حدود ٣٠٠ کارگر شاغل در قایق های ماهیگیری در دهکده میچانیونا در مصر در ٨ ژانویه بندر کوچک دهکده را محاصره کردند و راه های ورود و خروج آن را بستند. قبل از کریسمس آن ها به خاطر این که مدتی است دستمزدهایشان کاهش یافته است به یک اعتصاب یک روزه دست زدند. کاهش دستمزد ها با موافقت اتحادیه کارگران ماهیگیر صورت گرفت که در سال ٢٠٠٨ به صورت وابسته به کارفرما ایجاد شد و با کارفرما سر تعرفه مزد به توافق رسید. طبق معمول پلیس ضدشورش و پلیس بندر برای ترساندن کارگران آن ها را محاصره کرده بودند و بندر کوچک محاصره در محاصره شده بود. هم چنین، پلیس وکلای کارگران را که از صاحبان سه کشتی ماهیگیری شکایت کرده بودند تحت فشار قرار دادند تا از خود سلب مسئولیت کنند. کارگران می گویند که صاحبان کشتی از روش هایی در پرداخت دستمزد استفاده می کنند که بتوانند حداکثر استثمار را به کار برند و سود خود را افزایش دهند و حتی بخشی از دستمزد تعیین شده کارگران را به نفع خود تصاحب کنند. علاوه براین، آن ها به خوبی از شیوه ایجاد تفرقه در میان کارگران استفاده می کنند، به نحوی که بخشی از کارگران یونانی راعلیه کارگران مصری به کار گرفتند. هدف کارفرمایان این است که کارگران ماهیگیر را که مدت ٢۵ سال است طبق قرارداد دوجانبه ماهیگیری مصر یونان مشغول کارند و طبق آخرین قرار داد باید با آن ها طبق قوانین اتحادیه اروپا برخورد شود اخراج کنند و کارگران مهاجر را با دستمزد کمتر و بدون توجه به قرارداد به کار گیرند. کارگران مصری می خواهند که طبق قرارداد به آن ها عیدی کریسمس پرداخت شود. تحت پوشش بیمه اجتماعی کارگری قرارگیرند و نه بیمه خویش فرمایی، که اکنون عضو آن هستند و باید همه حق بیمه را خود بپردازند. و بالاخره خواست دیگر کارگران این است که از سود سالانه کارفرمایان سهمی به آن ها تعلق گیرد. کارگران بعد از یک روز به محاصره بندر پایان دادند و دوباره اعتصاب را ادامه دادند. در روز پنج شنبه ٧ ژانویه آن ها اولین انتخابات انجمن کارگران ماهیگیر مصر را که خارج از پوشش اتحادیه رسمی است برگزار دادند و تصمیم دارند تا دستیابی به خواسته هایشان به مبارزه ادامه دهند.
در تمام دنیای سرمایه داری همین وضعیت را می بینیم. کارفرمایان استثمار کارگران را حق مسلم خود می دانند، زیرا تنها به کمک آن است که سود حاصل می شود و در همه جا سرمایه داران به شیوه های مختلف سعی در بالا بردن آن دارند. در بخش های "پیشرفته" دنیای سرمایه داری، این شیوه چنان ظریف و پنهان است که کارگران اصلا در ساعات کار متوجه آن نمی شوند. اما خود به خوبی می دانند که بازده کارشان نسبت به مثلا ده سال قبل چند برابر شده است اما اگر بسیار هم موفق بوده و توانسته باشند دستمزدها را بالا ببرند این افزایش دستمزد هیچگاه از ۵ درصد بیشتر نبوده است ( به استثنای خلبانان). اما خستگی و ناتوانی زودرس به آن ها این تطاول را گوشزد می کند. حمایت پلیس از کارفرمایان درمقابل اعتراض کارگران نیز تعجبی ندارد. مگر نه این که پلیس بخشی از نیروی سرکوب دولت سرمایه داری است و اصولا برای همین کار تربیت می شود. اگر دولت از کسانی که به او اجازه نمایندگی از خود را داده اند حمایت نکند که نمی تواند خدمتگذار آن ها باشد. تنها چیزی که می ماند و در جایگاه خود نیست طبقه کارگر است. چنان تنها و از هم گسیخته است که مورد سوء استفاده کارفرما هم قرار می گیرد و در برابر رفیق و دوست هم طبقه ای خود قرار می گیرد. به دلیل بیکاری ، فقر و نابسامانی زندگی حاضر می شود جای کارگر اخراجی را با دستمزد کمتر و بدون هیچ تضمینی بگیرد. وقتی هم که دست به اعتراض و اعتصاب می زند با وجود میلیاردها هم طبقه ای چنان تنهاست که توان ادامه مبارزه را ندارد یا با اندک بهبودی در اوضاع کنار می آید و یا در صورت ادامه باید پیه همه درد و رنج های فردی و خانوادگی را برتن خود بمالد. چگونه می شود به این اوضاع پایان داد؟ چگونه می شود اعتصاب ها را هماهنگ کرد؟ چگونه می شود حرکت را با حمایت طبقاتی آغاز کرد و دست به حرکت های اعتراضی سازمان یافته و زنجیره ای زد تا مبارزه فروکش نکند و تداوم یابد؟ چگونه می توان علیه سرمایه متحد و متشکل شد؟ وظیفه هر کارگر در هر کجای دنیا این است که به این پرسش ها بیندیشد و بکوشد پاسخ آن ها را پیدا کند.
منبع : Libcom.org - ١٢ ژانویه ٢٠٠١٠
کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری
http://www.hamaahangi.com/
khbitkzs@gmail.com