در راستای تعطیلی ادامه دار کارخانجات و مراکز تولیدی ایران و علی الخصوص بحران پیاپی در کارخانجات نساجی ایران و به تبع آن بیکار سازی های گسترده کارگران در سراسر کشور، اینبار نوبت به کارگران نساجی بوکان رسید تاسایه شوم و تاریک بیکاری را بر بالای سر خود احساس نمایند.
کارخانه نساجی بوکان که در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی در سال ١٣٧٣ افتتاح گردید و قرار بر این بود که ظرفیت ایجاد اشتغال برای ٩٠٠ نفر را فراهم آورد، امروزه بر اثر سیاست های غلط و منفعت طلبی کارفرمای این واحد تولیدی ، و از همه مهمتر نبود یک قانون نظارتی به نفع کارگران کمتر از٣٠ نفر در آن به کار مشغول هستند.
در حالیکه در مقاطع مختلف به بهانه های مختلف کارفرما از دلارهای ۵٧ تومانی سود برده است اما باز هم به این قناعت نکرده و شروع به دست درازی به دستگاههای کارخانه نموده است و آنها را در طول این مدت به فروش گذاشته تا جایی که هم اكنون تنها دو دستگاه در کارخانه فعال است.
این سیر تدریجی برای عملی نمودن تصمیمی بود که سالها کارفرما و حامیانش در ذهن داشتند و برای آن لحظه شماری می کردند .در این میان کارگران که سالها مانند سایر هم طبقه ای های خود در سراسر جهان شیره جانشان توسط این شیوه تولیدی مکیده شده ، کارگرانی که سالها نیرو و توان خود را با کمترین دستمزد و تامین اجتماعی در خدمت سود پرستی کارفرما قرار داده بودند بدون کوچکترین توجهی به آنان به گرداب بیکاری پرت می شوند.
این کارگران نزدیك به ۵ ماه است که حقوق ماهیانه خود را در یافت نکرده اند ، عید امسال هم گذشت و از عیدی آنان نه تنها خبری نشد ، بلكه تصویب حداقل دستمزدها توسط دولت عدالت محور!!!!!بدون دخالت نمایندگان واقعی کارگری دراین پروسه و به دنبال ان تصویب تعطیلی کارخانه و ترس از بیکار شدنشان همچون پتکی بر سر آنان فرود آمد.
اما کارگران در مقابل این عمل غیر انسانی کارفرما و حامیانش ایستادند و با اعتراض ها و تحصن های مداوم خود در مقابل فرمانداری و اداره کار شهرستان نشان دادند که قصد کوتاه آمدن در مقابل این ظلم و تعدی های کارفرما را ندارند.
در این میان همچنانکه از اول انتظار آن می رفت و بر اساس سنت همیشگی جامعه سرمایه داری نه تنها مسئولین شهرستان باری از روی دوش کارگران برنداشتند ، بلکه با ترفندهای مختلف سعی در به انحراف کشاندن اعتراضات آنان نسبت به تعطیلی کارخانه داشتند. از جمله اینکه به کارگران گفته شده که به دلیل قطعی شدن تعطیلی کارخانه دیگر کارگرانی وجود ندارند که بخواهند از خود نماینده ای داشته باشند!!! بنابر این آنها باید هر یک یا چند نفر کسی را به عنوان وکیل خود معرفی نموده و از این طریق دنبال حقوق معوقه خود باشند تا در حداکثر زمان ممکن بتوانند به خواسته های خود برسند. این جز تلاش برای متفرق کردن کارگران چیز دیگری نمی تواند باشد. وضعیت این كارگران نمونه دیگری از سیاستهای ضد كارگری نظام آخوندی است.
آژانس ایران خبر -١٦/١/١٣٨٩