آمارها، حتی آمارهای برخی نهادهای رسمی دولتی، خط فقر را نه امسال که سال پیش بیش از ٨۵٠ هزار تومان برای یک خانوار ۴ نفری اعلام كرده اند. این رقم تا جایی که به سال جاری مربوط می شود طبعاً بیش از آن است که برای سال قبل گزارش شده است. اصطلاح خط فقر در اساس ترفندی از ترفندهای نظامسرمایه داری برای جعل واقعیت فقر است. دولتمردان نظام بردگی مزدی برای این که بر فقر سراسری بیش از ٨٠ درصد ساكنان زمین پرده اندازند، برای این که نقش سرمایه در فقیرسازی این ٨٠ درصد را از انظار پنهان دارند، برای این که تساوی میان استثمار نیروی کار توسط سرمایه با فقر و نداری را انکار کنند، بخش ناچیزی از جمعیت عظیم فقرزدگان جهان را از کل همزنجیران آن ها جدا می کنند و بقیه را غیرفقیر اعلام می كنند. دنیای سرمایه داری دنیا فقر انسان در همه وجوه زیست انسانی است، فقر غذا و مسکن و پوشاک و آموزش و دارو و درمان، فقر ابتدایی ترین آزادی های بشری، فقر آسایش فکری و جسمی، فقر فروماندگی از رشد آزاد انسانی، فقر عواطف و اخلاق و احساسات پاک بشری و فقر هر چه که لازمه زندگی واقعی انسانی است. فراموش نکنیم که در سیطره نظام بردگی مزدی فقط کارگران فقیر نیستند. سرمایه داران هم سخت اسیر فقرند. فقر شرف و شعور و فکر و منطق و شناخت و اخلاق و سیرت و رفتار و درک و احساس و عواطف اولیه انسانی هم فقر است. این سخن درست و زیبایی است که نه انسان استثمارشونده انسان واقعی است و نه استثمارگر هیچ نشانی از انسان واقعی دارد. و درست به همین دلیل تاریخ جوامع طبقاتی چیزی جز پیش تاریخ زندگی انسان نیست. تاریخ واقعی با جامعه آزاد و فارغ از کارمزدی آغاز می شود. در عرف و باور و ملاک های سرمایه بسیاری از اشکال فاجعه بار فقر به هیچ وجه فقر محسوب نمی شوند. چیزی که دولتمردان سرمایه فقر می نامند نه فقر بلکه مجرد گرسنگی منتهی به مرگ حتمی است و البته اگر این دولتمردان از نوع احمدی نژاد و هاشمی رفسنجانی یا سایر سران جمهوری اسلامی از جنس های مختلف اصولگرا یا اصلاح طلب باشند بازهم بسیار فرق می کند. در این صورت، دیگر هیچ شکلی از گرسنگی هم فقر به حساب نمی آید. رفسنجانی سال ها پیش گفت «ثروت و مکنت چنان از سر و کول مردم ایران بالا رفته است که مادر پیر من قادر به یافتن کلفت نیست» ( نقل به مضمون) و خطبه نماز جمعه اش را نیز به مصیبت همین بی کلفت ماندن مادرش اختصاص داد!! افاضه اخیر رئیس جمهوری كنونی را هم همه شنیده اند که « خطر فقر اصلاً سر کاری است». اما اگر عجالتاً از آنچه فقر واقعی است چشم پوشیم و به جنجال دولتمردان سرمایه در دوزخ سرمایه داری ایران هم زیاد توجه نکنیم، اگر به آنچه مالکان دوزخ سرمایه در دنیا بالاخره به نام خط فقر تعیین کرده اند نگاه كنیم بازهم جهان سرمایه بیش از حد تصور کریه و مالامال از توحش است. اگر در جهنم سرمایه داری ایران همان رقم ٨۵٠ هزار تومان برای یک خانواده ۴ نفری را ملاک فقیر بودن و نبودن قراردهیم بازهم با یک محاسبه ساده سرانگشتی باید قبول کنیم که ۵٠ میلیون جمعیت طبقه کارگر یا در واقع بیش از ٧٠% ساكنان این دوزخ در آتش فقر می سوزند. در این جهنم فقرا هم خود هزار جورند.
خبرنگار ایلنا می نویسد: « کافی است در خیابان های تهران راه بیفتید تا همه جور آن ها را به چشم ببینید. کمی چشم هایتان را باز کنید و سرتان را بچرخانید. دیدن كودكانی كه به شما آویزان میشوند تا چیزی از آن ها بخرید، پیرزنان و پیرمردانی كه دست گدایی به سویتان درازمیكنند، زنان و مردانی كه با دست فروشی روزگار می گذرانند، كارتنخوابها و فراوان کسان دیگری که همه در شعله های فقر در حال پرپر شدن و خاکستر شدن هستند». خبرنگار ادامه می دهد: « وارد كوچه میشوم، بچهها در كوچه بازی میكنند، چشمشان كه به دوربین میافتد، یكی فریاد میزند «خبرنگاران. فرار كنید. فردا عكس هایمان تو روزنامههاست. فرار كنید». هر كدام به سویی می دوند و در این كوچههای تنگ و تاریك گم میشوند. اشكان یك خواهر و یك برادر دارد، او با آن ها و پدر و مادرش در مخروبه ای دو طبقه زندگی میكند، پدرش در خیابانها كفشهای مردم را تعمیر میكند و مادرش خانهها را نظافت میكند. مادرش میگوید با همه این ها سخت محتاجیم و قادر به تأمین مایحتاج اولیه خود نیستیم. طبق گفته كارشناسان، خط فقر در ایران ٨۵٠ هزار تومان است. پدرومادر اشكان اگر نصف این مبلغ را هم درآمد داشتند، دست كم میتوانستند خرابیهای خانه شان را تعمیر كنند. طبقه پایین از فرط خرابی قابل سكونت نبود و تمام خانواده در طبقه دوم سكونت داشتند. هر چه در كوچهها پیشتر میروم، كوچهها باریك و باریكتر میشوند. از زیر در خانه ای چرك كف كرده درحال خارج شدن است. در میزنم. دختر جوان زیبایی در را باز میكند و كسی را صدا میزند. زن برادرش است. سالهاست از كردستان مهاجرت كردهاند. حقوق بازنشستگی پدرش تنها درآمد برای هزینه زندگی هر دو خانواده است. در سالهای ١٣٧١ تا ١٣٨٦ متوسط درآمد خانواده ها ٧٠ درصد و هزینه زندگی ١٨۴٠ درصد افزایش داشته است.»
ببینید که فقر تا کجاها پیش تاخته و چه به سر ساکنان این دوزخ آورده است. احمدی نژاد حق دارد كه خط فقر را «سركاری» بداند. به هر حال، او به عنوان نگهبان این دوزخ موظف است آن را بزك كند و منكر وجود فقر در آن شود.
منبع : ایلنا
كمیته هماهنگی برای ایجاد تشكل كارگری
اول مهر ١٣٨٨
http://www.hamaahangi.com
khbitkzs@gmail.com