حدود ۵٠٠ هزار کارگر در سراسر فرانسه دست از کار کشیده اند. چرخ کار و تولید در بسیاری از مراکز کار و تولید از چرخش باز مانده است. مدارس، بیمارستان ها، فرودگاه ها، خطوط راه آهن و برخی حوزه های دیگر کار در سطحی وسیع به حالت تعطیل در آمده است. اعتصاب کنندگان خواستار الغاء تصمیمات جدید دولت سارکوزی و تهاجمات وحشیانه سرمایه علیه وضعیت موجود معیشت و اشتغال و امکانات اجتماعی خویش هستند. طبقه سرمایه دار فرانسه و دولت روز این طبقه اعلام داشته اند که بقای نظام بردگی مزدی نیاز بسیار مبرم، قطعی و محتوم به سلاخی هر چه خونبارتر و هارتر به حوزه های زندگی کارگران دارد. سلاخی های پیشین، قتل عام های وسیع سال های قبل، تهاجمات سفاکانه مستمر و متوالی این سال ها هیچ التیام رضایت بخشی به جراحات مرگبار درونی سرمایه نبخشیده است. برد التیام ها به رغم وسعت بی مرز سلاخی ها بسیار محدود بوده است. سرطان کشنده هستی زاد سرمایه با رشد انفجاری مدام خود نیازمند تکرار روز به روز این تعرضات است. اگر قرار است نظام سرمایه داری زنده بماند کارگران باید هر چه بیشتر نابود و نابودتر گردند. دولت سارکوزی و طبقه سرمایه دار فرانسه همسان همه طبقه سرمایه دار دنیا و تمامی دولت های سرمایه در جهان همه این حقایق را نه فقط با زبان رسا که اصلاً مهم نیست بلکه با سلاح عمل و بسیار کارا و کارساز بر سر توده های کارگر فریاد زده اند و فریاد می زنند. سارکوزی از مدت ها پیش تصریح کرده است که:
١. سن بازنشستگی حتماً باید از ٦٠ سال به ٦٢ سال افزایش یابد.
٢. جمعیت بسیار کثیری از کارگران در همه بخش های کار و تولید باید بیکار شوند، کل کار آنان باید بر دوش همزنجیران بازمانده آن ها بار شود، شدت کار باید هر چه بیشتر افزایش یابد، همه توده های کارگر باید شدیدتر و عمیق تر استثمار شوند، نیروی کار هر چه کمتر باید سودهای هر چه کلان تر و سرمایه های هر چه انبوه تر تولید کند. فقط در آموزش و پرورش فرانسه باید پروانه اشتغال ٧٠٠٠ کارگر معلم الغاء شود و همه آن ها همراه خیل بیکارشوندگان دیگر راهی برهوت بیکاری گردند.
٣. محاسبه حقوق بازنشستگان باید تغییر یابد. کسانی که زیر فشار کهولت و پیری و سن زیاد قادر به کار نیستند و بازنشسته می شوند باید در قیاس با گذشته مستمری کمتری دریافت دارند و از این طریق منحنی سود سرمایه ها را هر چه بیشتر صعودی سازند.
۴. دولت سرمایه در هزینه های خود رقمی بالغ بر ١٠٠ میلیارد یورو صرفه جوئی کند. به زبان واقعی و زمینی تمامی بیمارستان ها، مدارس، مهد کودک ها و هر آنچه که نیازهای واقعی زندگی توده های کارگر است آماج یک حمام خون جدید واقع گردد. شمار مدارس کمتر، تخت های بیمارستان ها کمتر، مهد کودک ها کمتر، امکانات نگه داری سالمندان کمتر و در یک کلام همه چیز کمتر و کمتر و باز هم کمتر شود تا سرمایه بر سر پای باقی ماند.
طبقه کارگر فرانسه در مقابل این موج طغیان گون تهاجم سرمایه دست به مقاومت و اعتصاب زده است. اقدام کارگران از همه لحاظ شایسته تحسین و حمایت و جانبداری است. همه کارگران دنیا باید دست همبستگی و پشتیبانی آن ها را هر چه محکم تر بفشارند. در این میان اما یک سؤال بسیار اساسی هم مطرح است. برد تأثیر این اعتصاب ها تا کجا خواهد بود؟ پیام سرمایه بسیار صریح و شفاف و بی نیاز از هر نوع تعبیر و تفسیر است. سرمایه در سراسر جهان با رساترین صدا فریاد می زند که برای زنده ماندن خود نیاز به قربانی لحظه به لحظه همه هست و نیست طبقه کارگر جهانی دارد. لشکر جرار سرمایه هیچ دم و بازدم انسان ها را بدون سازمان دادن وحشیانه ترین یورش ها و بدون انجام این یورش ها برای گرفتن عظیم ترین قربانی ها آسوده نمی گذارد. تهاجمات بدون انقطاع هستند. روند نابودی معیشت و امکانات اجتماعی کارگران مدام پرشتاب تر می گردد. هر ثاینه بقای سرمایه به راه اندازی سیلاب های خون از ابتدائی ترین و حیاتی ترین وسائل زندگی کارگران گره خورده است و هر لحظه بیشتر گره می خورد. اعتصابات در طول تمامی این سال ها، در هیچ کجا راه تهاجمات سرمایه را نه فقط سد نساخته است که حتی هیچ تقلیلی در فشار آن نیز پدید نیاورده است. آیا همه این ها گویای این حقیقت نیست که چاره کار را تدبیری اساسی باید، آیا همه این حقایق فریاد نمی زنند که تن دادن به نابودی تدریجی اصلاً علاج کار نیست. فرض کنیم که با قدرت اعتصاب ١٠٠ میلیارد کسری را ٨٠ میلیارد کردیم، شمار مدارس محکوم به تعطیل را چند تا کاهش دادیم، از میان خیل بیمارستان های در حال تعطیل چندتا را نگه داشتیم. فرض کنیم که همه این موفقیت ها را به دست آوردیم!!! مگر نه این است که از همین حالا موج تهاجم بعدی سرمایه در راه است، با تهاجم آتی و تهاجمات مکرر سهمگین تر روزهای آتی سرمایه چه کار خواهیم کرد؟ این ها همه واقعیت ها و زمخت ترین و زمینی ترین واقعیت های زندگی روز طبقه ما هستند و همه این واقعیت ها بانگ می زنند که باید از سطح اعتصابات محدود و مقاومت های مقطعی که فقط کاهش اندک و بی اثر فشار این یا آن تعرض سرمایه را دنبال می کنند فراتر رفت. باید قدرت پیکار توده های طبقه خود را علیه اساس سرمایه داری و موجودیت نظام بردگی مزدی سازمان دهیم. باید سراسری و شورائی و بین المللی علیه سرمایه متحد شویم.
سیمای سوسیالیسم - ٣ سپتامبر ٢٠١٠