افق روشن
www.ofros.com

اخبار، گزارشات، اطلاعیه و بیانیه ها


اخبار دانشجویان                                                                                                                             شنبه ١ دی ١۴٠٣ - ۲١ دسامبر ۲۰۲۴


لیلا حسین‌زاده به یک سال حبس تعزیری محکوم شد!

‌‍ لیلا حسین‌زاده، فعال سیاسی و از فعالان صنفی دانشجویی سابق، به دلیل حق طبیعی ارائه‌ی «پایان‌نامه کارشناسی ارشد» در دانشگاه تهران با دو عنوان اتهامی: «تبلیغ علیه نظام» و «حضور زنان در معابر و‌ انظار عمومی بدون حجاب شرعی (حضور در دانشگاه تهران بدون رعایت حجاب شرعی) توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی ایمان افشاری به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.

**************

بیانیه جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه‌های کشور:

«از انقلاب ۵۷ تا دختر علوم‌ و‌ تحقیقات: زنان* به میادین بازمی‌گردند»

‌‍ بخش‌هایی از متن بیانیه:
بسیاری از ما زنانی* که در این روزها و در این مرز و بوم زندگی می‌کنیم، بارها خودمان را جای او تصور کرده‌ایم. بارها همین نقش را برداشته‌ایم. با خود گفته‌ایم: «ای کاش همین حالا و همین‌جا تمام لباس‌هایم را درآورم، تا شاید این غائله پایان یابد. شاید از زیر نگاه‌ها، تذکرها و تعرض‌ها رها شوم.» کنش هنجارشکن دختر علوم‌وتحقیقات با وجود اینکه به چشم‌های ما ناآشنا بود، لحظه‌ای از خشم، عصیان و کلافگی را پیش چشم همه آورد. لحظه‌ای که برای بسیاری از ما نزدیک و قابل درک بود ، از همین رو فیگورهایی مانند دختر علوم‌وتحقیقات حائز اهمیت هستند؛ نه از این بابت که اسطوره‌ای باشند یا مانند فرشتگان، بالعکس، بدین جهت که بسیار ملموس‌اند.
اما به‌راستی چرا کنش‌های اعتراضی چنینی تا این حد از سوی حاکمیت سرکوب می‌شوند؟ این کنش‌ها دارای چه ویژگی‌هایی هستند که نه تنها حاکمیت، بلکه جامعه مردسالار را به واکنش‌های فراوانی وامی‌دارند؟ آیا این سیاق از کنشگری‌های ناگهانی و یک‌نفره صرفا درخششی مقطعی هستند، یا چه‌بسا بتوانند به دستان حق‌خواهان بعدی دست یاری برسانند.
اصرار داریم و تاکید می‌کنیم که کنش دختر علوم‌وتحقیقات درخششی یک‌باره نبود و هرگونه تاریخ‌‌زدایی از شورش او کج‌فهمی‌ای خام اندیشانه است چرا که دستان آهو را در دستان هما، ویدا و دیگر خواهران عصیانگرمان -که نامی از آن‌ها نمی‌دانیم- دیده‌ایم. عصیان او را برآمده از عاطفه‌ای تماما شخصی و لحظه‌ای قلمداد نمی‌کنیم، و می‌دانیم که خشم و عاطفه‌ی او برآمده از ساختار و نظمی است که ما نیز با تن خود در آن زیسته‌ایم. اعتراف می‌کنیم که خشم این زن بند اتصال او و بسیاری از ما با یکدیگر است.
ما، جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه‌های کشور در این بیانیه بر آن شدیم که با سرفرازی از کنش شجاعانه‌ی آهو ـ‌ دریایی دفاع کنیم؛ هرگونه تشکیل پرونده روانی برای او را محکوم کرده و نوید می‌دهیم #مقاومت تا رهایی زنان از یوغ سرکوب‌های سیستماتیک پدرسالارانه ادامه خواهد داشت.
«زنان*: چتری گسترده از هویت‌های جنسیتی است که به‌منظور دوری از خوانش بیولوژیک و دوسوگرایانه از جنسیت، و هم‌چنین اشاره به هویت‌های جنسیتی مطرود، یعنی هرآنکه از مرد ممتاز فاصله دارد و طرد می‌شود، مورد استفاده قرار گرفته می‌گیرد.»
امضا کنندگان:
جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه تهران
جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه گیلان
جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه تربیت‌مدرس
جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه علامه‌ طباطبایی
جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه علم‌و‌صنعنت
جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه بهشتی
جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل
جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه خواجه‌نصیر

**************

تجمع اعتراضی دانشجویان دختر دانشگاه هنر اصفهان در خوابگاه صبا

‌‍ شب گذشته در پی اعلام رسمی تعطیلی دانشگاه و خوابگاه‌ها در هفته‌های آتی، دانشجویان در این خوابگاه تجمع کردند.
تصمیم تعطیلی خوابگاه‌ها در حالی اعمال شده است که در اطلاعیه دانشگاه ذکر شده فضاهای آموزشی در دسترس خواهد بود و دانشجویان می‌توانند با اعضای هیئت‌علمی در ارتباط باشند. همچنین مجازی بودن آموزش، بهانه مناسبی برای تعطیلی خوابگاه و منع دانشجویان از فضای زندگی‌شان نیست و این امر منجر به شکل گیری تجمع اعتراضی شده است.

**************

اخراج لیلا حسین‌زاده از مقطع کارشناسی، ۶ سال پس از فارغ‌التحصیلی

‌‍ لیلا حسین‌زاده، فعال سیاسی و از فعالان صنفی دانشجویی سابق که پیشتر به‌دلیل ارائه‌ی پایان‌نامه‌ی خود با پرونده‌سازی قضایی و اخراج از دانشگاه تهران مواجه شده بود، در اقدامی غیرقانونی از مقطع کارشناسی خود نیز اخراج شده است.
او پس از مراجعه‌ی حضوری به اداره‌ی کل آموزش دانشگاه تهران مطلع گشته که وی به‌جز مقطع ارشد، در مقطع کارشناسی نیز اخراج شده است. وی پیشتر با دریافت دادنامه‌ی الکترونیکی از شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران با دو عنوان اتهامی: «تبلیغ علیه نظام» و «حضور زنان در معابر و‌ انظار عمومی بدون حجاب شرعی (حضور در دانشگاه تهران بدون رعایت حجاب شرعی) و پرونده‌ای جدید روبه‌رو شد.
سرکوب دانشجویان، پادگان‌سازی فضای دانشگاه و افزایش پرونده‌سازی‌های امنیتی علیه دانشجویان، خاصه در خلال قیام ژینا و روزهای پساسرکوب این قیام، بسیار شدت گرفته است. وضعیتی که دست ماموران اطلاعات را برای هر شکلی از تهدید، ارعاب و اخراج دانشجویان باز گذاشته است. / بیدارزنی

**************

تجمع اعتراضی دانشجویان و دانش‌آموختگان در اعتراض به بخشنامه ۳ مرداد

دیروز ۲۴ آذر، گروهی از دانشجویان و دانش‌آموختگان وزارت بهداشت مقابل این وزارتخانه تجمع اعتراضی برگزار کردند
تجمع‌کنندگان با حضور پرشور خود و با در دست داشتن پلاکاردها و شعارهای اعتراضی، خواستار لغو فوری این بخشنامه و بازنگری در سیاست‌های آن شدند. آنان تاکید کردند که چنین تصمیماتی می‌تواند به آینده شغلی و تحصیلی بسیاری از دانشجویان و دانش‌آموختگان آسیب برساند. اینجا کلیک کنید.

**************

بیانیه ۱۵۷ نفر از دانشجویان، فعالین فعلی و سابق دانشجویی در محکومیت قانون عفاف و حجاب

دو سال از جنبش "زن، زندگی، آزادی" و مقاومت روزمره زنان ایران برای حق انتخاب پوشش می‌گذرد؛ مقاومتی که در برابر سرکوب‌های مستقیم و غیرمستقیم حاکمیت ایستاده و نشان داده است که اراده جمعی، سد سرکوب را خواهد شکست.
طی سالهای اخیر، حاکمیت با هدف افزایش کنترل جامعه و محدود ساختن آزادی‌های فردی، به ابزارهایی همچون گشت ارشاد، توقیف خودروهای شخصی، جریمه‌های سنگین مالی، شلاق، ضبط و انتشار اعترافات اجباری، و حبس زنان متوسل شده است.
اکنون قانون موسوم به "عفاف و حجاب" با نقض آشکار شأن و حقوق اساسی زنان، در صدد نهادینه کردن کنترل هرچه بیشتر جامعه از سوی حاکمیت، گامی فراتر نهاده است.
قانون عفاف و حجاب، با مجرم انگاشتن کودکان در امر حجاب ، پیش‌بینی جریمه‌های مالی سنگین و حبس‌های طولانی‌مدت برای زنان، نظارت شهروندان از طریق دوربین‌های تشخیص چهره و الزام دیگر شهروندان به رصد کردن زنان و گزارش‌دهی به نهادهای امنیتی و حتی اجبار رانندگان تاکسی های اینترنتی مبنی بر گزارش نوع پوشش مسافران، موجب تشدید شکاف‌های اجتماعی و افزایش تنش‌های جامعه می‌شود.
این قانون، که در مجلسی که رای اکثریت مردم را ندارد تصویب شده، نشانه‌ای آشکار از استیصال حاکمیت در پیشبرد سیاست‌های خود است.
این سیاست‌ها نه‌تنها بحران‌های اجتماعی را تشدید کرده، بلکه فشارهای اقتصادی فزاینده‌ای را نیز بر مردم تحمیل می‌کند. در شرایطی که جامعه با مشکلاتی چون تورم، بیکاری و کاهش توان معیشتی روبه‌روست، این قانون با جریمه‌ها و محدودیت‌های سنگین خود به‌جای حل بحران‌ها، آنها را عمیق‌تر می‌کند.
ما، جمعی از دانشجویان، فعالین فعلی و سابق دانشجویی، ضمن محکوم کردن قانون عفاف و حجاب، تأکید می‌کنیم که این قانون نه‌تنها راه‌حلی برای مسائل اجتماعی و فرهنگی ارائه نمی‌دهد، بلکه خود عامل تشدید بحران‌هاست. ما بر حق آزادی انتخاب و کرامت انسانی پافشاری داریم و اعلام می‌کنیم که حق اعتراض مدنی و مسالمت‌آمیز خود را محفوظ می‌داریم و تا دستیابی به حقوق و آزادی‌هایمان از پای نخواهیم نشست.
اسامی امضا کنندگان: اینجا کلیک کنید.

**************

واکنش انجمن دانشجویان سنندج به احکام اعدام و آزادی زندانیان سیاسی

انجمن دانشجویان سنندج در چند روز گذشته با انجام فعالیت‌های تبلیغی و‌ پخش تراکت در محیط دانشگاه‌ها و‌ سطح شهر حمایت خود را از زندانیان سیاسی از جمله «وریشه مرادی» و «پخشان عزیزی» اعلام کردند.
براساس اطلاع ایران وایر، این فعالیت‌ها با محوریت درخواست برای لغو احکام اعدام برای همه زندانیان و همبستگی با زندانیان سیاسی انجام شده است.
دانشجویان اعلام کرده‌اند که این اقدام آنها در راستای تاکید بیشتر بر آگاه سازی از شرایط وخیم حقوق بشر در ایران و‌ به ویژه مناطق کُردنشین و انتقاد از صدور احکام اعدام به عنوان ابزاری برای سرکوب اعتراضات مدنی و سیاسی انجام می‌شود.
انجمن دانشجویان سنندج اعلام همبستگی خود را با کمپین جهانی «نه به اعدام» اعلام کردند و در بخشی از بیانه خود گفته‌اند: «خشم دانشجو غضب جامعه را به دنبال دارد.»

وریشه مرادی     پخشان عزیزی     بچه‌های اکباتان

علیه اعدام

زندانی سیاسی آزاد باید گردد

شریفه محمدی آزاد باید گردد

**************

تظاهرات دانشجویان دانشگاه آزاد علوم پزشکی

تهران دانشگاه آزاد علوم پزشکی
تظاهرات دانشجویان دانشگاه آزاد علوم پزشکی در اعتراض به افزایش شهریه های سنگین و غیر قانونی مقابل درب ورودی علوم و تحقیقات

**************

اعتراضات دانشجویی در دانشگاه بهشتی و علوم پزشکی دانشگاههای آزاد

دومین تحصن اعتراضی دانشجویان دانشگاه بهشتی از آغاز سال تحصیلی: در اعتراض به حادثه نشت گاز خوابگاه دختران و وضعیت نامناسب رفاهی و مدیریتی!
دانشجویان از ساعت ۱۲ ظهر روبروی سلف پسران تحصن نمودند و با دادن شعارهای: «دانشجو روز نمی‌خواد، رفاه و خوابگاه می‌خواد» و «رئیس بی‌کفایت، استعفا استعفا»، خواهان استعفای رئیس دانشگاه شدند!

تجمع اعتراضی دانشجویان علوم پزشکی دانشگاههای آزاد:
در اعتراض به شهریه های سرسام آور و ناعادلانه هم اکنون در مقابل دانشگاه تهران همزمان با حضور و سخنرانی قالیباف شروع شده است.

تحصن دانشجویان دانشگاه بهشتی تهران در اعتراض به مسمومیت دانشجویان در خوابگاه.

یکشنبه۱۸ آذر ۱۴۰۳

**************

فقط دو گام به پیش!

بیانیه تحلیلی جمعی از دانشجویان دانشگاه‌های تهران به مناسبت روز دانشجوی ۱۴۰۳

به‌عنوان جمعی از دانشجویان دانشگاه‌های شهر تهران در آستانه شانزدهم آذر و در سالگرد به خون نشستن رفقای دانشجوی خویش به پای معاون رئیس جمهور ایالات متحده پس از بیش از هفتاد سال، خود را وفادار به هویت ضد استبدادی و ضد استثماری جنبش دانشجویی ایران دانسته و قصد داریم در این بیانیه تحلیلی، موضع خود را در برابر حاکمیت و همچنین جریانات غیر اجتماعی که تحت عناوین جذاب و رادیکال، قصد تحریف این هویت را دارند، برای عموم دانشجویان، مردم ایران (به ویژه کارگران، بازنشستگان و فرودستان که انقلابی‌ترین نیرو هستند)، شفاف کنیم. علاوه بر مصیبت‌هایی که جمهوری اسلامی به دانشگاه و کل جامعه تحمیل کرده است، نیروهایی در سال‌های اخیر با مطرح شدن انبوه مسیرهای مهلک برای آینده جامعه ایران، بخشی از اذهان جامعه را به سوی خود منحرف کرده‌اند و باید مرزبندی آشکاری با آن‌ها صورت داد.

۱: زنان، قیام مهسا و دانشگاه:
هیچ خطابه سیاسی و اجتماعی در جامعه امروز ایران بدون اعلام موضع شفاف نسبت به رویداد دوران‌سازی که دو سال پیش جامعه را به لرزه انداخت، نمی‌تواند خود را عرضه کند! در بخش اعظم کشورهای جهان، هنوز زنان رسماً و قانوناً از همان حقوق و آزادی‌های محدودی که مردان از آن برخوردارند، محروم هستند. این موضوع در جامعه ایران که کماکان رسوبات سنن دیرین را هم در سطح اجتماعی و هم در سطح حکمرانی با خود حمل می‌کند، بیش از پیش در مقابل دیدگان ما قرار دارد.

حق تعیین پوشش وعدم برخورداری از حجاب اسلامی تعریف شده توسط حاکمیت، حقی است که در سال ۱۴۰۱ دانشگاه در کنار جامعه برای آن جنگید و حداکثر هزینه را مانند سایر جنبش‌های پیشین پرداخت. اکنون نیز که حکومت در قالب طرح عفاف و حجاب در تلاش برای پس گرفتن سنگرهای از دست داده خود در مقابل جامعه است، جامعه دانشجویی نیز مانند سایر بخش‌های جامعه به این طرح تن نخواهد داد و آن را جنینی می‌داند که از ابتدا مرده به دنیا آمده است! اما این همه ماجرا نیست! زن بی‌حقوق ایرانی در کنار اقلیت‌های نادیده انگاشته شده جنسی و جنسیتی، خود را چنان در جایگاه فرودست دیده است که ناگزیر دو سال قبل به بخشی از موتور محرکه اعتراض علیه نظم موجود بدل شد. در واقع پایان تابستان ۱۴۰۱ ثابت کرد که دیگر هیچ تحرک اجتماعی در ایران بدون خوردن مهر نام زنان بر پیشانی آن، توده‌گیر نخواهد شد. درسی که ما به‌عنوان صدای بخشی از دانشگاه به آن رسیدیم، این است که هرگز به موضوع زن و حق زن، به‌عنوان «موضوع یک فرد مستقل و منفرد» نمی‌توان پرداخت. ما هرگز با پدیده‌ای به نام «زن» به شکل منفرد، و فارغ از طبقه، سیاست، فرهنگ و خانواده مواجه نیستیم. به همین دلیل، موضع جنبش دانشجویی درباره تجربه پرتلاطم جنبش ژینا، نه ساختن تندیسی به منظور ستایش شاعرانه آن و نادیده گرفتن وجوه ارتجاعی، سرمایه‌دارانه و مردسالارانه رسوخ کرده در میان شعارها و نیروهای درون آن، و نه تخطئه کلیت آن به‌عنوان یک جنبش لیبرال و تماماً هوادار غرب است.

دانشگاه زخم‌های بسیاری قبل و بعد از جنبش ژینا تحمل کرده است. از تعلیق و اخراج‌ها تا تخریب تشکلات نصفه و نیمه دانشجویی، بخشی از هزینه‌های تحمل شده بوده است. اما ما همچنان پس از این جنبش هم از تلاش برای «بازسازی و احیای تشکلات مستقل دانشجویی و صنفی، مبارزه در جهت لغو پولی سازی دانشگاه و اخراج سازمان یافته طبقات فرودست از دانشگاه‌های دولتی از طریق صنعت آموزش کالایی شده، مبارزه با سهمیه‌های خاص نورچشمی‌ها و تلاش برای آزادی دانشجویان زندانی و بازگشت اساتید اخراجی» باز نخواهیم ایستاد. این بطور مشخص وجه تمایز ما با خرده جریانات هدایت شده دانشجویی از قبیل اصلاح طلبان، عدالتخواهان و محور مقاومتی‌هاست که از بیرون دانشگاه توسط ارکان قدرت و احزاب هدایت می‌شوند و هرکدام منافع بخش مشخصی از فراکسیون‌های صاحب سرمایه را پیش می‌برند.

۲: جنگ طلبی و رویافروشی؛ از ایده «دخالت بشردوستانه» تا نظریه «افول هژمونی غرب»:
هرگاه جنبش‌های مترقی عروج پیدا می‌کنند، نیروهایی تلاش می‌کنند با مصادره یا تحریف آن‌ها، بهره‌برداری خود را بکنند. دانشگاه نیز از این امر مستثنی نیست. قرار نیست دانشگاه صدای یک ایده خاص یا یک چشم انداز اجتماعی باشد، اما در سال‌های اخیرجریاناتی با ایده‌های خطرناک، درحال جا زدن خود به‌عنوان صدای همه دانشجویان هستند.

از نیمه دهه ۱۳۹۰ همزمان با گسترش شکاف‌های اجتماعی داخلی در جامعه که ناشی از تعمیق مناسبات سرمایه‌دارانه در ایران بوده و با تغییراتی در منطقه خاورمیانه همزمان بوده، جریانی منزه طلب و فرقه‌ای در سطح دانشگاه‌ها و محیط‌های روشنفکری ظهور کرد که با برجسته کردن نفوذ نیروهای ارتجاعی و حامی آمریکا در جنبش‌های اجتماعی مختلف، سعی در تخطئه کلیت مطالبات را داشت، سر بر آورد. این جریان با زدن برچسب‌هایی چون «امپریالیستی»، «غرب‌گرا»، «لیبرال» و.. بر روی کلیت این جنبش‌ها، عملاً نسخه انفعال را تجویز می‌کرد.

آنان با برجسته کردن دخالت‌های ناتو و قدرت‌های امپریالیستی غرب -که جزئی جدایی ناپذیر از رفتار همیشگی این قدرت‌ها در سرزمین‌های پیرامونی بوده است- تمامی جنبش‌های این منطقه و به ویژه در ایران را پیشاپیش در پرتوی این قدرت‌ها تعریف می‌کنند. در این میان شاید تنها اعتراضات عمومی علیه افزایش قیمت سوخت در سال ۱۳۹۸ از سوی این جریان به‌عنوان استثنایی پاک و منزه معرفی می‌شود! آن‌ها البته پاسخ نمی‌دهند که چگونه بدون قدرت اجتماعی و رسانه‌ای و نفوذ نیروهای مستقل و چپ، خالص‌ترین اعتراضات کارگری و منزه‌ترین جنبش‌ها علیه گران‌سازی کالاها و پولی‌سازی خدمات عمومی نیز، خارج از زمین رسانه و بازی‌های آمریکا، اتحادیه اروپا و امپریالیسم تعریف خواهد شد؟

کدام جنبش مترقی متعلق به فرودست‌ترین نیروهای جامعه است که رسانه‌های خارجی، نیروهای راست و همه فرصت‌طلبان تلاش نکنند روی آن چنگ انداخته و روی آن سوار شوند؟ پس اگر هیچ جنبش و حرکتی از این خطر مصون نیست، دیگر بهانه‌ای برای مطرح نشدن مطالبات جامعه از آزادی پوشش تا حق نان کارگران نیز قابل قبول نیست! جامعه هرگز معطل آن نمی‌ماند که عده‌ای به پس از دو دهه کار فرقه‌ای-مویرگی و فعالیت حوزه‌ای در محیط کار(؟) و سپس افول هژمونی و نفوذ امپریالیسم، مطالبات خود را مطرح کند. اتفاقاً تنها آن نیروهایی که در کف میدان به عنوان رهبران عملی حرکت‌ها نقش ایفا می‌کنند، این امکان را دارند که آن‌ها را از انحراف و مصادره شدن توسط نیروهای مرتجع داخلی و خارجی و قدرت‌های سرمایه داری مصون بدارند. مغالطه افول هژمونی غرب و آمریکا که این روزها توسط این سخن‌گویان محور مقاومت با ظاهر و عناوین ضدسرمایه‌داری ابراز می‌شود، در واقع پنهان کردن منافع بخش دیگری از سرمایه‌داری جهانی با برجسته کردن منافع بخش دیگر است. عروج و هژمونی یافتن سایر قدرت‌های رقیب کشورهای غربی در شرق جهان را نمی‌توان افول هژمونی نامید! آن هم در شرایطی که همچنان پایگاه‌های نظامی، قدرت تبلیغاتی و پول همین قدرت‌های غربی در منطقه ما بحران می‌آفریند و کشته شدن گروه گروه انسان‌ها در فلسطین، لبنان، سوریه در این روزها، بخشی از نتایج آن است. پس «رقابت» بین قدرت‌های امپریالیستی به معنای «افول» نیست. بر این باوریم که هیچکدام از جنگ‌افروزی‌های منطقه‌ای، ماجراجویی‌های محورمقاومتی و از جمله آن عملیاتی که محورمقاومتی‌ها آن را حماسه(؟) «هفتم اکتبر» یا طوفان الاقصی می‌نامند، حقوق مردم فلسطین را حفظ نکرده نمی‌کند. ضمن اینکه حتی یک ریال بدون رضایت اکثریت مردم فقیر و تحت ستم ایران نمی‌توان بابت کشوری از بودجه عمومی مصرف و از انداختن کشور بورطه یک جنگ خانمان‌سوز دفاع کرد!

همزمان با محور مقاومتی‌ها و به اصطلاح عدالتخواهان، جریانی به اسم آزادیخواهی، لیبرالیسم و.. نیز به دادن آدرس‌های غلط به جامعه و دانشگاه می‌پردازد. از سال‌ها قبل آمریکا این رویکرد را تحت عنوان دفاع از «دخالت بشردوستانه» تبلیغ کرده و از همان زمان جریان دانشجویی و سیاسی حامی آمریکا در همه‌جای جهان، آن را تبلیغ کرد. در ایران نیز جریان لیبرال و هوادار آمریکا پس از حمله بوش به عراق، این رویکرد را بارها تبلیغ و نفرات آن برای حمله نظامی به ایران به منظور شکست حاکمیت بارها بیانیه صادر کردند. امروزه آن جریان به اصطلاح جمهوریخواه، خود را با برند «سلطنت طلب» بازسازی کرده است. آنان ناتوانی خود در تغییر سیاسی در ایران را معمولاً با دفاع از تحریم اقتصادی (که با دورزدن تحریم‌ها هزینه‌اش فقط روی سر فقیرترین مردم ایران آوار می‌شود) و با دفاع از حمله نظامی (که بعداً هزینه آن با اشغال و غارت منابع زیرزمینی کشور جبران می‌شود) زیر فرش می‌زنند. همزمان با این دو جریان انحرافی، خود جمهوری اسلامی نیز، خود به عنوان یک حاکمیت جنگ طلب که به شرایط نظامی شده و امنیتی برای سرکوب بیشتر نیازمند است، امروز در کنار سایر دولت‌های جنگ طلب منطقه و نیروهای فرامنطقه ای عمل می‌کند و هدفش بیش از آنچه خود «حفظ امنیت ملی» عنوان می‌کند، همان گسترش نفوذ و عظمت طلبی منطقه ای است؛ عظمتی که در نهایت آورده آن نه در جیب کل جامعه بلکه درون جیب صاحبان سرمایه و کارتل‌های بزرگ انحصارگر نظامی و امنیتی و بخش خصوصی همپیمان با آن می رود. با این مقدمات، اعلام می‌کنیم که هر صدای حامی جنگ، اشغال، تحریم و.. که این روزها شنیده شد، صدای عموم و اکثریت دانشجویان نبوده و نیست. برای عمده دانشجویان ایران، ابتدا مسائل خود ایران اهمیت دارد، چنانکه «کارگران نیز ابتدا با سرمایه داران کشور خود تعیین تکلیف می‌کنند». به این ترتیب مسئله خطر اعدام انسان‌ها در زندان‌های جمهوری اسلامی به ویژه زندانیان سیاسی، امروز اهمیت قابل توجهی نسبت به بسیاری از مسائل خارجی دیگر دارد. ما دانشجویان نسبت به مسائل جهانی و از جمله آتش افروزی همسایه جنگ طلب عضو پیمان ناتوی ایران (یعنی دولت ترکیه) بی‌تفاوت نیستیم، اما فراموش نمی‌کنیم دولت ترکیه که این روزها بطور پنهان برای تداوم نسل کشی اعراب غیرنظامی به اسرائیل نفت، گاز و تجهیزات ارسال و خط ترابری ایجاد می‌کند و برای توسعه طلبی منطقه‌ای و سرکوب کردها خارج از سرزمین خود، گروه‌های تروریستی سلفی و بنیادگرای اسلامی را تجهیز و به جان منطقه می‌اندازد، خود یکی از همپیمانان سیاسی و اقتصادی و امنیتی دولت جمهوری اسلامی است! دولت اردوغان و حزب حاکم ترکیه محکوم است اما نمی‌توان این را فراموش کرد که اصلاح طلبان در ایران یک دهه هردو را الگوی خود معرفی می‌کردند!

۳: مرکزگرایی و قوم‌گرایی به مثابه دو لب یک قیچی:
همانطور که در صحنه جهانی با انبوه ستم‌ها مواجه هستیم، در داخل کشور نیز با انبوه ستم‌ها برخورد داریم. اما در این زمینه نیز راه حل‌ها و مسیرهایی از درون دانشگاه شنیده می‌شود که دانشگاه و حداقل اکثریت جمعیت دانشجویی نسبتی با آن نداشته و ندارند. از یک‌سو جریانی موسوم به «ایرانشهری» با «گفتمان امنیت ملی و تمامیت ارضی» تمامی حقوق اولیه اقوام و ملل ساکن ایران را که حتی در قانون اساسی مشروطه و پس از آن قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز به رسمیت شناخته شده را هم انکار کرده و حتی محرومیت‌ها بخاطر تبعیض‌های اقتصادی، زبانی و فرهنگی را انکار می‌کنند. سهمیه‌های بومی گزینی، عدم تدریس زبان‌های بومی و عدم اختصاص بودجه به دانشگاه‌های مناطق پیرامونی، جلوه‌ای از این ستم است که بطور مستقیم ما دانشجویان را از اقوام و ملل مختلف دچار آسیب می‌کند و جریان ایرانشهری ناگزیر به سکوت در قبال آنهاست! در مقابل جریان دیگری نیز با ادعای نمایندگی تبعیض و ستم علیه اقوام و ملل و زبان‌های مختلف در ایران، منافع جریانات قوم گرا و ناسیونالیست منطقه‌ای را پیش می‌برند و عملاً سایر ستم‌های اقتصادی و تبعیض و ستم مذهبی (که اغلب عمده‌تر از ستم قومی و ملی است) را خواسته یا ناخواسته نادیده می‌گیرند. آنان با کوررنگی نسبت به ابعاد طبقاتی و اجتماعی این ستم‌ها، درک نمی‌کنند که اگر ستمی تحت عنوان تحمیل زبان واحد به زبان سایر اقوام وجود دارد، این ستم بیش از هرچیز به فرزندان کارگران، حاشیه‌نشینان و روستاییان وارد می‌شود و آنان را از تحصیل باز می‌دارد. در زمینه تبعیض و محرومیت اقوام تحت ستم از امکانات زیستی و زیرساختی نیز توزیع در حاشیه و پیرامون براساس مناسبات طبقاتی درون هر قوم صورت می‌گیرد و محرومیت قومی یکسان به همه اصابت نمی‌کند. ضمن اینکه مبنای همه تبعیضات در زمینه نابرابری امکانات و فرصت‌های اقتصادی در مناطق، برمبنای تبعیض قومی و زبانی صورت نمی‌گیرد. به همین دلیل جریان قوم‌گرای یادشده درک نمی‌کند که منشاء آن نابرابری‌ها و تبعیضات نیز، ساختار سرمایه‌داری حاکم است.

۴: بازنشستگان و بحران صندوق‌ها و آینده:
اغلب پدران و مادران ما دانشجویان، از بازنشستگان کشور تشکیل شده و یا بزودی بازنشسته می‌شوند. درحالی که به دلیل سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی حاکمیت، تعداد زاد و ولد و حتی تعداد ازدواج‌ها نسبت به دهه گذشته به شدت کاهش یافته است، بسیاری از صندوق‌های بازنشستگی کشور از جمله سازمان بزرگ تامین اجتماعی با بحران کمبود ورودی و درآمد مواجه هستند. نسبت شاغلینی که حق بیمه پرداخت می‌کنند در مقابل افرادی که بازنشسته شده و حقوق بازنشستگی دریافت می‌کنند، هر روز درحال کاهش است. در چنین شرایطی دولت‌ها در ایران مدام بر طبل بازنشستگی دیرهنگام و افزایش سن بازنشستگی می‌کوبند و در این راستا برنامه می‌نویسند. این درحالی است که علاوه بر عدم حل مشکل ورودی شاغل صندوق‌ها، دولت ایران به صندوق‌های بازنشستگی بیش از ۹۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارد و این بدهی انباشته را از دهه‌های گذشته تاکنون نپرداخته و هرسال نیز کسر اندک و ناچیزی از سهم بدهی خود را که هر روز رو به افزایش است، پرداخت می‌کند. ابربحران صندوق‌های بازنشستگی که این روزها با نام‌های شکیل و لوکسی مثل «ناترازی» تزئیین می‌شود، در ادامه باعث خواهد شد تا در زمان بازنشستگی نسل ما دانشجویان امروز، عملاً چیزی به نام حقوق بازنشستگی وجود نداشته باشد و دولت هم توان پرداخت حقوق بازنشستگان را نداشته باشد. راه حل البته پیش از این به دولت ارائه شده اما از آنجا که ماهیت دولت ایران یک ماهیت سرمایه‌دارانه است، این راه حل‌ها را برنمی‌تابد. درحالی که بارها گفته شده که دولت باید سهام شرکت‌های خود را به جای بخش خصوصی به صندوق‌های بازنشستگی بدهد و با سهیم کردن صندوق‌ها در سود صنایع بالادستی بدهی خود را به مرور تسویه کند، همزمان شاهد آن هستیم که سهام‌ شرکت‌های دولت باز هم در راستای سیاست شکست خورده خصوصی سازی به کارفرمایان بخش خصوصی واگذار می‌شود. در آخرین فقره دوباره زمزمه‌های واگذاری شرکت‌های خلع ید شده مثل هپکو و هفت تپه نیز شنیده می‌شود! دانشگاهیان و افراد دلسوز این حوزه بارها اعلام کردند که برای حل مشکل صندوق‌های بازنشستگی باید تمامی شرکت‌های دولتی باقی مانده به‌جای خصوصی سازی به صندوق‌های بازنشستگی کارگران منتقل شوند تا هم با پرداخت بدهی دولت از غارت صندوق‌ها جلوگیری شود و هم بتوان با لغو کار غیررسمی برای همه کارگران (اعم از کارگران بی‌ثبات کار و زیرزمینی ایرانی و کارگران افغانستانی) میلیون‌ها نفر را بیمه‌پرداز کرده و صندوق‌ها را نجات داد.

۵: شوک درمانی دولت پزشکیان و مبارزات طبقاتی:
در کنار بحرانی که حکومت جمهوری اسلامی برای پدران و مادران ما دانشجویان (یعنی بازنشستگان و مستمری‌بگیران) ایجاد کرده، این سیستم به دلیل ماهیت خود، بحران‌های متعدد اقتصادی را برای شاغلین نیز ایجاد کرده است. تجربه شوک به قیمت‌هایی مثل بنزین، برق، گاز و نان البته مشخص است و بارها دانشگاهیان، دانشجویان و نخبگان اقتصادی جامعه نسبت به آثار آن هشدار دادند. مفاسد، عدم مدیریت اقتصادی، عدم برنامه‌ریزی درست نظام مالیات ستانی از ثروتمندان، رویکردهای سرمایه‌دارانه و ماجراجویی‌های سیاسی منجر به عدم لغو تحریم‌ها، همه و همه کشور را بدهکار کرده و دولت جمهوری اسلامی برای جبران کسری خود با چاپ پول، ارزش سپرده‌های بانکی و پول‌شان را از بین می‌برد. درنتیجه از آنجا که نمی‌توانند قیمت‌های کلیدی را تثبیت کنند، به سراغ گران‌سازی قیمت‌های اساسی (نان، بنزین، برق، گاز و..) می‌روند. این یعنی تهاجم به سفره مردم برای حل بحرانی که همین مردم و به خصوص طبقه کارگر و محرومان ایران نقشی در بروز آن بحران‌ها نداشتند. بر این باوریم مبارزاتی که هر روزه در کف خیابان‌ها در چهارچوب اعتراضات صنفی کارگران، بازنشستگان، پرستاران، معلمان، معلولان و سایر اقشار هر روزه رخ می‌دهد و اپوزیسیون منحط ایران آن‌ها را از روی کینه و انفعال «مصرف خیابان» و «نرمالیزه کردن و سطحی کردن اعتراضات» می‌نامند، مانند یک سد در برابر این تهاجمات به سفره و رفاه مردم عمل می‌کند.

ما دانشجویان نیز به‌عنوان شاغلان، کارمندان و کارگران آینده آگاهیم که پس از خروج از محیط دانشگاه نیز دوباره با موضوعاتی مانند سرکوب، محدودیت و ممنوعیت تشکل‌ها و تهاجم هر روزه به حقوق و بی‌ثبات سازی شغلی، توهین، تحقیر و ناامنی محیط کارمواجه خواهیم بود؛ دردهایی که بخش‌هایی از آن‌ها را در دوران تحصیل خود از سوی مدیران دانشگاه، دستگاه امنیتی و نهاد حراست حس کردیم و در صحنه کار نیز باید خود را برای مقابله با آن‌ها نیز آماده کنیم. به همین جهت، ضرورتاً جنبش‌های صنفی کارگران و سایر شاغلین حقوق بگیر که در طبقات فرودست می‌گنجند را متحد جنبش دانشجویی می‌دانیم و موظفیم صدای آنان باشیم؛ صدای طبقه‌ای که حقوقش نصف سبد معیشت‌ و خط فقرش بوده و مزدش به ده روز اول ماه نیز نمی‌رسد!

فقط دو گام به پیش:
به‌نظر می‌رسد مانند جنبش دانشجویی، برای اغلب جامعه ایرانی مشخص است که حکومت جمهوری اسلامی، دیگر آن ظرفی نیست که بتوان مطالباتی را به آن ارائه و از آن انتظاری داشت. به همین دلیل مدت‌هاست، خطاب‌ها و گفتگوها این روزها در درون جامعه است. در این میان مسیری که ایران و منطقه خاورمیانه طی می‌کند، مسیر پرتلاطمی از جنگ‌ها، انقلابات، بحران‌های عظیم فکری و ارزشی و تحولات گسترده در همه سپهرهای حیات بشری است. در این دریای پرتلاطم، نسخه‌هایی که توسط آلترناتیوهایی چون سلطنت طلبان، مجاهدین و سایر نیروهای اپوزیسیون سرافکنده راست ایرانی ارائه می‌شود، این روزها حتی یک گام هم به پیش ندارد و فقط دو گام به پس است! در این میان ما دانشجویان با حمایت از مبارزات طبقات فرودست و اقشار پیشروی جامعه و همچنین مقاومت زنان و همه نیروهای مترقی، فقط دو گام به پیش را توصیه می‌کنیم!

**************

بیانیه «فردای دانشجو« در خصوص روز دانشجو

واقعه ۱۶ آذر همواره نمادی از مقاومت دانشجویان در برابر استبداد حاکم، اشغالگری، حضور نیروهای امنیتی و تسلط خودکامگی بر عقلانیت بوده، هست و خواهد بود. در شرایط کنونی، فردای دانشجو، ضمن پایبندی به این اصول و مقابله با تلاش‌های حاکمیت و دولت اصلاحات برای انکار سرکوب، درصدد است جنبه‌هایی از ستم وارد بر دانشگاه را بیان کرده و محکوم کند:
۱- دولت جدید، پس از به‌دست گرفتن قدرت در انتخاباتی نمایشی که سعی در القای توهم «اختیار سیاسی» به مردم و دانشجویان داشت، اکنون با وعده‌های دروغینی مانند «بازگشت دانشجویان به تحصیل» این روند را ادامه می‌دهد. لازم به ذکر است که این وعده تنها در مورد دانشجویانی محقق شده که دسترسی به رسانه‌های جمعی دارند؛ در حالی که دانشجویانی که از این امکانات محروم‌اند، همچنان از تحصیل بازمانده‌اند. افزون بر این، همکاری نیروهای امنیتی و نهادهای وابسته به رهبری و سپاه، در ساختار اداری دولت کنونی نهادینه شده است. از نشانه‌های این پیوند عمیق می‌توان به ابقای وزیر اطلاعات دولت قبلی و دخالت آشکار رهبری در انتصاب وزرا اشاره کرد.
۲- وخامت شرایط اقتصادی و ناترازی‌های غیرقابل‌جبران، دولت را واداشته است که بخشی از این مشکلات را از طریق کاهش هزینه‌های آموزش و دانشگاه و تحمیل هزینه‌های بیشتر بر دانشجویان جبران کند. از نشانه‌های این روند می‌توان به افزایش هزینه‌های زندگی دانشجویی، افزایش چشمگیر شهریه‌ها در دانشگاه آزاد، تداوم پولی‌سازی دانشگاه‌های دولتی و کاهش بودجه‌های آموزشی اشاره کرد.
۳- استفاده از مصاحبه، سهمیه‌های موسوم به «بورسیه سازمان‌ها»، تصفیه سیاسی قبولی‌های مستقیم در دانشگاه‌ها و تداوم سایر سهمیه‌های موجود نشان از تلاش بیشتر حاکمیت برای تصفیه فضای دانشگاه و پیشگیری از هر گونه اعتراض دارد. هدف از این یکدست‌سازی، خفه کردن صدای مخالفان پیش از شکل‌گیری هر گونه حرکت اعتراضی است.
۴- حضور نهادی مانند حراست که تحت فرمان مستقیم نیروهای اطلاعاتی و امنیتی با کمک نهادهایی چون بسیج و نهاد رهبری عمل می‌کند، نشان‌دهنده وجود ارگانی فراتر از قانون است. این نهاد، با دخالت در تمامی امور دانشگاه، اقداماتی چون آدم‌ربایی، بازجویی، تهدید و ضرب‌وشتم را بدون هیچ ملاحظه‌ای انجام می‌دهد؛ از سویی همانطور که پیش‌تر در جزوه «واکاوی نهاد حراست» توضیح دادیم، در مورد وظایف و اختیارات این نهاد حتی یک خط آیین‌نامه یا دستورالعمل قانونی وجود ندارد.
۵- حذف تشکل‌هایی که کوچک‌ترین زاویه سیاسی با حاکمیت دارند، به‌ویژه پس از جنبش ژینا، جلوگیری از شکل‌گیری هر گونه امر جمعی و تشکل‌یابی سیاسی و سرکوب فعالیت‌های سیاسی در دانشگاه‌ها، نشانه‌ای از استیصال جمهوری اسلامی در مدیریت امور سیاسی است. در چنین شرایطی، حاکمیت تنها راه بقای خود را در استمرار سرکوب می‌بیند. تغییر دولت نیز صرفاً نوع سرکوب را تغییر می‌دهد و نه ماهیت آن. از ابزارهای جدید سرکوب می‌توان به بیمار‌انگاری پوشش اختیاری، استفاده از رسانه‌های اصلاح‌طلب برای مطلوب جلوه‌دادن اوضاع با شعار «وفاق ملی»، انکار روندهای سرکوب گذشته و تلاش برای ادغام نهادها و تشکل‌های مردمی در ساختار حاکمیت اشاره کرد. همچنین، نظارت‌های الکترونیکی و مجازی بر دانشجویان نه‌تنها کاهش نیافته بلکه شدت نیز یافته است.

با توجه به موارد گفته‌شده که تنها نمونه‌هایی از ستم‌های حاکم بر دانشگاه هستند، فردای دانشجو، ضمن گرامی‌داشت هر گونه مقاومت جمعی در برابر ایزوله کردن دانشگاه و سرکوب فعالیت‌های سیاسی، حاکمیت و دولت کنونی را به دلیل سرکوب دانشگاه و دانشجو محکوم می‌کند. ما تا زمان بازپس‌گیری دانشگاه از یوغ نهادهای امنیتی و حاکمیتی و بازگرداندن آن به دست صاحبان واقعی‌اش، یعنی دانشجویان، به مبارزه با هر گونه استبداد ادامه خواهیم داد.

**************

تجمع اعتراضی دانشجویان دکتری تخصصی وزارت بهداشت

در اعتراض نسبت به مشکلات معیشتی و دریافتی خود، روز چهارشنبه ۷ آذرماه در مقابل ساختمان مرکزی این دانشگاه تجمع اعتراضی برگزار کردند.
این دانشجویان با در دست داشتن پلاکاردهایی، خواستار کاهش تبعیض میان دانشجویان رشته‌های علوم پزشکی و گروه‌های بالینی شدند. آن‌ها همچنین به موضوعاتی نظیر افزایش حقوق و کمک‌هزینه‌های دانشجویان دکتری تخصصی علوم پایه و لغو شرط ارائه دو مقاله ISI به عنوان پیش‌نیاز دفاع از پایان‌نامه اشاره کردند.

**************

صدور حکم غیابی برای لیلا حسین‌زاده

لیلا حسین‌زاده در صفحه اینستاگرام خود اعلام کرد که حکم پرونده مرتبط با پایان‌نامه‌اش صادر شده است. او نوشت:
«امروز مطلع شدم که حکم مربوط به پایان‌نامه‌ام صادر شده. از آنجا که نه تفهیم اتهام شده‌ام و نه از جلسه دادگاه مطلع بوده‌ام، از جزئیات حکم هم کاملاً بی‌خبرم. طبیعتاً نه امیدی به تجدیدنظرخواهی دارم، نه سایر مناسبات حقوقی. صبر می‌کنم تا پرونده به اجرای احکام برود. طی این سال‌ها از جالب‌ترین مصادیق اتهامی برخوردار بوده‌ام؛ این بار مصداق تبلیغ علیه نظام: قاعدتاً نوشتن پایان‌نامه کارشناسی ارشد!»
عدم اطلاع‌رسانی درباره روند دادرسی و عدم تفهیم اتهام، نه‌تنها ناقض حقوق اولیه متهمان است، بلکه روند عدالت را به ابزار سرکوب تبدیل می‌کند. این پرونده، نمونه‌ای دیگر از تلاش برای کنترل فضای دانشگاهی و تضعیف آزادی بیان در عرصه علمی کشور است.

**************

فراخوان برگزاری مراسم گرامیداشت امیرمهدی چگینی

به نام آزادی و عدالت
پنجمین سالگرد خیزش آبان ۹۸، یادآور یکی از درخشان‌ترین فصول تاریخ اعتراضات مردم ایران است فصلی که در آن، فریاد حق‌طلبی در سراسر کشور طنین‌انداز شد. ما دانشجویان نیز هم‌صدا با جنبش‌های اجتماعی، بار دیگر نشان دادیم که دانشگاه، سنگر آزادی و عدالت است و نقش جلودار خود را در دادخواهی و حق‌طلبی حفظ کرده‌ایم.
ما جمعی از دانشجویان دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی، ضمن گرامیداشت قیام آبان ۹۸، و با یاد عزیز از دست رفته‌مان، امیرمهدی چگینی، که بر اثر اهمال‌کاری مسئولین دانشگاه جان خود را از دست داد، از بی‌توجهی به مطالبات صنفی‌مان عمیقاً ابراز نگرانی می‌کنیم و خواستار اقدام فوری در راستای برآورده شدن خواسته‌های برحق خود هستیم. این مطالبات به شرح زیر است:
یک. تأمین خدمات و امکانات لازم پیش از انتقال دانشکده‌ها به پردیس رضایی‌نژاد: تا پیش از رفع نیازهای ضروری، دانشجویان و اساتید از انتقال به این پردیس خودداری خواهند کرد.
دو. پیگیری احداث ایستگاه مترو در نزدیکی پردیس رضایی‌نژاد: تسهیل دسترسی دانشجویان و کارکنان باید در اولویت قرار گیرد.
سه. ارتقای خدمات رفاهی دانشجویان: شامل بهبود شرایط خوابگاه‌ها، تغذیه و فضاهای عمومی.
چهار. ایجاد مرکز درمانی در دانشگاه: تأمین سلامت دانشجویان باید از دغدغه‌های اصلی مدیریت دانشگاه باشد.
پنج. برقراری سرویس رفت‌و‌برگشت به مرکز تهران: برای کاهش مشکلات رفت‌وآمد دانشجویان.
در پایان، بار دیگر تأکید می‌کنیم که یاد و خاطره‌ آبان ۹۸ در قلب‌هایمان زنده است. ما دانشجویان، در کنار مردم، برای آزادی، عدالت و حقوق انسانی تلاش خواهیم کرد و از هیچ فشاری نخواهیم هراسید.

جمعی از دانشجویان دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی

**************

فراخوان به تجمع دانشجویان دانشگاه بهشتی

این فراخوان در اعتراض به:
- ردصلاحیت گسترده داوطلبین انتخابات شورای صنفی
- مانع‌تراشی مسئولان دانشگاه بر سر تشکیل شورای صنفی و حل مشکلات دانشجویان
- کیفیت پایین و غیرقابل قبول غذای سلف‌های غذاخوری، به ویژه سلف خوابگاه‌‌ها
محل و زمان فراخوان:

یکشنبه ۲۷ آبان‌ماه، ساعت ۱۲ روبروی سلف مرکزی پسران

**************

ضرب و شتم یک معلم دانشجو توسط نیروهای امنیتی

بر اساس گزارش های ارسالی در جریان نشست دانشگاه شیراز در تاریخ ۲۲ آبان دانشجویان شرکت کننده با طرح انتقادات علیه حاکمیت با فحاشی رییس بسیج دانشجویی دانشکده حقوق و علوم سیاسی و ضرب و شتم آنان به خشونت کشیده شده است. نیرو های #بسیجی به معترضان حمله ور شدند و شروع به ضرب و و شتم کردندو #رضا_محمدیان دبیر ریاضی #فارس و دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد جامعه شناسی توسعه دانشگاه شیراز از جمله کسانی است که به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است و علاوه بر جراحات وارد شده بینی وی شکسته شده است.

**************

تجمع امروز جمعی از دانشجویان دانشگاه هنر اصفهان

جمعی از دانشجویان دانشگاه هنر اصفهان امروز ۲۳ آبان‌ماه در اعتراض به مشکلات صنفی خصوصا وضعیت خوابگاه‌ دختران( صبا) در مارتا( دانشکده مرکزی) تجمع کرده و خواهان پاسخگویی مسئولان دانشگاه شدند.
از دیگر مشکلات قابل توجه این خوابگاه قطعی آب از شب گذشته، خرابی آسانسورها و رفتار نابجای سرپرستان خوابگاه است.
پس از توضیحات و وعده‌های مسئولان دانشگاه، دانشجویان معترض تا پایان این هفته به مسئولان دانشگاه مهلت داده‌اند تا مسائل فوق برطرف شود و در صورت عدم تغییر، مجددا با تعداد بیشتری از دانشجویان تجمع خواهند کرد.

**************

جان باختن یک دانشجو در خوابگاه دانشجویی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی

به گزارش کانال شورای صنفی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی شب ۲۱ آبان ۱۴۰۳ طی حادثه‌ای یکی از دانشجویان خوابگاه دانش۱ از طبقه چهارم سقوط کرد که در کمال تأسف بخاطر قفل بودن در خوابگاه و ناهماهنگی مسئولین حراست دسترسی آمبولانس و اعزام به اورژانس با تاخیر ۱۵ ای ۳۰دقیقه‌ای انجام شد.
طبق آخرین اطلاعات منتشر شده #امیرمهدی_چگینی که دانشجوی ورودی رشته شیمی کاربردی سال ۱۴۰۳ دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی بود بر اثر شدت ضربه‌ و خونریزی مغزی صبح روز سه‌شنبه ۲۲آبان۱۴۰۳ جان خود را از دست داد.

**************

اجرای حکم یک سال حبس خشایار سفیدی

خشایار سفیدی دانشجوی دانشگاه هنر تهران در اکانت اینستاگرام خود از احضار برای اجرای حکم یکسال حبس خبر داد.

**************

تجمعِ اعتراضی دانشجویان دانشگاه آزاد

تجمعِ اعتراضی دانشجویان دانشگاه آزاد مقابل دفتر نمایندگان شهر مشهد و دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز مقابل دانشگاه علوم پزشکی. در اعتراض به افزایش سه برابری شهریه.

**************

تجمع اعتراضی در دانشگاه شهید بهشتی

روز دوشنبه ۳۰مهر۱۴۰۳ تجمعی در اعتراض به ادامه مشکلات صنفی دانشگاه و بی‌توجهی مسئولین به اعتراضات پیشین (حول کاهش کیفیت غذا، تک‌جنسیتی شدن بوفه‌ها و…) برگزار شد. سابقا در مهرماه کارزاری برای درخواست خلع دکتر اقامیری از ریاست دانشگاه پس از مشکلات فراوان صنفی و سرکوب دانشجویان شکل گرفته بود که بازتاب رسانه‌ای داشت و با بیش از ۲۰۰۰ امضا ثبت شد. گزارش‌ها حاکی از آن است که حراست دانشگاه در واکنش به تجمع امروز عده‌ای از دانشجویان را احضار کرده و در گروه های دانشگاه هم پیامی مبنی بر لغو تجمع پخش شده که مشابه سابق، کاملا در جهت سرکوب بوده و هیچ ریشه دانشجویی‌ای ندارد. دانشجویان بهشتی از شروع سال تحصیلی به انحا مختلف به وضعیت اسفناک دانشگاه و عدم رسیدگی به مطالبات صنفی اعتراض کردند (به‌عنوان مثال ثبت یک کارزار برای گران کردن غیرقانونی خوابگاه دانشجویان سنواتی ارشد و انتقال آن‌ها به خوابگاه جمالزاده بی‌توجه به بعد مسافت) و تاکنون نتیجه‌ای ندیدند. تجمع روز دوشنبه بنا به گزارشات منتشره تنها واکنشی به این بی توجهی مقامات دانشگاه و وزارت علوم به خواسته‌های دانشجویان بود.



________________________

برای مطالعه مطالب دانشجویان ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه مطالب دانشجویان تا ٣۱ شهریور ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه ادامه مطالب دانشجویان اینجا کلیک کنید.