در آستانه روز جهانی کارگر
خورشید همیشه زیر ابر نمی ماند
برای مشاهدۀ تصاویر و کلیپ ها و مطالب هفت تپه - کانال مستقل کارگران
اینجا کلیک کنید.
هفت تپه برای مدت زیادی یک امید بود. هفت تپه مثل قلب پرشوری بود که با ضربان بالا میزد و از زندگی میگفت. هفت تپه رژه کارگران و همکاران متحد و معترض بود که از شوش و کرخه و اهواز تا کارخانجات خوزستان و سراسر کشور یک الگو بود. هفت تپه را کارگران و فعالینی هفت تپه نامدار کردند که ریگی به کفش شان نبود. دنبال مقام و سهم و فساد نبودند. هفت تپه سنگر دفاع از اعتراض و خواستهای کارگران سراسر کشور بود. هفت تپه اولین صدای حمایت از اعتصاب کارگران علیه بیحقوقی بود. هفت تپه همیشه همراه مردم زحمتکشی بود که نان و آزادی میخواستند. هفت تپه و سنگرش جای کسانی بود که شرافت کارگری را معنی کردند.
هفت تپه دوست و یاور بیشمار داشت اما کم دشمن نادان هم نداشت. چه آنهایی که عملکرد هفت را خوش نداشتند و چه دشمنان شناسنامه داری که سرکوب هفت تپه ای ها را وظیفه خود میدانستند. در هفت تپه خودفروشی و آدم فروشی هم رواج داشت. افراد بی مایه و منفعت طلب و چاپلوس که بغل دستی را به پست و مقامی تا گرفتن جیرنگی فروختند. کسانی از پشت خنجر زدند اما نفهمیدند که قبل از بقیه خود را نابود کردند.
در هفت تپه تحریک و بازی قومی یک کارت در دست اسدبیگ ها و نیروهای دولتی و غیر دولتی و افراد بی عقل و متعصبی بوده است که همیشه بازیچه دست این و آن بودند. اما با هشیاری و درایت کارگران و فعالان مسئول هر بار این توطئه ها نقش بر آب شدند. با اینحال این اواخر عده ای مزدور باز دست به تحریک زدند تا کارگر هفت تپه را بد نام کنند و جیره شان را بگیرند.
در سالهای اخیر در هفت تپه روز کارگر را جشن می گرفتیم. جمع میشدیم تا بگوییم کارگر در کره خاکی باید کار کند تا دنیا سرپا بماند و زندگی جریان داشته باشد. کارگران در این روز میگویند ما یک دشمن بیشتر نداریم و آن سرمایه داران فاسدی هستند که از حاصل کار ما برای خود بهشت را روی زمین ساختند و ما را به بردگی و فقر و نداری محکوم کردند. در این روز کارگران از اختلافات قومی و دینی و ملی حرف نمیزنند از اتحاد جهانی شان برای آزادی حرف میزنند.
در آستانه روز کارگر نیاز به همدلی و همبستگی کارگری داریم. نیاز به اتحاد و احقاق حق داریم. نیاز به طرد تقابلهای ضد کارگری و توطئه گرانه قومی داریم. نیاز به شعار هویتی «کارگر هفت تپه اتحاد اتحاد» داریم. نه فقط کارگر هفت تپه بلکه در سراسر کشور و دنیا نیاز به همبستگی جهانی کارگران داریم.
همکاران، خورشید همیشه زیر ابر نمیماند. خورشید هفت تپه لازمست با گرمای اتحاد و برادری و خواهری بالا بیاید. قدر داشته هایمان را بدانیم و به آینده امیدوار باشیم. به استقبال روز کارگر برویم و قلبها و دستهایمان را در دست هم بگذاریم. اتحاد کارگری تنها نیروی ماست.
روز کارگر به همکاران و کارگران ایران و سراسر جهان مبارک باد!
پیام همکار
**********
در مورد «سه جانبه گرایی» و موضوع تعیین دستمزد و تشکل کارگری
مقدمه و توضیح:
اوایل دیماه سال گذشته، یکی از پژوهشگران برای تهیه گزارشی به زبان انگلیسی درباره موانع «سهجانبهگرایی» در ایران، با طرح سوالاتی نظر ما را جویا شد. سوالاتی مانند:
- دولت ایران مقاولهنامه ۱۴۴ سازمان بینالمللی کار دربارهی سهجانبهگرایی را امضا کرده اما به نظر میرسد که لوازم تحقق این موضوع در ایران به دلایل مختلفی وجود ندارد. موانع بر سر راه به نظر شما چیستند؟
- مقامهای دولتی در تعیین حداقل دستمزد میگویند که به سهجانبهگرایی متکلفاند. نظر شما چیست؟
- ایران مقاولهنامههای ۸۷ و ۹۸ که به آزادی حق تشکلیابی و حق چانهزنی جمعی میپردازد، امضا نکرده است. آیا امضای مقاولهنامه ۱۴۴ بدون این دو راه به سهجانبهگرایی میبرد؟
پاسخ سوالات فوق حدود یک هفته بعد داده شد. اینجا برای اطلاع خوانندگان کانال مستقل بازنشر میکنیم:
"سه جانبه گرائی" علیه منافع کارگران است
معمولا سرمایه داران منافع شان را در پوشش عبارات دهان پرکن و بی محتوا می پیچانند. سه جانبه گرائی یکی از آنهاست که اساس ساختار ILO سازمان جهانی کار و موازین آنرا تشکیل میدهد. آنچه که در این سازمان با نام "گفتگوی اجتماعی" برای حل مسائل عنوان میشود، ترکیب نمایندگان کارفرمایان، نمایندگان دولت و نمایندگان کارگران است. در این تصویر کارگر یک رای و یک سمت و کارفرما و دولت دو رای و سمت دیگر هستند. دولت در واقع با تکیه به قانون و ابزار سرکوب حامی منافع سرمایه دار و کمیته اجرائی کارفرمایان است. در کشورهائی که کارگران از تشکل و سازمانهای اتحادیه ای برخوردارند، زمان انعقاد قراردادهای دستجمعی کار، در صورت عدم توافق در مذاکرات میتوانند دست به اعتصاب بزنند. این البته ظاهر موضوع و جنبه "قانونی بودن" اعتصاب است. در غیر اینصورت، اعتصاب از نظر قانون و دولت و کارفرما "اعتصاب وحشی" تلقی میشود و غیر قانونی است و کارفرما میتواند با شکایت با اتکا به دولت، سازمان کارگری و فعالان و رهبران کارگری را جریمه و حتی اخراج کند.
در این کشورها ظاهرا دولت بعنوان "ناظر" و گاهی "میانجی" برای جلوگیری از تنش و جهت دادن به توافق عمل میکند. تاکید این نکته لازم است که دولت هیچ جا بیطرف نیست، دولت خود یک سرمایه دار است و روی منابع و سرمایه زیادی تسلط دارد، از شهروندان مالیات میگیرد و هزینه هایش را تامین میکند. با اینحال در این حالت ظاهری و فرمال هم کارگر در معادله ای قرار میگیرد که دو بر یک بازنده است. اتحادیه های کارگری و یونیون ها در کشورهای غربی نیز عمدتا براساس سیاست احزاب مرکز مانند سوسیال دمکراسی و لیبر جهت سیاست شان را تعیین میکنند و در نظر گرفتن منافع کارفرمایان قطب نمای آنهاست. در دوره های بحران شاهد هستیم که خواست انجماد دستمزدها و حتی کاهش آنرا با توجیه "ممانعت از بیکاری و تعطیلی محل کار" در پیش می گیرند. سه جانبه گرائی هیچوقت و تحت هیچ شرایطی منافع کارگر را حتی در کشورهائی که سازمان و تشکل کارگری قانونی است نمایندگی نکرده است.
در ایران اوضاع بسیار وخیم تر است. در ایران تشکل کارگری غیر قانونی است و ما هر روز با سرکوب فعالان کارگری، سرکوب اعتصاب، غیرقانونی بودن اعتصاب، پرونده سازی برای کارگران و زندانی کردن آنها مواجهیم. کارگران هفت تپه یک نمونه و مشتی از خروار هستند که بیشتر از چند صد پرونده قضائی دارند. چرا؟ چون ابتدائی ترین خواست هایشان را طرح کردند و راسا دست به مبارزه زدند. در ایران نماینده دولت، نماینده کارفرما و نماینده شوراهای اسلامی کار (یعنی نماینده کارفرما و دولت میان کارگران) اسکلت این سه جانبه گرائی مسخره و باصطلاح "گفتگوی اجتماعی" را تشکیل میدهد. به همین دلیل است که کارگران در تعیین دستمزدها و امور مربوط به حقوق کار هیچ نقشی ندارند. تشکل ندارند. شورا و سندیکا و سازمان کارگری ندارند. احزاب سیاسی کلا ممنوع اند و حزب کارگری و سازمان کارگری مستقل همیشه غیر قانونی بوده است. از قانون رضاخانی ضد سازمان کارگری ١٣١٠ تا امروز در بر همین پاشنه چرخیده است. در این اوضاع سازمان جهانی کار به جمهوری اسلامی و اوباش ضد کارگرش کرسی میدهد و آنها را بعنوان "نمایندگان کارگری" قبول میکند.
جمهوری اسلامی مقاوله نامه های ٩٨ و ٧٨ سازمان جهانی کار که ناظر بر دفاع و حمایت دولت از حق ایجاد سازمانها ، تشکلهای مستقل کارگری است را امضا نکرده است. این در شرایطی است که این دو مقاوله نامه جزو اسناد بنیادی سازمان جهانی کار است و هیچ دولت عضو سازمان بین المللی کار نمیتواند حق تشکلیابی کارگری را نادیده بگیرد حتی اگر این مقاوله نامه ها را امضا نکرده باشد. بعبارت دیگر هر دولت عضو سازمان جهانی کار موظف به دفاع و حمایت از حق تشکل یابی و ایجاد سازمان مستقل کارگری توسط خود کارگران است. بنابراین چون جمهوری اسلامی عضو سازمان جهانی کار است، موظف به رعایت حق ایجاد تشکل کارگری توسط کارگران است حتی اگر این دو مقاوله نامه را امضا نکرده باشد.
نکته مهم دیگر اینست که در سال ١٣٨٣ دولت جمهوری اسلامی و سازمان جهانی کار تفاهم نامه ای را امضا کردند. مفاد این تفاهم نامه از جمله اینست که دولت جمهوری اسلامی موظف شد فصل ششم قانون کار را که ناظر بر تشکل کارگری است و آنجا فقط از شورای اسلامی و انجمن های صنفی حرف زده شده است را تغییر دهد و کارگران قانونا حق داشته باشند که هر نوع تشکل کارگری را آزادانه ایجاد کنند. جمهوری اسلامی به این تفاهم نامه هم پایبند نبود.
علاوه بر بحث تشکل کارگری و مسائل فوق، دولت جمهوری اسلامی در امور بین المللی و مثلا در "کمیسیون آزادی تشکلهای کارگری و کارفرمائی سازمان جهانی کار" که شکایات مربوط به نقض حقوق کارگری مبنی بر تشکلیابی را بررسی میکند، در سال ٢٠٠٧ پرونده ای علیه رژیم ایران به همت فعالان کارگری مستقل باز شد که سالها جمهوری اسلامی ناچار به توجیه و دفاع از خود و تلاش برای بستن این پرونده شد. توجه به این نکته ظریف لازمست که جمهوری اسلامی هیچگاه و رسما به "کمیسیون آزادی تشکلهای کارگری و کارفرمائی سازمان جهانی کار" نمیگوید که "من حق ایجاد تشکل مستقل کارگری را توسط کارگران قبول ندارم"، مثلا نمیگوید من سندیکای واحد را سرکوب میکنم، چون اینها تشکل صنفی کارگران واحد هستند، بلکه میگوید اینها تشکل کارگری نیستند، اینها "ضد انقلاب" و "تروریست" اند، حتی ممکن است به مسلح بودن متهم شان کند یا میگوید اینها وابسته به احزاب غیر قانونی اند و با پرونده سازی از این تعهد قانونی عضویت در سازمان جهانی کار و شکایت کمیسیون فرار میکند. جمهوری اسلامی با اینکه اسناد و مقاوله نامه های ٩٨ و ٧٨ را امضا نکرده است، هیچوقت نمیگوید من حق ایجاد تشکل مستقل را قبول ندارم اما هر اقدام برای ایجاد تشکل مستقل را سرکوب میکند. این داستان تشکل در ایران در چهارچوب "سه جانبه گرائی" است.
مضافا اینکه دولت جمهوری اسلامی دو میثاق بین المللی "حقوق مدنی و سیاسی" و "حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی" را امضا کرده است. این میثاق های بین المللی از دوره رژیم پهلوی وجود داشتند و جمهوری اسلامی آنها را رد نکرده و ظاهرا به آنها پایبند است و همواره تعهد خود را به آنها اعلام میکند. براساس این دو میثاق بین المللی هم، حق ایجاد هر نوع تشکلی برای افراد اعم از کارگر و غیر کارگر آزاد است اما در عمل ممنوع است. بنا براین بر اساس این دو سند که به "میثاقین" شهرت دارند، سرکوب ایجاد سازمان مستقل کارگری توسط جمهوری اسلامی قانونا و در عرف بین المللی جرم محسوب میشود. در نتیجه مشکل وجود مفاد قانونی نیست، نفس عضویت در سازمان جهانی کار و اعلام پایبندی به این دو میثاق، جمهوری اسلامی موظف به رعایت حقوق کارگران و شهروندان برای ایجاد تشکل مستقل است اما منافع سرمایه داران ایجاب میکند که آنها را با ادله های پوچ دور بزند و هر تلاش کارگری را سرکوب کند.
در مورد محتوا و ماهیت سه جانبه گرائی، حتی اگر در ایران حق ایجاد تشکل کارگری آزاد بود و کارگران از تشکلهای مستقل خود برخوردار بودند و نمایندگان واقعی کارگران در این نهاد حضور میداشتند، باز سه جانبه گرائی دو نماینده دولت و کارفرما را در مقابل یک نماینده کارگر میگذارد و کارگر در این سیستم دو بر یک بازنده است. داستان این سیستم فاسد هم برمیگردد به تحولات سرمایه داری بعد از جنگ دوم جهانی و تناسب قوای ناشی از آن. سرمایه داری در تقابل با انقلابات کارگری و تلاش برای کنترل تحرکات کارگری، از سوئی با دولتهای رفاه بمیدان آمد تا جنبش کارگری را کنترل کنند، از سوی دیگر نظم سه جانبه گرائی را تکیه گاه دفاع از منافع سرمایه داران قرار دادند تا کارگر را در تناسب قوای ضعیف تر در موقعیت دفاعی قرار دهند. و بالاخره تلاش برای فاسد کردن سازمانهای کارگری و فعالان کارگری را از طریق همین اتحادیه ها و سازمانهای جانبی آن در دستور قرار داد تا سرمایه داران بتوانند با خیال راحت به استثمار خشن و کسب سودهای نجومی بپردازند و کارگران از سنگرهای واقعی برای دفاع از خود بی بهره باشند. این داستان سه جانبه گرائی در کشورهائی است که کارگران به هر حال سنگرهائی برای دفاع از خود دارند.
چرا سه جانبه گرائی و نه رودروئی مستقیم و بلاواسطه کارفرما و کارگر در خرید و فروش نیروی کار، چون بنیاد سازمان جهانی کار بر سه جانبه گرائی است. در ایران که کلا مسئله مسخره است، جمهوری اسلامی از سه جانبه گرائی دفاع میکند چون سه نماینده ارتجاع ضد کارگری (کارفرما، دولت، مزدوران حکومتی با نام کارگر) جمیعا کارگر را به بردگی محض محکوم کردند و عملا کارگر سه برهیچ بازنده این بازی است. نفس سه جانبه گرائی بر نگرشی رفرمیستی استوار است، در ایران سه جانبه گرائی اما سنگر ارتجاع و ارتجاع و ارتجاع ضد کارگری است.
کارگران برای تامین منافع مستقل خود از خواستهای کوچک تا بزرگ تنها میتوانند بر سازمانهای مستقل از دولت و اتکا بر توده کارگران ذینفع متکی شوند. ما در هفت تپه سنت شورائی را دنبال میکنیم و در اعتراضات هزاران کارگر را برای دفاع از حقوق شان با اتکا بر مجمع عمومی و خرد جمعی بمیدان آوردیم. مجمع نمایندگان و شورای ما هم روی کاغذ قانونی نبود، دنبال سه جانبه گرائی هم نبود، اما قدرت داشت و نمایندگان ما طرف مذاکرات در دوره های سخت و اعتصابات طولانی و پرشکوه بودند. کارگران باید همه جا بر نیروی خودشان و خرد جمعی شان متکی شوند و وقت شان را با این مسائل تلف نکنند. ما در مبارزه با کارفرمایان فاسد و دولت حامی شان یاد گرفتیم که کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.
هرجا کارگر متحد و یکپارچه برای حقوق برحقش اعتراض و مبارزه کرد میتواند بر احقاق حق امیدوار باشد و هر جا اختیارش را دست این و آن داد، کلاهش پس معرکه است. به همین دلیل است که سنت هفت تپه و فولاد همه جا تکثیر میشود. سه جانبه گرائی چاه کارگر و ویترین حقوقی و قانونی برای سود سرمایه دار است. این دام از کارگر آگاه دور باد!
جمعی از کارگران هفت تپه
بهمن ١٤٠٣
**********
تقابل قومی میان کارگران سیاست کارفرما است
برای مشاهدۀ تصاویر و کلیپ ها و مطالب هفت تپه - کانال مستقل کارگران
اینجا کلیک کنید.
همکاران عزیز، کارگران هفت تپه و خوزستان!
اتفاق ناخوشایند میان تعدادی از همکاران و نحوه برخورد حراست شرکت میان ما بحث های مختلفی را دامن زد. افراد محرک را همه میشناسیم. کار این افراد چه عمدی باشد و چه از روی نفهمی، یک نتیجه دارد و آن فرو کردن خنجر به کمر اتحاد کارگران هفت تپه است که سرمشقی برای کارگران ایران بوده است.
در هفت تپه در بیست سال گذشته هر از گاهی با این نوع تحریک ها روبرو بودیم. هر وقتی کارفرما در مقابل خواستهای برحق و اتحاد ما کم آوردند تلاش کردند رقابت و اختلاف بین عرب و لر و بختیاری را برجسته کنند. چرا؟ چون این وسیله ای است که اتحاد کارگر و درد مشترک را به تفرقه کارگر و «منفعت خودم» تبدیل میکند. ما برای اتحاد در هر کارگاه در هفت تپه رنج ها کشیدیم تا همه متوجه باشند که رسمی و قراردادی و غیره در مقابل کارفرمایان دزد یک منفعت دارند. همه کارگریم، همه در سرپا نگاه داشتن هفت تپه سهمی داریم و همه حقوقی داریم. اما هدف اول تفرقه قومی اینست که تعلق قومی ما را برجسته کند، کارگر بودن و منفعت مشترک را زیر بگیرد، اتحاد ما را بشکند، تعدادی را به عقب نشینی وادار کند، عده دیگری را با وعده ساکت کند، و نهایتا عده ای مزدور در کنار کارفرما به هدفشان برسند.
این واقعه در سطحی دیگر ایجاد آبروریزی برای سابقه درخشان کارگر هفت تپه است. ایجاد درگیری میان کارگران مایه شرمساری برای هفت تپه و تاریخ آبرومند آنست. این هدف اصلی است که میخواهد «شکست ما» را جار بزند. ما میگوییم زهی خیال باطل!
در هفت تپه نه اولین بار است و نه آخرین بار که تحریکات قومی بعنوان یک سیاست ضد کارگری برای به هم زدن اتحاد کارگران استفاده شده است. اما هر بار با درایت فعالان مورد اعتماد ما حاشیه ای شد و منفعت و هدف واحد و اتحاد ما اجازه نداد این سوءاستفاده کارفرما و مزدورانش موفق شود. متاسفانه اینبار آنها موفق شدند و ماجرای درگیری در مقابل حراست را ایجاد کردند. جزئیات را همه میدانیم اما بیرون ما میگویند: «کارگران هفت تپه برسر اختلاف قومی درگیر شدند»!!! و این هدف اصلی برنامه ریزان برای ایجاد یک آبروریزی در هفت تپه بود. توجه کنیم که این اتفاق درست در روزهایی افتاد که مقامات شورای شهر و نماینده سابق مجلس در ارومیه در این شهر چماق بدست گرفتند و علیه همشهری های کرد تظاهرات کردند. اتفاق هفت تپه در این فضا انعکاس منفی تری داشت. چرا؟ چون آنها در ارومیه از حکومت و مزدوران اجاره ای هستند و کارشان همین است اما در اینجا کارگران زحمتکشی هستیم که برای دوره ای گل سر سبد اعتراضات کارگری بودیم.
همکاران عزیز! به هوش باشیم. قدر سیاستهای درست سابق و اتحاد و تجارب خود را بدانیم. دوستان و دشمنان را بشناسیم. فقط تصور کنید در شوش و خوزستان مردم و ساکنین بدلیل اختلاف قومی بجان هم بیافتند. چه اتفاقی می افتد؟ همسایه ها از همدیگر بترسند و امنیت جانی نداشته باشند. فجایعی پیش بیاید که زخمی عمیق و غیر قابل جبران بر همزیستی انسانی همه ما بزند. تحریک و تقابل قومی و مذهبی را جدی بگیریم. خطر اینکار تنها برهم زدن اتحاد میان ما کارگران در هفت تپه نیست. این سیاست کثیف جان فرزندان ما را نشانه گرفته است و یک جامعه به وسعت ایران را تهدید میکند. در کشور ما و همه شهرهای بزرگ و کوچک مردم دارند باهم زندگی و کار میکنند. تقابل قومی و مذهبی میخواهد سفره ها را جدا و مثل فاشیست ها شعار «هر کسی که از قوم و نژاد ما نیست» را نابود کند. اول با تبعیض قومی شروع میشود و تحریک و بعد جنگ و نابودی. وقتی بخود می آیید که دیگر دیر شده است.
سخن آخر، هر کسی حق دارد قومش را دوست داشته باشد و خود را عرب یا لر یا هرچه بنامد. هیچکسی نباید بدلیل قومیت اش مورد تبعیض قرار بگیرد. اما بعنوان انسان، ما بعنوان کارگر برابریم و یک حق داریم. قومیت ما، مذهب ما، بی مذهبی ما، عقیده ما، امری شخصی است. ما منافع بزرگتری داریم چون در جامعه زندگی میکنیم. در یک جامعه تنوع عقاید و سلیقه وجود دارد. قومیگری میخواهد ما را از بغل دستی بترساند، علیه آنها تحریک کند، دشمنی و جنگ ایجاد کند و منافع خودش را ببرد. در دام این سیاستهایی که بوی خون میدهد نیافتیم.
ما کارگران هفت تپه برای اعاده حیثیت از تجارب درخشان خود و برای اینکه این سیاستها را خنثی کنیم به یک نمایش همسرنوشتی و اتحاد نیاز داریم. همه ما موظفیم بر اتحاد کارگری بکوبیم. یادمان باشد که مهمترین شعار و سیاست ما اینبود: «کارگر هفت تپه اتحاد اتحاد»! و این اتحاد بود که هفت تپه را نجات داد، از اخراج هزاران کارگر جلوگیری کرد و اسدبیگی ها را بیرون انداخت. امروز همان سیاستها یواش یواش برمیگردند و ایجاد تفرقه میان ما هدف اولش تحقق همان سیاستها است. بهوش باشیم!
زنده باد اتحاد و همبستگی کارگران هفت تپه!
پیام همکار
**********
((هل من ناصرینصرنی آیاکسی هست که ما رایاری کند.))
باسلام خدمت همکاران عزیز دوستان الان هفت تپه ومجموعه کشاورزی باسرکردگی رفعت جو در بدترین موقعیت وسیاه ترین وضعیت قرار داردونیاز به یاری
رساندن وکمک از هر کسی را دارد.این وضعیتی که می خواهم در مورد آن صحبت کنیم شاید دوستان کشاورزی از ان اگاه باشن اما بسیاری از دوستان که در قسمتهای دیگر مشغولند هیچ اطلاعی از این مرگ تدریجی ندارن همکاران عزیزاین روزا ما فقط درمورد امدن نی به کارخانه فکر می کنیم ودر مورد چطور وچگونه امدن ان هیچ بحث واطلاعی نداریم دوستان وعزیزانی که تعصب هفت تپه واینده شرکت برایتان مهم است اقایان بزرگترین خیانت از طرف رفعت جو وباند بهربرداری ایشان دربرداشت داره به شرکت وارد می شودبه طوری که باتوجه به این برداشت بی برنامه وشلخته دیگر باید فاتحه زمین ها وداشت سال دیگر را خواند این اقایان بدون هیچگونه توجه به اصول رعایت برداشت چنان آسیب های به زمین ها وارد کردن که تا ده سال دیگر این اسیبها برطرف نمی شوند مثلا بدون رعایت رطوبت مزرعه وارد آن شده وآن رابه باتلاق تبدیل کرده اند ویا بدون رعایت ظرفیت تناژ ماشین های بالای ۴۰،۵۰ویا حتی ماشین ۶۰ تنی هم وارد مزرعه کرده وچنان اسیبی به مزرعه و داشت سال ایند زده اند که قابل توصیف نمی باشد وجدا از این اقای مروانی با دست بردن در تناژ مزارع خود را بهترین اعلام می کند دوستان وقتی اقای جودکی وخسروی می گفتند که هر کس واحد خود را بهر برداری کند برای همچین مسائلی بود.اقایان تورو به خدا این پیام دست به دست کنید شاید یکی به فریادمون رسید.باتشکر.
پیام همکار
سلام. اعتراضی دارم نسبت به پیام همکارمون که منتشر شده. در باره ش کلامی داشتم. ایشون نوشته: هل من ناصر ینصرنی (چه کسی هست مر ایاری کند)!؟ آخرش هم گفته پیامش دست به دست بشه که بلکه کسی به دادمون برسه.
این پیام رو که خوندم با خودم گفتم این همکار ما در هفت تپه است؟ تازه وارد است؟ تا حالا ندیده که کسی ما رو یاری نمیکنه و نمیشه دست یاری به کسی دراز کرد. ندیده که خودمو نبا زور حقمون رو از حلقومشون بیرون کشیدیم؟
دست یاری به سمت چه کسی دراز میکنی؟ نماینده مجلس؟ اون طویله پر از موجودات نفهم و نادان؟ به سوی قوه قضاییه فاسد؟ به سوی ناصری که فکر میکنه ما خر هستیم و سوارمون شده و هر روز یک بلای جدیدی سر ما میاره؟ به سوی رئیسی بیسواد و جلاد؟ به سوی بیت رهبری که عین امار نصفشون در اختلاس هفت تپه سهم داشتن. دقیقا دست به سوی چه کسی دراز میکنی؟
از قدیم گفتن "کس نخوارد (نخارد) پشت من جز ناخن انگشت من". این رو قدیما گفتن اما ما جدیدا در هفت تپه امتحان کردیم. هر وقت تجمع و اعتراض کردیم موفق شدیم. باش نشستن و دست به ... داشتن و آرزو کردن و دعا کردن نه تنها برنده نمیشی بلکه بیشتر فرو میکنن تو آسینت.
پیام همکار
**********
اعتراض بازنشستگان اهواز
در ادامه اعتراض بازنشستگان اهواز امروز یکشنبه ۱۴ ابان ۱۴۰۲ بازنشستگان در حمایت از وکیل شریف خود خانم فرزانه زیلابی و نسبت به بی توجهی کلیه مسئولین و مدیران و دولتمردانِ حکومت اسلامی و پیگیری خواستهای به حق و دادخواهانه حقوقی، معیشتی و درمانی لگدمال شده خود در مقابل اداره تامین اجتماعی خوزستان اهواز تجمع کردند و در ادامه تا میدان فرهنگ راهپیمایی انجام دادند
**********
گسترش اعتراضات کارگری در بخشها و مراکز نفت و گاز!
امروز دوشنبه ۸ ابان کارگران پتروشیمی ابادان در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه و حق جذب در مقابل درب ورودی پالایشگاه تجمع اعتراضی داشتند.
اعتصاب و اعتراضات کارگران بخشها و مراکز مختلف نفت و گاز از شرکت نفت و گاز آغاجاری و نفت اهواز ،کارکنان منطقه عملیاتی فلات قاره خارک و سیری تا سکوهای نفتی از اول مهرماه ۱۴۰۲ وارد فاز جدیتر و تداوم دارتری شده است که در ماه اخیر کارگران رسمی این مراکز نفت و گاز چندین اعتصاب و اعتراض را داشته اند علاوه بر آن کارگران قرار دادی و ارکان ثالث چندین اعتراض برای تحقق خواستهای خود برگذار و هم اکنون زمزمه های که از کانال های خبری بگوش میرسد در ماه اخیر کارگران ارکان ثالث ویژه میعادین پارس جنوبی تصمیم به برگذاری اعتراض بزرگی را دارند.
در این بین گسترش اعتراضات کارگران نفت و گاز جای کارگران پیمانی خالی است حذف پیمانکاران و ساماندهی کارگران از جمله خواستهای اصلی کارگران قراردادی است و امید این است که کارگران پیمانی که بارها برای قطع دست پیمانکاران و تامین حقوق و شرایط کار اعتصاب و اعتراض کردند به جمع این اعتراضات بپیوندند و جبهه اعتراضات کارگری علیه جمهوری اسلامی را تقویت کنند.
واقعیتش این است در هیچ کجای دنیا بدون حضور کارگران و طبقه کارگر تغییری حتی اندک در وضعیت جامعه ایجاد نخواهد شد و این اتفاق در جامعه ایران به مراتب صادقتر و واقعیتر است، فقر گسترده و بی نهایت، ادامه دستگیریها و کشتار، قتل جوانان و فرزندان جامعه، تبعیض و نابرابری بر زنان فشار روز افزونی را به کلیه شهروندان جامعه و متعاقبا به کارگران که بیشترین قشر موجود در جامعه هستند را وارد آورده و خلاصی از این جهنمی که رژیم جمهوری اسلامی ایجاد کرده جز با حضور کارگران و اعتصابات کارگری و تقویت و نیرو دادن به اعتراضات خیابانی قابل تصور نیست و باید تکرار کرد ما هیچ حرفی با رژیم نداریم الا یک کلمه "نه"!
اعتراضات کارگری علی الخصوص کارگران نفت و گاز نشانه های شروع یک دوره جدید اعتراضات مردمی علیه جمهوری اسلامی خواهد بود
پر خروش باد اتحاد و مبارزه کارگران!
**********
احکام کارگران گروه ملی صنعتی فولاد ایران
بر اساس شکایت شرکت بخش خصوصی "صنعتی و بازرگانی شفق راهیان اکسین " و تشکیل پرونده برای ۱۷ کارگر فولاد اهواز به نامهای ۱- مهدی ولی پور ۲- خالد شریفی ۳- رعید عبیداوی۴- طارق خلفی ۵- سید رسول حراگ ۶- نادر حردانی ۷- علی نادری ۸- مهدی نگراوی ۹- مسعود حیدری ۱۰ - عبدالحسین حمیدی پور ۱۱- مصطفی عبیات ۱۲ - عبدالکریم سیاحی ۱۳- کاظم حیدری ۱۴ - علی الهی فر ۱۵- هادی وائلی زاده ۱۶- حسن جاوید حمودی ۱۷ -غریب حویزاوی . اتهام این کارگران "اخلال در نظم عمومی از طریق ایجاد هیاهو و جنجال " و برای هر کارگر دو میلیون پانصد هزار تومان جزای نقدی بدل و سه ماه حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدند.
"هیاهو و جنجال" اتهامی که کارگران به ان محکوم شدند اعتراض حق طلبانه انان به دزدی ،اختلاس های که از سوی مدیریت و مسولین فولاد انجام میگرفته ،اعتراض به وضعییت حقوقی، عدم اجرای طبقه بندی مشاغل بوده است
یاد اور میشوم هم اکنون تعدادی از کارگران معدن اق دره هم در زندان هستند که این کارگران هم حکمی مشابه تحت عنوان "اخلال در نظم عمومی "اقدام علیه امنیت کشور" و "ادم ربایی" متهم شدند!
این دستگیریها و اتهاماتی که به کارگران نسبت میدهند در واقع یک جنگ تمام عیار کارفرمایان ،سرمایه داران با حمایت و پشتیبانی دولت و قوانین دادگاهی علیه کارگران و مردم زحمتکش است ،روز به روز حمله وسیعتر به سفره خالی ما انجام ،فرزندان ما را در خانه ،شهر و معابر دستگیر و اعتراض حق طلبانه ما را با زندان و شلاق جواب میدهند.
کارگران، همکاران ما نباید همدیگر را تنها بگذاریم همین کارگران فولاد که اینک محکوم شدند در اوج اعتراضات هفت تپه و فولاد یار و متحد همدیگر بودند ، بارها خیابانهای اهواز و شوش فریاد کارگران فولاد ،کارگران هفت تپه اتحاد ،اتحاد سر داده شد ، نباید ساکت بود و شاهد محکومیت همقطاران خودمان باشیم
**********
اهواز- خوزستان دوشنبه ۳ مهر ماه ۱۴۰۲
تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی در بیرون و داخل سازمان تامین اجتماعی خوزستان-اهواز
در اعتراض به تمامی دولت و مجلس در عدم رسیدگی به خواست های بحق معیشتی و انسانی خود!
کانال مستقل کارگران هفت تپه
___________________________________
برای مشاهدۀ و مطالعه اخبار و مطالب تابستان ۱۴۰۲
اینجا کلیک کنید.
برای مشاهدۀ و مطالعه اخبار و مطالب قدیمی هفت تپه - کانال مستقل کارگران
اینجا کلیک کنید.