افق روشن
www.ofros.com

اخبار، گزارش، مصاحبه و مطالب کارگری


شورای هماهنگی تشکل‌های ...                                                                                                   چهارشنبه ۳۰ آبان ١۴٠٣ - ۲۰ نوامبر ۲۰۲۴


اعتراض بازنشستگان فرهنگی ۱۴۰۰ به عدم اجرای متناسب‌سازی حقوق

برای مشاهدۀ تصاویر، کلیپ ها و اخبار تجمعات اینجا کلیک کنید.
تجمع بازنشستگان فرهنگی ۱۴۰۰ امروز ۳۰ آبان‌ماه ۱۴۰۳ در مقابل مجلس شورای اسلامی برگزار شد. این تجمع در اعتراض به عدم اجرای دستورالعمل اجرایی متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان سال ۱۴۰۰، مبنی بر اعمال ۹۰ درصد از فوق‌العاده رتبه‌بندی در حقوق بازنشستگی صورت گرفت.
فرهنگیان بازنشسته از ۳۱ شهریور تا ۳۰ بهمن ۱۴۰۰، هم‌زمان مشمول دو قانون بودند:
- قانون متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان موضوع ماده ۳۰ قانون برنامه ششم توسعه و تصویب‌نامه شماره ۷۴۲۶۴/ت۵۸۰۳۶ مورخ ۱۳۹۹/۰۷/۰۱ هیئت وزیران که تا تاریخ ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ معتبر بود.
- قانون رتبه‌بندی معلمان که اجرای آن از ۳۱ شهریور ۱۴۰۰ آغاز شد.
بر اساس نظریه حقوقی اداره تطبیق قوانین مجلس شورای اسلامی (شماره ۳۴۸۹۵ مورخ ۶ مرداد ۱۴۰۳)، مبنای محاسبه متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان باید حداقل ۹۰ درصد از فوق‌العاده رتبه‌بندی مندرج در آخرین حکم شاغلی باشد که از ۳۱ شهریور ۱۴۰۰ لازم‌الاجرا است. با این حال، پس از گذشت نزدیک به ۴۰ ماه از زمان بازنشستگی این معلمان، هنوز حقوق بازنشستگی آنان اصلاح نشده است.

**********

تجمع بازنشستگان فرهنگی، بهارستان

صبح امروز ۳۰ آبان ۱۴۰۳ چند هزار نفر از معلمان بازنشسته (۳۱ شهریور تا ۳۰ بهمن) در اعتراض به عدم اجرای صحیح قانون رتبه بندی و عدم اعمال ۹۰ درصد فوق‌العاده رتبه‌بندی در حقوق بازنشستگی با تجمع مقابل مجلس شورای اسلامی در تهران خواستار اجرای رتبه بندی و پرداخت مطالباتشان شدند. اینجا کلیک کنید.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن اعلام حمایت کامل از مطالبات مشروع و قانونی بازنشستگان فرهنگی، نسبت به عواقب بی توجهی مسئولان به این مطالبات هشدار می دهد.

**********

نگرانی از وضعیت سلامتی ابراهیم مددی، کارگر زندانی

ابراهیم مددی، از اعضای موثر سندیکای کارگران شرکت واحد، که از سال ۱۳۸۴ به دلیل فعالیت در دفاع از حقوق کارگران بارها بازداشت و زندانی شده است، در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ مجدداً بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
مددی پیش‌تر به خاطر نقشش در بازگشایی سندیکا با اتهاماتی مانند “تأسیس تشکل غیرقانونی” و “اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی” در چندین مرحله مجموعاً به حبس‌های طولانی‌مدت محکوم شده بود.
وی با مشکلات جسمی جدی از جمله دیابت، فشار خون و کاهش شنوایی دست‌وپنجه نرم می‌کند و در شرایط دشوار زندان به سر می‌برد.
نبود دسترسی مستقیم و موثر به درمان نگرانی‌های فعالان کارگری و حقوق بشری را بیشتر کرده. مسئولین قوه قضاییه و زندان های کشور باید جوابگویی وخامت حال ایشان باشند.

**********

بیانیه‌ی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

در محکومیت قربانی‌ شدن دانش‌آموزان تحت فشارهای آموزش ایدئولوژیک در مدارس

در حالی آبان ماه را پشت سر می‌گذاریم، که خبرهای تلخ و جانکاهی از خودکشی دانش‌آموزان به گوش می‌رسد؛ اخباری که عمق فاجعه‌ را در ساختار آموزشی و اجتماعی کشور آشکار می‌کند. مرگ دلخراش آرزو خاوری، دختر نوجوان افغانستانی ساکن ایران، که در نتیجه فشارهای روانی و تهدیدات مسئولان مدرسه به دلیل “حجاب اجباری” دست به خودکشی زد، زخمی عمیق و التیام‌ناپذیر بر پیکره‌ی جامعه ما وارد کرده است.
از سوی دیگر، خبر جان‌باختن آیناز کریمی، دانش‌آموز کلاس دوازدهم در روستای دریس، شهرستان کازرون، بار دیگر نشان داد که سیاست‌های ایدئولوژیک و سرکوب‌گرانه چگونه می‌تواند نوجوانانی پرامید را به ورطه نابودی بکشاند. آیناز، به دلیل داشتن لاک ناخن و موهای رنگ‌شده، با خشونت و تهدید مدیر مدرسه مواجه شد. او با توهین و تماس تحقیرآمیز مدیر مدرسه با برادرش، از مدرسه اخراج شد. در نتیجه، فشارهای خانواده در ساختار مردسالارانه حاکم، که توجیه‌گر کنترل و سرکوب دختران دانش آموز است، آیناز را به جایی رساند که چاره‌ای جز پایان دادن به زندگی‌اش ندید.
مرگ آرزو خاوری و آیناز کریمی، همچون جان‌باختگان وقایع گذشته، نماد قربانی‌شدن آزادی‌خواهان در برابر ساختارهای سرکوبگر است.
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، با گرامیداشت یاد و خاطره‌ی تمام جان‌باختگان راه آزادی و برابری، اعلام می‌کند که اعمال فشارهای ایدئولوژیک، تحمیل حجاب اجباری و آموزش طبقاتی، نقض آشکار حقوق انسانی و آموزشی است و باید فوراً متوقف شود. ما تأکید می‌کنیم:
• دانش‌آموزان، هر سرزمینی حق دارند در محیطی عاری از خشونت، تهدید و اجبار، از آموزش رایگان، کیفی و برابر برخوردار باشند.
• مدارس باید فضایی برای رشد آزادانه‌ی شخصیت و هویت دانش‌آموزان باشند، نه مکان‌هایی برای تربیت انسان‌هایی رام، مطیع و سرکوب‌شده.
• هیچ فردی نباید به‌دلیل جنسیت، ملیت یا هویت خود، از حقوق ابتدایی‌اش محروم شود.
ساختار نظام آموزشی کنونی، که ریشه در گفتمان پرورشی مبتنی بر ایدیولوژی سیاسی دارد، در ذات خود با آموزش خلاقانه و انتقادی در تضاد است. بر این اساس، ضروری است که معاونت‌های پرورشی، که ابزاری برای تحمیل ایدئولوژی هستند، از مدارس حذف شوند یا رویکردی مطابق نیازهای روز جامعه را سرلوحه ی امور قرار دهند و از متخصصان روان‌شناسی، مشاوره و مددکاری با رویکردی مترقی برای کمک به دانش‌آموزان استفاده شود.
اکنون زمان آن رسیده است که با همبستگی و همدلی، از حقوق دانش‌آموزان و کودکان دفاع کنیم. ما اجازه نخواهیم داد هیچ انسانی، قربانی سیاست‌های سرکوب‌گرانه و آموزش ایدئولوژیک شود. شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، خواهان بازخواست و محاکمه‌ی تمامی مسئولانی است که با تهدید و فشارهای روانی، جان دانش‌آموزان را به خطر انداخته‌اند. همچنین تأکید می‌کنیم که بدون بررسی و تغییر بنیادین سیاست‌ها و برنامه‌های آموزش و پرورش، این فجایع تکرار خواهند شد.
ما از تمامی نهادهای مستقل صنفی، مدنی و سیاسی می‌خواهیم که منافع عالیه‌ی کودکان را در اولویت قرار دهند.

**********

حمایت و محکومیت خشونت علیه آهو دریایی

حمایت ۱۱۹ فعال صنفی و مدنی از بیانیه ی ۲۲۲ نفر کنشگر مدنی در محکومیت اقدامات خشونت آمیز علیه دختر علوم تحقیقات آهو دریایی
«گمان مبر که به پایان رسیده کارِ مغان
هزار باده‌ی ناخورده در رگ تاک است»

آن‌چه‌ امروز در ایران جریان دارد، نمودی عریان از خشونت علیه زنان این کشور است که به شکلی سیستماتیک و مردسالارانه بر سر دختران این کشور آوار می‌شود. با این‌حال، تجربه‌ی تاریخی نشان داده است که سیاهی و ظلمت، بی‌دوام و نور و روشنایی ابدی است.
آنان که پس از سرکوب وحشیانه‌ی مردم در خلال جنبش #ژینا شادمانه پایکوبی می‌کردند و خود را پیروز می‌انگاشتند، هرگز تصور نمی‌کردند که بعد از چهار دهه سرکوب از دل این خاک، زنانی استوار و آزاده برخیزند و پرچم مبارزه را به‌دست گرفته و در مسیری روشن تا اوج پیروزی گام بردارند.
ما نیز، هم‌صدا با مردم آزاده و ۲۲۲ فعال صنفی و مدنی، بی‌هیچ تردید از تمامی زنان و مردان آزادی‌خواهی که در زندان‌های حاکمان ایران اسیرند، پشتیبانی می‌کنیم و صدای رسای حق‌طلبی و آزادی خواهی آنان خواهیم بود. اسامی امضاکنندگان را اینجا کلیک کنید.

**********

بازداشت و بی خبری از وضعیت رزگار روشنی، معلم اهل بوکان

با گذشت چندین هفته از بازداشت رزگار روشنی، معلم کورد اهل بوکان، او همچنان در یکی از بازداشتگاه‌های اداره اطلاعات در #ارومیه تحت بازجویی قرار دارد.
آقای روشنی که از روز چهارشنبه ۲ مهر ۱۴۰۳ بازداشت و جهت انجام مراحل بازجویی به ارومیه منتقل شده است، تنها یک بار برای چند دقیقه اجازه برقراری تماس تلفنی با خانواده‌ خود را پیدا کرده و همچنان از حق ملاقات و دسترسی به وکیل محروم است و تاکنون اطلاع دقیقی از دلایل بازداشت، اتهامات انتسابی و محل نگهداری این معلم کورد وجود ندارد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران خواستار پایان دادن پرونده‌سازی از سوی قوه قضاییه برای کنشگران صنفی و اتمام فشارهای امنیتی به معلمان است.

**********

بازداشت محمد حسن پوره

بنا بر اخبار رسیده به کانال شورای هماهنگی، امروز صبح محمد حسن پوره، فعال صنفی معلمان با یورش نیروهای امنیتی به منزل شخصی بازداشت و به زندان اوین منتقل شده‌است.
علت بازداشت و نیروی بازداشت کننده مشخص نیست. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران سرکوب سیستماتیک فعالان صنفی و سایر زحمت‌کشان را محکوم می‌کند. این بازداشت‌ها و حبس و اخراج کردن نمی‌تواند در اراده جنبش معلمان خللی ایجاد نماید. ما بر عهدی که با مردم، دانش‌آموزان و معلمان بسته‌ایم متعهدیم و تا انداختن طرحی نو در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران هرگز دست از تلاش بر نمی‌داریم.

**********

بیانیه در محکومیت اقدامات خشونت آمیز و بدور از انصاف علیه دختر علوم تحقیقات (آهو دریایی)

ما، جمعی از شهروندان، کنشگران مدنی و معلمان، اقدامات سرکوبگرانه علیه آهو دریایی #دختر_علوم‌_تحقيقات را به شدت محکوم می‌کنیم. بستری کردن اجباری دانشجوی ترم هفتم زبان، در بیمارستان روانپزشکی، اقدامی آشکار در جهت خاموش کردن صدای اعتراض، و نقض آشکار حقوق بشر است.
تلاش نابخردانه و بزدلانه شما برای خاموش نمودن صدای ملت با پروپاگاندا، مجنون‌سازی و حبس، ما را از مبارزه برای آزادی خواهی و عدالت طلبی باز نمی‌دارد. اگر از قیام مهسا و جنبش زن زندگی آزادی درس عبرت نگرفته‌اید، بدانید که تاریخ پر است از درس های عبرت آموز.
بدون هیچ کاستی، اقدام آهو دریایی، خط بطلانی است بر رویکرد لجوجانه حکومت درباره نوع پوشش زنان و دختران، بی شک، او نماد جسارت و ایستادگی در برابر خشونت و تحقیر زنان است؛ آهو دریایی با اقدامی شجاعانه، بعد از پاره‌ شدن لباس هایش توسط نیروهای حراستی، به حق خود، برای انتخاب پوشش اعتراض کرد و به صدای میلیون‌ها زن ایرانی تبدیل شد.
ما از جامعه جهانی می‌خواهیم، تا در برابر این بی‌عدالتی سکوت نکنند، و از حکومت جمهوری اسلامی بخواهند، تا به حقوق اساسی شهروندان ایران احترام بگذارد.
در پایان، از همه آزادی‌خواهان و فعالان صنفی و مدنی، که به ارزش‌های انسانی پایبندند، درخواست می‌کنیم، تا با امضا این بیانیه، صدای اعتراض خود را به گوش جهانیان برسانند.
ما خواهان آزادی فوری و بی‌قید و شرط آهو دریایی هستیم و از شما می‌خواهیم هرچه سریعتر، #دختر_علوم_تحقیقات را آزاد کنید و نسبت به اقدامات سرکوبگرانه و خشونت آمیز درباره حجاب اجباری پایان دهید، پیش از آنکه "خیلی زود دیر شود".
با هم برای آزادی و عدالت تلاش کنیم.
برای مشاهده نام امضا کنندگان : اینجا کلیک کنید.

**********

انتقال محمد حبیبی به زندان اوین؛ سرکوب سیستماتیک صدای عدالت‌طلبی معلمان

محمد حبیبی، عضو هیئت مدیره و سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران (تهران)، پس از دریافت حکم اجرای احکام از شهریار، امروز با همراهی وکیل خود به این مرکز مراجعه کرد. او بلافاصله بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. این اقدام تنها گامی دیگر در راستای خاموش کردن صدای عدالت‌خواهی و تلاش‌های خستگی‌ناپذیر فعالان صنفی است که به افشای بی‌عدالتی‌ها و پیگیری حقوق معلمان و دانش‌آموزان می‌پردازند.
در سال ۱۴۰۱، محمد حبیبی به دلیل اعتراض به حملات شیمیایی به مدارس، به اتهام پوچ و بی‌پایه “تبلیغ علیه نظام” بازداشت شد. این در حالی است که پس از گذشت دو سال، حاکمیت کوچکترین اقدام شفافی در این زمینه انجام نداده و حتی انتشار هرگونه گزارش رسمی درباره این حملات مکرر به مدارس را مسکوت گذاشته‌ است. با وجود تقاضاهای مکرر خانواده‌ها و فعالان، نه تنها هیچ تحقیقی به‌درستی انجام نشده، بلکه با سرکوب و زندانی کردن کسانی که تنها خواستار حقیقت بوده‌اند، عملاً سیاست “فراموشی و سرکوب” را پیش گرفته‌اند.
محکومیت و بازداشت محمد حبیبی و دیگر معترضان، نشان از عزم حاکمیت برای سرکوب هرگونه حرکت اعتراضی و دفاع از حقوق دانش‌آموزان و معلمان است. شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان این اقدام را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری و بی‌قیدوشرط تمامی زندانیان صنفی و عدالت‌خواه است. معلمان ایران در برابر این ظلم و بی‌عدالتی سکوت نخواهند کرد.

**********

محسن عمرانی برای سپری کردن محکومیت به زندان رفت

محسن عمرانی، عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان بوشهر، امروز ۲۰ آبان ۱۴۰۳ برای سپری کردن محکومیت ۶ ماهه‌اش به زندان بوشهر مراجعه کرد؛ این اقدام با همراهی فعالان صنفی صورت گرفت عمرانی با انتشار ویدیویی، بار دیگر بر لزوم تشکل‌یابی مستقل و قوی‌تر کردن تشکل‌های صنفی تأکید کرده و از معلمان خواسته است تا با پیوستن به این تشکل‌ها، قدرت و انسجام صنفی را افزایش دهند. عمرانی که پیش‌تر نیز به دلیل فعالیت‌های صنفی بارها بازداشت و زندانی شده است، علاوه بر حبس به پرداخت جریمه مالی نیز محکوم شده، که این موضوع نشان‌دهنده ابعاد تازه‌ای از فشارهای ناعادلانه بر فعالان صنفی است.
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، این اقدام را به‌عنوان نمونه‌ای از فشارهای غیرقانونی و پرونده‌سازی‌های بی‌اساس علیه فعالان صنفی محکوم می‌کند و آن را تلاشی برای سرکوب فعالیت‌های صنفی و حق‌خواهی معلمان می‌داند. این شورا بر این باور است که اینگونه فشارها و زندان‌ها نه تنها نمی‌تواند مانع تلاش‌های فعالان صنفی شود، بلکه عزم و اراده‌ آن‌ها را در پیگیری حقوق صنفی و ایجاد تشکل‌های مستقل تقویت می‌کند.

**********

بیانیه‌ی سازمان جهانی آموزش

محکومیت بازداشت مجدد محمد حبیبی، فعال صنفی معلمان، را به دلیل دفاع از حقوق دانش‌آموزان دختر توسط سازمان جهانی آموزش (Education International)
محمد حبیبی، معلم و فعال صنفی در تهران، از چهره‌های مقاوم و برجسته در جنبش معلمان ایران است که در برابر سرکوب مستمر جمهوری اسلامی ایستادگی کرده است. تعهد او به حمایت از حقوق معلمان و دانش‌آموزان، او را به هدفی برای بازداشت‌های پی‌درپی، شکنجه و آزار توسط نیروهای امنیتی ایران تبدیل کرده و او را به نمادی از مقاومت صنفی بدل ساخته است.
حبیبی به عنوان سخنگوی کانون صنفی معلمان استان تهران، در اعتراضات «ژن، ژیان، ئازادی» سال ۱۴۰۱ که پس از مرگ ژینا امینی به‌دست زنان، دانش‌آموزان و دانشجویان برای عدالت و آزادی شکل گرفت، نقش برجسته‌ای ایفا کرد. علی‌رغم سرکوب شدید که به کشته شدن بیش از ۹۰ کودک منجر شد، حبیبی به حمایت از دانش‌آموزان به ویژه در موضوع مسمومیت‌های سریالی مدارس دخترانه به فعالیت خود ادامه داد.
بر اساس گزارش سازمان جهانی آموزش با همکاری شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران (CCITTA)، در سال‌های ۱۴۰۱-۱۴۰۲، مدارس دخترانه تحت حملات شیمیایی گسترده‌ای قرار گرفتند که تحصیل و سلامت دانش‌آموزان را مختل و والدین را مجبور به نگه‌داشتن دختران در خانه کرد. دانش‌آموزان در آن زمان از علائمی همچون درد چشم و گلو، مشکلات تنفسی، سردرد، دل‌درد، فشار خون پایین، ضعف عضلات و تپش قلب شکایت داشتند.
در سال ۱۴۰۲، حبیبی به دلیل فعالیت‌های صنفی خود و تلاش‌های مداوم برای بهبود شرایط معلمان، از شغل معلمی اخراج شد. با وجود این تهدیدها و اقدامات تلافی‌جویانه، این فعال صنفی ۴۵ ساله همچنان به حمایت از حقوق معلمان و دانش‌آموزان ادامه داد. حکم شش‌ماهه زندان اخیر او که از ۲۰ آبان ۱۴۰۳ باید اجرا شود، آخرین مورد از این فشارهاست.
در شهریور ۱۴۰۳، مقامات جمهوری اسلامی در دومین سالگرد جنبش «ژن، ژیان، ئازادی» محدودیت‌های شدیدی به‌ویژه در شهرهای کوردستان اعمال کردند تا از هر گونه اعتراض جلوگیری کنند. با این حال، زنان فعال، از جمله نرگس محمدی، برنده جایزه نوبل، که در زندان به سر می‌برد، با اعتراضات نمادین همچون اعتصاب غذا، خواسته‌های آزادی‌خواهانه را برجسته کردند.
اوایل ماه جاری، آهو دریایی، توجه بین‌المللی را به خود جلب کرد. او پس از آزار توسط حراست دانشگاه آزاد اسلامی تهران در اعتراض به قوانین سختگیرانه پوشش ایران، به‌طور نمادین لباس‌های خود را درآورد. ویدئوهای اعتراض او به سرعت پخش شد و نهایتاً توسط مأموران لباس شخصی بازداشت شد. سازمان عفو بین‌الملل خواستار آزادی فوری او و بررسی بدرفتاری‌های گزارش‌شده در بازداشت او شده است.
سازمان جهانی آموزش بازداشت محمد حبیبی و سایر فعالان صنفی را به شدت محکوم کرده و خواستار آزادی فوری آن‌هاست. این سازمان از جامعه جهانی درخواست دارد تا در حمایت از حقوق معلمان و دانش‌آموزان در ایران اقدام کنند.

سازمان جهانی آموزش

۱۶ آبان ۱۴۰۳

**********

احضار محمد حبیبی برای اجرای حکم به زندان

محمد حبیبی سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران برای اجرای حکم به زندان احضار شد.
رامین صفرنیا وکیل محمد حبیبی در صفحه شخصی خود در ایکس نوشت:
‏موکلم ‎محمد حبیبی برای اجرای حکم شش و ماه یک روز حبس که در شعبه دوم دادگاه انقلاب شهریار صادر شده و‌درشعبه ۳۶تجدیدنظر قطعی گردیده است به شعبه اول اجرای احکام شهریار احضار شد تا رای شش ماه ویک روز اجرا شود و موکل به زندان معرفی گردد.
این فعال صنفی معلمان که در اعتراض به مسمومیت های سریالی در مدارس در فروردین ماه ۱۴۰۲ بازداشت شده بود ، برای اجرای حکم صادر شده باید به زندان برود.
محمد حبیبی در حالی به زندان می رود که عاملان و آمران مسمومیت های سریالی هر گز معرفی نشدند.
در سال های اخیر محمد حبیبی سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران بارها به خاطر فعالیت های صنفی و دفاع از حقوق معلمان و دانش آموزان بازداشت و روانه زندان شده است. این پنجمین باری است که این فعال صنفی معلمان روانه زندان می شود.

**********

مسمومیت دختران در مدرسه دخترانه شهر ری

بیست دانش‌آموز دختر در مدرسه متوسطه مکتب الزهرا واقع در محله ۱۳ آبان شهرری به دلیل مسمومیت تنفسی به مراکز درمانی منتقل شدند
تعدادی از دانش آموزان مدرسه دخترانه مکتب الزهرا در محله ۱۳ آبان شهرری مسموم شده به بیمارستان بهارلو در میدان راه آهن و تعدادی هم به بیمارستان فیروزآبادی شهرری اعزام شدند.

**********

احضار محسن عمرانی جهت اجرای حکم زندان

بنا به اطلاعات رسیده به کانون صنفی معلمان استان بوشهر محسن عمرانی، عضو هیات مدیره این کانون، جهت اجرای حکم شش ماه (یکصد و هشتاد روز) حبس به اجرای احکام احضار شده است.
بنا بر احضاریه ابلاغ شده وی باید تا تاریخ هفدهم آبان ماه خود را به اجرای احکام معرفی کند. هم‌زمان اجرای احکام شعبه‌ی دوم حکم جریمه نقد ۹۶ میلیون تومانی چهار نفر از اعضای هیات مدیره کانون را به اجرا گذاشته و از آنها خواسته است ظرف مدت پنج روز مبلغ مورد نظر را به حساب دادگاه واریز نمایند.
کانون صنفی معلمان استان بوشهر خواستار لغو اجرای حکم زندان محسن عمرانی و احکام بقیه همکاران شده و از دولتمردان میخواهد جهت اعتلای جامعه، فضای امنیتی حاکم بر نهادهای مدنی را رفع نموده و آنها را بعنوان جزئی از جامعه به رسمیت بشناسند.

**********

همبستگی با معلمان و دانش‌آموزان در فلسطین

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، همبستگی خود را با معلمان و دانش‌آموزان فلسطینی که با چالش‌های بی‌سابقه‌ای روبرو هستند، اعلام می‌کند. ما، به‌عنوان فعالان حوزه آموزش و مدافعان حق تحصیل، بر این باوریم که وظیفه اخلاقی ماست که در کنار کسانی بایستیم که به‌طور خشونت‌آمیز از این حق اساسی انسانی محروم شده‌اند.
قتل صدها غیرنظامی اسرائیلی توسط حماس و جهاد اسلامی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، به‌درستی از سوی بسیاری از تشکل‌ها و اتحادیه‌های کارگری در جهان محکوم شده است. اما این جنایت‌ها نمی‌توانند کشتار بیش از ۴۳,۰۰۰ فلسطینی، از جمله ۱۶,۷۶۵ کودک، و زخمی شدن بیش از ۱۰۰,۰۰۰ نفر و مفقود شدن بیش از ۱۰,۰۰۰ نفر به‌دست ارتش اسرائیل را توجیه کنند.
تداوم خشونت‌ها و بی‌ثباتی در فلسطین، آسیب‌های عمیقی به نظام آموزشی وارد کرده و مدارس را به میادین جنگ تبدیل نموده است. این بحران، هزاران کودک را از حق تحصیل محروم کرده و جان بسیاری از معلمان و دانش‌آموزان را گرفته است. ما نمی‌توانیم در برابر از دست رفتن زندگی‌ بی‌گناهان و تخریب فضای آموزشی سکوت کنیم. حمله به معلمان و دانش‌آموزان، جنایتی علیه بشریت است که شدیداً آن را محکوم می‌کنیم. همچنین در کنار معلمان و دانش‌آموزان فلسطینی ایستاده و خود را متعهد به حمایت از حق آنان برای داشتن محیطی امن و محترم می‌دانیم. جنگ و خشونت نباید آرزوها و امیدهای این نسل را نابود کند.
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران خواستار پایان فوری و بدون قید و شرط جنگ و خشونت است. همچنین از تمام اعضا و تشکل‌های هم‌صدا در سراسر جهان می‌خواهیم که در حمایت از معلمان و دانش‌آموزان فلسطینی صدای خود را بلند کنند. آموزش، حقی بنیادی است که باید در هر شرایطی محفوظ بماند و حقوق معلمان و دانش‌آموزان همواره مورد حمایت قرار گیرد
این شورا متعهد به پیگیری عدالت، صلح و حفظ کرامت برای تمامی معلمان و دانش‌آموزان فلسطینی است. آینده‌ی نسل‌ها به اقدامات امروز ما وابسته است، و ما وظیفه داریم که از حق آن‌ها برای تحصیل و زندگی آزاد از ترس و تهدید دفاع کنیم.

با همبستگی

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

۳۰ اکتبر ۲۰۲۴

**********

احضار سه فعال صنفی معلمان خوزستان به دادگاه انقلاب

کوکب بداغی پگاه، علی کروشات و سیامک صادقی چهرازی با اتهاماتی چون «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام»، «تشکیل گروه» و «اخلال در نظم عمومی» برای ۱۶ آبان‌ماه به شعبه ۳ دادگاه انقلاب اهواز احضار شده‌اند
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در واکنش به احضار فعالان صنفی معلمان خوزستان، به دادگاه انقلاب اهواز، اعلام می‌کند که این‌گونه پرونده‌سازی‌ها و فشارها علیه فعالان صنفی، به‌ویژه در حوزه آموزش، نقض حقوق اساسی و قانونی شهروندان است. و تأکید دارد که اتهاماتی مانند «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و «اخلال در نظم عمومی» که معمولاً به فعالان صنفی نسبت داده می‌شود، تلاشی برای سرکوب صدایی حق‌طلبانه و قانونی این فعالان است که تنها خواستار بهبود شرایط معیشتی و آموزشی جامعه هستند. و خواستار پایان دادن به پرونده‌سازی‌های غیرعادلانه علیه فعالان صنفی و توقف استفاده از دادگاه‌های انقلاب برای سرکوب صدای معلمان و کارگران است.

**********

قدردانی جمعی از آنیشا اسداللهی به مناسبت تولدش

یکشنبه ۶ آبان جمعی از نویسندگان، اعضای کانون نویسندگان، فعالان صنفی و اعضای کانون‌های صنفی معلمان، بازنشستگان، وکلا، فعالان دانشجویی، زنان، و دیگر فعالان اجتماعی و سیاسی، و زندانیان سابق بند زنان اوین با حضور در کنار خانواده آنیشا اسداللهی تولد او را به صورت غیابی شادباش گفتند.
آنیشا معلم، مترجم و فعال چپ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ در منزل خود همراه با همسرش کیوان مهتدی بازداشت، و شهریور همان سال با قید وثیقه موقتا آزاد شد. اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ مجددا بازداشت و در نهایت به پنج سال زندان قابل اجرا محکوم شد که از مرداد ۱۴۰۲ در حال گذراندن این حکم می باشد.
آنیشا اسداللهی بارها از سوی مسئولان زندان و وزارت اطلاعات از تلفن و ملاقات محروم شده است و در اعتراض به اعدام‌های رو به افزایش،ایشان به همراه زندانیان دیگری از بند زنان از تیر ۱۴۰۳ ممنوع الملاقات بوده و تاکنون فقط یک نوبت در روز آزادی همسرش (چون در آن زمان هم ملاقات و هم تماس او قطع بود) با اعضای خانواده خود ملاقات داشته است.
او پیش‌تر در تجمع روز جهانی زن در سال ۱۳۹۶ و در تجمع روز جهانی کارگر در سال ۱۳۹۸ دستگیر و محکوم شده بود.

**********

بیانیه شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران در حمایت از مطالبات بازنشستگان

درحالی‌که حکومت به‌واسطه ناکارآمدی ساختاری با بحران‌های فراوان روبرو و در جدیدترین مورد کشور را در آستانه جنگ قرار داده است. شاهد افزایش اعتراضات و تجمعات مطالبه‌گرانه از سوی اقشار مختلف ازجمله بازنشستگان شریف هستیم. اگر چه بحران‌های امروز معلول سیاست‌گذاری‌های کاملاً اشتباه در چهل و پنج سال گذشته بوده است سیاست‌هایی که به واسطه فقدان ساختار دموکراتیک، حق تعیین سرنوشت را از مردم سلب نموده و منافع اقلیت را بر اکثریت اولویت بخشیده‌است. اما مطالبه‌گری بازنشستگان کشوری، لشگری و تأمین اجتماعی بیش از دو دهه است که در جریان است و نمی‌توان به بهانه شرایط خاص مانند تحریم و جنگ، دستمزد و حقوق زحمتکشان جامعه، به‌خصوص بازنشستگان را پایمال نمود.

بیش از ١٧ سال از تصویب قانون مدیریت خدمات کشوری می‌گذرد. عملکرد دولت‌های مختلف از اصلاح‌طلب تا اصولگرا نشان می‌دهد که اراده حاکمیت در دولت‌ها با نادیده گرفتن حقوق کارمندان و بازنشستگان اعمال‌شده است. چراکه دولت‌های مختلف با پاره‌ای تفاوت‌های ظاهری در عمل سیاست سرکوب حقوق و تبعیض را عمق بخشیده‌اند. تا جایی که مطالبه «اجرای کامل قانون مدیریت خدمات کشوری» امروز قادر نیست شکاف دستمزد با خط فقر را پر نماید. اگرچه «اجرای متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان برابر قانون مدیریت خدمات کشوری به‌ویژه ماده ٦۴ و تبصره آن» و «اجرای کامل ماده ٨۵ در مورد بیمه تکمیلی بازنشستگان» و «پرداخت معوقات و خسارت ناشی از عدم اجرای ق م خ ک از سال ۱۳٨٦» و «احیا و اجرای ماده ۱۲۵ ق م خ ک افزایش سنواتی حقوق طبق تورم سالیانه که توسط بانک مرکزی اعلام می‌شود» و «پرداخت کامل و فوری پاداش بازنشستگان سال‌های اخیر» و «اعمال رتبه‌بندی برای بازنشستگان» یک مطالبه جدی است.

اما برای رفع تبعیض باید ابتدا «پایه حقوق با توجه به تورم به بالای خط فقر» برای تمام کارگران و کارمندانِ بازنشسته و شاغل اعمال و سپس قوانین فوق در مورد حقوق و دستمزد لحاظ گردد.
با این اوصاف افزایش ناچیز حقوق به صورت قطره‌چکانی تحت هر عنوان بدون در نظر گرفتن خط فقر و تورم مانند همسان‌سازی و رتبه‌بندی، مصداق بارز فریبکاری حکومت است. مسیری که دولت پزشکیان مانند دولت‌های قبل به آن ادامه می‌دهد. در این میان تشکل‌های وابسته که مطالبات بازنشستگان را برای منافع جناحی قربانی نموده‌اند مانند دولت‌ها رو سیاه و متقلب هستند.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران ضمن حمایت قاطعانه از مطالبات تمام مزدبگیران، برای فرهنگیان شاغل و بازنشسته، اعتراض و تجمع را حقی قانونی و بدیهی می‌داند و نسبت به هر نوع برخورد سرکوبگرانه به دولت و حاکمیت هشدار می‌دهد.

بازنشستگان شریف حق دارند در دوران بازنشستگی از حقوق بالای خط فقر، بیمه کارآمد و امکانات رفاهی و تأمین اجتماعی برخوردار باشند و کرامت انسانی آنان محترم شمرده شود. در همین راستا شورای هماهنگی از فراخوان‌ها تجمعات بازنشستگان عزیز از جمله فراخوانِ روز سه‌شنبه، هشتم آبان که توسط گروه‌های مختلف بازنشسته اعلام‌شده است حمایت می‌کند.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

٦ آبان ١۴٠٣

**********

بیانیه شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

در محکومیت ادامه روند سرکوب فعالان صنفی با آغاز سال تحصیلی

با شروع سال تحصیلی جدید شاهد رشد روزافزون روند سرکوب معلمان و فعالان صنفی هستیم. در آستانه سال تحصیلی شعبه چهارم دادگاه تجدیدنظر محسن عمرانی، اصغر حاجب، محمود ملاکی، عبدالرضا امانی‌فر، اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان استان بوشهر را به پرداخت ۹۶۰ میلیون ریال در ازای احکام حبسی که پیشتر از طرف دادگاه انقلاب استان بوشهر برای این فعالین صنفی صادر شده بود، محکوم کرد. چند روز بعد حکم یک سال حبس محسن عمرانی را به میزان شش ماه تایید کرد.

با شروع مهر هیأت رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان اداره کل آموزش‌وپرورش شهرستان‌های استان تهران آقای احمد حیدری نصرت دبیر ناحیه‌ی یک شهرستان بهارستان و فعال صنفی فرهنگی را به بازنشستگی بر اساس سنوات خدمت دولتی با تقلیل دو گروه محکوم کرد. در اقدامی سرکوبگرانه دیگر کوکب_بداغی_پگاه فعال صنفی فرهنگیان خوزستان/ ایذه برای اخذ آخرین دفاع به شعبه ۱۳ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب اهواز احضار شد و دو هفته بعد آخرین جلسه دفاع کوکب بداغی در شعبه ۱۳ دادسرای دادگاه انقلاب خوزستان برگزار شد.

در مشهد شعبه ۲۵ تجدید نظر دیوان عدالت اداری با رد اعتراض محمدحسین سپهری حکم اخراج این معلم زندانی از آموزش‌وپرورش را پس از ۲۶ سال سابقه تدریس تأیید کرد و حسین واحدی فعال صنفی معلمان در خراسان شمالی به دادگاه انقلاب احضار شد. در کردستان هیأت تجدیدنظر وزارت آموزش‌وپرورش، سمیه اخترشمار فعال صنفی معلمان مریوان را از کار اخراج کرد. معلمان استان البرز هم از سرکوب دولت پزشکیان بی‌نصیب نماندند و مهدی معرف مشاور مدارس ناحیه ۴ استان البرز بازخرید و از کار اخراج شد. در سنندج مأموران اداره اطلاعات سنندج به منزل شخصی رضا شریفه فعال صنفی معلمان یورش بردند و منزل وی را مورد تفتیش قرار دادند.

هم‌زمان با روز جهانی معلم اسماعیل عبدی عضو هیأت‌مدیره كانون صنفی معلمان_تهران با رأی هیأت تخلفات اداره آموزش‌وپرورش شهرستان‌های تهران با ۲۴ سال سابقه بازخرید و از کار اخراج شد. اتهامات وی «شرکت در تحصن، اعتصاب و تظاهرات غیر قانونی، تحریک به برپایی تحصن، اعتصاب و تظاهرات غیرقانونی و اعمال اشاره‌ای گروهی برای تحصیل به مقاصد غیر قانونی از طریق عضویت در کانون صنفی معلمان و سرپرستی اعتراضات کشوری معلمان و... منجر به بازداشت و محکومیت» عنوان‌ شده است. هدف از صدور این احکام، ارسال یک پیام روشن به معلمان است که حاکمیت در کنار زندان و تبعید و اخراج معیشت خانواده‌ها را نیز هدف گرفته است و در این سرکوب بین دولت‌های رئیسی و پزشکیان فرقی وجود ندارد.

در آخرین اقدام سرکوبگرانه، حکم محکومیت محمد حبیبی در شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر تأیید شد. این محکومیت مربوط به اعتراض محمد حبیبی به مسمومیت‌های سریالی مدارس در اسفندماه ۱۴۰۱ است. در فروردین‌ ماه ۱۴۰۲ این فعال صنفی در حالی که فقط دو ماه از زمان آزادی‌اش از زندان می‌گذشت، توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد و تا خرداد ماه همان سال در بند امنیتی ۲۰۹ بازداشت بود. نکته مهم در ارتباط با قطعی شدن حکم سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران، اقدام به تخریب ایشان توسط اکانت‌های مرتبط با جریانات فاشیستی و امنیتی قبل از ابلاغ حکم به وکیل وی است. این اقدام توسط اکانت‌هایی صورت گرفت که پیش ‌از این در اسفند ۱۴۰۰ با برگزاری برنامه‌های مجازی اقدام به تخریب جنبش معلمان نمودند. آن‌ها مدعی بودند که معلمان خیابان را مصرف می‌کنند و تشکل‌های صنفی و شورای هماهنگی عامل حفظ وضع موجود هستند و همسو با رسانه‌های امنیتی به تخریب معلمان پرداختند و با ادبیاتی فاشیستی از پشت اکانت‌های مجازی، خود را در موضع رهبری قیام مردم قرار دادند. رویکردی که بعد از قیام ژینا در راستای تخریب جنبش معلمان ادامه یافت؛ اما از اردیبهشت تا تیر ۱۴۰۱ وقتی فعالان صنفی در سراسر ایران آماج حمله قرار گرفتند و بازداشت، تبعید و اخراج شدند، متأسفانه کسی از این باندهای فاشیستی سؤال نکرد چرا ۳۰۰ نفر از کسانی که به قول آن‌ها خیابان را به سود حاکمیت مصرف می‌کنند، بازداشت و با احکام سنگین روبرو شده‌اند؟ بی‌شک آمار سرکوب‌ها منحصر به این موارد نیست. متأسفانه هنوز برخی معلمان از رسانه‌ای شدن اخبار خود هراس دارند. همچنین تعداد قابل ‌توجهی از دانشجویان در دانشگاه فرهنگیان از تحصیل محروم شده‌اند.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران کلیه احکام احضار، اخراج، بازداشت و زندان و هر نوع برخورد با معلمان شاغل و بازنشسته و دانشجویان را شدیداً محکوم می‌کند و به حاکمیت هشدار می‌دهد که در صورت تداوم این روند برای دفاع از همکارانمان دست به تجمعات گسترده و سراسری خواهیم زد.

**********

حکم محکومیت محمد حبیبی در دادگاه تجدید نظر تایید شد

حکم محکومیت محمد حبیبی، سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران، که در دادگاه بدوی به شش ماه و یک روز حبس محکوم شده بود در شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب تایید شد.
رامین صفرنیا، وکیل محمد حبیبی، در حساب شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس از تایید این حکم خبر داد.
این محکومیت مربوط به اعتراض محمد حبیبی به مسمومیت‌های سریالی مدارس در اسفندماه ۱۴۰۱ می‌باشد. در فروردین ماه ۱۴۰۲ این فعال صنفی در حالیکه فقط دو ماه از زمان آزادی اش از زندان می‌گذشت، توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد و تا خردادماه همان سال در بند امنیتی ۲۰۹ در بازداشت بود.
این فعال صنفی همراه با دیگر فعالان صنفی بارها بخاطر فعالیت‌های صنفی و دفاع از حقوق معلمان و دانش‌آموزان بازداشت و زندانی شده است.

**********

هشت اکتبر روز جهانی کودک گرامی باد

هشت اکتبر از سوی یونیسف به عنوان روز جهانی کودک نام‌گذاری شده‌است. این روز در تمام دنیا فرصتی برای اهمیت دادن به حقوق و منافع عالیه کودکان با تاکید بر کنوانسیون حقوق کودکان است.
متاسفانه در ایران حاکمیت با رویکردی ایدئولوژیک به مسأله کودکی می‌پردازد و به دنبال ساختن انسان‌های تراز انقلاب و اسلام با قرائت خاص است. نگاهی به اسناد بالادستی و قانون تحول بنیادین در نظام آموزشی نشان می‌دهد که مدرسه در پی شکوفا نمودن خلاقیت‌های کودکان نیست و قرار است دانش‌آموزان را برای حیات طیبه آماده کند. در این ساختار آن چیز که به محاق می‌رود توانمندی‌ها، تمایزها و استعداد کودکان است. وقتی نگاه پولی به آموزش به این رویکرد اضافه می‌گردد کودکی به یغما می‌رود و کودکان بی‌آنکه درکی از این دوران داشته باشند پا در دوره‌ای پر مخاطره با مشکلات عدیده اقتصادی می‌گذارند که بیکاری، ناامنی شغلی و تورم و گرانی از ویژگی‌های آن است.
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران باور دارد وظیفه دولت در جهان به ویژه ایران تامین امنیت روانی کودکان، ایجاد بستر مناسب برای آموزش خلاق و انتقادی، رفاه و شادی است. کودکان باید بدون در نظر گرفتن نژاد، جنسیت، مذهب و رنگ و ... به آموزش مناسب دسترسی داشته و مورد سواستفاده ایدئولوژیک قرار نگیرند. متاسفانه هیچ یک از دولت‌ها در ایران به این سو حرکت نکردند.
ما ضمن تبریک روز جهانی کودک به تمام کودکان دنیا از جمله در ایران بر تلاش‌های فعالان حقوق کودک و تشکل‌های مستقل حامی کودک ارج می‌گذاریم و از معلمان عزیز درخواست داریم با سرلوحه قرار دادن حقوق کودکان طبق کنوانسیون جهانی حقوق کودک، بیش از پیش به حقوق کودکان توجه نشان دهند.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

۱۷ مهر ۱۴۰۳ - ۸ اکتبر ۲۰۲۴

**********

مهدی معرف مشاور مدارس ناحیه ۴ استان البرز بازخرید و از کار اخراج شد

به موجب حکم هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان اداره کل آموزش و پرورش استان البرز، مهدی معرف معلم و منتقد ادبی با سیزده سال سابقه، در ۱۵ شهریور همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید و به اتهامات «انتشار تصاویر و مطالب غیرواقعی و تحریک آمیز به جهت تشویش اذهان عمومی در صفحه اینستاگرام و تگ کردن صفحات معاندین برای هدایت و تشویق دنبال کنندگان» به بازخرید خدمت با پرداخت ۴۵ روز حقوق مبنای هر سال خدمت، محکوم شد.
مهدی معرف علاوه بر معلمی سال‌ها در حوزه نقدادبی، فیلم و روزنامه‌نگاری مشغول بوده و در روزنامه‌ها و مجلات مختلف، مقالات ادبی و انتقادی به چاپ رسانده است. او پیش‌تر در مرداد ۱۴۰۱ نیز به انفصال موقت ازخدمت محکوم شده بود.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکومیت پرونده سازی و تسویه معلمان فعال توسط هیات‌های تخلفات اداری خواهان لغو محکومیت‌، مختومه شدن پرونده‌ها و بازگشت به کار همه‌ی همکاران اخراجی می‌باشد.

**********

محکومیت ژینا مدرس‌گرجی به ۲ سال و ۴ ماه حبس تعزیری

حکم ۲۱ سال حبس و تبعید ژینا مدرس‌گرجی، روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان اهل سنندج که پیش‌تر از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج صادر شده بود، در شعبه ۴ دادگاه تجدیدنظر استان کردستان به ۲ سال و ۴ ماه حبس تعزیری تبدیل شده است.
این حکم قطعی است و در صورت اجرا، این فعال حقوق زنان باید روانه زندان شود.

**********

سمیه اخترشمار از کار اخراج شد

هیأت تجدیدنظر وزارت آموزش و پرورش، سمیه اخترشمار، فعال صنفی معلمان مریوان را از کار اخراج کرد.
سمیه اخترشمار، معلم توانمند و آگاه مریوانی، در روزهای آغازین مدارس و در آستانه روز جهانی معلم با رأی هیأت تجدیدنظر وزارت آموزش و پرورش از کار اخراج شد.
حکم این فعال صنفی به دلیل عضویت در انجمن صنفی معلمان، انتشار مطالب در فضای مجازی و نام بردن از فعالان صنفی در سوالات امتحانی صادر شده است.
آموزش و پرورش کردستان، به همراه نیروهای امنیتی و دستگاه سرکوب، در ماه‌های اخیر با پرونده‌سازی علیه فعالان صنفی اقدام به اخراج، کسر رتبه و تعلیق شغلی معلمان این استان کرده است.
شورای هماهنگی ضمن حمایت از خانم اخترشمار و پیگیری‌های حقوقی برای اعاده حقوق ایشان، تداوم پرونده‌سازی علیه فعالان صنفی را محکوم می‌کند.

**********

اسماعیل عبدی از کار اخراج شد

همزمان با روز جهانی معلم اسماعیل عبدی با حکم هیأت تخلفات اداری آموزش و پرورش شهرستان‌های تهران از کار اخراج شد
اسماعیل_عبدی عضو هيأت مديره كانون صنفی معلمان تهران همزمان با روز جهانی معلم با رأی هیأت تخلفات اداری آموزش و پرورش شهرستان‌های تهران با ۲۴ سال سابقه، بازخرید و از کار اخراج شد.
این حکم به اتهام «شرکت در تحصن، اعتصاب و تظاهرات غیر قانونی، تحریک به برپایی تحصن، اعتصاب و تظاهرات غیرقانونی و اعمال فشارهای گروهی برای تحصیل به مقاصد غیرقانونی از طریق عضویت در کانون صنفی معلمان و سرپرستی اعتراضات کشوری معلمان و... منجر به بازداشت و محکومیت» صادر شده است.
این هیأت پیش از این نیز رسول بداقی را اخراج و حکم بازخرید و اخراج محمد حبیبی و جعفر ابراهیمی را نیز صادر کرده است. شورای هماهنگی_تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکومیت پرونده سازی و تسویه معلمان فعال توسط هیات‌های تخلفات اداری خواهان لغو محکومیت‌، مختومه شدن پرونده‌ها و بازگشت به کار همه‌ی همکاران اخراجی می‌باشد.

‌اسماعیل عبدی، از فعالان صنفی معلم، که سال‌ها از عمر خود را در زندان سپری کرده و آزاد شده است، نوشت:
«‏در ‎روز جهانی معلم با رأی هیأت تخلفات اداری آ.پ شهرستان‌های تهران، بعد از ۲۴ سال خدمت به دلیل فعالیت صنفی در چهارچوب قانون و با همان اتهامات سیاسی- امنیتی کذبی که هشت سال زندانی شده بودم، از حرفه‌ی معلمی که عاشقانه دوست دارم ‎اخراج شدم.»
او درباره وضعیت معلمان در ایران در حساب ایکس خود نوشت:
«مهم‌ترین چالش معلمان ایران، همانند سایر مزدبگیران، کمبود و متناسب نبودن ‎دستمزد است. سرکوب مزدی مانند سرکوب سیاسی- امنیتی مانع رشد و بالندگی ‎معلم می‌شود.
متأسفانه وزارت آموزش و پرورش به جای این‌که حامی و مدافع حقوق حرفه‌ای فرهنگیان باشد، خود ناقض آن شده است.»

**********

پنج اکتبر؛ روز جهانی معلم مبارک باد

پنج اکتبر؛ روز جهانی معلم مبارک باد از سال ۱۹۹۴ به بعد، پنجم اکتبر هر سال از سوی یونسکو «روز جهانی معلم» اعلام شده‌است. هدف از اعلام چنین روزی بها دادن به معلمان، قدردانی از آنها و بررسی مشکلاتشان در سراسر دنیا اعلام شده‌است. امسال ۵ اکتبر مقارن است با شنبه… پنج اکتبر؛ روز جهانی معلم مبارک باد
از سال ۱۹۹۴ به بعد، پنجم اکتبر هر سال از سوی یونسکو «روز جهانی معلم» اعلام شده‌است. هدف از اعلام چنین روزی بها دادن به معلمان، قدردانی از آنها و بررسی مشکلاتشان در سراسر دنیا اعلام شده‌است. امسال ۵ اکتبر مقارن است با شنبه ۱۴ مهر. شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران این روز جهانی را به همهٔ معلمان دنیا از جمله معلمان شاغل و بازنشستهٔ بخش دولتی و خصوصی و به ویژه به معلمان زندانی تبریک می‌گوید.
شعار امسال را یونسکو
«Valuing teachers voices: towards a new social contract for education»
«اهمیت دادن به صدای معلمان: به سوی قرارداد اجتماعی جدیدی برای آموزش» نامگذاری نموده‌است.
ما در بیانیهٔ تحلیلی آغاز سال تحصیلی به مطالبات صنفی و آموزشی پرداخته‌ایم و نیازی به تکرار آن نیست. ما معتقدیم در شرایطی که حاکمیت سرکوب تشکل‌ها و فعالان صنفی را در پیش گرفته و تمام امکانات رسانه‌ای عمومی و ملی در خدمت باندهای ثروت و قدرت قرار دارد، بهترین راه برای اهمیت دادن به صدای معلمان تقویت تشکل‌های صنفی موجود و ایجاد تشکل‌های جدید است. تجربه ثابت کرده که جریانات سیاسی و حاکمیت به معلمان نگاه ابزاری دارند و این ساختار قادر به ایجاد تحول در نظام آموزشی، بهبود وضعیت معلمان و ارائهٔ آموزش رایگان، کیفی و عادلانه نیست.
از همین رو از تمام معلمان می‌خواهیم ضمن گرامیداشت این روز، از ظرفیت مدرسه برای اطلاع رسانی و آگاهی‌بخشی در مورد مطالبات جنبش معلمان در محیط کار و سر کلاس درس استفاده نمایند.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

۵ اکتبر ۲۰۲۴

**********

پیام تشکر رسول بداقی پیش از بازگشت به زندان

زنده باد آزادی
بدینوسیله از همه‌ی همکاران فرهنگی، دوستان و بستگانی که در برگزاری آیین عروسی دخترم، ما را همراهی کردند و به شیوه‌های گوناگون زمینه‌های دلگرمی و شادی من و خانواده‌ام را فراهم کردند، و ما را تنها نگذاشتند بسیار سپاسگزارم.
در روند مبارزات آزادیخواهانه‌ای که در پیش دارم، خود را وامدار معلمان دانسته و از توهم خودبزرگ بینی به عقلانیت، منطق و تجربه پناه می‌برم.
بر این باورم که در راه مبارزه برای رهایی مردم از یوغ ستمگران آنچه مهم است عشق به مبارزه است.
به گمانم همه‌ی کسانی که برای رسیدن به شهرت و مقام یا ثروت راه مبارزه را برگزیده‌اند، نه خود به آرزویشان خواهند رسید و نه یک گام مردم را به رهایی نزدیک خواهند کرد.

مبارزه برای رهایی فقط عشق می‌خواهد و ایستادگی.

بدرود

به امید رهایی مردم ایران

رسول بداقی - ۵ مهر ۱۴۰۳

**********

پیام تسلیت کانون صنفی معلمان تهران در سوگ جان‌باختگان معدن‌جوی طبس

از سوختن جان و تن دختران شین‌آباد تا جان باختن ده‌ها تن از معدن‌چیان کرمان، طبس، یزد، دامغان و گلستان، از کشته شدن ده‌ها کولبر و سوخت‌بر در غرب و شرق کشور، فروریختن پلاسکو و متروپل تا فاجعه معدن زغال‌سنگ معدنجو در طبس، از شلاقی که بر پشت معدنچیان آق‌قلا فرود آمد تا پرونده‌سازی‌هایی که صدها معلم را به اخراج، زندان و... کشاند، درد مشترکی است که فریاد می‌طلبد: قربانی شدن انسان و زیست انسانی در پای سودجویی اقلیتی که تاراج را اصلی‌ترین مسئله‌ی خود می‌دانند و تمامی ابزارهای تقنینی و اجرایی و قضایی و رسانه‌ای را نیز به خدمت گرفته‌اند.
با موقتی‌سازی قراردادهای کار، شرایطی بر کارگران تحمیل شده که جرئت پیگیری ساده‌ترین و بنیادی‌ترین حقوق‌شان را از دست داده‌اند، با امنیتی کردن تشکل‌یابی، حق متشکل‌شدن آزادانه‌ی کارگران، حق تجمع و هرگونه اعتراض فردی و جمعی که از بدیهی‌ترین و پایه‌ای‌ترین حقوق انسانی است و می‌تواند وسیله بیان و تحقق خواسته‌های‌شان باشد، از آنان سلب گردیده است.
رسانه حکومتی با رویکردی مبتنی بر طبیعی‌نمایی و «حادثه» و «سانحه» جلوه دادن چنین وقایع مکرری که جان باختن دست‌کم ۵۰۰ معدنچی در دهه‌ی منتهی به ۱۴۰۱ و سالانه دست‌کم ۱۴۰۰ نفر در حین کار را عادی می‌نماید؛ تا تاثیر گذاری عوامل ساختاری، ناکارآمدی‌های مدیریتی و رهاشدگی فرودستان در راستای حفظ سلطه فرادستان را پنهان کند.
به‌ویژه که رپرتاژ پوپولیستی همیشگی مسئولین امر! با صحبت داغداران و آسیب دیدگان این حوادث دیگر حتی رنگ و بوی تسلی هم ندارد چه برسد باور به پیگیری!!!
فریاد خانواده‌های داغدار که از نحوه تحویل جنازه عزیران‌شان و بیان این جملات کریه و غیرانسانی خبر می‌دهند. تا جایی که حتی در میان داغ و خشم به آنان گفته می‌شود:
"خودتون پلاستیک بیارید، جنازه تحویل بگیرید"!!!
این فاصله بیش ار حدّ نگاه سودجویان با کارگران تا حدی بوی تعفن می‌دهد که دیگر حتی نیازی به همدردی صوری چند روزه هم نمی‌بینند! چه رسد امید به همدردی و پیگیری.
کانون صنفی معلمان جان باختن مظلومانه معدنچیان طبس را به خانواده آن‌ها و به ملت ایران تسلیت گفته و مراتب همدردی خود با بازماندگان داغدار آنان را اعلام می‌نماید. ما، کانون صنفی معلمان؛ همراه با خانواده‌های داغدار و مردم بهت‌زده از واقعه، ما مردم باور داریم باید پیگیر پاسخگویی صریح مسئولین باشیم تا نتیجه نهایی. و در کنار همه این خانواده ها برای دادخواهی بمانیم.
ما بر این باوریم تنها با اتکا به تشکل‌‌های مستقل، آزاد و قدرتمند می‌توان به تغییرات بنیادی در قوانین به نفع همه به‌ویژه فرودستان و پیشگیری از تکرار چنین فاجعه‌هایی امیدوار بود.

کانون صنفی معلمان ایران (تهران)

۱۴۰۳/۷/۵

**********

پیام تبریک به مناسبت آزادی سلیمان عبدی

پیام تبریک انجمن صنفی معلمان کوردستان (سقز و زیویه) به مناسبت آزادی همکار تلاشگر و فعال صنفی خوشنام آقای سلیمان عبدی
حکم ناروایی را که به آقای سلیمان عبدی معلم دلسوز و خوشنام به مدت ٨ ماه تحمیل شده بود، با گذراندن دوران یادشده به پایان رسید.
انجمن صنفی معلمان کوردستان ضمن تبریک و شادباش آزادی این همکار نستوه و فرهیخته به خانواده‌ی ایشان، جامعه معلمان ایران و خصوصا معلمان کوردستان، مراتب سپاس و قدردانی به محضر خانواده‌ی نامبرده، همکاران ارجمند و کلیه عزیزانی که یاور و همراهمان بودند اعلام می‌دارد. و از مسولان می‌خواهد زمینه‌ی آزادی همه معلمان زندانی را فراهم نماید.

انجمن صنفی معلمان کوردستان (سقز و زیویه)

۵ مهرماه ١٤٠٣

**********

در پی رد اعتراض محمدحسین سپهری، این معلم زندانی از آموزش و پرورش اخراج شد

علی‌اکبر رشیدی، رئیس شعبه ۲۵ تجدیدنظر دیوان عدالت اداری با رد اعتراض محمدحسین سپهری حکم اخراج این معلم زندانی از آموزش و پرورش پس از ۲۶ سال تدریس، را تأیید کرد.
بنابر دادنامه منتشر شده، این حکم بر اساس «گزارش سازمان اطلاعات سپاه استان خراسان رضوی» صادر شده و به «سه فقره محکومیت اداری یا تخلفات مشابه» در دادنامه اشاره شده که روشن نیست مصداق‌های این «تخلفات» چه بوده است.
محمدحسین سپهری، دبیر فیزیک باسابقه دبیرستان، فعال مدنی، و از امضاکنندگان «بیانیه ۱۴» در زندان وکیل‌آباد مشهد زندانی است.

شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکومیت پرونده سازی و تسویه معلمان فعال توسط هیات‌های تخلفات اداری خواهان آزادی فوری و بدون قید شرط این معلم زندانی و سایر کنشگران صنفی و لغو محکومیت‌، مختومه شدن پرونده‌ها و بازگشت به کار همه‌ی همکاران اخراجی می‌باشد.

**********

ابراز همدردی فرهنگیان لنگرود با خانواده‌های کارگران کشته شده در معدن طبس

فرهنگیان شهرستان لنگرود روز گذشته در هوای بارانی با خواندن متن‌ها، اشعار و اعلام ۳۰ ثانیه سکوت با خانواده‌های جانباختگان مظلوم معدن در استان خراسان (شهر طبس) ابراز همدردی کردند.

**********

تجمع اعتراضی کودکان افغان در شیراز

در شیراز ویدیویی منتشر شده است که در آن دختران دانش‌آموز افغان با شعار «تحصیل حق ماست» به عدم اجازه ثبت‌نام در مدارس اعتراض می‌کنند.
تحصیل یکی از اساسی‌ترین حقوق هر کودکی در هر جای دنیاست. اینجا همان دخترانی که در افغانستان به‌دست حکومت زن‌ستیز و فاشیست طالبان از حق تحصیل محروم شده‌اند، ناچارند برای این حق طبیعی خود، با حکومتی دیگر که راسیست و زن‌ستیز است، یعنی جمهوری اسلامی ایران، مبارزه کنند.
در ادامه سیاست‌های افغان‌ستیزانه جمهوری اسلامی، که سال‌هاست با رفتارهای نژادپرستانه از مهاجران افغان سوءاستفاده کرده و با ایجاد اختلاف میان مردم دو کشور، سعی در استثمار بیشتر آنها دارد، روز گذشته (اول مهر/میزان) همزمان با آغاز سال تحصیلی در ایران، صدها دانش‌آموز افغان همچنان پشت درهای بسته مدارس، از تحصیل محروم ماندند. اینجا کلیک کنید.

«تحصیل حق ماست»

**********

زنگ‌ها برای "که" به صدا در نمی‌آیند!

بیانیه جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۳- ۱۴۰۴

اول مهر روز بازگشایی مدارس و شروع سال تحصیلی است. در این روز، میلیون ها کودک در سراسر ایران راهی مدرسه می شوند. بخشی از آنان ورودی تازه و بخش بزرگتری از آنان از سال های پیش وارد این چرخه شدند.
اما تعدادی از کودکان این سرزمین هیچ وقت وارد این مسیر نشده و "زنگ‌ها برایشان بصدا در نمی آیند". از جمله:
"... فقط در مقطع ابتدایی ۱۸۴ هزار دانش‌آموز بازمانده از تحصیل داریم" (اظهارات معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش).
"... در سال ۱۳۹۵، آمار بازماندگان از تحصیل در رده‌ی سنی ۶ تا ۱۹ سال بنا بر سرشماری نفوس و مسکن بیش از دو میلیون و ۳۸۶ هزار نفر بوده است. در همین رده‌ی سنی تعداد ‌‌بی‌سوادان مطلق بیش از ۴۳۱ هزار نفر بوده است ..."
آخرین سرشماریِ سراسری و رسمی در ایران مربوط به سال ۱۳۹۵ است؛ در آن زمان، هشت میلیون و ۷۹۵ هزار نفر بی‌سوادِ ۱۰ تا ۴۹ ساله در ایران وجود داشت. بنا بر همین سرشماری، تعداد افراد ۶ تا ۱۹ ساله‌ای که خارج از مدرسه‌اند یعنی یا ‌‌بی‌سوادند یا در حال حاضر تحصیل نمی‌کنند بیش از دو میلیون و ۳۸۶ هزار بوده است ..."، (مرکز پژوهش های مجلس)
بررسی ها نشان می دهد، تعداد کل افراد بازمانده از تحصیل، به نسبت سال تحصیلی ۱۳٩۴- ٩۵ با رشد ١٧ درصدی در سال تحصیلی ١۴٠١- ١۴٠٢ به ٩١١ هزار نفر رسیده است."( مرکز پژوهش های مجلس) و همچنین اظهارات نایب رئیس کمیسیون آموزش در مجلس شورای اسلامی، روز پنجشنبه ۴ تیر، شمار کودکان بازمانده از تحصیل در ایران را ۹۱۱ هزار نفر، شامل ۴۰۰ هزار دانش‌آموز مقطع ابتدایی، اعلام کرد.
این آمار همچنین شامل کودکانی می شود که به دلایل زیر به این چرخه وارد نشده‌اند:
کودکان بدون شناسنامه و هرگونه اوراق هویتی
کودکانی که درگیر مهاجرت درون یا بین استان محل سکونت شدند
کودکان کوچ‌نشین مناطق ویژه عشایر
کودکانی که به کار در خانه، کارگاه‌ها و مراکز تولیدی و یا خیابان اشتغال دارند
کودکانی که بدلیل دور بودن مدرسه و یا اساسا نبودن مدرسه از چرخه تحصیل باز ماندند
کودکانی که بدلیل ازدواج(کودک همسری) از چرخه تحصیل باز ماندند
کودکانی که بدلیل فقر مالی و مشکلات خانواده، بویژه آنان که دچار بیکاری، معوق ماندن دریافتی ها و عموما حقوق های چند برابر زیر خط فقر دریافت می کنند و متحمل گرانی و تورم سرسام آور معیشت و مسکن و درمان و دارو و ... در معرض انواع آسیب ها هستند

کودکانی که بدلیل بیماری صعب‌العلاج، معلولیت شدید ذهنی و جسمی و دیگر شرایط استثنایی از چرخه تحصیل باز ماندند

کودکان بدسرپرست، بی‌سرپرست( بدلیل فوت، جدایی، فرار و اعتیاد والدین) محروم ماندند

کودکانی که بدلیل حوادث طبیعی و معضلات ناشی از آن(بی خانمانی، معلولیت، مهاجرت و ...) محروم مانده‌اند

حاشیه نشینی، پشت بام خوابی، خیابان خوابی، بی مسکنی و معضلات اجتماعی دوره های اخیر ...

کودکان مهاجر و پناهجو(علی رغم ابلاغ طرح فرمان که تأکید بر جذب و ثبت نام همه کودکان فارغ از مهاجر و غیر مهاجر دارد) از چرخه تحصیل باز ماندند

موارد گفته شده ازمهم ترین و عمده ترین موارد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مؤثر در محرومیت و بازماندگی از تحصیل است. اما این یکی از دلایل مهم دیگر، نوع رویکرد و ضعف شدید ساختار و مناسبات سیستم آموزش رسمی است که خود یکی از عمده ترین علتهای رشد بی سوادی(ظبق استانداردهای جهانی و نه صرفا خواندن و نوشتن)، محرومیت از ورود و رانده شدن از چرخه آموزش رسمی است و عمدتا این بخش ها را شامل می شود:

رویکرد و نگاه سیستم محور پروسه آموزش رسمی که به جای رجوع و انطباق با نیازها و خصلت های کودکانه آموزش؛ از نگاه محض و مشخص حاکمان طراحی شده است. این موضوع در همه جنبه های آموزش(محتوا، ساختار و مناسبات) آشکار؛ نه تنها کودک محور نیست، بلکه در بسیاری از موارد ضد کودک و منافع عالیه آنان است.

ساختار نابرابر و تبعیض آمیز که ماحصل کارکرد دولت های مختلف این دوران هاست و بنوعی بازتولید کننده فاصله طبقاتی و آموزش های طبقاتی و همچنین بستر ساز گونه های مختلف مدارس و سیستم های آموزشی است که عمدتا در خدمت طبقات دارا و وابستگان به سیستم اقتصادی حاکم است. آموزش بی کیفیت و ضد کودک(که یکی از دلایل خروج کودکان از چرخه تحصیل است)، محصول همین خصلت انحصاری بودن و در خدمت طبقات دارا قرار گرفتن این حق اجتماعی و تبدیل آن به امتیاز است. پا گرفتن مافیای تحصیلی و آموزشی یکی از ره آوردهای این سیستم آموزشی است.

مناسبات بالا به پایین(معلم محور)، خشن و ضد کودک، از خصوصیات آموزش سیستم محور است. مدارس ایران و بخش های زیادی از جهان، رابطه بالادست و فرودست است. بدین معنا که آزادی و اختیار در کودکان سرکوب و سلب شده و آنچه سیستم از طریق نمایندگانش دیکته می کند اجرا می شود.

در این میان شوق، علاقه و خلاقیت کودکان از اولین عناصر شخصیتی است که سرکوب شده و تقریبا ویژگی های فردی کودکان لجاظ نشده و تنها بر اساس برنامه از پیش تعیین شده؛ که عموما بی روح و خشک است، اعمال می شود.

محتوای درسی عموما مغایر با سلایق کودکانه و بدور از خلاقیت و سرکوب کننده خلاقیت و خواست های کودکان است. این مفاهیم و موضوعات، بشدت وقت گیر و غیر استاندارد است. یعنی شامل اجزای امروزی و لازم برای باسوادی نیست و بیشتر به خدمت افکار و ایدئولوژی حاکم و بازتولید کننده و مبلغ نابرابری و تبعیض از نوع نژادی، جنسی، مذهبی و فرهنگی است.

در مقابل نگاه ما کاملا کودک محور و مشخص است:

آموزش رایگان و اجباری و با کیفیت برای همه کودکان، فارق از نژاد، جنسیت، ملیت، مذهب و غیره

آموزش حق همگانی، نه تنها از منظر دارا بودن و در دسترس داشتن و حق انتخاب آن؛ که هم از جهت کنترل و نظارت جامعه بر امر و جریان تحصیل و آموزش در سیستم آموزش و پرورش و جامعه

مطالبات آموزشی ما حداقل این موارد را شامل می شود:

بیمه و تأمین هزینه تحصیلی از جمله هزینه لوازم تحصیلی، پوشاک، رفت و آمد رایگان، درمان رایگان و شهریه (پول تو جیبی برای قطع وابستگی تحصیل به والدین)

تغییر پروسه آموزش و تبدیل آن به دوره های شاد و مفرح و آموزش همراه با بازی و تفریح در کنار همسالان

تغییر محتوای درسی و رساندن آن به استانداردها و تأمین امکانات لازم از جمله سخت افزار و دسترسی به جهان آزاد اطلاعات

برسمیت شناختن حق کودک در انتخاب رشته و موضوعات درسی

برسمیت شناختن و تأمین امکانات لازم برای ترویج آموزش زبان و علوم به زبان مادری

رفع تبعیضات جنسی، نژادی، مذهبی، فرهنگی در تمامی اجزاء آموزش (ساختار، مفاهیم و منابع و ...)

اعلام جرم علیه خشونت های جسمی و عاطفی علیه کودکان و ممنوعیت اعمال جرایم درسی و تنبیه

مشارکت کودکان در روند اجراء و تعیین مفاهیم آموزشی و دخالت دادن آنان از طریق شورای دانش آموزی

تأمین شرایط تحصیل و آموزش کودکان با بیماریهای خاص و دارای معلولیت ها و مشکلات فیزیکی و ذهنی

مطالبات عمومی: چنانکه شاهدیم؛ پروسه سقوط سهمگین ارزش ریال و به تبع آن پایین آمدن قدرت خرید و فاصله عمیق با خط فقر، بواسطه حقوق های چند برابر زیر خط فقر، خانواده ها را به سمت نابودی کشانده است. تورم و گرانی ناشی از آن نه تنها آموزش و تحصیل، که بقاء اجتماعی خود و کودکان شان را به مخاطره انداخته است. در نتیجه برای جلوگیری از ریزش و ازهم گسیختگی حداقل پناه کودکان- چهار دیواری خانواده- لازم است مطالبات حداقلی و اقدامات زیر در دستور فوری قرار گیرد:

همسان سازی حقوق کارگران، معلمان، پرستاران و دیگر اقشار مزدبگیر، بالای خط فقر-واقعی- جهت تأمین معیشت استاندارد و زندگی مرفع و انسانی

بیمه های تأمین خدمات اجتماعی و درمانی برای همه مزدبگیران تضمین یک زندگی استاندارد

تحت پوشش بیمه تحصیلی قرار دادن همه کودکان، فوری و بدون قید و شرط

برسمیت شناختن حقوق معلمان و دیگر اقشار برای اعتراض و ایجاد تشکل های مستقل و آزادی همه معلمان و فعالان سیاسی- اجتماعی

تعهد به اجرای پیمان نامه جهانی حقوق کودک و دیگر معاهدات بین المللی جهت حفظ امنیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و زندگی ایمن در چهارچوب جغرافیای سیاسی ایران

برسمیت شناسی حقوق اقلیت های نژادی و مذهبی و تأمین امنیت و مقابله با تعرضات علیه آنان، بویژه مهاجران و پناهجویان افغانستانی

در کنار همه این موارد، برسمیت شناسی حق دخالت و نظارت مردم و جامعه در امور مربوط به زندگی خویش در چهارچوب اقتصادی، اجتماعی موجود و تضمین و تأمین بستر مناسب فعالیت در عرصه های موجود و رسمیت بخشیدن به سازمان های مردم نهاد؛ بعنوان نمایندگان و مدافعان حقوق عامه از فوری ترین و حیاتی ترین وظایف دولت ها و نمایندگان آنان است.

منبع: کانال تلگرام جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان

۱ مهرماه ۱۴۰۲

**********

کارگران را به کشتارگاه سود فرستاده‌اند؛ سودی که از گوشت و خون آن‌ها تغذیه می‌شود

شیوا عاملی‌راد
جان‌های عزیز زیر آوار در طبس، نمایی دردناک، تلخ و زشت از منطق سرمایه‌داری را به تصویر می‌کشد؛ قتل‌عام روزانه‌ی صدها کارگر در سراسر جهان و ده‌ها نفر در ایران که در بستر خصوصی‌سازی قربانی شده و به کام مرگ فرستاده می‌شوند.
این مرگ‌ها را نمی‌توان یک رخداد تصادفی نامید و با سهل‌انگاری توجیه کرد. بلکه این واقعیت به این دلیل است که در چشم سرمایه‌دار، ارزش کارگر تنها به اندازه‌ی سودی است که می‌تواند به جیب او بریزد. نظام سرمایه‌داری به طور بنیادی ناعادلانه و غیرانسانی است و بر پایه‌ی استثمار و فقر بنا شده است.
آمارها منتشر شده نشان می‌دهد که سالانه بیش از ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در جهان در اثر حوادث کاری جان خود را از دست می‌دهند. در ایران، تنها در سال ۱۴۰۲ حدود ۲۱۱۵ کارگر در محل کار جان باختند و ۲۷ هزار کارگر دچار جراحات شدند. این‌ها فقط ارقام نیستند، بلکه زندگی‌هایی‌اند که قربانی شده‌اند. و این ‌مصداق همان جمله‌ی معروف مارکس است که "سرمایه‌داری با هر قطره خون کارگران ساخته شده است.”
خشم و اعتراض ما نباید در کپشن‌ها و توئیت‌ها گم شود. باید سرمایه‌داران، حامیان و نظریه‌پردازان این نظام ناعادلانه را به محاکمه کشاند. تنها با تحقق عدالت واقعی می‌توانیم از تکرار کشتار کارگران جلوگیری کنیم و به ساختن جامعه‌ای انسانی‌تر و عادلانه‌تر بپردازیم.

**********

برای آنهایی که تنها کفش‌هایشان به جا مانده

حادثه غم‌انگیز و دلخراش جان‌باختن ۵۱ نفر از کارگران معدن طبس را به خانواده این عزیزان، تمام کارگران و مردم ایران صمیمانه تسلیت می‌گوییم.
بی‌شک این اتفاقات را نمی‌توان سانحه و حادثه نامید این وقایع ریشه در ظلمی است که به صورت ساختاری بر زحمت‌کشان و کارگران تحمیل می‌شود. فقدان ایمنی کار و تجهیزات پیشرفته برای کاهش هزینه سرمایه‌سالارانه اینگونه از کارگران قربانی می‌گیرد.
باید کمیته حقیقت‌یابی برای بررسی این فاجعه با حضور نمایندگان واقعی کارگران تشکیل گردد و عاملان و مسببان این فاجعه هولناک شناسایی شده و مجازات شوند در این میان رسیدگی به وضعیت مسئولان بلند‌پایه ذی‌نفع و پیمانکاران خاطی امری است ضروری و باید با شفافیت و فوریت به آن رسیدگی گردد.
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران ضمن ابراز همدردی با خانواده جان‌باختگان، خواستار رسیدگی به سایر آسیب‌دیدگان است و به کودکانی که در آغاز مهر اینگونه زندگی‌شان مورد هجمه فساد و ناکارآمدی شده‌است تسلیت می‌گوید و از همکاران درخواست می‌کند یاریگر این کودکان و خانواده‌های آنان در این شرایط بحرانی باشند

یکشنبه اول مهر ۱۴۰۳

**************

بیانیه تحلیلی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

به مناسبت فرارسیدن مهر ۱۴۰۳

در حالی به استقبال مهر و بازگشایی مدارس می‌رویم که در دومین سالگرد خیزش مردمی «زن، زندگی، آزادی» قرار داریم. قیامی دوران‌ساز که روح تازه‌ای در کالبد سپهر سیاسی و اجتماعی ایران دمید. اگرچه این قیام با قتل ژینا امینی جرقه خورد، اما حق‌خواهی مردم - به‌ویژه زنان - را در مدار جدیدی قرار داد که علیرغم ریخته شدن خون‌هایی عزیز و سرکوب گسترده از خیابان تا مدرسه و دانشگاه و کارخانه، حکومت نتوانست این جنبش را به محاق ببرد. اگر هنوز سرکوب وجود دارد به خاطر مقاومتی است که در تمام عرصه‌های اجتماعی شاهد آن هستیم. شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی ایران ضمن گرامیداشت یاد و خاطرۀ تمام جان‌باختگان راه آزادی همچنان بر تغییر از پایین، درون‌زا و مبتنی بر حقوق اکثریت و تحقق دموکراسی، آزادی در همه عرصه‌ها و حق تعیین سرنوشت از سوی مردم بر اصول خود برای تحقق جامعه‌ای آزاد و برابر تاکید دارد و به مناسبت شروع سال تحصیلی جدید، تحلیل خود از شرایط و مطالبات و حقوق معلمان، دانش آموزان و جامعه را به‌صورت زیر ارائه می نماید.

الف- تحلیل شرایط کلان ساختاری
شرایط اقتصادی

در بحث شرایط اقتصادی که معیشت آحاد جامعه از جمله معلمان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، شاهد بحران در وضعیت حقوق‌بگیران ناشی از اقتصاد رانتی و فساد ناشی از آن هستیم. اقتصاد ایران متأثر از سیاست‌هایی است که با ادغام در نظام سرمایۀ جهانی و سیاست‌های پولی صندوق بین‌الملل، تولید و ثبات نیروی کار در تمام عرصه‌ها را دچار چالش جدی نموده است. اقتصاد به‌جای پاسخگویی به نیازهای مبرم و ضروری جامعه، در چنبرۀ باندهای قدرت و ثروت جریان‌های سیاسی رقیب در حاکمیت سیاسی است. این رویکرد باعث بی‌ثبات کاری نیروی کار شده است که در حوزۀ آموزشی وضعیت اسفناک نیروهای خرید خدماتی و پیمانی نمود پیداکرده است. این شکل از سیاست خدمات اجتماعی مانند خدمات بهداشتی، آموزشی و رفاهی را به سمت خصوصی‌سازی، کالایی و پولی شدن بیشتر سوق داده و به‌تبع آن باعث شده که اکثریت جامعه از کارگر تا معلم و پرستار که زیر خط فقر هستند، قادر به تأمین معیشت شرافتمندانه نگردند. وضعیت بیکاران، بی‌ثبات کاران و حاشیه‌نشینان در دهک‌های زیرین اسفناک تر است. این شرایط ریشۀ اصلی ادامۀ سیاست‌های اعمال حاکمیت اقلیت بر اکثریت است. اکثریتی که در بخش تولید، توزیع و خدمات، ثروت را تولید می‌کنند، اما مواهب آن نصیب آقازاده‌ها و نهادهای غیر پاسخگو و افراد سودجو می‌گردد. ادامه این روند بر فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی تأثیر مستقیم دارد. شکل‌گیری اعتراضات و جنبش‌های یک دهۀ اخیر در پاسخ به این اقتصاد ناکارآمد است و تا مادامی‌که این شرایط وجود دارد، تغییری در سایر عرصه‌ها رخ نخواهد داد و شاهد نارضایتی‌های بیشتر و اعتراضات فزاینده‌تر خواهیم بود. با درآمدن پزشکیان از صندوق رأی برخی گمان کرده بودند که قرار است تغییری رخ دهد، اما دولت‌های موسوم به اصلاح‌طلب و اعتدالی در اصل سیاست‌های اقتصادی حاکمیتی با رقیب به‌اصطلاح اصولگرای خود تفاوتی ندارند. تفاوت در نحوۀ اجراست و منتفع کردن جریان خود از رانت اقتصادی، با این تفاوت که منابع و ثروت بیشتری از ثروت مردم تحت انقیاد ساختارهایی است که به هیچ مرجعی پاسخگو نیستند. به‌طور مشخص نهادها و مراکز اقتصادی زیر نظر رهبری و ارگان‌های نظامی که فعالیت اقتصادی دارند و از هرگونه مالیات معاف بوده و نظارتی بر آن‌ها اعمال نمی‌گردد. این عوامل بخشی از مسایل ساختاری اقتصاد بیمار کشور است.

شرایط سیاسی و امنیتی
از فردای انقلاب و تثبیت حاکمیت، شاهد افول مشارکت سیاسی مردم هستیم. مردمی که برای آزادی، رفاه و برابری انقلاب کردند، همچنان به دنبال خواسته‌های محقق نشده خود هستند. در شرایط کنونی احزاب مستقل از جناح‌های درون حاکمیت حق فعالیت نداشته، آزادی‌های سیاسی و اجتماعی و آزادی بیان حتی در حد قانون اساسی جمهوری اسلامی وجود ندارد. تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی از جمله شورای هماهنگی و کانون‌ها و انجمن‌های عضو، زیر شدیدترین فشارهای دستگاه امنیتی و قوه قضاییه قرار دارند. حق اعتصاب، تجمع و تحصن، توسط بخش‌های مختلف نیروی کار عملاً ممنوع است. معلمان، پرستاران، دانشجویان، بازنشستگان و کارگران اگر بخواهند به‌صورت علنی و مسالمت‌آمیز تجمع نمایند سرکوب می‌شوند. اعتراضات کوچک و محدود اگر مقطعی تحمل می‌گردد و بازتاب رسانه‌ای می‌یابد - ضمن با ارزش بودن آنها - به معنای آزادی تجمعات نیست. به ‌عنوان نمونه شورای هماهنگی که قادر است در حیطه خود فراخوان سراسری دهد، بعد از سرکوب گسترده در بهار ۱۴۰۱ و متعاقب آن در قیام ژینا همچنان زیر ضرب قرار دارد.
عدم مشارکت و تحریم انتخابات مجلس در اسفندماه، بحران‌های رو به رشد در معادلات داخلی و جهانی، جنگ‌های اوکراین و خاورمیانه و تغییر ژئوپلیتیک منطقه و ... هستۀ سخت و اصلی قدرت و حاکمیت را به این جمع‌بندی رساند و مجبور کرد که بعد از مرگ رئیسی، به بخشی از اصلاح‌طلبان «با شعار تغییر» میدان دهد که به قدرت برگردند. مخالفان پزشکیان وی را دولت سوم روحانی و موافقانش دولت سوم خاتمی نامیدند. اما کابینۀ پیشنهادی و تأئید آن توسط مجلس و با توصیۀ رهبر نشان داد که دولت ائتلاف ملی شعاری بود که به واقع شکلی از دولتی سهمیه‌ای است که در آن به هر جناحی سهمی داده شد تا جایی که صدای آن بخش از اصلاح‌طلبان حکومتی که به آنها سهمی تعلق نگرفته بود نیز در آمد. این انتخابات که با تبلیغات گسترده رخ داد، بنا بر اعلام حاکمیت در حدود ۴۰ درصد مشارکت به دنبال داشت و نشان داد که باز هم مشارکت سیاسی از نظر حاکمیت صرفاً شرکت در انتخابات! است. ناامیدی بخشی از حامیان پزشکیان در این مدت کوتاه نشان داد صندوق رأی به‌تنهایی قادر نیست خواستۀ مردم برای حق تعیین سرنوشت را محقق نماید.
این وقایع بیش‌از پیش نشان داد که جابجایی در ارکان قدرت تا کنون منجر به تغییر در پایین و بین مردم نشده است. تجربه دولت خاتمی و روحانی گواهی بر این ادعاست که این دولت‌ها با وجود ساختار استبدادی موجود قادر نیستند به حداقل‌های استاندارهای دموکراتیک تن دهند و در جاهایی که حتی در حوزۀ دولت اختیاراتی داشته‌اند، اولویت اولشان برخورداری جناح خود از مواهب و رانت در قدرت بودن است. به ‌عنوان نمونه امروز هیئت‌های تخلف اداری با اخراج و تبعید کردن فعالان صنفی و با اعمال بازنشستگی پیش از موعد و ... اصلی‌ترین بازوی سرکوب‌شده‌اند. هیئتی که در ظاهر ربطی به نهادهای امنیتی و قوۀ قضاییه ندارد، اما با استناد به گزارش همین نهادها زندگی و معیشت خانواده‌های فعالان صنفی را با مخاطره جدی روبرو کرده است.
به‌طور خلاصه می‌توان گفت حاکمیت همچنان به فعالیت سیاسی و مدنی و صنفی و ... نگاهی امنیتی دارد. از تبعات امنیتی شدن فعالیت در کشور این است که راه را بر مشارکت مردم در حق تعیین سرنوشت خود بسته است. به نظر می‌رسد این نگاه سیاسی و امنیتی، با جابجایی رئیسی یا پزشکیان تغییر نخواهد کرد. در چنین شرایطی که تشکل یابی مستقل محکوم است، شورای هماهنگی و تشکل‌های صنفی دل به دولت‌ها نبسته و از آنجایی‌که باور به تشکل یابی مستقل و از پایین دارد، از کردستان و مازندران تا هرسین و بوشهر به هر نحو ممکن مجامع عمومی خود را برگزار نموده اند. با این اوصاف به نظر می‌رسد جنبش معلمان مانند سایر جنبش‌ها و مطالبه گران روزهای دشواری را پیش رو دارند.

شرایط حقوق شهروندی
دادرسی عادلانه در نظام حقوقی و قضایی کشور معنا ندارد. قضات به‌خصوص در دادگاه غیرقانونی انقلاب همسو با ضابطان و پرونده سازان عمل می‌کنند و مستقل نیستند. دادستان‌ها با پیشنهاد بازجویان نهادهای امنیتی صرفاً به دنبال طرح اتهام و محکوم نمودن شهروندان معترض هستند. نه دادی می‌ستانند و نه توجهی به شکایت مردم علیه مسئولان دارند... در فقدان دادرسی عادلانه افراد زیادی حتی با اتهامات غیرسیاسی و با جرائم عادی ناعادلانه در حبس هستند. مددکاری در زندان‌ها امری بی معناست.
دستگاه قضاییه با صدور احکام سنگین علیه فعالان حوزه‌های مختلف و طرح اتهامات واهی مانند بغی و محاربه و افساد فی‌الارض به دنبال منکوب کردن جامعه است. اعدام‌ها حتی به‌صورت فله‌ای در زندان‌ها به‌خصوص در مورد زندانیان گمنام ادامه دارد و باعث رکوردشکنی میزان اعدام در ماه های اخیر شده است. صدور احکام اعدام برای جرایمی مانند مواد مخدر نه‌تنها باعث کاهش بحران و آسیب‌های اجتماعی نشده، بلکه این آسیب‌ها رو به فزونی است. زندانیان فرادست و رانت‌خوار در زندان وضعیت خوبی دارند و مبارزان راه آزادی شکنجه روانی و جسمی می‌شوند.

شرایط اجتماعی و فرهنگی
شرایط اجتماعی و فرهنگی متأثر از حوزه اقتصادی و سیاسی و امنیتی است با این که به خاطر مقاومت جامعه در برابر سرکوب شاهد پیشروی مردم در این حوزه هستیم، اما جنگ حاکمیت در خیابان علیه زنان و سرکوب فعالیت‌های سیاسی و صنفی و مدنی موجب شده مردم نتوانند در انتخاب سبک زندگی و پوشش آزاد باشند. از طرفی آسیب‌های اجتماعی ناشی از فقر و بیکاری و طلاق و خودکشی و حاشیه‌نشینی رو به افزایش است. زندان‌ها مملو از قربانیانی هستند که از حمایت اجتماعی و مددکاری محروم‌اند. در حوزه فرهنگی نیز از وضعیت روزنامه‌ها تا سینما و تئاتر و ... نگاه امنیتی بر آن حاکم است. هیچ صدای مستقلی شنیده نمی‌شود و سانسور و تهدید فعالان این حوزه‌ها همچنان ادامه دارد. در یک چنین شرایطی و با کالایی شدن خدمات اجتماعی و فرهنگی فقط صدای کسانی شنیده می‌شود که یا از رانت برخوردارند یا پول فراوان دارند. تولیدات عرصه فرهنگی مبتذل و هنر آوانگارد در محاق است.

حوزۀ بهداشت و سلامت
حوزۀ بهداشت و سلامت با چالش‌های جدی روبرو است. از یکسو بی‌ثبات کاری ذیل سیاست‌های اقتصادی بر این حوزه غالب است و از سوی دیگر شاهد کالایی سازی مقولۀ درمان و سلامت هستیم. خدمات پزشکی با سیاست‌های افزایش جمعیت حاکمیتی اصلاً همخوان نیست. فقرا و افراد زیرخط فقر از دسترسی به این خدمات محروم هستند. دولت مانند عرصۀ آموزش هزینه‌های گزافی به طبقات محروم تحمیل می‌کند. در چنین شرایطی شکاف دستمزد بین بخش‌های مختلف کادر درمان و تحمیل کار اجباری به پرستاران باعث بروز اعتراضات سراسری در هفته‌های گذشته شد که مانند معلمان پاسخ حاکمیت سرکوب پرستاران بود.

شرایط محیط ‌زیستی
ایران از جمله کشورهایی است که در آلودگی های محیط زیستی نقش مؤثری دارد. استفادۀ بی‌رویۀ از منابع و معادن باعث شده که برخی گونه‌های جانوری در خطر تهدید جدی و انقراض قرار گیرند. تغییرات اقلیمی مهاجرت ناخواسته را به مردم تحمیل کرده است. آتش‌سوزی ناشی از کم‌آبی و گرمایش زمین و در مواردی عمدی باعث از بین رفتن منابع طبیعی شده است. فضای سبز استاندارد به‌تناسب جمعیت وجود ندارد. بحران آب و خشک‌سالی جدی است و طرح‌های ملی برای رفع بحران قادر به حل مشکلات نیست؛ چرا که در این حوزه بودجه به نهادهای حاکمیتی غیر تخصصی تعلق می‌گیرد.
آلودگی هوا و گرد و خاک ناشی از خشک‌سالی باعث شده است که سلامت شهروندان به‌خصوص کودکان و سالمندان در خطر جدی قرار گیرد و در کلان‌شهرها در اکثر اوقات سال میزان آلودگی بالاست. وجود فساد در ساختار کلان باعث شده است که دست سوداگران و ارباب ثروت و قدرت برای غارت منابع عمومی باز باشد. در صورتی ‌که صدای اعتراضی از سوی فعالان شنیده شود با نگاه امنیتی سرکوب می‌گردد.

ب- مطالبات صنفی و آموزشی معلمان
در چنین شرایط بحرانی، اما امیدوار به تغییر و تحولات بنیادین و ساختاری، می توان وضعیت نظام آموزشی و مطالبات جامعۀ فرهنگیان را به صورت زیر ارایه داد:

۱. وضعیت نظام آموزشی
وضعیت نظام آموزشی در ایران متاثر از سیاست های اقتصادی، ساختار سیاسی استبدادی و ایدئولوژیک است. به همان اندازه که نظام سیاسی در عرصۀ ایدئولوژیک در مدرسه به پیشروی خود ادامه می دهد، از وظایف خود در قبال ارایۀ خدمات آموزشی شانه خالی می کند. حکومت می کوشد با آموزه های ایدئولوژیک و مذهبی مدرسه را به انقیاد خود در آورد. هرچند دانش آموزان و معلمان در برابر گفتمان رسمی آموزشی مقاومت می کنند، اما این سیاست ها بخشی از بودجۀ محدود آموزش و پرورش را به هدر می دهد. مدرسه فاقد زیرساخت های ضروری برای فعالیت های علمی، هنری و ورزشی است. در مناطق محروم حداقل های کالبدی برای آموزش وجود ندارد. تراکم دانش آموزشی بالاست و حکومت بیش از گذشته با گسترش سیاست های پولی و کالایی سازی آموزش دست خود را در جیب والدین می کند. امروز به جرأت می توان گفت با اشکال مختلف مدارس چیزی به نام مدرسۀ دولتی رایگان وجود ندارد.
در ارتباط با نیروی کار آموزشی، نظام آموزشی با فقدان نیروی متخصص و کارآمد روبروست. دولت به جای تأمین امنیت شغلی سیاست بی‌ثبات سازی را دنبال می کند. و برای کاهش هزینه از استخدام رسمی سر باز می زند. قربانی این سیاست معلمان خرید خدماتی هستند که از بیمه، دستمزد مناسب و امنیت شغلی محرومند. معلمان رسمی و پیمانی که به نظر می رسد وضعیت بهتری دارند، همگی زیر خط فقر هستند و ناچارند برای تأمین معاش به شغل دوم و سوم روی آورند. همین سیاست ها باعث کیفیت زدایی در مدارس دولتی شده است.
نظام آموزشی متأثر از ساختار اقتصادی و سیاسی، طبقاتی، متمرکز، غیردموکراتیک و غیر مشارکتی است. معلمان و دانش آموزان در فرایند آموزش منفعل بوده و اصول آموزشی رفتارگرایی که در دنیا منسوخ شده است، بر نظام آموزشی غالب است.
در بحث بودجه بیش از ۹۷ درصد بودجه صرف تأمین حقوق کادر آموزشی می گردد که همین بودجه نیز قادر به تأمین معاش فرهنگیان نیست. مابقی بودجه نیز صرف برنامه های مذهبی و ایدئولوژیک می گردد که مسأله ای از دانش آموزان حل نمی کند. عملاً بودجه ای برای امور پژوهشی و فوق برنامه مناسب با نیاز دانش آموزان وجود ندارد. این در حالی است که نهادهای حاکمیتی و وابسته به باندهای ثروت و قدرت به نام کار آموزشی و فرهنگی بخش اعظمی از بودجۀ عمومی کشور را به خود اختصاص داده و به هیچ مرجعی پاسخگو نیستند. این همه، محصول دیدگاه ضد عدالت آموزشی و مبتنی بر اقتصاد سیاسی سرمایه محور است.
محتوای درسی متأثر از رویکرد متمرکز بدون توجه به تفاوت های فردی، قومی، جغرافیایی، فرهنگی و مذهبی به صورت یکسان است. و بدون توجه به این تفاوت ها برنامۀ درسی تدوین و ارایه می گردد. بررسی محتوای آموزشی نشان می دهد، تبعیض جنسیتی، قومی، مذهبی در آن مشهود است. به عنوان مثال آموزش به زبان مادری نادیده گرفته می شود و همین مسأله موجب ترک تحصیل و افت تحصیلی در مناطق دو زبانه شده است.
همچنین کودکان در مدرسه مهارت های لازم جهت مواجهه با شرایط بحرانی را نمی آموزند. به عنوان نمونه آموزش رسمی قادر نیست دانش آموزان را برای ارتباط سالم با محیط زیست و خطرات ناشی از بحران محیط زیستی آموزش دهد.
مدرسه پیش از آنکه محل رشد خلاقیت کودکان باشد، با رویکرد پادگانی اداره می شود. دانش آموزان تحت گفتمان پرورشی و انضباطی غالب در تمام طول زمان حضور در مدرسه کنترل می شوند. این وضعیت برای دختران دانش آموز و زنان معلم به مراتب بدتر است. تحمیل حجاب اجباری از بدو ورود به مدرسه، بخشی از سیاست کنترل بر بدن دختران و زنان است. توبیخ، تنبیه و اخراج طبق آیین نامه های انضباطی در انتظار دختران و پسرانی است که به شکلی در برابر این گفتمان مقاومت می کنند. اگرچه سرکوب شدید است، اما همواره شاهد وجهی از تلاش فردی و جمعی برای مقابله با این خط سرکوب از سوی دانش آموزان و معلمان در فضای مدرسه دیده می شود. این مقاومت به ویژه بعد از قیام ژینا عینیت بیشتری یافته است. نگاهی به آمار دانش آموزان، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان و معلمانی که با احکام انضباطی روبرو هستند، نشان دهندۀ وجه مقاومت در درون مدرسه است.
دانشجویان در دانشگاه فرهنگیان مانند دوران مدرسه از آموزش مدرن، خلاق، مشارکتی و انتقادی محروم هستند. اغلب اساتید شاغل در این دانشگاه ها فاقد درجات علمی معتبر بوده و به واسطۀ رانت در این جایگاه قرار گرفته اند. به طوری که با تغییر دولت ها، سیاست ها و مدیریت ها با توجه به گرایش باندی و جناحی تغییر می کند.
اگرچه سرکوب دانشگاه و دانشجویان در تمام کشور وجود دارد، اما فضای امنیتی و ایدئولوژیک در دانشگاه فرهنگیان به مراتب بیشتر است. حداقل آزادی های فردی و اجتماعی در این دانشگاه دیده نمی شود و رویکرد حراستی و انضباطی بر رفتار دانشجویان اعمال می گردد. در طی دو سال گذشته تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان صرفاً به دلیل لایک یک استوری یا دیده شدن موی سر مورد توبیخ و محرومیت قرار گرفته اند. فضای سرکوب به حدی شدید است که حتی این دانشجویان از اطلاع رسانی و رسانه ای کردن محرومیت خود پرهیز می کنند. حال سوال اساسی این است که چنین دانشگاهی چگونه قادر است معلمانی قدرتمند برای آموزش کودکان جامعه تربیت نماید؟!

۲. مسألۀ سرکوب فعالان صنفی
جنبش معلمان در طول بیش از دو دهه فعالیت تشکل‌های صنفی همواره مورد تعرض و سرکوب دولت‌های مختلف قرار داشته است. بازداشت، حبس، تبعید، اخراج، بازخرید، انفصال، بازنشستگی پیش از موعد، تقلیل گروه، عدم تعلق رتبه‌بندی و ... اشکال گوناگون سرکوبی بوده که صدها معلم و فعال صنفی هزینۀ آن را پرداخت کرده‌اند. اما از مطالبه گری هرگز دست نکشیده و نخواهند کشید. مطالبات ما از سویی مطالبات معلمان است و از سوی دیگر در بطن خود تحقق آرزوهای ناکام ملت است. از این رو ما خواهان برچیده شدن هر شکلی از سرکوب و ستم در نظام آموزشی و در عرصه عمومی هستیم. ما برای بر چیدن این ستم‌ها از تمام قوا و امکان‌های موجود استفاده خواهیم کرد. تمام معلمان زندانی باید آزاد شوند، اخراجی‌ها به مدرسه برگردند و هر نوع تضییع حقوق باید اصلاح گردد و تمام پرونده‌های مفتوح بسته شود.
از همین رو شورای هماهنگی کارگروهی تشکیل داده است که به وضعیت معلمان زندانی رسیدگی نماید و حقوق پایمال‌شده معلمان آسیب‌دیده را احیا نماید. این پیگیری شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان نیز خواهد شد. مخاطب ما برای دستیابی به این اهداف نه‌ تنها مسئولان آموزش‌وپرورش و شخص وزیر بلکه تمام ارکان حاکمیتی است که به‌ نوعی در تصمیم‌گیری در مورد معلمان و نظام آموزشی نقش داشته و دارند. از تمام کسانی که به‌نوعی حقی از آنان ضایع‌شده است درخواست داریم که از طریق کانال شورای هماهنگی با مدرک و مستندات، وضعیت خود را به این کارگروه یا از طریق تشکل‌های صنفی و فعالان صنفی، منتقل نمایند.

۳. وضعیت کودکان بازمانده از تحصیل
آموزش طبقاتی برآمده از سیاست های اقتصادی موجب شده است، تعداد زیادی از کودکان در سن تحصیل از رفتن به مدرسه باز بمانند. بنا بر گفتۀ مسئولان تنها در سال تحصیلی گذشته بیش از ۲۱۶ هزار کودک در مقطع ابتدایی از تحصیل باز مانده اند. در آماری دیگر، مرکز آمار ایران آمار کودکان بازمانده از تحصیل در سال تحصیلی ۰۲ - ۱۴۰۱ را بیش از ۹۲۹ هزار نفر اعلام کرده است. نگاهی به این آمار نشان می دهد که آمار کودکان طرد شده از مدرسه بیش از یک میلیون نفر است. اگر بخواهیم به آمار واقعی کودکان بازمانده از تحصیل دست یابیم، باید جمعیت کودکان در سن تحصیل را از کودکان در حین تحصیل کم نماییم. آموزش و پرورش و مرکز آمار ایران صرفاً به جمعیت کودکان بازمانده از تحصیل در یک سال اشاره می کند تا آمار واقعی را لاپوشانی نماید.
اگر این آمار بر اساس کودکان بازمانده در هر پایه مشخص گردد میزان واقعی کودکان بازمانده از تحصیل و کودکانی که در سن خود در پایۀ پایین تر - به علت مردودی یا ورود دیرهنگام به مدرسه – قرار دارند، مشخص می شود. آماری که در سالنامۀ آماری آموزش و پرورش لحاظ نمی گردد. با این اوصاف به نظر می رسد، آمار کودکانی که از مدرسه طرد و روانۀ خیابان و بازار کار شده اند، به مراتب بیشتر از آمار رسمی اعلام شده است.
فقر، بیکاری والدین، سیاست های پولی و فقدان روانشناس و مددکار در مدرسه در کنار برخی موانع فرهنگی - به ویژه در مورد دختران - از جمله دلایل اصلی ترک تحصیل دانش آموزان است. عدم تخصیص بودجۀ عادلانه در مناطق محروم، عدم دسترسی کودکان به سرویس ایاب و ذهاب در مناطق روستایی، وجود مدارس کپری و کانکسی و فرسوده و فاقد امکانات، کلاس های چندپایه و افت کیفیت آموزشی مسایلی هستند که تحصیل کودکان را متأثر ساخته است. طرد از مدرسه به واسطۀ موارد فوق، نه تنها خیابانی شدن بلکه آسیب های فراوانی را متوجه این کودکان می کند. وجود بند کودکان و نوجوانان در زندان ها و مراکز اصلاح و تربیت شاهدی بر این گواه است. حکومت به جای آن که بودجۀ آموزش را به مدارس اختصاص دهد، ناچار است چند برابر آن را هزینۀ نگهداری کودکان در زندان نماید. و این ادامۀ همان سیاست کنترل و رام کردن کودکان در مدرسه است. سیاستی که نه تنها اصلاحی در پی ندارد، بلکه کودکان را با برچسب مجرم در وضعیت غیر قابل بازگشتی قرار می دهد.

۴. وضعیت کودکان مهاجر
فقر، بیکاری، بحران محیط زیستی، فقدان آزادی های فردی و اجتماعی، وجود حکومت های دیکتاتوری، فقدان امکانات تحصیلی و جنگ و... از جمله عوامل مهم آوارگی، پناهندگی و مهاجرت ناخواسته است. در این میان گروه های در معرض خطر از قربانیان اصلی این شرایط هستند که مسئولیت آنها بر عهدۀ دولت ها و جامعۀ بین المللی است. تمام کودکانی که طبق کنوانسیون جهانی حقوق کودک قربانی این شرایط می شوند، در انتخاب وضعیت خود نقشی ندارند. از این رو، در کنوانسیون مذکور و سایر معاهدات بین المللی بر حق تحصیل این کودکان - فارغ از ملیت، نژاد، جنسیت، زبان، رنگ و مذهب – تاکید شده است.
در طی ماه های گذشته از سوی نهادهای حاکمیتی و برخی از رسانه های فاشیستی با نفرت پراکنی در مورد مهاجران – و در واقع آوارگان - در ایران فضاسازی شده است. بخشی از این فضاسازی مبتنی بر آمارسازی، زمینۀ برخورد مردم عادی با مهاجران را فراهم کرده است. حکومت به جای حل بحران های هم آیندی که گریبان گیر جامعه شده، تبلیغات خود را متوجه مهاجران کرده و همسو با گروه های نژادپرست، بر تشدید تضاد افزوده است. حتی با فرض این که با افزایش جمعیت مهاجران مشکلاتی را به همراه آورده است، به هیچ وجه مسئولیتی متوجه کودکان نیست.
جمعیت عظیمی از کودکان به اصطلاح غیر قانونی کلاً از حق تحصیل محروم هستند و دولت ایران هیچ مسئولیتی در قبال آنها به گردن نمی گیرد. در حالی که کنوانسیون حقوق کودک را امضا کرده و باید به اجرای مواد آن متعهد باشد. مردم ایران پیش و پس از انقلاب ۵۷ تجربۀ مهاجرت ناخواسته را به دلایل سیاسی، اقتصادی و امنیتی داشته اند. جمعیت ایرانیان پناهنده به سایر کشورها از جمعیت بسیاری از کشورها بیشتر است. مردم ایران با کشورهای همسایه سال ها بدون دخالت حکومت ها زندگی مسالمت آمیزی داشته اند. در یک چنین شرایطی انتظار می‌رود، مردم تحت تأثیر رسانه ها و نهادهای حاکمیتی قرار نگیرند. شورای هماهنگی خواهان به رسمیت شناخته شدن حقوق کودکان مهاجر – به ویژه حق تحصیل برای آنها – است. و هر نوع نفرت پراکنی و سیاست های نژادپرستی را که با روح انسان مدرن در تضاد است، محکوم می کند.

۵. مطالبات فرهنگیان بازنشسته
سال هاست که دولت های مختلف به بهانه های واهی معیشت و رفاه فرهنگیان بازنشسته را نادیده می گیرند و به وعده درمانی بسنده کرده اند. تجمعات پی در پی و سراسری – حتی در شرایط کرونا – نشان می دهد که این قشر زحمت کش و شرافتمند با چه مضیقۀ مالی مواجه هستند. دولت ها به جای اجرای همسان سازی حقوق با در نظر گرفتن تورم و خط فقر، انواع و اقسام آیین¬نامه¬ها متوسل می شوند تا حقوق بازنشستگان را تضییع نمایند. در صورتی که بازنشستگان شریف پس از ۳۰ سال خدمت باید از بیمه، رفاه و خدمات اجتماعی مناسب برخوردار شوند، ناچارند به صورت هفتگی در اقصا نقاط کشور به خیابان بیایند. اگرچه پیگیری های فردی و غیر تشکیلاتی می تواند در جای خود باارزش باشد، با افزایش فعالیت های غیر تشکیلاتی و سوءاستفاده دولت ها در گذشته توانسته است، برخی از بازنشستگان را در مقابل هم قرار دهد. و زمینۀ ایجاد رانت برای برخی از افراد سودجو را فراهم سازد.
صندوق بازنشستگی نهادی ثروتمند است و دارایی آن باید در راستای بهبود معیشت و رفاه بازنشستگان به کار گرفته شود. مدیران و فرادستان حکومتی در حالی از حقوق و مزایای بالایی برخوردارند که فقر و فلاکت مانند اکثریت جامعه گریبان گیر فرهنگیان بازنشسته است. شورای هماهنگی خواهان پایان دادن به این وضعیت ناعادلانه است و از حق و حقوق فرهنگیان بازنشسته حمایت نموده و اعتراض را حق طبیعی آنان می داند و آنان را تا رسیدن به مطالبات خود یاری و همراهی می کند.

۶. مطالبات فرهنگیان شاغل
بی شک اصلی ترین مطالبۀ نیروی آموزشی شاغل دستیابی به حقوق و دستمزد بالای خط فقر تعیین شده توسط اقتصاددانان مستقل است. در طی سال های گذشته دولت ها با ترفندهای مختلف معلمان را زیر خط فقر نگه داشته اند. آخرین مورد آن طرح فریب رتبه بندی بود که با اجرای ناقص و سلیقه ای نه تنها شکاف حقوق معلمان با حقوق سایر کارکنان رسمی وزارت خانه های خاص مانند نفت و وزارت خارجه را پر نکرد، بلکه باعث شکاف حقوق درون سازمانی شد. اقلیتی به واسطۀ رانت وفاداری و همراهی با سیاست های ایدئولوژیک در رتبه های بالا قرار گرفتند و اکثریت معلمان حتی این رتبه بندی ناقص نتوانست شکاف دستمزد آنان با خط فقر را کاهش دهد. به طوری که می توان گفت میانگین حقوق معلمان یک سوم خط فقر است. شورای هماهنگی باور دارد هر نوع اعمال قانون مانند رتبه بندی باید بعد از آن صورت گیرد که حقوق پایۀ معلمان به خط فقر رسیده باشد و الا با این نرخ تورم و کاهش قدرت خرید اجرای طرح هایی مانند رتبه بندی تنها فریب کاری محض است که باعث فرو رفتن معلمان در سیاه چالۀ فقر خواهد شد.
معلمان شاغل مانند بازنشستگان از بیمۀ کارامد، خدمات رفاهی و فرهنگی محروم هستند. واگذاری و برون سپاری اندک مراکز تفریحی و رفاهی و ورزشی به بخش خصوصی وابسته به باندهای سیاسی باعث شده است که معلمان و خانواده هایشان از هر نوع خدمات رفاهی استاندارد و رایگان محروم شوند، در حالی که این مراکز با سرمایۀ معلمان شکل گرفته و بایستی خدمات رایگان مانند برخی از ارگان ها به اعضای خود ارایه نماید.
به جز موارد فوق معلمان خواهان مدارس استاندارد و محیط آموزشی امن و شاد برای بالا بردن کیفیت آموزش هستند. تمرکز امکانات در مدارس خاص و پولی باعث ناامنی شغلی و ذهنی معلمان شاغل در مدارس دولتی عادی شده است. و این روند با سیاست های کالایی سازی و گسترش آموزش طبقاتی بغرنج تر می شود.

۷. وضعیت صندوق ذخیرۀ فرهنگیان
دولت ها از بدو شکل گیری صندوق ذخیرۀ فرهنگیان به اشکال مختلف سرمایۀ این صندوق را که متعلق به فرهنگیان است، در راستای منافع سیاسی خود مصرف کرده است. گویی صندوق محلی برای ارایۀ رانت به نیروهای وفادار به دولت است. بخاطر همین، نه تنها دولت ها طبق اساسنامه سهم خود را به صندوق نپرداخته اند، بلکه از سرمایۀ صندوق برای رفع کمبود بودجۀ خود سوءاستفاده کرده اند.
از سوی دیگر، هرگز معلمان در اداره و مدیریت صندوق نقشی نداشته اند. در زمان وزارت بطحایی اگرچه موضوع مشارکت فرهنگیان در صندوق مطرح شد، اما بخاطر ساختار هیأت امنایی و غیر دموکراتیک تنها زمینۀ رانت خواری برخی فراهم شد. در آن زمان شورای هماهنگی پیش زمینۀ مشارکت معلمان را تغییر اساسنامه و ادارۀ آن توسط فرهنگیان اعلام نمود. در انتخاباتی که زمینۀ تقلب در آن فراهم بود و نظارتی توسط فرهنگیان و شورای هماهنگی بر آن وجود نداشت، افرادی به عنوان نمایندۀ معلمان انتخاب شدند. این افراد و مدیران صندوق و اعضای هیأت امنا امروز باید پاسخگوی چپاول و غارت این صندوق به فرهنگیان باشند.
در این میان، تشکل های سیاسی وابسته و منتسب به معلمان در جناح های مختلف به صندوق به مثابه سفرۀ غارت می نگرند. وقتی دولت مستقر با آنها همسو است، اعضای خود را در سطوح مختلف مدیریتی می گمارند و عملکرد صندوق را توجیه می کنند. زمانی که جناح آنها از قدرت رانده می شوند، به منتقدان وضعیت موجود تبدیل می شوند. برخی چپاول گران نیز با آمدن و رفتن دولت ها موقعیت خود را حفظ نموده و همچنان بر آن سفره نشسته اند.
شورای هماهنگی با وجود اساسنامه ای که تضمین کنندۀ مشارکت مستقیم معلمان در سطوح مختلف مدیریتی نیست، هر نوع اصلاح را ناممکن می داند. ثروت صندوق و تمام شرکت های وابسته به آن – اعم از منقول و غیر منقول – متعلق به معلمان است و حق مالکانۀ اعضای صندوق باید به رسمیت شناخته شود. ما نسبت به سوءاستفادۀ تشکل های وابسته، به معلمان هشدار می دهیم. برخی از کسانی که امروز مطالبه گر صندوق شده اند، در واقع رانت دیروز خود از صندوق را از دست داده اند و برخی دنبال رانت فردا هستند. تجربه نشان داده است، تشکل های وابسته به جناح های قدرت در بزنگاه پشت معلمان را خالی نموده و منافع حزبی و سیاسی خود را بر منافع عالیۀ فرهنگیان ترجیح می دهند.
ما باور داریم حصول مطالبات در ظرف تشکل یابی مستقل امکان پذیر است و از تمام قدرت و ظرفیت های موجود برای استیفای حقوق فرهنگیان در صندوق ذخیره استفاده خواهیم نمود.

۸. هیأت تخلفات اداری
پیش از قیام ژینا جنبش معلمان نقش مهمی در عادی سازی خیابان و استفاده از ظرفیت تجمع و تحصن از خود نشان داد. سرکوب معلمان که در جریان اعتراضات باشکوه و فراگیر سال ۱۴۰۰ آغاز شده بود، در اردیبهشت ۱۴۰۱ وارد فاز جدیدی شد و متعاقب آن حدود ۳۰۰ معلم از سراسر کشور تا تیرماه دستگیر و روانۀ زندان یا با پرونده سازی مواجه شدند. سرکوب گسترده بود، اما جنبش به محاق نرفت و پس از قیام ژینا در حد توان خود در کنار مردم ایستاد. دستگاه امنیتی و قضایی که به تنهایی نمی توانست فعالان صنفی را منکوب نماید، به سایر ظرفیت ها از جمله هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری روی آورد. این هیأت ها در سراسر کشور بنا بر توصیۀ نهادهای امنیتی و با اتهامات واهی زمینه های اخراج، تبعید، انفصال از خدمت، بازنشستگی پیش از موعد و... فراهم نمود. این بار علاوه بر فعالان صنفی، سفره و معیشت صدها معلم هدف قرار گرفت تا شاید قطار مطالبه گری متوقف گردد. جالب این که بسیاری از نیروهای سرکوب گر در این هیأت ها عضو تشکل های وابسته در دو جناح هستند. بی شک این افراد مانند تسویه کنندگان معلمان در دهۀ ۶۰ کارنامۀ ننگینی از خود بر جای خواهند گذاشت. شورای هماهنگی، ضمن حمایت همه جانبه از فعالان صنفی خواستار برچیده شدن این روند سرکوب گرانه است.

۹. جایگاه تشکل های وابسته به جناح های قدرت
انتخابات ریاست جمهوری و صف بندی دو جناح، تشکل های وابسته به دو جناح را بیش از گذشته آشکار ساخت. حامیان پزشکیان معلمان را برای تغییر به سوی صندوق فرا خواندند، بی آنکه پاسخ دهند در دولت های همسوی پیشین چه نقشی داشته و مسئولیت خود را بپذیرند. آنها در ارایۀ برنامۀ خود ایجاد «نظام معلمی» را وعده داده و به اشکال مختلف از مطالبات صنفی که در آن نقشی نداشته برای گرم کردن تنور انتخابات استفاده نمودند. «نظام معلمی» مانند «نظام پرستاری» در اصل اسم رمز موازی سازی با تشکل های صنفی مستقل است. در اعتراضات شورانگیز پرستاران طی هفته های گذشته فقدان تشکل مستقل در بین پرستاران خود را نشان داد.
تشکل های وابسته به اصلاح طلبان حتی نتوانستند در انتخاب وزیر نقشی داشته باشند و با معرفی وزیر فعلی نه تنها به آن تن دادند، بلکه از نقدهای اولیه عقب نشینی کرده و یک به یک به محضر وزیر رفته و سهم خواهی کردند. این تشکل ها به میزان وابستگی خود در مدیریت آتی نقش ایفا خواهند کرد.
در مقابل، تشکل های وابسته به اصولگرایان به شکل دیگری از عنوان فعالیت صنفی استفاده کرده و حتی اقدام به جعل نام شورای هماهنگی برای اهداف انتخاباتی خود نمودند. غافل از این که معلمان قشری آگاه بوده و اسیر این جو سازی های نمی شوند. این تشکل ها که مانند تشکل های رقیب باوری به مشارکت واقعی معلمان ندارند، با اسامی متنوع و حتی به روی کاغذ خود را تشکل می نامند تا زمینۀ سهم خواهی خویش را فراهم نمایند.
تشکل های وابسته به هر جناح ثابت کرده اند، ادامۀ جناح سیاسی خاص در بین معلمان بوده و موضع گیری های مقطعی آنها در زمان های خاص ماهیت اصلی آنها را تغییر نمی دهد. آنها در جایی که با دولت ها اشتراک منافع دارند، به لحاظ منافع نمی‌توانند در سمت معلمانی قرار گیرند که از این دولت ها مطالبه می کنند. به عبارت دیگر، در جایی که حامی دولت خاصی هستند با تشکل‌های صنفی که منتقد و مطالبه گر از هر دولت بوده، تضاد منافع دارند و این تضاد به هیچ تشکل مستقلی اجازۀ همراهی استراتژیک با تشکل های وابسته نمی‌دهد. شورای هماهنگی حق فعالیت را برای معلمی با هر گرایشی به رسمیت می‌شناسد، اما اجازۀ موازی سازی و سوءاستفاده از عنوان تشکل های صنفی و شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران را نمی دهد.

در پایان
شورای هماهنگی به عنوان موتور محرک جنبش معلمان، علیرغم فراز و فرودهای فراوان و با توجه به شرایط موجود همچنان به تشکل یابی مستقل از تمام جناح ها و تغییر از پایین باور دارد. روند تحول خواهی وارد مرحله ای شده است که به نظر می رسد هیچ راه بازگشتی وجود ندارد. ما در این مسیر با تمام نیروهایی که به دنبال تحقق آزادی، برابری، رفاه، شادی، صلح، دموکراسی و محیط زیست سالم و رفع هر نوع ستم و تبعیض هستند، خود را هم‌سرنوشت می دانیم. ما باور داریم تحقق مطالبات صنفی و آموزشی بدون تحقق مطالبات رهایی بخش و برابری طلبانۀ اکثریت مردم امکان پذیر نیست. معلمان جزیره ای جدا افتاده از سایر بخش های تحت ستم جامعه نیستند. در آخر، ما اعتراض، تجمع، تحصن و اعتصاب را حق خود و سایر اقشار جامعه می دانیم.

۳۱ شهریور ۱۴۰۳

**************

بیانیه انجمن صنفی معلمان کوردستان در رابطه با آغاز سال تحصیلی جدید

فرهنگیان ارجمند، دانش‌آموزان فهیم و مردم شریف ایران‌؛
درود و احترام

مهر سرآغازی‌ست دوباره برای کسب معرفت بیشتر و فرصتی‌‌ست ارزشمند تا به دانش و بینش بیشتری مجهز شویم و بیش از پیش در راه رشد و توسعە خود و جامعەمان قدم برداریم. مهر تجدید بیعت با قلم و کتاب و سنگر آزادی و دوری جستن از انقیاد، نادانی و حقارت است. بی‌شک قرار گرفتن دانش‌آموزان مصمم‌ و معلمان باانگیزە و توانمند در کنار هم می‌تواند منشاء تحولات مهمی بشود و بە خلق اندیشه‌هایی مترقی‌تر و شناختی عمیق‌تر از انسان، زندگی و کائنات بینجامد.
چنانچه مستحضرید طی سالیان متمادی معلمان کشور در بدترین شرایط اجتماعی و اقتصادی، علی‌رغم بی‌مهری دولت‌های مختلف و بی‌توجهی به خواسته‌های برحق‌شان هرگز نسبت به آموزش و تحصیل آینده‌سازان کشور کوتاهی نکردە و علیرغم شرایط بد اجتماعی و اقتصادی از بسیاری از آرزوهای خود چشم‌پوشی کرده و در نهایت دلسوزی، همدلی و همفکری با خانوادەها تلاش نمودەاند زمینه رشد و پیشرفت فرزندان آنها را فراهم سازند. معلمان فارغ از هر نوع وابستگی حزبی، سیاسی و طبقاتی خطر کالایی شدن آموزش را هشدار داده و آن را در راستای انحطاط هویت اجتماعی دانش‌آموزان و طبقاتی شدن جامعە دیده و با دادن هزینەهای فراوان علیه این بی‌عدالتی و ستم آشکار طغیان کردە و کوشیده‌اند دست سودجویان کالایی‌سازی آموزش را از این امر حیاتی کوتاه نمایند. آنها همچنین هموارە با تمام وجود در برابر سیاست‌زدگی آموزش موضع گرفتە و نسبت بە پیامدهای آن هشدار دادەاند. در سنوات اخیر هم بە دنبال گسترش فضای امنیتی و پلیسی در مدارس، معلمان و فعالان صنفی از کیان مدرسە و جان و روان دانش‌آموزان دفاع کردند. اما متاسفانە نهادهای امنیتی و مسولان آموزش و پرورش بە جای تکریم آنها کمر همت بە حذف و سرکوب این معلمان دلسوز و شرافتمند بستەاند. بە طوری کە هر روز از گوشەای و شهری خبر انفصال و اخراج معلمی محبوب و حق‌طلب بە گوش می‌رسد. این اتفاقات در حالی تکرار می‌شود کە معلمان همواره بیان داشتەاند بهترین راه نجات آموزش و پرورش "استفاده از نظرات، انتقادات و راهکارهای سازندە معلمان منتقد" می‌باشد که بر اساس تعهد انسانی و اخلاقی در صدد توسعە آموزش‌های مطلوب و کارآمد بر اساس اصول انسانی هستند و با نقدهای سازنده‌ی خود در تلاشند آموزش را از انحرافات ساختاری و محتوایی که عامل عقب‌ماندگی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی‌ست است برهانند. اگر اندک تدبیری در اندیشە دولت‌مردان و متولیان امر می‌بود می‌بایست به جای لجبازی، تهدید و تعرض به این معلمان منتقد و خوش‌ذوق، از ایده‌ها و افکار آنان در جهت بهبود حال آموزش و پرورش بیمار کشور و اصلاح امور استفادە نمود.
همواره آرزوی این انجمن داشتن مدارسی سرشار از خلاقیت، سلامت روان و امنیت‌خاطر برای دانش‌آموزان و معلمان بوده و تمام تلاش و مبارزات انجمن معطوف به تحقق این هدف مقدس می‌باشد. اما "در اولویت نبودن آموزش و پرورش برای حاکمیت" و "بی‌تدبیری‌های متولیان نظام آموزش و پرورش در سطوح مختلف ملی، استانی و شهرستانی" دمار از روزگار تعلیم و تربیت در آورده و بهارش را به خزانی غم‌انگیز تبدیل کرده است.
انجمن صنفی معلمان کوردستان ضمن شادباش بازگشایی مدارس به تمامی دانش‌آموزان عزیز، معلمان فرهیخته و والدین گرامی از همه‌ی این بزرگواران و نیز فعالان عرصه آموزش و رسانه‌ می‌خواهد با مسولیت‌پذیری بیشتری اوضاع مدارس را رصد نموده و با تقویت رویکرد انتقادی و مطالبه‌گرانه یاریگر انجمن در راستای تحقق یک نظام آموزشی عادلانه و پویا باشند. همچنین در آستانه بازگشایی مدارس از حاکمیت و بەویژە دولت جدید انتظار دارد بە وعدەهای خود پایبند بودە و ضمن ایجاد گشایش جدی در بودجە آموزش و پرورش و گسیل سرانە دانش‌آموزی و امکانات آموزشی و آزمایشگاهی کافی بە مدارس، بە رویەی سخیف و نامیمون لجبازی و کینه‌توزی با معلمان و فعالان صنفی پایان دادە و مقدمات امنیت شغلی و بازگشت بە کار معلمانی که بر اثر فشار نیروهای امنیتی و حراستی و با رای دادگاەها و هیأتهای تخلفات اداری با احکام اخراج، انفصال، تبعید، بازنشستگی اجباری، محرومیت و... روبرو شده‌اند فراهم نماید تا حلاوت و شادمانی شروع سال تحصیلی بە تلخی نگراید و معلمان بدون دغدغه‌ی روحی و اندوە همکاران خود به کلاس‌های درس بازگردند. چنانچە به هر دلیلی این خواسته‌ی برحق پاسخ داده نشود برای دفاع از حق و حقوق پایمال شده‌ی خود از همه‌ی ظرفیت‌های قانونی موجود استفاده خواهیم کرد.

انجمن صنفی معلمان کوردستان (سقز و زیویه - سنندج - مریوان و سروآباد)

٣١ شهریورماه ١٤٠٣


___________________________

برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب تابستان ۱۴۰٣ اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب بهار ۱۴۰٣ اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب زمستان ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب پائیز ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب تابستان ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب بهار ۱۴۰۲ اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده و مطالعه اخبار، گزارش و مطالب سال گذشته اینجا کلیک کنید.