نامه گلرخ ایرایی از بند زنان زندان اوین در پاسخ به فائزه هاشمی رفسنجانی
گفتههای نهادهای امنیتی و سازمان زندانها علیه زندانیان سیاسی کارکرد خود را برای افکار عمومی از دست داده است. خطِ امنیت از پا نمیافتد و اهدافِ خود را به طرق مختلف برآورده میکند.
اخیرا نامهای که بیشباهت به یک ندامتنامه نیست، توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد. متنی که در آن، فائزه هاشمی رفسنجانی یکی از همبندیان با ایستادن در کنار زندانبان، مدعی شد «قرار است توسط همبندیان خود به قتل برسد» و نوکِ پیکانِ حمله را به سوی چپها و فعالانِ حقوق بشریِ بند گرفت و آنان را «طبلهای توخالی و دیکتاتورهای کوچک» خطاب کرد.....
برای مطالعه متن کامل
اینجا کلیک کنید.
گلرخ ایرایی
شهریور ۱۴۰۳ - بند زنان زندان اوین
منشور آزادی، رفاه، برابری
***********
سی و چهارمین هفته از کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»
در سیوچهارمین هفته از کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، زندانیان سیاسی با یادآوری جانباختگان اعتراضات سال ۱۴۰۱، خواستار لغو حکم اعدام و پایان سرکوب شدند و بر ضرورت اجرای عدالت با محاکمه عاملان و آمران اعدامهای این سالها تأکید کردند. این هفته، همراه با اعتصاب غذای زندانیان در ۲۱ زندان کشور ادامه یافت.
که شامل زندانیان زندانهای اوین (بند زنان، بند ۴ و بند ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و واحد۴)، زندان تهران بزرگ، زندان مرکزی کرج، زندان خرم آباد، زندان نظام شیراز، زندان اسد آباد اصفهان، زندان بم کرمان، زندان مشهد، زندان لاکان رشت، زندان قائمشهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان و زندان کامیاران میباشد.
در بیانیه این هفته آمده است که این کارزار با دومین سالگرد اعتراضات سراسری مردم ایران پس از کشته شدن ژینا (مهسا) امینی در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ توسط نیروهای سرکوبگر حکومت همزمان شده است. زندانیان سیاسی از ۲۱ زندان در کشور، امروز سهشنبه ۲۷ شهریور، ضمن گرامیداشت یاد قربانیان اعتراضات ۱۴۰۱، با اعتصاب غذا به یاد دهها معترضی که در جریان آن اعتراضات و پس از آن توسط حکومت اعدام شدند، اعتراض خود را اعلام کردند. از جمله این افراد میتوان به محسن شکاری، محمدمهدی کرمی، محمد حسینی، مجیدرضا رهنورد و رضا رسایی اشاره کرد که بدون دادرسی عادلانه به دار آویخته شدند.
این کارزار که از بهمن ۱۴۰۲ آغاز شده، تا کنون به ۲۱ زندان گسترش یافته و فعالان آن در این هفته نیز علاوه بر اعتصاب غذا، یاد «سربداران» قیام سال ۱۴۰۱ را گرامی داشتند و با خانوادههای دادخواه ابراز همدردی کردند. آنها با اشاره به آمار بالای اعدامها از زمان روی کار آمدن رئیسجمهور جدید، نسبت به وضعیت بازداشتشدگان اعتراضات که در خطر صدور حکم اعدام هستند هشدار دادند و خواستار توجه بیشتر فعالان حقوق بشری، رسانهها و عموم مردم به این مسئله شدند.
زندانیان این کارزار امروز، سهشنبه ۲۷ شهریور، در زندانهای اوین، قزلحصار، تهران بزرگ، کرج، خرمآباد، شیراز، اصفهان، کرمان، مشهد، رشت، قائمشهر، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، سقز، بانه، مریوان و کامیاران برای سیوچهارمین هفته متوالی دست به اعتصاب غذا زدهاند.
فعالان این کارزار بار دیگر از تمامی زندانیان در سراسر کشور دعوت کردهاند که به این حرکت بپیوندند و تأکید دارند که لغو حکم اعدام تنها با اتحاد و همکاری عمومی ممکن خواهد شد. آنها همچنین از تمامی نهادها و سازمانهای حقوق بشری، صنفی و سیاسی درخواست کردند که مسأله لغو اعدام را در صدر فعالیتهای خود قرار دهند و برای رسیدن به آیندهای آزاد و بدون اعدام تلاش کنند.
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
***********
اعتصاب غذای زندانیان سیاسی بند زنان زندان اوین در دومین سالروز قتل حکومتی مهسا امینی
امروز ۲۵ شهریور ۳۴ تن از زنان زندانی سیاسی در بند زنان اوین در گرامیداشت دومین سالگرد خیزش زن زندگی آزادی و کشته شدن مهسا ژینا امینی اعتصاب غذا کرده اند زنان زندانی یک بار دیگر برای هم صدایی با مردم معترض ایران علیه سیاست های سرکوبگرانه، حکومت اقدام به اعتصاب غذا کرده اند.
***********
در دومین سالگرد جنبش” زن، زندگی، آزادی”
تجمع بیش از ۲۵ تن از زنان زندانی در حیاط زندان اوین
امشب بیست و چهارم شهریور ماه در دومین سالگرد جنبش” زن، زندگی، آزادی” و شب کشته شدن مهسا امینی بیش از ۲۵ نفر از زنان زندانی سیاسی در بند اوین در حیاط بند تجمع کرده اند!
آنها شعارهایی را روی مقوا نوشته و به دیوارهای زندان آویخته اند و در راهروها و حیاط سر می دهند.
زن، زندگی، آزادی
آزادی، آزادی، آزادی
جان برود، سر برود، آزادی هرگز
بند زنان اوین، هم صدا و هم پیمان،
تا لغو حکم اعدام، ایستاده ایم تا پایان
صدور حکم اعدام، انتقام حاکمان،
از زنان و کردستان، تا هر گوشه در ایران
اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا
آنها نام کشته شدگان و اعدام شدگان را فریاد می زنند و سرود بلاچاو و به نام تو که اسم رمز ماست را دسته جمعی می خوانند.
زنان زندانی در اعتراض به سیاست های سرکوب زنان به خاطر حجاب اجباری، در حیاط زندان شال آتش زده اند.
زنان معترض اعلام کرده اند که همگام و هم صدا با مردم به خاسته و معترض ایران، روز یکشنیه بیست و پنجم شهریور ماه در اعتصاب غذا خواهند بود.
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
زندان اوین - بند زنان
***********
زندان اوین؛ سروناز احمدی ۶ روز است که در اعتصاب دارویی بسر میبرد
امروز ششمین روز از اعتصاب سروناز احمدی در زندان اوین است. این فعال حقوق کودکان از مشکلات اعصاب و روان رنج میبرد و خواستار اعزام به مرخصی درمانی است.
او در زندان با حال نامساعد روحی و جسمی روبهروست. بهطوریکه وقتی دچار پانیک اتک میشود، بدنش قفل میشود و پاهایش لمس میگردد. او که از تاریخ ۱۷ شهریور، دست به اعتصاب دارو زده، چندین بار این حملات به او دست داده و همبندی هایش او را به بهداری زندان بردند که آنجا تنها به تزریق آمپول عضلانی اکتفا کردند. امکان تکرار این حملات وجود دارد و برای او خطرناک است. خانم احمدی در صورت موافقت با آزادی مشروط و یا اعزام به مرخصی درمانی به اعتصاب خود پایان خواهد داد.” پیشتر یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این زندانی عنوان کرده بود: خانم احمدی پیشتر در جریان تنش در زندان در اعتراض به اعدام رضا رسایی و ضرب و شتم زنان زندانی توسط نیروهای زندان، دچار “پانیک اتک” شد.
***********
هفتۀ سی و سوم: تداوم کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" اعتصاب غذای جمعی از زندانیان در ۲۱ زندان کشور
در آستانه دومین سالگرد اعتراضات ۱۴۰۱ ، قتل ژینا امینی، شاهد تشدید خشونت در جامعه توسط نیروهای سرکوبگر حکومت هستیم که طبق اخبار منتشر شده در رسانههای مختلف در شهریور ماه چندین نفر زیر شکنجه در زندانها توسط نیروهای امنیتی حکومت به قتل رسیدهاند و دستکم در همین ماه ۲۹ نفر اعدام شدند.
ادامه این سرکوبها در آمار دستگیری دهها و صدها نفر از فعالان سیاسی در شهریور ماه، عیان بوده که اکثر این دستگیریها در کردستان و بلوچستان انجام شدهاست.
با گرامیداشت ششمین سالگرد سه هموطن کُرد (رامین حسینپناهی، لقمان مرادی و زانیار مرادی) که توسط حکومت اعدامی، درسال۱۳۹۷ حلقآویز شدند و پیکر آنها هیچ وقت به خانواده تحویل داده نشد. آنها نیز مانند صدها قربانی شامل ناپدیدسازی قهری شدند، رویهای غیرانسانی که حکومت سالها است برای زجر و شکنجه خانوادههای اعدامشدگان انجام میدهد. این اقدام سرکوبگرانه در گزارش اخیر آقای جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سابق سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، با عنوان«جنایت سبعانه» اشاره شدهاست که در آن به اعدامها و ناپدید سازی قهری قربانیان دهه شصت و سال ۶۷ میپردازد گزارشی که راه را برای حسابرسی و محاکمه آمران و عاملان این جنایات باز میکند.
تمام این اقدامات سرکوبگران توسط حکومت به دلیل ناتوانی در پاسخگویی به معضلات جامعه و ساختار فاسد و غیرقابل اصلاح است تا سدی در برابر اعتراضات مردمی و قیام باشد؛ اما اعتراضات کارگران، بازنشستگان، پرستاران، معلمان، زنان و دانشجویان و... روز به روز ادامه دارد و با شعارهای علیه اعدام با زندانیان محکوم به اعدام و کارزار سهشنبههای نه به اعدام همراهی و مقاومت میکنند.
در مقابل حکومت با این اعتراضات مسالمتآمیز برخورد قهری میکند که در هفته پیش طبق اخبار منابع موثق در زندان ارومیه با دستور رئیس این زندان پیمان خانزاده و رئیس حفاظت نادر آذرنیا ،زندانیان اعتصابی در کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"را تهدید کردند تا از اعتراض و اعتصاب خود در این کارزار دست بکشند.
اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام " در ۲۱ زندان مختلف از جمله جمعی از زندانیان در زندان اوین(بندزنان،بند۴و۶)، زندان قزلحصار(واحد۳و۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرم آباد، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان اسدآباد اصفهان، زندان مشهد، زندان لاکان رشت(بند زنان و مردان)، زندان قائم شهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان خوی، زندان نقده، زندان سلماس، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران ، روز سهشنبه، ۲۰ شهریور ۱۴۰۳، مقاوم و استمرار اعتصاب خود را ادامه میدهند. زندانیان اعتصابی، ضمن محکوم کردن احکام اعدام و دستگیریهای بیاساس در هفتههای اخیر و همچنین تهدید زندانیان زندان ارومیه توسط عوامل زندان، بر تداوم کارزار و نفی کامل اعدام زندانیان با هر اتهامی که باشند تاکید میکنند و مجددا از تمامی زندانیان در زندانهای کشور میخواهند به این کارزار بپیوندند و خواهان بازدید گزارشگر ویژه خانم مای ساتو از زندانهای ایران از جمله زندانیان سیاسی و زندانیان گمنام محکوم به اعدام هستند.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
سهشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۳
***********
صدور حکم صد میلیون تومان جریمه نقدی برای لیلا حسینزاده
لیلا حسینزاده، فعال سیاسی در صفحهی اینستاگرام خود نوشت: «با تاییدیه کمیسیون پزشکی قانونی مبنی بر عدم تحمل کیفر قطعی و دائمی، ادامهی حبس حکم پنج سال زندان اجراییام از پروندهی سال ۹۸، بدل به مجازات جایگزین حبس، معادل صد میلیون تومان جریمهی نقدی شد.
اول) تنها مصداق این حکم حبس ۵ ساله، شرکت در بزرگداشت تولد رفیق زندانیم مقابل دانشگاه شریف بود. در حالی بابت این تنها مصداق به من ۵ سال حبس اجرایی داده بودند که همین مصداق را در پروندهی قبل از آن به عنوان معیار ادامهی فعالیت لحاظ کرده و حکم حبس آن پرونده را تایید کرده بودند. یعنی بابت همین یک مصداق شرکت در تولد رفیقم دو بار مجازات شدم.
دوم) در حالی که در سال ۹۹ پزشکی قانونی به من تاییدیهی عدم تحمل کیفر قطعی و دائمی داده بود با اعتراض مکرر اجرای احکام و دادگاه انقلاب، هفت بار معاینات پزشکی قانونی من از صفر و مجددا انجام شد و هر بار به همان رای سابق مبنی بر عدم تحمل قطعی و دائمی انجامید. اما آزارهای روانی هر بار ادامه یافت و معاینات هر بار از صفر و سختگیرانهتر از قبل انجام شد، به طوری که آزمایشی تشخیصی همچون کلنوسکپی که بهلحاظ پزشکی نباید در مدتزمان کوتاه تکرار شود برای من تکرار شد. بالاخره پس از بار آخر که پرونده در بالاترین سطوح کمیسیون پزشکی قانونی مجددا بررسی شد این مجازات جایگزین حبس صادر شد.
سوم) این پروندهی پنج سال حبس، طبق قانون خودشان باید ذیل بخشنامهی عفو عمومی بهمن ۱۴۰۱، که طی آن بسیاری از زندانیان سیاسی آزاد شدند محاسبه میشد و نامهی آزادی صادر میشد؛ اما خوشبختانه بر خلاف آییننامهی خودشان عمل کردند و باصطلاح عفوشان شامل حال این پرونده نشد. درواقع آن که باید عفو کند و ببخشد ما مردمی هستیم که بدیهیترین شرایط زیستمان نابود شده، عزیزانمان کشتهشدهاند، محیط زیست و منابعمان نابود شدهاند و ثروت و جان و مالمان غارت شده؛ آن که باید ببخشد و عفو کند ماییم که نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم و چنانچه به کارگزار اجرای احکام گفتم در این خصوص صبوریم، بسیار صبور.
چهارم) در طول این مدت بارها برخلاف قوانینشان با وجود گواهی پزشکی قانونی مرا بازداشت و زندانی کردند که متاسفانه علاوه بر پیشروی بیماری اول شد که سال ۹۸ در زندان به آن مبتلا شده بودم بلکه به بروز بیماری دومم هم انجامید؛ امری طبیعی و پیشپاافتاده در وضعیتی که کشتار و مرگ عادت است. باید بگویم تا اینجای کار تازه بسیار خوششانس بودهام چرا که سرنوشت هر کشتهشده تحت شکنجه، در خیابان یا در زندان میتواند سرنوشت اکثریت دیگر هم باشد.
پنجم) صد میلیون تومان جریمهی نقدی معادل حدود یک سال دستمزد کار یک کارگر است که با احتساب تخفیفشان در زمان مقرر، میشود حدود ده ماه کار یک کارگر.
ششم) همچنان دو پروندهی قضایی دیگر برای من باز است که باید منتظر باشیم سَحَرشان چه میزاید».
***********
نوشته ی زندانیان سیاسی بند نسوان زندان لاکان رشت درباره شریفه محمدی- اختصاصی
شریفه محمدی در حدیث دیگران - شماره۶
سه شنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۳ وارد زندان لاکان شدیم، از همان بدو ورود، همان زمانی که منتظر انجام کارهای اداری زندان بودیم، چشم هایمان پشت میله ها شریفه را می جست. شریفه محمدی همان فعال کارگری که به اعدام محکوم شده است. چهره سرزنده و مهربان شریفه با نگاه منتظرش از آن سوی میله های سالن قرنطینه پیدا شد. منتظر تمام شدن کاغذبازی های اداری بودیم تا چهره گشوده و پر مهرش را در آغوش بکشیم.
شریفه محمدی را حالا دیگر خیلی ها میشناسند. زنی که حکم اعدامش نه تنها مردم رشت و ایران، که دنیا را بهت زده کرده است. از او در رسانه ها بسیار نوشته و می نویسند. اما چهره شریفه در لحظه به لحظه زیستن در این زندان به همگان یادآوری می کند که این حکم چه اندازه مایه شرمساری است.
در زندان میان تمام زندگی هایی که نصفه و نیمه متوقف و رها شده اند، میان داستان هایی حاکی از استیصال و رنج، شریفه را با قدم های محکم، گام هایی استوار و صدایی رسا می بینی که چطور به تک تک راویان درد و ناامیدی، امید و شور زندگی می دهد. به دیگری سواد می آموزد، تازه واردان را با محیط آشنا می کند، به امورات شان رسیدگی می کند، داستان های شان را با صبری مثال زدنی گوش می کند. مسئولیت لباس و نیازهای اولیه زندانیان را داوطلبانه به عهده میگیرد. یک تنه می کوشد زندگی را آنطور که به آن باور دارد پشت این دیوارها جاری کند.
زندانیان دیگر بندها با شوق به دیدارش می آیند و هر کس گفتگویی منحصر به خودش با او دارد. برای تنها کودک حاضر در زندان شعرهای آهنگین کودکانه می خواند و سرگرمش می کند. معتادانی که در این زندان بی هیچ امکاناتی به حال خود رها می شوند تا در گوشه های غمزده اتاقی کوچک ترک کنند را با حداقل وسایل و خوراکی هایی که در اختیار دارد حمایت می کند و کمک شان می کند تا دوباره برخیزند.
کسی نمی تواند باور کند حکم زنی این چنین پر شور که سرشار از زندگی است و اینگونه شریفانه زیستن در تک تک حرکات، کلمات، نگاه ها و لبخندها و گام هایش جاری است، اعدام باشد. حکمی که قاضی آن را تعیین کرده، حکمی فاجعه که باور کردنش برای زندانبان ها و نگهبان های آن سوی میله ها هم پذیرفتنی نیست. در نگاه ها و برخوردهای نگهبانان و مسئولین زندان و دیگر زندانیان هیچ نشانی از ترحم نیست، حتی وقتی از ملاقات با فرزندش بر می گردد همه نگاه ها حاکی از احترام توامان با نوعی شرمساری است. گویی همه شرمنده شریفه اند. شرمنده زندگی ای که چنین حکمی برایش صادر شده است. گاهی از خود می پرسیم آقای قاضی صادر کننده حکم هم این چنین شرمسار است؟
نوشته ی: زندانیان سیاسی بند نسوان زندان لاکان رشت
انتشار اختصاصی: کمپین دفاع از شریفه محمدی
شنبه ١٧ شهریور ۱۴۰٣
***********
پخشان عزیزی، وریشه مرادی، نرگس محمدی، محبوبه رضایی و پریوش مسلمی به دادسرای اوین احضار شدند
بنا بر اطلاعرسانی صفحهی نرگس محمدی در اینستاگرام: «هر پنج زندانی امروز هیجدهم شهریور ماه از حضور در دادسرا امتناع کردند.
۱۶ مرداد ماه پس از اعدام رضا رسایی و اعتراض زنان زندانی در بند زندان اوین، نیروهای امنیتی و انتظامی اوین تعدادی از معترضان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
علیرغم آثار ضرب و شتم شدید، زندان و دادستانی از حضور نماینده پزشکی قانونی جهت ثبت کبودی و جراحتها جلوگیری کرده و حتی از اعزام برخی از آسیب دیدگان به بیمارستان علی رغم دستور پزشک زندان ممانعت به عمل آوردند.
پس از دو بار تحصن شبانهی زنان زندانی در حیاط اوین در اعتراض به صدور احکام اعدام (از جمله علیه پخشان عزیزی و شریفه محمدی) و اجرای گسترده احکام اعدام در سراسر کشور و این واقعه، دادستانی و زندان در اقدامی بی سابقه تعداد کثیری از زنان زندانی را یک الی سه ماه ممنوع التماس و ممنوع الملاقات کرده اند.
و در اقدامی دیگر در تاریخ هفدهم شهریور ماه دفتر بند زنان زندان اوین احضاریه ای را به نرگس محمدی، پخشان عزیزی، محبوبه رضایی، وریشه مرادی و پریوش مسلمی ابلاغ کرده که بر اساس آن این پنج زن زندانی برای تفهیم اتهام به دادسرای ناحیه ۳۳ مقدس اردبیلی احضار شده اند.
هر پنج زن زندانی اعلام کردهاند که در دادسرا حاضر نخواهند شد و امروز هیجدهم شهریور از رفتن به دادسرا امتناع کرده اند».
***********
سی و دومین کارزار “سهشنبههای نه به اعدام”،
گسترش کارزار به ۲۱ زندان در آستانه سالگرد اعتراضات ۱۴۰۱
در آستانه سالگرد قتل زندهیاد مهسا[ژینا] امینی، اقلیت حاکم بر کشور با نقض تمام موازین حقوقبشری، در یک هفته گذشته باز هم دست به اقداماتی ضد انسانی زده است.
در سهشنبه گذشته ششم شهریور و همزمان با اعتصاب غذای صدها زندانی در کارزار “سهشنبههای نه به اعدام” در زندانهای مختلف کشور، دستگاه قضائی استبداد دینی حاکم بر ایران، در یک اقدام ضد انسانی در شهر سبزوار یک زندانی را در ملاءعام اعدام کرد.
رفتاری قرون وسطائی که خشم و انزجار جامعه حقوقبشری و عموم مردم را درپی داشت.
همزمان و در دیگر نقاط از جغرافیای این سرزمین ِگرفتار اقلیتی مستبد، دو جنایت دیگر نیز رخ داد، و دو بار دیگر “حق حیات” شهروندان در کمال قساوت از آنان گرفته شد. نخست یک زندانی به نام سیدمحمد میرموسوی (در بازداشتگاهی در شهر لاهیجان) و دوم زندانی دیگری به نام کمیل ابوالحسنی، در زندان تنکابن توسط ماموران نیروی انتظامی و ماموران امنیتی زندان زیر شکنجه و به شکلی فجیع به قتل رسیدند.
قتل سید محمد میرموسوی توسط ماموران نیروی انتظامی
انجام این دو قتل توسط ماموران حکومتی که بنا بر سابقه کمترین بازخواست و هزینه برای آمران و عاملان آن در پی نخواهد داشت؛ همزمان بود با صدور حکم اعدام برای یک زندانی سیاسی به نام عباس تورنجی در زندان بم استان کرمان.
عباس تورنجی زندانی سیاسی است که در روندی بسیار مبهم و با نقض حقوق بنیادین وی همچون حق “دادرسی منصفانه” و…به اتهام قتل یک مامور امنیتی پشت درهای بسته یک بیدادگاه محکوم به اعدام شده و جانش در خطر است.
بر کسی پوشیده نیست که جامعه ایران در این سالیان با فجایع گوناگونی در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و… روبهرو بودهاست، و اعتراضات آنها توسط حکومت با سرکوب، زندان و اعدام پاسخ داده شده است.
تحولات اخیر گویای آن است که جامعه ایرانی و شهروندان آن به درک روشنی رسیدهاند که باید درمقابل این حکومت استبداد دینی مقاومت کرد، مقاومتی که نوک پیکان آن در میان زندانیان تبلور یافتهاست، زندانیانی که اکنون با وجود تمام فشارهای دربند، برای سیودومین هفته پیاپی در کارزار” سهشنبههای نه به اعدام” در اعتصاب غذا به سر میبرند.
این کارزار در یک هفته گذشته بنابر گزارش منابع موثق در رسانههای حقوق بشری با پیوستن شماری از زندانیان زندان اسدآباد اصفهان و زندان بم در استان کرمان، به ۲۱ زندان مختلف در سرتاسر کشور گسترش یافته است؛ و همچنین هفته گذشته شاهد حمایت ۶۸ نهاد و سازمان مدافع حقوق بشر ایرانی و بینالمللی از آن بودهایم.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، بیانیه پیوستن جمعی از زندانیان زندان اسدآباد مبارکه به این کارزار
بنا بر اطلاع منابع موثق زندانیان کارزار “سهشنبههای نه به اعدام” در ۲۱ زندان مختلف از جمله زندان اوین(بند زنان، بند۴و ۸)، زندان قزلحصار(واحد۳و۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرم آباد، زندان نظام شیراز، زندان مشهد، زندان لاکان رشت، زندان قائمشهر، زندان تبریز، زندان اردبیل، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران، زندان اسدآباد اصفهان و زندان بم،
ضمن محکوم کردن صدور و اجرای احکام غیرانسانی اعدام و تاکید بر لغو اعدام و پایان این “وضعیت غیرانسانی” قتل فجیع محمد میرموسوی و کمیل ابوالحسنی و نقض “حق زندگی” شهروندان ایرانی به اشکال مختلف توسط حکومت را نيز با شدت محکم کرده، و بار دیگر از مردم آزادیخواه ایران و زندانیان دربند میخواهند که برای مقابله با اعدام از کارزار “سهشنبههای نه به اعدام”حمایت کرده و به آن بپیوندند.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
سهشنبه ۱۳شهریور ۱۴۰۳
***********
نامه سرگشاده ۳ زندانی سیاسی در خصوص خطر جانی برای افشین بایمانی و سامان یاسین
با درود به مردم شریف و آزاده
دو همبندی ما آقایان افشین بایمانی و سامان یاسین که یک سال گذشته را در کنار آنان در واحد چهار زندان قزلحصار دربند بودهایم، در روندی غیرقانونی و با "امنیتیسازی پروسه درمان زندانیان" که پیشتر موجب گرفتن جان عزیزانی چون بکتاش آبتین، ساسان نیکنفس، بهنام محجوبی و دهها تن دیگر از زندانیان سیاسی و غیرسیاسی شده، امروز با خطر جدی نقض حق حیاتشان مواجه هستند.
آقای افشین بایمانی همبندی ما بیستوپنجمین سال حبسش را پشت سر میگذارد؛ و بر اثر تحمل "ربع قرن" حبس ظالمانه دچار نارسائی قلبی شده و در چند ماه اخیر دستکم از سوی چندین پزشک در داخل زندان (دکتر حاجیبابایی در ۱۴۰۲/۱۰/۲۲؛ دکتر امجدی در ۱۴۰۲/۱۱/۹ و ۱۴۰۳/۵/۸ و دکتر رجبی در ۱۴۰۳/۶/۷) معاینه، و هر بار بر درمان فوری و انجام عمل قلب در بیرون از زندان تاکید شده است؛ پزشکی قانونی نیز در پائیز سال گذشته ضمن تایید نارسایی قلبی آقای بایمانی، ایشان را به دکتر بهار مرادی متخصص قلب و عروق معرفی کرده و خانم دکتر مرادی بر فوریت انجام عمل و بستری شدن و دور بودن بیمار از شرایط استرسزا (زندان) تاکید کرده بودند.(اسناد دستورات پزشکی مذکور موجود است.)
در چنین شرایطی دادستان تهران و معاون دادستان و دادیار ناظر بر زندان آقای نیری به دلایل نامعلوم با اعزام فوری آقای بایمانی به مرخصی درمانی و انجام عمل قلب و طی مراحل درمانی دیگر در بیرون از زندان تحت نظر خانواده، از اعزام این زندانی سیاسی به مرخصی درمانی خودداری میکنند.
درباره آخرین وضعیت آقای افشین بایمانی باید یادآور شویم، ما به عنوان همبندی،از ایشان خواستیم به دلیل مشکلات قلبی در سیویکمین هفته کارزار اعتصاب غذای "سهشنبههای نه به اعدام" در روز سهشنبه مورخ شش شهریور ۱۴۰۳ شرکت نکنند، اما ایشان به اصرار خود به این کارزار اعتصابی متعهد بوده و روز سهشنبه را همراه با ما در اعتصاب غذا به سر بردند؛ کمتر از نیمروزی پس از آن در روز چهارشنبه دچار حمله قلبی مجدد شده و با علائم سکته قلبی به مرکز درمانی بیرون زندان فرستاده شده و یک روز بعد بازگردانده شدند.
در مورد دیگر همبندی ما آقای سامان یاسین هنرمند زندانی نیز باید شهادت دهیم، با وجود دو بار بستری شدن ایشان در بیمارستان روانپزشکی رازی و نظریه کمیسیون پزشکی قانونی مبنی بر تشدید بیماریهای ایشان در شرایط زندان، و در شرایطی که نزدیک به دو سال است که این جوان به صورت بلاتکلیف در زندان است؛ دادستانی و نماینده ایشان هیچگونه دغدغهای نسبت به حفظ جان این زندانی سیاسی نداشته و تنها به نگارش نامههایی به زندان و تاکید بر "دسترسی زندانی به خدمات پزشکی!" بسنده کردهاند!
این در حالی است که سامان علاوه بر بیماریهای دیگر، دچار بیماری پنیک بوده که حضور در شرایط استرسزای زندان این بیماری را تشدید میکند. بهگونهای که هر روز و هر ساعت بیم آن میرود که جان وی به خطر افتد.
واقعیت موجود در زندان قزلحصار خود هولناک و غیرانسانی است، ما نه میخواهیم با کلمات بازی کنیم، و نه ذرهای از واقعیت فراتر برویم.
دادستان تهران و معاون ایشان در مورد این دو همبندی ما یا آگاهانه و با تصمیم خود و یا تحت فشار نهادهای دیگر، با عمل نکردن به قانون و تداوم نگهداری آنها در زندان و محروم کردنشان از حق درمان در خارج از زندان و زیر نظر پزشکان مورد تایید خانواده، در عمل زمینه "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" آنها را فراهم آوردهاند. قتل و کشتاری که بنا بر اطلاع موثق در مورد دهها زندانی در دیگر زندانها از جمله در زندان شیبان اهواز، بند زنان زندان اوین، بند ۴ زندان اوین و.... نیز درحال وقوع است.
در آخر اینکه ما به عنوان همبندی این دو عزیز، خواهان آزادی یا دستکم اعزام به مرخصی استعلاجی فوری افشین بایمانی و سامان یاسین هستیم، و مسولیت بروز هر حادثهای و به خطر افتادن سلامتی یا جان این عزیزان در زندان را برعهده دادستان تهران، معاون ایشان و البته در مراتب بالاتر قوهقضائیه و سازمان زندانها را در این مورد مسول میدانیم. بدیهی است که در صورت تداوم این شرایط غیرقانونی و نقض حقوق این دو عزیز، مقاومت و اعتراض را حق خود دانسته و اعتراضات دیگری را در داخل زندان به مورد اجرا خواهیم گذاشت.
احمدرضا حائری -
حمزه سواری -
سعید ماسوری
زندان قزلحصار -
شهریور ۱۴۰۳
***********
دومین نامهی وریشه مرادی از زندان اوین
«به افکار عمومی، به نام زندگی، به نام انسانیت، به نام زیبایی» متن کامل نامه به شرح زیر است:
«من وریشه مرادی، زندانی سیاسی که در مرداد ۱۴۰۲ در مسیر کرمانشاه-سنندج توسط نیروهای اطلاعات بازداشت شده و در بازداشتگاه اطلاعات سنندج و بند ۲۰۹ زندان اوین تهران، دورهای از بازداشت و شکنجه را گذراندم، در روز ۵ دی ۱۴۰٣ به بند زنان زندان اوین تهران منتقل شدم. من بهعنوان زنی که خود درد زن بودن در جامعهای ناعادلانه را چشینده و آشنا به محنتهای زنان دیگر نیز بودم، در طول زندانی بودن در میان زنان، با افراد بسیاری همبند گشتم و همبند هستم که سرگذشت هر یک از آنان روایت محنتی است که زنان در نظامی زنستیز دارند. نظامی که شاخههای اجتماعی، سنتی، تاریخی دارد. نظامی که «بهشت زیر پای مادران» را به گونهای متفاوت و دلبخواهی ترسیم و تعریف کرده و تنها در چارچوب خدمتگزاری زنان به این چرخهی مردسالارانه اجازهی استفاده از «بهشت»شان را میدهند! با زنان همبند هستم و هر لحظه را با کسانی میزیم که هرکدام به نوعی قربانی این نظام مردسالارانه هستند. و ما نیز آنانی هستیم که در مقابل این ستم سر بلند کرده و چشم در چشم موضع قدرت، علم مخالفت با زنستیزی و زنکشی را برافراشتهایم.
زندگی ما در اینجا یکی است. پیر فرزانهمان گفته که «زنان اولین ملت مستعمره شده هستند» و ما افراد این ملت مستعمرهگشته، فارغ از زبان و تعلق ملیتی و اعتقادی خویش همچون یک روح در چندین جسم هستیم. به مصداق «چون عضوی را به درد آورد روزگار، دگر عضو ها را نماند قرار»، تمامی دردهای همدیگر را احساس میکنیم. در این زندان بیرحمانه و غیرانسانی، جنبهی انسانیمان بیشتر میشکفد و زنانگی امتحان قدرت و انسانی بودنش را پس داده و سربلند از آن بیرون میآید. اینجاست که تاریخ وارونه میگردد! دیگر این «ملت مستعمره» گشته سر به تیغ سرنوشت نمیسپارد و روند تاریخی مبارزهی فردی- شکست زنان را به مرحلهای دیگر میرساند. جمعا و دست در دست یکدیگر و با همبستگیای که تنها زنان قادر به نشان دادن آن هستند به مصاف حوادث میرویم. حوادثی که هر لحظه در برابرمان قد علم میکنند. ما نیز انسانیم، آرزوها، خواستهها، عادات و رفتارهایمان متفاوت هستند، هرکدام یک «یک» دیگریم، اما در عین حال و در برابر بیدادی «یک کل واحد» هستیم. یک روحیم و یک موضعیم و یک نگاهیم و یک فریادیم در برابر نازندگی تحمیلی.
عزم داریم این زندگی را با آزادی عجین کنیم، مصر هستیم که تاج آزادی بر تارک این حیات دشوار بنهیم. این یکی گشتن زیبا را در طول تجربهی یک سال و اند گذشته دیدیم و با هم آن را ساختیم. ما برساختگر شیوهی حیاتی گشتیم که از ما زنان و به تبع آن انسانیت ربوده شده. دشمنان وادی انسانیت، مردسالاری چشم به قدرت دوخته، قدرت ولعدار چشم به سود بیشینه دوخته تا اینجای کار انسانیت را به حال و روزی درآوردهاند که دیگر نهتنها با همنوعانش، بلکه با حیوان و گیاه و درخت و طبیعت به تضاد افتاده و این ابتدا با ضدیت با زنان و زنستیزی آغاز گشته. ما سرآغاز این کجراهی و این انحراف را پیدا کردهایم و مصمم هستیم که حیات را به مجرایش بازگردانیم. قطعا به قول آدورنو «حیات اشتباهآمیز را نمیتوان صحیح زیست» و ما «حیاتی صحیح و نیک، زیبا و آزاد» را رقم خواهیم زد.
حیاتمان، زندگیمان، نفس کشیدنمان در این در این دیوارهایی که جای مشتهای هزاران مبارز روی آن حک گردیده، برای آن است. هر موضعی که میگیریم، هر رفتاری که پیشه میکنیم، هر کنشی که نشان میدهیم، در چارچوب این یکی بودن و وحدتی است که پیرامون این عشقمان به «زندگی آزاد» شکل میگیرد. بیدادگاه، حکم صادر میکند، فشار وارد میآورد، سیستم زندان محدودیت در محدودیت ایجاد میکند. دستاندرکاران رفتار از پیش برنامهریزی شدهی آزار دهنده نشان میدهند، اما ما که واقفیم بر امر، ما که آگاهیم از زمانه، ما که میدانیم «آنها» تحت فشار مردمی و انسانی به چه حال و روزی افتادهاند، در مسیر خویش پیش میرویم. زنان اینگونه تاریخ این میهن را رقم خواهند زد و اینگونه مِهر «زن، زندگی، آزادی» را در جهان اشاعه داده و مُهر آن را بر حیات خواهند زد.
در طول این مسیر، با توجه به لزوم همبستگی عمل مینماییم و من نیز جزئی از این اجتماع زندانی هستم. روز ۱۴ مردادماه در اعتراض به احکام ناعادلانهای که برای شریفه محمد و پخشان عزیزی صادر شده بودند، اعلام کردم که به بیدادگاه نخواهم رفت و نرفتم و دفاعیهام را به افکار عمومی ارائه دادم. گفتم مادامی که این بیدادگاه برای زنانی اینچنین ارزشمند، احکامی از این دست صادر مینماید، من نیز در آنجا حضور نخواهم شد. جلسهی محاکمهی ۱۴ مرداد، محاکمهی من نبود، محاکمهی تمامی زنانی بود که برای زندگی جنگیدهاند، به همین جهت فرصتی بود تا من به نمایندگی از این اجتماع زندانیمان و به اقتضای انسانیت و رفاقت مان اعتراض به این احکام را نشان دهم.
اگر بهجای من هر زن دیگری با این افکار بود نیز همانگونه عمل میکرد. دادگاه من به تعویق افتاد و اکنون در ماه شهریور مجددا در آستانهی برگزاری جلسهای دیگر هستم. تصمیم دارم که اینبار به عنوان کسی که فلسفهی ژن، ژیان، آزادی را زیسته، با ارادهی خویش و برای اثبات حقانیت خود و گرامیداشت تمام کسانی که جانشان را در راه مطالبهی زندگی آزاد از دست دادهاند، در مقابل دادگاه حاضر شوم. احتمال دارد که به من حق سخن گفتن ندهند، احتمال دارد که تنها رفت و آمدم به دادگاه را بهعنوان بخشی از به اصطلاح پروسهی دادگاه ثبت کنند، میدانم که این «دسیسههای حقوقی» به راحتی اجرا میشوند، اما همانگونه که نرفتنم مسئلهای شخصی نبود، این رفتنم نیز شخصی نیست. من به نماینده از این جمع مبارز و خواهندگان آزادی در مقابل دادگاه خواهم ایستاد. چه حق سخن گفتن به من بدهند و چه ندهند، ایستادن در آنجا نشانی خواهد بود از عزمم، عزممان به حقخواهی و عدالتخواهی و برابری طلبی. ما هرکجا که باشیم، یک موضع داریم و آن انسانیت و آزادی و زیبایی است. چه آن هنگام که در زیباترین طبیعت بهسر میبردم، چه آنگاه که در جهنم جنگ با نیروی تاریک داعش بودم، چه در دورانی که آزادانه مبارزه میکردم و چه الان که در غل و زنجیر نظامی ناحقوقی قرار دارم، بر سر موضع آزادیخواهانهی خویش هستم و خواهم بود. باشد که موضع زنانه فصلالختام مبارزه با ظلم و ستم مردسالارانه باشد و پیروزی را برای انسانیت به ارمغان آوَرَد.
انسانیت پیروز خواهد شد
ژن ژیان ئازادی / زن زندگی، آزادی
وریشه مرادی، بند زنان زندان اوین
شهریور ۱۴۰۳»
این متن جهت انتشار در اختیار بیدارزنی قرار گرفته است.
***********
میتوان کابینه جدید را کابینه سرکوب و اعدام نامید!
همزمان با سی و یکمین هفته کارزار “سهشنبههای نه به اعدام”
و پیوستن جمعی از زندانیان زندان تهران بزرگ و همچنین دو نماینده مجلس ایتالیا به این کارزار، بیانیه این کارزار که از حمایت زندانیان ۱۹ زندان در کل ایران برخوردار منتشر شده است. به گزارش هه نگاو متن کامل بیانیه به شرح زیر است؛
تداوم کارزار “سهشنبههای نه به اعدام”در سی و یکمین هفته با حمایت و پیوستن جمعی از زندانیان زندان تهران بزرگ و دو نماینده مجلس ایتالیا
در دولت تازه منصوب شده، در مرداد ماه دستکم ۱۲۶ نفر به پای چوبههای دار برده شده و حق حیات از آنها سلب گردید و هزاران زندانی در زندانهای سراسر کشور که همگی قربانی سیستماتیک بیکفایتی این حکومت هستند نیز در انتظار اعدام قرار گرفتهاند.
همچنین دستگاه سرکوب، زندانیانی که در این کارزار به هر شکل به این عمل غیر انسانی اعتراض کردهاند را تحت فشار قرار داده و آنها را از حقوق اولیهاشان محروم کرده و میکند. نمونه بارز این فشارها، محروم کردن زندانیان زن در زندان اوین از حق تماس تلفنی و ملاقات و همچنین انتقال زندانی سیاسی آرمیتا پاویر به سلول انفرادی در زندان تبریز است.
باتوجه به شدت گرفتن سرکوب و همچنین سابقه اعضای کابینهای که در هفته پیش منصوب شد، میتوان کابینه جدید را کابینه سرکوب و اعدام نامید و آن را مقدمهای برای سرکوب بیشتر جامعه دانست. اما با تمام فشارها و سرکوبهایی که حکومت دینی بر این کارزار و جامعه ایران وارد کرده همچنان زندانیان بر مقاومت و ایستادگی خود علیه سرکوب و اعدام ادامه داده و میدهند و طبق منابع موثق جمعی از زندانیان سیاسی در زندان تهران بزرگ اعلام کردهاند که از این هفته به کارزار سهشنبههای نه به اعدام پیوستهاند.
خوشبختانه در جهان هم وجدانهای بیداری صدای مقاومت این “کارزار” را شنیده اند؛ از جمله برخی نمایندگان برجسته ایتالیایی که حمایت خود را از کارزار سه شنبه های نه به اعدام اعلام کردهاند.
زندانیان اعتصابی کارزار “سهشنبههای نه به اعدام”در ۱۹ زندان مختلف از جمله زندان اوین(بند زنان، بند ۴،۶،۸)،زندان قزلحصار(واحد۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان خرم آباد، زندان نظام شیراز، زندان مشهد، زندان لاکان رشت، زندان قائمشهر، زندان تبریز، زندان اردبیل، زندان ارومیه، زندان خوی، زندان نقده، زندان سلماس، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان تهران بزرگ از تمام کسانی که در داخل و خارج از کشور از این کارزار که هدف آن لغو اعدام و شکنجه در ایران است، قدردانی میکنند و بار دیگر از همه زندانیان در زندانهای مختلف میخواهند به کارزار “سهشنبههای نه به اعدام” بپیوندند. همچنین از تمامی وجدانهای بیدار در سراسر جهان نیز در خواست داریم تا برای لغو اعدام و مقابله با آن از این کارزار حمایت کنند.
***********
یادداشتی از هستی امیری برای نسیم غلامی سمیاری
هستی امیری، زندانی سیاسی که به تازگی از زندان آزاد شده یادداشتی برای نسیم غلامی سمیاری که به «بغی» محکوم شده به شرح زیر نوشته است:
سلام نسیم جانم
نزدیک به ۴۷۰ روز بازداشت موقت و زندگی در تعلیق مرگ یا زندان، روزهای پرسش حبس یا اعدام؟ میگذرد. تصویر تو اما تصویر بازداشت و شکنجه نیست.
تصویر تو تصویر زیبایی است. تصویر زنی که بعد از دادگاهش ورزش میکند. تصویر زنی که غذاهای خوشمزه درست میکند. تصویر زنی که مراقب همبندیهایش است.
تصویر تو تصویر مبارزی است که زندگی را بلد بوده، تفریح، سفر و رفیق را خوب شناخته است و حالا در زندان مقاومت را زندگی میکند. تصویر خواهری که کشتار خیابان را تاب نیاورده.
تو همان زنی هستی که در زندان هم برای حق همبندی خواهی جنگید. همان زنی که انتهای هواخوری در گرمترین ساعات روز مینشیند چون میخواهد تنها باشد. همان زنی که اگر تعداد بازیکنان والیبال بیشتر شد کنار میرود تا دیگری بازی کند. همان زنی که مجری برنامه روز کارگر شد. همان زنی که هر بار جمع میشویم با چشمان پراشک میخواند "بارون اومد و یادم داد تو زورت بیشتره/ ممکنه هر دفعه اونجوری که میخواستی پیش نره" تا یاد حمیدرضا روحی را زنده کنی.
تو ۴ ماه انفرادی را تاب آوردی و هزارجور شکنجه را از سر گذراندی اما لبخند میزنی، در رقابت "چه کسی بیشتر قربانی است؟" سکوت میکنی و هویتت را با شکنجه و بازداشت و زندان گره نزدی. اتفاقا مبارزهات تمام تو شده و اصلا نقش قربانی نداری.
اینجا خیلی از آدمها به بیرون از دیوارهای اوین میگویند زندان بزرگتر. اشتباه بزرگی است. زندان که تنها به معنای سرکوب و ستم نیست. زندان دیوار است. تعلیق دائمی شده با قفل و در. این بیرون هیچ چیزی خوب نیست اما زندان هم نیست.
تو را برای انتقام "زن،زندگی،آزادی" گرفتند و حالا نزدیک به ۴۷۰ روز از بازداشت موقتت میگذر، نه آن هلهلههای بازداشت موقت طولانی غیرقانونی نصیبت شد و نه آن بخشنامه نمایشی عفو. برای تو شکنجه، پرونده با اتهام "بغی" و اعتراف اجباری را نوشتند. تصویر تو اما تصویر مبارزی ایستاده در میان هواخوری بند زنان اوین است.
نسیم جانم من مطمئنم یک روز دوباره دستان هم را میگیریم و فریاد خواهیم زد:
نه تهدید، نه سرکوب، نه اعدام، دیگر اثر ندارد / جمهوری اعدامی یک خواب خوش ندارد
نسیم غلامی سیمیاری با نسیمی بشکند دیوارها
***********
ضرب و شتم ریحانه انصاری نژاد و محرومیت وی از ملاقات با فرزندش
ضرب و شتم ریحانه انصاری نژاد و محرومیت وی از ملاقات و تماس با تنها فرزندش در پی اعتراض به صدور حکم اعدام شریفه محمدی و پخشان عزیزی و اعدام رضا رسایی
در پی اتفاقات رخ داده در هفته های گذشته در بند زنان زندان اوین و سه شنبه های نه به اعدام و بعد از اعلام حکم شریفه محمدی و پخشان عزیزی و اعدام رضا رسائی در ۱۶ مرداد و ضرب و شتم زندانیان به دلیل اعتراض به حکم اعدام ،۱۵ زندانی سیاسی زن اوین ممنوع الملاقات شدند.
بنا به گفته منابع موثق ریحانه انصاری نژاد از دوستان شریفه محمدی و از اعضای سابق کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری نیز به شدت مورد ضرب وشتم قرار گرفته و آثار کبودی در بدن او گواه آن است.
***********
۱۵ زندانی سیاسی زن در زندان اوین از روز ۱۶ مرداد
تاکنون از تماس تلفنی و ملاقات با خانواده خود محروم هستند.
بنا به گزارش دریافتی، این اقدام که به دستور «کمیته انضباطی» زندان اوین انجام شده است، شامل پخشان عزیزی، الهه فولادی، پریوش مسلمی، نسرین خضریجوادی، زهرا صفایی، نرگس محمدی، سمانه اصغری، آنیشا اسداللهی، محبوبه رضایی، وریشه مرادی، گلرخ ایرایی، ریحانه انصارینژاد، مریم یحی و سارینا جهانی میشود.
این اقدام مسئولان زندان اوین پس از آن انجام شد که زندانیان سیاسی زن در زندان اوین روز ۱۶ مرداد پس از اطلاع از اجرای حکم اعدام رضا رسایی، معترض اهل صحنه در استان کرمانشاه و پیرو آیین یارسان، شروع به اعتراض کردند. این اعتراض حمله نیروهای گارد به آنان و درگیری را به دنبال داشت.
در ابتدا ۳۰ تن از زندانیان سیاسی زن در همان روز از برقراری تماس تلفنی و ملاقات با خانواده محروم شدند که پس از اعتراض این زندانیان، به برخی از آنها امکان برقراری تماس و ملاقات، داده شد. با اینحال، ۱۵ زندانی کماکان با این محرومیتها مواجه هستند.
با توجه به اطلاعات دریافتی پخشان عزیزی و الهه فولادی هر یک به مدت سه ماه؛ نرگس محمدی، گلرخ ایرایی، سمانه اصغری، آنیشا اسداللهی، محبوبه رضایی، وریشه مرادی و ریحانه انصارینژاد هر کدام به مدت دو ماه از تلفن و ملاقات محروم هستند؛ و پریوش مسلمی، زهرا صفایی، مریم یحیوی، سارینا جهانی هر یک به مدت یک ماه از برقراری تماس تلفنی و ملاقات با خانواده محروم شدهاند.همچنین نسرین خضری جوادی به مدت یک ماه از ملاقات ممنوع شده است.
برخی از این زندانیان سیاسی همانند نرگس محمدی از ۱۱ آذر سال گذشته تاکنون؛ پخشان عزیزی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، و الهه فولادی از ۱۶تیر سال جاری از تلفن و ملاقات، ریحانه انصاری از ۱۶ تیر از ملاقات، وریشه مرادی، دیگر زندانی سیاسی، از اواسط اردیبهشت سال جاری به دستور قاضی ابوالقاسم صلواتی، رئیس شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب اسلامی تهران، از ملاقات و امکان برقراری تماس تلفنی با خانواده محروم هستند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه بکارگیری اقدامات تنبیهی و سرکوبگرانه علیه زندانیان بند زنان اوین را بشدت محکوممیکند. حق ملاقات از حقوق مسلم و به رسمیت شناخته شده ی کلیه زندانیان می باشد و محرومنمودن این زندانیان، که شامل فعالین کارگری، مدنی و مدافعین حقوق زنان می باشد، از هیچگونه وجاهت قانونی و سنت و عرف انسانی برخوردار نیست.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
دوم شهریور ۱۴۰۳
************
ممنوعیت ملاقات و حق تماس تلفنی آنیشا اسداللهی، زندانی سیاسی محبوس در اوین
آنیشا اسداللهی، مترجم و مدافع حقوق کارگران که با اتهامات «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» دوران حبس خود را در بند زنان اوین سپری میکند، پس از تحصن اعتراضی زنان زندانی در اوین علیه اعدام رضا رسایی، از بازداشتشدگان قیام ژینا از حق تماس و ملاقات محروم شده است.
علی اسداللهی، برادر او در حساب اینستاگرامیاش اعلام کرده است که تماس بعضی از زنان زندانی در بند زنان اوین از زمان این تحصن اعتراضی در ۱۶مردادماه قطع شده است. او همچنین یادآوری کرده است که این کنشگر حقوق کارگران و زنان به دلیل اعتراض به صدور احکام اعدام برای شریفه محمدی و پخشان عزیزی، بهمدت شش هفته از حق ملاقات با خانواده محروم است».
************
سی هفته مقاومت علیه اعدام؛ تداوم کارزار سهشنبههای نه به اعدام در ۱۸ زندان کشور
بنا بر اطلاع منابع موثق، اعتصاب اعتراضی زندانیان در زندانهای کشور که با نام کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" از بهمن ماه گذشته آغاز شده است، امروز سهشنبه ۳۰ مرداد نیز با اعتصاب زندانیان در زندانهای سراسر کشور ادامه یافته و وارد سی امین هفته خود شد.
این کارزار که اکنون با پیوستن صدها زندانی در ۱۸ زندان سراسر کشور همراه شده ، بنا بر بیانیهها و مواضع کنشگران زندانی همراه با آن، از ابتدا مخالفت و اعتراض به نفس اعدام به عنوان یک مجازات غیرانسانی و بدون بازگشت را مستقل از نوع اتهام و یا انگیزه و اعتقادات محکومانِ به اعدام، و لغو این مجازات غیرانسانی را هدف خود قرار داده است.
تداوم و گسترش مداوم این کارزار در حالی است که مقامات قضائی و امنیتی "جمهوری اسلامی" از ابتدای سال ۱۴۰۳ تاکنون بیش از ۳۱۰ نفر را به دار آویخته و اعدام کرده اند، در میان این تعداد قربانی اعدام در چند ماه اخیر، ۱۶ نفر از زنان زندانی نیز اعدام شدهاند؛ و حکومت با سرعت بخشیدن به ماشین اعدام خود در هفتههای اخیر، ۱۱۸ نفر را فقط در مرداد ماه اعدام کرده است.
گستردگی استفاده حاکمیت استبداد دینی در چند وقت اخیر از مجازات اعدام، به گونهای بوده است که گویی کارگزاران استبداد به شکل سیستماتیک راهحل همه بحرانها را در پای چوبه طناب دار یافته و به تعبیری "انتقام سخت" خود را با "اعدام" از فرزندان این آب و خاک میگیرد.
در این بین جامعه زنان که میتواند نیروی محرکه تغییرات بنیادین در ایران باشد، هدف سرکوب بیشتر در خیابان و در زندان توسط حکومت بوده است؛ آمار ۱۶ اعدام زنان زندانی در ۵ ماه اخیر، دستگیریها و خشونت علیه زنان در جامعه به بهانه "حکومت ساخته" حجاب، که در مواردی به مرگ یا نقض حق سلامت دختران و زنان این سرزمین نیز انجامیده، مصداق بارزی از این رویارویی خشونتبار حاکمیت با زنان به عنوان نیروی پیشرو در تغیرات بنیادین به حساب میآید.
روشن است که "جمهوری اسلامی" در این اعدامها مجموعهای ۱۰۰ یا ۱۲۰ نفره را اعدام نمیکند، بلکه ۱۲۰ "تک نفر" را در تنهایی خودشان اعدام میکند و همه دیگرانی که شامل هزاران زندانی هستند هم کماکان تنها و بی پناه در انتظار آخرین روز زندگی و اجرای حکم اعدامشان باقی میمانند؛ به همین دلیل چنانکه زندانیان زندان اوین و لاکان رشت به درستی اشاره کرده بودند؛ مقابله و متوقف کردن این ماشین کشتار و اعدام در اقدامات و اعتراضات دسته جمعی و سراسری ممکن خواهد بود، یعنی مستقل از انگیزهها، اعتقادات و...از آنجا که اعدام مقولهای اجتماعی است و توسط حکومت اجرا میشود، مقابله با آن نیز یک امر اجتماعی بوده که تنها به صورت دستهجمعی و با اتحاد امکانپذیر خواهد شد.
همین ضرورت اتحاد و همدلی برای مقابله با اعدام را زندانیان کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" بارها مطرح کرده و برای مقابله و جلوگیری از تداوم اعدامها از همگان خواستهاند که به هر شکل ممکن بپا خیزند و زندانیان را برای این مقابله و مقاومتی که از درون زندان شروع شده یاری دهند.
بنا بر اطلاع منابع موثق که به دست ما رسیده، زندانیان اعتصابی "کارزار سهشنبههای نه به اعدام" امروز نیز برای سی امین هفته پیاپی در زندانهای مختلف کشور از جمله زندان اوین (بندزنان، بند۴، بند ۶ و بند ۸)، زندان قزاحصار ( واحد۳ و واحد۴)، زندان مرکزی کرج، زندان خرم آباد، زندان نظام شیراز، زندان مشهد، زندان قائمشهر، زندان لاکان رشت (بندزنان و بند مردان)، زندان تبریز، زندان اردبیل، زندان خوی، زندان نقده، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان و زندان کامیاران در اعتراض به صدور و اجرای احکام اعدام دست به اعتصاب غذا زدهاند؛ و از همه هموطنان، بویژه زندانیان زندانهای دیگر خواستار پیوستن به این کارزار و حمایت از آن شدهاند. و از گزارشگر ویژه حقوق بشر خانم مای ساتو، خواستار توجه ویژه به اقدامات ضدانسانی بویژه اعدام در ایران و تلاش بیقفه در راستای توقف اعدامها و پایان پذیرفتن این وضعیت غیرانسانی در ایران شدهاند.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
۳۰مرداد۱۴۰۳
************
زندانی سیاسی در زندان لاکان رشت آقای منوچهر فلاح، هیجده ماه بلاتکلیف در زندان هست
او از اول مرداد دست به اعتصاب غذا زده و همچنان در اعتصاب غذا است.
منوچهر فلاح محکوم به تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری بود ولی قاضی پرونده (احمد درویش گفتار) پرونده او را مجددا برای بازپرس ارسال کرده و درخواست کرده که اتهام بغی به آقای منوچهر فلاح بدهند.
************
سارا جهانى از فعالان حقوق زنان گيلان دچار حمله عصبی شد
سارا جهانى از فعالان حقوق زنان گيلان كه به تازگى براى اجراى حكم حبس خود در زندان لاكان رشت به سر میبرد دچار حمله عصبی شد.
بر اساس اخبار رسیده صبح امروز سارا جهانی در دستشویی دچار اسپاسم عضلانی شد، در پی آن کنترل پاهای خود را از دست داده و به زمین افتاد، بالای چشمش پاره و شدت پارگی به حدی بود که منجر به بخیه زدن گردید، لازم به ذکر است از ارائه خدمات بهداری زندان به او اجتناب شد و به پزشک بهداری اجازه ویزیت ندادند، تنها یک کمک بهیار اقدام به زدن بخیه کردند.
در مقابل اعتراض او و سایر زندانیان توجه نکردند.
با توجه به شدت خونریزی و پارگی نیاز به معاینه پزشک زندان یا اقدام بیمارستانی بود که مدیر بخش زندان لاکان از آن دریغ کرد.
طبق اخبار شاهدین علاوه بر خونریزی پارگی بالای چشم، از دهن او نیز خون جاری شده است و بنظر میرسد سر او به دیوار خورده باشد. کمترین کار انتقال او به بیمارستان و اقدامات بالینی و سونوگرافی و بود که متاسفانه تا لحظه ی تنظیم خبر هیچ اقدامی در این خصوص صورت نگرفته است.
************
سه شنبه های سیاه ادامۀ کارزارِ زندانیان علیه اعدام
از بهمن ماه ۱۴۰۲، وقتی "کارزار سهشنبههای نه به اعدام" آغاز شد؛ در اعتراض به موج اعدام زندانیان عادی و سپس اعدام جوانان هموطن کُرد و اهل سنت بود که با اعدامهای سیاسی زندهیاد محمد قبادلو و فرهاد سلیمی ادامه یافت، در این ۲۹ هفته، هفتهای نبود که شاهد استفاده حکومت از این مجازات قرون وسطایی در زندانها نباشیم. اما وقتی که پس از سقوط بالگرد جلاد ۶۷ و برپایی نمایش "انتصابات"، سازمان سرکوب جمهوری اسلامی تا سرحد ممکن اعدام زندانیان را کاهش داد، ما زندانیان کارزار سهشنبههای نه به اعدام هشدار دادیم که این کاهش مصلحتی است و موج گستردهای از اعدام زندانیان را در پی خواهد داشت.
در کمال تاسف حاکمان استبداد دینی و کارگزاران سازمان سرکوب و ارعاب آن، همچون دزدان که از فرصت شلوغی و هیاهو استفاده کرده و مال مردم را میدزدند از فرصت برگزاری بازیهای المپیک در پاریس و اخبار پیرامون آن و رکوردشکنیها بهره برده و از سهشنبه گذشته تا کنون با اعدام بیش از ۴۵ نفر از هموطنان زندانی که ۲۹ نفرشان تنها در یک روز و ۲۶ نفر آنها به صورت دستهجمعی در زندان قزلحصار بود، رکورد "قتل حکومتی"و اعدام را در چند سال اخیر شکستند؛ رکوردشکنی ننگینی که در صدور احکام اعدام نیز ادامه یافته و در چند هفته اخیر دهها نفر از زندانیان سیاسی را در روند دادرسی مبهم به اتهام استبداد ساخته "بغی و افساد فی الارض" به اعدام محکوم کردند، از جمله اخرین موارد آن صدور حکم اعدام برای ۶ زندانی سیاسی - عقیدتی اهل سنت توسط بیدادگاه انقلاب مشهد بود که جانشان در خطر است. همه اینها بعد از تحلیف پزشکیان بود که در آن گفتند: "ایران امن ترین کشور خاورمیانه است"؛ در حکومت اعدام "امنیت" چنین معنا میشود.
ما زندانیان کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" ضمن محکوم کردن شدید نقض حقوق بنیادین همبندیهایمان در زندانهای مختلف کشور و گرفتن "حق زندگی" این عزیزان به ویژه زنده یاد رضا رسایی با خانواده این عزیزان ابراز همدردی کرده و مقاومت در برابر این "توحش" را حق خود دانسته و چنانکه شاهد اعتراضات اخیر در زندانهای مختلف از جمله زندان لاکان رشت و بند زنان زندان اوین بودهایم. که در بند زنان زندان اوین، زندانبانان وحشی زندانیان معترض را مورد حمله و سرکوب قرار دادند؛سرکوبی که قطعا مانع تداوم این اعتراضات نخواهد شد و ما را مرعوب نخواهد کرد.
ما اعضای این کارزار کماکان از همه وجدانهای بیدار در داخل و خارج از کشور در کمال فروتنی میخواهیم پیش از آنکه دستگاه سرکوبِ استبداد دینیِ حاکم بر ایران بار دیگر صدها و هزارها زندانی عمومی و سیاسی و... را در سالنهای اعدام زندانهای قزلحصار، کرج، ارومیه، زاهدان، مشهد و دهها زندان دیگر کشور با "سبوعیت" حلقآویز کند با همه توان علیه اعدام به پاخواسته و از کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" به هر شکل ممکن حمایت کنند.
در اخر ضمن گرامی داشت یاد همه قربانیان مجازات غیرانسانی "اعدام" و تاکید بر لزوم "لغو اعدام" برای بیست نهمین هفته پیاپی امروز سهشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ ما زندانیان در ۱۸ زندان از جمله زندان اوین (بندزنان، بند۴،۶و۸)، زندان قزلحصار(واحد۳و۴)، زندان مرکزی کرج، زندان خرم آباد، زندان نظام شیراز، زندان خوی، زندان نقده، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان اردبیل، زندان سلماس، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران، زندان لاکان رشت، زندان قائمشهر و زندان مشهد در اعتصاب غذا خواهیم بود.
کارزار سهشنبه های نه به اعدام
سهشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۳
************
اعلام اعتصاب غذای پنج زندانی سیاسی
زندان لاکانی رشت در حمایت و همراهی با منوچهر فلاح
« مردم شریف و آزادیخواه ایران»
اعتصاب غذا برای زندانی، واپسین راهکار رهایی از ستمی هست که بر وی می رود؛ زیرا کالبدجسمی خود را به خطر انداخته ، گاه با آسیب های جبران ناپذیری روبرو می گردد.
پرسش اینجاست:
ژرفای این ستم تا کجاست یک زندانی از مهمترین داشته اش دست می شوید؟
منوچهر فلاح با ۱۵ ماه بلاتکلیفی، از تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۳ دست به اعتصاب غذا زده تا از بلاتکلیفی دردناک رهایی یابد. در این مدت شاهد نگرانی هر روزه منوچهر فلاح نسبت به دختر نوجوانش بوده ایم. کارگری که سرپرست تنها فرزند و دل نگران فشارها و تهدیدهای پیوسته قضایی بر خانواده اش (داماد و تنها خواهرش) بوده است.
دلسوزی و مهربانی اش زبانزد هم بندی های بند سیاسی زندان لاکان رشت است؛ گوهر گرانبهایی که شایسته واژه انسانیت و تندیسی آشکار از مهرورزی می باشد. درگذشت پدر و مادر، ۱۵ ماه بودن در زندان بدون ملاقات، به همراه تنهایی کشنده ای که عدم پیگیری پرونده اش را هم در بر می گیرد، بخش کوچکی از ناگفته های منوچهر فلاح است. لذا علیرغم اینکه تمام تلاش خود را بکار گرفتیم او را از ادامه ی اعتصاب غذا منصرف نمائیم، با توجه به بلاتکلیفی طولانی مدت و آگاه از حقانیت مطالباتش، ما گروهی از از زندانیان بند سیاسی زندان لاکان رشت نسبت به بی توجهی مسئولان، از تاریخ ۲۱ مردادماه ۱۴۰۳ با اعتصاب غذای ایشان همراهی خواهیم کرد.
************
خبر فوری
جمعی از زنان زندانی در بند نسوان لاکان رشت دست به اعتصاب غذا زدند
جمعی از زنان محبوس در زندان لاکان رشت ضمن اعلام همبستگی با کارزار سه شنبه های نه به اعدام به طور ویژه علیه احکام اعدام برای شریفه محمدی و پخشان عزیزی، امروز ۲۳مرداد دست به اعتصاب غذا زدند، لازم به توضیح است که در زندان لاکان رشت ۱۴ نفر در معرض اجرای حکم اعدام قرار دارند.
صدای اعتراض هر روز بلندتر و همه گیرتر می شود و مخالفین اعدام، فعالین حقوق بشر و سازمانها و نهادهایی که به اشکال مختلف حمایت خود را از شریفه محمدی و سایر محکومین به اعدام نشان دادهاند ، منتظر هستند تا دیوان صدای آنها را شنیده و پرونده ها را عادلانه و منصفانه بررسی کرده با لغو حکم اعدام و ازادی بی قید و شرط شریفه محمدی این آبروریزی قضایی را جبران کند.
سه شنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۳
************
بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی زندان اوین
در پی اعتراض زنان زندانی سیاسی به اعدام رضا رسایی، و ضرب و شتم آنان توسط گارد ویژه زندان و سپس انکار این تهاجم وحشیانه به زنان زندانی توسط مقامات و زندانبانان، جمعی از زندانیان مرد محبوس در بند ۴ اوین در این رابطه بیانیهای به شرح زیر صادر کردند:
«زندان علیه اعدام
بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی زندان اوین
بر کسی پوشیده نیست که حکومت از هر لحاظ با بحران بازتولید خویش مواجه شده است.
ساختار دزدسالار حاکم توان برطرف کردن معضل معیشت و نابرابری اقتصادی و اجتماعی را ندارد.
ساختار حکومت دینی حتی با توسل به ماجراجوییهای جنگطلبانه توان بازسازی ایدئولوژیک خویش در صحنه داخلی و خارجی را ندارد.
ساختار سیاسی استبدادی حتی با نمایشهای نخنمای انتخاباتی و بیمعنا کردن مفهوم آشتی ملی، توان بازیابی مشروعیت خود حتی در سطح حداقلی را ندارد.
در این میان، تنها ماشین سرکوب و تولید مرگ است که بیوقفه به کار خود ادامه میدهد.
ابتدا شاهد احکام اعدام برای زنان آزادهی این سرزمین بودیم که با واکنش و مقاومت گسترده مواجه شد.
سپس در راستای انتقامگیری از جنبش زن زندگی آزادی، داغدار و دادخواه اعدام رضا رسایی از معترضان این جنبش شدیم تا فراموش نکنیم که اذان صبح به وقت زندانهای ایران تنها بانگ حی علی طناب سر میدهد.
در ادامهی این زنجیره توحش، بند زنان زندان اوین که طلایهدار مقاومت و ایستادگی در برابر سرکوب هستند، در این هفتهها متحمل انواع فشارها و درگیریها بودند، از جمله قطع کامل ارتباط زندانیان با جهان بیرون) چه ملاقات و چه تماس(که باعث نگرانی خانوادهها و دوستان ایشان شده، و بعد از درگیری در روز تاریک اعدام رضا رسایی، نه تنها مسولان و مجریان آن مورد بازخواست قرار نگرفتند، بلکه برعکس، همین بهانه منجر به تشدید فشارها بر این جانهای آزاده شده است.
ما زندانیان سیاسی بند ۴ زندان اوین با تمام گرایشها ضمن اعلام همبستگی با جنبش فراگیر لغو اعدام، دوشادوش این زنان آزاده میایستیم و در صورت ادامه فشارها بر بند زنان، زندان اوین را به میدان مبارزه گسترده بدل خواهیم کرد.
جمعی از زندانیان سیاسی بند ۴ اوین»
************
انتقال سروناز احمدی به بیمارستان
در پی حمله گارد زندان به بند زنان اوین و مشکلات سلامتی برای چند نفر از زندانیان، دستکم یک نفر از آنان برای درمان به بیمارستان برده و پس از مداوا به زندان بازگردانده شده است.
سروناز احمدی، یکی از زندانیان معترض به اعدام رضا رسایی، که در پی حمله ماموران گارد زندان دچار حمله عصبی شده بود، به واسطه شدت اسپاسم عضلانی عصبی به بیمارستان منتقل شد.
انتقال خانم احمدی به بیمارستان پس از تلاش چندباره در بهداری زندان و سرایت انقباض عضلانی از پا به شکم و کمر و حتی گردن او صورت گرفت.
او در حالی به زندان بازگردانده شده است که پزشکان گفتهاند اضطراب و احتمال حمله دوباره برای او خطرناک است.
سروناز احمدی، فعال اجتماعی به خاطر فعالیتهایش برای کودکان و کارگران به ۶ سال حبس محکوم شده است.
************
نقش افسر جانشین زندان اوین در ضرب و شتم زنان زندانی معترض به اعدام رضا رسایی
در پی هجوم گارد حفاظت زندان اوین به زنان زندانی سیاسی معترض به اعدام زنده یاد #رضا_رسایی، دستکم ۱۷ زندانی مجروح شدند یا از حال رفتند. بر اساس این اطلاعات، هادی محمدی، افسر جانشین زندان اوین عامل اصلی و آمر ضرب و شتم این زندانیان بود.
وریشه مرادی، سمانه اصغری، ریحانه انصارینژاد، سارینا جهانی، محبوبه رضایی، نرگس محمدی و پریوش مسلمی شماری از زندانیانی هستند که روز سهشنبه ۱۶ مرداد با حمله ماموران گارد حفاظت زندان زخمی شدند.
بنا بر اطلاعات رسیده، نسرین خضری جوادی، رعنا کورکور، نرگس محمدی، سروناز احمدی و حورا نیکبخت نیز از جمله زندانیانی هستند که به دلیل فشار عصبی ناشی از حمله ماموران از حال رفتند.
برخی دیگر از زنان زندانی همچون سپیده قلیان نیز در جریان برخورد خشن ماموران مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
************
آخرین گزارش از ضربوشتم بند زنان اوین توسط گارد زندان
روز سهشنبه ۱۶ مرداد زنانِ زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین پس از اعلام خبر اعدام رضا رسائی تحصن اعتراضی برگزار کردند که این اقدام با یورش گاردِ زندان مواجه شد.
یکی از نزدیکان زندانیان گفته است: «ماموران گارد به صف شده بودند و میگفتند همه را بزنید».
در جریان این حمله نرگس محمدی، دچار حمله قلبی شده است و آثار کبودی روی بدن وی بهجا مانده است.
پریوش مسلمی، سارینا جهانی و محبوبه رضایی نیز در اثر ضربات سرکوبگران مجروح شدهاند.
مهناز طراح، سروناز احمدی، رعنا کورکور و نسرین جوادی نیز دچار حملهی عصبی شدهاند.
************
گزارشی از سرکوب زنان زندانی زندان وکیلآباد مشهد
طی روزهای گذشته، گزارشهایی از اعتراض اولیه زنان زندانی محبوس در این زندان، منتشر شده است.
بنا بر این گزارشها، اعتراض زنان زندانی به شرایط بسیار نامناسب زندگی در بندهای این زندان که در دو نوبت انجام شد با سرکوب خشن ماموران صورت گرفته است.
به گفته یک عضو خانوادههای یکی از زندانیان زندان وکیلآباد مشهد، اولین اعتراض در اولین هفته مرداد و همزمان با گرمای شدید در مشهد و دومین اعتراض نیز روز شنبه ۱۳ مرداد انجام شد و زندانیان زنان در زندان وکیل آباد مشهد به مشکلات خود اعتراض کردند و «شیشهها، مهتابیها، و دوربینها» را شکستند. دلیل اصلی، گرمای طاقتفرسای بندها و آشپزخانه بود که از سوی زندانیان به جهنم تشبیه شده است. آنها همچنین به «افتضاح بودن غذا»، کثیف بودن آشپزخانه، نبود یخچال و لباسشویی، وجود جانوران مضر مانند ساس، سوسک، و موش، نبود وسایل گرمکننده در زمان سرما و یا نبود وسایل تهویه هوا در زمان گرما، کثیف بودن پتوها، و ازدحام بیش از حد زندانیان در بندها اشاره کرد و افزود که اجاقهای گاز هم نسبت به تعداد زندانیان بسیار کم است.
از آنجا که نظافت بندها با زندانیان است، اما حتی مواد شوینده و ضد عفونیکننده به آنها داده نمیشود و از طرف دیگر، در شرایطی که ماشین لباسشویی در دسترس زندانیان نیست، آنها مجبور هستند تا در حمام، دستشویی و یا در جایی که خود و یا ظرفهایشان را میشویند، لباسهای خود را بشویند.
از طرفی چون ساختمان بسیار قدیمی است و برای مدت طولانی، به نظافت ساختمان رسیدگی نشده، دیوارها قارچ و کپک زده هستند و این مسائل موجب میشود زندانیان به بیماریهای پوستی دچار شوند و چون رسیدگیهای پوستی از داروهای ممنوع در زندان است، بهداری به این مشکلات توجهی ندارد و زندانیان مورد درمان قرار نمیگیرند.
در پی نخستین اعتراض، به دستور رئیس زندان وکیلآباد (#علی_عبدی)، ماموران گارد ویژه وارد زندان زنان شدند و اقدام به سرکوب و ایجاد رعب و وحشت زندانیان کردند. برخی از زندانیان مورد ضرب و شتم نیز قرار گرفتند که از سوی بهداری زندان مداوا نشدند.
برای بار دوم، زندانیان اعتراض کردند که شدیدتر از مرتبه نخست هدف حمله ماموران قرار گرفتند. در این ارتباط، حتی درهای سلولها دستکم به مدت ۸ ساعت بسته شدند و در نتیجه، دسترسی به دستشویی، کارگاه، فروشگاه، هواخوری و بهداری ممنوع شد.
به دستور رئیس زندان و حفاظت فیزیکی زندان، برخی از زندانیان برای تنبیه به بند آسایش که تنبیهگاه (شکنجهگاه) زندان است، منتقل شدند. برای برخی از زندانیان پرونده شورای انضباطی باز شد و همچنین برخی از این زندانیان از ملاقات، تماس و مرخصی محروم شدند.
در بند موسوم به «آسایش»، زندانیان به صورت صلیب، به تخت بسته میشوند و چون دستان و پاهای زندانیان در این بند به چهارگوشه تخت دستبند زده میشود، به طور معمول، باعث زخمی و خونی شدن دستان و پاهای زندانیان میشود.
این وضعیت بهگونهای است که تنها برای دستشویی، دستان زنان باز میشود و یا در زمان غذا خوردن، با یک دست امکان خوردن غذا را دارند. همچنین زنانی که در این بند هستند، مدام و به اجبار باید داروهای خوابآور مصرف کنند.
امیر پاسبان” (مدیر داخلی زندان)، “جاهدی” (رئیس حفاظت اطلاعات)، “ولی خانی” (جانشین رئیس حفاظت) در کنار علی عبدی، رییس زندان، از عاملان اصلی سرکوب و شکنجه زنان زندانی در زندان وکیلآباد مشهد هستند.
************
حمله گارد زندان به بند زنان اوین و مجروح شدن تعدادی از زندانیان
صبح امروز سهشنبه ۱۶ مردادماه، بند زنان اوین پس از خبر اعدام رضا رسائی دست به تحصن زدند. پس از این تحصن اعتراضی، گارد زندان به بند زنان حمله کرده و در پی ضربوشتمهای صورت گرفته، تعدادی از زنان حاضر در این بند، مجروح و به بهداری زندان، منتقل میشوند. از بین زنان زندانی سیاسی منتقل شده به بهداری، تا کنون نام «نرگس محمدی» منتشر شده و از اسامی دیگر زندانیان، اطلاعی در دست نیست.
گفتنی است که از ظهر امروز، تمامی تلفنهای بند، قطع شده است که این سرکوب مضاعف، نگرانی خانوادههای زندانیان را تشدید کرده است.
************
به حمایت از خانواده های محکومین به اعدام برخیزیم!
نگار کورکور، خواهر مجاهد کورکور از زندانیان سیاسی محکوم به اعدام، در واکنش به اجرای حکم ظالمانه اعدام رضا رسایی، نوشت:
«رضا رسایی رو توی سکوت و بی خبری اعدام کردن...
نذارید برادر منم توی سکوت و بی خبری بلایی سرش بیارن صداش باشید...»
تعداد زیادی از زندانیان سیاسی، محکوم به اعدام شدهاند و به تعدادی نیز اتهاماتی منتسب شده که احتمال صدور حکم اعدام برای آنها زیاد است.
جمهوری اسلامی، وقتی احساس کند که اعدام افراد برایش هزینه و تبعاتی ندارد، در اعدام زندانیان سیاسی شک نمیکند!
صدای زندانیان محکوم به اعدام باشیم و فریاد خود علیه اعدامها را رساتر کنیم. همبستگی میان خود را گسترش دهیم و از هر فرصتی برای رساندن صدای خانوادههای محکوم به اعدام به سایر مردم و جامعه استفاده کنیم.
************
بیست وهشتمین هفته "کارزار سهشنبههای نه به اعدام"
پیوستن زندانیان سیاسی بند زنان و مردان لاکان رشت به "کارزار سهشنبههای نه به اعدام"
جمهوری اسلامی در ابتدای سال جاری تا کنون دستکم ۲۲۸ نفر را اعدام کرده و در یک ماه اخیر به این کشتار شتاب دادهاست. در یک هفته گذشته در زندانهای ایران بیش از ۲۳ نفر به اتهامات مختلف برای اعدام به انفرادی منتقل شدهاند که ۱۶ نفر آنها در زندان قزلحصار، ۴ نفر در زندان بندر عباس و تعدادی در زندانهای دیگر هستند و حکومت کماکان به سرکوب و فشار بر زندانیان ادامه میدهد.
در اقدام سرکوبگرانه دیگر در پی تحصن و اعتصاب و اعتراض در بند زنان زندان اوین به احکام اعدام، حکومت ۳۷ نفر آنها را ممنوع الملاقات کرده است.
کارزار سهشنبه های نه به اعدام در حالی وارد ۲۸ امین هفته خود میشود که بند زنان رشت سهشنبه گذشته در بیانیهای اعلام کردند به کارزار پیوستهاند آنان به جز زندانیان سیاسی ، نسبت به وضعیت زندانیان عادی زیر حکم هشدار دادهاند.
همچنین روز گذشته ۱۱ نفر از بند مردان لاکان رشت به کمپین پیوسته و در بیانیه خود اعدامها در ایران را احکام قرون وسطایی خوانده و آن را شدیدا محکوم کردهاند.
با پیوستن زندان لاکان رشت به کارزار سهشنبه های نه به اعدام، تعداد زندانها به ۱۸ زندان رسیده است که شامل زندان قزلحصار(واحد۳ و واحد۴)، زندان اوین (بند زنان، بند ۴و۶و۸)، زندان مرکزی کرج،زندان خرم آباد، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران، زندان سلماس، زندان ارومیه، زندان تبریز، زندان اردبیل، زندان مشهد، زندان نظام شیراز، زندان قائم شهر و زندان لاکان رشت (بند زنان و بند مردان) میباشد.
کارزار سهشنبه های نه به اعدام همواره خواستار لغو اعدام و شکنجه در ایران وحمایت و پیوستن همه هموطنان و زندانیان در زندانهای کشور به این کارزار بوده است.
کارزار سهشنبه های نه به اعدام
سهشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳
- متاسفانه دقایقی پیش خبردار شدیم رضا رسایی از بازداشت شدگان اعتراضات زن،زندگی، آزادی اعدام شد...
************
نامه و دفاعیۀ وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد برای «اطلاع افکار عمومی»
وریشه مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی و پخشان عزیزی از حضور در دومین جلسه دادگاه خود که قرار بود، «امروز ۱۴ مرداد» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شود، خودداری کرده است.
وی از بند زندان زندان اوین، دفاعیهای را برای اطلاع افکار عمومی نوشته که برای انتشار در اختیار بیدارزنی قرار گرفته است....
متن کامل را
اینجا مطالعه کنید.
************
وضعیت اسفناک زندانیان، زندان بزرگ تهران
زندانبانان زندان تهران بزرگ از اعزام زندانیان بیمار به خارج از زندان ممانعت به عمل می آورند و زندانیان مشکلات بهداشتی و شرایط تحمل ناپذیری دارند
طبق گزارشی منتشر شده ، بنا به اخبار دریافتی از داخل زندان ، در حال حاضر زندانیان محبوس در این زندان به آب گرم برای شستوشو و استحمام دسترسی ندارند و این امر باعث بیماری برخی از آنها شده است.
از سویی دیگر، در حالی که مسئولان زندان تهران بزرگ از اعزام زندانیان بیمار به خارج از زندان ممانعت میکنند، بهداری زندان نیز از معالجه آنها و ارائه خدمات خودداری میکند.
طبق این گزارش، سیستم برودتی داخل زندان نیز در اغلب اوقات خاموش میشود و در فصل گرم تابستان شرایط تحملناپذیری را برای زندانیان به وجود آورده است.
************
محرومیت ۳۷ نفر از زنان زندانی سیاسی بند زنان اوین، از ملاقات
بنا به اطلاعرسانی حساب کاربری گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی: «دفتر بند زنان اوین، امروز شنبه ۱۳ مردادماه با صدور ابلاغیهای، ۳۷ نفر از زنان زندانی محبوس در این بند را از ملاقات محروم کرده است. دلیل این محرومیت، حمایت و تحصن شبانهی این زندانیان در تاریخهای سوم و ششم مردادماه در حیاط زندان و در اعتراض به حکم اعدام #پخشان_عزیزی بوده است».
زنان محبوس در بند زنان اوین، در دو تحصن خود، ضمن سردادن شعارهایی علیه احکام ارتجاعی اعدام، از صدور این احکام غیرانسانی علیه تمامی زندانیان، اعتراض خود را بیان کردند.
در وضعیتی که حاکمیت، با صدور احکام فلهای حبس، بغی و اعدام، بیش از گذشته، سرکوب و اختناق را در جامعه تزریق کرده است، صدای محکومان به اعدام و انعکاس فریاد زندانیانی باشیم که با پیوستن به کارزار سهشنبههای نه به اعدام، علیه این حکومت مرگآور ایستادهاند./ بیدار زنی
************
حمله گارد ویژه به بند زنان زندان وکیلآباد مشهد
روز شنبه سیزدهم مردادماه، در پی اعتراض در بند زنان زندان وکیلآباد مشهد، به دستور مسئولان گارد ویژه این زندان به داخل بندها حملهور شدند.
بر اساس گزارش یکی از نهادهای حقوق بشری ، زندانیان محبوس در بند زنان وکیلآباد مشهد در اعتراض به کمبودها و وضعیت نگهداری خود دست به اعتراض زده و دوربینهای کنترلی و شیشهها را شکستند.
کمی پس از آن، به دستور مقامات زندان، ماموران گارد ویژه وارد بند زنان شده و درب کلیه اتاقها را برای ساعتها قفل کردند.
این نیروها به منظور ایجاد جو رعب و وحشت به صورت مستمر با باتوم به درب اتاقها زده و با ایجاد سروصدا زندانیان زن را تحت فشارهای عصبی قرار دادند.
************
پخشان عزیزی از ملاقات با خانواده و وکلای خود محروم شده است
شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی افشاری صبح سهشنبه دوم مرداد پخشان عزیزی را با اتهام «بغی» یعنی بهاتهام اینکه در گروههای مخالف نظام عضویت داشته است، به اعدام و چهار سال حبس محکوم کرد.
بر اساس گزارشات منتشره ، مصداق این اتهام در متن رأی دادگاه فقط «حضور پخشان عزیزی در روژئاوا/ کردستان سوریه» ذکر شده است.
پیشتر پخشان با انتشار نامهای از زندان اوین از برخوردهای خشونتآمیز نیروهای امنیتی در دوران بازجویی خبر داده بود و با اشاره به حضورش در کمپهای آوارگان جنگی نوشته بود «کار در کمپهای آوارگان جنگی میتوانست بزرگترین خدمت اخلاقی - وجدانی برای جامعهای باشد که سالیان سال تحت ظلم و ستم بوده است.» و پرسیده بود «آیا هر که آنجا است، عضو گروهک پکک است؟»
پخشان در تابستان ۱۴۰۲، پس از حدود ۱۰ سال، برای دیدار با خانوادهاش به ایران برگشت و بامداد ۱۳ مرداد با حضور پر تعداد نیروهای امنیتی بهشکلی خشونتآمیز همراه با پدر و دو عضو دیگر خانوادهاش دستگیر شد.
************
زنان زندانی لاکان رشت به سهشنبههای اعتراضی پیوستند و
در اعتراض به احکام اعدام، دست به اعتصاب زدند
هشت تن از زنان محبوس در زندان لاکان رشت ضمن اعلام همبستگی با کارزار سه شنبه های نه به اعدام به طور ویژه ،نسبت به احکام اعدام برای شریفه محمدی که هم اکنون در زندان لاکان رشت محبوس است وپخشان عزیزی اعتراض خود را ابراز داشتند،لازم به توضیح است که در زندان لاکان رشت ۱۴ نفر در معرض اجرای حکم اعدام قرار دارند.
************
هفتهی بیست و هفتم از کارزارِ سهشنبههای نه به اعدام
با سرعت گرفتن ماشین سرکوب و اعدام در هفته گذشته، شاهد اعدام دهها زندانی سیاسی، عقیدتی و عمومی در زندانهای سراسر کشور بودیم، در این میان زندانی عقیدتی سیاسی کامران شیخه بعد از ۱۵ سال زندان و شکنجه اعدام شد.
کامران و ۶ هم پروندهای دیگر او در روند دادرسی مبهم و غیرعادلانه ۱۴ سال پیش به اتهام قتل یک ماموستای اهل سنت نزدیک حکومت به اعدام محکوم شده بودند. واکنشهای گسترده به اعدام خسرو بشارت دیگر متهم این پروندهسازی که پس از ۱۴ روز نگهداری در بند امن زندان قزلحصار به دار کشیده شد؛ دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی کامران شیخه آخرین متهم این پروندهسازی را به زندان مهاباد منتقل کرده و هفته گذشته این زندانی عقیدتی سیاسی را در زندان ارومیه به دار آویختند.
در هفته گذشته همچنین سه زندانی عقیدتی کرد اهل بوکان به اسامی سلیمان ادهمی، حسین خسروی و هیوانوری بدون برخورداری از حقوق اولیه و دادرسی عادلانه و در روندی مبهم در دادگاه انقلاب ارومیه به اتهام حکومت ساخته "بغی" متهم شدند، این اتهام و روند پراشکال دادرسی این زندانیان نگرانی ها درخصوص احتمال صدور حکم غیرانسانی اعدام برای آنها را درپی داشته است.
در طول هفته گذشته نیز زندانی سیاسی پخشان عزیزی در بیدادگاه انقلاب تهران شعبه ۲۶ محکوم به اعدام گردید؛ و شاهد تحصن و اعتراض زندانیان زن در زندان اوین و دیگر زندانها به این احکام بودیم و حالا تمام بند زنان اوین، شامل زندانیان سیاسی و عقیدتی، اعلام نمودهاند که با سهشنبههای نه به اعدام همراه شده و در اعتصاب غذا خواهند بود. صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی بعد از شریفه محمدی و انتساب اتهام بغی به نسیم غلامی سیمیاری و وریشه مرادی ادامه سرکوب و ستم مضاعف علیه زنان و برای ایجاد رعب و وحشت و ادامه جنگ علیه زنان است.
صدور و اجرای این احکام ضد انسانی و نقض حقوق بشر و به ویژه "حق حیات" در زندانهای جمهوری اسلامی که شاهد گسترش آن هستیم، در حالی است که در آخرین گزارش آقای جاوید رحمان "گزارشگر ویژه حقوق بشر در مورد ایران"، جمهوری اسلامی بابت کشتارهای خودسرانه در دهه شصت و سال ۶۷، به جنایت علیه بشریت و نسل کشی محکوم شده و این گزارشگر سازمان ملل در آخرین گزارش خود خواستار محاکمه عاملان آن شده بود.
کارزار سه شنبه های نه به اعدام" که این هفته بنا بر اطلاع منابع موثق شماری از زندانیان در زندان نظام شیراز به آن پیوستهاند، این هفته به ۱۷ زندان در سراسر کشور گسترش یافته است که شامل زندانیان با اتهامات مختلف و هدفش لغو اعدام و شکنجه است و این سهشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳ نیز در اعتراض به گسترش اعدامها در زندانهای اوین (بندزنان، بند۴، بند۶، بند۸)، زندان قزلحصار(بند۳و بند۴)، زندان مرکزی کرج، زندان خرمآباد، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان تبریز، زندان مشهد، زندان قائم شهر، زندان اردبیل، زندان کامیاران، زندان مریوان، زندان سلماس، زندان ارومیه، زندان بانه و زندان نظام شیراز دست به اعتصاب غذا زدهاند.
زندانیان اعتصابی از تمامی فعالان سیاسی ، حقوق بشری و نهادهای بینالمللی میخواهند برای لغو اعدام و شکنجه و احکام ضد انسانی تلاش کنند و صدای زندانیان اعتصابی باشند.
************
کارزار سهشنبه های نه به اعدام
۹ مرداد ۱۴۰۳
هفتمین روز اعتصاب غذای حافظ فروحی و منوچهر فلاح در زندان لاکان
حافظ فروحی و منوچهر فلاح به ترتیب ۱۹ و ۱۴ ماه است که بدون حکم قطعی در بازداشت به سر میبرند.
این دو دو زندانی سیاسی از روز دوشنبه اول مرداد ماه سال جاری، در اعتراض به بلاتکلیفی پروندههای خود و عدم پذیرش وثیقه، دست به اعتصاب غذا زدند.
حافظ فروحی و منوچهر فلاح همزمان با اعتصاب خود با انتشار نامهای، اعلام کردند: "جز اعتصاب غذا که خود ضرر به دیگری به سلامتی خودمان است، برای انعکاس صدای اعتراضمان هیچ راه دیگری نمانده است."
************
صدای مقاومت در برابر هیولای خون آشام را، از زندان می شنوید!
جمعی از زنان زندانی سیاسی، بار دیگر از عصر شنبه ششم مرداد در اعتراض به صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی، زندانی سیاسی، در حیاط بند زنان زندان اوین تحصن کردند.
فایل صوتی ارسالشده از زندان اوین نشان میدهد آنها علیه دیکتاتوری و حکم اعدام شعارهایی چون «نه تهدید، نه سرکوب، نه اعدام، دیگر اثر ندارد، جمهوری اعدامی یک خواب خوش ندارد»، «بند زنان اوین، هم صدا و هم پیمان، تا لغو حکم اعدام، ایستادهایم تا پایان»، «سر برود، جان برود، آزادی هرگز نرود» و «صدور حکم اعدام، انتقام حاکمان، از زنان، کردستان، تا هر کجا در ایران» سردادند.
این زندانیان سیاسی از مردم خواستند با شعارهای «نه به اعدام» و «آزادی زندانی سیاسی» با آنها همراه شوند.
صفحههای اینستاگرام نرگس محمدی، گلرخ ایرایی و ناهید تقوی، سه تن از زندانیان سیاسی زن محبوس در اوین، در مطلبی مشترک اعلام کردند: «امروز ششم مردادماه در تداوم اعتراض به صدور حکم اعدام پخشان عزیزی از ساعت ۱۹ تا فردا صبح در حیاط زندان اوین تجمع خواهیم کرد و به داخل بند باز نخواهیم گشت.»
صدای زنان به اسارت گرفته شده، صدای مقاومت، صدای رسای مبارزین صدای نه به اعدام، نه به ارعاب و خشونت. صدای مقاومت را از درون زندان می شنوید.
اینجا کلیک کنید.
نه به اعدام
زندانی سیاسی آزاد باید گردد
ایستادهایم تا پایان
ندای زنان
************
خبر فوری
زنان زندانی سیاسی- عقیدتی اوین:
امروز ششم مردادماه در تداوم اعتراض به صدور حکم اعدام پخشان عزیزی از ساعت ۱۹ تا فردا صبح در حیاط زندان اوین تجمع خواهیم کرد و به داخل بند باز نخواهیم گشت.
از همه میخواهیم
با شعار نه به اعدام با ما زنان زندانی اوین همراه شوند.
با شعار آزادی زندانی سیاسی با ما زنان زندانی اوین همراه شوند.
زنان بند اوین
هم صدا و هم پیمان
تا لغو حکم اعدام
ایستاده ایم تا پایان
زنان اوین - ۶ مرداد ۱۴۰۳
************
فریاد اعتراض زنان زندان اوین به قزلحصار هم رسید
بلافاصله بعد از نمایش انتخابات و تحریم گسترده آن، چنانکه قابل پیشبینی بود ماشین سرکوب و اعدام در اقدامی انتقامجویانه و جنایتکارانه، مجدداً به راه افتاده و طی چهار روز بیش از ۱۸ زندانی در زندانهای مختلف اعدام شدهاند: همین سهشنبه نیز ۷ زندانی اعدام شدند که ۳ تن از آنان از زنان زندانی بودند که نشان از ماهیت زنستیزانه رژیم است.
با فریاد اعتراض زنان قهرمان #زندان_اوین مطلع شدیم که زندانی سیاسی #پخشان_عزیزی هم با اتهام حکومت ساخته "بغی" به اعدام محکوم گردیده و همزمان آقای #کامران_شیخه همبندی سابق ما نیز امروز صبح در #زندان_ارومیه اعدام شده است. همچنین خبردار شدیم بیش از ۱۰ نفر دیگر هم برای اجرای حکم به انفرادی انتقال داده شدهاند.
ما زندانیان #زندان_قزلحصار هم به حمایت از زندانیان سیاسی بند زنان اوین، با اعتراض آنان همنوا میشویم و ضمن محکوم کردن نقض حق حیات مردم ایران توسط ماشین اعدام، توجه همه نهادهای بینالمللی حقوق بشر را به موج اعدامهای به راه افتاده جدید جلب میکنیم و تاکید میکنیم که مقاومت و اعتراض در برابر سرکوب و اعدام، "عادی و غیرعادی" ، "سیاسی و غیرسیاسی" نمیشناسد و تعطیلبردار نیست.
زندانیان سیاسی واحد ۴ زندان قزلحصار
۴ مرداد ۱۴۰۳
پانوشت:
عصر ۳ مرداد، جمعی از زنان زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین در اعتراض به حکم اعدام خشان عزیزی در هواخوری بند زنان تحصن کرده و اعلام کردند که امشب به بند باز نمیگردند. زنان زندانی از مردم خواستهاند به این حکم ظالمانه اعتراض کنند.
************
تحصن در بند زنان زندان اوین در مخالفت با حکم اعدام پخشان عزیزی
بنا بر اخبار منتشر شده بند زنان اوین در اعتراض به حکم اعدام پخشان عزیزی در هواخوری بند زنان تحصن کرده و اعلام کردهاند که امشب به بند باز نمیگردند. زنان زندانی از مردم خواستهاند به این حکم ظالمانه اعتراض نمایند.
پخشان عزیزی زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین که ماهها تحت اتهام بغی قرار داشت روز گذشته توسط قاضی افشاری به اعدام محکوم شد. اتهام بغی یک اتهام ساختگی برای مرعوب ساختن فعالان صنفی، مدنی و سیاسی است که هدف اصلی آن سرکوب جامعه با هدف جلوگیری از اعتراضات و شکلگیری جنبشهای اجتماعی است.
************
کارزار سهشنبههای نه به اعدام" با پیوستن زندان
ارومیه، زندان مریوان، زندان کامیاران، زندان بانه وزندان سلماس وارد بیست و ششمین هفته شد.
اعدام دو زندانی سیاسی به اتهام قتل دو نیروی سرکوبگر سپاه پاسداران
کارزار سهشنبه های نه به اعدام در حالی وارد بیست و ششمین هفته خود میشود که در آستانهی جانشینی دولت رئیسی با رئیس جمهور به اصطلاح اصلاحطلب، در یک هفته گذشته بیش از ۱۰ نفر از زندانیان اعدام شدهاند که دو نفر آنها از زندانیان سیاسی بودند.
حکومت در حالیکه توانایی پاسخگویی به خواسته های بحق مردم را ندارد، با کشتار و اعدام زندانیان با اتهام های مختلف قصد ایجاد رعب و وحشت در جامعه را دارد تا راهبندی در برابر اعتراضات و قیام آتی مردم تحت ستم ایجاد نماید.
ادریس جمشیدزهی زندانی بلوچ در زندان مرکزی زاهدان به اتهام قتل یک بسیجی در روز ۲۸ تیر اعدام شد. و در ۳۱ تیرماه در زندان دیزل آباد کرمانشاه دانیال کاظمینژاد را به اتهام قتل یک عضو سپاه پاسداران اعدام کردند؛ این در حالی است که این دو نفر بارها این اتهامات را رد کرده بودند.
در این راستا بار دیگر زندانیان زندانهای مختلف کشور که بیش از ۶ ماه است در اعتراض به اعدامها در ایران، کارزاری را علیه اعدام راه انداختند در سهشنبه ای دیگر با پیوستن پنج زندان به این کارزار از جمله زندانهای ارومیه ،مریوان، کامیاران، بانه و سلماس، دست به اعتصاب غذا میزنند.
سهشنبه ۲مرداد ۱۴۰۳ زندانیان "کارزار سهشنبههای نه به اعدام" برای بیست و ششمین هفته در ۱۶زندان از جمله زندان اوین(بندزنان، بند ۴،بند۶ ،بند۸)،زندان قزلحصار(واحد۳ ، واحد۴ )،زندان مرکزی کرج، زندان خرم آباد ،زندان تبریز(بند زنان)، زندان اردبیل، زندان قائم شهر، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان مشهد، زندان ارومیه، زندان مریوان،زندان کامیاران، زندان بانه و زندان سلماس، دست به اعتصاب غذا زدند و خواهان لغو کامل اعدام و شکنجه در ایران شدند.
سهشنبه ۲مردادماه ۱۴۰۳
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
صدای زندانیان محکوم به اعدام باشیم:
شریفه محمدی،
احمدرضا جلالی،
جمشید شارمهد،
رضا رسایی،
مجاهد کورکور،
محمود مهرابی،
عباس دریس،
کامران شیخه،
یوسف احمدی،
مهران بهرامیان،
فاضل بهرامیان،
علی عبیداوی،
مالک داورشناس،
فرشید حسنزهی،
شهریار بیات،
نائب عسکری،
محمد زینالدینی،
منصور رسولی،
علی مجدم،
محمدرضا مقدم،
معین خنفری،
حبیب دریس،
عدنان غبیشاوی،
سالم موسوی،
فرهاد شاکری،
عیسی عیدمحمدی،
عبدالرحمان گرگیج،
عبدالحکیم عظیم گرگیج،
تاج محمد خرمالی،
مالک علی فدایی نسب،
امیر رحیم پور،
شهاب نادعلی،
محمد خضرنژاد
************
اعتصاب غذای خشک و تر مظاهر حیدری در زندان شهرکرد
این فایل صوتی مربوط به روز یکشنبه ۳۱ تیرماه ۱۴۰۳ است
اینجا کلیک کنید.
جان مظاهر حیدری در زندان شهر کرد در خطر است
************
بیست و پنجمین هفتهی کارزار سهشنبههای نه به اعدام،
با پیوستن زندانیان زندان اردبیل و زندان قائمشهر
زندانیان کارزار علیه اعدام که هر سهشنبه برای مقابله با حکم اعدام و جلب توجه افکار عمومی داخلی و بینالمللی به مساله "مجازات غیرانسانی اعدام" دست به اعتصاب غذا میزنند، امروز سهشنبه ۲۶ تیرماه در بیستوپنجمین هفته این کارزار در ۱۱ زندان دست به اعتصاب غذا زدند.
تدوام این کارزار در حالی است که در هفته گذشته شماری از زندانیان با اتهامهای مختلف توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی اعدام شدهاند.
بنا بر اطلاع منابع موثق این هفته شماری از زندانیان زندان اردبیل و زندان قائمشهر، که تا حالا اسمی از انها منتشر نشده نیز در همراهی با کارزار
سهشنبههای نه به اعدام و اعتراض به استفاده از مجازات غیرانسانی اعدام در ایران در بیستوپنجمین هفته این کارزار با دیگر زندانیان اعلام
همبستگی کرده و به آن پیوستند. این کارزار با قدرت ادامه دارد و خواهان پیوستن زندانیان در زندانهای سراسر کشور اعم از سیاسی و غیره سیاسی به این کارزار هستند تا این مطالبه نه به اعدام به خواستهی ملی تبدیل شود
تاکنون در ۱۱ زندان کشور شماری از زندانیان به کارزار سهشنبههای نه به اعدام پیوستهاند، از جمله این زندانها میتوان به زندانیان زندانهای اوین (بند۸، بند۶، بند۴ و بند زنان)، زندان قزلحصار (واحد۳ و واحد۴)، زندان مرکزی کرج، زندان خرمآباد، زندان تبریز، زندان اردبیل، زندان قائمشهر، زندان خوی، زندان نقده، زندان مشهد و زندان سقز اشاره کرد.
در بیانیهی هفته گذشته زندانیان کارازر سهشنبههای نه به اعدام، به آغاز دور جدیدی از بهرهبرداری دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی از مجازات غیرانسانی اعدام اشاره شده بود و زندانیان اعتصابی خواهان حمایت بیشتر افکار عمومی داخلی و بینالمللی از کارزارشان علیه اعدام
شده بودند.
اکنون و با جانشینی خانم مای ساتو به جای آقای جاوید رحمان، به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر در مورد ایران، انتظار میرود به خواستههای این کارزار در خصوص دفاع از حق زندگی شهروندان ایرانی و مقابله با استفاده مقامات جمهوری اسلامی از مجازات غیرانسانی اعدام توجه بیشتری شود. و صدای زندانیان دربند زیر حکم اعدام، همبندیهای و خانوادههای دادخواه آنها از سوی مقامات سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی شنیده شده و اقدامات موثری برای مقابله با نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی در دستور کار قرار گیرد.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
۲۶ تیر۱۴۰۳
************
بیانیه کارگران زندانی رضا شهابی، داود رضوی و حسن سعیدی:
اتهام واهی «بغی» و حکم بیشرمانه اعدام علیه فعال کارگری شریفه محمدی باید فوری و بدون قید و شرط لغو گردند.
بر کسی پوشیده نیست که نیروهای امنیتی و قوه قضاییه حساسیت، نفرت و واهمه عمیقی نسبت به کارگران و تشکلات کارگری مستقل، حق طلب و معترض دارند. مگر سندیکای کارگران شرکت واحد، و فعالین و تشکلات مستقل و دیگر کارگران حق طلب در کشور چهکرده بودند که سالیان سال، و صرف نظر از اینکه چه کسانی و از چه جناحهایی روئسای قوه مجریه و قضائیه بوده اند، بطور بی وقفه تحت کنترل پلیسی، پرونده سازی، اخراج، بازداشت و زندان و حکمهای سنگین بوده اند. مگر کارگران خاتون آباد که تنها خواسته اشان امنیت شغلی بود چه گناهی کرده بودند که مورد سرکوب و کشتار قرار گرفتند؟ مگر کارگرانی که در اقصی نقاط کشور، از فولاد اهواز، تا هپکو و آق دره، حکم ظالمانه شلاق گرفتند چه کرده بودند؟
در همان سالهای اولیه دهه ۸۰ که سندیکای کارگران شرکت واحد به همت صدها راننده و دیگر کارگران در پروسه بازگشایی بود، چندین تشکل و کمیته مستقل کارگری نیز بطور علنی و شفاف ایجاد گردیدند. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری نیز یکی از آن نهادهای کارگری ای بود که بطور مستقل از کارفرماها و دولت و احزاب و سازمانهای سیاسی ایجاد گردید و تعداد قابل توجهی از کارگران و فعالین کارگری از مناطق مختلف کشور، از جمله شریفه محمدی، به آن پیوستند. اگر چه حاکمیت تشکلات و کمیته های مستقل کارگری را بر نمی تابید اما تمام این تشکلات از ماهیت طبقاتی، صنفی، کارگری، مدنی و مطالبهگرانه برخوردار بودند و به قصد فعالیت کارگری علنی ایجاد شده بودند. اینها توضیح واضحات است که جهت یاداوری بازگو میکنیم. نیروهای امنیتی و دادستان ها و قاضی ها هم خوب میدانند که تشکلات مستقل کارگری در ایران همواره بر استقلال تشکیلاتی خود تاکید داشته اند. بنابراین، همانقدر برای ما امضا کنندگان این نوشتهمحرز است که برای صادر کنندگان حکم سبعانه اعدام علیه شریفه محمدی نیز روشن است که ایشان هیچ جرمی مرتکب نشده است و عضویت سابق ایشان در کمیته هماهنگی جرممحسوب نمیشد و کماکان نیز نباید هیچ جرمی محسوب گردد.
یقین داریم هیچ کارگر و انسان شرافتمندی در سراسر کشور یافت نمیشود که اتهام واهی «بغی» و حکم ظالمانه اعدام علیه شریفه محمدی را حیرت آور، جنونآمیز و غیر قابل قبول نداند. مطمئن هستیمکه همکاران ما و کلیت طبقه کارگر و مردم حق طلب نسبت به سرنوشت خواهر خود، کارگر زندنی شریفه محمدی، سکوت نخواهندکرد.
اتهام واهی «بغی» و حکم بیشرمانه اعدام علیه شریفه محمدی باید فوری و بدون قید و شرط لغوگردند.
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
داود رضوی، حسن سعیدی، رضا شهابی،
اعضای زندانی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
بند ۴، زندان اوین - ۲۱ تیر ۱۴۰۳
************
ریحانه انصارینژاد: جرم شریفه محمدی کارگر بودن و سالم زیستن است!
صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی، فعال کارگری، توسط بیدادگاهی در رشت در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری پیامی روشن برای کارگران، زنان، فعالان اجتماعی و همهی مردم دارد؛ مهم نیست که نام چه فردی را به عنوان رئیسجمهور از صندوقشان بیرون کشیدهاند، رویه همان رویهی چهلوششسالهی جمهوری اسلامی است، یعنی دفاع از منافع سرمایهداران و سرکوب بیامان کارگران! شریفه یک زن و یک مادر است و این حکم پیامی مستقیم به همهی زنان و مادرانی است که در صف اول اعتراضات اجتماعی ایستادهاند.
یکماه است که نمایشی به نام انتخابات راه انداختهاند و دم از مطالبات کارگران، زنان، اقوام و غیره میزنند اما صدور این حکم در آستانهی انتخابات، تناقضات و ذات واقعی حاکمیت سرمایه در جمهوری اسلامی را نشان میدهد و گواهی بر این واقعیت است که در انتخابات فقط باید حرفهای قشنگ زد، اما در عمل باید همچون همیشه کارگران، زنان و دیگر بخشهای مطالبهگر جامعه سرکوب شوند. هنوز در خاطرمان هست که جواب کارگران مس خاتونآباد و خانوادههایشان که برای درخواست شغل راهپیمایی کرده بودند را با گلوله و سرب داغ دادند، جواب کارگران آقدره را با شلاق و زندان دادند، معلمان مطالبهگر را اخراج کرده یا به زندان انداختند و بسیاری موارد دیگر! و اکنون به یک فعال کارگری حکم اعدام دادهاند.
شریفه محمدی کارگری مطالبهگر است. وی به دلیل زن بودن و پیشینهی کارگری خانوادهاش و دیدن رنج کارگران و زنانی همانند خودش همیشه دغدغهی عدالتخواهی داشته است. جرم او این است که جرأت داشته و برای احقاق حقوق خود و دیگر همطبقهایهایش تلاش کند. جرم او این است که کارگرانی از کردستان را میشناسد و آنها را همدرد خود میداند. او زمانی عضو کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری بوده است و برای ایجاد تشکل کارگری مطابق مقاولهنامههای سازمان جهانی کار (آی.ال.او)، که به امضای حاکمیت جمهوری اسلامی نیز رسیده، تلاش کرده است. حالا بیدادگاهی در رشت اعلام کرده که کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری وابسته به کومله است و بر همین اساس شریفه محمدی را که روزی عضو این کمیته بوده، به اعدام محکوم کرده است. همانگونه که محمود صالحی نیز اعلام کرده، من هم تصریح میکنم که کمیتهی هماهنگی هیچ ارتباطی به کومله ندارد و این اتهام به اعضای کمیتهی هماهنگی تلاشی در جهت سرکوب کارگران عضو این کمیته است. اگر عضویت در کمیتهی هماهنگی مصداق «بغی» است، پس برای من هم به عنوان عضوی از این کمیته صدق میکند! به این سناریوی مسخره پایان دهید. جرم شریفه محمدی کارگر بودن و سالم زیستن است.
شریفه محمدی باید بیقید و شرط و فوراً آزاد شود.
کارگر زندانی، ریحانه انصارینژاد
شانزدهم تیرماه هزاروچهارصدوسه
**************
سی نفر دیگر به اعتصاب غذا پیوستند
اعتصاب ۸۵ نفر از زندانیان اوین ؛در اعتراض به حکم اعدام شریفه محمدی
این تعداد از ۵۵ نفر اکنون به ۸۵ نفر افزایش پیدا کرده است
سی نفر از بند زنان اوین!
بیست و پنج نفر از بند چهار اوین!
سی نفر از بند هشت اوین!
**************
اعتصاب ۵۵ زندانی سیاسی در اعتراض به صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی
۵۵ تن از زندانیان سیاسی زندان اوین روز پنجشنبه ۲۱ تیرماه در اعتراض به «صدور حکم ناعادلانه اعدام شریفه محمدی و در پیوستن به کمپین حمایت از شریفه محمدی اعتصاب غذا خواهند کرد. ۳۰ زندانی از زنان بند زنان اوین و ۲۵ تن از مردان زندانی بند ۴ اوین هستند
**************
نامه ۱۶ زن زندانی سیاسی از اوین کنار تمام کسانی که
خطر حکم مرگ تهدیدشان میکند ایستاده ایم و خواهان توقف حکم اعدام هستیم.
شریفه محمدی فعال کارگری پس از هفت ماه بازداشت موقت تحمل شکنجه و بازجویی در بازداشتگاههای شهرهای مختلف در سناریویی نخ نما و با اتهاماتی بی پایه و اساس به اعدام محکوم شد. این نه فقط حكم اعدام شریفه بلکه حکم اعدام همه ی "ما" فعالین کارگری سیاسی مدنی حقوق بشری و فعالین حوزه ی زنان است. ما این حکم را خطری بالقوه میبینیم و پیش درآمدی برای صدور احکام سنگین بعدى آنچه بیش از پیش در این حکم مرگ دیده میشود، سیاست سرکوبی است که به واسطه ی آن میخواهند صدای اعتراض و مطالبه گری که با خیزش انقلابی ۱۴۰۱ به سطح قابل تاملی ارتقا یافته بود را خفه کرده و زنان را که با صدایی بلندتر از پیش به عرصه ی "حق" خواهی گام گذاشته اند مرعوب و وادار به عقب نشینی کنند.
ما جمعی از زندانیان بند زنان زندان اوین صدای کمپین دفاع از شریفه محمدی" که از همه ی وجدانهای بیدار خواسته بود برای آزادی شریفه اقدام کنند را شنیده ایم ما در کنار شریفه و تمام کسانی که خطر حکم مرگ تهدید شان میکند ایستاده ایم و خواهان توقف حکم اعدام هستیم.
سروناز احمدی -
آنیشا اسداللهی -
هستی امیری -
ریحانه انصاری نژاد -
گلرخ ایرایی -
سکینه پروانه -
ناهید تقوی -
ناهید خداجو -
نسرین خضری جوادی -
ویدا ربانی -
محبوبه رضایی -
مهناز طراح -
سپیده قلیان -
نرگس محمدی -
وریشه مرادی -
مریم یحیوی
**************
بیستچهارمین هفتهی اعتصاب غذای زندانیان کارزار سهشنبههای نه به اعدام،
در مخالفت با احکام اعدام صادر شده به ویژه حکم بیشرمانه و ننگین اعدام برای شریفه محمدی
مردم شریف و آزادیخواه ایران
درود بر شما
حماسه اخیر شما در"مشروعیتزدایی" از حکومت ولایت فقیه چنان عظیم بود که خامنهای را ناگزیر کرد برای فراموشی موقت قدرت شما و تحریم میزان مشارکت را در دو دوره تجمیع نماید این در حالی است که در تقلب همین آمار اعلام شده جای شکی نیست و در زندانها نیز با وجود تهدید و تطمیع زندانیان عادی، بنابر مشاهدات، تحریم قاطع، پیروز شدهاست.
ضمن سپاس از همت والای شما مردم آزاده ایران، ما زندانیان کارزار *"سهشنبههای نه به اعدام"* در آستانه بیستچهارمین هفته اعتصاب غذای اعتراضی خود علیه صدور و اجرای حکم غیرانسانی اعدام تجربه تلخی را با شما در میان گذاشته و از شما برای مقابله با تکرار این تجربه یاری میطلبیم.
بررسی رفتارهای دستگاههای سرکوب نظام در سالهای گذشته نشان داده که، هرگاه نمایش باشکوهی از اکثریت مردم ایران در مقابل اقلیت مستبد حاکم بر کشور بروز و ظهور یافته، ماشین سرکوب حکومت فعالتر شده و با هدف القای ترس و ایجاد ارعاب در مردم برای جلوگیری از قیام و اعتراضات سیاسی و اجتماعی علیه استبداد، از ابزار "اعدام" بیشترین بهره را برده است.
ما پیشبینی میکنیم که دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی همانگونه که پیش از برگزاری نمایش "انتصابات"، اجرای اعدامها را تا سرحد ممکن کاهش داد، پس از عبور تحقیرآمیز از این پیچ، به حرکت ماشین صدور و اجرای احکام اعدام سرعت خواهد داد و به سرکوب خانوادههای دادخواه بیش از گذشته خواهد پرداخت صدور حکم بیشرمانه اعدام برای شریفه محمدی، فعال کارگری و بازداشت رعنا کوکور، خواهر زندانی سیاسی زیر حکم اعدام مجاهد کورکور، در همین راستا قابل ارزیابی و نشانه شدت گرفتن نقض فاحش حقوق بشر و حق زندگی از سوی حاکمیت است.
ما زندانیان کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در زندانهای اوین (بند زنان ،۴،۶،۸)، قزلحصار (واحد۳و۴)، خرمآباد ،مرکزی کرج ، تبریز، خوی، نقده، سقز و مشهد، فردا، سهشنبه ۱۹ تیرماه، برای بیستچهارمین هفته در مخالفت با احکام اعدام صادر شده به ویژه حکم بیشرمانه و ننگین اعدام برای شریفه محمدی اعتصاب غذا خواهیم کرد. یکی از اتهامات واهی علیه شریفه محمدی پخش تراکت «نه به اعدام» اعلام شدهاست؛ تلاش برای توقف ماشین اعدام نه تنها جرم نیست بلکه باید به یک مطالبهی عمومی تبدیل شود و همانگونه که بازنشستگان شریف روز یکشنبه در خیابان شعار «نه به اعدام سر داده و خواهان آزادی شریفه محمدی» شدند ما نیز این حکم ظالمانه را به شدت محکوم میکنیم و خواهان حمایت سراسری برای توقف ماشین اعدام هستیم.
ما از همه سازمانها و فعالان مدافع حقوق بشر و مخالف اعدام (احزاب، گروهها و جریانهای سیاسی و صنفی و اصحاب رسانه) میخواهیم که در هفتهها و ماههای پیشرو بیش از گذشته به مساله "اعدام" و مخالفت با آن توجه نشان دهند و نسبت به بیتوجهی و عواقب آن هشدار جدی میدهیم.
ما باور داریم مسیر سخت مبارزه با اعدام با "همبستگی، کنشگری جمعی و فراگیر" به مقصد خواهد رسید، و در این مسیر مؤثرترين اقدام میتواند از سوی خود زندانیان صورت پذیرد، زیرا هیچکسی چون خود ما نمیتواند عمق رنج و درد همبندیهای در معرض صدور یا اجرای حکم اعدام و وسعت ظلمی که در حق آنها و خانوادههایشان روا داشته شده را درک کند؛ و از این رو همه زندانیان به ویژه زندانیان سیاسی در زندانهای سراسر کشور را به همراهی با این کارزار علیه اعدام دعوت میکنیم.
زندانیان اعتصابی در کارزار سهشنبههای نه به اعدام
۱۸ تیر ۱۴۰۳
**************
حکم ناعدلانه اعدام شریفه محمدی گواه روشنی بر زن ستیزی جمهوری اسلامی است
وریشە مرادی زندانی سیاسی محبوس در اوین در پیامی از زندان، ضمن محکوم کردن حکم اعدام شریفە محمدی فعال کارگری، صدور چنین احکامی را "گواه روشنی بر زنستیزی جمهوری اسلامی" دانستە است.
در پیام وریشه مرادی کە امروز دوشنبە ١٨ تیر آمدە است:
«شریفه جان خبر حکم ناعادلانهی اعدامت، آن هم یک روز پیش از انتخابات گواه روشنی است بر زن ستیزی حکومت جمهوری اسلامی و پیامی است به آحاد جامعه و به ویژه به ما زنان که در خیزش ژن ژیان "ئازادی" قدرت با هم بودنمان را شکوه دوباره بخشیدیم و پارادوکسی است در وعدههای دولت جدید به مطالبات زنان.
رفیق جان، هر دو نیک میدانیم دار اعدام هیچ گاه ضمانتی برای تداوم نظامهای استبدادی نبوده است. تو نه اولین و نه آخرین زنی هستی که با شکنجه فشار برای اعتراف اجباری پروندهسازی و ادعاهای بیپایه و اساس مواجه شدهای این را بدان که دیوارهای زندان نمیتواند مانعی باشد، برای همدلی ما، زیرا هم زخمان را جز پناه یکدگر بودن التیامی نیست.
از طرف وریشه مرادی از زندان اوین تهران به شریفه محمدی در زندان لاکان رشت تیر ۱۴۰۳»
**************
از پشت دیوار اوین به دانشگاه
نامهی هستی امیری به مناسبت سالگرد حادثه کوی دانشگاه
امشب، شبِ ۲۵امین سالگرد کوی دانشگاه است. دانشگاهی که سهمش از عدالت، تعلیق، اخراج، زندان، کشته و ناپدید شدن و لبخند مشمئز کننده یک ریش تراش دزد بود. زخمی که بر تن دانشگاه ماند و ما نسل به نسل، زخم خوردهتر، روایت آن را با خود حمل کردهایم. این نامه را از زندان اوین مینویسم، در حالیکه به خاطر اعتراض به مسمومیت سریالی مدارس دخترانه محکوم به یک سال حبس شدهام. ما سیاهی پوتین نظامیان بر تنِ دانشگاه، در میان شور و انگیزه جوانی را فراموش نکردهایم. پشت کردن مدعیانِ حمایت از دانشگاه به وعدههایشان را هم فراموش نکرده و نمیکنیم.
میگویند باری دیگر، فردی دیگر با وعدههای دیگر بر سر کار آمده است. دانشگاه را خطاب قرار میدهد و وضعیت را نامطلوب میخواند هرچند هیچ راهکار انضمامی برای برون رفت از آن ارائه نکرده است. به عنوان یکی از دانشجویان ممنوع الورود به دانشگاه و زندانی در بند زنان اوین لازم میدانم چند نکته را مطرح کنم:
۱. حق تشکل یابی
دانشگاه مستقل بدون تشکل و شورای دانشجویی و اتحادیههای کشوری مستقل امکان پذیر نخواهد شد. در سالهای اخیر دخالت نهادهای ریاستی و امنیتی در انتخابات تشکلها و شوراها و غیرقانونی خواندن اتحادیههای دانشجویی این حق بنیادین دانشجویی را نقض کرده است. حق تشکل یابی بدون دخالت در انتخابات نهادهای دانشجویی باید به رسمیت شناخته شود.
۲. حق اجتماعات
تجمع و تحصن دو شیوه کلاسیک اعلام اعتراض در دانشگاه هستند. در سالهای اخیر دانشجویان به علت شرکت در تجمعات دانشجویی داخل دانشگاه تبعید، تعلیق و ممنوع الورود به دانشگاه شدهاند. فضای خفقان تا روزی که آخرین همکلاسیهایمان به کلاس درس و دانشگاه باز نگردند باقی خواهد ماند.
۳. رها شدن دانشگاه از چنبره نهادهای امنیتی
الف. دانشگاه امن هرگز با وجود حراست، دفتر نمایندگی نهاد رهبری و لباس شخصیها محقق نخواهد شد. نمادهای دانشگاه امنیتی که راه تنفس دانشگاهها را بستند، رئیس حراست، نماینده رهبری و ماموران لباس شخصی در قامت استاد یا دانشجو که در امور مدیریتی و علمی هم دخالت می کنند، هستند. وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بنا به قوانین ضد دانشجویی با نام حراست در دانشگاه حاضر است. برای آنکه دانشگاه پادگان نباشد هر سه گروه باید دانشگاه را ترک کنند و درهای این نهادها بسته شود.
ب. انتظار میرود که شیوه نامه انضباطی ضد دانشجویی که مستند احکام انضباطی علیه دانشجویان است لغو گردد. دخالت در سبک زندگی و امور خصوصی افراد و نقض حقوق بنیادین بشر از قبیل حق انتخاب پوشش جایی در آیین نامههای دانشجویی ندارد. بدیهی است دانشجویان شیوهنامههایی که از سوی نهادهایی از قبیل شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم برای دانشگاهها دیکته میشود، از جمله شیوه نامه انضباطی و آیین نامه نشریات و تشکل های دانشجویی را به رسمیت نمیشناسند. اتحادیههای دانشجویی و هیئت علمیها نهادهای صالح برای نگارش این شیوه نامه ها خواهند بود.
پ. بسیاری از فعالین دانشجویی در مقاطع تحصیلی بالاتر مجبور به امضای تعهد عدم فعالیت و یا بازجوییهای چند ساعته در دانشگاه یا ساختمان سازمان سنجش میشوند. اخذ هرگونه تعهد و بازجویی غیر قانونی از دانشجویان باید متوقف گردد و دانشجویان ستارهدار و اخراجی به دانشگاه بازگردند.
ت. ریاست دانشگاه تنها و تنها باید از درون دانشگاه و انتخاب اعضای همان دانشگاه باشد. انتصاب مدیرانی که خود بعضا بازوی نهاد امنیتی خواهند شد منزلت دانشگاه را نه تنها بازنخواهد گرداند بلکه دانشگاه را به محاق خواهد برد.
۴. حق تحصیل و تدریس
الف. جذب هیئت علمی دانشگاهها نه به واسطه صلاحیت علمی که به واسطه رانتهای موجود است. بسیاری از افرادی که امروز به اسم استاد در دانشگاه هستند هیچ صلاحیت علمی ندارند. بازگشت علم به دانشگاه بدون هیئت علمی مستقل چطور ممکن خواهد شد؟
ب. چند صباحی است که اجازه ورود به دانشگاه را ندارم بهتر از هر زمانی رنج همکلاسیهای بهایی خود را درک میکنم و خوب می دانم داستان ما یکی است. حق تحصیل در دانشگاه سال ها از آنان گرفته شده، چرا که تفتیش عقاید راهی است که جمهوری اسلامی انتخاب کرده است. درهای دانشگاه باید به روی هموطنان بهایی باز شود و این نقض حق گسترده و سیستماتیک پایان یابد. تحصیل حق همه ی ما فارغ از ایدئولوژی، مذهب و جنسیت است.
پ. سالهاست دانشگاه مختص به طبقه خاصی شده و دانشگاه از حق طبیعی افراد خارج و به کالایی لوکس تبدیل شده است. به طور پیشینی بسیاری از افراد در رقابت نابرابر حذف خواهند شد و تحصیل در دانشگاه خود هزینههای بسیاری را بر دانشجو بار میکند که اگر توان پرداخت آن را نداشته باشد از این میدان حذف میشود...۱٨ تیر ٧٨
**************
گزارشی از آخرین وضعیت عاطفه رنگریز در زندان شاهرود
بنا بر اطلاعرسانی منابع مطلع به بیدارزنی: «عاطفه رنگریز با تبدیل حکم جریمه نقدی پرونده گذشته به احکام حبس و پروندهسازی جدید مواجه شده است.
روز گذشته دادستان دامغان با حضور در زندان شاهرود، آخرین وضعیت پروندههای اخیر را در اختیار عاطفه رنگریز قرار داده است. بنا بر این گزارش، ۶ میلیون جریمه نقدی از بابت پرونده مهرماه ۱۴۰۲ وی، ذیل اتهامات «همکاری و عضویت در گروههای معاند نظام» به ۲ سال و ۷ ماه و ۱۶ روز حبس و از بابت «تبلیغ علیه نظام» به ۷ ماه و ۱۶ روز حبس تغییر پیدا کرده است.
همچنین او با پروندهسازی جدیدی تحت عنوان «تبلیغ علیه نظام» و «تشکیل گروه» مواجه شده است.
عاطفه رنگریز از روز شنبه ۹ تیرماه در اعتصاب غذای خشک بهسر میبرد.
**************
خروش زندانیان اوین تحریم انتخابات
خبرهای رسیده حاکی است چهارشنبه شب ۱۳ تیر ۱۴۰۳ زندانیان سیاسی در بندهای زنان و بندهای ۴ و ۶ و ۸ اوین برای فراخوان به تحریم نمایش انتخابات رژیم، شعار سر دادند. ابتدا بند زنان شعاردادن را شروع کردند و پس از آن زندانیان سیاسی در سایر بندها، آنان را همراهی کردند
**************
برادر زیر حکم اعدام، خواهر زیر هجوم و بازداشت!
نگارکور کور، خواهر مجاهد کورکور، زندانی معترض محکوم به اعدام، از بازداشت رعنا کورکور، خواهرش خبر داد و در شبکه ایکس نوشت: «طی تماسی که با خانواده داشتم اطلاع دادند امروز صبح ماموران امنیتی به منزل خواهرم در تهران هجوم بردند و رعنا را بازداشت کردهاند.»
**************
سپیده قلیان: رای ندادن نوعی مقاومت مدنی است
سپیده قلیان، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین با انتشار نامهای ضمن تحریم انتخابات نمایشی جمهوری اسلامی نوشت:
شرکت در انتخابات نمایشی جمهوری اسلامی این فرصت را برای او فراهم میکند که تصاویر مشارکت را به عنوان چهرهای از مشروعیت جعلی خود، خاصه در مجامع بینالمللی، به نمایش بگذارد.
رای ندادن در چنین شرایطی نوعی از مقاومت مدنی است که به عدم وجود مکانیسمهای دموکراتیک اعتراض میکند. مردم با عدم شرکت در انتخابات نارضایتی عمومی خود از وضعیت را نشان میدهند و پیامی مهم به جامعه جهانی از وضعیت اسفبار سیاسی و اجتماعی ایران میدهند.
این در شرایطی که جمهوری اسلامی پس از سرکوبهای شدید و در آخرین انواع آن سرکوبهای خونین جنبش زن زندگی آزادی به دنبال مشروعیت جهانی است اهمیت بسیار ویژه دارد.
مقاومت مدنی از نوع رای ندادن باید به صورت فعالانه و در جهت ارتقای جنبش انقلابی زن زندگی آزادی باشد، این ممکن نیست مگر با حفظ همبستگی اجتماعی میان گروههای مختلف و بازنمایی سیاسی آن در جهت تحقق دموکراسی واقعی و آزادی در ایران. به امید سرنگونی
**************
عدم رسیدگی به وضعیت سلامتی زینب جلالیان و
ادامه فشار وزارت اطلاعات بر این زندانی سیاسی برای ابراز ندامت
زینب جلالیان، زندانی سیاسی کُرد که هفدهمین سال حبس خود در زندان مرکزی یزد را میگذراند، در چند هفته گذشته به دلیل درد شدید در ناحیه پهلوی سمت راست خود خواستار انتقال خود به مراکز درمانی خارج از زندان برای انجام آزمایشات لازم در این خصوص شده، اما به دلیل مخالفت وزارت اطلاعات و علیرغم ابتلا به چند بیماری دیگر از جمله برفک دهان، ناخنک چشم، آسم، ناراحتی کلیوی و گوارشی، همچنان از دسترسی به خدمات درمانی محروم است.
در ماههای گذشته این زندانی سیاسی از درد شدید در ناحیه پهلوی سمت راست خود رنج میبرد و در هفتههای گذشته این درد تشدید شده است. پس از انتقال وی به بهداری زندان، پزشک عمومی تنها اقدام به انجام معاینه ساده کرده و درخواست خانم جلالیان برای انتقال به مراکز درمانی خارج از زندان برای انجام معاینه و آزمایش تخصصی با مخالفت وزارت اطلاعات رد شده است.
همزمان با محرومیت این زندانی سیاسی از دسترسی به خدمات درمانی، در خرداد سال جاری تیمی از بازجویان وزارت اطلاعات دو بار در دفتر حفاظت زندان مرکزی یزد با وی ملاقات کرده و از او خواستهاند «توبهنامه»ای که متن آن از سوی وزارت اطلاعات آماده شده را امضا کند. ماموران امنیتی اعلام کردهاند که در صورت امضای این توبهنامه، مساله درمان و حتی آزادی مشروط وی در اسرع وقت مورد بررسی خواهد گرفت.
زینب جلالیان با رد امضای این نامه، دسترسی به خدمات درمانی به عنوان یک زندانی را حق قانونی خود دانسته است.
**************
تشنگی در گرما؛ محرومیت از دسترسی به آب در ندامتگاه مرکزی کرج
زندانیان ساکن در ندامتگاه مرکزی کرج هفت روز است که با قطع مکرر آب مواجه هستند. این موضوع سلامت زندانیان را در معرض خطر قرار داده است. علاوه بر موضوع سلامتی و لزوم دسترسی به آب شرب کافی، عدم رسیدگی فوری به این وضعیت میتواند به بروز و گسترش انواع مختلف بیماری های محیطی منجر شود.
در این ندامتگاه که زندانیان متفاوتی از جمله زندانیان سیاسی، عقیدتی ساکن هستند، چندین روز است با قطع مکرر آب روبروست. این موضوع سلامتی زندانیان را در معرض خطر قرار داده است.
**************
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی:
وضعیت سامان یاسین در زندان، به شدت وخیم است؛ فریاد دادخواهی سامان یاسین باشیم!
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، روز چهارشنبه ۱۳ تیر ماه با انتشار نامهای نسبت به وضعیت وخیم سامان یاسین، خواننده رپ محبوس در این زندان، هشدار داده است.
به نوشته احمدرضا حائری، علیرغم ارسال پاسخ از شوی پزشکی قانونی درباره درخواست عدم تحمل حبس سامان یاسین، اما دادیاری ناظر بر زندان از ارائه پاسخ به او و خانوادهاش خودداری کرده و فقط گفتهاند که پزشکی قانونی پس از برگزاری یک جلسه پاسخ خود را به این درخواست اعلام کرده است.
احمدرضا حائری با اشاره به محرومیت سامان یاسین از دسترسی به وکیل مدافع نوشته: «چهار وکیل انتخابی سامان در ۲۰ ماه گذشته را قاضی آتشبهاختیار ابوالقاسم صلواتی به حکم خودش اجازه نداده اعلام وکالت کنند و به پرونده دسترسی و آن را مطالعه کنند.»
به گفته احمدرضا حائری، در حال حاضر که پرونده سامان یاسین در دیوان عالی کشور است نیز، شعبه رسیدگی کننده اجازه مطالعه پرونده توسط وکیل انتخابی وی را نمیدهد. او نوشته: «حتی در این اندازه نیز اجازه ندادهاند که از پاسخ کمیسیون پزشکی قانونی اطلاع پیدا کند؛ وسواس آقایان در بیخبر نگه داشتن سامان و خانوادهاش به اندازهای است که گویی مهر به کلی سری زیر نامه پزشکی قانونی درباره وضعیت سلامتی سامان زده شده است.»
احمدرضا حائری با اشاره به سابقه بیماریهای سامان یاسین و فشارهایی که او در دوران بازداشت و به ویژه «اعدام مصنوعی» متحمل شده از همه شهروندان خواسته «فریاد دادخواهی» او
باشند «و اجازه ندهند تا داغ دیگری بر هزارها داغ بر دل ماندهمان
**************
بیستوسومین «سهشنبههای نه به اعدام»: زندان تبریز به کارزار اعتصابی علیه اعدام پیوست
زندانیان معترض به مجازات اعدام سهشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳ در بیستوسومین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» دست به اعتصاب غذا زدند. بنا بر اطلاعات منابع موثق زمانه، با پیوستن شماری از زندانیان سیاسی زندان تبریز به این کارزار، زندانیان در زندانهای اوین (بندزنان، بند ۴، بند ۶ و بند ۸)، زندان قزلحصار ( واحد ۳ و واحد ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان خرم آباد، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان مشهد و زندان تبریز (بندزنان) برای بیست سومین هفته پیاپی با اعتصاب غذا به صدور احکام اعدام و اجرای این احکام در زندانهای جمهوری اسلامی اعتراض کردند.
آرمیتا پاویر و مریم بایرامیان، دو زندانی سیاسی که در بند زنان زندان تبریز محبوسند از جمله زندانیهایی هستند که پیشتر اعلام کرده بودند به این کارزار میپیوندند. آرمیتا پاویر، دانشجوی رشته زیستشناسی سلولی و مولکولی است که در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ بازداشت و به ۲۲ ماه و ۱۷ روز حبس محکوم شد. مریم بایرامیان نیز در ۱۸خرداد ۱۴۰۲، هنگام سخنرانی ابراهیم رئیسی در تبریز به عملکردهای سرکوبگرانه او و دولتش اعتراض کرد و به همین اتهام دستگیر و روانه زندان شد. دادگاه انقلاب تبریز این زندانی سیاسی را به دو سال حبس محکوم کرده است.
پیوستن بند زنان زندان تبریز به کارزار «نه به اعدام» با «تحریم گسترده نمایش انتخابات جمهوری اسلامی از سوی مردم» که توجه افکار عمومی در داخل و خارج از کشور را به خود جلب کرده همزمان شده است.
احمدرضا حائری، از زندانیان سیاسی شرکتکننده در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در زندان قزلحصار، پنجشنبه ۷ تیر در گفتوگویی که در نشریه آلمانی «تاز» منتشر شد، گفت:
هیچ امیدی به تغییر در وضعیت حقوق بشر در ایران با انتخاب رییسجمهوری جدید وجود ندارد. فرقی نمیکند که کدام رییسجمهوری در قدرت باشد. شرکت در انتخابات به سرکوب مشروعیت میبخشد.
**************
نامۀ سرگشادۀ جمعی از زنان زندانی در رد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری
۹ تن از زنان زندانی محبوس در زندان اوین، با انتسار نامهای سرگشاده، اعلام کردهاند که در انتخابات ریاست جمهوری رای نخواهند داد.
متن نامه و اسامی امضاکنندگان به شرح زیر است:
«ما زنان چپ محبوس در زندان اوین بدیهی است که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکرده و نمیکنیم. چرا که:
- این قبیل انتخابات تلاشی است مذبوحانه برای نجات حکومتی مستاصل که دیگر مشروعیت خود را از دست داده است.
- کاندیداهای انتخاباتی به مانند هر دورهی دیگر نماد پوسیدگی این رژیم فاشیستی هستند.
- این انتخابات به مانند هر انتخابات دیگر در نظامهای سرمایهداری به این معناست که تنها زمانی به مردم “حق انتخاب” داده میشود که از میان ستمگران یکی را “انتخاب” کنند تا برای چند سال دیگر نظم مستقر ارتجاعی را تداوم بخشند.
معتقدیم رهایی نه از طریق صندوقهای رای، بلکه فقط به دستان خودمان، و از طریق مبارزهی آگاهانه علیه هر شکلی از استثمار، ستم و تبعیض میسر است.»
- آنیشا اسداللهی
- ریحانه انصارینژاد
- هستی امیری
- گلرخ ایرایی
- ناهید تقوی
- ناهید خداجو
- نسرین خضریجوادی
- فرح نساجی
- مریم یحیوی
**************
اعتصاب غذای عاطفه رنگریز در زندان شاهرود
بنا به اطلاعرسانی منابع مطلع به بیدارزنی: «عاطفه رنگریز از لحظهی ورود به زندان شاهرود، دست به اعتصاب غذا زده است.
وی روز شنبه ۹ تیرماه پس از مراجعه به شعبه اول بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب دامغان، بازداشت و به زندان شاهرود منتقل شد.
او با اتهام جدید «تشکیل گروه به قصد برهم زدن امنیت ملی» روبهرو شد. این درحالی است که در پی بازداشت سال گذشته، در دادگاه بدوی دامغان به پرداخت جریمهی نقدی محکوم شده بود».
**************
پیام معلم زندانی جواد لعل محمدی در تحریم انتخابات پیش رو
جواد لعل محمدی معلم و زندانی سیاسی و از امضا کنندگان بیانیه ۱۴ از زندان وکیل آباد مشهد با ارسال پیامی انتخابات پیش رو را تحریم کردند.
آن مردمی که خون های بناحق ریخته جوانان ایران عزیز و چشم های کور شده آنان و زجر و شکنجه و عمر تباه شده زندانیان سیاسی اسیر در سیاه چال های حاکمانی که مثلثی از جهل و فقر و جور ساخته اند را دیدند، معلمین و من معلم اخراجی و خانواده ی ستمدیده ی ما را دیدند، و باز هم در انتخابات شرکت کنند، هیچ صفتی جز خائن نمیشود گفت که لایقش باشند.
امروز اگر بی هزینه حق خود را مطالبه نکرده و مخالفت خود را بیان نکنید، حتما در آینده نزدیک برای آن باید خون های فراوان داده شود. مردم عزیز…
[در اینجا ارتباط تلفنی آقای لعل محمدی را از درون زندان حین ارسال این پیام و بعد از آن قطع کردند و مانع از ادامهی ارتباط وی شدند]
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
**************
پیوستن آرمیتا پاویر و مریم بایرامیان به کارزار «سهشنبههای بدون اعدام»
برخی منابع حقوق بشری اعلام کردند که دو زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان تبریز به کارزار «سهشنبههای بدون اعدام» پیوستند.
«آرمیتا پاویر» و «مریم بایرامیان» به این کارزار پیوستهاند که در اعتراض به صدور و اجرای احکام اعدام در زندانهای ایران وارد «بیستودومین هفته» شده است.
**************
بیانیه بیست و دومین هفته سهشنبههای نه به اعدام
مشارکت زندانیان دوازده بند در کارزار نه به اعدام
زندانیان امروز سهشنبه پنجم تیرماه در دوازده بند مختلف در هفت زندان کشور برای بیست و دومین هفته برای مقابله به صدور و اجرای احکام غیرانسانی اعدام دست به اعتصاب غذا زدند. تدوام کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در حالی است که شمار زندانیان مشارکت کننده در این کارزار هفته گذشته و با پیوستن ۹ زندانی عقیدتی واحد سه زندان قزلحصار افزایش یافت.
بنا بر اطلاع منابع موثق امروز در زندانهای اوین (بند زنان، بند ۴، بند ۶ و بند ۸)، زندان قزلحصار (واحد۳ و واحد ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان خرم آباد، خوی، نقده، سقز و مشهد زندانیان برای بیست و دومین هفته پیاپی علیه اعدام دست به اعتصاب غذا زدند.
تداوم این کارزار در حالی است که در روزهای گذشته شاهد سرکوب زنان و صدور دست کم دو حکم اعدام بودیم. یک کولبر کُرد اهل سردشت به نام ادریس الی به اتهام جاسوسی در روندی مبهم به اعدام محکوم شد و همچنین شهروند دیگری به نام رسول عزیزی به صورت غیابی به اعدام محکوم شده است. یک زندانی در زندان مرکزی قزوین در عملی وحشیانه مقابل چشمان کودک ۷ سالهاش بهدار آویخته شد.
اعتراض زندانیان به نقض حقوق بشر و راه اندازی کارزار "نه به اعدام" در حالی صورت میگیرد که روز گذشته علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در دیدار قضات و عوامل قوه قضاییه از قضات خواست در محاکمه شهروندان به مبانی حقوق بشر استناد نکنند!
نمایش دادگاه ۴۰ متهم آتشسوزی اوین که به منظور عوض کردن جای جلاد و قربانی برگزار شد بیانگر همین مدعای خامنه ای است و این در حالی است که آقای جاوید رحمان گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران ضمن تاکید بر جنایات این حاکمیت در زمینه قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ بر لزوم پاسخگویی مسئولین رژیم در قبال این جنایات تاکید کرده است.
به گفته یک منبع آگاه، زندانیان شرکت کننده در کارزار "سه شنبههای نه به اعدام" از جمله زندانیان واحد چهار زندان قزلحصار، سخنان رهبر جمهوری اسلامی در روز جهانی "منع شکنجه" درباره لزوم بیتوجهی به مبانی حقوق بشر را زنگ خطر جدی در ارتباط با حقوق بشر و گسترش نقض آن توسط جمهوری اسلامی و دستگاههای قضایی و امنیتی آن دانسته و بر لزوم توجه جدی افکار عمومی در داخل و خارج از کشور به مساله نقض حقوق بشر در ایران تاکید کرده و از عزم خود برای تداوم و گسترش کارزار علیه اعدام خبر دادند.
زندانیان اعتصابی سهشنبههای نه به اعدام
۵ تیر ۱۴۰۳
**************
تا پایان دادن به رنج مضاعف، در کنارشان هستیم.
ده تن از زنان زندانی در زندان اوین در حمایت از بهاییان، نامهای سرگشاده منتشر کردهاند.
متن کامل نامه به شرح زیر است:
«تضاد در دیدگاه سیاسی و باورهامان مانعی بر حمایت از حق نبوده نیست و نخواهد بود؛ و سکوتمان در برابر ستم اعمال آن را برای رژیم کم هزینه کرده و موجب تکرار و تشدید فشارها خواهد شد.
هموطنان بهائیمان طی دههها استبداد، همواره از تمام حقوق اجتماعی محروم بودهاند. در دههی شصت و با حذف فاجعهبار مخالفان سیاسی و دگراندیشان، نزدیک به سیصد نفر از هموطنان بهائیمان توسط حکومت سربهنیست، مفقودالاثر یا اعدام شدند و هزاران نفر نیز بیبهره از کمترین حقوق اجتماعی از خانههای خود بیرون رانده شدند.
یکی از تکاندهندهترین روایتهایی که از جامعهی بهائی شنیدهایم، مربوط به اجرای حکم ۱۰ زن در دههی شصت است که با هم به قتلگاه برده شدند و در مقابل چشم دیگری به ترتیب اعدام شدند تا آخرینشان که نوجوانی زیر ۱۸ سال بود که طبق معاهدههای بین المللی کودک محسوب میشود و پیش از بازداشت مشغول به تحصیل بود و تدریس به کودکان خردسال نوجوانی که تنها تضادش با سیستم باور و عقیده ای بود که در زندگی اجتماعیاش نیز نمودی نداشت. با سالها حبس و همزیستی با زنان بهائی و مشاهدهی فشارها و محرومیتهایی که به سبب تفاوت عقیده بر خود و خانوادههایشان تحمیل شد و شنیدن روایتهایشان از گذشته تا کنون و قیاس آن با آنچه همواره بر دگراندیشان تحمیل میشود، درمییابیم که به واقع داستان ما یکیست. ما که همواره به سبب تفاوت دیدگاه سیاسی یا عقیدتی به طرق مختلف از عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی حذفمان کرده اند و برخیمان را از حق حیات محروم نمودهاند.
سلب حق حیات و محروم کردن از حقوق اجتماعی شهروندی مدنی و در پی آن مصادره یا تخریب اموال و داشتههای بهائیان، از دیرباز رخ میداد و به روالی برای سیستم سرکوبگر بدل شد.
شنیدن روایت مادری در یکی از روستاهای شمال ایران که با چهره ای رنجکشیده و کمری خمیده در حین کار بر زمین کشاورزی مورد هجوم تخریبگران قرار گرفته بود و تلاش میکرد ماموران را از تخریب باغ و کاشانهاش منع کند، اندوه بزرگی بود. مادری که فرزندش را در جنگ ایران و عراق از دست داده بود و حالا نیز به سبب عقیدهای مورد کین رژیم، خاکش را، خانهاش را و زمینی که منبع معاش و ماحصل یک عمر زندگیاش بود را ویران، بی،بهره یا از او دریغ کردند.
ما سالها تجربهی زیستن با «مهوش ثابت» و «فریبا کمال آبادی» و دیگر شهروندان بهائی را داشتهایم و بسیار از آنان آموختهایم. علاوه بر آنچه که بر خود و خانوادههایشان به سبب سالها حبس تحمیل شده است، محروم کردن جامعه از حضور و آموزههایشان رنجی گران است.
سکوت ما در برابر این ستم مضاعف بر گروهی از جامعه که حتا زیستنشان نیز به عنوان شهروندان بهائی جرمانگاری شده است این جنایات را برای رژیم کمهزینه کرده است و راه را برای تکرار و تشدید آن هموار مینماید.
تضاد در دیدگاه سیاسی یا باورهامان مانعی نبوده، نیست و نخواهد بود بر حمایت از "حق"، همانگونه که با تضادهای سیاسی و عقیدتی در برابر سرکوب ایستادهایم و کف خیابانهای ایران را به عرصهای برای مطالبهی حق بدل
کردهایم، حال نیز در کنار هم هستیم.
تا پایان دادن به رنج مضاعفی که بر هموطنان بهائیمان تحمیل میشود، در کنارشان ایستادهایم.»
اسامی امضا کنندگان:
محبوبه رضایی، هستی امیری، سمانه اصغری، سکینه پروانه،
مريم يحيوى، ناهید تقوى، نرگس محمدی، آنیشا اسداللهی، سپیده قلیان و گلرخ ایرایی.
خرداد ۱۴۰۳ بند زنان زندان اوین
**************
بیست و یکمین هفته اعتصاب غذا در “کارزار سهشنبههای نه به اعدام
متن بیانیه زندانیان شرکت کننده در بیست و یکمین هفته اعتصاب غذا در “کارزار سهشنبههای نه به اعدام” به شرح زیر است:
«سیاست گروگانیگیری جمهوری اسلامی و مماشات غربیها، خنجری بر پیکر حقوقبشر و خطری برای افزایش اعدامها»
این هفته را در حالی دست به اعتصاب غذا زدیم، که شاهد دستگیری شمار زیادی از زنان، فعالان سیاسی، معلمان و بازنشستگان شریف کشورمان هستیم که تنها بدلیل تن ندادن به قوانین ظالمانه دست به اعتراض مسالمت آمیز زدهاند.
همزمان در راستای سیاست گروگانگیری مردم ایران (شهروندان دوتابعیتی) و اتباع خارجی توسط حکومت و نهادهای امنیتی آن و مماشات کشورهای غربی، شاهد معامله ننگین حمید نوری بودیم که یکی از عوامل کشتارهای دهه ۶۰ بوده و در روندی عادلانه و دادرسی منصفانه به جنایت علیه بشریت محکوم شده بود.
این مماشات غربیها را میتوان در حکم خنجری بر پیکر حقوق بشر، مدافعان آن و عموم مردم ایران دانست که کمترین اثر آن جریتر شدن جمهوری اسلامی در نقض حقوق بنیادین مردم و به ویژه زندانیان زیر حکم اعدام خواهد بود.
اگر چه نباید دستاوردهای جنبش دادخواهی در این سالیان را نادیده گرفت. اما این معامله نشان داد مردم ایران در راستای استیفای حقوقشان فقط باید متکی به خود بوده و نسبت به سیاستهای مماشتگران غربی دچار توهم نشوند.
با وجود افزایش فشارها، از قبیل “قطع تلفن و ملاقاتهای زندانیان در واحد سه زندان قزلحصار” یا ” انتقال شماری از زندانیان سیاسی به انفرادی در برخی زندانها” که با هدف ساکت کردن صدای “نه به اعدام” در زندانها انجام گرفته است؛ ما زندانیان کارزار “سهشنبههای نه به اعدام” ضمن محکوم کردن بازداشتهای غیرقانونی اخیر و تداوم سیاست گروگانگیری جمهوری اسلامی و مماشات کشورهای غربی با آن، سهشنبه این هفته مورخ ۲۹ خرداد ۱۴۰۳ را نیز برای بیست و یکمین هفته علیه صدور و اجرای احکام غیر انسانی اعدام در زندانهای قزلحصار (واحد۳و۴)، اوین (بندزنان،۴،۶،۸)، خرم آباد، مرکزی کرج، خوی، نقده، مشهد و سقز در اعتصاب غذا بهسر خواهیم برد.
فزندانیان سیاسی اعتصابی کارزار “سهشنبههای نه به اعدام”
**************
فشار بر زندانیان سُنیمذهب قزلحصار با پیوستنشان به کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»
در پی پیوستن ۸ زندانی اهل سنت محبوس در زندان قزلحصار به کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، مقامات زندان از روز گذشته کلیه تماسهای تلفنی این زندانیان را قطع کرده و به آنها ابلاغ کردهاند که تا اطلاع ثانوی از حق ملاقات محروم هستند.
این اقدام در حالی صورت میگیرد که در هفته نوزدهم این کارزار، زندانیان عقیدتی-سیاسی در واحد ۳ زندان قزلحصار به نامهای فریدون ذاکرینسب، صلاحالدین ضیایی، عیدو شهبخش، سلیمان شهبخش، عبدالغنی شهبخش، محمد صالح زیادالله، عبدالله وریا و عبدالکریم قنبرزهی به این کارزار پیوستند.
این زندانیان در شرایطی غیرانسانی در سالنی مشهور به «سوئیت» (سلولهای انفرادی مخصوص زندانیان زیر حکم اعدام) نگهداری میشوند.
چهار تن از این زندانیان یعنی عیدو شهبخش، عبدالغنی شهبخش، سلیمان شهبخش و عبدالکریم قنبرزهی، هماکنون محکوم به اعدام و در معرض اجرای حکم هستند.
**************
ادامهی کارزار سهشنبههای نه به اعدام در بیستمین هفته
در بحبوحهی نمایش انتخابات، جمهوری اسلامی برای مهار بحرانهایش همچنان به سرکوب مردم و اعدام زندانیان ادامه میدهد. از طرفی، حکومت به این نمایش نیازمند است و از طرف دیگر، نگران آن است که در خلال انتخابات و بالا گرفتن اختلافات جناحی با اعتراضات روبرو شود. به همین دلیل به دستگیری فعالان و معترضان و «جنگ علیه زنان» ادامه میدهد و احکام سنگین صادر میکند، و حتی در شرایط انتخابات با اعدامهای بیشتر، یکی از پایههای خود یعنی سرکوب را محکم میکند.
طبق گزارش شورای حقوق بشر، جمهوری اسلامی ۷۵ درصد اعدامهای جهان را به خود اختصاص داده و رکورددار اعدام در جهان است.
در همین راستا در هفتهی گذشته با اعدام دستکم ۸ زندانی با جرایم مختلف و همچنین صدور حکم اعدام برای زندانی سیاسی «محمد خضرنژاد»، که از جنبش به حق مردم در سا ل۱۴۰۱ دفاع کرده بود، برای هزارمین بار ثابت کرد که در هیچ شرایطی دست از اعدام بر نمیدارد.
در اعتراض به موج سرکوب و اعدام زندانیان اعتصابی، «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» در زندانهای اوین (بندهای زنان، ۴، ۶ و ۸)، قزلحصار (واحد۳ و ۴)، مرکزی کرج، خرمآباد، خوی، نقده، مشهد و سقز اعلام کردهاند برای بیستمین هفته در روز سهشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ اعتصاب غذا میکنند. آنان خواهان لغو اعدام «محمد خضرنژاد» و دیگر محکومان زیر حکم اعدام هستند و برای چندمین بار از مخالفان اعدام میخواهند که صدای آنان باشند.
زندانیان اعتصابی سهشنبههای نه به اعدام ۲۲ خرداد ۱۴۰۳
**************
فرزانه قره حسنلو پس از عدم رسيدگى به مراقبت هاى پزشكى دست به اعتصاب غذا زد
یک منبع آگاه گفت که فرزانه قرهحسنلو، از زندانیان جنبش «زن، زندگی، آزادی» که سمت چپ بدنش دچار بیحسی کامل شده به دلیل محرومیت از مراقبتهای پزشکی از روز یکشنبه ۲۰ خرداد دست به اعتصاب غذا زده است.
این منبع نزدیک به پرونده قرهحسنلو گفت که شرایط زندان وکیلآباد مشهد که محل حبس اوست، اسفناک است و با وجود درخواستهای این زندانی سیاسی برای ملاقات با پزشک، مراقبتهای پزشکی کافی دریافت نمیکند.
**************
گسترش کارزار سه شنبه های نه به اعدام
در نوزدهمین هفته؛ پیوستن ۸ زندانی سیاسی - عقیدتی واحد ۳ زندان قزل حصار
طی چندماه اخیر به دنبال موج اعدامها که تیغ برنده آن برگردن زندانیان عادی نشسته بود، در تاریخ ۹ بهمن ۱۴۰۲ جمعی از زندانیان عادی قزلحصار با تشریح شرایط خود، از همه زندانیان در زندانهای سراسر کشور درخواست همراهی و حمایت کردند. این شرایط مرگبار زندانیان عادی، توسط انبوهی از زندانیان سیاسی در زندانهای مختلف مورد توجه و حمایت قرار گرفت. چرا که از نظر زندانیان سیاسی کاملا واضح بود که اعدام زندانیان سیاسی مقدمه اجرای اعدامهای بیشتر درمیان زندانیان عادی و اعدام زندانیان عادی وسیلهای برای سرکوب و ارعاب همه اقشار جامعه و لاپوشانی اعدامهای سیاسی است؛ لذا بلافاصله استمداد زندانیان عادی از بقیه زندانیان ابتدا توسط زندانیان سیاسی قزلحصار وسپس سایر زندانیان مورد اجابت قرار گرفت.
در شرایطی که زندانیان عادی سالن هفت واحد یک قزلحصار هم در هفته گذشته طی یک فیلم چند دقیقهای از انبوه اعدامها (هفتهای ۱۰-۲۰ اعدام) خبردادند...شرایط زندانها و اعدامها عینیتر شد.
از طرفی طی ماههای اخیر زندانیان اعتصابی به طور متناوب به قتلعام زندانیان اهل سنت هم پرداخته و نسبت به اعدام هشدار داده بودند اما متاسفانه قاسم آبسته، داوود عبدالهی، ایوب کریمی، فرهاد سلیمی، انور خضری و خسرو بشارت اعدام شدند و تنها بازمانده این پرونده کامران شیخه که در خطر اجرای حکم اعدام است به دلایل نامعلوم به تازگی از زندان قزلحصار به زندان مهاباد منتقل شدهاست.
در هفته نوزدهم کارزار، زندانیان عقیدتی - سیاسی اهل سنت و همبندیان این زندانیانِ جانباخته در واحد ۳ زندان قزلحصار، در پیامی به کارزار سهشنبههای نه به اعدام اعلام کردهاند به کارزار میپیوندند.
اسامی آنها به شرح زیر است:
فریدون ذاکری نسب، صلاحالدین ضیایی، عیدو شهبخش، سلیمان شهبخش، عبدالغنی شهبخش، محمد صالح زیادالله، عبدالله وریا، عبدالکریم قنبرزهی
لازم به ذکر است که این زندانیان در شرایطی غیر انسانی در سالنی مشهور به "سوئیت" (انفرادیهای مخصوص زندانیان زیر حکم اعدام) نگهداری میشوند. خاصه اینکه چهار تن از این زندانیان یعنی آقایان: عیدو شهبخش، عبدالغنی شهبخش، سلیمان شهبخش وعبدالکریم قنبرزهی، هماکنون محکوم به اعدام و در معرض اجرای حکم هستند.
درحال حاضر زندانیان در زندانهای قزلحصار، اوین، مرکزی کرج، خرمآباد، خوی و نقده سهشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ برای نوزدهمین هفته است که هر سهشنبه در این «کارزار سهشنبههای نه به اعدام»، اعتصاب غذا میکنند. زندانیان اعتصابی در این زندانها خواستار توجه به وضعیت این زندانیان و حمایت از آنها هستند.
**************
اعتصاب تر لیان درویش در اوین: حال این زندانی سیاسی «وخیم» است
لیان درویش، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین که دوران محکومیت خود را سپری میکند، از هشتم خرداد ۱۴۰۳ به دلیل اذیت و آزار و فشارهای وارده از سوی مسئولان زندان و همچنین عدم دسترسی به خدمات پزشکی دست به اعتصاب غذای تر زده است.
لیان درویش، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین که دوران محکومیت خود را سپری میکند، از هشتم خرداد ۱۴۰۲ به دلیل اذیت و آزار و فشارهای وارده از سوی مسئولان زندان و همچنین عدم دسترسی به خدمات پزشکی دست به اعتصاب غذای تر زده است.
لیان درویش، دانشآموخته زبانشناسی، متولد ۱۳۵۷، مجرد و اهل و ساکن تهران است.
لیان درویش برای نخستین بار در دی ۹۶ در منزلش در تهران دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
**************
پیام مجاهد کورکور از زندان: «کمکم کنید، نجاتم دهید»
نگار کورکور، خواهر مجاهد کورکور از بازداشتشدگان اعتراضات ایذه در سال ۱۴۰۱ که به اعدام محکوم شده است، از وضعیت برادرش خبر داده و گفته است او از زندان پیام داده که «کمکم کنید، نجاتم دهید».
مجاهد کورکور (عباس کورکوری) اهل ایذه است و در جریان جنبش سراسری «زن، زندگی، آزادی» در ۲۹ آذر ۱۴۰۱ به اتهام آنچه که تیراندازی به شهروندان در جریان اعتراضات ۲۵ آبان در ایذه و به ویژه قتل کیان پیرفلک خوانده شد بازداشت شد.
این در حالی است که خانواده کیان پیرفلک بارها شهادت دادهاند عامل تیراندازی به خودرو آنها و قتل کیان در شامگاه ۲۵ آبان مأموران امنیتی و انتظامی بودهاند و به همین دلیل هیچ شکایتی از مجاهد کورکور ندارند.
دیوان عالی کشور چهارم دیماه سال گذشته، حکم سه بار اعدام مجاهد کورکور را تأیید کرد. او به اتهام «محاربه از طریق کشیدن سلاح به قصد جان مردم»، «ارعاب و افساد فی الارض از طریق ارتکاب جنایت جنگی»، «اخلال در نظم عمومی» و «ایراد خسارت عمده به تمامیت جسمانی منتج به جان باختن هفت نفر از جمله کیان پیرفلک»، «ایراد خسارت عمده به اموال عمومی و خصوصی»، «تشکیل گروه باغی و عضویت در آن از طریق قیام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی» به اعدام محکوم شده است.
**************
با وجود روند آزار و سرکوب زندانیان سیاسی؛ کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» وارد هجدهمین هفته خود شد.
بنا بر اطلاع منابع موثق زندانیان سیاسی در چند زندان کشور برای هجدهمین هفته پیاپی در اعتراض به صدور و اجرای احکام غیرانسانی اعدام دست به اعتصاب غذا زدند.
امروز سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳، زندانیان سیاسی در زندانهای اوین، قزلحصار، کرج، خرمآباد و... در ادامه کارزار جمعی «سهشنبههای نه به اعدام» برای هجدهیمن هفته پیاپی دست به اعتصاب غذای اعتراضی زدند.
ادامه این کارزار اعتراضی در حالی است که مقامات زندان در زندان قزلحصار کرج که در یک سال گذشته بزرگترین مرکز اجرای حکم اعدام در کشور بوده؛ هفته گذشته احمدرضا حائری و زرتشت احمدی راغب از جمله زندانیان شرکتکننده در این کارزار را به سلولهای انفرادی واحد سه (محل نگهداری زندانیان زیر حکم اعدام) منتقل کردند.
احمدرضا حائری روز یکشنبه شش خرداد پس از یک هفته به بند عمومی بازگردانده شد، اما زرتشت احمدی راغب که شنبه پنج خرداد به سلول انفرادی منتقل شده هنوز به بند عمومی بازگردانده نشده است.
منابع موثق نزدیک به خانواده زندانیان سیاسی از اعلام اعتصاب غذای زرتشت احمدی راغب خبر داده و با توجه به بیماریهای متعدد این زندانی سیاسی ۶۴ ساله نسبت به در خطر قرار گرفتن سلامتی وی ابراز نگرانی کردند.
شایان ذکر است که در هفتههای گذشته هم دو نفر از زندانیان سیاسی به نامهای محمد و مهدی خداکرمی در زندان خرم آباد را به دلیل شرکت در همین کارزار سه شنبههای نه به اعدام به انفرادی و بعدا به زندان پارسیلون همین شهر تبعیدکردند.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در شرایطی ادامه دارد که آمار صدور و اجرای احکام اعدام در زندانهای جمهوری اسلامی در سه ماهه نخست امسال به شدت افزایش یافته است.
**************
پیام جمعی از زندانیان اوین در هفدهمین هفته سه شنبه های نه به اعدام
۳۰اردیبهشت ازساعت ۳بعد ازظهر تاساعت ۸صبحِ روز بعد که لاشهی هلیکوپتر را پیداکردند، ۱۸ساعت در تلویزیون برای عامل قتلعام سال ۶۷ به عزاداری پرداختند.
در عین حال محکومان به اعدام و خانوادههای آنها را روزها و هفتهها با طناب اعدام بر گردنشان و عملا هم برگردن خانوادههایشان_ نگه میدارند تا جنایتشان را تکمیل کرده باشند.
طی همین ماه حداقل با ۱۲۲ محکوم جرایم عادی و خانوادههای آنها چنین کردند. علاوه بر اینها، زندانی سیاسی خسرو بشارت را هم در سحرگاه چهارشنبه ۲۶اردیبهشت اعدام کردند که ۱۴ روز خود و خانوادهاش را در انتظار مرگ او نگه داشتند و بدین هم بسنده نکردند و زندانیان قزلحصار را که در سهشنبه های نه به اعدام به این اعدامهای جنایتکارانه معترضند تحت فشار قرار داده و آنطور که ما در زندان اوین مطلع شدیم احمدرضا حائری را به همین دلیل به سلول انفرادی انتقال دادهاند. و هر روز هم شاهد صف اعدامیهای دیگر از جمله کامران شیخه، محمود مهرابی، مجاهد کورکور عباس دریس و حبیب دریس هستیم.
در تازه ترین احکام صادره شاهد صدور اتهام بغی به وحید بنی عامریان هستیم که این زندانی سیاسی اکنون به مدت ۵ ماه است که در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات زیر فشار و شکنجه قرار دارد.
مازندانیان اعتصابی سهشنبههای نه بهاعدام در زندانهای اوین(بندزنان،۴و۶و۸)، قزلحصار، خرم آباد، مرکزی کرج، خوی و نقده، خواهان لغو خشونت و اعدام هستیم و تنها راه را، پایان دادن به حکومت استبداد مذهبی حاکم میدانیم.
سهشنبه ۱خرداد ۱۴۰۳
**************
نوشته ای از شریفه محمدی از زندان لاکان رشت
لحظاتی هستند که هرگز از یاد نخواهم برد در این شش ماه ساعاتی بودند که بر من سخت و سنگین گذشتند اما هیچ !!! گاه نگریستم.
هنگامی که با صورت کبود برگه های بازجویی بر سرم کوبیده می شد!!
هنگامی که بعد از سه ماه از انفرادی به بند عمومی منتقل شدم و یا زمانی که بعد از سه ماه آیدین عزیزم را در آغوش گرفتم و هنگام دیدن سیروس در اولین ملاقات بعد از انفرادی که با دیدن چهره خندان من اشکهایش جاری شده بود.و... بله هرگز این وقایع از یادم نخواهند رفت.
و حالا دیروز ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ نگاههای منتظر و نگران مادر و خواهرم که انتظار داشتند مرا حضوری ملاقات نمایند از یادم نخواهد رفت. آنها از راه دور با پاهای ورم کرده و درد آلود به تنهایی
آمده بودند تا مرا در آغوش خود بگیرند. اما به آنها اجازه داده نشد، مادرم توصیه میکرد که شریفه ناراحت نباش و چیزی نگو تا اذیتت نکنند!!
اما من فریاد زدم تا هم مادرم و هم دیگران بشنوند و متوجه گردند که من فرزند پدر و مادری هستم که به من آموخته اند در مقابل ظلم وبی عدالتی سکوت نکنم!!
هنگامی که بعد از سه ماه وارد بند عمومی شدم ، دلم عجیب گرفته بود. با شنیدن این جمله که دلت را پیش عزیزانی بگذار که در شرایط سخت و دشوار تری بوده اند آرامشی مرا فرا گرفت که با امیدی بیشتر از پیشن این روزها را سپری کنم این چند خط را نوشتم برای اینکه به خانواده و دوستان عزیزم بگویم دوستتان دارم به قول آیدین به اندازه کهکشان ها دوستتان دارم.
شریفه محمدی
بند قرنطینه تبعید گاه لاکان رشت
**************
اعتصاب غذای پخشان عزیزی و وریشه مرادی در زندان اوین;
۲۸۵ روز بازداشت و بلاتکلیفی
روز سهشنبه ۲۵ اردیبهشت، وریشه مرادی که از تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ در بازداشت به سر میبرد با دستور قاضی صلواتی از بند زنان زندان اوین به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات در این زندان منتقل شد. وی از ظهر امروز در اعتراض به انتقال خود به بند ۲۰۹ دست به اعتصاب غذا زد. همچنین پخشان عزیزی، فعال زن کورد و همبندی این فعال زندانی روز گذشته در اعتراض به انتقال وریشه مرادی به بند ۲۰۹ در اعتصاب غذا به سر میبرد.
وریشه مرادی، فعال و مدافع حقوق زنان که در روز ۱۰ مرداد۱۴۰۲ دستگیر شده بود، بر اساس گزارشها از زمان بازداشت تاکنون هیچگونه تماسی با خانوادهاش نداشته است.
پخشان عزیزی، روز ١٣ مردادماه ۱۴۰۲ در تهران بازداشت شد. وی پیشتر در روز ٢۵ آبان ماه ۱۳۸۸، در تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه تهران علیه اعدام زندانیان سیاسی در کوردستان، بازداشت و در نهایت، پس از ۴ ماه بازداشت با تودیع وثیقه ١٠٠ میلیون تومانی آزاد شده بود.
**************
بیانیه کمپین «سهشنبههای نه به اعدام»:
چهارده روز انفرادی یعنی چهارده بار وداع با زندگی
در متن بیانیه اعضای کمپین «سهشنبههای نه به اعدام» در شانزدهمین هفته اعتصاب آمده است:
شانزدهمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» را در حالی برگزار میکنیم که دو زندانی سیاسی عقیدتی هموطن ما به نام خسرو بشارت و کامران شیخه به ترتیب ۱۴ و ۱۰ روز است، برای اجرای حکم غیرانسانی اعدام به سلولهای انفرادی بند امن در واحد سه زندان قزلحصار منتقل شدهاند.
چهارده روز انفرادی برای خسرو یعنی چهارده بار شنیدن صدای اذان صبح و «خود را در یک قدمی طناب دار دیدن و با زندگی وداع کردن»، گویی که چهارده بار او را به دار کشیدهاند.
دستاندرکاران دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی که با دو نمایش اخیر انتخابات برای خودشان نیز مسجل شده در برابر شما مردم سربلند ایران اقلیتی ناچیز هستند؛ برای جلوگیری از آغاز موج جدیدی از اعتراضات، به نمایش قدرت سرکوب خود در خیابانها (با گشت ننگین ارشاد) و در زندانها با سرعت بخشیدن به صدور و اجرای احکام ننگین اعدام روی آوردهاند و در اینباره همین بس که در دو ماه اخیر به صورت میانگین در هر شش ساعت یک زندانی را اعدام کرده و همزمان در خیابان دختران و زنان شجاع ما را با قساوت سرکوب میکنند.
ما زندانیان اعتصابی در زندانهای قزلحصار، اوین (بند زنان و بندهای شش، هشت و چهار)، زندان خرم آباد، زندان مرکزی کرج،
خوی و زندان نقده، در اعتراض به حکم اعدام خسرو بشارت و کامران شیخه و شکنجه هولناک این دو همبندیمان که به عمد مدتهاست آنها را در انفرادیهای زندان قزلحصار در انتظاری هولناک و در آستانه اجرای حکم اعدام قرار دادهاند، و همچنین در اعتراض به صدور رای اعدام یا قطعی شدن این حکم غیرانسانی برای عزیزانی چون توماج صالحی، محمود مهرابی، حبیب و عباس دریس، رضا رسایی، مجاهد کورکور و دهها هموطن دیگر، امروز سهشنبه ۲۵ اردیبهشت۱۴۰۳ در اعتصاب غذا بهسر خواهیم برد و خواهان پایان این وضعیت قرونوسطایی و اعدام های غیر انسانی در ایران هستیم.
خاضعانه از همه شما عزیزان میخواهیم به هر وسیله ممکن صدا و ندای مظلومیت زندانیان زیر حکم اعدام باشید؛ و از دیگر زندانیان نیز درخواست میکنیم برای مقابله با این روند غیرانسانی به کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» پیوسته تا با گسترش این عمل جمعی مقابله موثرتری با رفتارهای ضد حقوقبشری استبداد دینی حاکم داشته باشیم.
سهشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
زندانیان اعتصابی کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»
در زندانهای قزلحصار، اوین، مرکزی کرج، خرمآباد، خوی و نقده
**************
برگزاری مراسم ۳ روزهی "روز جهانی کارگر" در بند زنان زندان اوین
زندانیان سیاسی زن محبوس در زندان اوین، طی روزهای ۱۲ تا ۱۴ اردیبهشت مراسمهایی برای گرامیداشت روز جهانی کارگر برگزار کردند.
آنها در برنامههای خود علاوه بر گفتوگو درباره تاریخچه روز جهانی کارگر، مطالبات کارگران و تشکلهای کارگری، به شعرخوانی و سرودخوانی و اجرای تئاتر پرداختند.
روز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت در نخستین روز از این مراسمها یک گالری کارگری در بند زنان اوین برگزار شد و زندانیان پوسترهایی دستنویس که تعدادی از آنها حاوی نکاتی از قانون کار بودند و به خواننده حقوقش را یادآوری میکردند، به دیوارها چسباندند.
آنها در دیگر پوسترها هم بهبرخی از نقاط عطف جنبش کارگری در ایران طی صد سال گذشته پرداخته و کلاژی با استفاده از محتوای متنی و تصویری روزنامههای باطله که در آن مشکلات و مقاومت کارگران بهتصویر کشیده شده، تهیه کردند.
**************
اعتراض زندانیان به اجرای احکام ضد انسانی اعدام در زندان اصفهان
زندانیان زندان دستگرد اصفهان در اعتراض به انتقال هم بندیان خود برای اعدام دست به شورش زدند
دوشنبه شب ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، زندانیان در زندان دستگرد اصفهان برای جلوگیری از انتقال زندانیان محکوم به اعدام و در اعتراض به این امر دست به شورش زدند.
به گزارش یک منبع موثق، هنگامی که مامورین زندان دستگرد اصفهان برای انتقال چهار زندانی به نام های مسعود استکی، جعفر حسین زاده، مجید رضایی و مصطفی آقامحمدی جهت اجرای حکم اعدام به انفرادی اقدام کردند، سایر زندانیان در اعتراض به اجرای احکام ضدانسانی اعدام اقدام به شورش کردند.
**************
پانزدهمین هفته متوالی اعتصاب غذا زندانیان در سهشنبههای نه به اعدام
از اول اردیبهشت تاکنون حداقل ۸۰ زندانی محکوم به اعدام در زندانهای سراسر کشور اعدام شدهاند؛ هفته گذشته زندانی سیاسی عقیدتی انور خضری پس از ۱۵ سال زندان و شکنجه در سکوت خبری اعدام شد.
در همین راستا زندانیان اعتصابی کارزار سهشنبههای نه به اعدام در زندانهای اوین، قزلحصار، خرم آباد، خوی، نقده و ... در پانزدهمین هفته متوالی در روز سهشنبه ۱۸ اردیبهشت دست به اعتصاب غذا زدهاند.
آنان ضمن اعتراض به اعدامها از جمله اعدام انور خضری، نسبت به اعدام قریبالوقوع زندانی سیاسی عقیدتی خسرو بشارت که در زندان قزلحصار جهت اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شدهاست، هشدار داده و خواهان همبستگی جهت توقف این حکم شدهاند.
این زندانیان همچنان تاکید کردهاند صدور حکم اعدام برای زندانیان گمنام و زندانیان سیاسی مانند محمود مهرابی نشان دهنده عزم حاکمیت برای سرکوب و ایجاد ارعاب در جامعه است و مجددا بر اتحاد جمعی برای توقف ماشین اعدام تاکید نمودهاند.
**************
۱۲ زندانی سیاسی از زندان اوین: اول ماه مه روز جهانی کارگر فرخنده باد!
ناهید تقوی، فرح نساجی، گلرخ ایرایی، آنیشا اسداللهی، هستی امیری، سیامک ابراهیمی، شاهرخ احمدی، مهران رئوف، کیوان مهتدی، فواد فتحی، مازیار سیدنژاد و مرتضی پروین مینویسند: «امروز در برابر طبقه کارگر ایران وظیفهای بزرگ خودنمایی میکند؛ آگاهی از جایگاه خود به عنوان طبقه اجتماعی که وظیفه پیشبرد جامعه در جهت رسیدن به عدالت اجتماعی، رفع استثمار، ستم و تمامی تبعیضها به ویژه تبعیض جنسیتی و اتنیکی، برقراری آزادی سیاسی، پیشگیری از تخریب محیط زیست و جلوگیری از جنگ ویرانگر منطقهای را دارد.»
طبقه کارگر ایران، بخشی جداییناپذیر از طبقه کارگر جهان و دارای تاریخی پر فراز و نشیب از نبرد طبقاتی بوده و در کوران مبارزات، امتیازاتی اساسی کسب کرده و گاه نیز متحمل شکستهایی تلخ شده است.
امروز در برابر طبقه کارگر ایران وظیفهای بزرگ خودنمایی میکند؛ آگاهی از جایگاه خود به عنوان طبقه اجتماعی که وظیفه پیشبرد جامعه در جهت رسیدن به عدالت اجتماعی، رفع استثمار، ستم و تمامی تبعیضها به ویژه تبعیض جنسیتی و اتنیکی، برقراری آزادی سیاسی، پیشگیری از تخریب محیط زیست و جلوگیری از جنگ ویرانگر منطقهای را دارد.
پس زمان آن فرا رسیده که طبقه کارگر ایران در میدان این مبارزات سرنوشتساز قد علم کرده و جایگاه خود را بازیابد.
با امید به آیندهای که با دستان پرتوان طبقه کارگر آگاه ساخته خواهد شد.
ناهید تقوی، فرح (معصومه) نساجی، گلرخ ایرایی، آنیشا اسداللهی، هستی امیری، سیامک ابراهیمی، شاهرخ احمدی، مهران رئوف، کیوان مهتدی، فواد فتحی، مازیار سیدنژاد، مرتضی پروین
**************
چهاردهمین هفته اعتصاب غذا زندانیان در سەشنبههای نه به اعدام
هر ۶ ساعت یک اعدام...
امروز سهشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ زندانیان سیاسی در زندانهای اوین (بند زنان،۴،۶و۸)، قزلحصار، مرکزی کرج، خرمآباد، خوی، نقده، سقز و مشهد در اعتراض به اعدامها در ایران برای چهاردهمین هفته در اعتصاب غذا به سر میبرند.
زندانیان اعتصابی این هفته در اعتراض به اعدامهای اخیر (هر ۶ ساعت یک نفر در ایران حلقآویز میشود) اعتصاب کردند.
زندانیان خطاب به نهادهای حقوق بشری و بینالمللی که برای محکوم کردن این احکام ضدبشری دنبال مدرک میگردند میگویند که با هر ۶ ساعت مماشاتِ شما جان یک جوان در ایران گرفته میشود و توماج صالحیها در صف اعدام هستند. زندانیان سیاسی از همهی وجدانهای بیدار میخواهند که صدای زندانیان اعدامی و خانوادههایشان باشند.
لازم به ذکر است روز یکشنبه ۹ اردیبهشت زندانیان سیاسی در زندان قزلحصار با انتشار بیانیهای حکم اعدام توماج صالحی حبیب دریس عباس دریس مجاهد کورکور و ... را محکوم کرده و اشاره کردند به اینکه" حکم توماج تنها کوه یخ اعدامها در این اقیانوس خون است".
**************
نامهی زندانیان محبوس در زندان قزلحصار، در چهاردهمین هفته "سهشنبههای نه به اعدام"
در آستانه چهاردهمین هفته "سهشنبههای نه به اعدام" بودیم که خبر صدور حکم اعدام هنرمند معترض و زندانی سیاسی توماج صالحی منتشر شد.
توماج امروز نام دوم و برملاکننده همه بینام و نشانهایی است که این روزها، هفتهها و ماههای اخیر در گمنامی و معصومیت حلقآویز و اعدام شدند.
نام توماج، محبوبیت او و کشاندن او به پای چوبهدار، طنین بلند فریاد تظلمخواهی همه مردم ایران به اعدام ناحق جوانان است، که این بار اما با نام هنرمند آزادیخواه به گوش همه جهانیان رسید، که مشت نمونه خروار است و حاکمیت به چه بهانههای واهی و در چه بیدادگاههایی که جوانان و مردمان سرزمین ایران را با نقض فاحش حقوقبشر به چهارمیخ سبعیت خود میکشد.
این واقعیت تلخ و جانکاه این بار با نام توماج عجین شد، همانگونه که با نام ژینا، ایرانی به غرش در آمد و جهانیان از عمق فاجعه در این کشور خبردار شدند.
ما اعتصابکنندگان کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در زندان قزلحصار به همه مردم، نهادها و مدافعان حقوقبشر یادآور میشویم که، توماج و حکم توماج تنها بخشی از این کوه یخ جنایت و نقض حقوقبشر در این حاکمیت استبدادی است که از این اقیانوس خون بیرون زده و فقط شاید با بلند شدن فریاد اعتراضات همگانی علیه احکام اعدام، قابل پیشگیری باشد!
ما وظیفه اخلاقی و انسانی خود میدانیم که با تداوم اعتصاب و اعتراض خود تلاش کنیم تا طناب دار را از گردن توماج و همه توماجهای بینام و نشان زندانی که همچون او در عین بیگناهی با نقض حقوق بنیادینشان به اعدام محکوم شدهاند، برداریم.
زندانیان سیاسی همچون شهریار بیات و شهاب نادعلی در زندان اوین که بهتازگی محکوم به اعدام شدهاند، یا عباس و حبیب دریس و رضا رسایی و عادل خوشکار و مجاهد کورکور که با تأیید نهایی حکم اعدامشان په همراه صدها هموطن کُرد، بلوچ، عرب، فارس و ترک و ... در زندان قزلحصار و دیگر زندانها در صف نوبت اعدام هستند.
ما برآنیم که باید با اصل حکم اعدام بهعنوان یک حکم "غیرقابل برگشت" مقابله کنیم و در این مسیر هزاران زندانی جرایم عمومی همچون زندانیان مواد مخدر که عموماً قربانی ساختارهای غلط، فقر و شکاف عمیق طبقاتی و فساد حاکم بر کشور هستند را از یاد نبریم.
امضا کنندگان:
حمزه سواری -
سعید ماسوری -
سامان یاسین -
احمد رضا حائری -
زرتشت احمدیراغب -
سپهر امامجمعه -
لقمان امینپور -
میثم دهبانزاده -
رضا سلمانزاده -
رضا محمدحسینی
بیانیه ۱۴ زندانی سیاسی از زندان اوین در محکومیت حکم توماج صالحی
زندان قزلحصار- ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
**************
بیانیه ۱۴ زندانی سیاسی از زندان اوین در محکومیت حکم توماج صالحی
سزای سکوت امروز ما، حکم فردای تک تک ماست
صدور حکم بیشرمانهی اعدام برای توماج صالحی، هنرمند متعهد و مبارز، آنهم با رویهای رسوا در بیدادگاههای نظام یکبار دیگر ماهیت ضد بشری و عمق تباهی این حکومت را افشا کرد.
حکومت اسلامی اینروزها غره از توهم اقتدار خارجی، در تمنای اقتدار داخلی از هیچ تلاشی دریغ نمیکند. از سویی با لشگرکشی، خیابانها را به میدان جنگ تن به تن با زنان آزادیخواه ایران تبدیل کرده و از سوی دیگر در تقلای انتقامکشی از معترضین و مخالفین، امیدهای جامعه را به کمین نشسته و در مقابله با مدنیترین نوع مبارزه و حتی اعتراض به زبان هنر هم با نهایت بیرحمی واکنش نشان میدهد تا با احکام غیر انسانی، حبسهای طولانی و تبعید و "طنابهای آماده برای گردن" برابر مردم بیدفاع قدرتنمایی کند و به جامعه هشدار دهد که هر اعتراضی حتی بیخشونت و مدنی را هم با پنجهی استبداد انتظار میکشد. گویی برای کینجویی از جامعهای که "النصر بالرعب" را بیاثر کرده، کمر به حذف تمام منتقدین و مخالفین وضع موجود بسته و قصد دارد هر شهروند دغدغهمندی را در خوف سرکوب و قتل سازمان یافتهی حکومتی نگاه دارد.
پیام آمران و حاکمان حکم توماج دقیق به ما رسیده! زنهار که سزای سکوت امروز ما، حکم فردای تک تک ماست که هر صدایی را خفه خواهند کرد. غافل از آنکه پایان این تباهی مطلقه با قدرت بی انتهای مقاومت مردم در همین خیابانهای اشغال شده خواهد بود.
گلرخ ایرایی -
هستی امیری -
رسول بداقی -
مصطفی تاجزاده -
امیرسالار داودی -
حسین رزاق -
ویدا ربانی -
رضا شهابی -
نرگس محمدی -
عبداله مومنی -
محمد نجفی -
صدیقه وسمقی -
فائزه هاشمی -
مریم یحیوی
**************
نامه رسول بداقی از زندان اوین برای توماج صالحی
زندهباد هنر، زندهباد ایستادگی، زندهباد اندیشه
زندهباد هنر ایستادگی در میدان اندیشه، زنده باد توماج
توماجِ دلاور، سالهاست دریچه ای به روی اندیشه ی من باز شده، اندیشه ای که هیچ میز و نیمکت و تخته سیاهی ندارد، و آن آموزگاری اراده هاست .
آموزگاری باورهای انسانی، آموزگاریِ ارزشی به نام “بی ارزشی باورهای کور”.
بی ارزشیِ برتری جویی، تکبر، خودستایی، خودکامگی، بدتر از همه
“بی ارزشیِ تقلید و مداحی، برای شکم بارگی و مداحی برای نان”.
توماجِ دلاور، بسیار دیده ام، دانش آموزانی که معلم، معلمان خود بوده اند.
در میان شاگردان خود آموزگاران بسیاری دیده ام که نه با زبان، نه با کتاب، نه با فیلم و نمایش، بلکه با نگاه، با نظم، با عزت نفس، با اراده، حتی با اشک، به هزاران شیوه آموزگارم بودند. اما تو بدون تخته سیاه، بدون مدرسه و میز و نیمکت، آموزگار اراده بوده ای، برای من و برای هزاران آدم باانصاف.
توماجِ عزیز
سرزمین ما هنوز پرورش دهنده انسانهای آزاده ای مانند؛ گاندی، نلسون ماندلا، بیبی مریم، ژاندارک، ستارخان، مصدق، چگوارا، مارتین لوترکینگ، کالوین، سارتر، فرخی یزدی، سرداراسعد، میرزا رضا، کاوه آهنگر و میلیون ها آزاده جان برکف است، که مرگ را به بردگی ترجیح می دهند.
دیر نیست روزی که ابرهای سیاه خودکامگی، از آسمان ایران زدوده شود.
همزاد توفان، پنجه در پنجه این بیدادیم
در بزم ستم، حنجره تا حنجره فریادیم
**************
سیزدهمین اعتصاب غذا در سهشنبه های نه به اعدام در زندان های مختلف ایران
زندانیان این هفته نیز در اعتراض به افزایش اعدام و سرکوبها، و در همدردی با خانواده های داغ دیده دست به اعتصاب غذا زدند. زندانیان در شرایطی اعتصاب کردند که در ۱۰ روز اخیر بیش از ۲۶ زندانی توسط حکومت اعدام شده اند.
در حالیکه محکومیت های بین المللی بخاطر نقض حقوق بشر در ایران افزایش پیدا کرده. ولی “جمهوری اسلامی” همچنان سرکوبهای خود در جامعه را افزایش میدهد تا جلو قیام و اعتراض مردم را بگیرد.
این اعتصاب غذا از روز سه شنبه ۹ بهمن ماه ۱۴۰۲، در اعتراض به اعدام زندانیان از زندان قزلحصار آغاز شد و تا این تاریخ بدون انقطاع هر سه شنبه ادامه داشته است.
هم اکنون زندانیان از زندانهای اوین، قزلحصار، مرکزی کرج، مرکزی خرم آباد، نقده، سقز، مشهد و … در این اعتراض جمعی شرکت می کنند.
سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
**************
دوازدهمین هفته از "کپمین سهشنبههای نه به اعدام"
روز گذشتە، ۲۸ فروردین ۱۴۰۳، در دوازدهمین هفته از "کپمین سهشنبههای نه به اعدام"، شمار گستردهای از زندانیان سیاسی در زندانهای مختلف کشور از جمله #زندان_قزلحصار، #اوین و زندانهای #مشهد، #خرم_آباد #سقز، با توجه به افزایش احتمال اجرای گسترده احکام غیرانسانی اعدام توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی دست به اعتصاب غذا زدند.
بنا بر گزارشات منابعی از داخل زندانها، در چند روز اخیر و با سواستفاده حکومت از شرایط ملتهب در منطقه، شماری از محکومان در زندانهای مختلف کشور در سکوت خبری اعدام شده و تعداد دیگری نیز به سلولهای انفرادی در زندان قزلحصار و دیگر زندانها جهت اجرای حکم اعدام منتقل شدهاند.
با توجه به اخبار منتشر شده، به نظر میرسد موج جدید سرکوب و ارعاب از طریق اجرای احکام غیرانسانی اعدام توسط دستگاه قضایی و امنیتی آغاز شده است. این در حالی است که در چند روز اخیر تعدادی حکم جدید اعدام صادر شده و نیز به با حمله به زنان در خیابانها فضای امنیتی را تشدید نمودهاند.
زندانیان زندان قزلحصار از سهشنبه نهم بهمن سال گذشته با راهاندازی کارزار "سهشنبههای اعتصابی نه به اعدام" تلاش کردهاند حداقل مسئولیت اخلاقی خود را جهت توجه بیشتر افکار عمومی داخلی و بینالمللی به مساله نقض فاحش "حق زندگی" و اعدام گسترده زندانیان در ایران را انجام دهند. این کارزار در چند هفته اخیر از سوی زندانیان زندانهای اوین، خرمآباد، مرکزی کرج، خوی، نقده، مشهد و سقز مورد حمایت قرار گرفته و شماری از زندانیان این زندانها به این کارزار پیوستند.
**************
یادداشت امیرحسین مرادی و علی یونسی، دو دانشجوی نخبه زندانی در چهارمین سالروز بازداشتشدن
«۲۲ فروردین ۹۹ روزی بود که به دنیای دیگری پرتاب شدیم. دنیای گذشته، دنیای دانشگاه و المپیاد، دنیایی جذاب و لطیف بود، که در آن روز ها در کنار دوستانی هم سن و هم فکر با شادی و خوشی سپری میشد اما دنیای جدید، دنیای سلول انفرادی و بازجویی بود، دنیایی زمخت و خشن، دنیایی که در آن دوستی وجود نداشت، هر چه بود دشمنی بود، دنیایی که در آن هم فکری وجود ندارد بلکه بابت آنچه فکر میکردیم تهدید به مرگ میشدیم، دنیایی که در آن حقوق اولیه سلب میشد.
لحظه دستگیری، لحظه ورود به دنیایی جدید، لحظه انتخاب بود، مقاومت یا تسلیم. انتخابی میان دانشگاه و موفقیت شغلی و تحصیلی و مسیر هموار تا دانشگاه های برتر اروپا و آمریکا و یا زندان و سپریشدن سالهای جوانی و از دست دادن موقعیتهای علمی و تحصیلی.
اما چگونه میتوان موقعیت تحصیلی را انتخاب کرد در حالی که هستند کودکانی که بدون آن که هرگز انتخابی کرده باشند از تحصیل محروم مانده اند و چگونه میتوان به زندگی در رفاه و شغل پر درآمد فکر کرد در حالی که بسیارند کسانی که درآمدشان کفاف تهیه غذای روزانه را نمیدهد.
با نگاه به آنچه که مردم از دست میدهند، آنچه ما از دست میدادیم دیگر بزرگ نبود و غلبه بر شرایط دیگر سخت نبود. زندان بهای این انتخاب و سنگ محک آن است. به تجربه دیدهایم آنها که کمتر چیزی برای خود خواستهاند و قاطعتر ایستادگی را انتخاب کردند شرایط سخت تری را تاب آورده اند و این عامل اصلی تفاوت است میان آن کسانی که حتی یک ماه زندان را تحمل نمیکنند و آنها که ۱۰، ۱۵، ۲۰ و یا حتی ۲۵ سال زندان را سرزنده و مقاوم تاب آوردهاند.
و ما هر روز باید این انتخاب را انجام دهیم، انتخابی با الگوگرفتن از صد ها هزار نفری که این مسیر را طی کردهاند و بر سر انتخابشان تا آخر ایستادند.
انتخابی که هر روز بیش از پیش دانشجویان در معرض آن قرار میگیرند آنها که در حالیکه چیزهای بیشتری برای از دست دادن دارند اما صدای بلندتری نیز دارند.
آنها که می توانند اهل ماندن و پسگرفتن باشند امروز میتوانند نه فقط همراهیکننده مردم در قیامها بلکه شروعکننده آن باشند. با انتخابی برای نادیده نگرفتن کسانی که بیشتر رنج میکشند و کمتر صدایی دارند. انتخابی که با پرداخت هزینه آن میتوان در کنار مردم ایستاد، میتوان بخشی از تاریخ بود و میتوان آغازگر حرکتها بود.
ما در چهارمین سالگرد دستگیریمان تکرار میکنیم انتخاب ما، مقاومتکردن است هرچقدر هم که این زندان ادامه پیدا کند.
ایمان داریم آزادی ايران نزدیک است.
امیرحسین مرادی و علی ونسی
فروردین۱۴۰۳»
**************
دستنوشتههای توماج صالحی از زندان
حساب کاربری توماج صالحی در شبکه اجتماعی ایکس با انتشار بخش چهارم دستنوشتههای این هنرمند آزادیخواه زندانی نوشت:
از نظر قانونی هیچ جرمی مرتکب نشدم. هنوز باورم نمیشه که فقط ۱۲ روز آزاد بودم و دوباره گرفتنم. بی دلیل، به زور، غیرقانونی...چند روز پیش از بند بردنم بیرون، نمیدونستم چه خبره، اول بردنم پزشکی قانونی.
بعد از ۲۴ روز مسلماً آثار ضرب و شتم از صورتم پاک شده بودن. انقدر درخواست معاینه دادم و اهمیت ندادن که... بعد از اون بردنم دادگاه. مطمئن بودم دادگاه مهمی نیست. دادگاه آخر نیست. چون بدون اطلاع قبلی بردنم. وکیلم حضور نداشت و تا چند روز قبل از اون هم دادستانی و دادگاه میگفتن پرونده اینجا نیست.
طبق معمول بردنم دادگاه انقلاب، قاضی جوری برخورد کرد که به نظرم رسید بیگناهیم براش محرزه. نماینده دادستان هم حرفی برای گفتن نداشت به جز چند خط کوتاه اتهامات کلیشهای و بدون مستندات، تا همین چند دقیقه پیش مطمئن بودم همین روزها آزادم میکنن. چند دقیقه پیش پدرم از پشت تلفنِ کوتاه و همراه با نظارتی که (یکی از مدیران ارشد استان) برای عقده گشایی به عنوان محدودیت برام در نظر گرفته، بهم اطلاع داد که همون جلسه عجیب و یهویی دادگاه اصلی بوده و حکم به سرعت صادر شده. یک سال حبس.
عین برجی که با دینامیت بدون ذرهای انحراف توی خودش فرو میریزه؛ ریختم. اما ذرهای به روی خودم نیاوردم، تا بابام ناراحتتر از این نشه. هرچی انرژی برام باقی مونده بود صرف کردم تا مطمئنش کنم، این به نفع ماست و زود رفع میشه، اصلا این اثبات حقانیت ماست.
اما وقتی گوشی رو گذاشتم، دیگه نمیدونستم چطور باید خودم رو آروم کنم. کلافه و پریشون رفتم توی هواخوری، ضربان قلبم مدام تندتر میشد. آروم چند نفر اومدن سمتم و جویای حالم شدن: « چرا انقد پَکَری؟» کوتاه و بیحوصله توضیح دادم، همه سعی میکردن آرومم کنن اما شوکه شده بودم. با چشمای گرد نگاهشون میکردم و میگفتم مسئلهای نیست. فقط برام عجیبه که تا چه حد توانِ بیقانونی کردن دارن.
تو فکر بودم که «دهقان» اومد کنارم نشست. حالا بعد از یه سلام کوتاه شروع کرده به خوندن یه ترانه قدیمی. استاد این کاره. مصرف مواد باعث شده صداش کمی تو دماغی بشه، چندتایی از دندوناشم ریختن، ولی هنوز وقتی میزنه زیر آواز همه ساکت میشن و تحت تاثیر قرار میگیرن. ترانه رو تموم میکنه. براش کف میزنیم.
با متانت بهم لبخند میزنه. میدونه که نزدیک شدن به من میتونه تنبیههای سختی براش داشته باشه. ازم اجازه میگیره و یه ترانه دیگه هم برام میخونه. جرمش سرقته. زندانبان هم اومده پشت نردههای آهنی و داره گوش میده.
همه جمع شدن دورم، همه دوسم دارن، این مهمه،حالا حالم بهتره. حالم از قبل هم بهتره. من و امثال من برای اینها ادامه میدیم و اینها هم قدرمون رو بیشتر از حقمون میدونن.
پنجم دی ماه ۱۴۰۲ به یاد و با دلتنگیِ امیر نصرآزادانی
**************
سه شنبه های سیاه
ادامۀ کارزارِ زندانیان علیه اعدام
زندانیان اعتصابی در زندان های ایران با انتشار بیانیه ای اعلام کردند که در یازدهمین هفته به اعتصاب غذای خود ادامه می دهند.
سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳، اعتصاب غذای زندانیان در یازدهمین هفته در اعتراض به اعدام های گسترده در ایران ادامه دارد.
زندانیان اعتصابی با اعلام ادامه اعتصاب غذا اعلام کردند که امروز سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳، اعتصاب غذای هفتگی خود را ادامه می دهند.
آنها در متن بیانیه خود نوشتند:
«رژیم اعدامی در ایران در سال گذشته با بیشترین اعدام رکورد ۸سال اخیر را رقم زد و شورای حقوق بشر رژیم را برای هفتادمین بارمحکوم کرد.
اما “جمهوری اسلامی” که یکی از پایه های حاکمیتش اعدام است، بی توجه به این نقض حقوق بشر و محکومیتهای بین المللی در انتقام شکستهای خود، جوانان در زندان را اعدام خواهد کرد و با پایان ماه رمضان و احکام جدید اعدام، که قضاییه حکومت صادر کرده است، بیم آن میرود که آمار اعدامها را که در دو ماه اخیر کاهش پیدا کرده بود مجددا افزایش یابد.
زندانیان اعتصابی سه شنبه های نه به اعدام این هفته را در اعتراض به احکام اعدام و محکوم کردن آن در هفته یازدهم در زندانهای قزلحصار، اوین، خرم آباد، خوی، نقده، مشهد، سقز و… سهشنبه ۲۱فروردین ۱۴۰۳ دست به اعتصاب زدند و از زندانیان در زندانهای کشور میخواهند به این اعتصاب بپیوندند و همچنین توجه نهادهای حقوق بشری را به خطر جان زندانیان فرامی خوانند.
جمعی از زندانیان اعتصابی سهشنبه های نه به اعدام
۲۱فروردین ۱۴۰۳»
**************
بدرود رفیق
در محاصرهٔ دیوارها و سیمهای خاردار، خبر دردناک از دست دادن رفیقْ پرویز بابایی را شنیدیم. او نمادی بود از کارگری آگاه و انسانی آرمانخواه، که هیچ گاه تعهدش را از یاد نبرد. کارگر چاپخانهای که خود را تا جایگاه مترجم وزینترین آثار فلسفی و اجتماعی برکشید و نمونهای شد برای تمام کارگران، تا بدانند جز از راه کسب آگاهی و تبدیل به طبقهای برای خود، رهایی امکانپذیر نیست.
بدرود رفیق بزرگمان
بدرود معلم خستگیناپذیرمان
بدرود انسانِ ایستاده بر سنگرِ باورهایش
با امید به آینده، فراموشت نمیکنیم.
زندان اوین، فروردین ۱۴۰۳
شاهرخ احمدی - سیامک ابراهیمی - آنیشا اسدالهی - آرش جوهری - کیوان مهتدی - مهران رئوف
**************
سپیده قلیان در پنجمین روز اعتصاب غذا
بنا به اخباری که به شورای هماهنگی رسیده سپیده قلیان در اعتراض به عدم تجمیع احکام قضایی و مخالفت نیروهای امنیتی با انتقال این فعال کارگری به زندان اهواز، به اعتصاب روی آورده است.
سپیده قلیان در سالهای اخیر بارها به زندانهای مختلف از جمله زندان بوشهر تبعید شده بودند و دادگاه در مورد پرونده شکایت زندان بوشهر از وی حکم یکسال حبس تعزیری دیگر برای وی صادر نموده است
پیشتر مهدی قلیان برادر سپیده قلیان در صفحه اینستاگرام خود نوشت که خواهرش دست به اعتصاب غذا زده است
**************
توماج صالحی از حمایتهای امیرنصر آزادانی
توماج صالحی، با ارسالی پیامی از حمایتهای امیرنصر آزادانی، فوتبالیست بازداشتی در زندان نوشت
یادداشت زیبای او:
«میتونم ساعتها دربارش حرف بزنم، از معصومیت و متانتش گرفته تا روحیه قویش، از خاطره برگزار کردن میتینگ رپ من داخل ورزشگاه زندان که اون هم فقط به خاطر حضورش توی باشگاه و ورزش کردن، همراه با من از رفتن به باشگاه محروم شد تا خاطره روز انتخابات که بارها از بند خارجش کردن بلکه بتونن با وعدههای مختلف فریبش بدن تا رای بده و ازش استفاده تبلیغاتی بکنن.
۱۴۰۲/۱۰/۱۲ وقتی بعد از سه روز انفرادی و یک ماه حبس توی بند قرنطینه به بند شاغلین که تحت بیشترین تسلط حفاظت اطلاعاته منتقل شدم، امیر دونه دونه رفت پیش قدیمیهای بند و بهشون گفت: « کاری که با من کردید رو با توماج نکنید، نذارید زندانی بودنتون باعث بشه که فراموش کنید شما هم انسانید». کاری که سال گذشته با امیر کرده بودن، منزوی کردنش بود، به دستور حفاظت اطلاعات زندان.
امروز دومین روز اعتصاب غذا و انتقال امیرنصر به انفرادیه، ما با هر درود و بدرودمون یادش میکنیم و نمیذاریم بیش از این صدای اون رو خفه کنن.
۱۴۰۳/۰۱/۱۷
کبوترهای زندان دستگرد»
**************
سپیده قلیان، دست به اعتصاب غذا زد
سپیده قلیان زندانی سیاسی، که در حال حاضر در حال سپریکردن حکم سه ساله خود در زندان اوین است با مطالبه جدی انتقال خود به زندان محل سکونت خود و خانوادهاش دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
با توجه به سابقه اعتصاب غذاهای سپیده قلیان و اینکه او در پیامد این اعتصابها از بیماری زخم معده رنج میبرد، وضعیت او نگرانکننده خواهد بود.
از این زندانی سیاسی به تازگی کتابی با عنوان «احضار دوال پای رسوایی با پای سیب » منتشر شده است. در این کتاب او با انتشار رسپیهای شیرینی از روایتهای زندان گفته است و خواسته است که با او در زندان نامهنگاری شود.
**************
نسرین خضری جوادی، بازنشسته و فعال کارگری محبوس در زندان اوین
هستی امیری:
نسرین خضری جوادی حالا دو سال از حکمش را کشیده و سه سال دیگر باقی است. امیدوارم آفتاب این تابستان آنقدر گرم باشد که وقتی از لای سوراخها و پنجرههای بند زنان عبور میکند و به بدنش میرسد، حسابی گرمش کند. خندههای نسرین جوادی شبیه آشنایی است که در ناکجا پیدا میشود، گرم و صمیمی. همیشه در تختش نشسته و گهگاه دور میز با دوستانش. گاهی هم دور حیاط پیاده روی میکند. چند وقتی هم ورزش جمعی را شرکت میکرد.
نسرین جوادی ۶۷ سالش است و تا امروز مرخصی درمانی هم نیامده، حتی وقتی کرونا شدید گرفته بود با مرخصیاش مخالفت شد. نسرین آرام و بیسروصدا است. گاهی در کارگاه میرود و میآید و گاهی هم در کتابخانی جمعی گوشهای نشسته است. یکبار هم نسرین جان قشنگترین کاموا را داشت و با آن میخواست کلاه ببافد. چند روزی گذشت و کلاه آنقدر بزرگ شده بود که متخصصین امر کاموا و بافتنی زهرا صفایی و مریم محمدی گفتند بجای کلاه ژیله بشه. چند روز بعد حتی ژیله هم نشد و عملیات شکافتن آغاز شد و نسرین ژیله را از نو بافت. بافتن، شکست، شکافتن، از نو بافتن و پیروزی. چیزی شبیه به مبارزه. امیدوارم روزی دیوارهای آن زندان مثل همان لباس شکافته شود و جای آن پارکی ساخته شود. در آن شکافتن و باز بافتن اما قطعا نسرین جوادی حضور دارد چرا که سالهاست به سازماندهی ایمان دارد و مومنانه در زندان حبس میکشد و هرگز ناامید نمیشود./ ندای زنان ایران
زندانی سیاسی آزاد باید گردد
**************
تعدادی از همبندیان سارا تبریزی: حکومت باید پاسخگوی مرگ سارا باشد
یک هفته در کنارمان بود. با ترسهایش که برای مان بیگانه نبود. از شبهای تنها ماندنش در سلول انفرادی برایمان گفت و وحشتش از عملی شدنِ تهدیدهای بازجو.
میگفت بعد از سه شب انفرادی در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات از شدت ضربان قلب و حملههای عصبی به بهداری منتقل و بعد از تجویز پزشک به سلول چند نفره برده شد. از فردای آن روز در اتاق بازجویی تحت فشار قرار میگرفت که در صورت عدم همکاری به شرایطِ قبل برگردانده میشود. نمیدانست منظور از همکاری چیست. فقط میدانست نمیخواهد اسیر اوهامی که دچارش بود بشود.
سارا تبریزی دختری بیست ساله و بدون تجربهی مواجهه با چنین فضایی، چند روز پیش از آنکه سر و کارش با نیروی امنیتی بیافتد، قصد داشت ایران را به مقصد آرزوهایش ترک کند. اگر سارا در جامعهای آزاد، بدون سرکوب و بدون تبعیض، ستم و استثمار زندگی میکرد، نه تصمیم به ترک کشور میگرفت و نه دچار چنین پایان تلخی میشد.
سارا پس از آنکه از زندان به قید وثیقه آزاد شد؛ مفهوم همکاری را فهمید. تماسهای مکرر و پیشنهاد بازجو به آنچه سارا حاضر به تن دادن به آن نبود. و در ادامه تهدید به بازداشتِ دوباره و افشای اطلاعات خصوصیاش. چهارم فروردین، سارا احضاریهای از اداره اطلاعات تهران دریافت و یک روز پس از آن به کام مرگ کشیده میشود.
این مرگ به هر شکل و تحت هر شرایطی که رقم خورده باشد، مسئولیت آن با حکومت است. همچون مرگ هزاران نفری که تحت سیطرهی حکومتها، طی دههها دیکتاتوریِ فاشیستی سر به دار، سر به نیست و مفقود شدهاند. همچون بسیارانی که چشمهایشان را از دست دادهاند یا به طریقی دچار نقص عضو شدند. همچون بسیاری از فرزندانمان که برای امنیت بیشتر یا رسیدن به رویاهایشان وادار به ترک وطن شدند. و بسیارانی که سالها در اسارت ماندهاند و چراغ خانههایشان خاموش شد.
اگرچه حکومت پاسخگو نخواهد بود و در صورتِ ضرورت با دسیسهای دیگر سعی در فرافکنی خواهد نمود، اما مسئولیت این جنایت نیز مانند آنچه پیشتر مرتکب شد، به عهدهاش خواهد بود و روزی در پیشگاه مردم وادار به پاسخگویی خواهد شد.
نرگس محمدی، ناهید تقوی، آنیشا اسداللهی، سپیده قلیان، ریحانه انصارینژاد، محبوبه رضایی، مریم حاجحسینی و گلرخ ایرایی
**************
تداوم کارزار نه به اعدام سهشنبههای سیاه در سال جدید
در اولین سهشنبه سال جدید تعدادی از زندانیان در زندانهای خوی و نقده به اعتصاب غذای "سهشنبههای سیاه نه به اعدام" پیوستند و همراهی خود را با این کارزار اعلام نمودند. بنابر گزارشات منتشر شده، این زندانیان اعلام کردهاند برای توقف ماشین اعدام و سرکوب، همراه با سایر زندانیان اعتصابی در نهمین هفته این کارزار روز سهشنبه، ۷ فروردین ۱۴۰۳، اعتصاب غذا کردهاند.
لازم به ذکر زندانیان اعتصابی در آخرین سهشنبه سال ۱۴۰۲ بر ادامه کارزار در سال جدید تاکید نموده و خواستار حمایت سایر زندانیان و وجدانهای بیدار شده بودند.
در بخشی از بیانیهی جمعی از زندانیان اعتصابی در زندانهای قزلحصار اوین، کرج، مشهد و خرم آباد آمدهبود:
«رسالت اخلاقی ماست که در سال پیشرو نیز از درون زندان به اعتراض خود علیه اعدام ادامه دهیم و از همه وجدانهای بیدار میخواهیم ما را یاری دهند. هدف ما از کارزار سهشنبههای سیاه و این اعتصاب هفتگی، جلب توجه افکار عمومی به این مهم است که اعدام قتل حکومتی مجازاتی بدون بازگشت و ابزار سرکوب و ارعاب حکومت اقلیت مستبد حاکم بر کشور است.»
**************
بیانیه زندانیان اعتصابی «سهشنبههای سیاه نه به اعدام»
ما جمعی از زندانیان، طی هفت هفته گذشته در اعتراض به صدور و اجرای احکام اعدام و برای توقف این ماشین کشتار و اعدام هر سه شنبه اعتصاب غذا کردهایم.
ما اطمینان داریم دور نیست آن روزی که با تحقق حاکمیت مردم ایران بر سرنوشت خویش، هیچ شهروندی به خاطر عقیده و اندیشهاش، اسیر سرکوب و بیداد استبداد نشود؛ اما تا آنروز ما رسالت اخلاقی خود میدانیم که در سال پیشرو نیز از درون زندان به اعتراض خود علیه اعدام ادامه دهیم و از همه وجدانهای بیدار میخواهیم ما را یاری دهند.
هدف ما از کارزار سهشنبههای سیاه و این اعتصاب هفتگی، جلب توجه افکار عمومی به این مهم بود که اعدام قتل حکومتی مجازاتی بدون بازگشت و ابزار سرکوب و ارعاب حکومت اقلیت مستبد حاکم بر کشور است.
در مورد توقف ماشین اعدام بر اتحاد و عمل جمعی برای توقف اعدام بدون در نظر گرفتن عقیده، ملیت، قومیت، مذهب ونوع اتهام محکومان تاکید نموده و در پیمودن این راه دشوار دست یاری به سوی تمام وجدانهای بیدار و آزاده ایران و جهان دراز میکنیم. با توجه به گزارش روزهای اخیر شورای حقوق بشر سازمان ملل و تاکید بر ضرورت محکومیت بین المللی نقض حقوق بشر و اعدام در ایران باور داریم که پیروزی مردم و تحقق عدالت جز در سایه اتحاد و همبستگی خود مردم ایران امکان پذیر نیست.
جمعی از زندانیان اعتصابی سه شنبههای سیاه در زندان های قزلحصار اوین، کرج، مشهد و خرم آباد
**************
سپیده وسمقی در دفتر بند زنان زندان اوین دست به تحصن زد
روز گدشته سپیده وسمقی زندانی سیاسی و اسلام پژوه، در اعتراض به تحمیل حجاب اجباری و نادیده گرفتن حقوق زندانیان، در دفتر بند زنان زندان اوین دست به تحصن زد. او برای خروج از بند و ملاقات با خانواده خود تن به حجاب اجباری نداده بود. حساب کاربری «برای نرگس» در شبکهٔ اجتماعی ایکس نوشت: «مسئولان زندان اوین به دلیل عدم تمکین صدیقه وسمقی به حجاب اجباری، اجازه خروج از بند زنان برای ملاقات با خانواده را ندادند و خانم وسمقی در دفتر زندان برای اعتراض تحصن کرده است.» این حساب کاربری اعلام کرده است که نرگس محمدی، نیز همراه او به این تحصن پیوسته است.
او در این رابطه گفته است: «رهبری چنین اختیاری ندارد که خط قرمز خود را بر زنان تحمیل کند و حقوق آنان را به این وسیله نقض کند. تمام سیاستهای سرکوب کننده زنان از این خط قرمز رهبری نشأت گرفته است. من زیر بار نمیروم.!
**************
پیام نوروزی فرزانه قرهحسنلو، زندانی تبعیدی
یک سال و نیم است که فرزندانم به دور از والدینشان، در رنج هستند.
فرزانه قرهحسنلو، زندانی تبعید شده به زندان مشهد در پیام نوروزی خود میگوید: «تبریک به پدر و مادرانی که به دور از فرزندان دلبند خود روزگار میگذرانند، تبریک به تمام کسانی که چه در داخل مرزهای سرزمین ایران و خارج از مرزها در مدت اسارت ما همواره در کنار ما بودند، و هیچ گاه حمایت خود را از ما دریغ نکردند.
تبریک به فرزندان عزیزم که یک سال و نیم است به دور از والدین میباشند.»
حمید و فرزانه قرهحسنلو، از بازداشتشدگان مراسم چهلم حدیث نجفی هستند که حکم اعدامشان لغو شد و در احکامی حمید قره حسنلو به ۱۵ سال حبس در تبعید به یزد و همسرش را به پنج سال حبس در تبعید به مشهد محکوم شده بودند، در وضعیت جسمانی خطرناک و نامناسبی قرار دارند.
**************
پیام سال نو دو دانشجوی نخبه محبوس در زندان اوین:
هیچ زمستانی را گریزی از بهار نبوده است، همان طور که هیچ دیکتاتوری را از سرنگونی.
این زیباترین قانون طبیعت بر همه ما مبارک باد.
امیرحسین مرادی و علی یونسی - زندان اوین
نوروز ۱۴۰۳
**************
پیام سال نو آنیشا اسداللهی کیوان مهتدی از زندان
"زیرا مغلوبان امروز، فاتحان فردا خواهند بود
و هرگز بدل میشود به: امروز هم هنوز"
چه چیزی را با خود به سال جدید میبریم؟ چه چیزی را در گذشته جا میگذاریم؟ کدام بار سنگین را هنوز باید به دوش بکشیم؟
با انبوه زخمها، تلخیها، و سختیهایی که بر پیکرهی ما نقش بسته، سال جدید نمیتواند عاری از نشانههای گذشته باشد. اما از نو آغاز کردن، چه در طبیعت و چه در حیات اجتماعی ما، تکرار صرف گذشته نیست. آنچه از نو آغاز میشود هم نشانههایی از گذشته را با خود دارد، و هم تفاوتهایی با آن، هم پیوندی با آن دارد، و هم گسستی از آن.
در این آغاز دوباره، تلاش میکنیم هم خوشبینی را به گذشته بسپاریم، و هم بدبینی را. بدبینی از این جهت که اکثر ما در چرخهی ویرانگر فلاکت اسیر شدهایم. مدام آینده را بد ارزیابی میکنیم و آنچه هم نصیب ما میشود بد اندر بد است. زیر سایه حس فقدان آینده و بدون چشمانداز، امکان تغییر بسیار اندک، تقریباً هیچ است. اما همچنین خوشبینی را به گذشته میسپاریم، چون خوشبینی باوری بیدلیل است که گویی همهچیز به صورت طبیعی بهتر خواهد شد و لازم نیست ما کاری بکنیم. بی آیندگی، هرچند نامطلوب، واقعیت امروز ما است و با صرف خوشبینی نمیتوان آن را کنار زد.
اما بهار به ما یادآور میشود که چرخ همواره به همین منوال نمیچرخد. جامعه همواره در حال حرکت است، و در میانهی زوال و نابودی، امید ریشه میگیرد. امیدی که نه باوری قطعی است، و نه حسابگری دربارهی آینده. بلکه ذرهذره با تمرین و ممارست هرروزهی ما ساخته میشود تا دریچهای باشد که ببینیم چه نواقصی در گذشته بوده، و مسیر ما به آینده کدام است.
امید را میآموزیم و از آن میآموزیم: صبوری کردن را، پشتکار و پایداری را، شجاعت و اعتماد را.
با این امید. سال نو را به مادران دادخواه و خانوادههای داغدیده، به زنان پیشرو، به کارگران و زحمتکشان، به دانشجویان، جوانان و تمام جانهای سرکش، آزادیخواه و برابریطلب شادباش میگوییم، و امیدواریم امسال گفتمانهای پیونددهنده و دربرگیرنده جایگزین گفتمانهای جداکننده و تقابل برانگیز میان ما شود.
سال نو مبارک
آنیشا اسداللهی - کیوان مهتدی
فروردین ۱۴۰۳، زندان اوین
**************
«بیانیه زندانیان اعتصابی «سهشنبههای سیاه نه به اعدام
مردم شریف و آزاده ایران
ما جمعی از زندانیان طی هفت هفته گذشته در اعتراض به صدور و اجرای احکام اعدام و برای توقف این ماشین کشتار و اعدام، هر سهشنبه اعتصاب غذا کردهایم.
امروز نیز در آخرین سهشنبه سال برای هشتمین هفته به یاد تمام جانباختگان دستگاه سرکوب استبداد دینی به ویژه به یاد همه اعدامشدگان در اعتصاب غذا هستیم.
هدف ما از کارزار سهشنبههای سیاه و این اعتصاب هفتگی جلب توجه افکار عمومی به این مهم بود که "اعدام قتل حکومتی، مجازاتی بدون بازگشت و ابزار سرکوب و ارعاب حکومت اقلیت مستبد حاکم بر کشور است."
ما از حمایت تمام کسانی که به هر شکل به کارزار سهشنبههای سیاه برای نه به اعدام پیوسته و صدای ما شدند صمیمانه سپاسگزاریم.
اینک و در آستانه سال نو و فرا رسیدن بهار طبیعت، ضمن تبریک آن به عموم هموطنان، امیدواریم که سال جدید سال پیروزی مردم ایران و تحقق آزادی و عدالت باشد؛ و به زودی در جامعهای عاری از تبعیض، خشونت، استبداد و استثمار، ساختاری متضمن رعایت حقوق بشر برای همه شهروندان پدید آید و احکام قرون وسطایی چون اعدام لغو گردد.
ما اطمینان داریم دور نیست آن روزی که با تحقق حاکمیت مردم ایران بر سرنوشت خویش هیچ شهروندی به خاطر عقیده و اندیشهاش اسیر سرکوب و بیداد استبداد نشود. اما تا آن روز، ما از درون زندانهای حکومت رسالت اخلاقی خود میدانیم که در سال پیشرو نیز از درون زندان به اعتراض خود علیه اعدام ادامه دهیم، و از همه وجدانهای بیدار و انسانهای آزاده میخواهیم در این راه ما را یاری دهند.
در آخر با توجه به گزارش روزهای اخیر شورای حقوقبشر سازمان ملل و تاکید بر ضرورت محکومیت بینالمللی نقض حقوق بشر و اعدام در ایران، باور داریم که پیروزی مردم و تحقق عدالت جز در سایه اتحاد و همبستگی خود مردم ایران امکانپذیر نیست و در مورد توقف ماشین اعدام نیز، بر اتحاد و عمل جمعی برای توقف اعدام بدون در نظر گرفتن عقیده، ملیت، قومیت، مذهب و نوع اتهام محکومان تاکید نموده و در پیمودن این راه دشوار دست یاری به سوی تمام وجدانهای بیدار و آزاده ایران و جهان دراز میکنیم.
جمعی از زندانیان اعتصابی سهشنبههای سیاه در زندانهای: قزلحصار، اوین، کرج، مشهد و خرمآباد
۲۹ اسفند ۱۴۰۲»
نه به اعدام
اعدام قتل عمد دولتی است
زندانی سیاسی آزاد باید گردد
**************
بیش از شصت تن از زنان زندانی سیاسی خواهان
آزادی بی قید و شرط زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد شدند
زنان زندانی سیاسی: مریم اکبری منفرد، ۱۴ سال زندان بدون یک روز مرخصی
مریم اکبری منفرد زندانی سیاسی در تبعید، ۱۴ سال است بدون یک روز مرخصی در زندان به سر می برند.
در آستانه نوروز ۱۴۰۳، ۶۴ تن از زنان هم بند پیشین او با امضای بیانیه ای خواهان آزادی بی قید و شرط او شدند. این زنان زندانی سیاسی که برخی از آنان آزاد شده و برخی هنوز در زندان به سر می برند، در بخشی از بیانیه خود نوشتند:
«ما همبندیان سابق او با هر عقیده و باوری که داریم، بهار زندان را با مریم و شور او به نوروز به یاد میآوریم، و اما نوروزی دیگر و او همچنان در زندان. یادی می کنیم از درک او از آزادی و حق اش به برخورداری از آن، یادی می کنیم از ظلمی که بر زنان این مرز و بوم شده است و جلوداران مبارزه و مقاومت با آن.»
متن کامل بیانیه هم بندیان زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد در حمایت از او
«۵۱۰۷ روز است که مریم اکبری منفرد بدون برخورداری از حق مرخصی در بند است او در نیمه شب ۹ دی ۱۳۸۸ بازداشت و به ۱۵ سال حبس محکوم شد.
چهاردهمین سال حبس مریم اکبری منفرد در حالی سپری میشود که او از ۱۹ اسفند سال ۱۳۹۹ به زندان سمنان، کیلومترها دورتر از محل زندگی خانواده خود تبعید شده و به تازگی به دلیل همراهی با مردم معترض از طریق انتشار بیانیه به سه سال حبس جدید محکوم شده است.
او یکی از قدیمیترین زنان زندانی سیاسی ایران و یادگار و بازماندهی خانوادهای است که به عنوان کوچکترین عضو آن از سنین کودکی شاهد زندان، شکنجه و اعدام اعضای خانواده خود بوده است. یک خواهر و سه برادر او بی اینکه به مرگ محکوم شده باشند یا تحت شکنجه کشته و یا اعدام شدند. او همچنین شاهد حبس و جوانمرگ شدن مادر داغدارش نیز بوده است و در تمامی این سالها همواره با اعمال انواع فشارها و محدودیتها مواجه بوده؛ همانند محرومیت از حتی یک روز مرخصی!
تعدادی از ما امضا کنندگان این نامه سالها و یا ماههایی را با او هم بند بودهایم و تنها بخش کوچکی از رنج و ستمی که دهه ها به مریم و خانواده اش تحمیل شده را شاهد بودیم. مریم مادر سه فرزند است که سالیان طولانی است از زیستن در کنار آنها محروم مانده اما با همه اینها همچنان استوار ایستاده و تسلیم عادت و فرسایش زندان نیز نشده است.
او با لبخند و نشاط کم نظیرش با شجاعت و اراده تزلزل ناپذیرش در مبارزه و همچنین شور و هیجان و عطشی غیر قابل وصف برای زندگی، خواندن و آموختن تبدیل به نمادی از سربلندی و ایستادگی شده است.
او زنی استوار و الهام بخش ما برای استقامت و ادامه مبارزه است.
بازداشت و محکومیت مریم اکبری منفرد به ۱۵ سال حبس ناعادلانه، جلوگیری از حق مرخصی و آزادیِ او، تبعید او به زندان سمنان و اکنون محکومیت دوباره او به سه سال حبس نشانه دیگری از ظلم بی رویه به خانواده مریم اکبری منفرد، به زنان ایران و سرکوب مطالبات به حق مردم از جمله دادخواهی است.
ما همبندیان سابق او با هر عقیده و باوری که داریم، بهار زندان را با مریم و شور او به نوروز به یاد میآوریم، و اما نوروزی دیگر و او همچنان در زندان. یادی می کنیم از درک او از آزادی و حق اش به برخورداری از آن، یادی می کنیم از ظلمی که بر زنان این مرز و بوم شده است و جلوداران مبارزه و مقاومت با آن.
ما هم بندیان سابق و نیز فعالان زنان که امضا کننده این نامه هستیم، خواهان آزادی بدون قید و شرط مریم اکبری منفرد و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
امضاءکنندگان:
آنیشا اسداللهی، گلرخ ایرایی، نازی اسکویی، یاسمن آریایی، ارس امیری، مهرنوش امیری، هستی امیری، مرضیه امیری، مریم اسدی، میترا ابراهیمی، شهناز اکملی، راحله احمدی، نوشین احمدی خراسانی، میترا ابراهیمی، ژيلا بنی یعقوب، گیتی پورفاضل، نیلوفر بیانی، فریبا توتونچی، سوسن تبیانیان، نیره توحیدی، مهوش ثابت شهریاری، ملیحه جعفری، آتفه چهارمحالیان، لیلا حسین زاده، مریم حاتمی، آتنا دائمی، پریسا رفیعی، شهلا رحمتی، نازنین زاغری، زهرا زهتابچی، مریم زندی، نسیم سلطان بیگی، بهاره سلیمانی، احترام شادفر، فخری شادفر، صبا شعردوست، حکیمه شکری، منصوره شجاعی، الهه شکرایی، حدیث صبوری، زهرا صادقی، پگاه ضیا، مریم طالبی، نرگس ظریفیان، منیره عربشاهی، رها عسکری زاده، ناهید فتحعلیان، سپیده قلیان، نگین قدمیان، غنچه قوامی، سمانه قاسمی زاهد، فریبا کمال آبادی، سپدیه کاشانی، مهرانگیز کار، مهدیه گلرو، ژاله گوهری، نرگس محمدی، عالیه مطلب زاده، فیروزه مهاجر، ژیلا مکوندی، مهناز مرتضایی، شیوا نظرآهاری، صدیقه وسمقی، شکوفه یداللهی
**************
گسترش اعتصاب غذای سهشنبههای زندانیان به زندانهای مختلف
تداوم اعتصاب سهشنبههای سیاه در زندانهای سطح کشور در اعتراض به حکم اعدام
روز گذشته، سهشنبه ۲۲ اسفندماه، زندانیان سیاسی در زندانهای مختلف کشور، برای هفتمین هفتهی متوالی با اعتصاب غذا نسبت به قلهای سیستماتیک زندانیان دست به اعتراض زدند.
لازم به ذکر است که اخیرا دو زندانی اهل کشور افغانستان با نامهای "نورمحمد تاجیک" و "عبدالباسط" با طناب دار جمهوری عدام در زندان قزلحصار به قتل رسیدند. اعتصاب غذا با عنوان سهشنبههای سیاه در قزلحصار همچنان در جریان است.
در سال ۲۰۲۳ میلادی دستکم ۸۳۵ انسان توسط جمهوری اسلامی اعدام شدند. این آمار نشاندهندهی رشد ۴۳درصدی اعدامها نسبت به سال قبل است.
**************
گسترش اعتصاب غذای سهشنبههای زندانیان به زندانهای مختلف
روز گذشته، سهشنبه ۱۵ اسفند، ششمین هفتهای بود که زندانیان در زندانهای مختلف روز سهشنبه را در اعتصاب غذا به سر بردند.
این اعتصاب غذا از شش هفته پیش و توسط زندانیان سیاسی تبعید شده به زندان قزلحصار در اعتراض به اجرای مداوم احکام اعدام هم در مورد زندانیان سیاسی و هم به ویژه در مورد زندانیان متهم به جرائم عادی و در همبستگی با اعتصاب زندانیان موسوم به «زندانیان عادی»ای که زیر حکم اعدام قرار دارند، آغاز شد.
زندانیان سیاسی آغازگر این اعتصاب اعلام کردند هر سهشنبه همراه با زندانیان عادی زیر حکم اعدام دست به اعتصاب خواهند زد و از عموم مردم ایران خواستند صدای همبندیهایشان و خانوادهی آنان باشند.
این اعتصاب در هفتههای بعد به چندین زندان دیگر گسترش یافت و روز گذشته زندانیان در زندانهای قزلحصار، ندامتگاه کرج، بند زنان و بندهای ۴ و ۸ زندان اوین، زندان وکیلآباد مشهد، زندان سقز و زندان خرمآباد در اعتصاب به سر بردند...
چهارشنبه ۱۶اسفند ۱۴۰۲
**************
پنجمین هفته کمپین "سهشنبههای سیاه" و اعتصاب غذای اعتراضی زندانیان نسبت به صدور حکم اعدام
زندانیان زندان قزلحصار، و بند ۴ زندان اوین، فردا سهشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲، در اعتراض به صدور و اجرای احکام اعدام، دست به اعتصاب غذا میزنند. اعتصاب غذا در سهشنبههای نه به اعدام، با فراخوان جمعی از زندانیان قزلحصار، یک ماه پیش آغاز شده و این سهشنبه به عنوان پنجمین هفته ادامه خواهد داشت. این در حالیست که پیشتر در دیگر زندانها از جمله خرمآباد، ندامتگاه کرج، سقز، مشهد و شماری از زندانیان سیاسی، با پیوستن به کاراز "سهشنبههای سیاه" اعلام کردهاند که در همراهی با زندانیان زندان قزلحصار و اوین، سهشنبههای هر هفته علیه اعدام دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
**************
چهارمین هفته کمپین "سهشنبههای سیاه" و اعتصاب غذای اعتراضی زندانیان سیاسی نسبت به صدور حکم اعدام
بر اساس گزارشی منتشر شده، زندانیان زندان قزلحصار، فردا سهشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲ در اعتراض به صدور و اجرای احکام اعدام برای چهارمین هفته متوالی دست به اعتصاب غذا میزنند. این در حالی است که پیشتر در دیگر زندانها از جمله اوین، خرمآباد، شیراز، کرج و سقز شماری از زندانیان سیاسی با پیوستن به کاراز "سهشنبههای سیاه" اعلام کرده بودند در همراهی با زندانیان زندان قزلحصار سهشنبههای هر هفته علیه اعدام دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
اعتصاب غذای زندانیان در چهارمین دور خود در حالی صورت میگیرد که سه روز پیش پیام درفشان وکیل دادگستری از محاکمه چهار شهروند بازداشت شده اعترضات سال گذشته در پرونده موسوم به "شهرک اکباتان" به نامهای مهدی حسینی، مهدی ایمانی، نوید نجاران و میلاد آرمون با اتهامات محاربه و مشارکت در قتل عمد خبر داد. وکیل این شهروندان بازداشتی با اشاره به اجرای احکام اعدام در هفتههای اخیر از وضعیت وخیم روحی این افراد در واحد سه زندان قزلحصار خبر داد.
در روزهای اخیر صدور حکم اعدام برای روحانی اهل سنت کرد ماموستا محمد خضرنژاد به اتهام "افساد فیالارض" در شهر بوکان استان کردستان، صدور حکم اعدام برای شهاب نادعلی زندانی سیاسی به اتهام بغی در زندان اوین و همچنین صدور حکم اعدام برای چهار زندانی بلوچ به نامهای غنی شهبخش، سلیمان شهبخش، عبدالرحیم قنبرزهی (میربلوچ زهی) و عیدو شهبخش در زندان قزلحصار، خبرساز شده است. زندانیان زندان قزلحصار در چهارمین هفته کمپین "سهشنبههای سیاه" و اعتصاب غذای اعتراضی، نسبت به صدوراین احکام اعدام اعلام اعتراض کردهاند.
**************
گزارشی از ادامه اعتصاب غذای زندانیان در "سهشنبههای سیاه" و ادامه مخالفتها با اعدام
بنا بر اطلاع منابع موثق، در ادامه تلاش برای توقف ماشین اعدام دستگاههایی قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی، جمعی از زندانیان سیاسی و غیرسیاسی فردا برای سومین سهشنبه پیدر پی در زندانهایی همچون زندان قزلحصار، زندان اوین، زندان مشهد و زندان سقز دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
سهشنبه ده بهمن و یک هفته پس از اعدام محمد قبادلو و فرهاد سلیمی دو زندانی سیاسی عقیدتی و اعدام چند تن از زندانیان جرائم عمومی در زندان قزلحصار، شماری از زندانیان زیر حکم اعدام در این زندان در اعتراض به روند اجرای حکم غیرانسانی اعدام اعلام کردند: "...ما مستحق مرگ نیستیم....برای اینکه کسی صدای ما را بشنود، ما مجبوریم از این هفته، هر سهشنبه اعتصاب غذا کنیم. روز سهشنبه را برای این انتخاب کردیم، چون اغلب این روز آخرین روز زندگی همبندیهای ماست که در روزهای قبل به انفرادی منتقل میشوند.»
در واکنش به این فراخوان و همزمان با اجرای حکم اعدام چهار زندانی سیاسی کرد، ده زندانی سیاسی زندان قزلحصار اعلام کردند " تا توقف این ماشین کشتار هر سهشنبه دست به اعتصاب غذا خواهیم زد." متعاقبا ۶۱ زن در بند زنان زندان اوین و ۲۰ زندانی سیاسی دربند ۶ اوین و تعدادی زندانی در سقز و مشهد به این کمپین پیوستند. هفته گذشته نیز ۱۳ زندانی سیاسی در بند ۴ زندان اوین اعلام اعتصاب نمودند.
اکنون این کمپین به سومین هفته خود رسیده و شماری از زندانیان در زندانها مختلف فردا در سومین "سهشنبه سیاه نه به اعدام" دست به اعتصاب غذا خواهند زد. تداوم مقاومت زندانیان سیاسی در برابر ماشین اعدام جمهوری اسلامی در شرایطی است که بنا بر اطلاع منابع موثق صدور احکام اعدام برای زندانیان سیاسی با اتهاماتی چون "محاربه" و "بغی و قیام مسلحانه علیه حکومت اسلامی " در هفته های اخیر شدت یافته است.
گروه اتحاد بازنشستگان
**************
خانواده صالح نیکبخت خبر منتشر شده در مورد صالح نیکبخت و همچنین بستری شدن ایشان در بیمارستان را تکذیب کردند.
سوءقصد به جان دکتر صالح نیکبخت در زندان اوین
صالح نیکبخت، وکیل شرافتمند خانواده جاویدنام ژینا (مهسا) امینی در زندان مورد سوءقصد و ضربوشتم شدید قرار گرفته و به بیمارستان منتقل شده است.
بر اساس گزارش های منتشره، صالح نیکبخت از ناحیه صورت دچار جراحت شدید شده به گونهای که پزشکان برای جراحی ترمیم فک بالا مجبور به پیوند استخوان لگن به فک شدهاند.
نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی با سناریوی از پیش تعیین شده، صالح نیکبخت را به بند زندانیان جرائم خطرناک زندان اوین منتقل کردهاند و با تطمیع مزدوران خود در داخل زندان اقدام به سوءقصد به جان این وکیل کردهاند.
صالح نیکبخت، حقوقدان و وکیل خانوادە ژینا مهسا امینی، از سوی شعبە ٢٨ دادگاە انقلاب اسلامی تهران بە ریاست عموزاد بە اتهام "فعالیت تبلیغی علیە نظام" به یک سال حبس تعزیری و "منع فعالیت در فضای مجازی به عنوان مجازات تکمیلی به مدت دو سال" محکوم شد.
**************
پیوستن زندانیان از چندین زندان به اعتصاب غذای محبوسین قزلحصار
به دنبال نامهی درخواست همبستگی جمعی از زندانیان زیر حکم اعدام در زندان قزلحصار برای توقف حکم و اعلام اعتصاب غذا در سهشنبهها و پس از قتل حکومتی چهار زندانی کرد، روز گذشته ده تن از زندانیان سیاسی محبوس در این زندان اعلام کردند که به حمایت از آنان به این اعتصاب غذا خواهند پیوست و امروز ۱۰ بهمن ماه نیز تمامی زنان زندانی محبوس در «اوین»، ضمن اعلام همبستگی با اعتصابکنندگان زندان «قزلحصار»، ، در اعتصاب غذا خواهند بود. این دومین اعتصاب غذای زنان زندانی در طول هفتهی گذشته است. همچنین در دیگر زندانهای کشور نیز عدهای از زندانیان سیاسی نظیر «سکینه پروانه» از زندان مشهد، «مطلب احمدیان» از زندان اوین و «ایوب جوانپور» از زندان مرکزی سقز به این اعتصاب غذا پیوستهاند.
**************
پیام زندانیان زندان قزلحصار به عموم مردم ایران؛ صدای ما و خانوادههایمان باشید
زندانیان زندان قزلحصار، با اشاره به اینکه هرلحظه جانشان در معرض خطر قرار دارد، در پیامی از به آحاد مردم در سراسر ایران خواستند از همبندیها و خانوادههایشان حمایت کنند.
این زندانیان، روز جاری را با دو هدف اعتراض به اجرای حکم اعدام وفا آذربار، محمد فرامرزی، پژمان فاتحی و محسن مظلوم و همچنین، لغو حکم غیرانسانی اعدام در اعتصاب به سر بردند.
آنها اعلام کردند که سهشنبه هر هفته را در اعتراض به موج اعدامها و در راستای توقف آن، در اعتصاب غذا سپری خواهند کرد.
زندانیان معترض، میگویند به این دلیل روز سهشنبه را برای اعتصاب و اعتراض خود انتخاب کردهاند که بیشتر اعدامها در زندان قزلحصار در سحرگاه این روز هفته اجرا میشود.
**************
بند زنان زندان اوین به اعتصاب غذای زندانیان قزلحصار پیوست.
این دومین اعتصاب غذای عمومی در بند زنان سیاسی اوین طی یک هفته اخیر در اعتراض به اعدامها در ایران است.
صبح روز سهشنبه زنان زندان اوین، مطلع شدند که ده نفر از زندانیان سیاسی قزلحصار در اعتراض به اعدام و برای توقف آن، روزهای سهشنبه هر هفته اعتصاب غذا خواهند کرد. همه زنان زندانی در زندان اوین در اعتراض به اعدام وفا آذربار، محمد فرامرزی، پژمان فاتحی و محسن مظلوم، چهار زندانی سیاسی کُرد و برای توقف اعدام دهها زندانی دیگر، ضمن اعلام همبستگی با اعتصابکنندگان زندان قزلحصار کرج، امروز سهشنبه دهم بهمنماه در اعتصاب غذا هستند. پنجشنبه پنجم بهمن نیز، همه زنان زندان اوین در اعتراض به اعدام محمد قبادلو و فرهاد سلیمی در اعتصاب غذا بودند که با موج گسترده و حمایت بخش بزرگی از افکار عمومی همراه بود.
نه به اعدام
بند زنان زندان اوین
**************
اعتراض زندانیان قزلحصار به احکام اعدام؛ ماموران اقدام به «ضرب و شتم» معترضان کردند
زندانیان سیاسی واحد ۴ زندان قزلحصار به خاطر حکم اعدام چهار زندانی سیاسی کرد در زندان اوین اقدام به اعتصاب و دادن شعار در حیاط کردند» و در پی این موضوع، «مأموران حفاظت اطلاعات زندان و مأموران خود وزارت اطلاعات به داخل بند یورش» بردند.
بنا بر این گزارش، مأموران اطلاعات با حمله به زندانیان سیاسی معترض به اعدام، «اقدام به ضرب و شتم، شکستن وسایل زندانیان، و فحاشی» کردند.
در پی حمله گارد زندان قزلحصار افشین بایمانی به دلیل ضربهای ماموران به قفسه سینه اش دچار ناراحتی قلبی شد. وی به بیمارستان منتقل شده است.
جعفر ابراهیمی معلم زندانی از جمله زندانیان قزل حصار است که همراه کسانی چون احمدرضا حایری ، سلمازاده و .... از زندان اوین به شیوه قهری به قزل الحصار منتقل شدهاند
**************
قطع تماسهای تلفنی زندانهای مریوان و سنندج
گزارشها حاکی از قطع تمامی تماسهای تلفنی از روز گذشته در زندانهای مریوان و سنندج است.
مسئولان زندان در جواب پیگیری خانوادهها اعلام کردهاند که تا چند روز دیگر نمیتوانند هیچ تماسی داشته باشند.
**************
بیانیه ده زندانی سیاسی قزلحصار علیه اعدام
ده زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، زندانی که ۴ زندانی سیاسی کرد برای اجرای احکام اعدامشان به آنجا منتقل شدهاند، در بیانیهای که نسخهای از آن نیز به دست «ایرانوایر» رسیده، نسبت به گسترش اعدامها در ایران هشدار داده و نوشتهاند که در همراهی با سایر زندانیان، هر سهشنبه اعتصاب غذا خواهند کرد.
نویسندگان این بیانیه «جعفر ابراهیمی»، «زرتشت احمدی راغب»، «سپهر امام جمعه»، «لقمان امینپور»، «احمد رضا حائری»، «میثم دهبانزاده»، «رضا سلمانزاده»، «حمزه سواری»، «سعید ماسوری» و «رضامحمد حسینی» هستند.
نویسندگان این نامه، به حمله ماموران امنیتی به بند زندانیان سیاسی این زندان در روز یکشنبه ۸بهمن۱۴۰۲ اشاره کرده و نوشتهاند: «از زمان تبعیدمان تاکنون، شاهد گسترش موج اعدام زندانیان (سیاسی و غیرسیاسی) بودهایم و به هر نحو ممکن، نسبت به این جنایت واکنش و در حد امکان اطلاعرسانی کردهایم.»
افشین بایمانی و سامان یاسین دو زندانی آسیبدیده در جریان ضرب و جرح زندانیان سیاسی در زندان قزلحصار کرج هستند.
به گزارش هرانا، ساعتی پیش در پی درگیری میان گارد حفاظت زندان قزلحصار کرج با زندانیان، سامان یاسین و افشین بایمانی دچار آسیبدیدگی شدند. افشین بایمانی به دلیل واردآمدن ضربه سخت به قفسه سینه، با کاهش علائم هوشیاری به بیمارستان خارج از زندان اعزام شده است.
همین گزارش میافزاید سامان یاسین، زندانی سیاسی، علیرغم ایجاد جراحت در ناحیه قفسه سینه، از رسیدگی مناسب پزشکی محروم مانده است.
همزمان با اعزام ۴ زندانی سیاسی محکوم به اعدام از اوین به قزلحصار جهت اجرای حکم، نیروهای گارد ویژه زندان در ساعت ۲ ظهر، به بند ۴ این زندان حمله کرد و با شکستن و ضبط وسایل آنها، اقدام به ضربوشتم آنها کردند.
**************
سپیده قلیان: همراه با شما فریاد میزنیم نه به اعدام
سپیده قلیان، زندانی سیاسی در واکنش به ملاقات آخر پژمان فاتحی، وفا آذربار، محسن مظلوم و محمد فرامرزی با خانوادههایشان، نامهای نوشته است.
متن کامل نامه سپیده قلیان؛
بفرمایید سنندج را اعدام کنید
سر مهاباد را ببرید.
بفرمایید نگذارید کودکان ما به دنیا بیایند
بفرمایید نگذارید باران ببارد
و نگذارید گیاه بروید و نگذارید زمین زندگی کند
شیرکو بیکس
شب تا صبح نمیتوانیم بخوابیم از کابوس اعدام، گلرخ با چشمهای مضطرب به صفحه تلویزیون نگاه میکند، زیرنویس شبکه خبر امروز خبر قتل چه کسی را منتشر میکند، نرگس و دستهای مضطرب هم بندهایم، مهوش و چشمهای اشک آلود خواهرانم، محبوبه با گریه کنار سپیده، و بعد بانگ مرگ بر خامنهای از هواخوری زندان سکوت مرگبار این دهشت بیکران را میشکند. امروز هم کشتند، هویتشان در همین است که بکشند، آن کس که بخاطر کُرد و بلوچ بودنش در مظان اتهام بیشتریست را راحتتر میکشند. دوباره فریاد مرگ بر خامنهای از هواخوری زندان اوین بلند میشود.
های جنایتکاران سبوعیت آدمکشی شما اگر تمامی ندارد، مبارزه ما نیز خستگیناپذیر است. تفاوت اینست که آنکه پیروز است ماییم، همانطور که پژمان فاتحی با خانوادهاش گفته است: «این مرگ با افتخار است به همسرم بگویید برایم سیاه نپوشد و ناراحت نباشد»
یا همانطور که محسن مظلوم در ملاقات با مادرش گفته است:
“از جوانا و همەی همسنگرام میخوام کە محکم و با ارادە باشند؛ هر اتفاقی افتادگریە و زاری نکنند و بە ما افتخار کنند".
صدا میکنیم، پژمان را، محسن را، وفا را، محمد (هژیر) را. قلب ما با آنهاست، قلب ما با جوانا، با بیان، با ماریا است، قلب ما با مادران این عزیزان است. قلب ما با کردستان است.
در این شب وحشت همراه با شما فریاد میزنیم نه به اعدام که تاریخ پس از پیروزی حق بر جنایت و کشتار در ایران شاهد باشد چه بر ما میرود و چه مقاومتی در جریان بوده است.
یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲
سپیده قلیان بند نسوان اوین
**************
حضور خانوادههای چهار زندانی سیاسی کورد محکوم به اعدام، هماینک مقابل زندان اوین
امروز یکشنبه ۸ بهمنماه، خانوادههای محسن مظلوم، محمد فرامرزی، وفا آذربار و پژمان فاتحی، مقابل زندان اوین، جمع شدهاند. آنها که برای ملاقات آخر با عزیزان خود، به تهران فراخوانده شدهاند، بیش از پیش نگران اجرای احکام اعدام هستند.
**************
زندان قزلحصار؛ یورش گارد ویژه داخل زندان و مقاومت زندانیان سیاسی
روز جاری، گارد ویژه داخل زندان قزلحصار کرج، به بند چهارم این زندان که محل نگهداری زندانیان سیاسی است، حمله کرده و با مقاومت و اعتراض زندانیان مواجه شد.
زندانیان سیاسی در اعتراض به یورش گارد ویژه شعارهای "مرگ بر خامنهای"، "مرگ بر دیکتاتور" و "خامنهای ضحاک، میکشیمت زیر خاک" سَر دادند.
در جریان این یورش، وسایل زندانیان سیاسی تخریب شده و چند تن از آنها توسط نیروهای گارد مورد ضربوشتم شدید قرار گرفتند.
**************
نامه زندانیان زیر حکم اعدام در زندان قزلحصار: ما مستحق مرگ نیستیم
زندانیان زیر حکم اعدام قزلحصار نوشتهاند: «برای اینکه کسی صدای ما را بشنود، ما مجبوریم از این هفته، هر سهشنبه اعتصاب غذا کنیم. روز سهشنبه را برای این انتخاب کردیم، چون اغلب این روز آخرین روز زندگی همبندیهای ماست که در روزهای قبل به انفرادی منتقل میشوند.»
جمعی از زندانیانی که در زندان قزلحصار زیر حکم اعدام دارند، در نامهای که به دست زمانه رسیده، از همه مردم خواستهاند تا صدای آنها باشند و از این به بعد هر سهشنبه که روز اجرای حکم اعدام است دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
متن کامل نامه زندانیان زیر حکم اعدام در زندان قزلحصار را در زیر بخوانید:
<ح>
به نام خدا
مردم با شرف ایران
ما جمعی از زندانیان زیر حکم اعدام از شما کمک میخواهیم، بعضی از ما بیگناه هستیم و بعضی دیگر در گذشته به خاطر بدبختی و گرفتاری مرتکب اشتباه و جرم شدهایم؛ اما همگی از دادگاه عادلانه محروم بوده و وکیل نداشتهایم. ما که روزگاری در شرایط فلاکتبار زندگیمان جرمی مرتکب شدهایم، هزار بار از کرده خود پشیمانیم، اما مستحق مرگ نیستیم و بالفطره خلافکار و مجرم به دنیا نیامدهایم.
میدانید که هر هفته تعدادی از ما را در زندان قزلحصار دار میزنند. هر زمان که یکی از ما را به سلول انفرادی میبرند تا زمانی که حکم اجرا شود تکتک ما با خانوادههایمان لحظه به لحظه اعدام و جان میدهیم.
در قزلحصار هزاران زندانی به اعدام محکوم شدهاند و پرونده صدها نفر از ما به اجرای احکام رفته است، و ممکن است در روزها و هفتههای آینده اعدام شویم. در میان ما از تمام اتهامات وجود دارد، متهمان مواد مخدر، قصاص و زندانیان سیاسی و عقیدتی همه در صف اعدام هستند.
برای اینکه کسی صدای ما را بشنود، ما مجبوریم از این هفته، هر سهشنبه اعتصاب غذا کنیم. روز سهشنبه را برای این انتخاب کردیم، چون اغلب این روز آخرین روز زندگی همبندیهای ماست که در روزهای قبل به انفرادی منتقل میشوند.
خواسته ما این است که از تمام زندانیان زیر حکم اعدام با هر اتهام سیاسی و غیر سیاسی حمایت کنید، چون همه ما ناعادلانه مورد محاکمه قرار گرفته و میخواهند حق زندگی کردن را از ما بگیرند. شاید به کمک شما جلوی این اعدامها گرفته شود، با هر روشی که میتوانید صدای ما و خانوادههایمان باشید.
چون زندانیان محکوم به اعدام فقط مردان در زندان قزلحصار نیستند، ما از سایر زندانیان در زندانهای کشور تقاضای همراهی داریم.
مردم عزیز به داد ما برسید.
از طرف جمعی از زندانیان زیر حکم زندان قزلحصار
(ما اگر اسامیمان را بگوئیم اجرای حکممان جلوتر میافتد)
۸ بهمن ۱۴۰۲
**************
فوری؛ آخرین ملاقات خانوادهها با چهار زندانی سیاسی کُرد در معرض خطر اعدام
دقایقی پیش، خانوادههای پژمان فاتحی، محمد فرامرزی، وفا آذربار و محسن مظلوم، چهار زندانی سیاسی کُرد در معرض خطر اعدام، آخرین ملاقات را با فرزندانشان انجام دادند.
این ملاقات میتواند نشانه تصمیم جدی جمهوری اسلامی برای اجرای احکام اعدام این چهار زندانی سیاسی تلقی شود.
خانوادههای چهار زندانی سیاسی کُرد و سایر زندانیان سیاسی در معرض خطر اعدام را تنها نگذاریم و از هر راه ممکن، برای پایان دادن به حکم غیرانسانی و ناعادلانه اعدام تلاش کنیم.
**************
اطلاعیهی مهم و فوری:
احتمال اعدام چهار زندانی سیاسی کورد در ساعات آینده
عصر امروز از سوی شعبهی اجرای احکام و نهادهای امنیتی با خانوادەهای چهار زندانی سیاسی کرد تماس گرفتهاند تا برای ملاقات با فرزندانشان، فردا صبح زود به زندان اوین مراجعه کنند. این اقدام همزمان با آن است که تلاشهای مستمر هفتهی پیش وکیل خانوادهها برای ثبت دادنامهی اعادهی دادرسی در دیوان عالی کشور رد شده است. با توجه به نمونههای مشابه و سوابق پیشین جمهوری اسلامی، این خطر جدی است که احکام اعدام این چهار نفر طی ساعات آینده اجرا شود و مادران دیگری داغدار شوند. خانوادههای این زندانیان، هم اکنون در مسیر تهران و راهی زندان اوین هستند. از مردم تهران، و تمامی انسانهای آزادیخواه میخواهیم به آنها پیوسته، و از نهادهای حقوق بشری و مجامع بینالمللی انتظار داریم بصورت فوری و جدی برای جلوگیری از این اعدامها اقدامی عاجل و موثر انجام دهند.
کمپین دفاع از چهار زندانی سیاسی کُرد
۷ بهمن ۱۴۰۲
**************
امیرحسین مرادی و علی یونسی اعتصاب غذا میکنند
دو دانشجوی نخبه دانشگاه صنعتی شریف امیرحسین مرادی و علی یونسی دانشجویان محبوس در زندان اوین نیز در اعتراض به اعدامهای جنایتکارانه، از جمله سربدار شدن محمد قبادلو و فرهاد سلیمی، امروز پنجشنبه۵ بهمنماه اعتصاب غذا میکنند.
**************
اعلام همبستگی ۳۷ زندانی سیاسی سابق بند زنان زندان اوین با ۶۱ زندانی در اعتصاب غذا
در این بیانیه آمده است:
بامداد سوم بهمن ماه ۱۴۰۲ اعدام محمد قبادلو و فرهاد سلیمی در زندان قزلحصار کرج بار دیگر قساوت و بی رحمی قوانین ناقض حقوق بشر حاکم بر ایران را نشان داد. به دنبال آن ۶۱ تن از زنان زندانی محبوس در زندان اوین در واکنش به این اقدام و جهت ابراز همراهی و نگرانی برای اعدامهای ممکن پیش رو از اعتصاب غذای جمعی خود در روز پنجشنبه تاریخ ۵ بهمن خبر دادند.
ما زندانیان سیاسی سابق با امضای این بیانیه جمعی حمایت خود را از ۶۱ زندانی شجاع نشان داده و اعلام میکنیم؛ ما که پیشتر در کنارتان و همراه و همرزمتان بودیم از هزینه هایی که به جان میخرید آگاهیم. ما در کنار شما ایستاده ایم و میدانیم اعلام همبستگی زندانیان نیازمند پشتیبانی ما مردم است. ما انعکاس صدای شما میشویم تا پیام دادخواهی، حق طلبی و مخالفت با اعدام در سراسر جهان شنیده شود.
**************
توماج صالحی در محکومیت اعدام محمد قبادلو و فرهاد سلیمی اعتصاب غذا خواهد کرد
حساب کاربری توماج صالحی در شبکه اجتماعی ایکس از پیوستن این هنرمند آزادیخواه به اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و مدنی خبر داد و نوشت:
در پی قتل محمد قبادلو و فرهاد سلیمی دو زندانی سیاسی، فردا پنجشنبه پنجم بهمن، توماج صالحی نیز همراه با ۶۱ زندانی سیاسی و عقیدتی در بند زنان زندان اوین، در اعتراض به این قتلها و توقف آنها اعتصاب غذا خواهد کرد.
**************
زندان اوین؛ اعتصاب غذای دستهجمعی زنان زندانی سیاسی و عقیدتی برای توقف اعدام
شصت و یک زن زندانی سیاسی و عقیدتی محبوس در زندان اوین، به نشانه اعتراض به اجرای احکام اعدام و در جهت توقف همیشگی ماشین اعدام در ایران، دست به اعتصاب غذا میزنند.
این زنان زندانی، اعلام کردند در اعتراض به اجرای اعدامهای اخیر و برای "توقف اعدام"، روز پنجشنبه پنجم بهمن ماه، در اعتضاب غذای عمومی خواهند بود.
در بخشی از بیانیه منتسب به این زنان زندانی آمده است روز سهشنبه یک بار دیگر سرزمین ایران شاهد به دار آویختن جوانانش بود و محمد قبادلو در شرایطی اعدام شد که حتی حکم قطعی برای اعدامش، وجود نداشت.
آنها از آحاد مردم در سراسر ایران خواستند طی این کارزار عمومی علیه اعدام، صدای زندانیان معترض داخل زندانها باشند.