وقتی گزارشی از ایلنا از وضعیت زندگی یک جوان معلول جویای کار را خواندم که هر جا دنبال کار رفته بی نتیجه بوده و به خاطر معلولیتش بهش کار نداده اند، یاد پرسشنامه های استخدامی افتادم که هر فرد متقاضی کار باید به سؤالهائی از قبیل" آیا دارای سابقه بیماری یا جراحی هستید؟ " یا " دارای پایان خدمت یا معافیت هستید و در صورت معافیت نوع آن ذکر شود " پاسخ دهد. و همچنین ارائه گواهی معاینه پزشک معتمد سازمان تأمین اجتماعی برای صدور دفترچه درمانی جزء الزامات است. طرح این سؤالات در پرسشنامه های تدوین شده توسط کارفرمایان مطمئنا با هدف به گماردن افراد جویای کار به کارهایی متناسب با وضعیت جسمی آنها نیست، بلکه هم برای کارفرما و هم برای سازمان تأمین اجتماعی هدف، خودداری از استخدام افراد دارای بیماریهای مزمن و مشکلات جسمی است که هم برای کارفرمایان و هم برای تأمین اجتماعی هزینه دارد. اگر فرد متقاضی کار دارای بیماری طولانی مدت و معافیتش از نوع پزشکی باشد هیچ شانسی برای پذیرشش نیست. چون کارفرما کارگر جسما سالم و پر انرژی می خواهد تا با کمترین هزینه بیشترین میزان کار را ازش بکشد و علاوه بر این با وجود بیکاری میلیونی براحتی می تواند کارگر سالم و پر توان را به کار گیرد. سازمان تأمین اجتماعی هم که خود را از پذیرش مسؤلیت در قبال معیشت بیکاران بری می داند و همچنین تلاش می کند در قبال کارگران فعلا شاغل نیز در ازای مبالغ نجومی ای که بابت حق بیمه ازشان می گیرد فقط درحد پذیرش تأمین درصد اندکی از هزینه های پزشکی متعهد باشد، تمایلی ندارد حتی یک ریال هم از سرمایه های هزاران میلیارد تومانی کارگران را که تصاحب نموده برای افراد بیکار جامعه از معلول گرفته تا بیمار و سالم، خرج کند.تأمین اجتماعی علاوه بر عدم قبول هر گونه مسؤلیتی نسبت به بیکاران، حتی حاضر نیست کارگران دارای سابقه بیماری را بیمه کند چرا که این افراد ممکن است نیاز به مراقبتهای پزشکی و دارو درمان بیشتر داشته باشند و یا زودتر از موعد باید بازنشسته شوند که این هزینه از نظر این سازمان اضافی و به ضررش است. سازمان تأمین اجتماعی بر خلاف نامی که با خود یدک می کشد، عملا مانند شرکتهای بیمه ای خصوصی و حتی در ازای حق بیمه ای که از کارگر می گیرد، خدمات خیلی محدود و جزئی تری ارائه می دهد. به عنوان مثال وقتی ماشینی تصادف می کند شرکت بیمه گر مطابق تعهداتش به بیمه گذار خسارت می پردازد، ولی سازمان تأمین اجتماعی از سال ١٣٨۴ کارگران پروژه ها و مراکزی که فعالیت مستمر ندارند با وجود اینکه هر ماه حق بیمه از حقوقشان کسر و به حسابش واریز می شود را از حق برخورداری از بیمه بیکاری محروم کرده است. این اقدام آشکارا به جیب زدن حقوق 5 سال میلیونها کارگر است.سازمان تأمین اجتماعی که حاضر نیست کارگران دارای معافیت پزشکی و کسانی مثل این جوان معلول را بیمه کند، از قبل حق بیمه کارگران، امروز به یکی از ثروتمندترین بخشها تبدیل شده که یک رقم از وامهائی که به دولت داده معادل ١٠٠ هزار میلیارد تومان است.وظیفه تأمین اجتماعی در هر کشوری بنا به تعریف کلی، تأمین معیشت افراد بیکار آماده به کار و همه معلولان و از کار افتادگان جامعه است و تأمین این هزینه ها از منابع عمومی کشور باید صورت گیرد. اما در ایران سازمان تأمین اجتماعی به یک ارگان مالی که دارای مؤسسات و یکی از بزرگترین بانکها با صدها هزار میلیارد تومان سرمایه و همچنین صاحب دهها شرکت بزرگ سرمایه گذار در بخشهای متعدد از مواد معدنی، سیمان، نفت و گاز و پتروشیمی و صنایع عمومی گرفته تا عمران و حمل و نقل و...... تبدیل شده که منبع آن حق بیمه های کارگران است که در ازای کمترین تعهدات ممکن دریافت می شود. این منبع عظیم مالی که از تخصیص بخشی از دستمزدهای ناچیز کارگران گردآوری شده نه توسط خود کارگران و نمایندگان واقعیشان، بلکه بوسیله دولت اداره و در عرصه هائی (سرمایه گذاریهای سودآور برای سرمایه داران) غیر از برآوردن نیازهای کارگران صرف می شود.
صدرا زاهد پور پسر چهارساله ای که پدرش راننده تاکسی و مادرش پرستار سالمندان است، برای بخیه چانه اش حق استفاده از دسترنج جمع آوری شده پدر و مادر خود و همکاران آنها در سازمان تأمین اجتماعی را ندارد و به خاطر بی بضاعتی خانواده اش بخیه هایش را وحشیانه و غیر انسانی باز می کنند و با درد و خون به خانه می فرستند، بیماران را در بیابانها رها می کنند، اما کسی مانند مرتضوی با همین پولها هدیه های میلیاردی به نمایندگان مجلس و مدیران سازمان می دهد و با بابک زنجانی بر سر تحویل شرکتهای وابسته بده بستان می کند.
جوانمیر مرادی - ١٣٩۴/٩/١٧
اتحادیه آزاد کارگران ایران