اعتراض های معلمان در کردستان عراق
بر اساس گزارش ارسالی، در پی باز شدن مدارس و عدم پرداخت حقو ق های چندین ماه گذشته معلمان و به دلیل عدم پیگیری مسئولین و احزاب حاکم در کردستان، اتحادیه معلمان کردستان عراق، در سراسر این منطقه، دست به اعتراض عمومی زده اند.
همچنین اعلام کرده اند که در روزهای آینده با لباس سفید به اعتصاب و اعتراض آرام ادامه خواهند داد. اتحادیه معلمان از غارتگری احزاب موجود و سؤ استفاده از موقعیت کردستان عراق خشمگین بوده و از کارکردهای این احزاب و حکومت اقلیم کردستان که مسئولین آنها چه ثروت های هنگفتی را به جیب هایشان وارد کرده اند، کاملن آگاهند. این در حالی است که توده های کارگر و زحمتکش با فقر ، گرانی و بیکاری دست و پنجه نرم کرده و ابعاد این فلاکت روز به روز بیشتر می شود.
متاسفانه مداخله کشورهای امپریالیستی و به وجود آوردن پروژهای ضد انسانی و شکلگیری امثال داعش و سر سپرده گی احزاب حاکم در کردستان و تن دادن به خواسته های دول سرمایه داری همجوار و عدم اتکا به توده های مردم و خلع سلاح عمومی توده کارگر و زحمتکش؛ عدم اجرای تسلط شورایی کارگران و زحمتکشان بر سرنوشت خویش، ابعاد فاجعه انسانی را در منطقه و اکنون در کردستان عراق را افزایش داده است.
۵/٧/۹۵
******************
در اعتراض به وضعیت نابسامان تاکسی رانی در رشت
تاکسی های رشت در معرض فروش!
تغییرات اخیر خیابانهای رشت و ایجاد خطوط بی .آر. تی در این شهر،اگرچه به خودی خود یک اقدام رفاهی به حساب می آید اما به دلیل عدم برنامه ریزی صحیح ، منجر به ایجاد مشکلاتی برای تاکسی های رشت گردیده است.
از جمله اینکه بعداز ایجاد این خطوط، درخیابان اصلی شهر، که از عرض کمی برخوردار است فضای کافی برای عبور ومرور تاکسی ها در نظر گرفته نشده است. این مسُله موجبات نارضایتی راننده های تاکسی را فراهم کرده و سر انجام در حدود یک ماه قبل رانندگان در اعتراض به این وضعیت تصمیم گرفتند که همگی چراغ های اتوموبیل های خود را در روز روشن کنند. به دنبال این اعتراض سه نفر از رانندگان به سازمان اطلاعات احضار شدند و به آنها گفته شد که اگرچه حق با انهاست اما نباید با چنین شیوه های اعتراض خود را در انظار عمومی به نمایش بگذارند. رانندگان تاکسی اگر هم مس ئله و مشکلی دارند می بایست مسائل خود را به اشکال دیگری پی گیری کنند. البته بعد از این اعتراض بود که مسئولین عقب نشینی کرده وبه تاکسی ها اجازه داده شد در هر۲۴ ساعت۵ ساعت از خطوط بی آر تی استفاده نمایند.
اما هفته گذشته مسئولین شورای شهرو فرمانداری و تاکسیرانی ،در نشستی که با تعدادی از رانندگان تاکسی داشتند، از آنها خواستند که کرایه هایی را که در سال جدید افزایش یافته بود مجددا به نرخ هفت ماه قبل برگردانند. این خواسته که موجب حیرت و نارضایتی رانندگان شده بود مورد قبول آنها قرار نگرفت. راننده ها می گفتند آیا قیمت گوشت و مرغ و غیره به نرخ هفت ماه قبل بازخواهد گشت که ما کرایه ها را به هفت ماه قبل برگردانیم؟ راننده های تاکسی همچنین اعلام کردند که اگر قرار باشد کرایه ها مجددا به نرخ قبلی برگردانده شود دیگر شغل تاکسیرانی نمی تواند پاسخگوی هزینه های زندگی آنها باشد و بهتر است که رانندگان تاکسی رشت اتوموبیل های خود را بفروش برسانند. به دنبال این جلسه وحاصل نشدن هیچ نتیجه ای در این نشست، بسیاری ازرانندگان تاکسی رشت روز ۹۵/٧/۴ نوشته ای بر روی شیشه های پشتی تاکسی های خود نصب کردند که برروی آن نوشته شده است فروشی. این رانندگان سعی دارند از این طریق به مسئولین نشان دهند که تصمیمات انها تا چه حد غیر قابل اجرا می باشد.
۵/٧/۹۵
******************
توطئه ای جدید علیه کارگران ایران
همانطور که همگان در جریان هستندهرروز توطئه جدیدی درجهت تغییر قوانین به ضرر کارگران وباز پس گیری یا تعلیق قوانینی که تا حدی کارگران میتوانند با اتکا به آن از ایمنی شغلی خود دفاع کنند صورت می گیرد.
این تغییرات نه تنها از طریق تغییرات ضد کارگری در قانون کارکه اخیرا دوباره به جریان افتاده است صورت می گیرد، بلکه همچنین از طریق آیین نامه ها، بخشنامه ها و دستورالعمل ها نیز انجام می شود.
طبق گزارشات دریافتی، برمبنای توافقی که بین وزارت کار و سازمان تامین اجتماعی صورت گرفته است، دستورالعمل جدیدی از سوی معاونت روابط کار به هیئت های تشخیص و حل اختلاف صادر گردیده که رسیدگی به دعاوی مربوط به بیمه اجباری کارگران (ماده ۱۴۸ قانون کار) از حیطه رسیدگی این هیئت ها خارج گردد و هیئت های حل اختلاف به این امر وارد نگردند. در حالی که یکی از بزرگترین مسائل و مشکلات کارگری مسئله اثبات سوابق کاری کارگران، در قبال عدم پرداخت حق بیمه توسط کارفرما می باشد. در صورت اجرایی شدن این دستورالعمل، کارگران عملا در خصوص یکی از مهم ترین مسائل و موضوعات کارگری مرجعی برای رسیدگی به مشکلات خود نخواهند داشت.
۵/٧/۹۵
******************
"ضرب و شتم کارگران معترض نیشکر هفت تپه"
به گزارش رسيده روز سوم مهر،۱۵۰ كارگر كشاورزي نيشكر هفت تپه در اعتراض به اخراج و عدم پرداخت دستمزدهای خود، بعد از سه ماه كار در مقابل درب شركت تجمع كردند. كارگران خشمگين در پي اين تجمع با مدير بخش كشاورزي به نام كريم پور كه بازنشسته طرح نيشكر ميان آب است درگير شدند. در پي اين درگيري نيروهای پلیس در محل حضور پیدا کردند و كارگران معترض را با باتوم مورد ضرب و شتم قرار داده و در صد د متفرق كردن كارگران بر آمدند.
همچنين اين كارگران به رفتارهاي قرون وسطايي سيامك افشار مدير عامل شركت معترض هستند و مي گويند نامبرده بدون عقد قرارداد كارگران را سه ماهه و بدون بيمه و مزايا به كار مي گيرد و به آنان اعلام ميكند "كه شما سه ماه به صورت آزمايشي كار مي كنيد و بعد از سه ماه آزمايشي با شما قرارداد بسته خواهد شد. " اما بعد از سه ماه كارگران را بدون پرداخت حقوق و مزايا اخراج مي كند. به گفته يكي از كارگران در مراجعه به اداره كار، مسئولين اين اداره به آنان گفته اند "چون شما قرارداد نداريد ما نمي توانيم به شکایت شما رسيدگي كنيم؛ برويد قرارداد بياوريد كه ما ببينيم طرف حساب شما چه كسي است؟"
بر اساس گفته ي كارگران در پي واگذاري شركت به بخش خصوصي با كارگران مانند برده رفتار مي كنند و سيامك افشار اعلام كرده است: "همين كه هست هر كس دوست داشت با اين شرايط كار بكند در غير اينصورت اخراج مي شود."
همچنين مديريت شركت به كارگراني كه در خانه هاي سازماني اسكان دارند اعلام كرده است هر چه سريعتر اين منازل را تخليه كنند. يكي از كارگران رسمي به سيامك افشاري اعتراض كرده و به او گفته است تمام هزينه هاي اين خانه ها را كارگران پرداخت مي كنند و شركت هيچ هزينه اي در طي ساليان متحمل نشده است. هزينه ي چند سال نگه داري و تعميرات را به كارگران بدهيد تا كارگران بتوانندآلونكي براي خودشان تهيه کنند . صحبت هاي اين كارگر به مذاق مديريت خوش نيامده و از ادامه كار وي جلوگيري كرده و به او گفته است "نمي خواهم شماكار كنيد و در جمع كارگران باشيد ،برو در خانه بنشين."
بر اساس اعلام مقامات رسمي تخلفهای زیادی در جریان این خصوصی سازی انجام شده و این واگذاری را غیرکارشناسی و اسفبار اعلام كرده اند. اين مقامات گفته اند با توجه به اینکه سازمان خصوصی سازی شرکت نیشکر هفت تپه را با تمام تجهیزات، ماشین آلات و همه اموال منقول و غیرمنقول و حتی محصول در آستانه برداشت آن ، از طریق فرآیند موسوم به مزایده و طبق نظر کارشناسی به اشخاص غیر مرتبط واگذار کرده است، ابهامات زیادی از جهت برآورد و قیمت کارشناسی زمینهای متعلق به این شرکت وجود دارد.
شرکت نیشکر هفت تپه دارای ۲۴ هزار هکتار زمین مرغوب است که بخشی از این زمینها در اواخر سال گذشته با رقمی بسیار پایینتر از قیمت متوسط منطقه به فروش رفته است. از قرار معلوم نیز از این ۲۴هزار هکتار زمین، زمان واگذاری نصف آن زیر کشت بوده که هزینه کشت آن بالغ بر ۲۴۰ میلیارد ریال برآورد میشود که خریدار زمینهای یاد شده را به صورت آماده بهره برداری تحویل گرفته است.
بر اساس اعلام افراد محلي متوسط قیمت هر هکتار زمین در منطقه هفت تپه که جزء مرغوب ترین زمینهای استان خوزستان محسوب می شود، حدود ۱۰۰میلیون تومان است، كه اگر عدد ۱۰۰ میلیون تومان را در ۲۴ هزار هکتار زمینهای متعلق به شرکت نیشکر ضرب کنیم به عدد بزرگی می رسیم که با قیمت واگذاری به هیچ عنوان تناسب ندارد.
كميته هماهنگي براي كمك به ايجاد تشكل هاي كارگري
۴ مهر ۱۳۹۵
******************
کارگران و آغاز سال تحصیلی جدید
سال تحصیلی جدید در حالی آغاز می شود که بار سنگین مشکلات اقتصادی و معیشتی،فشار خُردکننده ای را بر گرده توده های کارگر و زحمتکشان جامعه وارد نموده و زندگی را برای آنان سخت و طاقت فرسا کرده است. فقر و فلاکت و تنگناهای اقتصادی، همراه با بیکارسازی های گسترده، دیگر به بخشی جدایی ناپذیر از زندگیِ مردم کارگر تبدیل شده و تصویری یکسره مبهم و ناروشن از آینده را پیش روی آنان باز کرده است. تعمیق و گسترش شکاف های طبقاتی و تقابل ثروت بی کران و افسانه ای اقلیتی سرمایه دار با فقر و خانه خرابی عنان گسیخته و روزافزون اکثریتی از کارگران ، بیش از پیش زندگی را بر بخش عظیمی از فرودستان و محرومان جامعه سخت کرده و امکان تحصیل فرزندانشان را از آنان گرفته است. نظام سرمایه داری و دولت حامی آن اوضاع و شرایط جامعه را به شکلی رقم زده اند که دیگر ذوق و شوقی برای دانش آموزان و خانواده های کارگری، از آغاز سال تحصیلی و شروع کلاس های درس باقی نمانده است. فاصله طبقاتی در همه عرصه ها با سرعت درحال افزایش است. در یک سو مدرسه هایی با شهریه های گزاف و میلیونی و در سوی دیگر اماکنی که حتی از حداقل امکانات ایمنی و رفاهی محرومند در همه جای کشور خودنمایی می کنند. خبر تحصیل دانش آموزان یکی از روستاهای اطراف ایذه دریک طویله تنها "به عنوان مشتی از خروار" مدارس غیراستاندارد کشور و در مقابل وجود برخی مدارس به اصطلاح غیر انتفاعی و غیر دولتی با شهریه هایی سرسام آور، خود تنها نشانه هایی از تضاد و نابرابری طبقاتی را آشکار می سازند. وضعیت تحصیلی در کشور ما ایران، امروزه به گونه ایست که جای شور و نشاط ناشی از شروع به کار مدارس و دانشگاه ها، دیدار دوباره دوستان و همکلاسی ها و کسب علم و دانش، دلهره و نگرانی ناشی از تأمین مخارج گزاف و کمرشکن تحصیلی نشسته است. شهریه های مدارس و هزینه های آموزش و تحصیل دانش آموزان و دانشجویان امروزه به حدی افزایش یافته است که بسیاری از خانواده های کارگری و طیف وسیعی از زحمتکشان و تهیدستان جامعه از عهده تأمین آن ها برنمی آیند.
کارگری که بیکار است و یا هر لحظه در معرض اخراج و بیکاری قرار دارد و در صورت اشتغال به کار نیز مدام با "حقوق های معوقه" و دستمزدهای پرداخت نشده دست و پنجه نرم می کند، چگونه می تواند از شروع سال تحصیلی و آغاز به کار مدارس و دانشگاه ها خشنود و شادمان باشد؟ پدری که با همه سعی و تلاشش از عهده تأمین ابتدایی ترین امکانات زندگی برای خود وخانواده اش بر نمی آید، با اضافه شدن هزینه های گزاف تحصیل فرزندان و بار سنگینی که این هزینه ها بر دوشش می گذارد، چطور می تواند احساس نگرانی و اضطراب را از خود دور نماید؟ چنین وضعیتی البته همه ی توش و توان خانواده های کارگری را از آنان می گیرد و در کنار کم رنگ شدن استانداردهای علمی و آموزشی و فقدان انگیزه های لازم برای ادامه تحصیل ،تمایلی به امر آموزش و تحصیل برای دانش آموزان باقی نمی گذارد. امروزه در بسیاری از شهرها و مناطق محروم و فقیر نشین شهرها و محلات کشور، بسیاری ازخانواده ها به فرزندان خود به عنوان نیروی کاری که می بایست بخشی از هزینه های کمرشکن زندگی را از همان سنین کودکی برعهده بگیرند نگاه می کنند و نه به عنوان کودکانی که باید از حق تحصیل و سایر حقوق و امتیازات یک کودک برخوردار بوده و از شادابی و شیرینی های ایام کودکی لذت ببرند.
وضعیت معلمان و مشکلات و معضلات این بخش از طبقه کارگر نیز به گونه ایست که میل و رغبت آنان را برای جدیت در کار آموزش و پرورش دانش آموزان به شکلی مطلوب، از آنان می گیرد. معلمی که به جای پرداختن ساعاتی از روز به امر خطیر دانش اندوزی، جهت به روز بودن و ازاین طریق تبحر بیش تر در کار خویش، مجبور می شود برای جبران مافات و سرهم آوردن دخل و خرج خود، به شغل دوم و گاه سوم مشغول شود، چگونه می تواند ــ با همه ی دلسوزی و احساس مسئولیتی که بسیاری از آنان در این خصوص به خرج می دهند ــ توجه لازم و کافی را به امر مهم تعلیم و تربیت فرزندان این مرزو بوم و ارتقاء سطح دانش آنان مبذول داشته و انتظارات آنان و خانواده هایشان را در این زمینه برآورده نماید؟ آنان خود این مسئله را در بیانیه ای که در اعتراض به دستگیری و زندانی کردن تعدادی ازهمکاران دربند شان انتشار داده اند به خوبی بیان کرده و ضمن ابراز ناخشنودی از بی توجهی دولت و مسئولان نسبت به مسائل و مشکلات اقتصادی و معیشتی این بخش از نیروی کار جامعه، به آسیب هایی که ممکن است از ادامه چنین وضعیتی به فرایند آموزشی کشور وارد شود، اشاره کرده اند. معلمان در بیانیه مورد نظر می گویند: "امروز معلمان بی انگیزه اند و دلسرد! دلسرد از دولتی که قرار بود امنیت فرهنگی را جایگزین فرهنگ امنیتی کند. اما با تلاش معلمان برای بهبود معیشت و پیگیری مطالباتشان برخوردی امنیتی می کند. دلسرد از دولتی که با وعده ی رفع تبعیض و بهبود وضعیت اقتصادی، آرای ملت را دریافت نمود اما پس از گذشت دوسال، به دلیل همتراز نکردن افزایش حقوق با نرخ رشد تورم ، عملا فشار اقتصادی بیشتری را بر فرهنگیان تحمیل نموده است. دولتی که همواره سعی داشته است با خصوصی سازی ، افزودن بر تراکم دانش آموزان در کلاس های درس و محروم کردن فرزندان این مرز و بوم از حق تحصیل رایگان و با کیفیت، بر مشکلات اقتصادی اش فائق آید. ما این سیاست های نادرست را عامل مشکلات خود می دانیم و مجدانه خواهان توقف آن هستیم”.
طبیعی است که تمامی این مسائل و موضوعات و مهم تر از همه بی تفاوتی و بی توجهی دولت و مسئولان نسبت به مشکلات و معضلات اقتصادی و شغلی معلمان، بر روی کار آنان و انگیزه هایشان تأثیر گذاشته و در کنار تنگناهای اقتصادی و معیشتی خانواده های کارگری موجبات دلسردی و بعضاً ترک تحصیل دانش آموزان را نیز فراهم خواهد کرد. تا آن جا که بر اساس آماری که "مرکز آمار ایران" ارائه داده است: از جمعیت ۱۹میلیون و ۴۳۵ نفری ۷ تا ۱۹ ساله کشور، بیش از ۷ میلیون و ۱۳۵ هزار نفر به دلایل اقتصادی و معیشتی قادر به ادامه تحصیل نبوده اند که این مسئله گویای آن است که بیش از ۳۷ درصد دانشآموزان ایرانی در همان سال های اول تحصیل مجبور به ترک مدرسه و کلاس های درس می شوند. همچنین بنا به گفته برخی از کارشناسان اجتماعی قرار بود که طبق برنامه پنج ساله، تا سال ۱۳۹۳ بیسوادی در گروه سنی زیر ۵۰ سال در مناطق مختلف کشور ریشه کن شود. اما هر ساله شاهد افزایش شمار زیادی از کودکانی هستیم که از تحصیل بازمیمانند. یکی از جدیدترین یافتههای پژوهشی از وضعیت دانشآموزان در مدارس حاکی از آن است که سالانه 2۵ درصد دانشآموزان یعنی یک چهارم آنها ترک تحصیل می کنند. مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران ایران و عضو شورای بررسی آسیبهای اجتماعی با اعلام این آمار، ضمن ابراز نگرانی از تعداد زیاد ترک تحصیل کنندگان و جدایی دانشآموزان از محیطهای آموزشی و مدارس، این آمار را بسیار نگران کننده دانسته و اعلام کرده است که با توجه به چنین وضعیتی معلوم نیست سرنوشت این دانشآموزان که چندین برابر بیش از دیگران در معرض تهدیدهای اجتماعی هستند، چه میشود. در همین رابطه علی زرافشان معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش وپرورش نیز می گوید: "طبق آمار از مجموع یک میلیون و چهل و پنج هزار و هشتصد و هفتاد و چهار (۱۰۴۵۸۷۴) دانش آموزی که صرفاً در پایه سوم راهنمایی سال ۹۱ - ۹۰ فارغ التحصیل شدند، بالغ بر ۱۶۹ هزار نفر در سال تحصیلی ۹۴- ۹۳، به پایان دوره نرسیده و به نوعی ترک تحصیل کردند." نامبرده از این وضعیت به مثابه "سونامی ای در رابطه با ترک تحصیل نسل جوان کشور یاد می کند." محمد مهدی زاده معاون آموزشی نهضت سواد آموزی کشور نیز تأکید می کند که جدا از ترک تحصیل کودکان و دانش آموزان، که در آمار فوق منعکس شده است، تنها "طی دو ساله اخیر، ۱۴۳ هزار کودک ایرانی در هیچ مدرسه ای ثبت نام نکرده اند". وی اضافه می کند که: "در سال گذشته ٦۷ هزار دانش آموز فقط در مقطع ابتدایی ترک تحصیل کرده اند."
برخی نظریه پردازان اجتماعی البته دلایل مختلفی را برای ترک تحصیل دانش آموزان و عدم ثبت نام بسیاری از آنان در مدارس کشور قید می کنند. اما چه کسی می تواند منکر این قضیه باشد که تشدید تضادهای طبقاتی و در این رابطه مشکلات و تنگناهای اقتصادی و معیشتی بخش های وسیعی از مردم محروم و تهیدست جامعه و موازی با آن بالا رفتن قیمت بسیاری از کالاها و خدمات، از جمله هزینه های تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان، تامین آن را به ویژه برای خانواده های کارگری مشکل کرده و آن ها را از سبد هزینههای آنان حذف کرده است.
آری زنگ آغاز سال تحصیلی در شرایطی به صدا در می آید که میلیون ها کودک که می بایست از حق تحصیل و بازی و شادابی ایام کودکی برخوردار بوده و از کودکی شان لذت ببرند، تنها به دلیل فقر و ناتوانی خانواده هایشان در تأمین مایحتاج روزانه زندگی و هزینه های سرسام آور آن، از جمله ناتوانی در پرداخت شهریه ی مدارس، از نعمتِ تحصیل محروم گشته و با رها کردن کلاس های درس و مدرسه وارد بازار کار می شوند و قربانی سیستم سود محور سرمایه داری می گردند. کودکانی که نه تنها از نعمت آموزش و بازی محروم می شوند بلکه در معرض انواع بهره کشی ها، سوء استفاده ها و انحرافات قرار می گیرند.
سرمایه که اساس آن بر مبنای سود بیشتر، از طریق بهره کشی از نیروی کار ارزان گذاشته شده است، کودکان را به مثابه یکی ازقابل دسترس ترین منابع کار ارزان، برای نیل به اهداف خویش مورد بهره برداری و بهره کشی قرار داده و در این راه از هیچ عملی فروگزار نخواهد کرد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، ضمن تبریک آغاز سال تحصیلی جدید به تمامی معلمان، دانشجویان و دانش آموزان و آرزوی موفقیت و بهروزی برای یکایک آنان، به سهم خود از آنان می خواهد که به شکلی متحد و متشکل برای تحقق دنیایی فارغ از نابرابری، ستم و استثمار که در آن همه ثروت و امکانات، از جمله امکانات آموزشی، تحصیلی، فرهنگی و غیره صرفاً در دست عده ای قلیل و صاحب سرمایه نباشد و به تساوی در اختیار تمامی آحاد جامعه و فرزندان آنان قرار گیرد تلاش و مبارزه کرده و استقرار چنین جامعه ای را وجهه ی تلاش، همت و پیگیری خویش قرار دهند.
۳۱ شهریور ۱۳۹۵
******************
کارگران اشی مشی، دستمزدهای معوقه و شیوه های نوین استثمار
کارگران مجموعه تولیدی اشی مشی، ماههاست که با تاخیر در پرداخت حقوق مواجه هستند. به نحوی که هم اکنون ودر پایان شهریور ماه هنوز حقوق خرداد ماه را دریافت نکرده اند. کارگران این مجموعه تولیدی عظیم که از چندین کارخانه و شرکت بازرگانی تشکیل شده هنوز مزایای پایان سال۹۴ را نیزدریافت ننموده اند. جالب اینکه پرداخت اضافه کاری کارگران نیز به شیوه ای عجیب انجام می شود به این ترتیب که تنها درصورت ۱٦ روز اضافه کاری رایگان، از روزهفدهم مبلغ اضافه کاری محاسبه می گردد! همچنین گفته می شود که از ماههای آتی قرار است ترتیبی اتخاذ گردد که که با تقسیم کارگران در سه شیفت ۸ ساعته به جای دوشیفت ۱۲ ساعته اضافه کاری کارگران را قطع کنند و در واقع به این ترتیب اگرچه ساعت کار کارگران کاهش خواهد یافت اما بر شدت کارآنها اضافه خواهد شد و از طرف دیگر با قطع مبلغ اضافه کاری، دستمزدها نیز کاهش خواهند یافت.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۳۱ شهریور ۱۳۹۵
******************
نگاهی مختصر به روند تعطیلی کارخانه کاشی خزر
کارخانه کاشی خزرکه از دو مجموعه تولیدی دیوار و کف تشکیل شده، زمانی کارخانه پررونقی بود به طوریکه علاوه بر بازار داخلی، ماهانه در حدود ۳۰۰۰۰۰ مترمربع نیز به کشورهای همجوار کاشی صادر می کرد.
میزان فروش کارخانه به دلایل مختلف ازجمله رکود ساخت و سازدر داخل و بحران سیاسی منطقه و توقف صادرات و همچنین به دلیل مشکلات مدیریتی، کاهش یافته واین کارخانه به تدریج از سال ۹۳ دچار بحران مالی گردید و حقوق کارگران با تاخیرپرداخت می شد که این امر به نوبه خود موجبات نارضایتی و اعتراض کارگران را فراهم کرد. کارگران کار می کردند، اما از حقوق و مزایا خبری نبود.
در اعتراض به این وضعیت و پس از کش و قوس های بسیار سرانجام کارگران چاره کار را در دست کشیدن از کار برای تحت فشار قرار دادن کارفرما و مدیران کارخانه دیدند. اولین اعتصاب در فروردین ماه سال ۹۴ از خط تولید "دیوار" آغاز شد و به کارگران "کف" نیز سرایت نمود. این اعتصاب، "برازجانی" مدیر عامل کارخانه را مجبور کرد که درمحوطه کارخانه در جمع کارگران حاضر شده و به پرسش های آنان پاسخ گوید. در مذاکراتی که بین کارگران و مدیرعامل کارخانه صورت گرفت، قرار بر این شد که اگر کارگران مشغول به کار شوند و تولید ادامه یابد به تدریج حقوق های معوقه و سایر مطالبات آنان پرداخت گردد. کارگران سرانجام این قول را پذیرفتند و به سرکارهای خود بازگشتند و تولید را از سر گرفتند. اما با بی تفاوتی و بدقولی مدیران و برآورده نشدن خواسته های خویش مواجه شده و پس از چندی مجددا دست از کار کشیدند. از این زمان به بعد اعتصاب کارگران به تناوب و البته به شکل پراکنده و نامنسجمی ادامه یافت. با این توضیح که خاموش کردن کوره ها و راه اندازی مجدد آن ها، هر بار هزینه های مضاعفی را به کارخانه تحمیل می کرد و مزید برعلت می شد. در این اعتصابات که گاه با ترک محل کار همراه بوده و اغلب زمان بندی مشخصی نداشتند، درگیری ها واختلاف نظرهایی بین کارگران پیش می آمد. مدیریت کارخانه که به دنبال بهانه برای به تعطیلی کشاندن کارخانه بود، از فرصت استفاده کرده و اعلام نمود که به دلیل فقدان مواد اولیه و برخی مشکلات کارخانه قادر به ادامه کار نبوده و تعطیل می شود. در حالیکه مواد اولیه به مقدارکافی وجود داشت و کارخانه درشرایطی به تعطیلی کشانده می شد که می توانست همچنان تولید را - اگر نه مانند گذشته ی پررونق خود - اما در سطحی پائین ترادامه دهد. همین جا یادآوری نمائیم که مدیریت کارخانه درست در گیر و دار این اعتصابات و در شرایطی که مسئولین و مدیریت کارخانه از بدهی ها و مشکلات فراوان تولید و فروش صحبت می کردند اقدام به خالی کردن انبارهای کارخانه و خارج نمودن مقادیر زیادی کاشی از آن ها توسط چندین تریلی نمودند که در ادامه، کارگران جلوی این کار را گرفتند و از خالی کردن کامل انبارها جلوگیری کردند. پس از تعطیلی کارخانه، وقتی که کارگران محل کارخانه را ترک کردند مدیریت تمامی انبارها را تخلیه نموده و کاشی های باقی مانده در آن ها را به محل های نامعلومی انتقال دادند.
بهر حال کارخانه تعطیل شد و کارگران (به جز تعداد اندکی که در حال گذراندن آخرین روزهای کاری خود و ورود به دوران بازنشستگی بودند) به بیمه بیکاری فرستاده شدند. در حالی که در صورت باز بودن کارخانه و ادامه روند تولید، کارگران می توانستند مطالبات پرداخت نشده خود را دنبال نموده و آن را از راه های مختلف پیگیری نمایند. با تعطیل شدن کارخانه و بیرون ماندن کارگران از آن، عملاً جهت مبارزه کارگران تغییر کرده و وارد مراحل دیگری، از جمله مرحله دعواهای حقوقی شد.
همین جا یادآوری نمائیم که اعتراضات کارگران کاشی خزر، جدا از کارشکنی هایی که از جانب کارفرمایان و مدیران کارخانه به روند حرکت آن تحمیل می شد، به دلایلی چند نیز از انسجام و پختگی لازم برخوردار نبوده و در مجموع نتوانسته است کارگران را به سر منزل مقصود هدایت نماید. به عنوان مثال کارگران این کارخانه عمدتاً از کارگران قدیمی تشکیل می شدند که به دلیلی ابهام برانگیز، تعدادی کارگر جدید از طریق شخص "نودهی"، مدیر جدید کارخانه به آن ها اضافه شدند. این مسئله سبب می شد که به ویژه در مقاطع حساس، میان کارگران قدیمی و استخدامی با کارگران جدید، در مورد اتخاذ راه ها و شیوه های مناسب برای رسیدن به خواسته هایشان اختلاف نظر به وجود آید. که این امر به نوبه خود مانع از آن می شد که اعتراضات کارگران از یک سیاست و برنامه حساب شده و منسجمی برای کسب موفقیت بهره گیرد. کارگران به دفعات نارضایتی و اعتراض خود را به صورتی واکنشی و خود به خودی بروز داده و کم تر از شیوه های نقشه مند و برنامه ریزی شده ای برای پیشبرد کار و به ویژه امر مهم اعتصاب بهره می جستند. تعداد زیادی از آنان نیز به هنگام اعتصاب، محل کارخانه را ترک می کردند. و حال آن که کارگران می بایست به هنگام دست کشیدن از کار، در درون کارخانه باقی می ماندند و آن را ترک نمی کردند. نمایندگان کارگران نیزکه از طریق یک انتخابات اصولی وآراء عمومی انتخاب نشده و چارچوب اختیارات و مسئولیتهای آنهامشخص نشده بود، در مجموع از تیزبینی و پختگی لازم جهت اتخاذ تصمیمات درست و حساب شده برای انسجام بخشی به حرکت های اعتراضی کارگران و هدایت آن ها تا رسیدن به خواست ها و مطالبات شان برخوردار نبودند.
این مسائل یکی بعد از دیگری سبب می شد تا کارفرمایان و مدیریت کارخانه نهایت بهره برداری را از این قضایا بنمایند و همه ی سعی و تلاش خود را بکار گیرند تا به هر طریق ممکن و تا آن جا که ممکن است در بین کارگران تفرقه ایجاد کنند و سمت و سوی اعتراض و مبارزه آنان را از مسیر درست آن که چیزی جز جلوگیری از تعطیلی کارخانه و دست یابی به حقوق حقه خویش به شکلی منسجم و متحد بود منحرف نمایند و آن را به بیراهه تفرقه و سرخوردگی بکشانند. و حال آن که پیشبرد درست مبارزات کارگران این شرکت در این مقطع نیازمند تحلیل درست و واقعی از وضعیت این واحد تولیدی و زیر و بم های آن، بیش از همه برای رسیدن به خواست و ومطالبه مشخص شان، مبتنی بر یک سیاست واحد و هماهنگ و یک انضباط جمعی، در عین استفاده از همه شیوه های مبارزه بود. سیاستی که به دور از برخوردهای واکنشی آنی و خود به خودی دنبال شده و کارگران را حتی المقدوربه سر منزل مقصود رهنمون شود. نتیجه این که در پی به تعطیلی کشانده شدن کارخانه، و بیکار شدن کارگران، در حال حاضر خواست اصلی کارگران، که نگران زندگی وآینده خود می باشند، راه اندازی مجدد کارخانه و بازگشت به کار می باشد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - شهریور ۱۳۹۵
******************
بلاتکلیفی کارگران سد شفارود
کارگران سد شفارود واقع در رضوانشهر، در اعتراض به عدم دریافت ۴ ماه حقوق خود دست از کار کشیده ومقابل دفتر شرکت دست به تجمع زدند.
کارگران سد شفارود که از طریق شرکت پیمانکاری ژیان در این پروژه مشغول به کار می باشند، ماهانه ۱۵ روز به مرخصی اجباری و بدون حقوق فرستاده می شوند.
پروژه سد شفارودکه یکی از بزرگترین پروژه های عمرانی وزارت نیرودر ایران و گیلان بوده و اعتبارمالی لازم نیز برای آن درنظر کرفته شده، به دلیل ممانعتهای سازمان محیط زیست با مشکلاتی مواجه گردیده وکارگران به دلیل اختلافاتی که هیچ ارتباطی به آنها ندارد مجبورند به مرخصی اجباری بدون حقوق بروند و دستمزدهایشان را باتاخیر دریافت کنند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - شهریور ۱۳۹۵
******************
راز جاودانه گی عمر شاکری
((تقدیم به همسر و فرزندان و همه دوستان زنده یاد عمر شاکری))
....
دقیقه های پایانی پنج شنبه گذشته، یک جمله خبری کوتاه، همه ما را تکان داد و در بهت و ماتم فرو برد: " با کمال تاسف امشب عمر شاکری در شهر سقز درگذشت. " سراسیمه و پریشان گوشی را به دست گرفتم و در لیست نام " سید " را پیدا کردم. پرسیدم حقیقت داره؟ - متاسفانه کاک عمر از میان ما رفت. بغض گلوی ام را گرفته بود. باید به محمد زنگ می زدم. در دسترس نبود. طولی نکشید که جواب داد: پیکر عمر شاکری را به شهر سقز آوردیم و... و حرف های او دیگر پایانی بود بر ناباوری های همه ما! و پس از ان صداهای ضعیف و غمناک بود که میان من و دوستانی رد و بدل شد که حامل این خبر تاسف بار بودیم.
متن کامل را
اینجا کلیک کنید.
******************
در لحظه مرگ نسرین
"نسرین عزیز، توبارفتنت،همۀ ما را در ماتم فرو بردی.
دل کندن از زندگی، از رفیق و هم رزمی که سالها با او این زندگی پر از مشقت را ادامه دادی، از تنها ثمره زندگی پسر نازنینت دل کندی و ما را تنها گذاشتی، راستی چه شد که تاب نیاوردی و خواستی تسلیم شوی ، وقتی چهره مهربانت را به یاد می اورم، که مالامال از انسان دوستی و عشق به خانوده و دوستان بود ، ان موقع است که به فکر می روم که در این دنیای بی داد و پر از ستم چه سختی ها کشیدی ، تو و رفیق زندگیت طی این سالها چه رنجها که نکشیدی، و در راه تغییر و پایان دادن به ستم مضاعفی که هر روز در حق اکثریت مردم جامعه روا می گردد به سهم خود گام بر داشتی، اکنون چه شد که دیگر تاب نیاوردی ، واز میان ما رفتی، نسرین عزیز، مرگ تو و دهها زن و مرد کارگر که هر روزه در جای جای این دنیای اسیر در چنگال سرمایه قربانی می گرددند، ما مصمم به ادامه مبارزه تا محو استثمار و رسیدن به جامعه ای عاری از ستم میکند .
یادت گرامی "
این متن از طرف یکی از دوستان نسرین سپی بنی برای کانال ارسال شده است. نسرین سپی بنی همسر امجد رستمی در تاریخ ۵/۹۵/۱۹ در منزل اش در شهر دیواندره به شکل دردناکی به زندگی خود پایان داد. متاسفانه او نیز مانند بسیاری دیگر از زنان و مردان و نوجوانان این کشور تاب تحمل مشقات و مشکلات عدیده زندگی را نیاورد و مرگ به دست خود و پایان زندگی درد آور را تنها راه یافته بود. به باور ما و هر انسان آزاد اندیشی نباید برای خلاصی از مصائب بیشمار اجتماعی چنین گزینه ی سخت و دردناکی را انتخاب کرد. راهی که نه تنها برای انتخاب کننده سخت و زجر آور است، بلکه بازمانده گان را نیز همواره عذاب می دهد. راه خلاصی از فجایعی که نظام سرمایه داری پیشاروی ما گذاشته است، خودکشی نیست، بلکه یافتن راه های همبستگی و اتحاد همه زنان و مردان و انسان های تحت ستم و مبارزه با تمام مصیبت های کنونی دنیای موجود است.
مناسبات طبقاتی و نابرابری که بر محور سود پرستی و فاصله طیقاتی بین انسان ها بر اساس ثروت و سرمایه شان بنیان گذاشته شده، عامل همه ی مشکلات موجود است. پس چاره کار پایان زندگی فردی نیست، بلکه داشتن آگاهی و همدلی و همراهی همه ما برای ادامه زندگی شرافتمندانه و مبارزه برای بهبود و تغییر زندگی است.
ما بار دیگر از دست دادن نسرین سپی بنی را به امجد رستمی و دیگر اعضای خانواده تسلیت می گوییم.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - مرداد ۱۳۹۵
******************
"باور کنید ما ایرانی هستیم" - گزارش ارسالی به کانال کمیته هماهنگی
گزارشی از شرایط سخت زندگی در شهرک مسکونی سامان (زور آباد) شهرستان کامیاران
شهرک مسکونی سامان(زور آباد) واقع در ۲ کیلومتری ضلع غربی شهرستان کامیاران، در سال ۱۳۸۴ توسط جمعی از مردم فقیر و کم درآمد شهرستان کامیاران ساخته شد که سال ها بود در خانه های استیجاری زندگی می کردند . در حال حاضر بیش از ۱۵۰ خانوار در این شهرک زندگی میکنند.
این خانواده ها با مشکلات فراوانی در این شهرک روبرو هستند که شرایط زندگی را برای آنها سخت و طاقت فرسا کرده است. در اینجا می خواهیم که به چند نمونه بارز از این مشکلات به صورت اجمال نگاهی داشته باشیم .حدود دو سال است که این خانواده ها آب آشامیدنی (شرب) خود را از طریق تانکرهای آب خریداری می کنند. این در حالی است که از حدود دو سال پیش لوله کشی این شهرک را که توسط خود ساکنین صورت گرفته بود، سازمان آب شهرستان کامیاران به لوله اصلی آب شهری وصل کرده است؛ اما فلکه های آب را بسته اند و آب را برای ساکنین این شهرک باز نمی کنند.
جاده این شهرک و تمام کوچه های آن خاکی هستند که این حمل و نقل و تردد را مخصوصن در فصل سرما و بارانی برای آنها سخت کرده است و لازم به ذکر است که جاده این شهرک از میان زمین های کشاورزی می گذرد.
برق این شهرک از طریق دو ترانس برق که قبلن مصرف صنعتی داشته اند، تامین می شود که این نیز جوابگوی این خانوارها نیست. چون اداره برق در این زمینه هیچ اقدامی انجام نداده است، انبوهی ازسیم های برق به شیوه ای نامنظم بر روی زمین افتاده اند که این به خودی خود تهدیدی بسیار جدی برای کودکان در هنگام بازی کردن است. هر چند مدت یکبار هم به علت کم ظرفیت بودن ترانس های برق و فشاری که به آنها می آید، تابلوهای برق آتش می گیرند که این نیز سبب سوختن وسایل برقی این خانواده ها می شود.
فاضلاب این شهرک از شهرک خارج نشده و این نیز سبب خیلی از بیماریها شده به طوری که حتی بوی بد آن به معضلی جدی برای ساکنین تبدیل شده است.
به علت نبود مدرسه و مهد کودک در این شهرک، دانش آموزان مجبور هستند در فصل سرما و گرما مسافت زیادی را در میان برف و گل و لای با پای پیاده جهت رسیدن به مدرسه طی کنند.
لازم به ذکر است که این شهرک گاز کشی نشده است و ساکنین مجبور هستند که سوخت (نفت و گازوییل و گاز مایع) را به صورت آزاد و با قیمت بالا خریداری کنند. این ها نمونه هایی از مشکلاتی هستند که ساکنین این شهرک روزانه با آن دست و پنجه نرم می کنند.
در این مدت ساکنین این شهرک بارها به نهادهای حکومتی جهت حل مشکلات خود مراجعه کرده اند که از سوی تمام آنها یک جواب مشترک را شنیده اند که: بروید شما غیر قانونی خانه ساخته اید و هیچ چیز شامل شما نمی شود و منازل شما باید تخریب شوند. ساکنین این شهرک بار ها به نهادها و ادارات زیر مراجعه شده و یا نامه نگاری شده است:
۱- نام نگاری به دفتر ریاست جمهوری
۲- مراجعه به استانداری استان کردستان
۳- مراجعه به فرمانداری شهرستان کامیاران
۴- مراجعه و نامه نگاری به نمایندگان مجلس اسلامی
۵- مراجعه به تمام ادارات مرتبط به مشکلات در شهرستان کامیاران
که جواب همه آنها این است که شما به صورت غیر قانونی خانه ساخته اید و باید تخریب شود.
از سال ۱۳۸۴ تا به امروز اکثر روزها خانواده ها به صورت منفرد و جمعی به ادارات جهت حل مشکلات مراجعه می کنند که هر بار با وعده های تو خالی و یا تهدید به تخریب منازل شان نا امید به خانه بر می گردند و به تازگی نیز دیگر هنگام مراجعه به ادارات شناسنامه های خود را به خود می برند و می گویند:
"باور کنید ما ایرانی هستیم"
۲۵ مرداد ۱۳۹۵
******************
مرگ کولبران
هر روز خبری تلخ از مرگ کولبران، این کارگران زحمتکش می شنویم. به راستی اگراین عزیزان در محل زندگیشان مشغول به کار مثلا در کارخانه ای بودند آیا هرگز حاضر می شدند در سرما وگرما، بدون هیچگونه امکانات چنین شغل پر مخاطره ای را انتخاب کنند؟ بیکاری ، غول سیاهی که از مرگ هم بدتر است کارگران را وا می دارد تا به هر شرایطی تن دهند و سخت ترین و خطرناک ترین کارها را بپذیرند. گاه، عوامل سرمایه که خود،این بیکاری را به آنها تحمیل کرده اند به گلوله شان می بندند و گاه به دلیل سرعت و رانندگی در بیراهه ها که ذاتی این شغل هست جانشان را ازدست می دهند.
آنان که از قبل کار کارگران میلیاردها ثروت اندوخته اند،آنان که با اختلاس های میلیاردی زندگی چند نسل خانواده شان را تا نوه ونتیجه و...تضمین کرده اند آنان که از حاصل دسترنج کارگران برجهای سر به فلک کشیده ساخته اند، آنان که محاسبه مبالغ نجومی ثروت وحقوقشان به راستی در عقل نمیگنجد، آنها که بحران موجود را ازطریق انتقال سرمایه هایشان از این شاخه به آن شاخه سودآورتربه قیمت بیکار سازی کارگران می خواهند حل کنند، آری دست آنها به خون کارگران آلوده است.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۹۵/۵/۲۴
******************
قتل یک زن کولبر در پی شلیک نیروهای انتظامی تحت سرپرستی پایگاه ”ترجان” به کاروان زنان کولبر
بر اساس خبر منتشره بعد ازظهر پنجشنبه، ٢١ مرداد ماه، نیروهای انتظامی در ترجان، در حوالی روستای ” شاریکند” با شلیک مستقیم بە یک خودرو موجب قتل یک زن کولبرشدەاند. مشخصات این قربانی جدید ژالە قادرزادە ٣٦ سالە، فرزند حاجی سعید، اهل سردشت اعلام شدە است.
قتل این زن در حالی است کە همان روز در اقدام مشابهی و در نقطە دیگر کردستان، در مرز بانە، یک کاسبکار کرد اهل جنوب کردستان بە اسم ” بیژوان مسته فا” ٢٠ سالە، اهل روستای ” شابه دین” از روستاهای اقلیم، با شلیک مستقیم نیروهای انتظامی بە قتل رسید.
۹۵/۵/۲۴
******************
خودسوزی یکی از غرفهداران میادین میوه و ترهبار تهران در مقابل شورای شهر
فردی در اعتراض به "عدم رسیدگی به درخواستش از سوی شهرداری تهران" در مقابل ساختمان شورای شهر پایتخت ایران خودسوزی کرده است. سخنگوی شهرداری تهران در پی خودسوزی این فرد در کانال تلگرام شهرداری نوشت که این "جانباز" چهار سال در میدان میوه تره و بار منطقه ازگل غرفه دار بوده است و تقاضای تمدید واگذاری این غرفه را داشته است.
۹۵/۵/۲۴
******************
استمداد یه کارگر ساختمانی
من یک کارگر ساختمانی در ایران هستم با بدبختی تنها فرزندم توانست فوق دیپلم بگیرد و اکنون پس از گذراندن دوره آموزشی به قسمت راهنمایی رانندگی شهرمان بعنوان سرباز وظیفه مشغول گذران خدمت سربازی است. اکنون اداره راهنمایی و رانندگی به ایشان لباس خدمت نمیدهد من هم با این بدبختی باید یک دست لباس و کفش که معادل دویست هزار تومان است برای پسرم خریداری کنم اگر نخرم پسرم را تهدید کردن که به مناطق مرزی و خطرناک میفرستنند که تازه در اینصورت هزینه رفتنش هم با من است که مبلغش بیشتر میشود. امشب پیش خودم فکر کردم این مشکل را از طریق شما رسانه ایی کنم.
از ایران گیلان رشت
******************
تهديد مجدد محمد عبدي پور توسط اداره اطلاعات سقز
بر اساس گزارش دريافتي امروز شنبه ٢٣ مرداد ماه يك بار ديگر محمد عبدي پور از فعالين كارگري و از اعضاي كميته هماهنگي براي كمك به ايجاد تشكل هاي كارگري در مراسم گرامي داشت عمر شاكري موردتهديد اداره اطلاعات سقز قرار گرفت . اين تهديد و ارعاب در شرايطي صورت گرفت كه عبدي پور همراه با تعداد زيادي از فعالين كارگري در مراسم ياد بود عمر شاكري حضور داشتند. مامورين اداره اطلاعات به عبدي پور ، شديدا تذكر داده اند كه نبايد هيچ گونه مراسمي براي رفيق عمر شاكري برگزار گردد
******************
پاره شدن اعلامیه ترحیم عمر شاکری توسط افرادی ناشناس
ساعت شش و نیم روز جمعه ۹۵/۵/۲۲ که حاضرین در مراسم گرامي داشت عمر شاكري عضو کمیته هماهنگی، مسجد را ترک نمودند، چند دقیقه بعد افرادی ناشناس از فرصت استفاده کرده و اقدام به پاره کردن عکس های روی اعلامیه کردند. ما اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری این اقدام مرتجعانه را به شدت محکو م می کنیم
******************
عمر شاکری جاوادنه شد!
با کمال تاسف فراوان به اطلاع می رسانیم که ساعاتی قبل عمر شاکری فعال کارگری و از اعضای سابق کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کار گری، در شهر سقز درگذشت. ما این ضایعه دردناک را به خانواده زنده یاد عمر شاکری و فعالین کارگری تسلیت می گوییم. خبرهای تکمیلی متعاقبن اعلام می شود.
گزارش تکمیلی خبر درگذشت عمر شاکری عضو کمیته هماهنگی شهر سقز
همان طوری که پیشتر اعلام کردیم عصر روز گذشته پنج شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۵، دوست عزیزمان عمر شاکری، عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری در حاشیه روستای "خورده لوکی" و در حالی که مشغول کار بر روی زمین بود، درگذشت.
شب گذشته پس از انتقال پیکر عمر شاکری و طی شدن مرحل پزشکی قانونی، در ساعت چهار نیمه شب، در میان انبوهی از دوستان و اعضای کمیته هماهنگی و مردم "خورده لوکی" در روستای "آیچی" به خاک سپرده شد.
در حالی که امروز صبح بسیاری از مردم در مراسم یادبود زنده یاد عمر شاکری حضور داشتند، از طرف یکی از مامورین امنیتی به یکی از فعالین کارگری هشدار داده شد که کسی حق ندارد بر سر مزارش سخنرانی کند و یا پلاکارد قرمز به نام کمیته هماهنگی گذاشته شود و در غیر این صورت به شدت برخورد می کنند. اما علی رغم این هشدار و حضور مامورین لباس شخصی، یکی از فعالین کارگری یک دقیقه سکوت و سخنانی ایراد کرد.
لازم به یاداوری است که زنده یاد عمر شاکری یکی از فعالین کارگری و از اعضای قدیمی کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری بود که ما در خبر اولیه به اشتباه او را عضو سابق کمیته هماهنگی اعلام کردیم. یادش برای همیشه گرامی و عزیز است.
۹۵/۰۵/۲۲
******************
خاکسپاری و وداع با نسرین سپی بنی
بنابه گزارش دریافتی، امروز چهارشنبه ۹۵/۵/۲۰ پیکر نسرین سپی بنی یکی از زنان خوشنام در میان فعالین کارگری و همسر فعال و چهره شناخته شده امجد رستمی در زادگاهش روستای سپی بن درمراسمی به یادماندنی و در میان غم و اندوه مردم و فعالان کارگری به خاک سپرده شد.
دراین مراسم علیرغم دوری مسافت راه و گرمای سوزان نزدیک به پنجاه درجه، بیشتر از ۵۰۰ نفر از فعالان کارگری، معلمان و اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری و اتحادیه ازاد کارگران ایران حضور داشتند. این مراسم با یک دقیقه سکوت به مناسبت گرامی داشت یاد نسرین سپی بنی شروع شد. سپس یکی از فعالان کارگری قطعه شعری به نام من درد مشترکم مرا فریاد کن، قرائت نمود. در ادامه یکی از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری در مورد معضلات طبقه کارگر و لایه های محروم جامعه و نسبت دادن همه نابسامانی های جامعه به مناسبات ظالمانه سخنانی ایراد نمود. این مراسم در ساعات ۳ بعد از ظهر پایان یافت.
یادش گرامی!
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - ۲۱ مرداد ۱۳۹۵
******************
نبود ایمنی در محیط کار باز هم حادثه آفرید!
بر اساس خبر دریافتی ناصر کریمی ۳۳ ساله ساکن کامیاران ، در هفته گذشته هنگام جوشکاری در بصره عراق متاسفانه از طبقه دوم ساختمان سقوط می کند و دچارجراحت شدید و شکستگی دست و پا و لگن و ستون فقرات شده و در بیمارستان طالقانی کرمانشاه بستری می شود.
ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺁﻣﺎﺭﻫﺎ، ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺩﺳﺘﮑﻢ ۱۲ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﮐﺎﺭ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺩﺭ ﻋﺮاﻕ ﺟﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩﺍﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﻮﺍﺩﺙ در ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻓﻌﻠﯽ، ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﻣﻤﮑﻦ ﻧﯿﺴﺖ.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - ۲۰ مرداد ۱۳۹۵
******************
حادثه در محل کار-قطع انگشت کارگر کامیارانی
بر اساس خبر دریافتی کارگری به نام هاشم فیضی از اهالی کامیاران، هنگام حفر چاه در شهر سلیمانه کردستان عراق دچار حادثه شد.
در این حادثه دست هاشم زیر سیم بالابر گیر کرده که متاسفانه منجر به قطع دو انگشتش می شود. لازم به ذکر است به علت بیکاری شدید شمار زیادی از کارگران غرب کشور برای امرار معاش به اقلیم کردستان می روند. این در حالی است که روزانه ما شاهد خبر مرگ، نقص عضو و شرایط سخت کاری این کارگران مهاجر هستیم. از سوی دیگر چیزی به نام قانون کار در اقلیم کردستان وجود ندارد و این باعث می شود که کارگران برای امرار معاش از جان خود مایه بگذارند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - ۱۹ مرداد ۱۳۹۵
******************
سکوت خبری خبرگزاری ایلنا در باره تجمع اعتراضی رانندگان واحد تهران
" امروز دوازدهم مرداد نودوپنج نزدیک به ۴۰۰ تن از رانندگان و کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی با هماهنگی سندیکای کارگران شرکت واحد برای مطالبات معوقه مسکن در مقابل شهرداری و شورای شهر دست به تجمع اعتراضی زدند. این تجمع اعتراضی که تعدادی از خانواده ها هم حضور داشتند از ساعت ده صبح شروع شد و معترضین با پلاکادرهایی که در دست داشتند خواسته های بحق خود را فریاد می زدند و با شعارهای همچون مدیر بی کفایت نمی خواهیم نمی خواهیم و مدیر خیانت می کند شهردار حمایت می کند ،قالیباف قالیباف اعتصاب یادت نره ،وعده های دروغین حقوق های نجومی و در پلاکادرها هم شعارهای همچون بی خانمانی ،گرانی ،تورم ،سهم ما کارگران از انقلاب ،حقوق های نجومی سهم شما؟و سهم مدیران از انقلاب حقوق های چند صد میلیونی ! سهم کارگران بی خانمانی،گرانی نوشته شده بود که توسط خانواده ها و کارگران در دست گرفته بودند و فریاد میزدند..." (به نقل از اطلاعیه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه)
خبر تجمع امروز جمع زیادی از کارگران و رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی، همراه با تصاویر عکس و فیلم آن، در بسیاری از سایت ها و کانال های تلگرامی و دیگر شبکه های مجازی و رسانه ای انعکاس گسترده ای داشت. اما خبرگزاری کار ایران (ایلنا) که همیشه می خواهد نشان دهد که اخبار کارگری را پوشش می دهد، با سکوت کامل از کنار این تجمع اعتراضی کارگری گذشت و هیچ خبری از آن را انتشار نداد. بدون شک دلیل آن بی اطلاعی خبرنگاران این خبرگزاری نبوده است؛ چرا که یک تجمع اعتراض چند ساعته، آن هم در تهران که کوچک ترین اتفاق به سرعت رسانه ای می شود، بی خبری از این تجمع بعید به نظر می رسد. پس چه اتفاقی افتاده است که اعتراض ۴۰۰ نفر راننده و کارگر از چشم ایلنا ندیده گرفته شده است؟!
واقعیت را باید در جای دیگری جستجو کرد: یکم، بی توجهی به این خبر بار دیگر نشان از این دارد که سیاست گذاری و تصمیم گیری ناظر بر خبرگزاری ایلنا، بر اساس منافع و رویکرد تشکل های رسمی به اصطلاح کارگری و خانه کارگر تعیین می شود. رویکردی که هر گونه تشکل مستقل و غیر حکومتی را بر نمی تابد و هم و غم اش این است که تشکل های فرمایشی و انتصابی کارگری را به عنوان تشکل کارگری به کارگران ایران معرفی کند. و تجمع امروز با تلاش و همت یک تشکل مستقل کارگری به نام سندیکای واحد صورت گرفت. دوم، تاریخا" ضدیت خاص و ویژه مجموعه ای که خبرگزاری کار ایران، هم یکی از آنهاست، با سندیکای واحد اتوبوسرانی تهران دارند. جماعتی که در سال ۱۳۸۴ عدوات و کینه توزی خود را نسبت به شکل گیری سندیکا واحد را به دستور خانه کارگر ،با حمله به دفتر این تشکل تازه تاسیس و ضرب و شتم اعضا، به نمایش گذاشتند.
اما فراموش نکنیم که در دنیای امروز سرعت و شدت خبررسانی آنقدر بالاست که هیچ سانسور خبری مانع جلوگیری از انتشار خبرهای مبارزاتی و اعتراضی کارگران نیست. خبرگزاری ایلنا نیر با چنین رویکردی نمی تواند درصدی از انتقال اخبار کارگری جلوگیری کند و با سکوت در مقابل چنین خبرهایی، تنها چیزی که بیش از پیش به نمایش می گذارد، همسویی و همراهی با تشکل های ضد کارگری رسمی موجود از خانه کارگر گرفته تا شوراهای اسلامی است که در خدمت و حافظ منافع سرمایه داری هستند. این خود گواه دیگری است برای آن دسته از افراد و تشکل هایی که هنوز به ماهیت ضد کارگری خانه کارگر و خبر گزاری ایلنا متوهم هستند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - ۱۳۹۵/۵/۱۲
******************
درگیری مردم چابهار با ماموران شهرداری و انتظامی
بر اساس خبر منتشره جمع زیادی از مردم چابهار روز چهارشنبه ۶ مرداد در اعتراض به جمع آوری دست فروشان در بازار مرکزی خیابان امام دست به اعتراض زده و با ماموران شهرداری و انتظامی درگیر شدند. به گزارش شاهدان عینی ماموران شهرداری برای جمع آوری دست فروشان در خیابان امام روبروی پاساژ اسلامی آمدند اما مردم با تجمع و ایستادن در مقابل آنها مانع از جمع آوری دست فروشان شدند.
جمعه ۰۸ مرداد ۱۳۹۵
******************
چهارمين روز اعتصاب كارگران كشت و صنعت مهاباد
طبق گزارش دريافت شده، کارگران کشت و صنعت مهاباد امروز، چهارمين روزی است که در اعتصاب بسر می برند.
کلیه کارگران واحد های کشت و صنعت مهاباد به دلیل پرداخت نشدن حقوق و مزایا و معوقات دست از کار کشیده و اقدام به اعتصابی سراسری نموده اند. لازم به یادآوریست که شرکت فوق از زمان واگذاری به بخش خصوصی در بحران شدید مالی به سر می برد و در مدت این چند ساله بیش از صدها نفر از کارگران کشت و صنعت مهاباد اخراج گردیده اند و برخی واحدهای آن به کلی تعطیل شده اند.
۲۹ تیر ۱۳۹۵
******************
عدم ابلاغ حکم کارگزینی سال ۹۵ کارگران کارخانه تراکتور سازی کردستان
به گزارش دریافتی مدیر عامل کارخانه تراکتور سازی کردستان بعد از گذشت ۴ ماه هنوز حکم کارگزینی سال ۹۵ را ابلاغ نکرده است. این گزارش می افزاید که صاحبان و مدیران این شرکت در سال ۹۵ از دادن لباس کار تابستانی و کفش کار خود داری کرده اند. همچنین بعد از اعتراضات اسفند ۹۴ هنوز در مورد انتخاب نماینده کارگری موافقت نشده است علیرغم اینکه کارگران در این رابطه به اداره کار نیز مراجعه کرده اند اما در این مورد پاسخی به آنان داده نشده است.
تیر ۱۳۹۵
******************
ایجاد شرایط رعب و وحشت در کارخانه تراکتورسازی کردستان!
به گزارش رسیده از کارخانه تراکتور سازی کردستان، کارفرما تعدادی دوربین جدید برای کنترل کارگران در نقاط مختلف کارخانه نصب نموده است. این دوربینها که تعداد انها ۱٦ عدد می باشد به تعداد ۱۸ دوربین قبلی اضافه شده و در مجموع این کارخانه به تعداد ۳۴ دوربین مجهز شده است . کار گذاشتن دوربینهای جدید جهت کنترل و امنیتی کردن بیشتر محیط کارخانه و ایجاد نمودن فضای بی اعتمادی در بین کارگران میباشد. لازم به ذکر است که کارگران این کارخانه بارها درجهت بهبود وضعیت کاری و تحقق خواست و مطالبات برحق خود اعتراض کرده اند. این حرکت کارفرما (افزایش تعداد دوربین های کنترلی) نشانِ ترس و وحشت سرمایه داران و کارفرمایان از اعتراض کارگران می باشد.
تیر ۱۳۹۵
******************
واقعیت های نهفته در افشای فیش های حقوقی مدیران دولتی
پروژه ای که در هفته های گذشته تحت عناوینی چون "حقوق های نامتعارف" و یا "فیش های حقوقی نجومی" مدیران دولتی نام گرفته، در روزهای اخیر وارد مرحله ی دیگری شد. شنبه ۱۲ تیر ماه خبرگزاری ها گزارش دادند که رئیس توسعه صندوق ملی و اعضای هیئت عامل این صندوق نیز برکنار شدند. پیش از این نیز چند مدیر ارشد بانک ها از جمله مدیران عامل بانک های رفاه، صادرات و ملت نیز استعفا داده و یا عزل شده بودند. روزنامه "اعتماد" در گزارشی از "سونامی استعفا" در سیستم بانکی ایران خبر داد و نوشت که حدود ۱۰ مدیر دولتی برکنار شده و یا در آستانه عزل قرار دارند و ۳۰۷ مدیر دیگر هم در آستانه عزل به دلیل گرفتن دستمزدهای نجومی هستند.
این در حالی است که رسوایی ناشی از افشای حقوق های نجومی مدیران دولتی، موجب شد تا بار دیگر کشاکش و رویارویی میان جناح های مختلف حاکمیت تبدیل به یک چالش جدی شود. از یک سو، برخی انگشت اتهام را به سمت دولت کنونی نشانه گرفته اند و آنها را بانی و باعث دریافت حقوق های ماهیانه چندین میلیونی می دانند؛ و برخی دیگر دولت های گذشته را مسبب این وضعیت معرفی می کنند. و البته دولت هم در مقابل، وجود حقوق های نجومی را مختص به دولت ندانسته و مدیران قوای قضاییه و مقننه و بسیاری از نهادهای مختلف دیگر را شامل گرفتن دستمزدهای چندین میلیونی می داند. واقعیت این است که در ماجرای جنجالی "حقوق های نامتعارف" آنچه که جناح "اصول گرا" نام گرفته، توانسته فشار مضاعفی را بر دولت "اعتدال گرا" ی روحانی وارد کند و تلاش می کند که توازن قوا را به نفع خود تغییر دهند. این یک رسوایی بی سابقه است و بخش های مختلف حاکمیت را به چالش کشانده است و هر یک، گناه را به گردن دیگری می اندازد! تا جایی که سخنگوی دولت و وزیر امور اقتصادی و دارایی بابت رنجش خاطر مردم بابت فیش های حقوقی، عذرخواهی کردند! اما تا آن جایی که به مردم کوچه و بازار بر می گردد، آنها تاکنون هیچ منفعتی از این پروژه ها و دعواها نداشته و حالا هم ندارند و نتیجه این کشمکش ها در بهترین حالت، تغییرات و جابجایی مقام ها و مسئولین اجرایی است.
بر کسی پوشیده نیست که اگر تا پیش از این اختلاس های میلیاردی، پول شویی و رانت خواری در ارگان هایی مانند سازمان تامین اجتماعی، بیمه ها و بانک ها به امری عادی و مرسوم تبدیل شده بود، امروز مشخص شد که گرفتن پاداش ها و حقوق های نجومی روسای نهادهای دولتی نیز چند دهه است که نهادینه شده است و آنها این را حق خود می دانند! اما با مقایسه دستمزد زیر خط فقر کارگران، معلمان، پرستاران و کارمندان دولت با حقوق ها و پاداش های میلیونی مدیران و روسای دولتی می توان بیشتر به عمق فاجعه ای که مزدبگیران در آن بسر می برند، پی برد. از یک سو کارگرانی که روزانه هشت ساعت و یا بیشتر نیروی کارشان را به فروش می رسانند تا ماهیانه ۸۱۲ هزار تومان دریافت کنند و از سوی دیگر کسانی هم بدون هیچ زحمتی و با استفاده از موقعیت شان، دستمزدها و دریافتی های دهها و حتی چند صد میلیونی می گیرند. با نگاهی به این دو نوع دستمزد می توان دو نوع زندگی را به روشنی تشخیص داد: زندگی مزدبگیرانی که با فقر و فلاکت امرار معاش می کنند و زندگی مقام های صاحب منصب و ثروت که زندگی اشرافی برای خود تهیه کرده اند. این چهره واقعی مناسبات سرمایه داری حاکم بر ایران است که اکثریت میلیونی باید زندگی فقیرانه داشته باشند و اقلیت صاحب سرمایه و قدرت در ناز و نعمت بسر برند.
افشای فیش های حقوقی نجومی بار دیگر این حقیقت را اثبات کرد که دولت سرمایه داری، دولتی مافوق مردم است و به همین دلیل مدیران چنین دستگاهی خود را برتر و بالاتر از اکثریت آحاد جامعه می دانند. با توجه به اینکه یکی از مشخصه های نهادهای اداری بیشمار موجود، مکانیسم هرمی و سلسله مراتب آن است، اختلاس و استفاده بیشتر رده های بالای این سیستم از منابع مالی که در اختیارشان است، امری اجتناب ناپذیر می باشد. آنها باید از امتیازات ویژه ای بهره ببرند تا بتوانند با دستگاه ها و نهادهای متعدد اداری و بوروکراتیک، چگونگی سرکوب و به انقیاد کشیدن اکثریت جامعه را به پیش ببرند. تا زمانی که نهادهایی مردمی و شورایی برخاسته از بطن جامعه و با انتخاب و اراده مستقیم مردم وجود نداشته باشد و بر روابط اجتماعی جامعه حاکم نباشد، انتظاری جز وجود اختلاس و رانت خواری و حقوق های نجومی در این سیستم نیست.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - ۱۳۹۵/۴/۲٦
******************
رانندگان اتوبوس های واحد شهری سنندج اعتصاب کردند!
بنا به گزارش دریافتی رانندگان اتوبوس های خط شهری سنندج در اعتراض به پایین بودن درآمد کافی و اوضاع نابسامان معیشتی و کمبود سهمیه گازوییل در روز شنبه ۹۵/۴/۱۹ درفیض آباد روبروی قبرستان "تایله " و مقابل گاراژ محل اتوبوس رانی دست به اعتصاب و اعتراض زدند.
این گزارش می افزاید که نیروهای امنیتی پلاک تعدادی از این اتوبوس ها را کنده و همراه خود برده اند. این اعتصاب تا امروز یکشنبه ۹۵/۴/۲۰ و تا تنظیم این خبر ادامه داشته و رانندگان اعلام کرده اند که تا تکلیف شان روشن نشود و تا رسیدن به خواسته های شان هم چنان در اعتصاب خواهند ماند.
۱۳۹۵/۰۴/۲۰
******************
خبری از وضعیت کارگران قراردادی شرکت سقز سازی کردستان (ون)
بر اساس خبر ارسالی مدتی است که کارفرمایان شرکت سقز سازی کردستان، کارگران قراردادی این شرکت را تحت فشار گذاشته اند که برای تمدید قرارداد، از آنها چک سفید و یا سفته بگیرند.
علاوه بر این به کارگران گوشزد نموده اند که در هر زمان و در هر شرایطی که کارفرما درخواست نماید،باید آنها سر کار حضور پیدا کنند و برای اضافه کاری آماده باشند. این در حالی است که چند نفر از کارگران قسمت بسته بندی دچار بیماری پوستی شده اند. گفته می شود که علت بیماری آنها استفاده از مواد شیمیایی جهت تمیز کردن دستگاها بوده و کارفرما به درخواست کارگران مبنی بر عدم استفاده از این مواد توجهی نمی کند.
۱۲ تیر ۱۳۹۵
******************
تجمع تعدادی از کارگران نساجی شین بافت سنندج
بر اساس گزارش رسیده تعداد ۲۵ نفر از کارگران کارخانه نساجی شین بافت امروز با تجمع در مقابل اداره کار سنندج، خواهان بازگشت به کار خود شدند. این کارگران که ٦ ماه قبل بوسیله کارفرما اخراج و برای دریافت بیمه بیکاری معرفی شده بودند؛ بعداز پایان این مدت، جهت پیگیری وضعیت کاری شان در مقابل اداره کار تجمع کردند.
بر پایه این گزارش در جواب خواست بازگشت به کار کارگران، مسئولین اداره کار عنوان کرده اند که کارفرما در معرفی کارگران به بیمه بیکاری، دچار نوعی اشتباه شده و باید کارگران به مدت ۱۸ ماه به بیمه بیکاری معرفی می کرد. هم چنین گفته اند که نماینده کارفرما جهت پیگیری مشکلات کارگران در وقت مقرر، اقدام لازم به عمل نیاورده و باید مشکلات آنها در کمیسون استان بررسی شود . این در حالی است که کارگران می گویند کارفرما به آنها تعهد کرده بود که بعداز اتمام مدت بیمه بیکاری، به سر کارهای شان باز می گردند. بنا به گفته کارگران نساجی شین بافت، این کارخانه هنور مشغول به کاراست و تولید را ادامه می دهد و این ترفند کارفرما، تنها برای بیکارکردن ما کارگران است.
لازم به ذکر است که در طول مدت اعتراض کارگران، نماینده کارفرما آقای مهندس آزادی در این اداره حضور داشت. این اعتراض به مدت ۳ ساعت از ۸ صبح تا۱۱ظهر ادامه یافت و با این جمله از طرف مسئولین اداره کار خطاب به کارگران به پایان رسید: "این همه بیکارهستند، شماها هم مثل بقیه بیکاران!"
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۱۳۹۵/۳/۳۱
******************
حق را باید به نیروی خود گرفت!
(در حاشیه خبر بازگشت به کار کارگران شهرداری اهواز)
بر اساس خبری که امروز منتشر شد، تمامی ۲۰ کارگر پیمانکاری شهرداری اهواز که به دلیل تجمع اعتراضی هفته گذشته، برای مدت پنج روز زندانی شده بودند، از امروز به کار سابق خود بازگشتند. علاوه بر این، دستمزد معوقه فروردین همه کارگران پرداخت گردید و قرار بر این شده که در جلسه ای که تعدادی از کارگران بازداشتی نیز در آن شرکت دارند و با حضور شهردار، در باره پیگیری مطالبات خود گفتگو کنند. مطالبات مزدی اردیبهشت و خرداد و عدم دریافت اضافه کاری و ساعات طولانی و شرایط کار از جمله خواسته هایی است که از طرف کارگران در این جلسه مطرح خواهد شد. این ها مطالباتی بود که کارگران اهواز در هفته گذشته در اعتراض به تعویق افتادن آنها، به تجمع دست زدند و تعدادی نیز بازداشت شدند.
کارگران شهرداری اهواز که در روزهای گذشته در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدشان دست به تجمع اعتراض زده بودند؛ پس از دستگیری همکاران شان، خواستار آزادی آنها شدند. همبستگی کارگران شهرداری اهواز با دستگیر شده گان، نه تنها باعث آزادی همکاران شان شد؛ بلکه آنها امروز به کار خود بازگشتند. بدون شک بازگشت به کار این کارگران و گرفتن بخشی از مطالبات شان، نشان داد که هر گاه کارگران متحد و همبسته از همدیگر حمایت کنند، می توانند به خواسته های خود دست یابند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، آزادی کارگران شهرداری اهواز و بازگشت به کار آنها و هم چنین محقق شدن بخشی از خواسته های کارگران را به آنها تبریک می گوید. بدون تردید آنها فقط با اتکا به قدرت همبستگی خود می توانند به دیگر خواسته های خود برسند. این رویداد نشان داد که مادام کارگران به نیروی خود باور داشته باشند، می توانند در دستیابی به مطالبات خود امیدوار بوده و گام های استواری بردارند.
۱۳۹۵/۳/۳۰
******************
مرگ دو کارگر در شهرستان پاوه
به گزارش رسیده در تاریخ ۱۳۹۵/۳/۳۰ بر اثر ریزش خاک در محل گود برداری واقع در زمین شهری، پایین تر از صدا و سیما در شهرستان پاوه دو کارگر به نام های محمد عزیز منوچهری و مختار عزیزی از اهالی شهرستان روانسر جان خود را از دست دادند.
کمیته هماهنگی ضمن ابراز همدردی با خانواده این عزیزان،این نوع حوادث را ناشی از کارکرد ییمانمکاران و سرمایه داران می داند که بدون در نظر گرفتن هیچگونه امکانات و آموزش ایمنی برای کارگران، آنان را در چنین محیط هایی به کار می گیرند. به دلیل نبود ایمنی و همچنین سختی کار و فرسوده شدن روحیه و جسم کارگران بر اثر دستمزد زیر خط فقر و اضطراب همگانی ازاخراجها، شاهد افزایش حوادث کار می باشیم.
۱۳۹۵/۳/۳۰
******************
جرم کارگران بازداشتی شهرداری اهواز و معدن البرز شرقی چیست؟
بر اساس خبری که امروز انتشار یافت، ۲۴ نفر از کارگران پیمانکاری شهرداری منطقه 4 اهواز که روز گذشته در اعتراض معوقات مزدی خود تجمع کرده بودند، بازداشت شدند. کارگران دستگیر شده، شب گذشته را در بازداشت بسر بردند و امروز آنها را برای تشکیل پرونده به مقام های قضایی تحویل داده اند. این کارگران که حدود ٧۰ نفر هستند، از ابتدای سال جاری تاکنون دستمزد خود را دریافت نکردهاند و این امر، باعث برپایی تجمع اعتراضی آنها بوده است.
از سوی دیگر در تجمع روزهای گذشته کارگران معدن البرز شرقی در اعتراض به حقوق معوقه و واگذاری زمین کوی سازمانی، سه نفر بازداشت شده بودند که با قرار وثیقه، آزاد شدند. گفته می شود که معدن زغال سنگ البرز شرقی نزدیک به ۱۴۰۰ کارگر دارد که دو ماه از دستمزد و عیدی آنها پرداخت نشده است. علاوه بر این، کارگران به واگذاری زمین های ۴۲ هکتاری کوی کارگران به شهرداری شاهرود اعتراض دارند.
با نگاهی به خبرهای ذکر شده و دیگر خبرهای کارگری، این واقعیت بیشتر روشن می شود که پاسخ حاکمیت سرمایه داری ایران به خواسته ها و مطالبات کارگران، فقط بازداشت، محاکمه، زندان و شلاق است. براستی اتهام کارگر زحمتکشی که برای امرار معاش خود و خانواده، شبانه روزی به نظافت شهر می پردازد، چیست؟ چرا باید اعتراض به گرسنگی دادن فرزندان کارگران " اخلال در نظم عمومی " معنا کرد؛ اما در مقابل پیمان کاری که بدون هیچ زحمتی، نه تنها بخشی از حاصل دسترنج کارگر را به جیب می زند؛ بلکه حقوق او را به عقب می اندازد؛ تفهیم اتهام نمی شود!؟ چرا باید مدیران دولتی و خصوصی، حقوق و پاداش های چندین میلیونی دریافت کنند، اما کارگر شهرداری و یا معدن البرز، همان حداقل حقوق ٨۰۰ هزار تومانی را نیر با تاخیر و یا با تجمع اعتراضی، بتواند بازپس بگیرد؟ پاسخ را باید در منافع مشترک صاحبان سرمایه جستجو کرد. به عبارت دیگر سرمایه داران و نهادهای مدافع آنها، منفعت خود را در تحمیل بی حقوقی و فشار و سرکوب کارگران می بینند.
اما کارگران نباید در برابر بازداشت و زندانی کردن همکاران و نماینده های خود سکوت کنند. باید همبسته و متحد به دستگیری ها اعتراض کرده و خواهان آزادی کارگران زندانی و منع تعقیب قضایی آنها شوند. هیچ کارگر معترضی نباید به دلیل اعتراض به شرایط فلاکت بار زندگی اش، محاکمه و مجازات شود، بلکه کسانی که حقوق و خواسته های آنها را پایمال می کنند، باید پای میز محاکمه قرار بگیرند. نباید هیچ کارگر و فعال کارگری را با اتهام های امنیتی و قضایی زندانی کرد. جای کارگران در زندان نیست.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵
******************
به مناسبت ۱۲ ژوئن، روز جهانی لغو کار کودک
کودکان کار، محصول جامعه طبقاتی کنونی و نتیجه بی چون چرای عملکرد سرمایه داری و عدم حمایت های اجتماعی و اقتصادی از آنها هستند.
کار کودک، بی هویت نمودن زندگی کودکانه و فرو ریختن تمام آرزوها و شادی های آنها می باشد. تاریخن در نظام سرمایه داری، به دلیل نیروی کار ارزان کودکان، از این نوع استثمار به شدت استفاده شده است. از سوی دیگر رشد مبارزات کارگری در دو قرن گذشته و طرح مطالبات طبقاتی از سوی پیشروان کارگری، حاکمان سرمایه داری را ناچار به قبول مفادی از حقوق کودک کرده که بسیاری از کشورها آن را امضا و متعهد به اجرای آن شده اند. اما از آن جایی که سرمایه داران سود را بر هر چیز دیگری ترجیح می دهند و برای دستیابی به این هدف، با هم رقابت می کنند؛ بسیاری از کشورها پایبند به ممنوعیت لغو کار کودک نیستند. برای نمونه در کشورهای امریکای لاتین، آسیا و آفریقا به دلیل ضعف همبستگی و نبود تشکل های قدرتمند کارگری و هم چنین توهمات ملی گرایانه و قوم پرستی و سرکوب و ارعاب دولت ها، کار کودکان هم چنان یکی از معضلات طبقه کارگر است. از یک سو در کشورهای همین قاره هاست که بسیاری از محصولات کشورهای اروپایی تولید می شود و از سوی دیگر، کشورهای پیشرفته سرمایه داری غربی، ادعای رعایت حقوق کودک را در کشور خود دارند.
اگر چه افراد در سنین کمتر از ۱٨ سال کودک محسوب می شوند و در چهار چوب قوانین بین المللی، دولت ها خود را ملزم به رعایت به این موارد نموده اند، اما به نظر می رسد که می خواهند سن کار کودکان را از ۱۵ سال به ۱۴ سال تغییر دهند، که این خود نشان از عدم پایبندی امضا کننده گان این قبیل عهدنامه ها را دارد. بر اساس آمار سازمان جهانی کار، سالانه ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان از کودکی محروم می شوند. طبق همین آمار، بیش از ۱٦٨ میلیون نفر ازاین کودکان وارد بازار کار شده و مشغول به کار تمام وقت هستند. ۶۱ درصد این کودکان در آسیا، ۳۲درصد در آفریقا، ۷ درصد در آمریکای لاتین زندگی میکنند. قاچاق انسان از راههای عمده وارد کردن این کودکان به بازار کاراست. به جز کارگری ِ بردهوار، روسپیگری و فروش اعضای بدن کودکان، از دیگر سرنوشتهای کودکان قاچاق است. این کودکان علاوه بر بخش های غیر رسمی اقتصاد، در همه بخش های تولید از کشاورزی گرفته تا واحدهای تولید صنعتی فعالیت دارند. در کشور امریکا و با همه ادعاهای پیشرفت و دموکراسی، بیش از ۵۰۰۰۰۰ کودک کار در مزارع این کشور مشغول به کار هستند.
در ایران هم کار کودک به دلیل بحران اقتصادی و وجود بیکاری و همراه با آن فقر خانواده ها و نبود حمایت های اجتماعی، تراژدی دردناکی را به وجود آورده است. گزارش مرکز آمار ایران نشان می دهد که بیش از ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار کودک کار در ایران وجود دارد که در معرض جدی کودک آزاری جسمی، جنسی و اعتیاد قرار دارند. این در حالی است که به نظر بسیاری از مدافعان حقوق کودکان بیش از هفت میلیون نفر کودک کار وجود دارد که در جاهای مختلف و زیان آور مشغول به کار هستند.
اگر چه آمارهای موجود نهادهای بین المللی در باره کار کودکان، تنها بخشی از این واقعیت را به ما نشان می دهد، اما آن چه از آمارها مثال زده شد، نشان از زندگی فلاکت بار کارگران و زحمتکشان زیر سیطره مناسبات سرمایه سالار موجود بر جهان را دارد. افزایش دستمزد مزدبگیران جامعه بر اساس زندگی شایسته و امروزی، بیمه بیکاری به بیکاران و تحصیل رایگان برای همه کودکان، بخشی از اقداماتی است که می تواند مانع گسترش کار کودکان شود. کار کودکان باید ممنوع شود و هر طرحی برای رسمیت بخشیدن آن باید لغو شده و محکوم گردد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۱۳۹۵/۰۳/۲۲
******************
صدور حکم شلاق و زندان بر علیه کارگران بافق را محکوم می کنیم!
بر اساس خبری که روز گذشته انتشار یافت برای ۹ نفر از کارگران معدن شرکت سنگ آهن بافق، حکم های زندان و شلاق صادر شده است. البته وکیل این کارگران گفته که در ٢٠ روز آینده به این حکم، اعتراض خواهد کرد. آنها از مجموع ١٦ نفری بودند که اردیبهشت و مرداد سال ۱۳۹۳، به نماینده گی از حدود پنج هزار کارگر در اعتراض به خصوصی سازی معدن سنگ آهن دست به اعتصاب زدند. این کارگران در ٢٧ اردیبهشت ۹۳ اعتصاب خود را آغاز کردند و در چهلمین روز اعتصاب، یعنی در چهارم تیر، پس از اینکه مصوبه دولت در باره خصوصی سازی معدن، لغو گردید؛ به اعتصاب خود پایان دادند. کارگران بافق در حالی یکی از بزرگ ترین اعتصاب های گسترده و موفق سال های اخیر را سازمان دادند که در طول مدت اعتصاب با ترفندهای مختلف مقام های دولتی و هم چنین پلیس ضد شورش مواجه بودند. اما یک ماه و نیم بعد، به دلیل بی توجهی به خواست کارگران مبنی بر لغو خصوصی سازی معدن سنگ آهن بافق و بازداشت نماینده های آنها، بار دیگر در ٢٨ مرداد، اعتصاب آغاز شد و پس از ١٦ روز، در ١٢ شهریور به پایان رسید. در نتیجه این اعتصاب دوم که خانواده های آنها و مردم شهر نیز همراهی شان کردند، همه کارگران بازداشتی آزاد شدند و مقام های دولتی اعلام کردند که واگذاری سهام به بخش خصوصی منتفی است.
امروز پس از گذشت حدود دو سال از اعتصاب و اعتراض کارگران معدن سنگ آهن بافق و در حالی که شلاق های خورده بر پیکر کارگران آق دره تکاب، هنوز بحث روز افکار عمومی و رسانه ای است؛ خبر حکم شلاق و زندان برای جمعی دیگر از کارگران اعلام گردید. این بار هم مقام های قضائی با بی توجهی به خواسته های کارگران و هماهنگ با دیگر نهادهای دولتی و انتظامی وظیفه خود را برای حفظ موقعیت صاحبان سرمایه به خوبی انجام داده اند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری حکم های صادره علیه کارگران معدن سنگ آهن بافق را محکوم می کند. ما بار دیگر اعلام می کنیم که اعتراض و اعتصاب و تجمع حق کارگران در برابر بی حقوقی و نابرابری موجود است و نباید هیچ کارگر معترضی را با عناوینی چون "اخلال در نظم عمومی" و یا "اقدام علیه امنیت ملی" محاکمه و به زندان انداخت و به شیوه ای غیر انسانی شلاق زد. اعتراض حق کارگران است و جای کارگر اعتصابی در زندان نیست.
۱۳۹۵/۰۳/۱٨
******************
نگاهی به بازتاب خبری اجرای حکم شلاق کارگران آق دره
خبر اجرای حکم شلاق برای کارگران معدن طلای آق دره در تکاب، بازتاب گسترده ای در رسانه های مختلف داشت. از همان فردای انتشار خبر، کارگران و تشکل های کارگری و دیگر انجمن ها و نهادهای مدنی و انسان های آزادی خواه، این حکم ضد کارگری و غیر انسانی را محکوم کردند. اما این موج اعتراضی و انعکاس وسیع خبرها، باعث واکنش مقام های دولتی و تشکل های دست ساز رسمی کارگری و مرتبط با آنها نیز شد. یکی از این افراد، نایب رئیس کانون انجمن های صنفی است که اعتقاد دارد "در این برهه از زمان مصلحت نیست که به خاطر شرایط و مشکلات صنفی این قبیل حکمها صادر شود و بهتر بود با خویشتن داری رعایت حال کارگران صورت می گرفت"!!
علیرضا محجوب رئیس تشکیلات حکومتی خانه کارگر اعلام کرد که "وزرای کشور، کار و صنعت را برای پاسخگویی به مجلس فرا میخوانیم." این که رئیس خانه کارگر وزرا را بازخواست کند و یا در بازی های سیاسی، دنبال پروژه مشابه دیگری باشد، تاثیری بر این واقعیت نمی گذارد که عملکرد ایشان در همسوئی با سیاست های ضد کارگری دولت، مانند تعیین حداقل دستمزد، بر کسی پوشیده نمی ماند. علاوه بر این یورش سبعانه چماق داران خانه کارگر به دفتر سندیکای واحد در تهران، تفاوت چندانی با شلاق زدن کارگران آق دره در تکاب ندارد. تفاوت اش در مجریان اجرای حکم است: امروز کارگران آق دره با حکم قاضی و قانونی شلاق خوردند و دیروز حمله کننده گان به دفتر سندیکای واحد، غیر قانونی! و فقط به دستور روسای خانه کارگر، مجوز حمله و ضرب و شتم کارگران واحد را داشتند. همین چند روز پیش بود که سندیکای واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، در نامه ای به اجلاس سازمان بین المللی کار، بار دیگر این هجوم را این گونه یادآوری کرده است: "... در ۱۹ اردیبهشت ۸۴، به قصد از بین بردن سندیکای نوپای شرکت واحد، با هماهنگی عوامل خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار، با چوب و چماق به محل سندیکای کارگران شرکت واحد در روز روشن و در حضور پلیس و عوامل امنیتی حمله کردند..."
از سوی دیگر وزیر کار با حکمی رئیس اداره کار آذربایجان غربی را برکنار کرد و از قوه قضاییه خواست که به پرونده کارگران آق دره، رسیدگی کند و علی ربیعی در یادداشتی مدعی شده که پیش از این در جریان مسائل این کارگران قرار گرفته و به معاونت روابط کار خود دستور داده تا تمام سعی و تلاش خود را برای مصالحه بکار ببندد و از شنیدن خبر شلاق کارگران، اظهار تاسف کرده است. اما گزارش منتشره در سایت ایلنا، نشان می دهد که هیچ تلاشی از سوی وزارت کار در دفاع از خواسته های کارگران و هیچ مصالحه ای به نفع آنها انجام نگرفته است. بلکه برکناری رئیس اداره کار استان و سخنان وزیر، فقط برای فریب افکار عمومی است که انزجار خود را از شلاق زدن کارگران، به شکل های مختلف نشان داده اند. نسرین هزاره مقدم در این گزارش "حدیث بی قراری کارگران آق دره/ هم سرطان می گیریم و هم شلاق می خوریم" می نویسد: "... خانههای کاهگلی روستا سالهاست که از شدت انفجارهای معدن ترک خورده است، خبر شلاق خوردن کارگران که رسید، این ترکها عمیقتر شد، شلاق هم یک سرطان دیگر بود، یک آلودگی دیگر، حاصل همان طلاهایی که زیر پای روستاییان آق دره علیا، زیر خاک خانههای آنها خوابیده است." در ادامه به نقل از یکی از کارگران شلاق خورده می گوید: "مدتهاست قرارداد نداریم، فقط یکی از ما ١٧ نفر این روزها در معدن کار میکند، با بقیه ما قرارداد نبستند، ماههای گذشته خیلی تحت فشار بودیم، به ما مشکوک هستند، همه اتفاقات را گردن ما می اندازند، همه کاسه کوزهها سر ما شکسته میشود. "گزارش گر ادامه می دهد که "از این کارگر که حتی حاضر نیست نام کوچکش جایی نوشته شود می پرسم، چگونه گذران زندگی میکنید؟ منبع درآمدتان کجاست؟ میگوید: نصف سال آواره کوهستانیم، نصف دیگر سال دربهدر شهرهای بزرگ و تهرانیم. چند نفری هم هر سال میرویم بندر دستفروشی میکنیم..."
آن چه برشمردیم بازتاب خبر اجرای حکم شلاق کارگران معدن آق دره بود. در آخر لازم می دانیم که به این نکته مهم نیز اشاره کنیم که با توجه به سرعت ارتباطات در دنیای امروز، انتشار خبر دستگیری، محاکمه و زندانی کردن کارگران و صدور حکم برای آنها، ضرورتی حتمی است. به درجه ای که چنین خبرهایی در مقیاس وسیع و به موقع منتشر شود، می توان به سرعت فکار عمومی را آگاه ساخت و راه های جلوگیری از اجرای چنین حکم هایی را جستجو کرد. کارگران محکوم در محاکم قضایی، باید بدانند که آنها جرم شان فقط مبارزه با تبعیض و بی حقوقی است، پس چرا باید محکومیت خود را پنهان کنند؟ آنها که نه اختلاس میلیاردی کرده اند و نه پول شویی و نه دزدی از بودجه عمومی؟ کارگران فقط نیروی کارشان را می فروشند تا معاش خود و خانواده شان را تامین کنند؛ پس از چه هراس دارند؟
بی خبری رسانه ها از ابلاغ حکم کارگران آق دره، نشان داد که اگر این حکم، مانند دیگر خبرهای کارگری منتشر می شد، امکان جلوگیری از اجرای آن به مراتب بالا می رفت. علاوه بر این، خواست بازگشت به کار آنها در سر لوحه فعالیت تشکل ها و نهادها و فعالین کارگری قرار می گرفت و این کارگران امروز در چنین شرایط سخت معیشتی قرار نمی گرفتند. بدون تردید در زمینه خبر و اطلاع رسانی، پیشروان و فعالین کارگری می توانند نقش بسزایی داشته باشند و با کار آگاه گرانه موانعی که باعث جلوگیری از انتشار خبرهای کارگری می شود را از سر راه بردارند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - ۱۳۹۵/۳/۱۴
******************
ضربات شلاق سرمایه بر پشت کارگران معدن آق دره!
هفته گذشته انتشار خبر محکومیت ١٧ نفر از کارگران معدن طلای آقدره در ۳۰ کیلومتری تکاب، به جزای نقدی و شلاق، انعکاس گسترده ای در رسانه های مختلف داشت. این کارگران که حکم شلاق آنها در آخرین روزهای اردیبهشت به اجرا در آمده است، بخشی از ۳۵۰ نفر کارگر فصلی هستند که در دی ماه سال ۱۳۹۳ به اخراج خود اعتراض داشتند. آنها در روز ششم دی آن سال، تجمع گسترده ای را در مقابل معدن سازمان دادند که ساعت ٨ شب، عوامل صاحب معدن با کارگران معترض درگیر می شوند. پس از آن، دستگاه قضائی، پرونده ای را بر علیه ١٧ نفر از کارگران به اتهام اغتشاش و "ممانعت و بازداشتن مردم از انجام کسب و کار با ایجاد هیاهو و جنجال" و تخریب، در دادگاه کیفری شهر تکاب، تشکیل می دهد.
با اعلام خبر به اجرا در آمدن حکم شلاق کارگران معدن آق دره، بسیاری از کارگران، تشکل های کارگری و مدنی و انسان های آزادی خواه این حرکت ضد کارگری را محکوم کردند. این اولین بار نیست که حکم شلاق بر علیه کارگران صادر می شود و بسیاری به یاد دارند که چگونه در سال ۱۳٨٧ و در شهر سنندج سوسن رازانی و شیوا خیرآبادی را به اتهام شرکت در مراسم روز جهانی کارگر، شلاق زدند. بدون شک حکم شلاق نیز مانند حکم های دیگری چون جریمه و زندانی کردن و یا سرکوب و ضرب و شتم اعتراض های کارگری، بخشی از پروژه ی حاکمیت برای مقابله با حرکت های حق طلبانه کارگران است. مشاهده واقعیت ها این را به ما نشان می دهد که نظام سرمایه داری حاکم بر ایران با تمام قوا و با استفاده از تمامی ابزارهای موجود، می خواهد هر گونه دادخواهی کارگران و اعتراض به بی حقوقی و فقر و فلاکت شان را با سرکوب عریان تر، پاسخ دهد. حاکمان سرمایه با فرود آوردن ضربات شلاق بر پشت کارگران معدن آق دره می خواهند این پیام آشکار را به طبقه کارگر ایران بدهند که فریاد آنها علیه فقر و بیکاری را سرکوب می کنند. صاحبان سرمایه می خواهند که نظم اقتصادی شان حفظ شود و کارگران باز هم برای رشد و انباشت ثروت آنها و در اغوش گرفتن سرمایه داری جهانی، به ریاضت کشی تن دهند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری نیز همراه و همگام با تمامی کارگران و تشکل های کارگری و اجتماعی و انسان های آزاده، اجرای حکم غیر انسانی شلاق را بر علیه ١٧ نفر از کارگران معدن آق دره محکوم می کند. بدون شک پاسخ کارگران به چنین حکم های ظالمانه ای، ادامه حرکت اعتراضی آنها تا دستیابی به مطالبات شان است.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۱۳۹۵/۳/۹
******************
خودکشی کارگر خباز در کرمانشاه!
بر اساس خبر دریافتی روز پنج شنبه ۹۵/۳/۶ یک کارگر اخراجی به نام "فرزاد پریزن" کارگر یکی از خبازی های کرمانشاه، جهت پیگیری دلیل اخراج و طرح شکایت به اداره کارمی رود و خواستار رسیدگی به پرونده اخراج خود و به جریان انداختن بیمه بیکاری اش می شود.
اما وقتی که با جواب سربالا و بی تفاوتی مقام های اداره کار مواجه می شود، در اوج ناراحتی، تهدید به خود سوزی می کند که درجواب او می گویند که برو هر غلطی دلت می خواهد بکن! این کارگر هم جلوی چشم همه و در کمال ناباوری اطرافیان، چهار لیتر بنزین که از قبل با خود برده بوده را روی بدن اش ریخته و خود را به آتش می کشد و همان جا، جان خود را از دست می دهد.
این اولین بار نیست که کارگران جان به لب رسیده، این چنین از فقر و قلاکت و سیه روزی حاکم بر زندگی شان، اقدام به خودکشی می کنند. این خبرها روزانه در چهار گوشه کشور شنیده می شود. ما درگذشت فرزاد پریزن را به خانواده و همکاران اش تسلیت می گوییم و اعلام می کنیم که کارگران خودکشی چاره کار و راه حل مشکلات نیست، بلکه باید با اتحاد و همبستگی و اعتراض به شرایط سخت زندگی، به خواست های خود برسیم.
۹۵/۳/۸
******************
تبعیض جنسیتی زنان را خانهنشین میکند
آمارها میگویند بیش از ۴۰ درصد از زنان جوان بیکارند
شهرزاد همتی: «نتایج طرح آمارگیری نیروی کار در سال ۹۴ نشان می دهد بیش از ۴۰ درصد زنان جوان در کشور بی کارند. براساس نتایج طرح آمارگیری نیروی کار در سال ۹۴، زنان و جوانان بیشترین سهم را از معضل بی کاری در سطح جامعه دارند؛ درحالی که بر پایه آمار منتشرشده از سوی مرکز آمار ایران، نرخ بی کاری جمعیت فعال کشور ۱۱ درصد برآورد شده است، این رقم برای مردان حدود ۹ درصد و برای زنان ١٩.۴ درصد است که گویای اختلاف بیش از دوبرابری بی کاری در زنان کشور نسبت به مردان است. این آمار به آن معناست که شانس زنان جویای کار در مقایسه با مردان برای رسیدن به شغل کمتر از نصف است».
سطرهای بالا بخشی از خبری بود که هفته گذشته در خبرگزاری ها منتشر شد. درباره شرایطی صحبت می شود که نرخ مشارکت اقتصادی زنان در کشور فقط ۱۳ درصد است و این رقم برای مردان بیش از ۶۳ درصد تخمین زده شده است. به گفته همین آمار و ارقام است که می شود فهمید شانس زن ها در کاریابی تقریبا نصف مردان است.
پونه یکی از زنانی است که بعد از دو سال بی وقفه دنبال کار گشتن، حالا در خانه به مادرش کمک می کند، او کارشناس ارشد مهندسی صنایع است و در ٢٨ سالگی تصمیم گرفته که خانه باشد. او می گوید: «حالا در پرکردن سی وی یا همان رزومه درجه یک ترین آدم روی زمین هستم، به تمامی شرکت های خصوصی و غیرخصوصی رزومه فرستاده ام، در بیش از ۴٠ مصاحبه کاری شرکت کردم. از این مصاحبه ها چهارتایش موفقیت آمیز بود. اما چه موفقیت آمیزی. یادم می آید وقتی در شرکت رنو استخدام شدم، دنیایم فرق کرده بود. بعد از مصاحبه و تماسی که با من گرفتند قرار شد یک ماه به صورت آزمایشی کار کنم، من در بخش کنترل سیستم بودم، همه همکارانم هم مرد بودند که البته مهم نبود، اما انگار آنها این شرایط را برنمی تابیدند. بعد از دو، سه هفته فهمیدم به چند نفر گفته اند چون این خانم در اتاق ماست، ما راحت نیستیم و نمی توانیم با هم شوخی کنیم! یعنی من جلوی خندیدن آنها را گرفته بودم. جواب سلامم را نمی دادند، پرونده هایم را بررسی نمی کردند...» پونه بعد از کمی مکث ادامه می دهد: «اما ماجرا به همین جا ختم نشد، آرام آرام می شنیدم که مدیر فلان قسمت این پستی را که من اشغالش کرده ام برای یکی از دوستانش در نظر گرفته. اما من پررو تر از این حرف ها بودم، به روی خودم نمی آوردم، سعی می کردم راندمان کاری ام بالا باشد. نیم ساعت زودتر از همه، یعنی ساعت ٦:٣٠ سر کار حاضر می شدم و نیم ساعت دیرتر از همه از محل کار خارج می شدم، اما درست دو روز مانده بود به پایان ماه نامه زدند که جو کاری که من انجام می دهم کاملا مردانه است و به دلیل لحاظ کردن بعضی معذوریت ها ترجیح می دهند دیگر در خدمتم نباشند!»
آمارها نشان می دهد از میان زنانی که شانس پیداکردن کار را داشته اند، ٢٢.٨ درصد در بخش کشاورزی، ٢٣.٨ درصد در بخش صنعت و ۵٣.۴ درصد در بخش خدمات مشغول به کار شده اند. همچنین نرخ بی کاری زنان جوان بیش از دو برابر مردان جوان است؛ به طوری که در شاخص نرخ بی کاری جوانان، مردان ١٩.١ و زنان ۴٠.٢ درصد بی کاری را به نام خود ثبت کرده اند.
مریم معاشر، فعال حقوق زنان دراین باره به «شرق» می گوید: «نرخ اشتغال زنان در ایران بالا نیست، اما زنان بسیاری در بخش خصوصی و کارگاه های کوچک و بزرگ مشغول به کار هستند. اما امنیت شغلی زنان به دلیل اشتغال در کارگاه های کوچک با نوسانات اقتصادی به شدت تهدید می شود. در اروپا، این مسئله ثابت شده است که کارکردن حتی به صورت مجانی، باید وجود داشته باشد تا مهارت های فرد فراموش نشود. در این فرهنگ زنان کار خانه انجام می دهند تا در تولید اقتصادی سهیم باشند، اما امروزه در جامعه ما فرهنگ غربی در حال توسعه است و زنان کاملا بیرون از خانه وقت می گذرانند و حتی غذا را بیرون از خانه می خورند. وقتی افراد مدرک تحصیلی دارند، اما حرفه ای نیاموخته اند (در ایران قدیم فرزندان شاه هم حرفه می آموخته اند) و از طرف دیگر در کشور هم شغل مناسبی وجود ندارد؛ بروز آسیب های اجتماعی طبیعی است؛ البته این مسائل فرهنگی است و اگر از دوره نوجوانی آموزش های مهارتی آغاز نشود در سن بالاتر این کار دشوار خواهد بود. درحال حاضر یکی از مهم ترین عوامل سهم کم زنان در اقتصاد کشور، این است که آنها مهارت مناسبی نیاموخته اند. این مشکلات در حالی است که سیستم آموزش عالی مدرک ارائه می کند، اما مهارت به دانشجویان نمی آموزد. به همین دلیل فارغ التحصیل دانشگاه ما توان انجام فعالیتی ندارد؛ از سوی دیگر سیاست های حمایت نکردن دولت از کالای داخلی نیز آن دسته از زنانی را که در تولید سهیم هستند ناامید می کند و آنها دست از کار می کشند» معاشر در ادامه افزود: «بنابراین موضوع اول در اشتغال زنان را باید مسئله مهارت آموزی قرار داد. نکته دیگر اینکه باید دست واسطه ها از تولیدات زنان قطع شود و برای این امر باید زنان خودشان این نقش را بر عهده بگیرند.
زنان ستون فقرات تولید روستایی هستند. وقتی واردات بی رویه می شود، عملکردها بی فایده می شود؛ چراکه ارز ارزان هزینه تولید را بالا می برد. در نتیجه زنان روستایی نیز تلاشی برای تولید نمی کنند؛ بلکه به دنبال تفریح و مشاغل خدماتی می روند». این فعال حقوق زنان در پایان خاطرنشان کرد: «جدا از شاخص های اقتصادی نباید مشخصه های فرهنگی را هم فراموش کرد، در شرایطی که ابر و باد و مه و خورشید فلک تلاش می کنند تا زنان در خانه باشند و پوستر طراحی می کنند که بهشت زیرپای مادران است نه کارمندان، نمی شود انتظاری بیش از این داشت. در فرهنگ سازی های اینچنین کلیه ارزش ها به چالش کشیده می شود؛ مثلا اینکه اگر زنی کارمند باشد و مادر هم باشد دیگر قطعا بهشت زیرپایش نیست. ازطرف دیگر کارفرما با دیدن این پوسترها تمام اعتقاداتش زیر سؤال می رود و ترجیح می دهد با اعتقاداتش درگیر نشود، پس چه بهتر که کارگرشان مردی باشد که آنها را با آموزه های دینی شان درگیر نکند. همین باعث می شود زنان زیادی که حالا نان آور خانه ها هستند بی کار بمانند و زنان سرپرست خانوار کوه مشکلاتشان بزرگ تر شود. از طرف دیگر هیچ کس هم به این مسئله نمی اندیشد که حالا بخش عمده ای از مردان ترجیح می دهند که با زن شاغل ازدواج کنند، چون همه ما قبول داریم که در زندگی امروز دیگر نمی شود یک نفر کار کند و بقیه دهانشان را برای روزی گرفتن باز نگه دارند».
پونه باز هم درباره خاطرات کاریابی اش می گوید؛ او می گوید برای اشتغال در یکی از بزرگ ترین شرکت های تولید قطعات یدکی ماشین کشور انتخاب می شود اما در روز مصاحبه شرط عجیبی برایش می گذارند. پونه می گوید: «به من گفتند باید زیر قراردادی را امضا کنم که من را متعهد می کرد تا پنج سال اول استخدامم باردار نشوم! من هم تازه نامزد کرده بودم و قرارومدارم با همسرم بچه دارشدن در سال دوم زندگی مان بود. ازطرف دیگر این شرط کاملا غیرانسانی بود؛ چطور امکان دارد که کارفرما به خودش اجازه دهد در شخصی ترین و یکی از حیاتی ترین تصمیم های زندگی افراد اظهارنظر کند... این آخرین باری بود که تن به مصاحبه دادم و بعد از آن تصمیم گرفتم در خانه کنار مادرم بمانم تا هم برای دکترا درس بخوانم هم آشپزی یاد بگیرم؛ آخر به ازدواجم شش ماه بیشتر نمانده...»
حسین اکبری، نماینده مستقل کارگری در گفت وگو با «شرق» ابعاد ماجرای بی کاری زنان را در کشور بررسی کرد. او با بیان این مطلب که شانس زنان در جهان برای پیداکردن شغل کمتر از مردان است اما نرخ بی کاری آنها نصف مردان نیست، گفت: «این اتفاق در کشور ما ناراحت کننده است که زنان نصف مردان فرصت اشتغال دارند؛ این موضوع را هم می توان از ابعاد مختلفی بررسی کرد؛ یکی از دلایل این است که درواقع در کل نسبت به نیروی انسانی و ازجمله زنان در نیروی اشتغال توجه جدی نمی شود؛ نوع ساختار اقتصادی ما به گونه ای است که به نیروی انسانی توجه نمی شود. مثلا اقتصاد ما نفتی است و این اقتصاد نفتی توجهش به صدور نفت است نه نیروی کار. بخشی از اقتصاد هم که قرار است به نیروی انسانی متکی شود، متأسفانه باز از جنبه بخش خدمات مهم است و این خدماتی بودن در کار بازرگانی پاسخ داده می شود؛ یعنی تولید اهمیت ندارد و نرخ تولید بسیار پایین تر از نرخ خدمات است. این مسئله هم در عرصه صنعتی و هم در عرصه کشاورزی صدق می کند. تعداد نیروی کاری که نیازمند این دو عرصه است بسیار کمتر از نرخ واقعی است. بخش دیگر قضیه به نوع نگاه به زنان در ایران بازمی گردد. در کشور ما نگاه بیشتر ایدئولوژیک است و مسئولیت های ناشی از نگاه ایدئولوژیک مانع از این می شود که به زنان در حوزه اشتغال بها داده شود. آنجایی هم که بها داده می شود دلیل آن ارزان بودن نرخ دستمزدشان است؛ ضمن اینکه ممکن است بنا به محدودیت های زنان به لحاظ جنسیتی، نگاه جنسیتی در کشور ما غالب باشد و اجازه نمی دهد که زنان بیشتری به کار گرفته شوند. هرچند رشد زنان در عرصه های علم و فراگیری کمتر از مردان نیست و این مسئله ربطی به ناتوانی آنها ندارد». این نماینده کارگری تأکید کرد: « مسئله دیگر بحث آموزش عالی ماست؛ مثلا آمده اند در بخش اعظمی از رشته هایی که زن ها می توانند در آن تحصیل کنند و اتفاقا خوب هم استعداد دارند، حضور زن ها را ممنوع کرده اند. این مسائل همه دست به دست هم می دهند و از حضور زنان در عرصه های اشتغال جلوگیری می کنند».
فیروزه صابر، مؤسس و مدیرعامل بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان در گفت وگو با «شرق» درباره دلیل کم بودن شانس زنان در اشتغال می گوید: «در دهه ٦٠ و پس از انقلاب نرخ بی کاری زنان افزایش زیادی پیدا کرد و دلیل آن بازخرید کردن و اخراج و عدم جذب زنان از مشاغل آنها بود. این مسئله منجر به پایین آمدن نرخ اشتغال زنان شد، نرخی که سال های بعد باید جبران می شد و همین مسئله یکی از ریشه های این ماجرا است؛ یعنی جبران بالارفتن نرخ بی کاری زنان در دهه ٦٠ باعث شد که این مسئله ادامه پیدا کند. دهه ٦٠ نرخ رشد اشتغال زنان سالانه ١.٢ درصد بود اما نرخ رشد بی کاری ٣.۴ درصد بود. نکته دوم این است که هنوز باور عمیق نسبت به مشارکت اقتصادی زنان وجود ندارد؛ به همین دلیل در جامعه زنان جوان، نرخ بی کاری زنان ۴٠ درصد است و این نرخ برای زنان دانشگاه ٣١ درصد است.
حتی در جامعه زنان هم هنوز به صورت عمیق باور مشارکت اقتصادی وجود ندارد، به همین دلیل تمایل عمومی زنان و دختران ما به تحصیل، بیشتر از کار است.
هرچند اشتغال مسئله اصلی آنها است اما در عمل تمایل آنها به تحصیل بیشتر است». صابر در ادامه تأکید کرد: «نکته سوم نبود برنامه ریزی توسعه است، در رویکرد توسعه محور به سرمایه اجتماعی اهمیت داده می شود و سرمایه اجتماعی زن و مرد نمی شناسد بلکه به دنبال جامعه انسانی کارآمد است که در آن زن و مرد فعال باشند. این نگاه در برنامه های توسعه ما به چشم نخورده، به غیر از برنامه چهارم که این موضوع در آن تصریح شده بود». مؤسس و مدیرعامل بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان در پایان خاطر نشان کرد: «من فکر می کنم یک تبعیض جنسیتی نیز در این زمینه وجود دارد؛ یعنی ممکن است که این تبعیض در قانون وجود نداشته باشد اما در استخدام اولویت است. ما در بعضی از آگهی های استخدام می بینیم که به صراحت گفته شده فقط مرد استخدام می کنند؛ از طرفی بخشی از رشته های دانشگاهی فقط مردان را قبول می کنند. مسئله آخر محیط امن شغلی است. زنان هر کجا نمی توانند کار کنند و این ممکن است برای مردها مسئله نباشد اما برای زنان ایجاد مسئله می کند.»
روزنامه شرق- کد خبر: ٩٠۵٣١
يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۵
******************
من-ستایش-هستم
نه ساله بودم و سوم ابتدایی که پیکر دختری درست هم سن و سالم به اسم «حسنا» در خانههای نیمه کاره شهرکی دور افتاده در کرمانشاه پیدا شد، به دختر نه ساله بارها تجاوز و سرش با کارد میوه خوری جدا شده بود. این خبر وحشتناک همه شهر را گرفته بود، اولین بار بود که با واژههایی چنین مواجه میشدم و جزء جزء آنها در سرم حک شده است؛ سه کارگر ساختمانی متجاوزان به حسنا و قاتلان او بودند که با کمک خیرین که دیه آنها را تقبل کردند، سه مرد به دار آویخته شدند. نقاط حساس شهری همیشه بستر چنین حوادثی هستند که تا عمق جان هر انسانی را درگیر میکند.
از جنایات اصغر بیجه در پاکدشت ورامین بیش یک دهه گذشته است، بر اساس مستندات بیجه به ١٧ کودک تجاوز کرد و آنها را به قتل رسانده و پایانش جوخه دار بود. دیگر سالهاست پیکر بیجه با خاک یکی شده است، اما هنوز ورامین و مناطق اطرافش پرحادثه و غمبارند.
حالا شبکههای اجتماعی مملو از غم تجاوز به دخترکی ٦ ساله به نام ستایش هستند، ستایشی که در عکسهایش لبخندی کودکانه و بدون دندان دارد؛ ستایش افغانستانی است و البته زاده ایران، در همین زیر گوش تهران «ورامین» و منطقه خیر آباد به دنیا آمده است. بسیاری در شبکههای اجتماعی معتقدند که خبر در گذشت او آنطور که باید در رسانهها بازتاب نداشته است.
ستایش بیست و دوم فروردین گم میشود و پدر و مادرش که اهل افغانستان هستند، همه جا را به دنبال دخترک زیر و رو میکنند، پلیس هم ردی از دخترک نمییابد. تا اینکه فردای روز گم شدن ستایش، پلیس میگوید ردی از او گرفته است. اما پدر ستایش با پیکر آسیب دیده دخترش مواجه شده میشود، پسر ١٧ ساله همسایه، ستایش را بعد از تجاوز با چاقو به قتل میرساند و پیکرش را در وام حمام میاندازد و رویش اسید میریزد؛ شبیه صحنهای از سریال «بریکینگ بد» که همراه با سیدی شهرزاد در سوپرمارکتهای شهر به فروش میرسید. پسر ١٧ ساله در از بین بردن جنازه موفق نیست و از دوستش کمک میخواهد و این دوست هم پدرش را در جریان میگذارد و خبر به پلیس و کلانتری محل داده میشود و حالا پسرک دستگیر شده است.
در برابر حزنی که در صدای پدر ستایش موج میزند، هزاران کوهِ اندوه کم است، چندبار زنگ میزنم و گوشی تلفن دست اقوامش جا به جا میشود تا پسرعموی ستایش قبول میکند چند کلمهای با پدر ستایش حرف بزنم. میگوید: «یک روز کامل از ستایش خبری نبود، دولت و خودمان پیگیر شدیم، اما خبری از او نشد تا اینکه فرداش پلیس خبر داد که از او خبر دارند. ستایش را پسرک همسایه ما دزدیده بود.»
بغض در صدایش میشکند، اما ادامه میدهد: « همسایه بودیم، میشناختیمشان، ارتباط مان اما چندان زیاد نبود، میدیدمش که به مدرسه میرود، مادرش هم با همسرم سر کوچه جمع میشدند. اما از بعد از این اتفاق آنها را ندیدهایم. البته هنوز پایمان را توی خانه خودمان نگذاشتهایم و خانه اقوامیم تا کمی آرام شویم. همسرم و چهار فرزند دیگرم هم خیلی ناراحت هستند، اما منتظریم ببینیم چه میشود. از همه کسانی هم که به دیدار ما آمدند و پیگیر شدند ممنونیم.»
کتایون افرازه- از اعضای جمعیت امام علی و از فعالان اجتماعی منطقه قرچک و ورامین است، او میگوید این جمعیت نزدیک به یک سال و نیم است که در منطقه داوودآباد خانهای ایجاد کرده است، داوودآباد فاصله کمی با خیرآباد-محل زندگی ستایش-دارد. او درباره نبود امنیت در این مناطق میگوید: قرچک و ورامین دو قسمت تهران است که خانوادههای افغان زیادی آنجا زندگی میکنند. چون خانوادههای افغان برای کار به شهرهای بزرگ می آیند و به دلیل نداشتن استطاعت مالی کافی در حاشیهها ساکن میشوند. امنیت در این محلهها بسیار کم است، بچه های محروم از تحصیل زیادی در این مناطق هستند که جمعیت تلاش می کند به آنها خدمات آموزشی و درمانی ارائه بدهد. بیشتر این بچه ها خانوادههای آسیب دیدهای دارند که درگیر اعتیاد هستند و فضای ناامن این مناطق چنان است که خانهی جمعیت با اینکه در مقابل کلانتری است اما چندین بار مورد دستبرد قرار گرفته است. این مناطق به شدت نیازمند کار فرهنگی ریشهای هستند و همراه با کار فرهنگی باید قوانین خاصی در این مناطق گذاشته شود و امکانات به آنها داده شود؛ در این مناطق بچهها در سنین پایین ازدواج میکنند، کنترلی بر بارداری خود ندارند و آموزشی هم برای حمایت از فرزندان خود ندیدهاند.
این خبر قلب خیلیها را فشرده است، از وکلایی گرفته که اعلام آمادگی کردهاند که بدون دریافت پول وکالت خانواده ستایش را بر عهده بگیرند تا کاربرانی که در شبکههای اجتماعی عکس خود را به چهره خندان ستایش تغییر دادهاند، و تا مطالبی که با هشتگ #ستایش قریشی، #مهاجر افغانی، #من-ستایش-هستم، #عدالت برای ستایش، #ورامین و غیره در شبکههای اجتماعی منتشر شده است.
کابران در شبکههای اجتماعی مواضع مختلفی دربرابر این خبر دارند، برخی به این موضوع اشاره دارند که چرا باید ورامین همیشه بستر این اتفاقات ناگوار باشد؟ برخی هم از قوه قضاییه میخواهند که عدالت را در حق خانواده ستایش تمام کند.
برخی از واکنشهای توییتری به خبر درگذشت ستایش به این شرح است: «فعالان مدنی، کجا هستند که از # ستایش چیزی بگویند؟»، «بحث اعدام متهم که میاد یه عده پرچم حقوق بشر دست میگیرن که متهم زیر سن قانونی بوده! # ستایش»، «چه حالی دارن اون خانواده الان؟ همچین فاجعه ای گریه داره. مردن داره #ستایش»، «مساله وحشتناک اینه که چه اتفاقی توی جامعه ایران در حال رخ دادنه که یک بچه ١٧ ساله دست به یک چنین جنایتی میزنه»، «باید ترسید. #ستایش»، «وقتی عکس #ستایش قریشی رو میبینم, بیشتر از هرچیزی احساس ترس میکنم. جهان چه جای وحشتناکی شده.»، «من با اعدام مخالفم اما اعدام مصنوعی باید برای این پسر بچهی شرور انجام بشه تا درس بگیره، هرچند دیگه #ستایش زنده نمیشه...»، «اجرای #تجاوز و #قتل دختر ٦ ساله دردناک و اسفبارهست اما وحشتناک تر و دردناک تر بی تفاوتی جامعه به این خبر هست# ستایش #د ختر٦ساله # دختر _٦ساله».
گزارش از آزاده شمس خبرنگار ایسنا - ايسنا
شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۵
******************
آسمان زیر پای دکل بندان و خطر مرگ در کمین آن ها
برای شناخت از وضعیت طبقه کارگر و حرکت در جهت سازمان یابی آنها، باید شناخت دقیق تری از شرایط کار کارگران و مطالبات شان در بخش های مختلف داشته باشیم.
تنها در این صورت است که می توانیم مشکلات و موانع بر سر راه مبارزات کارگری را تشخیص دهیم و راه های غلبه بر آنها را جستجو کنیم.دکل بندی یکی از شغل هایی است که به روایتی آسمان را زیر پا احساس می کنند!"کار بر روی دکل های بلند و غول آسا (که در برخی موارد از ۴۰ متر هم فراتر رفته است) به عنوان شغل دکل بندی از دیرباز به عنوان یکی از محیط های شغلی مخاطره آمیز مطرح بوده و مخاطراتی که گاه معنای آنها، ترجمانی تلخ از مرگ است."
مستندات ما در باره این شغل،مربوط به گزارش های رسمی منتشره در سال های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۴ است. این اطلاعات اگر چه ممکن است ناقص باشد، اما به ما کمک می کند که شناخت اولیه ای از وضعیت کارگران مشغول به کار در این حرفه را به دست بیاوریم.دکل بندی شغلی است که برای خیلی ها شناخته شده، نیست. آن ها بخشی از طبقه کارگر هستند که در یکی از سخت ترین و نا ایمن ترین شغل ها، مشغول به کار هستند. شاید برای بسیاری از ما، بودن در ارتفاع ۴۰ متری هیجان انگیز و یا ترسناک باشد، اما برای آنها رفتن به این ارتفاع، تنها راه امرار معاش شان است. روزانه بیش از ۱۲ ساعت کار در ارتفاع برای به دست آوردن روزی ۴۰ هزار تومان! "دکل بندی تا اواخر سال ۹۱ در قوانین و مقررات کشور در تمامی بخش ها، شغل محسوب نمیشد، یعنی نه تنها به صورت مشخص در فهرست مشاغل تعریف شده سازمان تامین اجتماعی قرار نداشت، بلکه به عنوان شغل آزاد نیز شناخته نمی شد." با این تفسیر، این کارگران نه تنها تحت پوشش بیمه قرار نمی گیرند، بلکه به عنوان مشاغل سخت و زیان آور نیز محسوب نمی شوند.
بر اساس گزارش هائی که در سال های اخیر منتشر شده، بیشتر کارگران شاغل در این حرفه از شهر گلوگاه مازندران هستند و دلیل آن هم بیکاری جوانان گلوگاهی می باشد. اگر چه چندان مهم نیست که این کارگران از کدام منطقه باشند، چرا که ممکن بود شهر دیگری باشد: مثلن شهرستان داراب استان فارس یا کامیاران استان کردستان! واقعیت این است که از هر کجای این جغرافیا که باشی،کارگران در این شغل بدون کمترین امنیت جانی، بدون تشکل و حتی بدون حمایت قوانین نیم بند موجود،مشغول به کار هستند.
"از هر خانوار گلوگاهی چند نفر به شغل پرمخاطره و کم درآمد دکل بندی اشتغال دارند، اینجا شهر "دکل بندان" ایران در شرق مازندران است... دكل بندی شغل بسیار پرمخاطره و بدون امنیت است كه علاوه بر نداشتن درآمد مناسب، احتمال پرداخت نشدن دستمزد ازطرف پیمانکاران و عدم وجود صنفی مناسب برای پیگیری امور نیز این قشر را عذاب می دهد و متاسفانه تاكنون هیچ صنف و نهادی از این قشر کم درآمد حمایت نكرده است."
"سال هاست که میشنویم که دكل، این اسکلت فلزی، جان جوانی از جوانان گلوگاهی را گرفته و خانواده دیگری داغدار عزیز از دست رفته خود شده است." بر اساس آماری که سال ۱۳۹۲ انتشار یافته، بیش از ۴۰۰ نفر کارگر در این منطقه کشته و یا مجروح شده اند. آمار بالا و تکان دهنده ی کشته شده گان نشان می دهد که اساسن اصول ایمنی در این شغل جائی ندارد.
"علی عظیمی یكی از جوانان گلوگاهی که به شغل دکل بندی اشتغال دارد، در این رابطه به خبرنگار مهر گفت: شهرستان گلوگاه به شهر دکل بندان معروف است و در هر خانه ای دو تا سه دكل بند وجود دارد كه مهمترین دغدغه آنان وضعیت اقتصادی است. عظیمی با بیان اینكه جوانان این شهر به دلیل مسائل اقتصادی و نداشتن درآمد به این حرفه روی می آورند خاطر نشان كرد: شاید در ذهن ها این گونه تصور شود كه جوانان گلوگاهی به دلیل عدم سواد كافی به این كار روی آورده اند اما اینطور نیست و دكل بندی تنها مختص افراد بیسواد نیست، چرا كه در بین این کارگران فارغالتحصیلان دانشگاهها دیده میشوند و یا دانشجویانی که وقت استراحت و تعطیلات خود را برای تامین هزینه دانشگاه به دکلبندی میروند."
"جواد محمود جانلو جوان ۲٦ ساله ای که حدود ٦ سال به کار دکل بندی اشتغال دارد و برادرش "جمشید" را بر اثر كار بر روی همین دكل از دست داده است می گوید: من خودم فوق دیپلم برق هستم و با توجه به اینكه پدرم هم بازنشسته شركت برق است اما كاری پیدا نكردم و ناچار شدم به این كار روی بیاورم. وی افزود: ما روزانه از ٦ صبح تا ۹ شب كار می كنیم و روزی ۳۵ تا ۴۰ هزارتومان حقوق می گیریم كه همین حقوق در كشورهای دیگر چند برابر است."
نکته دیگری که در رابطه با این حرفه وجود دارد، وجود پیمانکاران در این شغل است. پیمانکارانی که با واسطه گری و بدون هیچ زحمتی، بخشی از حاصل دسترنج کارگران را به جیب می زنند و برای رسیدن به سود بیشتر، کمترین امکانات ایمنی را نیز از کارگران دریغ می کنند." یکی از جوانهایی که مدتی را در جنوب کشور با دکلبندان همشهری خود گذرانده است، گفت: دکلبندی شغل سختی است، پیمانکاران توجهی به ایمنی کارگران ندارند؛ نه لباسی، نه کلاه و دستکشی و نه امنیتی، دور از خانواده بودیم، حقوق خوبی برای ما در نظر میگرفتند اما مبلغ اندکی پرداخت میشد، برخی از پیمانکاران به کارگران خیانت میکردند، زیرا حقوق آنها را از دولت میگرفتند اما به کارگر مزد اندکی میدادند، مبلغی را در جیب ناظران میگذاشتند و خبری از بیمه کارگران نبود. مهدی یگانه اظهار کرد: خوابگاه مناسبی نداشتیم، شبی را بهیاد داریم که چادر بچهها آتش گرفت، چند نفر جان خود را نجات دادند و جوانی بهنام مصطفی قلعهسری جلوی چشمان ما در آتش سوخت و نتوانستیم کاری برای او انجام دهیم."
این بخش از طبقه کارگر ایران نیز مانند بسیاری دیگر از کارگران، از بی تشکلی رنج می برند و ما با همان حلقه مفقوده، یعنی نداشتن تشکل کارگری، مواجه هستیم. اما علی رغم این وضعیت، کارگران شاغل در دکل بندی، بنا به ضرورت زندگی مادیشان، به نیاز وجود تشکل پی برده اند. "جواد محمود جانلو مهمترین مشكل دكل بندان را عدم وجود صنف واحد برای دكل بندان عنوان كرد و یادآور شد:متاسفانه حقوق واقعی به ما پرداخت نمی شود و به دلیل اینكه صنف و انجمن خاصی نداریم؛ هر پیمانكار برای خود نرخ می دهد، مسئولین اگر واقعا" به فكر ما هستند موضوع صنف ما را پیگیری كنند تا حقوق و مزایای ما، بیمه و خدمات دیگر مشخص شود."
از صحبت های این کارگر دکل بند می توان دریافت که این بخش از طبقه کارگر،برای ایجاد تشکل دست به دامان مقام های دولتی شده اند. مقام هایی که خود به عنوان عوامل سرمایه به طور مستقیم یا غیر مستقیم در ایجاد این شرایط برای کارگران دکل بند، نقش داشته اند. این ها کسانی هستند که هنگام انتخابات به شهرستان های کوچک رفته و با طرح مسائل مردم و مشخصن در اینجا کارگران دکل بند، برای جمع آوری رای آنها، تلاش می کنند.
کارگران دکل بند باید به نیروی خود باور داشته باشند و این را سر لوحه مبارزه خویش قرار دهند که تنها با اتکا به قدرت اتحاد و همبستگی خود، می توانند تشکل کارگری را ایجاد کنند. تشکلی که با انتخاب و حمایت خود کارگران دکل بند ایجاد شود، ضامن دستیابی آنها به خواسته ها و مطالبات شان است.
۱۳۹۵/۱/۱۲
!- farsi ->
******************
نتیجه مذاکرات اتحادیه کارگران صنایع در سوئد با کارفرما
اتحادیه صنایع فلزیIF METALL - سوئد - در روز پنج شنبه، ٣١ مارس، بعد از چانه زنی به توافق رسیدند. اعضای اتحادیه صنایع فلزی كه قرارداد سالانه آنها به پایان رسیده بود در حین بستن قرارداد جدید خواستار افزایش ۲/۸ درصد ی افزایش دست مزدها شدند. بعد از چانه زنی های طولانی مدت مابین نمایندگان اتحادیه صنایع با كارفرمایان، توافق شد كه ٢/٢ درصد دستمزدكارگران این بخش که حدودا ٦۰۰/۰۰۰ نفر هستند افزایش یابد.
******************
عدم توافق اتحادیه کارگران ساختمانی با کارفرما در ۳۱ مارس
بر اساس آخرین گزارش ها تاکنون هیج توافقی مابین اتحادیه کارگران ساختمانی- سوئد - Byggnadsarbetare، با کارفرمایان حاصل نشده است. اتحادیه کارگران ساختمانی اعلام کرد که ۲۶۰۰ عضو این اتحادیه که در ۶۰ شرکت مختلف به فعالیت مشغولند، اعتصاب خواهند کرد. دلیل این اعتصاب اختلاف نظر با کارفرما اعلام شده است. یوهان لیندهلم سخنگوی اتحادیه کارگران ساختمانی، می گوید:«ما آماده همه چیز هستیم. درخواست ما افزایش حداقل ۳.۲ درصدی حقوقهاست و همچنین خواستار تعیین یک حداقل دستمزد مشخص هستیم. از سوی دیگر، ماتس اکرلیند، رییس مذاکرات اتحادیه کارفرمایان صنعت ساختمان، می گوید که افزایش ۲.۲ درصدی دستمزدها، سقف افزایشی ست که اتحادیه او بر اساس قرارداد جاری، قادر به پذیرش آن است. نماینده کارگران ساختمانی گفته است در صورت عدم توافق در تاریخ ۱۲ اپریل دست به اعتصاب خواهند زد .
۱۳ فروردین ۱۳۹۵
******************
احتمال اعتصاب کارگری در سوئد
۵ اتحادیه کارگری در سوئد بعد از اتمام قراردادهای جمعی کارگران با کارفرماها در ۳۱ مارس ۲۰۱٦ برای افزایش دستمزد به مذاکره پرداختند.
اتحادیه های کارگری اعلام کردند که در صورت عدم توافق دست به اعتصاب خواهند زد. در پی نشست ۵ اتحادیه ی کارگری با کارفرمایان طی روزهای گذشته فعلا هیچ توافقی بر سر افزایش دستمزدها حاصل نشده است. اتحادیه های کارگری خواستار افزایش ۲/۸ درصد دستمزدها هستند و کارفرمایان با ۱/٦۵ درصد موافقت خود را اعلام کرده اند؛ اما اتحادیه ها با درصد تعیین شده توسط کارفرما موافقت ندارند. همچنین یکی دیگر از خواست های کارگران امنیت محیط کار می باشد. بعد از این مذاکرات اتحادیه کارگران ساختمانی اعلام کرده است در صورت عدم توافق بر سر افزایش دستمزد کارگران، این اتحادیه در ۱۲ آپریل دست به اعتصاب خواهند زد.
۱۲ فروردین ۱۳۹۵
******************
علی ربیعی دلسوز کارفرمایان!
روز ۹۵/۱/۲ خبرگزاری ایلنا پیام نوروزی آقای علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی را درج نمود. آقای ربیعی در بخشی از پیام خویش می گوید: "دغدغه ی کارگران بیکار و کاهش قدرت خرید انها، زنان سرپرست خانوار، معلولان، کودکان کار و بی سرپرست و کارفرمایانی که بیم تعطیلی بنگاه های خویش را دارند یک لحظه نیز مرا بحال خویش رها نمی کند “. سخنان جالب و دلسوزانه آقای ربیعی را البته در حالی میشنویم که هنوز چند روزی از مصوبه شورای عالی کار در رابطه با تعیین دستمزد تا سه برابر زیر خط فقر برای سال ۹۵ نمیگذرد . آقای ربیعی به خوبی میداند و متوجه هست که دستمزد ماهیانه ۸۱۲۰۰۰ تومان یعنی تحمیل فقر و فلاکت و گرسنگی هرچه بیشتر به کارگران و خانواده های آن ها. ربیعی که این گونه برای ما کارگران اشک تمساح میریزد نمی گوید که خودش ماهیانه چقدر حقوق دریافت میکند. آقای ربیعی بهتر است بفرماید که در مدت تصدی پست وزارتخانه تحت امر خویش جز سخنان زیبا و فریبنده چه اقدامات مثبتی جهت بهبود شرایط وضعیت زندگی ما کارگران انجام داده است؟
مگر نه اینکه طبق آمارهای رسمی مندرج در سایت ها و خبر گزای ها ی خودتان از زبان مسئولین میشنویم هر روزه بر تعداد بیکاران، زنان خیابانی، کودکان کار و خیابان افزوده می گردد. می دانید چرا؟ چون کودکان کار و خیابان نتیجه وضع قوانین ضد کارگری، تحمیل قراردادهای موقت و سفید امضا، اخراج سازی های گسترده ناشی از تعطیلی کارخانه ها، کارگاه ها و واحدهای تولیدی به دلیل واردات بی رویه اجناس و کالاهای بنجل و بی کیفیت می باشد که آن هم ناشی از سیاست های دولت طرفدار سرمایه داران می باشد (کسب سود بیش تر برای پایین آوردن هزینه تولید، با استثمار بیش تر از کارگران ) .
پدری که کارش را از دست می دهد چگونه می تواند به فکرتأمین هزینه تحصیل فرزندان خویش باشد؟ کودکی که می بیند پدرش بیکار است ناچار است با روی آوردن به شغل های کاذب از قبیل دست فروشی و غیره گوشه ای ازهزینه خانوار را بر عهده بگیرد.
امروزه کار کودکان در بیشتر کشورهای سرمایه داری غربی ممنوع میباشد. ولی کشور ما ایران تاکنون به مقاوله نامه ۱۳۸ در باره ممنوعیت کار کو دکان نپیوسته است. اگر چه در ماده ۷۹ قانون کار بر ممنوعیت اشتغال کودکان زیر ۱۵ سال تآکید شده ولی تاکنون هیچ گونه اقدام عملی و مثبتی در این راستا صورت نگرفته است .ما مطمئن هستیم در آینده هم تغییری از جانب شما صورت نخواهد گرفت، چون شما اصولآ جز به منافع خود و کسب سود بیشتر با بهره کشی از ما کارگران به چیز دیگری نمی اندیشید. ما وقتی دم خروس را زیر قبرستان می بینیم دیگر قسم حضرت عباس خان را باور نمی کنیم .ما کارگران چاره کار خویش را یافته ایم و دیگر فریب نیرنگ و چرب زبانی تان را نخواهیم خورد در سال پیش رو سعی خواهیم کرد با اتحاد و هم بستگی و گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگری حقوق پایمال شده ی خویش را بدست آوریم.
جمعی از کارگران سنندج و اعضا کمیته هماهنگی
فروردین ۹۵
******************
مرگ کولبر اهل نودشه!
بر اساس خبر دریافتی روز دوشنبه دوم فروردین ماه ۱۳۹۵ ساعت یک بامداد یکی دیگر از کولبران کردستان دچار حادثه شد و جان خود را از دست داد. رستم رستمیان ۴۲ ساله، متاهل و دارای دو فرزند واهل نودشه از توابع شهرستان پاوه بود. ایشان در اثر شرایط نامساعد آب و هوایی و سختی راه و همچنین استرس های وارده از طرف نیروهای انتظامی و مرزبانی دچار سکته قلبی شد و در اثر پرت شدن از یک تپه، جان خود را از دست داد.
۲ فروردین ۱۳۹۵
******************
فرارسیدن نوروز مبارک!
.....
روزی که کمترین سرود،
بوسه است!
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست!
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند.
قفل،
افسانه یی ست!
و قلب ،
برای زندگی بس است!
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است،
.....
فرا رسیدن سال نو را به همه کارگران و انسان های آزادیخواه و عدالتخواه و مبارزین راه رهایی طبقه كارگر تبریک می گوییم. با آرزوی جهانی عاری از نابرابری و استثمار و خشونت.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
فروردین ۱۳۹۵
******************
برگزاری مراسم عید نوروز توسط خانواده های کارگری در شهر سنندج!
به گزارش رسیده در آخرین روز سال ۹۴ مراسم عید نوروز در سنندج برگزار شد.
این مراسم که از قبل توسط فعالین کارگری و مدنی و گروه های کوهنوردی برنامه ریزی شده بود در ساعت ۲ بعد از ظهر در مکان تعیین شده در جاده قدیم مریوان شروع شد. مراسم با خوشامدگویی برگزار کنندگان جشن به زبان های کردی و فارسی آغاز که با استقبال گرم شرکت کنندگان روبرو شد. در ادامه مردم حاضر در مراسم به رقص و پایکوبی پرداختند.
یکی از سنت های کهن این منطقه روشن کردن آتش در مراسم برگزاری جشن نوروز است که در این جشن نیز مردم با روشن کردن آتشی بزرگ و حلقه زدن به دور آن به رقص و پایکوبی پرداختند. مراسم در میان شادی و سرور مردم و با صمیمیتی کم نظیر در ساعت ۷ به پایان رسید. نکته بارز این جشن احساس مسئولیت و دخالت گری تمامی حاضرین در این شادی و سرور بود. در این مراسم حدود ۵۰۰۰ نفر از مردم حضور داشتند و حضور مردم به حدی بود که باعث ترافیک چندین ساعته در مسیر سنندج به مریوان شد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
اول فروردین ۱۳۹۵
******************
"باید متشكل شد!"
دوستان کارگر! هم طبقه ای ها!
سال ۹۴ شاهد اعتراضات و اعتصابات گسترده اما غیر منسجم کارگری در سراسر ایران بودیم.
شورای عالی کار امسال هم چون سالهای گذشته بدون حضور نمایندگان واقعی و منتخب ما کارگران طی چند جلسه پشت درهای بسته اقدام به تصویب دستمزد چند برابر زیر خط فقر برای سال ۹۵ نمود.
بیاییم در سال پیش رو با ایجاد تشکل های مستقل و خود ساخته کارگری، دامنه اعتراضات و اعتصابات خود را هر بیشتر سازمان یافته و گسترده تر نماییم .
با اتحاد و همبستگی مان می توانیم خواست بر خورداری از زندگی انسانی و بدور از فقر و گرسنگی را به دولت و کارفرمایان تحمیل کنیم .
پیشاپیش سال نو را به همه تبریک می گویم.
فعال کارگری و عضو کمیته هماهنگی
برای کمک به ایجاد تشکل های مستقل کارگری از سنندج
۲۸ اسفند ۱۳۹۴
******************
قیمت جانِ یک انسانِ کولبر ۲۰۰هزار تومان است!
اگر بتوان آن دسته از نویسنده گان بزرگ قرن بیستم را که از رنج طبقه ی کارگر قلم زده اند، دوباره زنده کرد، نمی دانم کدام بخش از زندگی فلاکت بار "کولبران" را به رشته تحریر در خواهند آورند!
جامعه ما بر حسب عادت، برای قشر کارگر تنها ترحم می خرد. اما من به دنبال برانگیختن حس ترحم شما نیستم؛ فقط می خواهم از این طریق نمونه ای از روش های تولید سرمایه و شیوه ی کار کارگران را نشان دهم.
بالغ بر چندین هزار نفر در شهرها و روستا های مرزی - بلاخص در منطقه ی کردستان- از سرِ ناچاری به شغلی روی آورده اند که اقتصاد و جامعه شناسی هیچ اشاره ای به آن نمی کند. "کولبر" به کسی گفته می شود که چند ده کیلو بار را روی کولش به دوش می گیرد، با پای پیاده چندین کیلومتر از کوه و دشت میگذراند و از مرز رد می کند. هیچ نهاد و سازمانی، وجود این افراد را به رسمیت نمی شناسد. در این پیشه نه تنها از حداقل دستمزد، بیمه، بازنشستگی و... خبری نیست، بلکه امنیت جانی هم صفر است و حتی این عمل جرم هم محسوب می شود؛ اما در نهایت سودِ هنگفتی به جیبِ سرمایه دار و صاحبِ مال می رود.
کولبران همواره تحت تعقیب نیروهای انتظامی قرار گرفته، مورد ضرب و شتم واقع می شوند و هدف گلوله ی نیروهای مرزی قرار می گیرند. بعلاوه مین های باقی مانده از دوران جنگ و مین گذاری های مرزی، جان شان را گرفته و ناقص شان می کند.
تنها دارایی کولبر بدن اوست، تنها چیزی که به او توان حمل بار و امرار معاش می دهد. اما واقعیت این است که اسکلت بندی و عضلات بدن انسان نمی تواند هر روز و در دراز مدت فشار چنین وزنی را در مسافت های طولانی تحمل کند، از همین رو انسان از هزاران سال پیش حیواناتی تنومند را برای حمل بارهای سنگین به کار می گرفته؛ البته در جوامع امروزی که وسایل پیش رفته حمل و نقل توسعه پیدا کرده اند، حتی استفاده از چارپایان نیز چندان رایج نیست. اما امروز به جایی رسیده ایم که قیمت یک اسب خوب در بازار ایران ۱۰ میلیون تومان و قیمت جانِ یک انسانِ کولبر ۲۰۰هزار تومان است! بله، در همین جوامع به اصطلاح پیشرفته، منزلت انسان چنین پایین آمده که قانونِ تولید و سرمایه، "ابزاری انسانی" را با قیمتی پایین تر از حیوان می خرد!
حال باید پرسید چرا؟ دلیل اصلی رواج این مساله در مناطق مرزی چیست؟ کوتاه ترین پاسخ، رشد و توسعه ناموزن در نظام سرمایه داری است. سیستمی که در آن افزایش ثروت در یک منطقه به معنای فقر و نگون بختی در مناطق دیگر است. توسعه ناموزن یعنی ثروت انباشته شده در یکجا، و نتیجا" محرومیت در جای دیگر؛ دلیل اصلی فراموشی مناطق مرزی همین است. این امر باعث سقوطِ پیوسته و هر چه بیشترِ معاش ساکنان این مناطق می شود.
کولبران هر روز دل به کوه میزنند، اما در طول هر ماه عده ای زخمی و ناقص به خانه باز گشته، و ده ها نفر هرگز باز نمی گردند. آن ها به سادگی و در سکوت خبری در مرزها کشته و زخمی شوند، و هیچ رسانه ای نامی از ایشان نمی برد.
طبق آخرین آمار، تنها در سال ۹۳ فقط در کردستان ایران ۳۷ کولبر با تیراندازی نیروهای مرزی کشته و ۴۲ نفر دیگر زخمی شده اند. سنِ کولبران کشته شده از ۱۳ الی ۶۰ سال اعلام شده و احتمالا" زنانی هم در میان شان بوده اند. اما فاجعه تنها به از دست رفتن جانِ کولبر ختم نمی شود، تبعات این مرگ ها و نقص عضو ها، همسران و فرزندان و اطرافیان را تحت الشاع قرار داده و آنان را بیش از پیش تحت فشار معیشتی و روانی گذاشته و روز از نو، روزی! از نو...
مدتی است خبرِ اعدام شدنِ تمام مردان یک روستا در سیستان و بلوچستان، به جرم قاچاق مواد مخدر، دست به دست می شود؛ دور نیست زمانی که خبری مشابه از کردستان بشنویم، تنها با این تفاوت که این بار آن ها هنگام کولبری کشته شده اند.
نوشته: شلیر
******************
اخراج کارگران کارخانه ایستک سنندج در آستانه سال نو!
بر اساس گزارش ارسالی، کارفرما و مسئولین کارخانه ایستک سنندج، پس از پایان قراردادهای اسفند ۹۴ با تمامی کارگران شاغل در این کارخانه تسویه حساب و به آنها اعلام کرده اند که این کارخانه برای سال جدید ۹۵ تولیدی نخواهد داشت و احتمال بسته شدن آن به طور کامل قطعی خواهد شد، و کارگران باید به فکر بیمه بیکاری و شغل دیگری برای خود باشند. پس از اعلام این خبر از طرف مسئولین کارخانه موجی از ناامیدی و ترس از بیکاری وجود کارگران شاغل در این واحد تولیدی را دربر گرفته است و واکنش تند وسریع آنها را در پی داشته است. کارگران برای جلوگیری از بسته شدن کارخانه به اداره کار و استانداری سنندج مراجعه کرده اند که مسئولین اداره کار تا لحظه ارسال این خبر تاکنون جواب قانع کننده ای به کارگران نداده اند و آن را به بعد از تعطیلات نوروز موکول کرده اند. بعضی از کارگران دلیل بسته شدن کارخانه را مسائل مربوط به یکی از کارفرمایان کارخانه که هم اکنون به اتهام فساد اقتصادی و پولشویی در زندان به سر می برد می دانند.
لازم به ذکر است که کارخانه ایستک دارای دو شعبه می باشد که اولین شعبه آن در شهر رشت و دومین شعبه آن در جاده کمربندی بهشت محمدی سنندج واقع شده است و دارای ۱۲۰ نفر کارگر بوده و همگی آنها با قراردادهای موقت یک ماهه مشغول به کار می باشند که سابقه شماری از آنها از یک سال تا هشت سال می باشد.
ما اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، ضمن محکوم کردن اخراج کارگران به هر بهانه ای، خواستاری ابقا به کار تمامی کارگران اخراج شده می باشیم.
۲۸ اسفند ۱۳۹۴
******************
مرگ کارگر سنندجی در اثر حادثه ناشی از کار
به گزارش رسیده روز ۹۴/۱۲/۱۱ کارگری به نام ناصح در حین کار در پارکینگ احداثی شهرداری سنندج از آسانسور سقوط کرده و متاسفانه جان باخت. لازم به توضیح است نامبرده ۳۰ ساله سن داشته و متآهل و دارای یک فرزند می باشد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن عرض تسلیت به خانواده و دوستان این کارگر، بروز چنین حوادثی در محیط های کار را ناشی از سودخواهی و عدم رعایت استانداردهای ایمنی در محیط های کار توسط کارفرمایان دانسته و رعایت استانداردهای ایمنی و فراهم نمودن شرایط برقراری این الزامات در محیط های کار را مانع از بروز چنین حوادث ناگواری می داند.
۱۴ اسفند ۱۳۹۴
******************
گزارشی از وضعیت بیمه کارگران ساختمانی شهرستان سقز
بنا به گزارش ارسالی چندی است که در شهرستان سقز انجمن صنفی کارگران ساختمانی تشکیل شده است. این انجمن از کارگران عضو در این تشکل مبلغ پنجاه هزار تومان بابت حق عضویت دریافت اماهیچ گونه خدماتی به آن ها ارائه نمی دهد.
بر اساس این گزارش بازرسان این انجمن به جای اقدام در جهت حل مشکلات کارگران ساختمانی و بیمه کردن آن ها، بیمه کارگران قدیمی تر را نیز حذف کرده اند. و این در حالی است که این کارگران در سالهای گذشته در سازمان فنی و حرفه ای امتحان داده و کارت مهارت برای آنان صادر شده است. انجمنی که به نام دفاع از کارگران ساختمانی تشکیل شده است، به جای این که در جهت منافع کارگران حرکت نماید، علیه منافع آنان حرکت می کند.
کمیته هماهنگی بر این باور است که تنها از طریق نظارت دقیق تر و فعال تر یکایک اعضای این تشکل ها و دخالتگری مؤثر آن ها در جهت بهبود وضعیت کارگران می توان مانع از اتخاذ برخی تصمیمات نادرست و پاره ای برخوردهای غلط و ضدکارگری شد.
۱۳ اسفند ۱۳۹۴
******************
کارگران کاشی کسری به مرخصی اجباری فرستاده شدند
به گزارش رسیده در روز یکم اسفند ماه تعداد هشتادو شش نفر از کارگران کاشی کسری واقع درجاده سنندج دهگلان توسط مدیریت این کارخانه به مرخصی اجباری فرستاده شدند. این کارگران در حالی به مرخصی اجباری فرستاده شدند که از یکسال تا هفده سال سابقه کاری دارند. لازم به ذکر است که مدیریت این کار خانه هرساله تعدادی از کارگران با سابقه را اخراج و کارگران جدیدرا جایگزین می کند.
۶ اسفند ۱۳۹۴
******************
تجمع کارگران کاشی خزر مقابل استانداری رشت
صبح امروز سوم اسفند ۱۳۹۴ هفتاد نفر از کارگران کارخانه کاشی خزر واقع در شهر صنعتی ، مقابل استانداری شهر رشت تجمع نمودند.
این کارگران عنوان نمودند که بیش از یک سال است که مزایای کارگران با تاخیر پرداخت می شود و کارگران عیدی و پاداش سال ۹۳ و همچنین سه ماه از حقوق سال جاری را طلب دارند و وقتی پاسخ درستی از مدیر کارخانه دریافت نگردید مقابل استانداری حضور پیدا کردند و خواهان پاسخگویی مسولان استان شدند.
کارگران عنوان نمودند که چند ماه است که تولیدات این کارخانه که شامل کاشی کف و دیوار می باشد به مکان دیگری انتقال داده می شود و حدود ۱۰ روز است که از خروج تولیدات توسط کارگران بخش مربوطه جلوگیری می شود.
بنا به گفته کارگر دیگر،روز گذشته از طرف مدیر کارخانه اعلام شده است که کارخانه به مدت سه ماه تعطیل خواهد شد و مقدمات بیمه بیکاری کارگران توسط کارفرما پیگیری می شود.
درپی این اعتراض، نمایندگانی از طرف کارگران به داخل استانداری رفته و با یکی از مقامات استانداری صحبت نمودند که نتیجه درستی از این گفتگو حاصل نشد و از کارگران خواسته شد که به تجمع پایان دهند و وعده بعد از انتخابات را به این کارگران دادند.
این تجمع تا ساعت حدود ۱ ظهر ادامه داشت.
۳ اسفند ۹۴
******************
تجمع اعتراضی رانندگان شخصی مسافربر در سنندج
بنا به گزارش رسیده امروز پنجشنبه ۹۴/۱۱/۱۵ جمع کثیری از رانندگان شخصی مسافربر شهر سنندج، در مقابل استانداری این شهر دست به تجمع اعتراضی زدند. اعتراض این رانندگان به طرحی است که جدیدا از طرف راهنمایی و رانندگی و سازمان تاکسیرانی این شهر برای اجرا ابلاغ شده است. بر اساس این طرح برای جلوگیری و ممانعت از تردد و جابجایی مسافر توسط وسایل نقلیه شخصی در شهر سنندج جریمه ای معادل ۸۰ هزار تومان در نظر گرفته شده است.
این رانندگان در این تجمع اعلام کردند که باتوجه به آمار گسترده بیکاری در سنندج و نبود هیچگونه فرصت شغلی مناسب که بتوانند حداقل نیازهای اولیه زندگی خود و خانواده هایشان را تامین کنند به ناچار دست به مسافرکشی می زنند و تنها منبع درآمدشان نیز همین کار می باشد و از مسئولین استانداری خواستار رسیدگی به وضعیت خود شدند. سرانجام مدیریت برنامه ریزی استانداری به میان رانندگان معترض آمده و به آنان قول دادند که تا روز شنبه به اعتراض آنان رسیدگی خواهد شد.
۱۵ بهمن ماه ۹۴
******************
کارگران پیمانکار نیروگاه برق یزد در شرف اخراج
کارگران شرکت نیرو پژوه زیر نظر شرکت مپنا در یزد مدت سه روز است که در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه شان دست از کار کشیده اند.
این کارگران حدود ۴۰ نفر بوده و همگی کارگران فنی (برقکار، مکانیک، جوشکار و ژنراتور کار) هستند و سابقه کاری از ۶ ماه تا یک سال را دارند. آنان در شرایط سخت و با حداقل امکانات کارکرده و پیمانکار مربوطه نیمی از حقوق آنان را پرداخت کرده است. هم اکنون بیش از ۴ ماه از حقوق این کارگران پرداخت نشده و کارگران در اعتراض از روز پنجشنبه مورخه ۹۴/۱۱/۸ دست از کار کشیده و خواهان پرداخت دستمزد های معوقه خود می باشند.
کارفرمای این شرکت در ابتدا فقط یک نسخه از قرارداد را با کارگران امضاء نموده و اکنون که کار این پروژه رو به اتمام است قصد دارد از پرداخت سنوات کاری، حق مرخصی و عیدی و پاداش.... این کارگران سر باز زده و همچنین تهدید کرده است که اگر کارگران نمی خواهند با این روال کار کنند اخراج خواهند شد. این در حالی است که کارگران هنوز حدود ۴ ماه حقوق شان را دریافت نکرده و اعلام نموده تا تسویه کامل حقوق و مزایای خود از ترک شرکت و انجام کار خودداری خواهند کرد.
۱۲ بهمن ماه ۹۴
******************
مخالفت اداره ی کار کردستان با تشکیل شورای کارگران تراکتورسازی کردستان
بنا به گزارش ارسالی اداره ی کار کردستان مجددا با تشکیل شورای کارگران شرکت تراکتورسازی کردستان مخالفت کرد.
در پی برگزاری تجمعات کارگران در بهمن ماه، حراست این کارخانه تعدادی از پرسنل را فراخوانده است و آنان را تهدید به اخراج نموده است. همچنین اداره کار سنندج طی تماس تلفنی و اخطار به چند تن از کاندیداهای نمایندگی خواهان استعفا و کناره گیری آنان از نمایندگی شورای کار گردید. همچنین شرکت مالک این کارخانه (تراکتور سازی تبریز) تهدید کرده است که در صورت پیگیری مجدد و تجمع پرسنل اقدام به جمع آوری و تعطیلی این واحد خواهد کرد.
کارگران کارخانه تراکتور سازی کردستان هیچگونه تشکل کارگری نداشته و تاکنون چندین بار از طریق مکاتبه با اداره کار خواستار شده اند تا مقدماتی فراهم شود تا کارگران بتوانند نمایندگان خود را انتخاب کنند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری بر این باور است که کارگران تنها با اتکا به نیروی خویش و بدون کسب اجازه از هر نوع نهاد یا اداره دولتی می توانند اقدام به انتخاب نمایندگان خود و ایجاد تشکل مستقل نموده و برای دستیابی به مطالباتشان اقدام نمایند.
۱۲ بهمن ماه ۹۴
******************
افزایش، مرگ کارگران در اثر حوادث ناشی از کار در استان کردستان
بنا به اظهارات غلامرضا همایون پور،مدیر کل پزشکی قانونی استان کردستان در گفتگو با خبرنگاران که در ماهنامه اصناف کردستان شماره ی دی ماه امسال منتشر شده است، در ۸ ماه امسال یعنی تا پایان آبان ماه ،۲۱ نفر بر اثر حوادث ناشی از کار در استان کردستان جان خود را از دست داده اند و این در حالی است که در مدت مشابه سال قبل فوت شدگان حوادث ناشی از کار ۱۲نفر بوده اند یعنی افزایش ۵۰ درصدی این حوادث. همچنین طبق اظهارات ایشان کل فوت شدگان حوادث ناشی از کار در ۸ ماهه سال جاری ۲۰ نفر مرد و یک نفر زن بوده است در حالی که کل فوت شدگان سال قبل مرد بودند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۵ بهمن ماه ۹۴
******************
محکومیت بازداشت کارگران سیمان دورود
۱۲ تن از کارگران سیمان دورود استان لرستان روز چهارشنبه ۲۳ دی، و در سومین روز اعتراض کارگران این کارخانه با شکایت کارفرما، توسط نیروی انتظامی بازداشت شدند.
جرم این کارگران این بوده که نگران امنیت شغلی وزندگی خود وخانواده شان بوده اند.کارگران کارخانه سیمان دورود که به ویژه از بعد از تصدی مدیریت جدید این کارخانه شاهد کاهش فروش ،توقف بعضی از خطوط تولید و قطع پاره ای از مزایای خود بوده اند به درستی تشخیص داده اند که چنین روندی در نهایت به چیزی جز بیکارسازی کارگران منجر نخواهد شد. لذا در اعتراض به این روند رو به افت، در محوطه کارخانه دست به تجمع می زنند و کارفرما متقابلا از انها شکایت می کند و به دنبال این شکایت ۱۲ نفر از کارگران بازداشت می شوند. به دنبال این واقعه بقیه کارگران در محوطه کارخانه دست به تجمع زده و علاوه بر امنیت شغلی، خواهان آزادی رفقای خود می شوند. این نخستین بارنیست که کارگران به دنبال اعتراض بازداشت می شوند ومشخص است که سرمایه در این مورد شمشیر را ازرو بسته است. اخیرا نیز تعدادی از کارگران معترض فاز۲۴ و۲۳عسلویه بازداشت شدند وپیشتر نیزکارگران چادرملو وبافق بازداشت شده بودند.بازداشت و محاکمه کارگران ونمایندگان کارگری که روز به روز بیشتر و بیشتر می شود تنها نشان دهنده ترس سرمایه از اوج گیری اعتراضات کارگری است.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری بازداشت کارگران وفعالین کارگری را محکوم نموده خواهان آزادی هرچه سریع تر کارگران بازداشت شده کارخانه سیمان دورود می باشد.
دی ماه ۱۳۹۴
******************
مرگ ۲ کارگر در کارخانه قند نقده
به گزارش رسیده امروز ۲۱ دی ماه بر اثر انفجار مخزن کارخانه قند نقده متاسفانه ۲ کارگر به نام های رسول محمد نژاد و منصور باقری جان خود را از دست دادند.
همچنین 3 تن از کارگران بر اثر این حادثه مصدوم شدند که ۲ نفر از آنان در بیمارستان نقده بستری شدند و نفر سوم به دلیل وخامت حالش به ارومیه اعزام شد. هر دو کارگر فوت شده از اهالی نقده می باشند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن عرض تسلیت به خانواده و دوستان رسول محمدنژاد و منصور باقری ، بروز چنین حوادثی در محیط های کار را ناشی از سودخواهی کارفرمایان دانسته و خواهان برقراری استانداری ایمنی در محیط های کار جهت حفظ جان کارگران می باشد.
۲۱ دی ۱۳۹۴
******************
حادثه در کارخانه تراکتور سازی کردستان
بنا به گزارش ارسالی روز ۱۹ دی ماه ۱۳۹۴ یکی از کارگران تراکتورسازی کردستان به نام کامبیز رشیدی به علت حادثه در محیط کار به شدت از ناحیه سر مجروح و به بیمارستان انتقال یافت. بر اساس این گزارش این حادثه در اثر سقوط جرثقیل ثقفی رخ داده است. نامبرده بعد از حادثه به بیمارستانی در سنندج منتقل شده و از ناحیه سر مورد جراحی قرار گرفته است. وضعیت عمومی ایشان نامساعده بود و هم اکنون در بخش ICU بستری می باشد.
بر طبق گفته کارگران شاغل در این واحد تولیدی ، آنان بارها در رابطه با شرایط غیر ایمن جرثقیل ثقفی به کارفرما اطلاع داده بودند اما کارفرما هیچ اقدامی در راستای ایمن سازی انجام نداده است.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن آروزی سلامتی برای کامبیز رشیدی، اعلام می نماید سودخواهی کارفرمایان در محیط های کار علت وقوع چنین حوادثی می باشد و خواهان برقراری استانداردهای ایمنی درمحیط های کار می باشد.
۲۱ دی ۱۳۹۴
******************
تجمع اعتراضی معلمان پیش دبستانی گیلان مقابل استانداری!
طرح استخدام معلمان پیش دبستانی به کام نور چشمی ها؟
طبق گزارش دریافتی ،صبح پنجشنبه ۱۷ دی،جمعی نزدیک به ۵۰ نفر از معلمان پیش دبستانی های گیلان روبروی ساختمان استانداری گیلان تجمع کردند. پیش از ظهر پنجشنبه نزدیک به ۵۰ نفر از معلمان پیش دبستانی های گیلان روبروی درب استانداری گیلان تجمع کردند.
شرایط آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش ،معلمان پیش دبستانیهای گیلان و سراسر کشور را دچار چالش کرده است.
در این تجمع معلمان پیش دبستانی و حق التدریسی با در دست داشتن پلاکاردهای با مضمون «طرح استخدام معلمان پیش دبستانی به کام نور چشمی ها» و «معلمان با چندین سال سابقه کار از استخدام محروم هستند» جلوی درب استانداری تجمع کردند.
بنابراین گزارش، تعدادی از مسئولین استانداری حاضر به مذاکره با این معلمان شدند و معلمان مشکلات و صحبت های خود را با آن ها در میان گذاشتند.
۱۹ دی ۱۳۹۴
******************
بی توجهی به شکایت صدها کارگر اخراجی کارخانه خودرو سازی کرمان موتور
بر اساس خبر دریافتی شکایت های اعتراضی صدها کارگر اخراجی خودروسازی کرمان موتور، واقع در منطقه ویژه اقتصادی ارگ جدید، هم چنان بی پاسخ مانده است. این کارگران اواخر آبان ماه سال جاری از کار بیکار شده و خبرگزاری های رسمی تعداد آنها را ۸۰۰ نفر اعلام کرده و علت آن را تعدیل نیرو به دلیل رکود در تولید خودرو اعلام کرده بودند . این در حالی است که بنا به گفته شهروندان این منطقه، حدود ۲۰۰۰ نفر از کارگران این کارخانه خودرو سازی، اخراج شده اند.
بر اساس همین خبر، تاکنون هیچ حق و حقوقی به این کارگران داده نشده و شکایت های کارگران به فرمانداری، اداره کار و دیگر نهادهای ذیربط نیز به دلیل نفوذ مدیریت در این ارگان ها، بدون جواب مانده است. علاوه براین، حدود ٦۰ نفر از کارگران خودروسازی راین که در منطقه ارگ جدید می باشند نیزاز کار اخراج شده اند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، ضمن همبستگی با کارگران کارخانه خودرو سازی کرمان موتور، آنها را فرا می خواند تا با اعتراض جمعی و گسترده خود، خواستار بازگشت به کار و دریافت کلیه مطالبات خود از مدیریت این کارخانه شوند. تجربه همیشه به ما کارگران نشان داده است که نامه نگاری در راه روهای پر پیچ و خم برای نهادهای اداری، بدون هیچ نتیجه ای ما را به دنبال خود کشانده است. قدرت ما کارگران در همبستگی مان ا
۱۳۹۴/۹/۱۲
******************
علل و عوامل مهاجرت جوانان در سنندج
دریک سال گذشته و بخصوص در ماههای اخیر، همزمان با خروج هزاران پناهجو از کشورهایی مانند سوریه، عراق، افغانستان و . . . که از شدت جنگ و خونریزی و خشونت به کشورهای اروپایی پناه برده اند، در شهری مانند سنندج نیز دسته هایی از جوانان که به طور مستقیم و غیر مستقیم با هزاران مشکل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مواجه هستند دست به یک انتخاب اجباری زده، با ترک شهر و دیار خود، راه مهاجرت را در پیش گرفته اند. انتخابی که از رنج و عذاب مردم رنجدیده و تحت ستم کشورهای یاد شده و همسرنوشتی با آنان چیزی کم نداشته و ندارد .
این مهاجران که اکثریت قریب به اتفاق آنان را دختران و پسران جوان بین ۲۰ تا ۳۰ ساله تشکیل می دهند، صرفاً برای برخورداری از یک زندگی معمول و متعارف در جوامع غربی و کشورهای اروپایی راهی این گونه سفرها می شوند. آن ها به یکباره تمام دلبستگی های خود به خانواده و دوستان و شهر و سرزمین خود را رها کرده و راه سخت و پر مخاطره ی مهاجرت را با وجود تمامی خطرات و مشکلاتی که در کمین آنان نشسته است، همچون غرق شدن در آب دریا و سختی راه و غربت و دلتنگی و آوارگی و فقر و گرسنگی و مصائب و معضلات عدیده ی دیگر در پیش می گیرند. راهها و جنگلها را با هزاران بیم و امید، زیر پا می گذارند و در فضایی مملو از تردید و نگرانی و دوگانگی ذهنی و واقعی، تنها برای داشتن حق حیات و برخوداری از نرم های یک زندگی انسانی، رنج دوری از وطن را به جان می خرند. شاید قبلا شنیده می شد، که برخی از این افراد بدون اطلاع خانواده دست به مهاجرت می زنند. اما امروزه، در بسیاری از موارد دیده می شود که خانواده ها خود مشوق فرزندانشان برای خروج از کشور بوده و همه مساعی خود را بکار می اندازند تا راه را برای آنان هموار نمایند. آن ها تلاش می کنند که اگر شده با دریافت وام و گرفتن قرض از مراکز و افرد مختلف و یا فروش بخش هایی از دارایی ها و دار و ندار خویش و گاه حتی برباد دادن و تاراج آن ها، شرایطی را مهیا نمایند که این فرزندان بتوانند به کشورهای مورد نظر مهاجرت نموده، در آن کشورها زندگی کنند. قابل توجه اینکه اکثریت قریب به اتفاق این جوانان و این مهاجران از خانواده های کارگر و زحمتکش این شهر و این کشور می باشند که با توجه به شرایط سخت و طاقت فرسای اقتصادی و معیشتی خویش، نگران زندگی فرزندان خود بوده و در صددند تا به اصطلاح از این طریق آینده ی خوب و روشنی را برای آنان رقم بزنند. خانواده هایی که با توجه به وضعیت فقر و بیکاری و نداری و تورم و گرانی و عدم امنیت شغلی در کشور و به دنبال آن ترس از افتادن فرزندان و عزیزانشان به دامان مصائب، معضلات و نابسامانی های عدیده ی اجتماعی مثل اعتیاد، تن فروشی، دزدی و . . . که امروزه در جامعه بیداد می کند، در یک اشفتگی فکری تنها راه نجات را در مهاجرت آنان می بینند.
در این میان شاید بیکاری بیشترین سهم را در تصمیم به مهاجرت این جوانان به خود اختصاص داده است. چرا که اکثریت این جوانان دارای حرفه و تخصص و تحصیلات عالی در دانشگاههای مختلف کشور می باشند. اما فضای حاکم بر جامعه و بیکاری گسترده و عدم امنیت شغلی، کارد را به استخوانشان رسانده و با این امید که بتوانند با ورود به کشورهای میزبان جذب بازار کار آن ها شوند و نیازهای اولیه زندگی شان را تامین نمایند، تصمیم به مهاجرت می گیرند. یکی دیگر از عوامل این مهاجرت شرایط سیاسی و جو پلیسی و امنیتی حاکم بر جامعه می باشد. چرا که یکی از دغدغه های این جوانان به جهت ویژگی های سنی و اجتماعی شان همانا برخورداری از آزادیهای دمکراتیک از جمله آزادی حق پوشش و آزادی ابراز عقیده و بیان می باشد که پیگیری و تلاش برای برخورداری از آن به عنوان یک حق طبیعی و معمول ممکن است پای آنان را به سیاست بکشاند که متأسفانه این گونه خواست ها و مطالبات در کشور ما اکثراً با تهدید و ضرب و شتم و توهین و دستگیری و زندان پاسخ می گیرند. از طرف دیگر در طول سه دهه ی گذشته و با سرکار آمدن جناح های مختلف سرمایه و دولت آن ها از اصلاح طلب گرفته تا اصولگرا و به اصطلاح معتدل و وعده و وعیدهای شان، هیچ گونه تغیری در وضعیت نگران کننده و وخامت بار این جوانان ایجاد نشده است. تا آن جا که این جوانان تا حدود زیادی امیدشان را نسبت به تغییر شرایط زندگی در آینده، در صورت باقی ماندن در کشور از دست داده و هر گونه بهبود و گشایشی در وضعیت نگران کننده خود را در مهاجرت به کشورها و جوامع یاد شده می بینند. آری همه ی این ها می توانند به نوبه خود زمینه ساز تشویق جوانان برای اتخاذ یک چنین تصمیم هایی و مهاجرت به کشورهای دیگر باشند.
تلاش برای برخورداری از یک زندگی بهتر برای انسان امروزی حق طبیعی تمامی انسان هاست و باید این حق را در همان محل تولد و زادگاه خود داشته باشند. اما نمی توان به این مسئله مهم نیز بی توجه بود که با وجود نظام طبقاتی و نابرابر سرمایه داری در جوامع و کشورهای مختلف، چنین امر خطیری صرفاً از طریق چنین تصمیمات و چنین راه حل هایی متحقق نخواهد شد. مگر اینکه کارگران و توده های مردم به جان آمده و زحمتکش جامعه و تمامی وجدانهای بیدار و عدالت طلب، عزم خود را جزم کنند و برای رسیدن به خواسته ها و مطالبات خود در همه ی عرصه های زندگی تلاش و مبارزه نمایند. و از جمله اینکه تشکل های مستقل کارگری و زنان و دانشجویی را ایجاد کنند و بر حق اعتراض و اعتصاب پای بفشارند.
جمعی از کارگران سنندج و حومه
******************
اخراج کارگران شرکت مبلمان آراد گستر گیتی رشت
۷ نفر از کارگران شرکت مبلمان آراد گسترگیتی رشت به علت اعتراض به اضافه کاری اجباری اخراج شدند.
کارگران این کارگاه از طرف کارفرما مجبور می شدند نه تنها روزهای تعطیل بلکه بعضی از روزهای جمعه نیز کارکنند، همچنین در روزهای عادی هفته نیز کارفرما برخلاف ماده ۵۹ قانون کار و تبصره مرتبط، آنها رامجبور می کرد بیشتر از حد مجاز قانونی (۴ ساعت در روز) اضافه کاری کنند. علاوه براین، برخلاف قول اولیه کارفرما مبنی بر پرداخت کامل اضافه کاری، مبلغ کامل این اضافه کاری اجباری نیز به آنها پرداخت نمی شد. به همین دلیل کارگران به عنوان اعتراض به این رویه نادرست یک روز جمعه برسر کار حاضر نشدند و کارفرما نیزدر مقابله با این اعتراض دسته جمعی، آنها را اخراج نمود. این کارگران شکایتی علیه کارفرمای زورگو تنظیم نموده و ضمن تقاضای بازگشت به کار و دریافت دستمزد ایام بلاتکلیفی و کلیه حقوق پرداخت نشده، ازجمله حق بیمه خود، طبق ماده ۱۷۴ قانون کار، خواهان مجازات کارفرما شده اند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۲۹ آبان ۹۴
******************
اعتراضات پراکنده وغیر متشکل کارگران، راه به جایی نخواهند برد.
با نگاهی به سایت های رسمی و حکومتی نیز می توان دریافت که اشکال مختلف اعتراضات کارگری، در حال گسترش بوده و کم تر روزی را می توان یافت که کارگرانِ مراکز مختلف کار و تولید، در چهار گوشه کشور، به خاطر پیگیری حقوق و مطالبات تضییع شده خویش همچون دستمزد های زیرخط فقر، حقوق ومزایای عقب افتاده (دستمزدهای معوقه)، اخراج و بیکارسازی کارگران، قراردادهای موقت و سفید امضا و تحمیل انواع و اقسام بی حقوقی و سرکوب، صدای اعتراض خود را بلند نکرده باشند و دست به تجمع، تحصن، اعتصاب، راهپیمایی و دیگر اشکال اعتراض و مبارزه نزنند. برای نمونه تنها طی یکی دو ماهه اخیر ما شاهد اعتراضات مختلف کارگری در شرکت ها و کارخانه هایی چون شیشه البرز، معدن سنگ البرز شرقی، فولاد و چدن دورود، قطار شهری اهواز، کارگران بازنشسته شرکت نساجی پوشش رشت، لوله و نورد صفا، ایران تایر، تبریز کف مرند، فولاد ارسباران قزوین و بسیاری دیگر از مراکز کار و تولید در اقصا نقاط کشور بوده ایم که عمدتاً به دلیل عدم پرداخت حقوق و مزایای کارگران توسط کارفرمایان (حقوق معوقه) و اخراج و بیکارسازی آنان به بهانه ها و توجیهات مختلف، صورت می گیرد. از نمونه های شنیدنی و قابل توجه اخراج و بیکارسازی کارگران توسط کارفرمایان که در واقع گوشه هایی از ترفند صاحبان سرمایه در استفاده از اشکال مختلف تهاجم به حقوق و منافع کارگران را به نمایش می گذارد، می توان به دو نمونه بیکار سازی ۳۸۶ کارگر موقت شرکت فولاد ارسباران در تاکستان قزوین و اخراج یکباره و ناگهانی نزدیک به ۳۸۰ کارگر پیمانی قطار شهری اهواز یاد کرد که در اولی کارگران را به تدریج با اتمام قراردادهای کاری خود در طول یک سال از کار بیکار و یا به اصطلاح صاحبان سرمایه تعدیل کرده اند و در دومی، بیش از ۵۰۰ کارگر این شرکت، پس از ۳۲ روز اعتصاب و دریافت ۶ ماه از حقوق معوقه هشت ماهه خود در روز ۱۱ آبان، به ناگهان و در عین ناباوری یک روز بعد (در روز ۱۲ آبان) با حکم اخراج از جانب کارفرمای شرکت پیمانکاری (شرکت کیسون) مواجه می شوند، که در هر دو مورد کارگران همچنان در پی تعیین تکلیف و روشن شدن وضعیت کاری و حقوقی خود می باشند.
به این موارد صرفاً برای نمونه اشاره کرده ایم. همانطور که بارها و بارها متذکر شده ایم، قضیه تضییع حقوق و پایمال کردن حقوق و منافع کارگران با بهانه ها و توجیهات مختلف، همه روزه از سوی کارفرمایان و صاحبان صنایع - اعم از خصوصی و دولتی - در حال اتفاق افتادن است.
گزارش اعتراضات کارگری، که در این گونه سایت ها (سایت ها و رسانه های رسمی و دولتی) منعکس می شوند، به دلایل مختلف، از جمله سانسور خبری، تنها گوشه ها و نمادهای کوچکی از اعتراضات متعدد و متنوع کارگری را انعکاس می دهند. این موارد در ردیف آن اعتراضاتی هستند که به هر دلیل از سد سانسور خبری گذشته و در این قبیل سایت ها و خبرگزاری های رسمی منتشر می شوند.
بدون شک اعتراضات و تجمعات کارگری، بسیار بیشتر از آن است که در این قبیل خبرگزاری ها بدان ها اشاره می شود. اما با مبنا قرار دادن اخبار و گزارشات مندرج در همین سایت ها و خبر گزاری ها نیز می توان دریافت که حرکت های اعتراضی کارگران - اگر چه اغلب خودبخودی و بدون نقشه و برنامه - در حال گسترش بوده و روز به روز بر وسعت و دامنه آن ها افزوده می شود.
آنچه در این میان تأسف بار و دردآور است این است که چنین تلاش ها و تحرکاتی، عمدتاً به دلیل پراکندگی و فقدان انسجام و هماهنگی در میان پیشروان و بخش ها و لایه های مختلف این طبقه ــ که آن نیز تا حدود زیادی معلول اختناق و شرایط پلیسی و امنیتی حاکم بر کشور است - لااقل تا به امروز به نتیجه ی مطلوب و در خورتوجه ای که بتوان آن را در عالم واقع نشان داد و برجسته کرد نرسیده است.
تردیدی نیست که سرمایه و عوامل آن همواره تلاش کرده و می کنند تا به هر شکل ممکن، از جمله با اخراج و بیکارسازی کارگران آگاه و تهدید، تعقیب، دستگیری و زندانی کردن عناصر پیشرو و فعال این طبقه و از این طریق، ایجاد فضای رعب و وحشت در میان کارگران و ممانعت از سازماندهی و تشکل یابی آنان، تا آن جا که ممکن است از اتحاد و همبستگی سراسری کارگران جلوگیری نموده و حتی المقدور مانع از وحدت و یکپارچگی در میان صفوف کارگران گردند. حال آنکه، کارگران حتی برای رسیدن به هر درجه از بهبود خواهی و تغییر در اوضاع اقتصادی و معیشتی خویش نیز، نیازبه وحدت و یکپارچگی دارند. با اعتراضات پراکنده و جدا - جدا، حتی ممکن نیست به خواست ها و مطالبات روزمره و صرفاً اقتصادی دست یافت و به آن ها جامه عمل پوشاند.
ما می بینیم که سرمایه داران به مثابه یک طبقه، با تمام توان از منافع طبقاتی خود، که همانا دفاع از حریم مالکیت (مالکیت بر ابزار تولید) و از این طریق استثمار طبقه کارگر و حتی المقدور ایجاد شرایطی مناسب تر برای کسب حداکثر سود، از گرده ما کارگران است، متحدانه دفاع می کنند . آن ها نه تنها در ابعاد داخلی، بلکه در ابعاد جهانی نیز هم پیمان و متحد یکدیگرند و هر جا که لازم ببینند، در اتحاد با یکدیگر، به جنگ ما کارگران می آیند. جناح ها و بخش های مختلف سرمایه، چه در هیئت خصوصی و چه در قالب دولتی آن، همواره تلاش می کنند تا با ارائه طرح ها و لوایح مختلف و تصویب قوانین مورد نظر خود، در راستای تحکیم مواضع خویش علیه کارگران و تشدید استثمار و بهره کشی از آنان گام بر دارند و درهرگام، کارگران را به عقب رانده، در برابر تشکل یابی و انسجام آنان سد و مانع ایجاد نمایند.
حال سئوال این جاست که با توجه به مجموعه شرایط و اوضاع و احوال، آیا ما کارگران نیز نباید به خود آییم و برای اتحاد و همبستگی بیش تر در میان صفوف خود ــ به هر درجه و تا هر میزان که امکان آن در مقاطع مختلف وجود داشته باشد - بکوشیم و از حقوق و منفعت کارگری و طبقاتی مان در قبال تهاجم همه جانبه و لجام گسیخته سرمایه دفاع کنیم؟ آیا وقت آن نرسیده که لااقل در آن جا که ممکن است و شرایط آن به وجود آمده است ــ مثل موردی که در آن کارگران معادن بافق و چادر ملو، با فاصله زمانی و مکانی اندک از یکدیگر، هر دو برای آزادی نمایندگان بازداشت شده ی خود، فعالیت و مبارزه می کردند - خواست ها و مطالبات مان را در ارتباط و اتحاد با هم و رو در رو با سرمایه و عوامل آن، مطرح نماییم و برای به کرسی نشاندن آن ها تلاش و مبارزه کنیم؟ اگر سرمایه داران متشکل اند و علیه ما کارگران توطئه چینی و تهاجم می کنند و . . . ما کارگران نیز چرا نباید یکدل و یک زبان باشیم و تشکل های کارگری و طبقاتی مان را ایجاد کنیم، تا حتی المقدور با قدرت و توانایی بیش تری تهاجم سرمایه و سرمایه داران را خنثی نمائیم و توطئه های شان را مقش بر آب کرده، به خودشان برگردانیم؟
این خود حقیقتی است که ما کارگران، اگر می خواهیم از فقر و نداری و فلاکت و تیره روزی و انواع و اقسام مشکلات و مصائبی که سرمایه داران برای بهره کشی هرچه بیش تر از ما کارگران، بر گرده ی این طبقه (طبقه کارگر) گذاشته اند خلاصی یابیم و روی خوش زندگی را ببینیم، راهی جز اتحاد و همبستگی طبقاتی و سراسری و ایجاد تشکل های کارگری متناسب با آن، برای طرح مسائل، خواست ها و مطالبات خود نداریم. کارگران برای داشتن یک زندگی مرفه و در خور انسان نیاز مبرمی به اتحاد و همبستگی سراسری و طبقاتی دارند. بدون این این همبستگی و اتحاد طبقاتی و سراسری در بین کارگران، تلاش های ما برای طرح و پیگیری خواست ها و مطالبات این طبقه به جایی نخواهد رسید و اعتراض های پراکنده و جدا از هم مان بی ثمر خواهد ماند و ره به سر منزل مقصود نخواهد برد. در اتحاد و همدلی با دیگر کارگران و هم طبقه ای هایمان در دیگر واحد های تولیدی و کارگری است که نیروی واقعی ما خود را نشان خواهد داد. ما می دانیم که سرمایه داران، دولت دارند، نهادها و سازمان ها و عوامل خاص خود را دارند، ابزار کار و امکانات دارند و به این وسیله و از این طریق می توانند قدرتمندانه تر عمل کنند. پس ما نیز باید تشکل ها و سازمان های خاص خودمان را داشته باشیم تا بتوانیم در ارتباط با هم و با همفکری و تشریک مساعی با یکدیگر، برنامه ها و نقشه های مان را که هیچ چیز جز بهبود شرایط زندگی و معیشت و سرانجام رهایی از وضعیت فلاکت بار سلطه سرمایه نیست عملی کنیم و آن را به مرحله اجرا بگذاریم .
بویژه در شرایط و اوضاع و احوال کنونی، بدون ارتباط با دیگر کارگران و فعالان آگاه و پیشرو کارگری و بدون داشتن تشکل، کارگران کم تر این امکان را خواهند داشت که حتا به ابتدایی ترین خواست ها و مطالبات شان دست یابند. ما کارگران نیاز حیاتی و مبرمی به تشکل و در پله ها و مراحل بعدی، تشکل های سراسری و مرتبط با یکدیگر داریم و برای اینکه بتوانیم گام های سنجیده تر و مطمئن تری در این راستا برداریم و همزمان خواست ها و مطالبات کارگری را در ابعاد و عرصه های مختلف دنبال نموده، به سرانجام برسانیم، باید از همین الآن و با جدیت هرچه تمام تر دست به کار شویم و ایجاد تشکل های مستقل کارگری را در مراکز و محیط های کار و زندگی کارگران در دستور کار بگذاریم و حتی المقدور تلاش نمائیم تا ارتباط گسترده تری در میان آن ها به وجود آوریم. بعنوان مثال ما کارگران می توانیم در کوران تحرکات و اعتراضات کارگری، برای دست یابی به خواست ها و مطالبات مشخص مان در شرکت ها، کارخانه ها، معادن، کارگاه ها و . . . به جای طرح خود به خودی و ناسنجیده مسائل، آن ها را در شور و مشورت با هم و به شکلی منسجم تر و هماهنگ تر، تحت ضابطه و عنوان یک تشکل مستقل (مستقل از دولت، کارفرمایان و نهادهای سرمایه سالار) که با اتکا به نیرو و توان خود کارگران تشکیل شده و اعلام موجودیت نموده باشد، مطرح نمائیم و برای دست یابی به آن خواست ها و مطالبات به شکلی متشکل تر و ضابطه مندتری عمل کنیم. ما همچنین می توانیم در همان ایام و یا بعد از آن نیز، به نحوی از انحاء با دیگر کارگران معترض و فعالان کارگری در کارخانه ها و محل های کار و زندگی آن ها، ارتباط برقرار کرده و پس از بررسی امور و شناخت حتی المقدور جامع تر و دقیق تر ظرفیت ها، توانایی ها و امکانات، زمینه های همکاری مشترک را برای طرح خواست ها و مطالبات کارگری فراهم نمائیم و پیگیری آن ها را در ابعادی وسیع تر و گسترده تر در دستور کار بگذاریم. طبیعی است که در صورت برقرار کردن چنین ارتباطات و چنین همکاری هایی، بهتر از پیش قادر خواهیم بود خواست ها و نیاز های مان را ارزیابی و فرموله نموده و در سطح وسیع تر و جامع تری، در قالب یک یا چند خواست و مطالبه مشخص و مشترک کارگری، مطرح نمائیم. خواست ها و مطالباتی چون حداقل دستمزد بالای خط فقر؛ برخورداری از امنیت شغلی و لغو قرارداد های موقت و سفید امضاء؛ برخورداری از بیمه های تأمین اجتماعی، از جمله بیمه بیکاری مکفی برای تمامی کارگران بیکار شده و جویای کار و . . . خود نمونه هایی از چنین درخواستها و مطالبات مشترکی به شمار می روند. طرح این مسائل به نوبه خود، زمینه های لازم را برای ایجاد تشکل های مستفل کارگری در برخی دیگر از مؤسسات، شرکت ها و مراکز کار و تولید فراهم خواهد کرد و سبب خواهد شد که ارتباط میان آن ها، در صورت تشکیل، تسهیل و تسریع شود.
بدیهی است تشکل هایی که بتوانند در هدایت و سازماندهی اعتراضات کارگری، هم به لحاظ نظری و هم در عرصه عمل، مفید و مؤثر باشند، تشکل هایی که با ساختار شورایی و دموکراسی مستقیم کارگری ایجاد شده و قادر باشند ضمن دخالت گری در امر خطیر مبارزه طبقاتی، بخش های هرچه گسترده تری از کارگران را در باور به این مسئله، با خود همراه سازند، به سهم خود بیش تر و بهتر می توانند به ایجاد اعتماد به نفس و خودباوری در میان کارگران و از این طریق احقاق حقوق آنان یاری رسانده و بخش های هرچه بیش تری از این طبقه را به این باور برسانند که کارگران اگر یکپارچه و متشکل باشند و به نیروی جمعی و متحد خویش اتکا کنند، بیش از پیش قادر خواهند بود منشأ تحولات و تغییرات مهم و بنیادی در بین آحاد و بخش های مختلف طبقه کارگر و جامعه باشند. در غیر این صورت، یعنی در صورتی که کارگران منفرد و پراکنده باشند و اعتراضات خود را به شکلی غیر متشکل و جدا از یکدیگر دنبال کنند، هیچگاه به سرمنزل مقصود نرسیده و به قول معروف برای همیشه "یک شان گیر دو" و "کلاهشان پس معرکه خواهد بود".
همین جا یادآوری نمائیم که تشکل ها و فعالان کارگری می توانند حتی المقدور با هماهنگی و اتحاد عمل بر سر برخی مسائل و خواست های کارگری همچون خواست تعیین حداقل دستمزد کارگران بالا تر از خط فقر؛ جلوگیری از اخراج و بیکار سازی کارگران؛ حمایت از کارگران اخراجی و زندانی در ابعاد مختلف و خواست ها و مطالباتی از این دست، به سهم خود به شکل عینی تر و عملی تری به طرح مسائل و مطالبات کارگران در ابعادی گسترده و سراسری یاری رسانده، از این طریق به امر خطیر و با اهمیت تشکل یابی کارگران و اتحاد طبقاتی و سراسری آنان کمک نمایند. خوشبختانه در دوره های اخیر مواردی از این قبیل همکاری ها و اتحاد عمل ها در بین این تشکل ها و فعالین، از جمله در ارتباط با خواست افزایش حداقل دستمزد کارگران صورت گرفته است که چه به لحاظ تبلیغی و چه از نظر پیش برد عملی کار، می توانند گامی باشد - هر چند کوچک - در راستای همکاری های بیش تر و جدی تر، لااقل در بین عناصر پیشرو و فعال طبقه کارگر، جهت طرح مشترک خواست ها و مطالبات این طبقه.
ما کارگران باید باور کنیم و با همه وجود بپذیریم تا زمانی که امر خطیر اتحاد و تشکل یابی کارگران را جدی نگیریم و آن را به هر اندازه ای که در ید قدرتمان است متحقق نکنیم و همچنان بر طبل تفرقه و جدایی بکوبیم، هیچ وقت اوضاع بر وفق مرادمان نخواهد بود و وضعیت مان نه تنها از آنچه که هست، بهتر نشده، بلکه روز به روز بدتر و فلاکت بارتر خواهد شد. ما باید قبول کنیم که تلاش ها و اعتراضات پراکنده و جدا از هم کارگران نمی تواند حتی ارمغان کوچکی از بهبود و رفاه در زندگی و معیشت مان داشته باشد.
زنده باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران!
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
آبان ۱۳۹۴
******************
۲ مطلب قرائت شده در مراسم خاکسپاری آمنه زن جوان قربانی خشونت
شبی تاریک، شبی سرد، چشمانی وحشت زده، دستانی خون آلود
صدایی خفه در گلو، توطیه ای در شرف زایش با استدلال دفاع از ناموس
چشمانی ملتمس در تاریکی شب، نظاره گر به دستان برادران خونی
التماس، التماس، التماس
و ناله ای محزون در گلو حاصل از ترسی عمیق در جان
بگذاریدم
بگذاریدم از کرامتم دفاع کنم
بگذاریدم تا صدای دخترک بی نوایم را به گوش جان بسپارم
بگذاریدم لالایی آخرم را در گوش دخترکم برای آخرین بار نجوا کنم
صدایی آرام در آنسوی خط
"مادر" آهنگی دلنشین و آرامشی در دل
چشمانم را می بندم
در تنم دردی حاصل از نوش شوکران حس می کنم
صدای کودکم را در وجودم تداعی می کنم، درد آرام میگیرد
به دستان کوچکش می نگرم به چشمانش، درد تسکین می یابد
چاره ای نیست جز تسلیم
جدالی نابرابر بین مرگ و زندگی و خنده ی تلخ دژخیمانی آشنا
نگاهشان میکنم نگاهم میکنند، لحظه ی تسلیم است
چشمان دخترکم
چشمانم را می بندم بر روی دنیا، بر روی برادرانم، بر روی زندگی، بر روی واژه ی لعنتی ناموس
***
به یاد آمنه
زن قربانی توهم، قربانی تهمت، قربانی خفقان
توحش برادران، دایی این یار مهربان
آمنه جان یک شبی دیگر میان خواب و بیداری، آری این تو اسیر ظلم و استبداد، پنجه بر دیوار، پای در زنجیر
در آرزوی دیدار فرزند، یگانه دختر، آرزوها داری
"خدایا" دخترم نیز اسیر سرنوشت شوم خودم نشود.
چه بی پیرایه جان دادی، آنهنگام که به بهانه ی دیدار اقوام تو را به گوشه ی دنجی کشیدند،
چه مظلوم بودی، آنزمان که یارای دفاع از خود را نداشتی در برابر توحش، ظلم
و چه جنگ نابرابری بود هنگامی که تو تنها و برادرانی که بجای حامی بودنت جانت را گرفتند!!
عزیزم سرخاکت آمدیم که بگوییمت تو پاک بودی و پاک ماندی و چه زیبا گفتند: "ماه پشت ابر نمی ماند"
آن هنگام که با کلمه ی نامانوس و نامیمون "ناموس" جانت را گرفتند آیا وجدانهایشان آرام بود؟!
آیا به خواهرشان این دلسوز همیشگی، آری خواهر، چه واژه ی زیباییست خواهر اندیشیدند؟!
امروز که سر خاکت، این واپسین منزلت گرد آمده ایم بدان همه میدانند که تو پاک بودی
بدخواهانت عزیزم، به سزای اعمالشان رسیدند، فتنه جویانت در انتظار حکمشان اند.
پس آسوده باش و آسوده بخواب. دخترت فرداها با افتخار نامت را خواهد برد.
دخترم دایی هایت را ببخش آن ها هم اسیر آموزه های گذشتگان اند.
دخترم شجاع باش، ارزش هایت را با توانایی هایت نشان ده.
تو می توانی دیدها را تغییر دهی.
۲۸ آبان ۱۳۹۴
******************
بیانیه جمعی از فعالین سنندج در محکومیت خشونت بر علیه زنان
خشونت بر علیه زنان در واقع معضلی است اجتماعی، نه صرفاً یک تراژدی خانوادگی و خصوصی
در عصری زندگی می کنیم که توانایی ذهن انسان، فضا را در نوردیده و هر روز به امکان تازه ای دست یافته است.
عصری که انسان به زندگی بر روی کره ی خاکی راضی نمی شود و هر لحظه توانایی ها و قابلیت هایش را در زمینه ی کشف، امکان حیات و نشانه های زندگی بر روی کرات دیگر، در گوشه ای دیگر از این هستی لایتناهی به منصه ی ظهور می رساند. اما در جهانی با چنین دستاوردهای عظیم و شگفت انگیز علمی، در نقاطی از این کره ی خاکی، کم نیستند کوته نظرانی که دستان ناتوان شان بر گردن آمنه و آمنه هایی سنگینی می کند وساز ناساز، زندگی شان را به سکوتی همیشگی می کشاند.
قربانیان بی گناهی که در مقابل خطایی ناکرده و جرمی اثبات نشده؛ نه از دست دادگری اندیشنده، بلکه از دست بستگان نزدیک خویش حکم می گیرد، حکمی غیرقابل تجدید نظر، حکمی رو به پایان، حکم مرگ...!
تکرار چنین دردهای کُشنده و زخم های التیام ناپذیری که تحتِ عنوان قتل های ناموسی از آن نام می برند، محصول همان سیستم خشونت زا و زن ستیزی است که روزانه در ابعاد گسترده و تحت عناوین و القاب گوناگونی، خشونت علیه زنان را در شکل های آشکار و پنهان بازتولید می کند. پیچیدگی مکانیسم ایجاد چنین خشونت هایی تا حدی است که ارتکاب اعمالی جنایت کارانه از این دست را، چون فُرمی قابل قبول و هنجاری پذیرفته شده در اذهان و اندیشه ی انسان های این دیار نهادینه ساخته است. گویی که تخطی کردن از اجرای وحشیانه ی این گونه جنایت ها، به منزله ی خطر و تهدیدی جدی برای سلامت اخلاقی جامعه ای تلقی می گردد که شهروندان آن فقط واکنشِ خاموشِ سکوت، بی تفاوتی و گاهاً تأیید در مقابل این جنایت را به عنوان راه عکس العمل موجود تعریف می کنند و آنرا نه به منزله ی خشونتی کُنش پذیرانه، بلکه به عنوان واکنشی اخلاقی در مقابل این جنایت تعریف می نمایند.
قتل های ناموسی که یکی از رایج ترین شکل های خشونت برعلیه زنان می باشد، ضمانت اجرایی خود را از مقبولیت همان اخلاقیات و ارزش های رایج در جامعه به وام می گیرد که روزانه خشونت بر انسان ها را تحت لوای جنسیت، نژاد، طبقه و ... به عنوان امری اجتناب ناپذیر و غیرقابل انکار بر ساختار ذهنی شهروندان تحمیل می کند. این خشونت به مثابه درختی تنومند می باشد که ریشه های آن در ساختارهای ایدئولوژی و سیاسی جامعه ریشه دوانیده و در نهاد مقدس خانواده آبیاری می شود. خانواده ای که برای داوری و حکم کردن در خصوص درستی و نادرستی اتهام ثابت نشده، خود را نیازمند تأییدِ هیچ گونه مراجع قانونی و قضایی نمی داند و ارجاع به وجدان های ناسالم جامعه را یگانه راه کسب مشروعیت خویش برای ارتکاب جنایتی این گونه می داند تا شاید با خون ریخته شده ی فرزندشان، آبرو و حیثیت جامعه ای بیمار و درمانده از همه ی انواع تضادها و فشارهای طبقاتی و جنسیتی را جانی دوباره ببخشند.
خشونت علیه زنان عام ترین شکل نقص حقوق بشر می باشد که مانعی برای تساوی، برابری و رشد زنان آن جامعه محسوب می شود که ریشه در تاروپود نظام طبقاتی و مرد سالاری دارد. شرط لازم برای نابودی خشونت و نابرابری زنان به چالش کشیدن نظام مردسالاری است که ارتباطی تنگاتنگ و اُرگانیک با نظام طبقاتی دارد. ازآن جا که پیشرفت و اعتلای هر جامعه ای در گرو رشد و بالندگی زنان آن جامعه می باشد. پس به منظور دست یابی به جامعه ای در خور و شایسته با حفظ کرامت و شایستگی های انسانی، لازم است به منزله ی مقابله و هم چنین پیشگیری از تکرار جنایت هایی این گونه، حضور خود را به عنوان عناصری فعال و کنش گر به منصه ی ظهور برسانیم.
ما جمعی از کنش گران، در آستانه ی 25 نوامبر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان ضمن محکوم کردن این جنایت خواهان اجرای موارد زیر هستیم:
۱- مجازات عاملان و آمرین این جنایت و رسیدگی هر چه سریعتر به این موضوع و روشن نمودن اذهان عمومی.
۲ـ بازنگری و اصلاح قوانین زن ستیز تحت لوای ناموس.
۳ـ وضع قوانینی در جهت تساوی حقوق زنان و مردان در تمامی عرصه های اجتماعی.
۴ـ ایجاد مراکزی در حمایت از زنان آسیب پذیر و در معرض خطر.
5ـ آگاه سازی و فرهنگ سازی در سطح وسیع جامعه جهت آشنایی با پیامدهای چنین فجایعی و اقدامات موثر در پیشگیری از وقوع آن ها.
۲۸ جمعی از فعالین سنندج - آبان ۱۳۹۴
******************
برگزاری مراسم برای یک قربانی قتل ناموسی
امروز 28 آبان در آستانه ی 25 نوامبر، روز جهانی نفی خشونت علیه زنان، در شهر سنندج در اعتراض به خشونت و محکوم نمودن قتل های ناموسی، توسط جمعی از فعالین، مراسمی در بهشت محمدی این شهر بر سر مزار "آمنه محمدی" یکی از قربانیان خشونت برگزار گردید.
شرکت کنندگان در این مراسم با در دست داشتن شاخه های گل سرخ، پلاکارد و تراکتهایی در محکوم کردن خشونت، اعتراض خودرا نسبت به قتل آمنه اعلام نمودند. مراسم با یک دقیقه سکوت به یاد قربانیان خشونت آغاز شد و با خواندن متنهایی توسط حضار ادامه یافت و با قرائت بیانیه و گلباران مزار مقتول پایان گرفت.
طبق گزارشات دریافتی در حدود دو ماه پیش زن ۲۲ ساله ای به نام آمنه ساکن روستای گواز در کردستان توسط همسرش به اتهام خیانت، موردضرب و شتم شدیدقرار گرفته و به خانه پدری برگردانده می شود. نامبرده بعد از مدتی ناپدید می شود و خانواده عنوان می کند که آمنه خودکشی کرده و در همان روستا بدون جواز دفن و گواهی پزشکی قانونی وی را دفن می کنند با پی گیری و پافشاری عده ای از فعالین و شکایت یکی از اهالی که به این قضیه مشکوک یود به حکم دادستانی نبش قبر صورت گرفته وپزشکی قانونی بعد از معاینه جسد اعلام می نماید که آمنه بعد از ضرب و جرح فراوان که منجر به شکستن دست و پایش شده به قتل رسیده است برادران و دایی مقتول که به اتهام قتل بازداشت شده بودند به قتل اعتراف می نمایند. لازم به توضیح است آمنه دارای یک دختر سه ساله می باشد.
۲۸ آبان ۱۳۹۴
******************
اعمال فشار شهرداری به دستفروشان بازار تاناکورای سنندج
این دستفروشان حدود ۳٠٠ نفر بوده و تنها منبع درآمد ناچیز آنها از فروش لباس های دست دوم (تاناکورا) است. شهرداری به دستفروشان گفته است که بایستی به مکان دیگری منتقل شوند که به گفته آنان محل مناسبی برای کسب و کار نیست. بنا به گفته این دستفروشان، آنان درآمد ناچیزی از راه دستفروشی کسب می کنند و اگر به مکان جدید منتقل شوند همین درآمد ناچیز از سفره بی رنگ و بوی خانواده اشان نیز حذف می شود. دستفروشان اعلام کرده اند که این مکان را تخلیه نخواهند کرد. لازم به ذکر است که شهرداری برای آنها یک مهلت ده روزه تعیین کرده است که یک هفته آن نیز گذشته است.
۲۷ آبان ۱۳۹۴
******************
بار دیگر خودکشی یک دانش آموز!
اشکان مقصودی دانش آموز ۱۵ ساله از اهالی شهر سنندج ،چهارم آبان ماه سال جاری دست به خود کشی زد. این اتفاق بعد از درگیری لفظی بین او و مادرش بر سر خرید یک جفت کفش ورزشی روی داد و زمانی که مادر سرانجام راضی به خرید کفش و خروج از خانه می شود اشکان درغیبت مادر با روسری خود را از میله بارفیکس حلق آویز می کند و از میان می رود. طبق گفته پدر و مادر اشکان، وی همچنین تقاضای سی هزار تومان پول برای هزینه های مدرسه و هزینه بیمه کرده بود. طبق اظهارات مادر اشکان، وی از اینکه پدر کارگر و فقیرش را به خاطر چنین هزینه هایی تحت منگنه و فشار می گذارد ناراحت و دچار تألمات روحی بوده است . لازم به توضیح است پدر اشکان غالبا به منظور تامین معاش خانواده در شهرهای دیگر و به دور از خانواده کار می کرد و امور خود را می گذراند.
خانواده اشکان که در یک خانه پنجاه متری در محله "کانی کوزله"، یکی از محلات فقیر نشین واقع در حاشیه شهر سنندج زندگی می کنند حتی قادر به تامین هزینه مخارج تدفین فرزندشان نبوده و به ناچاراو را در روستای خلیچان که زادگاه پدری وی می باشد به خاک سپردند.
لازم به توضیح است اشکان خود نیز تابستان ها و در تعطیلی مدرسه در تعمیر گاهی کار می کرد و به اصطلاح کمک خرج خانواده بود. او با سن کم خود، در واقع یک کارگر و یک کودک کار به حساب می آمد. بنا به اظهار مدیر مدرسه"شهید تعریف"، که اشکان در آن درس می خواند، نامبرده علاقه و انگیزه زیادی برای درس خواندن و ادامه تحصیل نداشته و کم تر به درس و مشقش می رسید، اما از بسیاری جهات دانش آموز منظم و مودبی بود.
از آغاز سال تحصیلی تاکنون این چندمین بار است که دانش آموزی دست به خود کشی زده و درواقع قربانی فقر و نکبت جامعه وارونه و نابرابر سرمایه داری شده است. جامعه ای به شدت قطبی و طبقاتی که در یک سوی آن مشتی سرمایه دار استثمارگر و زالو صفت یافت می شود که نمی دانند پول ها و سرمایه هایشان را که از ِقبَل کار کارگر و تلاش و زحمت این طبقه به جیب زده اند چه گونه مصرف نمایند و در کدام ساخت و ساز، یا کارخانه و کارگاه، در داخل و خارج کشور سرمایه گذاری کنند و از سوی دیگر کارگرانی که با همه ی کار و تلاش خویش، گاه حتی از عهده تامین معاش روزمره و ابتدایی ترین هزینه های زندگی خود بر نمی آیند. جامعه ای که فرزندان خانواده های سرمایه دار آن کارشان این است که از جمله، اتوموبیل های میلیاردی خودرا به رخ یکدیگر بکشند و در مقابل فرزندان کارگران که خود سر منشا و آفریننده همه ثروتهای اجتماع هستند، به خاطرخرید یک جفت کفش ورزشی و امکاناتی از این دست، دچار آن چنان فشار روحی و روانی ای گردند که حاضر شوند خود را در اوج جوانی و آرزوهای شیرین و رنگارنگش، به کلی ازهستی ساقط کرده و از بین ببرند. بدیهی است نوجوانان که در اوج دلتنگی و حساسیت های روحی - روانی ای می باشند در مقابل مشکلاتی چون فقر و نداری نمی توانند مانند بزرگسالان رفتار کنند و گاه تنها راه برون رفت از این همه مشکلات و فشارها را در خودکشی و پایان دادن به زندگی می بینند. بازی، ورزش و تحصیل حق همه کودکان ونوجوانان است . اما سیستم مبتنی بر سود و سود پرستی کودکی کودکان را از آن ها دزدیده و چهره کریه و ضدانسانی خود را از همان سنین کودکی ونوجوانی به آن ها نشان می دهد.
با آرزوی تحقق جامعه ای که در آن هیچ کودکی طعم تلخ فقر و محرومیت را نکشد و انسانها بتوانند آنسان که در خور انسان است زندگی کنند.
آبان ۹۴
******************
اعترافات یک مقام بلند پایه حکومتی درباره اوضاع فاجعه بار کارگران
مطابق مطالب منتشره توسط خبرگزاری شبه حکومتی ایلنا(خبربا کد ٣١٢٠٢۴ و ٣١٩۴٩٨) ، حسین کمالی که یکی از مقامات بلند پایه ی حکومتی ایران بوده و هست زبان به اعتراف درباره ی اوضاع فاجعه بار معیشتی کارگران در ایران گشوده است.
حسین کمالی، در دولت های ششم تا هشتم وزیر کار وهمچنین درسه دوره نخست مجلس، نماینده مجلس از تهران و همزمان دبیر کل تشکل ضد کارگری " خانه کارگر" بوده و هم اکنون نیز دبیر کل تشکل ضد کارگری موسوم به " حزب اسلامی کار" و همزمان مشاور رئیس تشخیص مصلحت نظام است.
حسین کمالی میگوید (نقل به مضمون) که کارگران در چنین اوضاع اقتصادی و با وجود چنین مشکلات معیشتی در واقع زندگی نمیکنند، بلکه تنها زنده اند و دستمزد و قدرت خرید آنان پیوسته در حال کاهش است. وی اعتراف میکند که : اگر چه در کل جهان شکاف طبقاتی و فاصله ی بین " غنی " و " ضعیف (فاصله طبقاتی) در حال افزایش است، اما شرایط برای کارگران در ایران از سایر نقاط دنیا وخیم تر و بدتر است.
کمالی که خود سالیان سال از قانون گذاران و مجریان ارگان ها و نهادهای دولتی و برای مدتی در راس تشکل های ضد کارگری بوده و هست و یکی از عوامل مسقیم و جدی سرکوب کارگران و فعالان کارگری، طی چند دهه اخیر بوده است، اعتراف میکند که نسبت درآمدی بین افراد مختلف جامعه، عددی بین ۵٠ تا ١٠٠ برابر است.
کمالی ضمن اعتراف به اینکه بودجه کلان حاصل از درآمد های نفتی، برخلاف گفته ی مسوولان که ادعا کرده بودند بین افراد جامعه تقسیم خواهد شد، تماماً نصیب افراد خاص و دارای جامعه شده است. وی همچنین به سیاست های فریبنده ی مبارزه با مفاسد اقتصادی می پردازد که به هیچ عنوان به این نتیجه منتج نشده که ثروت های عمومی جامعه حتا از لیست ٩٠٠٠ نفره ی بدهکاران عمده ی سیستم بانکی باز پس گرفته شود.
کمالی با اشاره به آمارهای اعتیاد، اوضاع سخت معیشتی معلمان، بیمه های ناکارآمد اجتماعی و از جمله نقص جدی بیمه بیکاری کارگران و موارد بسیاری از این دست در واقع به بخشی از اوضاع فلاکت بار طبقه کارگر ایران اعتراف کرده است.
اگر چه نامبرده پس از اعتراف به اوضاع فلاکت بار معیشتی کارگران تلاش میکند راه حل را در تقویت جناح سیاسی طلب اصلاح طلب و کمک به تقویت جایگاه آنها در مجلس خلاصه کند اما کارگران و فعالان کارگری نیک میدانند که کمالی و جناح متبوعش همچون رقبای اصولگرای انها تنها و تنها در بزنگاه های انتخاباتی دست به افشای سیاست های اقتصادی یکدیگر میزنند تا بلکه از این رهگذر بتوانند برای کسب رای بیشتر و در نتیجه تامین منافع ضد کارگری خود توفیق بیشتری کسب کنند.
کارگران و فعالان کارگری به خوبی با ماهیت ضد کارگری تشکل های چون "خانه کارگر" و "حزب اسلامی کار" و تشکل های ضد کارگری متصل به آن ها همچون شورهای اسلامی کار، انجمن های صنفی و امثالهم آشنا هستند و یگانه راه کسب منافع کارگری و طبقاتی خود را در تقویت و ایجاد تشکل های مستقل کارگری و طبقاتی می دانند. در این راه جناح های مختلف سرمایه داری همگی با اتحاد و به شکل یکسان و شبیه به همی در سرکوب کارگران و فعالین کارگری و تشکل های مستقل رفتار کرده اند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن اعلام حمایت مجدد از کارگران و فعالین کارگری ای که در این راه مورد سرکوب قرار گفته اند از تمامی کارگران و تشکل های کارگری می خواهد که برای کسب مطالبات طبقاتی و کارگری خود بیش از پیش در راستای تقویت اتحاد طبقاتی کوشا باشند.
۲۲ آبان ۱۳۹۴
******************
دست اندازی دولت به صندوق درمان تامین اجتماعی، حمله ای جدید به کارگران
بر اساس اخبار منتشره وزارت بهداشت ضمن طرح ادعایی مبنی بر وجود بدهی های برخی صندوق های درمان به بیمارستان های دولتی، اعلام کرده است که قصد تملک"صندوق درمانی سازمان تامین اجتماعی" را دارد.
برخلاف ادعای کذب، بدهی سازمان تامین اجتماعی، این دولت است که مبالغ بسیار هنگفتی که بالغ بر صد هزار میلیارد تومان است به سازمان تامین اجتماعی بدهکار است. سازمان تامین اجتماعی نهادی است که باید به دست نمایندگان کارگری اداره و سازماندهی شود و تاکنون مدیریت دولتی و ضد کارگری حاکم بر این سازمان باعث شده است که بسیاری از منابع مالی کارگران به هدر رفته و همچنین مطالبات کارگری مرتبط با این سازمان برآورده نشود. در چنین شرایطی طرح ادعای دروغین طلب وزارت بهداشت از سازمان تامین اجتماعی به هدف تصرف و تملک صندوق درمان این سازمان، چیزی جز ادامه ی روند اجرای سیاست های ضد کارگری در جامعه ی ما نیست.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن محکوم کردن ادعاهای واهی وزارت بهداشت، خواهان پرداخت بدهی های دولت به سازمان تامین اجتماعی و نیز خواهان اجرایی شدن اداره ی کلیت سازمان تامین اجتماعی به دست کارگران و تشکل ها و نمایندگان مستقل کارگری میباشد.
۹ آبان ۱۳۹۴
******************
اعتصاب کارگران در افریقای جنوبی در اعتراض به فساد اقتصادی
بر اساس اخبار منتشره *، هزاران کارگر صنایع و فلزات در کشور افریقای جنوبی در روز چهارشنبه ۲۲ مهرماه ۱۳۹۴ برابر با ۱۴ اکتبر ۲۰۱۵ بنا بر فراخوان "اتحادیه ملی کارگران صنایع و فلزات" این کشور و در اعتراض به فساد اقتصادی در این کشور در خیابان های ژوهانسبورگ در پایتخت این کشور دست به اعتصاب و تظاهرات زدند.
بنا بر پیش بینی یکی از مراجع بین المللی اقتصادی، رشد اقتصادی در افریقای جنوبی در سال جاری به پایین ترین حد خود از زمان برچیده شدن نظام تبعیض نژادی در سال ۱۹۹۴ رسیده است. یکی از فراخوان دهندگان این اعتراض کارگری اعلام کرده است که : " ما رابطه ی بسیار مستقیمی بین فساد اقتصادی و اوضاع نابسامان اقتصادی در کشورمان می بینیم که نهایتا منتج به بیکارسازی در مقیاس انبوه و اجتماعی برای ما کارگران میشود" وی در ادامه افزوده است که : " بیش از نیمی از کارگران[ درافریقای جنوبی] زیر خط فقر زندگی میکنند ".
این کارگران در اعتراض به دولت تحت حمایت کنگره ملی افریقای جنوبی و اوضاع اقتصادی وخیم در این کشور به این اعتراض و اعتصاب اقدام کرده اند.
۲۳ مهر ۱۳۹۴
* منبع:
http://newsbeatsocial.com/watch/0_f403fvao
******************
تجمع مجدد کارگران بازنشسته کارخانه پوشش
از روز یکشنبه ۱۹ مهر ماه تعدادی از کارگران کارخانه پوشش رشت که از اسفند ماه بازنشسته شده و تا کنون حقوق باز نشستگی خود را دریافت نکرده اند، باوجود بارندگی همه روزه از صبح تا پایان وقت اداری مقابل ساختمان مرکزی سازمان تامین اجتماعی رشت دست به تجمع می زنند.
34نفر از کارگران بازنشسته شرکت صنایع پوشش به دلیل اختلاف بین کارخانه و سازمان تامین اجنماعی ۸ ماه است که هیچ حقوقی نه از کارخانه و نه از سازمان تامین اجتماعی دریافت نکرده اند.
به دنبال این تجمع مسئولین از انها درخواست کردند که دست از تجمع بردارند و اعلام کردند که در تهران جلسه ای در رابطه با مشکل کارگران کارخانه پوشش تشکیل شده و مشکل آنها به زودی برطرف خواهد شد. اما کارگران که این وعده و وعیدها را بارها و بارها شنیده و قبلا آن را تجربه کرده اند می گویند ما دیگر فریب حرف های شما را نخواهیم خورد و تا وقتی که به بانک معرفی نشویم دست از تجمع بر نخواهیم داشت.
لازم به توضیح است که پیش تر نیز به دنبال تجمعی که درخرداد ماه توسط همین کارگران، به منظور دستیابی به حقوق معوقه آن ها، ابتدا در مقابل استانداری و سپس در مقابل سازمان تامین اجتماعی صورت گرفته بود استاندار شخصا به این کارگران قول داده بود که اگر دست از تجمع بردارند ظرف مدت ده روز مشکل آنها را حل خواهد کرد. اما هیچ اقدامی تا به امروز صورت نگرفته است.
۲۰ مهر ۱۳۹۴
******************
ادامه اعتراضات کارگران و معلمین عراق
طبق گزارش رسیده تا تاریخ ۱۳۹۴/۷/۱۸ تعداد کشته شد گان اعتراضات مردم زحمتکش عراق به ۵ نفر رسیده است و بیش از ۲۲۰ نفر زخمی شده اند. همچنین معترضین چهار پایگاه حزب دمکرات کردستان عراق را آتش زده اند و کماکان اعتراضات کارگران و معلمین و حقوق بگیران عراقی ادامه دارد.
۱۸ مهر ۱۳۹۴
******************
اعلام اعتصاب سراسری در ترکیه در اعتراض به عملیات تروریستی
بر اساس فراخوان منتشر شده توسط سندیکاهای ترکیه، چهار سندیکا و تشکل در اعتراض به عملیات تروریستی روز شنبه در آنکارا که منجر به کشته شدن ده ها تظاهرات کننده ی خواهان صلح شده و نیز در اعتراض به دولت ترکیه و آنچه آنان حمایت دولت ترکیه از تروریسم خوانده اند، برای روزهای ۱۲ و ۱۳ اکتبر مطابق با دوشنبه و سه شنبه ۲۰ و ۲۱ مهرماه ۹۴ اعلام اعتصاب سراسری کرده اند.
این فراخوان مشترک توسط تشکل هایی با نام های " کنفدراسیون اتحادیه های مترقی ترکیه" (دیسک)، "کنفدراسیون اتحادیه های کارگری بخش عمومی "(کیسک)، " نهاد مهندسین و معماران" و "انجمن پزشکان ترکیه"(تی.تی.بی) اعلام شده است. در این فراخوان ضمن اعلام عزای سه روزه برای کشته شدگان عملیات تروریستی روز شنبه و برای دفاع از صلح و در اعتراض به این عملیات که به گفته ی آنان توسط دولت ترکیه حمایت شده است، از کارگران ترکیه درخواست شده است تا در روزهای دوشنبه و سه شنبه ۲۰ و ۲۱ مهرماه به اعتصاب عمومی بپیوندند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن محکوم کردن عملیات تروریستی روز شنبه، حمایت خود از فراخوان تشکل های کارگری ترکیه و همبستگی خود با کارگران ترکیه را اعلام می نماید.
۱۹ مهرماه ۱۳۹۴
******************
«تجمع معلمان در رشت»
طبق گزارش دریافتی به دنبال فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان کشور مبنی بر برگزاری تجمع معلمان در سراسر کشور به منظور اعلام خواسته های صنفی و به بهانه روز جهانی معلم، در مقابل ادارات کل آموزش و پرورش مراکز استان ها و ادارات آموزش و پرورش شهرستانها.صبح روز پنجشنبه ۹۴/٠۷/۱۶ حدود ۲۰۰ نفر از معلمان رشت در مقابل اداره آموزش و پرورش این شهر دست به تجمع زدند. معلمان با حمل عکس هایی از همکاران زندانی خود و پلاکاردهایی که منعکس کننده خواسته هایشان بود اعتراض خود را به بازداشت معلمان اعلام کرده و خواسته های خود را مبنی برآزادی همکاران در بندشان و بهبود شرایط معیشتی و افزایش حقوق و مزایای معلمان مطرح نمودند.
شرکت کنندگان در این تجمع اعتراضی، در پایان کار دفتری را که به منظور حمایت از معلمان زندانی، آقایان: بداقی، عبدی، باغانی، هاشمی و بهشتی و توقف اجرای احکام صادره علیه ایشان در گوشه ای از محل تجمع وجود داشت، همراه با در خواست افزایش حقوق معلمان امضا نمودند. برخی از معلمان تغییر تاریخ تجمع از سیزدهم به شانزدهم ماه مهر و عدم اطلاع رسانی کافی و به موقع در این خصوص را علت عدم حضور هرچه بیش تر بعضی از همکارانشان در این تجمع دانستند. در پایان قطعنامه شورای هماهنگی صنفی معلمان قرائت گردید.
۹۴/٠۷/۱۸
******************
گسترش اعتراضات کارگران و زحمتکشان درعراق
طبق گزارشات رسیده به کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، به دنبال اعتراضات گسترده و توده ای ماه های اخیر کارگران و زحمتکشان در شهرهای عرب نشین عراق، که در اعتراض به وضعیت نابسامان و اسف بار اقتصادی و معیشتی کارگران و بی حقوقی های تحمیلی توسط سرمایه داران حاکم بر عراق صورت می گیرد، ابعاد این اعتراضات به برخی از شهرهای کردستان عراق نیز همچون اربیل، سلیمانیه، رانیه، حلبچه، قلادزه و هولیر کشیده شده و این شهرها و مناطق ، به ویژه در روزهای اخیر، شاهد موج گسترده ای از اعتراضات و اعتصابات کارگران، علیه حاکمان و سردمداران اقلیم کردستان بوده اند. این اعتصابات سراسری به ویژه معلمان، کارمندان بخش های دولتی و بخش بهداشت و درمان را در بر گرفته و به سایر قسمت ها و بخش ها نیز سرایت کرده است. همان گونه که اشاره شد، معترضین ضمن اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه و وضعیت بد اقتصادی و معیشتی، نارضایتی خود را از ناکارامدی خدمات دولتی در مواردی همچون آب و برق شهری اعلام داشتند.
بخش وسیعی از اعتصاب کنندگان که اعتصاب خود را از روز دوشنبه، ۱۳ مهر آغاز کرده بودند با در دست داشتن پلاکاردهای که شعارهایی چون " ۲۴ سال دزدی و چپاول بس نیست؟"، "حکومت شکست خورده نمیخواهیم" و "در قبال نداری و گرسنگی ما، آنان خود و فرزندان شان شاهانه زندگی میکنند " و ... در خیابان های شهرهای مذکور به راهپیمایی دست زده و اعلام داشتند که تا دستیابی به خواسته های خود دست از اعتراض و اعتصاب بر نخواهند داشت.
بنا بر همین گزارشات، تا کنون سه ۳ نفر از معترضین در جریان اعتراضات و درگیری های روزهای اخیر جان خود را از دست داده و بیش از پنچ نفر نیز زخمی شده اند. یکی از این جانباختگان معلمی ۴۹ ساله با نام محمد عبداله بوده است که توسط نیروهای حزب دمکرات کردستان عراق، در شهر قلادزه، در نزدیکی مقر این حزب، کشته شده است. این عمل به نوبه ی خود خشم توده های مردم معترض را چند برابر کرده و سبب شده است تا در بعضی از مناطق، مردم مقرها و بارگاه های حزب دمکرات کردستان عراق را به آتش بکشند. مردم اقلیم کردستان عراق از وعده های سرمایه داران نوکیسه و وابسته به سرمایه جهانی به تنگ آمده و نسبت به غارت و چپاول دسترنج شان توسط این حاکمان معترض هستند.
موج اعتراضی کارگران و توده های مردم به جان آمده در شهرهای مختلف عراق و اقلیم کردستان، خود واقعیت های جامعه ای را ترسیم می کند که سرمایه داران و حاکمان مستبد آن به دلیل ماهیت سرمایه دارانه، استثمارگر و ضد مردمی خود قادر نیستند به هیچ یک از نیازهای واقعی کارگران و توده های زحمتکش مردم پاسخ مثبت داده و خواسته ها و مطالبات آنان را در عرصه های مختلف، به ویژه در عرصه مسائل اقتصادی و معیشتی برآورده نمایند. بی جهت نیست که کارگران و توده های مردم استثمار شده عراق، در اعتراضات خود، چه در شهرهای عرب نشین این کشور و چه در اقلیم کردستان، مستقیماً رهبران و احزاب سرمایه سالار حاکم بر عراق و شهرهای کرد نشین آن کشور را نشانه رفته و اعتراضات خود را علیه سردمداران و حاکمان سرمایه دار و تا مغز استخوان وابسته ی این مناطق سازمان داده اند.
سرمایه جهانی و عوامل منطقه ای آن در عراق و اقلیم کردستان، اما همه ی هم و غم خود را به کار می بندند تا در راستای اغوای کارگران و توده های زحمتکش مردم و ادامه بهره کشی از آنان، حتی المقدور مسیر اصلی حرکت و مبارزه مردم را که هیچ چیز جز مبارزه ی طبقاتی علیه صاحبان سرمایه و قدرت مداران حاکم بر این کشور و اقلیم کردستان نیست، از جمله با دامن زدن به جنگ های قومی ـ مذهبی، منحرف نموده، به کجراهه بکشانند. غافل از این که چنین امری، به ویژه در قرن حاضر، قرن بیداری و اتحاد توده های کارگر و زحمتکش برای زمان های طولانی امکان پذیر نبوده و کارگران آگاه و مردم آزادیخواه و عدالت طلب این گونه جوامع آن را تحمل نخواهند کرد. اعتراضات و مبارزات گسترده مردم و در این رابطه، شعارهای آنان خود بیانگر بیداری توده های کارگر و زحمتکش در این مناطق و پیدا کردن راه اصلی مبارزه و بریدن از خرافه پرستی و قوم پرستی است. همه شواهد و قراین حکایت از آن دارند که مردم گرسنه و تحت ستم و استثمار را نمی توان برای همیشه به بند کشید و با فریب و نیرنگ ساکت و خاموش کرد.
کمیته هماهنگی، ضمن حمایت از مبارزات حق طلبانه کارگران و توده های زحمتکش مردم در شهرها و مناطق مختلف عراق، که سرمایه داران مستبد و استثمارگر حاکم بر این کشور و منطقه کردنشین آن را نشانه رفته اند و همراهی و همدلی با مبارزات اخیر آنان، به ویژه در اقلیم کردستان، تأسف عمیق خود را از کشته و زخمی شدن تعدادی از مردم مبارز اقلیم کردستان اعلام نموده و صمیمانه به خانواده های آن جانبختگان تسلیت می گوید.
۱۷ مهر ۱۳۹۴
******************
"گروه تولیدی اشی مشی"، یک بام ودوهوا!
نه تنها تاخیر در پرداخت حقوق کارگران گروه تولیدی عظیم و رو به توسعه اشی مشی تبدیل به یک روال شده بلکه کارگران این کارخانه هنوز بخشی از مزایای پایان ششماهه دوم سال ۹۳ را دریافت نکرده اند.
بنا به گزارش دریافتی، ماه گذشته که تعدادی از کارگران گروه تولیدی اشی مشی در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه خود در دفتر مدیر فروش شرکت دست به تجمع زده بودند مدیر فروش گروه ضمن دعوت کارگران به محوطه کارخانه با لحن بسیار بدی اعلام کرد که همین هست که می بینید و هرکس نمی تواند تحمل کند می تواند استعفا بدهد و برود. کارگران که از این برخورد مدیر فروش به شدت ناراحت شده بودند در اعتراض به این برخورد نادرست، روزبعد دست از کار کشیدند و در دفتر ایرج محبوبی که مدیر و سهامدار اصلی این کارخانه می باشد تجمع کرده و اعلام نمودند اگر شرکت نیاز به ما ندارد می بایستی مطالبات معوقه مارا پرداخت می کرد و سپس چنین ادعایی را مطرح می کرد. مدیر گروه تولیدی اشی مشی که انتظارچنین برخوردی را ازجانب جمعی از کارگران نداشت، سعی کرد با وعده و وعید ودلجویی آن ها را به سر کارهایشان برگرداند کارگران بعد ازاین اعتراض و در ادامه پی گیری آن ضمن وادارکردن مدیریت به عقب نشینی و عذرخواهی در عین حال موفق شدند بخشی از حقوق معوقه خود را دریافت کنند. با اینهمه کارگران هنوز دو ماه حقوق و بخشی از مزایای ششماهه دوم سال ۹۳ را از شرکت طلبکارند. و این درحالی است که هم اکنون می بایست مزایای پایان ششماهه اول ۹۴ را دریافت کنند. لازم به توضیح است کارگران گروه تولیدی اشی مشی طبق روال می بایست مزایای عیدی،سنوات بن و طلب مرخصی را در دو مرحله و در پایان هر شش ماه دریافت کنند. به این ترتیب مزایای پایان شش ماهه اول ۹۴ نیز به سایر مطالبات کارگران اضافه شده است.
گروه تولیدی اشی مشی در سال ۷۲ و با نام شرکت گیلان سویا و تنها با یک خط تولید پفک شروع به کار کرد. علاوه بر خانواده محبوبی دو نفر دیگر به نامهای موسوی و کشوری سهام داران این شرکت می باشند. کارخانه تولید پفک اشی مشی در عرض این ۲۲ سال تبدیل به گروه تولیدی عظیمی متشکل از چندین شرکت تولیدی و پخش و غیره شده است. علاوه بر آن نه تنها طی این چند سال هر یک از سهامداران به صورت شخصی و مستقل شرکت های متعددی در داخل و خارج از کشور تاسیس نموده اند، بلکه مدیران ارشد و میانی این شرکت نیز طی این سالها و از قبل کار بی وقفه کارگران صاحب کارخانه و شرکت شده و یا در ساخت و ساز سرمایه گذاری کرده اند.
کارگران این گروه تولیدی که سابقه کاربعضی از آنها برابر با عمر این کارخانه است و ۲۲ سال تحت شرایط سخت مشغول به کار بوده اند از خود می پرسند چرا ما که این همه سال در سرما و گرما و با فشار کاری شدید روزانه ۱۲ ساعت یا بیشتر در این کارخانه کار کرده ایم از حداقل امکانات محرومیم و تازه حقوق ما نیز با تاخیر پرداخت می شود؟
همچنین برای کارگران این سئوال مطرح است که با این که هرروز شرکت جدیدی توسط سهامداران و مدیران این گروه تاسیس می شود و با وجودی که خطوط تولید فعال بوده وهمواره کامیون ها و تریلی های بسیار زیادی برای بارگیری و فروش در محوطه کارخانه دیده می شوند چگونه ممکن است شرکت آنچنان دچار مشکل مالی باشد که نتواند حقوق پرسنل را پرداخت نماید؟
کارگران گروه تولیدی اشی مشی تاخیر در پرداخت حقوق کارگران را ترفند کارفرما برای تعدیل نیرو و به اصطلاح کوچک کردن شرکت و همچنین دریافت وام از بانکها می دانند و معتقدند که کارفرما امکانات مالی لازم یرای پرداخت حقوق به موقع به کارگران را دارد.
اگرچه کارگران کارخانه اشی مشی با قرار دادهای موقت و ششماهه مشغول به کار می باشند و به هیچوجه از امنیت شغلی برخوردارنیستند و اخراجهای موردی همیشه و بخصوص در پایان سال بسیار رایج است اما اینبار گویا کارفرمایان تدارک اخراجهای گسترده تری را دیده اند و سعی دارند با فشار آوردن به کارگران از طرق مختلف به ویژه از طریق تاخیر در پرداخت حقوق ها زمینه را برای اخراج گسترده کارگران مهیا سازند.
گروه تولیدی اشی مشی شامل شرکت های تولید پفک (گیلان سویا) نوشابه (سیرنگ زیباکنار) پریفرم بطری و دربطری (سیرنگ پلاستیک) تولید آب معدنی و ماء الشعیر (سیرنگ کوهرنگ) واقع دراستان چهارمحال بختیاری و شرکت بازرگانی(سیرنگ کاسپین) و چندین شرکت تولیدی و خدماتی و بازرگانی دیگر می باشد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۱۶ مهر ۱۳۹۴
******************
اعتصاب سراسری در اقلیم کردستان عراق
بر اساس خبر ارسالی به کمیته هماهنگی، امروز دوشنبه ۱۳ مهرماه ۹۴ اعتصاب سراسری کارگری در اقلیم کردستان عراق در اعتراض به وضعیت بد معیشتی و دستمزدهای معوقه انجام گرفته است. این اعتصاب سراسری که در شهرهایی چون هلبچه، اربیل و سلیمانیه صورت گرفته کارمندان بخش های بهداشت و درمان، کارمندان بخش های دولتی کار و امور اجتماعی و نیز معلمان و سایر بخش های دولتی را شامل می شود.
معترضین ضمن اعتراض به وضعیت بد معیشتی و دستمزدهای معوقه، نارضایتی خود را از ناکارآمدی خدمات دولتی در مواردی همچون آب و برق شهری اعلام داشتند.
بخش های زیادی از اعتصاب کنندگان با در دست داشتن پلاکاردهای اعتراضی در خیابان های شهرهای مذکور به راهپیمایی دست زده و اعلام داشتند تا دستیابی به خواسته های خود دست از اعتراض و اعتصاب برنخواهند داشت.
در این اعتصاب، معترضین شعارهایی همچون "۲۴ سال دزدی بس نیست؟" ، "حکومت شکست خورده نمی خواهیم" و "فرزندان خودشان شاهانه زندگی می کنند" را به صورت نوشته در دست داشته اند.
۱۳ مهر ۱۳۹۴
******************
ادامه اعتراض و درگیری در پالایشگاه نفت و گاز بندرعباس
کارگران شرکت فراب، یکی از شرکتهای پیمانکاری پالایشگاه ستاره خلیج بندرعباس، در اعتراض به تعویق دستمزد ماهانه خویش که هم اکنون وارد ششمین ماه شده است در تاریخ ۷/۷/۹۴ دست به اعتصاب زده و با مسئولین شرکت درگیر شدند.
نکته قابل توجه اینکه علیرغم درخواست کارفرما و مدیریت شرکت از نیروی انتظامی مستقر در داخل پالایشگاه جهت دخالت در این حرکت و متوقف کردن اعتصاب، آن نیروها حاضر به مداخله و برخورد با کارگران نشدند. چرا که از نزدیک شاهد و ناظر رنج و بی حقوقی کارگران بودند. آن ها می گفتند: ما دخالت نمی کنیم چون می بینیم که حق با کارگران است. اگر کارگران پس از به تأخیر افتادن شش ماه دستمزد خود اعتراض واعتصاب هم نکنند پس چه بخورند و چگونه زندگی کنند؟ در واقع فشار به کارگران و تحمیل بی حقوقی و ستم به آنان آنقدر آشکار بود که حتی برای نیروی انتظامی و حراست شرکت، که وظیفه ای جز دفاع از صاحبان سرمایه و سرکوب کارگران در یک چنین مواقعی ندارند نیز مشخص بود که حق با کارگران است.
تحمیل این بی حقوقی ها و تنگناها به کارگران، همراه با آلودگی بیش از پیش محیط پالایشگاه و فضای اطراف آن، گرمای شدید و وجود آلاینده های مختلف از جمله گرد و خاک فراوان، کم آبی، قطع مداوم برق، عدم امکانات حداقلی بهداشتی و رفاهی و اخراج و بیکارسازی کارگران و ...، وضعیت بسیار اسفناک و طاقت فرسایی را در این شرکت و این پالایشگاه به وجود آورده است که اعتراض و اعتصاب کارگران، در قبال آن ها، خود به منزله عکس العملی کاملاً طبیعی محسوب می شوند. کارگران در مقابله با بی حقوقی مطلقی که به آن ها تحمیل می شود و فشارهای همه جانبه ای که به ویژه در این گونه شرکت ها (شرکت های واسطه ای و پیمان کاری) نسبت به آن ها روا داشته می شود چاره ای جز اعتراض و اعتصاب ندارند. این را حتی نیروهای حراست و سرکوب کارخانه نیز درک کرده اند! به قول معروف "آش آنقدر شور است که حتی صدای آشپز را هم درآورده است"!
٩۴/۷/١٢
******************
اعتصاب کارگران کارخانه فولاد امیر کبیر خزر
طبق گزارش ارسالی به کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، به دنبال توهین قومیتی و تمسخر کارگران گیلانی توسط محمدپور، مدیراصفهانی شرکت فولاد امیر کبیر خزر، جواد پورنصیری کارگر تراشکار این کارخانه با وی درگیر شده و او را با چند مشت جانانه پذیرایی کرد و بعد از درگیری فیزیکی هم به او گفت : حالا برو و به کسانی از قماش خودت یاد بده که دیگر هیچ قوم و ملتی را به تمسخر نگیرند و با شعور و فرهنگ آنان بازی نکنند.
بعد از این درگیری که منجر به اخراج جواد پورنصیری گردید، کلیه کارگران فولاد امیر کبیرخزر دست از کار کشیده و اعلام کردند که تا تعویض این مدیر ضد کارگر، دست از کار کشیده و تولید را متوقف خواهند کرد. محمدپور مدیر کارخانه، قبلا پیمانکار این شرکت بوده و به دلیل برخوردهای نادرست و توهین آمیز با کارگران وهمچنین اخراج های بی رویه نزد کارگران منفوراست. محمد پور طی مدت مدیریت خود در این کارخانه، از جمله، قرار دادهای سه ماهه را به دو ماهه و سپس یک ماهه تبدیل نموده و در واقع با این ترفند به تدریج حدود ١۵٠ نفر از کارگران را اخراج کرده بود. این مدیر منفور همچنین تلاش می کرد تا با توهین و ایجاد ترس و ارعاب در بین کارگران، فضای کارخانه رااز هرگونه اعتراض و حق طلبی خالی نماید و تا آن جا که ممکن است کارگران را از پیگیری حقوق و مطالبات شان بر حذر دارد.
لازم به توضیح است که کارخانه فولاد امیر کبیر خزر واقع در شهر صنعتی رشت، در سال ١٣٨۵ توسط قدرت الله سعادت تاسیس شده ومحصول این شرکت انواع میلگرد می باشد. این کارخانه در ابتدا تنها دارای یک خط تولید بوده که هم اکنون از قِبَل کار و استثمار وحشیانه کارگران، دو خط تولید دیگر به آن اضافه شده و هم اکنون دارای سه خط تولید می باشد. کارگران این کارخانه همگی با قرارداد موقت کار می کنند و با کوچکترین بهانه ای تهدید به اخراج شده، یا از کارخانه اخراج می گردند. در واقع یکی از دلایل عرض اندام و قدرقدرتی محمد پور، کارفرمای کارخانه و در این رابطه برخوردهای ناپسند و تحقیرآمیز وی با کارگران، همین حربه ضدکارگری و اسارت بار، قراردادهای موقت و سفید امضا است که درحقیقت دست کارگران را برای اعتراض به تحمیل انواع تحقیر و بی حقوقی از جانب سرمایه داران می بندد و مانع طرح و پیگیری خواست ها و مطالبات آنان در مقابله با تعرضات سرمایه می شود. کارگران کارخانه فولادامیرکبیر همچنین به دلیل ساعات طولانی کار و فرسودگی بخشی از ماشین الات به شدت در معرض حوادث ناشی از کار و انواع آسیب ها می باشند. به نحوی که بارها دچار سوختگی یا شکستگی اعضا بدن شده و از ادامه کار بازمانده اند. همچنین این کارگران به دلیل وجود سروصدای زیاد و استنشاق هوای آلوده به اکسید آهن در محیط کار، غالبا دچار کاهش شنوایی و مشکلات ریوی می باشند. در همین کارخانه بود که در سال ٨٩، یک کارگرجوان به نام سامان حسین پور، به هنگام کار در شیفت شب دچار حادثه شده و جان خود را از دست داد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری ضمن حمایت از کارگران کارخانه فولاد امیر کبیر خزر و اعتراض برحق آنان، هرنوع توهین و تحقیر قومیتی را محکوم نموده و تاکید می کند که منافع کارگران بسیار فراتر از رنگ پوست و زبان و قومیت و نژاد و مذهب می باشد. کارگران تنها با اتکا به نیروی جمعی و تشکلهای خود ساخته و مستقل خویش و اعتراض در قبال اجحافات و تعرضات سرمایه و سرمایه داران است که می توانند از منافع خود دفاع نموده و اجازه ندهند که صاحبان سرمایه، فرهنگ عقب مانده، منحط و تفرقه افکنانه خویش را مبنی بر دامن زدن به تمایزات زبانی و قومی ملیتی، و از این طریق ایجاد تفرقه و جدایی در بین کارگران و توده های مردم زحمتکش اشاعه داده و با گل آلود کردن آب، از آن ماهی بگیرند. کارگران کارخانه فولاد امیر کبیر خزر همچنین خواهان بازگشت به کار جواد پورنصیری، برکناری محمد پور مدیر منفور کارخانه، لغو قراردادهای موقت و تأمین امنیت کاری، بهداشت و ایمنی محیط کار، کاهش ساعات کار و حفظ احترام ومنزلت کارگران می باشند.
٢٦ شهریور ١٣٩۴
******************
اعتراض کارگران تراکتور سازی کردستان
به گزارش رسیده روز یکشنبه ۱۵ شهریور حدود نود درصد از ۱۱٧ کارگر شاغل در تراکتورسازی کردستان برای سومین بار طی چند ماه گذشته در محوطه شرکت تجمع اعتراضی جهت پیگیری مطالباتشان برگزار کردند. یکی از خواسته های کارگران رسیدگی به وضعیت بهداشت سالن غذاخوری بوده که از طرف مدیریت قول رسیدگی به این خواسته داده شده است.
بر اساس این گزارش با وجود گذشت ۲ سال از مهلت قانونی انتخابات شورای اسلامی کار ، مدیریت حتی همین تشکل دولتی را نیز بر نتابیده و با اعمال نفوذ در اداره کار مانع از برگزاری انتخابات و ایجاد شورای جدید شده است. همچنین به دلیل سود استفاده های کارفرما، طرح توسعه شرکت تراکتورسازی کردستان که با انجام امکان سنجی در سال ۱۳٨٦ با اجرای عملیات خاکبرداری و تسطیح و پی ریزی فونداسیون در زمینی به مساحت ١١ هکتار در شهرک صنعتی دهگلان شورع شده بود راکد مانده و منجر به بازپس گیری زمین توسط شرکت شهرکهای صنعتی شده است.
١٩ شهریور ١٣٩۴
******************
در حاشیه خبر ها، وعده و وعید های
تو خالی کارفرمایان برای ما نان و آب و زندگی نمی شود
تجمع دوباره کارگران مس سرچشمه در مقابل وزارت صنعت تهران
در روزهای ۱۴و ۱۵ شهریور ماه کارگران مس سرچشمه در مقابل وزارت صنعت در تهران دست به تجمع زدند. این تجمع ها درپی خواست دریافت دستمزدهای معوقه و تغییر نکردن شرایط محیط کار صورت گرفته است.
روند جدید اعتراضات کارگران مس سرچشمه که به تهران کشیده شده است از خرداد ماه ۱۳۹۴ شروع شده و ادامه پیدا کرد.
کارگران این واحد، بارها پس از تجمع های ۲ یا ۳ روزه، صرفاً با شنیدن وعده های مسئولین به تجمعات خود پایان داده و بر سر کارهای خود بازگشتند.
اما با بازگشت آنان به سر ِ کار و سپری شدن موعد مقرر، هیچ کدام از وعده های داده شده به مرحله اجرا گذاشته نشده است.
ادامه مطلب را
اینجا کلیک کنید.
******************
مردم عراق علیه فقر و گرسنگی و همچنین جنگ های قومی - مذهبی به پا خاسته اند!
کارگران و زحمتکشان!
همچنان که خود می دانید،ابعاد خشنوت و کشتار در کشورهایی نظیر عراق، سوریه، یمن، افغانستان و ... رو به گسترش نهاده و موجبات فقر و فلاکت و آوارگی بیش از پیش مردم این مناطق و کشورها را فراهم آورده است .
صاحبان سرمایه و دولت های مدافع آنان در این کشورها، برای رفع بحران های فزاینده ای که دامنگیر این کشورها شده است و در این رابطه، افزایش بی حساب و نجومی نرخ سود و سرمایه ای که از قبل بهره کشی کارگران و توده های تحت ستم و استثمار مردم این کشورها انباشت می کند، از هیچ ستم و جنایتی در حق آنان روی گردان نبوده و از همه ی ابزارها و وسایل سرکوب و خشونت، ازجمله کشتار دستجمعی مردم بهره می گیرد، تا شرایط را برای تشدید استثمار کارگران از یک سو و سوداندوزی و انباشت بیش از پیش سرمایه مهیا نماید. سرمایه داران و دولت های حامی آنان - اعم از بخش خصوصی و دولتی - در این کشورها، همه نیروهای قوم پرست، ناسیونالیست، مذهبی و خشونت طلب را بسیج نموده، تا با بهره جستن از نقاط ضعف و پراکندگی توده های مردم، تمامی منابع و ذخایر کشور را به تاراج برده و در بانک ها و مراکز مالی کشورهای بزرگ سرمایه داری ذخیره کنند. بدون شک در میان اقشار و طبقات تحت ستم و استثمار مردم همانا کارگران که بار اصلی مشکلات و نابسامانی های این کشورها بر دوش آن ها گذاشته شده بیش از همه با مشکلات و معضلات این جوامع درگیر هستند و این فشارها و تضییقات را تحمل می نمایند. طبیعی است که چنین شرایطی در مرتبه نخست و بیش از هرچیز و هر کس به ضرر کارگران خواهد بود و آثار و نتایج ویرانگر و خانمان برانداز آن دامن طبقه کارگر را خواهد گرفت.
خوشبختانه در هفته ها و روز های اخیر شاهد موج اعتراضی مردم گرسنه و فقر زده در این کشورها و به ویژه در کشور عراق بوده ایم. براساس آنچه در این روز ها شاهد آن بوده ایم،حکومت عراق در بسیاری از شهرهای این کشور، از جمله بغداد، نجف، خانقین، بصره، کوت، عماره و ... با اعتراض و تظاهرات و فریاد رهایی از فقر و سیه روزی و بی حقوقی و کمبود آب و برق و بیکاری و عدم پرداخت دستمزدهای کارگران و... مواجه بوده که به سهم خود نشان از بالا رفتن نسبی سطح آگاهی توده های مردم و آشنایی با حقوق و منافع خود دارد. بدون شک سرمایه داران و دولت های مدافع آنان برای همیشه قادر نخواهند بود تا با تقویت حس ناسیونالیستی کارگران و توده های به جان آمده مردم و گسیل آنان به مسلخ تخاصمات منطقه ای و جنگ های قومی - مذهبی، آنان را بفریبند و از مسیر درست مبارزه و اعتراض علیه سرمایه منحرف نمایند. تا آن جا که هم اینک بارقه های حرکت های اعتراضی و حق طلبانه مردم علیه تحمیل ستم و بی حقوقی در عراق آشکار شده و کارگران و مردم این دیار خواهان پاسخ گویی به نیازهای واقعی خود که چیزی جز نان و آزادی نیست دست به اعتراض و مبارزه زده اند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری به نوبه ی خود از خواست ها و مطالبات برحق و انسانی کارگران و توده های زحمتکش و رنج دیده مردم حمایت کرده و از همه کارگران و مردم آزادی خواه و عدالت طلب جامعه می خواهد که از هم طبقه ای هایشان در کشورعراق پشتیبانی نموده و به سهم خود، فریاد اعتراض و حق طلبی آنان را علیه ظلم و ستم سرمایه و سرمایه داران به گوش جهانیان برسانند. چرا که برای پایان دادن به استثمار و ستم سرمایه و جنایات و کشتارهای کور و لجام گسیخته استثمارگران و گروه ها و فرقه های قومی - مذهبی این قبیل کشورها، از جمله کشور همسایه ما عراق، راهی جز اعتراض و مبارزه متحد و متشکل کارگران و توده های زحمتکش مردم وجود نداشته و ندارد. به باور ما تنها موج میلیونی و گسترده کارگران و توده های به ستوه آمده ی مردم قادر خواهد بود که از کشتار و جنایت های هر روزه ی حاکمان و گروه های آدم کش و جنایتکار جلو گیری نماید و به این قبیل اعمال و اقدامات آن پایان دهد.
١۵ شهریور ١٣٩۴
******************
حقایقی درباره دستمزد و قدرت خرید کارگران-
اظهارات یک مدیر و اقتصاددان اصلاح طلب و مدافع سرمایه
سعید لیلاز روزنامه نگار اصلاح طلب، اقتصاد دان و از مدیران ارشد شرکت های خودروسازی همچون ایران خودرو و سایپا در سال های پیش، در اظهاراتی درباره علت کاهش خودرو توسط مردم به حقایقی اقتصادی درباره دستمزد بسیار پایین و "قدرت خرید فروپاشیده" ی کارگران اشاره کرده است که به نوبه خود حکایت از هولناک بودن وضعیت معیشتی کارگران در پهنه مناسبات اقتصادی و سیاسی ایران دارد.
لیلاز که از عناصر برجسته ی اصلاح طلبان ( قائم مقام حزب کارگزاران)، روزنامه نگار و نیز استاد اقتصاد در دانشگاه بهشتی بوده است در اظهاراتی که گوشه هایی از آن در وبسایت خبرگزاری شبه کارگری ایلنا (با کد خبر ۳۰۲۳۷۷ مورخ ۹۴/۶/۱۳) انعکاس یافته است، درارتباط با علت کاهش خرید خودرو، در مرتبه نخست بر ناچیز بودن دستمزد کارگران در روند هزینه های تولید و پایین بودن قدرت خرید آنان انگشت می گذارد و در این رابطه اظهارات جالب و قابل تاملی را به میان می کشد. او به عنوان یکی از اقتصاد دانان حامی و مدافع سرمایه، جدا از میل باطنی خویش، به واقعیت هولناکی که حکایت از استثمار هرچه بی رحمانه تر طبقه کارگر و نیروی کار در ایران دارد، اشاره می کند و کم و بیش آن را برجسته می سازد.
لیلازعلت اصلی کاهش خرید خودرو توسط مردم را همانا پایین بودن سطح دستمزد کارگران و در این رابطه، کاهش بسیار زیاد قدرت خرید آنان و عامه ی مردم اعلام می کند و در ادامه، برای اینکه استدلال نماید که افزایش حداقل دستمزد کارگران، باعث گرانی و تورم نخواهد شد به نکته مهمی اشاره می کند دایر بر این که: " افزایش دستمزدها به تورم منجر نمیشود. زیرا سهم دستمزد در برآورد هزینه تولید و قیمت فروش کالاها زیر ۱۰ درصد است". این اقتصاد دان اصلاح طلب که سال ها در مناصب ارشد مدیریتی اقتصادی و تولیدی کار کرده است و بی اطلاع از کارشناسی هزینه های تولید نیست آشکارا اعتراف میکند که در برآورد هزینه هایی که قیمت کالا ها را رقم میزنند، سهم دستمزد کارگران بسیار اندک بوده و در حد "زیر ۱۰ درصد است". به عبارتی او اعتراف می کند که در عرصه ی تولید، کمترین میزان صرف هزینه، به نیروی کار کارگران اختصاص پیدا می کند، که لیلاز آن را به " فروپاشی قدرت خرید" تعبیر می کند.
اظهارات لیلاز یک بار دیگر پرده از درجه ی بسیار بالای نرخ استثمار سرمایه در قبال نیروی کار کارگران برمی دارد و بهره کشی و استثمار هرچه بی رحمانه تر کارگران را توسط سرمایه داران به مثابه یک طبقه، به نمایش می گذارد. کارگرانی که با صرف نیروی کار و در واقع عمر و زندگی خود، در پروسه ی تولید، ارزش اضافه و نتیجتا سودهای هنگفتی را نصیب صاحبان سرمایه میکنند، در ازای فروش نیروی کار خود به سرمایه داران و تولید رفاه و ثروت در جامعه، تنها دستمزد ناچیزی دریافت میکنند که در سیاهه ی ارقام هزینه های تولید، صرفاً درصد بسیار اندکی را به خود اختصاص میدهد. این مدیر ارشد سرمایه داری در ایران اعتراف می کند که به ازای نیروی بارور، مولد و سازنده کارگران که منشا اصلی ایجاد ارزش اضافی و نتیجتا سود برای صاحبان سرمایه است، فقط و فقط دستمزد اندکی به کارگران پرداخت میشود. در واقع او به روشنی اعلام کرده است که ارزش نیروی کار و لحظه لحظه عمر و توانایی و تخصص کارگران، حتا به مراتب ارزان تر از سایر اقلام مصرفی در روند تولید کالا برای سرمایه داران ایران هزینه بر می دارد. او اعلام میکند که در ایران، کارگران به بهای بسیار ارزانی مشغول به کارند تا آنجا که حتا با افزایش دستمزدشان در روند تولید هیچ تغییری در تورم ایجاد نمیشود.
لیلازالبته برای راحتی خیال سرمایه داران و درآوردن آنان از نگرانی پیشنهادی تکمیلی ای نیز ارائه می دهد. او میگوید ( نقل به مضمون) حتا به فرض افزایش قیمت تمام شده ی کالا، به عنوان مثال، افزایشی ۳۰ درصدی حداقل دستمزد کارگران، هیچ جای نگرانی ای وجود ندارد. چرا که میتوان در ازای این افزایش دستمزد، بهره وری کار ( بخوان تشدید استثمار کارگران ) را نیز افزایش داد!
به عبارت دیگر او پیشنهاد میکند که حتا در صورت افزودن به میزان دستمزدها، می توان بلافاصله کارگران را با توسل به روش ها و ترفندهای نوین تولید ِ سرمایه داری ( به روز کردن وسایل تولید، ثابت نگهداشتن ساعات و زمان کار کارگران و در عوض، سرعت و شدت بخشیدن به کار ــ که چیزی جز تشدید استثمار کارگران در پروسه تولید و کسب ارزش اضافه نسبی نیست ــ ) کارگران را وادار به کار بیش تر کرد. تا متناسب با افزایش دستمزد و حتا افزون تر از آن، بر مقدار بازدهی و به اصطلاح "بهره وری" کار بیافزایند.!!! لیلاز به مثابه یک اقتصاد دان مدافع سرمایه و سرمایه داری و به عوان مدیری که تمامی این راه ها را تجربه کرده و این بلا ها را بر سر کارگران آورده است، با خیالی آسوده از این روش های ضد کارگری سخن میگوید و به هم طبقه ای های سرمایه دار خود در ایران نیز اطمینان خاطر می دهد که چگونه و با چه ترفندهایی می توانند بدون نگرانی و دغدغه، بر درجه و شدت استثمار افزود و دمار از روزگار کارگران درآورد.
اظهارات لیلاز در حقیقت اعتراف یک مدیر و اقتصاد دان سرمایه داری است دال بر اینکه بهای نیروی کار در ایران تا چه میزان ناچیز و بی مقدار است و سرمایه داران تا چه اندازه ی و با چه شدت و حدتی طبقه کارگر را استثمار می کنند و از گرده ی کارگران ارزش اضافه و در نتیجه سود بیرون میکشند. در حالی که کارگران با سطح دستمزدی به مراتب پایین تر از خط فقر (یک چهارم آن) و قدرت خرید ی بسیار نازل، با سختی و مشقت روزگار میگذرانند و اگر نه از تمامی لذت ها و نعمت های زندگی، که از بیش تر ان ها محرومند. اکثریت تولید کنندگان نعم مادی و معنوی جامعه، آن چه را که خود تولید می کنند نمی توانند در اختیار بگیرند و این قانون نظام سرمایه داریست که صاحبان سرمایه، کارفرمایان و مدیران و همه ی مدافعان و نظریه پردازان این نظام ضدکارگری باید دفاع از آن را سرلوحه کار و عمل خود قرار دهند و اقتصاد دانان، دانشگاهیان، ارباب رسانه ها، و روزنامه نگاران ِ طبقه ی سرمایه داری و در یک کلام فعالان و سینه چاکان سرمایه ــ از همه ی جناح های آن، چه اصلاح طلب و چه اصول گرا - باید از آن تبعیت کرده آن را تبلیغ و ترویج نمایند. آنان اگر در هر چیزی با هم در اختلاف داشته باشند، در یک چیز مشترک و متحدند و آن این که: چگونه میشود بیش تر و بیش تر کارگران را استثمار کرد و از قبل کار و تولید آنان پیوسته و به شکل روزافزونی بر میزان سود و سرمایه خود افزود.
اعضا و فعالان کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری بر این باورند که تا زمانی که در بر این پاشنه می چرخد و سرمایه بر جان و مال و هستی مردم و به ویژه کارگران سلطه دارد، کارگران تنها می توانند با اتکا به قدرت آگاهی ، ایجاد تشکل های مستقل و متکی به خود کارگران و همبستگی طبقاتی و از این طریق مبارزه برای به کرسی نشاندن خواست ها و مطالبات خود در همه ی عرصه ها، یکی بعد از دیگری، بر مشکلات و نابسامانی هایی که از هر سو کارگران را احاطه کرده است فائق آیند، و با ایجاد تحولی اساسی در مناسبات سیاسی و اجتماعی حاکم، خود را از منجلابی که در آن گرفتار آمده اند برهانند.
١۴ شهریور ١٣٩۴
******************
اعلام حمایت کمیته هماهنگی از اعتصاب عظیم کارگران در هند
یکصد و پنجاه میلیون کارگر هندی در روز چهارشنبه ۱۱ شهریور، به فراخوان ۱۰ اتحادیه کارگری در هند دست به اعتصاب گسترده ای زده اند.
بنابرخبرهای منتشر شده در وبسایت خبری نشریه اکونومیست، این اعتصاب هنگامی فراخوان داده شد که مذاکرات اتحادیه های کارگری با دولت هند به نتیجه نرسید. لذا از میان ۱۲ اتحادیه کارگری عمده ای که در این کشور فعالیت می کنند، ۱۰ اتحادیه در اعتراض به حمایت دولت ضد کارگری هند از کارفرمایان و کسب مطالبات کارگران در زمینه های افزایش دستمزد، افزایش امنیت شغلی، لزوم آموزش های کاری و حرفه ای و همچنین بهبود قوانین استخدامی به نفع کارگران، برای ۲۴ ساعت دست به اعتراض و اعتصاب زدند .
اتحادیه ها از کارگران بخش های مختلف کارگری، از جمله کارگران صنایع و معادن، حمل و نقل، خدمات، بانک ها و خلاصه هر کارگری که ابزار یا قلم در دست دارد خواستند تا ابزار و قلم خود را بر زمین گذاشته ، به اعتصاب بپیوندند.
قابل ذکر است که این اعتصاب سراسری در هند با موجی از ترس و هراس کارفرمایان و دولت ضد کارگری هند مواجه شده و در بخش های بانکی و حمل و نقل اختلالات عمده ای ایجاد کرده است. قابل توجه این که در همین رابطه فروشندگان مراکز خرید و دست فروشان و کارمندان دولت نیز به صفوف اعتصاب کنندگان ۲۴ ساعته پیوستد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن اعلام حمایت از خواسته های کارگران اعتصاب کننده در هند خود را متحد با این کارگران و سایر کارگران در دیگر کشورهای جهان دانسته و از عموم کارگران میخواهد تا با حمایت از این اعتصاب طبقاتی و با تقویت هر چه بیشتر استقلال تشکل های خود از دولت ها و کارفرمایان، در راستای ایجاد اتحاد و همبستگی طبقاتی کوشا باشند.
١٣ شهریور ١٣٩۴
******************
حمایت کمیته هماهنگی از معلمین بازداشت شده بهلولی و نیک نژاد
محمدرضا نیک نژاد و مهدی بهلولی، دو تن از معلمان و فعالان عرصه ی مسائل و موضوعات معیشتی و صنفی معلمان در روز دوشنبه ۹شهریور ۱۳۹۴ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
این دو معلم علاوه بر فعالیت در عرصه های صنفی معلمان همچنین از کسانی بوده اند که در زمینه مسایل رسانه ای و تحریر مطالب و مقالات آموزشی کوشا بوده اند.
این نخستین بار نیست که معلمان و دیگر بخش های طبقه کارگر و فعالین آن ها، مورد تعرض، بازداشت و پیگرد مقامات امنیتی و قضایی قرار میگیرند. در سال های گذشته نیز فعالین کارگری و اجتماعی که دست به فعالیت هایی در راستای کسب حقوق و مطالبات هم طبقه ای های خود زده اند مورد برخورد و سرکوب قرار گرفته و بازداشت و زندانی شده اند. با این همه می توان گفت که روزی نیست که اراده ی کارگران آگاه و فعالین کارگری در بخش های مختلف از جمله بخش های بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، صنایع، خدمات و غیره بیش از پیش بر این قرار نگیرد که تنها راه کسب مطالبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برای جامعه و بهبود اوضاع معیشتی و اجتماعی طبقه کارگر تنها و تنها افزایش آگاهی و اتحاد طبقاتی و ایجاد و تقویت تشکل های مستقل کارگری ، یعنی تشکل های مستقل از دولت و کارفرمایان بوده و خواهد بود.
معلمان ایران نیز همچون سایر بخش های جامعه شاهد بوده اند که دولت های مختلف، اعم از اینکه جزیی از اردوگاه اصلاح طلبان باشد یا اصولگرایان، همواره حربه ی تهدید و فشار را در مواجهه با خواسته ها و مطالبات برحق کارگران در دستور کار گذاشته و در مقام پاسخ گویی به حقوق حقه مردم، راهی جز تشر و سرکوب را پیشه نکرده است. از این روست که اهمیت تشکل یابی مستقل و متکی به خود کارگران و بخش های مختلف آن، اعم از کارگران صنایع و خدمات، معلمان، پرستاران و . . . و فعالان این عرصه ها فعال و سایر فعالین کارگری روشن میگردد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن محکوم نمودن دستگیری محمدرضا نیک نژاد و مهدی بهلولی، خواستار آزادی این دو معلم آگاه و فعال و همچنین دیگر معلمان دربند همچون علی اکبر باغانی، مهدی فراحی شاندیز، علیرضا هاشمی، رسول بداقی، اسماعیل عبدی و نیز آزادی سایر کارگران و فعالان کارگری دربند بوده و از تمامی کارگران و فعالین آگاه کارگری در بخش های مختلف این طبقه میخواهد که در راستای ایجاد اتحاد و همبستگی طبقاتی در میان کارگران تلاش نمایند و ارتباط و گسترش بیش از پیش آن ها را وجهه همت خود قرار دهند.
١٣ شهریور ١٣٩۴
******************
در حاشیه خبر اعتصاب کارگران صنایع دریایی ایران
آقای مدیر، ما می فهمیم چرا شما نگران هستید ! اما نگرانی شما به ما ربطی ندارد!
بر اساس گزارش منتشر شده در سایت ایلنا به تاریخ ۱۳۹۴/۰۶/۱۳ ، نزدیک به ۷۰۰ نفر از کارگران شرکت صنایع دریایی ایران (کارگران در پروژه «فراساحل جزیره صنعتی صدرا» واقع در استان بوشهر) دراعتراض به تاخیر سه ماه دستمزد دست از کار کشیده اند. در ادامه این گزارش امده است:
از سویی یکی از مسئولان شرکت صنایع دریایی ایران وعده داده که بخشی از حقوق کارگران اعتصابی در روزهای آینده پرداخت میشود. اما در عین حال تاکید کرده است انتشار خبر دست کشیدن کارگران صدرا از کار باب طبع مدیریت نبوده است. (تاکید از ماست)
کارگران می دانند که اعتراض و اعتصاب های کارگری نه امروز ، بلکه هیچ وقت " باب طبع مدیریت " و مدیران کارخانه ها و شرکت ها نبوده ، نیست و نخواهد بود. چرا که منافع طبقه کارگر با منافع مدیران و صاحبان سرمایه در تضادی عمیق و آشتی ناپذیر قرار دارد . سرمایه داران همیشه سعی کرده و می کنند که دو پهلو و در لفافه سخن بگویند و عقاید و نقطه نظرات منفعت طلبانه، ضدکارگری و سرمایه محور خود را با توسل به انواع ترفندها، از جمله پند و اندرزهای اخلاقی، به خورد کارگران بدهند. کارفرمایان و صاحبان سرمایه به ویژه در مواقعی که با اعتراضات متحد و یکپارچه کارگران مواجه می شوند "نگران" می شوند و البته در مواردی نیز از بیان علنی و آشکار نگرانی خود در نزد کارگران ابایی ندارند. آنان انتشار خبر دست کشیدن کارگران "فرا ساحل جزیره صنعتی صدرا" از کار را ، آن هم به خاطر عدم پرداخت سه ماهه دستمزدشان "باب طبع" خود نمی دانند.
نگرانی "مدیریت صنایع دریایی " و به اعتباری بخشی از مدیریت نظام سرمایه داری نیز برای ما کارگران قابل فهم است. صاحبان سرمایه نگران آگاهی و همبستگی نسبی بخش ها و لایه های مختلف طبقه کارگر در اعتراضات و مبارزات جاری و حی و حاضر آنان هستند. سرمایه داران نگران آنند که مبادا این اعتراضات و مبارزات به تدریج گسترش یافته و موجبات اخلال در "بهره وری" و انباشت فزاینده سرمایه و سودهای نجومی حضرات سرمایه دار را فراهم نماید و احیاناً به ساحت مقدس نظام سرمایه داری خدشه و خللی وارد کند.
واقعیت این است که آنچه برای صاحبان سرمایه نگران کننده است، همانا اتحاد و همبستگی طبقاتی ما کارگران است . در نظام سرمایه داری نه تنها اعتصاب واعتراض کارگری - باب طبع - سرمایه و مدیریت هایی از این دست نیست ، بلکه این آقایان اگر فرصت مناسبی در اختیار داشته باشند و توان آن را در خود ببینند، تردیدی در سرکوب کارگران به خود راه نخواهند داد. کارفرمایان در مواقع لزوم همه ی هم و غو خود را به کار می گیرند تا صدای اعتراض کارگران به گوش هم طبقه هایشان نرسد .
کارگران آگاه خود واقفند که اعتصاب و اعتراض نه تنها قدرت آنان را در دفاع از خواست هایشان، بیش تر و بیش تر خواهد کرد، بلکه به نوبه خود یکی از موثرترین ِ وسایل و ابزارهایی است که اتحاد و همبستگی طبقاتی ما کارگران را افزایش می دهد. در اعتصاب، کارگر بیش از پیش به نیروی متحد خود آگاه می شود. در اعتصاب امکان دست یابی به خواست ها امکان پذیرتر می گردد. در اعتصاب بیش از هر زمان دیگر امکان ایجاد تشکل های مستقل و خودساخته کارگری فراهم می گردد. در اعتصاب کارفرما مجبور می شود نه تنها به خواست های ما گوش فرا دهد بلکه به ناچار و علی رغم میل باطنی خود جواب گوی خواست ها و مطالبات کارگران باشد. معلوم است که اعتصاب " باب طبع " سرمایه داران و در این جا مدیریت صنایع دریایی نیست . ما کارگران نگرانی مدیریت این شرکت را درک می کنیم. اما این نگرانی هیچ ربطی به ما ندارد . ما بیش از آن که نگران آزرده شدن خاطر و "طبع" مدیریت شرکت "صنایع دریایی ایران" و مدیران و سرمایه دارانی از این دست باشیم، نگران زندگی فلاکت بار و استثمار زده خویشیم. چرا که در عمل و در کوران مبارزه دریافته ایم که منفعت ما کارگران با منفعت صاحبان سرمایه و مدیران و کارفرمایان در تضادی آشکار قرار دارد . ما نیازمند تحولی در زندگی خویشیم. ما به نان و آزادی نیاز داریم .
١٣ شهریور ١٣٩۴
******************
مرگ کارگر معدن هشتونی کرمان و علت واقعی اینگونه حوادث در بررسی کمیته هماهنگی و یک کارشناس مستقل.
احمد امیری کارگر ۳٢ ساله در معدن زغال سنگ هشتون در استان کرمان در اثر جراحات وارده به علت ریزش معدن، پس از سه روز اغما در تاریخ ٧ شهریورماه دربیمارستان باهنر کرمان درگذشت. واکنش های اولیه به این اتفاق ناگوار مطابق معمول این گونه بوده است که کارشناسان ذیربط پس از بررسی علل حادثه اعلام خواهند کرد که این مرگ به دلیل عدم رعایت موارد فنی و ایمنی، توسط کارگر مربوطه بوده است و یا اینکه کارفرمای معدن به دلایل مختلف در این حادثه مقصراصلی است.
خبرگزاری شبه کارگری ایلنا ( طی خبر با کد ۳٠۱۷۵۳ مورخ ۹۴/۶/۱٠) اما از قرار معلوم به این شرایط و این اظهار نظرهای مقدماتی نیز پایبند نمانده و مطابق ادعای خودش ـ پیشاپیش از زبان به اصطلاح برخی کارگران معدن- اعلام می کند که عدم رعایت مسائل فنی توسط کارگر آسیب دیده و فوت شده علت اصلی حادثه بوده است. این خبرگزاری البته در ادامه می افزاید : نتیجه بازرسی اداره کار هنوز معلوم نشده است. ؟!!!
قابل توجه اینکه در ارتباط با این حادثه، یکی از کارشناسان عضو سازمان نظام مهندسی صنایع و معادن، در تماس با کمیته هماهنگی اظهار می دارد که : " این نخستین بار نیست که این چنین حوادث دلخراشی در مراکز و محیط های معدنی برای کارگران رخ میدهد. ریزش معدن زغال سنگ اتفاقی نیست که توسط کارگر معدن قابل کنترل باشد و اصولا این موضوع هیچ ارتباطی با وظایف کاری کارگر و سرکارگر معدن ندارد. برای جلوگیری از ریزش معادن ِ زیرزمینی ای که امکان ریزش آن ها وجود دارد باید قبل ازحفاری و استخراج، مطالعات مفصل زمین شناسی، ژئوتکنیکی و مکانیک سنگ انجام گیرد. و پس از مطالعات نیز باید برای شیوه و ابزار حفاری و سپس برای نگهداری فضای زیرزمینی ایجاد شده، طراحی و پیشنهاد فنی مناسب ارایه شود.
ابزار و امکانات حفاری و سپس روش و ابزار و وسایل نگهداری فضای زیرزمینی نیز به طور کامل باید کارشناسی و بررسی و سپس به مورد اجرا گذاشته شود. در تمامی این مراحل کارگر معدن هیچ نقشی ندارد. تمامی این مراحل مستلزم هزینه هایی است که صاحبان معادن و کارفرمایان باید آن را پرداخت نمایند. اما از آن جا که صاحبان معادن و سرمایه داران به لحاظ بالا بردن میزان سود و سرمایه، حاضر نمیشوند در این مراحل هزینه های لازم را جهت ایمنی سازی این قبیل مراکز تقبل نمایند و محیط های کار کارگران را ایمن سازند و . . . لذا کلیه عملیات طراحی، حفاری و استخراج مواد معدنی با کمترین هزینه ی ممکن انجام میگیرد. تا آن جا که تحقیقاً و بر اساس بررسی های انجام شده می توان گفت که علت اصلی اکثریت قریب به اتفاق این قبیل حوادث فقط و فقط هزینه نکردن کارفرمایان جهت ایمن سازی محیط های کار بوده و کارگران علی العموم هیچ تقصیری در بروز این حوادث ندارند"
این کارشناس معدن همچنین در رابطه با قصور در بازرسی و کنترل فنی در معادن به کمیته هماهنگی میگوید : " معمولاً در این گونه موارد همان طور که گفته شد : اولاً به خاطر پایین نگه داشتن هزینه های تولید و بهره برداری، جهت سود بیشتر، در اساس ایمنی ای برای کارگر وجود ندارد که شخصی بخواهد بر آن نظارت داشته باشد! و ثانیا در مواردی هم که به هر دلیل حادثه به تحقیق و بررسی می انجامد به طور معمول کارشناسان و ناظران فنی و ایمنی معادن، از کارفرمایان و صاحبان صنایع مستقل نیستند و در اغلب موارد توسط خود آنان انتخاب می شوند و هزینه های کارشناسی خود را نیز از طریق خود آنان دریافت می کنند که معمولاً به اندازه ی چند ساعت کار بابت نظارت های ماهانه ی آن هاست. نتیجه اینکه به طور معمول گزارش های ماهانه ی کارشناسان فنی و ایمنی کار در اصل یک گزارش صوری است و نهایتا هم در پرونده ی معدن مربوطه در سازمان معادن بایگانی می شود"
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، با تکیه بر گزارش های کارشناسی منابع مستقل و کارگری، به دفعات به علت اصلی اینگونه حوادث در مراکز و محیط های مختلف کاری، از جمله معادن مختلف کشور پرداخته و همواره - همانگونه که کارشناسان مستقل نیز آن را تایید میکنند- علت اصلی اینگونه حوادث را در حرص و آز سیری ناپذیری کارفرمایان و صاحبان صنایع و سود جویی هر چه بیشتر آنان و در همین رابطه بی اهمیت قلمداد کردن جان و زندگی کارگران در محیط های کار ارزیابی کرده است.
کمیته هماهنگی، ضمن محکوم کردن این حادثه دلخراش و ابراز همدردی با خانواده گرامی و همکاران این کارگر جان باخته، اعلام می دارد که یگانه راه کاهش حوادث و اتفاقات کارگری و کنترل نسبی آن ها در محیط های کار، از طریق نظارت و دست اندرکاری نمایندگان واقعی کارگران و تشکل های مستقل کارگری است و تنها زمانی اینگونه حوادث قابل پیشگیری و در صورت وقوع، قابل بررسی و اعلام نتیجه واقعی هستند که کارشناسان و تشکل های مستقل کارگری در محیط های کار حضور داشته باشند. این "کمیته" همچنین از تمامی کارگران معدن و سایر کارگران در دیگر مراکز کار و تولید میخواهد تا در راستای ایجاد و تقویت تشکل های مستقل و طبقاتی خویش،خارج از اراده و نفوذ کارفرمایان و دولت، تلاش نموده و همه ی هم و غم خود را مصروف ایجاد این گونه تشکل ها و بهم پیوستن آن ها بنمایند. چرا که تنها از طریق تشکل یابی و همبستگی کارگری و طبقاتی است که می توان بر مشکلات فائق آمد و معضلات و نابسامانی های کارگران را به مثابه یک طبقه تقلیل داده و از میان برداشت.
١٠ شهریور ١٣٩۴
******************
تبریک به مناسبت آزادی معلم زندانی محمود باقری!
بنابر خبر منتشر شده توسط "شورای مرکزی تشکل های صنفی فرهنگیان سراسر کشور" محمود باقری معلم زندانی و از اعضای هیات مدیره "کانون معلمان ایران (تهران)" که در زندان اوین محبوس بود آزاد شد. این معلم آگاه که در دفاع از حقوق و مطالبات معلمان به مثابه بخش قابل ملاحظه ای از طبقه کارگر ایران تلاش و فعالیت می کرد در گذشته، توسط دستگاه قضایی به حبس محکوم شده بود که پس از طی دوران محکومیت خود آزاد شده و مورد استقبال خانواده و دیگر فعالین اجتماعی، از جمله معلمان قرار گرفت.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن شادباش به مناسبت آزادی این معلم گرامی، خواستار آزادی دیگر معلمان زندانی و تمامی کارگران، فعالین کارگری و زندانیان سیاسی و عقیدتی می باشد.
٧ شهریور ١٣٩۴
******************
«با تمام توان از پرستاران اخراجی بیمارستان امیر علم تهران و بازگشت به کار آن ها حمایت کنیم»
هیات بدوی رسیدگی به تخلفات تهران، طی حکمی اخراج ۴ پرستار معترض در بیمارستان امیر اعلم تهران را تایید کرده است؛ این حکم با موجی از اعتراضات تشکل های مختلف پرستاری از سراسر کشور مواجه شده است. این ۴ پرستار که دو تن از آنان نمایندگان منتخب پرستاران تهران نیز هستند به طرح های ضد کارگری اجرا شده در بیمارستان در مورد پرستاران اعتراض داشته اند که از جمله می توان به اعتراض آنان به شیوه ی پرداخت دستمزد بر اساس بازدهی کار اشاره کرد. ضمن این که آیین نامه های رسمی وزارتی نیز از کار پرستاری در ردیف مشاغل سخت و زیان آور یاد می کند بدون این که چیزی به عنوان "بازدهی کار" در آن مطرح شده باشد.
در این میان (مطابق اخبار و بیانیه های منتشره در وبسایت خانه پرستار) برخی از واحدهای نظام پرستاری، همچون هیات مدیره نظام پرستاری شیراز و شهرستان های تابعه، به جای اتکا به اتحاد و نیروی اعتراضی پرستاران برای احقاق حقوق مسلم این بخش از طبقه کارگر، و در این جا حمایت از ۴ پرستار اخراجی، در اظهار نظری عجیب، ضمن اعلام اعتراض، نگرانی خود را از امکان وقوع اعتراضات پرستاران در سایر نقاط کشور اعلام داشته و برای پیشگیری از اعتراضات پرستاران، خواهان لغو حکم اخراج این ۴ پرستار شده است.
واقعیت این است که پرستاران به مثابه بخشی از طبقه ی کارگر، به ویژه در سال های اخیر بیش از پیش تحت ستم و استثمار طبقاتی بوده و به لحاظ شغلی و کاری فشارهای مضاعفی را تحمل کرده اند. همین مسئله به نوبه خود سبب شده است تا این بخش از طبقه کارگر که در حوزه ی بهداشت و سلامت کار می کنند، بارها و بارها در راستای احقاق حقوق خویش دست به تجمعات اعتراضی زده و صدای اعتراض خود را به گوش صاحبان سرمایه و کارفرمایان ــ اعم از بخش دولتی و خصوصی - برسانند.
بدون شک اعتراض های آگاهانه پرستاران می تواند نقش مهمی در به ثمر رسیدن خواست ها و مطالبات این بخش زحمتکش و شریف جامعه داشته باشد. اما در بررسی این اعتراضات، همواره یک نقیصه مهم به چشم می خورد که عبارت است از فقدان تشکل های مستقل و متکی به خود پرستاران. تا آن جا که مطابق خبر اعلام شده، یکی از تشکل های صنفی پرستاری، به جای دفاع بی چون و چرا از پرستاران اخراجی و اعتراضات برحق سایر پرستاران از بازگشت به کار آنان، از گسترش اعتراضات پرستاران اظهار نگرانی می کند.!!
بنابراین به ویژه در شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگر لازم است که پرستاران و دیگر کارگران حوزه ی سلامت و بهداشت برای پیگیری و تثبیت مطالبات برحق خود، ضمن ایجاد تشکل های مستقل از دولت و کارفرماها، یعنی تشکل هایی که تنها و تنها به انتخاب خود آنان و در راستای دفاع از حقوق و منافعشان تشکیل شده باشد، در پیوند و اتحاد با دیگر تشکل های کارگری در بخش های صنعت و تولید و خدمات نیز فعال باشند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن اعلام حمایت از ۴ پرستار اخراجی در بیمارستان امیر اعلم تهران، برای بازگشت به کار آنان، از تمامی پرستاران و بهیاران و کادر درمان و بهداشت می خواهد با ارتباط و اتحاد با سایر بخش های طبقه ی کارگر در راستای تقویت تشکل یابی مستقل و طبقاتی خود تمام تلاش خود را به کار بسته و از طریق ایجاد این قبیل تشکل ها، حقوق و مطالبات خود را یکی بعد از دیگری به کرسی بنشانند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
٧ شهریور ١٣٩۴
******************
بهانه ی عجیب یک کارفرما و پیروزی کارگران مس سرچشمه
اعتراضات کارگران مس سرچشمه در مورد دریافت به موقع دستمزدشان به پیروزی رسید و کارفرمای این مجتمع معدنی- صنعتی ناچار شد دستمزد مرداد ماه کارگران این شرکت را این بار زودتر و در روز ٣ شهریور به آنان پرداخت کند.
خبرگزاری شبه کارگری ایلنا در خبری (با کد خبر ٣٠٠٣٨۵ مورخ ١٣٩۴/٦/۴ ) ضمن اعلام این خبر، دلایل و بهانه های کارفرما برای عدم پرداخت به موقع دستمزدها و پرداخت با تاخیر آن ها را در ماه های قبل، اینچنین توضیح داده است که (نقل به مضمون): "مدیریت این شرکت به علت این که بیشتر در تهران مستقر بوده، معمولاً فرصت نمی کرده لیست حقوقی کارگران را مشاهده نموده و آن ها را تایید کند"!!! بهانه ای که به ویژه در عصر کامپیوتر و گسترش روزافزون ارتباطات و همچنین دوره ای که کارفرمایان، سالن ها و محیط های کار کارگران و پرسنل کارگاه ها و کارخانه های تحت مالکیت خود در ایران را از راه دور و از کشورهای اروپایی و آمریکایی با دقت هرچه تمام تر مورد بازبینی و کنترل دارند، تا کارگر دست از پا خطا نکند و احیاناً برای لحظاتی از زیر کار در نرود و ... بسیار بسیار ساده لوحانه، مضحک و فریبکارانه است. زیرا کارفرما در هر جای دنیا که باشد می تواند لیست حقوقی را دریافت و تایید کند. مضاف بر اینکه در هر سیستم اداری کارفرمایی چندین معاون و مسوول همچون مسوولین مالی و اداری و غیره با دستمزدهای کلان موظف به انجام اینگونه امور برای کارفرمایان هستند و هیچ نیازی به حضور و یا تایید مستقیم و فیزیکی مدیریت شرکت ها در محیط ها و محل های کار نیست.
البته خبرگزاری شبه کارگری ایلنا همچنین دو دلیل دیگر نیز برای تغییر در نحوه ی زمانی پرداخت حقوق و در اصل پیروزی کارگران ذکر کرده است: نخست اعتراضات کارگران و دوم سفر مقامات ارشد وزارت خانه، برای بررسی علل اعتراض و زمزمه هایی دال بر تغییر مدیریت شرکت.
واقعیت این است که هر دو مورد ریشه در ترس از اعتراضات کارگران دارد؛ به عبارتی اعتراض کارگران، هم باعث دریافت به موقع دستمزدشان شده است و هم در مقامات وزارت خانه بیم و هراس ایجاد کرده است تا در صدد چاره جویی برای پاسخ دادن به مطالبات و خواسته های کارگران برآمده اند.
این خودحقیقتی است که کارگران جز از راه اتحاد و اعتراض قادر نخواهند شد به خواسته های برحق خود برسند و برای استمرار موفقیت های شان نیز نمی توانند تنها به اعتراضات گاه بی گاهی بسنده کنند. چرا که پیروزی های مستمر آنان ــ اگر می خواهند که موفقیت ها و پیروزی های شان استمرار داشته باشد و یکی بعد از دیگری به خواست ها و مطالبات برحق شان برسند ــ تنها و تنها در گرو ایجاد تشکل های خودساخته و مستقل کارگری، یعنی تشکل هایی که مستقل از دولت، کارفرمایان و نهادهای سرمایه سالار و مدافع سرمایه باشد امکان پذیر خواهد بود.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن تقدیم شادباش به کارگران مس سرچشمه، برای دست یابی به این موفقیت، از این کارگران و کارگران دیگر مراکز کار و تولید می خواهد که حتی المقدور برای حفظ دستاوردهای کارگری و پیگیری و استمرار آن ها، با اتکا به نیروی آگاهی و اتحاد کارگری، دست به کار ایجاد تشکل مستقل کارگری و طبقاتی خود شده و این گونه تشکل ها را حتی در زیر فشار و سرکوب سرمایه، یکی بعد از دیگری ایجاد نمایند.
٧ شهریور ١٣٩۴
******************
ماهیت ضد کارگری شورای اسلامی و انجمن صنفی به اعتراف خودشان
یک عضو هیات رئیسه مجمع عالی نمایندگان کارگری در اظهار نظری درباره یک بخشنامه ی کارگری به علت های عدم اجرای بخشنامه های کارگری در محیط های کار پرداخته و در ادامه به طور مستقیم به ناکارآمدی تشکل هایی چون شورای های اسلامی و انجمن صنفی اعتراف کرده است.
محمدرضا راهداری زاده مطابق خبر درج شده (با کد خبر ٣٠٠٢٩٣ مورخ ١٣٩۴/٦/۴) در خبرگزاری شبه کارگری ایلنا، علت عدم اجرای بخشنامه های کارگری- مثلا در باب امنیت شغلی کارگران- را در دو بخش جمع بندی کرده است. (نقل به مضمون:) اول اینکه به دلیل عدم وجود بازرسی های ادارات کار در محیط های کاری، کارفرمایان آزادانه به اجرای ناقص بخشنامه ها و آیین نامه ها و یا اساساً عدم اجرای آن ها دست می زنند. با این حساب، این به اصطلاح رئیس ارشد تشکل های فرمایشی کارگری اعتراف می کند که وزارت کار و ساختارش مضاف بر سایر موارد و موضوعات، در خصوص بازرسی از محیط های کار نیز دست کارفرماها را برای اقداماتی به نفع خودشان و به ضرر کارگران باز می گذارد. وی ناخواسته به ماهیت وزارت کار در دفاع از منافع سرمایه داری و سرمایه داران اشاره می کند.
سوالی که باقی می ماند این است که اساساً تشکل های صنفی موجود در محیط های کار چه نقشی دارند و آیا آنها در غیاب بازرسی های وزارت کار قادر خواهند بود به دفاع از کارگران بپردازند؟
این رئیس عالی تشکل های ضد کارگری در اظهارنظر خود درباره دومین علت برای عدم اجرای بخشنامه های کارگری- با فرض این که این بخشنامه ها به ضرر کارگران نباشد- به نقش تشکل های کارگری موجود در محیط های کار یعنی شورای های اسلامی و انجمن های صنفی اشاره می کند و ادامه می دهد: "در واحدهای تولیدی نیز در بیشتر اوقات کارگران و نهادهای صنفی آنها مقهور اراده کارفرمایان هستند و بنابراین طبیعی است که مشکل [عدم] امنیت شغلی کارگران برقرار میماند"
راهداری زاده که خود یکی از روسای عالی اینگونه تشکل هاست اعتراف می کند که در محیط های کاری، اینگونه تشکل ها مقهور اراده کارفرمایان هستند. وی توضیح داده است که خود 17 سال است که به عنوان کارگر قراردادی کار می کند و از سویی در بالاترین سطح از رهبری تشکل هایی چون شورای اسلامی کار و انجمن صنفی قرار داشته و دارد. بنابراین به خوبی به موقعیت اینگونه تشکل ها در محیط های کارگری واقف است؛ او به درستی اعتراف کرده است که اینگونه تشکل ها - که خود در بالاترین سطح رهبری آنهاست ــ چیزی جز آلت دست کارفرمایان و صاحبان سرمایه نیستند.
می بینیم که آش آن قدر شور است که حتی اولیای امر و روسای این تشکل ها نیز خود به هزار زبان به ناکارآمدی و ضد کارگری بودن تشکل های وابسته وجیره خواری چون شوراهای اسلامی کار و انجمن های صنفی و نهادهایی چون خانه کارگر و امثالهم اعتراف می کنند. اما سال هاست که کارگران ایران به خوبی می دانند که تشکل های کارگری تعریف شده و مجاز ذیل فصل ٦ قانون کار و منجمله "شورا های اسلامی کار" و "انجمن های صنفی کارگران" جز برای خبر چینی و سرکوب کارگران و پایمال کردن حقوق و مطالبات آن ها و در نتیجه حفظ منافع کارفرماها و سرمایه داران ایجاد نشده اند.
سال هاست که کارگران، فعالین کارگری و تشکل های مستقل در جنبش کارگری ایران ضمن افشای ماهیت ضد کارگری این تشکل های فرمایشی، کارگران حوزه های مختلف صنعتی و خدماتی و سایر بخش های تولید و خدمات را به ایجاد و تقویت تشکل های مستقل و طبقاتی خود دعوت کرده و می کنند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری همچون گذشته در دهمین سال فعالیت خود در زمینه کمک و یاری و تبادل تجربه و حمایت از کارگران و فعالین کارگری برای ایجاد تشکل های مستقل و طبقاتی خودشان، از تمامی کارگران دعوت می کند در راستای ایجاد تشکل های خودساخته و مستقل از دولت و کارفرمایان، با اقداماتی متحدانه و اگاهانه دست به کار شده و ایجاد این قبیل تشکل ها را وجهه همت خویش و تلاش ها و پیگیری های شان قرار دهند.
٦ شهریور ١٣٩۴
******************
اعلام تبریک و حمایت از اعتصاب کارگران خودروسازی برزیل
باخبر شدیم که کارگران خودروسازی جنرال موتورز در شهر "سائو خوزه دوس کامپوس" واقع در ٨٠ کیلومتری سائوپولو، پایتخت برزیل، در اعتراض به اخراج و بی حقوقی کارگران دست به اعتصاب زدند که پس از ١٢ روز، موفق به لغو اخراج کارگران شدند.
این کارخانه در پی بحران سرمایه داری از سال ٢٠٠٨ تا کنون، هزاران کارگر را اخراج کرده است که در سال ٢٠١٢ این اقدام موجب اعتراض و اعتصاب و تحصن کارگران گردید و در پی آن کارگران موفق به گرفتن امتیازاتی شدند. در تابستان امسال (٢٠١۵ میلادی - ١٣٩۴ شمسی) نیز این کارخانه اقدام به اخراج حدود ۵٠٠ کارگر کرده که موجبات اعتراض و اعتصاب کارگران را فراهم نموده است.
هم اکنون کارگران مختلفی از سراسر جهان در همبستگی با این کارگران در برزیل از آنها اعلام حمایت کرده و نامه های اعتراضی بیشماری را به مقامات برزیل ارسال کرده اند.
با وجود اینکه کارگران در برزیل هر روزه زیر فشار تورم، مالیات بر درآمد و اخراج، به وضعیت بد و بدتری دچار میشوند، صنایع خودروسازی نسبت به سال گذشته بیش از سه برابر سود کسب کرده اند! با اینهمه اخراج و عدم امنیت شغلی همچنان گریبان کارگران را گرفته است.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن تبریک به کارگران خودروسازی در برزیل به مناسبت اعتصاب موفقیت آمیزشان، با اعلام حمایت مجدد و همه جانبه ی خود از این کارگران اعتصابی ، اقداماتی که منجر به اخراج و عدم امنیت شغلی برای کارگران جنرال موتورز در برزیل شده را محکوم مینماید. ما متحد و هم زبان با دیگر کارگران جهان سه خواسته ی زیر را برای هم طبقه ای های خود در این کشور خواستاریم:
١ـ توقف هرگونه اقدام جدید برای اخراج کارگران
٢ـ امنیت شغلی برای کارگران
٣- کاهش ساعات کار بی مزد و مزایا
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
٢ شهریور ١٣٩۴ - ٢۴ آگوست ٢٠١۵ میلادی
******************
اعتراف نماینده دروغین کارگران به اوضاع فلاکت بار معیشتی کارگران
عباسی، رییس کانون عالی "انجمن های صنفی کارگران" (که نهادی است که به صورتی خودخوانده، ادعای نمایندگی کارگران را می کند و در اصل برای دفاع از بقای منافع سرمایه داری تلاش کرده و می کند) اعلام کرده است که هزینه ماهانه کارگران، سه برابر درآمدشان است.
در مطلبی که در روزنامه ی اعتماد (٢۵ مردادماه ۱۳۹۴ و در صفحه ۵) درج شده از قول نماینده فرمایشی کارگران و رییس این نهاد غیر کارگری آمده است که: "هزینه ی ماهانه یک خانوار شهری حداقل سه میلیون تومان در ماه است در حالی که میزان درآمد تعداد زیادی از خانواده های کارگری، در بهترین حالت به یک میلیون تومان در ماه می رسد. یعنی که: درآمد یک سوم هزینه است. در حال حاضر حداقل دستمزدهای مصوب شورای عالی کار تنها ۳۰ درصد نیازهای آنان[ کارگران ] را تامین می کند" وی افزوده است که به همین علت بیش از نیمی از کارگران باید به شغل دوم فکر کنند.
در واقع روزی نیست که بیانات مشابه بسیاری از سوی نهادهای ضد کارگری اعم از شورای های اسلامی کار و خانه کارگر و یا انجمن های صنفی، دال بر اوضاع فلاکت بار معیشتی کارگران اعلام و منتشر نشود. همچنین آمار و ارقامی که از رشد میزان تورم و پایین بودن قدرت خرید عموم مردم توسط منابع دولتی و مقامات ذیربط اعلام و منتشر می شود. این در حالی است که تلاش می شود تا هرگونه اعتراض و اقدام کارگری در گوشه و کنار کشور با انواع حیله ها و ترفند ها و به اشکال مختلف سرکوب و خاموش شود. هر روزه تعداد زیادی از اعضا و روسای اینگونه نهاد های ضد کارگری و نیز تعداد زیادی از مقامات دولتی، کارگران و عموم مردم را به صبر و تحمل دربرابر این همه فقر و فلاکت و بی حقوقی دعوت می کنند؛ و این در حالی است که فاصله ی طبقاتی میان طبقه ی سرمایه دار در ایران و طبقه ی کارگر روز به روز افزایش می یابد. آنان کارگرانی را که در آستانه ی فلاکت وبر لبه پرتگاه نابودی قرار دارند به صبر و شکیبایی فرا می خوانند و برای خودشان و هم طبقه ای هایشان سود و منافع هر چه بیشتری راکه به قیمت فنای کارگران و خانواده های آنها به دست آمده در مشت دارند.
کم نبوده و نیستند کارگران و فعالینی که به درستی تنها راه نجات از این اوضاع فلاکت بار را اقدام متحدانه ی کارگران در ایجاد و تقویت تشکل های مستقل کارگری دانسته و می دانند. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری نیزیکی از تشکل هایی بوده و هست که برای برپایی تشکل های مستقل کارگری تلاش کرده و می کند و در این راه تعداد زیادی از اعضای آن تحت پیگرد قضایی و امنیتی قرار گرفته و یا محبوس شده اند.
ما ضمن اعلام حمایت از اعتراضات برحق کارگری از تمامی کارگران و فعالان کارگری م یخواهیم که برای کسب مطالبات خود منجمله برای افزایش حداقل دستمزد تا سطح برآورده شدن حداقل های یک زندگی شرافتمندانه و در اوضاع جاری اقتصادی برای کسب حداقل دستمزد سه میلیون تومان در ماه، بیش از پیش در راستای اتحاد کارگری و طبقاتی و نیز ایجاد و تقویت تشکل های مستقل کارگری تلاش کنند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۳ شهریور ۱۳۹۴
******************
مرگ دلخراش کارگر جوشکار
بر پایه گزارش دریافتی در تاریخ شنبه ٢۳ مرداد ۹ کارگری به نام کاوه ملکی ۲۴ ساله شاگرد جوشکار لوله در کارگاه پتروشیمی در سنندج هنگام کار به دستور استاد کارش جهت برش به داخل لوله ای به قطر یک متر و ۲۰ سانت و عمق ۵ متر فرستاده می شود. این لوله دارای سه زانوی خم در خم و انتهای آن مسدود بوده و هیچ منفذی جهت نفس کشیدن نیز وجود نداشته است. متاسفانه بعد از چند دقیقه صدای این کارگر مبنی بر این که دارد خفه می شود و تقاضای کمک می کرده است بلند می شود، اما کارفرما هیچ توجهی به فریادهای نامبرده نکرده و اعلام می کند که باید منتظر ماند تا گروه نجات بیاید. در زمان مراجعه گروه امداد مشخص می شود که دو عدد کپسول اکسیژن این گروه خالی از اکسیژن بوده و این کارگر زحمتکش به دلیل سودخواهی کارفرما و عدم رعایت استانداردهای ایمنی توسط آنان متاسفانه جان خود را از دست می دهد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن عرض تسلیت به خانواده و دوستان کاوه ملکی، خواهان برقراری استانداردهای ایمنی در محیط های کار جهت جلوگیری از این گونه حوادث ناگوار می باشد.
۲۷ مرداد ۱۳۹۴
******************
داغ فقر، بر كلیه مردم
اینجا انجمن بیماران کلیوی استان کردستان است. پاشنه در این ساختمان، ٢٨ سال است که بر روی اهداكنندگان و گیرندگان کلیه میچرخد. بیم و امید در چشم اهداكنندگان و گیرندگان كلیه موج میزند. اینجا هیاهویی برپاست. گیرنده کلیه، بعد از سالها خستگی و مرارت دیالیز، چشم به راه ایثار اهداكنندهای دوخته است، که قراراست کلیهاش را ما به ازای پولی هدیه کند. اینجا شمار اهداكنندگان، افزونتر از گیرندگان کلیه است. میانگین سنی داوطلبان اهدای کلیه در انجمن حمایت از بیماران کلیوی کردستان، ٢٠ تا ٢٠ سال است. همه آمدهاند که یکی از کلیههای خود را با قیمت ١۵ میلیون تومان به بیماری نیازمند بفروشند و پول دریافتی آن را به زخمی از زخمهای عمیق زندگیشان بزنند.
ادامه مطلب را
اینجا کلیک کنید.
******************
مرگ کارگر ساختمانی در کردستان عراق
پیام لطفی کارگر ساختمانی اهل سنندج که در هولیر در کردستان عراق کار می کرد بر اثر برق گرفتگی در محل کار و در نتیجه سقوط از ارتفاع دچار ضربه مغزی گردید.
وی بعد از چند روز بستری شدن در بیمارستان متاسفانه دیروز جان خود را از دست داد.
کارگران زیادی به خاطر بیکاری به کردستان عراق مهاجرت و در آن جامشغول به کار می گردند. اکثریت این کارگران در محیط هایی فاقد استانداردهای ایمنی و ... مشغول کار شده و هیچگونه مزایایی از جمله بیمه به آنها تعلق نمی گیرد. پیام لطفی اولین و آخرین کارگری نخواهد بود که بر اثر حادثه جان خویش را از دست می دهد. این چنین حوادثی ناشی از عدم رعایت استانداردهای ایمنی توسط کارفرمایان و ناشی از سودخواهی آنان می باشد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن عرض تسلیت به خانواده و دوستان پیام لطفی، خواهان رعایت استانداردهای ایمنی در محیط های کار توسط کارفرمایان می باشد.
۵ مرداد ۱۳۹۴
******************
ادامه اخراج کارگران به دلایل واهی!
- شرکت "مهراز گیل پاک" که از شرکت های بزرگ پخش مواد غذایی واقع در منطقه دولت آباد رشت هست، اخیرن حدود ۳۰ نفر از کارگران خود را به دلیل "کمبود درآمد"(!؟) به قولی تعدیل نیرو نموده است.
این درحالیست که در سالهای اخیر با رشد روز افزون شرکتهای واسطه گری به مانند "مهراز گیل پاک"، این گونه موسسات روز به روز میزان فعالیت و در نتیجه سودآوری آنها افزایش پیدا نموده است.
- کارخانه فولاد امیر کبیر خزر واقع در شهر صنعتی رشت در ماههای اخیر از حربه ای جدید برای اخراج ۱۵۰ نفر از پرسنل خود استفاده نمود. مدیریت جدید این کارخانه ابتدا قراردادهای سه ماهه این کارگران را از ۳ ماه به یک ماه تقلیل داد و سپس به تناوب اقدام به اخراج این کارگران نمود. جالب است که پس از چندی پرسنلی دیگر لابد از آشنایان و اقوام مدیریت جدید، در همان پست های کارگران اخراجی به کار مشغول شدند.
۲ مرداد ۱۳۹۴
******************
تجمع اعتراضی کارگران و گزارشی از وضعیت اردوی کار پالایشگاه نفت و گاز خلیج فارس بندرعباس!
به گزارش رسیده عصر روز پنجشنبه مورخ ۱ مرداد، بیش از سه هزار نفر ازکارگران پالایشگاه نفت و گاز ستاره خلیج فارس بندرعباس در اعتراض به قطع آب و قطع پی در پی برق سایت ها و خوابگاهها که منجر به خاموش شدن چراغها و کولر داخل کانکسهای محل های استراحت کارگران می شد، در خیابانهای محوطه پالایشگاه دست به تجمع اعتراضی زدند که منجر به درگیری با انتظامات داخلی و همچنین نیروی انتظامی گردید. کارگران در گرمای غیر قابل تحمل و در تاریکی حتی آب جهت استحمام و نظافت خودنیز نداشتند. کارگران این پالایشگاه، هفته گذشته نیز در اعتراض به تاخیرچند ماهه در پرداخت حقوق وهمچنین وضعیت غیر قابل تحمل آب مصرفی کارکنان پالایشگاه دست به تجمع زدند که کارفرما با کمک گرفتن از نیروهای انتظامی و آتش نشانی مستقر در داخل پالایشگاه اقدام به پراکنده نمودن کارگران کرد که این دخالت موجب درگیری بین کارگران و نیروی انتظامی گردید و چند نفر از کارگران در این درگیری مجروح و مصدوم شدند.
لازم به توضیح است کارگران پالایشگاه نفت و گاز ستاره خلیج بندرعباس که در شرایط بسیار بد آب و هوایی و گردوغبار مشغول به کارهستند از حداقل امکانات رفاهی و بهداشتی محرومند. به نحوی که در ساعات گرم روز، آب مصرفی آنها در اثر گرمای زیاد هوا به حدی داغ می شود که نه تنها قابل خوردن نیست، بلکه نمی توان از آن برای شستشو استفاده کرد. پالایشگاه نفت و گاز ستاره خلیج بندرعباس نزدیک به هشت هزار کارگر دارد که از طریق شرکت های مختلف واسطه ای وپیمانکاری در این پالایشگاه به کار گمارده می شوند. این کارگران همان طور که گفتیم از حداقل امکانات بهداشتی و رفاهی محروم می باشند. خوابگاه آنان به صورت کمپ هایی در داخل پالایشگاه قرار گرفته و هریک از کمپ ها شامل راهروی دو در چهل متر، متشکل از ده کانکس به مساحت بیست متر مربع واقع در دوطرف این راهرو می باشد. در انتهای راهروها سرویس های بهداشتی که فاقد هر گونه سیستم گرمایشی یا سرمایشی بوده قرار دارد. در داخل هر کانکس سه تخت دو طبقه وجود دارد و تنها امکان رفاهی این کانکس ها یک کلمن آب و یک کولر می باشد که با قطع برق هوای داخل آن ها به راستی غیر قابل تحمل می شود. در هوای گرم و گاه بالای پنجاه درجه حتی یک یخچال جهت نگهداری مواد غذایی در این کانکس ها وجود ندارد که کارگران بتوانند از آن ها استفاده کنند. غذای کارگران بسیار بی کیفیت بوده ودسترسی به میوه و سبزیجات نیز در این اردوگاههای کار وجود ندارد. کانکس ها فاقد تهویه بوده و به همین دلیل همواره آکنده از بوی عرق لباس کار و جوراب کارگران است. نه تنها این کانکس ها فاقد تلویزیون می باشند تا کارگران در پایان یک روز کار خسته کننده و وحشتناک حداقل بتوانند از اخبار و اتفاقات مطلع شوند بلکه کارگران حتی مجاز به استفاده از لب تاب های شخصی و وسائلی از این دست نیز نیستند. کارگران ۴۵ روز کار می کنند وسپس به یک مرخصی اجباری ۱۵ روزه می روند. در شروع کار دو ماه حقوق آنها به گروگان گرفته می شود و از ماه سوم هم به طور کامل پرداخت نمی شود. تا آن جا که کارگران این پالایشگاه همواره در حدود پنج ـ شش ماه حقوق از پیمانکاران شرکت طلب کارند. مزد کارگران ساده حتی تحت چنین شرایط طاقت فرسایی، کمتر از یک میلیون وپانصد هزار تومان، یعنی کمتراز نصف خط فقر و کارگران فنی کمتر از سه میلیون تومان می باشد. به دلیل شرایط سخت کار و گرمای هوا، کارگران بسیار عصبی و بی حوصله بوده و گاه حتی بر سر مسائل جزیی کارشان به مشاجره و حتی درگیری منجر می شود. کارگران شاغل در این پالایشگاه غالبا از شهرهای دور به این پالایشگاه آمده و به دلیل مشکلات مالی و بیکاری حاضر به کار درچنین شرایط سخت و وحشتناکی می باشند.
پالایشگاه نفت بندر عباس در سال ۱۳۷۱ تأسیس ودر سال۱۳۷۶ به بهرهبرداری رسید ودر حال حاضر با نام شرکت پالایش نفت بندر عباس فعالیت میکند. ظرفیت اسمی و ظرفیت عملیاتی این پالایشگاه ۳۲۰۰۰۰ بشکه در روز میباشد. خوراک نفت خام این پالایشگاه شامل نفت خام نفت خام سنگین، میعانات گازی میباشد.
۲ مرداد ۱۳۹۴
******************
دستگیری تعدادی از معلمان در تجمع امروز مقابل مجلس!
طبق گزارشات دریافتی، درتجمع امروزصبح معلمان (چهارشنبه ۳۱ تیر) مقابل مجلس شورای اسلامی که در اعتراض به دستگیری همکارانشان صورت گرفته بود تعداد زیادی از معلمان دستگیر شدند. آخرین معلم بازداشت شده اسماعیل عبدی دبیر کل کانون صنفی معلمان می باشد که طبق نامه دریافتی از نیروی انتظامی در تاریخ ٦ تیرماه جهت ادای پاره ای توضیحات به شعبه دوم بازپرسی دادسرای اوین مراجعه نموده و بلافاصله بازداشت و به سلول انفرادی منتقل شد تا تحت مراقبت های ویژه و بازجویی قرار گیرد! پیشتر نیز علیرضا هاشمی و علی اکبر باغانی دستگیر و روانه زندان شده بودند. همچنین سالهاست که رسول بداقی و محمود باقری به دلیل پیگیری خواسته های به حق معلمان در زندان به سر می برند.
آزادی معلمان زندانی هم اکنون در راس خواسته های معلمان قرار گرفته است. به طوری که شورای مرکزی تشکلهای صنفی معلمان سراسر کشور، ضمن دعوت از همه فرهنگیان به تجمع ۳۱ تیر ماه مشخصاً آزادی اسماعیل عبدی را در صدر خواست های خود برای این روز در دستور کار گذاشته و اعلام نموده است که:
"در صورت آزادی آقای اسماعیل عبدی قبل از ۳۱ تیر، شورای مرکزی طی اطلاعیه ی جدیدی، از فرهنگیان خواهد خواست که این تجمع را لغو نمایند."
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری ضمن حمایت از خواسته های بر حق معلمان و محکوم نمودن تهاجم عوامل سرمایه به این بخش از طبقه کارگر ایران که صرفاً برای پیگیری خواست ها و مطالبات خویش دست به اعتراض و تجمع زده اند، خواهان آزادی تمامی کارگران و فعالین کارگری و اجتماعی، از جمله معلمان و فرهنگیان دستگیر شده و در بند می باشد.
۹۴/۴/۳۱
******************
تجمع اعضای فاز ۳ مسکن مهر ویلا شهر سنندج
در ساعت ۱۰ صبح، بیش از ۲۰۰ نفر از مالکین فاز ۳ مسکن مهر ویلا شهر سنندج در مقابل واحدهای مسکونی نیمه کاره متعلق به شرکت فرا بتن سنندج (پیمانکار ساختمانی مسکن مهر) تجمع نمودند. تجمع کنندگان خواهان اتمام و تحویل واحدهای مسکونی نیمه کاره این پروژه شدند. فاز ۳ مسکن مهر که پیمانکار ساختمانی آن شرکت فرا بتن می باشد حدود ۲ سال است که تعطیل است و ثبت نام کنندگان مسکن مهر علیرغم پرداخت مبالغ تعیین شده در وضعیت بلاتکلیفی به سر می برند. تجمع کنندگان از میان خود چند نفر را به عنوان نماینده جهت پیگیری در ارگانهای مربوطه انتخاب نمودند. لازم به ذکر می باشد که در تمام طول تجمع، نیروهای انتظامی و لباس شخصی مشغول فیلم برداری از اعتراض کنندگان بودند.
۲۱ تیر ۹۴
******************
تجمع واعتراض کارگران نی بر و آبیاری نیشکر هفت تپه
بر اساس گزارش رسیده روز شنبه به تاریخ ۹۴/۴/۱۳ ، ۱٧۰۰ نفر از کارگران نی بر و ۵۵۰ نفراز کارگر آبیاری نیشکر هفت تپه دست به تجمع اعتراضی زدند . بنابر این گزارش ،اعتراض کارگران به دلیل چهار ماه حقوق معوقه سال جاری و همچنین عدم پرداخت حق بیمه از سوی کارفرما بوده و تا امروز و با وجود تجمع در مقابل درب مدیریت هنوز هیچ جوابی دریافت ننموده اند.
۱۹ تیر ۹۴
******************
یک نمونه از هزاران تخلف آشکار اداری
طبق گزارشات دریافتی* شرکت مخابرات استان کردستان، قراردادی با ایرج ذوالفقاری منعقد نموده که به موجب آن آقای ذوالفقاری تعهد نموده که در خصوص پیگیری شکوائیه های کارگران و تنظیم لوایح دفاعیه علیه کارگران شاکی مخابرات خدمات مشاوره ای به این شرکت (شرکت مخابرات کردستان) ارائه نموده و در ازای این خدمات مشاوره ای ٦٠٠٠٠٠٠٠ ریال حق مشاوره دریافت نماید.
اگرچه تا همین جای کار یعنی پرداخت مبلغ هنگفت حق الزحمه ٦ میلیون تومانی جای تعجب دارد و نشان می دهد که شرکت مخابرات برای مقابله با کارکنان شاکی خود تا چه حد حاضر است هزینه کند و تا کجا پیش برود و دست به چه اقدامات پر هزینه ای بزند اما این همه ی قضیه نیست داستان وقتی شیرین می شود که متوجه شویم این آقای جواد ذوالفقاری کسی نیست جز رئیس اداره تعاون اداره کار سنندج!
بله درست متوجه شدید رئیس اداره تعاون اداره کار سنندج با شرکت مخابرات قراردادی منعقد نموده تا در حیطه کاری خود علیه کارگران شاکی شرکت مخابرات دست به کار شود و یا به اصطلاح خدمات مشاوره ای ارائه نموده و لوایحی در این خصوص تنظیم نماید. این مسئله از چند زاویه قابل بررسی می باشد:
اولاهمانطور که پیشتر نیز اشاره شد این مسئله نشان دهنده این است که کارفرماها و مسئولین شرکتها ،چه دولتی و چه خصوصی تا چه حد از نیروی کارگران وحشت دارند و به منظور مقابله با کارگران شاکی دست به چه توطئه هایی می زند و تا چه حد حاضرند هزینه کنند.
دوما این نمونه نشان می دهد که مسئولین ادارات تا چه حد منافع مشترک دارند و وقتی که پای دفاع از منافع سرمایه و تقابل با کارگران باشد دست دردست هم می گذارند و از منافع مشترکشان دفاع می کنند و در این راه البته از بودجه دولتی هم تا دلتان بخواهد بریز و بپاش می کنند.
سوما از همه این ها که بگذریم این عمل طبق ماده ۸ قانون رسیدگی به تخلفات اداری، از مصادیق بارز و آشکار تخلفات اداری می باشد که مشمول مجازات های موضوع ۹ قانون مذکور می شود.
همانطور که مشاهده کردیم سرمایه داران و مسئولین از همه امکانات قانونی و غیر قانونی و روابط و زدوبند و پول و غیره برای رسیدن به اهداف خود و پایمال نمودن حقوق کارگران استفاده می نمایند. کارگران آگاه با مشاهده چنین وقایعی بیش از پیش به ضرورت استحکام صفوف خود در مقابل صفوف سرمایه پی برده و می دانند که برای دفاع از حقوق خود می بایست هرچه بیشتر با یکدیگر متحد شده سطح آگاهی خودرا بالا برده ، در تشکلهای خود ساخته نیروی طبقاتی خود را تحقق بخشند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۱۸ تیر ۱۳۹۴
* به پیوست بخشهایی از متن قرارداد که برای ما ارسال شده است در زیر می آید:
قرارداد مشاوره ٩٢/١٠/٢٨
این قرارداد مابین شرکت مخابرات استان کردستان به نمایندگی اقای آزاد حکمت فرزند خالد به شماره شناسنامه ٨۵٧٩ متولد ١٣۵١ که در این قرارداد به اختصار شرکت نامیده می شود از یک طرف و آقای ایرج ذوالفقاری فرزند علی اکبر به شماره شنلسنامه ... صادره سنندج متولد ... به شماره ملی ......... به نشانی سنندج ................. به شماره تلفن......از طرف دیگر در قرارداد مختصرا مشاوره نامیده میشود طبق این قرارداد به شرایط ذیل منعقد می گردد:
ماده موضوع قرارداد:
١- انجام خدمات مشاوره درزمینه حقوق کار و مقررات تبعی آن
٢- بررسی و پیگیری شکوایه های آن مطروحه در مراجع ذی صلاح علیه شرکت مرتبط با موضوع قرارداد.
٣- تهیه و تنظیم لوایح و دفاعیه های قانونی که از طرف شرکت به مشاور ارجاع می گردد.
۴-شرکت درجلسات مرتبط با موضوع که حسب مورد ونیاز در شرکت تشکیل می شود .
ماده ٣- مدت قرارداد:
مدت قرارداد از تاریخ ٩٢/١٠/١۵ لغایت ٩٣/١٠/١۵ به مدت یکسال و به صورت مشاوره ای است که درصورت توافق قابل تمدید می باشد.
ماده۴- مبلغ قرارداد و نحوه پرداخت آن:
مبلغ قرارداد برای انجام خدمات مشاوره ای در مدت فوق جمعا ٦٠.٠٠٠.٠٠٠ ریال (شصت میلیون ریال) می باشد که ماهانه از طرف شرکت (١/١٢-یک دوازدهم) آن پس از کسر کسورات قانونی قابل پرداخت می باشد.ضمنا در طول اجرای قرارداد در صورت ارایه خدمات آموزشی حق الزحمه توافقی آن مازاد بر مبلغ قراردادقابل پرداخت خواهد بود
١-۴: حوضه اداری و مالی شرکت به عنوان دستگاه نظارت مشاور تعیین وهرگونه پرداختی پس از تایید بالاترین مقام این حوضه قابل پرداخت است.
ماده ۵ - تعهدات شرکت:
١-۵: شرکت مطالبات مشاور را براساس ارایه خدمت مورد تایید خود به نرخ مشخص شده و شیوه مندرج در ماده ۴ این قرارداد پرداخت مینماید.
٢-۵: شرکت متعهد است کلیه موارد ،مدارک و مستندات مورد نیاز مشاور را در اختیار وی قرار دهد.
٣-۵: باتوجه به اینکه این قرارداد مشاوره ای می باشد شرکت تکلیفی در بیمه نمودن مشاور نداشته و ندارد و این قرارداد هیچ گونه تعهد استخدامی جهت مشاور ایجاد نمی نماید.
۴-۵: شرکت به جز مبالغ مورد نظر در ماده ۴ هیچگونه تعهد مالی دیگری در قبال مشاور نداشته و ندارد.
ماده ٦-تعهدات مشاور:
١-٦: مشاور متعهد است برای انجام خدمات مشاوره ای در مدت قرارداد در صورت نیاز حضور وی پس از اعلام قبلی شرکت از ساعت ١۵در محل شرکت واقع در سنندج خیابان جام جم حاضر و خدمات مشاوره ای را به شرکت ارایه نماید
٢-٦: مشاور متعهد می گردد کلیه آمار و اطلاعات مربوط به عملیات شرکت را که به اقتضاِءو ضرورت در اختیارش قرار می گیرد و یا ضمن کار به انها دسترسی پیدا می کند محرمانه تلقی نموده و از افشاء آن یا به کار بردن انها در جهت خلاف منافع شرکت چه در طول قرارداد و چه پس از خاتمه ان جدا خودداری نماید. در غیر اینصورت و در صورت اثبات تخلف شرکت حق دارد از طریق مراجع ذی صلاح احقاق حق نماید.
٣-٦: مشاور مکلف وموظف است در صورتی که با موسسات یا اشخاص حقیقی ویا حقوقی که طرف معامله با شرکت می باشند به طور مستقیم ویا غیر مستقیم اشتراک منافع داشته باشد مراتب را به اطلاع شرکت برساند.
۴-٦: مشاور متعهد می گردد درصورت ارجاع شکوائیه با پرونده به ایشان در اسرع وقت نسبت به ارایه خدمات مشاوره و با تنظیم لایحه و دفاعیه اقدام نماید.
ماده ٧- سایر شرایط
١-٧: هریک از طرفین قرارداد میتوانند با یک ماه اعلام کتبی قبلی در طول مدت قرارداد فسخ ان را اعلام دارد. در این صورت مشاور متعهد میگردد که درزمان توافق شده کلیه امورات در دست اقدام و با تمام یا در حد مورد قبول شرکت به انجام رسانده وتحویل نماید وشرکت نیز متعهد میگردد مطالبات مشاور را تا تاریخ فسخ قرارداد به مشاور بپردازد
٢-٧:: اختلافات ناشی از اجرای این قرارداد در وهله اول با مذاکرات فی مابین حل و فصل میگردد در غیر اینصورت از طریق مراجع ذی صلاح قابل پیگیری خواهد بود
٣-٧: این قرارداد در ٧ ماده ودر ٢ نسخه که هرکدام حکم واحد را داشته و در تاریخ ٩٢/١٠/١۵ تنظیم وپس از امضا و معامله برای طرفین لزم الاجرا می باشد.
آزاد حکمت مدیر عامل شرکت مخابرات استان کردستان و ایرج ذوالفقاری مشاور
******************
تجمع کارگران بازنشسته کارخانه پوشش رشت
امروز صبح ۳۱ نفر از کارگران بازنشسته کارخانه پوشش مقابل واحد مرکزی سازمان تامین اجتماعی رشت دست به تجمع زدند. این کارگران که در اسفند ماه سال ۹۳ بازنشسته شده اند و ارتباط کاری آنها با شرکت قطع گردیده هنوز جهت دریافت حقوق بازنشستگی به بانک معرفی نشده اند و حسابی جهت پرداخت حقوق آنها باز نشده است. این کارگران نه تنها از اسفند ماه تاکنون هیچ حقوقی دریافت ننموده اند بلکه عیدی سال ۹۳ نیز به آنها پرداخت نشده است.
کارگران بازنشسته کارخانه پوشش برای پی گیری خواسته هایشان ابتدا به استانداری مراجعه و سپس مقابل سازمان تامین اجتماعی دست به تجمع زدند. آنها اعلام کردند تا زمانی که وضعیتشان مشخص نشود همه روزه مقابل این سازمان دست به تجمع خواهند زد.
۱۳۹۴/۰۳/۲۴
******************
ترفندهای سرمایه داران برای استثمار هر چه بیشتر کارگران!
(مصاحبه با یکی از کارگران شرکت سد سازی)
متن زیر بخشی از مصاحبه با یکی از کارگران شرکت سد سازی ... می باشد . بخش هایی از این مصاحبه به خواست خود کارگر مصاحبه شونده برای پرهیز از انتشار اطلاعات شخصی وی حذف شده است . در متن مصاحبه نکته های جالبی در مورد نحوه پرداخت دستمزدها و همچنین صدور فیش های حقوقی وجود دارد.
سرمایه داران در کنار تحمیل دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر، ساعات طولانی کار ، قراردادهای موقت و سفید امضاء و ... به کارگران ، از انواع ترفند ها برای فریب کارگران و وادار کردن آنها به پذیرش شرایط سخت و دشوار استفاده می کنند. بدیهی است که ارتباط هر چه بیشتر فعالان کارگری با محیط های کار و انتقال تجربیات و دستاوردهای مبارزاتی کارگران ایران و جهان به بخش ها و لایه های مختلف این طبقه، می تواند آنان را در امر سازمان یابی و متشکل شدن برای دست یابی به حقوق و مطالبات شان یاری رساند.
لطفا در مورد نحوه پرداخت دستمزدهایتان برای ما توضیح دهید.
دستمزدهای ما معمولا با چند ماه تاخیر پرداخت می شود . الان که در ماه خرداد ۹۴ هستیم هنوز دستمزد ۹ ماه از سال ۹۳ را دریافت نکرده ایم. کارفرما دستمزدهای عقب افتاده را به روش خاصی به حساب کارگران واریز می کند . مثلا دستمزد ماه فروردین را واریز کرده اند و سپس قبل از اینکه دستمزد اردیبهشت ماه پرداخت شود،دستمزد خرداد را واریز کرده اند و بعد دستمزد شهریور واریز شده است یعنی در واریز کردن دستمزدها ، ترتیب ماه ها را رعایت نمی کنند و به کارگران اعلام می کنند که بودجه بعضی ازماه ها را دریافت نکرده ایم . آن ها با این کار و در واقع انتخاب ماه ها برای واریز دستمزدها، ضمن این که کارگران را دچار مشغله ذهنی اضافی ای برای پرداخت دستمزدها ، در ماه های مختلف می کنند، به این توهم نیز در نزد کارگران دامن می زنندکه گویا واقعا چون بودجه بعضی از ماه ها برای کارفرمای مورد نظر واریز نشده ،وی حقیقتاً توان پرداخت دستمزدها را برای همه ی ماه ها نداردو بدین وسیله کارفرمایان و شرکت تابعه، علاوه عدم پرداخت دستمزدهای کارگران ، آن ها را هم فریب می دهند.
آیا وضعیت دستمزدهای معوقه همه افراد شاغل در این پروژه یکسان است ؟
تنها بخش حسابداری و مالی با بخش های دیگر فرق دارد .کارکنان این بخش معمولا به صورت علی الحساب دستمزدهایشان را دریافت می کنند. همین امر هم باعث شده که کارگران بخش مالی و حسابداری با کارگران بخش های دیگر خیلی احساس همدلی نداشته باشند و کم تر خود را با آنها هماهنگ کنند.
در مورد نحوه صدور فیش های حقوقی هم به مواردی اشاره کرده بودید . اگر امکان دارد بیشتر توضیح دهید .
اینجا کارگران 3 تا فیش حقوقی دارند. مثلا اگر دستمزد یک کارگر 2 میلیون تومان در ماه است ، یک فیش با همین مقدار برای خود کارگر تنظیم می کنند. اما یک فیش دوم هم هست که برای بیمه است و رقم دستمزد آن بسیار کمتر از دستمزدی است که به کارگر تعلق گرفته است . مثلا یک میلیون تومان که می دانیم این به ضرر کارگر است. چون باعث می شود که در زمان بازنشستگی، حقوق بازنشستگی کارگر بسیار کمتر محاسبه گردد. جالب است که علاوه بر این ها یک فیش سومی هم هست که مبلغ آن چند برابر دستمزدی است که به کارگر پرداخت می شود و این فیش ظاهرا برای کارفرمای اصلی و وزارت کار است تا به این ترتیب این پیمانکار بودجه بیشتری را از کارفرمای اصلی دریافت کند.
با توجه به اینکه بسیاری از کارگران در این شرکت دستمزدهای معوقه دارند، آیا تا کنون سعی کرده اند که یک حرکت اعتراضی جمعی را سازمان دهی کنند و مطالبات خود را پیگیری نمایند؟
متاسفانه بیشتر همکاران ما به حق و حقوق خود اگاهی ندارند و نمی دانند که چطور باید از حقوق خود دفاع کنند. بسیاری از این کارگران حتی در مورد تشکل و سندیکا چیزی نشنیده اند و در نتیجه نمی توانند از حقوق و مطالبات خود به شکل دستجمعی دفاع کنند. از طرفی، به ویژه در این قبیل مراکز و محیط ها، آن عده از کارگرانی هم که حقوق و مطالبات خود را می شناسند و نسبت به آن ها آگاهی دارند از ترس اینکه مبادا اخراج شوند و از همین امکانات و حقوق ناچیز و بخور و نمیر هم محروم شوند ، هیچ اقدامی انجام نمی دهند. چون می دانند که کارگران زیادی هستند که بیکارند و حاضرند حتی با دستمزدهایی به مراتب پایین تر هم کار کنند. لذا آنان خود را مجبور می بینند که این شرایط سخت را هم تحمل نمایند.
با تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
ما هم از شما تشکر می کنیم که صدای مان را انعکاس می دهید.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
خرداد ۹۴
******************
اعتصاب ده ها هزار کارگر کارخانه خودرو سازی در ترکیه
۲۴ مه ۲۰۱۵
هفته گذشته، حدود ۵ هزار کارگر در کارخانه خودرو سازی رنو در ترکیه درشهر صنعتی بورسا ، در اعتراض به پایین بودن دستمزدهایشان دست به اعتصاب زدند. به دنبال این اعتصاب، هزاران کارگر کارخانه خودرو سازی فیات به نشانه همبستگی با اعتصاب کارگران کارخانه رنو، دست به اعتصاب زدند و خواهان دستمزد و شرایط کاری بهتر شدند. این اعتصاب بر روی کارگران در بخش های دیگر در این شهر صنعتی تاثیر گذاشته است و در نتیجه شماری از کارگران دست از کار کشیدند. کارگران همچنین با انتخاب کمیته های منتخب خود این اعتصاب را به مبارزه با اتحادیه های زرد و همچنین رهبران اتحادیه ایِ طرفدار کارفرما تبدیل کردند.
منبع: http://aawl.org.au
ترجمه: کمیته هماهنگی برای کمک
۵ خرداد ۱۳۹۴
******************
مرگ یک کارگرساختمانی در سنندج بر اثر سقوط
به گزارش رسیده روز سه شنبه ۹۴/۲/۲۹ کارگری ٦۰ ساله بنام "سعید رسولی" اهل سنندج درحین کار در یکی از محلات شهر سنندج از طبقه ی چهارم ساختمان محل کارش به پایین سقوط کرد و در دم جان داد. این کارگر ساختمانی حین نصب یونیلیت درسقف طبقه ی چهارم ساختمان دچار حادثه شد. نامبرده متأهل ودارای ۳ فرزند بود.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، ضمن ابراز همدردی با خانواده و دوستان سعید رسولی خواهان برقراری استانداردهای ایمنی در محیط های کار جهت جلوگیری از اینگونه حوادث ناگوار می باشد
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۴
******************
مرگ فجیع کارگر فولاد خراسان
یکی از سه کارگر فولاد خراسان که روز سه شنبه هفته گذشته براثر فوران مواد مذاب دیگ مستقر در کارگاه ریخته گری این کارخانه،دچار سوختگی شده بودند به نام" داوود سهلی"شب گذشته براثر شدت جراحات وارده جان باخت. دو کارگر دیگر به نام های"حجت شرقی" و "اکبری" نیز به شدت دچار سوختگی شده ودر بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان امام رضا نگهداری می شوند.
با وجودی که در گذشته نیز حوادث مشابهی دراین کارخانه روی داده اما کارفرما هیچ اقدامی جهت تهیه حداقل امکانات حفاظتی و ایمنی،ازجمله تهیه لباس ضد احتراق برای کارگرانی که در کارگاه ریخته گری و در مجاورت دیگ مذاب مشغول به کار هستندانجام نداده و کارگران این بخش با لباس معمولی کار می کنند.
طبق ماده۹۱ قانون کار،کارفرمایان مکلفند برای تامین حفاظت و سلامت و بهداشت کارگران در محیط کار،وسایل و امکانات لازم را تهیه و دراختیارآنان قرار داده و چگونگی کاربرد وسایل فوق الذکر را به آنان بیاموزند ودرخصوص رعایت مقررات حفاظتی و بهداشتی نظارت نمایند. همچنین طبق ماده ۹۵ قانون کار ،مسئولیت اجرای مقررات و ضوابط فنی و بهداشت کار برعهده کارفرما خواهد بود.هرگاه بر اثر عدم رعایت مقررات مذکور از سوی کارفرما یا مسئولین واحد،حادثه ای رخ دهد،شخص کارفرما یا مسئول مذکور از نظر کیفری و حقوقی و نیز مجازاتهای مندرج در این قانون مسئول است.
لازم به توضیح است شرکت فولاد خراسان با ۱۵۰۰ کارگر در ۱۵ کیلومتری شمال نیشابورواقع شده و تعدادی از کارگران این شرکت به واسطه شرکت پیمانکاری گل فیروز در این شرکت مشغول به کار هستند
تا زمانی که کارگران نتوانند از طریق نمایندگان واقعی و تشکلهای مستقل خودشان،امر خطیر نظارت بر ایمنی و بهداشت محیط کار را به عهده گرفته،حداقل استانداردهای بهداشت و ایمنی را در محیط کار خود برقرار نمایند، پیوسته شاهد حوادث دلخراشی از این قبیل خواهیم بود.
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
******************
نگاهی به مشکلات کارگران شرکت تراکتورسازی کردستان
مدیریت کارخانه تراکتور سازی کردستان به بهانه کاهش ۷۰ در صدی تولید در ششماه گذشته، نه تنها پاداش تولید کارگران را پرداخت نکرده بلکه حتی اضافه کاری آنها را نیز تاکنون پرداخت نکرده وهمچنین نهار کارگران را حذف و به جای آن ماهانه ،مبلغ ناچیزی به اندازه هزینه ده روز نهار به کارگران می پردازد.
اگرچه برچیده شدن خط مونتاژ گیربکس و راکد ماندن طرح توسعه شهرک صنعتی دهگلان، که از عوامل کاهش تولید این شرکت می باشد به دلیل سوءمدیریت مدیرانی که تنها به دنبال اهداف و منافع شخصی خود می باشند به وجود آمده، اماتاوان این مشکلات را کارگران باید پس بدهند.
مدیریت شرکت، با ایجاد فضای نا امن و ایجاد رعب و استرس به ویژه برای کارکنان قراردادی سعی دارد مانع از اعتراضات کارگران به وضعیت موجود شود و با وجودی که هم اکنون بیش ازدوسال ازمهلت انتخابات قبلی شورا گذشته، اما مدیریت با کارشکنی و متوسل شدن به انواع ترفندها مانع از برگزاری مجدد انتخابات می شود.
با وجودی که هیئت مدیره و مدیران ارشد گروه تراکتور سازی ایران و همچنین مسئولین استانی کاملا در جریان مشکلات این شرکت می باشند تاکنون هیچ اقدامی به منظور رفع مشکلات کارگران و پرداخت مزایا ی معوقه انها ننموده اند.
کارگران آگاه به خوبی می دانند که بدون اتکا به تشکل مستقل خود و نمایندگان واقعی کارگری، اعتراضاتشان ره به جایی نخواهد برد.
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
******************
اعزام هیئتی از تراکتور سازی تبریز به شرکت تراکتورسازی کردستان
طبق گزارش دریافتی در پی اعتصاب کارگران شرکت تراکتور سازی کردستان در روز ۱۴ اردیبهشت، هیئتی از تبریز مرکب از حراست کارخانه تراکتورسازی وهیئت مدیره به همراه مدیر عامل به کارخانه تراکتور سازی کردستان اعزام شدند. این هیئت جهت جلو گیری از اعتراض بیشتر کارگران و فرو نشاندن اعتصاب به میان کارگران آمدند و به آنان قول دادند مشکلات شان را حل کنند و همچنین لباس های کار را که از کارگران دریغ کرده بودند در اسرع وقت تهیه نمایند.
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
******************
تجمع اعتراضی معلمان شهرستان های سقزوبانه ومنطقه ی زیویه
به گزارش رسیده امروز پنجشنبه ۱٧ اردیبهشت جمعی از معلمان شهرهای سقز و بانه و منطقه ی زیویه درمقابل اداره آموزش وپرورش سقز در اعتراض به وضعیت معیشتی خود تجمع نمودند.
تجمع کننده گان درقطعنامه ای که توسط یکی ازمعلمین خوانده شد ضمن درخواست آزادی معلمان زندانی بر افزایش حقوق و رفع تبعیض از معلمین نسبت به دیگر کارکنان دولت و پایان دادن به دستگیری معلمان تاکید نمودند. همچنین آنان اعلام نمودند تا رسیدن خواسته هایشان در روزهای آینده به تجمعاتشان ادامه خواهند داد. این تجمع در ساعت ۱۲ ظهر به پایان رسید . تعداد شرکت کنندگان حدود ۴۰۰ نفر تخمین زده می شود.
۱٧ اردیبهشت ۱۳۹۴
******************
گزارشی از وضعیت کارگران سوله ئاگرین دهگلان
بنابه گزارش رسیده کارگران سوله ئاگرین (اگرین) در شهرک صنعتی دهگلان چهار ماه است که حقوق و پاداش و همچنین عیدی سال ۹۳ را دریافت نکرده اند. در این شرکت حدود ۴۰کارگر مشغول به کار هستند.
۱٧ اردیبهشت ۱۳۹۴
******************
اعتصاب کارگران تراکتورسازی کردستان در اعتراض به وضع بد معیشتی
به گزارش رسیده روز ۱۴ اردیبهشت حدود ۹۰ درصد از کارگران تراکتور سازی کردستان در اعتراض به وضعیت بد معیشتی دست از کار کشیدند. این اعتصاب از ۱۰ صبح تا ۱۳/۴۵ بعد از ظهر ادامه داشت.
بر پایه این گزارش مدیر عامل و صاحبان این شرکت به مدت ۲ سال است که به کارگران اجازه انتخاب نماینده نداده اند. همچنین از حدود یک سال پیش کارفرمایان این شرکت ناهار کارگران را قطع و به جای آن مبلغی ناچیز (حدود یک سوم پول ناهار) به آنان پرداخت می شود و هدیه روز کارگر که باید قبل از روز جهانی کارگر به کارگران پرداخت می شد در روز ۱۴ اردیبهشت پرداخت شد. همچنین از دو هفته پیش اضافه کاری کارگران قطع شده است.
در پی این اعتصاب مدیریت کارخانه کارگران را در سالن آموزش جمع کرده و با توضیحات ناکافی و طفره رفتن از پاسخگویی به کارگران از آنان خواست تا مشکلاتشان را مکتوب و به دفتر وزیر بفرستند یا برای نامبرده ایمیل کنند تا به مشکلاتشان رسیدگی شود.
لازم به ذکر است که این شرکت دارای ۱۲۰ کارگر می باشد و در جریان این اعتصاب کارگران ۵ نفر را در بین خود به عنوان نماینده انتخاب نمودند.
۱٧ اردیبهشت ۱۳۹۴
******************
مصدومیت کارگر شرکت بانتا آبیدر بدلیل ناامن بودن محیط کار
عصر روز یکشنبه ۹۴/۲/۱۳ یک کارگر ۳۸ ساله با نام "رئوف" ساکن شهر سنندج بعداز پایان کار بدلیل نبود روشنایی کافی در فضای یکی ازمحوطه های کارگاه شرکت بانتا آبیدر به داخل یکی از چاله های آسانسور در حال ساخت سقوط کرد وبه شدت آسیب دید واز ناحیه ی پا دچار شکستگی شد .
کارگر نامبرده به بوسیله همکاران دیگر به بیمارستان سنندج انتقال یافت وهم اکنون نیز در بیمارستان بستری می باشد.
۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴
******************
کارگران معترض سد بنیردست از کار کشیدند
روز دوشنبه ۹۳/۱۲/۱٧ تعداد ۶۰ نفر از کارگر سد بنیر از توابع شهر مریوان ، جهت پیگیری مطالبات وحقوق معوقه دست ازکارکشیده و در داخل محوطه کارگاه سد، دست به اعتصاب وتجمع اعتراضی زدند. این تجمع اعتراضی از ساعات اولیه ی روز دوشنبه شروع شد وهرلحظه بر تعداد کارگران معترض واعتصابی افزوده می شد و ٧ ساعت بطول انجامید که درنهایت کارگران معترض اعلام کردند تا رسیدن به مطالبات برحقشان ودستیابی به حقوق معوقه شان (که از ۶ ماه تا یکسال است ) این اعتصاب وتجمع اعتراضی را در روزهای آینده نیز تکرار خواهند.
۹۳/۱۲/۲۰
******************
بازداشت و سرکوب کارگران معترض در جاده سازی در اندیمشک-شوش
بر اساس خبر ارسال شده به کمیته هماهنگی، روز دوشنبه ۱۸ اسفندماه ۹۳ پاسگاه انتظامی( پلیس) کرخه در محور اندیمشک-شوش تعداد ۸ کارگر معترض به اخراج خود را دستگیر و در پاسگاه آنان را تهدید و مجبور به سپردن تعهد برای پیگیری نکردن حقوق خود کرد.
کارگران که به اخراج خود از شرکت " پدیده دوکوهه" به بهانه ی پایان پروژه جاده سازی اعتراض کرده بودند توسط پاسگاه تهدید شدند که در صورت ادامه اعتراض خود، با برخورد امنیتی و قضایی مواجه خواهند شد.
۹۳/۱۲/۱۸
******************
برگزاری مراسم ۸ مارس در شهر اندیمشک
بر اساس خبر دریافتی، روز یکشنبه ۱٧ اسفندماه ۹۳ به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن مراسمی در شهر اندیمشک برگزار شد. در این مراسم که به ابتکار جمعی از فعالین کارگری و اجتماعی در منزل یکی از آنان برگزار شد جمعی از زنان و مردان حاضر در مراسم که از شهرهای شوش و اندیمشک گردهم آمده بودند به مدت دو ساعت به بزرگداشت روز جهانی زن پرداختند.
قرائت تاریخچه ی ۸ مارس و صحبت های تنی چند از زنان در ارتباط با مسایل و حقوق زنان، قرائت بیانیه ای توسط یکی از زنان به مناسبت این روز ، خواندن سرود " من یک زنم" به صورت دسته جمعی، سخنرانی یکی از فعالین کارگری در ارتباط با روز جهانی زن و مسایل کارگری و زنان از جمله برنامه های این مراسم بود.
۹۳/۱۲/۱۸
******************
دستگیری و تهدید کارگران معترض به اخراج
بر اساس خبر ارسال شده به کمیته هماهنگی، روز دوشنبه ۱۸ اسفندماه ۹۳ پاسگاه انتظامی( پلیس) کرخه در محور اندیمشک-شوش تعداد ۸ کارگر معترض به اخراج خود را دستگیر و در پاسگاه آنان را تهدید و مجبور به سپردن تعهد برای پیگیری نکردن حقوق خود کرد. کارگران که به اخراج خود از شرکت " پدیده دوکوهه" به بهانه ی پایان پروژه جاده سازی اعتراض کرده بودند توسط پاسگاه تهدید شدند که در صورت ادامه اعتراض خود، با برخورد امنیتی و قضایی مواجه خواهند شد.
۹۳/۱۲/۱۸
******************
اعتصاب کارگران نی بر هفت تپه در اعتراض به دو ماه حقوق معوقه
بر اساس گزارش ارسال شده به کمیته هماهنگی، تعداد زیادی از کارگران نی بر در هفت تپه از روز یکشنبه ۱۰ اسفندماه ۹۳ در اعتراض به دو ماه حقوق معوقه خود وارد اعتصاب شده اند و تا روز چهارشنبه- زمان دریافت گزارش- این اعتصاب وارد چهارمین روز خود شده است. کارگران نی بر هفت تپه که مجموعا شامل ۲۰۰۰ کارگر اعم از استخدامی و پیمانی هستند همواره مشکلات عدیده ای از نظر ایمنی کار، امنیت شغلی، تامین بیمه کارگری و عدم شمول در مشاغل سخت و زیان آور داشته و دارند و بارها در هفت تپه و نیز در تهران دست به تجمع و اعتصاب زده اند.
تا روز چهارشنبه ۱۳ اسفندماه ۹۳ که کارگران نی بر در حال اعتصاب بوده اند هیچ اقدام مساعدی برای پرداخت حقوق معوقه این کارگران از سوی مدیریت شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه انجام نگرفته است اما این کارگران مصمم هستند تا کسب مطالبه خود دست از اعتراض برندارند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۹۳/۱۲/۱۳
******************
بخشی از بیانیه اعتصاب معلمان در مریوان در تاریخ دهم اسفند ۱۳۹۳
همان طور که در تجمعات قبلی با حضور و ارده راسخ خود بر خواسته های به حق پای فشردیم،امروز بار دیگر تاکیدی چند باره بر مطالباتمان خواهیم داشت.
از صمد،معلم آزادی و برابری تاسی می گیریم،که گفت:همه اش که نباید ترسید ،راه که بیفتیم ترسمان می ریزد.
اتحاد صنفی،اقدام متشکل و هماهنگ حول مطالبات به حق معلمان،رمز پیروزی و موفقیت ماست و عدم توجه نهادهای مربوطه به خواسته های صنفی مان خللی به اراده ی شکست ناپذیرمان وارد نخواهد کرد.
دولت به اصطلاح تدبیر و وزارت منتخبش،امیدی برای فرهنگاین به ارمغان نیاورده و همچنان وعده هاست که به فراموش خانه ی عملی نشدن سپرده می شود.
در واکنش به سکوت معنادار نهادهای مربوطه در برابر مشکلات عدیده ی جامعه ی بزرگ آموزش و پرورش،ما معلمین شهرستان مریوان،خواسته های خود را به شرح زیر اعلام می داریم:
۱:آزادی هر چه سریعتر معلمان زندانی و لغو کلیه ی احکام قضایی علیه فعالین صنفی.
۲:توقف خصوصی سازی مدارس و حق تحصیل رایگان برای کلیه ی شهروندان.
۳:رفع هر گونه تبعیض در اجرای دقیق و عملیاتی نظام هماهنگ پرداخت،از جمله بند ۵ ماده ٦٨ قانون خدمات کشوری.
۴:انتخاب سه تن از مشاوران وزیر از بین معلمان مقاطع سه گانه به انتخاب فرهنگیان.
۵:تصویب و اعلام قانونی مشخص به منظور صیانت حقوقی و قضایی از شخصیت و جایگاه معلم در محیط کار.
٦:تصویب و اجرای طرح رتبه بندی معلمان با نظارت فرهنگیان.
٧:ارائه بیمه درمانی و تکمیلی در شأن جامعه ی فرهنگیان.
٨:نظارت مستقیم فرهنگیان بر صندق ذخیره و بازبینی خدمات ارائه شده از سوی این صندوق.
٩:اجرای قانون بازنشستگی پیش از موعد فرهنگیان و پرداخت سریع و کامل پاداش بازنشستگی.
١٠:رفع کلیه قوانین تبعیض آمیز علیه همکاران فرهنگی زن مانند عائله مندی.
١١:پرهیز از رسانه ای کردن مطالبات فرهنگیان.
انجمن صنفی معلمین مریوان
******************
تجمع معلمان شهر الیگودرز مقابل آموزش و پرورش
امروز یکشنبه دهم اسفندماه، ده ها تن از معلمان الیگودرز ( در استان لرستان ) متحد با سایر معلمان کشور مقابل اداره ی آموزش و پرورش این شهردست به تجمع اعتراضی زدند.
مسوولین این اداره نخست اعلام کردند با توجه به سرمای هوا بهتر است "معلمین محترم" به داخل اداره بروند و تجمع خود را در نمازخانه ی اداره ادامه دهند که این خواسته مورد اعتراض معلمان قرار گرفت؛ همچنین تعدادی از کارمندان این اداره با حضور در میان معلمان معترض سعی کردند که نوشته های اعتراضی معلمان را از آنان بگیرند که با مخالفت معلمان موفق به اجرای این خواسته نشدند. آنان تلاش کردند تا از گرفتن عکس و فیلم توسط معلمان ممانعت به عمل آورند و پی در پی اعلام میکردند همگی میدانیم این یک تجمع صنفی و به حق است و نباید سیاسی شود.
معلمان تجمع کننده با بحث و گفتگو پیرامون مشکلات خود بر مطالبات معلمان سراسر کشور تاکید کردند و بیانیه ی کانون صنفی معلمان توسط یکی از آنان قرائت شد. همچنین سخنران تجمع اعلام کرد در صورتی که به خواسته های معلمان جامه ی عمل پوشانده نشود معلمان از هفته ی آینده و به صورت هفتگی و درروزهای یکشنبه هر هفته به تجمع اعتراضی خود ادامه خواهند داد.
قابل ذکر است که تعدادی از مردم و شهروندان غیر معلم نیز در جمع معلمان حاضر شده بودند و از تجمع معلمان و خواسته های آنان حمایت کردند. برخی از معلمان مدارس به طور کامل و دسته جمعی و با تعطیل کردن مدرسه در تجمع شرکت کرده بودند.
در پایان، یک طومار اعتراضی که حاوی خواسته ها و مطالبات معلمان بود توسط حاضرین در تجمع اعتراضی امضا شد.
٩٣-١٢-١٠
******************
تجمع اعتراضی معلمان در سراسر کشور
امروز یک شنبه ١٠ اسفند ماه ۹۳ ، معلمان در بسیاری از شهرهای ایران دست به تجمعات اعتراضی زدند. این تجمعات که به دعوت کانون صنفی معلمان و در اعتراض به وضعیت معیشتی و تبعیض صورت گرفت ، در بسیاری از شهرها و استان های کشور از جمله تهران، فارس، کردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه، زنجان، لرستان، هرمزگان، فارس، اصفهان، کهگیلویه بویر احمد، خراسان رضوی و جنوبی ، قزوین، گیلان، خوزستان، ایلام، هرمزگان و . . . برگزار شد.
معلمان سراسر کشور نسبت به بودجه درنظر گرفته شده برای وزارت آموزش و پرورش در سال آینده، پایین بودن سطح دستمزدها و اعمال تبعیض بین معلمان و کارکنان دولت معترض هستند. در تهران چند هزارنفرازمعلمان در برابر مجلس تجمع کردند و ضمن خواندن قطعنامه ، خواهان دستمزد بالاتر و بهبود وضعیت معیشتی معلمان و آزادی معلمان زندانی شدند.
در قطع نامه پایانی این گردهمایی، آمده است: «ما معلمان امروز در مقابل خانه ملت گرد آمدیم تا قوی ترین هشدارها را پیرامون مسائل حادی که آموزش و پرورش کشور را زمینگیر کرده است اعلام نماییم . باشد که نمایندگان مجلس فارغ از جناح بندی های سیاسی پیش از آنکه بیش از این دیر شود راهی را که دولت یازدهم درجهت بهسازی اوضاع کشور نسبت به دولت قبل در پیش گرفته طی کنند و همراه با دولت مانع از ادامه روند نادرست کنونی در آموزش و پرورش گردند».
در ادامه این قطعنامه آمده است: «معلمان خواهان محو تمرکز گرایی شدید حاکم بر آموزش و پرورش و دخالت دادن موثر و سازمان یافته بدنه آموزشی کشور در تصمیم گیریها و برنامه ریزی ها هستند؛ افزایش ٢٢ درصدی بودجه آموزش و پرورش در لایحه بودجه ٩۴ کسری بودجه ۵ هزار میلیاردی این وزارت خانه را برطرف نمی کند؛ معلمان می گویند در صورت تصویب این میزان افزایش سال آینده اوضاع مالی این وزارتخانه به مراتب بدتر از سال جاری خواهد بود و آنها با حقوق پایین تر از خط فقر بازهم برای حق التدریس اندک خود باید ماهها منتظر بمانند تا این دستمزد ناچیز را به صورت قطره چکانی دریافت کنند».
همچنین در بخشهایی از این قطعنامه آمده است: اضافه شدن ردیفهایی مانند حق مسکن ، ایاب و ذهاب، هزینه غذا و غیره در حکمهای حقوقی معلمان مانند احکام سایر کارکنان دولت امری ضروری و حقی طبیعی است نا کارآمدی شدید انواع بیمه معلمان به ویژه بیمه تکمیلی از دیگر دغدغه های اصلی جامعه فرهنگیان کشور است.
موضوع افزایش ٣٠ درصدی دستمزد و فوقالعاده شغل معلمان و تاکید برجدا بودن آن از تاثیرات تورمی بر رشد دستمزدها نیز از دیگر خواستههایی بود که در بیانه معلمان تهرانی به آن اشاره شده است.
در پایان این قطعنامه با اشاره به بازداشت یا زندانی بودن تعدادی از معلمان و فرهنگیان در کشور از مسئولین خواسته شده نسبت به آزادی هر چه سریعتر آنها اقدامات لازم صورت گیرد.
در همین بیانیه همچنین با اشاره به نام دو نفر از معلمانی که دست کم 5 سال گذشته را بدون مرخصی در زندان به سربردهاند آمده است: معلمان خواستار آزادی بی قید وشرط این افراد و لغو کلیه احکامی که توسط هیاتهای تخلفات اداری برای فعالان فرهنگی صادره شده است هستند.
طبق گزارشات دریافتی، در قزوین نیز حدود ۴٠٠ معلم دست به تجمع درمقابل اداره آموزش و پرورش این شهر زدند و تعدادی از فرهنگیان بازنشسته و دانش آموزان نیز به این تجمع پیوستند. قاسمی مدیر کل آموزش و پرورش قزوین با حضور در این تجمع نسبت به پرداخت بخش بزرگی از مطالبات معوقه فرهنگیان تا پایان اسفند ماه خبر داد.
در شهر رشت نیز تعدادی از معلمان درمقابل اداره آموزش و پرورش این شهر دست به تجمع زده و خواستار رسیدگی به وضعیت معیشتی معلمان و پایان دادن به تبعیض و نابرابری میان معلمان و دیگر کارکنان دولت شدند.
همچنین جمعی از فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد باحضور در مقابل اداره کل اموزش و پرورش این استان نسبت به وضعیت نامناسب معیشتی و حقوق و مزایای معلمان و اعمال نشدن طرح رتبه بندی مشاغل و... دست به اعتراض زدند.
این فرهنگیان که شمار آنها به ٣٠٠ نفر می رسید پس از تجمع در مقابل اداره کل اموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد به سمت استانداری استان در حرکت بودند که با حضور معاون سیاسی و امنیتی استاندار و مدیرکل آموزش و پرورش این استان در جمع آنها مشکلات خود را برای این مسوولان مطرح کردند.
اداره کل آموزش و پرورش شیراز نیز صبح امروز شاهد تجمع گروهی از معلمان بود که بر رفع مشکلات اقتصادی و افزیش حقوق و دستمزدها تاکید داشتند.
فرهنگیان کرمان نیز با تاکید بر دفاع از حقوق صنفی خود تجمعی را در مقابل اداره کل آموزش و پرورش کرمان تشکیل دادند.
معلمان خوزستانی نیز در اعتراض به سطح پایین حقوق و مزایا و ارایه نشدن تسهیلات و امکانات رفاهی لازم برای فرهنگیان تجمعی را در مقابل اداره کل آموزش و پرورش این استان در شهر اهواز ترتیب دادند.علاوه برآن درشهرهای دزفول، اندیمشک و آبادان نیز اجتماعات مشابهی در مقابل ساختمان ادارات آموزش و پرورش برگزار شد.
جمعی از فرهنگیان استان چهارمحال و بختیاری، ایلام و همچنین قریب به ١٠٠ نفر از معلمان بوشهر در مقابل اداره آموزش و پرورش این شهر تجمع کرده و خواسته های خود را به گوش مسئولان رساندند.
همچنین در استان های البرز، هرمزگان، ایلام، کرمانشاه، و آذربایجان غربی نیز تجمع های مشابهی برگزارشد که معلمان شرکت کننده در آن بر رفع مشکلات معیشتی و سطح نازل دستمزدهای شان، ناکافی بودن خدمات بهداشتی و درمانی و کمبود امکانات رفاهی تاکید کردند.
در شهر سنندج معلمان علاوه بر مطرح کردن مطالبات صنفی خود ، خواهان توقف شکنجه و اعدام شدند. در کرمانشاه بیش از ٧٠٠ نفر از معلمان در برابر سازمان آموزش و پرورش این شهر تجمع کردند. در شهر مریوان نیز این تجمع با حضور بیش از ٢٠٠٠ نفر از معلمان شهر مریوان و حومه برگزار شد و تجمع کنندگان به قرائت قطنامه پرداختند. در زیر بخشی از قطعنامه قرائت شده در تجمع اعتراضی معلمان مریوان آمده است:
• آزادی هر چه سریعتر معلمان زندانی و لغو کلیه ی احکام قضایی علیه فعالین صنفی
• توقف خصوصی سازی مدارس و حق تحصیل رایگان برای کلیه ی شهروندان
• رفع هر گونه تبعیض در اجرای دقیق و عملیاتی نظام هماهنگ پرداخت،از جمله بند ۵ ماده ٦٨ قانون خدمات کشوری
• انتخاب سه تن از مشاوران وزیر از بین معلمان مقاطع سه گانه به انتخاب فرهنگیان
• تصویب و اعلام قانونی مشخص به منظور صیانت حقوقی و قضایی از شخصیت و جایگاه معلم در محیط کار
• تصویب و اجرای طرح رتبه بندی معلمان با نظارت فرهنگیان
• ارائه بیمه درمانی و تکمیلی در شأن جامعه ی فرهنگیان
• نظارت مستقیم فرهنگیان بر صندق ذخیره و بازبینی خدمات ارائه شده از سوی این صندوق
• اجرای قانون بازنشستگی پیش از موعد فرهنگیان و پرداخت سریع و کامل پاداش بازنشستگی
• رفع کلیه قوانین تبعیض آمیز علیه همکاران فرهنگی زن مانند عائله مندی
• و . . .
١٠ اسفند ماه ١٣٩٣
******************
تسلیت به حسن رسول نژاد
مطلع شدیم که خانم منیژه خشته مادر گرامی آقای حسن رسول نژاد ، فعال کارگری و عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری در تاریخ ۹۳/۱۱/۱۲ به علت بیماری درگذشته است.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری بدین وسیله درگذشت این مادرعزیز را به دوست و رفیق گرامی مان آقای حسن رسول نژاد و سایر اعضای خانواده و دوستان ایشان تسلیت گفته و طول عمر همراه با سلامتی و موفقیت در تمامی کارهر را برای ایشان آرزو می کند .
۹۳/۱۱/۱۶
******************
روند تعدیل نیروی کار در سد بنیر مریوان
از مجموع ۴۵۰ کارگری که در سد خاکی بنیر واقع در ۵ کیلومتری روستای نگل از توابع مریوان مشغول به کار می باشند، از زمان آغاز این پروژه به بهانه های مختلف ازجمله کمبود اعتبار و بودجه و... از طرف کارفرمای این شرکت دایما در معرض اخراج و بیکارسازی بوده اند و حقوق انان نیز گاها تا چندین ماه به تعویق افتاده است.
این بار نیز با آغاز فصل سرما این روند ادامه داشته و در همین راستا تعداد ٨۰ نفر از این کارگران در روز سه شنبه مورخ ۹۳/۱۱/۱۴ در قسمتهای تونل و معدن، متشکل از کارگران ساده،راننده،نگهبان و آشپز از کار اخراج شده اند و این در حالی است که این کارگران مدت ۵ ماه است که حقوق و مزایای خود را دریافت نکرده اند.
کارگران اخراجی نیز پس از این اقدام کارفرما، اعلام کردند که برای گرفتن حقوق و سنوات خود و درخواست بیمه بیکاری شکایت خود را علیه کارفرما به اداره کار استان ارجاع خواهند داد که در مقابل کارفرما به انها قول داده است که ۳۰% از حقوقهای معوقه انان را به صورت نقدی و مابقی ان را نیز به صورت چک چهار ماهه پرداخت خواهد کرد لازم به ذکر است تعداد ۷۰ نفر از کارگران این شرکت نیز که چندی پیش به مرخصی اجباری فرستاده شده بودند، همگی انان از سر کارشان اخراج شدند.
۹۳/۱۱/۱۶
******************
تجمع کشاورزان مقابل درب فرمانداری شوش
بنابه گزارش رسیده، كشاورزان منطقه شوش و اندیمشك و دزفول بیش از دو ماه و نیم است كه محصول ذرت خود را به سیلو های دولتی تحویل داده ولی تا كنون هیچ پولی دریافت نكرده اند.
به گفته یک فعال کارگری تا كنون بیش از سیصد نفر از كشاورزان شوش مقابل درب فرمانداری شوش تجمع كرده اند ولی هیچ گونه جوابی در ارتباط با پرداخت پول دریافت نكرده اند تنها دیروز، سه شنبه، فرماندار به انان گفته که به اداره گاز و آب و برق سفارش كرده است كه با کشاورزان همكاری كنند. در این بین یكی از كشاورزان به فرماندار می گوید ما پول نان را از كجا تهیه كنیم؟
۹۳/۱۱/۱۵
******************
برگزاری مراسم گرامی داشت یاد جانباختگان معدن مس خاتون آباد
بنا به گزارش رسیده روز جمعه ۹۳/۱۱/۳ جمعی از کارگران و فعالین کارگری و جمعی از اعضای کمیته هماهنگی و اتحادیه آزاد کارگران ایران در یازدهمین سالگرد کشتار کارگران معدن مس خاتون اباد مراسمی را در گرامی داشت یاد این جانباختگان در شهر سنندج برگزار نمودند.
مراسم با خواندن سرود انترناسیونال (سرود همبستگی جهانی طبقه کارگر )آغاز شد و با اعلام یک دقیقه سکوت به یاد تمامی جانباختگان راه آزادی و برابری انسانها ادامه یافت.سپس بیانیه ای از طرف کمیته هماهنگی در مورد محکومیت کشتار کارگران معدن مس خاتون اباد توسط یکی از حاضرین قرائت گردید.
در ادامه این مراسم یکی از حاضرین در مورد وضعیت حال حاضر جنبش کارگری وشرایط اسفبار کار و معیشت کارگران و راه هایی که پیشروان کارگری بتوانند اعتماد به نفس کارگران را در محل کار و زیستشان برای رهایی از مصائب و مشکلات حال حاضر انان به کار گیرند سخنانی ایراد نمود.سپس یکی دیگر از حاضرین بر ضرورت هوشیاری و جلوگیری از هرگونه تفرقه افکنی و شکاف بین فعالین کارگری تاکید ورزید و تنها راه را در اتحاد عمل طبقاتی تمامی کارگران و فعالین کارگری در رسیدن به خواستها و مطالباتشان دانست
لازم به ذکر است این مراسم از ساعت ۹/۳۰ صبح شروع و بعد از یک ساعت و نیم در فضایی صمیمی و دوستانه با یادی دوباره از کارگران جانباخته مس خاتون آباد و همدلی و همراهی دوباره با خانواده های داغدار این عزیزان به پایان رسید.
۹۳/۱۱/۳
******************
برگزاری مراسم گرامی داشت یاد جانباختگان معدن مس خاتون آباد
بنا به گزارش رسیده روز جمعه ۹۳/۱۱/۳ جمعی از کارگران و فعالین کارگری و جمعی از اعضای کمیته هماهنگی و اتحادیه آزاد کارگران ایران در یازدهمین سالگرد کشتار کارگران معدن مس خاتون اباد مراسمی را در گرامی داشت یاد این جانباختگان در شهر سنندج برگزار نمودند.
مراسم با خواندن سرود انترناسیونال (سرود همبستگی جهانی طبقه کارگر) آغاز شد و با اعلام یک دقیقه سکوت به یاد تمامی جانباختگان راه آزادی و برابری انسانها ادامه یافت.سپس بیانیه ای از طرف کمیته هماهنگی در مورد محکومیت کشتار کارگران معدن مس خاتون اباد توسط یکی از حاضرین قرائت گردید.
در ادامه این مراسم یکی از حاضرین در مورد وضعیت حال حاضر جنبش کارگری وشرایط اسفبار کار و معیشت کارگران و راه هایی که پیشروان کارگری بتوانند اعتماد به نفس کارگران را در محل کار و زیستشان برای رهایی از مصائب و مشکلات حال حاضر انان به کار گیرند سخنانی ایراد نمود.سپس یکی دیگر از حاضرین بر ضرورت هوشیاری و جلوگیری از هرگونه تفرقه افکنی و شکاف بین فعالین کارگری تاکید ورزید و تنها راه را در اتحاد عمل طبقاتی تمامی کارگران و فعالین کارگری در رسیدن به خواستها و مطالباتشان دانست.
لازم به ذکر است این مراسم از ساعت ۹/۳۰ صبح شروع و بعد از یک ساعت و نیم در فضایی صمیمی و دوستانه با یادی دوباره از کارگران جانباخته مس خاتون آباد و همدلی و همراهی دوباره با خانواده های داغدار این عزیزان به پایان رسید.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۳ بهمن ۱۳۹۳
******************
ادامه اخراج کارگران سد بنیر مریوان
بنا به گزارش رسیده روز چهارشنبه ۹۳/١٠/۱۷ تعداد ۲۵۰ نفر از کارگران سد بنیر مریوان شاغل در قسمتهای تونل و معدن توسط کارفرمای این پروژه به مرخصی اجباری بدون حقوق و مزایا فرستاده شده اند. کارفرما دلیل این اقدام خود را کمبود بودجه و اعتبار کافی دانسته است و این در حالی است که این کارگران حقوق معوقه خود را از سه ماه و نیم پیش دریافت نکرده اند.
لازم به ذکر است این سد خاکی در ۵ کیلومتری روستای نگل از توابع مریوان واقع و دارای ۴۵۰ نفرکارگر می باشد. کارفرمای این شرکت از آغاز فصل سرما در سال جاری اقدام به اخراج کارگران به بهانه های مختلف نموده است و در همین راستا چندی پیش نیز ۷۰ نفر دیگر از کارگران را اخراج و از کار بیکار نمود. در حال حاضر تعداد معدودی از کارگران این شرکت در قسمت خاک برداری مشغول به کار می باشند و پروژه به حالت نیمه تعطیل در آمده است.
۱۹/١٠/۱۳۹۳
******************
استفاده وبی حرمتی به متقاضیان آزمون عملی درسازمان فنی حرفه ای شهر سنندج
طبق گزارشات دریافتی، سازمان فنی و حرفه ای سنندج که ظاهرا وظیفه آموزش فنون ومهارتهای کاری را به عهده دارد به هنگام مراجعه افراد به این سازمان، جهت برگزاری آزمون عملی در خصوص حرفه خود و کسب کارت مهارت، تنها بعد از پرسیدن چند سئوال آنها را به بیگاری در اموری نظیر جارو کشی و تی زدن سالن ها و جا به جا کردن صندلی ها و جارو کردن محوطه این سازمان وادارمی کند و بعد از اتمام کاری که به شخص محول کرده آنها را به امور اداری معرفی و امور اداری نیز برگه ای را امضا کرده به اتاق امتحان تحویل داده و به اصطلاح از این طریق قبولی این افراد را تایید می کنند. لازم به ذکر است که این عمل شرم آور بدون در نظر گرفتن سن وسال وتوانایی جسمی افراد انجام می گیرد.
کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری این رفتار توهین آمیز، غیرانسانی و غیر قانونی را که با سوءاستفاده از شرایط موجود در جامعه، یعنی بیکاری مفرط از یک سو و فقدان تشکلهای مستقل کارگری و بیکاران از دیگر سو صورت می گیرد به شدت محکوم کرده تاکید می کند تا زمانی که کارگران و ازجمله بیکاران نتوانند تشکل های مستقل خود را تشکیل دهند هرروز شاهد تحمیل بی حقوقی هرچه بیشتر به این طبقه خواهیم بود.
١٠/١۹/۱۳۹۳
******************
خبری دیگر از خصوصی سازی و اخراج کارگران
در ادامه سیاست خصوصی سازی وکاهش هزینه ها ی ادارات و سازمانهای دولتی،شهرداری سقز، اداره فضای سبز این شهر را به بخش خصوصی واگذار کرد که نتیجه آن طبق معمول چیزی نبود جز اخراج و بیکار شدن ۶۰ نفر از کارگران فضای سبز این شهر. این کارگران علیرغم پی گیری های مکرر و چندین بار مراجعه به اداره کار، تاکنون نتیجه ای نگرفته اند و کارفرمای جدید نیز حاضر به پذیرفتن انها نمی باشد.
آنچه که در این میان هیچ اهمیتی برای سرمایه داری و ارگان ها و نهادهای تابعه و در این جا شهرداری سقز و همچنین کارفرمای جدید ندارد، زندگی و سرنوشت کارگران و خانواده های آنها است.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن محکوم نمودن هر نوع اخراج و بیکار سازی تحت هر عنوان بار دیگر تاکید می کند که کارگران برای مواجهه با چنین سیاستهای ضد کارگری و جهت دفاع از منافع خود چاره ای ندارند جز اینکه تشکلهای مستقل خودرا ایجاد کنند.
١٠/١٨/۹۳
******************
فشار بر کارگران سقز سازی کردستان(وَن ) برای کسب سود بیشتر
شرکت تولیدی سقز سازی کردستان تولید کننده آدامس طبیعی و انواع لواشک این بار برای کسب سود بیشتر کارگران را وادار به کار بیشتر اما در همان ساعت کاری تولید قبل نموده اند به این شکل که کارگران قسمت بسته بندی از سوی کارفرمای این شرکت مورد فشار قرار گرفته و به آنها گوشزد شده است باید در هر ساعت ۳ کارتن ادامس و در مجموع ۲۲ کارتن در طول روز اماده و بسته بندی کنند و در غیر این صورت از حقوق ارزشیابی انان در هر ماه کسر خواهد شد.
بنا به این گزارش یکی دیگر از کارگران این شرکت با نام جبریل خانه بیگی که سابقه ۱۰ سال کار را دارد از جانب کارفرمای این شرکت مجبور به انجام انواع کارهای سخت و طاقت فرسا شده و به بهانه های مختلف مورد تهدید و اخراج قرار گرفته است.
۱۴ دی ۱۳۹۳
******************
ادامه اعمال فشار بر کارگران و کارکنان اداره ی راه و شهر سازی سروآباد
بنا به گزارش رسیده جمعی از کارگران و کارکنان اداره ی راه و شهر سازی مریوان، بدون هیچ گونه هماهنگی قبلی و بدون توجه به محل سکونت آنان، از اداره ی راه و شهر سازی مریوان، به اداره ی راه و شهر سازی سرو آباد منتقل شده اند.
سرپرستان این اداره به این کارگران وعده داده بودند که در صورت جابه جایی، هزینه های رفت و آمد آنان را پرداخت و قراردادهای آنان را از فصلی به دائمی و رسمی تغییر خواهند داد. این در صورتی است که سرپرستان این اداره تا کنون هیچکدام از وعده های خود را عملی نکرده اند. لازم به ذکر است که حداکثر حقوق ماهیانه ی این کارگران٨٠٠ هزار تومان می باشد که باید ماهانه حد اقل یک سوم آن را صرف هزینه های رفت و آمد خود از مریوان به سروآباد کنند.
۱۱ دی ۱۳۹۳
******************
اخراج کارگران شرکت نیما سازه گستر سنندج
طبق گزارش رسیده، شرکت ساختمانی نیما سازه گستر، پیمانکار پروژه ی ۱۷۰۰ واحدیِ مسکن مهر شهرک دگایران سنندج، در تاریخ ۹۳/۱۰/۱ تعداد ٦۰ نفر از کارگران خود را به صورت دسته جمعی اخراج، و فعالیت آنان را به بهانه ی کمبود بودجه تعطیل نمود؛ که این قضیه با اعتراضِ یکپارچه ی کارگران مواجه گردید؛ اما کارفرما با وعده ی از سرگیری کار در تاریخ ۹۳/۱۰/٦ اعتراضِ کارگران را کنترل، و صفوف متحدانه ی آنان را در سایه ی ترفندی مزورانه در هم شکست، و تا تاریخ ارسال این خبر هنوز هیچ نشانی از آغاز فعالیت، و شروع به کارِ کارگران مشاهده نشده است .
شایان ذکر است تمامی این کارگران که دو ماه حقوق نیز دریافت ننموده اند، از سوابق ۳ الی ٨ سال کار در این شرکت برخوردار بوده، و تمامی این مدت را به صورت قراردادی مشغول به کار بوده اند؛ و با وجود محرومیت از بخش زیادی از حقوق و مزایا (اعم از حق اولاد، بُن، کفش و لباس)، هر ماه مجبور به امضای قرارداد سوری و دروغین شرکت مذکور، مبنی بر برخورداری از تمامی آنها بوده اند.
۹۳/۱۰/۹
******************
باز هم مرگ یک کارگر!
طبق گزارشات دریافتی روزچهارشنبه سوم دیماه ،یکی از اهالی روستای مرخز از توابع شهرستان سقز به نام عارف ابراهیم نژاد که جهت حفر چاه به داخل چاه رفته وازطریق پمپ آب (کف کش) مشغول تخلیه آب جهت خاک برداری و تعمیق بیش تر چاه بود در اثر برق گرفتگی جان خود را ازدست داد. عارف ابراهیم نژاد ۳۵ ساله ودارای دو فرزند بود.
همه روزه ما شاهد مرگ دلخراش کارگرانی هستیم که به دلیل بیکاری و نداشتن کار، با حد اقل امکانات جهت تامین معاش خود و خانواده خود بالاجبار تن به شرایط سخت و غیرایمن کار می دهندو چه بسا که خبر مرگ بسیاری از انهاهرگز به گوش کسی نرسد و کسی هم از مرگ آن ها مطلع نشود.
بدیهی است تا زمانی که کارگران از تشکل های مستقل خود برخوردار نباشند مسئله نظارت بر تامین وسایل ایمنی کارگران هنگام کار محقق نخواهد شد.
کمیته هماهنگی مرگ این کارگر زحمتکش را که نشان دهنده گوشه ای از بی حقوقی کارگران در نظام سرمایه داری می باشد، به خانواده و دوستان وی تسلیت می گوید.
۴ دی ۱۳۹۳
******************
عدم واگذاری زمین به کارگران اداره ی شهرسازی شهرستان سروآباد
بر اساس گزارش رسیده، تعداد ۲۴ نفر از کارگران و پرسنل ثابتِ اداره ی شهرسازیِ شهرستان سروآباد در استان کردستان، به دلیل وجود تبعیض در سیستم اداری سازمان شهرسازی این شهرستان، و عدم رسیدگی به تخلفات موجود از جانب مسئولان ذیربط، از امتیاز برخورداری از زمین جهت احداث منزل مسکونی محروم گشته، و عملاً با توجه به مصوبه ی مجلس در سال ۹۲ جهت واگذاری زمین به تمامی کارکنان این سازمان، کارگران مزبور از حق برابرِ بهره مندی از امتیاز مسکن این سازمان بی بهره گشته اند.
شایان ذکر است کارگران مذکور با توجه به رانت های موجود در اداره ی شهرسازی شهرستان سروآباد، و اِعمال نفوذِ افراد خارج از حوزه ی اداریِ این سازمان در واگذاری زمین های تحت پوشش، و تبعیض در واگذاری آنها به بستگان و اشخاص سفارش شده، و اِعمالِ سیاست رشوه گیری آشکار مسئولین مربوطه، از این امتیاز مسلم محروم شده اند. اما این رویه موجب اعتراض مکرر کارگران به وضعیت موجود در سازمان شهرسازی شده، که در مقابل، با برخوردِ غیر مسئولانه ی رئیس سازمان مذکور، و تهدید به اخراج تمامی کارگران از جانب وی روبرو شده است.
(ضمنا لازم به ذکر است تمامی این کارگران از سوابق طولانی ۳ الی ۱۰ سال کار در این سازمان برخوردار می باشند).
۹۳/۹/۲۳
******************
اعتراض کارگران شرکت رنگین فام سنندج در مقابل استانداری کردستان
طبق گزارش رسیده، طی روزهای گذشته ۱۵ نفر از کارگران شرکت رنگین فام سنندج (تولید کننده ی کودهای شیمیایی)، به دلیل تعطیلی اجباری واحد تولیدی خود، که منجر به بیکاری تمامی کارگران مشغول به کار در آن شده است، در مقابل استانداری کردستان دست به تجمع اعتراضی زده، و خواستار بازگشت به کار خود شدند. لازم به ذکر است شرکت رنگین فام سالهاست که طرف قرارداد با استانداری کردستان بوده، و عملاً تمامی تولیدات خود را طی سالهای گذشته، بنا به تعهد استانداری کردستان، به آن ارگان عرضه نموده است. اما اخیراً با توجه به اینکه استانداری کردستان توانسته محصول مشابه را با قیمت پائین تر از بازارهای خارجی تهیه نماید، قرارداد خود را بدون توجه به بیکار نمودن تمامی کارگران شرکت مزبور، به صورت یکطرفه فسخ نموده است.
همچنین سه نفر از کارگران معترض که در مقابل استانداری کردستان تجمع نموده بودند، به نمایندگی از طرف تمامی کارگران با واحد خدمات استانداری کردستان مذاکره نموده، و با وعده هایی نیز مبنی بر بازگشایی واحد مذکور از جانب مسؤلان مربوطه مواجه شدند. در پایان کارگران معترض اعلام نمودند که در صورت عملی نشدن وعده های استانداری، تا دستیابی به خواسته های خود، به اعتراضات و تجمعات خود در مقابل سازمان های دولتی ادامه خواهند داد.
۹۳/۹/۲۰
******************
تهدید به اخراج کارگران توسط کارفرمای شرکت بانتا آبیدر سنندج
طبق گزارش رسیده، روز یکشنبه ۹۳/۹/۱٦ کارفرمای شرکت ساختمانی بانتا آبیدر، تعداد یازده نفر از کارگران مشغول به کار در پروژه ی ساختمانی مجتمع مسکونی- تجاری بانتا آبیدر واقع در خیابان ششم بهمن سنندج را به بهانه ی آغاز فصل سرما تهدید به اخراج از کار نموده و ادامه ی اشتغال آنان را تنها منوط به سخت کوشی و فعالیت بیشتر آنان نمود. این سیاسیت مزورانه ی کارفرمایان در راستای ایجاد رقابت میان کارگران و گسستن روحیه ی وحدت و همبستگی میان آنان به اجرا در می آید؛ که در مقابل، حس نفرت بیش از پیش کارگران را نسبت به مناسبات حاکم بر فضای موجود جامعه برانگیخت.
۱۷ آذر ۱۳۹۳
******************
بازی با نان مردم!
به فرمان دولت تدبیر و امید و اعلام آن توسط مشاور اقتصادی و سخنگوی دولت، آقای کریم نوبخت، نان به عنوان غذای پایه خانواده های کارگری و توده های محروم مردم، از روز دوشنبه ۱۰ آذر، ۳۰ درصد افزایش پیدا کرد. و این در حالی است کهبر اساس قیمتهای اعلام شده، مشخص شده است که قیمت آن نه ۳۰ درصد، بلکه ۳۴ درصد افزایش یافته است.این کالا به ویژه در سال های اخیر به دلیل گرانی برخی از اقلام خوراکی و مورد نیاز مردم مثل گوشت قرمز و سفید، برنج، حبوبات، میوه و سبزیجات و ... و حذف یا کاهش شدید مصرف آن ها در غذای روزانه مردم کارگر، بیش از پیش به رکن پایه ای و اساسی رژیم غذایی کارگران و اقشار کم درآمد مردم و در واقع منبع اصلی تامین کالری خانواده های کارگری تبدیل شده و حدود یک سوم درآمد ناچیز آنان را به خود اختصاص می دهد. نان همواره ساده ترین و سهل الوصول ترین غذا در میان غذاهای ایرانی به حساب می آمده و به قول معروف قوت غالب کارگران و زحمتکشان شهر و روستا را تشکیل می داده است. تا آن جا که به تمثیل، دعوت به "یک لقمه نان و پنیر"، معمولاً حکایت از دعوت به غذایی ارزان، قابل دسترس و در عین حال خودمانی داشت.
دولت ها معمولاً برای پایین نگهداشتن سطح عمومی قیمت ها و بالا بردن قدرت خرید مردم، به برخی از کالاهای اساسی، از جمله نان، یارانه اختصاص می دهند. حذف یارانه نان به عنوان یکی از کالاهای اساسی مردم و گران شدن آن، موجب تشدید فشارهای اقتصادی و معیشتی به کارگران و زحمتکشان جامعه و از این طریق خالی تر کردن سفره های بی رمق آنان شده و به سهم خود هزینه خانوادهای کم درآمد شهری و روستایی را کاهش می دهد.
لازم به یادآوری است که بر اساس محاسباتی که به هنگام تصویب رقم دستمزد کارگران برای سال ۹۳ انجام شد، خوراکیها حدود ۴۰ درصد از سبد معیشت خانوادههای کارگری را به خود اختصاص داده اند. لذا گران شدن نان و حذف یارانه آن، به مشکلات اقتصادی و معیشتی کارگران، که ناچارند با دستمزد ۶۰۹ هزار تومانی، زندگی خود و خانوادههای شان را اداره کنند اضافه کرده و به سهم خود تبعات جنبی زیانباری را بر زندگی و معیشت آنان خواهد داشت.
واقعیت این که با توجه به سهم ۲۰ تا ۲۵ درصدی قیمت نان در سبد هزینه کالاها و اقلام خوراکی خانواده های کارگری واقشار کم درآمد مردم، افزایش ۳۴ درصدی نان می تواند به افزایش ۴/۲ درصدی کل هزینه های این قبیل خانوارها منجر شده و به سهم خود فشار مضاعفی را به لحاظ اقتصادی به آن ها وارد نماید. و این در شرایطی است که بر اساس یکسری محاسبات و آمارها، یک خانواده کارگری با حداقل دستمزدی معادل ۶۰۹۰۰۰ تومان، تا چهار برابر زیر خط فقر زندگی می کند.
بگذریم از این که چنین افزایش قیمت هایی تنها در همین سطح وهمین محدوده باقی نمانده و به نوبه ی خود بر روی بسیاری دیگر از کالاها و اقلام مورد نیاز اقشار و طبقات کم درآمد و محروم جامعه تأثیر خواهد گذاشت و هزینه های جانبی عدیده ای را نیز متوجه آنان خواهد کرد.
نگاهی گذرا به قیمت نان نشان می دهد که تنها در چند ساله اخیر، بهای آن، به عنوان یکی از کالاهای اساسی و در واقع غذای روزانه ی اکثریت قریب به اتفاق کارگران و زحمتکشان جامعه، همواره دستخوش افزایش بوده و در کنار گرانی سایر کالاها و اقلام مورد نیاز مردم، همچون باری برشانه های آنان، سنگینی می کرده است. به طوری که تنها در سال ۹۰ قیمت آن تا ٢۵ درصد (سنگک از ۴٠٠ به ۵٠٠ تومان، بربری از ٣٠٠ به ٣٧۵ تومان، نان لواش از ١٠٠ به ١٢۵ تومان و نان تافتون از ٢٠٠ به ٢۵٠ تومان) و سال ٩١ متناسب با شهرها و اماکن مختلف، مجدداً بین ۲٠ تا ۵٠ در صد (نان سنگک از ۵٠٠ تومان به ۶٠٠ تومان، بربری از ۴۰۰ تومان به ۵٠٠ تومان، تافتون از۲٠٠ تومان به ٣٠٠ تومان و لواش از١٢۵ به ١۶٠ تومان) افزایش داشته و همراه با گرانی سایر مایحتاج عمومی، فشار مضاعفی را به لحاظ اقتصادی به طبقه کارگر و زحمتکشان شهری و روستایی وارد کرده است.
با افزایش ٣۴ درصدی بهای این کالا در روزهای اخیر، قیمت انواع نان، بسته به شهر و مکان مورد نظر از ۶۵٠ تا ٨٠٠ تومان برای نان سنگک، ۵٠٠ تا ٧٠٠ تومان برای نان بربری، ۴٢۵ و ٢٢۵ به ترتیب برای نان تافتون و لواش نوسان داشته که با یک حساب سرانگشتی می توان گفت که از سال ۹۰ تا به امروز قیمت نان سنگک دو برابر! بربری و لواش ۴/١ برابر و تافتون ۵/١ برابر شده است.
لذا براساس قیمت های اعلام شده، اگر یک خانواده ۵ نفره ی کارگری روزانه (صبحانه، نهار و شام) فقط ٨ عدد نان سنگک بخورند، باید در هرماه، نزدیک به دویست هزار تومان از درآمد ماهانه ی خود را صرفاً بابت خرید نان هزینه کنند. به عبارت دیگر در هر ماه یک سوم از حداقل دستمزد ۶۰۹۰۰۰ تومانی کارگران باید صرف خرید نان شود. نان خالی!
و تأسف بار این که همه ی این فشارها و تضییقات درست در شرایطی، تنها با یک فرمان، از جانب دولت تدبیر و امید صادر شده و به مرحله اجرا گذاشته می شوند که دستمزدهای تا چهار برابر زیر خط فقر و بعضاً پرداخت نشده و بیکاری و اخراج و تعطیلی مراکز کار و تولید و در یک کلام فقر و فلاکت و گرسنگی و . . . به بالاترین حد خود در طول ٣۵ ساله ی بعد از انقلاب رسیده و به روندی روزانه و معمول در زندگی کارگران و زحمتکشان تبدیل شده است.
نظام های سرمایه داری و دولت های متبوع آن ها در تمامی مناطق و کشورهای جهان، مدت هاست که برای حل و فصل مشکلات اقتصادی و سیاسی - اجتماعی این گونه جوامع ( جوامع سرمایه داری ) به تبعیت از سیاست های نئولیبرالیستی سرمایه ی جهانی، برنامه های ریاضت اقتصادی و فشاربه کارگران و توده های مردم مزدبگیر و تحت ستم و استثمار جامعه را در دستور کارخود گذاشته اند. سرمایه داری ایران و دولت "تدبیر و امید" آقای روحانی نیز، به تبعیت از همین سیاست ها ــ که معمولاً به این قبیل دولت ها دیکته می شوند - درواقع دیواری کوتاه تر از کارگران و توده های مردم محروم و به جان آمده ی جامعه پیدا نکرده و برای رتق و فتق امور و حل مشکلات اقتصادی کشور، ازجمله رفع معضل ِ کاهش قیمت نفت و کسری بودجه و . . . ، حتی از نان مردم و ته مانده های سفره ی کارگران نگذشته و به آن ها نیز چنگ انداخته است. سئوال اساسی در این جا این است که: مگر توده های مردم کارگر و خیل عظیم محرومان و گرسنگان جامعه در تقسیم سرمایه های به یغما برده از ماحصل کار و زحمت کارگران و مزدبگیران جامعه و سودهای افسانه ای ِ انباشت شده در دست های صاحبان سرمایه و سرمایه داران، قاچاق کالاهای مجاز و غیر مجاز توسط آنان و اختلاس های عجیب و باورنکدنی ای ــ که هر از چندگاهی خبر آن به نحوی از انحاء به گوش مردم ایران و جهان می رسد ــ و . . . نقش و سهمی داشته و دارند که هر زمان که اوضاع و احوال اقتصادی مملکت بر وفق مراد سرمایه نیست و بحران های اقتصادی و به تبع آن سیاسی و اجتماعی تشدید می شوند و ... کارگران و اقشار محروم و کم درآمد مردم باید تاوان آن را بپردازند و ضمن تحمل کمبودها و نارسایی های ناشی از چنین اوضاعی، مصائب و مشکلات آن را بر دوش بکشند؟
این البته حرف منطقی و معقولی است که: با وجود نظام های ضدکارگری و نابرابری چون نظام سرمایه داری و در تحت تسلط همین نظام نیز اگر قرارباشد که در طی سال قیمت بسیاری از کالاها و خدمات و اقلام ضروری و مورد نیاز مردم، به ویژه ارزاق عمومی، چند بار و هربار به بهانه ای، افزایش یابند و بر گرده مردم و طبقه کارگر سنگینی کنند، پس دستمزد کارگران نیز باید چند بار افزایش یافته و در بدترین شرایط حتی، لااقل با گرانی کالاها و خدمات هماهنگ و برابر شوند. دلیلی ندارد که اقلام ضروری و مورد نیاز مردم، سالی چند بار و طی چند مرحله اضافه شوند، اما دستمزدهای کارگران و مزدبگیران تحت فشار و ستم جامعه، فقط سالی یکبار - آنهم به مقداری حتی کم تر از نرخ تورم ساختگی و کلیشه ای اعلام شده از جانب ارگان های دولتی - تعیین شوند.
دولت "تدبیر و امید" و کارشناسان اقتصادی آن مثل آقای نوبخت هم بهتر است به جای گران کردن نان و ارزاق عمومی مردم، جهت تقلیل نابسامانی ها و معضلات اقتصادی در مملکت و در دستور کار گذاشتن برنامه های نمایشی و تحقیر آمیزی چون اهداء سبد کالا ــ که در سال گذشته، به اصطلاح برای ترمیم فقرو فلاکت مفرطی که دامنگیر بخش های وسیعی از جامعه و مردم کارگر شده بود، به مرحله ی اجرا گذاشته شد ــ دستمزدهای واقعی کارگران را که چیزی جز ماحصل کار و تلاش خود آنان و صرف نیروی کار شان نیست، به طبقه کارگر پرداخت کرده و برای رفع مشکلات کسری بودجه و تقلیل بحران، به سفره های خالی آنان چنگ نیندازند. دولت "تدبیر و امید" بهتر است که برای بازسازی و ترمیم خرابکاری های ساخته و پرداخته دست سرمایه داران، با نان مردم بازی نکند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
٩٣/٩/١۴
******************
کارگران در معادن زغال سنگ در چین
هفته گذشته شاهد دو اتفاق ناگوار در معادن زغال سنگ چین بودیم. اولین حادثه در یک معدن زغال سنگ دولتی در استان لیائونینگ رخ داد. در این معدن غلظت بالای ذرات و گازها منجر به انفجاری شد که در اثر آن ۲۴ کارگر معدن کشته و بیش از ۵۰ کارگر نیز زخمی شدند. یک روز پس از این حادثه، انفجاردیگری در معدن زغال سنگ دیگری واقع در استان گوئیژو منجر به کشته شدن حداقل ۱۱ کارگر شد. معادن زغال سنگ در چین در زمره خطرناک ترین معادن جهان به حساب می آیند. شرایط نامناسب بهداشتی و ایمنی و سهل انگاری صاحبان معادن شرایط دشواری را برای کارگران ایجاد کرده است. کارگران تنها با ایجاد تشکل های مستقل می توانند به طور موثر برای بهتر شدن شرایط کار خود مبارزه کنند.
*در سال گذشته ۵٨۹ حادثه مربوط به معدن در چین رخ داده که منجر به مرگ و مفقود شدن حدود ۱۰۴۹ کارگر شده است.
*در سال۲۰۰۵، حدود ۲۱۴ کارگر بر اثر انفجار گاز در یک معدن در استان لیائونینگ کشته شدند.
منبع: http://aawl.org.au
ترجمه: کمیته هماهنگی برای کمک
۱۵ آذر ۱۳۹۳
******************
درود به کارگران کارخانه پویا زرکان آق دره
چاره کارگران وحدت و تشکیلات است
می دانیم در مقابل همه امکاناتی که سرمایه داران در اختیار دارند تنها نقطه اتکای کارگران، نیروی جمعی و اتحاد طبقاتی آنهاست. اما متاسفانه در بسیاری مواردبه دلیل کمبود آگاهی،عدم وجود تشکلهای مستقل کارگری و همچنین به دلیل توطئه های کارفرمایان که همواره مایلند کارگران را به افتراق و پراکندگی بکشانند و بر سر مسائل بی اهمیت بین آنها جدایی بیا ندازند کارگران به جای تاکید بر منافع مشترک بخشهای مختلف کارگری، با انگشت گذاشتن برتفاوتهای اندکی که بین آنها وجود دارد نمی توانند از نیروی جمعی خود به درستی استفاده کنند وبه نتیجه مطلوب برسند در چنین شرایطی حضور نیروهای آگاه می تواند کمک بزرگی به ایجاد انسجام و جلوگیری از پرا کندگی باشد.
بارها شاهد بوده ایم که معدن یا کارخانه ای درگیر مسائلی از قبیل اخراج کارگران، حقوق معوقه،مسئله بهداشت و ایمنی ،بیمه تامین اجتماعی ،مشاغل سخت وزیان آور بوده و... و در نزدیکی آنها کارخانه یا معدن دیگری نیز درگیر چنین مشکلاتی بوده است اما کارگران هردو واحد تولیدی مسائل خودرا از یکدیگر جدا دانسته و به جای ایجاد حرکتهای هماهنگ و مشترک که مسلما انعکاس بیشتری داشته و از توانایی و قابلیتهای بیشتری برخوردار بوده و مسلما تاثیر بیشتری هم خواهد داشت ،هریک جداگانه مسائل مربوط به کارخانه خودرا پی گیری کرده اند، با این تصور که هرکس باید مشکلات خود را حل کند.بدتر از آن اینکه گاه دیده می شود بخشهای مختلف یک کارگاه ،کارخانه یا معدن مسائل خودرا از یکدیگر جدا می دانندو در نتیجه به جای اینکه یکپارچه ومتحد خواسته های خودرا مطرح کنند ،تنها مسائل مربوط به بخش خودرا پی گیری می کنند که نتیجه هم از پیش مشخص است. کارفرما جدا جدا با آنها برخورد می کند و راحتتر می تواند به قول معروف از پس انها براید.تجربه نشان داده هرگاه حرکت های اعتراضی یکپارچه و متحدی شکل گرفته و کارگران آگاهانه با صرف نظر کردن از بخشی از خواسته های کوچکتر و خاص تر، برخواسته های اساسی تر اما همگانی تر تاکید کرده اند توانسته اند نتیجه بسیار بهتری بگیرند.
خبر حمایت کارگران کارخانه پویا زرکان آق دره از ٣٠ کارگر خدماتی که جهت کار درستوران کارخانه به کار گرفته شده اند اما اکنون علیرغم کار در سالن استحصال طلا همچنان همان حقوق کارگر خدماتی را دریافت می کنند خبری بسیار دلگرم کننده بود که حکایت از آگاهی و همدلی کارگران این معدن دارد.
کارگران سالن استحصال این معدن از کارفرما درخواست کردند که حقوق و مزایای ٣٠ کارگر خدماتی را نیز مانند بقیه کارگران پرداخت کنند اما کارفرما نه تنها جواب مشخصی به این درخواست نداد بلکه در تقابل با این خواسته اقدام به اخراج یکی از کارگران خدماتی نمود که پی گیری و اعتراض جدی همه کارگران موجب شد تا حکم اخراج کارگر مذکور لغو گردد.
کارگران معدن پویا زرکان آق دره می گویند:" استفاده مستمر و گسترده از مواد سمی و خطرناکی همچون سیانور، جیوه و اوره در فرآیند استحصال طلا برای تمامی کارگران حاضر در سالنهای ویژه استحصال طلا عوارض جدی جسمی و روانی به دنبال دارد اما با این حال کارگران خدماتی به نسبت کارگران غیر خدماتی مزایای شغلی کمتری دریافت میکنند"
آنها همچنین در دفاع از همکاران خدماتی خود می گویند: "قرارداد کاری کارگران سالن استحصال از پیمانکاری یک ماهه به قراردادهای یکساله بصورت مستقیم با طرفیت کارخانه تغییر کرد اما در وضعیت کارگران خدماتی تغییری ایجاد نشد.خواسته ما برخورداری همه کارگران خدماتی و غیر خدماتی از مزایای سختی کار است و از کارفرما میخواهیم که اگر به حضور کارگران خدماتی در سالن استحصال نیاز دارد با آنها نیز بصورت مستقیم قرارداد کار امضا کند."
اینکه کارگران سالن استحصال ضمن پی گیری خواسته های خود به طور جدی از همکاران خدماتی خود حمایت می کنند نشان از این دارد که انها به درستی به تنها حربه ای که کارگران می توانند به آن مسلح شوند یعنی اتحاد و همدلی دست یافته اند مطمئنا اگر مشکلات این ١۴ نفر کارگر خدماتی، مسئله ای مربوط به خودشان تلقی می شد دو حالت اتفاق می افتاد یااین کارگران به دلیل نداشتن امنیت شغلی از خیر اعتراض می گذشتند ویا اگر دست به اعتراض می زدند کارفرما به راحتی می توانست انها را اخراج کند.
معدن طلای آق دره در ٣٠ کیلومتری شهرستان تکاب درجنوب آذربایجان غربی واقع شده و بعد ازمعدن موته اصفهان دومین معدن طلای کشور و یکی از معادن بزرگ طلای خاورمیانه محسوب می شود.
کارخانه استحصال و فرآوری طلای پویا زرکان از سال ١٣٨٣ در جوار معدن طلای آق دره شروع به کار کرده و هم اکنون ٣٠٠ کارگر در این کارخانه مشغول به کار هستند.
٩٣/٠٩/١٢
******************
تجمع کارگران کارخانه ی آجر شیل سنندج در مقابل استانداری کردستان
طبق گزارش رسیده، روز سه شنبه ۹۳/۹/۱۱ تعداد ۱۸ نفر از کارگران اخراجی کارخانه ی آجر شیل سنندج که سه سال پیش از کار اخراج شده بودند، جهت کسب مطالبات خود، در مقابل استانداری کردستان تجمع نموده و اعتراض خود را نسبت به تمامی قوانین و سیاست های کارگرستیزانه ی دولت و ارگان های سرمایه سالار آن اعلام نمودند و خواستار پرداخت حقوق پایمال شده ی خویش از استانداری کردستان شدند.
شایان ذکر است که کارگران مذکور پس از گذشت سه سال از اخراج و اعتراضات و تجمعات متعدد در مقابل ارگان های دولتی، هنوز مطالبات خود را که شامل چهارده سال سنوات و ۶ ماه حقوق می باشد را به دلیل اعمال نفوذ کارفرما در ارگان های ذی نفوذ دریافت ننموده و با توجه به رأی و حکم دادگاه که به نفع کارگران نیز صادر شده، کماکان با جواب های سربالای کارفرما که خودِ استانداری کردستان می باشد مواجه می باشند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۹۳/۹/۱۱
******************
اخراج تعدادی ازکارگران سد آزاد (بنیر) مریوان
بنا به گزارش رسیده، روز یکشنبه ۹۳/۹/۲ کارفرمای پروژه ی سد آزاد، واقع در جاده ی سنندج- مریوان، به بهانه ی آغاز فصل سرما و زمستان، اقدام به اخراج هفتاد نفر از کارگران قسمت تونل نمود و بیست نفر دیگر از کارگران همین بخش را تا اردیبهشت سال آینده بدون احتساب حقوق و مزایا به مرخصی اجباری فرستاد. این در حالی است که کارفرما از پرداخت حقوق معوقه ی کارگران که چهار ماه می باشد امتناع کرده و با فریب کاری و دادن وعده و وعیدهای توخالی، تنها بیست درصد از آن را به کارگران پرداخت نموده است.
لازم به ذکر است تعداد ۴۵٠ نفر کارگر در این پروژه مشغول به کار می باشند که با وجود تحمل شرایط سخت کاری، مدام در معرض خطر اخراج و مرخصی اجباری می باشند؛ چرا که کارفرمای شرکت مدام به بهانه های واهی، از جمله فرا رسیدن فصل سرما و زمستان و یا نبود بودجه و اعتبار، اقدام به اخراج و یا تحمیل مرخصی اجباری بدون حقوق و مزایای آنان می نماید.
۹۳/۹/۶
******************
تجمع اعتراضی کارگران نیروگاه گازی گناوه
به گزارش رسیده امروز (۱۴/٠٧/۹۳) کارگران نیروگاه گازی گناوه در استان بوشهر در اعتراض به پرداخت نشدن دستمزدهایشان در مقابل درب نیروگاه افدام به تجمع کردند. کارگران ضمن ممانعت از ورود مدیران شرکت های توسعه و بهره برداری خواستار دریافت مطاللیاتشان شدند. تا لحظه دریافت خبر نیروگاه همچنان در حالت نیمه تعطیل می باشد.
۱۴ مهر ۱۳۹۳
******************
سقوط کارگر ساختمانی در رشت
یک کارگر حلب کار که به منظور تعمیر شیروانی، بدون هیچ گونه وسیله ایمنی و حفاظتی در پشت بام یک آپارتمان چهار طبقه در خیابان سعدی رشت مشغول به کار بود از پشت بام سقوط کرد و در دم جان سپرد.
با شروع فصل سرما در گیلان حوادث اینچنینی بسیار به چشم می خورد. کارگران حلب کار که به صورت انفرادی کار می کنند معمولا فاقد بیمه تامین اجتماعی بوده و غالبا کارگران بیکاری هستند که به طور مقطعی و فصلی به این کار می پردازند.
کارگران حلب کاردر واقع بخشی از کارگران ساختمانی می باشند که به دلیل نداشتن هیچ تشکلی، بدون بیمه و وسایل ایمنی جان خود را به خطر می اندازند تا معاش خود و خانواده را تامین کنند.
کارگران ساختمانی برای بیمه شدن باید بعد از ارائه گواهی مهارت، کارت پایان خدمت، فتوکپی شناسنامه خود وخانواده و واریز مبلغی پول به حساب انجمن صنفی کارگران ساختمانی، آدرسی را به عنوان محل کار معرفی کنند و بعد از ثبت نام اینترنتی مدت طولانی منتظر بمانند و هرگاه نام آنها در سایت مربوطه درج شد برای مراحل بعدی مراجعه نمایند. این روند معمولا ماهها طول می کشد و از طرفی برای کارگرانی نظیر کارگران حلب کار که به طور انفرادی کار می کنند امکان معرفی آدرس محل کار وجود ندارد.
اگرچه کارگران ساختمانی برای بیمه شدن باید از هفت خوان بگذرند اما سقوط و مرگ انها در کمتر از چند ثانیه اتفاق می افتد.
۹۳/۷/۷
******************
به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۹۴-۹۳- غالب حسینی و افشین ندیمی
امسال در شرایطی سالِ تحصیلی ۹۴-۹۳ آغاز می شود، که وضعیت به مراتب برده وارتری نسبت به سالهای گذشته به خانواده های فرودست جامعه تحمیل شده است.
تعمیق بحران اقتصادی، بیکاری و اخراج سازیهای گسترده و دسته جمعی، و دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر و تاخیر در پرداخت بموقع ان باعث شده است، که فرزندان بسیاری از خانواده های کارگر و زحمتکش به دلیل ناتوانی در تامین حداقل معاش روزانه و پرداخت هزینه های بالای تحصیل به ناچار درس و مدرسه را رها کنند و وارد بازار بی رحم کار شوند و این را می توان در سرگردانی میلیونها کودکِ کار، در سطح خیابانها ودر مراکز تولیدی یافت، که با کمترین دستمزد و در بدترین شرایط غیر انسانی مورد بهره کشی اقتصادی و سواستفاده های جنسی قرار می گیرند و انواع ناهنجاریهای اجتماعی آنها را تهدید می کند.
همزمان با این اوضاع،گسترش خصوصی سازی و غیر انتفاعی کردن مدارس،به نحوی راه را برای ادامه تحصیل کودکان و نوجوانان ،خانواده های کم درآمد مسدود و برای فرزندان، طبقات بالای جامعه هموار کرده است و عملاّ سرمایه داری شرایط را برای ترک تحصیل دانش اموزان، و پدیده کودکان کار و خیابا مهیا می کند، تا در سایه آن نیروی ذخیره بیکار را برای سود سرمایه هایشان تامین شود.
در پایان ما ضمن تبریک اغاز سال تحصیلی ۹۴-۹۳ به تمامی دانش اموزان و دانشجویان ازاده ومعلمان مبارز، اعلام می داریم که کودکان و نوجوانان نباید از تحصیل محروم باشند و تمامی دانش اموزان باید از تحصیل رایگان برخوردار شوند و امکانات و شرایط لازم برای تحصیل و اموزش آنان از طرف دولت تامین و تضمین گردد
غالب حسینی و افشین ندیمی فعالین کارگری عضو کمیته هماهنگی، زندان مرکزی سنندج
۹۳/۷/۱
******************
کارگر سیکل ترکیبی سنندج- رد پایی دیگر
سیاستهای از ریشه ضد انسانی نظام سرمایه داری یکبار دیگر در یک دادوستد بزرگ با جابجایی سرمایه قربانی می گیرد. قربانی نه از نوع خون و خونریزی بلکه از نوع بیکاری،فقرو ناتوانی که در نوع خود می تواند بسیار بدتر از خون و خونریزی باشد.آری فرقی نمی کند، سرمایه دار، سرمایه دار است. حال صاحب سرمایه در قالب گروهی بنام دولت باشد ویا در قالب گروهی بنام بخش خصوصی،اما این فقط یک تئوری در نظام سرمایه داری است واین طبقه کارگر است که اختلاف مدیریت دولتی و بخش خصوصی را با پوست و استخوان و با دل و جان حس می کند.حداقل ما در اینجا اینطور حس می کنیم.
دوستان، داستان از این قرار است، که در زمان دولت آقای احمدی نژاد و در جهت منطبق کردن دولت با سرمایه ی جهانی و در یک سیاست عوام فریبانه اقدام به پرداخت یارانه اجتماعی تحت نام سیاست از میان برداشتن اختلاف طبقاتی نمود، که درست برعکس به جواب رسید. البته جوابی که کاملا قابل پیش بینی و پیش گویی بود. و صد البته نه اینکه خود ایشان هم از این پیش گویی و پیش بینی بی اطلاع بودن،بلکه ایشان با علم به این موضوع و در چهار چوب تامین منافع بوژوازی، در بخش بازرگانی یا همان بازاریان عمل نمود.حال پرچم دار این سیاست برای تامین منابع مالی پرداخت یارانه ها، اقدام به خالی کردن خزانه ملت، موسسات مالی،فروش بی رویه و غیر قانونی منابع ملی نفت، گاز و..... و نیز دست اخر فروش صنایع بزرگ بنام خصوصی سازی را در دستور کار خود قرار داد . صنایعی چون نیروگاهها و پتروشیمی ها که از جمله این نیروگاهها، می توان به نیروگاه دماوند یعنی بزرگترین نیروگاه خاورمیانه و نیروگاه زاگرس کرمانشاه و نیروگاه سیکل ترکیبی سنندج اشاره نمود. حال موضوع را با بحث فروش نیروگاهها ادامه می دهیم. جالب است که بدانید و مطلع باشید که این نیروگاهها که جزو سرمایه های هنگفت ملی به حساب می ایند با رقمهای ناچیزی فروخته و واگذار شده اند. رقمهایی که حتی گاها به یک دهم ارزش واقعی این سرمایه های ملی هم نمی رسند. حال جایگاه نیروی کار یا همان کارگر در این جابجایی سرمایه کجای داستان قرار قرار گرفته است؟ ایا اصلا هنگام ردوبدل کردن این سرمایه اسمی از کارگران شاغل به میان امده است؟ ایا ایشان (فروشنده و خریدار) در قراردادهای فی مابین خود حتی یک خط از این متن را به نیروی کار شاغل در این بخش اختصاص داده اند؟ ما مجموعه ای از کارگران این بخش با اسناد و شواهد بر این باوریم هرگز چنین اتفاقی صورت نگرفته است. چون بعد از واگذاری این نیروگاهها،تازه مدیران عامل این نیروگاههااز سر خیر خواهی در پی تعیین تکلیف کارگران شاغل در این بخش افتاده اند. تا جایی که با مطالعه قرار داد یادشان افتاده، که هیچ اشاره ای به نیروی کار شاغل در این بخش نکرده اند. اختصاصا در مورد نیروگاه سنندج بعد از پخش خبر قطعی شدن واگذاری نیروگاه در میان کارگران و بلاتکلیفی انان که تا دیروز در استخدام رسمی، قراردادی و یا شرکتی ، دولت بودند به یکباره و یک شبه هر انچه که رشته کرده بودند،پنبه شده و استرس و ترس از اینده شغلی، سراسر نیروگاه را فراگرفت. سرانجام کارگران برای مقابله با این بی حقوقی چاره کار را در اتحاد کارگری دیدندودر یک حرکت بی سابقه و خودجوش و برای حفظ امنیت شغلی خود و ممانعت از هرنوع بیکار و بیکارسازی در این نیروگاه و با وجود تهدیدات رئیس اداره حراست دست به اعتصاب زدند و خواهان ضمانت ان از سوی مدیر عامل شدند که مدیر عامل نیز با وعده های خود مبنی بر ضمانت شغلی کارگران اوضاع را موقتا ارام کرده است. عین همین جریانات نیز با مقداری تغییرات کوچک در جزییات در نیروگاه دماوند و حتی در پتروشیمی ها رخ داده است تا اینکه صاحبان جدید این صنایع به صلاح دید استانداری ها و سازمانهای امنیتی از تغیرات عمده در ترکیب نیروهای شاغل در این بخش ها منصرف شده اند و فعلا میخواهند دست به عصا عمل کنند. حال سئوال اصلی اینجاست که ایا اوضاع به همین منوال باقی خواهد ماند؟ مطمئنن ما می گویم خیر و کارگران از اجرای هر نوع سیاستی که امنیت شغلی انان را به مخاطره بیندازد باید کاملا هوشیار عمل کنند. زیرا از بدو پیدایش نظام سرمایه داری، سرمایه دار سعی می کند که باتمهیدات مختلف وبا هر قیمتی سود سرمایه را افزون بخشد وحال اگر این سرمایه دار در بخش خصوصی باشد ، مطمئنن شدت عملش صد چندان می گردد. چاره کار چیست و چکار باید کرد؟
مطمئنن اتحاد و همبستگی کارگران تا روز رسیدن به شعار عملی و نجات بخش عالم؛
از هرکس به اندازه توانش به هرکس به اندازه نیازش
کارگر نیروگاه سیکل ترکیبی سنندج- مهر ۹۳
******************
زنده باد صفوف به هم تنیدۀ کارگران معدن سنگ آهن بافق!
اعتصابات کارگری درایران، و در سالهای اخیر، بسیاری از کارخانه ها و واحدهای تولیدی را در بر گرفته است. صف آرایی اردوی کار، در مقابل استثمارگران نظم موجود، تناقضات درون این نظام را که ناشی از خصلت آن است، بیش از پیش برجسته کرده است. نظام سرمایه داری نیز، برای عبور از این بحران، حمله به سطح زندگی کارگران، و توده های زحمتکش را، در دستور کار خود قرار داده است. روزی نیست که ما شاهد اعتصاب و اعتراض کارگران، در محل کار خود، و در مقابل ارگانهای دولتی نسبت به عدم پرداخت حقوقهای معوقه و لغو شرکتهای پیمانی و اعتراض به خصوصی سازی و اخراج کارگران نباشیم. اما در مقابل کارفرمایان و حامیان سرمایه هایشان نه تنها به خواستها و مطالبات کارگران توجهی ندارند، بلکه با انواع و اقسام کارشکنیها و ترفندهای قانونی و غیر قانونی، کارگران معترض را سرکوب و زندانی می کنند. در همین راستا و در یک سال گذشته، بعد از به روی کار امدن دولت تدبیر و امید روحانی، که وظیفه اش؛ ادامه همان سیاست دولتهای قبل از خود، و پروژۀ تعدیل سازی نیروی کار کارگران می باشد، به کرات شاهد این گونه تعرضات به صفوف متشکل کارگران برای پایین اوردن سطح کار و زندگی انان بوده ایم. اما کارگران ثابت کرده اند، که به هیچ وجه مرعوب این گونه سرکوبها نخواهند شد، و وعده های توخالی این و یا آن دولت نظام سرمایه داری نمی تواند، آنان را به قناعت برساند، و صدایشان را در گلو خفه کند. این بار نیز رزم طبقاتی ۵۰۰۰ کارگر معدن سنگ آهن بافق در دل کویر یزد، در اعتراض به خصوصی سازی این معدن و بازداشت همکارانشان، نشان می دهد، در سایۀ اتحاد و همبستگی طبقلتی می توان، از تعرض بیشتر نظام سرمایه داری و حامیانشان به سطح معیشت و رفاه کارگران جلوگیری کرد. این درد مشترک و برحق کارگران، باعث شد، مردم شهر بافق و خانواده های آنان نیز به این اعتصاب بپیوندند و تنها بر این اساس است که می توان گفت؛ اتحاد در صفوف متشکل طبقه کارگر راه را برای رسیدن به خواستها و مطالبات آنان فراهم می کند.
لذا، ما جمعی از کارگران سنندج و حومه، متشکل از خیاط، نجار، جوشکار و کشاورز، حمایت خود را از اعتصاب کارگران معدن بافق اعلام می داریم، و هر گونه تعرض به صفوف کارگران را به شدت محکوم می کنیم، و خواهان آزادی بی قید و شرط کارگران بازداشتی و برآورده شدن تمامی خواستها و مطالبات این کارگران می باشیم و از تمامی کارگران، در محل کار و زیست خود می خواهیم که، به هر شکل ممکن، اعتصاب کارگران معدن بافق و خانواده های کارگران بازداشتی را مورد حمایت خود قرار دهند.
جمعی از کارگران سنندج وحومه
۹۳/۶/۷
******************
حمایت ازمبارزات وخواسته های به حق کارگران بافق
اعتصاب بیش از پنج هزار کارگر معدن سنگ آهن بافق یزد هم چنان ادامه دارد خواسته های کارگان بافق جلو گیری از خصوصی سازی این واحد تولیدی می باشد چرا که کارگران به خوبی می دانند که واگذاری این معدن به بخش خصوصی منجر به تعدیل نیرو کاهش دستمزد و در ادامه نبود امنیت شغلی کارگران خواهد شد.
لذا ما ضمن حما یت خود از اعتصاب به حق کارگران بافق خواهان تحقق خواسته های و آزادی بی قید وشرط تمامی کارگران بازداشتی بافق وهمچنین تمامی کارگران زندانی وزندانیان سیاسی می باشیم.
به امید گسترش مبارزات به حق تمامی انسان ها
جمعی از فعالین مدنی و کارگری شمال خوزستان
۹۳/۶/۶ خورشیدی
******************
اعتراض کارگران معدن بافق به بازداشت ۲ تن از همکارانشان
کارگران معدن سنگ آهن بافق از دیشب (سه شنبه ۲۹ مرداد) در اعتراض به بازداشت ۲ تن از همکارانشان و تلاش ناکام برای بازداشت ۱۶ کارگر دیگر دست از کار کشیدهاند.
یکی از کارگران که نخواست نامش فاش شود، به ایلنا گفت: حدود ۵ هزار کارگر معدن سنگ آهن بافق در اعتراض به بازداشت «امیرحسین کارگران» و «علی صبری» از کارگران این معدن دست از کار کشیده و تولید را متوقف کردهاند.
وی در ادامه از تلاش ناکام پلیس برای بازداشت ۱۶ کارگر دیگر این معدن از جمله «حسین تشکری»، رئیس شورای شهر بافق خبر داد اما از اتهام آنان ابراز بیاطلاعی کرد.
وی تاکید کرد این ۱۶ کارگر در حال حاضر میان همکارانشان در معدن حضور دارند.
به گفته این نماینده کارگری، اقدام پلیس برای بازداشت کارگران معدن سنگ آهن بافق در پی شکایت کارفرما از آنان صورت گرفته است.
گفته میشود کارفرما در پی اعتراض صنفی پیشین کارگران که ۳۹ روز طول کشید - ۲۷ اردیبهشت تا ۴ تیر - از این ۱۸ نفر شکایت کرده است. اعتراض صنفی یاد شده در واکنش به عرضه ۲۸/۵ درصد از سهام معدن در فرابورس که به قصد خصوصی سازی انجام گرفته بود، برگزار شد.
وی در ادامه با اشاره به حضور جانشین فرمانده نیروی انتظامی یزد در معدن از مذاکره او با آقای تشکری، کارگر معدن سنگ آهن و رئیس شورای شهر بافق خبر داد.
به گفته او، در این مذاکره پایان اعتراض صنفی کارگران به لغو حکم بازداشت هر ۱۸ کارگر منوط شده و جانشین فرمانده نیروی انتظامی یزد تلویحا با این خواسته موافقت کرده است.
این کارگر در پایان با اشاره به سفر وزیر کار به بافق در هفته گذشته و بازدید او از معدن سنگ آهن این شهرستان، گفت از حضور آقای ربیعی در معدن نتیجهای حاصل نشده و سرنوشت مطالبه کارگران مبنی بر توقف خصوصی سازی معدن همچنان در ابهام قرار دارد.
گفتنی است خبرنگار ایلنا برای پیگیری این خبر ابتدا با آقای «محمد رنجبر» رئیس شورای شهرستان بافق تماس گرفت که او تاکید کرد اظهار نظر جداگانه اعضا ممنوع شده است و سخنگو مواضع شورا را اعلام میکند. اما تماس با «محمد عباسیبافقی»، سخنگوی شورای شهرستان بافق بی نتیجه ماند چرا که او در جاده رانندگی میکرد. او تماسهای بعدی خبرنگار ایلنا را هم بی پاسخ گذاشت.
خبرنگار ایلنا سپس با «مهدی طلاییمقدم»، فرماندار بافق تماس گرفت که در تماس اول به او گفته شد برای هماهنگی بیست دقیقه دیگر تماس بگیرد و در مرحله بعد گفته شد آقای طلایی مقدم فرمانداری را برای شرکت در جلسهای ترک کرده است.
مرگ ده ها کارگر در چین در انفجاری در یک کارگاه
۱۰ آگوست ۲۰۱۴
در اوائل این ماه، انفجار در یک کارخانه در استان جیانگسو در چین باعث مرگ حداقل ۷۵ کارگر و زخمی شدن ۲۰۰ کارگر دیگر شد. دلیل این انفجار، ذرات قابل اشتعال معلق در هوای کارخانه بود که با جرقه ایجاد شده توسط ماشین آلات در حال استفاده شعله ور شده اند.
این انفجار نشان می دهد که سطح غبار موجود در هوا در سطح بالایی بوده است. جدای از این انفجارهای ناگهانی، این غبارها یکی از عوامل اصلی در ایجاد بیماری ریوی پنوموکونیوز است که بیش از 6 میلیون کارگر چینی با آن دست به گریبان هستند. تراژدی های این چنینی، یک باردیگر نیاز مبرم کارگران را به ایجاد تشکل های مستقل و واقعی یادآوری می کند.
منبع: http://aawl.org.au
ترجمه: کمیته هماهنگی برای کمک - ٢۴ مرداد ۱۳۹۳
******************
شهرداری دو مطالبه صنفی کارگران معترض را پذیرفت/ مخالفت با لغو پیمانکاری
«مسئولان سازمان پایانههای مسافربری شهرداری تهران با خواستههای کارگران معترض مبنی بر تامین امنیت شغلی آنها موافقت کردند اما راضی به لغو قرارداد پیمانکار و انعقاد قرارداد مستقیم با کارگران نشدند.»
کارگران معترض سازمان پایانههای مسافربری شهرداری تهران از موافقت مسئولان این سازمان با تامین بخشی از خواستههای صنفی خود خبر دادند.
یکی از کارگران معترض سازمان پایانههای مسافربری شهرداری تهران با اعلام این خبر به ایلنا گفت: در جلسه مذاکرهای که از حوالی ظهر امروز با حضور رئیس و جمعی از کارگران این سازمان برگزار شد، مسئولان سازمان پایانههای مسافربری شهرداری تهران با خواستههای کارگران معترض مبنی بر تامین امنیت شغلی آنها موافقت کردند اما راضی به لغو قرارداد پیمانکار و انعقاد قرارداد مستقیم با کارگران نشدند.
به گفته این کارگر شهرداری؛ براساس توافقاتی که در این جلسه انجام شده است، قرار است متن قراردادهای پیمانکاری جدید بصورت یکساله تنظیم شود و مبلغ دستمزدی که کارگران پیش از این از سازمان پایانهها دریافت میکردند در قرارداد پیمانی نیز بدون تغییر باقی بماند.
وی یادآور شد: به دنبال تصمیم اخیر مسئولان این سازمان قرار بود تا حدود ۱۵۰ نفر از کارگران نگهبانی و حفاظت فیزیکی شاغل در پایانههای مسافربری شهرداری تهران با امضاء قراردادی ۸۹ روزه به استخدام یک شرکت پیمانکاری تامین نیروی انسانی درآیند که مسلئه باعث تشویش او و همکارانش شده بود.
به گفته این کارگر پایین بودن میزان دستمزدهایی که در قرارداد ۸۹ روزه پیمانکار تعیین شده بود از دیگر دلایل اعتراض صنفی کارگران و تجمع در مقابل ساختمان شهرداری و شورای شهر بود.
۱۳۹۳-۰۵-۲۲- کد خبر: ۱۹۴۹۴۶
******************
کارگر پالایشگاه آبادان دلایل اخراجش را تشریح کرد:
تذکر یک کارگر اخراجی به وزیر کار درباره قراردادهای سفید امضا
یکی از کارگران بخش شستشوی کارگاه مرکزی پالایشگاه آبادان که مدعی است به دلیل مقاومت در برابر امضای قرارداد سفید امضا و امتناع از امضای برگه تسویه حساب پیش از انعقاد قرارداد، از کار اخراج شده است؛ از انتظار پنج ماههاش برای صدور رای اداراه کار مناطق آزاد خبر داد.
«مهدی آل بویه» که با وجود مستمر بودن ماهیت کارش قراردادش در اسفندماه سال ۹۲ تمدید نشده است در تشریح دلایل اخراجش به ایلنا گفت: شرکت پیمانکاری «نقشینه فردوس» به عنوان یکی از پیمانکاران بخش مرکزی پالایشگاه آبان اواخر سال گذشته (۹۲) برای تمدید قرار داد ۱۵۰ کارگر در سال جدید اقدام کرد اما از کارگران خواست برگه تسویه حساب خاتمه قرارداد را قبل از عقد قرار داد امضاء کنند.
او با طرح این ادعا که پیمانکار با تهدید به اخراج، همه کارگران را وادار کرد برگههای تسویه حساب پایان سالشان را قبل از آغاز کار سال جدید امضاء کنند افزود: در این بین چون من از خواسته کارفرما تمکین نکردم اخراج شدم.
این کارگر بیکار شده افزود: کارفرما با این عمل خود به نوعی قصد داشت مطالبات معوقه سنوات گذشته کارگران را از بین ببرد. همچنین زمانی که کارگری بخواهد احیاء حقوق صنفی کند با این ابزاری که از کارگران در دست دارد به راحتی بتواند با اخراج کارگر موضوع را فیصله دهد.
مهدی آل بویه در خصوص مطالبات معوقه خود و همکارانش گفت: مطالبات کارگران مربوط میشود به سنوات پایان خدمت سالهای ۹۰، ۹۱ و ۹۲، حق شب کاری، روز کاری و تعطیل کاریها، حق ایاب ذهاب و غذا، عدم کسر مزایای حقوق در پرداخت بیمه تامین اجتماعی، عدم پرداخت حق پنجشنبه کاریها (در مناطق آزاد روز پنجشنبه تعطیل است و باید اضافه کاری محسوب شود) و... که هیچکدام پرداخت نشده است.
او گفت: با این وجود آنکه از تاریخ ۶ فروردین ماه برای پیگیری موضوع اخراجم به اداره تعاون کار ورفاه اجتماعی اروند شکایت کردم اما با گذشت پنج ماه هنوز نتیجهای حاصل نشده است.
به گفته این کارگر اخراجی، مقررات کار مناطق آزاد بطور یک جانبه به سود کارفرماست و دست او را برای اخراج کارگر بطور کامل باز گذاشته است.
این کارگر همچنین در بخش دیگری از سخنان خود به پیگیری حقوق صنفی خود از جانب اداره کار مناطق آزاد انتقاد کرد و گفت:
روز سه شنبه (۲۱ مرداد ماه) که برای پیگیری پروندهام به اداره کار رفته بودم وقتی متوجه شدم هنوز رای این اداره درباره پرونده اخراجم صادر نشده است دچار تشنج شدم و بیهوش به زمین افتادم که این اتفاق باعث شکسته شدن دو انگشت میانی دست راستم شد.
این کارگر ۳۲ ساله که پیش از این در آستانه ازدواج قرار داشت، درباره تبعات اخراج بر روی زندگی خانوادگیاش گفت: بعد از آنکه شغلم را از دست دادم و با گذشت چند ماه از بیکاری، زندگی خانوادگیام که در حال شکل گیری بود از بین رفت.
این کارگر با اشاره به بینتیجه ماندن نامهنگاریهای متعددی که با مسئولان استانی درباره اخراج غیر قانونیاش داشته است، خطاب به وزیر کار گفت: شما مسئولیت وزارتخانهای را دارید که باید بر قراردادهای کاری نظارت کند. قانون این مسئولیت را به عهده شما گذاشته تا شما نگذارید کارگران به دلیل ترسشان از اخراج به هر شرایط ناعادلانه و ظالمانهای تن بدهند. این حداقل کاری است که شما میتوانید برای کارگران انجام دهید.
۱۳۹۳-۰۵-۲۳۷- کد خبر: ۱۹۵۰۰۹
******************
همبستگی و اتحاد کارگران مانع تعطیلی سد بنیر مریوان شد!
در پی اعلام تعطیلی پروژه سد بنیر مریوان از سوی کارفرمای این شرکت به بهانه نبود بودجه واعتبار کافی، کارگران به خواسته کارفرما مبنی بر اینکه باید به مرخصی اجباری بروند، تن نداده و توانستند با همبستگی و اتحاد خود مانع تعطیلی این شرکت شوند. کارگران این شرکت بعد از ۳ روز تجمع اعتراضی در محوطه کارگاه، کارفرما را مجبور کردند که دوباره کارگاه را راه اندازی و حقوق های معوقه فروردین و اردیبهشت سال جاری آنان را نیز به حسابهایشان واریز کند و از روز سه شنبه مور خ ۹۳/۰۵/۲۱ به سر کارهایشان باز گشتند.
لازم به ذکر است کارفرما هنوز عیدی و پاداش سال ۹۲ و حقوقهای معوقه خرداد و تیرماه سال جاری کارگران را پرداخت نکرده است.
۲۳ مرداد ۱۳۹۳
******************
گزارش دریافتی از اعتصاب کارگران نیشکر ۷ تپه
بر اساس گزارش دریافتی با گذشت ۵ روز از اعتصاب کارگران نیشکر ۷ تپه هیچ گونه پاسخی از طرف مدیران این شرکت مبنی بر پرداخت دستمزدهای عقب افتاده به کارگران داده نشده است. بر طبق این خبر با آغاز سال ۹۳ کارگران نیشکر ۷ تپه چندین بار تاکنون به دلیل اجرایی نشدن طرح طبقه بندی مشاغل و عدم پرداخت نشدن دستمزدها اعتصاب کرده اند.
همچنین مدیران شرکت نیشکر ۷ تپه به بهانه مرخصی این مجموعه را ترک کرده و کارگران همچنان درمقابل محوطه شرکت تجمع کرده اند. این در حالی است که نیروهای امنیتی حضور مستمری در این مرکز صنعتی دارند.
۲۳ مرداد ۱۳۹۳
******************
گزارشی از آخرین وضعیت کارگران سد بنیر مریوان
بنا به گزارش رسیده حدود ۴۵۰ نفر از کارگران سد بنیر در آستانه اخراج و بیکاری قرار گرفته اند. کارفرمای شرکت احداثی سد بنیر واقع در ۵ کیلومتری روستای نگل از توابع مریوان از آغاز این پروژه حقوق و مزایای کارگران را به بهانه های مختلف نصفه و نیمه پرداخته و گاهی تا چندین ماه در پرداخت حقوق تاخیر وجود دارد.
در ادامه این سیاست های ضد کارگری، کارفرما این بار به بهانه نبود بودجه و اعتبار کافی از روز شنبه مورخ ۹۳/۰۵/۱۸ به کارگران شاغل در سد بنیر اعلام کرده است که باید به مرخصی اجباری با نصف حقوق بروند و کارگاه را تعطیل نموده است. این مسئله با واکنش تند کارگران روبرو شده و آنان با تجمع در محوطه کارگاه خواهان بازگشت به کار شدند.
لازم به ذکر است کارگران سد بنیر در طول سال جاری چندین بار برای دستیابی به حقوق و مزایای معوقه خود دست به اعتصاب و اعتراض زده اند و هر بار نیز کارفرمای این شرکت با پرداخت بخش ناچیزی از دستمزدهای عقب افتاده آنان را با وعده و وعید به سر کارهایشان باز گردانده است. در واقع کارفرما با چشم انتظار نگه داشتن کارگران و خسته کردن آنان سعی در فرسایش و از بین بردن همبستگی کارگران و فراهم نمودن شرایطی برای آسان سازی تعدیل نیرو و پایین آوردن دستمزد و استخدام نیروی کار ارزان را دارد .
۱۹ مرداد ۱۳۹۳
******************
پرداخت بخشی از حقوق معوقه کارگران اعتصابی سد بنیر مریوان
در پی اعتصاب ۴۵۰ نفر از کارگران سد بنیر مریوان نسبت به عدم پرداخت حقوق معوقه خود درتاریخ ۹۳/۰۴/۲۵، کارفرما دو ماه حقوق معوقه کارگران قسمت حمل ونقل و همچنین یک ماه از حقوق معوقه کارگران در قسمت های مخزن، دیوار و تونل را به حسابهای انها واریز کرد.
ضمن اینکه این اعتصاب با وعده کارفرما مبنی بر پرداخت مابقی طلب کارگران در روزهای اینده به پایان رسید و کارگران به توافق رسیدند که از روز دوشنبه به سر کارهایشان باز گردند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۱ مرداد ۱۳۹۳
******************
مرگ بیش از ۷۰ کارگر ساختمانی در هند تنها طی دو هفته اخیر!
۱۳ جولای ۲۰۱۴
حرص و آز سرمایه داری برای سود بیشتر، تنها طی دوهفته اخیر، جان بیش از ۷۰ کارگر ساختمانی را در شهر جنوبی چنای در هند گرفت. اولین فاجعه، ریزش یک ساختمان در حال ساخت بود که بر روی زمینهای باتلاقی بازسازی شده ساخته میشد. بسیاری از این کارگران اهل استانهای مجاور بودند. یک هفته بعد، بر اثر ریزش دیوار یک انباری روی گروهی دیگر از کارگران، یازده نفر کشته شدند. مرگهای این چنینی، بار دیگر نشان داد که برای سرمایه داری و دولت هایش سود اقتصادی از جان ما انسانها ارزش بیشتری دارد. ما کارگران تنها از طریق تشکلهای مستقل خودمان میتوانیم به اهداف خود، از جمله ایمنی محیط های کار برسیم.
منبع: http://aawl.org.au
ترجمه: کمیته هماهنگی برای کمک - ۲۶ تیر ۱۳۹۳
******************
اعتصاب کارگران سد بنیر مریوان
بنا به گزارش رسیده، ۴۵۰ نفر از کارگران سد بنیر مریوان از روز چهارشنبه ۹۳/۴/۲۵
برای چندمین بار در سال جاری، در اعتراض به وعده های کارفرما مبنی بر پرداخت عیدی و پاداش سال ۹۲ و عدم پرداخت حقوق فروردین و اردیبهشت و خرداد ۹۳ دست به اعتصاب زدند.
******************
عدم پاسخگویی و کارشکنی کارفرمای شرکت سقز سازی ون کردستان
بنا به گزارش رسیده کارگران شرکت ون طی نامه ای به کارفرمای خود خواهان تعیین نماینده از طرف کارگران، برای رسیدگی به مشکلات خود و معرفی به اداره کار شدند. در پی این درخواست کارفرما آنان را تهدید کرده است اگر این مسئله را پیگیری کنند سبد کالایی را که قرار است به عنوان کمک غیر نقدی به کارگران داده شود قطع خواهد کرد.
در پی عدم پاسخگویی کارفرما، یکی از کارگران به نمایندگی از طرف دیگر کارگران برای پیگیری به اداره کار مراجعه کرده و اداره مربوطه به آنان قول داد که برای بازدید به محل کارخانه خواهند آمد. متاسفانه کارشناسان اداره در مراجعه به کارخانه به هیچ وجه به کارگران مراجعه نکرده اند و فقط با کارفرما ملاقاتی داشته اند.
به گفته کارگران این کارخانه، کارفرما با ممانعت از انتخاب نماینده سعی دارد از پیگیری خواستها و مطالباتی مانند سختی کار و طرح طبقه بندی مشاغل.... جلوگیری نمایند. همچنین کارفرما مدتی است که با درخواست چند نفر از کارگران با سابقه برای استفاده از مزایای مشاغل سخت و زیان آور مخالفت کرده و با انتقال آنان به بخش های دیگر کارخانه و جایگزینی آنان با کارگران جدید سعی در ممانعت از برقراری قانون مشاغل سخت و زیان آور در این کارخانه دارد.
۱۴ تیر ۱۳۹۳
******************
پایانی موفقیت آمیز برای کارگران اعتصابی معدن بافق
روز چهارشنبه هفته گذشته اعتصاب و تحصن ۵ هزار کارگر بافق، پس از ۳۹ روز پایان یافت. کارگران متحصن معدن سنگ آهن مرکزی بافق موفق شدند که دولت را ناچار کنند تا با لغو موقت واگذاری ۲۸/۵ درصد از سهام این معدن به بخش خصوصی موافقت کند. تحمیل این خواست به حاکمیت و عقب نشینی سرمایه داران از فروش معدن، گامی مثبت برای کارگران معدن ذغال سنگ مرکزی بافق در راه دستیابی به مطالبات شان است. ما اعضای کمیته هماهنگی این موفقیت را به کارگران معترضی که با نزدیک به ۴۰ روز اعتصاب و تحصن، بر خواست خود پافشاری کردند، تبریک می گوئیم.
اعتصاب کارگران معدن ذغال سنگ بافق یکی از طولانی ترین اعتراض های کارگری بود که در سال جاری انجام گرفت. این در حالی است که تاکنون " حق اعتصاب " در ایران به رسمیت شناخته نشده است و همواره حربه اخراج و بازداشت، یکی از ابزارهای سرمایه داران در مقابله با کارگران اعتصابی است. ۵ هزار کارگر بافق بار دیگر هم چون هزاران کارگر معترض ماه های اخیر، مانند پروفیل ساوه، کیان تایر، و...، ثابت کردند که اعتصاب حق آنهاست و کارگران در برابر بی عدالتی و بی حقوقی ساکت نمی شوند.
نکته مهم دیگری که در این اعتراض کارگری باید به آن توجه کرد، خواست کارگران بافق در مخالفت با خصوصی سازی معدن بود. روندی که علی رغم آثار زیان بار آن در کار و زندگی کارگران و خانواده های شان، یکی از محورهای اساسی در اقتصاد ایران به شمار می رود. اگر چه پایمال کردن حقوق کارگران در مراکز تحت مدیریت دولت نیز وجود دارد و جز جدائی ناپذیر حاکمیت سرمایه است، اما واگذاری و فروش صنایع و معادن به بخش خصوصی، شرایط کار کارگران را فاجعه بارتر کرده است. امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که نتیجه تسلط سرمایه داران بخش خصوصی، تعدیل نیروی بیشتر، کاهش دستمزدها و مزایا و رواج قرادادهای موقت و کار روزمزدی و پیمانی بوده است.
کارگران معترض معدن ذغال سنگ بافق با توجه به عواقب وخیم دست به دست شدن مدیریت و تاثیر مستقیم آن بر کار و معیشت خود، این اعتصاب قدرتمند را سازمان دادند و مانع اجرای این طرح ضد کارگری شدند. اما آنها باید هوشیار باشند و به دنبال دعواهای سرمایه داران بخش دولتی و خصوصی برای تصاحب بر معدن نروند و مطالبات خود را پیشاروی صاحبان معدن قرار دهند. کارگران بافق که با همبستگی و اتحاد خود توانستند به خواست لغو فروش معدن برسند، لازم است آگاهانه تر از همیشه، پیگیر دیگر مطالبات خود شوند. مطالباتی هم چون پرداخت مزایا و بیمه، بالا بردن شرایط ایمنی کار و از همه مهم تر افزایش دستمزدهایی که شایسته کار در معدن باشد.
کارگران معدن سنگ آهن مرکزی بافق ثابت کردند که با اتکا به نیروی خود می توانند برای محقق شدن دیگر خواسته های شان به مبارزه ادامه دهند. شرط ادامه این پیشروی، تداوم روحیه همبستگی و تلاش برای ارتباط با کارگران دیگر معادن و طرح مطالبات مشترک است. مبارزه برای ایجاد تشکل کارگری خود ساخته و مورد اعتماد، نقش تعیین کننده ای در پیشبرد و دستیابی به مطالبات کارگران معدن دارد.
۱۳۹۳/۴/۱۰
******************
جنگ های فرقه ای درعراق و سختی های مضاعف برای کارگران
افزایش ناگهانی درگیری ها و حملات تروریستی و انتخابات ناتمام، شرایط کارگران در عراق را وخیم تر کرده است. کارگران از زمان سرنگونی صدام حسین تلاش کرده اند که تشکل های خود را دوباره بسازند. اما این تلاش ها توسط دستگاه سرکوب و قوانین بازدارنده، مختل شده است. افزایش درگیری های اخیر، کارگران بیشتری را در معرض خطر قرار داده است*. مشکلات کارگران از مداخله نیروهای مختلف ارتجاعی و امپریالیستی ناشی می شود که هر کدام سعی می کنند کنترل مناطق مختلف و ثروت های آن را به دست بگیرند. تنها مبارزه متحدانه کارگران در منطقه می تواند صلحی پایدار را به همراه داشته باشد.
*در جریان درگیری های اخیر نزدیک به ۶۰ کارگر مهاجر در عراق به گروگان گرفته شدند که اهل هندوستان، ترکیه، نپال، ترکمنستان، بنگلادش و پاکستان هستند.
منبع: http://aawl.org.au
ترجمه: کمیته هماهنگی برای کمک ...۷ تیر ۱۳۹۳
******************
بازهم محیط ناامن کار حادثه آفرید و موجب مرگ یک کارگر شد
به گزارش رسیده روز دوشنبه ۹۳/۴/۲ کارگری به نام هادی نقدی از اهالی روستای هاله دره از توابع شهر سنندج که برای امرار معاش به کردستان عراق رفته بود درحین کار و هنگام جابه جایی تیر برق بر اثر چپ شدن تراکتور بیل دار دچار حادثه شد و متاسفانه در دم جانش را از دست داد. نامبرده متاهل و دارای سه فرزند بود.
کمیته هماهنگی ضمن عرض تسلیت به خانواده و دوستان این کارگر ،محیط های ناامن کار را عامل این گونه حوادث می داند.
۵ تیر ۱۳۹۳
******************
اعتراض کارگران استرالیا نسبت به تصویب بودجه های غیرکارگری
۱۵ ژوئن ۲۰۱۴
نزدیک به ۴۰ هزار کارگر در ملبورن، نسبت به تصویب بودجه های ضد کارگری از سوی دولت و کاهش استانداردهای زندگی کارگران دست به اعتراض زدند.
اقدامات اخیر دولت محافظه کاراسترالیا بخشی از برنامه های تهاجمی دولت ها و سرمایه داران در سراسر دنیاست که می خواهند هزینه های بحران اخیر سرمایه داری را بر کارگران تحمیل کنند. سرمایه داران در همه جای دنیا می خواهند کارگران را مجبور کنند در ازای دستمزد کمتر، سخت تر کار کنند تا آنها بتوانند سود بیشتری به دست آورند.
کارگران تنها درصورتیکه به صورت متشکل به عنوان یک طبقه،علیه این وضعیت اعتراض کنند به موفقیت دست خواهند یافت.
منبع : http://aawl.org.au
ترجمه: کمیته هماهنگی برای کمک - ۴ تیر ۱۳۹۳
******************
کشته و زخمی شدن چند کارگر کارخانه آسفالت در سنندج
بنا به گزارش رسیده روز شنبه ۱۳۹۳/۳/۳۱ چهار نفر از کارگران کارخانه آسفالت (تعاونی۱۶۳ سنندج) واقع در بیست کیلومتری جاده ی سنندج به کرمانشاه در حین کار بر اثر خلاص شدن یک دستگاه لودر و برخورد با آنان دچار حادثه شدند.
بر اثر این سانحه یکی ازکارگران به نام فواد چاردولی به زیر چرخ لودر رفته و متاسفانه در دم جان باخت. سه کارگر دیگر به نامهای فواد زندی، منصور یوسفی و آرش عباسی دراثر شدت جراحات به بیمارستان منتقل شدند. لازم به ذکر است که فواد چاردولی ۳۰ ساله، متاهل و داری یک فرزند است.
کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن عرض تسلیت به خانواده و دوستان فواد چاردولی وقوع چنین حوادثی درمحیط های کار را ناشی از عدم رعایت استانداردهای ایمنی در محیط های کار توسط کارفرمایان می داند و خواهان رعایت استانداردهای ایمنی جهت پیشگیری از چنین حوادث ناگواری می داند.
۲ تیر ۱۳۹۳
******************
اعتصاب رانندگان معدن شماره ۴ گل گهر سیرجان
به گزارش رسیده چهارشنبه ۲۸ خرداد، رانندگان كامیون هاى معدن در شركت شهسوار ماشین، در معدن شماره ٤ گل گهر در اعتراض به تاخیر ۵/١ ماهه در پرداخت حقوق دست از کار کشیدند.
تعداد رانندگان در معدن های ۲، ۴ و ۵ حدود ۷۰ نفر است که با قراردادهای موقت ۳ ماهه کار می کنند. در پی وعده مدیر معدن مبنی بر پرداخت حقوق ،رانندگان شیفت صبح به سر کار بازگشتند.
شركت شهسوارماشین به علت تحریم و گرانى و سوء مدیریت ،ماهیانه بیش از یك میلیارد تومان زیان مى دهد. طرح طبقه بندی مشاغل به صورت ناقص در این شرکت اجرا شده و پایه حقوق اکثریت کارکنان کاهش یافته است.
۳۰ خرداد ۱۳۹۳
******************
ادامه اعتصاب کارگران در بافق و ضرورت ایجاد تشکل معدن چیان
اعتصاب بیش از ۵ هزار کارگر و مهندس شرکت سنگ آهن مرکزی شهرستان بافق در استان یزد هم چنان ادامه دارد و بر اساس خبرها، بیست و سومین روز خود را پشت سر گذاشت. مهم ترین خواست کارگران اعتصابی، جلوگیری از خصوصی سازی این معدن است و به نظر می رسد مقام های دولتی تاکنون هیچ اقدامی در این زمینه در دستور کار ندارند.
ما به عنوان جمعی از کارگران و فعالین کارگری که در کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری متشکل شده ایم، هفته گذشته در بیانیه ای با حمایت از کارگران بافق و خواسته های آنها، خواستار پشتیبانی دیگر کارگران ایران از این اعتصاب شدیم. اما در اینجا می خواهیم به یک نکته مهم و کلیدی که همواره روی آن تاکید داشته ایم، یعنی مبارزه برای ایجاد تشکل مستقل کارگران بپردازیم. به باور ما کارگران فقط باید به نیروی خود تکیه داشته باشند و تشکل خودساخته را نیر می توانند به اراده و قدرت خود ایجاد کنند. تشکل مستقل کارگری آن حلقه مفقوده ای در جنبش اعتراضی کارگران است که ما بارها از ضرورت ایجاد آن سخن گفته ایم.
در سال های اخیر شرایط سخت و طاقت فرسای کار در معادن، بی حقوقی و دستمزد پایین کارگران و انفجارهای مرگ بار معدن و هم چنین رشد اعتراض های کارگری در این بخش، ایجاد تشکل سراسری معدن چیان را به یک ضرورت عینی و واقعی تبدیل کرده است. امروزه کارگران معدن چی در بیشتر کشورهای دنیا با مبارزه و نیروی خود تواسته اند تشکل خود را ایجاد کنند و به حاکمان سرمایه داری تحمیل نمایند. کارگران اعتصابی معدن بافق نیز می توانند در درون همین اعتراض جاری، قدم های بزرگی را برای ایجاد تشکل کارگران معدن و سراسری کردن آن بردارند.
تشکل کارگری را می توان از همین مجامع عمومی که در درون اعتراض و اعتصاب های جاری کارگران تشکیل می شود، پایه ریزی کرد. ایجاد تشکل کارگران معدن، یک ضرورت عاجل است و می تواند نقش تعیین کننده ای در پیشبرد خواسته ها و مطالبات این بخش از طبقه کارگر داشته باشد. ما از همه کارگران معدن بافق می خواهیم که به نیروی اراده و آگاهی خود، متشکل شوند. رمز موفقیت کارگران در اتحاد و تشکل آنهاست.
۱۳۹۳/۳/۲۰
******************
مقاومت کارکنان بانک ها در هند در برابر خصوصی سازی
۱ ژوئن ۲۰۱۴
انجمن های کارگران ۵ بانک در هند، به طرح جدید برای کاهش سهم دولت در بانک ها و کاهش آن به کمتر از ۵۰ درصد و در نتیجه خصوصی سازی هر چه بیشتر بانک ها که علی العموم منجر به اخراج کارکنان می گردد، اعتراض کردند.لازم به توضیح است در حال حاضر ۲۱ بانک دولتی در هند وجود دارند که طبق طرح جدید درراستای اجرای برنامه های نئولیبرالی،قراراست همگی آنها به بخش خصوصی واگذار شوند.
منبع : http://aawl.org.au
ترجمه: کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
******************
اعتراض کارگران ترکیه و ژاپن علیه قراردادهای موقت
۱ ژوئن ۲۰۱۴
قراردادهای موقت و مقاطعه کاری از جمله مواردی هستند که شرایط کاری کارگران را در سراسر دنیا نا امن می سازند. این هفته در ژاپن، کارگران موقت پست در دادخواستی به دادگاه، خواستار دریافت دستمزد برابر با کارگران دائمی شدند. نزدیک به نیمی از ۴۰۰,۰۰۰ کارگر پست ژاپن قراردادهای موقت دارند و میزان دستمزد آنها در حدود یک سوم کارگران با قراردادهای دائمی است.
همزمان با اعتراض کارگران ژاپنی،کارگران ترکیه نیز علیه استفاده روزافزون از کارگران موقت و فصلی اعتراض کردند. اتحادیه ها طرح استفاده از کارگران موقت را از دلایل تنزل موقعیت کاری کارگران ترکیه می دانند.بسیاری از کارگرانی که در فاجعه معدن سوما جان خود را از دست دادند،به عنوان کارگر موقت مشغول به کار بودند.
منبع : http://aawl.org.au
ترجمه: کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
******************
ازاعتصاب کارگران معدن سنگ آهن بافق حمایت کنیم!
بر اساس خبری که صبح امروز در سایت های رسمی انتشار یافت، تحصن حدود ۳۰۰۰ کارگر شرکت سنگ آهن مرکزی بافق در استان یزد، هم چنان ادامه دارد و وارد نوزدهمین روز خود شد. این کارگران در اعتراض به عرضه ۲۸/۵ درصد از سهام این شرکت معدنی در فرابورس که به قصد خصوصی سازی انجام گرفته است، از تاریخ ۲۷ اردیبهشت اعتصاب کرده و در محل کار خود متحصن شده اند.
بر طبق خبرها، برنده این مزایده شرکت فولاد خوزستان است و کارگران معترض می خواهند که این ۲۸/۵ درصد از سهام شرکت سنگ آهن مرکزی شهرستان بافق، هم چنان دولتی بماند. آنها هم چنین خواستار تضمین امنیت شغلی و ارتقای سطح استخدامی خود هستند. این در حالی است که علی رغم قول مقام های دولتی استان یزد برای لغو این واگذاری، تاکنون هیچ اقدامی در این زمینه انجام نشده و مسئولین می خواهند با وقت کشی، کارگران معترض را از خواست خود منصرف کنند.
اعتصاب و تحصن کارگران معدن بافق، بخش هائی از مقام های حکومتی استان یزد و شهر بافق از جمله نماینده گان مجلس و شورای شهر را نیز با خود همراه کرده است. اگر این همسوئی از یک سو نشان از قدرت و استواری کارگران در تداوم اعتصاب دارد، اما از سوی دیگر بیان گر این واقعیت است که بخش های مختلف صاحب سرمایه به دنبال به دست آوردن منافع و سهم خود، در حاشیه این اعتراض کارگری هستند.
واقعیت این است که نه تنها کارگران معدن سنگ آهن بافق، بلکه چندین سال است که کل طبقه کارگر در ایران، همواره قربانی روند خصوصی سازی بوده است. عدم امنیت شغلی، تعدیل نیرو و نبود دستمزد و مزایای کافی، افزایش جان باخته گان بر اثر ناامنی در محیط کار و مشکلات متعدد دیگر از جمله پیامدهای این سیاست بوده است. چندین سال است که کارگران در سراسر ایران، عوارض و نتایج خصوصی کردن ها و دست به دست شدن مدیریت مراکز تولیدی توسط سرمایه داران دولتی و خصوصی را با تمام وجود احساس کرده اند. امری که چیزی جز ادامه بیکاری، فقر و فلاکت و سیه روزی برای آنها و خانواده های شان به دنبال نداشته است.
اعتصاب و تحصن کارگران شرکت سنگ آهن مرکزی بافق در اعتراض به خصوصی سازی معدن و مبارزه برای امنیت شغلی و داشتن یک زندگی شایسته و امروزی، بخشی از خواسته کارگران ایران است. پشتیبانی دیگر کارگران ایران در بخش های مختلف از آنها امری ضروری و لازم است. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن حمایت از اعتراض های کارگری در بافق، همه کارگران ،به ویژه کارگران بخش معدن و تشکل های کارگری را به همبستگی با خواسته های کارگران معترض معدن سنگ آهن بافق فرا می خواند.
کارگران! در برابر تعرض سرمایه داران دولتی و خصوصی به کار و معیشت و زندگی مان، متحد و یکپارچه از همدیگر دفاع کنیم.
زنده باد اتحاد و همبستگی سراسری کارگران
۱۳۹۳/۳/۱۴
******************
پایان اعتصاب کارگران سد بنیر مریوان
بنا به گزارش رسیده به کمیته هماهنگی حدود ۴۵۰ نفر از کارگران سد بنیر که از شش روز پیش نسبت به عدم پرداخت حقوق معوقه و عیدی و پاداش سال ۹۲ وهمچنین حقوق معوقه دو ماه اول سال ۹۳ دست از کار کشیده بودند با وعده کارفرما مبنی بر پرداخت دو ماه حقوق معوقه سال ۹۲ و همچنین پرداخت مابقی طلب کارگران به ترتیب در روزهای آینده، به توافق رسیدند که از روز دوشنبه به سر کارشان باز گردند .
لازم به ذکر است که کارگران اعلام داشتند، در صورتی که کارفرما به وعده خود عمل نکند مجدد دست از کار خواهند کشید .
۱۱ خرداد ۹۳
******************
اعتصاب ۴۵۰ نفر از کارگران سد بنیربه دلیل عدم پرداخت حقوق
بر اساس گزارش ارسالی برای کمیته ، حدود ۴۵۰ نفر از کارگران سد بنیر در ۵ کیلومتری روستای نگل از توابع مریوان واقع در استان کردستان روز سه شنبه ۹۳/۳/۶ و همچنین امروز چهارشنبه ۹۳/۳/۷ دست از کار کشیدند .
کارگران در اعتراض به عدم پرداخت دو ماه حقوق بهمن و اسفند وهمچنین عیدی و پاداش سال ۹٢ و عدم پرداخت حقوق فروردین و اردیبهشت سال ۹۳ دست به اعتصاب زدند . بنا به این گزارش از دیروز قسمت های تونل ،مخزن ،دیوار و حمل و نقل در اعتراض به این وضعیت در اعتصاب به سر می برند .
۹۳/۳/۷
******************
روش جدید پایین آوردن دستمزد در شرکت سقز سازی ون کردستان
بنا به گزارش ارسالی کارفرمایان شرکت سقزسازی ون، در راستای بالا بردن راندمان کار خود و پایین آوردن دستمزد کارگران و بهره کشی بیشتر روش های جدیدی را به کار گرفته اند.
کارفرمایان چندین کارگر را با قراردادهای موقت در قسمت بسته بندی این کارخانه به کار گرفته اند و دستمزد آنها را وابسته به تعداد بسته بندی هر کارتن پرداخت می کنند. هر کارگر در طول ۸ ساعت کار روزانه تنها می تواند ٣ کارتن بسته بندی کند که بابت هر کارتن تنها مبلغ ۴ هزار تومان و در مجموع ۱٢ هزار تومان مزد روزانه، دریافت می کند. لازم به ذکر است که در هر کارتن ۱۶۰جعبه آدامس قرار می گیرد.
۹۳/۳/۶
******************
تبریک به مناسبت آزادی جمیل محمدی، از اعضای هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران!
با خبر شدیم که جمیل محمدی، عضو هیئت مدیره این اتحادیه، که در اولین ساعات روز پنج شنبه ۱۱ اردیبهشت، روز جهانی کارگر در منزل شخصی خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بودند، پس از تحمل ٢۰ روز حبس در بند ٢۰۹ این زندان ، در بعد از ظهر روز چهارشنبه ۳۰ اردیبهشت از زندان آزاد شد.
دستگیری این فعال کارگری همزمان با دستگیری جعفرعظیم زاده یکی دیگر از اعضای هیئت مدیره این اتحادیه صورت گرفته بود که در همان شب در منزل خود دستگیر شده و همچنان دراین زندان محبوس می باشد.
ما ضمن عرض خیر مقدم و تبریک به مناسبت آزادی جمیل محمدی، خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط جعفر عظیم زاده و تمامی کارگران و فعالانی هستیم که به خاطر دفاع از حقوق و مطالبات مسلم و بر حق کارگران دستگیر و مدتی از عمر گرانمایه خود را به دور از خانواده و عزیزان، در زندان های حاکمان و حافظان سرمایه سپری می کنند و شب را به روز و روز را به شب می رسانند.
با امید به آزادی و رهایی تمامی کارگران و مردم به جان آمده و تحت ستم و استثمار ایران و جهان
٩٣/٢/٣١
******************
تجمع و راه پیمایی اعتراضی کارگران فولاد زاگرس کردستان در سنندج
به گزارش رسیده روز دوشنبه مورخه ی ۹۳/۲/۲۹ تعداد کثیری از کارگران شرکت فولاد زاگرس کردستان (حدود ۱۱۸ نفر) با در دست داشتن پلاکاردی اعتراضی با مضمون "بازگشت به کار ودریافت حقوق های معوقه" اشان، اقدام به اعتراض و راه پیمایی در خیابانهای شهر سنندج کردند. این کارگران برای احقاق مطالبات برحقشان ساعت ۹ صبح همگی در مقابل اداره ی کار و اموراجتماعی سنندج تجمع کردند که بعد از دوساعت زمانیکه پاسخی از مسؤلین اداره ی کار نگرفتند به سمت اداره ی صنایع و معادن و بازرگانی در میدان مادر سنندج راه پیمایی کردند. در پی عدم پاسخگویی مسئولین اداره ی صنایع، کارگران با ادامه ی حرکت اعتراضی خود به سمت استانداری شهر حرکت کردند. در طی مسیر آنان با گذشتن از خیابانهای اصلی و مرکزی سنندج (خیابان فردوسی و خیابان شاهپور و خیابان استانداری) در مقابل استانداری تجمع کردند.
با وجود همراهی خودروهای نیروهای انتظامی و نیروهای امنیتی وحتی لباس شخصی، آنان متحد و منسجم بر خواسته های خود پای فشاری کردند که سرانجام با پیشنهاد مسؤلین استانداری مبنی بر گفتگو و حضور در سالن اجتماعات استانداری موافقت کردند. در طی ۲ ساعت مذاکره با استاندار، وی به کارگران قول داد که تا پنجشنبه ۹۳/۳/۱ عجالتن وعلی الحساب حقوق معوقه کارگران پرداخت شود.
در پایان کارگران متعرض به استاندار اعلام کردند که درصورت محقق نشدن این قولها و وصول مطالبات تا موعد مقرر، حتمن این تجمع و حرکت اعتراضی را به مقابل ساختمان مجلس در پایتخت (تهران) خواهند کشاند. این تجمع در ساعت ۴/۵ عصر به پایان رسید.
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
******************
اخراج نماینده های کارگران و ضرورت حمایت از آنها
با رشد و گسترش مبارزات کارگری و اعتراض به شرایط فلاکت باری که سرمایه داری حاکم به آنها تحمیل می کند، اخراج نماینده گان کارگران نیز افزایش پیدا کرده و به یک رویه ی معمول تبدیل شده است. یکی از روش های سرمایه داران برای مقابله با اعتراض های کارگری، اخراج کارگرانی است که با آگاهی و جسارت بیشتر از طرف همکاران خود به نماینده گی انتخاب می شوند تا پی گیر خواست ها و مطالبات کارگران در ابعاد و عرصه های مختلف باشند.
تازه ترین موردی که در روزهای گذشته در سایت های خبری انتشار یافت، اخراج نماینده کارگران "ایران شرق" با ۱۵ سال سابقه کار بود. بر اساس این خبر، اگر چه حدود ۶۰۰ نفر از کارگران این کارخانه با امضای طوماری خواستار بازگشت به کار او شده اند، اما کارفرمای ایران شرق می گوید وجود او موجب اخلال در کار سایر کارگران شده بود!
در خبر دیگری که اواخر فروردین منتشر شد، نماینده کارگران ِ "کشتارگاه سیمرغ" نیشابور پس از ۷ سال سابقه کار در بهمن ماه گذشته اخراج شده است. این کارگر دلیل اخراج اش را پی گیری مطالبات کارگران عنوان کرده و گفته است که در این واحد تولیدی، کارگران نه تنها دستمزد مصوب شورای عالی کار را دریافت نمیکنند، بلکه حق بیمه آنها نیز به طور کامل به سازمان تامین اجتماعی واریز نمیشود . هم چنین این کارگر اخراجی اعلام کرده که علی رغم ساعت کاری بیشتر برای کارگران این کشتارگاه، آنها از دریافت مزایایی چون اضافه کاری، حق عائلهمندی و حق مسکن محروم هستند .
و این در شرایطی است که اخبار اخراج و زندانی کردن نماینده گان معترض پلی اکریل اصفهان و معدن چادرملو در اردکان استان یزد و یا اخراج نماینده کارگران کشت و صنعت شوشتر و ذوب آهن اردبیل در سال گذشته هنوز از یادها نرفته است. البته این خبرها تنها گوشه ای از تعرض صاحبان سرمایه و حاکمیت آنها به نماینده های کارگران است و جنبش کارگری در دهه اخیر بارها شاهد اخراج و بازداشت نماینده های تشکل های مستقلی مانند سندیکای واحد تهران و یا سنیکای هفت تپه بوده است.
نکته مهمی که باید در پس این اخراج ها و بگیر و ببندها بر روی آن انگشت گذاشت و به آن توجه نمود این است که کارگران همواره و به خصوص در مواقع اعتصاب و اعتراض، می بایست از نماینده های خود حمایت کنند. تجربه ی پشتیبانی و دفاع قاطعانه کارگران معدن چادرملو، از نماینده های اخراجی و بازداشت شده این معدن، در حقیقت یکی از دستاوردهای قابل ذکر و با ارزش جنبش کارگری در سال گذشته می باشد. کارگران مراکز مختلف کار و تولید می بایست این اقدام حمایتی کارگران این معدن، از نماینده ی خود را به حد کافی برجسته نموده و آن را الگوی مناسبی برای مقابله با قدرقدرتی صاحبان سرمایه در اخراج نماینده های کارگری قرار دهند. سرمایه داران در واقع با حمایت دستگاه های امنیتی و قضائی و نهادهای اداری دولتی، اقدام به اخراج یا بازداشت نماینده ها می کنند. کارگران نیز باید متحد و یکپارچه علیه اخراج همکاران و نماینده های منتخب خود، قدعلم کنند. اگر داشتن تشکل و انتخاب نماینده گان واقعی در محیط کار برای دستیابی به مطالبات جاری، لازم و حیاتی می باشد؛ همراهی و دفاع همه جانبه کارگران از نماینده های مورد اعتماد خود نیز رمز موفقیت آنها برای دستیابی به مطالبات شان است.
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
******************
اعتراض رانندگان تاکسی خط حسن آباد سنندج
بنا به گزارش رسیده صبح امروز ۹۳/۰۲/۲۷ رانندگان تاکسی در مسیر حسن اباد به میدان ازادی شهر سننج نسبت به افزایش ناچیز کرایه تاکسی در این مسیر از ساعت ۹ صبح به مدت دو ساعت در ایستگاه دوم حسن اباد دست به تجمع اعتراضی زدند وخواهان رسیدگی به مشکلات خود شدند.
در پی این تجمع نیروهای لباس شخصی وانتظامی ومسئولین تاکسیرانی در محل حاضر شدند ویکی از مسئولین تاکسیرانی با تهدید اینکه این تجمع برای انها گران تمام خواهد شد ومدارک شما را ضبط خواهیم کرد شروع به یاداشت پلاک تاکسیها کردند اما رانندگان با بی توجهی به این تهدیدها اعلام کردند که با این مقدار ناچیزی که به حق ما اضافه شده وبا توجه به این وضعیت مخارج زندگی، به هیچ وجه نمی تواند جوابگوی نیازهای روزانه ما باشد ودر ادامه یکی از رانندگان، رو به مسئولین تاکسیرانی گفت اگر قرار است که ما با این مبلغ ناچیز کرایه کار کنیم پس تعاون تاکسیرانی موظف است سوبسید سوخت ما را پرداخت وحق بیمه ما را کاهش وبه ما لاستیک وقطعات به نرخ دولتی ارائه دهد که در ادامه با اوردن گارد ویژه به محل ،رانندگان را مجبور به ترک محل کردند.
کمیته هماهنگی از خواست برحق رانندگان تاکسی مبنی بر اینکه تعاون تاکسیرانی باید امکانات لازم را در اختیار رانندگان قرار دهد تا از میزان فشار بر توده های مردم در نتیجه افزایش کرایه تاکسی کاهش یابد ،حمایت کرده و تنها راه رسیدن به خواست های بر حق رانندگان را در اتحاد وهمبستگی آنان می داند.
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
******************
مسدود شدن حساب های بانکی شرکت نیشکر هفت تپه
بر اساس گزارش دریافتی به علت بدهی شرکت نیشکر هفت تپه به بانک ملی، حساب های این شرکت مسدود شده و با وجود کسر حق بیمه از حقوق کارگران عملا این مبالغ به حساب سازمان تامین اجتماعی واریز نشده است و ۲ ماه است که دفترچه های بیمه کارگران تمدید نشده است.
بر اساس این گزارش انبارهای این شرکت با حکم قضایی پلمب شده است. همچنین بر اساس این خبر کارگران عضو سندیکای ۷ تپه که مجددا در شرکت مشغول به کار شده اند به صورت قراردادی مشغول به کار می باشند و حتی افزایش حقوق مطابق قانون کار به آنان پرداخت نشده است.
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
******************
فاجعه حمله به افغانها!
طی روزهای اخیر در روستای نظام آباد قزوین عده ای به تحریک رئیس شورای محل و به گمان اینکه باردار شدن یک دختر نوجوان و عقب افتاده ناشی از رابطه افغان های ساکن آن محل با این دختر می باشد،(احتمالی که دربررسی های بعدی رد شده است) با تعصبی کور و جهالتی بی مانند با چوب و چماق به خانواده های افغان ساکن نظام آباد حمله کرده ،خانه های آنها را به آتش کشیده ، زنان و کودکان بی گناه را مورد ضرب و شتم و آزار و اذیت قرار دادند.
این فاجعه در روزهای بعد در گراش فارس ، بجنورد،مازندران و بعضی از روستاهای اطراف کرج به اشکال مختلف تکرار شد. بعضی گزارشات حاکی از اینست که طی این حملات افرادی نیز به قتل رسیده اند.
قابل توجه اینکه پیشتر بعضی از مسئولین در مازندران با ربودن گوی سبقت از هیتلر و فاشیستهای نژاد پرست اعلام کرده بودند به جهت اینکه حضور افغانیها موجب بد منظره شدن شهرها ی این استان می شود باید آنها را از این شهرها اخراج کرد!
کارگران افغان به عنوان بخشی از طبقه کارگر ،سربار کسی نیستند و برخلاف استثمارگران و انگلهای مفت خور از ِقبل کار و زحمت خود زندگی می کنند . آنها در سالهای گذشته در سخت ترین و نا ایمن ترین شرایط کاری با کمترین دستمزد بدون هیچگونه حمایت ونظارت قانونی به کار گرفته شده اند و چه بسا کارفرمایانی که همین دستمزد ناچیز را نیز پرداخت نکرده اندو به عبارت دیگر به سرقت برده اند .فرزندان این کارگران غالبا از تحصیل محروم وخود وخانواده هایشان از ابتدایی ترین حقوق انسانی برخوردار نبوده اند.
ماهمه روزه شاهد قتل ، تجاوز ،خرید و فروش مواد مخدر و انواع و اقسام ناهنجاری های اجتماعی هستیم.ناهنجاری هایی که برخاسته از نظام نابرابرو استثمارگر سرمایه بوده و قربانیان آن نیز بیش از همه کارگران و فرزندان آنها می باشند.
کسانی که با خاک پاشیدن به چشم مردم می خواهند عوامل اصلی این نابسامانی ها و سیه روزی و بی خانمانی انسانها راکه همانا سرمایه و پیامدهای ناگوارو ضد انسانی آن است، از چشم پنهان کنند وبا گمراه کردن مردم گریبان خود را از پاسخگویی در قبال این همه مشکلات اجتماعی رها کنندباید بدانند که کارگران و مردم آگاه فریب چنین ترفند هایی را نخواهند خورد.
کارگران!مردم شریف و آزاده!
در شهر، محل و روستای خود با دلجویی وحمایتهای مادی و معنوی از این عزیزان زحمتکش و شریف در مقابل اینهمه ظلم و ستم، نشان دهیم که کارگران و زحمتکشان به دور از هرنوع تنگ نظری و تعصب در همه جای دنیا دارای منافع مشترک می باشند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری از همه کارگران ،تشکلها وفعالین کارگری و همه انسان های آزادیخواه و عدالت طلب جامعه می خواهد که صدای اعتراض خود را علیه این تهاجم کور و غیر انسانی بلند کرده نگذارند چنین فجایعی تکرار شوند.
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۳
******************
مرگ یک کارگر در گل گهر سیرجان
به گزارش رسیده عصر روز دوشنبه ۲۲ اردیبهشت الیاس حاتمی کارگر ۱۸ ساله شاغل در گل گهر سیرجان پس از اتمام کار بر روی مخزن شیب دار از ارتفاع ۱۲ متری سقوط کرده و متاسفانه جانش را از دست داد.
نامبرده کارگر شرکت پیمانکاری مگا آریا حدید یکی از پیمانکاران شرکت پیمانکاری زاگرس بود. کارفرمای اصلی این پروژه شرکت توسعه صنایع فولاد ایران می باشد. پیمانکاران مربوطه برای نپرداختن حق و حقوق به خانواده نامبرده این حادثه را ناشی از عدم رعایت مقررات ایمنی توسط این کارگر اعلام کرده؛ اما همکاران الیاس حاتمی با تنظیم صورتجلسه ای گواهی داده اند که ساعت کار به پایان رسیده بود و وی برای ترک محل کمربند ایمنی را باز کرده بود.
کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن ابراز تاسف از مرگ الیاس حاتمی و همدردی با خانواده وی، سودخواهی کارفرمایان را دلیل این گونه حوادث ناگوار در محیط های کاری دانسته و خواهان رعایت استانداردهای ایمنی در محیط های کار برای جلوگیری از این گونه حوادث می باشد.
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۳
******************
ایران در رتبه دوم شاخص فلاکت جهانی قرار دارد!
۰۲
اوایل هفته گذشته، چند روز مانده به روز جهانی کارگر، یک نهاد اقتصادی در گزارشی اعلام کرد که در سال ۲۰۱۳، ایران از میان ۹۰ کشور جهان، پس از ونزوئلا در رتبه دوم جهانی فلاکت قرار گرفت. این گزارش که توسط موسسه پژوهشی کاتو در ششم اردیبهشت منتشر شد نشان می دهد که شاخص فلاکت در ایران تا آخر سال میلادی گذشته به ۶۱/۶ درصد رسیده است. کارشناسان اقتصادی این شاخص را به احتساب نرخ تورم و نرخ بیکاری در جوامع به دست می آورند و آمارها نشان می دهد که این شاخص در ایران رشد فزاینده ای داشته است.
البته سخنان مسئولین حکومتی و ارئه آمارهایی از سوی آنها در سال ۹۲، گویای رشد مداوم این فلاکت اقتصادی است. برای مثال در اردیبهشت سال گذشته، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس، رتبه کیفیت زندگی مردم ایران را در بین ۱۹۴ کشور، رده ۱۵۰ اعلام کرده بود. علاوه بر این می توان برای صحت آماری این واقعیت، به موارد دیگری هم اشاره کرد که بارها به طور رسمی اعلام شده است. بازماندن بیش از ۵۰ درصد از کودکان ۶ تا ۱۲ سال از تحصیل و افزایش بی سوادی، رواج هر چه بیش تر مواد مخدر در بین جوانان و مرگ روزانه چندین نفر به دلیل اعتیاد، کاهش تحمل مردم و رشد نزاع و تنش های خیابانی خشن و قهرآمیز، افزایش درگیری های خانواده گی و گسترش طلاق و شیوع انواع ناسامانی های دیگر مانند سرقت و قتل و...، نمونه های آشکاری از این زندگی فلاکت بار است.
اما اگر کمی از آمار و ارقام رسمی فاصله بگیرم و به محیط پیرامون خود نگاهی بیندازیم، مجموع این دو شاخص فلاکت، یعنی تورم و بیکاری در زندگی روزمره اکثریت جامعه، به خصوص مزدبگیران کاملا" مشهود است. معنای فلاکت این است که از یک سو کارگران با دستمزدی چند برابر کمتر از هزینه های زندگی امرار معاش کنند و از سوی دیگر همواره با کابوس اخراج و بیکاری و ناامنی شغلی دست و پنجه نرم کنند. چهره رنجور کارگران ساختمانی که در میادین در انتظار کار دست به زانو نشسته اند و تصویر کودکان بازمانده از تحصیل و تفریح که در زباله دانی ها دنبال ضایعات پلاستیکی هستند و یا در خیابان ها آدامس می فروشند و جوانانی از فرط بیکاری معتاد شده و در خرابه ای انتظار مرگ را می کشند، شواهد دیگری از فلاکت اقتصادی است. این در حالی است که اعتراض طبقه مزد بگیر به این فلاکت جرم محسوب می شود و به اتهام های واهی امنیتی، کارگران معترض بازخواست، محاکمه و زندانی می شوند.
در حالی منابع دولتی از یک سو آمارهایی از وضعیت وخیم اقتصادی و تشریح مفاهیمی مانند رکود تورمی و بیکاری در سال ۹۲ ارائه می دهند که از سوی دیگر امیدواری هایی را هم در مرحله دوم طرح موسوم به هدفمندی یارانه در زمینه کاهش نرخ تورم و اشتغال زائی در سال جاری، ترویج می کنند. اما امری که نمود عینی آن پیشاروی همه گان دیده می شود، افزایش قیمت کالاهست و برای مردمی که برای خرید مواد اولیه زندگی به بازار می روند و یا فرزند بیکاری دارند، کاهش نرخ فلاکت مشاهده نشده است.
به باور ما کاهش آنچه شاخص فلاکت نامیده شده است، نه با وعده و عیدهای مقام های حکومتی، بلکه فقط توسط اراده جمعی اکثریت مزد بگیران و بیکاران، از کارگران گرفته تا معلمان و پرستاران و دیگر بخش های فقیر جامعه محقق خواهد شد. تلاش برای ایجاد تشکل هایی که با خواست و تصمیم مزدبگیران ایجاد شده و از این طریق خواستار مطالباتی مانند داشتن دستمزدی شایسته نیازهای زندگی امروزی و یا بیمه بیکاری مکفی شوند، بخشی از مبارزه برای بالا بردن کیفیت زندگی است.
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
******************
مرگ یک کارگر مهاجر در کردستان عراق
بنا به گزارش رسیده کارگری به نام یونس احمدی ۲۶ ساله دارای یک فرزند از اهالی روستای پنیران از توابع کامیاران که برای کار به سلیمانیه ی عراق رفته بود در حین کار دچار برق گرفتگی شد و متاسفانه جان خود را از دست داد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن ابراز همدردی با خانواده و دوستان این کارگر زحمتکش خود را در غم از دست دادن عزیزشان شریک می داند و این گونه حوادث دلخراش را ناشی از نبود امکانات ایمنی در محل کار و سود خواهی کارفرمایان می داند.
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
******************
عوامفریبی کارفرمای شرکت سقزسازی ون کردستان
بنا به گزارش رسیده کارفرمای شرکت سقز سازی ون کردستان در یک حرکت مزورانه وعوامفریبانه در روز جهانی کارگر و برای جلوگیری از تعطیلی کار در این روز توسط کارگران و برگزاری مراسم مستقل، کارگران را برای یک وعده غذا به هتل شادی شهر سنندج دعوت نموده و در حین صرف نهار مراسم به اصطلاح روز جهانی کارگر را به راه انداخته است؛ در حالی که کارگران تحت این شرایط موفق نشده اند که مطالبات خود را در این روز مطرح نمایند.
لازم به ذکر است که کارگران در این شرکت در شرایط سخت و زیان آوری مشغول به کار هستند و اکثرا دچار دیسک کمرشده واز ناراحتیهای تنفسی و عروقی و پوستی رنج می برند. کارفرمای شرکت مذکور کارگران را با قراردادهای یک الی سه ماهه استخدام می کند، که راه هر گونه اعتراضی را بر کارگران بسته است و هر ساله تعداد زیادی از کارگران را به بهانه های مختلف از کار اخراج و بیکار می کند.
کمیته هماهنگی ضمن محکوم کردن این حرکات ضد کارگری اعلام می دارد که اینگونه عوامفریبی ها نمی تواند کارگران را از پیگیری خواسته ها و مطالبات خود منحرف و منصرف نماید.
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
******************
اعتصاب کارگران کارخانه تویوتا در هند برای افزایش دستمزدها
۶ آوریل ۲۰۱۴
بیش از ۴۰۰۰ کارگر خودرو در شهر جنوبی بنگلور در طول ۳ هفته اخیر بر سر دستمزدها و شرایط کاریشان با کارفرما درگیر بوده اند. این کشمکش ابتدا به عنوان یک اعتصاب محدودمحدود شروع شد.
درادامه با بستن درب های کارخانه به روی کارگران از سوی کارفرما و همچنین خودداری کارگران از امضای توافق نامه "حسن انجام کار" به عنوان شرط بازگشت به کار،تبدیل به یک بنبست شده است . .رهبران اتحادیه در حال حاضر دست به اعتصاب غذا زدهاند.
این کشمکشها شاخصی از هجوم شرکتهای جهانی همچون تویوتا به مناطقی است که دستمزدها در سطح پایین قرار دارند. البته در این مناطق کارگران از نقش خود در اقتصاد جهانی آگاه هستند و.برای مبارزه موثر با شرکت های جهانی مانند تویوتا،کارگران تویوتا در هند نیازمند سازماندهی اعتصاب مشترک با کارگران تویوتا در دیگر کشورها هستند.
ترجمه: کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۲۰ فروردین ۱۳۹۳
منبع : http://aawl.org.au
******************
اخراج ۱۳ نفر از کارگران مرکز پخش داروگر رشت
طبق گزارش رسیده ۱۳ نفر از کارگران مرکز پخش داروگر رشت ،واقع در کیلومتر ۵ جاده تهران اخراج شدند.
این اخراج به بهانه کاهش فروش و کاهش سود مورد نظر مدیریت صورت گرفته وحکم اخراج نیز توسط مدیریت شرکت داروگر واقع در دفتر مرکزی تهران صادر گردیده است.
۲۰ فروردین ۱۳۹۳
******************
حمله به دستفروشان میدان گاز سنندج
بر اساس گزارش رسیده بعدازظهر روز سه شنبه مورخ ۹۳/۱/۱۹ در یک حمله سازماندهی شده حدوده پنجاه نفر از مامورین صد معبر شهرداری شهرسنندج با پشتیبانی نیروی انتظامی اقدام به جمع آوری وسایل دستفروشان میدان گاز کردند ودر نهایت بعضی از اموال از جمله چند دستگاه خودرو وانت آنان را مصادره وبا خود بردند .
لازم به ذکر است که حدود ۱۰۰ نفر دستفروش در این مکان بطور ثابت مشغول به کار بوده وچندین سال است که هزینه خود وخانواده هایشان را از این طریق به دست می اورند. این دستفروشان سال گذشته نیز مورد تهاجم نیروهای شهرداری وانتظامی قرار گرفتند که توانستند با تجمع خود مقابل استانداری واداره کار سنندج به محل کسب باز گردند.
۲۰ فروردین ۱۳۹۳
******************
تجمع اعتراضی کارگران كارخانه فولاد زاگرس در مقابل استانداری کردستان
بنا به گزارش رسیده روز یکشنبه ۹۳/۱/۱۷ تعداد ۱۳۰ نفر از کارگران فولاد زاگرس با حرکتی اعتراضی و هماهنگ و با در دست داشتن پلاکاردی با مضمون ما کارگران فولاد زاگرس خواهان بازگشت به کار و پرداخت تمامی حقوق معوقه وحق سنوات هستیم در ساعت ۹ صبح در مقابل استانداری تجمع کردند.
این تجمع بدنبال اقدام مدیرمدیر عامل این شركت برای انحلال كارخانه و سعی در نصب تابلویی به عنوان شركت البرز به جای شركت فولاد زاگرس، صورت گرفت. بلافاصله تعداد زیادی از نیروهای امنیتی و لباس شخصی با هماهنگی نیروی انتظامی محل تجمع را به محاصره در آورده ولی با این وجود کارگران همچنان به تجمع خود ادامه دادند و بر خواستهایشان پافشاری نمودند. کارگران برای مدتی اقدام به بستن خیابان استانداری نموده وخواستار رسیدگی فوری به مطالباتشان شدند. بنا به این خبر به دنبال برخورد قاطعانه كارگران و با وجود اینكه مسئولین استانداری اعلام کرده بودند که استاندار در محل حضور ندارد اما ۶ نفر از نمایندگان کارگران موفق شدند به داخل ساختمان رفته و با معاون استاندار به نام فلاحی وارد گفت وگو شوند.
در این گفت وگو، نمایندگان خواسته های کارگران از جمله بازگشت به کار در اسرع وقت، پرداخت تمامی حقوق معوقه و حق سنوات و رفع بلاتکلیفی ازسوی مدیریت شرکت را مطرح كردند. درنتیجه این مذاکرات مسئولین قول داده اند كه تا روشن شدن وضعیت كارخانه بیمه كارگران پرداخت شود و همچنین وعده داده شد شورای تامین استان به بقیه خواسته های کارگران رسیدگی کند. با دادن این وعده ها کار گران در ساعات سه ونیم بعد ظهر به تجمع خود پایان دادند.
۱۸ فروردین ۱۳۹۳
******************
جانباختن کارگرساختمانی به دلیل ناامنی محیط کار
ظهر روزدوشنبه ۹۳/۱/۴ کارگری با نام "مسلم ساعدی " از اهالی روستای دویسه از توابع سنندج که در ساختمانی در شهرک دگایران روبروی بیمارستان توحید سنندج مشغول بکار بود حین کار دچار حادثه شد وجان خود را از دست داد.
این کارگر که بوسیله ی بالابر مشغول جابجاییجابجایی مصالح ساختمانی به داخل طبقات ساختمان بود به علت ازجاکنده شدن دستگاه بالابر ودرنتیجه سقوط آن از طبقه ی هفتم ساختمان وافتادن دستگاه برسر وبدنش دچار حادثه شده ودر دم جان خودرااز دست می دهد.نبود امنیت در محیط کار وناچیزبودن سطح ایمنی وسایل وابزار کار،روزانه باعث جانباختن کارگران زیادی مانند مسلم ساعدی است که کارفرمایان به دلیل زیاده خواهی و سود بیشتر کمترین توجه را به این امر دارند ما اعضای کمیته هماهنگی نیز جان باختن این کار گر را به دوستان و اعضای خانواده این عزیز از دست رفته تسلیت عرض می نماییم.
۶ فروردین ۱۳۹۳
******************
گزارشی در مورد وضعیت کارگران سد بنیدر منطقه ی مریوان
کارگران سد بنیدر واقع در شهرستان مریوان به دلیل سیاستهای سرمایه محور کارفرمایانشان در شرایط سختی به سر می برند.
مجموع کارگران مشغول به کار در قسمتهای مختلف پروژه ی این سد به ۴۸۰ نفر می رسد که دارای قراردادهای ۱ تا ۵ ساله هستند.کارگران مدت ۴ ماه است که حقوق وعیدی دریافت نکرده اند وجدای از این حقوق معوقه،مدت ۷ سال است که حق سنوات نیز به آنان پرداخت نشده است.
کارفرمایان سد جدای از عدم پرداخت ماه ها حقوق و سال ها حق سنوات ،به این ها نیز کفایت نکرده واقدام به اخراج موقت تعداد ۳۶۰ نفر ازکارگران در ماه های بهمن واسفند ۹٢ با نام توجیهی "مرخصی با پرداخت نصف حقوق " کردند که قرار بوده تا اوایل سال جدید یعنی سال ۹۳ طول بکشد وکارگران بعداز تعطیلات عید به سرکارشان برگردند اما در طول این دو ماه مرخصی اجباری هیچگونه حقوق وعیدی به کارگران پرداخت نشده است.
۳ فروردین ۱۳۹۳
******************
از کارگران نوپوش و خواست برحقشان حمایت کنیم!
اعتراضات کارگران کارخانه نوپوش (زیر مجموعه شرکت ایران برک رشت) که خواهان۱۰ماه حقوق معوقه خود می باشند اخیراً وارد فاز جدیدی شده است.
اواخربهمن ماه سال جاری، ۴۰ نفر از ۱۲۰ کارگراین این کارخانه بعدازاینکه مطلع شدند،مدیریت شرکت وامی بابت پرداخت حقوق کارگران، دریافت کرده اما قصد دارد آن را صرف امور دیگری کند،تصمیم گرفتند برای اعتراض به این اقدام کارفرما به دفتر مرکزی این شرکت در تهران مراجعه کنند.کارفرما به منظور جلوگیری از حرکت اعتراضی کارگران تلاش کرد تا با انواع و اقسام کارشکنی ها و صحنه سازی ها مانع از سفرکارگران به تهران شود. اما کارگران تسلیم نشده و به طور دسته جمعی به دفترمرکزی کارخانه مراجعه می کنند و با ارائه مستندات متقن، پیگیرانه خواهان پرداخت حقوق معوقه خود و سایر همکارانشان می شوند که سرانجام مسئولین دفتر مرکزی به ناچار موافقت می کنند که حقوق معوقه کارگران را به صورت هفتگی! به حساب آنها واریز نمایند.کارگران اعلام می کنند پرداخت حقوق معوقه می بایستی به صورت هقته ای ۵۰۰.۰۰۰ تومان و حداکثر تا ساعت ۱۰ صبح روزهای شنبه هر هفته صورت بگیرد و در صورت تاخیر در پرداخت،آنها دست به اعتصاب خواهند زد.کارفرما که انتظار چنین پی گیری را ازجانب کارگران نداشت ،تصمیم گرفت این ۴۰ کارگر و به خصوص چند نفر از آنها را که شرکت فعال تری در این مسائل داشته اند اخراج نماید. در همین رابطه محمد حسین سوری کارفرمای صنایع پشمبافی ایران برک اعلام کرده برنامه تعدیل! تعدادی از کارگران کارخانه پشم بافی ایران برک و نوپوش از مدتی قبل در دستور کار بوده و پس از پایان تعطیلات نوروزی اجرا خواهد شد. از دیگر برنامه های کارفرما برای سال جدید، پرداخت حقوق کارگران، از این پس بر مبنای تعداد تولید! می باشد.
لازم به توضیح است کارخانه نوپوش که زیر مجموعه شرکت ایران برک رشت می باشد به تولید کت وشلوار مشغول می باشد. این شرکت و کارخانه های زیر مجموعه آن در گذشته تحت پوشش سازمان صنایع بودند که ۱۸ سال پیش به بخش خصوصی واگذار شدند و طی این مدت تعداد کارگران آن از ۱۵۰۰ نفر به حدود ۲۰۰ نفر کاهش یافته است.
کارگران کارخانه نوپوش که تا به این جای کار به شکلی متحد و یکپارچه از حقوق برحق خود دفاع کرده و پیگیرانه آن را دنبال نموده اند اکنون در معرض تهدید و آزار و اخراج کارفرمایان قرار گرفته اند. تا آن جا که آغاز سال نو برای کارگران این کارخانه که جرمی جز دفاع از حقوق ابتدایی خود ندارند،علاوه بر فشارهای اقتصادی، همراه با عدم امنیت شغلی وتهدید به اخراج نیز شده است.
کمیته هماهنگی ضمن اعلام پشتیبانی از مبارزات برحق کارگران این کارخانه ( نوپوش )، ازخانواده بزرگ کارگری (کارگران، فعالین کارگری و کمیته ها وتشکلهای کارگری ) و همه انسان های آزادی خواه و عدالت جامعه در خواست می کند صدای این کارگران را به هر طریق که می توانند به گوش همه هم طبقه ای هایشان رسانده با حمایت و پشتیبانی از این کارگران اجازه ندهند خواسته ی ضدکارگری کارفرمایان سودجوی این کارخانه ،که به هیچ چیز جز منافع خود فکرنمی کنند و زندگی و سرنوشت کارگران و خانواده های آنها کمترین اهمیتی برای آنها ندارد، تحقق یابد.
۹۲/۱۲/۲۸
******************
فرا رسیدن سال نو را شادباش می گوییم!
با سپری شدن آخرین روزهای ماه اسفند، بوی بهار در همه جا عطرافشان شده و نوید بخش و پیام آور نوروز و سالی تازه است. فصلی که چلچله ها " روی هر شاخه، کنار هر برگ " باز می گردند و طراوات را فریاد می زنند و " درخت گیلاس هدیه جشن اقاقی ها را گل به دامن " می کند. بهار می آید و بار دیگر همان درس بزرگ دوباره زیستن و دوباره ساختن را با خود به ارمغان می آورد و کنایه ای است که آری، دوباره می شود ساخت.
در حالی ما به آغاز سال ۱۳۹۳ نزدیک می شویم که کارگران ایران، سال سخت و دشواری را پشت سر گذاشتند. دستمزدهای زیر خط فقر و وضعیت معیشتی فلاکت بار، بیکارسازی و اخراج، عدم پرداخت همان مزد ناچیز به بهانه ها مختلف، بازداشت و زندانی کردن کارگران به دلیل حضور در اعتراض های کارگری، بخشی از شرایط زیست کارگران در سال ۹۲ بود. علاوه بر این مرگ صدها نفر کارگر در سوانح مختلف محیط کار، در معادن، پروژه ها و کارخانه ها، یکی دیگر از بلایای سرمایه داری برای کارگران در ایران بود. در این سال نیز تعداد دیگری از فعالین کارگری در دفاع از مطالبات جنبش کارگری بازداشت و محکوم به زندان شدند.
ما اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری در آستانه بهار و آغاز سال تازه، خود را در اندوه خانوادهایی که نان آورشان را در سانحه های محیط کار از دست داده اند، شریک می دانیم. هم چنین به ایستاده گی کارگران زندانی و خانواده های آنها درود می فرستیم و امید داریم که روزی برسد که هیچ انسانی به خاطر باورها و اعتقادات اش زندانی نشود و جای هیچ کارگری نیز در زندان نباشد.
فرا رسیدن نوروز و بهاری دیگر و آغاز سال ۱۳۹۳ را به همه کارگران و خانواده های کارگری و همه مردم شرافتمند، تبریک و شادباش می گوییم. باشد که طبقه کارگر در سال جدید، با اتکا به نیروی خود به مبارزه برای ایجاد تشکل های خود ساخته و مستقل بپردازد و با اتحاد و همبستگی کارگری برای دستیابی به خواسته ها و مطالبات خود به پیش برود.
۹۲/۱۲/۲۸
******************
عدم پرداخت حقوق کارگران یک شرکت ساختمانی
بنا به گزارش رسیده، شرکت خانه ایرانیان واقع در صدا و سیمای مرکز سنندج که در حال ساخت یک ساختمان اداری برای این نهاد می باشد نزدیک به ۲ ماه است که حقوق کارگران خود را پرداخت نکرده است .همچنین از دادن اضافه کاری و هزینه نهار پرسنل خود نیزامتناع می کند درنتیجه با واکنش تند کارگران ومراجعه انان به حراست صدا وسیما روبرو شده است که تا این لحظه هیچ جوابی نگرفته اند لازم به ذکر است که شرکت خانه ایرانیان پروژه توسعه صدا و سیمای مرکز کردستان را بر عهده دارد.
۹۲/۱۲/۲۴
******************
پنج ماه حقوق معوقه در واحد تعمیر وماشین الات اداره کل راه وترابری سنندج
به گزارش رسیده ۱۵ نفر از تعمیرکاران اداره کل راه وترابری شهر سنندج که مکانیک،باتری ساز وآهنگر می باشند حدود ۵ ماه است که حقوق خود را دریافت نکرده اند و همچنین این اداره از دادن عیدی وپاداش ودیگر مزایا به آنان نیز سر باز می زند که همگی آنان به مدت یک هفته است که دست از کار کشیده وهم اکنون در اعتصاب به سر می برند.
۹۲/۱۲/۲۴
******************
مرگ دلخراش یک کارگر شهرداری
بر طبق اطلاعات رسیده به کمیته ی هماهنگی حدود ساعت ۸ صبح روز سه شنبه ۲۰/۱۲/۹٢ یکی از کارگران شهرداری اشنویه به نام قاسم حسین پری ۲۵ ساله ،که از چهار سال پیش در بخش جمع آوری زباله در این شهر مشغول به کار بود، در حالی که مشغول جمع آوری زباله و انتقال آن به ماشین حمل زباله بود در حین حرکت ماشین در شیب تند خیابان، به شدت مجروح شده و پس از انتقال به بیمارستان درگذشت.
کمیته هماهنگی، ضمن اظهار تاسف وتاثر به خاطر مرگ این کارگر زحمتکش و اظهار همدردی با خانواده ایشان، اینگونه حوادث را ناشی از سود پرستی مفرط عوامل سرمایه و عدم رعایت مسائل ایمنی کار و بی توجهی نسبت به جان هزاران انسان می داند.
۲۱ اسفند ۱۳۹۲
******************
دستفروشان خیابان شریعتی رشت بالاخره موفق شدند
دستفروشان مستقر در خیابن شریعتی رشت که بارها مورد هجوم نیرو های انتظامی و سد معبر شهرداری قرار گرفته بودند بار دیگردست به راهپیمایی زدندو مسیر خیابان شریعتی تا ساختمان شهرداری مرکزی را پیمودند.در این راهپیمایی آنها بر خواسته خود مبنی بر اجازه کار طبق روال گذشته تاکید کردند. بعد از این راهپیمایی یکی از دستفروشان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و ۲۴ ساعت بعد آزاد شد.
دستفروشان خیابان شریعتی بعد از ماهها مبارزه و چندین بار راهپیمایی و تجمع مقابل شهرداری و شورای شهر رشت و استانداری و پافشاری بر خواسته به حق خود سرانجام موفق شدند شهرداری را وادار به عقب نشینی نمایند.به این ترتیب که مسئولین شهرداری طی مذاکراتی با نمایندگان این دستفروشان ،پذیرفتند، دستفروشان از ساعت ۶ غروب به بعد در همان مکان قبلی (خیابان شریعتی ) بساطهای دستفروشی خود را برپا کنند.
۲۰ اسفند ۱۳۹۲
******************
نتیجه دادن اعتراض و اعتصاب دسته جمعی کارگران شرکت راه سازی جهاد نصر محور سقز- بانه
امروزسه شنبه ۹۲/۱۲/۱۳ کارگران شرکت راه سازی جهادنصر محور سقز-بانه در دومین روز اعتراض جمعی واعتصابشان برای دریافت ۶ ماه حقوق معوقه ،کارفرمایان این شرکت را وادار به پرداخت حقوقشان کردندن درساعات اولیه ی اعتصاب، کارفرمایان شرکت به میان کارکران معترض آمدند وسعی در آرام کردن کارگران با وعده های تکراری وبی اساسشان کردند که با استقامت واعتراض جدی تر وراسخ تر کارگران روبرو شدند که سرانجام در ادامه ی اعتراض وبرنگشتن کارگران به سر کارهایشان ،کارفرمایان مجبور به پرداخت ۳ ماه ازحقوق معوقه وهمچنین پرداخت عیدی امسال به کارگران شدند وبه آنها قول دادند که در اسرع وقت باقی حقوق معوقه وبدهی هایشان را نیز به آنان پرداخت خواهند کرد که کارگران نیز پس ازدریافت حقوق مشغول به کار شده و این نکته را به کارفرما متذکر شدند که در صورت عدم دریافت باقی مطالباتشان دست از کار خواهند کشید.
۱۳ اسفند ۱۳۹۲
******************
اعتصاب کارگران شرکت راه سازی جهاد نصر
روز دوشنبه مورخ ۹۲/۱۲/۱۲ کارگران شرکت راه سازی جهاد نصر واقع در محور سقز –بانه بعلت نگرفتن ۶ ماه حقوق معوقه ی خود درمحوطه کارگاه دست به تجمع اعتراضی زدند .این کارگران که طی مراجعات متعدد به دفتر کارفرما برای دریافت حقوق معوقه شان هیچ جوابی دریافت نکرده بودند امروز دسته جمعی دست به اعتصاب زدند.
این شرکت راه سازی ۲۲ کارگر دارد که دارای سوابق کاری ۱ تا ۳ سال بوده وبا قراردادهای ۸۹ روزه در آنجا مشغول به کار می باشند. اعتصاب کارگران معترض تا ساعت ۲ بعدازظهر طول کشید که سرانجام کارفرمایان شرکت به کارگران قول پرداخت حقوقهای معوقه را در اسرع وقت دادند وکارگران را به آرامش وبازگشت به کاردعوت کردند که کارگران درمقابل این وعده ی بی اساس کارفرما اعلام کردند تا دریافت حقوقشان دست از اعتصاب نکشیده وبه سر کارشان برنمی گردند و فردا نیز تا وصول مطالباتشان همچنان به تجمع اعتراضی ادامه خواهند داد.
۱۲ اسفند ۱۳۹۲
******************
اخراج ۲۰۰ نفراز کارگران فضای سبز وعمرانی ۴ منطقه ی شهرداری سنندج
شهرداری سنندج در اقدامی ضد کارگری ۲۰۰ نفر از کارگران منطقه ۱ ،۳،۲ وهمچنین منطقه بهاران را اخراج نمود .این کارگران قرار داد یک ساله با شهرداری داشتند ودرحالی اخراج شدند که هنوز موعد قرار دادشان به پایان نرسیده است. قابل ذکر است، کارگرانی که بر سر کارهایشان باقی مانده اند با نصف حقوق کار می کنند وازترس اخراج حاضر به اعتراض نمی باشند.
۱۸ دی ۱۳۹۲
******************
اخراج جمعی از کارگران شرکت پیش تنیده
بنا به خبر ارسالی در تاریخ ۹۲/۱۰/۱ کارفرمایان شرکت پیش تنیده واقع در ۴ کیلومتری جاده ی سنندج به کامیاران تعداد ۱۵ نفر از کارگرانش را به بهانه ی واهی کمبود بودجه و نبود فروش محصولات تولیدی از کار بیکار کرد. این کارگران دارای سوابق کاری بین ۳ تا ۱۵ سال میباشند.
۵ دی ۱۳۹۲
******************
۴ ماه حقوق معوقه ی کارگران شرکت جهاد نصر
کارگران شرکت جهاد نصر مدت ۴ ماه است که حقوق خود را دریافت نکردهاند. این کارگران بعداز چندین بار مراجعه به دفتر شرکت برای پیگیری حقوقشان با وعده وعیدهای کارفرما روبرو میشوند و به دلیل عدم وجود تشکل و نداشتن امنیت شغلی تاکنون نتوانستهاند حقوق های معوقه خود را دریافت نمایند.
لازم به ذکر است که شرکت جهاد نصر در اواخر سال گذشته ۱۱۰ نفر از کارگرانش به صورت دسته جمعی و بدون ارائه نامه رسمی اخراج کرده بود.
۵ دی ۱۳۹۲
******************
دومین روز اعتصاب کارگران نیشکر ۷ تپه
به گزارش رسیده امروز یکشنبه ۱ دی اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه وارد دومین روز خود شد. کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه به دلیل پرداخت نشدن دستمزدهای آبان و آذر ماه وهمچنین عدم اجرای طرح طبقه بندی مشاغل و پرداخت نشدن پاداش تولید مربوط به سال ۹۱ و درخواست اخراج مدیران نا کارآمد وغیر متخصص وبه نوعی مدیران پروازی دست به اعتصاب زده اند.
همچنین کارگران خواهان انحلال شورای اسلامی کار شده اند به دلیل اینکه افرادی که به عنوان نماینده کارگران در شورای اسلامی کار حضور دارند نه تنها منتخب کارگران نبوده بلکه به عنوان نماینده کارفرما و دولت در خلاف جهت منافع کارگران عمل می کند.
در دومین روز اعتصاب مدیر شرکت به همراه رئیس حراست به میان کارگران رفته و به کارگران وعده داد که تا چند روز آینده دستمزدهای معوقه آنان پرداخت میشود و از کارگران خواست تا به سر کار باز گردند اما کارگران اعلام کردهاند تا پرداخت شدن دستمزدهای خود به سر کار باز نخواهند گشت.
۱۳۹۲/۱۰/۱
******************
اخراج ۱۱ کارگر منابع طبیعی نهالستان گریزه در سنندج
به گزارش رسیده اداره منابع طبیعی شهر سنندج ۱۱ نفر از کارگران شاغل در نهالستان گریزه را به دلایل نامعلوم اخراج نموده است. کارگران اخراجی در روز یکشنبه ۹۲/۱۰/۱ در مقابل اداره کل منابع طبیعی دست به تجمع اعتراضی زده و خواستار بازگشت به کار شدند. همچنین آنان تهدید کردهاند در صورتی که با بازگشت به کارشان موافقت نشود در روز سهشنبه همراه با خانوادههایشان در مقابل استانداری کردستان دست به تجمع خواهند زد.
لازم به ذکر است که این نهالستان داری ۱۷ کارگر با سوابق متفاوت میباشد. کمیته هماهنگی ضمن محکوم کردن اخراج این کارگران خواهان بازگشت به کار آنان و دیگر کارگران اخراجی میباشد.
۱۳۹۲/۱۰/۱
******************
جان باختن کارگری دیگر در حین کار
به گزارش رسیده روز سه شنبه ٩٢/٩/٢۶ کارگری به نام "عزیز دانایی" اهل روستای "کویک" از توابع شهر کامیاران که در معدن سنگ خامسان در نزدیکی کامیاران مشغول کار بود بر اثر سقوط سنگ دچار حادثه شد و متاسفانه جان خود را از دست داد.
كمیته ی هماهنگی برای كمك به ایجاد تشكل های كارگری ضمن ابراز تسلیت به خانواده ی عزیز دانایی، وقوع چنین حوادثی را ناشی از سودخواهی كارفرمایان دانسته و خواهان برقراری استانداردهای ایمنی در محل های كار جهت حمایت از جان كارگران میباشد.
شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۲
******************
مرگ دلخراش یك كارگر بر اثر حادثه
به گزارش رسیده روز دوشنبه ۹۲/۹/۲۵ کارگری به نام "آکو محمدویسی" اهل سنندج حین کار با دستگاه پرس در یک کارگاه تراشکاری واقع در شهرک صنعتی این شهر دچار حادثه شد و به درون دستگاه کشیده شد و جان خود را از دست داد.
كمیته ی هماهنگی برای كمك به ایجاد تشكل های كارگری ضمن ابراز تسلیت به خانواده ودوستان اكو محمد ویسی، وقوع چنین حوادثی را ناشی از سودخواهی كارفرمایان دانسته و خواهان رعایت استانداردهای ایمنی در محیط كار جهت حمایت از جان كارگران میباشد.
شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۲
******************
شیوه ای شنیدنی برای پیشگیری از حوادث کار!
طبق گزارشات دریافتی به دنبال وقوع چند حادثه در کارخانه داروسازی سبحان، واقع در شهر صنعتی رشت که منجر به کشته شدن یکی ازپرسنل این شرکت به نام پور مختار و مجروح شدن دو کارگر گردید، مدیریت این شرکت اقدام به قربانی نمودن ۵ راس گوسفند به منظور" رفع بلا" وبه زعم خود جلوگیری از حوادث اینچنینی نمود!
وقوع چند حادثه پیاپی در این شرکت نشان از شرایط غیر ایمن کار و همچنین بی توچهی مسئولین به جان کارگران دارد.مدیریت این شرکت به جای بررسی مسئولانه و تجزیه تحلیل علت وقوع این حوادث اقدام به قربانی نمودن گوسفند کرده است. اقدامی که به منظور گمراه کردن اذهان کارگران و پوشاندن علت واقعی حوادث اینچنینی صورت گرفته است. بدیهی است علت این چند حادثه نیز نظیر سایر حوادث کاری همانا فقدان امکانات ایمنی و آموزشهای لازم وعدم توجه به آن به دلیل سوداندوزی هرچه بیشتر و نادیده گرفتن سلامت و زندگی کارگران می باشد.
۲۸ آذر ۱۳۹۲
******************
هجوم به دستفروشان شهر رشت
روز سه شنبه ٩٢/٩/٢۶ نیروهای سد معبروابسته به شهرداری رشت با هجوم به دستفروشان خیابان شریعتی اقدام به برهم زدن بساط و جمع آوری و مصادره اموال ناچیز آنها نمودند. تنها در طول یکماهه اخیر این چندمین بار است که دستفروشان شهر رشت مورد حمله نیروهای سد معبر شهرداری قرار می گیرند. پیشتر نیز دستفروشان خیابانهای اطراف شهرداری چندین بار مورد هجوم این نیروها قرار گرفتند که دستفروشان نیز متفابلا به عنوان اعتراض به این اعمال مقابل استانداری و همچنین مقابل دفتر یکی از نمایندگان و همچنین در میدان امام حسین تجمع کردند. این دستفروشان طی مذاکراتی که با شهرداری داشته اند تاکنون پاسخ قانع کننده ای دریافت نکرده اند. لازم به توضیح است شهرداری چند منطقه برای این دستفروشان در نظر گرفته که به هیچوجه مناسب کسب و کار نمی باشد.
دستفروشان که در واقع کارگران بیکار شده هستند ،مجبورند برای گذران زندگی خود و خانواده در سرما و گرما از بام تا شام در کنار خیابانها بساط خود را پهن کنند تا شاید بتوانند لقمه نانی برای خانواده خود فراهم کنند. برخورداری از کار مناسب با حقوق مکفی و برخورداری از بیمه تامین اجتماعی ویا در غیر این صورت استفاده از بیمه بیکاری حق مسلم این کارگران بیکار است. مسئولین نه تنها هیچ اقدامی برای اشتغال این کارگران بیکار انجام نمی دهند بلکه هر بار به بهانه ای به آنها هجوم برده و به راحتی زندگی و سرنوشت آنان را به بازی می گیرند. مشخص نیست کارگرانی که همه روزه از کارخانه ها اخراج و به خیل عظیم بیکاران می پیوندند و یا جوانانی که با همه تلاش برای یافتن کارهمچنان بیکار هستند برای گذران زندگی چه باید بکنند؟ بیمه بیکاری برای همه مدت بیکاری حق همه بیکاران است.
۲۷/۰٩/٩٢
******************
ادامه ی اخراج کارگران شرکت سقز سازی کردستان(وَن)
بر اساس گزارش رسیده، کارفرمایان شرکت سقز سازی کردستان (وَن)، در ادامه ی روند اخراج کارگرانِ با سابقه و جایگزینی نیروهای جدید با قراردادهای موقت و سفید امضا، یک بار دیگر سیاست ضدِ کارگری خویش را آشکار نموده و کارگری به نام عثمان منبری با سابقه ی ١۵ سال کار در شرکت را به بهانه ی کهولت سن و ناتوانی در انجام کار خود اخراج نمودند.
شایان ذکر است کارگر مذکور به مانند سایر کارگران شاغل در شرکت سقز سازی کردستان طی فعالیت پانزده ساله ی خویش، با توجه به شرایط بسیار سخت کاری و عدم رعایت استانداردهای لازم محیط کار از جانب کارفرمایان، قربانی سودپرستی آنان گشته و سلامتی خویش را تا حدودی از دست داده است. در مقابل کارفرمایان در نهایت بی شرمی به هیچ وجه خود را در قبال مشکلاتی از این دست مسئول ندانسته، و با توجه به برخورداری از حمایت دولت، تمامی زحمات کارگران را نادیده انگاشته و آنان را بدونِ هیچ مانعی شایسته ی اخراج می دانند.
٢۶ آذر ١٣٩٢
******************
تجمع کارگران پلی اکریل برای استقبال از همکاران آزاد شده شان
ساعت ۱۰ صبح روز دوشنبه ۱٨ آذر ماه، ۴ کارگر بازداشت شده کارخانه پلی اکریل «جواد لطفی»، «عباس حقیقی»، «کیومرث رحیمی» و «احمد صابری» که بعد از یک هفته بازداشت سرانجام۶ آذرماه آزاد شده بودند ، بعد از گذشت ۱۲ روز از آزادی در میان استقبال همکاران وارد محل کار شدند.
۵۰۰ کارگری که به منظور استقبال از کارگران بازداشت شده در محل کار دست به تجمع زده بودند بار دیگر بر خواسته های خود پافشاری کرده و تحقق آن را خواستار شدند.
لازم به توضیح است خواسته اصلی و محوری کارگران پلی اکریل توقف سیاست کوچک سازی و واگذاری کارخانه به شرکتهای دیگر است که زمینه ساز پراکندگی کارگران و از بین رفتن امنیت شغلی آنان می باشد. کارگران پلی اکریل در مبارزات اخیر خود نشان دادند که پیگیرانه مطالبات خود را دنبال نموده ودر این راستا بر ضرورت همبستگی و یکپارچگی خود تأکید دارند.
کمیته ی هماهنگی ضمن تأکید بر اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران، خواهان تحقق خواسته ها و مطالبات به حق کارگران، به ویژه امنیت شغلی طبقه ی کارگر و به طور مشخص کارگران این شرکت می باشد.
۹۲/۰۹/۱۹
******************
حمله نیروهای سد معبر شهرداری سنندج به دست فروشان
روز سه شنبه ۱۲/۹/۹۲ ماموران سد معبر وابسته به شهرداری شهر سنندج به دست فروشان واقع در میدان انقلاب حمله کرده وبسیاری از اجناس آنان را به غارت بردند که این عمل با واکنش مردم مواجه شد و شخصی از میان مردم با صدای بلند اعتراض خود نسبت به این عمل غیر انسانی را نشان داد که متاسفانه ماموران به صورت دسته جمعی به شخص مذکور به شیوی بسیار وحشیانه ای حمله ور شدند واو را مورد ضرب و شتم قرار دادند به گونه ای که از ناحیه سر و صورت زخمی و به خاطرجرا حات شدید راهی بیمارستان شد . این دست فروشان از روی ناچاری در سرما ودر زیر برف وباران برای بدست آوردن اندک پولی برای گذران زندگی بخور ونمیر مشغول به این کار هستند وهر روز از بیم و هراس اینکه مبادا نیروهای سد معبر برسند و اجناس آنها را به غارت ببرند ،روز را به شب می رسانند و دریغ از اینکه هر بارعده ای ازآنها طعمه این ماموران شده و همین اندازه سرمایه ناچیز خود را نیز از دست می دهند.
کمیته هماهنگی ضمن محکوم کردن ضرب و شتم دست فروشان و به غارت بردن اجناس آنها ،اعلام می دارد این وظیفه دولت و شهرادی هاست که در نبود امنیت شغلی و بیکاری روز افزون ،با قرار دادن مکانهایی در اختیار این عزیزان از انها حمایت کند .
۱۴ آذر ۱۳۹۲
******************
گزارشی از وضعیت شهرک صنعتی فلزکاران سنندج
"پروژه ی شهرک صنعتی فلزکاران سنندج" در سال ۱۳۶۵ با مشارکت اتحادیه ی صنفی جوشکاران از طریق تشکیل تعاونی و خرید زمین آن ازشهرداری و تأمین اعتبار و جمع آوری هزینه ی آن توسط اعضای اتحادیه برای ساخت تحویل شهرداری سنندج داده شد. شهرداری از همان ابتدا به بهانه ی کمبود بودجه و نبوداعتبارات، عملیات آماده سازی شهرک را به تعویق انداخته و عملا به جز مسطح کردن زمین کار دیگری انجام نداد. سرانجام در سال ۱۳۷۰ اعضای اتحادیه با پیگیری های مکرر پس از دریافت زمین، شخصن اقدام به ساختن کارگاه های جوشکاری کردند. با این وجود شهرک فلزکاران همچنان بعد از گذشت ۲۲ سال از ساخت این شهرک از کمترین امکانات بهداشتی و رفاهی برخوردار است. برای دریافت امکانات (آب، برق، آسفالت، خانه بهداشت و...) اعضای اتحادیه باید طی ماه ها وسال های متعدد هزینه های سرسام آور میلیونی بپردازند و باز با بی مسؤلیتی اداره ها و ارگان های دولتی دست و پنجه نرم کنند. این شهرک دارای حدودن۴۰۰ کارگاه بزرگ و کوچک است که در هر یک از آنها بطور متوسط ۳ کارگر جوشکار مشغول به کار میباشند.
از آخرین خواست ها ومطالبات بحق فلزکاران، آسفالت سازی خیابان ها وپارکینگ شهرک است که با توجه به خاکی بودن خیابان های شهرک، در فصول گرم سال با گردوخاک و شیوع انواع بیماری های ریوی و درفصول سرد وبارانی نیز با آب گرفتگی معابر و کارگاه ها و گِل ولایِ کارگران را دچار مشکلات عدیده می کند. باتوجه به بی کفایتی وبی مسؤلیتی همیشگی شهرداری و شورای شهر و دیگر ارگان های مربوطه و همچنین در نبود نمایندگان واقعی کارگرانِ جوشکار در اتحادیه و بی کفایتی اتحادیه، سرانجام فلزکاران با همفکری اقدام به تشکیل و تعیین هیئت امنائی برای پیگیری بهتر مسائل شهرک کردند. در مورد آسفالت خیابان های شهرک ، هیئت امناء مذکور مذاکراتی با شهرداری و دیگر ارگان های مسؤل انجام داد و قرار بر این شد که اعضای اتحادیه و فلزکاران شهرک، مبلغی را با عنوان همیاری به شهرداری بپردازند و شهرداری سریعا آسفالت خیابان ها را شروع کند که متأسفانه بعداز گذشت حدود ۱ سال تنها قسمت هایی از خیابان اصلی با کیفیت پایین آسفالت شده و خیابان دوم هنوز در مرحله ی جدول گذاری بسر می برد و کار آن به اتمام نرسیده و وضعیت پارکینگ نیز کما فی سابق دست نخورده باقی مانده است.
۲۳ آبان ۱۳۹۲
******************
جان باختن ۷ نفر از کارگران سد داریان پاوه در اثر سقوط ماشین
بنا به خبر رسیده از سد داریان واقع در چند کیلومتری شهرستان پاوه در تاریخ ۹۲/٨/۱۹ باز هم فاجعه و تراژدی دیگری برای کارگران آن دیار به وقوع پیوست .هنگامی که تعدادی از کارگران خسته روستای ناو ، با سرویس ایاب و ذهاب در حال بر گشتن به دامان خانوادههایشان بودند.ماشین آنها که یک ماشین فرسوده بود به درون دره سقوط نموده که در همان لحظات اولیه هفت نفر از این عزیزان کارگر جانشان را ازدست میدهند و دو تن دیگر نیز زخمی میشوند.
این مصیبت وارده قلب عمومی مردم اورامان را به درد آورده است.چنین کشتار و فاجعهای از نسل جوانان تحصیل کرده و زجر دیده و استثمار شده خصارت جبران ناپذیری میباشد که سرمایهداران خم به ابرو نمیآورند.تداوم این وضعیت ،این را به اثبات میرساند که مسئولین مربوطه به طور شایسته برای جان کارگران اهمیتی قائل نیستندوتنها به اتمام پروژه و سود دهی آن در آینده چشم دوختهاند.مگر انسان چند بار متولد میشود تا با چنین فجایعی که هنوز همان عزیزان حقوقهای زیر فقر و عیدی امسال را که چند ماه گذشته است ،هم دریافت نکردهاند،جانشان را باید به این آسانی از دست بدهند.جاده نامناسب روستای ناو و همچنینن عدم در اختیار قرار دادن وسیله نقلیه مناسب پیامد چنین تراژدی دردناکی را در پی دارد.ما ضمن محکوم نمودن ، مسئولین ذیربط وعدم توجه آنها به ایمنی کارگران،نهایت تاسف عمیق خویش را نثار خانوادههای آن عزیزان و همچنین مردم پاوه و روستای ناو و همه کارگران ایران مینمائیم.تنها وقتی میتوانیم حتی به حقوق اولیه خود برسیم که اتحاد و تشکل داشته باشیم .
۲۲ آبان ۱۳۹۲
اعتصاب کارگران نیبر نیشکر هفت تپه
به گزارش رسیده ۷۵۰ نفر از کارگران نیبر شرکت نیشکر هفت تپه از روز دوشنبه ۶ آبان دست به اعتصاب زدهاند. خواستههای کارگران اعتصابی پرداخت پاداش سال ۹۱ و اجرای طرح طبقهبندی مشاغل میباشد.
کارگران نیبر در دیدار با مدیریت شرکت نیشکر در روز سهشنبه اعلام کردهاند که تا دستیابی به خواستههایشان به اعتصاب ادامه خواهند داد.
۹ آبان ۱۳۹۲
******************
همبستگی با Hava Is (اتحادیه حمل و نقل هوایی ترکیه)
همانطور که قبلا گزارش شده بود،کارگران خطوط هوایی ترکیه از تاریخ ۱۵ می ۲۰۱۳ به دلیل خودداری کمپانی از مذاکره با اتحادیه ها در دور بعدی مذاکرات چانه زنی خود، دست به اعتصاب زدند.
۳۰۵ کارگری که قبلا به دلیل اعتصاب اخراج شده بودهاند، هنوز هم برای بازگشت به کار مبارزه میکنند. آی تی اف برای همبستگی بینالمللی با این کارگران در تاریخ ۷ تا ۲۰ اکتبر فراخوان اعتصاب داده بود.این دو هفته اعتصاب، با اعتصابهای حمایتی در استرالیا، برزیل، کانادا، هند، فیلیپین و البته در ترکیه همراه بوده است.
خودداری کارفرمایان از مذاکره با اتحادیهها، خصوصی سازی،اخراج کارگران به منظور افزایش سود،استراتژیهایی هستند که کمپانیهای خطوط هواپیمایی در همه جا علیه کارگران استفاده میکنند.این مبارزه ای است که تنها با اتحاد کارگران در سراسر جهان به سرانجام میرسد.
کارگران جهان را تغییر میدهند.
ترجمه : کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
منبع : http://aawl.org.au/
۲۰ اکتبر ۲۰۱۳
******************
ادامهی فشار کارفرمایان شرکت سقز سازی کردستان(وَن) بر کارگران
بر اساس گزارش رسیده کارفرمایان شرکت سقزسازی کردستان(وَن) در ادامهی فشار بر کارگران خود، خصوصاً کارگران باسابقه، زمینهی اخراج و تعدیل آنها را به بهانههای واهی فراهم مینماید.
طبق این گزارش طی چند روز گذشته یکی از کارگران شرکت به نام فوأد صالحی به دلیل ناراحتی جسمی که بر اثر فشارهای کاری به او وارد شده بود، با صلاحدید ِپزشکی ِقانونی مجبور به استراحت سه روزه گردید. اما وی پس از بازگشت به کارخانه با برخورد شدید کارفرما مواجه گردید؛ و در نهایت بی احترامی عذر او را از کارخانه خواستند. شایان ذکر است فوأد صالحی از ۸ روز ذخیرهی مرخصی نیز برخوردار بود؛ اما باز هم با توجه به وخامت حالش و نیاز عاجل به استراحت پزشکی، کارفرمایان حاضر به درک و پذیرش شرایط وی نشده، و وی را از کار اخراج نمودند؛ تا بار دیگر با این اقدام غیر قانونی، بر سیاستهای ضد کارگری خود مهری دوباره گذاشته باشند.
۶ آبان ۱۳۹۲
******************
گزارشی از شرکت اشکان سازان غرب سنندج
شرکت اشکان سازان غرب (سازندهی لولههای آبیاری) واقع در گردنهی صلوات آباد سنندج دارای ۲۵ کارگر است که با اعمال اضافهکاری اجباری کارگران را وادار به انجام کار از ساعت ۷ صبح تا ۹ شب می کند. کارگران روزانه با مواد شیمیایی و انجام کارهای سنگین سر و کار دارند اما شغل آنها در ردیف کارهای سخت و زیانآور قرار نگرفته و در نتیجه از هیچگونه خدمات و مزایای مشاغل سخت و زیانآور برخوردار نیستند. علاوه بر شرایط طاقتفرسای کاری، کارگران در این شرکت از داشتن مزایایی مانند مرخصی و تعطیلات رسمی محروم هستند و همچنین همیشه در طول سال دارای دو ماه دستمزد معوقه هستند.
******************
عدم پرداخت حقوق معوقهی کارگران "سد خاکی قوچم دهگلان"
پیمانکاران سد خاکی قوچم دهگلان مدت ۶ ماه است که از پرداخت حقوق کارگران خود امتناع کردهاند. انجام این پروژه به عهدهی یکی از شرکتهای پیمانکاری وابسته به سپاه میباشد. این شرکت دارای ۳۷۰ کارگراست که همهی آنها از اول فروردین سال جاری تاکنون (۹۲/۷/۲۳) هیچگونه حقوقی دریافت نکردهاند.
کارگران این شرکت بارها برای رسیدگی به مسالهی حقوق و همچنین شرایط سخت کار به کارفرما مراجعه کردهاند که هر بار هم با بهانههای واهی مانند نبود بودجه و همچنین تهدید به اخراج روبرو شدهاند.
******************
مرگ یک کارگر دیگر بدلیل ناامنی در محیط کار
به گزارش رسیده روز دوشنبه ۹۲/۷/۲۲ "اسماعیل محمودی" کارگر سیمانکار اهل روستای "ژان" از توابع سنندج حین کار در ساختمانی در شهرک بهاران سنندج دچار حادثه شده و از طبقه ی ۵ سقوط کرد و متاسفانه در دم جان خود را از دست داد. نامبرده ۲۷ سال سن داشته ومتاهل ودارای ۲ فرزند بود.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری ضمن عرض تسلیت به خانواده و دوستان اسماعیل محمودی، چنین حوادثی را ناشی از ناامنی محیط های کار به دلیل سودخواهی کارفرمایان می داند.
۲۳ مهر ۱۳۹۲
******************
اخراج ۲۳ کارگر شرکت قالب بتن ساز ادیب کردستان
به گزارش رسیده شرکت «قالب بتن ساز ادیب کردستان » واقع در شهرک صنعتی شماره یک سنندج در مدت ۸ ماه گذشته ۲۳ نفر از کارگران خود را اخراج کرده است. این شرکت دارای ۳۰ نفر کارگر بوده و ۷ نفر کارگر باقی مانده در شرکت، با همان دستمزد ۸ ماه گذشته سختی کار ۳۰ نفر را به دوش می کشند.
۱۶ مهر ۱۳۹٢
کارگران اندونزی خواهان افزایش حداقل دستمزدهایشان شدند
در اوایل این ماه دهها هزار کارگر در سراسر اندونزی برای افزایش دستمزدهایشان اعتصاب کردند. آنها خواهان افزایش ۵۰ درصدی حداقل دستمزدهایشان شدند. این درحالی است که دولت تنها ٢۰ درصد افزایش را پیشنهاد داده بود. این کارگران نمیخواهند در اقتصاد جهانی نقش تامین کننده نیروی کار ارزان را ایفا کنند. کارگران و اتحادیه هایشان خواهان افزایش قدرت خرید کارگران و نیز اجرای فوری طرح ملی بیمه درمان شدند. کارگران در اندونزی در دو سال گذشته از طریق برپایی اعتصاب به عنوان یک طبقه توانستهاند به برخی از مطالبات خود دست پیدا کنند.
٢٢ سپتامبر ٢۰۱۳
******************
مرگ ٢۴ کارگر افغان در معدن زغال سنگ
تصویر افغانستان در رسانهها با درگیریهای نظامی گره خورده است و در مورد شرایط کارگران در این کشور کمتر بحثی مطرح میشود. ۱۳ میلیون کارگر بیکار در افغانستان وجود دارد که نرخ بیکاری را به بالای ٨۰ درصد رسانده است. کارگران افغان هر روز زندگی پر مخاطرهای را تجربه میکنند. کارگران نه تنها در جریان عملیات نظامی کشته میشوند، بلکه شرایط کاری آنان اغلب بسیار پرمخاطره است. هفته قبل دست کم ٢۴ کارگر در معدن ابخورک در شمال ایالت سمنگان در نتیجه ریزش تونل جان خود را از دست دادند.
٢٢ سپتامبر ٢۰۱۳
******************
به مناسبت بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی ۹۲-۹۳
طنین زنگ مدارس ایران، امسال در شرایطی به صدا در می آید که سیستم بحران زده اقتصاد سرمایه داری این کشور، بیش از هر زمان دیگر، بر زندگی کارگران و محرومان جامعه سایه افکنده و آشکارا معیشت آنان را با چالش مواجه کرده است. تا آنجا که امکان هرگونه ابتکار عملی را جهت جامه ی عمل پوشاندن به برنامه ها و اهدافشان از آنان سلب کرده است.
تصویر نامعلوم از آیندهی کارگران و فرزندان آنان، هرگونه چشمانداز روشن را در فراروی اکثریت قریب به اتفاق آحاد طبقه کارگر و تهی دستان محو نموده، و افقهای پیشارویشان را به وضوح تیره و تار کرده است. فقر و فلاکت و سیهروزی کارگران به اوج خود رسیده؛ و هر لحظه کمر آنان بیش از پیش در زیر بار سنگین مشکلات اقتصادی بیشتر و بیشتر خم می شود. اما در این میان سیستم سرمایهداری به منظور رهایی از بحرانهای گرفتار شدهی خویش و کسب منافع بیشتر، و سودآوری بیشتر ، تلاش می کند فشارهای وارد شده بر خویش را بیش از پیش به طبقات زحمتکش جامعه تحمیل نموده، تا بدینوسیله بحرانی را که درگیرش شده از سر بگذراند و تمامی هزینههای وارد آمده را متوجه فرودستان نماید. اخراج و بیکار سازیهای گسترده کارگران، کاستن از خدمات اجتماعی، کاهش استانداردهای زندگی به نازلترین سطح ممکن،استفاده از نیروی کار ارزان زنان و کودکان در ابعاد گسترده، و نادیده انگاشتن بهداشت روانی آنها، و ارائه ندادن امکانات و تسهیلات تحصیلی و معیشتی مناسب برای افراد جامعه، باعث تشدید ناآگاهی عمومی، و پیرو آن بروز ناهنجاریهای اجتماعی در سطحی وسیع خواهد شد.
-------------------------------
این روزها با توجه به گرانی سرسامآور و کاهش توان خرید خانوادههای کارگری، تهیهی ابتداییترین وسایل و لوازم مدرسهی فرزندان هر کارگری به سختی امکان پذیر میباشد؛ بهراستی برخورداری از لباس نو، کیف و کفش نو تنها در قالب تصویری، آنهم در قاب نگاه حسرت زدهی فرزندان کارگر امکان مییابد. ویترین مغازهها، تنها آلبومی برای ورق زدن کارگران و دست خالی ماندن آنها از این بازار بیرحم بوده، و یأس و شرمساری از محروم ماندن فرزندان از مواهب موجود، رخسارهی پدر کارگر را بیش از همیشه در هم فرو برده است. نگاههای حسرت زده و خاموش فرزندان کارگر به دستان پدر،آخرین رمقهای پدر کارگر را به یغما برده، و او را بیش از پیش در این گردباد سرمایه سردرگم و سرگردان نموده، و روزنههای پیشارویش را در خلق شرایط مناسب زندگی برای فرزندانش مسدود نموده است.
موج سهمگین طوفان اقتصادی و نابرابریهای اجتماعی،کشتی زندگی کارگران و خانوادههایشان را بیش از هر زمان دیگری متلاطم نموده، و سایهی آرامش را از عرشهی آن ربوده، و عملاً آن را به ورطهی نابودی کشانده است. در این شرایط فرزندان کارگران، دیگر به جای درس و مدرسه و کسب علم و دانش، به ناچار روانهی بازار بیرحم کار گشته، تا عملاً سرنوشتی نامعلوم را بیازمایند؛ و چهرهی واقعی قربانیان نظم سرمایه را از خود بر همگان آشکار نمایند.
در پایان ،ضمن اعتراض به نابرابری های موجود که ازجمله موجب محرومیت نزدیک به ۵/۴ میلیون کودک و نوجوان از تحصیل گردیده ،مواضع خود را صراحتاً در دفاع از حقوق حقهی کارگران و خانوادههایشان در برخورداری از یک زندگی شایسته و درخور انسان امروزی اعلام نموده؛ بار دیگر بر حق تحصیل و آموزش رایگان و عمومی برای تمامی کودکان و ممنوعیت کار کودکان و ایجاد شرایط مناسب جهت شکوفا شدن استعدادهای آنان پای می فشاریم.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
سی ام شهریور ۹۲
******************
حادثهای دیگر و بازهم جانباختن انسانی دیگر
عصر روز شنبه مورخ ۹۲/۶/۳۰ یک کارگر جوشکار به نام "جمشید محمدیان" اهل روستای "تخته" از توابع "ژاورود" سنندج هنگام کار از طبقهی ششم ساختمانِ محل کارش واقع در ویلاشهر سنندج به پایین پرت شد و متأسفانه در دم جان سپرد.
"جمشید محمدیان" ۲۹ ساله و متأهل و دارای دو فرزند بود که به علت ناامنی محیط کار و سودخواهی کارفرمایش جان خود را از دست داد. لازم به ذکر است که طی چند سال اخیر تعداد ۹ نفر کارگر جوشکار فقط در همین روستا در اثر عدم رعایت استانداردهای ایمنی توسط کارفرمایان در محیط کارشان دچار سانحه شده و جان باختهاند و چندین نفر دیگر نیز دچار نقص عضو و مشکلات جبرانناپذیر جسمی و روانی شدهاند.
کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، ضمن عرض تسلیت به خانوادهی کارگر جان باخته " جمشید محمدیان" و ابراز همدردی با آنان، علت اصلی این حوادث را عدم توجه کارفرمایان به رعایت استانداردهای ایمنی در محیط کار و همچنین اهمیت ندادن به حفظ سلامت جسمی و روانی کارگران میداند.
یک مهرماه ۱۳۹۲
******************
قطع انگشت بر اثر حادثه در محل کار
روز ٢۰ شهریور کارگری به نام انور گویلی شاغل در دانشگاه آزاد واقع در جاده سنندج - کامیاران در حین کار با دستگاه چمن زنی متاسفانه یک انگشت خود را از دست داد و به خیل کارگرانی پیوست که سالانه در محیطهای کار بر اثر نبود ایمنی یا جانشان را از دست داده و یا دچار نقص عضو میشوند و قربانی سودپرستی سرمایهداران میگردند.
این کارگر ۳۶ سال سن دارد و دارای یک فرزند می باشد.
یک مهر ۱۳۹۲
******************
گزارشی از سد گاوشان از توابع کامیاران
به گزارش رسیده ۳۵ نفر از کارگران سد گاوشان از توابع کامیاران مدت ٨ ماه است حقوق نگرفته اند و در این فاصله بیمه این کارگران نیز قطع شده است.
در این سد تعداد ۵۰ نفر مشغول به کار میباشند که تعداد ۳۵ نفر از آنها با سابقه ٢۰ سال کار بومی واز روستاهای اطراف سد میباشند و ۱۵ نفر دیگر از این کارگران غیر بومی تحت پوشش قانون کار هستند. این کارگران تا به حال چندین بار به اداره کار کامیاران و کرمانشاه مراجعه نموده ولی جواب قانع کنندهای دریافت نکردهاند.
٢٨ شهریور ۱۳۹٢
******************
اعتراض کارگران کارخانه ون سنندج به کارفرما
کارگران کارخانهی ون در قسمتهای ریختهگری لواشک و بستهبندی آدامس طی نامهای اعتراضی به کارفرما خواهان قرار گرفتن مشاغل این کارخانه در ردیف کارهای سخت و زیانآور شدند. ۱۷ نفر از کارگران این کارخانه با امضای این نامه در تاریخ ۹۲/۶/۵ اعلام کردهاند که کارگران در این کارخانه در معرض مواد شیمیایی هستند و دچار بیماریهای پوستی و ریوی گشتهاند. همچنین آنان طی این نامه خواهان لغو اضافهکاری شیفت شب و قراردادهای موقت و سفید امضا شدهاند.
این کارگران اعلام نمودهاند که در صورت برآورده نشدن خواست و مطالباتشان از سوی کارفرما دست به اقدامات دیگری خواهند زد. لازم به ذکر است که این کارگران تا کنون چندین به اداره کار در سنندج مراجعه کرده و نتیجهای نگرفتهاند.
******************
حمله ماموران امنیتی به کاسبکاران اطراف میدان میوه و تره بار آزادی رشت
گزارش ذیل جهت درج در سایت کمیته هماهنگی از طرف یکی از کارگران شاغل در میدان میوه و تره بار آزادی رشت می باشد که ما نیز عینن آن را در سایت درج می نماییم :
از مدت دو سال پیش در ضلع شرقی بلوار به اصطلاح کمربندی رشت حدفاصل میدان میوه و تره بار موسوم به آزادی (؟!) تا نزدیکی میدان امام حسین ،تعدادی از مردمان زحمتکش و حاشیه نشین های اطراف رشت جهت تهیه لقمه نانی برای خود و خانواده هایشان بر روی میز یا چهار پایه ای محقر اقدام به فروش میوه و سبزیجات می نمودند . بسیاری از آنان در شمار کارگران اخراجی کارخانجات منطقه بودند که در سالهای اخیر صاحبان آنها غصه نازکی کیفهای پولشان را می خوردند و از محل کار خانه و زمین های ارزشمند ان جای تولید و اشتغال زایی، تغییر کار بری داده و با فروش آن زمین ها و تجهیزات به قیمت روز ،قید کار و تولید را زدند و کارگران را با مقدار پول ناچیز از کار اخراج نمودند و کار خانه ها و شرکتها یکی پس از دیگری بسته شد. فعال بودن حدود ٣۰ درصد از شرکت های موجود در شهر صنعتی رشت گواهی است بر ادعای مذکور.
بله ،جناب شهر دار و همکاران فعال شان به ناگاه در گذر از خیابان مذکور متوجه لزوم ایجاد فضای سبز در پیاده روی پهن آن خیابان شدندن که "ای وای ،سرانه فضای سبز کلان شهر رشت کم است"و باید از همان پیاده رو هم که چند سالی است محل کار و تلاش عده ای برای گذران عمر است ،برای ایجاد فضای سبز استفاده نمود. شهری که زباله هایش هنوز به شیوه دوران "قرون وسطایی" از آن تخلیه می شود،یعنی روزانه به طور متوسط ٢۰ تا ٣۰ تن زباله را یکجا در یکی از نادرترین جنگل های جهان موسوم به " هیرکارنی" در منطقه " سراوان" رها می کنند. مسئولیننش نگران چند صد متر فضای سبز هستند ؟!.
ابتدا به بهانه شلوغ شدن خیابان به این کاسبکاران اخطار دادند . البته آنها دارای هیات امناء یا شورای سرپرستی بودند که کلیه مسایل مربوط به خود را زیر نظر داشته و در صورت لزوم تذکراتی به سایر همکاران خود برای ایجاد نظم و ترتیب کاری می دادند .
اما شهر داری تصمیم خود را با هماهنگی نیروی انتظامی و سایر ارگانهای مرتبط برای برچیدن بساط و گاریهای آنها گرفته بود.
پی از دو سه دفعه برخورد فیزیکی بین ماموران امنیتی با آنها و حتی خانواده هایشان ،سرانجام چند روز پیش به کمک ماموران یگان ویژه با ابزار آلات "رافت مرسوم" (؟!) از قبیل باتوم،شوکر برقی و غیره به جان این مردمان زحمتکش افتادند و کلیه بساط آنها را از محل دور نمودند که در این میان حتی هیات امناء آنجا نیز از این رافت و مهربانی برادران مامور بی نصیب نماند و تا جایی که یکی از آنان به نام "بهزاد" بر اثر ضربات شوکر برقی با وادی "تازه آباد" رشت فاصله زیادی نداشت که خوشبختانه با کمک مردم به خیر گذشت . حالا هم دو روزی می شود که شهرداری رشت با تجهیزات مدرن خود ،از قبیل لودر و تراکتور و بولدزر و غیره به جان آسفالت آن پیاده رو افتاده و برای ایجاد فضای سبز شهری تلاش و کوشش وافری از خود به نمایش گذاشته است . تجهیزاتی که در زمان آب گرفتگی هر از چند گاهی همین خیابان که بی شباهت به استخر ماهی نمی شود و باز گشایی گره از مشکلات مردم این شهر ،به سختی و با تنبلی مفرط از پارکینگ های شهرداری بیرون می آیند.
روایت تلخ شهر و دیاری که در یک طرفش شهرداری و مسئولین انتظامیش به اصطلاح غصه سبزه و چمنش را دارند (؟؟!!) و در طرف دیگر خیل مردمانی که با از دست دادن لقمه نانی هر چند ناچیز در این فکردند که با این تورم و بیکاری لجام گسیخته چه کار بکنند؟
٢١ شهریور ١٣٩٢
******************
خانواده کارگر اخراجی متهم به “گروگانگیری” رئیس شرکت واحد چه میکند؟
بیرون، هیاهوی انتخاب شهردار است. مردم سرگرم روزمرگیهایشان هستند و کسی یادش نیست ظهر چهارشنبه کارگری به انتها رسیده آمده بود تا حقش را از کارفرمایی بگیرد که او را به دلیل چند دقیقه خواب از کار بیکار کرد.
به گزارش ایسنا، پارسینه با این مقدمه نوشت: بهرام ۴۶ ساله کارگر شرکت واحد هفته پیش میخواست برای آخرین بار از مدیران این شرکت بخواهد که او را به سر کارش باز گردانند. وقتی فهمید حکم اخراجش قطعی شده و قانون چاره دردش نیست، آمده بود دوباره از مشکلاتش بگوید که اجازه ورود نمیگیرد، به زور وارد اتاق مدیرعامل میشود و ۹ ساعتی با پیمان سنندجی و کسی که حکم اخراجش را امضا کرده در یک اتاق میماند.
حالا هفتهای از این اتفاق گذشته است. دیگر خبری از او و چند صد کارگری که بیدلیل حکم اخراجشان را گرفتهاند در رسانهها نیست. شهر به دنبال اخباردیگری است اما در خانه بهرام، غم بیپدری به غم نان افزوده شده.
یکی از دهها بزرگراه بلند بالای تهران را میگیریم و میرویم تا انتها و در ابتدای یکی از کوچههای بینما به خانه بهرام میرسیم. روی پله مقابل منزل، دو زن نشستهاند. یکی همسر اوست و دیگری پیرزنی که از قدیم در این کوچه زندگی میکرده. سراغ خانه بهرام را که میگیریم، نگاه زن هم بیاعتماد است و هم خوشحال. پیرزن میگوید: اینها بهترین و آرامترین همسایه ما هستند. من اینها را میشناسم. بهرام مردی آرام و بیصدا بود.
صدایی از داخل خانه میآید. مادر می گوید “دو کلام حرف میزنیم میروند.” میگوییم نشانی را از کجا گرفتهایم، اعتماد میکنند و میرویم داخل خانهای که به نظر ۶۰ متری میآید. مرتب است و آبرومند.
دو دخترش و پسری که میانه سخنانمان به خانه میآید، ۳ فرزندی هستند که بهرام در خانه دارد. یکی از دخترهایش همان زمانها که حکم اخراجش را زدند، یک سال و اندی پیش عروسی کرده است. غم بیکاری سایه افکنده بود بر شادی عروسی دخترش.
حالا دختر کوچکش با بغض میگوید “پدر در سال ۸۵ مدتی به دلیل بیماری اعصاب و روان بستری هم بوده.” مدارک پزشکیاش را میآورد و نشانمان میدهد. میگوید “ما چیزی در زندگی کم نداشتیم. پدر حقوق زیادی نمیگرفت. ۶۰۰ هزار تومان. اما اینها همین اندک را هم به ما ندیدند.” دختر حالا اشک میریزد. میگوید “به پدرم افتخار میکنم. پدر خوبی است. همه زندگیاش ما بودیم. مادرم مدتی است بیمار است. درد کلیه دارد. اما آنها یک سال و نیم است که بیمه ما را قطع کردهاند. هر بار که دکتر میرویم باید همه هزینهها را خودمان پرداخت کنیم. یک سال و نیم است پدرم دنبال بازگشت به کارش است. روزهای اول به ما نمیگفت. میگفت ۱۵ روز مرخصی گرفتهام برای عروسی. ۱۴ سال در شرکت واحد کار کرده بود اما بیدلیل او را اخراج کردند. پدرم گروگانگیر نبود. او پدری بدبخت بود که میخواست دوباره سر کارش بازگردد.”
زن بهرام میگوید “آن روز کذایی برای حرف زدن رفته بود شرکت واحد اما راهش ندادند. قبلتر خودم چند بار رفتم. حاضر نبودند حرف مرا بشنوند. کلیههایم سنگ دارد، دیسک کمر دارم اما بیمه ما را قطع کردند. دخترم دانشگاه قبول شد اصلا رویش نشد به پدرش بگوید. پسرم مدرسه نمونه دولتی قبول شده است معدلش بالاست اما نمیدانیم بتوانیم هزینههای آن را پرداخت کنیم یا نه.”
می گوید شوهرش با کسی دعوا نداشته است هیچ وقت. سرش به کار خودش گرم بوده “اما در این یک سال و نیم انگار ما ۱۰ سال پیر شدیم. پول زیادی به ما نمیدادند، ۵۰۰ تا ۶۰۰ تومان. با همین اندک هم زندگی را میگذراندم.” این را با حسرت میگوید. حسرت روزهای خوشی که بهرام هنوز کار میکرد و او با اندکی ۴ بچه و خانه را اداره میکرد.
میگوید “میگفتند برو کار دیگری پیدا کن. مگر بعد از ۱۴ سال کار و با این سن و سال میتوان کار دیگری پیدا کرد؟ چه کاری میتوانست بکند؟ حالا بهرام کجاست؟”
زن میگوید “بهرام اول زندان اوین بود و حالا رجاییشهر است. خودش چیزی نمیداند. نه در مورد تاوان قانونی کارش، نه از اوضاع و احوال این بیرون. اما به ما قول دادهاند که شکایتی ندارند.” میگوید “آقای ساجدینیا دستش را روی قران گذاشت که کمکش میکند. فکر میکنید همه چیز ختم به خیر شود؟”
دختر بزرگش که همان زمانهای اخراج ازدواج کرده و حالا نوزادی در آغوش دارد میگوید “شما از داخل خانه ما چه میدانید که در این سال چه مشکلاتی را تحمل کردهایم، چه سختیهایی را پشت سر گذاشتهایم؟ شما از دل ما چه خبر دارید؟ زمان تحمل سختیهای ما و بی پولیها آنها که پدرم را بیکار کرده بودند خوش بودند و بی آنکه ما در یادشان باشیم داشتند خوش میگذراندند. پدرم از غصه ۱۰ سال در این مدت پیر و شکسته شد و خواهرم از ادامه تحصیل ماند و من از کسانی که این کار را کردهاند نمیگذرم. آرزو میکنم همین اتفاق برای خودشان بیفتد. حالا چه امروز یا ۷ نسل بعد. آه پدر من همیشه دنبالشان است. پدر من چیزی جز کارش نمیخواست …”
حالا اشک میریزند. نمیدانند قرار است چه بلایی سر پدرشان بیاید. مادر دنبال وکیل است. اما پولی در میان نیست …
اخراج این کارگر غیر قانونی بود
حسن سعیدی وکیل کارگران شرکت واحد میگوید: بر اساس اسنادی که داریم اخراج این فرد غیر قانونی بوده زیرا نماینده کارگران در جلسه کمیته انضباطی کسی جز دو نفری بوده است که قانونا حق امضا داشتهاند. بنابراین این حکم غیر قانونی است.
او میگوید: در شرکت واحد به دلیل فشار کار بالا، آلودگی هوا و صوت دچار آسیبهایی میشوند و میتوانند با تشخیص پزشک، کار سبک بگیرند اما کارفرما با اذیتهای پی در پی تلاش میکند شرایط کار را به گونهای فراهم کند که رانندگان در همان پشت فرمان بمانند.
******************
اعتصاب کارگران کارخانه سیمان استهبان
روز ۱۳ شهریور ماه کارگران کارخانهی سیمان استهبان واقع در استان فارس به دلیل برخوردهای توهینآمیز و غیر انسانی مدیریت این کارخانه دست به اعتصاب زدند. در جریان این اعتصاب کارگران نامبرده به نحوه ی برخورد مدیریت اعتراض کرده خواهان پایان این وضعیت گردیدند. اما در مقابل با توهین مجدد مدیر مواجه شدند. پس از درگیری لفظی بین مدیریت و کارگران، آنها اقدام به اخراج مدیر از محوطهی کارخانه نمودند .
روز ١۴ شهریور مدیر اقدام به شکایت از کارگران نمود که در اثر حکم دادگاه استهبان ۴ نفر از کارگران معترض بازداشت شده اند. گزارشها حاکی از ان است که فضای کارخانه در اثر برخوردهای مدیر و اتفاق روز ١٣ شهریور متشنج و ناآرام است.
١٧ شهریور ١٣٩٢
******************
اعتصاب کارگران دفاتر ثبت احوال و اسناد در شیلی
در حدود ٣٠٠٠ کارگر دفاتر ثبت احوال و اسناد در اعتراض به مسکوت ماندن مذاکرات بین وزارت دادگستری و نمایندگان کارگران، از ٣٠ آگوست دست به اعتصاب سراسری نامحدود زدند.
حمایت از این اعتصاب در میان کارگران دفاتر مربوطه در مناطق مختلف بسیار بالا بود و در برخی از مناطق مانند پونتا آرناس و پورتومونت حمایت از اعتصاب به ١٠٠ درصد رسید.
در ١٣ آگوست کارگران یک اعتصاب یک روزه برای هشدار به مذاکره کنندگان وزارت و بازگردانندن آنها به میز مذاکره به راه انداختند. هر چند سخنگوی دولت قول از سرگرفتن مذاکرات را به کارگران داده بود ولی از آن تاریخ هنوز هیچ اقدامی صورت نگرفته است.
یکی از مقامات اتحادیه به روزنامه El pinguino گفته است: "ما همچنان منتظر مذاکره هستیم. اما نمیتوانیم بدون انجام دادن هیچ اقدامی همچنان به انتظار ادامه دهیم ".
مطالبه اصلی این کارگران افزایش در میزان دستمزدهایشان است که از سال ٢٠٠٨ همچنان بدون تغییر باقی مانده است.این در حالی است که حجم کاری آنها همچنان افزایش یافته است.بهخصوص چیزی که کارگران را عصبانی کردهاست این است که به تازگی حدود ٣٨۵ میلیون دلار بابت کارتهای شناسایی و گذرنامههای جدید به اداره مربوطه تعلق گرفته است.
اتحادیه کارگران خواهان افزایش۴٠٠٠٠ پزوئی(٨٠ دلار آمریکا) در میزان دستمزدهاست. همچنین دریافت پاداش و ارتقا شغلی از دیگر مطالبات کارگران است.
١٩ شهریور ١٣٩٢
******************
اعتصاب کارگران پروژهی ساخت خانههای مسکونی روستائیان حومه سد آزاد سنندج
به گزارش رسیده روز دوشنبه مورخ ۹۲/٦/۱۲ کارگران پروژهی ساخت خانههای مسکونی روستاییان حومهی سد آزاد سنندج (شهرک بنیدر -روستای باقرآباد) دست به اعتصاب زدند.
کارگران این پروژه اعلام کردهاند که بدلیل عدم دریافت حقوقها ودستمزدهای معوقهی ٣ الی ٦ ماهه و عدم رسیدگی مسولان کار را تعطیل و تا پرداخت کامل حقوق خویش به اعتصاب ادامه خواهند داد.
کارفرمایان پروژه بدهیهای شرکت وهمچنین نداشتن بودجهی لازم برای پایان کار پروژه را از دلایل نپرداختن حقوق کارگران اعلام کرده اند. مسئولیت ساخت خانههای مسکونی روستای بنیدر با کارفرمای پروژه سد آزاد سنندج میباشد.
کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
١٧ شهریور ١٣٩٢