گزارشی از شرکت تعاونی نهضت سواد آموزی سنندج
بنا به گزارش دریافتی شرکت تعاونی نهضت سواد آموزی، واقع در منطقه ۲/۱۹ بهاران شهر سنندج که حدود ۱۰سال است مشغول به کار است؛ از پرداخت حقوق کارگران اش خود داری می کند. این شرکت که در سال های گذشه، ۲۵ تا ۳۰ نفر کارگر در آن مشغول به کار بودند، اکنون به دلیل پرداخت نکردن حقوق کارگران، حدود ٨ تا ۹ نفر در آنجا کار می کنند.
طبق این گزارش، کارگران و پیمانکاران به طو ر میانگین ۴ ماه حقوق معوقه از شرکت طلبکارند. به گفته یکی از کارگران، شب یلدا هر کارگری مبلغ دویست هزار تومان دریافت کرده و از آن زمان تاکنون هبچ مبلغی دریافت نکرده اند. علاوه بر این، شرکت تعاونی نهضت سودآموزی، تاکنون ۳ پیمانکار عوض کرده و این پیمانکاران به بهانه اینکه اعضا پول به پیمانکار نداده، از پرداخت حقوق کارگران سر پیچی می کنند. این در حالی است که اعضا می گویند ما کلیه پول مورد نظر را به پیمانکار پرداخت نموده ایم، اما آنها با این پول جای دیگری سرمایه گذاری کرده اند.
۱۳۹۵/۱۱/۵
***************
گزارشی از مراسم گرامیداشت یاد کارگران آتش نشان در سنندج
صبح امروز دوشنبه چهارم بهمن ۹۵، از طرف جمع کثیری از مردم و فعالین کارگری و اجتماعی شهر سنندج، مراسمی در گرامیداشت یاد کارگران جان باخته آتش نشانی پلاسکوی تهران برگزار شد. در این مراسم ابتدا یک دقیقه سکوت برای گرامیداشت کارگران آتش نشان و تمام کسانی که در فاجعه آتش سوزی و فر و ریختن ساختمان پلاسکو جان شان را از دست دادند، اعلام شد. سپس قطعه شعری با این مضمون قرائت شد:
من کارگرم، من کارگرم،
من خالق همه ی نیازمندی های بشرم
من کارگرم،
بی آنکه ازدسترنج ام سیر شوم
دایم به دنبال کار دربه درم
من کارگرم و با هر آنچه جان انسان را هدف گیرد، می جنگم
این است که دائم در دل آتش و حفرهای تنگم
من کارگرم و به زندگی انسان ارج می نهم
به این خاطر دفن در زیر هزاران تن آهن و آجر و خاکسترم
در ادامه مراسم گرامیداشت یاد کارگران آتش نشان، بیانیه کارگران و فعالین کارگری و اجتماعی سنندج قرائت شد که مورد تایید و تشویق حاضرین قرار گرفت. در این مراسم صدها نفر از فعالین کارگری و اجتماعی، از جمله اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری و اتحادیه آزاد کارگران ایران و زنان و مردان آزاده حضور داشتند.
در پایان نیز یکی از اعضای اتشنشانی شهر سنندج، ضمن قدردانی و تشکر از این همدلی و همبستگی، گفت که حضور مردم درچنین شرایطی ما را برای انجام وظایف مان مصمم تر خواهد کرد.
۱۳۹۵/۱۱/۴
***************
جان باختن جمعی از کارگران آتش نشان را تسلیت می گوییم
بر اساس آخرین خبرهای رسمی منتشره، بیش از ۲۰ نفر از آتش نشان های زحمتکش در جریان مهار آتش سوزی و ریزش ساختمان پلاسکو در تهران جان خود را از دست داده اند. این در حالی است که از سرنوشت تعدادی دیگر که هنوز در زیر آوار گرفتار شده اند، اطلاعی در دست نیست. کارگران شریف و زحمتکشی که همواره در سخت ترین شرایط کاری به امداد رسانی و برای مهار آتش تلاش می کنند، این بار متاسفانه و به صورت دسته جمعی و به شکلی غم انگیز، جان باختند. آتش نشانانی که بدون امکانات و تجهیزات مدرن و علم روز برای امداد رسانی از جان خود مایه گذاشتند. براستی مرگ دردناک این عزیزان، برای طبقه کارگر ایران فاجعه ای در کنار دیگر فجایع جامعه سرمایه داری حاکم در ایران است که دل هر انسان شرافتمندی را به درد می آورد.
ما جان باختن جمعی از کارگران زحمتکش آتش نشان تهران را به خانواده و همکاران این عزیزان تسلیت می گوییم و اعلام می کنیم مسئولیت این فاجعه بر عهده سرمایه داران و همچنین نهادهای دولتی ذی نفع و مسئولی است که حافظان سرمایه و مناسبات سرمایه سالار در جامعه هستند.
۱۳۹۵/۱۰/۳۰
***************
تجمع کارگران کارخانه فیبر ایران حسن رود
کارگران کارخانه فیبر ایران واقع درمنطقه حسن رود (منطقه آزاد انزلی-استان گیلان) همه روزه در اعتراض به اخراج تعدادی از کارگران و همچنین عدم پرداخت حقوق در مقابل درب این کارخانه دست به تجمع می زنند.
این کارگران با نصب پلاکارد و دادن شعار خواسته های خودرا مبتنی برراه اندازی مجدد خطوط تولید، بازگشت به کار کارگران اخراجی و پرداخت حقوق معوقه اعلام می کنند.
لازم به توضیح است، مدیریت کارخانه فیبر ایران نه تنها پنج ماه است که حقوق کارگران را پرداخت نکرده است بلکه اخیرا نیز دست به اخراج ۵۵ نفر از کارگران این کارخانه زده است. هدف مدیریت کارخانه از پرداخت نکردن حقوق این است که کارگران از سر استیصال مجبور به ترک کارشوند چرا که این کارخانه که پیشتربه تولید فیبر مشغول بوده، درچند ماه گذشته کلیه خطوط تولید خودرا تعطیل و با استفاده از امتیازات منطقه آزاد اقدام به واردات ام دی اف از کشور اوکراین نموده است.
به این ترتیب این کارخانه نیز می رود که به سرنوشت بسیاری از کارخانه های استان گیلان، یعنی تعطیلی و بیکارسازی کارگران دچار شود. هم اکنون کارگران کارخانه فیبر ایران و خانواده های آنها در شرایط بسیار بد مالی به سر می برند.
۱۳۹۵/۱۰/۲۵
***************
آنچه که کارگران باید بدانند
چهل و چهار قسمت همراه با جواب یک نامه
آنچه که کارگران باید بدانند (۱)
کارگران (پرولتاریا):
"پرولتاریا طبقهای است از جامعه كه هزینه زندگانی خود را منحصرا" از فروش "نیروی كار" خود به دست میآورد." طبقهی کارگر مالک ابزار و وسایل تولید نیست. او فقط برای زنده ماندن خود و خانوادهاش تنها یک کالا دارد که بفروشد، آن هم چیزی نیست، جز نیرویکارش. مانند کارگران شرکتهای صنعتی، تجاری، خدماتی، کشاورزی (باغ، زراعت، دامپروری)، معلمان، پرستاران، کارمندان (منهای عالیرتبهها) و غیره.
موضوعکار: به آن چیزی که کارگران باید روی آن کار کنند تا تبدیل به کالای مورد نظر صاحبکار نمایند، موضوعکار میگویند. مانند قطعات خودروی پژوپارس بر روی خطوط تولید کارخانه ایرانخودرو، پارچه و نخ بر روی میز کارگران خیاط برای دوختن پیراهن، موضوعکار هستند.
برای مطالعه ادامه آنچه که کارگران باید بدانند
اینجا کلیک کنید.
***************
صدور حکم زندان و شلاق برای کارگران در دادگاه حاکمان سرمایه در یک نگاه
خبر ۹۵/۱۰/۱۵: دادگاهی در عربستان ۵۰ کارگر ساختمانی شرکت سعودی بن لادن را به خاطر اعتراض به اخراج و عدم دریافت معوقات مزدی، به شلاق و زندان محکوم کرد.
بنا بر گزارشها از عربستان سعودی، حدود ۵۰ کارگر خارجی شرکت ساختمانی بنلادن در دادگاهی در مکه به تحمل بین یک ماه و نیم تا چهار ماه حبس محکوم شدهاند. این دادگاه تعدادی را نیز علاوه بر حبس، به تحمل ۳۰۰ ضربه شلاق محکوم کرده است. این کارگران سال گذشته به دلیل اخراج و درخواست پرداخت حقوق معوقه خود دست به اعتراض زده بودند.
این شرکت که بیش از ۲۰۰ هزار کارگر داشت، در بهار سال گذشته میلادی۵۰ هزار نفر از کارگرانش که بخش عمدهای از انها شهروندان شبه قاره هند هستند را بدون پرداخت حقوق عقب افتادهشان، اخراج کرد. اقدام شرکت ساختمانی بنلادن با اعتراض گسترده کارگران اخراجی روبهرو شد. برخی از کارگران خشمگین با به آتش کشیدن چند اتوبوس این شرکت به اخراج خود و همچنین پرداخت نشدن ۶ ماه حقوق اعتراض کردند.
خبر دیروز: اجرای حکم پرداخت جزای نقدی و شلاق ۱۷ کارگر معدن طلای «آقدره» در تکاب آذربایجان غربی (خرداد ۱۳۹۵)
احکام قضایی تمامی۱۷ کارگری که با شکایت کارفرمای معدن طلای آق دره در دادگستری آذربایجان غربی محاکمه شده بودند در واپسین روزهای ماه گذشته به اجرا درآمد. وکیلی که جریان رسیدگی قضایی به پروندهای این ۱۷ کارگر را برعهده داشته، در این رابطه به ایلنا گفت: در مجموع متهمان این پرونده به تحمل مجازات تعزیری حبس، پرداخت جزای نقدی و تحمل ضربات شلاق محکوم شده بودند که در نهایت با اعلام گذشت شاکی و استفاده از فرصت عفو مقام قضایی، مجازات حبس تمامی کارگران مورد نظر لغو شد و مجازات پرداخت جزای نقدی و تحمل ضربات شلاق در مورد هرکدام از متهمان به اجرا درآمد.
گفتنی است دی ماه سال ۹۳شرکت پویا زرکان به عنوان پیمانکار اصلی معدن طلای آق دره ۳۵۰ نفر از کارگران فصلی این معدن را به دلیل تمام شدن مدت قرارداد کاریشان تعدیل کرد. در اعتراض به این اقدام کارفرما، تجمع گستردهای از سوی کارگران اخراجی در مقابل نگهبانی معدن صورت گرفت که در نتیجه برخورد عوامل نگهبانی با معترضین، حوالی ساعت ۸ شب روز ششم دی ماه سال ۹۳ یکی از کارگران که تحت فشار روحی وارده شده قرار داشت در اعتراض به از دست دادن شغلش اقدام به خود کشی کرد. در آن زمان دستگاه قضایی با شکایت کارفرمابه اتهام ایجاد اغتشاش علیه حدود ۱۷ نفر از کارگران اعلام جرم کرد.
بعد از شلاقزدن کارگران معدن آقدره؛ کارگران بافقی هم حکم شلاق گرفتند (خرداد ۱۳۹۵)
تعداد ۹ تن از کارگران معدن سنگ آهن بافق در استان یزد به حبس و دهها ضربه شلاق تعلیقی محکوم شدند. وکیل مدافع این کارگران گفته است: این کارگران به «اخلال در نظم و جلوگیری از فعالیت و تولید در معدن” متهم شدهاند.
این کارگران در جریان اعتصاب حدود پنج هزار کارگر شرکت معدن سنگ آهن بافق بازداشت شده بودند. این اعتصاب در اعتراض به خصوصی سازی شرکت صورت گرفت. کارگران به واگذاری ۲۸ و نیم درصد از سهام معدن به شرکت فولاد خوزستان معترض بودند و اصرار داشتند فرآیند خصوصی سازی متوقف شود. تغییر مدیرعامل معدن، اجرای قانون مشاغل سخت و زیانآور، تضمین راه اندازی و تامین بودجه کارخانههای جوار معدنی مانند کارخانههای فرآوری سنگ آهن و فولاد سازی، واگذاری ۱۵ درصد از سهام معدن به مردم بافق، گاز کشی این شهرستان و دو بانده شدن جاده بافق – یزد از دیگر مطالبات کارگران بود.
در فروردین پارسال نیز پنج تن از کارگران معدن چادرملو در استان یزد محکوم به تحمل یکسال زندان و تحمل ضربات شلاق شده بودند. این کارگران همراه با ۲۵ کارگر دیگر این معدن در پی اعتراض های کارگری، با شکایت کارفرما به اتهام «اخلال در نظم و جلوگیری از احقاق حق دیگران» محاکمه شده بودند.
در فروردین همان سال دو تن از نمایندگان کارگران نانواییهای سنندج به تحمل پنج ماه حبس تعزیری و ۳۰ ضربه شلاق محکوم شدند.
در شهریور سال ۹۳ نیز دادگاه عمومی بندر امام خمینی چهار کارگر شرکت پتروشیمی رازی را به تحمل شش ماه حبس و ۵۰ ضربه شلاق محکوم کرده بود. حکم دادگاه در پی شکایت مدیر عامل شرکت پتروشیمی رازی از این کارگران به اتهام اخلال در نظم صادر شد.
احکام شلاق علیه فعالان کارگری در استان کردستان در سال های ۸۷ و ۸۶ به اجرا در آمد. دادگاه انقلاب شهر سنندج برای ۱۳ کارگر و فعال کارگری که در جریان مراسم روز جهانی کارگر درسنندج بازداشت شده بودند، احکام زندان و شلاق صادر کرد که این احکام برای شماری از بازداشت شدگان به اجرا در آمد.
***************
تجمع کارگران کشتارگاه پرندک خزر مقابل استانداری گیلان
تعدادی از کارگران کشتارگاه پرندک خزر امروز سه شنبه ۱۴ دی ۹۵ مقابل استانداری گیلان برای مطالبه حقوق معوقه خود تجمع کردند.
بنا بر گفته این کارگران بیش از یک سال است که شرکت مذکور، بیش از ۱۰۰ نفر از کارگران خود را در حالی اخراج کرده که هر کدام از آنان حداقل ۶ ماه حقوق معوقه، اضافی کاری و همچنین چند سال عیدی و پاداش طلب کارند.
در طول یکسال گذشته این کارگران به نهادهای مختلف دولتی و قضایی رجوع کرده اما به دلیل بی نتیجه ماندن آن، اقدام به تجمع در مقابل استانداری نموده اند. نیروی های پلیس نیز در محل حضور یافتند و سعی در متفرق کردن کارگران داشتند که به علت پافشاری تجمع کنندگان موفق نشدند.
۱۴ دی ماه ۱۳۹۵
***************
از تجمع اعتراضی کارگران کشت و صنعت مهاباد حمایت کنیم!
کارگران کشت و صنعت مهاباد نیاز به حمایت و پشتیبانی دیگر کارگران و هم طبقه ای های خود دارند. ما کارگران فقط با اتکا به نیروی خود و اتحاد و همبستگی می توانیم حقوق خود را مطالبه کنیم. بر اساس خبری که امروز انتشار یافت، بیش از سه هفته است که کارگران مجتمع کشت و صنعت مهاباد بیرون مجتمع به نشانه اعتراض چادر زدهاند. این کارگران که بیرون مجتمع چادر زدهاند و در سرما و یخبندان، به نشانه اعتراض به عدم دریافت دستمزد، حتی شبها را هم در این چادرها به سر میبرند. معترضان میگویند: بیش از شانزده ماه است که دستمزد ما پرداخت نشده است.
کارگران مجتمع کشت و صنعت مهاباد میگویند صدای مان به جایی نمیرسد. به نظر میرسد هیچ کس حامی ما نیست و همه مسئولان شهر و مقامات محلی، از کارفرما حمایت میکنند؛ برای ما به جز ادامه این اعتراضات هیچ راهی نمانده است.
کارگران، فعالین کارگری! متحد و یکپارچه از هر طریق ممکن از مطالبات کارگران کشت و صنعت مهاباد و اعتراضات آنها حمایت و پشتیبانی کنیم.
***************
تجمع کارگران کشتارگاه پرندک خزر مقابل استانداری گیلان
تعدادی از کارگران کشتارگاه پرندک خزر امروز سه شنبه ۱۴ دی ۹۵ مقابل استانداری گیلان برای مطالبه حقوق معوقه خود تجمع کردند.
بنا بر گفته این کارگران بیش از یک سال است که شرکت مذکور، بیش از ۱۰۰ نفر از کارگران خود را در حالی اخراج کرده که هر کدام از آنان حداقل ۶ ماه حقوق معوقه، اضافی کاری و همچنین چند سال عیدی و پاداش طلب کارند.
در طول یکسال گذشته این کارگران به نهادهای مختلف دولتی و قضایی رجوع کرده اما به دلیل بی نتیجه ماندن آن، اقدام به تجمع در مقابل استانداری نموده اند. نیروی های پلیس نیز در محل حضور یافتند و سعی در متفرق کردن کارگران داشتند که به علت پافشاری تجمع کنندگان موفق نشدند.
۱۴ دی ماه ۱۳۹۵
***************
گورخواب ها؛ زاییده ی جامعه سرمایه داری
" سکوت گورستان سنگین و هوا سرد است. یکییکی، بنرهای پاره، تکه پتوهای مندرس و تخته چوبهای نیمه سوخته روی گورها کشیده میشود. آنها مرگ را زندگی میکنند.
خیلی که هوا سرد میشود، دنبال چوب میگردند برای درستکردن آتش و گرمشدن در گورهایی که پایان زندگیست برای همه، اما برای اینها شده سرآغاز و سرپناه. زن، مرد و کودک؛ کارتنخوابهایی که در قبر نشسته میخوابند. «دیگه اینجا چوب هم برای آتیشزدن، پیدا نمیشه» این را یکی از ميهمانهای ناخوانده این اتاقهای تاریک و باریک میگوید.
یک ماهی میشود که سرما کارتنخوابها را راهی کرده تا اطراف و درون گورستان بزرگ نصیرآباد باغستان در حومه شهریار ساکن شوند. عدهای درون گورستان و در قبرهای از پیش آماده شده و چندین خانواده در اطراف گورستان، در منطقه بلوکزنی و زیر کانال در چادر زندگی میکنند. در درون گورستان، ٣٠٠ گور از پیش آماده وجود دارد که ٥٠ کارتنخواب دست کم ٢٠ گور را اشغال کردهاند. در هر گور یک نفر و گاهی هم سه تا چهار نفر زندگی میکنند..." ( بخشی از گزارش گورخوابهای نصیرآباد: زندگی در گور )
انتشار گزارش روزنامه شهروند در باره گورخوابهای نصیرآباد شهریار، تحت عنوان " زندگی در گور " واکنش های مختلفی را در سطح جامعه و فضای رسانه ای و مجازی در پی داشت؛ از بیان احساسات هنرمندان گرفته تا روزنامه نگاران، معلمان و دانشجویان، که هر کدام به شکلی انزجار خود را از این وضعیت بیان کردند. از سوی دیگر مسئولین محلی شهریار با تصمیم استانداری تهران، خیلی زود برای پاک کردن صورت مسئله، با هجوم به کارتن خواب ها، آنها را از این محل دور کردند. بقول یکی از ساکنین گور خواب ها: " صبح یک عده ای آمدند و با مشت و لگد ما را متفرق کردند، از شهرداری و کلانتری بودند. آنها که ما دیدیم، لباس خاصی تن شان نبود. فقط می خواستند ما را متفرق کنند. وسایل مان را بردند و رفتند. البته نه وسایل همه را. فقط به ما گفتند بروید بیرون. "
اما در لابلای خبرهای مرتبط با گورخواب های نصیرآباد یک واقعیت نهفته دیگری وجود دارد که بسیاری یا آن را ندیدند و یا به راحتی از کنار اش گذشتند و آن جامعه ای است که مناسبات انسان ها در آن، سرمایه سالار بوده و تبعیض و نابرابری های اقتصادی و اجتماعی بیداد می کند. به بیان دیگر در چنین جامعه ای، اکثریت انسان ها برای ادامه حیات، ناچارند به شکل های مختلف نیروی کار خود را به صاحبان سرمایه به فروش برسانند و در قبال آن مزدی را دریافت کنند که به سختی می تواند معاش شان را تامین کند. در مقابل استثمار اکثریت عظیم جامعه توسط سرمایه داری، فاصله طبقاتی همچنان بیشتر می شود و فقیر، فقیرتر شده و صاحبان سرمایه، ثروتمندتر می شوند. در این نظام طبقاتی، انسان مانند دیگر کالاها دیده می شود و زمانی که دیگر فروشنده نیروی کار، توانایی کار کردن نداشته باشد، او را فردی زائد و بی مصرف به حساب می آورند.
کارتن خواب ها یکی از مصائب جامعه نابرابر کنونی هستند که در سراسر دنیای سرمایه داری می توان آنها را مشاهده کرد. آنها بازمانده های ارتش ذخیره بیکاران، هم در شکوفایی و هم در بحران اقتصادی در جهان هستند که در خیابان ها و حاشیه پایتخت های مختلفی از جمله، پاریس، نیویورک، برازیلیا و تهران مشاهده می شوند. کارتن خواب ها نتیجه بیکاری روزافزون و گرانی مایحتاج زندگی در جامعه، دستمزدهای تعیین شده زیر خط فقر و دستمزدهای تحمیلی موسوم به " توافقی "، بیکارسازی ها و حقوق های معوقه کارگران می باشند. به عبارتی مادام که فقر و فلاکت گسترش یابد، حاشیه نشینی و کارتن خوابی، اعتیاد و تباهی دامنگیر بخشی از کسانی می شود که در این رقابت تنگاتگ برای امرار معاش و زنده ماندن، دیگر رمقی برای شان باقی نمی ماند.
علاوه بر این حاکمان سرمایه از طریق رسانه های مختلف، تلاش می کنند با ترویج باورهای لیبرالیستی و رواج فرد گرایی، این تفکر را در جامعه نهادینه کنند که گویا کارتن خوابی و گورخوابی امری طبیعی و عادی است و خود آنها باعث بوجود آوردن این شرایط فلاکت بار هستند و باید تاوان خطاهای خود را بپردازند! از سوی دیگر شبکه های رادیو و تلویزیونی سرمایه همواره سعی دارند نشان دهند که دوران پرداختن به این مصائب از زاویه و نگاه طبقاتی به پایان رسیده و باید از منظر " جامعه مدنی " به معضلات جامعه پرداخت و برای نمونه می گویند که برخی از وظایف دولت ها در رابطه با فقرا را باید به " انجمن های خیریه و مددکاری مردم نهاد " محول کرد! این در حالی است که بسیاری از کارگران پیشرو و انسان های آگاهی که به روشنگری در باره علل و چرایی این مصایب ناشی از سرمایه می پردازند، سرکوب می شوند.
بدون تردید راه خلاصی از این شرایط فلاکت بار، پایان دادن بردگی مزدی و لغو استثمار انسان از انسان است. اما تا آن زمان، دولت سرمایه داری به عنوان دستگاهی که مسئول مدیریت اجرایی کشوراست، باید پاسخگوی اشتغال، مسکن و نیازهای آحاد مختلف جامعه باشد. به همان درجه ای که شهروندان نیاز به آزادی بیان و اندیشه دارند، نیازمند دستمزدهایی هستند که بتوانند از امکانات شایسته زندگی امروز بهره مند شوند و آنها را به کارتون خوابی و اعتیاد، فحشا و دیگر مصائب اجتماعی نکشاند.
۱۳۹۵/۱۰/۱۰
***************
جان بهنام ابراهیم زاده در خطر است / اعلام اعتصاب غذای این کارگر زندانی
بهنام ابراهیم زاده کارگر زندانی به دلایل نامعلومی به دستور مدیر داخلی زندان رجایی شهر آقای داریوش امیریان از اندرزگاه دو (دارالقران) به اندرزگاه ده سالن ۳۴ بند متادونی ها و قرصی ها که افرار شرور و خطرناک در آنجا محبوس هستند، منتقل شد. بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری از لحظه انتقال به بند اشرار، اعلام اعتصاب غذا کرده و گفته که تا زمانی که به اندرزگاه دو منتقل نشوم، به اعتصاب غذای خودم ادامه خواهم داد.
۱۳۹۵/۱۰/۶
***************
درﮔﺬﺷﺖ ﻧﺎﺑﻬﻨﮕﺎﻡ هیبت شریعتی
متاسفانه دیرﻭﺯ ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ ۹۵/۱۰/۵ ﺭﻓﯿﻖ ﻋﺰﯾﺰ، ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺯﺣﻤﺘﮑﺶ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﻫﯿﺒﺖ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﺍز ﯾﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﺩﻭﺳتداران و نزدیکان ﻓﻌﺎﻟﯿﻦ ﮐﺎﺭﮔﺮﯼ، ﺩﺭ ﺳﻦ ۳۵ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﺳﮑﺘﻪ ﻗﻠﺒﯽ زندگی اش ﺍﺯ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﺎﺯ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺷﺪ.
ﺭﻓﯿﻖ ﻫﯿﺒﺖ ﻭﺟﻮﺩﺵ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﺁﺯﺍﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺮﭘﺎﯾﯽﺣﺎﮐﻤﯿﺖ ﺷﻮﺭﺍﯾﯽ ﻭ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﮐﺎﺭﮔﺮﯼ ﻭ ﻓﺮﻭﭘﺎﺷﯽ ﻧﻈﺎﻡ ﻇﺎﻟﻤﺎﻧﻪ ﺑﻮﺭﮊﻭﺍﺯﯼ ﺑﻮﺩ . او ﺩﺭ ﺍﮐﺜﺮ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﺎﻩ ﻣﻪ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ زن ﻭ مراسم های مختلف ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺭﻓﻘﺎ ﻇﺎﻫﺮ ﻭ ﺷﺮﮐﺖ ﻓﻌﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺮﯾﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ . او ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺯﺣﻤﺘﮑﺶ ﻭ ﮐﺎﺭﮔﺮﯼ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻣﺮﺍﺭ ﻣﻌﺎﺵ ﻭ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﺮﺍﻓﺘﻤﻨﺪﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺷﻐﻞ ﮐﺎﺭﮔﺮﯼ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻮﺩ. پیکر هیبت شریعتی با ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﺁﺷﻨﺎﯾﺎﻥ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﻧﺰﺩﯾﮑﺎﻥ، ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻣﺮﯾﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﺪ .
***************
گزارشی از اخراج کارگران کارخانه سنگبری آزغ مهاباد
کارخانه سنگبری آزغ (azagh) در ۵ کیلومتری مهاباد، بر محور جاده مهاباد به ارومیه واقع شده است. در سال های گذشته در این سنگبری، بیش از ٨۰ کارگر به صورت شبانه روزی مشغول کار و فعالیت بودند. اما به دنبال وضعیت وخیم تولید و بحران اقتصادی، کارفرمای کارخانه آزغ، هر از چند گاهی اقدام به تعدیل نیرو نموده و تعدادی از کارگران را اخراج کرد.
کارفرما در نیمه دوم امسال و در مورخه ۱۳۹۵/٨/۲۰ در یک اقدام ناعادلانه، ۲۳ نفر از کارگران سنگبری آزغ را اخراج نمود و این زحمتکشان به خیل عظیم بیکاران پیوستند. اقدام دوم، اخراج همه کارگران و تعطیلی کلی تمامی قسمت های کارخانه در روز شنبه مورخه ۱۳۹۵/۱۰/۴ بود. در نتیجه تعداد ۲٧ نفر از کارگران در شرایط سخت برف و کولاک اخراج شدند و کارخانه آزغ به کلی تعطیل گردید.
متاسفانه باتوجه به جو بیکاری در منطقه و فرارسیدن فصل زمستان این کارگران زحمتکش و خانواده های آنها با مشکلات معیشتی مواجه گردیده اند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - ۱۳۹۵/۱۰/۵
***************
نامهی خداحافظی آرش صادقی:
«تا پایان راه خواهم ماند؛ ترجیح میدهم شرافتمندانه بمیرم تا تن به ظلم دهم.» وی چنین نوشته:
«امروز در آستانه شصتمین روز از اعتصاب اعتراضی ام به بی قانونی، خشونت و بی رحمی هستم.
احساس میکنم ارگان های داخلی بدنم هریک ذره ذره تحلیل رفته تا جایی که امروز و در این روز های در راه ورق های پایانی قمار من رو خواهد شد.
وزنم از ٦۹ به ۵۰ کیلو رسیده است و گواه شب های هراس و بی خوابی را تپش قلب و تنگی نفس و افت فشار های مکرر میدهد.
روزی که آغاز این اعتصاب غگ بود خواسته ام را با آزادی عشق زندگی ام پیوند زدم، با اعتقاد به ستمی که بر او رفته تمام این روزها را برای من قابل تحمل کرده است.
این شعر خوارز را فرای ایدئولوژی فکری شاعرش دوست دارم و به یاد یگانه عشق زندگی ام هر روز زمزمه میکنم:
((هردو همزمان به نقطه ای در منتهای هستی چشم دوختیم آن را باز شناختیم و ساکت ماندیم از آن لحظه به بعد است که همدیگر را میشناسیم))
اکنون که احساس میکنم برای من در این روز ها منتهای وجود فرا رسیده است، مینویسم و زندگی واقعی را ورای این نامه ها و نوشته ها جستجو میکنم، چرا که دیگر این روز ها برای من چیزی جز حیات برهنه انسان معاصر نیست.
در این دو ماه پا به پای روز های روزه رفته من نیز تغییر کرده ام و بهتر است بگویم درکم به نسبت جهانی که در آن زیسته ام و هستی و موقعیتی که در آن به سر میبرم و میبریم تحویل بسیار کرده است.
مطالباتم از خواست آزادی بی قید و شرط گلرخ به عشق تمام زندانیان سیاسی دیگر پیوند خورده است و اکنون خود را قلمه زده به تنه تنومند آن عشق میدانم که دو ماه است من را امیدوار و سرپا نگه داشته است.
قلمه ای که ماه عسل آن حق آزادی همه زندانیان سیاسی،وجدان، وهزاران خواست به حق تک تک کسانی هست که در این سال های زندان شناخته و دیده ام.
در کریدر های بند زندان اوین از دیدن چهره اندوهناک سعید ملک پور و یاد چشم های کم سو شده زینب جلالیان شرمگین میشوم، شرمگین میشوم از ده ها و صد ها هموطنانی که به جرم بیان عقیده امروز در زندان اند.
در این روزها و در جریان انتخاب بین پافشاری بر خواسته ها یا نجات جان و دوری از مرگ خود خواسته تمام اندیشه ها و حرف ها و کتاب ها به طور کلی بی اعتبار گشته و ظهور منطق مطلق، تجربه ناب زندانی شدن و حبس جای آن را گرفته است.
باور کنید این مطالبه خواست کامل زندگی است بدون قید و شرط و نقطه مقابل تفکر مرگ طلب و شهادت طلبی است، چرا که خود را جهادیست نمیدانم و راه مبارزاتی ام با تمامیت خواهی به آنان که چراغ راهنما و شمع روزهای تاریکم بودند را آسایش مردم و حقوق هم تراز برای همه میدانم، و حقوق اولیه و ثانویه انسانی و هر موجود زنده.
همانگونه که یاد و نام اکبر محمدی، هدا صابر، فرزاد کمانگر و غیره با روزهای روشن و امید به آینده بهتر گره خورده است
زندگی آنان مصداق خواست تمامیت زندگی است، چنان که فرزاد گفته بود: میخواهم قلبم در سینه کودکی که آفتاب را در دامنه زاگرس به تماشا نشسته است بتپد.
و چنانکه هدا صابر گفت:انسان نه بازیگر تاریخ است نه تحت اراده حاکم نه تحت جبر، بلکه عامل تغییر در هستی و تاریخ و زندگی میباشد.
با احترام و سپاس از همه عزیزانی که در این مدت مرا مورد لطف خود قرار دادند اما تا پایان راه خواهم ماند و این اعتصاب غذا را تا رسیدن به خواسته بر حقم ادامه خواهم داد.
ترجیح میدهم شرافتمندانه بمیرم تا تن به ظلم و ذلت بدهم شاید که مرگ من آغازی بر پایان بی قانونی و خشونت ساختاری در میهنم باشد.
آرش صادقی
بند هشت زندان اوین»
***************
دور دیگری از فشارها بر کارگر زندانی بهنام ابراهیم زاده
بر اساس خبرهای دریافتی در روزهای اخیر بار دیگر بهنام ابراهیم زاده تحت فشار شدید امنیتی قرار گرفته است.
این کارگر زندانی هر چند روز یک بار به بهانه های واهی تحت بازجویی قرار می گیرد و بعضن در این بازجویی ها، تحت شکنجه هم قرار می گیرد.
علاوه بر این، بهنام ابراهیم زاده از چندین مشکل جسمی، مانند آرتروز گردن، مشکلات گوش و گوارشی رنج می برد. اما هنگامی که او به مسئولین ذیربط مراجعه می کند، در جواب اش می گویند که خودت باید هزینه داروها را بپردازی و گرنه از دکتر خبری نیست! او هم به ناچار با خانواده اش تماس می گیرد و پس از واریز شدن پول داروها است که این کارگر زندانی به دکتر برده می شود و تحت معالجه قرار می گیرد.
ما دور دیگر فشارها بر بهنام ابراهیم زاده را محکوم می کنیم و خواستار آزادی این فعال کارگری و فعال حقوق کودک و دیگر زندانیان سیاسی هستیم.
۱۳۹۵/۱۰/۳
***************
جان آرش صادقی در خطر است
جان آرش صادقی که ازسوم آبان ماه در اعتراض به بازداشت ناگهانی همسرش دست به اعتصاب غذا زده به طور جدی درخطراست. آرش صادقی دانشجوی اخراجی دانشگاه علامه اولین بار درسال٨٨ دستگیر شدودرجریان این دستگیری مادراو دچارسکته قلبی شدوجان خود را از دست داد . شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب آرش را به ۶ سال زندان و٧۴ ضربه شلاق محکوم نمود. این حکم در دادگاه تجدیدنظر به یک سال حبس تعزیری و۴ سال حبس تعلیقی تبدیل شد با این همه اوبه مدت ۱٨ ماه در زندان ودرسلول انفرادی به سر برد. ازآن تاریخ تا کنون دائما او وهمسرش در معرض تهدید، احضار، بازداشت، شکنجه وزندان بوده اند. این دانشجوی اخراجی و فعال اجتماعی ،مجددا درتاریخ ۲۵ دی ماه سال ۹۰ بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شد.
درشهریورسال۹۳ آرش صادقی به اتفاق همسرش گلرخ ایرایی و دو دوست دیگرشان بهنام موسیوند ونویدکامران در مغازه لوازم التحریرفروشی محل کار آرش دستگیر شدند.آرش بعد از هفت ماه با قراروثیقه هفتصد میلیون تومانی و گلرخ نیز بعد از بیست روز با وثیقه صد میلیون تومانی آزادشد.سپس آرش وگلرخ طی دوجلسه دادگاه که دراردیبهشت وتیرماه۹۴ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب برگزارگردید به اتهام "اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی"، "تبلیغ علیه نظام" ودیگر اتهامات تکراری و کلیشه ای از این دست، یکی به ۱۵سال و دیگری به شش سال حبس محکوم شدند. این احکام در دادگاه تجدید نظرکه درتاریخ اول دیماه ۹۴ در شعبه ۵۴ برگزار گردید تایید شد و سرانجام در۱٨خردادماه بدون احضاریه قبلی ودرحالی که جهت پی گیری احکام خود وهمسرش به دادسرای اوین مراجعه کرده بود بازداشت وبه زندان اوین منتقل شد، تا متحمل ۱۹ سال حبس (۱۵سال به علاوه ۴ سال تعلیقی حکم سال٨۹) شود.
اما جرم آرش چیست؟ آرش به عنوان یک فعال اجتماعی پیوسته نسبت به وضعیت زندانیان حساس بوده و روی مستند کردن موارد نقض حقوق بشر در زندان های ایران کار می کرد. وی گزارش هایی در مورد آزار و اذیت ها وشرایط نامساعد زندان ها، از قبیل شکنجه و رفتارهای نامناسب با زندانیان، نبود حق ملاقات و دسترسی به وکیل، کمبود و گاه فقدان امکانات پزشکی و... تهیه می کرده است.
اگرچه آرش تحت عنوان اعتراض به حکم بازداشت همسرش دست به اعتصاب غذا زده است، اما به گفته خودش در نامه ای که از زندان برای همسرش نوشته می گوید:
"آنچه مرا واداشت از سوم آبان ماه تا به امروز دست به اعتصاب غذا بزنم گرچه به واسطه بازداشت غیرقانونی تو ومطالبه آزادی ات بوده است، اما تو برای من یک نمادی، نمادی از مظلومیت زنانی که به حکم انسان بودن و حس مسئولیت امروز در زندان اند"
و اما جرم گلرخ ابراهیمی ایرایی چیست؟ مامورین امنیتی هنگامی که برای تفتیش منزل این دو امده بودند، دست نوشته های گلرخ در مورد سنگسار را یافتند. دست نوشته هایی که هنوز منتشر نشده بود و کسی آن ها را نخوانده است! دادگاه او را به دو اتهام «توهین به مقدسات» و «تبلیغ علیه نظام» به شش سال زندان محکوم کرد و این حکم در دادگاه تجدید نظرنیز تأیید شد.
آرش درنامه اش به گلرخ می نویسد:" راستی حتما خبر خروج و عزیمت قاضی مرتضوی به کربلا با چند پرونده را شنیده ای، پرونده جنایت کهریزک، فساد مالی تامین اجتماعی، فروش سوالات کنکور، احتمالا جرم نگارش یک داستان در مورد سنگسار آن هم داستانی که هیچ جا منتشر نشده از قتل عمد و فساد بیشتر است!"
آرش و گلرخ جوان و پرشور، جمعا به بیست وپنج سال حبس محکوم شده اند وآرش هم اکنون در بند ٨ زندان اوین درشرایط بسیار خطرناک و وخیم جسمی همچنان در اعتصاب غذا به سر می برد. وی دچار کاهش شدید وزن شده و بارها بیهوش شده است. جان این دانشجوی اخراجی و فعال اجتماعی به طور جدی در خطر است وطی مدتی که وی در بیمارستان بستری بوده در پاسخ درخواست دوستانش جهت خاتمه دادن به اعتصاب غذا اعلام کرده که به هیچوجه قصد چنین کاری را ندارد.
کارگران! فعالین و تشکل های کارگری، مردم آزاده وعدالت طلب ایران و جهان!
شمع وجود این عزیز در حال خاموشی گرفتن است. به هرشکل ممکن صدای اعتراض او شویم و نگذاریم جان این فعال اجتماعی به جرم احقاق حقوق اولیه زندانیان این چنین دچار مخاطره گردد. نامه آرش به گلرخ در واقع وصیت نامه اوست. چرا که می نویسد:
"زیبای من؛ این دیوار های آجری ناچیز تر و حقیر تر از آن هستند که بتوانند بی هم بودن را به من و تو تحمیل کنند.
من و تو هرکجا که باشیم با هم هستیم و با هم خواهیم بود، در قلب هم، در باور هم.
اگر بودم یا نبودم تو باید برقرار باشی، تا سپیده دمی که ناگزیر از راه خواهد رسید.
اگر بودم، با هم به نظاره اش مینشینیم…
اگر نبودم، نسیمی خنک می شوم که در آن طلوع صورتت را بوسه باران میکنم که تو حضورم را به یقین لمس خواهی کرد."
آرش صادقی
بند هشت زندان اوین
۹۵/۹/۱۵
از هر طریق که می توانیم به یاری او بشتابیم!
کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری
۹۵/۰۹/۲۰
***************
توضیح
بدینوسیله به اطلاع می رساند، برخی اطلاعیه های کمیته هماهنگی که در کانال کمیته درج گردیده بودند به دلیل نقص فنی با تاخیر در سایت درج می شوند.
کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری
۹۵/۰۹/۲٨
***************
اعلام حمایت اسماعیل عبدی از علی شریعتی و آرش صادقی
عدالت یکی از مهم ترین مولفه های حکومت های مردمی است و مردم دل در گروی آن دارند و به دارندگان و بر پاکنندگانش اقبال نشان می دهند.
بی گمان برای انسان های دردمند و جوامع بحران زده که از تلخی ستم و گزندگی تبعیض و نابرابری رنج می برند، عدالتخواهی نشان آرامش است .
یکی از مصادیق تبعیض در ایران، رفتارهای خشونت بار و نابرابری علیه زنان است که در کانون و مرکز ثقل نقض تعهدات حقوق بشری قرار دارد.
علی شریعتی تنها به اسید پاشی علیه زنان این سرزمین معترض بود و به شکلی مسالمت آمیز جلوی مجلس به اعتراض ایستاد. او را با اتهام تجمع و تبانی علیه امنیت کشور به زندان افکندند که در اعتراض به این بی عدالتی بیش از ۴۰ روز است که جان نازنینش را به دست گرفته و لب بر غذا بسته است و مقامات زندان در اقدامی عجیب، با دستور مقام امنیتی، او را در بهداری محبوس کرده اند.
آرش صادقی نیز بیش از ۵۰ روز در اعتراض به دستگیری غیر قانونی همسرش گلرخ ایرایی، در اعتصاب غذاست. او هر روز، در مقابل دیدگان هم بندانش آب می شود تا ضمن اعلام وفاداری به همسرش، پیامی روشن به مقامات قضایی بدهد.
دستگیری گلرخ بر اساس حکم توهین به مقدسات از یک دست نوشته ی منتشر نشده اقتباس شده است، در حالی که استفساریه ی مجلس و استفتای مراجع تقلید، عنصر اصلی و ملاک جرم توهین را بیان کردن آن در انظار عمومی می داند.
علی و آرش با قمار جان خویش، بی عدالتی را به فریاد ایستاده اند.
خنک آن قمار بازی که بباخت هر چه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
اینجانب، ضمن ابراز تاسف از برخورد ناروای مقامات با خواسته های قانونی این دو عزیز، همراهی کامل خود را با خواسته های مشروع و قانونی دوستان در بندم اعلام می نمایم و امیدوارم که قوه ی قضاییه، به شکلی مستقل و به دور از فشارهای بیرونی، عدالت را اجرا نماید.
اسماعیل عبدی - ۹۵/۹/۲٧ - بند ۸ زندان اوین
***************
گزارش دریافتی از وضعیت شرکت صلب مانی سنندج
شرکت صلب مانی واقع در سنندج، شهرک صنعتی شماره یک خیابان تعاون، دارای ۲٨ نفر کارگر می باشد. این کارگران اکثرن زن و دختر هستند و بدون بیمه و حتی بدون در نظر گرفتن قانون کار با دستمزد ۳۵۰۰۰۰ تا۵۰۰۰۰۰ تومان از ساعات ٨ صبح تا ٧ بعدازظهر کار می کنند. این در حالی است که این کارگران فاقد سرویس ایاب و ذهاب می باشند. کارگران می گویند طبق ماده ۱۵۲قانون کار کارگرانی که از محل کار دور هستند، شرکت موظف است که وسیله رفت و آمد را دراختیار کارگران قرار دهد و هم چنین شرکت باید در روز یک وعده غذای گرم به کارگران بدهد. این وضعیت اسفناک موجب نارضایتی کارگران شده، اما کارگران به دلیل ضعف مالی و نیز ترس از بیکاری، توانایی برخورد یا اعتراض علنی به کارفرما را ندارند.
۹۵/۹/۲۱
***************
«هر چه مستحکم تر باد پیوند جنبش دانشجویی و جنبش کارگری»
(به مناسبت ۱٦ آذر، روز دانشجو)
شصت و چهارمین سالروز واقعه دانشگاه و شهادت ۳ تن از دانشجویان، به نام های قندچی، بزرگ نیا و شریعت رضوی را در شرایطی گرامی می داریم که دانشگاه همچنان زنده و پویاست و به عنوان سنگری مهم در عرصه مبارزات دمکراتیک و اجتماعی مردم ایران، جایگاه و مکان خاصی را به خود اختصاص داده است.
این روز (۱٦ آذر) به عنوان نقطه عطفی در جنبش دانشجویی شناخته شده و یاد آور مقاومت و مبارزه دلاورانه دانشجویان آگاه و آزاداندیشی است که حاضر نبودند در مقابل تهاجمات افسارگسیخته و ضدمردمی رژیم سرسپرده و فاسد شاه سر تسلیم فرود آورده و به ذلت و خفقانی که این رژیم قصد اعمال آن را در بعد از کودتای ۲٨ مرداد، در فضای جامعه، از جمله در مراکز علمی و دانشگاهی کشور داشتند، تن در دهند.
برای مطالعه متن کامل
اینجا کلیک کنید.
***************
دختران شین آباد- متن ارسالی به کانال کمیته هماهنگی
امروز سالگرد یکی از حادثه های غیر انسانی نظام سرمایه داری، یعنی سالگرد سوختن مدرسه شین آباد و طعمه حریق شدن دختران دانش آموز همین روستاست.
من امروز به اتفاق چند نفر از دوستان به همین مناسبت، به روستای شین آباد رفتم و از نزدیک با این قربانیان دنیای سرمایه ، دیدار داشتم. خیلی اسفناک بود. سکوت سنگینی بر فضا حاکم بود. بغض گلوی همه را گرفته بود. واقعا تا مدتی چیزی برای گفتن نداشتیم. اما وقتی به حرف آمدیم، یکی از مادران گفت: آقا شما خیلی خوب و روحیه بخش حرف می زنید، اما این حال روز ماست. هیچ کس به ما توجهی نمی کند و حتی کک شان هم نمی گزد.
بعد همه دختران با هم گفتند کاش ما هم مثل یگانه همان سوخته بودیم و مرده بودیم. ما که هر روز چند بار می میریم و زنده می شویم. بعد یکی از مادران گفت اگر ما هم پول و ثروت داشتیم، دولت جور دیگری برخورد می کرد . یکی دیگر می گفت دولت مال سرمایه داران است.
از محدود دفعاتی بود که اصلا نمی توانستم حرف بزنم خیلی تحت تاثیر قرار گرفته بودم. وقتی خواستم یه عکس یادگاری بگیرم، حاضر نشدند که عکس بگیرند چون خجالت می کشیدند.
یکی از مادران می گفت دختران ما بالغ شدند. حالا که در این دور زمانه دختران سالم مورد سو استفاده قرار می گیرند، ما با این دختران چکار کنیم؟
بالاخره به حرف آمدم و خیلی از مناسبات موجود استثمار قشر محروم به دست اقلیتی محدود و انواع تبعیض های موجود از جمله تبعیض جنسی حرف زدم. اما زخم این پدران و مادران عمیق تر از این حرف هاست. خیلی باهاشون درد دل کردم
و در آخر مجاب شدند که به اتفاق هم و با اتحاد می توانند حداقل هزینه های درمان و دیه را بگیرند.
خیلی متاسف شدم صحنه هایی که دل سنگ را به جوش می آورد...
***************
سرکوب تجمع اعتراضی رانندگان و کارگران شرکت واحد تهران را محکوم می کنیم!
امروز ۱۴آذر در حالی که رانندگان شرکت اتوبوسرانی تهران بابت عدم پرداخت تسهیلات مسکن، اعم از مسکن نگرفته ها و پروژهای نیمه کاره تعاونی مسکن در ساعت ۱۰برای پیگیری مقابل شهرداری تهران دست به تجمع زدند، طی یک عملیات سرکوب " گازانبری" مورد هجوم مامورین انتظامی قرار گرفتند. نیروهای سرکوب گر پس از ضرب و شتم شدید رانندگان، تعدای از آنها را بازداشت کردند. مصدومین را به بیمارستان انتقال دادند و پس از چند ساعت بازداشتی ها هم آزاد شدند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن حمایت از خواسته های رانندگان و کارگران شرکت واحد، یورش سبعانه امروز به تجمع اعتراضی آنها را محکوم می کند. بدون تردید راننده گان و کارگران شرکت واحد خود را محق می دانند به هر طریق ممکن به این سرکوب آشکار معترض باشند و تا رسیدن به خواسته های شان به اعتراض خود ادامه دهند. حاکمان سرمایه داری در ایران ناتوان از پاسخگویی به مطالبات کارگران و مزدبگیران جامعه، گزینه ای جز ابزار سرکوب آنها ندارند. این در حالی است که گستره اختلاس، پولشویی، حقوق های نجومی و رانت خواری مسئولین و مدیران رده های مختلف مدیریتی، روز به روز آشکارتر می شود.
کارگران، بازنشسته گان، فرهنگیان، پرستاران برای محقق شدن خواسته های شان تجمع می کنند؛ نویسنده گان به یاد محمد مختاری و محمد جعفر پوینده گرد هم می آیند، اما پاسخی جز ضرب و شتم و بازداشت و یا بی توجهی به مطالبات شان نمی گیرند. آزادی تجمع و آزادی بیان حق مسلم هر شهروندی است و هیچکس را نباید به این خاطر سرکوب و زندانی کرد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - ۱۳۹۵/۹/۱۴
***************
جان باختن یک کارگر در شهر آلاشت
بر اساس خبر دریافتی عصر روز گذشته دوشنبه ۱۵ آذر، ساعت ۳ و ۳۰ دقیقه یک راننده تراکتور شرکت گاز در شهر الاشت در شمال قائم شهر، ( استان مازندران )در حین کار جان خود را از دست داده است.
علی رضا که متاهل و ۴۹ سال سن داشته، اهل شهرستان آمل بوده است.
لازم به ذکر است که ماه گذشته مدیرکل پزشکی قانونی استان مازندران گفت که در ششماهه سال جاری تعداد ۴۶ نفربراثر حوادث کار در استان جان خود را از دست دادند. وی اضافه کرده که بر اساس آمارهای مراکز پزشکی قانونی استان در ششماهه سال جاری به ترتیب شهرستانهای آمل با ۹ مورد، بابل با هفت، ساری و میان درود با پنج مورد بیشترین موارد مرگ ناشی از حوادث کار را داشتند.
وی تصریح کرده بود که بر اساس این گزارش عمده دلایل مرگ افراد در ششماهه حوادث کار مربوط به سقوط از بلندی با ۲۴ نفر و پسازآن برقگرفتگی با ۱۵ و برخورد جسم سخت با هفت مورد در رتبه بعدی قراردادند. همچنین سنین ۲۱ تا ۴۰ سال با ۱۵ موردداری بیشترین فوتی و سنین بیش از ۶۱ سال با سه فوتی کمترین آمار فوتی حوادث ناشی از کار را داشتند.
او با اشاره به اینکه از تعداد ۴۶ مورد فوتی ۴۱ نفر متأهل و مابقی مجرد هستند گفت: تعداد ۴۳ نفر از فوتشدگان حوادث کار در شش ماه سال جاری ایرانی و مابقی افغانی بوده اند.
۱۳۹۵/۹/۱٦
***************
«در حمایت از بیانیه سندیکای کارگران شرکت واحد»
سندیکای کارگران شرکت واحد تهران طی بیانیه ای در تاریخ چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵ و در اعتراض به جلوگیری از تغییرات ضد کارگری در قانون کار، از تمامی کارگران و مزد بگیران، اعم از کارگران بخش های صنعتی، خدماتی، کشاورزی، معلمان، دانشجویان، پرستاران و توده های مردم زحمتکش و تحت ستم کشور که تغییرات ضد کارگری قانون کار شرایط کار و زندگی آنان و آینده فرزندان شان را هدف قرار داده، درخواست کرده است که با امضای طومار مورد نظر این سندیکا - که در سایت سندیکای شرکت واحد و همچنین بسیاری دیگر از سایت ها موجود می باشد - به "لایحه" ضدکارگری «اصلاح قانون کار» اعتراض نموده و مخالفت خود را با این تغییرات و به اصطلاح "اصلاحات" اعلام نمایند. سندیکای کارگران شرکت واحد در همین بیانیه اعتراضی به درستی می گوید: "گرچه قانون کار کنونی نیز مانع از بی حقوقی ما کارگران نشده و اجازه تشکل مستقل غیر دولتی را از ما کارگران سلب کرده است، اما روشن است که در صورت تصویب چنین لایحه ای، نیروی کار در ایران از این نیز ارزان تر گردیده و مزایای ناچیز کنونی نیز کاهش پیدا خواهد کرد".
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری نیز همچون سندیکای کارگران شرکت واحد، «لایحه اصلاح قانون کار را جنگ دیگری علیه کارگران ایران » دانسته و پیش تر طی بیانیه ای تحت همین عنوان اعلام کرده است که:
"دولت روحانی در واقع با ارائه مجدد این "لایحه" به مجلس، بار دیگر در صدد برآمده است تا به اصطلاح در شرایط "پسا برجام" و در اوضاع و احوالی که به گمان این دولت، تحریم ها پایان یافته اند، با ایجاد شرایط بازهم امن تری برای سرمایه گذاری و استفاده از نیروی کار ارزان کارگران در ایران، رضایت خاطر بیش از پیش صاحبان سرمایه و کارفرمایان را فراهم نموده و اوضاع و شرایط را به گونه ای رقم بزند که دیگر جایی برای گله ـ گذاری و ناخشنودی آنان از دولت ایشان باقی نمانده باشد. اگر چه چنین اهداف و برنامه هایی به قیمت تشدید فقرو فلاکت کارگران و بی حقوقی مطلق آنان تمام شده و آحاد هرچه بیش تری از طبقه کارگر را به گرداب فقر و فلاکت پرتاب کند. به جریان انداختن مجدد "پیش نویس اصلاحیه قانون کار" و ارائه مواد و بندهایی از آن به مجلس حامی سرمایه، برای تأیید و تصویب، بدون تردید با چنین اهداف و مقاصدی صورت گرفته و می گیرد. صاحبان سرمایه و دولت در واقع درصددند تا با تهیه و تنظیم چنین طرح ها و لوایحی، سلطه بیش از پیش سرمایه بر جزء جزء روابط کار و تولید را تضمین نموده و مطابق با اهداف و مقاصد خویش به جریان بیندازند".
این "کمیته" همچنین وظیفه خود می داند تا به سهم خویش از این اعتراض برحق حمایت نموده و به شکل فعال و مؤثری از آن پشتیبانی نماید. کمیته هماهنگی همچنین از همه مزد بگیران اعم از کارگران صنعتی، خدماتی، معلمان پرستاران ،کارگران آگاه و فعالان کارگری می خواهد تا بهر شکل ممکن، مخالفت خود را با تغییرات ضدکارگری در قانون کار اعلام نموده و به اعتراض علیه تصویب آن بپردازند.
۹/٨/۹۵
***************
برگزاری زنجیرە انسانی در پیرانشهر
بنا بر گزارش های منتشره عصر امروز دوشنبه سوم آبانماه حدود ۳۰۰ نفر از شهروندان پیرانشهر در استان آذربایجان غربی با پیام «من قربانی آینده هستم» و تشکیل زنجیره انسانی اعتراض نمادین خود را نشان دادند. در فراخوان این رویداد در کمپینی با نام «آری بە توسعە دادن جادەهای پیرانشهر» آمده بود: “مستحضرید کە شهرستان پیرانشهر به علت موقعیت ویژە در منطقه و از نظر تاثیر بر مناسبات تجاری و بارزگانی میان دو کشور ایران و عراق، نقش به سزایی در اقتصاد ایران ایفا میکند لیکن متاسفانه آنگونە کە شایستە و بایستە است، نمیتوان رابطهای معنادار میان نقش اقتصادی شهرستان و سطح توسعه آن پیدا کرد. در سالهای اخیر به دلیل عدم وجود زیرساختهای مناسب، شاهد رشد منفی اقتصاد و توریسم شهرستان بودهایم. وضعیت راههای ارتباطی پیرانشهر چنان دردناک است کە نیازی به توضیح و تبیین آن نیست . در تبیین دلایل حوادث رانندگی، میدانیم که مسائل فرهنگی و بی احتیاطی مردم همواره سهم ویژهای در تشدید حوادث داشته است و این مساله نیز به تنهایی مختص این شهرستان نیست. حال بزرگترین سؤال این است که علت چند برابر بودنِ آمار حوادثِ جادهای و قربانیان شهرمان بە نسبت شهرها و مناطق دیگر چیست؟ با یک برآورد ساده از وضعیت شهرستان در سطوح تجاری و بازرگانی، کشاورزی، صنعت و معدن متوجه میشویم که جادههای شهرستان دیر زمانی است فرسودەاند و جان میستانند و تردیدی نیست که وضعیت نامناسب جادها و عدم تحمل ظرفیت بالای ترافیک و ترانزیت موجود، اثر به سزایی در بروز حوادث دلخراش و آمار بالای تلفات انسانی داشتهاند.”
این کمپین با پیام «من قربانی آیندە هستم» از شهروندان و خانوادههای قربانیان تصادفات جادهای پیرانشهر، دعوت کرده بود تا «پیامِ درد و اندوهِ آغشتە بە مُطالباتِ برحقِ خود را با تشکیل زنجیره انسانی در فضایی آرام - از خروجی شهر تا ابتدای خیابان شهرک صنعتی» به گوش مسئولین برسانند.
مطالبات این شهروندان عبارت بود از:تسریع در ساخت بزرگراه پیرانشهر - نقده و اتمامِ کامل پروژه از سوی مراجع ذیربط. بازسازی و ترمیم محور پیرانشهر - سردشت در اسرع وقت.
بر اساس خبرها زنجیره انسانی با حضور حدود ۳۰۰ نفر به خوبی و آرامی برگزار شد ولی نیروهای انتظامی مردم را متفرق کردند و کسی نیز بازداشت نشد.
***************
دانشجویان کارگر چگونه ایجاد شدند؟
(میلاد شهرکی فعال صنفی دانشگاه تهران)
اگر شما جز دانشجویان هستید که در دهه نود وارد دانشگاه شدهاند، به احتمال زیاد تجربه برخورد یا آشنایی با بخشی از دانشجویان را دارید که زمان مشخصی از وقتشان را صرف کار کردن میکند و این احتمال هست که خودتان هم جزئی از آنان باشید. به این دانشجویان که برای ادامه تحصیل و بهره مند شدن از امکانات آموزشی مجبورند نیروی کارشان (اعم از جسمی و ذهنی) را بفروشند و در مقابلش دستمزد بگیرند دانشجویان کارگر میگویند. این یادداشت تلاشی اجمالی است برای ریشه یابی پدیده ایی که امروزه در دانشگاه به وفور یافت میشود. بخشی از دانشجویان (که اتفاقا تعدادشان هم کم نیست) مستقیما از رابطه جامعه با دانشگاه شکل گرفته اند.
«دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه «مردم» تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودكفائی كشور به طور رایگان گسترش دهد.» اصل سی ام قانون اساسی
هدف و نقش دانشگاه در جوامع مدرن تولید نیروی کار متخصص است. این نیروی کار متخصص در بخش های مختلف تولیدی اعم از آموزشی، صنعتی، نظامی و همچنین برای عریض و طویل کردن نظام بوروکراتیک کشور ها مورد استفاده قرار میگیرند. دولت های مختلف با توجه به نیازی که به نیروی کار متخصص دارند سیاست های مختلفی در مورد دانشگاه در پیش میگیرند.
دانشگاه در ایران دوره های مختلفی را پشت سر گذاشته است. در دهه شصت و هفتاد با توجه به اینکه بخش بزرگی از نیروی متخصص به دلایل مختلف، از جمله مهاجرت و سرکوب از چرخه بازار کار حذف شده بود، دانشگاه ها با سیاست های مختلفی روبرو شدند. در این دو دهه دولت ها برای برآورده کردن نیاز بازار کار مجبور به رایگان سازی دانشگاه ها و تشویق جامعه به «ادامه تحصیل» شدند. (برای اینکه رایگان سازی آموزش در این سال ها را به حسن نیت دولت ها در ریشه کن کردن بی سوادی ربط ندهیم کافیست به آمار بیسوادی نگاهی بیندازیم)
اما مانند هر نیاز دیگری، نیاز بازار کار برای نیروی کار متخصص نیز روزی پایان میپذیرد و ما با آمار «۴۲ درصد فارغالتحصیلان ایران بیکار هستند» روبرو میشویم. دانشگاه در دهه نود با انواع سیاست های نولیبرال مواجه شده است، از کالایی سازی آموزش در تمام بخش ها، تا خصوصی سازی (بخوانید خودمان سازی) بی امان. اگر زمانی در برنامه دوم توسعه نوشته شده بود «بهادادن و تربیت نیروی انسانی ماهر ونیمه ماهر وتکمیل حلقه های مفقود مورد نیاز بخشهای گوناگون در زمینه نیروی انسانی» اکنون اما در برنامه ششم توسعه حرف از«تنظیم رابطه متقابل تحصیل و اشتغال» میشود.
پدیده دانشجوی کارگر به شکل گسترده دقیقا از دل این سیاست ها شکل گرفته. در دو دهه که یاد شد، دانشگاه به عنوان نهادی عمل میکرد که افراد مختلف از طبقات متفاوت امکان ورود به آن را داشتند و میتوانستند دانشگاه را محملی برای گریز از جبر طبقاتی قرار دهند. اما دانش آموزانی که از طبقات فرودست و طبقه کارگر در دهه نود به دانشگاه راه میابند خود را در مقابل هزینه های خوابگاه، غذا، کلاس، سنوات و... میبینند. برای این بخش از دانشجویان دو راه وجود دارد: یا انصراف از تحصیل و یا تن دادن به کار های مختلف. کارهایی که بخش زیادی از زمان آنان را گرفته و مانع میشود که به عنوان یک دانشجو به «کسب علم» بپردازند.
با توجه به رویکرد کلی که نسبت به دانشگاه وجود دارد میتوان مطمئن بود که دانشگاه تا پایان این دهه مکانی میشود که فرودستان از آن کنار گذاشته شده اند و محلی است برای افرادی که توان پرداخت هزینه های سرسام آور آموزش را دارند. قطعا ساختن سدی صنفی متشکل از تمام دانشجویان مقابل سیاست هایی که دانشگاه را به طرف نهادی فرادستی سوق میدهد وظیفه اساسی تمام دانشجویان است. این سد از یک طرف میتواند به شعار انسانی آموزش برای همه جامه عمل بپوشاند و از طرف دیگر دخالت در اموری را ممکن میکند که باعث میشود اکثر فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار باشند.
***************
"لایحه"ی پیشنهادی دولت برای "اصلاح قانون کار"، اصل مواد قانون کار فعلی و توضیحات ما
تبصره های (۱)، (۳) و (۴) ماده (٧) حذف و عنوان تبصره (۲) به « تبصره » اصلاح می شود.
اصل ماده ٧ قانون کار: قرارداد كار عبارتست از قرارداد كتبی یا شفاهی كه به موجب آن كارگر در قبال دریافت حق السعی، كاری را برای مدت موقت یا مدت غیر موقت برای كارفرما انجام می دهد.
تبصره١- حداكثر مدت موقت برای كارهایی كه طبیعت آنها جنبه غیر مستمر دارد توسط وزارت كار و امور اجتماعی تهیه و به تصویب هیات وزیران خواهد رسید. تبصره ٢- در كارهائی كه طبیعت آنها جنبه مستمر دارد، در صورتی كه مدتی در قرارداد ذكر نشود ، قرارداد دائمی تلقی می شود.
تبصره ۳ (الحاقی ١٣٨٦/۵/٧) - قراردادهای با بیش از سی روز باید به صورت کتبی و در فرم مخصوص که توسط وزارت کار و امور اجتماعی در چهار چوب قوانین و مقررات تهیه و در اختیار طرفین قرار می گیرد، باشد.
برای مطالعه متن کامل
اینجا کلیک کنید.
***************
مخالفت حراست مخابرات سنندج با تشکیل شورای کارگری کارگران
بنا به گزارش رسیده طبق هماهنگی قبلی که بین کارگران و حراست شرکت مخابرات شهری سنندج انجام گرفته و توافق شده بود که روز ۹۵/۷/۲۸ نماینده کارگران به همراه نماینده شرکت مخابرات جهت تشکیل شورای کارگری و انتخاب نماینده مستقل کارگران به اداره کارمراجعه کنند. اما در این روز حراست شرکت به بهانه اینکه نماینده ندارند، کسی به اداره کار سنندج نمی فرستد و عملن از تشکیل شورای کارگری این بخش از کارگران ممانعت به عمل آورد. لازم به ذکر است که ۷۰ نفر در این بخش مشغول به کار می باشند.
۲۹ مهر ۱۳۹۵
***************
درگیری پیمانکاران طلب کار نیشکر هفت تپه با قائم مقام با مدیریت
به گزارش رسیده صبح امروز چهارشنبه ۲۸ مهر، تعدادی ازپیمانکاران طلبکار شرکت نیشکر هفت تپه که بارها جهت طلب خود به مسئولین شرکت و حتی استانداری ودیگرمقامات مراجعه کرده بودند قصد داشتند که به مدیریت شرکت مراجعه کنند که حراست شرکت با بستن درب مانع ورود آنها شد. این موضوع باعث عصبانیت طلب کاران شد و آنان از بالای درب ورودی وارد شرکت شدند و خواستار ملاقات با قائم مقام مدیریت شدند که وی حضور نداشت. به همین دلیل جلسه ای در ساعت ۲ بعد از ظهر مابین مدیریت و پیمانکاران طلب کار برگزار شد که به دلیل اختلافات بین دو طرف منجر به درگیری فیزیکی شدید و ضرب و شتم سیامک نصیری افشار قائم مقام مدیریت شد. بلافاصله پس از درگیری به جای نیروی انتظامی، نیروهای سپاه وارد شرکت شده و نیروهای ویژه خود را در شرکت مستقر کردند. بعد از درگیری قائم مقام شرکت از افراد مذکور به پاسگاه هفت تپه مراجعه و از پیمانکاران معترض شکایت کردند.
حضور نیروهای سپاه در شرکت این شایعه را که نیشکر هفت تپه به سپاه واگذار شده در بین کارگران تقویت کرده است. شایعه ای که تاکنون کسی به آن پاسخی نداده است.
۲۸ مهر ۱۳۹۵
***************
داریوفو، طراح، کارگردان، بازیگر و نمایشنامه نویس برجسته ایتالیایی در گذشت
با مرگ داریوفو جهان یک هنرمند و منتقد اجتماعی دیگر را ازدست داد.
داریوفو نمایشگر برجسته ایتالیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات ١٩٩٧ در سال ١٩٢٦ در خانواده ای کارگری درشهر کوچکی در شمال ایتالیا به دنیا آمد. پدرش مسئول ایستگاه قطار و در عین حال در یک شرکت تئاتر آماتوری هنرپیشه بود. مادرش نیز زنی با استعداد و دارای تخیلی قوی بود. پدر بزرگش فروشنده دوره گردی بود که به اطراف روستا سفر می کرد و برای مشتریانش داستان های جالبی تعریف می کرد. داریوفو در این سفرهای کوتاه پدر بزرگ را همراهی می کرد و به این ترتیب گفتارهای آهنگین را از پدر بزرگش فراگرفت. دردوران نوجوانی درمیخانه ها و میادین شهر می نشست و به سخنان شیشه گرها و ماهیگیرانی که قصه نقل می کردند گوش فرا می داد. او در سال ١٩۴٠ به میلان رفت تا در آکادمی هنر بررا تحصیل کند و در جنگ دوم جهانی به عنوان سرباز وظیفه وارد ارتش جمهوری سالو شد ولی از آنجا گریخت و برای مدتی به طور مخفی زندگی کرد. پدر و مادرش هر دو در جنبش مقاومت فعال بودند. پدرش طرح فراری دادن دانشمندان یهودی را سازماندهی می کرد و مادرش نیز از پارتیزانهای زخمی مراقبت می نمود. پس از جنگ جهانی دوم در دانشگاه پلی تکنیک میلان شروع به آموختن معماری کرد. او در دوران دانشجویی، با نقل داستان هایی که در دوران کودکی و نوجوانی فرا گرفته بود دوستانش را سرگرم می کرد. طی این سالها او به طراحی صحنه پرداخت و همچنین شروع به بدیهه سازی مونولوگ کرد. در سالهای نخستین بعد از جنگ دوم جهانی تئاتر ایتالیا دستخوش دگرگونی اساسی شده وسمت و سویی مردمی و عامیانه گرفت. فو که مفتون این جنبش هیجان انگیز شده بود با آنکه اغلب پولی برای خرید بلیط نداشت و مجبور بود در گوشه ای سرپا بایستد مرتب به تئاتر می رفت. درسال ١٩۵٠ به دعوت فرانکو پارنتی وارد یک شرکت تئاتری شد و در این دوران بود که با هنرپیشه معروف تئاتر ایتالیا فرانکارامه آشنا شد و با او ازدواج کرد. داریو فو و فرانکا رامه گروه تئاتر فورامه را درست کردند و مجموعه تئاتر هایی به نام" کمدی های بورژوازی "را در سراسر ایتالیا اجرا کردند. در سال ١٩٧٠ مرگ تصادفی یک انارشیست را که در مورد انفجار بمب توسط دست راستی های افراطی بود و پرده از تزویرهای دولتی بر می داشت به روی صحنه بردند. در سال ١٩٧٣ دست راستی های افراطی همسر و همکار داریوفو، فرانکارامه را ربودند، به او تجاوز کردند و تمام بدنش را با آتش سیگار سوزاندند. نمایش های این گروه تئاتر که اغلب درکوچه وخیابان، میادین و گاراژها و مکان های عمومی اجرا می شد، روزبه روز مورد استقبال بیشتر مردم قرار می گرفت. در دهه هفتاد بیشتر از نیم میلیون نفر از مردم ایتالیا مرگ تصادفی یک آنارشیست را تماشا کردند. و یک بارهم شانزده هزار نفر در یک سالن ورزشی تورین گرد هم آمدند تا یکی از اجراهای انفرادی اورا ببینند. تنها منبع درآمد اعضا گروه کمک های مالی تماشاگران بود. آنها تنها به اندازه حقوق یک کارگر برای مخارج خود بر می داشتند و بقیه پول راصرف امور مردمی می کردند. تئاتر او به قدری بین مردم نفوذ پیدا کرد که قادر به انجام کارهای بزرگی بود. به عنوان مثال زمانی که یک کارخانه شیشه سازی به کنترل کارگران در آمده بود، داریوفو از تماشاگران خواست که هرکدام یک لیوان از کارگران این کارخانه بخرند و یک شبه ده هزار لیوان به فروش رفت. همچنین یک بار توانست با پشتیبانی مردم و دعوت شان به تحصن، ساختمانی را که توسط دولت مصادره شده بود باز پس بگیرد. او آنقدر مورد غضب مسئولین قرار گرفته بود که در ساردنیا به دلیل یک مشکل کم اهمیت در مورد جواز تئاتر، دستگیر و زندانی شد، اما هزاران نفر در اعتراض به دستگیری فو در میدان شهر دست به اعتراض زدند و فو بلافاصله آزاد شد. فو می گفت:"این قدرت بازیگر است که بتواند با مردم ارتباط برقرار کند و مسلما من قدرت ام را برروی تماشگرانم اعمال می کنم، اما امیدوارم قدرت من، قدرت رهبر ارکستر برروی نوازندگانش باشد نه قدرت یک فرمانروای خودرای." فو در مقابل این سئوال که چرا کمدی را به عنوان وسیله ای برای رساندن پیامش انتخاب کرده است می گوید: "تئاتر باید مردم راسرگرم کند. وقتی آنها از سالن نمایش خارج می شوند، در وهله اول امیدوارم به آنها خوش گذشته باشد و در وهله بعد آرزو می کنم چیزی را در ذهن آنها دستکاری کرده باشم." تئاتر های او زنده بود و به شکل خلاقانه ای به مسائل و مشکلات مردم می پرداخت و هر اجرا با اجرای بعدی متفاوت بود. بازیگران در حین اجرا با تماشاگران صحبت می کردند و در واقع تماشاگران خود بخشی از اجرا بودند. از نمایشنامه های داریوفو می توان به راز مضحکه، نمی توانم بپردازم نمی پردازم، مرگ تصادفی یک آنارشیست، زن بی مصرف، سه بزرگوار، کالا، این همان کارفرماست، رستاخیز مترسک، جنازه را پست کنیم جمعیت را لخت کنیم، بیداری و زن تنها می توان اشاره کرد.
نمایش "روز از نو" که تلفیقی از دونمایشنامه بیداری و زن تنها می باشد و به زندگی یک روز یک زن کارگر می پردازد تاکنون چندین بار و به مناسبت های مختلف از جمله به مناسبت روز جهانی زن در تهران و شهرستان ها اجرا شده است.
فرانکارامه همسر داریوفو در سال ٢٠١٣ در گذشت و هم اکنون نیز با مرگ داریوفو جهان یک هنرمند و منتقد اجتماعی دیگر را ازدست داد.
۱۳۹۵/۷/۲۳
***************
۵۰۰ کارگر نیشکر هفت تپه دست از کار کشیدند!
به گزارش رسیده بیش از ۵۰۰ نفر از کارگران نی شکر هفت تپه امروز پنجشنبه ۲۲ مهر به دلیل عمل نکردن به تعهد و قولی که مدیریت قبل از تاسوعا طبق بخشنامه ای داده بود دست از کار کشیده و در محوطه کارخانه تجمع کردند. بر اساس این بخشنامه مدیریت اعلام کرده بود بعد از تعطیلات تاسوعا و عاشورا سه ماه حقوق معوقه کارگران را پرداخت خواهد کرد.
بر اساس این خبر، کارگران ضمن درخواست پرداخت سه ماه حقوق معوقه ، خواستار پرداخت دوبل حقوق روزهای تعطیل از جمله تاسوعا و عاشورا هستند.
همچنین مدیریت شرکت خانم مریم خنی فر را به عنوان مشاور خود استخدام کرده است و رو دروی کارگران قرار داده است. به گفته یکی از کارگران مدیریت سعی دارد که با رو در رو قرار دادن خانم خنی فر در مقابل کارگران متعرض و ایجاد درگیری شخصی بین کارگران و نامبرده ، پای آنان را به دعواهای حقوقی شخصی باز نموده و به این ترتیب ایجاد رعب و و حشت نماید.
یکی دیگر از خواسته های کارگران استعفای سیامک نصیری افشار قائم مقام مدیر عامل است. نامبرده کارگران را در صورت ادامه تجمع و اعتراض تهدید به اخراج و بازداشت نموده است. به گفته کارگران آقای جهانگیری معاون رییس جمهور هم حمایتش را از سیامک نصیری افشار اعلام کرده است و به فرمانداری و استانداری دستور داده است که از کارهای آقای افشار جلوگیری نشود. آنان می گویند ظاهرا فرزند آقای نصیری افشار به نام پارسا نصیری افشار از مدیران بنیاد برکت می باشد. کارگران سیامک نصیری افشار را فردی ضد کارگر می دانند که با به کارگیری و استخدام افراد با سوابق بد مالی و اخلاقی سعی در پیشبرد اهداف ضد کارگری خویش دارد.
۱۳۹۵/۷/۲۲
***************
محیط ناامن کار باز هم حادثه افرید
بنا به گزارش رسیده روز یکشنبه ۹۵/۷/١۸ جوانی به نام غالب ملایی درروستای " تودارملا " از توابع سنندج، هنگام کار بر اثر ریزش چاه جان خود را از دست می دهد.
حادثه زمانی رخ داده که بیل مکانیکی چاهی را به عمق هفت متر حفر کرده بود و کارگر نامبرده جهت بررسی به داخل چاه رفته که درهمان حال چاه ریزه می کند و وی در زیر خروارها خاک مدفون شده و فوت می کند.
۱۳۹۵/۷/۲۱
***************
درگیری نیروی انتظامی با كارگران معترض نیشكر هفت تپه
به گزارش رسیده در پی تجمع و اعتراض امروز (۱۸ مهر) كارگران نیشكر هفت تپه به دلیل عدم پرداخت ۳ ماه حقوق و اخراج های بی رویه و برخوردهای غیر قانونی كارفرما، نیروی انتظامی برای متفرق كردن كارگران معترض به زور متوسل شده و با كارگران درگیر شده است. درب اصلی ورودی و نرده های جانبی به علت مقاومت كارگران و گرفتن نرده ها به عنوان ستون و تكیه گاه از جا كنده شده است. كارگران اعلام كرده اند كه نیروی انتظامی بایستی هر چه زودتر از كارخانه خارج شود.
تا لحظه ارسال این خبر هنوز كارگران از كارخانه خارج نشد ه اند.
١۸ مهر ۱۳٩۵
***************
اعتصاب و تجمع كارگران نیشكر هفت تپه
به گزارش رسیده امروز ۱٨ مهر بیش از ۵۰۰ نفر از كارگران نیشكر هفت تپه به دلیل دریافت نكردن ۳ ماه حقوق و همچنین اخراج های فله ای كارگران و تشكیل كمیته انظباطی بدون حضور نماینده كارگران دست از كار كشیده ودر محوطه بخش صنعتی كارخانه تجمع كرده اند. حراست شركت ورد و خروج را ممنوع كرده است.
به گفته كارگران به دلیل عدم حضور کارگران در انتخابات شورای اسلامی دو سال است شورا تشکیل نشده است، اما کارفرما کمیته انضباطی را بدون حضور نماینده شورا تشکیل داده و آقای عباس خنی فر که رییس حراست کارخانه می باشد به ریاست این كمیته منصوب كرده است. از نظر انان این یك تخلف اشكار و محرز می باشد و كارفرما با استفاده از عدم آگاهی كارگران از قوانین به عناوین مختلف كارگران را به كمیته انضباطی غیر قانونی احضار كرده و آنان را اخراج می كند.
بر اساس خبر ارسالی مدیریت نیشكر هفت تپه اعلام كرده است هر كسی دست از كار بكشد و و تجمع كند از عوامل بیگانه می باشد. این برخورد مدیریت و همچنین فشار روحی ناشی از مشكلات معیشتی به دلیل عدم دریافت ۳ ماه حقوق و اخراج غیر قانونی كارگران باعث شده عصبانیت كارگران شده و كارگران خشگمین وارد دفتر حراست شركت شده و تمام میز و صندلی ها را به بیرون پرت كرده اند.
درپی این تجمع تاكنون هیچ یك از مسئولین كارخانه جهت پاسخگویی حاضر نشده است و نیروی انتظامی مسلح به اسلحه و باتوم وارد كارخانه شده است. فرمانده نیروی انتظامی با كرگران صحبت كرده و به آنان اعلام كرد كه از كارخانه خارج شوند. كارگران نسبت به حضور نیروی انتظامی داخل شركت اعتراض كردند و گفته اند كه كارخانه خانه ما است و نیروی انتظامی حق حضور در محل كار و زندگی ما را ندارد. اینجا استانداری و فرمانداری نیست كه كارگران را تهدید كنند.
این اعتصاب در پی نامه ای است كه كارگران به مدیریت، استانداری و فرمانداری نوشته بودند و مطالبات خود را اعلام كرده بودند. مطالبات كارگران به شرح زیر می باشد:
۱. پرداخت نکردن حقوق طبق ماده ۳۷ قانون کار
۲.عدم پرداخت حق بیمه ۴ درصد بیش از۷۵۰ نفرازکارگران که درخواست بازنشستگی طرح زیان اور انها تایید شده است
۳. برچیدن تعاونی مصرف کارگران برخلاف قانون بخش تعاون و بدون رضایت اعضا و هیات مدیره تعاونی و مجمع و پرداخت نکردن مطالبات تعاونی توسط کارفرما
۴.پرداخت نکردن شش ماه بیمه کارگران روزمزد و حقوق بهمن و اسفند ۹۴ و مرداد و شهریور آنان.
۵. نداشتن نماینده توسط کارگران و انحلال ۲ سال پیش شورا؛ که نه کارفرما و نه کارگران به ان اعتقادی ندارند
۶. پرداخت نشدن حقوق مرداد و شهریور کارکنان دائم
۷. تصویب نشدن ایین نامه انضباطی جدید تنظیمی کارفرما توسط اداره کار
۸. نداشتن قرارداد اکثر کارگران روزمزد؛ متاسفانه علیرغم بخشنامه ۴۱ ابلاغی روابط کار وزارت کار؛ در حالی که کارگران روزمزد به کاردائم و مستمرمشغول هستند ولی قرارداد انها یاکوتاه مدت می باشد یا هیچ گونه قراردادی ندارند.
۹.تصمیم گیری یکجانبه درخصوص وضعیت شغلی پرسنل بدلیل نداشتن نماینده توسط کارگران؛ و عدم توجه به قانون و مقررات توسط کارفرما
۱۰. وابسته دانستن کارگران به بیگانه توسط مدیریت شرکت طی مصاحبه با صدای کرخه ؛ بدلیل اعتراض به پرداخت نشدن حقوق و مطالبات طبق قانون
۱۱. پرداخت نکردن بیمه کارگران نی بر با توجه به مصوبه مجلس که هنوز اجرایی نشده که در صورت پرداخت مبلغ مذکور حدود ۲۰۰ نفراز کارگران نی بر بازنشسته میشوند.
۱۲ .بی تفاوتی اداره کارشهرستان و مدیران اداره به شکایات و وضعیت شغلی کارگران.
١۸ مهر ۱۳٩۵
***************
امنیت جاده ای خواسته ای همگانی! (در حاشیه تجمع های اعتراضی مردم مریوان)
بر اساس خبرها و تصویرهای منتشر شده روز پنج شنبه ١۵ مهر ماه ١٣٩۵، بار دیگر شهر مریوان شاهد اعتراض مردمی نسبت به وضعیت وخیم جاده مریوان – سنندج بود. بنا به خبرهایی که در شبکه های اجتماعی انتشار یافت، چهار نفر به نام های بهاره عارفی، روژین رضایی، ارتین حسن زاده، سیران خورنکا در این تجمع اعتراضی بازداشت شدند. از سوی دیگر مقام های دولتی به جای پاسخ گویی به خواست بر حق مردم این منطقه، فضای امنیتی و پلیسی را در شهر حاکم کرده اند. این در حالی است که معترضین متینگ خود را به شکلی آرام و مسالمت آمیز بر پا کرده و خواستار پایان دادن به شرایط فاجعه بار محور یاد شده، بودند.
اما وضعیت وخیم و خطرناک جاده ای در ایران فقط مربوط به محور سنندج – مریوان نیست و بسیاری از جاده های ایران به صحنه تصادفات خونین تبدیل شده است. آمارهای رسمی همچنان نشان می دهد که ایران از نظر سوانح و تلفات جاده ای از رتبه بالایی برخوردار است. ١٦هزار و ۵٠٠ کشته و ٣١٣هزار مصدوم، معلول و از کارافتاده در تصادفات رانندگی سال ٩٤ آماری است که به طور رسمی اعلام شده است. اگر این تعداد را بر تعداد روزهای سال تقسیم کنیم، به عدد ٤۵,٢ میرسیم. یعنی سال گذشته در کشور روزانه بیش از ٤۵ نفر در اثر حوادث رانندگی جان شان را از دست داده اند. آمارها نشان میدهد در دنیا به ازای هر ۱۰هزار خودرو حدود ۹ نفر کشته میشوند، درحالیکه در ایران به ازای این تعداد خودرو، ۳۷ تن کشته میشوند. اگر میانگین ١۵ تا ١٨هزار کشته در حوادث رانندگی در طولسال را همراه با میانگین ٣٠٠هزار زخمی این حوادث در نظر بگیریم، گویی هرسال در ایران یک زلزله بزرگی مانند زلزله بم با این مقدار کشته و زخمی اتفاق میافتد. هم چنین تعداد تلفات جادهای كشور در سال با تلفات یك جنگ تمام عیار برابری میكند. از طرف دیگر برخی آمارها حکایت از آن دارد که تصادفات دومین عامل مرگ در ایران است!
در این میان کارشناسان و نهادهای مسئول دلایل مختلفی را در باره علت افزایش تلفات جاده های اعلام می کنند، اما بدون تردید نبود جاده های ایمن و غیر استاندارد یکی از عوامل اصلی این وضعیت خطرآفرین برای راننده گان و سرنشین های اتومبیل ها است. این در حالی است که دولت بسیاری از مناطق حادثه خیز در جاده ها را به حال خود رها کرده و در مقابل از محورهایی مانند محور مریوان از ترانزیت کالا درآمد و سود خود را می برد. مردم مریوان و دیگر نقاط ایران حق دارند بپرسند که اگر سهم مقام ها و نهادهای دولتی از درآمد عمومی حقوق ها و پاداش ها دهها میلیونی و رانت خواری و اختلاس و پول شویی است، سهم آنها چیست؟ چرا باید پدران، مادران و فرزندان آنها قربانی حوادثی شوند که حاکمان سرمایه برای آنها رقم زده اند؟ مردم مریوان حق دارند بپرسند که چرا باید پروژهای جاده های متوقف شود و یا به کندی انجام گیرد و آنها تاوان بی کفایتی مدیران و دزدی و اختلاس از این پروژه ها را بدهند؟
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری به عنوان جمعی از فعالین کارگری ایران، ضمن حمایت از مطالبه بر حق مردم مریوان، بازداشت و دستگیری جمعی از شهروندان معترض در تجمع های خیابانی این شهر را محکوم می کند. خواست مردم مریوان مبنی بر داشتن امنیت جاده ای، خواسته واقعی همه ساکنین شهرها و روستاهای ایران است و همه شهروندان حق دارند در جاده های ایمن و استاندارد با آرامش خاطر حرکت کنند.
١۶/٧/۱۳٩۵
***************
در حاشیه حضور نمایندگان خانه کارگر در اجلاس W.F.T.U به عنوان نمایندگان کارگران ایران
بر اساس خبرهای منتشره در روزهای اخیر، هفدهمین کنگره فدراسیون اتحادیه های کارگری جهان ( W.F.T.U ) ، در شهر دوربان آفریقای جنوبی آغاز به کار کرده است و هیئتی از تشکیلات دولتی خانه کارگر به نمایندگی از کارگران ایران در آن شرکت کرده اند.
اولین سوالی که به ذهن هر کارگری می رسد این است که این افراد طی چه ساز و کاری به عنوان نمایندگان کارگران ایران شناخته شده اند؟ آیا کسانی که ۳۵ سال است به عنوان عوامل سرمایه سعی در سرکوب کارگران داشته اند می توانند نماینده کارگران ایران باشند؟ چماق به دستانی که فقط به این دلیل که کارگران شرکت واحد تهران سعی در ایجاد تشکل مستقل خودشان را داشتند و به آنها حمله ور شدند، چگونه نماینده کارگران ایران هستند؟
تشکل های دولتی که حتی ساز و کار شکل گیری آنها، مطابق قوانین سرمایه، دموکراتیک هم نیست، چگونه می توانند نماینده کارگران ایران باشند؟ کسانی که هر سال با امضای صورتجلسه تعیین دستمزد و به عنوان عوامل سرمایه در بازی شورای عالی کار در تحمیل دستمزدی غیرانسانی و زیر خط فقر به کارگران حضور داشته اند، چگونه نماینده کارگران هستند؟ کسانی که در مراسم نمایشی اول ماه مه، مانع حضور کارگران مستقل و طرح شعارهای خودشان شده اند، چگونه می توانند ادعای نماینده گی کارگران ایران را داشته باشند؟ کسانی که در مراسم روز جهانی کارگر ٩۳، شعارهای نژاد پرستانه بر علیه کارگران افغانستانی سر می دادند، چگونه می توانند نماینده کارگران باشند؟
واقعیت این است که اینها عوامل سرمایه هستند و برای اینکه نشان بدهند که کارگران در ایران آزاد هستند و برای پنهان کردن سرکوب کارگران در ایران به عنوان نمایندگان کارگران در مجامع بین المللی شرکت می کنند. در حالی که کارگرانی مانند بهنام ابراهیم زاده، محمد جراحی، رضا شهابی، داود رضوی، ابراهیم مددی یا سال هاست در زندان هستند یا در انتظار اجرای احکام زندان خود هستند. آنها فقط به جرم حق خواهی و تلاش در جهت تشکل یابی و احقاق حقوق خود و دیگر کارگران محاکمه و زندانی شده اند. این در حالی است که کارگرانی از معادن چادرملو، بافق، آق دره و پتروشیمی ها ... و یا کارگرانی مانند حسن سعیدی، وحید فریدونی، ناصر محرم زاده از شرکت واحد تهران را فقط به خاطر تلاش در جهت احقاق خود و دیگر همکاران شان از محیط کار اخراج کرده اند.
سال هاست که کارگران ایران به خاطر تلاش در جهت ایجاد تشکل های مستقل خود و هم چنین دستیابی به مطالبات دیگری مانند لغو قراردادهای سفید امضاء، پرداخت حقوق های معوقه و دستمزدهایی برای تامین یک زندگی انسانی و برخورداری از یک شرایط مناسب در محیط های کار و .... سرکوب شده و از داشتن تشکل ها و نمایندگان واقعی خود محروم هستند و با کمترین تلاش برای دستیابی به مطالبات شان با اخراج و زندان روبرو هستند.
حضور هیئت نمایندگی ایران در این کنفرانس در واقع دهن کجی و توهین به طبقه کارگر ایران و نشان دهنده ماهیت ضد کارگری سازمان هایی مانند W.F.T.U می باشد.
١۶/٧/۱۳٩۵
***************
ادامه اعتراضات کارگران پتروشیمی پردیس
بر طبق اخبار اعتراضات کارکنان پتروشیمی پردیس وارد نهمین روز شده است. دور جدید اعتراضات کارگران به بدعهدی مدیران پتروشیمی پردیس در اجرای توافق قبلی با کارگران از ۵ مهر شروع شده است و در این مدت کارگران از خوردن غذا در شرکت خودداری کرده اند. در دور قبلی اعتراضات مدیریت ضمن قبول خواسته های کارگران طی نامه ای توافق کرده بود که تا اول مهر مقدمات اجرای خواسته های کارگران را فراهم کند. اما بعد از ۲ ماه کارگران متوجه شدند که مدیریت به این توافق پایبند نیست و حتی با عناوین مختلف دست به تهدید و ارعاب کارکنان زده است. به عنوان مثال مدیریت به شیوه رضاخانی دستور قطع کارانه برخی از پرسنل را نیز صادر کرد که این قضیه باعث شد که دیگر کارگران با گذاشتن مبالغی از حقوق خود این گونه تهدیدهای مدیریت را خنثی کنند. این شیوه برخورد مدیران شرکت باعث اتحاد و همبستگی بیشتر کارکنان این مجموعه و پافشاری آنان بر پیگیری مطالبات خود می باشد.
اعتراض کارگران از انتهای تیر ماه به تغییر شیفت کاری شروع شده است و کارگران خواهان برقراری شیفت یک به یک می باشند. نکته مهم در این اعتراضات این است که خانواده های کارگران پردیس ضمن حمایت از همسران خود به این اعتراضات پیوسته اند که این خود باعث تاثیر مثبت در ادامه این حرکت شده است.
١۵/٧/۱۳٩۵
***************
خودکشی کارگر کشاورزی در روستای گلچیر مریوان
بنا به گزارش رسیده روز دوشنبه ۹۵/٧/۱۲ یک کارگر کشاورزی به نام اقبال قادرپور در روستای گلچیر از توابع شهرستان مریوان با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داد. نامبرده متاهل و دارای فرزند بود. علت خودکشی این کارگر مشکلات خانوادگی ناشی از مسائل مالی ذکر شده است.
١۵/٧/۱۳٩۵
***************
گزارشی از اعتصاب دو ساعته کارگران کارخانه نوشابه سازی زمزم کرمانشاه
بر اساس خبر دریافتی روز دوشنبه ۹۵/٧/۱۲ کارگران شرکت نوشابه سازی زمزم کرمانشاه، شامل بخش هایی از تولید و قسمت هایی از شرکت مانند پیمانکاری ها، شرکتی ها و رانندگان قسمت فروش به دلیل تاخیر دستمزد ماهیانه و مساعده و پاداش های معوقه، با هماهنگی و تصمیم قبلی دست به یک اعتصاب دو ساعته زدند.
این اعتصاب در اعتراض به عملکرد مدیریت شرکت در یکی دو سال اخیر و نسبت به تغییراتی که در شرایط کار و تقسیمات جدا کردن بخش هایی از کارگران و عدم پرداخت حق و حقوق و عیدی و پاداش، آغاز گردید. کارگران از ساعت ٨ صبح جلوی درب شرکت زمزم تجمع کرده و تصمیم می گیرند که جلوی ورودی را بگیرند و نگذارند نگهبانی درب را برای مدیران از جمله مدیر عامل و مدیر امور مالی باز کند و مانع ورود آنها شوند تا مصرانه خواسته های خود را مطرح کنند. پس از آن بود که حراست شرکت وارد این کارزار می شود و شروع به تهدید و ترساندن و متفرق کردن کارگران می کند و به معترضین اعلام می کند که این کار شما سیاسی است و نمی توانید هیچ کاری انجام دهید و تصمیم از بالا گرفته شده و کار را سیاسی نکنید. اما همزمان با ورود مدیر امور مالی، کارگران جلوی ماشین او را گرفته و از ماشین پیاده می کنند و مانع ورود او به شرکت می شوند. مدیر مالی وحشت زده در میان حلقه کارگران با " چشم چشم گفتن، شما بروید سرکار، مسئله را حل می کنیم، اینجا زمزم است، مال رهبری است و کار را سیاسی نکنید، قول می دهم در اولین فرصت به تمام مشکلات جواب مثبت بدهیم و انها را اجرا کنیم " پاسخ کارگران را داد. اما کارگران خواسته ها و مشکلات خودشان را بیان نمودند و گفتند که ما اینجا کار و زندگی می خواهیم و نمی خواهیم شرکت را به سوی تعطیلی و رکود بکشانیم و تا مدیر عامل نیاید و خواسته های مان را همین امروز جواب ندهد، سر کار نمی رویم. در غیر این صورت تمام دستگاه ها را از فردا خاموش می کنیم و به اعتصاب بلند مدت دست می زنیم.
همزمان عوامل مدیریت به مدیر عامل اطلاع داده و او را از آمدن به شرکت منصرف نموده و گفته بودند که خطرناک است و به خاطر حفظ آبرو، تا پایان ساعت اداری به شرکت نیاید. در این میان نقش شورای اسلامی که چهار نفر می باشند، دو گانه و متفاوت بوده و دو نفر از آنها که توسط ریاست شورای عالی کار انتخاب می شوند و همسو با خانه کارگر هستند، همراهی و حضوری در این اعتراض نداشتند. اما دو نفر دیگر که از خود کارگران هستند در کنار کارگران بودند. در این تجمع کارگران زمزم با صدای بلند اعتراض خود را به وابستگی شورای اسلامی کارخانه به نهادهای مانند شورای عالی کار و خانه کارگر اعلام نمودند. آنها می گفتند که اگر با هم باشیم، دیگر نمی گذاریم به هر بهانه ای مانند بدهکاری و بی پولی زمزم و ساخت و ساز کارخانه جدید و کسادی بازار و شقه شقه کردن کارخانه و تقسیم آن بین پیمانکاران رانت خوار، حقوق مان را پایمال کنند. کارگران بیان می کردند به شرکتی که در طول سال ۱۲ ساعت کار اجباری دارد و تولید و فروش خوب و صادرات نقدی به کشورعراق دارد، رکود مالی و نداشتن پول و بدهی معنا ندارد و این حرف ها به گوش مان نمی رود، تا جواب نگیریم، به سر کار بر نمی گردیم. تا اینکه اصرار کارگران مدیریت را ناچار کرد که با مقام های بالاتر در کارخانه های تهران و تبریز تماس بگیرند. اما کارگران گفتند که ما صحبت های شما را نمی شنویم و نمی دانیم چه می گویید! پس از آن بود که مدیران گفتگوی تلفنی را روی آیفون با صدای بلند پخش کرده و قول دادند که مشکلات کارگران را حل کنند و از کارگران خواستند که به سر کار برگردند. کارگران کارخانه زمزم پس از دو ساعت به این شرط به سر کار بازگشتند که همین امروز تمام بدهی و حقوق و پارداش های معوقه را در تمام قسمت های کارخانه از شرکتی و پیمانکاری گرفته تا روزمزدها پرداخت شده و از این به بعد پرداخت ها با هم و هماهنگ باشد و اعلام کردند که در غیر این صورت این بار تمام دستگاه ها را خاموش می کنیم.
اعتصاب دو ساعته کارگران نوشابه سازی زمزم کرمانشاه که بر اساس تصمیم جمعی و تجربه خود آنها شکل گرفت، در ساعت ۱۰ صبح به پایان رسید و یک ساعت بعد نیز خواسته های شان محقق شد. آنها ثابت کردند که هیچ گونه تهدیدی مانع همبستگی آنها نمی شود و بابت این موفقیت به همدیگر تبریک می گفتند.
لازم به یادآوری است که زمزم کرمانشاه یکی از مجموعه های ۱٦ کارخانه گروه نوشابه سازی زمزم ایران است که هر کدام چند خط تولید دارند. زمزم کرمانشاه سابقه ای ۴۲ ساله دارد و در تولید نوشابه های گازدار، آب آشامیدنی، دوغ و دیگر محصولات فعالیت می کند. بازار فروش این مجموعه در چهار استان همجوار و صادرات به کشور عراق می باشد. در راستای تجمیع سازی و کوچک کردن مسئولیت ها، در دو سال اخیر زمزم کرمانشاه و دیگر کارخانه های زمزم ایران به چهار منطقه تقسیم گردید که منطقه تبریز، ارومیه و کرمانشاه را یک منطقه به مرکزیت تبریز قرار دادند. بعد از اجرایی شدن این پروژه، برخی از قسمت ها مانند تخلیه و بارگیری ( که جزء سخت ترین کارها می باشد )، خدمات و بخشی از تولید را به پیمانکاران (پیمانکار سایه!) واگذار نموده اند. معنای پیمانکار سایه این است که کارگران در قسمت هایی کار می کنند که حتی اسم پیمانکار را نمی دانند و یا دفتری ندارد و شرکت زمزم خودش در یک اقدام فورمال و فرمایشی از طرف پیمانکاران با کارگر قرارداد می بندد. این امر باعث شده که در زمان حادثه و یا بیمه و یا اخراج کارگر و کاهش میزان تولید، شرکت زمزم هیچ گونه مسئولیتی در قبال کارگران پیمانی نداشته باشد و از خود سلب مسئولیت کند و کارگران بلاتکلیف می مانند و دست شان به هیچ کجا نمی رسد.
١۴/٧/۱۳٩۵
***************
خودکشی یک جوان روستایی در منطقه سقز
بنا بر خبر ارسالی، امروز بعد از ظهر یک جوان شانزده ساله به نام جهانگیر میری فرزند صادق اهل روستای درویان علیا بخش امام شهر سقز به دلیل مشکلات خانوادگی با تفنگ دست به خودکشی زد و در جا، جان سپرد. جنازه نامبرده با تصمیم پاسگاه خورخوره به پزشک قانونی سقز برده شده است. بر اساس این خبر نامبرده به دلیل مشکلات مالی، ترک تحصیل کرده بود.
١۴/٧/۱۳٩۵
***************
گرامی باد ۵ اکتبر روز جهانی معلم!
معلمان که به دلیل موقعیت شغلی خطیرشان، می بایست با آرامش فکری وبه دور ازهر دغدغه ای همه هم وغم خود را صرف پرورش کودکان ونوجوانان نموده و به عنوان تکیه گاه فکری و روحی دانش آموزان، همچون والدین، الگو و سرمشق یک نسل در حساس ترین دوران زندگی باشند، نظیر دیگر بخش های کارگران در ایران، همواره با مسائل و مشکلات معیشتی و عدم امنیت شغلی و غیره دست به گریبان بوده وهرگاه فریاد حق طلبی شان بلند شده با سرکوب و زندان و تبعید و اخراج رو به رو شده اند. اما این سرکوب ها نتوانسته آنها را از تلاش و مبارزه در راه به دست آوردن خواسته هایشان باز دارد و همواره و بخصوص در سال گذشته شاهد حضورهر چه بیشتر معلمان در صحنه مبارزات حق طلبانه بوده ایم. مبارزاتی که البته هزینه هایی هم در بر داشته است. معلمانی آگاه، تلاشگر و مبارز نظیر فرزاد کمانگر، رسول بداقی، محمود بهشتی لنگرودی، اسماعیل عبدی و ... توانسته اند با تکیه بر حمایت هزاران معلم نقش بزرگی در این عرصه ایفا کنند و بی گمان تلاش و مبارزات آنها دیر یا زود به ثمر خواهد نشست و معلمان خواهند توانست گام به گام به اهداف و خواسته های به حق خود نزدیک تر شوند. خواسته های معلمان، نه تنها با خواسته های مردم زحمتکش و کارگران پیوند تنگاتنگ دارد بلکه همپنین بهبود شرایط زندگی معلمین و ارتقا کیفیت آموزشی، تاثیر مستقیم بر بهبود وضعیت ذهنی،روحی وتحصیلی دانش آموزان داشته و دارد.
ما در روز جهانی معلم، مبارزات همه معلمین ایران و جهان را گرامی داشته خواهان توقف هرگونه فشار بر معلمان می باشیم.
مستحکم باد صفوف معلمان مبارز، برقرار باد اتحاد کارگران و معلمان.
١٣/٧/۱۳٩۵
***************
امروز در مریوان اتفاق افتاد!
طی فراخوان یک کمپین اعتراضی، امروز سه شنبه ۱۳۹۵/٧/۱۳ هزاران نفر از مردم شهرستان مریوان در اعتراض به وضعیت نامناسب جاده سنندج - مریوان در جلوی فرمانداری این شهر تجمع اعتراضی بر پا کردند. لازم به توضیح است این جاده با عرض کم و پیچ های خطرناک هر روز شاهد تصادفات خونباری است. شهر مریوان به واسطه نزدیکی به کردستان عراق و وجود مرز باشماق، هر روز شاهد تردد صدها تریلر نفت کش از مسیر این جاده می باشد که به علت غیر استاندارد بودن جاده و عدم آشنایی رانندگان این کامیون ها کمتر روزی است که شاهد مرگ چندین نفر نباشیم . البته پروژه تعریض و تغییر مسیر جاده سنندج مریوان از ۱۳ سال پیش شروع گردیده و طی این مدت فقط ۴۰ درصد آن آماده شده و هر سال به بهانه ی نبود بودجه به سال های آتی موکول می گردد.
١٣/٧/۱۳٩۵
***************
تجمع اعتراضی دستفروشان در مقابل شهرداری مرکزی شهر سنندج
بنا به گزارش رسیده امروز چهارشنبه ۱۳۹۵/٧/٧ جمع کثیری از دستفروشان سنندج از ساعت ۱۱ صبح الی ساعت ۱۲.۳۰در مقابل شهرداری مرکزی این شهر دست به تجمع اعتراضی زدند. به گفته یکی از این دستفروشان آنها خواهان لغو ساعت جدیدی شدند که مامورین سد معبر می خواهند در سطح شهر به این دستفروشان تحمیل کنند. اما تا لحظه ارسال این خبر هیچ یک از مسئولین حاضر نشده اند جواب قانع کننده ای به انها بدهند. در مقابل دستفروشان اعلام کرده اند چنانچه به این خواسته آنان رسیدگی نشود، تجمعات خودرا در روزهای آینده ادامه خواهند.
لازم به ذکر است که دستفروشان شهر سنندج هر روز بساط و وسایل خود را قبل ازظهرها، از ساعت ۱۱ و بعداظهرها نیز از ساعت ٦ غروب پهن می کنند که با توجه به اعمال ساعت جدید اعلام شده، آنها حق ندارند صبح قبل از ساعت ۱۲ و بعداظهرها قبل از ساعت ٧ اقدام به دستفروشی کنند. این در حالی است که مردم در این ساعت روز به خانه بر می گردند و کسی برای خرید در داخل شهر نمی ماند.
٧/٧/۱۳٩۵
***************
ادعای قائم مقام مدیریت نیشکر هفت تپه
به گزارش دریافتی صبح امروز چهارشنبه ٧ مهر در مراسمی که در نمازخانه شرکت نیشکر هفت تپه برگزارگردید آقای سیامک نصیری افشار (قائم مقام مدیر عامل) به کارگران اعلام نمودند که درزمان دولتی بودن شرکت (قبل از بهمن ماه ٩۴) سالانه حدود ٣۵ میلیارد تومان دزدی می شده که پس از خصوصی شدن شرکت جلوی آن گرفته شده وشرکت به کوری چشم مخالفین به سودآوری رسیده است. به گفته کارگران اگر منظور آقای افشار مدیران قبلی شرکت است چرا برخی ازآنها هنوز به فعالیت خود ادامه می دهند. لازم به ذکراست که شرکت قبل از واگذازی زیر نظرسازمان گسترش و نوسازی صنایع اداره می شد. کارگران می گویند امیدواریم سازمان گسترش و نوسازی صنایع درخصوص این ادعای قائم مقام مدیریت شرکت نیشکر هفت تپه پاسخگو بوده واگرتخلفی صورت گرفته برخورد قانونی صورت بگیرد. همچنین بنا به این گزارش ایشان در خصوص عدم پرداخت دوماه حقوق پرسنل هیچ گونه پاسخ روشنی نداشت. بنا براطلاع موثق امروز نامبرده می بایست به استانداری مراجعه وبه استانداردرخصوص عملکرد ضعیف و ناتوانی در پرداخت مطالبات پرسنل پاسخگو باشند.
٧ مهر ۱۳۹۵
***************
اعتراض به عملکرد کارفرمای نیشکر هفت تپه در جریان بازدید استاندار
به گزارش رسیده در جریان بازدید استاندار از شهر شاوور (در ١۵ کیلومتری شوش) تعدادی ازکارگران شرکت نیشکرهفت تپه با تقدیم نامه ای به امضاء بیش از٢۵٠ نفر مراتب اعتراض خود را در خصوص عملکرد مالکین جدید شرکت و عدم اجرای تعهدات قانونی توسط کارفرما را به اطلاع استاندار رساندند.
بر همین اساس طبق درخواست آقای شریعتی (استاندار استان خوزستان) تعدادی ازکارگران روزدوشنبه به استانداری مراجعه و مشکلات خودرا با ایشان درمیان گذاشتند. از جمله مواردی که کارگران به آن معترض بودند وابسته دانستن کارگران معترض به بیگانگان و خارج کشور بود. این قضیه باعث نارضایتی شدید کارگران شده است و آنان خواستارمعذرت خواهی مدیرعامل ٢٨ ساله شرکت نیشکر هفت تپه (آقای اسد بیگی) در مطبوعات رسمی هستند. استاندار به کارگران معترض قول پیگیری و حل مشکلات را داده و عنوان نمود که خریداران به ایشان متعهد شده اند طبق قانون به وظایف خودعمل کرده و مطالبات کارگران شاغل و بازنشسته ها، نی برها، ماشین های استیجاری، ٦ ماه بیمه معوق کارگران روز مزد وطلب پیمانکاران را پرداخت نمایند . اعتراضات مکرر اخیر در شرکت نیشکر هفت تپه باعث نگرانی مسئولین شهرستان و استان شده است.
٧ مهر ۱۳۹۵
***************
قطع درختان مزارع نیشكر هفت تپه به دستور مدیرعامل
به گزارش ارسالی مدیر عامل شركت نیشكر هفت تپه (سیامك افشار) در اقدامی جدید دستور بریدن درختان مزارع نیشكر كه بین ۵ الی ١۵ سال عمر دارند داده است. این درختان توسط كارگران كاشته شده و با هزینه خودشان رسیدگی و آبیاری شده است. بسیاری از كارگران آبیاری جهت صرف ناهار و استراحت از سایه این درختان استفاده می كنند. در مزارع این مجتمع بالغ بر سه هزار درخت وجود دارد و هر كدام از این درختان بین ده الی پانزده متر ارتفاع و قطری بین سی تا هفتاد سانتی متر دارند. به گفته كارگران از این سه هزار تنه درخت بالغ بر شش هزار تن چوب بدست می آید كه قیمت هر كیلوی آن حداقل بین ١٢٠ الی ١۵٠ تومان میباشد كه از فروش آن مبلغ زیادی پول بدون ثبت در دفاتر مالی به جیب مدیر عامل می رود.
كارگران می گویند با وجود اینكه این منطقه از لحاظ آب و هوایی خشك است و به لحاظ زیست محیطی در این چند ساله مردم از وجود ریزگردها در رنج و عذاب هستند چگونه مدیریت اقدام به قطع درختان نموده است؟ آیا وجود این درختان در این ١۵ ساله باعث اخلال در روند كشت در مزارع شده است؟ آیا استراحت كارگران در زمان ناهار در زیر سایه این درختان برای شركت مشكل ساز است؟
چرا بایستی درختانی كه كارگران خودشان كاشته و آب داده اند و هیچ هزینه ای برای شركت نداشته است و محلی برای ساعت استراحت این كارگران می باشد را از بین برد؟ به گفته كارگران بخش آبیاری، آنان در هوای گرم و خشك و پر از ریزگرد كه مثل زغال شده اند مشغول به كار هستند.
كارگران شركت نیشكر هفت تپه می گویند "درسته كه شركت خصوصی شده است ولی مالك همه چیز نیست و اجازه ندارد كه سرمایه هایی را كه طی سالیان و با زحمت كارگران بدست آمده است به تاراج ببرند." آنان اعلام كرده اند كه اگر در صورت ادامه روند آزار و اذیت كارگران نی بر، آبیار و كارگران نیشكر قطعا ما دست به كار به خواهیم شد و اجازه نخواهیم داد كه هر كاری دلشان خواست انجام بدهند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
٦ مهر ١٣٩۵
برای مطالعه ادامه اخبار
اینجا کلیک کنید.