افق روشن
www.ofros.com

اخبار، گزارش، مصاحبه و مطالب کارگری


هفت تپه - کانال مستقل کارگران                                                                                               پنجشنبه ٣۰ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۱ سپتامبر ۲۰۲٣


فوت یکی از همکاران نی بر در مزرعه

برای مشاهدۀ تصاویر و کلیپ ها و مطالب هفت تپه - کانال مستقل کارگران اینجا کلیک کنید.
متاسفانه یکی از همکاران نی بر ما حین کار در مزرعه فوت کرد. شرایط بسیار سخت کاری، دستمزد و عدم امنیت شغلی و فشارهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی عامل اصلی این اتفاقات است. مسئول این وضعیت کارفرما و دولتی است که به همه چیز فکر میکند به جز حقوق و سلامت و امنیت کارگران و مزدبگیران.

************

اسماعیل بخشی را فراموش نکنیم

اسماعیل نماینده عزیز ما در دفاع از ما زندان رفت، شکنجه اش کردند، پرونده برایش ساختند و نهایتا اخراجش کردند. مسئولیت اذیت و آزار و اخراج اسماعیل کارفرما و دولت و نهادهای امنیتی است. اما اینکه اسماعیل اخراج شد بخاطر دفاع از منافع کارگران بود، به خاطر دفاع از منافع جمعی ما اخراج شد. اسماعیل به خاطر ما اذیت شد و الان اخراج شده. اینکه ما مقداری حقوق میگیریم و مثلا مثل دوره اقبالی نیستیم و غیره به خاطر زحمات بسیاری از جمله زحمات اسماعیله.
چطور فراموش کنیم در حالی که وجدانم نمیزاره فراموشش کنم. فقط من یه سوال از تمامی شما همکاران دارم که وقتی حقوق میگیرید بفکر اسماعیل نمی افتید؟ من هروقت مادرم رو میبینم به زبون خودمون میگه (روله چه خبر دِ اسماعیل بخشی هاکجا)؟ واقعا جوابی واسه مادرم ندارم جز سکوت و عوض کردن بحث. پس ما الان وظیفه داریم به عنوان همبستگی حداقل به اندازه حقوق خودمون به اسماعیل بخشی کمک مالی کنیم. این وظیفه انسانی و کارگری همه ماست. شاید اسماعیل قبول نکنه ولی ما باید اقدام کنیم. وگرنه اونا که میخوان اتحاد ما به هم بخوره میگن نماینده شون رو اخراج کردیم کسی هم سراغش نرفت.
دوستان ما باید هر کدام به سهم خودمان مبلغی برای همکار اخراجی و نماینده خودمون ارسال کنیم. چند هزار نفریم و برای هر کدام مبلغ کمی میشه اما ارزشش زیاده. برای اسماعیل که این همه سال اخراج بوده عددی نمیشه اما ما به اسماعیل نشون میدیم که به فکرش هستیم و قدردانش هستیم و این حداقل کاری است که میتونیم انجام بدیم. اسماعیل باید سر کار برگردد اما تا آنوقت برای هفت تپه اسماعیل نور چشم همه ماست.

************

پیام به خانواده های کارگران سنگ معدن طرزه دامغان

با تاسف از خبر ریزش در معدن و مدفون شدن شش کارگر و جانباختن آنان مطلع شدیم و دگربار دردی در جسم و روان مان پیچید. هر روز شاهد اخبار جان باختن کارگران در محیط کار در چهارگوشه ایران هستیم. خود ما در هفت تپه کم از این موارد و حتی خودکشی زیر فشار کار و بیحقوقی نداشته ایم. کارگر برای یک لقمه نان مثل برده های عهد قدیم هر روز به قربانگاهی به اسم محیط کار در کارخانه و معدن و ساخت و ساز و چاه و اورهال میرود و هر روز ممکن است روز آخر کارش باشد و فرزندان چشم براه دیگر نان آور خانه را نبینند.
ننگ و نفرت بر سرمایه دار ان که با شریف ترین انسان های کارکن مثل بردگان رفتار می کند. ننگ و نفرت بر نظامی که حرف اول و آخرش سود و سود است. ننگ و نفرت بر پیمانکاران زالو صفتی که از جان کارگران خرج می کنند تا جیب گشادشان را پر کنند. همین قوانین روی کاغذ از تامین ایمنی محیط کار و استاندارد بودن پروتکل های امنیتی صحبت می کند اما در عمل هیچ و در نتیجه فاجعه و نابودی خانواده های کارگری.
ما کارگران هفت تپه با هم طبقه ای هایمان در معدن زعال سنگ طرزه دامغان و خانواده های کارگران جانباخته آقایان "بهروز افروز، قربانعلی کمال، حسین غزائیان، حمید ایزدی، ابوالفضل غنایی و محمد نعیمی صفت" اعلام همدردی می کنیم و مراتب تسلیت خود را اعلام میداریم. ما میگوییم این کارگران را پیمانکار و کارفرما کشتند. هر کارگری که در حین کار نقص عضو میشود و یا کشته میشود مقصری جز سرمایه دار و کارفرما ندارد. قاتل ها را حمایت می کنند و با گفتن «حادثه کار» روی شان را برمیگردانند و این داستان جان برای نان ادامه دارد. کارگران در سراسر کشور باید همت کنند و برای تامین استاندارد ایمنی کار و تحمیل و رعایت پروتکل های امنیت کار به کارفرمایان جلو بیایند. این تنها راه کاهش این فجایع و قتل های کارگری در محیط کار است.
ما یاد کارگران جانباخته را گرامی میداریم و از مردم و کارگران کشور میخواهیم ضمن گرامیداشت عزیزان جانباخته، از حقوق سایر همکارانشان و از خانواده جانباختگان و همکارانشان در معدن طرزه حمایت کنند.

از طرف جمعی از کارگران و خانواده های هفت تپه

باز نشر کانال مستقل کارگران هفت تپه

************

مرگ کارگران در قربانگاه‌های ‌سرمایه‌

مسعود قادی پاشا معاون پزشکی و آزمایشگاهی سازمان پزشکی قانونی ایران آمار کشتار کارگران به دست سرمایه‌‌داران حاکم و حکومت اسلامی اشان را اینگونه اعلام کرد: در اردیبهشت امسال درباره آمار مرگ کارگران در نتیجه‌ی حوادث کار در سال ۱۴۰۱ گفت: «در مجموع ۱۹۰۰ نفر در سال ۱۴۰۱ در حوادث ناشی از کار، جان خود را از دست دادند.» این تنها گوشه‌ای از آمار مرگ طبقه‌ای است که زیر چرخ‌دنده‌‌های تولید سرمایه، خمیر می‌شود و سرمایه می‌آفریند. این آمار حکومتی، به معنای مرگ ماهانه‌ی دستکم ۱۵۸ کارگر و روزانه نزدیک به ۳ کارگر در نتیجه نبود ایمنی جان کارگر، در محل کار است!
بنا به خبر هفت تپه - کانال مستقل کارگری
«انفجار در معدن رزمجاه ، طرزه واقع در شهرستان شاهرود جان ۶ کارگر را گرفت ظهر روز یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ انفجار در معدن رزمجاه طرزه بر اثر انفجار در معدن، شش کارگر معدن جان باختند
عدم امکانات ایمنی ،حرص و طمع سرمایه داران برای کسب سود و ثروت بیشتر و انفجارهای معادن هر ساله موجب مرگ کارگرانی که دهها متر زیر زمین بدون نور و تنفس کافی کار میکنند میشود !»
آری- شش کارگر دیگر در ۷۰۰ متری ژرفای معدن برای تولید سرمایه ‌ی باندها، زیر آوار ذغال سنگ جان باختند تا خونشان رنگ حکومت سلاخان آدمی را جلا بخشد.
اسامی کارگران جانباخته: "بهروز افروز"، "قربانعلی کمال"، "حسین غزائیان"، "حمید ایزدی"، "ابوالفضل غنایی" و "محمد نعیمی صفت". معدن ذغال سنگ شماره ۴۲ طرزه، در شمال دامغان، تونل رزمجاه، ،‌ در روز یکشنبه همانند اردیبشهت ماه ۱۴۰۰ همانند دیگر معادن در دست باندهای حکومتی، بدون داشتن کوچکترین شرایط ایمنی کار، تنور جان کارگران شد

نان    کار     آزادی     اداره‌ی شورایی

سعید نویدی

مطلب دریافتی از مخاطبان کانال

************

۱۵ ماه زندان دیگر برای سپیده قلیان

سپیده قلیان، در آخرین پرونده‌ مربوط به شکایت آمنه سادات ذبیح‌پور به ۱۵ ماه حبس دیگر محکوم شد. سپیده هم‌اکنون در زندان اوین در حال سپری کردن محکومیت دو ساله‌ی خود به اتهام «توهین به رهبری» است. آمنه بازجو گفته مشغول تنظیم شکایتی دیگر علیه سپیده است.

************

تجمع و راهپیمایی اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی اهواز خوزستان

در ادامه و پیگیری و دادخواهی خواستهای بحق معیشتی و انسانی خود و در اعتراض به بی توجهی و شانه خالی کردن تمامی مسئولان و ارگان های حکومت اسلامی. اینجا و اینجا کلیک کنید.

************

گزارشی از برگزاری دادگاه امروز سپیده قلیان

به نقل از اینستاگرام مهدی قلیان

‍‍صبح امروز ۳۱ مردادماه ۱۴۰۲ و برای چندمین بار دادگاه مجدد رسیدگی به شکایت آمنه سادات ذبیح پور علیه خواهرم سپیده قلیان در شعبه ۱۲۰۷ کیفری دو مجتمع قضائی کچویی برگزار شد. این جلسه قرار بود به صورت علنی برگزار شود اما سپیده حجاب اجباری در دادگاه را نپذیرفته و دادگاه به صورت غیرعلنی برگزار شده است. بالاخره پس از چندین جلسه دادگاه شخص شاکی خانم ذبیح پور هم به دستور قاضی در دادگاه حاضر شده بود.
در فاصله ی بین دادگاه قبلی تا امروز به دلیل نامشخص قاضی جلسه قبل دادگاه که خانم ذبیح پور را ملزم به حضور در دادگاه کرده بود، تغییر کرده و رسیدگی به پرونده به قاضی جدیدی محول شده بود. خانم ذبیح پور از همان بدو ورود به جلسه دادگاه طرح اتهاماتی از قبیل «جاسوسی» و «اغتشاشگری» را علیه خواهرم آغاز کرد و البته به تهدید سپیده ادامه داد. او احتمالاً فراموش کرده بود در دادگاه، نه به عنوان مرجع صدور حکم که به عنوان شاکی حضور دارد. وی در مقابل پرسش وکلای سپیده در رابطه با «مجوز ساخت مستند طراحی سوخته»، پاسخی نداشت. سپیده در این دادگاه از خبرنگاران شریفی همچون «نیلوفر حامدی» و «الهه محمدی» یاد کرد که خانم ذبیح پور آنها را نیز جاسوس اسرائیل و آمریکا خواند. خانم ذبیح پور همچنین بارها به حضور بدون روسری سپیده در دادگاه اعتراض کرد که قاضی دادگاه در پاسخ اعلام کرد به دلیل حضور بدون حجاب در دادگاه برای بار دوم برای سپیده قرار مجرمیت صادر میکند. آمنه سادات ذبیح پور در این دادگاه مدعى شد که مردم او را دوست دارند و او حرف مردم را میزند.
سپیده هم در پایان دادگاه و به گفته خودش از طرف «مردم»، در صورت وی تف کرد. به گفته ی سپیده تهدید و اتهام زنیهای خانم ذبیح پور در دادگاه مصادیقی از رفتارهای غیر قانونی و از موضع قدرت او هستند. علاوه بر این سپیده با یادآوری اطلاعیه ی قبلی خود گفت حضور او مصادیقی از رفتارهای غیر قانونی و از موضع قدرت او هستند علاوه بر این سپیده با یادآوری اطلاعیه ی قبلی خود گفت حضور او در این دادگاه نه اکیداً برای دفاع از خود که برای مقاومت برای آنچه که مردم با جنبش خود به دست آورده اند بود. در آخر از دو وکیل شجاع و شریف خواهرم آقایان امیر رییسیان و جمال حیدری منش سپاسگزاریم که همواره کنار مردم بوده اند.

************

خطاب به رییسی و وزارت صمت

اینبار کارگران هفته تپه با دولت طرف اند

کارگران هفت تپه ۵ سال جنگیدند تا گوش های ناشنوا در سه قوه باز شد و خلع ید از بخش خصوصی صورت گرفت. موضوع کلیدی برای ما در آن مرحله بقای هفت تپه بود که در حال نابودی کامل بود و طرح اخراج چند هزار کارگر و تغییر کاربری داشتند و با رشوه کل مقامات استان را علیه ما بسیج کرده بودند.
آن مرحله با همت و اتحاد کارگران تمام شد. قرار براین بود که هفت تپه به هفت طرح واگذار شود و این هم جزو توافقات مسئولین دولتی با نمایندگان ما بود. اما دوره ای بصورت مدیریت پیمانی واگذار شد و این مرحله نهایی هنوز صورت نگرفته است. در اینمدت هفت تپه از مخاطرات قبلی رها شد، اما فساد و پارتی بازی و کارهای پشت پرده هم چنان ادامه دارد. دولت توافق کرده واگذار کند اما وزارتخانه زیر دستش مشغول کار دیگری است. دولت بدهی اش به بانک و سهامدار را نمی دهد و هفت طرح هم مانده است چکار کند و از این بازی بهره میبرد.
حرف امروز ما اینست که کار ناتمام را باید تمام کرد. اینجا چند موضوع را روشن و قاطع اعلام میکنیم:
۱- برگشت به بخش خصوصی تحت هر بهانه ای یعنی برگشت ما به خیابان و روز از نو روزی از نو.
۲- مدیران هفت طرح از این وضعیت معلق سوءاستفاده میکنند. انتصاب مدیران بی خاصیت و غیر مسئول و باندبازی را ما تحمل نمی کنیم. ما دوبار از یک سوراخ گزیده نخواهیم شد. مطمئن باشید.
۳- با دولت رییسی و وزارت صمت اتمام حجت می کنیم که اینبار با شما طرف حساب هستیم. مشکل کلیدی امروز نه هفت طرح است و نه کارگران هفت تپه بلکه دولت است که معلوم نیست چه خوابی برای هفت تپه دیده است. دولت و وزارت صمت موظف است به توافق و وعده اش عمل کند. توپ توی زمین شماست.
هفت تپه همین امروز میتواند دوبرابر رشد کند، از میزان کشت و شاغل تا کارخانه های جانبی. از طرفی شعار برای تولید میدهید و از طرفی تولید و شرکت را نابود می کنید. مشکل شما هستید. ما کارگران هفت تپه خواستهای معوق مان را دنبال می کنیم، از جمله همکارمان اسماعیل بخشی باید به سر کار برگردد و دیگر مطالبات معوق مانده حل و فصل شود. ما بر نظارت کارگران بر امور شرکت برای توسعه کار و تولید تاکید داریم.
ما قبول نمی کنیم که تعدادی مفت خور و فاسد و تنبل و کاسه لیس مدیران نالایق با سرنوشت ۵۰۰۰ کارگر بازی کنند. شما دارید بحران درست میکنید. ما هم داریم روشن به شما هشدار میدهیم.

کارگر هفت تپه اتحاد اتحاد!

جمعی از کارگران هفت تپه در بخشهای مختلف

۲۴ مرداد ۱۴۰۲

************

زنگ خطر به صدا درآمد! نقشه های ضد کارگری را خنثی کنیم.

همکاران عزیز میدانید که عده ای در حال پخش این خبر هستند که هفت تپه قرار است دوباره به بخش خصوصی واگذار شود چونکه ممکن است سودده نباشد. ما دقیقا به وضعیت سال قبل از واگذاری به اسدبیگی رسیده ایم. کلکی که مدیران دولتی و مدیران شرکت میزنند برای اینکه شرکت را به غارت برده و بعد به بخش خصوصی واگذار کنند این است. دفعه قبل هم همینطور بود: کشت و کار را رها میکنند، کارخانه را رو به نابودی میبرند و اورهال نمیکنند، بخش های مختلفی را نصفه کاره میکنند مثلا اداره برق کاملا رها شده و حتی تعمیر و شست و شو و نگهداری پمپ ها رها شده است و رئیس این اداره اصلا در شرکت نیست. مدیر کشاورزی و امثال رفعت کشت و برداشت را نابود میکنند، بازرگانی وارد زد و بند و فساد میشود، حراست از اراذل و اوباش حمایت میکند، مزارع به حال خود رها میشوند، احشام به مزارع حمله میکنند، و به طور خلاصه نه چیزی از کشت و نه چیزی از صنعت هفت تپه باقی می ماند. میلیاردها تومن دزدی شده. حجم سند سازی صوری و قلابی انقدر بالاست که حد و اندازه ندارد. هم دزدی شده و غارت و هم شرکت را با هزینه و بدهی بالا مواجه کرده اند. لابد از این به بعد میگویند شرکت ضررده شده و باید به بخش خصوصی واگذار شود. بخش خصوصی را میاورند هر غلطی دوست داشت میکند، تغییر کاربری میدهد، هزاران کارگر را اخراج میکند، ارز به جیب میزند، پول خرید یک هزارم پرداخت میکند و صاحب شرکت میشود، با اعتبار شرکت اختلاس میکنند، حقوق ها به تعویق میافتد، همه چیز دوباره زیر صفر میرود ما باید باز هم پنج سال بجنگیم و مصیبت بکشیم که دوباره شرکت دولتی شود و همه چیز به صفر برگردد.
چه کسی مسئول این وضع است؟ هفت طرح، ناصری و مدیرانش. اینها بلای جان هفت تپه شده اند. ویروسی هستند که به جان ما و شرکت افتاده. چه کسانی این ویروس را در میان ما اشاعه میدهند؟ فعالین کارفرمایی مانند خنیفر و رفعت و خائن هایی مانند آنها. حالا همین خائن ها برای اینکه اربابشان ناصری را نگه دارند میگویند ای داد ای هوار شرکت خصوصی خواهد شد و باید از ناصری و مدیران فاسدش مثل رفعت حمایت کرد. در حالی که همین ناصری و مدیرانش مسبب تخریب و نابودی شرکت هستند.
بله باید شرکت را نجات داد اما اول باید با لگد زیر خائن ها و مدیران هفت طرح زد. وقتی فعالین صدیق و مستقل کارگری فریاد میزدند برخی میگفتند الان باید سکوت کنیم که شرکت وضعش بهتر شود. فعالین مستقل کارگری برای همین روزها فریاد میزدند. میگفتند باید مدیران فاسد را برداشت باید شرکت به حداکثر وضعیت برسد و با شیوه کاری هفت طرح ما موفق نخواهیم شد. در عوض این فعالین مورد تعرض و حمله قرار گرفتند و اکثر ما سکوت کردیم. حالا باید تاوان این سکوت و عدم حمایت از فعالین را بدهیم. خودمان کردیم که خودمان باید جمعش کنیم.
باید مثل روزهای باشکوه اعتراض و اعتصاب و یکدست شدن هفت تپه متحد شویم، باید از فعالین مستقل دلجویی کنیم و پشتیبانی کنیم. باید علیه مدیران فاسد هفت طرح متحد شویم. باید برای وضعیت نابسامان شرکت دست به اعتراض بزنیم.
ما باید این ویروس ها را از تن خودمان و شرکت پاک کنیم. مدیران هفت طرح و فعالین کارفرمایی مثل خنیفرو رفعت و سایر خائن ها باید افشا و رسوا شوند و دست از تخریب فعالین مستقل و حمایت از مدیران فاسد هفت طرح بردارند. در این صورت هم وضع شرکت بهتر میشود و خطر واگذاری به بخش خصوصی را از سر میگذارنیم و هم وضعیت شرکت تثبیت و وضعیت حقوق بهتر میشود و تعداد بیشتری از همکاران فصلی قراردادی خواهند شد. این چیزی که قرار بود به دست بیاوریم. یادمان رفت که قرار بود خودمان به صورت جمع و شورایی بر مدیریت شرکت نظارت کنیم. برخی خائن ها ما را سرگرم مسائل حاشیه ای کردند و حواسمان را پرت کردند که یادمان برود همین هفت طرح دارد شرکت را نابود میکند. نقشه های ضد کارگری آنها تا جایی رسید که حتی فعالین کارگری دلسوز و مستقل ما را مورد حمله قرار دادند. حالا وقت آن است که با اتحاد دوباره این نقشه های ضد کارگری را خنثی کنیم.
همکاران عزیز! برای جلوگیری از تخریب شرکت و جلوگیری از واگذاری شرکت به بخش خصوصی باید از مسببین این وضعیت اعلام برائت و دوری کنیم. باید فعالین کارفرمایی و خائن ها و این مدیران فاسد را کنار بزنیم. برای درمان این تن خسته و رنجور خود و شرکت باید این ویروس ها را از بدن خود بیرون کنیم. ما در یک بزنگاه مهم در تاریخ هفت تپه هستیم و نباید اجازه داد وضعیت گذشته بر سر ما بیاید. ما باید خودمان برای سرنوشت خودمان اقدام کنیم. تا دیر نشده، اقدام کنیم.

جمعی از کارگران هفت تپه از بخش های مختلف

پنج شنبه - ۱۹ مرداد ۱۴۰۲

************

مریوان، تلاش جمعی برای نجات طبیعت

فعالین و بچه های انجمن چیا در این روزها با همراهی مردم محلات و انجمن ها بار دیگر برای نجات طبیعت و خاموش کردن آتش جنگل‌ها دست بکار شدند.
دولت هیچ کاری نکرده و حتی میگویند ممکن است آتش سوزی عمدی بوده باشد. البته دولت تعدادی از فعالین محیط زیست را بازداشت کرده است. بجز مردم مریوان از شهرهای دیگر برای کمک شتافته اند. این همبستگی قابل ارج است و باید از آن درس گرفت. پنج فعال محیط زیست مریوان به نام‌های «دلیر محمدی»، «آزاد روحی»، «لایق احمدی»، «سرکوت عبادی» و «آلان رشیدی» بازداشت شدند. احتمالا بجرم خاموش کردن آتش. دنیای عجیب و غریبی است. زنده باد همبستگی مردم و کار شورایی برای بداد هم رسیدن و بداد محیط زیست رسیدن. دست تان درد نکند عزیزان!

************

آق دره، معدن طلا، محیط زیست، فقر و بیکاری

دیروز یک‌ شنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ آق دره بار دیگر محل اعتراض کارگران و سرکوب حکومت بود. مسئله پیچیده و چند سویه است. یک موضوع نشت سیانور و جیوه در منطقه است که اخبار آن سرکوب و مخفی نگاهداشته میشود و آزمایشگاه ها نیز در همکاری با دولت و اطلاعات نتایج را منفی اعلام میکنند. این موضوع کارگران معدن و خانواده ها و کل روستای آق دره و منطقه تکاب را تهدید میکند.
موضوع دوم، قول و قرار برای جذب و استخدام مردم محلی در معدن است. دیروز ناصر بهرامیان، حجت مومن‌زاده و آرمین نیک‌زاد، از شهروندان معترض اهل روستای آق دره، با شلیک نیروهای انتظامی و یگان‌ویژه زخمی و به بیمارستان منتقل شدند. رسانه های حکومت از خلف وعده کارفرما برای استخدام میگویند که منجر به حادثه و درگیری شده است اما این موضوع تنها یکی از مشکلات است.
این عکس‌ گویا است: سمت چپ سجاد قنبری، #کارگر_معدن #اق_دره که معدن اجازه پیر شدن به وی نداد و هستی اش را باخت. سمت راست: مهدیار احمدی فرزند مجید احمدی از مدیران معدن آق دره، با حاصل خون و کار کارگر زندگی لاکچری دارد.

اطلاعاتی در مورد آق دره:
صاحبان اصلی معدن حاجی عباس نیری و برادرش مجید نیری از اعضای سابق سپاه پاسداران هستند. بیش از ۶۰۰ نفر در معدن آق‌دره کار می‌کنند و کارخانه بدون وقفه ۲۴ ساعته کار می‌کند. میزان تولید طلا با احتساب آنچه که در اتاق طلا استحصال می‌شود، سالانه ۴ تن است که چیزی حدود ۱۴۰ میلیارد تومان درآمد دارد. این همان معدن است که ١۷ کارگر معترض آن جریمه نقدی شدند و شلاق خوردند که دیگر اعتصاب نکنند.
عکس سمت چپ هم مهدیار احمدی (نیری) فرزند مجید احمدی (نیری) یکی از مدیران کارخانه طلای آق دره تکاب است. این زالو زاده در سن ۲۰ سالگی جزو افراد معروف در کانادا بود که کلکسیون ماشین های لوکس و گران قیمت دارند. مثلا مجله autoblog هلند درباره‌اش نوشته: «در حالی که اکثر تین‌ایجرها آرزوی یک بار سواری با استون مارتین را دارند، مهدیار احمدی قبل از آنکه گواهینامه‌اش را بگیرد Aston Martin DB را داشت. کلکسیون ماشین‌های او آرام آرام گسترش یافت طوری که پارکینگ خانه جوابگو نبود و خانواده مجبور شد خانه همسایه را بخرد و آن را تبدیل به پارکینگ ماشین‌های مهدیار کند».

************

پیام دریافتی: *اهواز-خوزستان*

تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی،درب اداره کل سازمان تامین اجتماعی و راهپیمایی تا میدان فرهنگ-شهر
در ادامه و پیگیری خواست های بحق و انسانی پایمال شده خود توسط حکومت اسلامی

************

سومین روز اعتصاب کارگران معدن مس چادرملو

کارگران شرکت پیمانکاری شاغل در معدن مس چادرملو برای سومین روز متوالی در اعتصاب هستند. کارگران اعتصابی خواستار افزایش متناسب با تورم حقوق‌ها، پرداخت کامل سود سهام شرکت سها، همسان‌ سازی حقوق‌ها و تعلق بیمه تکمیلی به کارگران هستند.

************

اعتصاب کارگران چادرملو

علیه شرکتهای پیمانکاری و خصوصی بازی

اعتصاب کارگران معدن چادرملو که از اول صبح روز یکشنبه آغاز شده موجب توقف کار تمامی کارهای تولیدی چادرملو از جمله تعطیلی سنگ‌شکن، ریکلایمر، خطوط تولید و بارگیری شده است. در روز دوم خط کوه نیز به اعتصاب پیوست و فعالیت تراک‌ها نیز متوقف شد.
خواستهای کارگران چادرملو بسیار شبیه خواستهای ما در هفت تپه است: افزایش دستمزدها و پرداخت مرتب آنها، همسان‌سازی حقوق ها، تعلق بیمه تکمیلی، باضافه پرداخت کامل سود سهام شرکت سها. هنوز حدود ۱۰۰۰ کارگر وارد اعتصاب شدند. شرکتهای پیمانکاری متعدد در این مجتمع و شرکتهای دیگر یک موجب برای ممانعت از اعتصاب یکپارچه است. شرکت آسفالت طوس، شرکت نسیم‌آوران پیمان حاتمی و شرکت خوان‌گستر جهانی از شرکتهای پیمانکاری زیر مجموعه چادرملو هستند.
یک خواست مهم در کنار مبارزه علیه خصوصی سازی، خواست لغو شرکتهای پیمانکاری است. این زالوها هیچ نقشی ندارند و فقط دلالی می کنند. البته بیش از ۹۵٪ این شرکتها کارفرما ساخته هستند و از فامیل ها و نزدیکان کارفرمای اصلی است. شرکت پیمانی برای کارفرمایان خیر و برکت دارد: این شرکتها بخشی از دستمزد کارگر را بالا می کشند تازه اگر بپردازند و در واقع به جیب همان کارفرمای اصلی میرود. بعد کارفرمای مجتمع هیچ مسئولیتی در مورد کارگر شرکت پیمانی ندارد. بیمه و مزایا و امنیت شغلی و همه چیز روی هواست.
کارگران اعتصابی چادرملو مناسب است خواست لغو شرکتهای پیمانی و بیرون کردن آنها از روند تامین نیرو و انعقاد قرارداد را طرح کنند. کارگر اگر انواع کارفرما دارد به این دلیل است که هر کدامشان مثل زالو روی پیگر کارگر افتاده اند تا خون بمکند. شرکت پیمانی نمیخوایم. خصوصی سازی نمیخوایم. درود بر کارگران اعتصابی معدن چادرملو.

از اعتصاب و اعتراض تان حمایت می کنیم.

************

«احکام وکیل باشرافت فرزانه زیلابی ملغی باید گردد»

بازنشستگان تأمین اجتماعی اهواز وکیلان با شرافتی همچون فرزانه زیلابی که در کنار کارگران و زحمتکشان بود را فراموش نمی‌کنند. آن‌ها که در دفاع از مردمان برمی‌خیزند، مردم نیز دفاع از آن‌ها را از یاد نخواهند برد. / یکشنبه ۱ تیرماه

************

اعتصاب کارگران معدن چادرملو یزد

صبح امروز، یکشنبه ۱ مردادماه، کارگران معدن چادرملو در اعتراض به سطح پایین دستمزد در محوطه‌ی شرکت اعتصاب کردند و دست از کار کشیدند. اصلی‌ترین خواسته کارگران افزایش و متناسب‌سازی حقوق‌شان براساس نرخ تورم، پرداخت کامل سود سهام شرکت سها، ثابت‌شدن و اجرای طرح همسان‌سازی حقوق‌ها و تخصیص بیمه تکمیلی به انان است.
این اعتصاب از ساعت ۷:۳۰ صبح آغاز شده است و در نتیجه‌ی آن تمامی کارهای تولیدی چادرملو از جمله سنگ‌شکن، ریکلایمر، خطوط تولید و بارگیری تعطیل شده است. همچنین هم‌ اکنون خط کوه نیز در اعتصاب است و فعالیت تراک‌ها متوقف شده است.

************

برای سپیده خوزستان

خانم سپیده قلیان بخاطر #هفت_تپه در زندان است. او از حامیان اعتصابات هفت تپه بود که بعد از آزادی دوباره دستگیر شد. این آدم ریزه میزه دل شیر دارد. او براستی یک انقلابی است. بعد از سالها زندانی وقت آزادی دم در زندان شعار داد و دوباره برش گرداندند همونجا! دنیا فهمید که سپیده علیه رهبر شعار داده و زندانی شده است. بعد اون بازجو خبرنگار کریه چهره آمنه سادات ذبیح پور را جلو انداختن که برای سپیده خوزستان پرونده دیگری درست کند. آمنه بازجو از سپیده زندانی شکایت کرد. چقدر مفلوک اند که زندانبان و شکنجه گر از زندانی شکایت میکند!؟
سپیده خوزستان اول دادگاه شان را برسمیت نشناخت و وقتی که فهمید دادگاه علنی است گفت شرکت میکنم و از خودم دفاع میکنم. گفتند دادگاه لغو شده چون سپیده حاضر نیست که حجاب سرش کند و به دادگاه بیاد! باز ترسیدند و سعی کردند سر و ته این افتضاح را هم بیارند. باز آمنه سادات را جلو انداختند و گفت شکایت را پس گرفته و به خدا واگذار کرده است!! لعنت بر پدر دروغگو!
خانم سپیده قلیان شما نماد شرافت هستید. شما خیلی قابل احترام هستی. بسیاری از مردان باید از شما یاد بگیرند. ما در این هفت تپه آدمهایی داریم که نوکری در خون شان است. ترسو، بدبخت، چاپلوس و نوکر، منفعت جو، نارفیق. شرافتا تو از اول رفیق هفت تپه بودی و تا آخر ماندی. ای کاش اینها یک قطره خون تو در رگ شان بود. تو یار هفت تپه و افتخار خوزستانی. تو صدای زنان و دختران سرکوب شده ایرانی. تو نماد جرات و شهامت نسل جدیدی، تو صدای خوش آوای بهاری، براستی سپیده ای تو دختر انقلاب.

************

آموزش سیاست و تاریخ در مکتب علی کریمی

این عکس یکی از مشهورترین صحنه های تاریخ سیاسی ایران است. تظاهرات ۲۹ اسفند ۵۷ برابر با ۸ مارس روز جهانی زن بعد از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی. در این روز زنان علیه فرمان اجباری شدن حجاب توسط خمینی بیرون ریختند و جنگی را آغاز کردند که اوج آن خیزش انقلابی ۱۴۰۱ است. علی کریمی بیسواد و شاه اللهی که جامعه و سیاست را با زمین فوتبال عوضی گرفته و مثل حکومتی ها «فتنه فتنه» میکند، چون جمعیتی را دیده یاد «فتنه ۵۷» افتاده و آنرا لعن و نفرین میکند. این دانشمندان قرار بود «رهبری» برای ما درست کنند. وقتی سلبریتی تا دیروز طرفدار حکومت سیاسی میشود آب سر بالا میرود! نه عامو، «فقر ملت» دلیلش انقلاب نیست، دلیلش سرمایه داری و استثمار است. همان نظامی که اجازه داده شازده شما چهار دهه مفت از جیب ملت و منبع دزدی های باباش بخورد.

************

سیاست کارفرمایان، سیاست کارگران

در مورد سوءاستفاده از شکاف های قومی و زبانی

ایران مثل عمده کشورهای دنیا رنگین کمانی از فرهنگ ها و زبانهاست. مردمی که باهم زندگی و کار میکنند. کارفرماها از این زبان مادری و محل تولد یک دکان سه نبش و یک نان دانی ساخته اند. سران دولتی هر وقت بخواهند علیه این و آن همسایه تحریک ملی می کنند و شر راه می اندازند و هر وقت منفعت شون جور باشد دوستی می کنند. کارفرمایان زیر پوشش «وطن پرستی» و اینکه «ما همه ایرانی هستیم» در بوق «منافع ملی» می دمند. در صورتی که این منافع «ملی»، که منظورشان منافع همه مردم است، یک دروغ بزرگ است. «منافع ملی» یعنی منافع کارفرما و منافع طبقه سرمایه دار ایرانی که تحت عنوان «منافع ملی» میخواهد کارگر را برده خود کند.
یک سوءاستفاده دیگر از زبان و محل تولد، اینست که معیار قضاوت ما را «هم زبانی» میگذارند. اگر کارفرما به یک همزبان خودش عنوان میده، ممکنست عنوان و پست واقعی و براساس شایستگی باشد اما در مغز ما این زنگ زده میشود که «ها ببین به همزبانان خودش حال میده»! «این یارو نژادپرسته»! یا برعکس، کارفرما آگاهانه با دادن امتیازاتی محدود به همزبان خودش میخواهد شکاف بین کارگرا ایجاد کند. بازی با کارت قومیت در هفت تپه کم نبوده و هنوز هم هست. هر مورد را باید واقعی دید و بررسی کرد.
حرکت از همزبانی یک سیاست کارفرمایی است. سیاست کارگری نیست. نقطه شروع سیاست کارگری همزبانی و هم طایفه ای و همشهری و غیره نیست، نقطه شروع سیاست کارگری منافع واحد کارگری است. ما کارگریم و منافع مان با کارفرمایان و مزدوران کارفرما فرق دارد. کارفرمای لر و کارگر لر و مزدور لر یا عرب یا بختیاری و خوانساری و فارس و اصفهانی یک منفعت ندارند. زبان صدا خفه کن منافع طبقاتی و کارگری است. ملی گرایی نسخه بیهوشی مغزی کارگر از منافع کارگری و طبقاتی است.
همکار عزیز لطفا کم به زبان این و آن همکار گیر بده و بازیچه کارفرما نشو. علیه هر نوع تبعیض هم مبارزه کن اما در دام کارفرما اسیر نشو. نگذار از تو کارگر سوءاستفاده کنند و تو را چماقی روی سر همکارت کنند. بهوش باش.

************

موسی اسماعیلی زیر شکنجه‌ی ماموران اداره اطلاعات ارومیه کشته شد

به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان، موسی اسماعیلی، ۳۱ ساله و اهل روستای پسوه پیرانشهر که ۱۷ اردیبهشت توسط ماموران اداره اطلاعات ارومیه بازداشت شده بود، در اثر شکنجه در بازداشتگاه اطلاعات کشته شده است. امروز ۱۷ تیرماه پدر اسماعیل به ستاد خبری اداره اطلاعات ارومیه احضار شده و او را از مرگ فرزندش خبردار کردند، اما از تحویل جسد خودداری کرده و تهدید کردند که حق برگزاری مراسم ختم ندارند. گفته می‌شود اتهام او عضویت در یکی از احزاب اپوزیسیون کرد اعلام شده است.

************

پیام دریافتی: امروز دو کارگر دیگر سربدار شدند!

سحرگاه امروز با اذان دو کارگر را کشتند

اسمشان نعیم هاشم ‌قتالی و محمد رامز رشیدی بود، از محرومترین های طبقه ما بودند، کارگران مهاجر افغانستانی که از طالبان افغانستان فرار کردند و بدست طالبان های تهران به قتل رسیدند.
در پرونده شاچراغ انواع داستان های متناقض و خنده دار سرهم شد. هر کسی که کمی عقل داشت همانوقت گفت کار خودشان است. مثل حمله به مدارس دخترانه با گاز. به همین دلیل، مرتب اسم متهمان تغییر میکرد و بالاخره قرعه بنام دو زحمتکش از همه جا بیخبر افتاد تا اقتدار نظام نشان داده شود.
نعیم هاشم ‌قتالی و محمد رامز رشیدی کنار محسن شکاری و مجیدرضا رهنورد و محمد حسینی و مهدی کرمی و صدها انقلابی جانباخته قرار میگیرند. آنها قاتل نبودند برای زندگی می جنگیدند. آنها آدمکش نبودند برای آزادی بپاخاستند. آنها به زن و کودک و مردم عادی حمله نمیکردند بلکه دست در دست مهساها و نیکاها و حدیث ها و کیان ها به همنوع عشق میورزیدند و برای رفع تبعیض و آزادی و رفاه، ستارگان پر فروغ آسمان غم زده ایران شدند.
دو کارگر و دو انسان بیگناه دیگر را کشتید. شما هر روز و هر ساعت از ما می کشید. در زندان و خیابان، در خانه و کارخانه، در اداره اماکن و در بیابان. شما بجز کشتن و زدن کاری بلد نیستند. اما این راه که میروید اتوبان نیست، زمین زخم خوده ای است که سر راهتان فرونشست میکند، می بلعدتان.
نعیم و محمد پاره تن ما کارگران و ما مردم شرافتمندی است که بجز حق و آزادی و برابری چیزی نخواسته است. نعیم و محمد مثل محمد حسینی بی کس و کار بودند و از امروز فرزند و کس و کار همه ما هستند. قاتلان فرزندان ما بدون تردید در روزی مشابه همین امروز، در پیشگاه مردم پیروز، روی صندلی دادگاه های متهمین به جنایت دستجمعی قرار خواهند گرفت.

************

ادامه اعتراض کارگران هفت تپه

امروز چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۲، ادامه اعتراض کارگران هفت تپه در مورد همسان سازی و عدم اجرای درست طبقه بندی مشاغل و اختلافات فاحش حقوقی بین شرکتهای هفت طرح و هفت تپه.
اعتراض ادامه دارد. اگر در روزهای آتی ترتیب اثر داده نشود تصمیم دیگری می گیریم و جلوی استانداری خوزستان در اهواز تجمع می کنیم.

************

تأیید حکم اعدام عباس دریس

دیوان عالی حکم اعدام عباس دریس را تأیید کرده است.
دریس زندانی سیاسی عرب است که از قریب به ۵ سال پیش در زندان شیبانی #اهواز محبوس است. دریس ۴۰ساله، از طریق شکنجه‌های وحشیانه و حتی ربودن همسر و فرزندش برای #اعترافات_اجباری و پیش‌برد سناریوهای نخ‌نمای دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی تحت فشار گذاشته شد.
عباس یک کارگر دستفروش بوده است و در سال‌های زندان نیز با ساخت صنایع دستیِ چرمی به معیشت فرزندان‌اش کمک کرده است.
کفایه حزباوی، همسر دریس وقتی خبر حکم اعدام او را شنید دچار سکته‌ی مغزی شد و مدتی بعد درگذشت.

************

وقتی آب سر بالا میرود

سپیده قلیان قرار است با شکایت یک بازجو خبرنگار که معرف حضورتان هست، آمنه سادات، محاکمه شود. در این دنیا همه چی وارونه است. بازجو و دادستان و دادگاه و شکنجه گر همه یک تیم اند، گاهی شاکی اند و گاهی شکایت را بررسی می کنند و در هر دو حالت پرونده می سازند و عزیران ما را سرکوب. آمنه سادات هم دستور بگیر است. خودش شخصیت ندارد، مزدور و شکنجه گر و بازجو است. تف به رویتان مزدوران خونخوار. گفته اند وقتی آب سربالا میرود قورباغه ابوعطا میخواند. حالا آمنه سادات بازجو شکنجه گر از زندانی سیاسی شکایت میکند. حق با خانم سپیده قلیان است، در اینکه شماها فاسد هستید شکی نیست!

************

ادامه اعتراض کارگران هفت تپه

امروز سه شنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۲، ادامه اعتراض کارگران هفت تپه در مورد همسان سازی و عدم اجرای درست طبقه بندی مشاغل و اختلافات فاحش حقوقی بین شرکتهای هفت طرح و هفت تپه. کارگران ابتدا در مقابل دفتر مدیریت تجمع کردند و در ادامه داخل دفتر مدیریت امور اداری.
اعتراض ادامه دارد. اگر جواب روشنی داده نشود و بازنگری صورت نگیرد و اشتباهات عمدی رفع نشود، داخل شهر می آییم، اعتصاب می کنیم، جلوی استانداری میرویم. سر نان معیشت با کسی شوخی نداریم.

************

اعتراض کارگران رسمی و تعدادی از کارگران قراردادی مجتمع نیشکر هفت تپه

امروز دوشنبه ۱۲ تیر ماه ۱۴۰۲ کارگران رسمی و تعدادی از کارگران قراردادی مجتمع نیشکر هفت تپه در ادامه اعتراض خود را بدلیل عدم اجرای صحیح طرح بازنگری طبقه بندی مشاغل، تبعیض در محاسبه همسان سازی در هفت تپه در قیاس با شرکتهای هفت طرح، تجمع اعتراضی برگزار کردند

************

سومین روز اعتراض کارگران رسمی و تعدادی از کارگران قراردادی مجتمع نیشکر هفت تپه

امروز چهارشنبه ۷ تیر ۱۴۰۲ کارگران رسمی و تعدادی از کارگران قراردادی مجتمع نیشکر هفت تپه سومین روز اعتراض خود را بدلیل عدم اجرای صحیح طرح بازنگری طبقه بندی مشاغل، تبعیض در محاسبه همسان سازی در هفت تپه در قیاس با شرکتهای هفت طرح، دادن عنوان و پست و مدیریت به افراد نالایق و مزدور کارفرما در مقابل دفتر مدیریت تجمع اعتراضی برگزار کردند. فضای شرکت بویژه بعد از فیش های حقوقی بعد از باصطلاح همسان سازی بشدت اعتراضی است. اعتراض کارگران ادامه دارد. عکسها مربوط به تجمع دیروز سه شنبه و امروز چهارشنبه است.

************

اعتصابی نفس گیر لازم است

همکاران عزیز هفت تپه، یک روند تخریب و اقدامات مشکوک همراه با حمله علیه هفت تپه در جریان است که لازمست جایی ایست بزنیم و متوقف کنیم. بعد از خلع ید اگر دقیق ملاحظه کنید مرتب برای هفت تپه مشکل درست کردند. قطع آب ... موضوع انتقال مالکیت ... عدم بازگشت همکاران اخراجی ... عدم بررسی تعیین وضعیت همکاران فصلی ... بغرنج شدن خانه های سازمانی... موضوع انتساب و ابقای مدیران نوکر اسدبیگی ... بازی های هفت طرح و ناصری ... سازمان دادن اوباش علیه نمایندگان ... دامن زدن به باند بازی میان عده ای سودجو و منفعت طلب علیه کارگران ... دست درازی حراست علیه کارگران و همکاری با دزدها و اختلاسگران ... و بالاخره بحث همسان سازی و انتخابات قلابی برای «نمایندگان کارگری» ...
ما در این مدت بی تحرک نبودیم. اعتراضاتی داشتیم. خواسته هایمان را گفتیم که فراموش نشود. خیانت هایی هم داشتیم و خنجرهایی از پشت خوردیم. اما فرصت دادیم، به هفت طرح و به وعده ها. نتایج را امروز همه می بینیم.
همسان سازی مثل پلی بود که هفت طرح را سوار کند و در کنار آن عده ای به نان و نوا برسند. به کارگران از قدیمی و جدید چیزی نرسید. انتخابات قلابی برای همین بود و این تلاش که هفت تپه را ساکت نگاه داشت. خودفروشی و آدم فروشی را عده ای باب کردند. رقابت میان مدیران و سطوح مختلف و افراد دور و بر که با لقمه ای راضی هستند به فساد در لایه بالا بیشتر دامن زد و همین سیاست را در مورد کارگران هم دنبال کردند. نوچه پروری، باج دادن، دم این و آن را دیدن، ناهار و شام دادن، مهمانی و بساط راه انداختن و ... همه قرار است تعدادی را در کنار این لایه فاسد مثل خود آنها فاسد کند تا در ادارات و میان کارگران بذر ناامیدی و رقابت و تفرقه بکارند. برای این کار امنیتی ها و کارفرماها سالها پول خرج کردند تا حالا عده ای منفعت جو و بی عرضه زیر تابلوی حق خوری و گرفتن موقعیت و عنوان یقه درانی کنند.
راستی کسی یادش هست اسماعیل بخشی چی شد؟ آنها که در مهمانی های عنوان و نوچه پروری و کفش لیسی کارفرما از هم سبقت میگیرند، یادشان هست؟ نه، یادشان نیست چون سهم شان را گرفتند. این جماعت آبروی هفت تپه را بردند.
همسان سازی شد رفیق بازی و بی حرمتی و جاسوس پروری. کسانی که در دوره اسدبیگی موش بودند در دوره ناصری هار شدند. همسان سازی نشد، اضافه دستمزد تحقق نیافت. اختلاف با هفت طرح بیشتر شد. رقابت قانون شد. اینها یعنی فساد و فساد و تفرقه میان کارگر. یعنی تیشه زدن به ریشه سنت درخشان هفت تپه.
در مورد همکاران فصلی و قرار دادی و سایر سطوح وضع بدتر شد بهتر نشد. کمی عقب نشستند و بعد دوباره تعرض کردند. حتی با ادبیات و فرهنگ کارگری هفت تپه تعرض شد و تلاش کردند ادبیات لات و لوت ها را به ادبیات هغت تپه تبدیل کنند.
حراست هم این وسط شد واحد نیروی انتظامی و اطلاعات در شرکت. هر الاغی بلانسبت به خودش اجازه میدهد دست روی کارگر بلند کند. در سنت هفت تپه این دست ها اگر میشد آنرا می شکستند تا کسی جرات بی حرمتی به کارگر را بخود ندهد.
و حالا سیاست انتظار جواب نمیدهد. بلکه راه را برای بد شدن بیشتر هموار میکند. وقت آنست که پایتخت اعتصاب جهان از خواب برخیزد و هر چیزی را سرجایش بگذارد. وقت آنست مزدوران را دوباره به لانه موش ها فرستاد. وقت آنست دستی که به روی کارگر بلند میشود را شکست. وقت آنست علیه حمله به معیشت و حقوق و حرمت کارگر ایستاد مثل یک تن واحد. وقت اعتصابی نفس گیر است.

پیام همکار

کانال مستقل کارگران هفت تپه


___________________________________

برای مشاهدۀ و مطالعه اخبار و مطالب قدیمی هفت تپه - کانال مستقل کارگران اینجا کلیک کنید.