیازمندی های مردم کشور هزینه کرده اند و دارایی هایی را که با پس انداز هایی از محل پرداخت حق بیمه در صندوق بازنشستگی برای رفاه امروزشان سرمایه‌گذاری کرده و انتظار رفاه نسبی داشتند، امروز در شرکت های سرمایه‌گذاری تامین اجتماعی (شستا) خصوصی سازی شده و به خودی های همراه قدرت واگذار می شود، آنهم به بهانه کم کردن تصدی‌گری دولتی و ادعای واگذاری منابع در اختیار دولت به مردم!!!
در همین حال تصمیم هولناک افزایش ۱۵درصدی حقوق مستمری بگیران در مقابل تورم ۵۰ درصدی، دولت را عملا در مقابل همه بازنشستگان قرار داده و نشان از بی عدالتی گسترده ای دارد که حکومت، مسوول واقعی آن است. از طرفی، بازنشستگان کشوری سال هاست که از عدم اجرای ماده ۶۴ قانون مدیریت کشوری برای همترازی بازنشستگان با شاغلین دچار نابرابری اند. از این رو ما در «اتحاد سراسری بازنشستگان ایران» برای تحقق مطالبات بر حق همه بازنشستگان، یک دل و یک صدا فریاد حق خواهی سر میدهیم و از همه همقطاران خود صمیمانه می‌خواهیم که به این اعتراض بپیوندند، تا در روز دوشنبه ۷ بهمن ساعت ۱۰ صبح مقابل مجلس شورای اسلامی دست در دست یکدیگر، مطالبات همه بازنشستگان کشور را به گوش مدعیان نمایندگی ملت برسانیم.

اتحاد سراسری بازنشستگان ایران - سوم بهمن ماه ۱۳۹۸

************

فراخوان به تجمع اعتراضی در ۷ بهمن مقابل مجلس

ما بازنشستگان راه سخت و پر فراز و نشیبی را طی نموده ایم ، ۱۳ سال است که به دنبال اجرای قانونی هستیم که تصویب شده ولی با هزاران ترفند دروغ و فریب از اجرای ان سر باز زده و حتی سعی میکنند که با تغییراتی در بندهای آن، ضرب و زورش را بگیرند و نهایتا هم با وقاحت تمام اعلام کنند که “امسال بودجه نداریم تا سال بعد!”
ما بازنشستگان اما در اینسوی صف، خوشبختانه به وحدت و همنظری بیشتری دست یافته و دستهایمان صمیمانه به هم گره خورده تا قویتر از قبل به سوی برابری و رفاه و محو تبعیضها قدم بر داریم.
درد مشترک همه ی ما، تحمیل فقر و نابرابریست، تحمیل بیماری و نگرانی است، تحمیل تورم و ناامیدی از آینده فرزندانمان است و از سوی صاحبان قدرت، برای حل این مصائب نیز حق اعتراض و تشکل نداریم!
هر آینه سکوت ما بازنشستگان مُهر تاییدی است بر عملکرد نامسئولانی که بجز حرافی و تریبون داری و منفعت طلبی جناحی بر باور دیگری نیستند.
ما امضا کنندگان، منسجم و متحدتر از قبل در تجمع ۷ بهمن حضور خواهیم داشت و همصدا بر مطالبات پایه ای و مشترکمان پافشاری کرده تا به مقصود و حق و حقوق واقعی خود برسیم.
مجلسیان و دولتیان بدانند که اینروزها، زیر ذره بین تک تک بازنشستگان بوده و چاره ی کار ما تدوین بودجه ای برای اجرای کامل همسانسازی، بیمه رایگان و برگشت همه ی بدهی های دولت به صندوقهای بازنشستگی است.

نمیتوانید و حق ندارید فقر و محرومیت را به ما تحمیل کنید!

دوشنبه ٧ بهمن ماه ٩٨ ساعت ۱۰ صبح مقابل مجلس

۱- گروه بازنشستگان تامین اجتماعی

۲- گروه اتحاد بازنشستگان

۳- شورای بازنشستگان ایران

۴- جمعی از بازنشستگان فولاد

۵- اتحاد بازنشستگان ایران

۶- انجمن کارگران برق و فلزکار کرمانشاه

۷- گروه ۱۹ اسفند

۸- گروه پایپینگ و اکیپ پروژه ای آذربایجان

************

اسماعیل به دخترش: ما موظفیم برای زیستن بهتر شما بکوشیم

درود بر همه ی عزیزان
هشت سال پیش در چنین روزی نهالم چشم به جهان گشود تا آن روز بهترین و باشکوه ترین روز تمام زندگیم تا به امروز باشد روز بدنیا آمدنش بمدت چند ساعت حالتی عجیب و شگفت انگیز در من بوجود آمده بود زمین زیر پایم را حس نمیکردم احساس بی وزنی و سعادتی ناب میکردم ، این حالت دیگر هرگز در من تکرار نشد...
نهال روز تولدش مانند همه ی کودکان دنیا بهترین و هیجان انگیز روز زندگی اش است و از ماه ها قبل درباره ی تولدش و اتفاقاتش فکر می‌کند و حرف می‌زند، اما امسال چند روز قبل از تولدش ازم پرسید بابا برام تولد میگیری؟ گفتم آره بابا چرا نگیرم، گفت ولی امسال بابا جشن نگیریم دوستامو همکلاسی هامو نمیگم بیان فقط یک کیک بخریم برا خودمون، میپرسم خب چرا؟ میگه بابا مردم عزادارن زشته جشن بگیریم ما...
واقعیتش نمی‌دانم از این سطح شعور نهال که فضای پیرامونش را درک میکند خوشحال باشم یا غمگین؟ اما هرچه بیشتر فکر میکنم میبینم غمگین تر میشوم، تمام کوشش پدر و مادر این است که فرزندش غمی را حس نکند، همیشه می کوشند تا کودکشان هیچ یا حداقل اندوه پیش‌آمده بر خانواده را احساس کند تا شاد بزرگ شوند...
اما دردا و دریغا چه بر روزگاران این کشور گذشته است که کودکانمان هم، میزان غم و اندوه چیره شده بر فضای کشور را به خوبی میبینند و می‌فهمند و نمی‌توان چیزی از آنها پنهان کرد، چه بر ما رفته است که خودِ شادی هم غمگین است...
هیچ مسئولی هم احساس تقصیر نمی‌کند و امروز صدا و سیمای این کشور بجای اینکه با مردم باشد و تسلایی بر درد مردم و شادی بخش کودکانمان باشد عملا با مدیران حراستی اش، خبرنگاران و مجریان امنیتی اش، رسما به یک پادگان نظامی تبدیل شده است و با دروغ و تزویر، پدافند شادی است.
اما به نهال و تمام کودکان نازنین ایران زمین می‌گویم شما بخندید و شاد باشید، بار رنج و غم زندگی بر عهده ی ما بزرگتر هاست، ما موظفیم برای زیستن بهتر شما بکوشیم و رنج ها را بر دوش بکشیم.
امروز اگر عرضه داشته باشیم می‌جنگیم برای تغییر قضا و فضای اندوه بار و زندگی برده وار، اگر توانستیم به وظیفه ی انسانی و اخلاقی مان عمل کرده ایم. اگر نتوانستیم شرمسار تاریخیم، مارا ببخشید...

اسماعیل بخشی - ٢۷ دی ۹۸

************

سپیده قلیان: همه‌اش که نباید ترسید، راه که بیفتیم ترسمان می‌ریزد

پخش اعترافات اجباری تلوزیونی، به عنوان یک ابزار تهدید، فشار و سرکوب، یک سنت امنیتی چهل ساله در نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی است. همواره و پس از هر اعتراض، تجمع یا رخدادی، تعدادی بازجو-خبرنگار به خط می‌شوند تا نامستندی در توجیه واقعه بسازند. این نامستندها که احتمالاً شاخص‌ترین نمونه‌ی آن، «مستند هویت» در توجیه قتل‌های زنجیره‌ایِ قبل و بعد از ۱۳۷۵ بوده است، همیشه بخشی از آنتن صدا و سیما را به خود اختصاص داده است.
هر چند ظاهراً، آنچنان که در قضیه‌ی دروغ بزرگ سقوط هواپیمای اوکراینی، موکداً ثابت شد، این نه فقط متهمان و محکومان و زندانیان سیاسی، که مسئولین حکومت هم می‌توانند سوژه‌ی نامستندها باشند! بخش عمده‌ی ما، شاید تصور کنیم که تمام مردم ایران، این شانتاژهای خبری را نادیده می‌گیرند و از روی آن‌ها عبور می‌کنند. اما متاسفانه چنین نیست. تکرار و تکرار و تکرار، در دروغگویی‌های امنیتی، می‌توانند عوامل پروپاگاندا و جنگ روانی‌ای باشند که در دراز مدت، به شکلی حقیقی، به باورهای بدنه‌ی مردم معترض و جان به لب آمده آسیب بزنند. به ویژه برای کسانی که در شهرهای کوچک‌تر زندگی می‌کنند، این نامستندها می‌توانند زندگی را تلخ و مختل کنند.
اما دیگر دوران برنامه‌ی هویت گذشته است. این تنها نهادهای امنیتی نیستند که می‌توانند تریبون داشته باشند و یک‌طرفه حرف بزنند. تمام قربانیان اعترافات اجباری امکان، حق و حتی وظیفه دارند در مورد این نامستندها سکوت نکنند. این ابزار سرکوب و فشار و تهدید، باید ناکارآمد و مختل شود.
من، به سهم خودم، قدم اول را با شکایت از آمنه سادات ذبیح‌پور و صدا و سیما و مدیر بخش خبری بیسا و سی برداشتم. شکایتی نه از سر اعتماد به قوه‌ی قضاییه، یا امید به رسیدگی، بلکه از موضع برداشتن یک قدم رسمی برای اخلال در بازی خطرناک بازجو-خبرنگارها. اما این تنها قدم اول است و آخر کار نیست.
بار دیگر از همه‌ی آنان که به هر نحو از نامستندهای نهادهای امنیتی آسیب دیده‌اند و قربانی این سرکوبِ ظاهراً با کلاس هستند، می‌خواهم حرف بزنند. بگویند که چه شد و چگونه شد. از آنچه که پشت دوربین گذشته است حرف بزنند و دیوار دروغ را فرو بریزند. این سد را باید شکست. «همه‌اش که نباید ترسید. راه که بیفتیم ترسمان می‌ریزد.»

************

‍ علی اسحاق فعال کارگری و شاعر شعرهای انقلابی هنوز در بازداشت است

علی اسحاق فعال کارگری و شاعر شعرهای انقلابی آخرهای آبان ساعت ۱۲شب در خانه توسط لباس شخصی ها دستگیر شد
و بعد از دو هفته بی خبری از وضعیتش از زندان اوین تلفن میزند که در زندان اوین بازداشت شده و اکنون وثیقه ۲۰۰ میلیونی برای آزادیش تعیین شده ولی با عدم تامین قرار هنوز در زندان اوین نگه داشته میشود.   @ettehad

************

‍ ‍ اعمال فشار بر جعفر عظیم زاده توسط مسئولین زندان اوین

روز یکشنبه اول دیماه ابلاغیه ای با امضای وزیری معاون دادستان در رسیدگی به امور زندانیان سیاسی به جعفر عظیم زاده تحویل شده است مبنی بر اینکه تا پایان دوره محکومیت حق استفاده از مرخصی را نخواهد داشت. این در صورتی است که جعفر عظیم زاده تاکنون هیچ نوع درخواستی برای مرخصی ارائه نداده است. روز بعد مأمورین زندان به بهانه گزارش استفاده از موبایل تمامی وسایل جعفر از جمله یادداشت ها و نوشته های جعفر را بازرسی کرده و پس از اینکه هیچ گوشی موبایلی از وی موجود نبوده با اعتراض جعفر عظیم زاده روبرو شده اند. پس از آن از سوی مأمورین اداره حفاظت زندان اعلام شده است که طرح وجود موبایل بهانه ای بوده که یادداشتهای جعفر را مورد بازرسی قرار دهند و وی را متهم به تحریک زندانیان و صدور مخفیانه بیانیه نموده اند. جعفر عظیم زاده در اعتراض به این سخنان اعلام نموده که هیچگاه بیانیه ای را مخفیانه تنظیم نخواهد کرد و همانند گذشته اعلام موضع و صدور بیانیه را در صورت لزوم حق طبیعی خود میداند و از انتشار علنی آن نیز ابایی ندارد و با صدا و اسم خویش چنین کاری خواهد کرد.
اعمال فشار بر جعفر عظیم زاده و سایر زندانیان سیاسی متعاقب اتفاقات آبانماه و روزهای اخیر صورت میگیرد تا مانع از همصدایی زندانیان سیاسی با خارج از زندان شوند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران هرگونه اعمال فشار بر جعفر عظیم زاده و دیگر زندانیان سیاسی را محکوم نموده و ارسال پیام و بیانیه توسط زندانیان را حق طبیعی آنان می داند.

اتحادیه آزاد کارگران ایران- ۴ دی ۹۸

************

رد درخواست پروین محمدی برای انتقال به زندان اوین

پروین محمدی نائب رئیس هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران که از روز ۱۶ آذرماه در زندان کچویی دوران حکم یکسال حبس خویش را میگذراند طی درخواستی خواهان انتقال به زندان اوین بر مبنای قانون تفکیک جرایم شده بود که در پاسخ به وی اعلام نموده اند که این درخواست از سوی مقامات بالا رد شده است و تنها میتواند برای انتقال به زندان قرچک درخواست دهد.
لازم به ذکر است که در زندان کچویی و قرچک بند منفک زندانیان سیاسی برای زنان وجود ندارد و تنها بند تفکیک شده در زندان کچویی بند مادران است که کودک به همراه دارند.
پروین محمدی که اکنون در بند جرایم عمومی زندانی است پس از رد درخواست انتقال به زندان اوین به ناچار انتقال به بند مادران زندان کچویی را درخواست نموده است.
بنابر قوانین، زندانیان سیاسی بایست با رعایت قانون تفکیک جرایم در بند مخصوص زندانیان سیاسی نگهداری شوند و با توجه به اینکه محل سکونت پروین محمدی در تهران است می بایست وی را به بند زندانیان سیاسی در زندان اوین منتقل می کردند که مسئولین عامدانه با این درخواست مخالفت نموده اند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران ضمن محکوم نمودن نگهداری زندانیان سیاسی در بند جرائم عمومی خواهان آزادی پروین محمدی و تمامی کارگران زندانی و فعالین جنبش های اعتراضی از زندان است و همچنین با ابراز نگرانی از سلامت پروین محمدی با توجه به درگیری های شدیدی که در روزهای اخیر در زندان کچویی اتفاق افتاده است اعلام می دارد که مسئولیت سلامت پروین محمدی و دیگر زندانیان علی الخصوص زندانیان سیاسی با مقامات قوه قضائیه می باشد.

اتحادیه آزاد کارگران ایران- ۳۰ آبان ۹۸

************

فرزانه زیلابی: خانه از پای بست ویران است

امروز بیست و پنجم آذرماه ،احکام نا عادلانه ی حبس و شلاق کارگران هفت تپه :آقایان اسماعیل بخشی و محمد خنیفر که در فرآیند دادرسی ای غیرمنصفانه از سوی شعبه سی و شش دادگاه های تجدید نظر استان تهران به صورت قطعی صادر شده بود ، ابلاغ گردید و در نظر داریم درخواست اعاده دادرسی از حکم صادره را ارائه دهیم.
در حالی که آقای رئیسی، پس از صدور احکام سنگین در پرونده ی هفت تپه از سوی شعبه بیست و هشت دادگاه انقلاب، که احساسات عمومی را جریحه دار نموده بود، وعده رسیدگی در دادگاه منصفانه را داده بود. در کمال ناباوری بدون تشکیل جلسه، همان دادنامه ی نخستین را ضمن اصلاح، در ماهیت امر تٲیید نمود. با این توضیح که در دادنامه ی نخستین، از محکومیت اسماعیل بخشی هفت سال و محمد خنیفر پنج سال قابل اجرا بود و در حکم دادگاه تجدیدنظر از میزان حبس اسماعیل بخشی و محمد خنیفر، هر کدام پنج سال اعمال می شود.
افزون بر آن، به تازگی، برای رسیدگی به شکایت وزیر اطلاعات از اسماعیل بخشی در تاریخ دوم دی ماه، تعیین وقت رسیدگی به عمل آمده است.
و محمد خنیفر نیز چهار پرونده کیفری دیگر مرتبط با اعتصابات و تجمعات هفت تپه در شعب دادسرا و دادگاه باز شده است.
مسٸولین ارشد قوه قضاٸیه در حالی وعده رسیدگی منصفانه را داده بودند که در این پرونده و پرونده های مشابه، به تکرار و آشکارا، معیارهای دادرسی منصفانه گاه به صورت مصوب و گاهی سلیقه ای زیرپاگذاشته شده و اساسا غیر ممکن بود که چنین دادرسی به انصاف بیانجامد.
چه آنکه بارزترین معیارهای دادرسی منصفانه، برگزاری جلسه دادگاه و برخورداری متهمان از حق دفاع ، علنی بودن محاکمه، دسترسی آزاد به وکیل، محاکمه در مراجع صالح (دارای صلاحیت قانونی)، رعایت اصل بی طرفی و…..می باشند.
عدم دسترسی آزاد متهمان به وکیل: در حساس ترین مرحله که یک متهم نیاز به حضور وکیل در کنار خود دارد، در دادسرا و زمان انجام تحقیقات به صورت مصوب براساس تبصره ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری حق داشتن وکیل از آن ها سلب که در واقع حق دفاع از آن ها سلب شده است.
دادگاه تجدیدنظر براساس ماده ۴۵۰ قانون آیین دادرسی کیفری، ملزم به تشکیل جلسه هستند اما دادگاه های تجدیدنظر قانون مصوب مجلس را به کنار گذاشته اند و با ارجاع به دستور رٸیس قوه بر اساس استیذان از رهبر، خود را ملزم به تشکیل دادگاه تجدیدنظر نمی بینند.
از رعایت علنی بودن دادگاه ها که به صراحت در قانون اساسی و قانون آیین دادرسی کیفری کشورمان پیش بینی شده، در شعبه بیست و هشتم دادگاه انقلاب، با برخورد سلیقه ای آشکارا خودداری به عمل آمده بود و حتی متهمان تک تک و به صورت جداگانه محاکمه شدند در حالی که ماهیت یکی از اتهامات که اجتماع و تبانی است، محاکمه توٲمان و همزمان را ایجاب می کرد.
دادگاه انقلاب، صلاحیت رسیدگی به برخی اتهام های اسماعیل بخشی (اخلال در نظم عمومی و سلب آسایش عمومی و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی) را نداشته است ولی قاضی مقیسه به دارا بودن ابلاغ ویژه از سوی رٸیس قوه استناد می کند در حالی که استناد قاضی باید به قانون باشد و صلاحیت دادگاه ها را قانون مشخص می کند نه رئیس قوه…. و موارد صلاحیت دادگاه انقلاب در قانون احصاء شده است.
وقتی شکایت موکل من از مٲمورین امنیتی وزارت اطلاعات با موضوع شکنجه (اخذ اقرار زیر شکنجه) مستند به شهادت شاهدان در جریان هست و وزیر اطلاعات نیز شاکی خصوصی موکل من می باشد، دیگر مٲمورین وزارت اطلاعات بی طرف نیستند و حکمی که بر اساس گزارش این ضابطین علیه موکل صادر شده ،به وضوح، غیر منصفانه و چنین دادگاهی اصل بی طرفی را زیر پا گذاشته است.
با وجود این موارد و ناگفته های دیگر، آقای رٸیسی بر چه اساسی و باچه بضاعتی، وعده دادرسی عادلانه را داده بود؟؟؟؟!!!!
که خانه از پای بست ویران است…..
لازم به ذکر است که با توجه به جابجایی و اشتباه در درج اتهام های انتسابی موکلانم در متن حکم، تصحیح دادنامه و صدور و ابلاغ رٲی تصحیحی را تقاضا نمودم….

فرزانه زیلابی وکیل کارگران نیشکر هفت تپه

۹۸/۹/۲۵

************

حکم زندان علیه کارگران و مدافعان جنبش کارگری محکوم است

آیا قضات!! بی دادگاه ها، شرم را می فهمند!؟
آیا در بی دادگاه های که روزانه ده ها و صدها انسان بی گناه را با پرونده سازی از زندگی ساقط می کنند، باید انتظاری بیشتر از این داشت!؟
برای ما کارگران ثابت شده است که تمامی دستگاه قضایی در هماهنگی کامل با نهادهای اطلاعاتی و‌ امنیتی، پرونده سازی می کنند و بر اساس نظر نهادهای امنیتی، احکام از پیش تعیین شده را صادر می کنند. این به دان معناست که دادگاه!!!؟ و قضات!!؟ خود بخشی از یک سیستمی هستند که سرسختانه و با اتکاء به تمام امکانات قانونی و فراقانونی، می توانند انسان ها را، زنده زنده در تابوت بگذارند.
طی روز های گذشته احکام ۵ سال زندان برای علی نجانی، اسماعیل بخشی، محمد خنیفر و همچنین مدافعان جنبش کارگری، سپیده قلیان، امیرحسین محمدی فرد، ساناز الهیاری، امیر امیر قلی و عسل محمدی صادر شده است.
صدور چنین احکامی نشان می دهد که محافظان نظام سرمایه داری شمشیرها را از رو بسته اند.
آنها خیال می کنند با ایجاد فضای رعب و وحشت، زندان و شکنجه و اختناق می شود جامعه ای که اکثریت افراد آن‌ با فقر و فلاکت و نداری دست و پنجه نرم می کنند را ساکت کرد!
نه با تک‌تیر انداز و زندان، نه با ریاکاری و دروغ و نیرنگ، نه با جعبه شاموراتی بازی صندوق رای و… کارگران و زحمتکشان، مرعوب نخواهند شد و تا رسیدن به حق و حقوق خود تلاش و مبارزه را ادامه خواهند داد.
تاریخ نشان داده است هیج تاج و تختی توان ایستادگی در مقابل اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران و توده های مردم زحمتکش را نخواهد داشت.

زنده باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران

کارگر، دانشجو، معلم؛ اتحاد اتحاد

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

۹۸/۹/۲۴

************

احکام ظالمانه دادگاه تجدید نظر اعضای «پرونده هفت تپه» را محکوم می کنیم!

امروز خبر رسیده که اعضای نشریه گام که حامی کارگران هفت تپه بوده اند در دادگاه تجدید نظر به ۵ سال زندان محکوم شده اند. دیروز خبر رسیده بود که علی نجاتی نیز به ۵ سال زندان محکوم شده است. عدم پرداخت دستمزد کارگران، تهدید و اخراج آنان، زد و بند مالی و چپاول تسهیلات را تماما اسدبیگی کارفرمای نیشکر هفت تپه صورت داده است، در عوض قوه قضاییه به جای محاکمه و مجازات او به کارگرانی که در اثر سیاست های اسدبیگی و به بحران کشاندن نیشکر هفت تپه و خانواده هایشان دچار آسیب شده و برای تامین امنیت شغلی دست به اعتصاب زده اند و به حامیان این کارگران که مطالبات آنها را مطرح کرده اند، احکام سنگین داده است.
نه فقط از پیگیری پرونده اسدبیگی در قوه قضایی خبری نیست و او همچنان به قید وثیقه آزاد است که در برخی رسانه ها هم اخبار غیرواقعی در قالب رپرتاژ_آگهی پخش می کنند.
کارگران و مزدبگیران کشور همراهی و حمایت آشکار قوه قضاییه و سایر نهادهای حکومتی از کارفرمای مجرم و ضد کارگری نیشکر هفت تپه را فراموش نمی کنند و با اتحاد بزرگ هم سرنوشتان پاسخ می دهند. کارگران و مزدبگیران زندان و سرکوب را پاسخ مطالبات برحق صنفی نمی دانند و به احکام ظالمانه دادگاه تجدید نظر که در پشت درهای بسته در غیاب حضور متهمان کارگری و اعضای گروه گام برگزار شده معترض اند و خواستار آزادی بی قید و شرط همه اعضای «پرونده هفت تپه» هستند.

گروه اتحاد بازنشستگان

۹۸/۹/۲۳

************

زورگیری ِقوه قضائیه با احکام طولانی مدت از کارگران!

علی نجاتی کارگر شرکت نیشکر و عضو سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه که پیش از این از کار اخراج و مجبور به بازنشستگی پیش از موعد شده بود، طی حکمی از سوی دادگاه به پنج سال زندان محکوم شد. اتهاماتی که به علی نجاتی نسبت داده شده بیش از آنکه دارای وجاهت قانونی و عادلانه باشد به زور گیری از سوی مقامات قضائی شباهت دارد.
نکته دیگر قضیه این است که ایشان پیش از این نیز به همین اتهامات در چند نوبت مکرر محاکمه و حتی به زندان محکوم شده اند. اتهاماتی که آقای نجاتی به یمن قضاوت دادگاه “صالحه”باید همواره علیه خود به دوش کشد، دفاع از حقوق کارگران، مشارکت در تشکیل سندیکا، مسافرت به فرانسه به عنوان نمایده کارگران نیشکر هفت تپه و نماینده کارگران ایران و ایراد سخنرانی در مجامع کارگری به نفع کارگران است. از نظر مقامات قضائی این موارد جرائمی هستند که موجب تشویش افکار عمومی، اخلال در نظم عمومی و تبلیغ علیه نظام شده است!
اعتراضات و اعتصابات متعدد کارگران نیشکر هفت تپه، و سایر بخش ها و مراکز کارگری نشان داده است که برخورد امنیتی و پرونده سازی و به محاکمه و حبس کشاندن کارگران و فعالان، پاسخی سرکوبگرانه به فقر و گرسنگی کارگرانی است که ماهها حقوقشان معوق مانده و در ناامنی معیشتی به سر می برند. اعتراض به این شرایط نه تنها جرم نیست بلکه حتی طبق قوانین موجود جزو حقوق کارگران می باشد. ضمن محکوم نمودن این احکام ظالمانه صادره و اتهامات واهی، یکصدا به حمایت از همکار بازنشسته علی نجاتی و سایر کارگران و فعالان برخیزیم. جای کارگر زندان نیست!

گروه اتحاد بازنشستگان

۲۲/آذر/۱۳۹۸

************

سپیده قلیان: مشروعیتی برای این احکام قائل نیستم

امروز حکم قطعی ۵ سال زندان برای نه نفر از فعالین کارگری و حامیان آن ها اعلام شده است. سپیده ی قلیان که یکی از این ۹ نفر است، در متنی که در ایسنتاگرام خود منتشر کرده و بر آن نام «پاره‌ای توضیحات درباره آنچه در این شنبه سیاه گذشت» گذاشته است، تاکید کرد برای چنین احکامی مشروعیت قائل نیست. در پیام او آمده است:
امروز صبح پیرو پیامک چهارشنبه به دادگاه انقلاب مراجعه کردم. ابتدا گفتند رای صادر نشده.
در نهایت با پیگیری و پافشاری وکیلم حکم به ما ابلاغ شد.
در دادنامه کوتاهی که سرنوشت و آینده ما را تعیین می کرد نوشته بود عضویت در گروه های ضد نظام فعالیت تبلیغاتی و نشر تکاذیب برای سپیده قلیان، محمد خنیفر امیر میرقلی، اسماعیل بخشی، امیرحسین محمدی فرد، ساناز الهیاری و عسل_محمدی محرز شده و جملگی مصداق اجتماع و تبانی بوده و تمام ما به صورت کیلویی به ۵سال حبس قابل اجرا محکوم شدیم.
بعلاوه اتهام توهین به رهبری نیز برای آقای بخشی تایید شده که با توجه به تجمیع اتهامات همان ۵ سال برای ایشان قابل اجرا است.
ضمن اینکه عاطفه رنگریز و مرضیه امیری با توجه به اینکه فعالیت شان در همین راستا تشخیص داده شده (!) به اتهام اجتماع و تبانی به ۵ سال حبس قابل اجرا محکوم شده اند. که نمی‌دانم با توجه به بازداشت در روز کارگر و بازپرسی و روند به اصطلاح قضایی متفاوت چنین حکمی چه جایگاه حقوقی می تواند داشته باشد؟!
وقتی از منشی شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب جزئیات احکام را مطالبه کردم با توهین و تشر به من گفتند که نمی گوییم حکم شما چند سال است که بازی رسانه‌ای انجام ندهید و فقط میزان قابل اجرای آن را به شما می گوییم. در واقع مزه شیرین عدالت برای ما تایید نظر به جای تجدید نظر بوده است.
آن هم در شرایطی که تمام مسئولان به ما قول برگزاری دادگاه با حضور خودمان و وکیل را داده بودند و حتی صحبت از برگزاری دادگاه علنی بود تا حداقل بتوانیم صدای حق خواهی کارگران باشیم.
با توجه به روند غیر شفاف من هیچ مشروعیتی برای این احکام قائل نیستم و از ابتدا می دانستم که آزادی موقت ما چیزی جز کارناوال نمایشی برای مسولان نبوده است.
در روزهای آینده اعتراضهای خود را به هر طریقی که برایمان مقدور باشد ادامه خواهیم داد.

************

دادگاه تجدید نظرفعالین کارگری هفت تپه و فعالین نشریه گام و

دو شرکت کننده در تجمع اول ماه مه را به حبس محکوم کرد

دادگاه تجدیدنظر استان تهران، احکام هفت متهم پرونده اعتراضات هفت تپه و دو تن از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر را صادر کرد. هر یک از متهمان پرونده ی هفت تپه به ۵ سال حبس محکوم شده اند، بر اساس گزارش های منتشر شده اسماعیل بخشی، محمد خنیفر، سپیده قلیان، امیر امیرقلی، امیرحسین محمدی فرد، ساناز الهیاری و عسل محمدی، هفت تن از متهمان پرونده اعتراضات هفت تپه هر کدام به ۵ سال حبس قطعی محکوم شده‌اند. همچنین عاطفه رنگریز و مرضیه امیری دو تن از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر نیز هر کدام به ۵ سال حبس قطعی محکوم شده‌اند. احکام صادره روز جاری به وکلای مدافع آن ها ابلاغ شده است. علی نجاتی دیگر متهم پرونده اعتراضات هفت تپه نیز هفته گذشته توسط دادگاه انقلاب تهران به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده بود. پیش از این و در روز شنبه ۱۶ شهریور، دادگاه انقلاب تهران به ریاست محمدرضا مقیسه، اسماعیل بخشی، نماینده کارگران نیشکر هفت‌تپه را به ۱۴ سال حبس که ۷ سال آن قابل اجرا بود و ۷۴ ضربه شلاق و محمد خنیفر، کارگر دیگر نیشکر هفت‌تپه را به ۶ سال حبس که ۵ سال آن قابل اجرا بود محکوم کرد. همچنین سپیده قلیان، امیر امیرقلی، عسل محمدی، امیرحسین محمدی‌فرد و ساناز الهیاری که در ارتباط با اعتراضات هفت‌تپه دستگیر شده بودند را هم به ۱۸ سال زندان محکوم کرده بود. بر اساس این احکام عاطفه رنگریز و مرضیه امیری دو تن از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ریاست قاضی احمد زرگر هر کدام به ۵ سال حبس قطعی محکوم شده‌اند. شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه، در شهریورماه امسال عاطفه رنگریز را به ۱۱ سال و ۶ ماه حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق و مرضیه امیری را به ۱۰ سال و شش ماه حبس تعزیری و ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم کرده بود. عاطفه رنگریز و مرضیه امیری همزمان با روز جهانی کارگر به همراه ده‌ها تن از شرکت کنندگان در تجمع اعتراضی در مقابل ساختمان مجلس در پی ورود نیروهای امنیتی و به خشونت کشیده شدن این تجمع بازداشت شده بودند. مرضیه امیری در تاریخ ۴ آبان‌ماه ۹۸ با تودیع قرار وثیقه یک میلیارد تومانی و عاطفه رنگریز در تاریخ ۴ آبان ماه ۹۸، با تودیع قرار وثیقه یک میلیارد تومانی به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان آزاد شده بودند.

************

شانزده آذر۹۸ نقطه عطفی در جنبش دانشجویی ایران

برگزاری باشکوه تجمعات دانشجویی به مناسبت ۱۶ آذر در تهران و شهرستان ها ،آن هم درست بعد از سرکوب خونین اعتراضات مردمی و به رغم همه تهدیدها و بگیر و ببندها شور و شوقی دیگر در دل کارگران آگاه و زحمتکشان ایجاد کرد و به نوبه ی خود مرهمی شد بر زخم دل داغدیدگان. این تجمعات نه تنها نشان دهنده فداکاری و شهامت دانشجویان برگزار کننده این مراسم بود، بلکه همچنین حکایت از آگاهی و هوشمندی آنان در این برهه حساس از تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی کشورمان می کرد. دانشجویان با برگزاری مراسم روز دانشجو بدین شکل و با این محتوی نشان دادند که به عنوان فرزندان صادق و فهیم کارگران در کنارآنان ایستاده اند و به مسئولیت خطیر خود به عنوان بخش پیشرو و آگاه جنبش های اجتماعی واقفند. آن ها همچنین نشان دادند که هیچ توهمی به جریانات و افراد فرصت طلب نداشته وبا مرزبندی روشن و واضح، تکلیف خود را با برخی از این جریانات موج سوار و عافیت طلب روشن کرده اند.
جنبش دانشجویی در دهه های گذشته نشیب و فرازهای بسیاری را از سر گذرانده و گرایش ها و جریانات متعددی را در درون و در سیر حرکت خود تجربه کرده است. طی دوره هایی چپ، “چپ سوسیالیست” بر آن مسلط بوده و در مقاطعی برخی جریانات حکومتی و “اصلاح طلب” مدافع سرمایه جهانی، در آن جولان داده اند. گاه حتی معدود عناصری از جریانات به اصطلاح “لیبرال” و ضدکارگر که امروزه با القاب و اسامی مختلف، تماما در پناه کاخ سفید لانه کرده و “مفتخرند” که در جلسات و میهمانی های کوچک و بزرگ ان شرکت می کنند، در پس و پشت و حاشیه های آن خودی نشان می دادند. این جنبش اما امروز و به ویژه در شرایط حساس کنونی، با عزمی راسخ و صدایی رسا اعلام می کند که به عنوان ” فرزندان کارگران” و مردم زحمتکش و محروم جامعه، در کنار آن ها ایستاده و با آنان و اعتراضات شان همسو و همراه خواهند بود. چنبش دانشجویی امروزه با کسب دانش و آگاهی های علمی و تحت تاثیر شرایط اجتماعی و به ویژه جنبش زنده و پویای کارگری، رشد چشمگیری یافته و می رود تا در پرتو نقادی آگاهانه ی خویش، گام به گام در اتحاد با جنبش کارگری، نقش به مراتب پررنگ تری در مبارزه طبقاتی جاری ایفا نماید. شعارهای هوشمندانه ی دانشجویان در ۱۶ آذر امسال، مستقیما “نیولیبرالیسم” را به عنوان نماد سرمایه داری هار، جنگ طلب و ضدکارگر معاصر، در همه جای دنیا نشانه رفته و نوک تیز حمله ی خود را به درستی متوجه این تبلور سرکوب و استثمار سرمایه جهانی و اقتصاد در حال بحران آن قرار داده است. شعارهای دانشجویان در مراسم گرامی داشت روز دانشجو، آشکارا نشان از ارتقا سطح دانش و آگاهی سیاسی و طبقاتی دانشجویان و جنبش دانشجویی و جایگاه ویژه ی این جنبش در رو در رویی با سرمایه داری جهانی از یک سو و اتحادش با جنبش کارگری از سوی دیگر دارد.
حضور و حرکت دانشجویان در مراسم بزرگداشت این روز و فریاد رسای شان در شرایط حساس کنونی، به نوبه ی خود حکایت از آن دارد که عوامل سرمایه و نهادها و ارگان های تحت فرمانش، با همه تهدیدها، اخراج ها، بگیر و ببندها و ترفندهای خود در دانشگاه ها و بزرگ تر و بالاتر از آن، کشتار وحشیانه و دهشتناک مردم معترض در سرتاسر ایران، نتوانسته است این جنبش را به محاق برده، ساکت و خاموش نماید. جنبش دانشجویی در ۱۶ آذر امسال آگاه تر و گسترده تر از سال های پیش به میدان آمد و گام های محکم و شجاعانه ای را در اتحاد با جنبش طبقه ی کارگر و مبارزات جاری و حی و حاضر آنان برای:”نان، کار، آزادی” برداشت.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، ضمن حمایت از مراسم گرامی داشت ۱۶ آذر، روز دانشجو و شعارهای پرمحتوای آن در اتحاد و همبستگی با کارگران و مبارزات آنان همچون: “فرزند کارگرانیم، همراهشان می مانیم”؛ “کارگر، معلم، دانشجو، اتحاد، اتحاد”، کارگر زندانی، زندانی سیاسی، آزاد باید گردد؛ و ... خواهان آزادی تمامی کارگران و دانشجویان دربند و زندانیان سیاسی می باشد.

گام هایتان استوار

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - آذر ۹۸

************

حمایت سندیکای کارگران هفت تپه از شانزده آذر دانشجویان

دانشجویان عزیز، فرزندان دردهای بی شمار، شما یک بار دیگر نشان دادید که صدای خفه شده مردم در ایران هستید.
شما با بیان خواست و مطالبات به حق تان، نشان دادید که نه تنها فرزند کارگران هستید، بلکه متحد جنبش کارگری می باشید.
شما در مقاطع مختلف مبارزاتی تا کنونی، مورد سخترین اذیت و آزار ها قرارگرفته اید.
اما باز داشت، تهدید و زندانی شدن، محرومیت از درس و دانشگاه و ستاره دار شدن، امنیتی شدن فضای دانشگاه و وجود سرکوب خشن، نتوانسته است صدای شما دانشجویان را خاموش کند.
امسال در روز دانشجو در ۱۶ آذر با شعار «کارگر، معلم، دانشجو اتحاد اتحاد» نشان دادید که جنبش های اجتماعی باید بتوانند بر خواست های مشترک خود متحد شوند.
شما با رساتر کردن شعار «نان کار آزادی، اداره شورایی» نشان دادید که برای رهایی از تمامی مصائب موجود راهی جز اداره شورایی باقی نمانده است. شما با شعار «نان کار،آزادی» یک بار دیگر فریاد زدید که شما در کنار جنبش کارگری، خواستار آموزش و تحصیل رایگان، خدمات بهداشتی و درمانی رایگان، برخورداری از تمام ثروت های مادی و معنوی در جامعه برای آحاد افراد جامعه هستید.
شما با شعار «نان کار آزادی» نشان دادید که خواستار داشتن یک زندگی پر از رفاه و آسایش و امنیت همراه با حرمت و کرامت، بدور از فقر، فلاکت، تبعیض، نابرابری ها… و استثمار هستید.
جنبش کارگری به خود افتخار می کند که اینچنین فرزندانی را دارد، افتخار می کنیم که شما صدای رسای میلیون ها انسان به تنگ آمده از فقر و فلاکت و اختناق هستید، صدایتان پرخروش تر و پیوند تان مستحکم تر باد.
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه ضمن حمایت از خواست و مطالبات شما، خواستار آزادی کلیه بازداشت شده گان دانشجو می باشد.

برقرار و پرتوان باشید.

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

سه شنبه ۱۹ آذر ۹۸

************

پیام اسماعیل بخشی به مناسبت روز دانشجو

هرچند این روزها حس میکنم تبریک گفتن چیزی یا داشتن حال خوب، انگار خیانت به مردم است اما دانشجویان نورچشمی های مردم هستند، امروز را، روزشان نامیدند، روزی که در دانشگاه خون ریخته شد، روز اعتراض بود، روز غم، شانزده آذر…
شاپرکان زیبا!!!! روز غمگین تان مبارک.
دانشجویان، «صادق ترین» «دوست داشتنی ترین» کنشگران اجتماعی هستند و مردم بیشترین امید و نگاهشان به حرکات و واکنش های آنهاست.
واقعا، واقعا، واقعا «جای دانشجو، زندان نیست».

************

یادداشت سپیده ی قلیان به مناسبت ۱۶ آذر

درباره آنچه که در ۱۶ آذر گذشت، و به عنوان یک دانشجوی زن می‌نویسم: پیوند کارگران و دانشجویان ترسناک‌ترین سیمای اعتراضات برای نهادهای امنیتی است. آن‌ها این خوف را کتمان نمی‌کنند و بارها از تریبون‌های مختلف اعلام کرده‌اند که از پیوند جنبش‌های اعتراضی مختلف، سخت هراسان‌اند. سرکوب نیز همواره در جایی سخت‌تر و خشن‌تر بوده است که جنبش‌های اعتراضی مختلف با هم گره خورده‌اند. چه در میان فعالان دانشجویی و چه در بین فعالان کارگری، آن‌هایی شدیدتر سرکوب شده‌اند که بر روی گرانیگاه سیاسی حکومت دست گذاشته‌اند: پیوند میان کارگران و دانشجویان. حمایت دانشجویان از مطالبات کارگران هفت‌تپه، چنان لرزه بر اندام نهادهای سرکوب‌گر انداخت، که آن‌ها سرگشته و مستاصل، ابتدا دست به بازداشت فعالان نزدیک به هفت‌تپه زدند و بعد تریبون‌های تخریبی-امنیتی خود را علیه هفت‌تپه، که مقابل خصوصی‌سازی ایستاده بود به کار گرفتند.
در وضعیت بحرانی موجود، در موقعیتی که خیابان، به شکلی عینی و انضمامی، تضادهای مردم و حاکمیت را روشن کرده است و تورم افسار گسیخته، استخوان‌های طبقات پایین‌دست را له کرده است، پس از تجمع دانشجویان، در روز دانشجو و سر دادن شعارهایی در پیوند با جنبش کارگری، بخشی از نیروهای راست چه در حاکمیت و چه در اپوزیسیون، چنان به به دانشجویان مستقل دانشگاه تهران توپیده‌اند که گویی آن‌ها روی مردم اسلحه کشیده‌اند و در سرکوب خونین مردم، در شکنجه‌ی جوانان عاصی و اعتراف‌گیری از معترضین جان به لب آمده، نقش داشته‌اند.
شاید ما، به عنوان ناظران بیرونی این وقایع، چرایی این هجمه‌ی وسیع را به طور کامل درک نکنیم. اما قطع به یقین، محکوم کردن اعتراضات دانشجویان و تلاش برای خفه کردن آن‌ها، بخشی از روند سرکوب است. نقد اقتصاد نئولیبرال، در هر شمایلی، نقد وضعیت اسفناکی است که به مردم ایران تحمیل شده است. مگر نئولیرالیسم تعریفی جز بنیادگرایی سرمایه دارد؟ و مگر دولت در افزایش قیمت بنزین هدفی جز آزادسازی قیمت‌ها داشت که سرآغاز خیزش سرخ آبان شد؟ اگر مدافعان یواشکی وضعیت موجود، نسبت به اصطلاح «نئولیبرالیسم» حساسیت دارند، آن‌ها به صحبت‌های کارگری در مقابل فرمانداری ارجاع می‌دهم که می‌گفت:
صدتا حقوقم بدی بی فایده‌ست. شرکت باید برگرده به بخش دولتی. این البته که به معنای دفاع از سرمایه‌داری دولتی نیست. اما آزادسازی قیمت‌ها، مقررات‌زدایی از کار، و کالاسازی هست و نیست جامعه، سیاست‌های نئولیبرال هستند و این سیاست‌ها، زندگی و معیشت بخش عمده‌ی مردم را هدف گرفته‌اند.