تجمع اعتراضی شهروندان شازند اراک در حمایت از محمد نجفی
جمعی از شهروندان شازند از توابع اراک به منظور حمایت از محمد نجفی، وکیل شرافتمندی که ششمین سال از دوره محکومیت حبس خود را در زندان اوین سپری میکند، تجمع اعتراضی برگزار کردند و خواستار آزادی وی شدند.
محمد نجفی علیرغم ابتلا به دیابت، فشار خون، بیماری مرتبط با مغز و اعصاب و با وجود نیاز به درمان فوری تاکنون از اعزام به بیمارستان و رسیدگی پزشکی محروم مانده است.
این وکیل پیشتر به اتهام واهی «همکاری با دولتهای متخاصم» به ١٠ سال حبس تعزیری محکوم و این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز تأیید شد.
اینجا کلیک کنید.
***************
در همراهی با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»
در همراهی با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» روز سهشنبه ۳۰ بهمن بار دیگر تعدادی از فعالین سیاسی در مقابل زندان اوین حضور یافتند و به نشانه اعتراض یک طناب دار را آتش زدند.
این دومین تجمع فعالان مدنی در ایران مقابل زندان اوین در اعتراض به صدور حکم اعدام است.
در این تجمع صدیقه وسمقی، عالیه مطلبزاده، کامبیز نوروززاده، هستی امیری، شقایق مرادی، علی نانوایی، مجید مسافر، نرگس محمدی و الهام صالحی حضور داشتند.
پخشان_عزیزی، #وریشه_مرادی و #شریفه_محمدی و بسیاری زندانیان دیگر چه سیاسی و چه غیر سیاسی در خطر هر روزه اعدام هستند.
***************
پیوستن زندان دیزلآباد کرمانشاه به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"
و همراهی جمعی از زندانیان جرایم عادی زندان لاکان در هفته پنجاه و ششم
پیوستن زندان دیزلآباد کرمانشاه به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"
دفاع از "حق حیات"، از محکومان به اعدام تا کودکان مبتلا به سرطان را وظیفهی خود میدانیم
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در حالی وارد پنجاه و ششمین هفتهی خود میشود که جمعی از زندانیان زندان دیزلآباد کرمانشاه، بهعنوان سیوششمین زندان، در نامهای اعلام کردند که از ۳۰ بهمن به این کارزار میپیوندند و علیه حکم قرونوسطایی اعدام، دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، جانباختن دانشجوی دانشگاه تهران، امیرمحمد خالقی، که مظلومانه و به شکلی بسیار مشکوک به قتل رسید، را به خانواده او، دانشجویان و مردم ایران تسلیت میگویند. این کارزار حکومت را مسئول این حادثه میداند و ضمن حمایت از اعتراضات بهحق دانشجویان این دانشگاه، سایر دانشگاهها را به همراهی و همبستگی با دانشجویان تهران دعوت میکند.
حکومت اعدامی، با ماشین کشتار و سرکوب خود، بیوقفه در حال ادامهی جنایت است. تنها در بهمنماه، دستکم ۶۲ تن را اعدام کرده که دو تن از آنان زن بودهاند. در هفتهی گذشته، حکم اعدام زندانی سیاسی، شریفه محمدی، که پیشتر توسط دیوان عالی کشور نقض شده بود، مجدداً توسط بیدادگاه همعرض انقلاب رشت تأیید شد.
در اعتراض به این حکم و سایر احکام اعدام، زندانیانِ جرایم عادی در زندان لاکان اعلام کردهاند که به همراه بند زنان و مردان سیاسی این زندان، در همراهی با کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" این هفته دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
از سوی دیگر، شاهد سرکوب خونین اعتراضات مردمی در شهر دهدشت بودیم. حاکمیت، علاوه بر بازداشت گستردهی جوانان قیام، از سلاح گرم برای سلب حیات و کشتار مردم استفاده میکند تا جامعه را مرعوب کند؛ اما جامعه آبستن خیزشی دیگر علیه استبداد است.
مرور اخبار نشان میدهد که جنایتهای حاکمیت ولایت فقیه تنها به سرکوب، زندان، اعدام و کشتار مردم معترض و بیدفاع در خیابان خلاصه نمیشود. این کشتار و "سلب حیات"، حتی شامل کودکان مبتلا به سرطان و بیماریهای خاص نیز شده است. خانوادههای این کودکان، به دلیل فقر و ناتوانی مالی، از درمان عزیزانشان انصراف میدهند و ناچار به تماشای مرگ تدریجی فرزندان خود مینشینند.(روزنامه اطلاعات ۲۵ بهمن)
حتی حکومت حاضر نیست حداقلهای مورد نیاز کودکان معلول را تأمین کند. از نظر کارزار، تعرض به معیشت و سلامت مردم، بهویژه کودکان، مصداق بارز جنایت است.
کارزار، ضمن محکوم کردن این جنایات و اقدامات غیرانسانی، دفاع از حق حیات را، از محکومان به اعدام تا کودکان مبتلا به بیماریهای خاص و کودکان معلول و ... وظیفهی خود میداند.
در هفتهی گذشته، شاهد تجمع خانوادههای زندانیان محکوم به اعدام، در مقابل زندانهای اوین و سقز و حمایتهای مردمی از آنها بودیم. همچنین، کانون نویسندگان ایران نیز، در ادامهی حمایتهای تشکلهای مدنی و صنفی، با صدور بیانیهای از کارزار حمایت و خواستار توقف اعدامهای وحشیانه شد.
ما از این حمایتها استقبال و قدردانی میکنیم و خواستار گسترش تجمعات در مقابل زندانها هستیم.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" سهشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳، برای پنجاه و ششمین هفتهی پیاپی، در ۳۶ زندان زیر، اعتصاب غذا خواهد داشت:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)
- زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)
- زندان مرکزی کرج
- زندان تهران بزرگ
- زندان خورین ورامین
- زندان اراک
- زندان خرمآباد
- زندان اسدآباد اصفهان
- زندان دستگرد اصفهان
- زندان شیبان اهواز
- زندان سپیدار اهواز
- زندان نظام شیراز
- زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)
- زندان برازجان
- زندان رامهرمز
- زندان بم
- زندان کهنوج
- زندان طبس
- زندان جوین
- زندان مشهد
- زندان گنبد کاووس
- زندان قائمشهر
- زندان رشت (بند مردان و زنان)
- زندان رودسر
- زندان حویق تالش
- زندان اردبیل
- زندان تبریز
- زندان ارومیه
- زندان سلماس
- زندان خوی
- زندان نقده
- زندان سقز
- زندان بانه
- زندان مریوان
- زندان کامیاران
- زندان دیزلآباد کرمانشاه
***************
بیانیه مشترک وکلای دادگستری علیه احکام اعدام وریشه مرادی، پخشان عزیزی و شریفه محمدی
شماری از وکلای دادگستری در ایران با انتشار بیانیهای خطاب به رئیس قوه قضاییه رژیم جمهوری اسلامی، خواستار توقف فوری اجرای حکم اعدام پخشان عزیزی، وریشه مرادی و شریفه محمدی شدند.
این وکلا با ابراز نگرانی عمیق نسبت به صدور حکم اعدام برای این سه زن، اجرای چنین احکامی را مغایر با اصول اسلامی، انسانی و موازین حقوق بشری دانستهاند.
در این بیانیه کە روز دوشنبه ٢٩ بهمن منتشر شدە، وکلا با تأکید بر حق حیات به عنوان یک حق بنیادین و غیرقابل چشمپوشی، اشاره کردهاند که مجازات اعدام، بهویژه در پروندههایی با ابهامات حقوقی، نمیتواند اجرای عدالت را تضمین کند.
وکلای امضاکننده این بیانیه هشدار دادهاند که اجرای حکم اعدام برای این سه کنشگر زن، علاوه بر ابعاد حقوقی، تبعات سنگینی برای جامعه خواهد داشت. و معتقدند این اقدام میتواند باعث تشدید حس ناامنی روانی، بیاعتمادی به نظام عدالت کیفری و تأثیر منفی بر همبستگی ملی شود.
صدور حکم اعدام برای این سه زن کنشگر با واکنشهای گستردهای در داخل و خارج از ایران روبرو شده است. سازمانهای حقوق بشری بینالمللی هم به این احکام ابراز نگرانی کرده خواستار لغو آنها شدهاند.
***************
نامه زندانی سیاسی محکوم به اعدام منوچهر فلاح به دخترش «عسل»
دختر عزیزم!
شاید بارها این پرسش در ذهنت نقش بسته باشد که: «چرا پدر من؟ مگر او چه کرده که باید در زندان باشد؟»
عسل جان، مرا به جرمی که مرتکب نشدهام، در بند کردهاند. من نه حقی را پایمال کردهام، نه ثروتی را غارت، نه نانی را از سفرهی مردم برداشتهام. نه دکل نفتی دزدیدهام، نه بر کرسی قضاوتی نشستهام که حکمهای ناعادلانه صادر کنم. تنها گناه من این بوده که به فقر، نابرابری و بیعدالتی اعتراض کردهام، که نخواستهام در برابر این همه ستم، خاموش بمانم. اما در این مسیر، نه آسیبی به کسی رساندهام و نه خشونتی به کار گرفتهام...
عسل عزیزم!
روزی خورشید آزادی در این سرزمین طلوع خواهد کرد که بهایی سنگین برای آن پرداخته شود ؛ و این بار، قرعهی این بها به نام من افتاده است. بدان که امید همیشه زنده است، و روزی میهنمان از بند ظلم و ستم رهایی خواهد یافت.
***************
اعلام همبستگی با کارزار سه شنبه های نه به اعدام در سرمای شدید و در مقابل زندان مرکزی شهرستان سقز
اینجا کلیک کنید.
***************
تجمع فعالان مدنی و خانوادههای زندانیان سیاسی محکوم به اعدام مقابل زندان اوین
امروز سهشنبه بیستوسوم بهمن ماه، تجمعی از فعالان مدنی در کنار خانوادههای زندانیان سیاسی محکوم به اعدام در مقابل سالن ملاقات زندان اوین برگزار شد. این تجمع با هدف اعتراض به احکام اعدام و درخواست لغو آن برگزار گردید.
در این تجمع، چهرههای شناختهشدهای چون جعفر پناهی، آرش صادقی، کامبیز نوروزی، حسین رزاق، شقایق مرادی، آریا شیخی، هستی امیری و نرگس محمدی حضور داشتند. خانواده وریشه مرادی از کُردستان نیز در این تجمع حضور داشته و صدای اعتراض خود را علیه احکام ناعادلانه به گوش جهان رساندند.
تجمعکنندگان با در دست داشتن پلاکاردهایی از جمله «نه به اعدام»، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، «زن، زندگی، آزادی» و «برای لغو اعدام اتحاد اتحاد»، خواستار توجه به وضعیت زندانیان سیاسی و پایان دادن به اعدامها شدند.
اینجا و
اینجا کلیک کنید.
***************
پنجاه و پنجمین هفته از کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در ۳۵ زندان سراسر کشور
محکومیت زندانی سیاسی پژمان سلطانی به اعدام و هشدار کارزار نسبت به اجرای حکم اعدام پخشان عزیزی
در روزهایی که حکومت ولایت فقیه بیش از پیش در داخل و خارج منزوی شده است، برای بقای خود به سرکوب و اعدام متوسل شده و این روند را تشدید کرده است. بهگونهای که از ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ تاکنون، قریب به ۱۰۲۱ تن را تنها با چوبه دار به قتل رسانده است.
در این میان، پژمان سلطانی، زندانی سیاسی کُرد که در اعتراضات ۱۴۰۳ بازداشت شده بود، در یک روند دادرسی ناعادلانه، به اتهام قتل یک "مامور بسیجی"، توسط شعبه یک بیدادگاه کیفری ارومیه به اعدام محکوم شده است. در اقدامی ضد انسانی دیگر، اعاده دادرسی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی که چند هفته پیش حکم اعدامش توسط دیوان عالی کشور تأیید شده بود، رد شده و اکنون در معرض اجرای حکم اعدام قرار دارد.
در واکنش به این اقدام، عفو بینالملل و گزارشگر ویژه سازمان ملل، خانم مای ساتو، این حکم ضدبشری را محکوم کردهاند.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام هشدار میدهد که در صورت خارج کردن خانم پخشان عزیزی از بند عمومی برای اجرای حکم، تدابیر و راهکارهای جدیدی را برای مقابله با این حکم غیرانسانی اتخاذ خواهد کرد و از هیچ تلاشی برای جلوگیری از این جنایت فروگذار نخواهد کرد.
ما از همه مردم و فعالان حقوق بشر میخواهیم که به هر شکل ممکن در مقابل اجرای این حکم بایستند. اینبار نباید سوگوار یکی دیگر از عزیزانمان باشیم؛ باید پیش از وقوع جنایت مقاومت کنیم. این یک آزمون جدی برای همه ماست.
از سوی دیگر، شماری از زندانیان سیاسی در بند زنان و بند ۸ زندان اوین، که نسبت به حکم اعدام و انتقال اجباری دو زندانی سیاسی، بهروز احسانی و مهدی حسنی، اعتراض کرده و شعار داده بودند، ممنوعالملاقات شدهاند.
نه به اعدام؛ ایستادگی در برابر ماشین کشتار حکومت
ما، اعضای کارزار سهشنبههای نه به اعدام، یکصدا و متحد در ۳۵ زندان سراسر کشور، تمامی احکام اعدام در ایران را قویاً محکوم کرده و با مقاومت و ایستادگی، فریاد "نه به اعدام" سر میدهیم.
ما همچنین به تمامی نهادهای بینالمللی، سازمانهای حقوق بشری و وجدانهای بیدار جهان هشدار میدهیم که در ایران، ماشین کشتار و اعدام نه برای اجرای عدالت، بلکه برای سرکوب جامعه و بقای حکومت به کار گرفته میشود.
هر اعدام، هزینهای است که مردم ایران برای سرپوش گذاشتن بر جنایات این حکومت پرداخت میکنند. از این رو، ما بار دیگر تمام نهادهای مدنی، داخلی و بینالمللی را به یاری میطلبیم و خواهان اقدامی جدی برای متوقف کردن این جنایات هستیم.
اعتصاب غذای زندانیان در ۳۵ زندان سراسر کشور
اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" روز سهشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳، در پنجاه و پنجمین هفته، در ۳۵ زندان زیر دست به اعتصاب غذا خواهند زد:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)
- زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)
- زندان مرکزی کرج
- زندان تهران بزرگ
- زندان خورین ورامین
- زندان اراک
- زندان خرمآباد
- زندان اسدآباد اصفهان
- زندان دستگرد اصفهان
- زندان شیبان اهواز
- زندان سپیدار اهواز
- زندان نظام شیراز
- زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)
- زندان برازجان
- زندان رامهرمز
- زندان بم
- زندان کهنوج
- زندان طبس
- زندان جوین
- زندان مشهد
- زندان گنبد کاووس
- زندان قائمشهر
- زندان رشت (بند مردان و زنان)
- زندان رودسر
- زندان حویق تالش
- زندان اردبیل
- زندان تبریز
- زندان ارومیه
- زندان سلماس
- زندان خوی
- زندان نقده
- زندان سقز
- زندان بانه
- زندان مریوان
- زندان کامیاران
هفته پنجاه و پنجم
سهشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
***************
درخواست اعاده دادرسی پخشان عزیزی در دیوان عالی، رد شد
شعبه نهم دیوان عالی کشور، قرار رد اعاده دادرسی در پرونده پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کورد محکوم به اعدام را صادر کرده است و هر لحظه خطر اجرای حکم وجود دارد.
امیر رئیسیان، وکیل پخشان عزیزی، با اعلام این خبر در گفتوگو با شبکه شرق گفت: «این شعبه با این استدلال که ایرادات وارده به حکم و جریان دادرسی از نوع ایرادات ماهوی است، اعاده دادرسی ما را رد کرده است.» به گفته این وکیل دادگستری: «دستور توقف اجرای حکم اعدام که در جریان رسیدگی به اعاده دادرسی صادر شده بود، در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ لغو و به اجرای احکام اعلام شده است. متأسفانه، هر لحظه خطر اجرای حکم وجود دارد.»
***************
تجمع اعتراضی خانواده های زندانیان سیاسی محکوم به اعدام در مقابل زندان اوین
پدران و مادران و خانواده های زندانیان سیاسی محکوم به اعدام، عکس های عزیزانشان را در دست گرفته و خواهان لغو حکم اعدام آنها شدند.
اینجا کلیک کنید.
***************
پیوستن زندان گنبد کاووس به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در هفته پنجاه و چهارم
هموطنان عزیز،
زندانیان دربند در سراسر ایران، با پیوستن زندان گنبدکاووس به کارزار سهشنبههای نه به اعدام، روز ۱۶ بهمنماه در ۳۵ زندان سراسر کشور برای پنجاه و چهارمین سهشنبهی پیاپی دست به اعتصاب غذا میزنند.
همچنین، شماری از زندانیان سیاسی زندان وکیلآباد مشهد که پیشتر برخی دیگر از زندانیان آن به این کارزار پیوسته بودند، در هفته گذشته با این کنش جمعی زندانیان علیه اعدام اعلام همبستگی کرده و به کارزار سهشنبههای نه به اعدام پیوستند.
این در حالی است که از ابتدای بهمنماه تاکنون، بیش از ۳۰ زندانی اعدام شدهاند که یکی از آنها یک زندانی زن در زندان خرمآباد بوده است. همچنین، در اقدامی ضدانسانی دیگر، منوچهر فلاح، زندانی سیاسی و از اعضای کارزار سهشنبههای نه به اعدام که در زندان لاکان رشت محبوس است، به اتهام "محاربه" در یک روند دادرسی بسیار ناعادلانه، مبهم و بدون حضور وکیل، توسط شعبه ۲ دادگاه انقلاب رشت محکوم به اعدام شده است.
روشن است که هدف حکومت از این احکام و اتهامات خودسرانه و سیستماتیک، ایجاد وحشت در جامعه و جلوگیری از اعتراضات خیابانی و قیام است. فراموش نکنیم که خامنهای پیشتر اذعان کرده بود که قضات در احکام خود هیچ توجه و اعتنایی به مبانی حقوق بشر بینالمللی نداشته باشند.
اما از سوی دیگر، همبستگی و اتحاد مردم در مقابله با احکام ضدانسانی اعدام در هفتههای گذشته مثالزدنی بوده، بهطوری که کارزار داخلی و بینالمللی علیه اعدام زندانیان سیاسی محکوم به اعدام، ابعاد گستردهای پیدا کرده است؛ که خود نشاندهندهی اعتراض به تمامیت حکومت مستبدی است که بدون اعدام دوام نمیآورد.
کارزار نه به اعدام در سراسر ایران و اعتصاب غذای سهشنبههای زندانیان، در حال تبدیل شدن به یک کنش همگانی است و هر هفته نیز گسترش مییابد. باشد که این کارزار، کمک ناچیزی به مبارزات آزادیخواهانهی مردم و جوانان دلیر و بیباک برای آزادی میهن اسیرمان و رفع فساد و تبعیض باشد.
اعضای کارزار، از تمامی فعالیتهای حمایتگرانه در سالگرد کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در فضای اجتماعی و رسانهای و همچنین در تجمعات خارجی و داخلی اقشار مختلف قدردانی کرده و امیدوارند که این حمایتها، که در راستای دفاع از حق حیات و مبانی حقوق بشر است، تداوم داشته باشد.
اعضای کارزار سهشنبههای نه به اعدام روز سهشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳، در هفته پنجاه و چهارم، در ۳۵ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز، زندان نظام شیراز، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان جوین، زندان مشهد، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان گنبد کاووس.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
هفته پنجاه و چهارم - ۱۶ بهمن ۱۴۰۳
***************
بهروز احسانی و مهدی حسنی، با توقف اجرای حکم به زندان قزلحصار منتقل شدند
بهروز احسانی و مهدی حسنی، زندانیان سیاسی محکوم به اعدام و عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» که از زندان اوین برای اجرای حکم به بند امن واحد سه زندان قزلحصار منتقل شده بودند، پس از پیگیریها و اعتراضات گسترده، با توقف اجرای حکم به بند زندانیان سیاسی زندان قزلحصار منتقل شدند
***************
تعدادی از زندانیان سیاسی زن زندان اوین، ممنوع الملاقات شدند
هدایت الله فرزادی، رئیس زندان به تعدادی از زنان سیاسی اوین ابلاغ کرد به دلیل اینکه پس از انتقال بهروز احسانی و مهدی حسنی، تحصن کرده و شعارهای ضدحکومتی سر دادهاند، ممنوع الملاقات هستند!
کانون حقوق بشر ایران، شنبه ۱۳ بهمنماه ۱۴۰۳ - گروهی از زنان زندانی سیاسی در زندان اوین، پس از تحصن و اعتراض به انتقال دو زندانی سیاسی بهروز احسانی و مهدی حسنی به زندان قزلحصار، ممنوع الملاقات شدند. روز چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، هدایت الله فرزادی، رئیس زندان به تعدادی از زنان سیاسی اوین ابلاغ کرد به دلیل اینکه پس از انتقال بهروز احسانی و مهدی حسنی، تحصن کرده و شعارهای ضدحکومتی سر دادهاند، ممنوع الملاقات هستند. این محرومیت از ملاقات شامل ملاقاتهای کابینی و حضوری است.
اسامی زندانیانی که ممنوع الملاقات شدهاند عبارت است از:
آذر کوروندی، ریحانه انصاری، فروغ تقی پور، شیوا اسماعیلی، مریم یحیوی، گلرخ ایرایی، سکینه پروانه، زهرا صفایی، مرضیه فارسی، طاهره نوری، مطهره گونه ای، ناهید خداجو، الهه فولادی، نسرین خضری، آنیشا اسداللهی، سمانه اصغری
این محرومیت از یکشنبه آینده ۱۴ بهمن اعمال می شود و به مدت ۳هفته ادامه خواهد داشت.
***************
نامه وریشه مرادی زندانی سیاسی محکوم به اعدام از داخل زندان اوین
وریشه مرادی، متولد سال ۱۳۶۴ اهل سنندج و زندانی سیاسی محکوم به اعدام، نامه ای را از داخل زندان منتشر کرده است.
متن کامل نامه:
حکم اعدام برای من صادر گشته برای «ما»! ما یعنی بخشی از زنان مبارز زندانی من و سایر دوستانم به نمایندگی از یک جامعه حکم گرفته ایم. این در واقع خوابی است که برای تمامی جامعه دیده اند. سرکوب بخوانید اعدام جامعه را در پیش گرفته اند و صد البته که با مقاومت روبرو خواهند شد. حمایتهای داخلی و خارجی نیز جهت لغو حكم اعدامها توسعه یافته و این پشتگرمی بزرگی برای ماست. ما در داخل تسليم تحميلها و اتهامات بی بنیان دستگاههای امنیتی نشدیم و مقاومت کردیم جامعه نیز از ما حمایت میکند و این همبستگی نمود مهمی از تداوم مبارزهی مدنی در برابر ظلم دستگاههای حکومتی در ایران است. اعتصاب اخیر مردم کردستان نیز نمود همین امر بود و جای قدردانی دارد. در داخل زندان به دلیل اینکه مبارزه گرماگرم و در جبههی مستقیم مطرح است به دلیل اینکه مسائل مبارزه به همگان ارتباط داشته و به سبب اینکه موضوع اول و در واقع موضوع و دستورکار اساسی و واقعی مبارزه است سایر مسائل همچون تعلقهای ملی و سیاسی به درجهی دوم و در واقع جایگاه واقعی خویش میافتند. این مقاومتی واقعی است جهت تقابل با به حاشیه راندن مسائل اساسی زندانیان.
در تقابل با بیحقوقی و پایمال کردن حقوق انسانی در زندانهای ایران مقاومتی بی نظیر صورت گرفته و هم اکنون نیز در حال انجام مقاومت مذکور هستیم. اینکه ما زنان این مقاومت را برعهده گرفتهایم از طرفی به ظلم مضاعف نظام مردسالار و زن ستیز کنونی برمیگردد و از طرفی به عزم جزم زنان جهت نیل به آزادی هر سهشنبه کارزار نه به اعدام در زندانهای مختلف ایران در جریان است کنشی متحدساز که جنبه ی اساسی و انسانی ما را برجسته می سازد یک خواست عمومی برای تاکید بر حق حیات و درخواست لغو حکم اعدام در ایران سهشنبههای نه به اعدام اتحاد انسانی است در برابر قتل دولتی که به هدف ايجاد رعب و وحشت در جامعه بکار گرفته میشود ظلمی برآمده از نظامی لجام گسیخته که میرود تمامی جهان را به نابودی بکشاند و ماحصلش زوال انسانیت باشد. انسانی بودنی که واقعیت وجودی تمامی ماهاست پس مبارزهی ما مبارزهای است بنام تمامی انسانیت بنام تمامی جامعه و در حمایت از اجتماعی بودن جایگاه ما به عنوان زنان مبارز زندانی» به مبارزهمان این قدرت را میبخشد که مطالبات تمامی جامعه را بر زبان بیاوریم. در پیش گرفتن موضعی صحیح چنین توان و قدرتی را به جویندگان حقیقت اجتماعی اعطا میکنی این همان حیات آزادی است که باید بجای «حیات اشتباه آمیز» جایگزین شود و جایگزین کرده ایم. نظام مردسالار حاكم بر جهان با تمامی ابعادش نظامی است در تضاد با حقیقت وجود انسان و انسانیت و در کلدر چالش با حیات ما به تفسير مجدد این نظام دست زده ایم خود را از قالبهای تفسیری جنسیتگرا و جنسیتپرست و طبقه پرست و اعتقاد پرست، رها کرده و نگاهمان به حقیقت واقعی آن است. این نظام چندین هزار سال است که با انحراف از مسیر بشریت بر ضد زنان و با توجه به مترادف بودن زن و زندگی در واقع بر ضد زندگی شکل گرفته سپس مردان را نیز به انقیاد درآورده و پس از آن طبیعت را نیز مورد حملات خویش قرار داد.
هدف این نظام چیست سود بیشینه حرص و بیش از حد مادی جهت ارضای ذهنی تحریف شده و چه باید کرد در مقابل آن؟ صد البته که باید مبارزه در پیش گرفت این وجه و بعد از مسئله محل افتراق است کسانی جزئی از آن شده و در پی سهم خواهی از آن میگردند و توجیهاتی برایش میتراشند و آزادگان و آزادی خواهان نیز در تقابل با آن قرار میگیرند و در پی تصحیح مسیر برمی آیند. این آزادگان در طول تاریخ این را شایستهی بشر دیدهاند که در همخوانی با طبیعت - مادر زندگی کنند.
این اعتقاد خویش را در تطابق با شرایط زمانه و موضع قدرتی که با آن روبرو بوده اند تنظیم کرده و با عزم و اراده در پی مبارزه جهت نیل به این غایه ی خویش برآمده اند. ما بخشی از این مسیر تاریخی هستیم. مبارزهمان تداوم همان مسیر است و یک هدف بیشتر ندارد یک زندگی انسانی حیاتی، نیک، صحیح، زیبا و آزاد اسلاف و پیشینان ما به هر کدام به وسع فکری خویش در پی تعریف مسئله و مبارزه جهت تصحیح آن برآمدهاند. گاه با یک باور داشت و گرایش به مصاف موضع قدرت و ظلم رفتهاند، گاه با توجیهی معرفتی گاه به شیوهای ادبی گاه با استدلالی طبقاتی در این بین زنان همیشه حضور داشته و بخشی از ستمدیدگان بوده و همواره از آسیب دیدگان بودهاند اما هیچگاه به موضوع بحث تبديل نشدند. تنها در حاشیه و به عنوان بخشی از ظلم مطرح گشتند و نه آسیب دیدگان اصلی امروزه این امر را پشت سر نهادهایم. معتقدیم که اصلیترین چالش حیات کنونی، چالش جنسیتی است که با آن روبهرو هستیم...
تنها هنگامی که نابرابری جنسیتی برطرف شود سایر چالشها شانس برطرف شدن خواهند داشت. تمامی نظام معرفتی حاکم در تلاش است تا صورت مسئله را از راه بدر کرده و با این انحراف از حل واقعی مسئله طفره برود. اما این قرن، قرن زنان است و زنان قدرت فکری و عملی لازمه را جهت مبارزه و کسب حقوق خویش کسب کردهاند. پیشرفتهای تکنولوژیکی و علمی نیز در این راه یاریگر تمامی مبارزان و از جمله زنان هستند. زنان با بهره گیری از سطح علمی کسب شده با ارادهای برآمده از رهایی از بردگی و نیاز به آزادی گامهای بلندی در مبارزه ی مساوات طلبی برداشتهاند. از تلاش اندیشمندان و دانشمندان و ادیبان و هنرمندان زن گرفته تا زنانی که در مسیر زندگی معمولی در تلاش بودهاند حضوری انسانی داشته و به چشم کالا به آنان نگریسته نشود، جملگی اندوختهای از دستاوردهای زنانه را گرد آوردهاند که بنیان مستحکمی است برای نیل به آزادی زنان کرد نیز در این بین از قافلهی پیکار عقب نمانده و با تکیه بر اندوختهی فرهنگی و اجتماعی قوی خویش هم در این «زندگی مبارزه» شرکت جسته و هم بر اندوختهی مبارزاتی و این هم آوردخواهی افزودهاند. امروزه زنان کرد به سمبل مبارزه و تلاش زنانه تبدیل گشتهاند.
٢٦ ماه ژانویه سالروز آزاد کردن شهر کوبانی از دست نیروهای داعش بود، امری که همگان آن را بعنوان سرآغاز پایان داعش» قبول دارند. سرآغاز این تاریکی یعنی اولین پرتوهای نور و روشنایی زنان کرد در مقابل چشم جهانیان فعالانه در این جنگ شرکت جسته و تمامی پارادایم مردسالار را به چالش کشیده و بسیار فراتر از آن رفته و در هیئت پیشاهنگان جنگ ظاهر گشتند. آنان هم به مثابه نور و روشنایی در مقابل تاریکی و خفقان مبارزه کرده و هم صورت مسئلهی چالش قرن یعنی چالش زنان را با قدرتی باورنکردنی به نمایش گذاشتند من شخصا در این دوره از جنگ کوبانی شرکت داشتم و جراحاتی برداشتم که تا امروز نیز درد گاه و بیگاه آن مرا میآزارد، دردی که لحظه به لحظه در خاطرم است که هزینهای که برای انسانیت پرداخته ام شاید هم وجدانم از این نظر اندکی راحت است که در مقابل انسانیت ادای دینی ولو اندک کردهام. من رفيق کسانی هستم که پس از عمری مبارزه و در لحظهی شهادت گفتند که بر سر سنگ مزارم بنویسید که هنوز مدیون و مقروض خلق خويش بود که از جهان رفت من و ما این فرهنگ را از آنان آموختیم که مبارزه در راه حقیقت و انسانیت دینی است که تک تک ما باید ادا کنیم، بدون هیچ نوع چشمداشتی هرگاه که پیروزی در کوبانی جشن گرفته میشود شوق و غرور ناشی از این رویکرد با کرامت مان عزم مرا دوچندان میکند اکنون یکی از جرمهایم آن است که در مقابل تاریکی ایستادگی کرده ایم رفیق کسانی بوده ام که انسانیت را نجات دادهاند. از همین گزارهی چالش آمیز پیداست که آنان که محاکمهام میکنند طبيعتا در کدام جبهه قرار میگیرند. این نظام مردسالار است که به هیچ وجه مقاومت زنان را قبول نمیکند چه رسد به پیروزی آنان و سر دادن هلهلهی شادی در مقابل نیرویی تاریک و ضدبشری ما قبل از همه متوجه خطری که متوجه بشر بود گشتیم و بدون تأمل در مقابلش ایستادیم و یک پیروزی بزرگ را برای انسانیت به ارمغان آوردیم. امروزه به اشکالی گوناگون سعی دارند تا این شکستشان را تلافی نمایند این زمان را نیز بدان جهت انتخاب کردهاند که پایان صد سالهی برنامههایی است که برای منطقهی ما طراحی شده بودند. ما زخم خوردگان از سایکس پیکو هستیم فرزندان خلقی که تا مغز استخوان ظلم «لوزان» را چشیده از طنابها آویزان گشته با هرنوع اسلحهای کشته شده مورد تعرض شیمیایی قرار گرفته انفال گشته ژنوساید را در هر بخش از میهن از هم گسیخته شان تجربه کرده و اکنون نیز با تلنباری از معضلات سیاسی و اجتماعی پا به قرن تکنولوژی وهوش مصنوعی گذاشتهایم، اما دیگر عزم مان جزم است که در این سده نه تنها مانع از ژنوساید فیزیکی گردیم بلکه نسل کشی فرهنگی را نیز تعریف کرده و با تمامی وجود در حال مبارزه با آن هستیم. «ژن ژیان آزادی زن زندگی (آزادی) شعار ما و نمودی سمبلیک از پارادایم فکری ماست؛ پارادایمی که به روشنی به مسائل اساسی جهان و انسان امروزی میپردازد.» بنابراین خویش را در مرزهای ملیتی جنسیتی و طبقاتی محدود نکرده و سعی دارد با دیدی فراخ و همه جانبه به مسائل بنگرد. مادام اکثر مسائل جهانی گشته، پس جهانی شدن مبارزه هم منطقی ترین روش است. برخی از مسائل ما انسانها مشترک است پس طبیعی است که مبارزهمان نیز بر پایهی پدیدههایی مشترک صورت گیرد.
«ژن ژیان آزادی بیانگر خواستهای مشترک اکثر مردمان کرهی زمین است حیات آزاد و دموکراتیک این نیز راز پشتیبانی جهانی از زندانیان زن است. جهانی که شاهد مبارزهی ما برای ارزشهای جهانی است از ما پشتیبانی میکند ما نیز همچنان در این مسیر پیش میرویم. اکنون منطقه در حال شکلگیری نوینی است...
نیروهای بسیاری در حال طراحی نقشه سیاسی - اجتماعی منطقه هستند جای خالی ارادهی خلقها در این شکلگیری نوین بسیار دیده میشود. اکنون که نیروهای مردمی قدرت گرفته و قادر هستند که صاحب سخن باشند باید بتوانیم این جبهه را تقویت کنیم جبههی جامعه و مردم منطقه درگیر رقابت و درگیریهای فراوانی است و در کنار آن رهیافتهای مهمی نیز مطرح هستند بجاست که این مبارزه وجه چارهیابی مسائل جامعه را نیز در برگیرد. مسئلهی ما مسئلهای شخصی نیست زندانی گشتن و روبرو شدنمان با حکم اعدام درراه و مسیر مبارزه سیاسی اجتماعی است به تبع آن نیز در جهت چارهیابی مسائل سیاسی اجتماعی انديشه و عملکردمان در همان چارچوب است. ما زندگیمان را آنگونه معنا میبخشیم از قالب فردی بیرون آمده و در جمع و اجتماع حل شده و هدفی جمعی را دنبال میکنیم. ملت دموکراتیک تز و دکترینی است که تمامی این اهداف را درخویش میپروراند، در درون این راه حل اهداف تأمین کننده زندگی همهی خلقها و اقشار تأمین میشوند راه حلی است که همه در آن سود برده و کسی از آن متضرر نمیشود این طریقی است که میتوانیم از آن طریق زندگی را معنامند نماییم. معتقدم که یا باید زندگی را نزیست و یا باید با معنا و متعالی زیست. طرحهای بسیاری در راه معنا بخشیدن به زندگی دچار حملات دشمنانه گشته و پیشاهنگان آن جان خویش را فدای اهداف خویش کردند، اما این ترسی در دلها ایجاد نکرد بلکه امید به تداوم مبارزه و زندگی را آفرید. من نیز در چنین مسیری قدم برداشتم و با وضعیت کنونی خویش روبرو گشتم. هنگام بازجویی همان بازجوی فرزاد کمانگر در برابرم نشسته و گفت ۱۵ سال پیش فرزاد نیز همین جای تونشسته بود اما نتوانست کاری کند و مرگ را برای خودش آفرید گفتم اگر امروز من اینجا نشستهام، نتیجهی تلاش و مبارزهی فرزاد است. فرزاد با مرگش راه «زیستن با معنا» را برایمان ترسیم کرد، او دوباره به ما زندگی بخشید. اگر یک فرزاد را سر به دار کردید صدها تن دیگر راه او را در پیش گرفتند. زیرا فرزاد شيرين فرهاد سوران و ما نیز ایمان داریم هر گام در راه آزادی میتواند یک آزمون باشد و ما با فدا کردن جانمان در راه آزادی از این آزمون سربلند بیرون میآییم. اکنون نیز بیشتر از فکر کردن به حکمم به مبارزه مان میاندیشم به خلقم، خلقها و روزهایی که در انتظار منطقهی ماست مبارزه مشغلهی اساسی ماست و حکم ما نیز بخشی از آن پشتیبانی از ما و مخالفت با حکم ما بخشی از پیکار ارزشمندی است که انسانیت در راه حیاتی انسانی انجام میدهد، حياتى نیک، زیبا، صحیح و آزاد. در این راه نیز سرلوحهی مبارزاتم این است میخواهم آن تقدیری را که همیشه در بازیهای تراژیک زندگی تکرار میشود به نفع آزادی بر هم زنم در این بازی که عنوانش حقیقت است و تنها از طریق مبارزه به انجام میرسد اینبار تقدیر شکست خواهد خورد.
ژن ژیان آزادی
مقاومت زندگیست
زندانی محکوم به اعدام - وريشه مرادی
بند زنان اوین
۹ بهمن ١٤٠٣ -
۲۸ ژانویه ۲۰۲۵
***************
نامه زینب جلالیان در اعتراض به احکام اعدام وریشه مرادی و پخشان عزیزی:
دیروز، شما علیه اعدام من نوشتید، اما امروز خودتان محکوم به اعدام شدهاید
زینب جلالیان، زندانی سیاسی کورد محکوم به حبس ابد که هفدهمین سال حبس خود را در زندان مرکزی یزد میگذراند، با انتشار نامهای سرگشاده، صدور احکام اعدام برای پخشان عزیزی، وریشه مرادی و دیگر زندانیان سیاسی را به شدت محکوم کرده و خواستار اقدام فوری برای لغو این احکام در ایران شده است.
متن کامل این نامه، که برای انتشار در اختیار شبکه حقوق بشر کردستان قرار گرفته، در ادامه آمده است:
«چگونه توانستی مهر مادری، محبت پدری و عشق به همنوع را نادیده بگیری؟
به خاطر کدام مصلحت؟ تو وجدان و انسانیت خود را به چه فروختی؟ حق زیستن و نفس کشیدن دیگران را به چه قیمتی معامله کردی؟
به چه بهایی این همه آرزو را نابود میکنی؟ چگونه میتوانی به این راحتی، جوانان سرزمین مادریات را قربانی کنی؟ خودخواهی تو به جایی رسیده که تنها چیزی که تو را راضی میکند، حکم مرگ دیگران است.
تو که دستانت به خون دیگران آلوده است، بدان هیچکس، حتی تو، صلاحیت گرفتن حق زندگی را از انسانی ندارد. چگونه توانستی وقتی قلم به دست گرفتی، احکام اعدام پخشان عزیزی، وریشه مرادی و برادران ما را صادر کنی؟ آیا جان آدمی اینقدر برایت بیارزش شده است؟ به کدام خطا؟ به کدام گناه؟ به استناد کدام حقوق بشر؟
ما را به قربانگاهی میفرستی که طناب نیمه ضخیمش از گیسوان بریده مادران قربانیانت بافته شده است. چه عاملی تو را به این وادی تاریک کشانده است؟ برایت اندوهگینم، برای تو که تمامی اصول انسانی را زیر پا گذاشتهای و همه پلهای پشت سرت را ویران کردهای.
ای شکنجهگر و قاضی ناعادل!
با وجود تمام ظلمهایی که بر ما روا داشتهای، بدان که من به دنبال انتقام نخواهم بود. من از حق خود میگذرم و تو را میبخشم. این تفاوت من و توست.
وریشه گیان، پخشان گیان، دلم میگیرد…
دلم میگیرد وقتی به من میگویند که دیروز، شما قلم در دست گرفتید و علیه اعدام من و همرزمانم نوشتید، اما امروز خودتان محکوم به اعدام شدهاید. دلم میگیرد در شهری که پاداش انسانیت یا ذلت است یا مرگ با حکم حکام.
دلم میگیرد از سرزمینی که حق آزادی، حق اندیشیدن و حق زیستن را از مردمانش دریغ میکنند. دلم میگیرد وقتی دیر به مادرانمان زنگ میزنیم و با ناباوری میپرسند: «روله، تویی؟» چون سایه شوم اعدام بر سر شهر و دیارمان سایه افکنده است.
من با تمام وجود، حکم اعدام را محکوم میکنم. از همه زنان جهان، آزادگان دنیا، سازمانهای حقوق بشری و هر کسی که هر کاری از دستش برمیآید، میخواهم حمایت خود را از محکومان به اعدام دریغ نکنند. در برابر حکم اعدام همنوعانتان سکوت نکنید!
زینب جلالیان
سهشنبه ۹ بهمنماه ۱۴۰۳، زندان مرکزی یزد»
***************
پنجاه و سومین هفته اعتصاب غذای کارزار سهشنبههای نه به اعدام در زندانهای ایران
«آغاز دومین سال کارزار سهشنبههای نه به اعدام، کارزاری فراگیر، ملی و بینالمللی علیه اعدام»
ما، زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در ۳۴ زندان از چهارگوشه ایرانِ در زنجیر، روز سهشنبه ۹ بهمن، دومین سال کارزار نه به اعدام را با شور و نشاط بیشتری آغاز میکنیم و در پنجاه و سومین سهشنبه کارزار نه به اعدام، دست به اعتصاب غذا میزنیم. باشد که صدای ما از پشت دیوارهای ستبر زندان با صدای زنان، مردان و جوانان ایران پیوند بخورد و سهمی در دفاع از حقوق بشر و برچیدن طنابهای دار داشته باشیم.
ما در شرایطی سال دوم این کارزار را آغاز میکنیم که در سال گذشته میلادی، بیش از هزار زندانی اعدام شدهاند و در دیماه گذشته نیز شمار اعدامها از ۱۱۰ نفر فراتر رفته است.
امروز، در سالگرد این کارزار، در حالی اعتصاب میکنیم که روز یکشنبه ۷ بهمن، دو تن از زندانیان سیاسی و اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" به نامهای بهروز احسانی و مهدی حسنی که به اعدام محکوم شدهاند، با خشونت از زندان اوین ربوده و به زندان قزلحصار منتقل شدند. این در حالی است که طبق گفته وکلای آنان، روز دوشنبه ۸ بهمن، درخواست اعاده دادرسی در پرونده آنها ثبت شده است. اما بر اساس اطلاعات رسیده به کارزار، این دو زندانی سیاسی هماکنون در سلولهای بند امن واحد ۳ قزلحصار، که محل نگهداری زندانیان در آستانه اجرای حکم اعدام است، به سر میبرند و خطر اعدام، آنان را تهدید میکند.
زندانیان سیاسی قزلحصار، اولین اعتصاب غذای خود را در تاریخ سهشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ اعلام کردند و از آن روز تاکنون، به مدت یک سال، بر اعتصاب غذای سهشنبهها پایداری کردهاند. ابتدا شماری از زندانیان سیاسی در بندهای ۴ و ۸ اوین، سپس بند زنان زندان اوین، زندان مرکزی کرج، لاکان رشت، و بهدنبال آن، در هفتههای پیدرپی، زندانهای دیگر نیز به کارزار سهشنبههای نه به اعدام پیوستند. تاکنون، یعنی آغاز دومین سال کارزار، تعداد زندانهای پیوسته به این حرکت، به ۳۴ زندان رسیده است.
شروع کارزار سهشنبههای نه به اعدام، سال گذشته از آنجایی آغاز شد که موج اعدامها آنچنان گسترده و فراگیر شد که در هیچ جای جهان سابقه نداشت. این امر نمیتوانست تصادفی یا صرفاً حقوقی - جزایی باشد.
در ابتدای موج اعدامها، نامهای تظلمخواهانه از زندانیان عادی زیر حکم اعدام منتشر شد که از همه زندانیان و مردم ایران برای نجات جان خود و انبوه محکومان در صف اعدام، طلب استمداد و یاری کرده بودند.
شروع کارزار سهشنبههای نه به اعدام، مصادف شد با هفتمین روز پس از اعدام زندهیادان محمد قبادلو و فرهاد سلیمی، زندانیان سیاسی و عقیدتی قزلحصار. اعضای اولیه کارزار، با اعتصاب غذای خود به اعتراض علیه اعدامها برخاستند. زندانیان به این دلیل روز سهشنبه را برای اعتصاب انتخاب کردند که عموماً محکومان به اعدام را روزهای دوشنبه به سلول انفرادی منتقل کرده و در سحرگاه چهارشنبه اعدام میکردند.
این حرکت اعتراضی، که اکنون اکثر زندانهای کشور را فراگرفته است، به لطف تلاشهای هموطنانمان در داخل و خارج کشور، از دیوارهای زندانها عبور کرده و مرزهای جغرافیایی را نیز درنوردیده است. بهطوری که انبوه نهادهای حقوق بشری، فعالان حقوق بشر، ارگانها و نهادهای بینالمللی و حتی جریانهای سیاسی، به حمایت از آن پرداختهاند. بسیاری از رسانهها و خبرگزاریها نیز، در عملی مسئولانه نسبت به حقوق بشر، هر هفته بیانیه و گزارش کارزار سهشنبههای نه به اعدام را منتشر و به اطلاع عموم میرسانند.
پروفسور جاوید رحمان (گزارشگر ویژه ملل متحد در مورد نقض حقوق بشر در ایران در آن زمان) در پیامی از این کارزار تقدیر کرد. همچنین خانم مایساتو (گزارشگر ویژه فعلی) در پیامی تصویری (۱۰ اکتبر) کارزار سهشنبهها را «تعهدی تزلزلناپذیر به عدالت و حقوق بشر دانست که در برابر اقدامات سرکوبگرانه حکومت درخشیده است».
در همان روز ۱۰ اکتبر ۲۰۲۴، همزمان با روز جهانی علیه اعدام، در آمریکا و اغلب کشورهای اروپایی، هموطنان ایرانی مراسم این روز را در پیوند با کارزار سهشنبههای نه به اعدام برگزار کردند و صدای این جنبش علیه اعدام را در جهان طنینانداز کردند.
در هفتههای گذشته، شاهد حمایتهای داخلی از جمله دانشجویان، معلمان، کارگران و زنان بودیم. اعتصاب عمومی در کردستان نقطه عطفی بود که جای تقدیر دارد و باید به تمام ایران گسترش یابد.
در پایان، یادآوری میکنیم که:
مطابق ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر «هر کسی حق زندگی و حیات دارد» و مطابق ماده پنجم «هیچ انسانی را نمیتوان مورد رفتار ظالمانه و برخلاف انسانیت و شئون بشری قرار داد.» همچنین، اعدام «مجازاتی جبرانناپذیر و غیرقابل بازگشت» است و مخالفت و مقاومت در برابر آن، وظیفه هر انسان آزاده و شریف است. اما در ایران تحت حاکمیت دیکتاتوری دینی اعدام به ابعاد غیر قابل باوری رسیده و به ابزاری برای ارعاب مردم مبدل شده است و عموم مردم را به این وسیله به گروگان گرفتهاند. در ایران حکم اعدام، نه یک مجازات قانونی بلکه به یک ابزار سیاسی برای سرکوب و انتقام از مردم ایران مبدل گشته است. این حقیقت وظیفه ما را در مقابله با سرکوب و شکنجه و اعدام مضاعف میکند و امیدواریم به این وظیفه جامه عمل بپوشانیم.
سهشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۳ در هفته پنجاه و سوم زندانیان در ۳۴ زندان زیر در اعتصاب غذا هستند:
زندان اوین (بند زنان ،بند ۴و ۸) -
زندان قزلحصار(واحد ۲و ۴) -
زندان مرکزی کرج -
زندان تهران بزرگ -
زندان خورین ورامین -
زندان اراک -
زندان خرم آباد -
زندان اسد آباد اصفهان -
زندان دستگرد اصفهان -
زندان شیبان اهواز -
زندان سپیدار اهواز -
زندان نظام شیراز -
زندان عادل آباد شیراز(بند زنان و مردان) -
زندان برازجان -
زندان رامهرمز -
زندان بم -
زندان کهنوج -
زندان طبس -
زندان جوین -
زندان مشهد -
زندان قائمشهر -
زندان لاکان رشت (بند مردان و زنان) -
زندان رودسر -
زندان حویق تالش -
زندان اردبیل -
زندان تبریز -
زندان ارومیه -
زندان سلماس -
زندان خوی -
زندان نقده -
زندان سقز -
زندان بانه -
زندان مریوان -
زندان کامیاران
دومین سال کارزار در هفته پنجاه و سوم
۹ بهمن ۱۴۰۳
***************
انتقال بهروز احسانی و مهدی حسنی از زندان اوین به بند امن زندان قزلحصار
مهدی حسنی و بهروز احسانی دو زندانی سیاسی محکوم به اعدام هستند و در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در زندان اوین بودند. اما صبح روز جاری، به صورت ناگهانی آقای مهدی حسنی به بهانهی انجام فیزیوتراپی از بند هشت و بهروز احسانی به بهانه انتقال به بهداری از بند چهار زندان اوین خارج شدهاند و تاکنون به بند باز نگشتهاند.
زندانیان سیاسی به دنبال ابن انتقال ناگهانی دست به اعتراض زدند. صدور حکم قطعی اعدام برای این افراد در کنار عدم پاسخگویی مسئولان در رابطه با سرنوشت آنها، نگرانی خانوادههای آنان و همبندیانشان را تشدید کرده است.
بنابر اخبار منتشر شده در برخی رسانهها این دو زندانی محکوم به اعدام، به زندان قزلحصار و بند امن منتقل شدهاند. با توجه به قطعی شدن حکم این دو زندانی و انتقال آنان به بند امن، احتمال اجرای حکم آنان افزایش یافتهاست و جانشان در خطر جدی است.
***************
حمایت جمعی از زندانیان بند زنان اوین از اعتصاب سراسری مردم کُردستان
جمعی از زندانیان بند زنان اوین در حمایت از اعتصاب سراسری مردم کُردستان در روز سه شنبه و چهارشنبه اعتصاب خواهند کرد.
صفحە گلرخ ایرایی در این ارتباط نوشتە است «همزمان با پنجاهودومین هفته از کارزار سهشنبههای نه به اعدام و در حمایت از اعتصاب سراسری مردم کردستان و به نشانه محکوم کردن احکام اعدام صادر شده، سهشنبه دوم بهمن و چهارشنبه سوم بهمن در اعتصاب غذا خواهند بود.»
در هفته پنجاه و دوم "سهشنبههای نه به اعدام"
بند مردان زندان عادل آباد شیراز به کارزار پیوست
در ادامه اعدامها و سرکوبهای سیستماتیک که روزانه علیه شهروندان ایران اعمال میشود، متأسفانه حاکمان ستمگر در دیماه، بیش از ۱۱۰ زندانی را اعدام کردند و از ابتدای سال ۱۴۰۳ تاکنون نیز ۹۵۰ نفر از شهروندان زندانی را بر چوبههای دار آویختهاند. این آمار نشاندهنده افزایش بیسابقه استفاده از اعدام بهعنوان ابزاری برای سرکوب جامعه است.
در آخرین اخبار، یک زندانی سیاسی به نام مالک داورشناس (موسوی)، ۲۶ ساله، اهل شهرستان کرخه، به اتهام بغی به اعدام محکوم شده است. این زندانی که از سال ۱۴۰۰ در بازداشت به سر میبرد، تحت شکنجههای روحی و جسمی وادار به اعتراف شده و اکنون در خطر جدی اجرای حکم اعدام قرار دارد.
در مقابله با این احکام غیرانسانی، جامعه و زندانیان در برابر خشونتهای حکومت مقاومت کردهاند. کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" اکنون به ۳۴ زندان گسترش یافته است و شاهد حمایتهای گسترده در داخل و خارج کشور از این کارزار هستیم.
از جمله این حمایتها، ۱۱ تشکل صنفی معلمان در استانهای مختلف، باوجود فشارهای امنیتی، شجاعانه از کارزار حمایت کردهاند و در تجمعات هفتگی خود نیز بارها شعار نه به اعدام سر دادند.همچنین شاهد موضعگیری ماموستاهای شهرهای مختلف کردستان علیه اعدام بودیم.
همچنین، در ۲۹ دیماه، دو قاضی بدنام، محمد مقیسه و علی رازینی، که سابقه چهار دهه نقض حقوق بشر و صدور هزاران حکم اعدام برای زندانیان سیاسی و غیرسیاسی را در کارنامه خود داشتند، توسط یک شهروند به جان آمده پاسخ جنایات خود را دریافت کردند.شادمانی و استقبال جامعه بویژه دادخواهان هزاران اعدام سیاسی را به دنبال داشت که این نتیجه ۴۵ سال اعدام و قتلعام زندانیان و بیانگر انزجار مردم ایران از اعدام است و نشاندهنده این است که کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" و هر نوع کنش علیه اعدام صدای اکثر مردم ایران و لغو این حکم قرون وسطایی اعدام خواسته آنها میباشد.
طبق آخرین گزارشها، بند مردان زندان عادلآباد شیراز نیز به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" پیوستهاند. هفته گذشته نیز بند زنان همین زندان حمایت خود را از این کارزار اعلام کرده بودند.
کارزار ضمن محکومیت تمامی احکام اعدام، صرفنظر از اتهامات یا عقاید زندانیان، بار دیگر تأکید میکند که حکم اعدام غیرانسانی است و باید بهطور کلی لغو شود. حکومت مستبد ایران با حربههای "شرعی و قانونی خودساخته" از اعدام برای سرکوب جامعه استفاده میکند. ضروری است که همه با اصل حکم اعدام بهعنوان حکمی غیرانسانی مخالفت کنند تا بستری برای وقوع جرم و جنایت از بین برود؛ چراکه زمینهساز بسیاری از جرمها در جامعه، خود حکومت است.
ما به عنوان اعضای کارزار، ضمن قدردانی از حمایتهای مردمی از کارزار، از اعتصاب عمومی علیه اعدام در روز چهارشنبه در شهرهای کردستان حمایت کرده و همه مردم را نیز به حمایت از آنها فرا میخوانیم. و بار دیگر از تمامی زندانیان در زندانهای مختلف درخواست میکنیم به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" بپیوندند تا یکصدا و متحد برای دفاع از حق حیات محکومان به اعدام فریاد بزنیم.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" سهشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳ در هفته پنجاهودوم در ۳۴ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان نظام شیراز، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان برازجان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان جوین، زندان مشهد، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان و زندان کامیاران.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
هفته پنجاه و دوم - سهشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳
***************
پیام همبستگی زنان زندانی زندان لاکان
با سایر زندانیان در زندانهای اوین، قزلحصار و تهران بزرگ
جمعی از زنان زندانی زندان لاکان در پیامی، همبستگی خود را با سایر زندانیان در زندانهای اوین، قزلحصار و تهران بزرگ اعلام کرده و از بیانیه ۶۸ زندانی سیاسی و عقیدتی در محکومیت اعدام حمایت نمودند.
شریفهمحمدی، فروغ سمیعنیا، آزاده چاووشیان، تینا دلجو و زهره دادرس، تأیید احکام اعدام مجاهد کورکور، پخشان عزیزی، مهدی حسنی و بهروز احسانی را بهشدت محکوم کرده و نسبت به افزایش اجرای احکام اعدام، بهویژه برای زندانیان گمنام، ابراز نگرانی کردند.
اعضای کارزار سهشنبههای نه به اعدام در بند زنان زندان لاکان نیز بر ادامه این کارزار تأکید کرده و خواستار حمایت گسترده جامعه از مطالبه توقف اعدام شدند.
لازم به ذکر است که روز شنبه، ۲۲ دیماه، ۶۸ زندانی سیاسی و عقیدتی با صدور بیانیهای، تأیید احکام اعدام مهدی حسنی، بهروز احسانی، پخشان عزیزی و مجاهد کورکور را محکوم کرده و نسبت به افزایش اعدامها ابراز نگرانی نمودند. آنها همچنین از تمامی مردم و نهادهای مدنی درخواست کردند تا برای اقدام جمعی و توقف احکام اعدام بسیج شوند و بهصراحت به گسترش این احکام اعتراض کنند.
***************
ممنوع الملاقاتی ۹ نفر از زندانیان سیاسی بند زنان زندان اوین
نه تن از زندانیانی سیاسی بند زنان زندان اوین از جمله وریشه مرادی و پخشان عزیزی بار دیگر از حق ملاقات با خانواده و وکلای خود محروم شدهاند. دو زندانی نیز از حق تماس تلفنی با خانواده محروم شدهاند.
آنیشا اسداللهی، گلرخ ایرایی، ویدا ربانی، زهرا صفایی، پخشان عزیزی، الهه فولادی، مطهره گونهای، وریشه مرادی و مریم یحیوی، زنان زندانی سیاسی هستند که طبق اعلام مسئولان زندان اوین از حق ملاقات محروم شدهاند.
این زنان که همراه با شمار دیگری از زنان زندانی سیاسی در تابستان امسال به دلیل اعتراض به احکام اعدام ممنوعالملاقات شدند و رفع این محرومیت به آنها اطلاع داده شده بود، بار دیگر از بیست و سه دی ماه از ملاقات با خانوادههای خود محروم شدهاند.
مریم یحیوی علاوه بر محرومیت از حق ملاقات، همراه با سکینه پروانه، از حق تماس تلفنی با خانواده نیز محروم شده است.
***************
آنیشا اسدالهی: نه به اعدام؛ خواستی مطلق در اندیشه، اراده و عمل
سلام. من آنیشا اسداللهی هستم، معلم و مترجم. نزدیک به دو سال از حبس خود را سپری کردهام و هماکنون در زندان اوین به سر میبرم.
تاکنون نامهای به تنهایی ننوشتهام و خوانندهای را اینگونه مستقیم خطاب نکردهام. امیدم به خواندهشدن این نامه را شاید محدود به دوستان و آشنایان بدانم، اما در هر صورت از شما خواننده عزیز خواهش میکنم دقایقی پرگویی من را که دغدغهای در خود دارد با شکیبایی دنبال کنید.
ابتدا قصد داشتم این نامه را مشخصاً درباره صدور حکم اعدام برای دو هم بندیام پخشان عزیزی و وریشه مرادی بنویسم.
پخشان و جوانا (وریشه) را به خوبی میشناسید، همبندیانام بارها از ظرافتهای شخصیتشان گفتهاند، دو زندانی جوان کورد با جهانبینی ویژه خودشان، دغدغهمند و محترم و بسیار مقاوم.....
برای مطالعه متن کامل
اینجا کلیک کنید.
***************
پیوستن چهار زندان حویق تالش، بند زنان زندان عادلآباد شیراز،
برازجان و جوین به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در هفته پنجاه و یکم
با اوجگیری بحرانهای کلان اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در ایران، حکومت به دلیل فساد و ناکارآمدی ساختاری و سیستماتیک به بنبست رسیده و توانایی حل این بحرانها را ندارد. از همین رو، هر روز شاهد اعتراضات گسترده از سوی اقشار مختلف در کشور هستیم.
برای حاکمان مستبد حاکم بر ایران روشن است که این نارضایتی عمومی بهزودی به موج دیگری از قیامهای گسترده تبدیل خواهد شد که موجودیت این حکومت استبدادی را در سراشیبی سقوط قرار خواهد داد. بنابراین، در محاسبهای غلط، حکومت به گسترش اعدامها روی آورده و قصد ایجاد رعب و وحشت بیشتر در جامعه برای پیشگیری از اعتراضات را دارد. به طوری که از سهشنبه گذشته تاکنون، دستکم ۱۷ نفر و از ابتدای دیماه تاکنون، بیش از ۱۰۲ نفر اعدام شدهاند.
در راستای همین سرکوبها، هفته گذشته حکم اعدام زندانیان سیاسی بهروز احسانی، مهدی حسنی و پخشان عزیزی توسط دیوان عالی کشور تأیید شد. پیشتر نیز حکم اعدام زندانی سیاسی مجاهد کورکور و چهار زندانی سیاسی بلوچ و چهار زندانی سیاسی عرب تأیید شده است، که جان آنها در خطر جدی قرار دارد. این در حالی است که روزانه زندانیان محکوم به اعدام با جرائم غیرسیاسی به دار آویخته میشوند.
در اعتراض به این احکام غیرانسانی، بسیاری از فعالان سیاسی در داخل و خارج زندان، همراه با خانوادههای دادخواه، واکنش نشان داده و این احکام اعدام را بهشدت محکوم کردهاند.
در ادامه اعتراضات به گسترش اعدامها، در روزهای اخیر جمعی از زندانیان در چهار زندان حویق تالش، بند زنان زندان عادلآباد شیراز، زندان جوین در استان خراسان رضوی و زندان برازجان در استان بوشهر به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" پیوسته و همراهی خود را با سایر زندانیان اعلام کردند. به این ترتیب، تعداد زندانهای مشارکتکننده در این کارزار به ۳۴ زندان افزایش یافت.
اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" تأیید حکم اعدام زندانیان سیاسی مجاهد کورکور، پخشان عزیزی و دو عضو کارزار، مهدی حسنی و بهروز احسانی را بهشدت محکوم کرده و اعلام میکند که برای لغو اعدام در ایران و ریشهکن کردن این احکام قرونوسطایی از هر امکانی استفاده خواهند کرد. این کارزار از همه اقشار جامعه برای مقابله با احکام اعدام دعوت به همراهی میکند.
این کارزار، همانطور که بارها تأکید کرده است، مقابله با حکم غیرانسانی اعدام را تنها از طریق همبستگی، عمل جمعی و همراهی عمومی جامعه ممکن میداند.
اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" روز سهشنبه ۲۵ دیماه ۱۴۰۳ در پنجاه و یکمین هفته این کارزار در ۳۴ زندان زیر دست به اعتصاب غذا خواهند زد:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران، زندان حویق تالش، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان)، زندان جوین خراسان رضوی و زندان برازجان بوشهر.
هفته پنجاه و یکم
سهشنبه ۲۵ دیماه ۱۴۰۳
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
***************
نامه سپیده قلیان از اوین در اعتراض به احکام اعدام
وضعیت جنگی است. پشت دیوارهای بلند و سیمهای خاردار این جبهه، ما زنانی هستیم که هر روز اسامی اعدامیان را زمزمه میکنیم و به آینده نگاه میکنیم. حکم اعدام پخشان عزیزی، زنی که روزگاری پناه کودکان جنگزده بود، تأیید شده است. از این پس، بند ما زنی دارد که هر لحظه ممکن است نبودنش به قصهای تلخ و زخمی عمیق بر وجدان ما و شما بدل شود.
پخشان، نماد عشق به انسانیت است. اما اکنون او در برابر مرگی ایستاده که نه از عدالت، که از کینه و انتقام سرچشمه گرفته است. همان مرگی که جمهوری اسلامی به کمک بشار اسد برای هزاران انسان بیگناه در سوریه رقم زد و حالا همان داس خونین را دوباره به جان فرزندان این خاک انداخته است.
اما اینجا تنها قصه یک فرد نیست. اینجا داستان ما همه است. قصهی پخشان با قصهی همهی ما گره خورده است، با قصهی مادران چشمانتظاری که رد خون فرزندانشان در خیابان است، با قصهی مردمانی که «زندگی» آرزویشان شده است.
جمهوری اسلامی میخواهد ما را از هم جدا کند، قصههای ما را پراکنده کند و ما را به گوشههای انزوا براند. اما ما میدانیم که امید، در گره خوردن همین قصههاست؛ در بافتن یک زنجیرهی محکم از دردها و مقاومتها، از اشکها و ایستادگیها.
ما نمیتوانیم و نمیخواهیم ساکت بمانیم. اگر امروز صدایمان را بلند نکنیم، فردا نوبت قصهی دیگری خواهد بود. میخواهیم که این زنجیره را قویتر کنید. نگذارید قصهی پخشان، قصهای بیپایان از حسرت و سکوت باشد. صدای او باشید، قصهی او باشید.
باید با «زندگی» به جنگ «مرگ» رفت. از زندگی زنجیری بسازیم، در مقابل هر حلقه از طنابدار. دست من را میگیری که حلقهی بعدی زنجیر باشی؟
زنجیره حق زندگی
سپیده قُلیان -
بند زنان زندان اوین
۲۲ دیماه ۱۴۰۳
***************
بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی در مخالفت با اعدام
خواهان لغو کلی مجازات غیر انسانی و ارتجاعی اعدام هستیم
در حالی که نظام سیاسی حاکم بر ایران با تداوم سیاستهای بحرانزای داخلی و خارجی، وضعیت دهشتناکی را برای مردم ایران ایجاد کرده است، راه حل را در تشدید سرکوبها در حوزههای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جستوجو میکند.
حاکمیت که نگران شکلگیری جنبشهای اعتراضی دیگری است، تلاش میکند با افزایش بیسابقه مجازات اعدام، سایه وحشت و هراس را بر جامعه نگه دارد. به گونهای که با اعدام بیش از ۱۰۰۰ نفر، حدود ۷۵ درصد اعدامهای صورت گرفته در جهان در سال ۲۰۲۴ سهم مردم ایران شده است.
در تازهترین مورد حکم اعدام سه زندانی سیاسی پخشان عزیزی، بهروز احسانی و مهدی حسنی در دیوان عالی تایید شده و بیم آن میرود که این احکام اجرا شود.
لذا ما جمعی از زندانیان سیاسی با محکومیت اصل مجازات اعدام، آن را نمونهای از قتل عمد حکومتی تلقی کرده و خواهان لغو کلی این مجازات غیر انسانی و ارتجاعی هستیم.
ضمنا با اعلام حمایت و پشتیبانی خود از سه زندانی سیاسی پخشان عزیزی، بهروز احسانی و مهدی حسنی، از مردم ایران و همچنین مجامع و سازمانهای بینالمللی به ویژه نهادهای فعال در حوزه حقوق بشر میخواهیم که در راستای نجات جان زندانیان سیاسی که با خطر حکم اعدام روبهرو هستند و همچنین لغو کلی مجازات اعدام، از تمام ظرفیت خود برای اقدامات موثر استفاده نمایند.
اسامی امضاکنندگان:
۱- زرتشت احمدی راغب
۲- حسین استاجی
۳- شیوا اسماعیلی
۴- رضا اکبری منفرد
۵- سپهر امام جمعه
۶- لقمان امین پور
۷- سیامک امینی
۸- محمود اوجاقلو
۹- گلرخ ایرایی
۱۰- محمد آشتیانی عراقی
۱۱- شهریار براتی نیا
۱۲- وحید بنی عامریان
۱۳- یدی بهاری
۱۴- سکینه پروانه
۱۵- مرتضی پروین
۱۶- محمدحسن پوره
۱۷- حسین پیری
۱۸- محمد تقوی
۱۹- فروغ تقی پور
۲۰- عیسی چولاندیم
۲۱- احمدرضا حائری
۲۲- محمد حبیبی
۲۳- ناهید خداجو
۲۴- نسرین خضری جوادی
۲۵- شاهرخ دانشورکار
۲۶- میثم دهبان زاده
۲۷- مهران رئوف
۲۸- رضا رضایی
۲۹- کامران رضایی فر
۳۰- داود رضوى
۳۱- خسرو رهنما
٣٢- خشايار سفيدى
۳۳- حمزه سواری
۳۴- محمد شافعی
۳۵- شیوا شاهسیاه
۳۶- حسین شنبه زاده
۳۷- حسین شهسواری
۳۸- مولود صفایی
۳۹- زهرا صفایی
۴۰- سپهر ضیایی
۴۱- فاطمه (حوریه) ضیایی آزاد
۴۲- هومن طاهری
۴۳- جمشید عزیزی
۴۴- بابک علیپور
۴۵- مرضیه فارسی
۴۶- نصرالله فلاحی
۴۷- الهه فولادی
۴۸- پویا قبادی
۴۹- آذر کوروندی
۵۰- اسماعیل گرامی
۵۱- سعید ماسوری
۵۲- رضا محمدحسینی طامه
۵۳- محمد علی محمودی
۵۴- امیرحسین مرادی
۵۵- بابک مرادى
۵۶- وریشه مرادی
۵۷- علی معزی
۵۸- فرزاد معظمی گودرزی
۵۹- جواد منبری
۶۰- ابوالحسن منتظر
۶۱- محمد نجفی
۶۲- طاهره نوری
۶۳- حورا نیک بخت
۶۴- اسدالله هادی
۶۵- علی هارون الرشیدی
۶۶- مریم یحیوی
۶۷- میریوسف یونسی
۶۸- علی یونسی
***************
گسترش کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» به ۳۰ زندان مختلف
پیوستن زندان سپیدار اهواز و زندان رامهرمز در پنجاهمین هفته
به سنت دیرینه در همه جای دنیا، حتی در زمان جنگها و درگیریهای دو ملت یا دو کشور، در روزهای عید و مناسبتهای خاص، آتشبس صورت میگرفت و یا حاکمان اسیران و زندانیان را آزاد میکردند.
اما اکنون، در ایرانِ تحت حاکمیت مستبدان دینی، گویی در یک جهان موازی هستیم و تمام سنتها و ارزشها پایمال و ضد ارزشها ارزش شدهاند.
حکومت، تنها در روز ۱۲ دیماه، همزمان با سال نو میلادی، ۲۱ تن از شهروندان این سرزمین را به دار آویخت و از ابتدای دیماه تاکنون بیش از ۸۰ تن اعدام شدهاند. اعدام ۱۰۰۰ تن در سال میلادی ۲۰۲۴ رکورد دیگری از جنایات این حکومت است.
این در حالی است که بسیاری از دولتهای دیگر در جهان در حال توقف و لغو اعدام در کشور خود هستند. تاکنون ۱۲۸ کشور این حکم قرونوسطایی را لغو کردهاند. در همین راستا، چند روز پیش کشور زیمبابوه بهعنوان هدیه سال نو، حکم اعدام را بهطور کامل لغو کرد. اما در ایران اشغالشده، هر روز شاهد افزایش اعدام، سرکوب و شکنجه هستیم.
مردم آزاده و مقاوم ایران برای دفاع از ارزشها و آزادیهای خود ثابت کردهاند که هرگز مرعوب نخواهند شد و با وجود از دست دادن جان خود، از حقوق انسانی و خواستههای بهحق خود دفاع خواهند کرد. اکنون نیز که حکومت برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه و پیشگیری از خیزشهای مردم، سرکوب و اعدام میکند، کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در حال گسترش است.
در چند روز گذشته، تعدادی از زندانیان در زندانهای سپیدار اهواز و رامهرمز اعلام کردند در اعتراض به حکم اعدام به این کارزار میپیوندند و در اعتصاب غذا خواهند بود.
اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، روز سهشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳، در اعتصاب غذا هستند؛ همزمان با سالگرد شلیک جنایتکارانه به هواپیمای اوکراینی. خوشبختانه، امروز شاهد اتحاد و همبستگی تمام دادخواهان با خانواده جانباختگان این فاجعه هستیم. این اتحاد و همبستگی بسیار ارزشمند است و باید به اتحاد با خانواده اعدامشدگان، از جمله زندانیان جرایم اجتماعی و عمومی منجر گردد.
ما ضمن تسلیت به خانواده تمام جانباختگان راه آزادی و برابری، یاد و خاطره جانباختگان سقوط هواپیمای اوکراینی را گرامی میداریم و تأکید میکنیم که دادخواهان و قربانیان جنایات حکومت باید با حکم اعدام مخالفت کنند. از آنان میخواهیم از «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» حمایت کنند.
ضمن قدردانی از تمام فعالان داخلی و خارجی در حوزههای مختلف که از کارزار حمایت کردهاند، مجدداً از مردم ایران و جهان میخواهیم برای نهادینه شدن خواسته بهحق "نه به اعدام" در جامعه تلاش کرده و در مقابل این حکم غیرانسانی مقاومت کنند. یقین داشته باشید که پیروزی در دسترس است.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، با پیوستن زندان سپیدار اهواز و رامهرمز به ۳۰ زندان مختلف گسترش یافته است. اعضای کارزار در هفته پنجاهم، در زندانهای زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:
زندان اوین (بند زنان، بند چهار و هشت)، قزلحصار (واحد دو و چهار)، مرکزی کرج، تهران بزرگ، خورین ورامین، اراک، خرمآباد، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، نظام شیراز، بم، کهنوج، طبس، مشهد، قائمشهر، رشت (بند مردان و زنان)، رودسر، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، سقز، بانه، مریوان، کامیاران، سپیدار اهواز، زندان رامهرمز
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
١٨ دی هفته ۵۰
***************
گلرخ ایرایی از زندان اوین: حال خوب ما نقطهی مرگ ستمگر است
.... پخشان و وریشه سال گذشته بعد از ماهها از انفرادی به بند عمومی آمدند. با چند روز فاصله از هم وارد بند شدند و حال و هوای بند را عوض کردند. برای بچهها دستمال سر کوردی درست کردند و کلاس رقص کوردی برگزار کردند. مناسبتها را جشن گرفتند و از مقاومت در مناطقی گفتند که مبارزه رسم و آیین زندگیِ مردمانش است. از زندگی در کوهستان گفتند و از کار در کمپ آوارگان. از کودکانِ جنگزده گفتند و از زنانی که از حملههای داعش جان بهدر برده بودند. از طوفان و چادرهایی که از شدت باد کنده میشدند و از مواجهه با نیروهای داعش و هر بار از تجربهی مرگی پر هراس گفتند و از جان دادنِ رفقایشان که شاید تلخترین بخش روایاتشان بود.....
متن کامل را
اینجا کلیک کنید.
***************
نامۀ دوازده تن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان قزلحصار کرج
فاجعه انسانی در زندان قزلحصار
حکومتها را میتوان در خلوتشان، بدون جلوههای بیرونی، شناخت؛ همان جایی که هیچ نظارت خارجی بر آنها وجود ندارد. گرامشی، فیلسوف ایتالیایی، میگوید: "ماهیت هر حکومتی را از زندانهای آن باید شناخت؛ دقیقاً همانجایی که هیچ نظارتی وجود ندارد و ماهیت خود را بهطور کامل آشکار میسازد."
ظرفیت رسمی زندان قزلحصار حدود ۸۰۰۰ نفر است. اما در حال حاضر، تنها در یک واحد از چهار واحد این زندان (واحد ۱)، چنین ظرفیتی بهطور کامل اشغال شده است و سایر واحدها نیز بسیار بیش از ظرفیت رسمی خود زندانیان را در بر دارند. بهعنوان نمونه، در واحد ۲ حدود ۱۶۰۰ نفر که به اعدام محکوم شدهاند نگهداری میشوند.
در این شرایط، مقامات حکومت مستبد تصمیم گرفتهاند ۱۷۰۰ زندانی، عمدتاً از واحد ۴ زندان قزلحصار، را به واحدهای دیگر منتقل کرده و این واحد را به زندان مرکزی استان البرز واگذار کنند.بحث تنها جلوگیری از فاجعه نیست؛ چرا که زندان قزلحصار خود فاجعه است. در حال حاضر، حدود ۱۲,۰۰۰ زندانی در بندها، حسینیهها، و حتی راهروها به شکلی غیرانسانی و فاجعهآمیز نگهداری میشوند.
در خلوتگاه حکومتی که هیچ نظارتی بر آن وجود ندارد، زندانیان تنها بهعنوان اعداد و ارقامی دیده میشوند؛ نه کرامتی انسانی برایشان متصور است، نه خانوادههای چشمانتظارشان و نه حقوق حداقلی انسانیشان به رسمیت شناخته میشود.
تصمیمگیرندگان بیدرد، بهسادگی تصمیم میگیرند، و سخنگوی قوه قضائیه نیز، بیآنکه از فجایع داخل زندانها مطلع باشد، اعلام میکند که فلان زندان تعطیل میشود و مقدمات ساخت زندان دیگری فراهم خواهد شد!این در حالی است که اساساً اطلاعی از نسبت بالای ورود زندانیان نسبت به خروج آنها ندارند. حتی اگر تعدادی از زندانیان به بهانههایی مانند ۲۲ بهمن یا تخلیه اتباع افغانستانی آزاد شوند، کمتر از یک ماه، آمار زندانیان از قبل نیز بیشتر خواهد شد و بحران عمیقتر میشود.
این میزان بیعدالتی و تعدی که حتی حداقل حقوق انسانی، مانند فضای مناسب برای خواب و حرکت، را برای زندانیان فراهم نمیکند، ناشی از فقدان نظارت بر زندانهاست.اگر جهان، خانواده زندانیان و مردم ایران بدانند که زندانیان به شکلی مانند چیدن کتاب در قفسههای کتابخانه و در تختهای سهطبقه نگهداری میشوند، شاید کارزارهای گسترده و مداومی علیه چنین فجایعی به راه میافتاد.
ما، زندانیان سیاسی واحد ۴ قزلحصار، ضمن هشدار نسبت به پیامدهای فاجعهبار تصمیم اخیر (واگذاری واحد ۴ زندان قزلحصار به زندان مرکزی کرج)، اعتراض و نگرانی شدید خود را نسبت به این روشها و رفتارهای ناقض حقوق بشر اعلام میکنیم.
اسامی امضاکنندگان متن:۱- زرتشت احمدی راغب۲- سپهر امام جمعه۳- لقمان امین پور۴- احمد رضا حائری۵- میثم دهبانزاده۶- آرشام رضائی۷- رضا سلمان زاده۸- صلاحالدین ضیائی۹- حمزه سواری۱۰- مصطفی رمضانی۱۱- سعید ماسوری۱۲- رضا محمد حسینی
***************
زندان لاکان و آخرین سهشنبهی
شهریورماه، روایت زهره دادرس از لزوم همراهی با کارزار سهشنبههای نه به اعدام
«صدای گریه از فضای زیر هشت به گوشمان میرسد. فاطمه از پشت تلفن، خبر اعدام یکی از اقوام خود در استانی دیگر را شنیده است و نمیتواند جلوی گریهاش را بگیرد. از پشت میلهها، دستهایش را در دست میگیریم و برای او و خانوادهاش طلب صبر داریم. او میداند که ما امروز در اعتصاب غذای نه به اعدام هستیم و این ابراز همدردی برایمان صرفاً عرض تسلیت نیست؛ اما میشود در چشمان پر از اشکش این پرسش را خواند که چرا نتوانستیم از اعدام او جلوگیری کنیم و از کجا معلوم که خودش هم به این سرنوشت دچار نشود؟!
یک هفته گذشته است... در اولین سهشنبه مهر ماه، فاطمه هنوز سیاهپوش بود و اعتصاب غذای ما هم ساعتهای اولیه خود را سپری میکرد که خبر اعدام جوانی دیگر و اینبار در گیلان ما را در بهت و غم فرو برد. میگویند او در یک نزاع دستهجمعی بر اساس اطلاعات اشتباه محکوم شده است. این جوان از اقوام یکی از نگهبانان بود. او هم در همین ساعات اولیه صبح از ماجرا با خبر شده و سراسیمه زندان را ترک کرده بود.
شنیدن خبر دو اعدام به فاصلهی یک هفته، در روز سهشنبه و در زندان، شکلی متناقض از احساس استیصال و همزمان عزم و جدیت مضاعف بر ادامه دادن این همراهی با کارزار سهشنبههای نه به اعدام وجودمان ایجاد کرده بود.
مدتی از خبر اعدام دوم نگذشته بود که از همشهریهای آن فرد در زندان مطلع شدیم که پدر آن جوان نیز پس از اعدام فرزندش، دوام نیاورده و فوت کرده است. این خبر، به اندازه خبر اعدام برایمان تکاندهنده بود. مجریان آن حکم غیر انسانی را نمیدانم که آیا در برابر مرگ این پدر و عزای تازه به خود لرزیدهاند یا نه؟!
در چند ماه اخیر، بارها در زندان از انتقال افراد به قرنطینه و اجرای احکامشان در زندان لاکان مطلع شدیم و به چشم خویش دیدیم که زندانیانی که زیر حکم اعدام هستند چطور با این اخبار، نگران و سراسیمه میشوند. نمیدانم این اجرای احکام است که سرعت بیشتری به خود گرفته یا همیشه همینطور بوده است و ما کمتر مطلع میشدیم. در این مدت پیگیر اخبار مربوط به صدور احکام اعدام سیاسی نیز بودهایم که بسیار نگرانکننده است.
حالا برای پایان دادن به مجازات غیرانسانی اعدام و در اعتراض به اجرای آن، در زندان با هم همدل شدهایم، با همفکرانمان در دیگر زندانهای کشور همراهیم و به خشونتپرهیزترین شکل ممکن ایستادگی میکنیم.
اعدام قتل حکومتی و مجازاتی غیرقابل بازگشت است که نه تنها در کاهش میزان وقوع جرم تاثیری نداشته، بلکه خود مصداقی از خشونت است و به افزایش کمیت و کیفیت جرم منجر شده است.»
از صفحهی اینستاگرام زهره دادرس، فعال حقوق زنان ساکن گیلان
***************
اعزام به بیمارستان شریفه محمدی، فعال کارگری محبوس در زندان لاکان رشت
به گزارش خبرگزاری هرانا: «روز یکشنبه ۹ دی ماه، شریفه محمدی، فعال کارگری محبوس در زندان لاکان رشت، به بیمارستان خارج از زندان منتقل شد.
وی مدت زیادی است که از عفونت ناخن انگشت پا رنج میبرد، به طوری که این عفونت در حال سرایت به انگشتان دیگر بوده است. نهایتا این فعال کارگری روز یکشنبه ۹ دی ماه، جهت درمان از زندان لاکان رشت به بیمارستان خارج از زندان منتقل شده است».
شریفه محمدی که از ۱۴ آذرماه ۱۴۰۲ در بازداشت بهسر میبرد، مدت کوتاهی پس از حضور در ادارهی اطلاعات رشت به ادارهی اطلاعات سنندج و زندان این شهر منتقل شد. وی در پی ضربوشتم و شکنجه ماموران امنیتی با مشکلات عدیده جسمی از جمله عفونت انگشتان مواجه شد. پس از قریب به یک سال از این زمان، او سرانجام جهت درمان پزشکی به بیمارستان منتقل شد.
***************
تداوم کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در هفته چهلونهم با همبستگی ۲۸ زندان مختلف
《سکوت در برابر چنین فجایعی نوعی همراهی با آن است》
در روزهایی که صدای دادخواهی و اعتراض مردم و فعالان علیه اعدام از هر زمان دیگری بلندتر شده است، نه تنها اعدام و سرکوب کاهش نیافته، بلکه حکومت مستبد به شکل فزایندهای بر شدت آن افزوده است. بهگونهای که قوه قضائیه در روزهای اخیر بیحس کردن اعضای بدن (دست و پا) برای متهمان سرقت و محاربه را مجاز اعلام کرده است تا جنایات وحشیانه خود را عادیسازی کند و با این روشهای سرکوبگرانه، ترس و خفقان را در جامعه گسترش دهد. بسیاری از این متهمان سرقت، قربانی فساد ساختاری، تبعیض طبقاتی، دزدی و اختلاسهای نجومی حاکمان و وابستگان به حکومت هستند.
حکومت زنستیز حاکم بر ایران، در ادامه سرکوبهای خود، تعدادی از زندانیان زن در زندان قرچک را به اتهام روابط نامشروع به مجازات قرون وسطایی سنگسار محکوم کرده است که در خوشبینانهترین حالت، ممکن است حکم آنان به جای مرگ با سنگ، به اعدام تبدیل شود. ما بر این باوریم که سکوت در برابر چنین فجایعی، همراهی با آن به حساب میآید.
و باید علیه این توحش و بربریت ایستاد.
در حکومتی که روزانه شاهد اعدامهای گسترده در زندانهای مختلف هستیم، در ده روز اول دیماه دستکم ۴۱ تن و تنها در سه روز ۲۳ تن اعدام شدهاند. و تعداد زیادی از محکومان به اعدام در زندانهای مختلف جهت اجرای حکم به انفرادی منتقل شدهاند.
زندانی سیاسی، مجاهد کورکور، که بیش از دو سال است در زندان بهسر میبرد، برای بار دوم حکم اعدامش، که پیشتر توسط دیوان نقض شده بود، در شعبه همعرض دادگاه انقلاب اهواز تأیید شده است و جان او به شدت در خطر است.
اخیراً نیز حکومت مستبد ولیفقیه، وکلای آزاده و شریفی که تلاش میکنند پرونده زندانیان سیاسی و محکومان به اعدام را بر عهده بگیرند، تحت فشار قرار داده و آنان را تهدید به بازداشت میکند. این اقدام که در سالهای اخیر بارها شاهد آن بودهایم، منجر به زندانی شدن برخی وکلا فقط به دلیل دفاع از موکلانشان شده است. باید از این وکلای شریف و آزاده دفاع کرد.
در روزهای گذشته، شاهد حمایتهای گسترده از این کارزار از سوی فعالان داخل و خارج کشور بودهایم. ما صمیمانه از همه قدردانی میکنیم و بر این باوریم که مخالفت با اعدام باید به معنای مخالفت با هر نوع اعدام و حمایت از هر فرد محکوم به اعدام باشد.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، ضمن محکوم کردن اقدامات سرکوبگرانه و ضدانسانی حکومت که نقض فاحش حقوق بشر است، از تمامی فعالان این حوزه میخواهد برای مقابله با سرکوب و اعدام در ایران اقدام کنند.
همچنین، از مردم ایران و زندانیان میخواهیم برای توقف احکام اعدام در ایران، از این کارزار حمایت کرده و به آن بپیوندند. با همبستگی و اتحاد عمل، میتوان ریشه اعدام را خشک کرده و سرزمینی عاری از خشونت و اعدام ساخت. فراموش نمیکنیم که آمران و عاملان این اعدامها، کشتارها و سرکوبها بزرگترین جنایتکاران علیه بشریت هستند که باید پاسخگوی اعمال ننگین خود در برابر دادگاه مردمی باشند. بدون شک، زمینهساز بسیاری از این جنایتها، حاکمان ستمگری هستند که قدرت و حکومت را به نفع خود مصادره کردهاند و با هر شکلی از آزادی و برابری سر ستیز دارند.
اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در روز سهشنبه، ۱۱ دی ۱۴۰۳، در هفته چهلونهم، در ۲۸ زندان زیر اعتصاب غذا خواهند کرد:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)،
زندان قزلحصار (واحد ۲ و ۴)،
زندان مرکزی کرج،
زندان تهران بزرگ،
زندان خورین ورامین،
زندان اراک،
زندان خرمآباد،
زندان اسدآباد اصفهان،
زندان دستگرد اصفهان،
زندان شیبان اهواز،
زندان نظام شیراز،
زندان بم،
زندان کهنوج،
زندان طبس،
زندان مشهد،
زندان قائمشهر،
زندان رشت (بند مردان و زنان)،
زندان رودسر،
زندان اردبیل،
زندان تبریز،
زندان ارومیه،
زندان سلماس،
زندان خوی،
زندان نقده،
زندان سقز،
زندان بانه،
زندان مریوان،
زندان کامیاران.
سهشنبه، ۱۱ دی ۱۴۰۳
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
***************
سروناز احمدی از زندان اوین آزاد شد
مادر سروناز احمدی با انتشار مطلبی در این باره نوشته است: آزادی سروناز امروز یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳ بعد از یک سال و ۹ ماه حبس به صورت مشروط از زندان اوین صورت گرفته است.
***************
اعتصاب غذای رضا خندان مهابادی در زندان
نسرین ستوده همسر رضا خندان مهابادی اعلام کرد: «رضا در اعتراض به شرایط بند ۸ از امروز صبح اعتصاب غذای خود را شروع کرد. این در حالی است که او در نامه ای که دیروز به مسؤلان زندان نوشته بود، خواهان بهبود شرایط بند ۸ شده بود.بند ۸ فاقد شرایط زیست و پر از ساس است. در تماسی که رضا امروز از زندان داشت گفت که او همچنین در اعتراض به شرایط بازداشتگاه های نیروی انتظامی دست به اعتصاب غذا زده است. تاثیر مخرب این بازداشتگاه ها در مرگ مهدی خدایاری، جوان ۲۸ ساله ای که دو کودک خردسال نیز داشته است و دیروز پس از انتقال از بازداشتگاه نیروی انتظامی در اوین جان باخته است، قابل مشاهده است.»
***************
چهل وهشتمین هفته در ادامه موج اعدامها در سراسر کشور
در هفته چهل و هشتم کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» تعدادی از زندانیان زندان رودسر در استان گیلانع اعلام کردهاند که از این پس به کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» میپیوندند و در اعتصاب غذا خواهند بود.
پیوستن زندان رودسر به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در هفته چهل و هشتم
زندان قزلحصار قتلگاهی که ۱۷٪ از اعدامهای سراسر کشور را به خود اختصاص داده است.
در آستانه سال نو میلادی با تبریک میلاد مسیح مبشر صلح و آزادی، آرزوی سالی به دور از سرکوب و اعدام و کشتار برای همه ملتهای جهان بهویژه ایرانیانی که تحت ستم حکومت ولایت فقیه قرار دارند را داریم.
در سال ۲۰۲۴ حکومت مستبد حاکم بر ایران تا کنون دستکم ۹۵۳ تن را فقط با چوبههای دار به قتل رسانده است؛ حدود ۳۳ تن از آنها زن بوده و در مجموع ۸ زندانی سیاسی را اعدام کرده است. همچنین حدود ۹۶ تن از هموطنان کُرد و ۱۰۱ تن از هموطنان بلوچ را در این یک ساله اعدام کرده است.
زندان قزلحصار کرج به عنوان مرکز اصلی اعدامها، قتلگاهی است که با ۱۵۸ اعدام در سال ۲۰۲۴ حدود ۱۷ درصد از کل اعدامهای کشور را به خود اختصاص داده است.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" با افشای بخشهایی از جنایات و اعدامهایی که در زندانهای سراسر کشور صورت گرفته است، تلاش کرده تا صدای زندانیان گمنام و زیر حکم اعدام باشد؛ افشای این جنایتها توسط کارزار و دیگر نهادهای سیاسی و حقوق بشری، پس از سالها اعدام و کشتار، منجر به قرار گرفتن زندان قزلحصار در لیست تحریمهای بینالمللی شد.
در هفته گذشته حکومت اعدامی، روز چهارشنبه ۲۸ آذر ماه یک زندانی سیاسی کُرد با نام #رحیم_برین را در زندان مهاباد پس از ۱۹ سال شکنجه به دار آویخت.
همچنین یک زندانی سیاسی دیگر در زندان ارومیه با نام #رزگار_بیگزادهبابامیری که در اعتراضات ۱۴۰۱ در بوکان بازداشت شده بود، توسط شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای انقلاب ارومیه، متهم به محاربه و بغی شده است که خطر صدور حکم اعدام وی وجود دارد.
با توجه به موج اعدامهای گسترده که در سراسر کشور به اوج رسیده است این هفته تعدادی از زندانیان زندان رودسر در استان گیلان در نامهای اعلام کردهاند که از این پس به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" میپیوندند و در اعتصاب غذا خواهند بود.
در این ایام که حکومت توان حل کلان بحرانهای ساختاری را ندارد و کشور را تعطیل و یا نیمه تعطیل اعلام کرده است. اما اجرای حکم اعدام بدون یک روز تعطیلی، ادامه دارد. گویی ماشین کشتار و اعدام متوقف شدنی نیست.
همانطور که بارها تاکید کردهایم بسیار واضح است که حکومت برای جلوگیری از اعتراضات مردمی دست به سرکوب و اعدام میزند و تمام اعدامها در ایران جنبه سیاسی دارد؛ لذا اعضای این کارزار مجددا از تمام ارگانها و نهادهای مردمی و حقوق بشری در داخل و خارج از کشور میخواهد برای جلوگیری از اعدامها در ایران تلاش جدی به عمل آورند. رمز پیروزی و توقف ماشین اعدام، همبستگی و اتحاد همگانی است. ما میتوانیم و وظیفه داریم علیه اعدام بایستیم تا این قتل سیستماتیک را متوقف نماییم.
اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" سهشنبه ۴ دی ۱۴۰۳ در هفته چهلوهشتم در ۲۸ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:
زندان اوین (بند زنان ،بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج ، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان اراک، زندان خرم آباد، زندان اسد آباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان )، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان رودسر گیلان
سهشنبه ۴ دی ۱۴۰۳
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
***************
اعتصاب غذای یک شهروند زندانی محبوس
در زندان اوین به دلیل بلاتکلیفی و عدم رسیدگی به پرونده اش
غزل مرزبان، نوکیش مسیحی گیلک و فارغالتحصیل رشته حقوق از لشتنشا، در اعتراض به بلاتکلیفی پرونده و شرایط نامشخص قضایی خود، دست به اعتصاب غذا زده است.
او که در بند زنان زندان اوین نگهداری میشود، نزدیک به ۵۰ روز است که با فشارهای روانی و جسمی ناشی از بازداشت و عدم رسیدگی مناسب به پروندهاش مواجه است.
غزل مرزبان در تاریخ پانزدهم آبانماه، در حوالی میدان ولیعصر تهران به دلیل سردادن شعارهای اعتراضی علیه حکومت بازداشت شد. او ابتدا به بازداشتگاه وزرا منتقل و پس از دو روز به بند زنان زندان اوین منتقل شد.
این نوکیش مسیحی با اتهاماتی از جمله «تبلیغ علیه حکومت» و «عدم رعایت حجاب اجباری» روبهرو است و بلاتکلیفی پرونده و نبود شفافیت در رسیدگی قضایی، او را وادار به اعتصاب غذا کرده است.
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳
___________________________
برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب پائیز ۱۴۰۳
اینجا کلیک کنید.
برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب از اول بهمن ۱۴۰۲ تا ۲٨ شهریور ۱۴۰۳
اینجا کلیک کنید.