افق روشن
www.ofros.com

اخبار مقاومت و مبارزه در زندان های جمهوری اسلامی

"مبارزه پشت میله های زندان"

اخبار زندان ها                                                                                                                          پنجشنبه ٣ آبان ١۴٠٣ - ۲۴ اکتبر ۲۰۲۴


وخامت حال وریشه مرادی پس از دو هفته اعتصاب غذا در زندان

هم‌زمان با اعتصاب غذای زندانیان و ادامه کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» وریشه مرادی، فعال سیاسی متهم به بغی و در شرف حکم اعدام نیز با وجود ضعف شدید به اعتصاب غذای خود ادامه می‌دهد. مرادی دلیل این اعتصاب غذا را اعتراض به احکام سنگین و اعدام‌های جمهوری اسلامی خوانده و از این طریق همراهی خود با تمامی گروه‌ها و نهادهای بین‌المللی علیه اعدام را اعلام کرده است.

************

کامیار فکور از زندان اوین آزاد شد

کامیار فکور، روزنامه‌نگار امروز دوم آبانماه ۱۴۰۳ به صورت رای باز از زندان اوین آزاد شد.
همسرش ‎ سروناز احمدی اما از مرخصی درمانی محروم بوده و بیش از یکسال است در زندان اوین به‌سر می‌برد.
سروناز احمدی چندی پیش در اعتراض به عدم موافقت با مرخصی درمان دست به اعتصاب دارو زد اما ‏مسئولان قضایی با وجود وخامت حال سروناز، توجهی به درخواست وی نکردند.

************

‌‌ نامه جمعی از زنان زندانی اوین درباره تعلل و امتناع این زندان در رسیدگی پزشکی به زندانیان:

نرگس محمدی را با وجود شرایط اورژانسی به بیمارستان اعزام نمی‌کنند

ما جمعی از زنان هم‌بندی نرگس محمدی در بند نسوان اوین نسبت به امتناع زندان در اعزام او به بیمارستان اعتراض داشته و نگران سلامتی او هستیم. نرگس محمدی ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ به علت درد در ناحیه‌ی سینه به بیمارستان اعزام و به بخش ICU منتقل شد.
به دستور پزشک او باید خرداد ماه برای عمل آنژیو بار دیگر به بیمارستان اعزام می‌شد. زندان پس از یک ماه و نیم تأخیر یعنی ۱۸ تیر ماه بار دیگر او را به بیمارستان منتقل کرد. در این اعزام پزشکان متوجه توده‌ای در سینه‌ی او شدند و اقدام به بایوپسی کرده و به دلیل نگرانی از نیاز فوری به عمل جراحی، عمل آنژیو را به تعویق انداختند. بنا به دستور پزشک او باید شهریور ماه برای عمل آنژیو به بیمارستان اعزام می‌شد.
در این مدت علاوه بر ۳ نامه از سوی پزشک متخصص بیمارستان، پزشک معتمد زندان نیز او را معاینه کرده و خواهان اعزام اورژانسی او به بیمارستان شده است. رئیس بهداری اوین نیز بارها ضرورت اعزام اورژانسی او به بیمارستان را به مسئولان زندان متذکر شده، اما زندان از اعزام نرگس امتناع کرده و دلیل آن را دستور نهادهای بالادستی عنوان می‌کند. نرگس در چند روز گذشته نیز به دلیل درد در قفسه سینه به بهداری مراجعه کرده و نوار قلب او تغییراتی را نشان داده که به گفته‌ی پزشک اوین به معنای نوسان فشار خون و شرایط پرریسک سلامتی اوست.
گذشته از اورژانسی بودن عمل آنژیو، آبان ماه ۱۴۰۲ نرگس ناگهان دچار درد شدید در کمر شد، که به بیمارستان اعزام و طبق دستور پزشک باید حداقل ۱۰ جلسه فیزیوتراپی و کایروپراکتیک برای او انجام می‌شد، که زندان هیچ گاه در این زمینه او را برای درمان اعزام نکرد. در واقع تاکنون زندان هر بار پس از اعتراض‌های متعدد زندانیان حاضر به اعزام نرگس محمدی به بیمارستان شده است.
نرگس از شهریور ماه باید برای انجام عمل آنژیو به بیمارستان اعزام می‌شد، اما با وجود اورژانسی بودن شرایط و اعتراض‌های متعدد همبندیان و زنان زندانی همچنان زندان اقدام به اعزام او نکرده و هر بار که وعده‌هایی داده شده، در نهایت صبح روز اعزام، از انجام آن سر باز زده‌ است.
ما تنها خواهان رسیدگی پزشکی و اعزام هم‌بندی خود برای درمان هستیم. خواسته‌ای قانونی که زندان وظیفه انجام آن را برعهده دارد. مگر نه اینکه زندان مسئول رسیدگی به سلامت زندانی است؟ چرا ما هر بار برای اعزام نرگس و حتی دیگر زندانیان باید به روش‌های متعدد به زندان اعتراض خود را اعلام کنیم و پس از کشمکش‌های بسیار اقدام به اعزام یک بیمار کنند؟
لازم به ذکر است، بسیاری از زنان زندانی اوین دچار بیماری‌های سخت و لاعلاج بوده یا کهولت سنی دارند که اگر برچسب زندانی امنیتی نداشتند، قطعا عدم تحمل برای آنها صادر می‌شد. به وضعیت این زندانیان رسیدگی نشده و به نظر می‌رسد زندان اساسا امکان رسیدگی مداوم به این زندانیان را دارا نیست. با این حال با نگاه داشتن این زندانیان، جان آنان را در خطر انداخته و اضطراب و نگرانی برای وضعیت سلامتی آنها را به هم‌بندیان و خانواده‌های آنان تحمیل می‌کند.
زندانی بودن خود به معنای زندگی در اضطراب و دشواری بسیار است و بند نسوان در حال حاضر پرجمعیت‌ترین دوران خود در سال‌های اخیر را سپری می‌کند و زندان در چنین شرایطی به جای رسیدگی بیشتر از ابتدایی‌ترین وظایف قانونی خود، چون اعزام به بیمارستان سر باز زده و بر اضطراب و دشواری حبس ما در این دوران می‌افزاید.

امضاکنندگان:
ویدا ربانی، مطهره گونه‌ای، آنیشا اسدالهی، سپیده قلیان، گلرخ ایرایی، مریم یحیوی، سمانه اصغری، نسیم سیمیاری، سعیده شفیعی، پخشان عزیزی، نسرین خضری جوادی، سکینه پروانه، ریحانه انصاری‌نژاد، شکیلا منفرد، زهره سرو، حورا نیکبخت، راحله راحمی‌پور، مهوش شهریاری، محبوبه رضایی، معصومه نساجی، ناهید خداجو و سعیده قربانعلی

دوم آبان ۱۴۰۳

زندان اوین، بند زنان

************

‌‌‌‌‌‌ اعتراض حورانیک بخت به صدور و اجرای احکام اعدام

اعتراض حورانیک بخت زندانی سیاسی در زندان اوین نسبت به افزایش صدور و اجرای احکام اعدام
حورا نیک‌ بخت، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، با نگارش یادداشتی از زندان، به افزایش صدور و اجرای احکام اعدام اعتراض کرد وی در بخشی از این یادداشت نوشته است: «خشونت و نابرابری همچون دیوی است که هزاران سر دارد؛ سرهایی که یکی از دیگری زشت‌تر و برای چشمان آگاه، غیرقابل تحمل‌تر. گرفتن جان انسان ها، به هر علتی و با هر استدلالی، کریه ترین سر آن است. پیش از اینکه خود ما مستقیما با این دیو روبرو شویم، برای چشم هایمان عینک هایی می سازند از توجیهات رنگ به رنگ تا مانع دیدن عمق کراهت و توحش آن شوند.»

************

‌‌‌‌ اعدام پنج زندانی در زندان قزلحصار کرج

ساعت شش بامداد چهارشنبه ۲ آبان، پنج زندانی در زندان قزل‌حصار کرج اعدام شدند.
به‌گزارش یکی از خبرگزاری های حقوق بشری ، اتهام این زندانیان مرتبط با جرائم مواد مخدر، قتل و «لواط به عنف» اعلام شده است.
هویت دو نفر از این زندانیان سلام بابا خان جعفری و محمد کوشکی اعلام شده و اتهام آن‌ها مربوط به جرائم مواد مخدر عنوان شده است.
دو زندانی دیگر تبعه کشور افغانستان بودند و اتهامات آن‌ها قتل و «لواط به عنف» اعلام شده است. هویت آن‌ها هنوز معلوم نیست.
اعدام این زندانیان توسط مسئولان زندان و نهادهای متولی اعلام نشده است.
همزمان خبرگزاری رکنا از اجرای حکم اعدام یک زندانی دیگر به نام آرمان ناصرزاده در زندان قزل‌حصار خبر داده است. اتهام او نیز قتل عنوان شده است. این زندانی پس از ۱۰ سال حبس و رضایت ندادن خانواده مقتول اعدام شد.

************

‌‌‌‌ سامان یاسین با سپردن چهار میلیارد وثیقه به مرخصی استعلاجی آمد

وکیل سامان یاسین، رپر بازداشتی اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ خبر داده، موکل او پس از تحمل حدود ۲۶ ماه حبس از زندان قزلحصار، با نظر کمیسیون پزشکی و موافقت مرجع قضایی با سپردن چهار میلیارد وثیقه به مرخصی استعلاجی آمد.

************

‌‌‌‌ مریم اکبری منفرد به زندان قرچک ورامین منتقل شد

روز جاری، مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی از زندان سمنان جهت اجرای محکومیت دو سال حبس خود، به زندان قرچک ورامین منتقل شد. در تاریخ ۲۰ مهرماه، محکومیت ۱۵ سال حبس در تبعید این زندانی سیاسی به اتمام رسیده بود.
حسین تاج وکیل مدافع وی ضمن انتشار این خبر نوشت: پیگیر انتقال خانم اکبری منفرد به زندان اوین است. همچنین، پیگیر اعاده دادرسی و استفاده از تسهیلات قانونی موکلش میباشد.

‌‌************

‌‌ پیوستن زندان شیبان اهواز به کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام در هفته سی و نهم

همزمان با سالگرد "اعتراضات ۱۴۰۱" و سالگرد جانباختگان این جنبش و گستردگی بحران‌های داخلی و خارجی حکومت، شاهد شتاب فزاینده و گسترده اعدام‌ها بوده و هستیم ؛ که تنها در مهرماه امسال بیش از ۱۴۰ تن به دار آویخته شده‌اند.(از این تعداد ۵ تن زن بوده اند.)
بنا بر اخبار منتشر شده در یک هفته گذشته قریب به ۳۵ تن اعدام شده‌اند که تنها در روز ۲۵ مهر ۱۷ تن اعدام شدند. در اقدام سرکوبگرانه دیگر، ۴ زندانی سیاسی محکوم به اعدام از هموطنان عرب در زندان شیبان اهواز برای اجرای حکم اعدام به انفرادی منتقل شده‌اند که جانشان در خطر جدی قرار دارد. در پی این احکام ضد انسانی، جمعی از زندانیان سیاسی زندان شیبان اهواز طی بیانیه‌ای پیوستن خود به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" را اعلام کردند.
بنابراین کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام ضمن محکوم کردن این اعدام‌های سیستماتیک، به تمام فعالان و نهادهای سیاسی، مدنی، صنفی و حقوق بشری و تمام وجدان‌های بیدار داخل و بین‌المللی برای مقابله با این سرکوب‌ها فراخوان می‌دهد امروز ایستادن در برابر صدور و اجرای احکام اعدام باید بخشی از مطالبه اجتماعی باشد. این محقق نخواهد شد مگر با مقاومت ، همبستگی و اراده جمعی. ما می‌توانیم این ماشین کشتار و اعدام را متوقف کنیم و بنیان چنین احکام غیر انسانی را در میهنمان براندازیم.
اعضای کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"، سه‌شنبه یکم آبان ۱۴۰۳ در هفته سی و نهم در ۲۳ زندان مختلف در اعتصاب غذا هستند و جمعی از زندانیان اعتصابی در زندان‌های زیر در اعتصاب غذا هستند.
زندان اوین(بند زنان،بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرم آباد، زندان اراک، زندان اسد آباد اصفهان، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان مشهد، زندان لاکان رشت(بند زنان و مردان)،زندان قائمشهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان شیبان اهواز

‌‌ کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام

۱ آبان ۱۴۰۳

‌‌************

‌‌ دهمین روز اعتصاب غذای وریشه مرادی در اعتراض به صدور احکام اعدام

"وریشه مرادی"، زندانی سیاسی علیرغم وضعیت وخیم جسمانی همچنان به اعتصاب غذای خود ادامه داده است. امروز، ۱۰ روز است که وریشه مرادی در اعتصاب غذای نامحدود بسر میبرد.
این زندانی سیاسی در اعتراض به تداوم بازداشت و بلاتکلیفی خود و همچنین محرومیت از ملاقات با خانواده و وکیل اقدام به اعتصاب غذا کرده است.

‌‌ یکشنبـــه ۲۹ مهرماه ۱۴۰۳

‌‌************

با دستور دادستان؛ پخشان عزیزی از ملاقات با وکلا و خانواده خود محروم شده است

پخشان عزیزی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام که در زندان اوین محبوس است، با دستور دادستانی از ملاقات با وکلای پرونده به‌صورت نامحدود از ملاقات با خانواده‌اش محروم شده است.
یک منبع مطلع گفته است:
«روز شنبه، دو وکیل پخشان به زندان مراجعه کردند، اما با دستور دادستانی، از انجام ملاقات جلوگیری شد. نیری، دادیار ناظر، این تصمیم دادستانی را به وکلا ابلاغ کرده است. پخشان عزیزی علاوه بر پرونده‌ای که حکم اعدام برای آن صادر شده، به دلیل اعتراض به ورود صندوق رأی به بند زنان اوین در روز انتخابات و در پی اعتراض به اعدام رضا رسائی و احکام اعدام‌های دیگر، با دو پرونده قضایی دیگر مواجه شده است.»
شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری خردادماه سال جاری پخشان عزیزی، فعال و مددکار اجتماعی و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین تهران را به اتهام «بغی» از طریق «عضویت در گروه‌های معارض کشور» به اعدام محکوم کرده است .

‌‌************

وریشه مرادی ۹ روز است که در اعتصاب غذا بسر میبرد

وریشه مرادی، متهم سیاسی محبوس در زندان اوین با حال نامساعد جسمی در نهمین روز از اعتصاب خود بسر میبرد. اعتصاب این متهم سیاسی در اعتراض به تداوم بازداشت، محرومیت از ملاقات با خانواده و وکیل، و همچنین افزایش احکام اعدام در ایران صورت گرفته است.
یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این متهم سیاسی ضمن تایید این خبر به یکی از خبرگزاری های حقوق بشری گفت: "حال عمومی خانم مرادی رو به وخامت است. وی با افت شدید فشار خون (۸ روی ۶) و ضعف بدنی جدی مواجه شده و مشکلات مفاصل او که از قبل وجود داشت، به دلیل اعتصاب غذا تشدید شده است. وریشه مرادی که از تاریخ ۱۹ مهرماه، دست به اعتصاب زده، چندی پیش با حال نامناسب جسمی به بهداری زندان منتقل شد، اما از دریافت سرم خودداری کرد و تنها به مصرف آب، قند و نمک ادامه می‌دهد."
پیشتر یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این متهم سیاسی در گفتگو با یک نهاد حقوق بشری عنوان کرده بود: خانم مرادی در اعتراض به تداوم بازداشت و بلاتکلیفی خود، همچنین محرومیت از ملاقات با خانواده و وکیل که از اواسط اردیبهشت ماه سال جاری به دستور قاضی ابوالقاسم صلواتی، صادر شده و افزایش احکام اعدام در ایران، دست به اعتصاب زده است.
وریشه مرادی در تاریخ ۱۰ مردادماه ۱۴۰۲، توسط نیروهای امنیتی در حومه سنندج بازداشت شد. وی نهایتا در تاریخ ۵ دی ماه ۱۴۰۲، با اتمام مراحل بازجویی از بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین به بند زنان این زندان منتقل شد. این زندانی سیاسی در تاریخ ۲۷ خردادماه سال جاری، در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی، با اتهاماتی از جمله عضویت در یکی از گروه های اپوزیسیون مخالف نظام و بغی مواجه شده است.

************

وریشه مرادی، وارد ششمین روز اعتصاب غذای خود در زندان اوین شد.

او در اعتراض به صدور و اجرای احکام اعدام در ایران، از روز ۱۹ مهر همزمان با روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام، دست به اعتصاب غذا زده است.
به گزارش شبکه حقوق بشر #کردستان، پزشک بهداری زندان اوین روز دوشنبه ۲۳ مهر (۱۴ اکتبر)، مرادی را معاینه کرده و خواستار تزریق سرم و انتقال او به بهداری شد، اما او از پذیرش این توصیه خودداری کرده است.
وریشه از بیماری‌های مختلفی رنج می‌برد.
وریشه مرادی در چند روز گذشته طی نامەای از زندان اوین، گفتە بود: «اجازە ندهید جنگ‌های فرامرزی بر موضوع سرکوب‌های داخلی جامعە سایە بیفکند. تلاش من برای اعتصاب غذا در این راستاست. ما به هر قیمتی که شده اجازه نخواهیم داد صدای مبارزان داخلی که شجاعانه ایستاده‌اند در هیاهوی جنگ‌ها و ماجراجویی‌های بی‌فرجام گم شود.»
او همچنین تأکید کرده بود که هدفش از اعتصاب غذا جلب توجه به "سرکوب‌های داخلی و دفاع از حقوق فعالان زن" است.
وریشە مرادی از مرداد سال گذشتە به اتهام "بغی" در بازداشت است.و تاکنون دو جلسه دادگاه برای او برگزار شده است.

************

گلرخ ایرایی: برای لغو مجازات اعدام باید به مخالفت همه‌جانبه با آن برخاست

عدنان غبیشاوی (موسوی)، علی مجدم، معین خنفری، محمدرضا مقدم، حبیب دریس و سالم موسوی (آلبوشوکه)، در یک پرونده مشترک به اعدام محکوم شده‌اند.

تعدادی زندانیِ سیاسی عرب را جهت اجرای حکم مرگ به سلول انفرادی برده‌اند. اگر شنیدن این خبر ما را کمتر از شنیدن اخبار هم‌فکران‌مان در شرایط مشابه برانگیخته می‌کند، به این معناست که ما قابلیتِ بدل شدن به آنی که به انکارِ آن برخاسته بودیم را داریم.
برای مبارزه با مجازات وحشیانه‌ اعدام، نمی‌توانیم فقط در برابر اعدام‌های سیاسی یا در برابر احکام مرگ صادره برای هم‌سویانِ سیاسی خود واکنش نشان بدهیم.
برای لغو مجازات اعدام باید بتوانیم هر حکم مرگی، حتا برای مجرمی که ابعاد جرمش در نظرمان بسی هولناک است را نیز محکوم کنیم. آنچه مسلم است اینکه جمهوری اسلامی فراتر از گسترش فقر و فساد و فلاکت، نگرشی را در جامعه نهادینه کرد که خود محل بحث است.
با وجود افزایش آمار اعدام‌ها، بخش قابل‌توجهی از جامعه هنوز به آن حساسیتی نشان نمی‌دهد و درصد زیادی از جامعه نیز بسته به جرائم، ملیت، قومیت و جنسیتِ محکوم و تضادها یا هم‌سویی سیاسی و عقیدتیِ موجود واکنش نشان می‌دهند.
گاه در مواجهه با رویدادی در‌می‌یابیم، به نقیضِ خود و به آنی که به انکارش برخاسته بودیم بدل شده‌ایم. تناقض در مواجهه با احکام مرگ و تبدیلِ محکومانِ در صفِ اعدام به خودی و ناخودی جز ویرانیِ آنچه ساخته‌ایم نیست. در نظر گرفتنِ شاخص‌هایی در واکنش به «احکام مرگ» که قطعا منجر به تلطیفِ فضا به نفعِ عامل سرکوب و کشتار می‌شود، رذیلانه‌تر از قتل سیستماتیک است.
اگر در واکنش به شنیدنِ «اعدام گرفت» می‌گوییم «برای چه»، به معنای پذیرشِ حکم مرگ برای آن دسته افرادی‌ست که مجرمیت‌شان در دایره‌ معادلات ما نمی‌گنجد و حکومت را محق به کشتنِ آنان می‌دانیم. برای لغو مجازات اعدام باید به مخالفت همه‌جانبه با آن برخاست.

‌‌ گلرخ ایرایی - مهر ۱۴۰۳ - بند زنان زندان اوین

‌‌************

سی و هشتمین هفته کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام در ۲۲ زندان مختلف ادامه دارد

همزمان با روز جهانی علیه اعدام حکومت اعدامی در ایران، ۷ تن را در زندان‌های مختلف اعدام کرد.
در هفته گذشته نیز بیش از ۳۶ تن اعدام شدند به طوری که تنها در روز ۱۸ مهر، ۱۹ تن حلق‌آویز گردیدند. در میان این اعدام‌شدگان دو کودک مجرم به اسم مهدی براهویی و علی شیروانی وجود داشتند، که در زمان بازداشت به ترتیب ۱۷ و ۱۵ سال سن داشتند.
در ادامه این سرکوب‌ها و خشونت‌ها، قضائیه حکومتی در ۲۲ مهر ماه پرونده قطع دست ۸ متهم به سرقت را در تهران به دادگاه ارجاع داد. این میزان خشونت علیه مردم ایران همزمان با روز جهانی علیه اعدام توسط حکومت ایران نشان از به سخره گرفتن و لگدمال کردن قوانین حقوق‌بشر بین‌المللی است؛ تا در برابر اعتراضات و قیام احتمالی سد ببندد.
اعضای “کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام" اکنون بیش از ۸ ماه است که سه‌شنبه هر هفته دست به اعتصاب غذا می‌زنند و در مقابل احکام غیرانسانی اعدام مقاومت می‌کنند.
این کارزار که از بهمن ۱۴۰۲ از زندان قزلحصار شروع شده، با مقاومت و پایداری زندانیان اعتصاب‌کننده تا به امروز، به ۲۲ زندان مختلف گسترش یافته است.
هدف این کارزار مقابله با احکام غیرانسانی اعدام و لغو آن در ایران است و در این مدت تلاش کرده است صدای زندانیان زیر حکم اعدام فارغ از هر نوع اتهامی باشد. همانطور که خانم مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران، در آخرین اظهاراتش کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام را مورد اشاره قرار دادند، از شخص ایشان، شورای حقوق‌بشر و همه نهادهای بین‌المللی حقوق‌بشر انتظار اقدامات عاجل‌تر و جدی‌تری در متوقف کردن این ماشین کشتار داریم، اقداماتی موثرتر که جان بسیاری از زندانیان بی‌پناه در گرو آن است.
از همه وجدان‌های بیدار و رسانه‌های مستقل و مردمی انتظار می‌رود که در راستای لغو اعدام و مقابله با آن قدم بردارند. تا این مبارزه در جامعه نهادینه شود تا کشوری آزاد، برابر و به دور از خشونت و اعدام به همراه صلح و دموکراسی با قوه‌ی قضاییه مستقل را بسازیم.
در همین راستا این سه‌شنبه، ۲۴ مهر ۱۴۰۳، اعضای این کارزار در هفته سی‌و‌هشتم در ۲۲ زندان مختلف در اعتصاب غذا خواهند بود.
زندانیان اعتصابی شامل زندان‌های زیر می‌باشند:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرم‌آباد، زندان اراک، زندان اسدآباد اصفهان، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان مشهد، زندان لاکان رشت (بندزنان و مردان)، زندان قائم‌شهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران.

کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام‌‌

************

‌‌ نامه وریشه مرادی از زندان

آتش جنگ سراسر خاورمیانە را فرا گرفتە است، آتشی کە دهەهاست در بخش‌های مختلف این سرزمین کهن بە قصد طرح و نظمی بە اصطلاح نوین نفس جامعە را بریده و هربار بخشی از این حیات زیبای انسانی را می‌سوزاند. سیاست‌های نئولیبرالیستی نظام سرمایەداری جهانی برای تحکیم حاکمیتش در خاورمیانە و در کنار آن قدرت‌طلبی مواضع قدرت‌های سنتی منطقە موجب شدە کە این جنگ عریان‌تر از همیشە رخ بر جهان بنمایاند. از سویی غرب بەدنبال تغییر چهرەی خاورمیانە است و برای این تغییر چهرە نه از در صلح، کە از راە جنگ آمدە و علیرغم اینکە سیاست‌هایش با هدف یکدست‌سازی و هموژن کردن خاورمیانە و بر مبنای نابودی تاریخ و فرهنگ جامعە شکست خوردە، همچنان ادامه می‌دهد. از سوی دیگر دول محافظه‌کار منطقە با تشدید ملی‌گرایی و دین‌گرایی آتش این جنگ را شعله‌ور می‌نمایند. این جنگ‌ها بازتاب‌های مختلفی داشته و شدت تهاجمات و حملات خطر تشدید فاشیسم در منطقە را با خود به همراه آورده است.
پیداست که جنگ مذکور همچنان ادامە خواهد داشت و بخش مهمی از منطقه را در بر خواهد گرفت. در میانه‌ی این چالش‌ها و درگیری‌ها جمهوری اسلامی کە تا سال‌ها قبل در پی ایجاد هلال شیعی بود، اکنون از ناتوی عربی و اتحاد امت سخن بە میان می‌آورد. ترافیک دیپلماتی اخیر بە کشورهای عربی نشان‌دهندەی این طرح است. در حالی کە این تضادها، چالش‌ها و رقابت‌ها تنها و تنها سکانس دیگری از ویرانی خاورمیانە را رقم خواهد زد. خلق‌ها و زنان که بیشترین آسیب را از حاکمیت‌های تمامیت‌خواه منطقه دیده‌اند، اکنون با خطر آسیب‌های ناشی از این جنگ نیز رودررو می‌باشند.
در یک کلام اگرچە نظام سرمایەداری درصدد مینیمالیزە کردن و بەکنترل درآوردن دولت-ملت‌های منطقە است اما این بە معنای حمایت از خلق‌ها و بەویژە زنان نیست. در جنگ قدرت‌های رقیب در منطقە، جامعە و بەویژە زنان و کودکان قربانی‌اند. یا بە حریم آن‌ها تجاوز می‌شود یا مجبور می‌شوند زادگاهشان را ترک کرده و یا آنان نیز به خدمت اربابان این جنگ درآورده می‌شوند. در این میان موضوع مهمی کە باید بە آن پرداخت این است که افزایش مسائل و مشکلات داخلی و در عین حال سرکوب آزادی‌خواهان در جامعە هم راستا و بە موزات جنگ‌های فرامرزی صورت می‌گیرد. بەعبارتی هر دو مسئلە در ارتباطی تنگاتنگ بایکدیگر قرار دارند. این یک معادله‌ی شوم در منطقه بوده و حاکمیت ایران نیز از این قاعدە مستثنی نیست و بالعکس همان راە دهەی شصت هجری را می‌رود کە همزمان با جنگ در خارج از مرزها، کشتارهایی را در زندان‌ها و در میان آزادی‌خواهان را از آن شاهد بودیم. مهم این است که هم‌اینک که این دوران تداعی‌گر همان دوراه دهه‌ی شصت است، باید اجازە ندهیم تاریخ تکرار شود!
در طول چند سال گذشتە نظام جمهوری اسلامی چنان وانمود کرد کە در میان همسایگانش تنها جزیره‌ی آرام بوده و دامنه‌ی گرداب و طوفان خاورمیانە به آن نمی‌رسد، لیکن دیدیم کە چگونە سیاست‌های خارجی و داخلی‌اش در این مدت با شکست مواجە شدەاند. در داخل اوضاع بر حاکمیت توتالیتر تنگ گشته و اگر به آخرین شانس‌ها در جهت بازگشت از جباریت وقعی نهاده نشود، قطعا به درون طوفانی خواهد رسید که در پایان کشت باد در انتظارش می‌باشد. این در حالیست که نشانه‌ای از بازگشت و ایجاد بهبودی در اوضاع را نمی‌بینیم، در کنار دشوارتر گشتن اوضاع معیشتی، سیاسی، اجتماعی، روانی، هم‌اکنون وضعیت حقوق بشری در ایران روز بە روز در حال بدتر شدن است. از ابتدای سال جاری میلادی تاکنون آمار اعدام‌ها بە ۵٣١ تن رسیدە است. در سال گذشتە نیز ٨١١ تن اعدام شدەاند و آمار اعدام‌ها حاکی از آن است کە اعدام زنان نسبت بە سال گذشتە ٣۵ درصد افزایش یافتە است.

************

‌‌ زنان بند زنان اوین: نه به کشتار سیستماتیک را فریاد می‌کنیم

گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی در مطلبی به نمایندگی از شماری از زنان زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین نوشت؛ این روزها که خاورمیانه به خاک و خون کشیده شد و شرایط روزبه‌روز وخیم‌تر و بی‌ثبات‌تر می‌شود، ما جمعی از زنان بند زنان اوین از پشت دیوارهایی که قرار بود از دنیا و وقایع آن دور و جدایمان کنند، هوشیارتر از پیش اعلام می‌کنیم.
آن دم که برای نه به جنگ دستانمان را مشت می‌کنیم، اگر نه به اعدام را فریاد نکنیم، خطایی بزرگ مرتکب شده‌ایم.
به گواه تاریخ جنگِ دولت‌ها، چه رخدادشان و چه خطر وقوع‌شان، همواره راه را برای سرکوبِ بیشتر مردم و صدور و اجرای احکام اعدام برای مخالفان سیاسی، معترضان و دگراندیشان هموار کرده و بی‌آنکه دستاوردی داشته باشد، هزینه‌ی هر گونه مخالفتی را برای حاکمیت کم می‌کند. مقاوم‌تر از پیش علیه قتل حکومتی، تحت هر عنوان و با هر شکلی و با اتکا به هر قانون و سیاستی می‌ایستیم و نه به کشتار سیستماتیک را فریاد می‌کنیم.

************

‌‌ وریشه مرادی در زندان اوین دست به اعتصاب زد

وریشه مرادی، متهم سیاسی محبوس در زندان اوین در اعتراض به تداوم بازداشت خود، محرومیت ملاقات با خانواده و وکیل و افزایش احکام اعدام در ایران، از امروز پنجشنبه ۱۹ مهرماه، دست به اعتصاب زد.
یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این متهم سیاسی ضمن تایید این خبر گفت: “خانم مرادی از امروز پنجشنبه ۱۹ مهرماه، در اعتراض به تداوم بازداشت و بلاتکلیفی خود، همچنین محرومیت از ملاقات با خانواده و وکیل که از اواسط اردیبهشت ماه سال جاری به دستور قاضی ابوالقاسم صلواتی، صادر شده و افزایش احکام اعدام در ایران، دست به اعتصاب غذا زده است.”

‌‌************

سی ‌و هفتمین هفته‌ی کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام

در آستانه روز جهانی نه به مجازات اعدام

"کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در ۲۲ زندان مختلف کشور در آستانه "روز جهانی علیه اعدام" وارد سی‌وهفتمین هفته اعتصاب غذا شد
حکومت اعدام در ایران برای جلوگیری از اعتراضات مردمی به ماشین اعدام و کشتار خود سرعت بخشیده است. تنها در روزهای ۱۰ و ۱۱ مهر ۳۰ تن در زندانهای مختلف کشور اعدام شده‌اند که ۳ تن از آنها زن بوده‌اند. و یک زندانی به نام "محمود دهمرده" که محکوم به اعدام بوده در زندان زابل بر اثر سکته قلبی و عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داد. در هفته گذشته یک زندانی سیاسی به نام "حمید حسین‌نژاد حیدرانلو" توسط دادگاه انقلاب ارومیه محکوم به اعدام شد.این زندانی از فروردین ۱۴۰۲ بازداشت شده است و تحت شکنجه وادار به اعتراف اجباری شده است و بدون رعایت حداقل حق دادرسی منصفانه به اتهام "بغی" محکوم به اعدام شده و جانش در خطر است.
اکنون در آستانه "روز جهانی علیه اعدام" که توسط مجمع عمومی سازمان ملل اعلام شده است؛ شاهد شدیدترین خشونت‌ها توسط حکومت قرون وسطایی هستیم که زندانیان را در ملاء عام اعدام می‌کند و در رتبه نخست اعدام در جهان است. به طوری که از ابتدای سال ۱۴۰۳ تا کنون قریب به ۴۵۰ تن را اعدام کرده است. این در حالی است که بسیاری از کشورهای جهان مجازات اعدام را در کشور خود لغو و یا در صدد بر چیدن آن هستند.
لذا "کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام" از نهادها و ارگانهای سیاسی ، مدنی و حقوق بشری مستقل داخلی و بین‌المللی همچنان می‌خواهد که برای نجات جان محکومان به اعدام در ایران از این کارزار حمایت کرده و جامعه جهانی را برای محاکمه و بازخواست سران این رژیم بخاطر بیش از چهار دهه جنایت علیه بشریت و کشتار و اعدام زندانیان، مجاب نمایند.
اعضای "کارزار سه‌شنبه‌‌های نه به اعدام" در ۲۲ زندان مختلف در سی‌وهفتمین هفته خود، روز سه‌شنبه، ۱۷ مهر ۱۴۰۳، در زندان‌های زیر دست به اعتصاب غذا زده‌اند:
زندان اوین(بند زنان،بند ۴و۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳و۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرم‌آباد، زندان اراک، زندان اسد آباد اصفهان، زندان نظام شیراز ،زندان بم ، زندان مشهد ، زندان لاکان رشت(بند زنان و مردان)، زندان قائمشهر،زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده ، زندان سقز ، زندان بانه ، زندان مریوان ، زندان کامیاران.

کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام

۱۷ مهر ۱۴۰۳

************

رضا عرب پور از بازداشت شدگان جنبش زن زندگی آزادی به ۱۵ سال حبس محکوم شد

رضاعرب پور یکی از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در ایذه، توسط شعبه چهارم دادگاه انقلاب اهواز به ۱۵ سال حبس محکوم شد.
حسین علی حاتمی، وکیل مدافع رضا عرب پور در این خصوص گفت: بر اساس حکمی که توسط شعبه چهارم دادگاه انقلاب اهواز صادر شده، رضا عرب پور بابت اتهام معاونت در محاربه به ۱۵ سال حبس محکوم شده و بابت اتهام مشارکت در گروه های باغی تبرئه شده است.

************

اعتراض زندانیان به اذیت‌ و آزار جنسی حین بازرسی بدنی

حساب کاربری نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل با انتشار مطلبی در اینستاگرام درباره اذیت‌وآزار جنسی زندانیان حین بازرسی بدنی نوشت؛
بیست و دو زن زندانی سیاسی و عقیدتی در زندان اوین خواهان توقف و رسیدگی به اذیت و آزار جنسی تعدادی از زندانیان در حین بازرسی بدنی شدند.
ما جمعی از زنانِ زندانیِ سیاسی و عقیدتی در زندان اوین در اعتراض به بازرسی هایِ بدنیِ غیر متعارف و اذیت و آزارهای جنسیِ تعدادی از زندانیان در حین بازرسی بدنی، خواستار رسیدگی به وضعیت موجود بوده و در صورت پاسخگو نبودن مسئولان، دست به اقدامات اعتراضی خواهیم زد.
سروناز احمدی، آنیشا اسداللهی، سمانه اصغری، ریحانه انصاری‌نژاد، گلرخ ایرایی، سکینه پروانه، ناهید خداجو، نسرین خضری جوادی، راحله راحمی‌پور، ویدا ربانی، نسرین روشن، نسیم سیمیاری، سعیده شفیعی، مهوش شهریاری، پخشان عزیزی، سعیده قربانعلی، نرگس محمدی، وریشه مرادی، پریوش مسلمی، معصومه نساجی، حورا نیکبخت، مریم یحیوی.

************

رد اعاده دادرسی و بدتر شدن سلامت جسمانی ریحانه انصاری نژاد

اعاده دادرسی کارکر زندانی ریحانه انصاری نژاد پذیرفته نشده است، و از یکم تیر ماه ملاقات حضوری ایشان را نیز قطع کرده اند و بیش از دو ماه است که از دیدن تنها دخترش محروم است.
پزشک متخصص جراح مغز و اعصاب بیمارستان طالقانی به دلیل آسیب دیدن ربات زانو و شانه و دیسک کمر و گردن ۲۰ جلسه فیزیوتراپی برای ریحانه انصاری نژاد نوشته است ولی مسئولان زندان مانع اعزام او به فیزیوتراپی شده اند و هر دفعه پیگیری نموده است مسئولان زندان اعلام کرده اند که مامور برای اعزام به فیزیوتراپی ندارند.
به دلیل عدم اعزام به موقع به پزشک و فیزیوتراپی درد شدید در ناحیه گردن و شانه و کمر و زانو های این‌کارگر بازنشسته خیلی بیشتر شده است، طوریکه نشستن و برخواستن و انجام کارهای روزمره برایش با مشکلات فراوانی مواجه شده است.
ریحانه انصاری نژاد با توجه به درد شدید در ناحیه گردن و کمر و درد در زانو درخواست مرخصی پزشکی برای درمان در خارج از زندان داده است، اما تاکنون هیچ پاسخی به ایشان داده نشده است.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضمن محکوم کردن رد اعاده دادرسی حکم ناعادلانه ۴ سال زندان برای ریحانه انصاری نژاد و ممنوع کردن ملاقات حضوری با تنها فرزندش خواستار رسیدگی به وضعیت پزشکی وی در خارج از زندان می باشد.

کارگر زندانی آزاد باید گردد!

چاره کارگران وحدت و تشکیلات است.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

۱۵ مهر ۱۴۰۳

************

پیوستن زندان اراک به سی ‌و ششمین هفته کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام

یکشنبه ۸‌ مهر جمعی از زندانیان سیاسی زندان اراک در بیانیه‌ای که در رسانه‌ها منتشر شده‌بود، اعلام کردند که در سی‌و‌ششمین هفته کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» اعتصاب غذا خواهند کرد
سی‌وششمین هفته کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» با پیوستن زندان اراک در ۲۲ زندان مختلف ادامه دارد.
یکشنبه۸‌مهر جمعی از زندانیان سیاسی زندان اراک در بیانیه‌ای که در رسانه‌ها منتشر شده‌بود، اعلام کردند که در سی‌و‌ششمین هفته کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» اعتصاب غذا خواهند کرد و از این پس همراه با این کارزار در سه‌شنبه هر هفته در اعتصاب غذا خواهند بود.
ضمن گرامیداشت یاد جان‌باختگان جمعه خونین در زاهدان که در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، حکومت استبداد دینی به‌طور غیر‌انسانی و سبعانه دست‌کم ۱۲۰ نفر از نمازگزاران و معترضان مسجد مکی را به خاک و خون کشید و مثل همیشه، هرگز پاسخگو نبوده است و کماکان بی‌شرمانه دادخواهان را از کردستان تا تهران و زاهدان و دیگر شهرها بازداشت و متهم می‌کند.
کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام این جنایات را شدیدا محکوم می‌کند و همیشه در کنار ماداران دادخواه و خانواده‌های دادخواه به مقاومت خود ادامه می‌دهد. حکومت اعدام کماکان در حال جابه‌جا کردن مرزهای جنایت و اعدام است؛ تنها با گذشت ۱۰ روز از ماه مهر بیش از ۲۳ نفر را اعدام کرده است و در عملی قرون‌ وسطایی روز گذشته دو نفر را در شهر خمین در ملاء عام اعدام کرد و همچنین از ۲۴شهریور تا ۴مهر تنها ظرف ۱۰ روز در زندان شیراز، ۲۰ نفر را اعدام کرده که این آمار در هیچ‌کدام از رسانه‌های داخلی منعکس نشده‌است.
آنچه که همیشه بحث اعدام‌ها را جدی می‌کرده، خصلت پایه‌ایی بودن آن برای حکومت است، که یعنی اعدام‌ها با هر اتهامی که انجام می‌گیرد، هدف نهایی سرکوب و اختناق است و به تجربه دیده‌ایم که آمار اعدام‌ها، همبستگی معنا‌داری با اوضاع داخلی و بین‌المللی دارد، به همین دلیل باتوجه به شرایط حساس و بحران‌های بین‌المللی که حکومت با آن مواجه است، طبعا وقتی توان حل آن را در بیرون ندارد، در دسترس‌ترین ابزار انتقام، برپا کردن باز هم بیشتر طناب‌های دار و به عبارت دیگر، انتقام از زندانیان و محکومان به اعدام است تا هم مشکل خود در ناتوانی مسائل بین‌المللی را کتمان کنند و هم ارعاب داخلی را که در این شرایط نیاز بیشتری بدان دارند را اعمال کنند.
از همین رواست که هشدار می‌دهیم که هفته‌های آتی بنا به‌دلایل مذکور، احتمال افزایش اعدام‌ها و احکام اعدام وجود داشته و ابراز نگرانی خود را از وضعیت محکومان زیر حکم اعدام ابراز داشته؛ زیرا که آ‌نها اولین سوژه جبران شکست‌ها و ناتوانی‌های منطقه‌ای و بین‌المللی استبداد دینی حاکم بر میهنمان هستند. لذا از همه فعالان حقوق‌بشری مستقل و آزاد داخلی و بین‌المللی می‌خواهیم صدای زندانیان محکوم به اعدام باشند که در سکوت خبری اعدام نشوند.
بنابراین کارزار در ۳۶‌ امین هفته خود با پیوستن زندان اراک، سه‌شنبه ۱۰مهر۱۴۰۳ در ۲۲ زندان در اعتصاب غذا خواهند بود.
زندان‌های اعتصابی کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام تاکنون شامل زندان‌های زیر می‌باشند:
«:زندان اوین (بندزنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزل‌حصار(واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرم‌آباد، زندان نظام شیراز، زندان اسد آباد اصفهان ، زندان بم ، زندان مشهد، زندان لاکان رشت، زندان قائمشهر ، زندان اردبیل ، زندان تبریز ، زندان ارومیه ، زندان سلماس ، زندان خوی ، زندان نقده ، زندان سقز ، زندان بانه ، زندان مریوان ، زندان کامیاران و زندان اراک.»

کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام

۱۰ مهر ١۴٠٣

************

ممنوع‌الملاقات شدن زینب جلالیان با دستور وزارت اطلاعات در زندان یزد

زینب جلالیان، زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد که هفدهمین سال حبس خود در زندان مرکزی یزد را می‌گذراند!
او از چهار سال پیش به دنبال انتقال به زندان یزد تا کنون یک بار موفق به انجام ملاقات با خانواده‌اش شده است.
این زندانی سیاسی به دنبال ادامه درد شدید در ناحیه پهلوی سمت راست برای انجام سی‌تی اسکن به بیمارستان فرخی یزد منتقل و ماموران زندان و پرسنل این بیمارستان علی‌رغم اعتراض وی، او را مجبور کرده‌اند که با دست‌بند و پابند این آزمایش را انجام دهد.
اوایل هفته گذشته پس از ارائه درخواست ملاقات زینب جلالیان برای انجام ملاقات با خانواده‌اش، مسئولین زندان از ممنوع‌ملاقات شدن وی به دستور وزارت اطلاعات خبر داده‌اند.
تعدادی از بستگان این زندانی سیاسی که برای انجام ملاقات با وی از ماکو به یزد حرکت کرده بودند پس از اطلاع از ممنوع‌الملاقات شدن این زندانی سیاسی، در نزدیک شهر اصفهان مجبور به بازگشت به ماکو شده‌اند.
پنجم مهر ۱۴۰۳، پس از ماهها تحمل درد پهلوی سمت راست، او را با دو دست‌بند و یک پابند به بیمارستان فرخی یزد منتقل شد.

************

تداوم محرومیت از ملاقات آنیشا اسداللهی در زندان اوین

آنیشا اسداللهی، مترجم و فعال کارگری محبوس در زندان اوین، از تیر ماه سال جاری، به‌دلیل اعتراض به صدور حکم اعدام علیه شریفه محمدی و پخشان عزیزی کماکان از ملاقات با خانواده و کیوان مهتدی، همسرش محروم مانده است.
علی اسدللهی، برادر وی اعلام کرد که به جز ملاقاتی کوتاه مدت در ماه گذشته، او همچنان از حق ملاقات هفتگی محروم مانده است.
آنیشا اسداللهی، مترجم و مدافع حقوق کارگران با اتهام‌های «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» دوران حبس خود را در بند زنان اوین سپری می‌کند. کمیته انضباطی زندان اوین پیشتر نیز او را به‌دلیل تحصن اعتراضی به اجرای حکم اعدام رضا رسایی، از معترضان قیام ژینا از برقراری تماس تلفنی و حق ملاقات محروم کرده بود».

************

۵۰ کارگر قربانی سودجویی کارفرما

نوشته ای از کارگر زندانی ریحانه انصاری نژاد

۵۰ کارگر معدن ذغال سنگ معدنجوی طبس در ۳۱ شهریور بر اثر انفجار گاز متان کشته شدند. این‌ گونه فجایع بارها و بارها اتفاق افتاده است:
معدن باب نیروی کرمان، ۱۳۸۸/۱/۳۱ - ۱۲ کارگر کشته
معدن زمستان یورت ۱۳۹۶/۲/۱۱ - ۴۳ کارگر کشته
معدن ذغال سنگ معدنجو، ۱۴۴/۶/۲ - ۱ کارگر کشته
معدن ذغال سنگ طزره،۱۴۰۲/۲/۱۱- ۲ کارگر کشته
معدن ذغال سنگ طزره، ۱۴۰۲/۶/۱۲- ۶‌کارگر کشته
معدن شازند اراک، ۱۴۰۳/۳/۲۷- ۴ کارگر کشته
معدن ذغال سنگ معدنجو، ۱۴۰۳/۶/۳۱- ۵۰ کارگر

این کشتارها تمامی ندارند …
در این موارد دستورهای قضایی با شور و حرارت برای پیگیری صادر میشود؛ عده ای از مسئولین تسلیت می گویند؛ احتمالا چند تن از وزرا به محل حادثه می روند؛ عزای عمومی اعلام میشود؛ بعضی از مسئولین به ملاقات خانواده های کارگران جانباخته میروند و دستی بر سر فرزندان آنان میکشند و عکس یادگاری میگیرند. اما نتیجه؟ هیچ!
باز هم این حوادث تکرار میشود چرا که سود کارفرمایان مهم تر از جان‌کارگران است. ولع آنان تمامی ندارد. باز هم‌کارگران را بدون اینکه استانداردهای ایمنی رعایت شوند برای استخراج به معدن می فرستند.
کارگرانی که بدون امنیت شغلی و با حداقل دستمزد در معادن مشغول به کار هستند چگونه میتوانند به نبود ایمنی در محیط کار اعتراض نمایند؟
هنوز فاجعه معدن زمستان یورت را فراموش نکرده ایم. در آن زمان، شاهد صدور دستورات پیگیری قضایی، تسلیت ها و … بودیم. اما همه اش تبلیغات بود و هیچ مانعی برای جلوگیری از وقوع مجدد چنین فجایع دلخراشی نشد.
واقعیت این است که بر روی کاغذ قوانین ایمنی و آئین نامه های بسیاری داریم اما فقط روی کاغذ!!
آنچه در عمل وجود دارد عدم رعایت استانداردهای ایمنی در محیطهای کار به خصوص معادن است. هیچوقت مسببین اصلی چنین فجایعی بازخواست و‌ مجازات‌ نمیشوند. نهایتا مسئولین می گویند «حادثه بود و غیر قابل پیش بینی».
پیامهای تسلیت و‌ عکس های یادگاری مسئولین باعث حفظ جان و‌ امنیت همکاران ما نمی شود. تجربه نشان داده است هر زمان که ما کارگران متحد و‌ متشکل بر سر مطالباتمان از جمله ایمنی محیط کار مبارزه کرده ایم، توانسته ایم گامی صاحبان سرمایه را به عقب برانیم.
چاره پیشگیری از وقوع چنین فجایع دلخراشی در محیطهای کار، نظارت تشکل های مستقل کارگری بر لزوم رعایت قوانین و آیین‌نامه‌های ایمنی ممانعت از کار در محیطهای ناایمن می باشد.

سندیکاها و دیگر تشکل های مستقل کارگری را به نیروی خود ایجاد‌کنیم!

ریحانه انصاری نژاد، کارگر زندانی،

بند زنان اوین، ۲ مهر ۱۴۰۳

نشر سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

************

آخرین وضعیت پخشان عزیزی در زندان اوین؛ پخشان به بیمارستان منتقل شد!

روز گذشته، پخشان عزیزی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام که در زندان اوین محبوس است، به بیمارستان منتقل و پس از معاینات پزشکی به زندان بازگردانده شد. پخشان عزیزی از سه ماه پیش تاکنون از ملاقات با خانواده محروم مانده است.
یک منبع نزدیک به خانواده وی ضمن تایید این خبر گفت: خانم عزیزی از مشکلات جسمی همچون سردردهای مزمن و کمردرد رنج می‌برد و با وجود درخواست‌های مکرر برای رسیدگی پزشکی، پس از مدتها انتظار به بیمارستان منتقل شد. به گفته پزشکان، وی برای تکمیل مراحل درمان و انجام معاینات ماهانه باید مجدداً به بیمارستان اعزام شود.

پنجشنبه ۵ مهر ١۴٠٣

************

سروناز احمدی وارد هیجدهمین روز اعتصاب دارویی خود شد

جان سروناز احمدی، مددکار اجتماعی، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران که در زندان اوین و در اعتراض به ممانعت از مرخصی درمانی، دست به «اعتصاب دارو» زده در خطر است! سروناز امروز وارد هیجدهمین روز اعتصاب دارویی خود شده است.

زندانی سیاسی آزاد باید گردد

************

پیام مشترک ریحانه انصاری‌نژاد، ناهید خداجو و نسرین خضر جوادی از اوین پیرامون فاجعه معدن

فاجعه‌ای دیگر برای کارگران معدن طبس و قربانی شدن بیش از ۵۰ نفر از کارگران به‌دلیل ایمن نبودن محیط کار، کارگران را هم چون همیشه به قتلگاه فرستاد و خانوده‌های بسیاری را از داشتن عزیزانشان محروم کرد.
ما فعالین کارگری که برای پیگیری مطالبات خود و دیگر کارگران در زندان بسر می‌بریم تاثر و تالم خود را از این مصیبت وارده اعلام می‌داریم و به خانواده‌های این عزیزان و طبقه‌ی کارگر ایران تسلیت می‌گویم.

فعالین کارگری ریحانه انصاری‌نژاد، نسرین خضری جوادی، ناهید خداجو

بند زنان اوین ۱۴۰۳/۷/۴

************

سی‌ و پنجمین هفته کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در ۲۱ زندان مختلف کشور

«ما را در راه دفاع از حق زندگی زندانیان یاری دهید»
روز یکشنبه یکم مهر ماه با شروع سال تحصیلی جدید، شاهد فاجعه انفجار معدن طبس بودیم که در این فاجعه ۵۲ نفر از کارگران معدن جان خود را از دست داده‌ و تعدادی نیز مجروع شدند. کارگرانی که در محیطی بدون کمترین ایمنی برای مخارج اولیه زندگی با به خطر انداختن جانشان، نان خانواده‌شان را تامین می‌کردند. این نوع فجایع که به دفعات در کشور اتفاق افتاده‌است حاصل فساد و ناکارآمدی ساختاری حکومت استبدادی است که ضمن چپاول و غارت دسترنج مردم زحمتکش ایران، هرگز پاسخگوی عملکرد فاجعه‌آفرین خود نیز نبوده است.

فعالان کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، با خانواده‌های جانباختگان صمیمانه ابرازی همدردی می‌کنند و آرزوی سلامتی برای مجروحین این حادثه را دارند. همچنین در آغاز سال تحصیلی یادی می‌کنیم از بیش از یک میلیون کودک و نوجوانی که به دلیل فقر گسترده از تحصیل باز می‌مانند و عموما به دلیل فقر مجبور به کار کردن می‌شوند و گرامی می‌داریم خاطره دانش‌آموزان و معلمانی که در قیام ژینا جان خود را از دست دادند و کشته شدند.
ما زندانیان کارزار سه‌شنبه‌ها در زندانها و در میان زندانیان غیرسیاسی تعداد زیادی زندانی محکوم به اعدام به دلیل جرائم مواد مخدر و ... دیده‌ایم و از نزدیک روایت زندگی آنها را شنیده‌ایم؛ ما نیک می‌دانیم که آنان عموما در کودکی و نوجوانی به دلیل فقر ترک تحصیل کرده و هم در کودکی و هم در بزرگسالی دچار آسیب‌های اجتماعی گوناگون شده‌اند و حکومت ولایت فقیه که با گسترش فقر بستر زندگی سخت آنها را در کودکی و نوجوانی فراهم آورده، اکنون با به دار کشیدن‌اشان به وسیله حکم غیرانسانی اعدام نقطه پایانی بر زندگی کوتاه این قربانیان می‌گذارد.

در یک هفته گذشته استبداد دینی حاکم بر ایران دو زندانی سیاسی به نام‌های مهدی حسنی و بهروز احسانی را که در اعتراضات ۱۴۰۱ بازداشت شده‌ بودند؛ با نقض حق دادرسی منصفانه و پشت درهای بسته و با اتهامات ساختگی محکوم به اعدام کرد؛ همچنین دو زندانی سیاسی دیگر به اسامی محمدجواد وفایی ثانی و زندانی کُرد به نام حاتم اوزدمیر که از سال ۱۳۹۸ در زندان‌ هستند، به ترتیب بعد از سه و دو بار نقض حکم اعدام آنها، مجددا به اعدام محکوم کرده‌اند. باور ما این است که این احکام غیر انسانی اعدام که با نقض تمامی موازین حقوق‌بشری صادر می‌شود، تنها در راستای ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه و جلوگیری از به راه افتادن موج تازه‌ای از اعتراضات سراسری و استفاده مردم از حق بنیادین "اعتراض" صورت می‌گیرد.

کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" از تمامی نمایندگان دولت‌ها در سازمان ملل و همه نهادهای حقوق بشری می‌خواهد که در سفر رئیس دولت حکومت اعدام که روانه سازمان ملل شده است؛ او را در ارتباط با موج گسترده کشتار و اعدام زندانیان مورد سوال و بازخواست قرار دهد. سوال اساسی این است که چگونه با تحریم گسترده انتخابات و بدون کسب رای اکثریت، پزشکیان خود را نماینده مردم ایران می‌داند!؟

کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در سی و پنجمین هفته از این کارزار ،سه‌شنبه ۳ مهر ۱۴۰۳ در ۲۱ زندان مختلف از جمله زندان اوین (بند زنان ،بند ۴ و بند ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و واحد ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران‌ بزرگ، زندان خرم آباد، زندان نظام شیراز ، زندان اسدآباد اصفهان، زندان بم، زندان مشهد، زندان قائم شهر، زندان لاکان رشت، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان خوی ،زندان نقده، زندان سلماس، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان و زندان کامیاران علیه حکم غیرانسانی اعدام دست به اعتصاب غذا می‌زنند. و ضمن هشدار نسبت به اجرای حکم ده‌ها زندانی سیاسی و غیر سیاسی زیر حکم اعدام؛ صدور احکام اعدام برای چهار زندانی سیاسی مهدی حسنی، بهروز احسانی، محمدجواد وفایی ثانی و حاتم اوزدمیر و تمام محکومان به اعدام با هر اتهامی را محکوم می‌کنند؛ و از مردم و تمامی فعالان حقوق بشری داخلی و بین‌المللی می‌خواهند، با یاری کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" ما را در جهت نجات جان این عزیزان و دفاع از "حق حیات" زندانیان و لغو حکم اعدام یاری دهند.

کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام

سه‌شنبه‌ ۳ مهرماه ۱۴۰۳

************

۴۷ نفر از زنان زندانی سیاسی و عقیدتی بند زنان اوین اعلام کرده‌اند که همزمان با حضور و سخنرانی مسعود پزشکیان در هفتاد و نهمین مجمع عمومی سازمان ملل، از ساعت ۱۰ شب دوم مهرماه تا ساعت ۱۰ شب سوم مهرماه اعتصاب غذا خواهند کرد. این زنان زندانی دلیل اعتصاب غذای خود را اعتراض به تشدید اعدام‌ها و وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی عنوان کرده و خواهان توقف اعدام‌ها و آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستند.

************

همدردی شریفه محمدی از زندان با خانواده کارگران کشته شده در حادثه معدن طبس

اختصاصی- اولین نامه شریفه محمدی پس از صدور حکم اعدام
توضیح: شریفه محمدی، فعال مستقل کارگری که در زندان لاکان رشت محبوس است، برای اولین بار پس صدور حکم اعدام، نامه ای نوشته است که در آن ضمن نوشتن پیام هایی برای فرزند و همسر خودش، به مساله مرگ کارگران معدن در طبس پرداخته و با خانواده های آنان اعلام همدردی کرده است.
نامه ی شریفه محمدی از زندان لاکان رشت، از این جهت حائز اهمیت ویژه است که شریفه محمدی تا کنون درباره حکم اعدام خودش پیامی صادر نکرده است اما در واکنش به کشتار کارگران در معدن طبس، جان عزیزش به درد آماده و به آن واکنش نشان داده است. شریفه محمدی در تمام زندگی خود برای حقوق و مطالبات کارگران و زنان تلاش کرده است و اینک پرونده او و حکم ظالمانه اعدام صادر شده علیه او در دیوان عالی کشور در حال بررسی است. متن نامه ی شریفه را عینا در ذیل مطالعه میکنید:

"پاییز دیگری از راه رسید و من همچنان در بند هستم.
مهر فرا رسید اما با بی مهری هایش!

رفیق نازنینم! همراه همیشگیم در روزهای سخت! اول مهر کنارت نیستم تا تولدت را تبریک بگویم؛ دوم مهر کنارت نیستم تا سالروز ازدواجمان را جشن بگیریم.
آیدین عزیزم! پسر نازنینم! ببخشید از اینکه در روز اول مهر و سال تحصیلی جدید در مقطعی بالاتر در کنارت نبودم تا به روال همیشگی، موهای زیبایت را شانه کنم و روانه مدرسه ات نمایم و تو با شیرین زبانی بگویی: ممنون مامان، روز خوبی داشته باشی...
همنوردان نازنینم! در کنارتان نیستم تا همراه و همگام در مسیر درفک زیبا و پرغرور، همصدا بخوانیم:
همراه شو عزیز؛ تنها نمان به درد
کین درد مشترک، هرگز جدا جدا درمان نمی شود..‌
تا گرامی بداریم یاد و خاطره ی معلمان عشق و ایثار را.
عزیزانم! می دانم که این روزها سپری خواهد شد و ما باز هم کنار یکدیگر سرود زندگی سر خواهیم داد. اما بی مهری پاییز و ماه مهر برای ما تمامی ندارد. ساعت ۱۲ شب است و ساعاتی از خاموشی بند گذشته است و من خواب به چشمانم نمی رود.
بی اختیار گریه می کنم اما نه برای دلتنگی آیدین و‌ نه برای حکمی که دارم و نه برای اینکه در کنار فرزندم نیستم تا او را روانه ی مدرسه جدید نمایم.
چگونه شب را سپری خواهند کرد کودکان و مادران و زنانی که عزیزانشان زیر خروارها خاک مدفون شده اند؟
کودکان چگونه اول مهر روانه مدرسه خواهند شد در حالی که پدرانشان را از دست داده اند؟
امروز خبر مرگ ۵۱ نفر از کارگران معدن در طبس لرزه بر جانم انداخت؛ فاجعه ای دیگر!!
کارگران معدن برای لقمه ای نان، حاضر به انجام سخت‌ترین کارها در بدترین و ناایمن ترین شرایط هستند تا شاید برای زنده ماندن خود و خانواده، مزدی ناچیز دریافت نمایند.
تصور میکنم چشمان منتظر کودکان را که پدرانشان از سر کار برگردند...
آه و افسوس که لبخند و شادی در اولین روز مهر بر لبان زنان و کودکانشان خشکیده شد!
تسلیت از پشت میله های زندان به خانواده های این عزیزان و تسلیت به هم طبقه ای هایم که این روزها شرایط سخت زندگی و معیشت بر دوششان سنگینی می کند!

آیدین عزیزم! پسر نازنینم!
تو هم مهر امسال را با بی مهری آغاز کردی. حتی اگر در کنارت بودم و بهترین لباسها را برایت تهیه میکردم و به بهترین مدرسه روانه ات می کردم؛ اما شادی واقعی برایم روزی است که هیچ‌ کودکی به خاطر فقر و نداری از شادی و تحصیل و از حق زندگی کردن محروم نباشد و هیچ پدر و مادری با نگرانی که آیا فرزند و یا همسرش بعد از یک روز کاری، زنده از محل کار باز خواهد گشت یا نه، روزش را سپری نکند. و من آن روز را انتظار می کشم!

شریفه محمدی

بند تشخیص زندان لاکان رشت"

انتشار: کمپین دفاع از شریفه محمدی

۳ مهر ۱۴۰۳


___________________________

برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب از اول بهمن ۱۴۰۲ تا ۲٨ شهریور ۱۴۰۳ اینجا کلیک کنید.