ابوالفضل عابدینی نصر زندانی سیاسی که به جرم فعالیتهای حقوق بشری و حمایت از سندیکای کارگران و معلمان به مدت سه سال در زندان بسر می برد، از حق مرخصی و ملاقات حضوری «محروم» است.
مهراب عابدینی برادر این فعال حقوق بشر در خصوص آخرین وضعیت برادرش به «جرس» می گوید: «طی سال گذشته ابوالفضل تنها یکبار ملاقات حضوری داشته و در طی دوران محکومیت از حق مرخصی هم بی بهره بوده است. این در حالی است که ابوالفضل افتادگی میترال دریچه قلب دارد و دارو مصرف می کند و فشارهایی که در این مدت کم هم نبوده است وضعیت جسمانی او را وخیم تر کرده است. «
ابوالفضل عابدینی نصر در یازده اسفند ماه سال ٨٨ در منزلش توسط اطلاعات بازداشت و به بند دو الف زندان اوین منتقل شد. وی از سوی دادگاه انقلاب اهواز به یازده سال حبس تعزیری محکوم شد. وی پس از محکومیت به زندان کارون اهواز منتقل و مدتی را در این زندان با شرایط بسیار دشوار به سر برده و بعد از آن به بند ٣۵٠ زندان اوین منتقل شد.
این فعال حقوق بشر در حالی که دوران محکومیت سنگین خود را می گذراند مجددا حکم جدیدی از سوی شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به مدت یکسال زندان دریافت کرد. برادر این روزنامه نگار دربند با بیان اینکه برادرش در حالیکه در حال گذراندن دوران محکومیت خود است اما مجددا یکسال دیگر به حکمش اضافه کرده اند، خاطرنشان می کند: «ابوالفضل در مردادماه سال٨٨ بازداشت شد و به مدت چهار ماه در دست اطلاعات بود و در آبان ماه همان آزاد شد.
دوباره در رابطه با همان اتهام مصاحبه با رسانه های بیگانه با حکم دادستانی تهران بازداشت شد و بمدت چهار ماه تحت بازجویی بود. در نهایت حکم پرونده اش را از اهواز به او ابلاغ کردند و یازده سال حبس تعزیری به او دادند که پنج سال بدلیل فعالیت در مجموعه فعالان حقوق بشر و پنج سال بخاطر مصاحبه ها و ارتباط با دول متخاصم و یکسال هم بخاطر اقدام علیه امنیت ملی بوده است.
در زمان زندان هم مجددا بخاطر فعالیت در مجموعه فعالان حقوق بشر یکسال دیگر به دوران محکومیت او اضافه کردند و در حقیقت بخاطر یک اتهام دو بار حکم برای او صادر شده است.»
وی با اشاره براینکه برادرش سالها بخاطر تلاش های حقوق بشری اش تحت فشار بوده است می افزاید: «ابوالفضل در سال ٨۴ هم به جرم حمایت از سندیکای کارگری هفت تپه توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد و ماهها در زندان بود و در مجموع چهار نوبت تا قبل از انتخابات ٨٨ توسط وزارت اطلاعات اهواز بازداشت شد اما از همه اتهامات تبرئه شد، تا اینکه در بعد از انتخابات به حکم سنگین زندان محکوم شد.» عابدینی تصریح می کند: «اگر بیانیه های برادرم را در گوگل سرچ کنید و یا نوشته ها و گفته های ایشان را بخوانید، می بینید که جرم برادرم دغدغه حقوق بشر و دفاع از حقوق معلمان و کارگران بوده است.
یک روزنامه نگار وطن پرستی که دلش برای هموطنانش می تپد و نمی تواند وضعیت دشوار کارگران و معلمان را ببیند و تمام تلاشش دفاع از حق و حقوق مردم و تمامیت ارضی میهنمان است، متاسفانه الان در گوشه زندان پاداشش داده می شود! خب، حتما مصلحت آقایان بر این است که جوانی که سرمایه این کشور است و می تواند برای این مردم و کشور ارزشمند باشد در زندان نگهداری شود.»
او در ادامه می افزاید: «در این مدت ماهها در انفرادی بوده است و الان هم شرایط اصلا مناسبی نیست. انتخاباتی برگزار شده و تمام شده و حکم سنگینی برای ابوالفضل صادر کردند. حکم او فکر کنم به اندازه نصف حکم یک قاتل غیر عمد است و واقعا نمی دانم چرا این حکم سنگین برای یک روزنامه نگار صادر شده است؟!»
سارا عیوضی مادر عابدینی در آستانه سال ٩٠ در نامه ای به رئیس قوه قضاییه نوشته بود: «این روز های سال نو شاهد در بند بودن فرزند بیمارم ونامشخص بودن وضعیت روحی و روانی وجسمی اش بزرگترین عیدی بود که طی سال های طول عمرم نصیبم شد، از ۵ سال قبل تا به امروز هر ساله این جوان نحیف را دستگیر نموده و زیر شکنجه برده وبعد از گذراندن انفرادی های طولانی مدت با قید وثیقه های سنگین که همگی توسط مردم دلسوز تامین شده آزاد گردیده و درهیچ یک از این دادگاهها مجرم نبوده وبا سربلندی برائت دریافت کرده است.
آخر به کدامین گناه مستحق این شکنجه ها استُ به گناه دفاع از کارگران نیشکر هفت تپه خوزستان و دفاع از سندیکای معامان ایران و دفاع از سندیکای کارگران شرکت اتوبوس رانی و اصناف دیگر و یا گناه بیان حقایق روز کشورمان؟»
برادر ابوالفضل به وضعیت نامناسب جسمی و روحی مادرش اشاره می کند و اضافه می کند: «مادرم هم وضعیت روحی و جسمی خوبی ندارد. نمی توان از مادری که فرزند کوچکش از سال ٨۴ تا الان بارها دستگیر شده و از سال ٨٨ هم در زندان بدون حق استفاده از مرخصی بوده است انتظار وضعیت روحی مناسبی داشت.
مادرم دچار افسردگی شدید است و چنان وضعیت نامناسبی دارد که ما دعا می کنیم در همین وضعیت بماند و سکته نکند…واقعا با این همه اتفاقاتی که افتاده و هیچ مرجعی هم پاسخگو نیست و به حرفهای یک مادر توجه نمی کند چه انتظاری از او می توان داشت؟ مادرمان یک زنی از طبقه متوسط رو به پایین است و تحمل این همه فشار را ندارد، اگر فولاد هم می بود زیر بار این فشارها تاب نمی آورد. دیگر چه بگویم جز اینکه شرایط خوبی نداریم.
امیدوارم هر چه زودتر نه تنها برادرم بلکه همه عزیزان از زندان آزاد شوند و این گرفتاری ها و مشکلات عدیده ای که خانواده ها دارند تمام شود.