بیانیهٔ مشترک جمعی از دانشجویان رشتههای هنری
دانشکدگان هنرهای زیبا و دانشگاه هنر تهران بهمناسبت آغاز سال تحصیلی جدید
بیا تا جهان را به بد نسپریم
به نام زن، زندگی، آزادی
سالی که گذشت، هر روزش را با صدای رسا و بلند نه گفتیم و بر همانیم که بود. در تمام سال رفته، صدا و تصویرِ خیابان بود که در آثار و فعالیتهای ما جاری میشد و در کنار سایر مردم شریف و دوستان دانشجومان تحصیل و هنرمان را وقف این جنبش نمودیم. جنبشی که مزین بهنام دختر ایران، «ژینا» بود.
اینک سال دوم جنبش آزادیخواهانه و طغیانِ علیهِ ظلمِ ملتِ ایران در حالی آغاز میشود که خانهمان، دانشگاه زیر بار شدیدترین سرکوبها و فشارهاست و دژخیمان، هراسان از حضور ما، آغاز ترم جدید را هرروز به تأخیر میاندازند و با احضار و تهدید دوستانمان و بازی با عبارت آموزش غیرحضوری، سعی در ارعاب و ساکتکردن ما دارند.
نخستین سالگرد قتل مرحوم مهسا امینی و آغاز دومین سال جنبش و آغاز سال تحصیلی جدید مصادف شدهاست با تصفیهٔ گستردهٔ دانشگاه، که خانهٔ ماست و تعلیق و قطع همکاری و اخراج برخی از شریفترین و عزیزترین استادان و حامیانمان و تنها ماندن ما با افرادی که بعضاً، در سالی که رفت، بین ما و صندلیهای خالی، دومی را برگزیدند. فصل جدید مقاومت در حالی آغاز میشود که دژخیمان، گویی ناامید از حسینیه کردن کاخ سفید، با غالبزدن مداح بهجای استاد، میخواهند دانشگاه را حسینیه کنند.
لکن هیچکدام ما از هیچکدام از این اقدامات شنیع، نه ترسی در دل داریم و نه اندک تردیدی به ادامهٔ راهی که آغاز کردهایم.
ما ضمن محکوم کردن آنچه بر ما رفت و میرود، با صدای بلند اعلام میکنیم که آنها، آرزوی انفعال و سکوت دانشگاه و ما دانشجویان را به گور خواهند برد. دانشگاه خانهٔ ماست، ما در این خانه میمانیم و با آثار و حضور موثرمان، همراه سایر مردم و دانشجویان و هنرمندان بیرون از دانشگاه، برای آزادی خواهیم آفرید و به مبارزه ادامه خواهیم داد و «نهگویان» فریاد خواهیم زد:
«ما هنوز زندهایم!»
*************
با یاد تمامی کشتهشدگان و آزادیخواهان در بند
- از بلندگو لکه های خون نشت میکند
- یعنی که باطل است وضوی دانشگاه
دانشجویان و اساتید دانشگاه هنر، امروز برای ما و تاریخ دانشگاهمان روز مهمیست.
تنها سه روز از کشته شدن مهسا امینی گذشته بود که دانشگاه هنر همگام با باقی دانشگاههای سراسر کشور به پا خاست؛ جنبشی که ناشی از خشم و سوگمان نسبت به مرگ ژینا و اعلام مخالفت علیه سیستم کشتار بود.
با وجود اینکه اعتراضمان مسالمتآمیز و به دور از هرگونه خشونتی بود، پاسخ سیستم سرکوب همراه با شدیدترین فشارهای ممکن بود، چه در داخل و چه در خارج از دانشگاه.
این جریان با مطالبات صنفی ما دانشجویان ادامه پیدا کرد، تا جایی که تنها خواستهٔ ما امنیت جانیمان در حیاط دانشکدگان بود.
با وجود در بند کردن، ممنوعالورودی، و تعلیق دوستانمان و حذف اساتید عزیزمان، این جنبش آرام نمیگیرد. شما ما را حذف نمیکنید و فقط به حذف خودتان سرعت میبخشید.
ما اعضای رسانه مستقل نهایت تلاشمان را برای جان بخشیدن به این جنبش و شنیده شدن صدای رسای حق دانشجویان کردیم.
از مهمترین وظایفمان شکستن موج پراکنده دروغ و شایعات و مقابله با حربهی سیستم سرکوب دانشگاهی بود، تلاش کردیم از زبان دانشجو و با حضور در دانشگاه اخبار را بدون هرگونه اغراق و یا کاستی به گوش دانشجویان کشور و مردممان برسانیم.
فعالیت ما طی ماههای اخیر همراه با فشارهایی از سوی سیستم سرکوب بود، که البته مانع از ایستادنمان در حیاط دانشگاه در کنار دوستانمان نشد و ما با همراهی دانشجویان آگاه دانشگاه هنر به رساندن فریاد حقطلبی ادامه دادیم.
با توجه به شرایط فعلی ما، ادامهٔ فعالیت برای کانال «رسانه مستقل دانشگاه هنر» مقدور نیست و از آن جایی که خودمان را بخش کوچکی از جنبش دانشجویی کشور و دانشگاه هنر میدانیم، لازم دانستیم که تمام شدن فعالیتمان را در زمانی مناسب به گوش دانشجویان برسانیم.
گرچه ایمان داریم که دانشجویان دانشگاه هنر در بسترهای دیگری فعالیتشان را ادامه خواهند داد و این رسالت سینه به سینه منتقل خواهد شد.
اطمینان داریم که ما دانشجویان شجاع دانشگاه هنر همواره مسیر درست را انتخاب کرده تا پاسخ مطالباتمان را بگیریم و دست وحوش امنیتی دانشگاه (بخوانید حسنایی، برزویی، غفاری و…) را از دانشگاه که خانهی دانشجو بوده و خواهد ماند؛ کوتاه خواهیم کرد.
رسانه مستقل دانشگاه هنر
«زن زندگی آزادی»
*************
اجرای حکم بدون ابلاغ رسمی سارا مددی
سارا مددی دانشجوی کارشناسی رشته سینما دانشگاه سوره، بدون طی شدن روند قانونی تشکیل پرونده و ابلاغ رسمی حکم، با اتهام عدم رعایت ضوابط پوشش(مقنعه) به دو ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات محکوم شد.
این دانشجو در صفحه شخصی خود عنوان کرد که پیشتر در بهمن ۱۴۰۱ به «تغییر محل تحصیل» محکوم شده بود که با امضای تعهدنامه، این حکم به حالت تعلیق درآمد. اما اینبار دانشگاه بدون احضاریه، جلسه تفهیم اتهام و اخذ دفاعیات، دسترسی این دانشجو را به سامانه آموزشی قطع کرده و در پاسخ به پیگیریهای وی، بصورت شفاهی اتهام و حکم ایشان را ابلاغ کرده است. نمونهای دیگر از احکام کاملا غیرقانونی صادر شده در دانشگاهها برای حذف دانشجویان معترض.
گفتنی است این دانشجو در آستانه فارغالتحصیلی است و تنها دفاع از پروژه کارشناسی وی باقی مانده است.
*************
بیانیه چهار دانشگاه ایران در سالگرد قتل مهسا امینی
دانشجویان چهار دانشگاه در تهران، علم و صنعت، امیرکبیر، بهشتی و خواجه نصیر، روز جمعه، ۲۴ شهریور، در بیانیههای جداگانهای به مناسبت «سالگرد مهسا امینی و آغاز اعتراضات زن، زندگی، آزادی» تأکید کردند که اعتراضات «انفجار خشمی عمومی» علیه جمهوری اسلامی است و «تنگتر شدن زنجیر ستم، فقر و سرکوب» فقط دانشجویان و مردم ایران را در «نه گفتن» به این حکومت مصممتر کرده است.
دانشجویان دانشگاه بهشتی:«در پایان شهریورماه سال ۱۴۰۱، پس از به قتل رساندن ژینا (مهسا) امینی، مردم ایران با شعار زن، زندگی، آزادی، اعتراضات گستردهای را علیه حجاب اجباری، ستم طبقاتی، سرکوب اقوام، فقر، فساد، استبداد دینی و نقض حقوق آشکار خود برپا کردند.»
دانشجویان دانشگاه علم و صنعت:
«پاسخ دانشجو به تمام نیروهای تمامیت خواه "نه" است. نه به ولایت فقیه، نه به سپاه و نهادهای شبه نظامی، نه به روحانیت و نهادهای استصوابی، نه به سلطنت، نه به مجاهدین خلق، نه به مرکزگرایی، نه به اعدام» و «نه به هر آنچه که آزادی را نقض کند، چه مستبد باشد و چه تمامیتخواه.»
دانشجویان دانشگاه امیرکبیر :«تمام صحبت ما "نه" به جمهوری اسلامی و همه نهادهای وابسته به آن است» و «تجلی این سخن، شعار زن، زندگی، آزادی» است.
دانشجویان دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی نیز در بیانیه خود به مناسبت «سالگرد مهسا امینی» اعتراضات زن، زندگی، آزادی را «انفجارِ خشمی عمومی» خوانده و افزودند که «این خشم برآمده از تاریخ» است» و «نه منحصر به امروز. برآمده از دیروزها که ظلم در آن پیوسته بر جان و دل مردم زخم میزد.»
*************
بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاه بهشتی؛
در آستانه اولین سالگرد قتل ژینا (مهسا) امینی و آغاز خیزش امید آفرین زن، زندگی، آزادی
به نام زن
به نام زندگی
به یاد آرید آن چه که بر ما گذشت!
بیش از چهار دهه است که حکومت جمهوری اسلامی وطن را به ورطهی نابودی کشانده، انواع خشونت سیستماتیک و ستم جنسیتی را علیه زنان اعمال میکند، روز به روز به دامنهی آن میافزاید و هرگونه اعتراض به عملکرد ویرانگر خود را سرکوب میکند.
در پایان شهریور ماه سال ۱۴۰۱، پس از به قتل رساندن ژینا(مهسا) امینی، مردم ایران با شعار "زن، زندگی، آزادی" اعتراضهای گستردهای را علیه حجاب اجباری، ستم طبقاتی، سرکوب اقوام، فقر، فساد، استبداد دینی و نقض آشکار حقوق خود برپا کردند. کارگر، معلم و دانشجو دست در دست هم جنگیدند.
زنانمان علیه ستم تاریخی که بر آنها شده بود با شجاعتی بینظیر ایستادند. در پی این اعتراضهای بیسابقه، صدها پیر و جوان و کودک توسط نیروهای نظامی و امنیتی، کشته، مجروح و یا ربوده شدند. هزاران تن بازداشت و روانهی زندانها گشتند و انواع شکنجه و فشار روحی را متحمل شدند. در این کشاکش خونین، معترضان بیگناه طی دادرسی ناعادلانه و با شکنجه و گرفتن اعتراف اجباری به اعدام محکوم و جان خویش را نثار آزادی و برابری کردند.
در دانشگاه نیز همانند خیابان فریاد آزادیخواهی طنینانداز شد. دانشجویان سنت دیرینهی خود در مبارزه با استبداد و نابرابری را سرلوحهی خود قرار دادند. زندان، تصفیهی اساتید، ضرب و شتم در محیط دانشگاه و احکام انضباطی سنگین، مانع از همراهی دانشگاه با جنبش مردمی نشد. فریاد شعار "قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان!" دانشگاه را بر پیمانی که با خیابان بسته بود استوارتر از همیشه ساخت.
امروز در آستانهی سالروز این جنایت با احضار گستردهی دانشجویان، تصفیهی دانشگاهها از اساتید آزادیخواه، بازداشت فعالان سیاسی و مدنی و سرکوب خانوادههای داغدار خیزش سال ۱۴۰۱ روبرو هستیم.
در جواب ندای آزادی و عدالتمان، تنها کشتار و دشمنی دیدهایم. ما اما هنوز زنده و حامی زندگی و مقاومت هستیم. در مسیری که شروع کردهایم، محکمتر از همیشه قدم بر میداریم. تنگتر شدن زنجیر ستم، فقر و سرکوب تنها ما را نسبت به آرمان خود مصممتر کرده است.
پس از گذشت یک سال از این جنایت، ما دانشجویان دانشگاه بهشتی (ملی)، همچون سایر هموطنانی که دل در گرو "آزادی" دارند، ضمن همدردی با خانوادههای جانباختگان خیزش مردمی، بار دیگر متحد و یکصدا ندای تظلمخواهی خود را سر خواهیم داد. فارغ از همهچیز متحد خواهیم بود.
اینجا از خودبیگانگی پایان مییابد. نام دانشگاه هفتاد سال است که در ایران با مقاومت و مبارزه گره خورده است؛ این بار نیز مستثنی نیست. کوتاه نخواهیم آمد. بار دیگر خیابان و دانشگاه را صحنه مبارزات خود خواهیم کرد. بار دیگر همصدایی با مردم را به نشستن در کلاس ترجیح خواهیم داد.
بار دیگر "نه" میگوییم! تا پایان شکاف قومیتی، ستم طبقاتی و استبداد دینی، تا رسیدن به دمکراسی، عدالت و برابری.
ما ادامه داریم!
مبارزه، زندگی ماست!
سرنگون باد سرکوب!
از کردستان تا سیستان
برای ژینا و نیکا
برای مهرشاد و کیان
برای آب، برای خون
برای زن و تن
برای زندگی
برای آزادی
برای فردا…
دانشگاه زنده است!
دانشگاه سنگر مقاومت است!
*************
سمانه اصغری، فعال حقوق کودکان بازداشت شد.
سمانه اصغری، دانشجوی مهندسی صنایع دانشگاه خوارزمی و فعال حقوق کودکان و عضو سابق هیأت مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان، روز ۱۹ مهر ۱۴۰۱ در خانهاش در تهران بازداشت و در اسفند ۱۴۰۱، در دادگاه انقلاب به ریاست ابوالقاسم صلواتی، به ۱۸ سال و ۳ ماه حبس محکوم شد.
همچنین همسر خانم اصغری در این خصوص عنوان کرده است که «ماموران وزارت اطلاعات با هجوم به منزل و تفتیش مفصل خانه، سمانه را بازداشت و به گفته خودشان به زندان اوین منتقل کردند.»
*************
اعتصاب غذای تر علی یونسی و امیرحسین مرادی «تا سالگرد کشته شدن مهسا امینی»
علی یونسی و امیرحسین مرادی، دو دانشجوی نخبه محبوس در زندان اوین، تا شنبه ۲۵ شهریور سالگرد کشته شدن مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد دست به اعتصاب غذای تر زدهاند.
علی یونسی و امیرحسین مرادی،دو دانشجوی نخبه دانشگاه شریف در فروردین سال ۱۳۹۹ دستگیر و به ده سال زندان محکوم شده اند.
علی یونسی دانشجوی مهندسی کامپیوتر، دارنده مدال نقره المپیاد نجوم سال ۹۵ و مدال طلای المپیاد نجوم سال ۹۶ است.
امیرحسین مرادی دانشجوی فیزیک و برنده مدال نقره المپیاد نجوم کشوری سال ۹۶ است.
*************
بیانیه فعالان صنفی - دانشجویی دانشگاه تربیتمدرس در اعتراض به سرکوب اساتید و دانشجویان
امروز شما مسولان دانشگاه تربیت مدرس، در تداوم سرکوب صدای آزادیخواهی و برابریطلبی، حکم به اخراج سمیه سیما، استاد توانمند و پژوهشگر برتر دانشگاه، دادهاید. درحالیکه اسناد رسمی شاهدی قطعی بر توان بالای علمی او است، ریاست دانشگاه از هراس اقرار به سرکوب، "عدم صلاحیت علمی" ایشان را مستمسک خود قرار میدهد. این بازنمایی واژگونه از حقیقتِ سرکوب بیسابقه نیست. پیشتر نیز در اوج اعتراضات زن زندگی آزادی، ریاست دانشگاه مدعی شد دانشجویان معترض، نه به دلایل سیاسی، که به دلایل آموزشی از تحصیل محروم گردیدهاند.
به جای اخراج میگویید قطع همکاری. به جای حمایت از صدای اعتراض دانشجویان، عدم صلاحیت علمی را بهانه میکنید. احکام انضباطی سیاسی را آموزشی جا میزنید. شما که هرگز دغدغهی علم در دانشگاه نداشتهاید. حال آنکه تشت رسوایی سیاستهای ترسخوردهی سرکوبتان از بام فرو افتاده است و زخمی که بر تن دانشگاه میزنید، با تعویض نامها پنهان نمیشود.
ما دانشجویان دانشگاه تربیتمدرس در کنار سمیه سیما، دو دانشجوی تعلیقی و دیگر دانشجویان و اساتیدی که در یک سال اخیر تحت فشارهای نهادهای امنیتی در دانشگاه قرار گرفتهاند، میمانیم و سرکوب را برنمیتابیم.
دانشگاه رستنگاه آزادیست. دانشگاه خانهی ماست، از این خانه مراقبت میکنیم. به قول یارانمان، حرفی با شما نداریم الا "نه"، اما در این خانه میمانیم و یقین بدانید آن را به دستان شما نااهلانش وانمیگذاریم. ما نیک میدانیم که میبینیم آن شکفتن شادی را، آن جشن بزرگ روز آزادی را.
*************
پاسخ جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران به اطلاعیهی روابط عمومی این دانشگاه در خصوص اخراج گستردهی اساتید
روابط عمومی دانشگاه تهران امروز طی یک اطلاعیه به خبرها در باب اخراج گسترده اساتید پاسخ داد. در این اطلاعیه آمده است که آنچه اخراج اساتید نام گرفته در حقیقت عدم ارائهی واحد درسی به مدرسین مدعو و حقالتدریسی است. پیشتر رئیس و معاون آموزشی دانشگاه نیز طی مصاحبههایی اعلام کرده بودند که هیچ استادی در دو سال گذشته اخراج نشده. در ادامه این اطلاعیه با تاکید بر پیشینهی مطلوب سعید حدادیان در تدریس دروس عمومی، انتقاداتی که در رسانهها متوجه او و سایر تغییرات اخیر دانشگاه شده را هیاهوی رسانهای دانسته.
البته واضح و مبرهن است که اخراج از نقطه نظر حقوقی معنای مشخصی دارد، و فرق بین استاد مدعو و عضو هیئت علمی چیست. و البته میدانیم که تعلیق آذین موحد بدون حکم در حقیقت اخراج اوست. منع محسن برهانی از تدریس و پروندهسازی برای او یعنی اخراج از دانشگاه. قطع همکاری با مهام میقانی هم در حکم اخراج است. شاید اعضای هیئت علمی در دو سال گذشته اخراج نشده باشند اما اقدام برای بازنشستگی اجباری اساتید باسابقهی فنی در حقیقت تلاش برای اخراج آنها از دانشگاه بود. اختصاص ندادن واحد درسی به وحید عیدگاه، جواد بشری، حسین مصباحیان و سایر اساتید دانشکده ادبیات هم همان اخراج است. پیشتر از این مرحله، سنگاندازی و فشارهای درونی و بیرونی در فرایند جذب و ارتقاء اساتید هم اخراج محسوب میشود. ما معناب اخراج در معنی حقوقی کلمه را میدانیم؛ این را هم میدانیم که هیات یک استاد و استاد بودن او به کلاس درس وابسته است. گرفتن این محیط از او به هر شکلی همان اخراج است حال با نامی دیگر.
همچنین بخش عمدهای از اطلاعیه دانشگاه، به دفاع از تدریس سعید حدادیان اختصاص یافته است. استدلالات کودکانه دانشگاه، به هیچ عنوان پاسخی به تدریس ایشان در مقطع ارشد نیست، چراکه تدریس دروس عمومی چون انقلاب اسلامی و علیاظاهر توفیق در آن، نمیتواند دلیل موجهی برای تدریس یک درس تخصصی آنهم در مقطع ارشد باشد، درحالی که دانشجو درگیر پژوهش نیز هست. لازمه این امر، داشتن تخصص در رشته ادبیات، طی کردن مدارج تحصیلی در این حوزه، داشتن سابقه تدریس در مقطع کارشناسی درس و سابقه پژوهشی در این حوزه است که بررسی کیفیت همه اینها بر عهده اعضای گروه است و نه نظر شخصی رئیس دانشکده یا دانشگاه.
جدای از این صحبت کودکانه، سوال اصلی این است که چرا دانشگاه اینجنین از حضور این استاد مدعو دفاع میکند و اطلاعیه رسمی در این خصوص منتشر میکند، اما در تمام این مدت کوچکترین واکنشی به اخراج یا تعلیق/قطع حقوق/ممنوعالتدریسی اغلب غیرقانونی اساتید مطرح و اعضای هیات علمی و سرکوبهای گسترده علیه دانشجویان در کمیته انضباطی و احکام غیرقانونی و تخلفات دانشگاه، نشان نمیدهد؟
جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران
*************
گزارش فساد گسترده در دانشگاه تهران - قسمت اول
در جریان برکناری محمد مرندی از سمت معاونت امور بینالملل دانشگاه تهران مشاجرههایی بین مرندی و سیف درگرفت که نهایتا به کشف یک شبکهی فساد گسترده در دانشگاه تهران منجر شد.
آغاز ماجرا از آنجا بود که با رسانهای شدن برکناری مرندی از معاونت امور بینالملل او دلیل این برکناری را اعتراض به تخلفات پردیس البرز اعلام کرد. خیلی زود پردیس البرز با صدور یک بیانیه به رفع اتهامات از خود پرداخت. در این بیانیه چند اتهام از سوی مسئولان دانشگاه متوجه محمد مرندی شد.
بعدتر اسنادی منتشر شد که طی آن تخلفات پردیس البرز علنا به اثبات رسید. بنا بر این اسناد تعداد بسیاری از دانشجویان بینالمللی که توسط این پردیس جذب شده بودند، روندهای قانونی را طی نکرده و بعضا حتی یکبار هم وارد ایران نشده بودند.
پس از گزارشهای تخلف و بیانیهی پردیس البرز، مرندی در جوابیهای ضمن اعتراض به سیف به سبب انتشار صوت «هنرهای رقاص» به اتهاماتی که متوجه او شده بود مستند پاسخ داد و مکرر به تکرار ادعای قبلی خود مبنی بر تخلف در جذب دانشجویان بینالمللی در پردیس البرز پرداخت.
در پاسخ به جوابیهی محمد مرندی، عبدالرضا سیف در نامهای شدیداللحن اتهامات بسیاری را به محمد مرندی نسب داد.
قضایا تا آنجا پیش رفت که ریاست دانشگاه، طی یک دستور به معاونت حقوقی دانشگاه خواستار رسیدگی به موضوع شد و ضمن ابراز ناراحتی از دخالت رسانهها در این موضوع از طرفین دعوا خواست تا این موضوعات درونسازمانی را در داخل حل کنند.
گزارش فساد گسترده در دانشگاه تهران - قسمت دوم
ترم پاییز امسال، ترم دوم دانشجویانی بینالمللی است که پیشتر به طور غیرقانونی جذب شده بودند. در نگاه اول این جذب غیرقانونی گسترده به نظر نمیرسید. پس از افشا شدن اسنادی در این موضوع متوجه شدیم که جذب این دانشجویان به صورت یک فرایند درآمده و بیم آن میرود افراد دخیل که از مدیران سطوح بالای مدیریتی در دانشگاهاند، آن را به یک روند دائمی تبدیل کنند.
در حقیقت تخلفات نظاممند - شرح آن در ادامه میآید - موجب میشود تا پردیس البرز برای چندمین بار در لیست سیاه موسسات نامعتبر وزارت علوم عراق قرار بگیرد.
بنا بر گزارش دانشگاه کوت عراق، در سوم خرداد ماه سال ۱۴۰۱ هیئتی از دانشگاه تهران از دانشگاه کوت بازدید به عمل میآورد. یکی از مشاوران نزدیک رئیس دانشگاه و رئیس پردیس البرز نیز از جمله اعضای هیئت اعزامی بودهاند. بنا بر گزارش مذکور «پس از بحث و تبادل نظر بین دو طرف، در این دیدار توافق شد که در اسرع وقت قراردادهای همکاری مشترک امضا شود.»
بعدتر طبق گزارش سایت دانشگاه تهران و رونوشت حکم مربوطه، اعطای نمایندگی آموزش زبان فارسی در عراق از سوی موسسه دهخدا به موسسهی القلم در عراق مورخ ۱۴۰۱/۱۲/۷ صورت گرفت و در بیست و یک فروردین ماه امسال در جلسهی شورای بینالملل دانشگاه تصویب شد. رئیس موسسه دهخدا پس از سفر معاون خود به عراق و بازدید از این موسسه «بی نام و نشان»، آن را تایید کرد. طبق ادعای مرندی، روندی که برای اعطای نمایندگی طی شده «ایجاد مسیرهای موازی و بدون صلاحیت در دانشگاه» بوده است.
در ترمی که گذشت پردیس البرز اقدام به جذب دانشجویان بینالملل از طریق این مسیرها کرد. همچنان که خود این مسیرها توسط افراد فاقد صلاحیت و خارج از چهارچوبها ایجاد شده بودند، فرایند جذب دانشجویان نیز در بیقانونی طی شد.
گزارش فساد گسترده در دانشگاه تهران - قسمت سوم
پردیس البرز که به تازگی و پس از تلاشهای بسیار از لیست سیاه وزارت علوم عراق خارج شده بود بدون توجه به مقررات داخلی و بینالمللی رأساً اقدام به جذب دانشجوی بینالمللی میکند. در پردیسهای مرکزی دانشجوی متقاضی درخواست پذیرش خود را به اداره پذیرش معاونت بین الملل ارسال میکند و پس از بررسی اولیه و درصورت وجود صلاحیت درخواست مذکور به دانشکده مربوطه ارسال و پس از بررسی در گروه آموزشی موافقت یا عدم موافقت به اداره پذیرش اعلام میشود. در پردیس البرز با سادهسازی فرآیند پذیرش، تمام روند جذب توسط هیئتی صورت میگیرد که خود پردیس البرز آن را تعیین کرده است.
یکی از موضوعات مکررا اشاره شده در مصوبات دانشگاه تهران ، وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی، گذراندن دورههای آموزشی به زبان فارسی است. دانشگاه تهران برای تسهیل امر جذب در پردیس البرز مقرر کرد دانشجویان بینالملل آن پردیس اگر به زبان فارسی مسلط نباشند، برای ثبتنام به موسسه دهخدا برای تعیین سطح معرفی شوند و در صورت ارائه گواهی آزمون بسندگی زبان فارسی در نیمسال اول شروع به تحصیل کنند و در غیر این صورت مرخصی تحصیلی بدون احتساب سنوات برایشان لحاظ شود. بنا بر اسناد منتشر شده از مجموع دانشجویانی که ترم گذشته توسط پردیس البرز جذب شدهاند تنها تسلط نه نفر به زبان فارسی توسط موسسه دهخدا تایید شده که صدور گواهی در این باب ۱۳ خرداد ماه و پس از اتمام کلاسها صورت گرفته است.
در بحث حضور این دانشجویان در ایران، طبق مصوبات وزارتخانههای علوم دو طرف دانشجویان ملزماند تا در کلاس درس حضور داشته باشند. همچنین طبق آییننامه وزارت علوم ایران، دانشجویان بینالمللی پس از گرفتن مجوز ثبتنام باید برای اخذ ویزای تحصیلی اقدام کنند. بنا بر اسناد، از میان دانشجویانی که ترم گذشته مشغول به تحصیل بودهاند، تعدادی حتی درخواست ویزا نیز نکرده بودند. پردیس البرز با ایجاد یک روند مستقل جذب، علاوه بر کنار گذاشتن معاونت بینالملل دانشگاه موفق به دور زدن و رعایت نکردن قوانین وزارت علوم شده است.
دانشگاه تهران - دانشجو
*************
بیانیهی دانشجویان رشتهی فلسفهی هنر دانشگاه هنر
پیش از این هرچه لازم بود را گفتهایم. ما، دانشجویان رشتهی فلسفهی هنر دانشگاه هنر، نه شما را به رسمیت میشناسیم، نه تصمیمهایتان را. مترسکهای تازهی شما، در نظر ما وزنِ کافی را برای به رسمیت شناخته شدن ندارند. حرف کوتاه است: انتخاب واحد نمیکنیم، سر کلاسها شرکت نمیکنیم. استادهای جایگزین، توهین به شأن کلاسها و دانش و دانشگاهاند. ما در این توهین همدست شما نخواهیم بود. تا بازگشت دکتر علیا و دکتر مازیار به کلاسهای درس، پاسخ ما، به شما و کلاسهای خالیتان یک کلمهست: «نه.»
شهریور ۱۴٠۲
دانشجویان فلسفهی هنر
دانشکدهی علوم نظری و مطالعات عالی هنر
*************
احضار تلفنی دست کم ۱۲ تن از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس
گزارشات متعدد از دانشگاه تربیت مدرس حاکی از تماس تلفنی وزارت اطلاعات با دست کم ۱۲ تن از دانشجویان این دانشگاه است. طی این تماسها که با شمارهی پرایوت یا ی خصوصی صورت گرفتهاند، دانشجویان جهت اخذ تعهد کتبی به وزارت اطلاعات دعوت شدند.
*************
افزایش فشارها در آستانه سالگرد اعتراضات و بازگشایی دانشگاهها
گزارشهای رسیده حاکی از تماسهای تلفنی نهادهای امنیتی با برخی دانشجویان دانشگاه تربیتمدرس در روزهای گذشته است. این احضارها اغلب بدون ذکر نام نهاد امنیتی تماس گیرنده و دلیل احضار دانشجو صورت گرفتهاند. همچنین در برخی موارد پس از آنکه تماسها بیپاسخ ماندند، با خانوادهی دانشجو تماس گرفته شده است.
بهنظر میرسد این اقدامات در پی فرارسیدن سالگرد قتل ژینا (مهسا) امینی و هراس سیستم سرکوب از اعتراضات دانشجویی و با انگیزهی ایجاد رعب و وحشت در میان دانشجویان صورت گرفته است. در سال گذشته نیز نهادهای امنیتی بارها به این حربه متوسل شدند و دانشجویان بسیاری را احضار و تهدید کرده و در نهایت آنان را مجبور به امضای تعهدنامهای مبنی بر عدم شرکت در اعتراضات، کردند.
این در حالی است که مطابق قانون، احضار تلفنی شهروندان هیچگونه وجاهت قانونی ندارد و احضاریه بایستی بهصورت کتبی ابلاغ گردد و شهروندان هیچگونه الزام قانونی و حقوقی برای پاسخگویی به تماسهای تلفنی نهادهای امنیتی و متعاقباً احضار تلفنی ندارند. لذا به دانشجویان توصیه میکنیم با آگاهی از حقوق خود نسبت به این احضاریههای غیرقانونی عمل کنند.
شوراهای صنفی دانشجویان کشور
*************
ضرب و شتم دانشجو توسط حراست
روز یکشنبه ۱۱ تیرماه، محمد موحدینیا دانشجوی کارشناسی ارشد سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران و دانشآموختهی مهندسی کامپیوتر دانشگاه شهید بهشتی طی یک تماس تلفنی و به بهانهی مسائل آموزشی به ساختمان حراست احضار شده مورد ضرب و شتم قرار میگیرد.
این دانشجو که به روند غیرقانونی احضار خود اعتراض کرده و خواستار ابلاغیهی کتبیِ احضارْ شده بود، تهدید به بازداشت شد. در نهایت پس از حضور در دفتر حراست، جهت اخذ نوشته توسط سجاد خاکساری و رضا حضرتی، مدیران کل حراست دانشگاه تهران و دانشگاه بهشتی، مورد تهدید، توهین و ضرب و شتم قرار گرفت.
علیرغم پیگیریهای متعدد دانشجویان دانشگاه تهران از مسئولین جهت برخورد قانونی با مدیر حراست و پس از گذشت ۳ هفته، همچنان هیچ اقدامی از سوی مسئولین دانشگاه صورت نگرفته است.
همچنین این دانشجو اقدام به طرح شکایت قضایی از مدیران حراست دانشگاه تهران و بهشتی کرده و پروندهی وی در دادسرای ناحیهی ۶ تهران در حال بررسی است.
ویدیو زیر، رضا حضرتی را در اعتراضات سال گذشته دانشگاه تهران نشان میدهد.
اینجا کلیک کنید.
*************
ادامه دار بودن رفتار های غیر قانونی در کمیته های انضباطی دانشگاه تهران
در روزهای گذشته حدود ۵۰ نفر از دانشجویان پردیسها و دانشکدههای اقتصاد، مدیریت، هنرهای زیبا، ادبیات و علوم انسانی، علوم اجتماعی، روانشناسی، حقوق و علوم سیاسی، و فنی به دلیل "عدم رعایت قوانین پوشش" به کمیته انضباطی دانشگاه تهران احضار شدهاند.
فارغ از زمانبندی تعمدا نامناسب برای احضار این دانشجویان که اکثرا از دانشجویان خوابگاهی هستند و بر اساس عرف دانشگاه و تقویم آموزشی هیچ تعهدی نسبت به حضور در دانشگاه غیر از زمان های آموزشی ندارند، کمیته انضباطی دانشگاه تهران در اقدامی غیر قانونی دیگر با پرسیدن سوالات تلقینی از دانشجویان در مورد اجبار به «سر کردن مقنعه» در ترم آتی و صورت جلسه کردن آن، از این طریق دانشجویان را مجبور به تعهد دادن به نوع پوششی میکنند که خودشان با این سوالات برای دانشجویان انتخاب کرده اند.
اجبار افراد برای گرفتن اقرار یا سوگند یا طرح سوالات تلقینی مخالف اصول ۲۳ و ۳۸ قانون اساسی و ماده ۶۰ آیین دادرسی کیفری میباشد و چنین اقداماتی نقض فاحش قانون از سوی کمیته انضباطی دانشگاه تهران است.
توصیه میشود دانشجویان با آگاهی از حقوق خود در جلسههای کمیته انضباطی حاضر شوند، زیرا مسئولین دانشگاه شخصا اعتنایی به اجرای وظایف قانونی خود و تفهیم حقوق دانشجو به او ندارند.
همچنان در روز های اخیر نیز احضار دانشجویان ادامه دارد.
دانشگاه تهران - دانشجو
*************
«موافقت با حذف پزشکی، به شرط اخراج!»
طبق گزارش دانشجویان، مسئولین دانشگاه بسیاری از درخواستهای حذف پزشکی را رد کرده اند. مسئول مستقیم این امر آقای چیتساز رئیس مرکز بهداشت دانشگاه است.
به گفته دانشجویان، پس از حذف درخواست پزشکی آنها در سامانه، برای پیگیری دلیل این امر به آقای چیتساز ارجاع داده شدند.
با اینکه حذف پزشکی، از حقوق اولیه دانشجویان است که در آییننامهای ذکر شده است، این روزها دانشجویان هنگام مراجعه به دفتر رییس مرکز بهداشت و جویا شدن دلیل مخالفت با حذف پزشکی، با جملاتی از قبیل «تو که تا حالا مشروط نشدی، حالا یه ترم مشروط شی اشکال نداره» «معدلت پایینه پس حذف نمیکنیم برات» «اگر الان موافقت کنیم، دیگه نمیتونی درخواست حذف پزشکی بدی» «فقط اگر داری اخراج میشی با حذفت موافقت میکنم» و … رو به رو می شوند.
حتی با حذف پزشکی دروس دانشجویانی که از کلینیک دانشگاه گواهی پزشکی و یا روانپزشکی داشتند نیز مخالفت شدهاست.
حال سوال این است، وظیفه آقای چیتساز به عنوان رییس مرکز بهداشت دانشگاه، آیا دخالت در ریزنمرات، پرسش در مورد چرایی حذف درس، شرط و شروط گذاشتن برای پاس کردن دروس حذف شده است؟ و یا وظیفه شان بررسی گواهی «پزشکی» و تشخیص صحت یا عدم صحت آنها؟ چگونه است که در چنین مواردی حتی روسای دانشکده و معاونین آموزشی به خود اجازه ی چنین دخالتی نمیدهند و برای دانشجو و گذراندن دروس شرط و شروط نمیگذراند اما شخصی از کلینیک دانشگاه که در هیچ کجای وظایف شغلی اش پیگیری این موارد تعریف نشده اجازه دخالت به خود میدهد؟
آیا معاونین و روسای دانشگاه از این امر آگاه هستند و باز سکوت می کنند؟ آیا تنها برای موارد غیر قانونی خود و زدن اتهامات واهی صدایشان در می آید و در جایی که حقوق اولیه ی دانشجویان که در آیین نامه ذکر شده پایمال می شود خاموشی را انتخاب کرده اند؟
دانشگاه تهران - دانشجو
*************
تهدید و احضار در تابستان!
پس از احضار گسترده دانشجویان دانشگاه تهران به کمیته انضباطی در هفته گذشته، حال دانشگاه با ارسال پیامکهای تهدیدآمیز دانشجویان را تحت فشار قرار دادهاست.
بر اساس گزارشات، در طی هفته گذشته دستکم ۵۰ دانشجوی دختر به کمیته احضار شدهاند. اتهام آنان رعایت نکردن قوانین پوشش است. همچنین در تماسهای تلفنی عنوان شده که این احضارها بدلیل شکایت «اولیای دانشگاه» صورت گرفتهاند. گفتنیاست اغلب دانشجویان احضار شده، خوابگاهی هستند و امکان حضور در دانشگاه را ندارند.
مسئولین دانشگاهی از فرصت تعطیلات تابستانی، حداکثر استفاده را میبرند و با تهدید و احضار دانشجو، او را تحت فشار گذاشته و سرکوب میکنند. اینان حتی تا آن حد پیشرفتهاند که با دیدنِ دانشگاهِ خالی از دانشجو، گمان میکنند فرمانروای جزیره خیالی خود هستند و خود را پدارن دانشگاه معرفی میکنند. درحالی که فارغ از هیاهوی بسیار آنان، صاحبان حقیقی دانشگاهها همواره دانشجویان خواهند بود.
دانشگاه تهران - دانشجو
________________________
برای مطالعه ادامه مطالب دانشجویان
اینجا کلیک کنید.