نیشکر هفت تپه ”اوج فساد مدیریت“ ۱۳۸۶
این گزارش در سال ۱۳۸۶ برای ماهنامه راه آینده تهیه شده است. گزارشی است از بازدید از کارخانه نیشکر هفت تپه و مصاحبه با کارگران آن، درست در زمانی که خصوصی سازی این واحد تولیدی کلید خورده بود. به رغم آنکه در بوق کرنا می دمیدند که خصوصی سازی سبب خواهد شد که مشکلات کارگران و کارخانه حل شود، اما به واقع خصوصی سازی نه تنها دردی از کارگران درمان نکرد که بر آن نیز افزود. هنوز هم بعد از ده سال کارگران حقوق های خود را با ماه ها تاخیر دریافت می کنند و برای دریافت آن باید دست به اعتراض و اعتصاب بزنند، هنوز هم شعار کارگران این است: کارگر هفت تپه ایم گرسنه ایم گرسنه”…
***
هنگام فروش یک خانه باید آن را تروتمیز کرد رنگ زد و آنرا طوری آرایش کرد که خریدار بپسندد، ولی اینها برای فروش کارخانه سعی میکنند آن را خراب کنند، از کار بیاندازند و مخروبه و ورشکسته جلوه دهند تا آنرا هرچه کمتر بفروشند آخر این حراج اموال مردم است. میخواستند کارخانه را به چند عرب که از دبی آمده بودند بفروشند اما وقتی آنها با اعتصاب کارگران مواجه شدند از خرید انصراف دادند.
***
در آستانه ی کارخانه نیشکر هفت تپه ایستادهایم و منتظر راهنما که ما را به درون کارخانه هدایت کند. کمی بعد پا به درون سالنها گذاشتیم. رنگهای شاد و زنده طبیعت خوزستان در بهار به یکباره رنگ باخت. همه چیز سیاه و سفید شد. تنها صدا بود و گرما و بویی مشمئزکننده. انسانهایی کنار دستگاه ها ایستاده بودند که از دور بیشتر به سایه میماندند. صحنه هایی از فیلم های سیاه و سفید اوایل قرن بیستم در ذهن زنده میشد:عصر جدیدِ چاپلین. یک باره حس کردم زمان به عقب برگشته و ما قدم به کارخانهای در ابتدای قرن بیستم گذاشتهایم . یعنی درست یک قرن قبل. پنجرههای شکسته، میله های زنگ زده و پله های نامطمئن، حکایت از به حال خود رها شدن کارخانه داشت، از تخریبی عمدی. اما انگار کارخانه به آن تن نمیداد و نمیخواست که بمیرد. چرایش را بعد فهمیدیم. وقتی حرفهای کارگران را شنیدیم…
صدای راهنما مرا از شوک اولیه بیرون آورد:
“بیایید از اولین مرحله ی کار یعنی ورود نی ها به کارخانه شروع کنیم. بعد دوباره برمیگردیم و هر ۵ طبقه را خواهیم دید.
“هر ۵ طبقه”؟؟ به بالا نگریستم: کارخانهی ۵ طبقه؟ مگر زمین کم داشته اند که همه ی این دستگاهها را روی هم سوار کرده اند؟ …
در طبقات بالا هوا گرمتر و گرمتر میشد و سروصدا و بو آزاردهنده تر. چه گونه میشود در گرمای تابستان خوزستان در اینجا کار کرد؟ دیگر تقریبا صدای راهنما شنیده نمیشد، مگر اینکه در چند سانتیمتری او میایستادی… در طبقه دوم یا سوم، راهنما در کوچک محفظه ی دستگاه سانتریفوژ را باز کرد. مشتی شکر بیرون آورد. شکر سرخ بود. سرخ و گرم. گرم بود و شیرین، مثل صفای دل کارگران.به سرخی رخ کارگران که به تدریج در این جا رنگ میبازد و زرد میشود. در مرحله ی بعدی، شکرها زرد شده بودند: زردِ زرد. انگار بازهم کارگران زردی رُخشان را هم به شکرها داده بودند. شدت کار وسختی آن هیچ رنگی را برای کارگران تاب نمیآورد… و مرحلهی بعد شکر سفید و بلوری: این همان شکری است که می شناسیمش.” صافی دلی و صداقت کارگران ” را که با تمام نیرو و توانشان درآن شرایط دشوار کار میکنند، جان میکنند تا کارخانه را که همه برایش دندان تیز کردهاند سرپا نگه دارند. آری، ایناست حاصل کار انسان. کاری که آن چوبهای خشک و نیمه سوخته و سیاه را به این شکر بلوری و سفید تبدیل میکند که کام همهی انسانها را در تمام شادیها و جشنهایشان شیرین میسازد.
بلورهای امیدند که چنین شفاف و شیرین اند. امیدی که ادامه ی زندگی و تلاش تنها با کمک آن امکانپذیر است. اینها فریادهای بیصدای کارگران است که در فضای آتش گرفته کارخانه بلور شده اند، فریادهایی که با تمام وجود سر داده شده اند: ما از کار کردن و زحمت کشیدن ابایی نداریم. زیرا که زندگی را با کار و تلاش خود میآفرینیم. اما فراموش نکنید که انسانیم و تنها میخواهیم کار داشته باشیم و چنان زندگی کنیم که شایسته ی یک انسان است.
***
نیشکر هفت تپه ” اوج فساد مدیریت ”
در دشتهای سرسبز خوزستان با آب فراوان و سرزمین همیشه آماده برای کشت، دشت وسیعی بهنام هفت تپه قرار دارد. این بخش از سرزمین زرخیز خوزستان در کنار آب فراوان رودخانه ها چنان حاصلخیز است که میتواند سالانه دو کشت را به راحتی جواب دهد.
سرزمین باستانی هفت تپه مرکز آثار بهجای مانده از تمدنهای ایلامی وشوش است که در جای جای آن این آثار مشاهده میشود و در زیر دشتهای حاصلخیز آن آثار به جای مانده از تمدن ایران کهن مدفون است. بسیاری را عقیده بر آن است که این دشتها در کنار آثار باستانی همانند چغازنبیل و شوش باید مورد محافظت قرار گیرند. اما باستانشناسان دیگر عقیده دارند که کشاورزی نمیتواند برای آثارباستانی مخرب باشد، زیرا این کشاورزی در عمق حداکثر یک متری زمین قرار دارد و نفوذ آب در زمین تاثیری بر آثار بجای مانده از تمدنهای قدیم را ندارد.
۲۴هزار هکتار از این زمینهای حاصلخیز در زیر کشت نیشکر است سه کارخانه در این مجموعه قراردارد، کارخانههای نیشکر، کاغذ پارس و قند دزفول.
هنگام ورود به منطقه حداقل باید ۱۰ دقیقه جاده ای آسفالته را در کنار نیزارها با اتومبیل پیمود تا به کارخانه رسید، هنگام ورود به کارخانه دوربینها را از ما میگیرند تنها اجازه حمل موبایلهایمان را داریم آنهم با تعهد “عکاسی ممنوع” میگویم:”مگر منطقه نظامی است؟” مسوول حراست لبخند میزند و میگوید:” نیمه نظامی”. به درب ورودی کارخانه اصلی میرسیم. به زنان توصیه میشود مواظب لباسهایشان باشند، شهد ( آبشیرین نیشکر) از طبقات بالای کارخانه به پایین میریزد، کف کارخانه را باید مواظب بود چون بسیار لغزنده است.
کارخانه ۵ طبقه است بیشتر به تکنولوژی قرن ۱۹ میماند، اما از تاسیس کارخانه بیش از ۵۰ سال نمیگذرد. در این مدت تکنولوژی آن تغییری نکرده است. طبقات پالایشی نیشکر بر روی هم سوار شده است و کارخانه بهصورت عمودی است این تکنولوژی تولید چه به لحاظ محیطزیست، تصفیه ی فاضلاب و تهویه و بهداشت امروزه منسوخ است، چنین کارخانه هایی میتواند در ۵ واحد افقی سالمتر و بهداشتی تر و بدون تخریب محیطزیست بنا شود. از داخل کارخانه عبور میکنیم تا به ابتدای خط تولید برسیم. راهنما شروع به توضیح دادن میکند، تراکتورها مدام نیشکر را برای تغذیه کارخانه میآوردند، با دیدن ما رانندگان تراکتور و نی برها به دورمان جمع میشوند. چهره های آفتاب سوخته ی فرزندان کار، دست پینه بسته. همه ی آنها اهل لرستان هستند. نی برها بیشتر کارگران فصلی هستند. اغلب دور از خانواده برای کار شش ماهه به این جا میآیند. تا با این کار سخت هزینه ی زندگی سالانه ی خانواده شان را تامین کنند. اما اکنون پس از ماهها کار طاقت فرسا باید با دست خالی پیش زن و فرزند برگردند و شرمنده ی آنها باشند. میگویند بنویسید صدای ما را به گوش مسوولان برسانید، هفته گذشته یکی از رانندگان سرپیچ با بریدن محور تراکتور و وارد شدن فرمان در شکمش فوت کرد، هر ماه از این حوادث داریم، در گرمای ۵۰ درجه در این صحرا زیر آفتاب کار میکنیم، کار ما هیچ کمتر از قبل نشده است اما ۴ ماه است که حقوق نگرفته ایم، عیدی و سالانه هم دریافت نکرده ایم. نمیدانیم این همه نیشکر که به خورد این کارخانه میدهیم کجا میرود، ما که کم کاری نمیکنیم. با همان مقدار تغذیه که در سالهای قبل صورت میگرفته تولید کارخانه بیش از ۱۰۰هزار تن شکر در سال بوده است، اما میگویند امسال ۳۰ تا ۴۰ هزار تن است، بقیه ی شکرها چه شده است؟. بیست و چهار هزار هکتار زمین است، اگر پیاز هم بکاریم با این حاصلخیزی و با این آب فراوان، مخارج چندین برابر این پرسنل ۳۵۰۰ نفری را میشود تامین کرد.
نمیدانیم چه جواب بدهیم راهنما ما را صدا میزند و به توضیح خط تولید میپردازد
نیها، وارد آسیاب میشود، خرد میگردد، شیره اش جدا میشود و برای تولید شکر به طبقات بالا میرود، تفاله از شیره جدا و به کاغذسازی پارس میرود. مسوول فنی بخش توضیح میدهد: در اینجا کارخانه دارای نقص فنی است. بخشی از شیره ی نیشکر از تفاله جدا نمیشود. گرد نشسته بر دریچه ی کاغذ پارس شیرین است، میتوانید از آن برای چای شیرین استفاده کنید میگ وییم چرا؟ میگویند نیاز به تعمیر دارد. متخصصین فنی این بخش را از دو سال پیش تاکنون بازنشسته و بازخرید کرده اند. کسی را هم جایگزین نکرده اند. چند سال پیش کارخانه بیش از ۷۰۰۰ پرسنل داشت اما اکنون به ۳۵۰۰ نفر تقلیل یافته است. هیچ توضیحی هم برای آن نیست بعضی از نیروهای متخصص مجدداً با حقوقی پایینتر و با قرارداد موقت به کار گرفته شده اند اما بیشتر آنها رفته و اوضاع کارخانه به هم ریخت. به جای کارگران متخصص، کار تعمیرات را به پیمانکاران واگذار میکنند. پیمانکارانی که با چند برابر هزینه هم نمیتوانند به خوبی کارگران متخصص قبلی کار کنند. اما در عوض پولهای کلان می گیرند و قراردادهای سودآور با مدیریت میب ندند. به طبقه ی بعدی میرویم، دستگاه عظیم و اتوماتیک است اتاق کنترل با نظم کار میکند، در این قسمت ملاس تصفیه میشود و مایع شیرین از در و دیوار از لوله ها و غیره به کف کارخانه میچکد. هوا بسیار سنگین است. در فروردین ماه به نظر میآید هوای کارخانه بالای ۳۰ درجه باشد. نوار نقاله بیوقفه خوراک را به سانترفیوژها میرساند و آنها بعد از تصفیه آنرا به قسمت پخت حمل میکنند، نزدیک سانترفیوژها هوا آنقدر سنگین است که دو نفر از خانم ها حالشان بهم میخورد و از ادامه بازدید منصرف میشوند. مسوول فنی میگوید: ۵ تا از این دستگاهها خارجی هستند، از ابتدای تاسیس کارخانه بوده است، و خوب هم کار میکنند. سال پیش یک پیمانکار با همکاری مدیریت ۳ تا از آنها را از خط خارج کرد و سانتریفیوژهای جدید خریداری شد.
سانتریفیوژهای جدید خوب کار نمیکنند، قدیمیها سالم بودند و خیلی خوب کار میکردند کارگران درخواست بررسی تجهیزات نصب و جایگزینی را داشتند، کارگران متخصص این بخش توان تعمیر و بازسازی ماشین آلات قدیمی را دارند، اما مدیریت از اینکار جلوگیری میکند. مدیریت افرادی را آورد که متخصص نبودند، هزینه ی گزافی به تعمیرکاران وابسته به مدیریت دادند، اما تجهیزات جدید به خوبی کار نمیکنند
از مسوول قسمت سوال میکنیم: با این هوای آلوده و گرم در تابستان چه کار میکنید؟ میگوید: من ۸۰ کیلو وزن دارم هر سال در انتهای تابستان ۶۰ کیلو میشوم، دوباره در زمستان وزنم به حالت اول برمیگردد. همه چیز روشن است. دو صندوق زن گزده یکی کوتاه و یکی بلندتر همانند میز و صندلی در کنار هم گذاشته شده است میپرسم اینها چیست؟ میگوید: صندوق لباسها و وسایل شخصی کارگران و میز و صندلی نهارخوری، میپرسم: مگر نهارخوری ندارید؟ میگوید: چرا همینها که میبینید نهارخوری است زیرا نمیتوانیم محل کار را ترک کنیم و باید در تمام ساعات کار مواظب دستگاهها باشیم.
بخشی از دستگاهها که خراب شده و خودشان تعمیر کرده اند را نشان مان میدهد، تغییر کاربری هم روی دستگاهها داده اند. کارگران متخصص هستند که بیش از بیست سال بر روی این دستگاهها کار کرده اند.
پله های آهنی میان طبقات بسیار زیاد است. این پله اصلاً ایمنی ندارند و بسیار لغزنده میگویند: چندی پیش کارگری از این پله ها سُرخورده است و ….
اما با همه این احوال کار کارخانه با سروصدای فراوان و با خروج دود از دودکشهایش جریان دارد، سروصدا کلافه کننده است. ماشینها صفیرکشان شهد شیرین را وارد دستگاهها میکنند . دستگاهها با سرعت آن را تصفیه کرده و می پزند و با بخار و حرارت فراوان آن را خشک میکنند و در سانتریفوژهای دوار میگردانند. شکر شیرین تولید میکنند. این شکر را به مخزنها میرسانند و در آخرین قسمت به محل بسته بندی. اما کام کارگرانی که تمام این پروسه را هدایت میکنند، تلخ است.زیرا دراین فضای خفه کننده، امنیت شغلی ندارند و فردای آنان تاریک است. میخواهند کارخانه را بفروشند، خصوصی کنند.کارگران از ترس تعطیلی کارخانه روز دوم عید دستگاهها را راه انداری کردند و… مسوول بسته بندی که نمایندهی شورای اسلامی کارخانه است، شیوه ی کار این قسمت را توضیح میدهد او که یک کارگر متخصص است دستگاه دیجیتال بسته بندی کارخانه را خود بازسازی کرده است و میگوید: در اعتصابات سال قبل یکی از خواسته های کارگران رسیدگی به میزان تولید کارخانه و حسابرسی بود. این دستگاه دیجیتال نشان میدهد که چند کیسه شکر ار کارخانه خارج شده است. اما انبار کارخانه این دستگاه را قبول ندارد و همواره میزان شکر دریافتی را کمتر اعلام میکند. مثلاً اگر دستگاه ما بستهبندی ۳۰۰ کیسه شکر را نشان دهد، انبار رقم ۲۰۰ کیسه را ثبت میکند این وسط ۱۰۰ کیسه شکر معلوم نیست چه میشود. مدیریت هم آمار انبار را قبول دارد. ما خواهان بازرسی هستیم، اما بازرسی نمیفرستند. میپرسم: شورای کارخانه چه کار میکند؟ میگوید: شورا از سال ۸۵ تمام شد، نماینده نداریم. افراد شورا را خودشان تعیین میکردند، آنها نماینده ی کارگران نبودند، من خودم عضو شورای اسلامی بودم پس از آخرین دوره ی کار شورا استعفا دادم زیرا نمیشد به آن ترتیب کار داد . اعضای شورا باید به تائید مدیریت میرسیدند، ما در اعتصابات اخیر خواهان سندیکا شدهایم که نماینده کارگران باشد. ما شورای وابسته نمی خواهیم، زیرا این شورا نمیتواند نماینده ی کارگران باشد وقتی عده ای از کارگران را دستگیر کردند، آنها گفتند که ما باید سندیکا داشته باشیم، اما مسوولان گفتند سندیکا غیرقانونی است گفتیم شما مقاوله نامههای بین المللی را پذیرفته اید، با Ilo هم تعهدنامه امضا کرده اید که تشکل کارگری را بپذیرید ولی آنها به ما گفتند: امضا کرده ایم اما تعهد نداده ایم که اجرا هم بکنیم؟!، ما را تهدید کردند. گفتیم:” گرسنه ایم! چند ماه است حقوق نگرفته ایم.” گفتند:” بروید بمیرید!؟ شما که ۴ هزار نفرید، اگر ۱۰ هزار نفر، باشید، حرف همین است. بروید بمیرید، گرسنگی بکشید، به دولت چه ربطی دارد. اعتصاب حرام است و طبق قانونکار سندیکا غیرقانونی است و …”
ما را تهدید میکنند. خانواده های ما را تحت فشار قرار میدهند.و بستگان ما را تهدید به اخراج از کار کردند، ما چیزی جز حقوقمان را نمیخواهیم. الان هم همان را می گوییم. این کارخانه درآمد دارد، ما هم داریم کار میکنیم، آماری که مدیریت میدهد درست نیست. مدیریت ناکارآمد است. میخواهند کارخانه را ورشکسته اعلام کنند. سپس زمین ها و دستگاههای آنرا به قیمت ارزان به بخش خصوصی واگذار کنند. صحبت از اصل ۴۴ قانون اساسی میکنند و میگویند که همه چیز باید حصوصی شود. این کارخانه سودآور است. از آب و خاک شکر و کاغذ می سازیم. چرا باید این وضع وجود داشته باشد؟
از سال ۸۳ که مسئله خصوصی سازی مطرح شد عده ای را بیش از موعد بازنشسته کردند، این مساله باعث وارد آمدن ضرر و زیان بزرگی به شرکت شد بسیاری از این نیروها کارآمد و متخصص بودند این بازنشستگیها باعث بدهی به سازمان تامین اجتماعی شده کارگران در این مورد چنین می گفتند مگر نه اینکه اینها همه دولتی هستند، یعنی دولت به دولت بدهکار است؟ چه طور وقتی کارخانه سودآور بود، ۲۰درصد درآمد کارخانه صرف اتمام طرحهای عمرانی شد. تمام طرحها را با پول ما تمام کردند چه طور است حالا نمیتوانند بدهی ما به سازمان آب و برق و تلفن را ببخشند.علاوه بر آن بدهی آب و برق و گاز کارخانه مجموعاً به ۳۰ تا ۴۰ میلیارد تومان میرسد آن زمان مدیریت کارخانه از دولت وامی تحت عنوان بازسازی کارخانه دریافت کردند و از طرفی سند کارخانه را گرو گذاشتند و از یک شرکت عربی در دبی وام گرفتند تا بدهیها را پرداخت کنند برای بازپرداخت این وامها بحث فروش زمینهای کارخانه. و تعدیل نیروی سه هزار نفر از پرسنل کارخانه که اکثراً نیروهای متخصص بودند باعث شد تا برای تعمیرات دستگاهها به شرکتهای پیمانکاری مراجعه کنیم که آنهم هزینه ی زیادی داشت و همانطور که گفتیم بسیاری از دستگاهها بی دلیل تعویض شد، دستگاههای گرانقیمت ناکارآمدی خریده شد.
از جمله در قسمت برق کارخانه، دو ژنراتور خریداری شد که اصلاً کار نمیکنند. یک ساعت که روشن باشند داغ میکنند. همان ژنراتورهای قدیمی را با کمک کارگران متخصص این بخش راه اندازی کرده ایم.
به هرحال برای دریافت پول نقد، سه هزار هکتار از اراضی کارخانه را جهت کشت گندم اجاره دادند، که البته بیشتر به دوستان و آشنایان، مدیران کارخانه و رئیس حراست و غیره بود. مشکلات کارخانه با این تغییرات جدید یکی پس از دیگری شروع شد، تولید کارخانه پائین آمد، نیروی متخصص برای تعمیر و بازسازی دستگاهها نبود، اراضی تحت کشت کاهش یافت و…
تولید این کارخانه در دهه ۷۰ با مدیرعاملی متخصص به نام نبوی با همکاری کارگران به ۱۱۰ هزار تن رسیده بود. همکاری کارگران در آن زمان توانسته بود از شیوه های علمی کشت بهره گیری کرده با شخم عمیقتر زمین و استفاده از سموم دفع آفات و نظارت کارگران بر تولید، بهره وری را بالا برده و به راحتی تولید را افزایش داده بودند پس از آن دوره، مدیریت از کارگران فاصله گرفت و سیاستهای خصوصی سازی، انسجام کارخانه را از هم پاشاند. اگر همان وضعیت ادامه پیدا میکرد ما میتوانستیم ماشین آلات کارخانه را بازسازی کرده، تولید را افزایش دهیم و تعداد بیشتری کارگر را استخدام کنیم اما سیاستهای خصوصی سازی همه آنها را بر هم زد. همزمان با مدیریت نامناسب و واردات بی رویه شکر از جانب دولت باعث ضرر و زیان کارخانه شد یعنی از یک طرف تولید را کاهش دادند و از طرف دیگر شکر ارزان وارد کردند. در نتیجه کارخانه ای که میتوانست در طرح توسعه، دهها هزار نیروی کار را جذب کند اکنون به این حالت افتاده است که حقوق کارگران خودش را نمیتواند بدهد. تولید ۱۱۰ هزار تن شکر کارخانه سال به سال کاهش داشته است علتش روشن است اما هیچکس پاسخگو نیست. ما حرفمان این است که کسی بیاید و پاسخگو باشد.
رابطه ی بین مدیران و پیمانکاران مشخص نیست اصلاً در این زمینه رسیدگی نمیشود کارگران کار خودشان را میکنند هیچگونه کمکاری صورت نمیگیرد این کارخانه مال ما است فقط مدیریت کارش را انجام نمیدهد. چندی قبل مدیریت میخواست زمینهای کارخانه را بفروشد که کارگران با اعتراض در فرمانداری و با حضور نماینده ی شهر از آن جلوگیری کردند، اما مدیران بعداً کارگران را تحویل نیروهای امنیتی دادند. ما میگوییم هنگام فروش یک خانه باید آن را تروتمیز کرد رنگ زد و آنرا طوری آرایش کرد که خریدار بپسندد، ولی اینها برای فروش کارخانه سعی میکنند آن را خراب کنند، از کار بیاندازند و مخروبه و ورشکسته جلوه دهند تا آنرا هرچه کمتر بفروشند آخر این حراج اموال مردم است. میخواستند کارخانه را به چند عرب که از دبی آمده بودند بفروشند اما وقتی آنها با اعتصاب کارگران مواجه شدند از خرید منصراف شدند.
اکثر مدیرانی که اکنون بر سر کار هستند در رشته ی خود تخصص ندارند این مساله باعث خسارت زیادی به کارخانه میشود بعضی اوقات شربت وارد لوله بخار شده و لوله ها میترکد که علاوه بر خطرات جانی هر بار نزدیک به ۴۰ میلیون تومان هزینه تعمیرات و توقف کار است.
کارگران هر بار اعتصابشان را زود شکسته اند تا به تولید ضرر وارد نشود اما مدیریت دغدغه ی تولید ندارد ماشینهای نو را که آوردند حتا یک هفته هم درست کار نکرد و تولید خوابید. کارگران متخصص خودمان میتوانند مشکلات را حل کنند اما مدیریت اجازه نمیدهد و میگوید حتماً باید پیمانکار بیاید.
پیمانکارها تخلف میکنند و چون با مدیریت آشنا هستند کسی رسیدگی نمیکند برای آبیاری با یک پیمانکار قرارداد بسته بودند اما بعداً معلوم شد به خاطر عدم رسیدگی بخشهای میانی مزارع آبیاری نشده است و فقط اطراف مزارع آبیاری شده، در نتیجه برداشت محصول کاهش یافته و به ۸ تن در هکتار رسید ….
کارگران در اعتراض به وضعیت کارخانه در دو سال کذشته بیست بار اعتصاب کردند.
اولین اعتصابها در سال ۸۶ مربوط به دریافت حقوق های عقب افتاده بود که بعد از سه ماه حقوق ما را دادند در آن موقع اعتصاب از محدوده ی کارخانه فراتر رفت ما به شهر آمدیم شعار ما آن بود، “کارگر هفت تپه ایم، گرسنه ایم” “نماینده بی عرضه نمیخواهیم” “فرماندار نمونه نمی خواهیم”، فرماندار گفت ۱۰ روز مهلت بدهید، تا ده روز دیگر حقوق عقب افتاده ما چهار ماه میشد بعد مصادف شد با روزهای شهادت، همه جا خواسته های ما را منعکس کردند که لازم است تشکر کنیم از دوستانی که اخبار اعتصاب ما را پخش کردند و درخواستهای ما را به گوش همه رساندند بعد از ما خواستند که چون فردا روز قدس است به شهر نیاییم زیرا افرادی هستند که از این مساله سوءاستفاده میکنند.
ما پنجشنبه به شهر آمدیم، نیروهای انتظامی ریختند ما را زدند و دستگیر کردند اما تعدادی را که دستگیر کرده بودند زود آزاد کردند. کسانی را دستگیر کردند که در دوران جنگ اسیر بودند. جنگ را باید پیش میبردیم. از این کارخانه چندنفر در جنگ شهید شده اند. چند بار کارخانه مورد حمله قرار گرفت. ترکش خمپاره ها هنوز بر در و دیوار کارخانه هست. قبرستان شهدا همین نزدیکی است.
ما سندیکا میخواهیم. شورای اسلامی دیگر منحل شده است شورا نمیتواند نماینده کارگران باشد زیرا باید داوطلبان به تائید مدیریت برسند، ما میخواهیم نمایندگان واقعی را خودمان انتخاب کنیم تا از حقوق کارگران دفاع کند و جلوی سوءمدیریت را بگیرد جلوی خلافکاری را بگیرد. بر قرارداد و پیمانکاریها نظارت کند. ما میخواهیم طبق ماده ۱۳۱ قانون کار پیش برویم. ما گفتیم طبق قانون اساسی تمام تشکلهای کارگری آزاد است، گفتند اگر بخواهیم شرکت هفت تپه را تعطیل میکنیم.
ما میخواهیم قانونی عمل کنیم. نمیخواهیم غیرقانونی رفتار کنیم. سندیکا حق است چرا کارگران نباید نماینده داشته باشند برای ما پرونده درست کرده اند، اگر نتوانیم حق قانونی خودمان را بهدست آوریم پس قانون به چه درد میخورد؟
- در آخرین اعتصاب چه میخواستید.
عیدی و پاداش سال ۸۶ را میخواستیم ۱۸ ماه است مزایای طرح طبقه بندی مشاغل را نگرفتهایم صدای ما کمتر به گوش کسی میرسد بیشتر اعتراضات در سطح کارخانه است. تا آنجا که بتوانیم تولید را تعطیل نمیکنیم . مگر آن وقت که مجبور باشیم.
کارگران رسمی را اخراج میکنند و سپس با آنها قرارداد موقت میبندند، تا حق و حقوق آنان را ضایع کنند، شکایت پیش چه کسی ببریم باید سندیکا داشته. باشیم کارگران موقت را رسمی نمیکنند، ۸-۹ سال قرارداد موقت میبندند، در حالیکه کار ما دائمی است. این خلاف قانون است ما هر طور شده سندیکای خودمان را راه اندازی میکنیم و میخواهیم انتخابات داشته باشیم و نمایندگان خودمان را تعیین کنیم. میخواهند با اعلام ورشکستگی شرکت آنرا به قیمت ارزان بفروشند. اما قیمت این شرکت بالا است، زمینهای حاصلخیزی داریم که اگر درست کاشته شود محصول بسیار زیادی خواهد داشت کارخانه هم با بازسازی توان تولید بالایی دارد. اگر کارخانه را به دست کارگران بدهند میتوانند به خوبی اداره کنند و سوددهی هم داشته باشد و توسعه هم پیدا کند، اما کو گوش شنوا.
ما میتوانیم راهکار ارائه دهیم، سه تا دستگاه میخواستند برای قسمت مکانیکی بخرند میشد ۹۰۰ میلیون تومان، اما فاکتور زده بودند. دو میلیون و چهارصد هزار تومان. یکی از مهندسان نگذاشت. جلویش را گرفتند. اگر نظارت کارگران باشد، اگر کارگران در مدیریت نقش داشته باشند، تولید شکر بالا میرود، هزینه ها پائین میآید. الان شکر را بسیار ارزان میفروشند کیلوئی ۳۷۰ تومان به خریدار میدهند طبق قراردادهایی که بسته اند در حالیکه شکر در بازار قیمتش بیش از آناست ما میتوانیم با برنامه ریزی تولید را به ۱۲۰ هزار تن در سال برسانیم و هزینه ها را با نظارت خودمان کاهش دهیم. ۳ تا ۴ هزار هکتار زمین را الان کشت نمیکنیم در حالیکه میتوانیم از آنها بهترین محصول را برداریم درآمد کارخانه را میتوانیم تا ۴۰۰ میلیارد تومان افزایش دهیم. مشکلات میتواند برطرف شود، تنها با مدیریت صحیح. هیچ سرمایه ای هم نمیخواهیم. اگر جلو سوءمدیریت و حیف و میلها گرفته شود کارها درست میشود.
س- آیا میتوانید کارخانه را به سوددهی برسانید و با بازار جهانی رقابت کنید:
ج- قطعاً اگر ماشین آلات قدیمی را بازسازی کنیم، که خودمان میتوانیم، و کشت را طبق اصول علمی پیش ببریم تولید افزایش مییابد و محصول شکر هم ارزانتر میشود کاغذ پارس از ضایعات این کارخانه است با مدیریت صحیح میتوانیم با بازار جهانی رقابت کنیم کارخانه را هم توسعه دهیم و ماشین آلات را هم بازسازی کنیم. بسیاری از دستگاهها که در جریان جنگ و بمباران تخریب شده بود، به وسیله ی همین کارگران متخصص خود کارخانه بازسازی میشد، آن زمان به کارگر احترام بیشتری میگذاشتند، کارگران هم کارخانه را مال خودشان میدانستند. خرابیهای دوران جنگ را خودمان بازسازی کردیم. هیچ شرکت خارجی نیامد، اما الان میگویند پیمانکار و …
ماشینهای قبلی با لوله مسی بود. شکر سفید بیرون میآمد اما این ماشینهای جدید با شلنگ است در نتیجه شکر زرد بیرون میآید ما گفتیم، اما مدیریت نخواست این مساله را تشخیص دهد کسی هم نیست که به حرف ما کارگران گوش بدهد. این شرکت نه بدهی دارد نه فرسوده است، نه خراب است. دست ما بدهند، ما به اندازه کافی کارگر متخصص داریم. مهندس دلسوز داریم به هیچ کس نیاز نداریم. دستگاهها را ما خودمان درست میکنیم آنگاه پاداشش را به دیگران میدهند و آزادی عمل هم به ما نمیدهند تا آنطورکه لازم است درست کنیم. یک بار آب را قطع میکنند دادگستری دستور میدهد چون بهای آب را نپرداخته اند، برق را قطع میکنند باز هم به دستور دادگستری، تولید میخوابد مدیریت مقصر است. کارگران و کارخانه تنبیه میشوند.
حرف ناگفته زیاد است. همراهان خسته شده اند از فضای آلوده . لباسها چسبناک شده و به بدن میچسبد. این عظمت کارخانه ، هزاران تن آهن و فولاد و میلیونها ساعت کار، دور هم جمع شده و این غول را آفریده است. غولی که در آن دشت وسیع میتواند چرخ زندگی هزاران خانواده را بگرداند. و کارگرانی شاد همراه با خانواده هایی سرزنده، بخشی از جامعه را با خاطری آسودهتر به زندگی امیدوار کند. اما اکنون درگیری و تشنج بر خانواده ها تاثیر گذارده است. بسیاری از کارگران افسردگی دارند. خنده از لبانشان افتاده است. به آیندهای تیره و تار می نگرند که امید سالیانشان در حال فروپاشی است.درو دیوار کارخانه رنگ غمگرفته است. نمای کارخانه در جایجای خود زنگزدگی، آفتاب سوختگی را نشان میدهد. میتوان با یک رنگ آمیزی کم هزینه با استفاده از همان کارگران آن را از این حالت زن گزدگی در آورد. معلوم نیست چرا این ثروت، در کنار آن همه آثار باستانی، همه در حال تخریبند؟ آیا دلسوزی برای این همه ثروت و عظمت وجود ندارد؟
۱۰ فروردین ۱۳۹۷
**************
مبارزات کارگران بیکار در سال ۱۳۵۸
یکی از بزرگترین مشکلات بعد از بهمن ۵۷ موج بیکاری بود که به دلیل تعطیلی کارگاهها و کارخانهها، فرار کارفرماها و صاحبان صنایع مختلف و… بوجود آمده بود. طبق آمارهایی که در روزنامهها به نقل از رییس کل بانک مرکزی منتشر شد حدود سه و نیم میلیون بیکار در جست وجوی کار بودند که ۹درصد جمعیت کشور را شامل میشدند. در خبری در ۲۱ اسفند ماه آمده که در کمتر از ۱۵ روز تنها ۱۵۰هزار بیکار به استانداری آذربایجان شرقی مراجعه کردند. بسیاری از این کارگران اخراج شده بودند چرا که در اعتصابات قبل از بهمن ۵۷ شرکت داشته و در محل کار خود حاضر نشده بودند. در پی شکایات زیاد کارگران مبنی بر نپرداختن دستمزدها وکمی آن، در ۲۸ اسفند ماه آقای خمینی به وزیر کار دستور داد تا حقوق عقب افتاده کارگران سراسر کشور پرداخت شود.
هر چند در ۲۷ بهمن اعلام شده بود:“هر که بگوید اعتصاب باقی است خائن است“، اما پرداخت نشدن دستمزدها، نداشتن حداقل امکانات زندگی، بیکاری و فقر و … سبب شد تا حرکت دسته جمعی، اعتصاب، تحصن و راهپیماییها برای گرفتن حقوق معوقه و اعتراض به بیکاری و درخواست کار دوباره آغاز شود. یکی از طولانی ترین تحصنهایی که برپا شده بود تحصن فارغ التحصیلان بیکار بود که از اواسط فرودین ماه درکاخ دادگستری بست نشسته بودند و پس از ۴۸ روز، در۶خرداد، و به طور مشروط به تحصن خود پایان دادند. این گروه که خواستار لغو قانون منع استخدام بودند، اعلام کرده بودند که حاضرند ۶ ماه بدون حقوق در دورافتاده ترین نقاط کشور خدمت کنند. آنها در پی درخواست دادن مهلت ۱۵ روزه به دولت، به تجمع خود پایان دادند و قطعنامهای صادر کردند.
در لابلای ورقهای روزنامههای آن سال میتوانیم بخشی از این حرکتهای جمعی کارگران بیکار را بیابیم . مروری کوتاه داریم بر آنچه در چند ماه اول سال ۵۸ بر کارگران بیکار ایران گذشت.
***
۱۹ اسفند ۵۷ دولت برای حل مشکل بیکاران طرح تشکیل صندوق وام برای کارگران بیکار را تصویب کرد. به طور کلی در ۵ مورد به کارگران وام تعلق میگرفت:
کسانی که در ۴ سال گذشته حق بیمه پرداخت کرده باشند – کسانی که از سال ۱۳۵۴ به بعد یک سال به طور مستمر حق بیمه خود را پرداخت کرده باشند – پرداخت وام به کارگران بیکاری که فقط دفترچه بیمه داشته باشند – پرداخت وام به کارگران بیکار ساختمانی که دفترچه بیمه ندارند ولی اسم آنها در لیست حقوق شرکتها ساختمانی در شعب سازمان تامین اجتماعی وجود داشته باشد. – کارگران بیکار که شامل ردیف یک ودو باشند. ردیف یک شامل کارگران بیکار گارگاههای صنعتی وساختمانی فاقد دفترچه تامین اجتماعی است که دارای کارفرمای مشخص میباشند و در این ردیف تحقیق درمورد کارگر بودن و بیکار بودن کارگر در هر واحد صنعتی باید به گواهی کارفرما برسد و مدت کارکرد هر کارگر نیز باید قید شده باشد.
کارگرانی که سنشان بین ۱۶تا ۲۱ سال است در صورتی که کارگر بودن آنها محرز شود در ۴ سال گذشته یک سال حق بیمه مستمر یا غیر مستمر پرداخت کرده باشند یا در دو سال گذشته ۶ ماه سابقه بیمه داشته باشند وام به آنها تعلق خواهد گرفت. علاوه بر این چنانچه افراد تحت تکفلشان حق بیمه پرداخت نکرده باشند به خواهر برادر و پدر و مادر این افراد نیز وام پرداخت خواهد شد. افرادی که سن آنهابیش از ۶۰ سال است و قبلا کار میکردند و هم اکنون هم آمادگی کار دارند به شرط آنکه مستمری و بازنشستگی دریافت نکنند به آنها وام تعلق خواهد گرفت. دولت ۷۵۰۰ریال برای کارگران مجرد و ۱۵۰۰ ریال برای همسر و ۵۰۰ ریال هم برای بچههای آنان در نظر گرفته بود.
اما این طرح با مخالفت زیاد کارگران روبرو شد و کارگران پیشنهاداتی برای اصلاح بندهای وام بیکاری داشتند که در گردهماییهای خود به اطلاع مسولان میرساندند. تجمعی با شرکت حدود ۵۰۰۰ نفر در ساعت ۳تا۵ بعد از ظهر هشتم فروردین در مقابل خانه کارگر برگزار شد. هیات موسس شوراهای کارگران راه و ساختمان وتاسیسات ساختمانی این تجمع را برگزار کرده بود. در ابتدا یکی از نمایندگان کارگران اخراجی و بیکار شده شرحی از فعالیتهای گذشته هیات موسس را خواند و اعلام کرد شروط پرداخت وام قابل قبول نیست. در روز سه شنبه نمایندگان وزارت کار برای جواب گویی به اعتراض کارگران بی مسولیتی کردند. در مذاکرات بعدی نیز نتیجهای بدست نیامد. کارگران تصمیم گرفتند فردای آن روز را (یکشنبه ۲۷ اسفند۵۷) در وزارت کار تجمع کنند. در نیمههای شب همان روز نمایندگان کارگران به آقای فروهر معرفی و شور و مشورتی با حضور دو افسر نیروی هوایی، دو خبرنگار از روزنامههای کیهان و پیغام امروز شروع شد…
در نامهای درمورد این جلسه چنین آمده: ”آقای وزیر کار در گفت و گویی که با نمایندگان کارگران بیکار و اخراجی تاسیسات راه و ساختمان ، در این روز گفت:“ از ارس تا خلیج فارس کسی که به من ”باید“ بگوید به دنیا نیامده است“! که این مساله با اعتراض کارگران روبرو شد. اما در خبرهای رسمی آمده که ”چون وزیر محترم خسته بودند، مذاکرات معوق ماند و کارگران اعتراض کردند.“
در این نامه که یکی از خوانندگان به روزنامه آیندگان نوشته به رویدادهای این جلسه اشاره شده است. این نامه تحت عنوان“آقای وزیر کار! اگر کارگران از شما حق خود را نخواهند از کی بخواهند“ چاپ شده است. در بخشهایی از آن چنین میخوانیم:
آقای وزیر کار در اولین روزهای اولین سال انقلاب ”عیدی ” به کارگران دادند. که به حق باعث شگفت همگان شد. کارگران از لحظهای که قدم به ساختمان وزارت کار گذاشتند با پاسداران مسلحی روبرو شدند که گویا وظیفه شان حفاظت از ساختمان وزارت خانه بود. اما به زودی پاسداری مسلحانه از وزارت کار بسط پیدا کرد و تبدیل به نوعی پاسداری مسلحانه از ساختمان در مقابل کارگران میشود. کنترل مسلحانه کارگران ساعت به ساعت شدیدتر میشود تا آنکه به جایی میرسد که افراد مسلح سعی میکنند با شلیک تیر هوایی از پخش اعلامیه کارگران جلوگیری کنند. آیا واقعا گریه آور نیست که لوله تفنگ به سوی کسانی گرفته شود که با ریختن خون خود با اعتصابهای آگاهانه سیاسی و با قبول فداکاریهای بسیار اولین مرحله انقلاب ما را به پیروزی برسانند؟
در این جلسه یکی از کارگران اعلام اعتصاب غذا کرد و همه جمع در تایید اقدام او اعلام همبستگی واعتصاب غذا نمودند. لیکن مسولین امور کوشش کردند که خواستهای کارگران را در مادههایی به صورت طرح عنوان نمایند که مورد قبول واقع نشد. وی افزود: ما سیلی نقد میخواهیم نه مثل رژیم گذشته حلوای نسیه. خواستههای کارگران در قطعنامهای به شرح زیر آمد:
میزان وام برای افراد به ترتیب ذیل پیشنهاد میشود: مجردین نه هزار ریال برای همسر سه هزار ریال برای هر فرزند نهصد ریال . بازپرداخت وام شش ماه پس از اشتغال به کار و میزان بازپرداخت با توجه به میزان دستمزد ماهانه کارگر به شرح زیر میباشد از یک درصد از حقوق: تا ۱۵۰۰۰ ریال شروع و تا ۱۰% حقوق برای دستمزدهای بالاتر از ۳۵۰۰۱ ریال تعیین شده.
چنانچه کارگری پس از تصویب این مصوبه آزادنه و به اختیار خود ترک کار نماید مشروط بر اینکه از طرف کارفرما ترک کار به اوتحمیل نشده باشد حق استفاده از وام فوق الذکر را ندارد.
کارگران کمتر از ۲۱ سال که افرادتحت تکفل دارند به شرط آنکه در خلال دو سال گذشته شش ماه متوالی به کار اشتغال داشته و اینک بیکار شده باشند با گواهی دونفر از معتمدین محل یا تایید هیات رسیدگی به شکایات و اعتراضات صندق وام حق بهره مندی از وام صندوق را خواهند داشت.
کارگران متاهلی که از وام صندوق استفاده میکنند در صورتی که متکفل مخارج پدرو مادر یا خواهر و برادر صغیر خود هم هستند در قبال هر یک نهصد ریال دریافت خواهند کرد.
کارگران ۶۰ سال به بالا حق استفاده از وام را دارند به شرط آنکه منبع درآمد دیگری نداشته باشند.
چنانچه همسر کارگر بیکار با درآمد کمتر از میزان وام کارگری به کار اشتغال داشته باشد صندوق وام مابه التفاوت آن را تا میزان وام کارگری به کارگر بیکار میپردازد.
هر کارگر بیکار متقاضی وام اعم از کارگران فنی راه سازی و ساختمانی و تاسیساتی و معدنی و غیره با ارائه دفترچه بیمه قدیم یا جدید و یا کارت شناسایی دوایر دولتی و یا تایید دو نفر از معتمدین محل دال بر بیکاری کارگر میتوانند از وام استفاده کنند.
در پایان این گردهمایی نماینده کارمندان و کارگران فروشگاههای زنجیرهای کوروش گفت به علت اینکه ما اعتصاب کردیم از کار اخراج شدیم و حالا به هر جا مراجعه میکنیم نتیجهای بدست نیاورده ایم.
مانند همیشه وقتی پاسخی در مقابل حرف حساب کارگران وجود ندارد، آنان را وابسته به گروهها و احزاب سیاسی میکنند و یا اینکه میگویند عدهای خرابکار و توطئه گر و کمونیست و دانشجو در میان کارگران نفوذ کرده اند. یکی از کارگرانی که در آن روزها در جریان فعالیتهای کارگران بیکار بوده میگوید: در یکی از جلساتی که وزیر کار با کارگران بیکارداشت این مطلب را عنوان کرد. در مقابل این حرف وزیر که گول حرفهای دانشجویان را نخورید، کارگران شعار دادند: دانشجو کارگر اتحاد اتحاد. بار دیگر فروهر حرف خود را تکرار کرد و باز هم با همین پاسخ کارگران روبرو شد . این گفت وگو آنقدر ادامه یافت که فروهر به ناچار و با درماندگی پشت تریبون شعار کارگران را تکرار کرد: کارگر دانشجو اتحاد اتحاد.
در گردهمایی سه هزار نفری کارگران اخراجی و بیکار که ساعت سه بعد از ظهر روز یکشنبه ۱۲فروردین برگزار شد، کارگران و نمایندههای آنان به شدت به سیاستهای وزارت کار و رادیو و تلویزیون حمله کردند. این گردهمایی با حضور خبرنگاران خارجی و داخلی در خانه کارگر واقع در خیابان ابوریحان برگزار شد . ابتدا یکی از نمایندگان کارگران ضمن بر شمردن اقدامات انجام شده اشاره کرد. وزارت کار قول داده بود که خواستههای کارگران را با هیات دولت در میان خواهد گذاشت و هر چه زودتر نتیجه را به ما اعلام خواهد کرد.
نماینده ی کارگران پخش شرکت نفت گفت که کارگران نفت در صدد هستند صندوقی برای رفاه کارگر از طریق خود کارگران ایجاد کنند تا بدین وسیله بتوانند صفوف آنها را فشرده تر و در یاری شان کوشا تر باشند. این نماینده خواستار ایجاد تشکلهای کارگری شد.
سپس نماینده وزارت کار گفت وزارت کار باید خواستههای کارگران را اجابت کند ولی مواردی هست مثل بحث پولی و غیره که با آن مواجه هستیم و همچنین … میلیاردها ارز از کشور خارج شده مقدار زیادی از تاسیسات کارخانهها و خانه سازی تعطیل شده اند. طبیعی است که یک اختلال بوجود میآید و مسایل کارگران بیکار هم از آن جمله هستند … و نمیشود بی مطالعه همه کارها را انجام داد. در این حال یکی از کارگران از میان جمع پرسید“ اگر دولت پول ندارد چرا آقای اردلان وزیر دارایی اعلام کرده است که به کشورهای درحال توسعه وام میدهد درحالی که شما دم از بی پولی میزنید؟“
یکی از کارگران درحالی که عصبی مینمود، اظهار داشت چرا به وضع ما رسیدگی نمیشود کارگری که آسمانخراش میسازد خود در بیغوله زندگی میکند با ساواکی فرق دارد چرا به کارگران میگویید ضد انقلاب ؟ این اتهامها را پسر رضا خان قلدر هم به ما میزد. … آیا این حرف را میزنیم ضد انقلابی هستیم؟ کار خواستن لباس خواستن گناه است و یا خواستههای ضد انقلاب؟! بعد از ۵ روز که اعتصاب غذا کردیم و چند نفر به بیمارستان برده شدند و کتک خوردند ۱۰۰۰ تومان به ما دادند و صدها بار از تلویزیون اعلام کرد، البته فقط شکسته شدن اعتصاب غذا و دادن هزار تومان را، ولی از تحصن و اعتصاب غذا و کتک خوردن در بیمارستان هزار تخت خوابی کلامی گفته نشد.
سپس نماینده کارگران گفت: نود درصد کارگران بیمه نیستند چرا این همه روی بیمه تاکید میکنند… چرا آقایی که خبر دادن هزار تومان ما را با آب و تاب پخش میکند در اینجا نیست که از ما فیلم تهیه کند؟ آیا رادیو تلویزیون مال ما نیست حتما متعلق به یک عده بازاری و سرمایه دار است.
در این حال یک از کارگران شرکت فسان گفت: چهار روز است که در این شرکت متحصن هستیم. از وزارت کار آمدند با کارفرما چایی خوردند و هیچ کدام نیم نگاهی هم به ما نیانداختند. سروان درافشان از کمیته آمد و بر روی ما اسلحه کشید. ایشان کی هستند؟(کارگران پاسخ دادند: ساواکی) کارگر دیگری گفت: ما پول مفت نمیخواهیم بازویی که بخواهد پول مفت بگیرد برای زیر گِل خوب است. صدقه نمیخواهیم. ما کار میخواهیم. به ما کار بدهید تا بکنیم…آقای نماینده وزارت کار، وزارت کار را چنان ورشکسته اعلام کرده اند که من حاضرم زیلوی کهنه خانه ام و کتم را بفروشم تا به خزانه دولت ریخته شود. ولی شما بگویید مسایل مملکت با این چیزها حل میشود؟
در گردهمایی بعدی که با حضور دو هزار تن ۴ شنبه درخانه کارگر برگزار شد، کارگران بیکار توافق کردند که دو نامه سرگشاده برای آقای طالقانی و نخست وزیر بفرستند. در پایان خواستار رسیدگی به وضع خود تا یک شنبه شدند. در غیر این صورت اعلام کردند که از محل خانه کارگر به سمت منزل آقای طالقانی به اتفاق زن و فرزندانمان راه پیمایی خواهند کرد و از مراجع مسول خواستند که از مزاحمتهای احتمالی در این راهپیمایی جلوگیری کنند.
یک شنبه ۵ هزار تن از کارگران راه وساختمان و تاسیسات و اخراجیهای کارخانهها ضمن راهپیمایی به سمت منزل آقای طالقانی خواستار رسیدگی به خواستههای و نیازهای خود شدند. پیش از تظاهرات، یکی از کارگران از دانشجویان حاضر در خیابان ابوریحان خواست تا از شرکت در این تظاهرات خوداری کنند تا تصور نشود که راهپیمایان کارگر نیستند. شعارهایی از جانب کارگران داده میشد از جمله : حقوق کارگر پرداخت باید گردد – نباید کارگر اخراج گردد- حرف بس است عمل کنید – وعده و وعید نان نمیشود. پلاکاردهایی هم در دست راهپیمایان دیده میشد: گرسنگی ما و خانواده همان را تهدیدی میکند. خواستههای برحق مان باید داده شود.
جالب توجه اینکه بیشتر از راهپیمایان، مردم در پشت و دو طرف آنان در حال حرکت بودند. کارگران موفق نشدند با آقای طالقانی ملاقات کنند. گفته شد که ایشان به دلیل بیماری نمیتوانند با کارگران گفت و گو کند و پیشنهاد قبلی را مبنی بر مذاکره نماینده کارگران و وزارت کار دوباره مطرح شد. کارگران یک صدا گفتند: حرف بس است عمل کنید.
سپس در حالی که اجتماع کارگران چند بار دچار تشنج شد. چند تن از کارگران صحبت کردند. نماینده کارگران کف ساب و نظافتچی گفت: کسانی که میخواهند به ما وصله بچسبانند محکوم میکنیم و خواستار اجرای مفاد قطعنامه ی ۱۲ مادهای تقدیمی به وزارت کار هستیم. کارگران ضمن حمله شدید به رادیو و تلویزیون به سبب پخش نکردن خواستهای آنان اعلام کردند تا روز سه شنبه به دولت فرصت میدهیم. اگر نتیجهای نگرفتیم روز سه شنبه ساعت ۹ صبح از محل خانه کارگر به سمت نخست وزیری راهپیمایی خواهیم کرد. لازم به توضیح است که کارگران متحصن در شرکت متوساک اتحاد ملی زنان و دیپلمههای بیکار نیز طی اعلامیههایی همبستگی خود را با کارگران اعلام کردند.
سه شنبه۲۱ فروردین نزدیک به دو هزار تن از کارگران بیکار شده زن و مرد و اخراجی به سمت دادگستری راهپیمایی کردند. چند تن از کارگران و نمایندگانشان سخنرانی کردند. یکی از کارگران در این رابطه گفت: آیا ما برای رسیدگی به دردهای خود باید به امریکا وشوروی و انگلیس و فرانسه مراجعه کنیم؟ ما شکایت خود را با ملت ایران طرح میکنیم وباید چنین کنیم. رادیو و تلویزیونی که با بیشتر از ۱۵ کشته بدست گرفتیم باید شکایت ما را به گوش مردم ایران برساند… تحریکات علیه کارگران ادامه دارد. در اصفهان عوامل مرتجع تعدادی محصل را تحریک کردند و گفتند که کارگران بیکار اصفهان خرابکار هستند واجتماع آنان را به خون کشیدند. ملت ایران بداند که ما کارگریم نه خرابکار.
…
سپس کارگران به خیابان آمدند و با دادن شعارهای زیر به سمت دادگستری به راه افتادند: بازوی هر کارگر ستون انقلاب است- بیکاری کارگر بزرگترین گناه است.
شعارنوشتههای زیر نیز در دستان آنان بود: ما خواهان پشتیبانی همه مردم ایران هستیم- ما کشتار وحشیانه کارگران بیکار اصفهان را محکوم میکنیم.
مصاحبه با چند تن از کارگران بیکار حاضر در تحصن:
یک کارگر شرکت ساختمانی در کارگاه هما گفت: ۵ ماه است بیکاریم . هر چه داشتیم خوردیم. و حالا دیگر چیزی ندارم. به نظر من رادیو تلویزیون با اینکه میگوید بلندگوی پابرهنههاست در واقع مال کسانی است که روی فرش هم با کفش خارجی راه میروند. ما به هرجا میرویم میگویند موقت هستیم و قدرت اجرایی نداریم. پس قدرت اجرایی در دست چه کسی است؟
یکی از کارگران زن به نام عصمت که کارگر چرخکار است میگفت: سه ماه است بیکاریم. ما را جزو آدم حساب نمیکنند. من میدانم که خیلی ازکارگران الان از خجالت دارند عرق میکنند من دیگر پولی در بساط ندارم. آخرین انگشتری را که داشتم پریروز فروختم. پری قربانی کارگر قرقره سازی گفت شوهرم هم کارگر است و هر دوبیکار هستیم. شاه که بود، نمیتوانستیم نفس بکشیم حالا هم اگر حرف بزنیم وصله ی دیگری به ما میچسبانند. ما همه با هم انقلاب کردیم و تقاضا داریم به کار همه ی کارگران رسیدگی کنند. ما صدقه سری نمیخواهیم . ما حق خود را میخواهیم. کدام دین و مذهب گفته که بچههای اعیان واشراف میوه در خانه داشته باشند و بچههای ما نان خالی نداشته باشند.
در پی این تحصن گروهی از وکلای دادگستری ایران واتحاد ملی زنان اعلامیهای مبنی بر پشتیبانی از کارگران بیکار صادر کردند. تحصن کارگران بیکار در دادگستری ادامه یافت. این کارگران عنوان کردند که امیر انتظام، سخنگوی دولت، تصویب طرح وام بیکاری را اعلام کرد، درحالی که طرح تصویب شده به دلیل مقررات پیچیدهای که دارد نمیتواند بیش از ده درصد کارگران بیکار را شامل شود و ما آن را قبول نداریم. کارگران متحصن اضافه کردند حالتی که فیلم مربوط به کارگران و پس از آن مصاحبه امیرانتظام پخش شد، به مردم تفهیم نمیکرد که ما چه خواستهای داریم و این فکر پیش میآید که با خواسته ی ما موافقت شده است. در حالی که این چنین نیست.
در پی مصاحبه تلویزیونی کارگران بست نشسته در دادگستری دیروز گروههای مختلفی به دادگستری آمدند. ۸۶ گروه صنعتی دانشگاهی و سیاسی با کارگران بست نشسته ابراز همدردی کردند و پشتیبانی خود را از آنها اعلام کردند و گروههای مخالف هم با شعارهایی مثل مرگ بر کمونیست میدادند و بین آنها و کارگران درگیری پیش آمد. کارگر کف سابی که چهره اش نیز از تلویزیون پخش شد بود، به وسیله تظاهرکنندگان کتک خورد.
دوشنبه ۲۷ فروردین، کارگران بیکار با میانجی گری وزیر دادگستری پس از ۵ روز به تحصن خود پایان دادند. آقای مبشری بعد از ظهر دیروز در پی مذاکره با کارگران بیکار قول داد که طرح پیشنهادی کارگران امشب در هیات دولت مطرح خواهد شد و تا ۴ شنبه نتیجه به کارگران اعلام میشود. در آخرین روز تحصن کارگران دو تن از کارگران که به وسیله عناصر ناشناختهای از ناحیه چشم و سر مجروح شده بودند به بیمارستان منتقل شدند. کارگرکف ساب که به دلیل پخش تصویرش معروف شده و روز قبل کتک خورد بود، در ابتدای روز دستگیر شد. کارگران تا قبل از آزادی وی در ساعت ۶ عصر تحصن خود را خاتمه ندادند و با دادن شعار خواستار آزادی وی شدند.
به دنبال مصاحبه مطبوعاتی امیر انتظام سخنگوی دولت مبنی بر طرح تصویبی وام بیکاری، نمایندگان کارگران بیکار شده در تماس با آیندگان اظهار داشتند که طرح وام بیکاری دولت حرف تازهای نیست … آقای امیرانتظام سوال میکنند چرا کارگران به محل تعین شده (که هنوز تعین نشده) برای دریافت وام بیکاری مراجعه نمیکنند. جواب سوال را خود ایشان داده اند. چرا که نخستین و مهم ترین خواست ما دریافت وام بیکاری است ولی شرایط آن انقدر پیچیده وغیر معقول است که ۹۰درصد کارگران نمیتوانند از آن استفاده کنند. برای همین هم کسی تا کنون مراجعه نکرده است. آقای امیر انتظام جای دیگری میگویند:“بیکاری و بی پولی را دست آویز قرار میدهند. در حالی که هم پول هست و هم کار.“
سوال ما از ایشان این است که کدام پول؟ پولی که به ۹۰درصد کارگران قابل پرداخت نیست. کدام کار اعلام کنید تا برویم. … چرا نمیخواهید قبول کنید که طرح دولت ناقص است؟ چرا نمیخواهید قبول کنید با این مبلغ تصویب شده دولت حتا از حداقل ل زندگی انسانی با توجه به گرانی موجود نمیتوان برخوردار بود؟ ما که صدقه نمیخواهیم. قصد داریم وامی را که میگیریم پس بدهیم. میخواهیم کار کنیم. و محتاج هیچ کس هم نیستیم ولی حالا که کار نیست که نباید بمیریم.
هیات موسس شورای کارگران راه و ساختمان و تاسیسات بیکار شده و اخراجی کارخانهها طی اطلاعیهای از کلیه کارگران بیکار شهرستانها خواستند که نمایندگان خود را برای بحث و تبادل نظر در باره مشکل بیکاری و راه حلهای آن روز دوشنبه سوم اردیبهشت ساعت ۶ بعد از ظهر به محل خانه کارگر اعزام کنند.
سه شنبه ۲۸فروردین فروهر در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد: ۸۰درصد واحدهای تولیدی به کار افتاده است. وی همچنین گفت: بر اساس طرحی که از تصویب هیات دولت گذشت ماهانه یک میلیارد تومان وام بیکاری به حدود یک میلیون کارگر بیکار پرداخت خواهد شد. فروهر در پایان با اشاره به طرح کارگران در مورد وام بیکاری گفت که بعضی از خواستهای کارگران بیکار در طرح مذکور طوری است که از مفاد و مزایای آن حتا کارگران شاغل هم بی بهره اند. مثلا پیشنهاد پرداخت حقوق به پدر و مادر تحت تکفل کارگر بیکار. اگر کامل با طرح مدکور موافقت شود ۳۷% بودجه تعیین شده مملکت افزوده خواهد شد.
۲۹ فروردین بار دیگر حدود هزار تن از کارگران بیکار و اخراج شده از کارخانهها در خانه کارگر اجتماع کردند. و سخنان وزیر کار وطرح وام بیکاری دولت مورد حمله شرکت کنندگان قرار گرفت. یکی از نمایندگان کارگران بیکار ضمن تشریح ۵۰ روز فعالیت کارگران بیکار صحبت کرد یکی دیگر از نمایندگان کارگران گفت که از یک میلیون نفری که وزیر کار اعلام کرده فقط ۵۵۰هزار نفر از وام استفاده کرده اند. در حالی که صدها هزار نفر دیگر احتیاج به طرح ضربتی یا پوششی وسیع دارند در این جلسه نمایندگان کارگران بیکار پروژه ابادان و کارگران بیکار اصفهان و تبریز نیر حضور داشند.
درسوم اردیبهشت نمایندگان کارگران بیکار در تهران و زیر باران شدید اجتماع کردند. نمایندگان کارگران اخراجی کردستان ، آبادان شیراز،اصفهان وتهران سخنانی در رابطه با بیکاری ونقش رادیو تلویزیون ایراد کردند. نماینده کارگران اصفهان در مورد کشته شدن ناصر توفیقیان یکی از نمایندگان کارگران بیکار اصفهان شرح میداد که به گریه افتاد و حاضران نیز گریه کردند و چون قادر به صحبت نبود درمیان کف زدنهای ممتد کارگران پایین آمد.
اسد یکی از نمایندگان کارگران بیکار تهران پیش از خواندن قطعنامه کارگران بیکار شده به نقش رادیو تلویزیون اشاره کردو گفت: ”رادیو وتلویزیونی که خواستهای ما را که اکثریت عظیمی از مردم را تشکیل میدهیم پخش نمیکند مردمی نیست و چنانکه این روش را ادامه دهد، طوماری از ننگ امضا میکنیم و برای سرپرست آن میفرستیم. وی در پایان گفت سرپرست رادیو و تلویزیون حامی پابرهنههای کنار دریاست. ”
در این تجمع قطعنامهای از طرف شورای موسس مرکزی اتحادیههای سراسری کارگران پروژهای بیکار اخراجی صادر شد. در این قطعنامه آمده است که هیات مدیره شورا تصمیم گرفت که در روز اول ماه مه برابر ۱۱اردیبهشت در سراسر ایران راهپیمایی همگانی کارگران پروژهای و اخراجی ترتیب داده و خواستههای به حق خود را به گوش کلیه کارگران و زحمتکشان ایران وجهان میرسانند.
اول اردیبهشت سخنگوی وزارت کار و امور اجتماعی اعلام کرد که در چند روز اخیر زمینههای اشتغال به کار قریب ۲۱ هزار کارگر ساختمانی در گروه کارخانههای فخار(کورههای آجرپزی) تهران فراهم آمده است. کارگر قالب کار تا ۲۰ هزار نفر، کوره چی و کوره پز هر کدام ۱۰۰نفر و راننده پایه یکم ۵۰نفر و کارگر ساده ۳۰۰نفر.وزارت کار از جویندگان کار درخواست کرد از امروز جهت راهنمایی شغلی به مرکز شماره ۴ وزارت کار واقع در میدان باغشاه و مرکز شماره ۳ در میدان شوش مراجعه کنند.
در اول ماه مه کارگران بیکار پیشاپیش بزرگترین تظاهرات کارگری در ایران حرکت کردند. در گردهمایی ۱۶ اردیبهشت در محل خانه کارگر کارگران بیکار به شدت ترور مرتضی مطهری رامحکوم کردند و خواستار دستگیری و مجازات عاملین این جنایت شدند. اسد یکی از نمایندگان کارگران بیکار در مورد وام بیکاری گفت: با آقای طاهری مدیر عامل طرح وام بیکاری صحبت کردم و او اعلام کرد که تمام مفاد طرح پیشنهادی کارگران بیکار پذیرفته شده است به جز مبلغ آن و کارگران میتوانند برای دریافت آن به مراکز بیمه مراجعه کنند. اسد اضافه کرد که ما اعلام میکنیم برای اینکه نگویند ما بیکاری را تشویق میکنیم از همه ی کارگران بیکار میخواهیم فعلا بروند این وام را بگیرند ولی چون هیچ تضمینی مبنی بر اینکه وام ازماههای بعد هم بدهند وجود ندارد از دولت میخواهیم که تضمین لازم در این زمینه بدهد. وی اظهارامیدواری کرد که در آینده وام بیکاری تبدیل به صندوق بیمه بیکاری شود.
سرانجام تحت فشارها و پیگیریهای کارگران بیکار در ۱۷اردیبهشت اعلام شد که شرط داشتن دفترچه بیمه برای دریافت وام بیمه بیکاری حذف شد ومراحل پرداخت وام به کارگران بیکار به شرح زیر از سوی وزارت کار اعلام شد.:
مرحله اول پرداخت وام به کارگران بیکار دارای دفترچه و کسانی که حداقل یک سال مستمر حق بیمه از سال ۱۳۵۴ به بعد – مرحله دوم: پرداخت وام به کارگران بیکار دارای دفترچه بیمه و پرداخت حداقل ل یک سال مستمر و غیر مستمر حق بیمه از سال ۵۴ – مرحله سوم پرداخت وام به کارگران بیکار دارای دفترچه بیمه بدون توجه به زمان پرداخت حق بیمه – مرحله چهارم: پرداخت وام به کارگران بیکار ساختمانی که دفترچه بیمه ندارند ولی سوابق کار آنها در لیستهای شرکتهای ساختمانی موجود در شعب صندوق تامین اجتماعی منعکس میباشد – مرحله چهارم: پرداخت وام به کلیه کارگران بیکار فاقد دفترچه تامین اجتماعی که دارای کارفرمای مشخص باشند و به روشندلان کارگر و سربازانی که هنگام اعزام کارگر بوده اند.
در همین روز هیات مدیره شورای موسس کارگران پروژهای بیکار و اخراجی پس از نشستی که پیرامون بررسی حمله گروهها به اجتماعات خود در خانه کارگر داشتند اطلاعیهای به شرح زیر صادر کردند:
پس از بررسی گزارشات حرکت سراسری روز جهانی کارگری حمله به راهپیماییها و اجتماعات کارگری در تمام نقاط کشور به ویژه مجروح نمودن خواهران و برادران کارگر (قهرمانشهر) را به شدت محکوم میکند و از دولت جمهوری اسلامی مجازات عاملین این جنایات و تضمین آزادی اجتاعات کارگری را مصرا خوستار میباشد و متذکر میشود اکنون که دولت پول دو محموله نفت را فروخته شده را دریافت داشته لازم است به جای کمک مجدد به سرمایه داران وکارفرمایان وبه وضعیت اسفبار زحمتکشان بیکار شده کشور توجه نموده و به خواستهای بر حق و قانونی طبقه ی کارگر این سرزمین جواب قاطع بدهند. در پایان هر گونه تفرقه افکنی به هر بهانهای از طرف هر دارودستهای محکوم میکنیم.
مساله بیکاری و اعتراضات کارگران بیکار به حدی جدی شده بود که مرتبا در روزنامهها خبرهایی مبنی بر تلاش دولت برای حل این مساله به چاپ میرسید. به بخشی از آنها آشاره میکنیم:
در کنار این خبرها روابط عمومی وزارت کار و امور اجتماعی مرتبا اعلام میکرد که فرصتهای شغلی تازه برای ۲۱ هزار تن از کارگران بیکار و جویندگان کار در واحدهای ساختانی و سایر بخشها ایجاد شده است. از جمله فراهم کردن موجبات به کار گماری ده هزار تن از کارگران ساختمانی را درکارخانههای فخار تهران فراهم کردند. و یا در۱۸ اردیبهشت وزارت کار و امور اجتماعی اعلام داشت در شهرستان قم ۶۵۰۰ فرصت شغلی را اعلام کرد: کارگر ساده زن و مرد ۱۰۰۰ نفر- کارگر قالب دار ۵۰۰۰ نفر- دیپلمه زن و دختر ۲۰ نفر- کارآموز زن و مرد ۲۵۰ نفر- کارگر رینگ ۲۰ نفر- کارگر کاردنیک ۳۰ نفر- کارگر بافنده ۱۰۰ نفر – قالب ساز درجه یک ۱ نفر- و از کلیه داوطلبان کار خواسته شده به اداره کار و امور اجتماعی مراجعه نمایند.
مدیرعامل صندوق وام بیکاری اعلام کرد تا ۲۷ اردیبهشت ۵۵ هزار نفر وام بیکاری دریافت کردند. که حدود ۵۵۰ مییلیون تومان میشود.. در دوم خرداد اعلام شد که ظرف کمتر از ۵۰ روز ۶۰هزار نفر کارگر وام بیکاری گرفتند…در آخرین مرحله با حذف شرط داشتن دفترچه بیمه توانست ظرف مدت کمتر از ۵۰ روز به بیش از ۶۰هزار کارگر رقمی معادل ۵۵۸۶۴۸۴۰۰ ریال وام پرداخت کند. از کارگران خواسته شده که وام خود را به حسابی به شماره۲۰۱۱۲۵ بانک ملی شعبه مرکز به نام وام صندوق کارگری واریز و یک نسخه از رسید آن را به دفتر این مرکز ارسال کنند. وزارت کار و امور اجتماعی تا ۵ خرداد به ۷۱۶۲۸ کارگر مبلغ ۸۱ میلیون و بیست هزار و ۲۹۰ تومان وام بیکاری پرداخت کرده است و در ۱۴ خرداد اعلام شد که ۹۷هزار تن وام بیکاری دریافت کرده اند که جمعا ۹۶۰میلیون ریال وام در اختیار این عده قرار گرفته است.
پس از تغییر شرایط دریافت وام بیکاری خبرهای کمی از کارگران بیکار تهران در روزنامهها به چشم میخورد.
۷ فروردین ۱۳۹۷
**************
اعتصاب کارگران ایران خودرو اسفند ۵۸
روز شنبه چهارم اسفند، مدیریت ایران ناسیونال (ایران خودرو امروز) کل مقدار سود ویژهى کارکنان را اعلام کرد: «هفتاد و پنج میلیون تومان براى یازده هزار و هشتصد نفر کارگر و کارمند، حداقل پرداختى پنج هزار و پانصد تومان و حداکثر نه هزار تومان مىباشد. این ضریب بر اساس معیار حقوقى و با توجه به مالیات متعلق به سود ویژه و سهم شرکت تعاونى و یا در نظر گرفتن روزهاى غیبت کارگران در طول سال، کسر و پرداخت مىشود.» مدیریت اعلام کرد که: «ما براى پرداخت سود ویژه و ادارهى امور کارخانه ناچار شدهایم چهارصد و هفتاد میلیون تومان از وزارت نفت قرض کنیم.»
در مقابل، زمزمههاى مخالف و اعتراض کارگران قسمتها آغاز شد.
در شنبه یازدهم اسفند، با تمام اعتراضاتى که کارگران نسبت به پرداخت سود ویژه و دیگر مشکلات خود داشتند، مدیریت با عجله سود ویژهى تعیین شده از طرف کارفرماى دولتى را به کارگران شیفت صبح پرداخت مىکند. کارگران شیفت صبح، پس از گرفتن سود ویژه، در اکثر قسمتها طومارى به عنوان اعتراض جمع مىکنند و در آن مىگویند که: «چرا سیصد تومان بابت دفترچهى شرکت تعاونى از ما کسر کردهاند؟ شرکت تعاونى تا به حال معلوم نیست چکار کرده و کجا هست. چرا تمام کارخانههایى که امسال سود کمترى از کارخانهى ما داشتهاند، کارگرانش سود بیشترى از ما گرفتهاند؟ تازه آنها یک ماه حقوق هم عیدى گرفتهاند، که ما نگرفتهایم!» در این طومار، کارگران پیشنهاد مىکنند که: «اولا، سیصد تومان حق خوار و بار شرکت تعادنى هرچه زودتر به کارگران برگردانده شود. ثانیا، مثل کارخانههاى بنز خاور و کفش ملى یک ماه حقوق بابت عیدى به کارگران پرداخت شود و این مبلغ به طور مساوى، به همه نفرى پنج هزار تومان پرداخت شود.»
بعد از ظهر همان روز، وقتى کارگران شیفت عصر به کارخانه مىآیند و از موضوع گرفتن سود ویژه توسط کارگران صبح باخبر مىشوند، به کارگران شیفت صبح اعتراض مىکنند که چرا این مقدار سود ویژه را قبول کردهاید؟ کارگران صبح کار مىگویند: «اگر این پول را نمىگرفتیم، همین مقدار را هم به ما نمىدادند. ما این پول را مىگیریم و به مبارزهى خود ادامه مىدهیم.» به دنبال آن، شیفت بعد از ظهر کار در قسمتهاى سوارى سازى شمالى و جنوبى و سیصد و دو و سیصد و نه، به عنوان اعتراض به مقدار سود ویژه و دیگر مشکلات کارگرى دست به اعتصاب مىزنند.
تولید به دلیل سیستم زنجیرهاى در تمام قسمتهاى فوق مىخوابد و کارگران بقیهى قسمتها هم با قسمتهاى اعتصابى دربارهى موضوع اعتصاب به بحث و گفتگو مىپردازند.
در این میان، بخشهایى از کارگران ناآگاه و محافظه کار با اعتصاب مخالفت مىکنند و مىگویند: «اعتصاب کار کفار و شیاطین است.» ، «دولت انقلابى وضع خوبى ندارد، ما باید صبر انقلابى داشته باشیم و با امپریالیسم مبارزه کنیم.» کارگران در پاسخ گفتند که: «در گذشته هم همین حرفها را مىزدند و ما گوشمان از این حرفها پر است. به جاى شعار و درگیرى بیاییم با هم با منطق حرف بزنیم. ما نمىگوییم تمام درآمد کارخانه را به ما بدهند، ما مىخواهیم بدانیم کارخانه چقدر تولید داشته، چقدر سود کرده، این سود کجا رفته، مقدار سود ویژهى ما چگونه و به دست چه کسانى تعیین شده و چرا این مقدار شده است؟» کارگران مىخواهند جلوى دزدىها گرفته شود. این بحث تا شب بین کارگران موافق و مخالف ادامه پیدا مىکند.
صبح یک شنبه دوازدهم اسفند، اکثریت قسمتها دست از کار مىکشند و مىخواهند مدیریت به سئوالات کارگران پاسخ دهد: «یک: با همهى آن که در سال گذشته تولید بیشتر از چهار ماه تعطیل بوده و دزدهایى مثل خیامى هم سر کار بودند و تولید امسال بیشتر از سال پنجاه و هفت است و هزینههاى زندگى امسال نسبت به پارسال بالا رفته، چرا باید نسبت به پارسال سود کمترى بگیریم؟ این نشان مىدهد که دزدىهایى صورت گرفته است، که امسال کمتر از سابق سود ویژه مىدهند؛
دو: خیامى براى سرمایه گذارى روى ماشین سازى پژو، میلیونها تومان پول در بانکها سپرده بود و طلبهایش را وصول نکرد و موقع فرار هم نتوانست این پولها را با خودش به خارج ببرد. چرا حسابها را روشن نمىکنید؟ چطورى مىگویید چهارصد و هفتاد میلیون تومان از وزارت نفت قرض گرفتهایم؟ ما مىخواهیم بدانیم کارخانه چقدر تولید کرده؟ چقدر درآمد داشته و چقدر سود کرده و این سودها کجا رفته؟ تا بدانیم که مقدار سود ویژه چطورى حساب شده و چرا این قدر کم است؟
هم چنین کارگران اعتراض مىکردند که در دوران رژیم گذشته، چهارده میلیون تومان پول بابت حق عضویت سندیکاى آریامهرى از دست مزد ما کارگران برداشتهاند، چرا این پول را به ما برنمىگردانید؟ در مقابل دلایل قبلى مدیریت که مىگوید پول در بانکها نگه دارى مىشود و دست شوراى انقلاب است، کارگران مىگفتند: یا این چهارده میلیون تومان پول را به ما پس بدهید، یا به صورت وام مسکن در اختیار کارگران بى مسکن قرار دهید و یا این که فیش موجودى آن را به ما نشان بدهید. ما حاضریم رسما از طریق مطبوعات و تلویزیون اعلام کنیم، که کارگران این پول خودشان را - که در بانکهاى دولتى است - براى سازندگى روستاها و زحمت کشان جنوب شهر تقدیم مىنمایند.»
مدیریت به سئوالات کارگران پاسخ نمىدهد. سندیکایىهاى وابسته به کارفرما در مقابل مبارزهى کارگران میگفتند: «ولش کنید بابا، دو ساعت دیگر این کارگران خسته مىشوند و خودشان سر کار مىروند.» انجمن اسلامى کارخانه هم در مقابل کارگران موضع گرفت. آنها مىگفتند: «وقتى که شما کارگران کار را مىخوابانید، از سود کارخانه بیشتر کم مىشود و این پول بیتالمال است که شما دارید حرام مىکنید.» و به این ترتیب تلاش مىکردند دودستگى بین کارگران را شدت دهند.
اعتراض کارگران شدت گرفته و آنان به سوى کارخانهى شمالى راه پیمایى میکنند. مدیریت حدود ده صبح به قسمتهاى اعتصابى رفته تا براى کارگران توضیح دهد. راه پیمایى متوقف مىشود. مدیریت مىگوید: «همهى مشکلات مربوط به شوراى انقلاب است و به ما مربوط نیست. دستور شوراى انقلاب است که این میزان بدهیم و ما مامور و معذوریم. ما نمىتوانیم مبلغى غیر از آن مقدار که تعیین شده بدهیم،
کارگران از مدیریت سئوال مىکنند: «اگر این شوراى انقلاب است که دربارهى امورات کارخانه و سود ویژه و مسایل کارگرى تصمیم مىگیرد، پس دیگر شوراى کارگرى و سندیکا چه صیغهاى است؟ گفتن این که اگر شوراى انقلاب دستور بدهد باز هم به شما خواهیم داد، نشان مىدهد که کارخانه پول دارد و نمىدهد و موضوع قرض کارخانه دروغ است.» اما مدیریت پاسخی نمیدهد.
دوشنبه سیزدهم اسفند، اعتصاب ادامه مىیابد و کارگران در صدد راه پیمایى به سوى قسمت کارخانهى شمالى هستند که ناگهان حدود ساعت نه و پنج دقیقه الى ده صبح، انبار اتاق رنگ به طور مشکوکى آتش مىگیرد.
ماشینهاى آتش نشانى زوزه کشان بسوى کارخانه مىآیند، هلیکوپترى بالاى کارخانه به پرواز درمىآید، ماموران مسلح سر مىرسند. به رغم آنکه کارگران اعلام کردند آتش سوزى کار همانهایى است که دزدى کردهاند، تا روز ۱۴ اسفند حدود شصت نفر از کارگران اعتصابى بازداشت مىشوند... به این ترتیب با حاکم شدن فضای رعب و وحشت این اعتصاب ناموفق خاتمه مییابد.
منبع : «خبر کارگر»، شمارهى هفتم، اسفند ۱۳۵۸
کانون مدافعان حقوق کارگر - سوم اسفند ماه هزار وسیصد و نود شش
**************
طرح كارگران كارخانه جنرال موتورز ايران برای تشكيل شوراها در كارخانه
تابستان ۱۳۵٨
رفقای كارگر، همانطور كه می دانید ما برای انتخاب نمایندگان واقعی خود در اینجا جمع شدیم.
مبارزات قهرمانانه خلق ایران علیه رژیم سلطنتی شاه خائن و اربابان آمریكاییش و شركت فعال و همه جانبه طبقات مختلف مردم در این مبارزه كه با خون هزاران نفر از هموطنان مبارز ما آبیاری شد، باعث گشت كه رژیم ارتجاعی ایران و اربابان آمریكاییش دست به عقب نشینی بزند. مردم مبارز ما با مبارزات خونین و خستگی ناپذیر خود اولین پیروزی خود را با فرار شاه خائن به دست آوردند.
مردم مبارز ما و طبق كارگر در اولین قدم بسیاری از سازمانهای ضد خلقی و ضد كارگری را كه در خدمت رژیم شاه خائن و سرمایه داران وابسته به امپریالیسم بود، در هم كوبید از جمله این سازمانها، سازمان ضد كارگری سازمان كارگران بود. سرمایه داران ضالو صفت به كمك دولت حامی خود از انتخاب نمایندگان واقعی كارگران جلوگیری می كردند و عوامل دست نشانده و نوكر صفت خود را به عنوان نماینده كارگر و سندیكای كارگری جا می زندند. نمایندگان سندیكای كارخانه ما هم كه اشخاص مثل رضوانی، كریم خانی و سیامك بودند، نمایندگان واقعی ما نبودند. بلكه نمایندگان اخوان و اربابان آمریكاییش بودند. كار این نمایندگان دروغین سندیكا چیزی جز تامین منافع كارفرما و فریب دادن ما كارگران نبود. به همین دلیل ما هیچ گاه آنها را نماینده خود نمی دانستیم.
در شرایط كنونی به علت مبارزات قهرمانانه خلق ایران از جمله طبق كارگر از قدرت سرمایه داران و دولت پشتیبان آنها احتیاج به تشكیلات و سازمانهای كارگری دارند.
به همین دلیل ما آنجا جمع شدیم تا اولین قدم را در راه به وجود آوردن تشكیلات كارگری برداریم. ما اینجا جمع شده ایم تا شورای كارگران كارخانه خودمان را انتخاب كنیم. این شورا نماینده واقعی خواهد بود. وظایف شورای كارگران جنرال موتورز، عبارت است از:
١ - دفاع از خواستهها و منافع كارگران در مقابل كارفرما این شورا به نمایندگی از طرف كارگران بایستی خواستهها و تصمیمات كارگران را به كارفرما بگوید و در جهت به دست آوردن این خواسته ما اقدام كند.
٢ - جلوگیری از اخراج و بی كار كردن كارگران.
٣ - جلوگیری از تعطیل كارخانه بدون پرداخت حقوق كارگران.
۴* -به وجود آوردن و اداره صندوق اعتصاب كارگری.
تجربه به ما آموخته است كه در مبارزات خود با كارفرما برای به دست آوردن حقوق خود كه بیشتر مواقع به شكل اعتصاب است، ما احتیاج به صندوق اعتصاب داریم. این را نه تنها ما تجربه كردیم بلكه كارگران سایر كارخانهها نیز به همین نتیجه رسیده اند. یكی از دلایل مقاومت قهرمانانه كارگران نفت در برابر مزدوران رژیم داشتن همین صندوق اعتصاب است. یكی از دلایل شكست ما در اعتصابات قبلی نداشتن صندوق اعتصاب بود.
این صندوق به این شكل به وجود می آید كه هر كارگر ماهیانه مبلغی مثلا 5 تومان از حقوق خود را به این صندوق می دهد. در مواقعی كه ما برای رسیدن به حقوق خود اعتصاب می كنیم و كارفرما برای به زانو درآوردن ما از پرداخت حقوق خودداری می كند، ما برای گذراندن زندگی خود و خانواده مان از پولی كه در این صندوق جمع شده استفاده می كنیم تا بتوانیم اعتصاب را تا پیروزی ادامه دهیم.
۵ - اداره شركت تعاونی كارخانه، برای جلوگیری از هرگونه دزدی و سوء استفاده در شركت تعاونی و در اختیار گذراندن محصولات مصرفی مورد نیاز كارگران و كارمندان و ارزانترین قیمت، اداره شركت تعاونی بایستی در دست شورای كارگران.
٦ - رسیدگی به وضع بیمه و بهداشت كارگران و محیط كار.
٧ - نظارت بر آشپزخانه.
٨ - همكاری و تماس گرفتن با شورای كارگران كارخانههای دیگر و كوشش برای درست كردن یك تشكیلات سراسری كارگران ایران برای دفاع از منافع طبقه كارگر ایران.
٩ - تدارك برگزاری و سازمان دادن كارگران برای شركت در جشنهای كارگر ملی و مذهبی.
١٠ - هماهنگ كردن مبارزات سیاسی اجتماعی كارگران جنرال موتورز با كارگران كارخانههای دیگر.
١١ - هماهنگ كردن مبارزات سیاسی و اجتماعی كارگران جنرال موتورز با مبارزات طبقات دیگر مردم.
١٢ - ایجاد كتابخانه برای كارگران: یكی از دلایل عقب افتادن كارگران، نداشتن آگاهی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. ما بایستی به هر وسیله كه شده آگاهی سیاسی خود را بالا بریم تا بهتر بتوانیم منافع واقعی مان را درك كنیم و بفهمیم چه چیزی به نفع كارگر عمل می كند. یكی از راههای بالا بردن آگاهی، كتاب خواندن است. به همین دلیل ما بایستی كتابخانه داشته باشیم.
ما تا اینجا وظایف شورای كارگران را گفتیم. حالا بینیم این شورا چگونه انتخاب می شود و رابطه آن با كارگران چگونه باید باشد.
١ - نمایندگان این شورا بایستی از میان كارگران انتخاب شوند. یعنی ما نباید از سرپرستها، فورمنها، جنرال فورمنها، مهندسین، كارمندان، و بازرسان نماینده انتخاب كنیم.
٢ - همانطور كه این نمایندگان را ما انتخاب می كنیم. در هر زمانی كه تشخیص دادیم یك یا چند نفر از این نمایندگان منافع كارگر را فدای منافع سرمایه دار می كنند، می توانیم آن نماینده را بركنار و به جای آن كارگر دیگری را انتخاب كنیم.
٣ - این شورا بایستی هر ١۵ روز یك بار جلسه ای در نهارخوری تشكیل بدهد و تمام كارگران باید در آن شركت كنند. خواستها و مشكلاتمان را در این جلسات بررسی كرده و مورد بحث قرار می دهیم و تصمیمات با رای كارگران گرفته می شود.
۴ - بدون مشورت با تمام كارگران این شورا حق ندارد سرخود تصمیمی بگیرد. تمام تصمیمات و اقدامات كارگران بایستی در جلسه عمومی كه تمامی كارگران شركت دارند، گرفته شود.
۵ - حقوق و مزایای نمایندگان شورای كارگران جنرال موتورز را ما كارگران می دهیم.
كسی كه بخواهد از منافع كارگر دفاع كند، نبایستی از سرمایه دار حقوق بگیرد. این نمایندگان برای كارگران كار می كنندو به همین دلیل ما بایستی از نظز مالی این نمایندگان و خانواده آنها را تامین كنیم. یعنی هر چند نفر كه انتخاب كردیم حقوق آنها را جمع می كنیم و حساب می كنیم سهم هر كارگر چقدر می شود.
٦ - تعداد نمایندگان از ٧ نفر كمتر و از ١١ نفر بیشتر نباشد.
٧ - نمایندگان انتخاب شده بایستی همیشه در كارخانه حضور داشته باشند، مگر وقتی كه برای كارهای مربوط به كارگران مجبور باشند. از كارخانه خارج شوند.
٨ - نمایندگان بایستی یك اتاق مخصوص به خود داشته باشند كه كارگران هر وقت با آنها كار داشتند بتوانند به آنجا بروند. همچنین نمایندگان بایستی به طور مرتب در كارگاهها و سالنها باشند تا اگر كارگری كاری داشت با او صحبت كند.
٩ - نمایندگان شورای كارگران بایستی از قبول و دریافت هرگونه پول، هدیه، مزایا، سودویژه پاداش، عیدی و غیره از كارفرما خودداری كنند. حقوق و مزایای نمایندگان را كارگران تامین می كنند.
١٠ - تمام كارگران كارخانه تا وقتی كه این شورا خواستهها و منافع كارگر دنبال و اجرا كنند باید به طور متحد و یكپارچه از این نمایندگان و اقدامات حمایت و پشتیبانی كنند.
کانون مدافعان حقوق کارگر
منبع - پیغام امروز دوشنبه ١۵ مرداد ١٣۵٨
* عدد ۴ ادیت افق روشن می باشد، در متن دریافتی و در سایت کانون ...نوشته نشده است.