افق روشن
www.ofros.com

... اخبار، گزارشات، یادها و


کانون نویسندگان                                                                                                                 یکشنبه ۱٨ شهریور ۱۴۰٣ - ٨ سپتامبر ۲۰۲۴


«اعتصاب دارویی» سروناز احمدی

سروناز احمدی، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران در اعتراض به ممانعت از مرخصی درمانی، دست به «اعتصاب دارو» زده است. او ۱۶ ماه از حکم حبس سه سال و نیمه‌ی خود را در زندان اوین گذرانده و مبتلا به بیماری صرع است. با این حال مسئولان زندان تا کنون با مرخصی و آزادی مشروط او موافقت نکرده‌اند.
سروناز مرداد ماه ۱۴۰۳ در پی حمله‌ی نیروهای گارد زندان به اعتراض زنان زندانی سیاسی دچار «حمله‌ی عصبی، تشنج و انقباض شدید عضلانی» شد و پزشکان معالج، اضطراب و احتمال حمله‌ی عصبی مجدد برای او را خطرناک تشخیص دادند. طبق گزارش «پزشک قوه قضائیه» نیز وضعیت او وخیم اعلام شده است و باید به مرخصی درمانی اعزام شود.
سروناز ۱۵ آبان ۱۴۰۱ در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او در نهایت از بابت اتهام‌های «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» به ۳ سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شد.

*************

کیوان مهتدی آزاد شد

کیوان مهتدی نویسنده، مترجم، فعال کارگری و عضو کانون نویسندگان ایران امروز (یکشنبه ۱۱ شهریور) از زندان اوین آزاد شد. علاوه بر کیوان مهتدی دو تن از اعضای سندیکای شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران، رضا شهابی و حسن سعیدی نیز عصر امروز از زندان اوین آزاد شدند.
به گفته‌ی وکیل پرونده‌: «بعد از صدور محکومیت شش سال حبس برای این سه نفر، درخواست اعاده دادرسی‌شان از سوی دیوان پذیرفته و پرونده به شعبه‌ هم‌عرض ارسال شد و شعبه‌‌ی هم‌عرض محکومیت هر سه نفر را سه سال و شش ماه کاهش داد. پس از صدور رای جدید این سه نفر مشمول بخشنامه‌ عفو ۱۴۰۱ شدند. ما دوباره به دادسرای امنیت و اجرای احکام لایحه دادیم. دادسرای تهران در نهایت با شمول عفو این سه نفر موافقت کرد و امروز ذیل بخشنامه عفو ۱۴۰۱ آزاد شدند و پرونده مختومه گردید.»
کیوان مهتدی و همسرش آنیشا اسدالهی، مترجم، در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱ در پی بازداشت گسترده‌ی فعالان صنفی معلمان و کارگران، به زندان اوین منتقل شدند.
آن‌ها پس از سپری کردن دوره‌ای طولانی در سلول‌های انفرادی، با اتهام‌های «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام»، به‌ترتیب، به ۶ (۵ سال قابل اجرا) و ۵ سال و ۸ ماه زندان (۵ سال قابل اجرا) محکوم شدند. این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۳ سال و ۷ ماه زندان کاهش یافت. آنیشا اسدالهی همچنان دوران محکومیت خود را در زندان اوین سپری می‌کند.

*************

اسناد

نهم شهریور یادآور صمد بهرنگی است؛ نویسنده، مترجم و آموزگاری آزاداندیش، سانسورستیز و حامی آزادی زبان که سال ۱۳۴۷ در رودخانه‌ی ارس غرق شد.
صمد با فقر و محرومیت کودکان آشنا بود و سراسر عمر کوتاه خود را صرف مبارزه با جهل و بی‌خبری و یافتن شیوه‌های بهتری برای آموزش آنان کرد. داستان‌های او ازجمله «تلخون»، «اولدوز و عروسک سخن‌گو»، «کچل کفترباز»، «پسرک لبوفروش»، «۲۴ ساعت در خواب و بیداری» ... و پرآوازه‌تر از همه «ماهی سیاه کوچولو» هنوز قصه‌های محبوب بسیاری از کودکان باقی مانده‌اند.
سندی تازه‌یافته از سال ۱۳۴۷ (احتمالا منتشرشده در روزنامه کیهان) که در ویراست دوم «کتاب پنجاه‌ سال کانون نویسندگان ایران»، جلد سوم، به چاپ رسیده است از اندوه جامعه‌ی نویسندگان ایران در ضایعه‌ی مرگ این نویسنده‌ی ارزشمند خبر می‌دهد.

*************

تداوم اعتراض پرستاران؛ بازداشت دو پرستار

فیروزه مجریان‌شرق و زهرا تمدن، پرستاران بیمارستان قائم مشهد و مسیح دانشوری تهران، در خلال اعتراضات سراسری پرستاران بازداشت شدند. روز جمعه دوم شهریور ماه پس از انتشار این خبر به گفته‌ی همکاران فیروزه مجریان‌شرق، وی از روز ۳۰ مرداد و پس از بازداشت در وضعیت وخیم جسمی به سر می‌برد و در بخش مراقبت‌های ویژه نگهداری می‌شود. همچنین تعداد دیگری از پرستاران در اراک و تهران بازداشت شده‌اند که هویت آنان هنوز مشخص نشده است.
تهدید به تعلیق و تبعید و اخراج پرستاران، از دیگر مواردی است که حکومت برای سرکوب حرکت اعتراضی پرستاران در سراسر کشور در پیش گرفته است.
اعتصاب گسترده‌ی پرستاران از روز ۱۲ مرداد ماه در اعتراض به استثمار مضاعف و بی‌ثبا‌ت‌کاری آنان آغاز شد. این تجمعات از استان البرز آغاز و سپس در تمام کشور گسترش یافت. گفتنی است پرستاران پیش‌تر نیز در برهه‌های مختلف با تجمع و تحصن خواستار رسیدگی به مطالبات خود شده‌اند.

*************

گزارش

«عصر شعر» برگزار شد

روز جمعه،دوم شهریور ماه ۱۴۰۳، یکی دیگر از برنامه‌های فرهنگی کانون نویسندگان ایران با عنوان «عصر شعر» برگزار شد. برگزارکننده، کمیسیون فرهنگی کانون نویسندگان ایران، این برنامه را تقدیم کرد به سیمین بهبهانی که ۲۸ مرداد دهمین سالروز درگذشت او بود. مجری برنامه آیدا عمیدی در آغاز حافظ موسوی را برای سخن‌رانی فراخواند. موسوی با ارئه‌ی گفتاری تحت عنوان «رویکرد نیمایی در غزل سیمین» به تشریح سویه‌های مدرن شعر این شاعر سرشناس معاصر پرداخت.
بخش دوم برنامه به شعرخوانی اختصاص داشت. عمیدی با این توضیح که حضور شاعران در جایگاه به ترتیب الفبایی است و چنانچه بکتاش آبتین در این مراسم حضور داشت نخستین شاعری بود که برای خواندن شعر دعوت می‌شد، مریم یاوری همسر زنده یاد بکتاش را برای خواندن شعری از او فراخواند. یاوری که خود نیز شاعر است پس از خواندن دو شعر از آخرین اثر منتشر شده‌ی آبتین، به درخواست مجری شعری از خود خواند. نرگس الیکایی، حامد بشارتی، فانوس بهادروند، مریم حسین‌زاده، ناصر داوران، رحیم رسولی، محمدعلی شاکری یکتا، مظاهر شهامت، روزبه صالحی، سیدعلی صالحی، محمود طراوت‌روی، حسین فاضلی، علی‌رضا فریدون گودرزی، اقبال معتضدی و هرمز ناصرشریفی شعرهای خود را خواندند. رحیم رسولی متنی طنزآمیز خواند.
مریم حسین‌زاده، همسر زنده یاد محمد مختاری، پیش از خواندن شعر خاطره‌ای تعریف کرد از شبی که ماموران امنیتی حوالی خانه‌شان پرسه می‌زدند در حالی که شماری از شاعران و نویسندگان در خانه بودند.
همچنین شمس لنگرودی که به دلیل بیماری نتوانست در برنامه شرکت کند. سروده‌ای فرستاد که اقبال معتضدی آن را خواند. مهین خدیوی نیز سروده‌ای فرستاد که مجری برنامه آن را خواند.
ناصر داوران و مظاهر شهامت شعرهایی نیز به زبان ترکی خواندند.
کانون نویسندگان ایران که برای برگزاری مراسم و مجالس خود از امکانات عمومی محروم نگاه‌داشته شده این برنامه را نیز در خانه‌ی یکی از اعضا برگزار کرد.

*************

دیدار با عضو قدیمی

روز سه‌شنبه ۳۰ مرداد شماری از اعضای کانون نویسندگان ایران از حسن صانعی عیادت کردند. حسن صانعی شاعر و از اعضای فعال کانون است. تا کنون چند دفتر شعر از جمله «این رودخانه مال من است» و «جمع کردن آب در آبکش» از او منتشر شده است.
صانعی تا قبل از بیماری در فعالیت‌های کانون حضور مستمر داشت. به پاس تلاش‌های او در مخالفت با سانسور و دفاع از آزادی بیان شماری از اعضای کانون در منزل با ایشان دیدار کردند.

*************

"بیان آزاد" شماره‌ی ۱۵ منتشر شد

پانزدهمین شماره‌ی "بیان آزاد" ، نشریه‌ی اینترنتی کانون نویسندگان ایران، ویژه‌ی سی‌امین سالگرد انتشار بیانیه‌ی "ما نویسنده‌ایم" منتشر شد. در بخشی از "سرآغاز" آمده است: 《... چرا این بیانیه نوشته شد؟ ... انتشار آن به چه نحو انجام گرفت؟ .... واکنش‌ها به آن چه بود؟ . . . حکومت چه کرد؟ . . . تبعات انتشار آن برای امضاکنندگان چه بود؟ . . . اثرات آن؟ ثمرات آن؟ . . . 》گذشته از پرداختن به پرسش‌‌های بالا یک محور اصلی این شماره 《بررسی نقش نویسنده و روشنفکر در حرکت‌ها و تحولات اجتماعی و حضور در کنش‌های جمعی است》. ۲۰ نویسنده عضو کانون نویسندگان ایران درباره مباحث محوری این شماره قلم زده‌اند. همچنین در بخش پایانی نشریه چند داستان کوتاه چاپ شده است. "بیان آزاد" ۱۵ را می‌توانید در این نشانی دانلود کنید و بخوانید: https://files.fm/f/6n7d6jhgdx

*************

یورش گارد‌ زندان اوین به بند زنان

اعتراض زنان زندانی سیاسی در اوین با حمله‌ی نیروهای گارد زندان مواجه شد. به گفته‌ی برخی خبرگزاری‌ها یورش نیروهای امنیتی به بند معترضان به‌گونه‌ای بوده که در پی آن نسرین جوادی و سروناز احمدی دچار حمله‌ی عصبی شده‌اند.
سروناز احمدی، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران پس از اعزام به بیمارستان در حالی به زندان بازگردانده شده است که به گفته‌ی پزشکان اضطراب و احتمال حمله‌ی عصبی مجدد برای او خطرناک خواهد بود.
اعتراض زنان زندانی، ۱۶ مردادماه و در پی انتشار خبر اعدام رضا رسایی صورت گرفته است.
بند زنانِ زندان اوین ماه‌هاست که صحنه‌ی اعتراض برخی زندانیان سیاسی در کارزار سه‌شنبه‌های «نه به اعدام» است.

*************

خلاصه‌ای از برگزاری مراسم زنده‌یاد پرویز بابایی


*************

نظر بر خبر

زنان در صف اعدام

یک زن فعال سیاسی دیگر به اعدام محکوم شد.

پخشان عزیزی، روزنامه‌نگار، فعال حقوق زنان و مددکار اجتماعی با حکم شعبه‌ی۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام«بغی» به اعدام محکوم شد. طی چند روز اخیر این دومین حکم اعدام برای زنان فعال سیاسی است. پیش‌تر، در ۱۴ تیرماه شریفه محمدی با همین اتهام به اعدام محکوم شده بود. اعدام زنان در چهار دهه‌ی اخیر همواره انجام گرفته است، از اعدام زنان تن‌فروش چند روز پس از بر سر کار آمدن حکومت جدید به حکم خلخالی تا اعدام فرخ‌رو پارسا وزیر دوران پهلوی و از اعدام زنان جوان و نوجوان در سال‌های ۶۰ و ۶۱ تا اعدام گروهیِ۱۰ زن بهایی در سال ۶۲ و از بر دار کردن‌های سال ۶۷ تا اعدام شیرین علم هولی در سال ۸۹ و ... تا قرار گرفتن بر صدر کشورهای اعدام کننده‌ی زنان در سال گذشته! و به این‌ها اضافه کنیم فهرست اعدام زنانی که «مجرمان عادی» تلقی می‌شوند. و اکنون، تنها به فاصله‌ی ۲۰ روز، صدور دو حکم اعدام برای دو زن. اعدام زنان در ایران دو وجه دارد: وجه عام و وجه خاص. به آن‌ها حکم اعدام داده می‌شود برای آن‌که اعدام ابزار ایجاد رعب و وحشت در جامعه است؛ ابزارِ بستن دهان‌ها و دست‌هاست. هرگاه آتش جنبش‌های اعتراضی شعله می‌کشد بر شمار چوبه‌های دار افزوده می‌شود. در وجه خاص به زنان حکم اعدام داده می‌شود چون زن هستند. زنان را چه به عرض اندام؟! زنان را چه به ابراز وجود؟! به زیر سلطه درآوردن زنان امر ماهوی و همیشگی حاکمیت در تمام این سال‌ها بوده است و خواهد بود. کشاکش این دو نیرو از نخستین روزهای آغاز حاکمیت جمهوری اسلامی درگرفت؛ نبردی گاه پنهان و گاه آشکار که افت و خیز داشته است و توقف نه. جنبش «زن زندگی آزادی» شکل آشکار و گسترده‌ی این جدال بود؛ برآیند نیروهای عیان و نهانِ هر دو سو. در این جنبش زنان و «مسئله‌ی زن» چنان قدرت غافل‌گیرکننده‌ای از خود نشان دادند که پایه‌های سیاسی و فرهنگی و ایدئولوژیک حاکمیت به لرزه افتاد. در مقابله با این قدرت و برای به سلطه درآوردن مجدد زنان، حتی به اندازه‌ی سابق، «طرح نور» و اعمال بیش‌ترِ زور ( بازداشت‌های بیش‌تر، حکم‌های سنگین‌تر و اعدام) به کار گرفته شد. سلطه بر زنان سلطه بر جامعه است همان‌طور که آزادی زنان آزادی جامعه است. نخستین گام برای رسیدن به سلطه، دوختن دهان‌هاست یعنی حذف بیش از پیش آزادی بیان. صدور و اجرای حکم اعدام زنان جز انتقام‌گیری از آنان متوجه آزادی بیان نیز هست. همان‌گونه که «مسئله‌ی زن» فقط مسئله‌ی زنان نیست بلکه امری همگانی است، آزادی بیان هم مربوط به همه است. از کار انداختن ماشین اعدام حمایت از حق آزادی بیان است و تلاش برای لغو حکم اعدام شریفه محمدی و پخشان عزیزی و دیگر محکومان، گذشته از انجام وظیفه‌ی انسانی، دفاع از آزادی بیان خودمان است. فراموش نکنیم که هم‌اکنون وریشه مرادی نیز با اتهام «بغی» در بازداشت به‌سر می‌برد و ممکن است صف زنان محکوم به اعدام طویل‌تر شود.

*************

محکومیت پخشان عزیزی به اعدام

پخشان عزیزی؛ زندانی سیاسی کرد، در شعبه‌ی ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد.
این حکم روز سه‌شنبه دوم مرداد ماه در زندان اوین به این زندانی سیاسی ابلاغ شده است.
پخشان عزیزی روز ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ در تهران بازداشت شد و در بند ۲۰۹ زندان اوین تحت بازجویی قرار گرفت و پس از آن به بند زنان این زندان انتقال یافت. او در زمستان همان سال، در شعبه‌ی ۵ بازپرسی دادسرای امنیت اوین به «بغی از طریق عضویت در گروه‌های مخالف‌نظام» متهم شد که در «قانون مجازات اسلامی» این اتهام به معنای «قیام مسلحانه علیه حکومت اسلامی» عنوان شده است.
این در حالی‌ست که ۳۱ تیرماه نامه‌ای به قلم پخشان عزیزی منتشر شد و او در این نامه به انواع فشارها، تهدید‌ها و شکنجه‌ها اشاره کرده و آورده است: «بارها توسط بازجویان به دار کشیده شده‌ام».
پخشان عزیزی، اهل مهاباد و فارغ‌التحصیل مددکاری اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی است. او پیش از این نیز در آبان ۱۳۸۸ در یک گردهمایی اعتراضی دانشجویان علیه اعدام‌های سیاسی در کردستان بازداشت و در ۲۸ اسفند ۱۳۸۸، با قید وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی‌ آزاد شده بود.

*************

قرق گورستان به دست ماموران؛

ممانعت از برگزاری مراسم بزرگداشت احمد شاملو

عصر روز سه‌شنبه دوم مرداد شماری از اعضای کانون نویسندگان ایران همراه با گروهی از دوستداران احمد شاملو در امامزاده طاهر کرج حضور یافتند تا در بیست‌و چهارمین سالگرد درگذشت شاعر یاد او را گرامی دارند. اما پیش از آنها لشکری از ماموران امنیتی و انتظامی و لباس شخصی گورستان را قرق کرده و درها را بسته بود. ماموران در پاسخ کسانی که می‌خواستند وارد گورستان شوند می‌گفتند: قرار است مراسم برگزار شود و قبرستان تعطیل است! اصرار برخی اعضای کانون برای گشوده شدن در راه به جایی نبرد. با جمع شدن افراد ماموران بارها به جمعیت اخطار دادند که: محل را ترک کنید. حاضران به‌ناچار به سمت فضای سبز جوار گورستان رفتند و آنجا جمع شدند. ماموران امنیتی برای فشار آوردن به جمعیت جز اصرار برای ترک محل یکی از اعضای هیئت دبیران کانون (رضا خندان) را نیز تحت فشار گذاشتند که از جمعیت بخواهد محل را ترک کنند اما او از این کار سر باز زد. پس از دور شدن ماموران امنیتی لحظاتی بعد چند نیروی گارد ویژه آمدند و به جمعیت اخطار دادند. در میان این کشمکش‌ها که هر لحظه بیم برخورد می‌رفت حاضران چند عکس به‌یادگار گرفتند. امسال میزان فشار و ممانعت حتی از سال پیش که دوستداران شاملو برای چند دقیقه توانستند بر مزار او حاضر شوند و ادای احترام کنند بیشتر و سخت‌تر بود. پس از متفرق شدن جمعیت برای بعضی از حاضران پیامک توقیف خودرو به دلیل "بی‌حجابی" فرستاده شده بود.

با این همه احترام به شاملو همانطور که در بیانیه‌ی امسال کانون آمده است:"تجلیل از آزادی‌ست و تقدیر از آزادیخواهی" و به بیان دیگر نکوداشت شاملو حرمت گذاشتن به همه‌ی نویسندگان مستقل، ضد سانسور و حامی آزادی بیان است. گویا همین وجه نمادین است که حاکمیت هر سال مامورانش را برای جلوگیری از مراسم و حتی حضور ساده‌ی اعضای کانون و دوستداران شاملو به گورستان گسیل می‌دارد.
برای دیدن تصاویر اینجا کلیک کنید.

*************

ادای احترام به غفار حسینی و احمد میر علایی

در سی‌امین سالگرد انتشار بیانیه‌ی "ما نویسنده‌ایم" روزهای ۲۸ و ۲۹ تیر ماه چند تن از دبیران و اعضای کانون نویسندگان ایران به نمایندگی از همه‌ی اعضا بر مزار دو تن از امضاکنندگان این بیانیه حضور یافتند و به احترام و نکوداشت تلاش آنها برای آزادی بیان مزارشان را گلباران کردند.
غفار حسینی نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه، یکی از امضاکنندگان بیانیه‌ی "ما نویسنده‌ایم" معروف به متن ۱۳۴ نویسنده، و یکی از مسافران "اتوبوس ارمنستان" بود. اتوبوسی حامل بیش از ۲۰ نویسنده که در طرح جنایتکارانه‌ی ماموران امنیتی قرار بود به دره انداخته شود اما به‌طور تصادفی نقشه‌شان نقش بر آب شد. غفار به این سفر نرفت و به دیگران هم هشدار داد: "همه‌تان را به دره می‌اندازند" او از سوار شدن بر اتوبوس مرگ خودداری کرد اما نتوانست جلوی نقشه‌ی ماموران را که روز ۲۰ آبان ۱۳۷۵ به آپارتمانش وارد شدند و او را به قتل رساندند بگیرد. او در روستای فرج آباد الیگودرز دفن شده و به گفته‌ی دبیران حاضر بر مزارش، روستائیان بسیار به نیکی از غفار یاد می‌کردند.
احمد میرعلایی مترجم آثار نویسندگان برجسته جهانی بود. او بیانیه اعتراض به بازداشت سعیدی سیرجانی و سپس بیانیه‌ی "ما نویسنده‌ایم" را امضا کرده بود. دفاع او از استقلال نویسنده و آزادی بیان در خفقان و یکه‌تازی ماموران امنیتی اوایل دهه‌ی هفتاد خورشیدی سبب شد تا در فهرست سیاه "قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای" قرار بگیرد. روز دوم آبان ۱۳۷۴ ماموران با تزریق انسولین او را به قتل رساندند. احمد میرعلایی در باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد. اعضای کانون روز جمعه ۲۹ تیرماه با حضور بر مزارش یاد او را گرامی داشتند.

یاد این دو امضاکننده بیانیه‌‌ی ضد اختناق "ما نویسنده‌ایم" گرامی باد!

*************

اجرای حکم زندان ۶ تن از فعالان حقوق زنان

جمعی از فعالان حقوق زنان ساکن گیلان، صبح امروز، شنبه ۲۳ تیرماه برای تحمل دوران حبس راهی زندان لاکان شدند.
فروغ سمیع‌نیا، جلوه جواهری، نگین رضایی، شیوا شاه‌سیاه، آزاده چاوشیان و متین یزدانی از فعالان حقوق زنان در «پرونده مرداد ۱۴۰۲» جهت تحمل حبس، راهی زندان لاکان شدند. تعدادی از همراهان و اعضای خانواده‌ی کنشگران حقوق زنان نیز مقابل دادسرای انقلاب رشت حاضر شدند. پیش‌تر زهرا و زهره دادرس نیز در رابطه با همین پرونده بازداشت و به زندان منتقل شده بودند.
گفتنی است که در «پرونده‌ی مرداد ۱۴۰۲» یازده تن از فعالان حقوق زنان و فعالان مدنی گیلان به بیش از ۶۰ سال زندان محکوم شده‌اند.

*************

احضار، بازداشت و تشکیل پرونده برای

صدها شهروند در خلال برگزاری انتخابات ریاست جمهوری

به گفته‌ی خبرگزاری‌ها صدها تن در خلال برگزاری انتخابات ریاست جمهوری توسط قوه قضائیه احضار شده‌اند، برخی از آنان بازداشت شده‌اند و برای برخی دیگر نیز پرونده تشکیل شده است.
آماری که در این خصوص منتشر شده نشان می‌دهد که ۱۱۳ نفر بازداشت و ۱۰۰ نفر احضار شده‌اند. همچنین ۴ هزار و ۵۰۰ صفحه‌ی اینستاگرامی شناسایی و برای دو کانال تلگرامی نیز پرونده‌ی قضایی تشکیل شده است. بنا بر ادعای سخنگوی قوه‌ی قضاییه اتهام این شهروندان درج مطالبی با محتوای «تشویق مردم برای تحریم انتخابات و القای ناامیدی» بوده است و اغلب افرادی که مرتکب «جرم» شده بودند با تعهد و قرار وثیقه آزاد شده‌اند.

*************

بازداشت و احضار فعالان حقوق زنان

و فعالان مدنی گیلان؛ اجرای حکم بیش از ۶۰ سال زندان!

صبح روز بیستم تیرماه، زهره دادرس، فعال حقوق زنان بدون احضار و اطلاع قبلی با هجوم ماموران امنیتی به خانه‌اش بازداشت شد. همچنین زهرا دادرس نیز پس از حضور در شعبه‌ی اجرای احکام، بازداشت و به زندان لاکان رشت منتقل شد.
در خبرها آمده است که همزمان با این بازداشت‌ها، طی تماس‌های تلفنی، به فروغ‌ سمیع‌نیا، جلوه جواهری، متین یزدانی، یاسمین حشدری، نگین رضایی، آزاده چاوشیان، سارا جهانی و هومن طاهری نیز اعلام شده است که جهت اجرای حکم، خود را تا شنبه به زندان لاکان رشت معرفی کنند. پیش‌تر در خردادماه ۱۴۰۳ حکم بیش از ۶۰ سال زندان این ده تن در دادگاه تجدیدنظر گیلان تایید شده بود.

*************

حمایت نویسندگان و روشنفکران هند از آرونداتی روی

بیش از ۲۰۰ تن از نویسندگان، هنرمندان و کنشگران اجتماعی هند با انتشار بیانیه‌ای خواستار لغو شکایت دولت این کشور از «آرونداتی روی»؛ نویسنده، فمینیست و فعال سیاسی شده‌اند.
دولت هند قصد دارد به دلیل سخنرانی ۱۴ سال پیش آرونداتی روی در حمایت از حقوق مسلمانان کشمیر او را با استناد به «قانون ضد تروریسم» به دادگاه بکشاند. بر این اساس ممکن است این نویسنده به ۷ تا ۱۴ سال زندان محکوم شود و حق آزادی به قید وثیقه هم نداشته باشد.
روشنفکران هند با انتشار ‌این بیانیه هشدار داده‌اند که محاکمه‌ی این نویسنده‌ی سرشناس به معنای نقض حق آزادی بیان است.
«آرونداتی روی» از شناخته‌شده‌ترین نویسندگان هندی‌تبار و از مهم‌ترین مدافعان جدایی‌طلبان کشمیر است.
از آثار او می‌توان به رمان «خدای چیزهای کوچک»، «به صدای ملخ‌ها گوش کنید» و «کاپیتالیسم: داستان شبح» اشاره کرد.

*************

بزرگداشت زنده یاد پرویز بابایی

روز گذشته، ۱۳ تیر، کمیسیون فرهنگی کانون نویسندگان ایران مراسم بزرگداشتی برای پرویز بابایی برگزار کرد.بابایی مترجم، نویسنده و عضو دیرین کانون نویسندگان ایران بود.
در این نشست که با حضور شماری از اعضای کانون، خانواده بابایی و تنی چند مهمان برگزار شد در آغاز مجری بر نامه مونا محمدزاده به حاضران در این مراسم خوش آمد گفت و در ادامه چند تن از اعضای کانون به سخنرانی و شعرخوانی پرداختند. از قسمت‌های دیگر برنامه سخنرانی دختر پرویز بابایی و اجرای موسیقی بود.
ابتدا رضا خندان (مهابادی) عضو هیئت دبیران بیانیه‌ی کانون را خواند. این بیانیه پیش‌تر به مناسبت درگذشت پرویز بابایی منتشر شده بود.
سپس حسینعلی نوذری نویسنده و مترجم در سخنانی به ابعاد مختلف آثار ، ترجمه‌ها و اندیشه‌های زنده یاد بابایی پرداخت.
در ادامه، رضا عابد شاعر و منتقد ادبی در جایگاه سخنران قرار گرفت و در سخنانی به زندگی نامه زنده‌یاد بابایی ، کار در چاپخانه ها، دستگیری ها و مواضع او در دفاع از حقوق کارگران و زحمتکشان پرداخت و به تاریخچه حضور موثر او در کانون نویسندگان ایران در هر سه دوره فعالیت آن اشاره کرد.
در این بخش از برنامه سیامک میرزاده شاعر و عضو هیئت دبیران به اجرای دو قطعه موسیقی برای حضار پرداخت.
در ادامه برنامه چند تن از شاعران به جایگاه فراخوانده شدند و با قرائت اشعاری یاد این عضو درگذشته کانون را گرامی داشتند. در این بخش، سید علی صالحی، محمد زندی، نرگس الیکایی ، مه آ محقق و احمد زاهدی لنگرودی سروده‌های خود را خواندند.
پس از شعرخوانی مهر زاد بابایی دختر زنده یاد بابایی در جایگاه سخنران قرار گرفت و با خواندن متنی به نمایندگی از خانواده، در باره منش و شخصیت او در زندگی شخصی و خانوادگی مطالبی بیان کرد.
بخش بعدی برنامه به بیان خاطرات اختصاص داشت که در این بخش به ترتیب ناصر زرافشان ، حسن اصغری و حسین اکبری در رابطه با آشنایی خود با پرویز بابایی و مبارزات او به ایراد سخن پرداختند.
در بخش پایانی سیامک میر زاده به اجرای قطعه‌ای موسیقی پرداخت.
ایران عصر روز هجدهم فروردین سال جاری پس از عمری کوشش اجتماعی، ادبی و اندیشه‌ورزی درگذشت. کانون نویسندگان ایران درگذشت این عضو قدیمی خود را با انتشار بیانیه‌ای به خانواده و جامعه‌ی مستقل فرهنگی تسلیت گفت.

*************

محکومیت یک فعال مدنی به اعدام

به گزارش خبرگزاری‌ها روز پنج‌شنبه ۱۴ تیرماه ۱۴۰۳ شعبه‌ی اول دادگاه انقلاب رشت «شریفه محمدی» فعال کارگری و مدنی محبوس در زندان لاکان را با اتهام «بغی» محاکمه و به اعدام محکوم کرده است.
شریفه محمدی به دلیل عضویت ده سال پیش خود در «کمیته‌ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری» متهم و محکوم شده است. چنانکه در خبرها آمده است دادگاه برای صدور حکم اعدام به ماده‌ی ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی استناد کرده است. بر اساس این ماده: «گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران، قیام مسلحانه کند باغی محسوب می‌شود و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن به مجازات اعدام محکوم می‌گردند.» شریفه محمدی ۱۴ آذر سال ۱۴۰۲ بازداشت شد و چند ماه را در سلول انفرادی گذراند.
گزارش‌ها حاکی از شکنجه و فشارهای جسمی و روحی شدید او برای اخذ اعترافات اجباری است. همچنین این فعال کارگری و مدنی از حق ملاقات با خانواده و تماس تلفنی نیز محروم بوده است.
حکم اعدام محمدی در حالی صادر شده که در هفته‌های اخیر برخوردهای امنیتی و قضایی با فعالان کارگری، معلمان و بازنشستگان شدت یافته است.

*************

جان مهدی بهمن در خطر است

مهدی بهمن؛ نویسنده و نگارگر زندانی روز ۴ تیرماه ۱۴۰۳ به دلیل وضعیت نامساعد جسمی به بیمارستان منتقل اما پس از ۲۴ ساعت مجددا به زندان بازگردانده شد.
بر اساس گزارش‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی او اکنون در قرنطینه‌ی زندان اوین به سر می‌برد، به داروهایش دسترسی ندارد و شرایط وخیمی را از سر می‌گذراند.
بهمن از بیماری‌هایی چون عارضه‌ی قلبی، درد معده و آسیب‌های ناحیه‌ی زانو و کمر رنج می‌برد و با این حال مسئولان زندان به وضعیت جسمانی او بی‌اعتنا هستند.
این نویسنده و نگارگر، در خلال جنبش آزادی‌خواهانه‌ی سال ۱۴۰۱ با یورش نیروهای امنیتی به خانه‌اش در تهران بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. بهمن بخشی از زمان بازداشت خود را در سلول انفرادی گذرانده و به گفته‌ی نزدیکانش در چندین نوبت از دسترسی به داروهای مورد نیازش محروم مانده است.
کتاب «سرمای استخوان‌سوز» عنوان مجموعه داستان مهدی بهمن است که به دلیل ممنوعیت‌ انتشار و سانسور کتاب در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در سال ۲۰۱۹ در آمستردام منتشر شده است.

*************

۲۶ ژوئن روز جهانی منع شکنجه و حمایت از قربانیان آن

مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۸، روز ۲۶ ژوئن را روز جهانی منع شکنجه و حمایت از قربانیان آن نام‌گذاری کرد و هرساله این روز را با رویدادها، جشن‌ها و کمپین‌ها گرامی می‌دارند.
منشور ملل متحد که در جریان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ امضا شده؛ اولین سند بین‌المللی است که اعضای سازمان ملل را ملزم به رعایت و ارتقا حقوق بشر می‌کند.
همچنین، در ۲۶ ژوئن ۱۹۸۷ کنوانسیون ملل متحد علیه شکنجه و سایر مجازات‌های بی‌رحمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز به اجرا درآمد.
جامعهٔ جهانی برای جلوگیری از مجازات ضدبشری شکنجه، یک دستورالعمل حقوق‌بشر بین‌المللی در ملل متحد در نظر گرفته است که کنوانسیون ملل متحد علیه شکنجه و دیگر مجازات‌های ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز نام دارد و شامل ۳قسمت و ۳۳ماده است. روز اجرایی شدن این کنوانسیون ۲۶ژوئن هر سال به‌طور رسمی روز جهانی حمایت از قربانیان شکنجه نام گرفته است.
تصمیم برای برگزاری سالانه روز جهانی حمایت از قربانیان شکنجه توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد به پیشنهاد دانمارک، که محل برگزاری شورای بین‌المللی توانبخشی بین‌المللی به قربانیان شکنجه (IRCT) است، گرفته شده‌است.
۲۶ ژوئن هر سال در حالی گرامی داشته می‌شود که در بازداشت‌گاه‌ها و زندان‌های سراسر جهان ازجمله ایران، شکنجه در اشکال گوناگون اعمال و به این ترتیب بدیهی‌ترین حقوق انسانی نقض می‌شود.

*************

جولیان آسانژ، بنیان‌گذار وب‌سایت ویکی‌لیکس آزاد شد

ویکی‌لیکس با انتشار بیانیه‌ای در شبکه‌ی اجتماعی ایکس اعلام کرد که جولیان آسانژ، بنیان‌گذار این وب‌سایت، پس از تودیع وثیقه در دادگاه عالی بریتانیا، زندان بلمارش را ترک کرد.
طبق اسناد دادگاه منطقه‌ای ایالات متحده در جزایر ماریانای شمالی، آسانژ ۵۲ ساله توافق کرده که به یک مورد اتهام مجرمانه‌ی «توطئه برای دستیابی به اسناد محرمانه دفاع ملی ایالات متحده و افشای آنها» اعتراف کند.
او قرار است صبح چهارشنبه در دادگاهی که در جزیره سایپان برگزار خواهد شد به ۶۲ ماه زندان محکوم شود، مدت زمانی که پیش‌تر آن را در زندان سپری کرده است.
بیانیه‌ی ویکی‌لیکس می‌گوید که آسانژ پس از جلسه‌ی روز چهارشنبه‌ی دادگاه به استرالیا بازمی‌گردد.
جولیان آسانژ به عنوان بنیان‌گذار و مدیر وقت وب‌سایت ویکی‌لیکس در پی افشای جنایات جنگی ایالات متحده در عراق و افغانستان در سال ۲۰۱۰، به اتهام «جاسوسی» تحت تعقیب دولت آمریکا قرار گرفت و ۱۸ مورد اتهام دیگر به او وارد شد.
او پنج سال گذشته را در زندان فوق امنیتی بلمارش در لندن به‌سر برد و قبل از آن نیز چندین سال در سفارت اکوادور در لندن پناه گرفته بود.
آسانژ هدف خود از راه‌اندازی وب‌سایت ویکی‌لیکس را درج اخبار سیاسی و اجتماعی و ایجاد شفافیت در عملکرد دولت‌ها اعلام کرده بود.

*************

نامه‌ی ده زن زندانی سیاسی در اعتراض به سرکوب بهاییان

ده زن زندانی سیاسی در زندان اوین با انتشار نامه‌ای تاکید کردند تا رنج مضاعفی که بر «هم‌وطنان بهایی» تحمیل می‌شود پایان نیابد، در کنارشان ایستاده‌اند.
امضاکنندگان این نامه که به یادبود چهلمین سال اعدام ۱۰ زن بهایی در دهه‌ی شصت نوشته شده است، با اشاره به کمپین «داستان ما یکی‌ست» تاکید کرده‌اند که «تضاد در دیدگاه سیاسی یا باورها مانعی برای ایستادن در کنار هموطنان بهائی‌مان نیست».
آن‌ها همچنین با اشاره به سال‌ها زندگی با مهوش ثابت، شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران، فریبا کمال‌آبادی و دیگر شهروندان بهایی در زندان، از «فشارها و محرومیت‌هایی» که به دلیل «تفاوت عقیده» بر این افراد تحمیل می‌شود، سخن گفته‌اند.
امضاکنندکان این نامه با تاکید بر ضرورت عدم سکوت «در برابر ستم مضاعف بر گروهی از جامعه که حتی زیستشان نیز به عنوان شهروند بهایی جرم‌انگاری شده است»، خواستار پایان یافتن سرکوب بهاییان و ایستادن در کنار آنان شده‌اند.
این نامه با امضای محبوبه رضایی، هستی امیری، سمانه اصغری، سکینه پروانه، مریم یحیوی، ناهید تقوی، نرگس محمدی، آنیشا اسداللهی، سپیده قلیان و گلرخ ایرایی منتشر شده است.

*************

ابتلای منصور یاقوتی به بیماری سخت

مطلع شدیم منصور یاقوتی ماه‌هاست که به بیماری سخت دچار شده است.
منصور یاقوتی نیم قرن پیش فعالیت ادبی خود را در کرمانشاه آغاز کرد و به نوشتن و انتشار داستان پرداخت. او در دهه‌ی ۵۰ خورشیدی در زمره‌ی داستان‌نویسان شناخته شده‌ درآمد. در اوایل دهه‌ی ۶۰ زندانی شد و مدت زیادی در زندان گذراند. پس از آزادی سال‌ها حق نوشتن و منتشر کردن نداشت. او نویسنده کتابهایی چون: چراغی بر فراز مادیان کوه، کودکی من، دهقانان، افسانه‌هایی از ده‌نشینان کُرد و ... است.
یاقوتی مدتی است دچار بیماری دشوار شده و به تشخیص پزشکان نیاز به جراحی و مراقبت‌های اساسی دارد.

*************

ابلاغ حکم دادگاه تجدید نظر کیوان مهتدی و آنیشا اسدالهی

نتیجه‌ی تجدیدنظر در پرونده‌های کیوان مهتدی، مترجم، نویسنده، فعال کارگری و عضو کانون نویسندگان ایران، و آنیشا اسداللهی، مترجم و فعال کارگری از سوی قوه‌ی قضاییه ابلاغ شد.
کیوان مهتدی و آنیشا اسدالهی در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱ در پی بازداشت گسترده‌ی فعالان صنفی معلمان و کارگران، به زندان اوین منتقل شدند. این زوج پس از سپری کردن دوره‌ای طولانی در سلول‌های انفرادی، با اتهام‌های «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام»، به‌ترتیب، به ۶ (۵ سال قابل اجرا) و ۵ سال و ۸ ماه زندان (۵ سال قابل اجرا) محکوم شدند.
به گفته‌ی خانواده‌ی کیوان و آنیشا، اکنون پس از ابلاغ حکم تجدیدنظر، محکومیت آنان به ۳ سال و ۷ ماه زندان کاهش یافته است.
گفتنی است که بازداشت و محکومیت این دو مترجم و فعال کارگری موجی از مخالفت و واکنش میان فعالان عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی برانگیخت.

*************

بازداشت حسین شنبه‌زاده

حسین شنبه‌زاده، ویراستار، مترجم و فعال شبکه‌های اجتماعی، روز ۱۵ خرداد در شهر اردبیل بازداشت شد. مدتی پیش، انتشار نظری از او حاوی یک «نقطه» در واکنش به مطلبی در صفحه‌ی رهبر جمهوری اسلامی در شبکه‌ی اجتماعی ایکس، مورد توجه کاربران قرار گرفت.
روز گذشته و پیش از تایید رسمی خبر، شماری از کاربران شبکه‌های اجتماعی از احتمال دستگیری او سخن گفته بودند. نگرانی‌ها در خصوص وضعیت او پس از آن مطرح شد که پست‌هایی «شبهه‌انگیز» و با خطاهای نگارشی در حساب شخصی او در شبکه اجتماعی ایکس منتشر شدند.
در همان ساعات اول بازداشت خبرگزاری‌های حکومت خبر از دستگیری «جاسوس اسراییل» و «عامل موساد» دادند و افزودند که «نامبرده تحت پوشش فعالیت ویراستاری، به جمع‌آوری اطلاعات برای موساد می‌پرداخته و با قصد خروج از کشور در اردبیل بازداشت شده است».
خانواده‌ی شنبه‌زاده با صدور اطلاعیه‌ای، نگرانی خود را از انتساب اتهامات سنگین بدون برخورداری از حق داشتن وکیل و در زمان کمتر از ۲۴ ساعت از دستگیری ابراز داشتند.
حساب کاربری حسین شنبه‌زاده پس از بازداشت او از دسترس خارج شده و برادر او اعلام کرده که «آخرین توییت حسین را مشخصاً خود او منتشر نکرده» است.
شنبه‌زاده پیش‌تر نیز در سال ۱۳۹۸ به‌ دلیل فعالیت در شبکه‌های اجتماعی بازداشت و به اتهام «توهین به مقدسات»، «توهین به رهبر جمهوری اسلامی» و «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» به ۳ سال و ۶ ماه زندان محکوم شده بود.

*************

یاد

اصغر الهی نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران

اصغر الهی (۱۳۲۳- ۱۳۹۱) نویسنده و روان‌پزشک انسان‌دوست و عضو دیرین کانون نویسندگان ایران دوازدهم خردادماه سال ۹۱ چشم از جهان فروبست. او از امضاکنندگان متن «۱۳۴ نویسنده» بود.
او نیز مانند بسیاری از دیگر جوانان آزاداندیش و عدالت‌‌خواه از دوران نوجوانی به فعالیت‌های سیاسی پرداخت؛ با این‌همه توانست رشته‌ی پزشکی را در دانشگاه تهران با تخصص روان‌پزشکی به پایان رساند، به تدریس در دانشگاه‌ها و روان‌درمانی بپردازد، دو سالی در اوایل دهه‌ی شصت سردبیری مجله‌ی «بازتاب روان‌شناسی» را بر عهده گیرد؛ و به تبحر در زمینه‌ی نشانه‌شناسی اختلالات روانی شهره شود. گذشته از ترجمه‌ی متن‌های تخصصی این حوزه، یگانه اثر تألیفی او «پیش‌درآمدی بر روان‌شناسی اجتماعی: رابطه پزشک و بیمار» گواه نگاه انسانی‌اش در سپهر حرفه‌ای است.
اما الهی به نویسندگی نیز به اندازه‌ی روان‌پزشکی عشق می‌ورزید و در چهل‌سال حضور خود در عرصه‌ی داستان‌نویسی پیوسته در پی کشف و خلق شگردهای تازه‌ی روایت‌گری در داستان‌های روان‌شناختی بود. نخستین داستان‌های کوتاه او در دهه‌ی چهل منتشر شدند. از آثار او می‌توان به مجموعه‌‌ داستان‌های «بازی»، «قصه‌های پائیزی»، «رؤیا تا رؤیا»، «دیگر سیاووشی نمانده است» و «حکایت عشق و عاشقی ما» و دو رمان‌‌ «مادرم بی‌بی‌جان» و به‌‌ویژه «سالمرگی» اشاره کرد که پرآوازه‌ترین اثر اوست. این رمان که سال ۱۳۷۰ نگاشته شد و در ۱۳۸۵ به چاپ رسید، سال ۱۳۸۶ جایزه‌ی بنیاد گلشیری را برد اما دو سال بعد هنگام چاپ سوم در ردیف آثاری قرار گرفت که برای تجدیدچاپ نیاز به بررسی مجدد دارند و تا سال ۱۳۹۵ اجازه‌ی انتشار نیافت.

یادش گرامی

*************

تایید حکم بیش از ۶۰ سال زندان فعالان حقوق زنان و فعالان مدنی گیلان

دادگاه تجدید نظر حکم بیش از ۶۰ سال حبس برای فعالان حقوق زنان و فعالان مدنی گیلان را عیناً تایید کرد.
دادگاه انقلاب رشت، در روز هشتم خرداد احکام حبس برای زهره دادرس، فروغ سمیع‌نیا، سارا جهانی، یاسمین حشدری، شیوا شاه سیاه، نگین رضایی، متین یزدانی، آزاده چاوشیان، زهرا دادرس، جلوه جواهری و هومن طاهری را که پیشتر صادر شده بود، بدون تشکیل دادگاه، عیناً تایید کرد.
پیشتر در مرداد ۱۴۰۲ و در آستانه نخستین سالگرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» فعالان برابری‌خواهی جنسیتی در گیلان، با یورش به منازلشان بازداشت شدند.
بر اساس حکم تجدیدنظر دادگاه انقلاب رشت، «زهره دادرس» به ۹ سال و ۶ ماه حبس (به اتهام تشکیل ‌گروه با هدف برهم زدن امنیت ملی به ۶ سال و یک روز حبس تعزیری و‌ به اتهام اجتماع و تبانی، به ۳ سال و شش ماه و یک روز حبس تعزیری) محکوم شد.
همچنین«فروغ سمیع‌نیا»، «سارا جهانی»، «یاسمین حشدری»، «شیوا شاه سیاه»، «نگین رضایی»، «متین یزدانی»، «آزاده چاوشیان» و‌ «زهرا دادرس» هریک به ۶ سال و ‌۳ ماه و ۱۷ روز حبس (اجتماع و تبانی به سه سال و شش ماه و یک روز حبس و برای اتهام عضویت در گروه، به دو سال و هفت ماه و شانزده روز حبس) محکوم شدند.
از سوی دیگر «جلوه جواهری» و «هومن طاهری» به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۱ سال حبس تعزیری محکوم شدند.

*************

محکومیت ژینا مدرس گرجی به ۲۱ سال حبس (۱۰ سال قابل اجرا) در تبعید

ژینا مدرس گرجی، روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان اهل سنندج به ۲۱ سال حبس و تبعید به زندان همدان محکوم شد.
دادگاه انقلاب سنندج مدرس گرجی را برای اتهام‌ «تشکیل دستە و گروە غیرقانونی با هدف براندازی نظام» به ۱۰ سال حبس تعزیری، برای «همکاری با گروه‌ها و دول متخاصم» به ۱۰ سال حبس تعزیری و برای «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری محکوم کرده است. از مجموع ۲۱ سال حبس ۱۰ سال آن اجرایی است.
همچنین دادگاه، اجرای حکم مدرس گرجی در زندان سنندج را به دلیل «احتمال فعالیت‌های مخرب امنیتی» مصداق «مفسده امنیتی» دانسته و حکم به تبعید او به زندان همدان داده است.
به گفته‌ی خبرگزاری‌ها مصادیق اتهام ژینا مدرس گرجی «تاسیس انجمن ژیوانو با ایدئولوژی فمینیستی و با هدف براندازی»، «شرکت هدفمند در تجمعات و بیان نمودن شعارهای ساختار شکنانه»، «ارتباط با عناصر ضدانقلاب»، «شرکت در کنفرانس‌ها و کارگاه‌های آموزشی بین‌المللی»، «نشر مطالب در فضای مجازی و انجام مصاحبه با رسانه‌های خارج از کشور در جهت سیاه‌نمایی اوضاع کشور و متشنج کردن فضای جامعه در برهه‌‌ی حساس پس از فوت مهسا (ژینا) امینی» عنوان شده است.
ژینا مدرس‌گرجی اولین بار در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ به دست ماموران امنیتی بازداشت و پس از ۴۰ روز با قرار وثیقه آزاد شد.
او در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۲ برای دومین بار دستگیر شد و ۸۴ روز بعد با قرار وثیقه سنگین ۵ میلیارد تومانی از بند زنان کانون اصلاح و تربیت سنندج آزاد شد.
آخرین جلسه‌ی دادگاه رسیدگی به اتهامات این فعال حوزه‌ی زنان در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ برگزار شد.

*************

محکومیت ۱۵ زن بهایی به ۷۵ سال زندان

۱۵ شهروند زن بهائی به اتهام «فعالیت آموزشی و تبلیغی مغایر با شرع اسلام» توسط دادگاه انقلاب اصفهان در مجموع به ۷۵ سال زندان، ۷۵۰ میلیون تومان جزای نقدی و محرومیت‌های اجتماعی محکوم شدند. بر اساس این حکم هر کدام از این افراد به پنج سال زندان محکوم و موظف به پرداخت ۵۰ میلیون تومان جزای نقدی شده‌اند.
بنا بر گزارش برخی خبرگزاری‌ها علاوه بر موارد یاد شده پنج سال محرومیت از خدمات اجتماعی و دو سال منع خروج از کشور نیز از دیگر احکامی است که برای آن‌ها صادر شده است.
مژگان پورشفیع اردستانی، نسرین خادمی قهقرخی، آزیتا رضوانی خواه، شعله آشوری، مژده بهامین، بشری مطهر، سارا شکیب، سمیرا شکیب، رویا آزادخوش، نوشین همت، شورانگیز بهامین، ساناز راسته، مریم خورسندی، فیروزه راستی‌نژاد و فرخنده رضوان‌پی، اسامی این شهروندان بهائی است. آنها به دلیل شرکت در مراسم مذهبی از سوی شعبه ۱۸ بازپرسی دادسرای اصفهان متهم شناخته شدند و دادگاه انقلاب اصفهان ۱۵ فروردین‌ سال جاری اتهام «فعالیت تبلیغی و آموزشی انحرافی مغایر با شرع مقدس اسلام» علیه این شهروندان بهائی را «محرز» دانسته و برای آن‌ها «قرار جلب دادرسی»‌ صادر کرده بود.
بر این اساس شعبه یک دادگاه انقلاب، «اشد مجازات» را برای این زنان در نظر گرفته است. حکم یاد شده روز ۲۷ اردیبهشت‌ماه از سوی شعبه‌ی اول دادگاه انقلاب اصفهان صادر و به این شهروندان ابلاغ شده است.

*************

یاد پرویز کلانتری

نقاش، نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران

پرویز کلانتری (۱۳۱۰ - ۱۳۹۵) نقاش و طراح نوگرا، نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران در ۳۱ اردیبهشت چشم از جهان فروبست.
کلانتری در سال ۱۳۳۸ رشته هنرهای تجسمی را در دانشگاه تهران به پایان برد. نقاشی را از همان دوران دانشجویی با تجربه‌گری در پی شیوه‌های نو آغاز کرد؛ و دیپلم خود را بر اساس مینیاتوری از خسرو و شیرین در قالب نقاشی کوبیسم ارائه داد. پس از چند‌سالی تدریس در دانشکده‌ی هنرهای زیبا به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیوست که حاصل آن تصویرگری بسیاری از کتاب‌های محبوب و آشنای کودکان ازجمله «کدو قلقله‌زن»، «جمجمک برگ‌خزون»، «گل اومد بهار اومد» و «رنگین‌کمون» (با اشعار ثمین باغچه‌بان) است.
از سال ۱۳۵۳ که دوره‌ی نقاشی‌های کاهگلی را آغاز کرد شیوه‌ای در پیش گرفت که او را به خالق فضاهای بومی و معماری کویری ایران شهره کرد یا به گفته‌ی خودش «نقاش مناظر خاک‌آلود» وطن. از آن پس آثار او در نمایشگاه‌های گروهی و انفرادی بسیاری در داخل و خارج کشور به نمایش درآمده‌اند. یکی از این آثار در فهرست تمبرهای ویژه‌ی سازمان ملل به چاپ رسیده و تابلوی پرآوازه‌اش «شهر ایرانی از نگاه نقاش ایرانی» در مقر سازمان ملل جای گرفته است.
کلانتری، گذشته از نقاشی، دست به قلم نیز بود و افزون بر مقالاتی که در نشریات هنری منتشر شدند چند مجموعه داستان نیز از او به یادگار مانده است از جمله «نیچه نه، فقط بگو مشداسماعیل»، «ولی افتاد مشکل‌ها» و «چهار روایت از شب سال نویی که بر نیما گذشت یا نگذشت».

یادش گرامی

*************

بیش از صد چهره‌ی بین‌المللی فرهنگی و هنری خواستار لغو حکم اعدام و آزادی توماج صالحی شدند.

بیش از صد چهره‌ی بین‌المللی فرهنگی و هنری با توماج صالحی، خواننده‌ی رپ اعتراضی، اعلام همبستگی کردند و طی بیانیه‌ای خواستار آزادی فوری و بدون شرط او شدند. در این بیانیه آمده است: «به عنوان هنرمندان، موسیقیدانان، نویسندگان و ... با توماج صالحی اعلام همبستگی می‌کنیم. ما خواهان لغو فوری و بدون قید و شرط حکم اعدام او و لغو تمامی اتهامات دیگر و آزادی بدون تاخیر او هستیم.»
امضاکنندگان این بیانیه افزوده‌اند: «هنرمند باید اجازه داشته باشد که انتقاد کند، تحریک کند، قدرت را زیر سوال ببرد و آن را به چالش بکشد. این هم حق و هم وظیفه‌ی ما هنرمندان است.»
در بخش پایانی این بیانیه نیز چنین آمده است: «هیچ هنرمندی نباید به دلیل استفاده از حق آزادی بیان خود مورد آزار و اذیت قضایی قرار گیرد، چه رسد به اینکه به اعدام محکوم شود.»

*************

یاد محمدعلی سپانلو

بیست‌ویکم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۴ عرصه‌ی فرهنگ و ادب ایران یکی از چهره‌های پرآوازه‌ی خود را از دست داد: محمدعلی سپانلو، شاعر و مترجم و پژوهش‌گر، که پس از چند سالی دست‌وپنجه نرم‌کردن با بیماری سرطان دیده بر جهان فروبست. سپانلو روشنفکری آزادی‌خواه و سانسورستیز بود و یکی از چهل‌ونُه اهل‌قلمی که سال ۱۳۴۷ کانون نویسندگان ایران را بنیاد نهادند. «سرگذشت کانون نویسندگان ایران» که یکی از منابع انگشت‌شمار موجود درباره‌ی این تشکل آزاد‌ی‌خواه است و مدیون حضور پیوسته‌ی سپانلو در فعالیت‌های هر سه دوره‌ی کانون و در ارکان اجرایی آن - در مقام دبیر در ۱۳۴۷، در مقام منشی در ۱۳۵۷ و در مقام دبیر در ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹ ــ و همراهی‌اش با فعالانی که به‌ویژه در دهه‌ی خون‌بار هفتاد در احیای کانون نویسندگان ایران ‌کوشیدند، ازجمله حضور در گروه گردآورندگان امضا برای متن «۱۳۴ نویسنده» در سال ۱۳۷۳، گویای پای‌بندی او به منشور کانون نویسندگان ایران و اهداف آن بود. و تا پایان عمر بر این عهد استوار باقی

یادش زنده و پایدار

*************

بازداشت دو خواننده‌ی موسیقی رپ در شیراز

دانیال مقدم و وفا احمدپور (وفادار)، دو خواننده‌ی رپ در شیراز بازداشت شدند. روز ۲۰ اردیبهشت ماه متنی در صفحه‌ی اینستاگرام وفا احمدپور مبنی بر دستگیری این دو خواننده در شیراز منتشر شده است اما از آن پس تا کنون اطلاعات دقیقی از وضعیت آن‌ها در دست نیست.
این دو خواننده در اثر اخیر خود با عنوان «آماده باش» به انتقاد از حکومت و شرح مشکلات مردم پرداخته‌اند.
پس از انتشار این اثر دانیال مقدم، در صفحه‌ی اینستاگرام خود خطاب به حکومت خواستار آزادی «تمامی زندانی‌های سیاسی و هنرمندان» و پایان «حجاب اجباری» شده بود.
گفتنی است که وفا احمدپور پیش از این نیز در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ در منزل خود بازداشت و پس از چند روز با تودیع وثیقه از زندان اوین آزاد شد. او پس از آزادی موقت در دادگاه انقلاب از بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس محکوم شد.

*************

محمد رسول اف به ۸ سال حبس، شلاق، ظبط اموال و جزای نقدی محکوم شد

به گفته‌ی بابک پاک‌نیا، وکیل دادگستری، حکم ۸ سال حبس (۵ سال قابل اجرا)، تحمل ضربه‌های شلاق، پرداخت جزای نقدی و ضبط اموال محمد رسول‌اف، کارگردان و عضو افتخاری کانون نویسندگان ایران در شعبه سی و شش دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شده و پرونده به اجرای احکام ارسال شده است. بر اساس جزییات تازه‌ای که از آخرین اثر محمد رسول‌اف در خبرگزاری‌ها منتشر شده است، این کارگردان فیلم «دانه‌ی انجیر معابد» را بدون تن دادن به حجاب اجباری رایج در سینمای ایران ساخته است و این فیلم در بخش اصلی فستیوال کن حاضر خواهد بود. این در حالی است که در روزهای اخیر خبر فشار نیروهای امنیتی بر برخی از بازیگران و عوامل این فیلم نیز منتشر شده بود.

*************

بیانیۀ بیش از ٧٠٠ تن از فعالان فرهنگی،

صنفی و سیاسی در حمایت از کیوان مهتدی و آنیشا اسدالهی

بیش از ۷۰۰ تن از فعالان فرهنگی، صنفی و سیاسی با امضای بیانیه‌ای ضمن اشاره به تداوم حبس کیوان مهتدی و آنیشا اسدالهی خواهان آزادی «بی قید و شرط» آن‌ها شدند.
کیوان مهتدی، مترجم، نویسنده فعال کارگری و عضو کانون نویسندگان ایران، و آنیشا اسداللهی، مترجم و فعال کارگری از اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱ در جریان بازداشت گسترده‌ی فعالان صنفی معلمان و کارگران، دستگیر و به زندان اوین منتقل شده‌اند.
این زوج جوان پس از سپری کردن دوره‌ای طولانی در سلول‌های انفرادی، با اتهام‌های «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام»، به‌ترتیب، به ۶ سال زندان و ۵ سال و ۸ ماه زندان محکوم شدند. از زمان بازداشت در اردیبهشت ۱۴۰۱، مهتدی حتی یک‌روز هم به مرخصی نیامده است، و آنیشا اسدالهی که ۲۹ مرداد ۱۴۰۱ به طور موقت آزاد شده بود، در ۴ مرداد ۱۴۰۲ به زندان بازگردانده شد و هم‌اکنون در بند زنان زندان اوین به سر می‌برد.
در متن این بیانیه پس شرح مختصر وضعیت کیوان و آنیشا چنین آمده است: «ما امضاکنندگان این بیانیه، کیوان مهتدی و آنیشا اسداللهی را دو شخصیت دلسوز و صاحب اندیشه می‌دانیم که جایشان به هیچ‌عنوان زندان نیست، از همین رو آزادی بی‌قید و شرط آنان را خواستاریم.»

*************

«نمای آزاد» عنوان برنامه‌های تصویری کانون نویسندگان ایران است.

«نمای آزاد» عنوان برنامه‌های تصویری #کانون_نویسندگان_ایران است. در دومین قسمت «نمای آزاد» چند تن از شاعران، نویسندگان و مترجمان حاضر در مراسم گرامی‌داشت پنجاه و ششمین سالگرد تأسیس کانون نویسندگان ایران نظرشان را پیرامون «روز کانون» بیان کرده‌اند.


*************

لغو مراسم بزرگ‌داشت زنده‌یاد پرویز بابایی با یورش ماموران انتظامی و امنیتی

مراسم بزرگ‌داشت زنده‌یاد پرویز بابایی، مترجم، نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران با یورش ماموران انتظامی و امنیتی لغو شد. این مراسم قرار بود روز چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت‌ماه در یکی از تالارهای تهران با حضور خانواده، دوستان و برخی اعضای کانون نویسندگان ایران برگزار شود. اما به‌رغم این که مهمانان مراسم مدتی در سالن انتظار حضور داشتند پس از یورش ماموران از برپایی آن ممانعت به عمل آمد.
تلاش خانواده و نزدیکان بابایی برای برگزاری مراسم بی‌اثر بود و در نهایت رضا عابد، عضو کانون نویسندگان ایران پس از سخنرانی کوتاهی در مورد خدمات این نویسنده در حوزه‌ی فرهنگ و تاریخ، از حاضرین خواست تا سالن را ترک کنند.
مهمانان در حالی که یکصدا کف می‌زدند، با سر دادن شعار «درود بر بابایی»، اعتراض خود را نسبت به برخورد امنیتی با این مراسم اعلام کرده و پس از ابراز همدردی با خانواده بابایی سالن را ترک کردند.
پرویز بابایی، متولد چهارم بهمن ماه ۱۳۱۱ در تهران، در هجدهم فروردین ماه ۱۴۰۳ در سن ۹۲ سالگی درگذشت و به خاک سپرده شد. او فعالیت های فرهنگی خود را از سال ۱۳۴۴ آغاز و در زمان حیات خود قریب به ۲۰ جلد کتاب را ترجمه و تألیف کرد.
از آثار این نویسنده و مترجم می‌توان به «اومانیسم و سوسیالیسم»، «تاریخ عرب در قرون جدید»، «مکتب‌های فلسفی از دوران باستان تا امروز»، «لودیگ فوئر باخ و ایدئولوژی آلمانی»، «از سقراط تا سارتر»، «فرهنگ اصطلاحات فلسفه»، «کانت و فلسفه معاصر»، «فلسفه تجربه‌گرا»، «دموکراسی و انقلاب» و همچنین «زمینه‌ی تکامل اجتماعی» اشاره کرد.‎

*************

یک پرسش، چند پاسخ

روز جهانی آزادی مطبوعات

سوم مه (۱۳ اردیبهشت) روز جهانی آزادی مطبوعات است. از چهار تن از اعضای کانون نویسندگان ایران پرسیدیم: با توجه به این روز ارزیابی شما از وضعیت آزادی مطبوعات در ایران چیست؟
یادآوری: پاسخ‌ها نظر شخصی پاسخ‌دهندگان است و لزوما با نظر کانون نویسندگان ایران یکسان نیست.
علی باباچاهی:
* طنین این سئوال‌ به‌تمامی یک «رسانه» شمرده می‌شود!
و در این پرسش (تنها صداست که می‌ماند!)
- پاسخ: نخستین تجربه عشقی من با تهدید ساواک آغاز شد.
سردبیر مجله «تکاپو» بودم. مجله تکاپو افزون بر بوشهر در سراسر ایران مورد استقبال محافل فرهنگی و روشنفکری قرار می‌گرفت. مجلات روشنفکری تهران، مثل «مجله خوشه» مطالبی از آن را نقل می‌کردند!
جالب این‌که احمد شاملو، وقتی مجله تکاپو را از بوشهر و در سال ۱۳۴۶ برای‌شان پست می‌کردیم، و «خوشه» را از بوشهر برای شاملو ارسال کردیم؛ ایشان در «خوشه» نوشتند:
بوشهر ستاد کوشندگان شعر امروز ایران!
در ادامه بحث روزنامه‌نگاری را باید مطرح کنم
اما از مجله «آدینه» نام ببرم که چندین سال مسئول بخش شعر این مجله بودم
و چند صباحی هم دبیر بخش مجله «نافه» بودم‌،
مدیر و سردبیر نافه بانویی پابه‌سن‌گذاشته بود! وقتی می‌خواستم «نافه» را رها کنم نمی‌دانم چرا ـ همین‌طوری البته ـ این بیت غزل از حافظ، زیرلب زمزمه می‌کردم:
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه باک
ما بدو مشتاق بودیم، او به ما محتاج بود!
و بدین سان است:
که یکی روزنامه‌نگاری تمام‌عیار می‌شود!
* در مقدمه‌ی کتاب «فصل دیگر تری از زن بودن» (ناشر کتابِ بدون مجوز؛ انتشارات نورهان)
ــ در مقدمه‌ی همان کتاب، فصل دیگرتری اززن بودن، آمده است :
من نه روزنامه می‌خوانم، نه تلویزیون دارم و خبرهای مهم را از دوستان می‌شنوم (همان، ص ۹)
** اما بد نیست رفقای مقاوم و ارجمندم بریده‌ای از یک شعر مرا (علی باباچاهی را) بخوانند:
قرار بود در مراسم اعدام تو حاضر شوم
لبخند مهیا شد و لب خندان نیز
" گروه محکومین را"
دستور بفرمود و ساطور و تبر اما
قدری مستعمل بود!
جهان متوجه شد، (چاپ دوم، بدون مجوز)
بر این نکته تاکید می کنم:
روز جهانی آزادی مطبوعات، مقارن روز آزادی و عدالت هم‌چون مقوله‌ای درج‌شده در روزنامه‌ها و مجلات است که دقیقا از سال ۱۹۹۳ میلادی هرسال در سرتاسر جهان گسترده می‌شود!
بی‌گمان سازمان ملل متحد روز سوم «مه» را زیر عنوان «هشتمین اجلاس» خود، همان‌گونه که اشاره شد، روز آزادی مطبوعات را به «سمع» جهان می‌رساند! پیام مهم «آزادی مطبوعات» بر اثر اعتراضات زن و مرد در کف خیابان‌ها، ایجاد آزادی و عدالت بر اثر آزادی به‌اضافه‌ی عدالت، و علاقه و عشق زحمتکشان ایران و جهان، از قید اسارت زحمتکشان و ستمدیدگان، دادخواهی مردمان شکنجه‌دیده را از قید قفس می‌رهاند!
هنوز با انسان‌های بی‌گناه در زندان‌ها و زنان و مردان دربند و تحمل شکنجه و شلاق‌های طاقت‌فرسا روبه روییم!
بی‌تردید، تاکید من بر آزادی روزنامه‌نگاری و روزنامه‌نگاران، در زمینه به دست آوردن مصرانه‌ی خبرها و مطالعه اخبار جراید و نشر و بیان و آزادی بدون «حصر و استثنا» امکان‌پذیر خواهد بود!
و اما، با چند امّای دیگر، ترانه‌ی جهانی شروین حاجی‌پور را با صدای بی‌نظیر و محزون او بشنویم: این صدا «یک رسانه» به‌طورکلی‌ست:
برای توی کوچه رقصیدن
برای ترسیدن‌، برای بوسیدن
برای خواهر، خواهرامون
برای تغییر، برای مغزها، برای پوسیدن
برای کودکان افغانی
برای برای برای برای ...
احمد زاهدی لنگرودی:
روز جهانی آزادی مطبوعات را به روزنامه‌نگاران شجاع الهه محمدی و نیلوفر حامدی تبریک می‌گویم و به روزنامه‌نگارانی که هم‌اکنون در زندان هستند؛ کامیار فکور، ویدا ربانی، رسول گله‌بان، مهدی افشارنیک، روح‌اله نخعی و پریسا صالحی و بی‌شمار دیگر جوانان شریف و توانایی که برای حفظ شرف قلم و دفاع از آزادی مطبوعات جان فرسودند اما قلم نفروختند. یاد همه‌ی روزنامه‌نگاران جان‌باخته در راه آزادی از صوراسرافیل تا عشقی و کریم‌پور شیرازی و از مرتضی کیوان تا پیروز دوانی... نیز گرامی‌باد.
آزادی مطبوعات در هیچ‌کجا به هیچ جامعه‌ای اهدا نشده و نمی‌شود؛ با سعی و تلاش و جان‌فشانی روزنامه‌نگاران مستقل و آگاه به دست می‌آید. سانسور مطبوعات با هدف جلوگیری از آگاهی جامعه از فساد غارتگران حکومتی است که هر روز تشدید می‌شود؛ پس همین مدافعان راستین آزادی مطبوعات‌اند که تن به مزدوری و قلم‌فروشی نداده‌اند و اندیشه و استعداد خود را در راه آزادی و برابری مردم جامعه‌ای مصرف می‌کنند که در آن بالیده‌اند.
آزادی مطبوعات جزء مهمی از آزادی بیان است. در جامعه‌ای که آزادی بیان، آزادی احزاب و سندیکاها نباشد، در حکومتی که به آزادی آدمی باور ندارد، مطبوعات آزاد نیز وجود ندارند. در نظام سرمایه‌داری، رسانه‌ها در اختیار و انحصار صاحبان قدرت قرار دارد. وظیفه‌ی روزنامه‌نگار مستقل نه خوش‌نگاریِ صدای سرمایه‌داران و حکومت، بلکه انتقاد و افشای این مناسبات ظالمانه و استبدادی‌ست؛ کاری کارستان که خامه‌ی روزنامه‌نگاران شریف را به خون رنگین و فرجام مطبوعات آزاده را در بیداد استبداد چنان ساخته است که فرخی یزدی سروده:
هر خامه نکرد ناکسان را توصیف
آن خامه ز پافشاریِ ظلم شکست
هر نامه نکرد خائنان را تعریف
آن نامه به دست ظالمان شد توقیف
سیدعلی صالحی:
در هرکجای جهان و در طولِ قرونِ بعد از بیداری مدنی، اگر «بودن یا نبودن؟ مسئله این است!» رایج و باورپذیر بود، در ایران معاصر، خاصه بعد از انقلاب مشروطه، «نبودن یا بودن» مسئله بوده است. حیات و حضور و وفاتِ واژه هم همین بوده است، و هست! ضمیرِ ناخودآگاه و جمعی ما (در هر شرایط، در هر طبقه، و در هر ایام و مکان و ممکنی) از روبه‌رو شدن با پرسش هراسان است، و به همین دلیل نیز می‌ترسد خود را با سؤالِ خود مطرح کند. پرسیدن ... آزمودن خود در برابرِ خطاست، باز به همین دلیل کلمه‌ی «گناه»‌را جانشین خطا کرده است. این سایه‌روشنِ مشکوک،‌ در همه‌ی جوارح جامعه و شقوقِ خانوار نفوذ کرده است، چندان‌که فرسایش آن به سرگیجه‌ی فردی منجر شده است.
هوشمندی شیطانیِ استبداد، ما را الفبای شک آموخته است، تا خیال کنیم «نگفتن» نوعی تدبیر است. ما حتی نگفتن را نمی‌گوییم! مطبوعات و رسانه‌ها به‌ویژه در جهانِ پیرامونی، بر سر سفره‌ی بی‌پدرِ چنین شرایط و موقعیتی ... نمی‌توانند با کیمیای شجاعت، بزرگ و مداوم و صاحبِ مقامِ مردمی شوند. این عبارتِ «روز جهانی مطبوعات» شعارِ دلنشین دروغزنی‌ست که خِرد به آن می‌خندد، چراکه مطبوعات در سوئد چیزی نیست که این اطرافِ ما اطراق کرده باشد. مطبوعاتِ جوامعِ استبدادزده و سانسورپرست هیچ شباهتی با «آرزوی مطبوعات آزاد» ندارند. «سود» و «سرمایه» از نوع بُزباشِ آن، به دلیل میل به چپاول و رانت و دست در جیبِ مردم کردن، همان چهره‌ی بزک‌دوزک‌شده‌ی غارت ملی است؛ محبت هولناکی که مردم ما طی هفت هزار سال به آن عادت کرده است.
مطبوعات (حتی از نوعِ پچپچه‌ی کَر در کوچه) معجزه‌ی همین حیاتِ جعلی است. فاصله‌ی هویتِ رسانه از استکهلم تا کابل، فاصله‌ی دو کشور بر یک سیاره نیست، ابعاد آن کیهانی است، کیهانی که گاه از منظومه‌ی طبیعی خود خارج می‌شود و اقمار اسیرمانده را به دشنام می‌گیرد.
مطبوعات! ما روز مطبوعاتِ متلاشی‌شده را نمی‌توانیم گرامی بداریم؛ آوازِ عزا و ستمِ سانسور به ما یاد می‌دهد بِشکن در عزای آزادی، همدلی با سهلِ خاموشی و ممتنع و مرگِ کلمه است. کلمه‌ی مزاحمِ «جهانی» در میانه‌ی این عبارتِ «خوشگل» نوعی آرایشِ دیو با گریمِ فرشته است. والسلام ای نوشتن، و الوداع ای واژه... !
محبوبه موسوی:
من فقط جسته‌گریخته با مجلات ادبی کار کرده‌ام و از این رو خود را روزنامه‌نگار نمی‌دانم؛ از این رو منظر نگاهم به مطبوعات بیش‌تر از زاویه نگاه خواننده-‌مخاطب است تا فعالیت حرفه‌ای در این عرصه.
همین‌ که حرف از مطبوعات به میان می‌آید، بلافاصله پس از آن موضوع آزادی مطبوعات و چگونگی رفتار با روزنامه‌نگاران به ذهن می‌رسد؛ نکته‌ای که سنجش آن میزان قدر دیدن و بر صدر نشستن مطبوعات را در یک جامعه روشن می‌کند. سوم ماه مه، روزی است برای افزایش آگاهی در مورد آزادی رسانه‌ها و احترام و حمایت از حق آزادی بیانِ مندرج در ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و نیز به مناسبت سالگرد اعلامیه «ویندهوک» که در سال ۱۹۹۱، اصول مطبوعات آزاد توسط روزنامه‌نگاران روزنامه آفریقایی «ویندهوک» گرد آمد.
میزان پیشرفت فرهنگی هر جامعه را می‌توان با دو سنجه سنجید: یکی استقلال مطبوعات و دیگر آزادی بیان آن‌ها. استقلال مطبوعات به‌معنای آگاهی آن‌ها به حقوق مسلم‌شان، باید و نبایدهای حریم کاری‌شان و برخورد حرفه‌ای آن‌ها با مسائل است که تا چه اندازه توان ایستادن در مقابل موج‌های رسانه‌ای سرمایه‌داری را دارند و قادرند بدون توجه به جریانات حاکم بر مد روز دیدگاه خود را مطرح کنند. شق دیگر، یعنی وجود آزادی بیان، به دستِ باز مطبوعات در تهیه و انتشار گزارش نظر دارد، یعنی پشت‌گرمی آن‌ها به حمایت قانونِ آزادی‌های بیان از آن‌ها و نگاه همه‌جانبه‌شان به مسائل. این‌که مطبوعات تا چه اندازه جریان‌ساز باشند و بتوانند به هدف بزرگ اطلاع‌رسانی صحیح دست یابند نیازمند همبستگی این دو جنبه با یکدیگر است.

*************

فشار نهادهای امنیتی بر عوامل تولید فیلم «دانه انجیر مقدس»

بابک پاک‌نیا، وکیل دادگستری، از فشار نهادهای امنیتی بر عوامل تولید فیلم سینمایی «دانه انجیر مقدس» به کارگردانی ‎محمد رسول‌اف خبر داد. او‌ در این خصوص اعلام کرده که برخی از عوامل تولید این فیلم «طی هفته‌ی گذشته و هفته‌ی جاری از سوی ضابطین احضار شده و مورد بازجویی قرار گرفته‌اند» و افزوده است: «برخی از آن‌ها ممنوع‌‌الخروج شده‌اند... و از آن‌ها خواسته شده تا از کارگردان فیلم بخواهند فیلم را از فستیوال کن خارج کند.»
جشنواره فیلم کن، در روزهای گذشته فیلم دانه انجیر مقدس را به فیلم‌‌های بخش مسابقه‌ی این جشنواره اضافه کرد.
گفتنی است که محمد رسول‌اف، کارگردان و عضو افتخاری کانون نویسندگان ایران، سال گذشته و پس از آزادی از زندان به عنوان یکی از داوران این جشنواره انتخاب شده بود و به دلیل «ممنوع‌‌الخروج» بودن نتوانست در این رویداد سینمایی شرکت کند.
آخرین اثر به نمایش درآمده از رسول‌اف، مستند «جنایت عمدی» است که پس از قتل بکتاش آبتین، شاعر، فیلمساز و عضو کانون نویسنگان ایران ساخته شد.

*************

مرور (۱۳)؛ سپیده قلیان

سپیده قلیان در پی اعتراض کارگران شرکت «کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه» در ۲۷ آبان ۱۳۹۷ به همراه اسماعیل بخشی و شماری از کارگران این شرکت به دست ماموران امنیتی بازداشت و پس از ضرب و جرح و بازجویی‌های طولانی و طاقت‌فرسا در ۲۷ آذر ۱۳۹۷ با قرار وثیقه‌ی ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. سپیده پس از آزادی در دی‌ماه ۹۷ شرحی از شکنجه‌های صورت گرفته توسط ماموران امنیتی را منتشر کرد. او پیش‌تر نیز، در اسفند ۱۳۹۵ به دلیل فعالیت‌هایش در اینستاگرام چند روزی را در بازداشت گذرانده بود.
آزادی مشروط سپیده دیری نپایید و او در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۹۷ در پی واکنش به پخش اعترافات اجباری‌اش در صدا و سیمای جمهوری اسلامی همراه با ضرب و جرح بازداشت شد. او در اردیبهشت ۱۳۹۸ از زندان سپیدار اهواز به تهران منتقل شد و در آبان ۱۳۹۸ با تودیع قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی از زندان قرچک ورامین آزاد شد. این‌بار هم اما آزادی دیری نپایید و او ۲۵ آبان‌ماه همان سال با شرکت و سخنرانی در جریان تجمعات اعتراضی به افزایش قیمت بنزین در شهر دزفول بازداشت و در ۱۲ آذر ۱۳۹۸ با تودیع قرار وثیقه آزاد شد.
دادگاه تجدید نظر متهمان پرونده‌ی «نیشکر هفت تپه» ۲۳ آذر ۹۸ برگزار شد و سپیده و دیگر متهمان هر یک به ۵ سال حبس قطعی محکوم شدند. او در تاریخ یکم تیرماه ۱۳۹۹ با حضور در واحد اجرای احکام دادسرای اوین جهت تحمل دوران محکومیت خود به زندان منتقل شد. در خصوص حضور در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در دزفول جلسه‌ی دادگاه رسیدگی به اتهامات قلیان با حضور وکیل در تیرماه ۱۳۹۹ در شعبه ۱۰۱ کیفری دو دزفول برگزار و او از اتهام انتسابی تبرئه شد.
سپیده قلیان در اسفند ۱۳۹۹ به زندان بوشهر تبعید شد. او در جریان یک مرخصی ۷ روزه با انتشار یادداشتی در صفحه‌ی شخصی خود در فضای مجازی به تشریح بخشی از موارد نقض حقوق زندانیان در بند زنان زندان مرکزی بوشهر پرداخت و این زندان را «جهنمی فراموش شده» خواند.
او در ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ پس از آزادی از زندان اوین در پی صدور بخشنامه‌ی «عفو عمومی»، در ویدئویی بدون تن دادن به حجاب اجباری، شعارهای اعتراضی سر داد و ساعتی بعد در مسیر تهران به دزفول توسط مأموران امنیتی بازداشت و به زندان بازگردانده شد.
قلیان در پی شکایت بازجو-خبرنگار صدا و سیمای جمهوری اسلامی و برگزاری جلسه‌ی دادگاه غیر علنی در ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ به اتهام «تشویش اذهان عمومی از طریق نشر اکاذیب در فضای مجازی» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی در فضای مجازی» به یکسال و سه ماه حبس تعزیری محکوم شد. همچنین او در ۱۵ اردیبهشت‌ماه همان سال توسط شعبه‌ی ۲۶ دادگاه انقلاب تهران از بابت «توهین به رهبری» به دو سال حبس همراه با مجازات‌های تکمیلی محکوم شد.
سپیده قلیان اکنون در بند زنان زندان اوین به سر می‌برد. او در این سالیان، چه در ایام حبس و بازداشت و چه در مقاطع کوتاه آزادی، به شیوه‌های گوناگون تحت فشار و آزار بوده است و همواره کوشیده تا از وضعیت هولناک زندان‌های حکومت پرده بردارد. او اخیرا در اعتراض به تبعید و عدم انتقالش به زندان نزدیک محل سکونت (اهواز) دست به اعتصاب غذا زد.
از سپیده علاوه بر یادداشت‌ها و نامه‌های متعدد، دو کتاب «تیلاپیلا خون هورالعظیم را هورت می‌کشد» و «احضار دوالپای رسوایی با پای‌سیب» نیز منتشر شده است.

*************

رضا رسایی در خطر اعدام است

رضا رسایی، شهروند کُرد یارسان که در پیوند با جنبش «زن، زندگی، آزادی» و در جریان حمله‌ی ماموران امنیتی به مراسم سالگرد سیدخلیل عالی‌نژاد بازداشت شده بود، در خطر اعدام است.
یکی از نزدیکان رسایی، روز پنج‌شنبه ششم اردیبهشت با انتشار این مطلب در شبکه‌های اجتماعی نسبت به احتمال اجرای حکم اعدام او هشدار داده و افزوده است: «حکم در اجرای احکام است و هیچ مانعی برای اجرای آن وجود ندارد.»
افزون بر این به گفته‌ی برخی خبرگزاری‌ها «یک منبع آگاه» در تأیید این خبر اعلام کرده است که با وجود ثبت «اعتراض ماده ۴۷۷» از چندین ماه قبل، «هیچ جوابی به خانواده و وکلا داده نمی‌شود» و «حکم قطعی شده اعدام، پیشتر توسط شعبه‌ی دوم دادگاه کیفری یک استان کرمانشاه به اجرای احکام دادگستری فرستاده شده و کارهای اداری مربوط به آن نیز انجام شده است.»
رضا رسایی، معترض ۳۴ ساله، به اتهام «قتل» رئیس اداره اطلاعات شهرستان صحنه، به اعدام محکوم شده و این حکم در شعبه‌ی ۱۷ دیوان عالی جمهوری اسلامی تأیید شده است. این در حالی است که رسایی در دادگاه، این اتهام را رد کرده و خانواده‌ی مقتول نیز تأکید کرده‌اند که به دنبال قصاص نیستند و «برایشان روشن نیست که قاتل چه کسی است اما کاری از دست آن‌ها ساخته نبوده و رضایتشان فایده‌ای ندارد.»
پیش از این، خبر صدور حکم اعدام توماج صالحی خشم عمومی را برانگیخت و اعتراض‌های گسترده‌ای در پی داشت.
اکنون با انتشار خبر احتمال اجرای حکم اعدام رضا رسایی، بیم اجرای قریب‌الوقوع حکم اعدام دیگر زندانیان سیاسی نیز می‌رود.

*************

اسناد

سندهای بنیادین کانون نویسندگان ایران:
- دربارۀ یک ضروت (اردیبهشت ۱۳۴۲)
- موضع کانون نویسندگان (فروردین ۱۳۵٨)
- منشور کانون نویسندگان ایران (آذر ۱۳٧٨)

هر تشکل فرهنگی، مدنی و سیاسی برای فعالیت خود یک برنامه، مرامنامه یا منشور دارد که پرچم خواسته‌ها و هدف‌ها و چراغ راهنمای فعالیت و موضع‌گیری آن است. کانون نویسندگان ایران نیز در «منشور» خود هدف‌ها و خواسته‌های خود را معین و تعریف کرده است. این منشور از آغاز فعالیت کانون وجود داشته اما در طول زمان تکوین یافته و تکمیل شده است. در اینجا سه سند منشور را که مربوط به سه دوره‌ی فعالیت کانون از سال ۱۳۴۷ تا کنون است ملاحظه می‌کنید: https://files.fm/f/ehbnv2737h

*************

صدور حکم اعدام توماج صالحی

وکیل توماج صالحی، خواننده‌ی معترض بازداشتی در ایران، از صدور حکم اعدام برای موکلش خبر داد. این حکم به اتهام «افساد فی‌الارض» صادر شده است. به گفته‌ی این وکیل «دادگاه انقلاب اصفهان، در اقدامی که در نوع خود بی سابقه است، حکم دیوان عالی کشور درباره پرونده سال ۱۴۰۱ توماج صالحی را اجرایی نکرد و با «ارشادی» خواندن این حکم و تاکید بر استقلال دادگاه بدوی، توماج صالحی را به اتهام افساد فی الارض، به اشد مجازات یعنی اعدام محکوم کرد.»
او همچنین افزوده است: «البته این دادگاه در حکم خود قید کرده که از کمیسیون عفو درخواست «یک درجه تخفیف» با توجه به «جوانی» متهم را دارد. این در حالی است که دادگاه بدوی، امکان قانونی این را داشت که با توجه به احراز کیفیات مخففه، حکمی جز اعدام برای توماج صالحی صادر کند ولی این کار را نکرده و صرفا قید کرده که از کمیسیون عفو درخواست یک درجه تخفیف دارد.»
انتشار این خبر خشم و اعتراض‌ گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی برانگیخته است و برخی از وکلا اعلام کرده‌اند که این رای دارای تعارضات حقوقی آشکار است.

*************

حمایت نویسندگان از مردم غزه و انصراف از جوایز انجمن قلم آمریکا؛ مراسم اهدای جوایز لغو شد.

مراسم اهدای جوایز انجمن قلم آمریکا در پی انصراف نویسندگان در اعتراض به موضع این انجمن در مورد حمله‌ی اسرائیل به غزه لغو شد.
این مراسم قرار بود ۲۹ آوریل در شهر نیویورک برگزار شود. اما بر اساس بیانیه‌ای که روز دوشنبه ۲۲ آوریل در این خصوص منتشر شد «۶۱ نویسنده و مترجم نامزد دریافت جوایز انجمن قلم آمریکا شدند اما ۲۸ نفر آنان از قرار دادن کتاب‌های خود در فهرست نامزدها انصراف دادند» و نیز از میان ۱۰ نویسنده‌ای که نامزد دریافت جایزه‌ی «جین آستین» انجمن قلم آمریکا بودند، ۹ نفر آثار خود را از روند داوری خارج کردند.
تحریم مراسم از سوی نویسندگان به دلیل نارضایتی آن‌ها از واکنش انجمن قلم آمریکا به «جنگ مداوم اسرائیل در غزه» صورت گرفته است.
این نویسندگان در یکی از نامه‌‌های سرگشاده‌ی خود اعلام کرده‌اند که انجمن قلم آمریکا به «نسل‌کشی» در غزه واکنش مناسب نداشته، «به تعهد خود برای صلح و برابری برای همه، و آزادی و امنیت برای نویسندگان خیانت کرده» و «به عنوان یک "جبهه‌ی فرهنگی" برای آمریکا، در "عادی‌سازی نسل‌کشی" شریک بوده است.»
آن‌ها در بخش دیگری از نامه‌ی خود خطاب به انجمن قلم آمریکا آورده‌اند: «همان ... شوری را که برای کتاب‌های ممنوعه در ایالات متحده دارند، برای صحبت کردن درباره‌ی انسان‌های واقعی در فلسطین نیز به کار گیرند.»
یکی از اعضای هیئت مدیره‌ی انجمن قلم آمریکا در این رابطه اعلام کرده است: «این یک رویداد دوست‌داشتنی است و زحمت زیادی برای آن کشیده می‌شود، بنابراین همه‌ی ما از این نتیجه متاسفیم اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که برگزاری مراسم به روشی که امیدوار بودیم و برنامه‌ریزی کرده بودیم ممکن نیست.»
در همین رابطه «بنیاد جین آستین» با صدور بیانیه‌ای از انجمن قلم آمریکا خواسته است «برای احترام به تصمیم» این نویسندگان معترض، مبلغ ۷۵ هزار دلاری این جایزه به صندوق کمک به کودکان فلسطین اهدا شود.
انجمن قلم آمریکا در پاسخ به انتقادها اعلام کرده است که «خسارت جانی» در غزه را محکوم می‌کند و یک صندوق ۱۰۰ هزار دلاری برای نویسندگان فلسطینی ایجاد کرده است.
در پی حمله‌ی هفتم اکتبر حماس که در آن بیش از هزار نفر کشته و بیش از دویست نفر به گروگان گرفته شدند، اسرائیل حملات گسترده، سنگین و بی‌وقفه‌ای را علیه مردم غزه آغار کرد که تا کنون ویرانی‌های بسیاری به بار آورده، زیرساخت‌های غزه را با خاک یکسان کرده و بیش از سی هزار کشته بر جای گذاشته است.

*************

محکومیت سامان یاسین به «پنج سال زندان در تبعید»

سامان یاسین (سامان صیدی) خواننده‌ی رپ اعتراضی بە پنج سال حبس و تبعید بە استان کرمان محکوم شد. به گفته‌ی وکیل این خواننده، براساس دادنامه‌ی صادره از شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، او «به ۵ سال تبعید به یکی از شهرهای استان کرمان» محکوم شده است. به گفته‌ی خبرگزاری‌ها و به نقل از نزدیکان یاسین، حکم صادر شده «۵ سال حبس در تبعید» است.
سامان یاسین از بازداشت‌شدگان جنبش زن زندگی آزادی است. او اوایل مهرماه ۱۴۰۱ بازداشت شد. یاسین در دادگاه انقلاب به اتها‌م‌های «محاربه»، «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم» و «اقدام علیه امنیت ملی» به اعدام محکوم و این حکم مدتی بعد در دیوان عالی نقض شد.
این خواننده که بیش از ۱۸ ماه را در بازداشت موقت گذرانده و به‌رغم بیماری از حق مرخصی نیز محروم مانده است پیش‌تر در پیامی صوتی از شکنجه‌ شدن در زندان خبر داده بود.

*************

محکومیت سوما پورمحمدی به ۱۰ سال زندان در تبعید

سوما پورمحمدی، مدرس زبان کُردی و عضو هیئت مدیره‌ی انجمن فرهنگی-اجتماعی نوژین در سنندج به ۱۰ سال زندان و تبعید به زندان کرمانشاه محکوم شد. بر اساس حکم ریاست شعبه‌ی اول دادگاه انقلاب سنندج، اتهام او «تشکیل گروه و دسته‌‌جات به قصد برهم‌زدن امنیت کشور» عنوان شده است. سوما پورمحمدی پیش‌تر به اتهام «اخلال در نظم عمومی» به یکسال حبس تعلیقی نیز محکوم شده بود.
در چند ماه گذشته سه عضو دیگر هیئت مدیره‌ی انجمن نوژین به نام‌های سیوان ابراهیمی، سروه پورمحمدی و ادریس منبری با همین اتهام به حبس و شلاق محکوم شده بودند. انجمن فرهنگی-اجتماعی نوژین یک گروه فرهنگی مستقل است که در سال‌های گذشته فعالیت‌های مختلفی از جمله برگزاری کلاس‌های رایگان آموزش زبان کُردی در شهرهای کردستان داشته است. در سال‌های گذشته اعضای این گروه بارها به نهادهای امنیتی احضار شده و مورد بازجویی قرار گرفته‌اند.

*************

گزارش

گرامی‌داشت روز کانون نویسندگان ایران در پنجاه و ششمین سالگرد بنیادگذاری

آیین گرامی‌داشت پنجاه و ششمین سالگرد بنیادگذاری کانون نویسندگان ایران برگزار شد.
کمیسیون فرهنگی روز سه‌شنبه ۲۸ فروردین مراسم نکوداشت پنجاه و ششمین سالگرد تاسیس کانون را با حضور جمعی از اعضای این تشکل دیرپا در منزل یکی از اعضا برگزار کرد. سخنرانی، شعرخوانی و اجرای قطعات موسیقی قسمت‌های مختلف مراسم بود که با اجرای آنها حاضران به استقبال پنجاه و ششمین سالروز تاسیس کانون رفتند.
در ابتدا مجری برنامه علی جانوند، شاعر و منتقد، با یادی از درگذشتگان و ستم‌کشتگان کانون از حضار درخواست کرد به احترام آنها که زندگی خویش را به مخالفت با سانسور و دفاع از حق آزادی بیان بخشیدند، به پا خیزند و یک دقیقه سکوت کنند.
سپس، در همین زمینه کلیپی کوتاه با نام «یاد یاران» که توسط بخش «نمای آزاد» کمیسیون انتشارات تهیه شده بود برای حضار به نمایش درآمد. نخستین سخنران جلسه حافظ موسوی، شاعر و منتقد و عضو چندین دوره‌ی پیشین هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بود که به بیان ویژگی‌ها و تطبیق برخی سندهای کانون از جمله «درباره یک ضرورت»، «نامه‌ی ۱۳۴ نویسنده» و منشور کنونی کانون (مصوب سال ۱۳۷۸)، پرداخت.
سپس سید علی صالحی، مریم حسین زاده، فرامرز سه‌دهی و فرخنده حاجی‌زاده به شعرخوانی پرداختند.
برنامه‌ی بزرگداشت کانون با اجرای موسیقی توسط سیامک میرزاده و سامان حیدر ادامه یافت، گودرز ایزدی، رضا عابد و فاطمه حسن‌پور در سخنانی کوتاه از ویژگی‌های کانون گفتند و رحیم رسولی، علیرضا بهنام، علیرضا عباسی، قارن سوادکوهی و ماشاالله احمدی نیز به شعرخوانی پرداختند.
در پایان این مراسم و پس از داستان‌خوانی فاطمه سرحدی‌زاده حضار گرداگرد کیک پنجاه و ششمین سالگرد تاسیس این نهاد دیرپای نویسندگان مخالف سانسور و مدافع آزادی بیان حلقه زدند و به نشانه‌ی همبستگی و پیوستگی عکسی به یادگار گرفتند.
یکم اردیبهشت ماه یادآور برگزاری نخستین مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران است که در سال ۱۳۴۷ برگزار شد.

*************

خاکسپاری پرویز بابایی

امروز ، بیستم فروردین، پرویز بابایی مترجم و عضو دیرین کانون نویسندگان ایران در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.
پرویز بابایی هیجدهم فروردین درگذشت و پیکرش امروز با حضور انبوهی از دوستان و دوستدارانش تشییع و به خاک سپرده شد. در این مراسم که ساعت ۱۰ صبح آغاز شد، شماری از اعضای کانون نویسندگان ایران نیز حضور داشتند. و دو تن از آنان، اکبر معصوم‌بیگی و رضا خندان، در سخن‌رانی‌هایی کوتاه از ویژگی‌های بابایی گفتند. همچنین یکی دیگر از اعضای کانون، رحیم رسولی، دو قطعه از سروده‌های خود را خواند. مراسم بخش‌های دیگری چون آواز دسته‌جمعی و سخن‌رانی چند تن از دوستان و اعضای خانواده بابایی نیز داشت. مجری مراسم رضا عابد نویسنده و عضو کانون نویسندگان بود. جمعیت بارها فریاد زد:

درود بر بابایی!

*************

صادق هدایت (۱۳۳۰- ۱۲۸۱)

یاد

صادق هدایت، داستان‌نویس، پژوهنده و مترجم نام‌آور و از پیشگامان داستان‌نویسی مدرن ایران، خالق آثار ماندگاری چون «سه قطره خون»، «نیرنگستان»، «سگ ولگرد»، «ولنگاری»، «علویه‌خانم» و «بوف کور»، ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در چهل‌وهشت‌سالگی در پاریس به زندگی خود پایان داد و در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد.
هدایت روشنفکری مدرن بود، آرمان‌گرا و سنت‌ستیز و آشنا با جریان‌های نو که رفته رفته بر نویسندگان جهان اثر می‌گذاشتند. روحیه‌ی نوجوی او با پای‌بندی سرسختانه‌ی امثال سعید نفیسی و علی‌اصغر حکمت به سنت‌های ادبی سازگاری نداشت. راه‌اندازی گروه «ربعه» با همراهی مسعود فرزاد، مجتبی مینوی و بزرگ علوی گامی بود که برای شوریدن بر این سنت‌گرایی به قصد دمیدن روحی تازه در کالبد ادبیات ایران برداشت.
هدایت در سفر کوتاه‌ خود به هند در سال ۱۳۱۵ زبان پهلوی را نزد دانشمندی پارسی‌زبان فراگرفت و آثاری چون «یادگار جاماسب»، «زند و هومن یسن»، «کارنامه اردشیر پاپکان» و «گزارش گمان‌شکن» را از پهلوی به فارسی برگرداند. به گواه دانشنامه‌ی ایرانیکا او نخستین فرد ایرانی است که متن‌هایی را از این زبان به فارسی ترجمه کرده است. در زمینه‌ی ادبیات عامیانه نیز با آثاری چون «متل‌های فارسی»، «ترانه‌های عامیانه»، «آقاموشه»، «شنگول و منگول» و «بلبل سرگشته» در رده‌ی نخستین پژوهنده‌ها جای می‌گیرد.
هدایت از جهل و خرافه و تعصب‌ مذهبی که در جامعه‌ی استبدادزده ایران بی‌داد می‌کردند سخت بیزار بود و هر جا که دست می‌داد از نواختن آن‌ها با نیش قلم فروگذار نمی‌کرد. اما نه جامعه تاب انتقادهای تندوتیز و طنز تلخ و گزنده‌ی نوشته‌های او را داشت نه دیکتاتوری حاکم. هنوز پنج سالی از ورود آثار هدایت به عرصه‌ی نشر نگذشته بود که در پی انتشار «وغ‌وغ ساهاب» در سال ۱۳۱۳ از نخستین نویسندگان ادبیات معاصر ایران شد که قلمش را رسماً ممنوع کردند؛ با شکایت علی‌اصغر حکمت (وزیر معارف وقت) در اداره‌ی تأمینات شهربانی از او امضا گرفتند که دیگر حق ندارد مطلب یا نوشته‌های خود را چاپ کند. از آن پس برای فرار از سانسور نوشته‌های خود را در نشریه‌ها به نا‌م دیگران یا با نام مستعار منتشر می‌کرد تا گرفتار سر و کله زدن با «رجاله‌ها» نشود. «بوف کور» را نیز که از سال‌ها پیش در ذهن داشت در همان دوره‌ی اقامت در هند به خط خود نوشت و ۵۰ نسخه‌ از آن با ذکر هشدارِ «اجازه‌ی پخش در ایران ندارد» با چاپ دستی فراهم کرد و برای دوستان و آشنایان فرستاد. استفاده از نام مستعار برای آثار هدایت در سال‌های پس از مرگ او هم کم و بیش ادامه یافت. آخرین اثر طنزآمیز هدایت «قضیه‌ی توپ مرواری» (نوشته‌ی سال ۱۳۲۶) هنگام چاپ در سال ۵۷ نام هادی صداقت را بر پیشانی داشت. در چهل‌وچند سال اخیر قلم او هم‌چنان، گفته و ناگفته، ممنوع بوده است و آثاری که این‌جا و آن‌جا به نام صادق هدایت عرضه می‌شوند اغلب عاری از جعل و تحریف نیستند.

یادش گرامی و یادگاران ارزنده‌اش ماندگار

*************

نظر بر خبر

صدور احکام فعالان حقوق زن در گیلان

در خبرها آمده است: «شعبه ۳ دادگاه انقلاب رشت زهره دادرس، فعال حقوق زنان را به اتهام تشکیل گروه غیر قانونی به ۶ سال و یک روز حبس و به اتهام اجتماع و تبانی برای برهم زدن امنیت کشور به ۳ سال و ۶ ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم کرده است. همچنین فروغ سمیع‌نیا ، سارا جهانی، متین یزدانی، یاسمین حشدری، شیوا شاه‌سیا، نگین رضایی، زهرا دادرس و آزاده چاوشیان به اتهام اجتماع و تبانی، هر کدام به ۳ سال و ۶ ماه و یک روز حبس و به اتهام عضویت در گروه غیر قانونی هر کدام به ۲ سال و ۷ ماه و ۱۶ روز حبس تعزیری محکوم شدند. این دادگاه همچنین جلوه جواهری و هومن طاهری را به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم کرده است». یعنی ۱۱ تن از کنشگران جنبش زنان مجموعا به بیش از ۶۰ سال حبس محکوم شده‌اند.
در ایران صدور حکم‌هایی چنین نه موجب شگفتی کسی می‌شود، نه مایه‌ی هراس. حالی که بیان‌گر سرکوبی مزمن و عمیق است. این جامعه‌ای است که دهه‌ی خون‌بار ۶۰ را پشت سر گذاشته و شاهد بوده است که چگونه فرزندانش، در قد و قامت جوان و نوجوان، حتی برای خواندن و نگه داشتن نشریه یا هواداری از فلان سازمان سیاسی اعدام شده‌اند؛ شاهد مقابله‌ی خونین حاکمیت حتی با اعتراض‌های ساده و مسالمت‌آمیزش بوده است؛ دهه‌ها به چشم خود دیده است که حکم هزاران سال حبس به انبوه هر دم فزاینده‌ی منتقدان و معترضان و مخالفان تحمیل شده است؛ می‌داند این رویه‌ای تازه در حیات حاکمیت نیست بل چهل و چند سال است که ادامه دارد. پس شگفتی برای چه؟ شگفتی زمانی دست می‌دهد که واقعه‌ای فراتر از تجربه‌ها رخ می‌دهد و با سطح انتظارات مردم منطبق نیست. انتظار مردم از حاکمان اما دیگر منطبق با واقعیت آنان شده است؛ منطبق بر حقیقت وجودی سرکوبگران. تغییر انتظارات، بخشی از تغییر در روان اجتماعی مردم است از این رو محاکماتی نظیر آنچه به تازگی در گیلان انجام شده کسی را به حیرت نمی‌اندازد. اگر چیزی در این میان مایه‌ی شگفتی (به ویژه نزد حاکمان) است پاپس نکشیدن جنبش اعتراضی از خواسته‌هایش است؛ سرکوب‌هایی چنان بی‌رحمانه لابد باید سکون و سکوتی با خود می‌آورد؛ اما نیاورد! واقعی شدن انتطارات لابد باید هراس می‌آورد؛ اما نیاورد! ترس و سکون نیاورد یک نمودش همین صدور حکم بیش از ۶۰ سال زندان برای یازده تن از کنشگران جنبش زنان در گیلان است. این گونه محاکمه‌ها در یک سال‌و نیم اخیر افزایش چشمگیر داشته است و پس از این نیز ادامه خواهد داشت. سبب این افزایش نیز چیزی نیست جز جنبش «زن، زندگی، آزادی» که هنوز زیر پوست جامعه جریان و غلیان دارد؛ چیزی نیست جز آن که مردم همچنان به اشکال مختلف از حق آزادی بیان خود دفاع می‌کنند. این یازده تن بخشی از جنبشی هستند که صدهزاران «مادر قمی» را، ناشناس، در خود جای داده است و در میان دارد. هم از این رو است که ناشگفتی به معنای بی‌اعتنایی نیست و کنشگران «محکوم»شده زیر چتر حمایت مردم قرار خواهند گرفت.
این بازداشت‌ها، محاکمه‌ها و صدور حکم‌های ظالمانه بخشی از سرکوب هر روزه‌ است؛ اما با وجود رنج‌ها و ستم‌هایی که بر فعالان عرصه‌های گوناگون و خانواده‌هایشان تحمیل می‌کند قادر نیست جلوی عزم مردمی را بگیرد که اراده کرده‌اند از حق آزادی بیان خود، از حق خود در بازتعریف سرنوشتشان استفاده کنند.

*************

دیدار نوروزی

دیدار نوروزی اعضای کانون نویسندگان ایران در فضایی صمیمی در خانه‌ی یکی از اعضا برگزار شد.
در این جلسه که روز سه‌شنبه هفتم فروردین ماه با حضور جمعی از اعضای کانون نویسندگان ایران برگزار شد شماری از اعضا با خواندن شعر و داستان فرا رسیدن بهار و سال نو را گرامی داشتند.
از دیگر برنامه‌های این نشست گرامی‌داشت یاد جانباختگان و درگذشتگان کانون با حضور خانواده‌های آنها بود. در این راستا مریم حسین‌زاده شاعر، نقاش و همسر زنده یاد محمد مختاری ستم‌کشته‌ی راه آزادی با حضور در جمع اعضا قطعه‌ای از سروده‌های خود را خواند.
در این دیدار همچنین از محمد محمدعلی که در سال گذشته رخ در نقاب خاک کشید و نیز دیگر درگذشتگان کانون در سال‌های اخیر، از جمله زنده‌یادان علی‌اشرف درویشیان، رضا براهنی، علیرضا جباری، فریبرز رئیس‌دانا، محمد‌جواد خردمند و جانباخته‌ی راه آزادی بکتاش آبتین یاد شد.

کانون نویسندگان ایران


___________________________

برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب ۲۴ آذر تا ۲٦ اسفند ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب اواخر شهریور ۱۴۰۲ تا ۲۴ آذر ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب ۲۸ اسفند ۱۴۰۱ تا ۲۲ شهریور ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب سال گذشته اینجا کلیک کنید.